جمع بندی تناقض یا تفاهم در سفر حج تمتع؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقض یا تفاهم در سفر حج تمتع؟

حرمین شرفین تحت سیطره آل سعود می باشد و کمک آنها در تخریب وجهه اسلام و دخالت در کشتار مسلمانان در کشورهای مختلف (سوریه-عراق-پاکستان-...) و ایجاد تفرقه مسئله ای روشن و بارز است. مسافرت به عربستان (حج) به شکل کمک اقتصادی و فرهنگی و تایید اجتماعی وهابی ها می باشد.

حج یکی از فروع دین است و از طرفی کمک به ظالم ، حال به هر شکل محکوم و گناه است.

سوال این است ...........این تناقض چگونه حل شدنی است؟

مسئله اهم و مهم است؟ مسئله واجب و مستحب است؟

داستان صفوان جمال را شنیده اید: شخصی که شترهایش را جهت سفر حج کرایه داده بود.این داستان با این سوال مشابهت ندارد؟

پیشاپیش از جواب سنجیده کارشناس محترم کمال امتنان را دارم.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]با عرض سلام

این مسئله از نظر فقهی، دو جنبه دارد.
جنبه اول، مربوط به حکم اولی رفتن به سفر حج است و جنبه دوم مربوط به حکم حکومتی حاکم شرع.
از نظر حکم اولی، نه تنها منعی برای سفر به سرزمین حج وجود ندارد و در طول تاریخ نداشته است، بلکه همواره یا مستحب بوده یا واجب. با اینکه بعد از رسول الله، جز در حدود کمتر از 6 سالی که امیر المومنین و امام حسن(علیهما السلام) حاکم اسلامی بوده اند، همیشه مکه در اختیار افرادی بوده که با شیعیان یا مشکل داشته اند یا حداقل شیعه نبوده اند. به همین جهت، همیشه ایام، رفتن به این سفر مستلزم پرداخت هزینه ای به غیر شیعیان و حتی مخالفان شیعه و پر کردن جیب آنان و رونق اقتصاد آنان بوده است. خصوصا با توجه به اینکه، تقریبا هیچ زمانی نبوده که شیعیان در مکه حضور حداکثری داشته باشند و همانطور که میدانید، در شبه جزیره عربستان، شیعیان بیشتر در مدینه ساکن بوده اند تا مکه. بنابراین، این مسئله که رفتن به مکه مستلزم کمک اقتصادی به ظالمان و مخالفان شیعیان است، نمیتواند مجوزی برای نرفتن به مکه، خصوصا در مورد حج واجب باشد. در مورد حج مستحبی نیز، این مسئله به خودی خود مانعی ندارد، هرچند در صورتی که امر دایر باشد بین کمک به دیگران و نیازمندان و رفتن چند باره به حج تمتع و نتوان بین آنها جمع کرد، شاید بتوان در چنین مواردی، حج به اهمیت بیشتر کمک به محرومان و مظلومان را نمود. برای این منظور میتوانید از بخش احکام نیز، حکم این مورد خاص را بپرسید. هرچند همین سوال از برخی مراجع تقلید نیز سوال پرسیده شده است و همگی بر صحت رفتن حج در شرایط کنونی تاکید کرده اند.

اما از جنبه حکومتی: از این جنبه، ممکن است حاکم اسلامی(امام معصوم یا جانشین خاص و عام ایشان) بر اساس مبانی فقهی و دینی و مصلحت جامعه، به این نظر برسد که یک مدت از رفتن شیعیان به مکه جلوگیری کند. البته این ممنوعیت قطعا موقت است و تا زمانی است که آن مشکل وجود دارد مانند حکم امام خمینی بعد از جمعه خونین مکه. البته این مسئله صرفا در اختیار حاکم علی الاطلاق و ولی فقیه است و سایر مراجع چنین اختیاری را ندارند.

علاوه براین، رفتن به مکه در شرایط فعلی، فوایدی نیز دارد که برخی از انها عبارتند از:
1. خنثی کردن تبلیغ سوء وهابیون بر علیه شیعیان مبنی بر اینکه شیعه کاری به خدا ندارد و فقط به پیشوایان خود توجه دارد.
2. حضور در مکه و پاسخ به شبهات وهابیون و کسانی که تحت تاثیر انها قرار گرفته اند.
3. کمک به شیعیانی که در عربستان قرار دارند و قوت قلب دادن به آنها.

[=microsoft sans serif]مقایسه این مسئله با مسئله صفوان جمال نیز نادرست است.
زیرا از نظر قواعد فقهی، مسئله ای که به خودی خود حکمی ندارد و حکم آن در شرایط و موقعیت ها متفاوت با هم فرق دارد با مسئله ای که به خوید خود حکم اولی دارد و در شرایط خاصی حکم آن تغییر میکند، متفاوت است.
کرایه دادن شتر به خودی خود، هیچ حکمی ندارد و وابسته است به انگیزه فرد از این معامله.
اما رفتن به مکه به خوی خود، یا واجب است یا مستحب. ولی در مواردی با توجه به برخی مسائل جانبی که در آن مورد خاص وجود دارد، حکم دیگری با حکم اولی این مسئله تزاحم میکند و انرا به صورت موقت کنار میزند. مانند روزه ای که برای شخص خاص ضرر دارد که جلوی وجوب یا استحباب روزه را میگیرد و آنرا مکروه یا حتی حرام میکند.
رفتن به مکه، به خودی خود حکم دارد و این حکم تا قیامت باقی است. فقط در مواردی که حاکم شرع، به صورت موقت میبیند که رفتن به مکه به مصلحت نیست، حکم دیگری جلوی حکم اولی را میگیرد.
بنابراین، نباید این دو مسئله را با هم مقایسه کرد.

-[=arial]آیا می توانم جواب شما را بصورت زیر تفسیر کنم یا نه؟

حکمی که واجب است(حج) و برآن گناهی مترتب می باشد(کمک به ظالم) باید در هر صورت اجرا شود مگر در مواردی خاص که آنهم به تشخیص ولی فقیه می باشد.

سوال این است که گناه این عمل به پای شخص نوشته نمی شود؟ یا اساسا گناهی وجود ندارد.

مسائل فقهی مشابهی نیز در موارد دیگر زندگی وجود دارد. تشخیص اولویت با چه کسی است؟

در اصطلاح فقهی این گونه موارد چه نامیده می شود؟

آیا حکم و دستوری روشن در این زمینه ها وجود دارد؟

2-من از سلطه شیعه و غیر شیعه صحبت نکردم بلکه سلطه ظالم به دین و مسلمانان را مطرح کردم.

3-حکم امام خمینی پس از قتل عام حاجیان به چه علت بود؟ آیا هدف مترتب برآن محقق شد یا نه؟

4-مراسم حج باید برگزار شود. ولی صادقانه ، باید پرسید چه میزان فلسفه اجتماعی آن محقق می شود؟

آری شاید عبادت فردی آنهم با اما و اگر بسیار برگزار می شود. ولی چقدر از مسائل جهان اسلام مطرح می شود؟ چقدر از مشکلات مسلمان کاسته می شود؟

5-برگزاری حج تمتع بر فرد مستطیع واجب است. حال در صورت امکان مالی شخص می تواند به حج عمره برود ولی.......

در صورت بودن مشکلات مالی وفقر در خانواده و جامعه آیا سفرهای مکرر ضروری است؟

کمک به نیازمندان چه جایگاهی دارد؟

شاید گفته شود که فرد هر دو عمل خیر را انجام می دهد. ولی آیا همان هزینه حج نمی تواند گره گشای مشکلی در اجتماع بشود؟

اصولا تشخیص اولویت موارد مشابه در انجام امور خیر به چه صورت است؟

ملاک عرف است؟ یا وجدان یا حکم فقهی؟

6- از عواقب نرفتن سفر حج و تبلیغ وهابی ها علیه شیعه گفتید. مگر در حال حاضر تبلیغات و تحرکات علیه شیعیان کم می باشد. البته این دلیلی برای نرفتن نخواهد بود . سوال جامع من این است:
رفتن حج یک کفه ترازو و نرفتن کفه دیگر.
کدام کفه سنگین تر است ؟
آیا حکم نهایی با ولی فقیه است و دیگران هیچگونه نظری در این زمینه نمی توانند داشته باشند؟

با تشکر از شما

[=microsoft sans serif]باسلام
این همه سوال برای چیست؟
اگر حکم فقهی مسئله را میخواستید که عرض کردم. مراجع نیز فتوای خود را داده اند.
همچنین عرض شد که این مسئله، مسئله جدیدی نیست و در طول تاریخ اینطور بوده است.
مگر رفتن به کربلا، در زمان خلفای سفاک عباسی مستلزم پرداخت مالیاتهای سنگین به آنها نبود، با این حال، نه تنها منعی از ائمه نبود، بلکه برعکس تاکید بیشتری بر آن میشد.
دین و احکام، با ادله سنجیده میشود نه با احساسات و عواطف.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
حکمی که واجب است(حج) و برآن گناهی مترتب می باشد(کمک به ظالم) باید در هر صورت اجرا شود مگر در مواردی خاص که آنهم به تشخیص ولی فقیه می باشد.
سوال این است که گناه این عمل به پای شخص نوشته نمی شود؟ یا اساسا گناهی وجود ندارد.

این عمل هیچ گناهی ندارد و باطل نیست. گناهی نیز که دیگران از درآمد آن میکنند، ربطی به حاجی ندارد.
الان مثلا اگر شیعیان به حج نروند، کسی به مکه نمیرود و حج تعطیل میشود و درآمد عربستان مختل میشود.
مطمئن باشید انقدر حاجی در سراسر جهان وجود دارد که سریعا جایگزین میشوند و فقط سهمیه شیعیان از بین میرود و تبلیغات سنگین انان برعلیه شیعیان تشدید میشود.
abbas_hamedi;622335 نوشت:
مسائل فقهی مشابهی نیز در موارد دیگر زندگی وجود دارد. تشخیص اولویت با چه کسی است؟

هر مورد جای خود را دارد و باید موردی بحث شود.
abbas_hamedi;622335 نوشت:
در اصطلاح فقهی این گونه موارد چه نامیده می شود؟

عمل به دستور شرعی.
خداوند فرموده حج به جا بیاورید.
گفته نشده که از شرایط حج به جا آوردن این است که پولی در جیب غیر شیعه نشود.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
آیا حکم و دستوری روشن در این زمینه ها وجود دارد؟

دستور روشن، همان وجوب حج است.
abbas_hamedi;622335 نوشت:
2-من از سلطه شیعه و غیر شیعه صحبت نکردم بلکه سلطه ظالم به دین و مسلمانان را مطرح کردم.

هر موقع حاکم شرع تشخیص داد که حج در موقعیتی موجب تسلط بر مسلمانان شده است، آن وقت خودش حکم به عدم وجوب میدهد.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
3-حکم امام خمینی پس از قتل عام حاجیان به چه علت بود؟ آیا هدف مترتب برآن محقق شد یا نه؟

مصلحت را در این دیدند که در آن موقعیت مردم به مکه نروند. اینکه هدف محقق شد یا نه را باید از خود ایشان پرسید.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
4-مراسم حج باید برگزار شود. ولی صادقانه ، باید پرسید چه میزان فلسفه اجتماعی آن محقق می شود؟
آری شاید عبادت فردی آنهم با اما و اگر بسیار برگزار می شود. ولی چقدر از مسائل جهان اسلام مطرح می شود؟ چقدر از مشکلات مسلمان کاسته می شود؟

لطفا مغالطه نفرمایید.
فلسفه روزه، به یاد محرومان و فقیران افتادن است. حال اگر در این دوره زمانه، روزه گیران آنقدر سیر میشوند که به یاد فقیران نمی افتند، باید گفت روزه نگیرند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

abbas_hamedi;622335 نوشت:
در صورت بودن مشکلات مالی وفقر در خانواده و جامعه آیا سفرهای مکرر ضروری است؟

بحث فرق کرد.
اگر حج واجب منظور شماست، باید استطاعت محقق شود و فقر مالی و بدهی مانع از تحقق استطاعت است. علاوه بر اینکه، حج واجب فقط یک بار در طول عمر واجب میشود.
اگر حج مستحب منظور است، ربطی به استطاعت ندارد و مستحب است و هیچ ربطی هم به فقر ندارد. منتها اگر رفتن به مکه باعث فشار مضاعف بر خانواده میشود، مسئله دیگری است که باید از مرجع تقلید خودش سوال بپرسد.

[=microsoft sans serif]

abbas_hamedi;622335 نوشت:
کمک به نیازمندان چه جایگاهی دارد؟
شاید گفته شود که فرد هر دو عمل خیر را انجام می دهد. ولی آیا همان هزینه حج نمی تواند گره گشای مشکلی در اجتماع بشود؟

حال اگر به مکه نرود، میتوان او را الزام کرد که به فقیران کمک کند؟؟
یا اصلا کمکی به دیگران میکند؟

abbas_hamedi;622335 نوشت:
اصولا تشخیص اولویت موارد مشابه در انجام امور خیر به چه صورت است؟
ملاک عرف است؟ یا وجدان یا حکم فقهی؟

ملاک، حکم فقهی است. اما گاه تشخیص موضوع حکم فقهی وابسته به عرف است. گاهی نیز ربطی به عرف ندارد.
اینکه شخص استطاعت دارد از همه جهت، مربوط به عرف است. اما وقتی که عرف گفت استطاعت مورد نظر شرع را دارد، دیگر از این به بعد، حکم با فقه است نه عرف و وجدان.
اصولا، در مسائل فقهی:
بیان ملاک موضوعات از سوی فقه است.
تشخیص مصداق، کار عرف است.
بیان حکم، کار فقه.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
6- از عواقب نرفتن سفر حج و تبلیغ وهابی ها علیه شیعه گفتید. مگر در حال حاضر تبلیغات و تحرکات علیه شیعیان کم می باشد. البته این دلیلی برای نرفتن نخواهد بود . سوال جامع من این است:
رفتن حج یک کفه ترازو و نرفتن کفه دیگر.
کدام کفه سنگین تر است ؟

بله اگر نروند، آن وقت میگویند، شیعیان اصلا کاری به خدا و دستورات او ندارند و خدای آنها، امامان آنها هستند و مکه آنها حرم امامانشان.

abbas_hamedi;622335 نوشت:
آیا حکم نهایی با ولی فقیه است و دیگران هیچگونه نظری در این زمینه نمی توانند داشته باشند؟

مبانی فرق دارد.
بر اساس برخی مبانی، این مسائل مربوط به حکومت و ولی فقیه مطلق است و دیگران، حتی مراجع نمیتوانند تصمیم گیری کنند.
بر اساس برخی دیگر، این مسائل در حیطه اختیار حاکم شرع است و حاکم شرع، شامل همه مراجع میشود. هر مقلدی باید به مرجع خود مراجعه کند.
اما به هر حال، این مسئله در حیطه نظردهی غیر فقیه مجتهد نیست.

صدیق;623419 نوشت:
این عمل هیچ گناهی ندارد و باطل نیست. گناهی نیز که دیگران از درآمد آن میکنند، ربطی به حاجی ندارد.

دیگران خیر بلکه دشمنان دین از جیب شیعیان

صدیق;623419 نوشت:
الان مثلا اگر شیعیان به حج نروند، کسی به مکه نمیرود و حج تعطیل میشود و درآمد عربستان مختل میشود.

مگر برای مسلمان ، حج رفتن یا نرفتن دیگران یا اختلال در مقدار در آمد عربستان ملاک حج رفتن است .
ملاک حکم فقهی است
می فرمایید که در این عمل گناهی نیست
سوال این است این عمل مصداقی از گناه نیست یا در مقابل آن عمل واجب(حج) ناچیز می باشد.
اگر بگویید مصداقی از کمک به ظالم نیست هضم آن بسیار مشکل خواهد بود.

صدیق;623419 نوشت:
گفته نشده که از شرایط حج به جا آوردن این است که پولی در جیب غیر شیعه نشود.

غیر شیعه خیر ، بلکه دشمن دین
مگر اینکه با دلایلی اعمال ناشایست آل سعود ، دشمنی دین بحساب آورده نشود.

صدیق;623419 نوشت:
لطفا مغالطه نفرمایید.
فلسفه روزه، به یاد محرومان و فقیران افتادن است. حال اگر در این دوره زمانه، روزه گیران آنقدر سیر میشوند که به یاد فقیران نمی افتند، باید گفت روزه نگیرند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منظور این بود آنقدر که در مورد ظواهر عبادات تبلیغ و کار شده در فلسفه و کارکردهای آنها کار نشده است.
و مردم بیشتر گر فتار ظواهرند.

آری نماز را با هر شرایطی و هرکسی باید بخواند شاید در آینده لطف خداوند شامل او گردد و به مراتب بالای معرفت در عبادت برسدو بسیاری دلایل دیگر
همچنین برای عبادتهای دیگر(حج....)

صدیق;623420 نوشت:
حال اگر به مکه نرود، میتوان او را الزام کرد که به فقیران کمک کند؟؟
یا اصلا کمکی به دیگران میکند؟

ملاک عمل دیگران نیست
آری ممکن است حج هم نرود و کمک هم نکند.
بلکه ما بدنبال حکم صحیح و معقول هستیم

[=microsoft sans serif]

abbas_hamedi;623495 نوشت:
دیگران خیر بلکه دشمنان دین از جیب شیعیان

بااین حساب، پس مسلمانان اصلا نباید با کفار در ارتباط باشند و با آنها تجارت داشته باشند.
زیرا آنان مستقیم یا غیر مستقیم به جنگ با مسلمانان می پردازند.
بعلاوه، همانطور که میدانید، وهابیون توسط آمریکا و انگلیس پشتیبانی میشود. پس ما نباید با هیچ کسی در ارتباط باشیم.

abbas_hamedi;623495 نوشت:
ملاک حکم فقهی است
می فرمایید که در این عمل گناهی نیست
سوال این است این عمل مصداقی از گناه نیست یا در مقابل آن عمل واجب(حج) ناچیز می باشد.
اگر بگویید مصداقی از کمک به ظالم نیست هضم آن بسیار مشکل خواهد بود.

اگر ملاک فقه است، نظر مراجع بیان شد.
اما اگر ملاک، قضاوت شخصی و احساسات است، حرف دیگری است.

abbas_hamedi;623495 نوشت:
ملاک عمل دیگران نیست
آری ممکن است حج هم نرود و کمک هم نکند.
بلکه ما بدنبال حکم صحیح و معقول هستیم

اولا: معقول بودن یک حکم فقهی قابل فهم برای ما نیست و ما نمیتوانیم با عقل خود، به سنجش احکام بپردازیم. زیرا دستیابی به فلسفه احکام شرع مبین اسلام برای عقل ما ممکن نیست.
[=microsoft sans serif]ثانیا: حکم این مسئله بیان شد. [=microsoft sans serif]برای بحث تفصیلی در مورد حکم فقهی میتوانید به کارشناسان فقه مرکز ارتباط داشته باشید و سوال خود را برای آنان نیز بفرستید.بنده فقط فلسفه این حکم را بیان کردم.
یاعلی

abbas_hamedi;623495 نوشت:
دیگران خیر بلکه دشمنان دین از جیب شیعیان

سلام
همون طور که استاد صدیق گفتن در طول تاریخ اسلام بجز یک مدت زمان محدود حکومت وامور کشور عربستان ومکه در دست کسانی که اگر از حاکمان الان بدتر بودند بهتر نبود{در دشمنی با دین وشیعه}ولی چون در همه این حکومت ها یک وجه مشترک است که در ظاهر دین را رعایت میکنندما هم با آنان مانند حکومت های اسلامی رفتار میکنیم ونکته مهم تر اینکه این رفتار در زمان امامان هم مورد تایید قرار گرفته وحتی خوده معصومین هم در همین شرایط به حج میرفتند
پس وقتی امام معصوم خودش اصرار وتاکید دارد که این عمل حتی با شرایطی مشابهه شرایط الان عمل حج انجام شودما یقین پیدا میکنیم که مصلحت بزرگ تری وجود دارد که ما هم وظیفه داریم انجام دهیم

در موردکمک به فقرا هم اگر خوده حاجیانی که به این سفر مقدس تشریف میبرند کمی دقت کنند وهزینه های حاشیه ای را کمی قاعنت کنند وبه فقرا خرج کنند مقصود ومنظور شما هم تامین میشودمثله خرید سوغاتی ومراسماتی که بعداز برگشت میگیرند که بعضی موارد هزینه ها به مبالغ 20 میلیونی میرسدولی اصل مسئله حج نباید تعطیل شود

صدیق;625091 نوشت:
بااین حساب، پس مسلمانان اصلا نباید با کفار در ارتباط باشند و با آنها تجارت داشته باشند.
زیرا آنان مستقیم یا غیر مستقیم به جنگ با مسلمانان می پردازند.

من نمیدانم شما چه اصراری دارید کفار و دشمنان دین را در کنار هم قرار دهید.

اگر منظور از کفار همان معنای فقهی است و اصولا اگر آنهابا دین و آیین شما کاری ندارند ، مراودات همان است که تعریف شده و از قدیم بوده است.

ولی دشمن دین می تواند به ظاهر فرقه ای مسلمان باشد و یا از همان کفار کینه توز و حارب.

اینجا مسئله فرق می کند.

پس در صورت خصومت و تهاجم دشمن دین ، باید به مقابله پرداخت و این مقابله ، متناسب با آن حمله خواهد بود.

باز هم تکرار می کنم واقعیت موجود دنیا و کشور ما ملاک راه صحیح نیست.

شاید بتوان گفت بسیاری (نه کمی)از روابط بین کشورهای مسلمان و دشمن دین از محدوده خود خارج می باشد و چه بسا که علت خیلی از نابسامانی ها در بلاد اسلام از این جهت می باشد.

در کشور خود ما با توجه به آرمانهای انقلاب ، باز شاهدیم این روابط نامتناسب بوده و اکنون نیز بر قرار می باشد. حال بگذریم که بدلایل متعدد موجه و غیر موجه این امر صورت گرفته است.

صدیق;623419 نوشت:
این همه سوال برای چیست؟

صدیق;625091 نوشت:
گر ملاک فقه است، نظر مراجع بیان شد.
اما اگر ملاک، قضاوت شخصی و احساسات است، حرف دیگری است.

ممنونم از سعه صدرتان و معذرت از اینکه احیانا مورد ناراحتی تان شدم

ولی من جواب صریحی نگرفتم و قانع نشدم.

مصدع اوقات نمی گردم.

abbas_hamedi;625132 نوشت:
من نمیدانم شما چه اصراری دارید کفار و دشمنان دین را در کنار هم قرار دهید.

اگر منظور از کفار همان معنای فقهی است و اصولا اگر آنهابا دین و آیین شما کاری ندارند ، مراودات همان است که تعریف شده و از قدیم بوده است.

ولی دشمن دین می تواند به ظاهر فرقه ای مسلمان باشد و یا از همان کفار کینه توز و حارب.

اینجا مسئله فرق می کند.

پس در صورت خصومت و تهاجم دشمن دین ، باید به مقابله پرداخت و این مقابله ، متناسب با آن حمله خواهد بود.

باز هم تکرار می کنم واقعیت موجود دنیا و کشور ما ملاک راه صحیح نیست.

باسلام
من هم نمیدانم شما چه اصراری دارید که همه را دشمن دین معرفی کنید.
از نظر فقهی، هر کسی که شهادتین را گفته باشد، مسلمانان است مگر اینکه از اصول دین تبری جسته یا ساب النبی یا ساب الائمه باشد.
اما از نظر اخلاقی، هر کسی که ضربه ای به دین بزند، دشمن دین خدا محسوب میشود. اما این ربطی به فقه ندارد.
هیچ یک از فقها نفرموده اند از نظر فقهی، وهابی ها غیر مسلمان یا دشمن دین خدا محسوب میشوند.

abbas_hamedi;625132 نوشت:
باز هم تکرار می کنم واقعیت موجود دنیا و کشور ما ملاک راه صحیح نیست.

من هم نگفتم دلیلم برای این حکم، عمل مردم است، ادله عامه و نیز سیره مسلمانان که در منظر و مرآی معصومین و بزرگان و فقها بوده است، نشان دهنده صحت این عمل است.

abbas_hamedi;625132 نوشت:
ممنونم از سعه صدرتان و معذرت از اینکه احیانا مورد ناراحتی تان شدم

نه ناراحتی برای چه.
دوست عزیز، اگر ملاک بحث مشخص باشد و بدانیم بر سرچه و با چه ملاک و شیوه ای بحث میکنیم، بحث بهتر پیش میرود.
بنده عرضم این است که روش بحث مشخص باشد و اینکه با چه رویکردی صحبت میکنیم.

صدیق;626257 نوشت:
هیچ یک از فقها نفرموده اند از نظر فقهی، وهابی ها غیر مسلمان یا دشمن دین خدا محسوب میشوند.

اینکه جماعتی به اسم وهابیت در جهان اسلام جنایت می کنند را قبول دارید یا نه ؟ اگر بله
آیا برداشت من درست است:

اینان وهابی نیستند بلکه مزدورانی هستند که آیین پاک وهابیت را لکه دار کرده اند؟
اصولا اهل سنت و تشیع اختلافاتی در زمینه های مختلف دارند حال اعتقادات وهابیت نیز مانند سایر فرق می باشد و شدت انحراف عقایدشان نیز مانند بقیه است و تقابلی خصمانه با شیعه ندارند?

همچنانکه شیعه با تمام فرق اهل سنت دارای تسامح و تساهل می باشد. معتقدین وهابیت نیز شامل این اصل می شوند?

و عده ای در کشور ما به اشتباه به مقابله با آنها پرداخته و باعث تفرقه و دودستگی بین مسلمانان شده اند؟ (تبلیغات این مطلب را بیان می کند)

حال با توجه به مطالب بالا ، جنایات عده ای با نام وهابیت از نظر اخلاقی مذموم است ...... و از نظر فقهی ما با وهابیت دشمن نیستیم بلکه اختلاف نظر داریم و با افرادی که با این اسم جنایت می کنند به مقابله بر می خیزیم؟

[=microsoft sans serif]

abbas_hamedi;626324 نوشت:
آیین پاک وهابیت را لکه دار کرده اند؟

آیین پاک!!!
شما از کجا به پاک بودن آئین این گروه افراطی رسیدید.
دوست عزیز، بین مسلمان بودن یک شخص یا گروه و درست بودن یا نبودن معتقدات جزیی و فرعی آنها هیچ تلازمی وجود ندارد.
مسلمان بودن، وابسته به قبول و اقرار بر اصول دین و ناصبی نبودن است.
ولی همین شخص مسلمان، اعتقاداتش میتواند بسیار نادرست باشد.
حتی در همان اصول دین.
مثلا اصل توحید را قبول دارد، ولی در تبیین آن اشکال داشته باشد.

abbas_hamedi;626324 نوشت:
و عده ای در کشور ما به اشتباه به مقابله با آنها پرداخته و باعث تفرقه و دودستگی بین مسلمانان شده اند؟ (تبلیغات این مطلب را بیان می کند)

اولا: مقابله فرهنگی از سوی آنهاست نه ما.
اگر آنها برعلیه ما تبلیغ نکنند و اعتقادات ما را شرک آلود ننامند، ما کاری به آنها نداریم.
ثانیا: وحدت هیچ منافاتی با بیان ایرادات اعتقادی و بحثهای علمی ندارد. برای ایجاد وحدت، قرار نیست دست از اعتقادات خود برداریم. بحث علمی میکنیم ولی از ایجاد کارهایی که باعث دو دستگی و دل آزردگی میشود پرهیز میکنیم. از دشنام و توهین به معتقدات یکدیگر پرهیز میکنیم.

abbas_hamedi;626324 نوشت:
حال با توجه به مطالب بالا ، جنایات عده ای با نام وهابیت از نظر اخلاقی مذموم است ...... و از نظر فقهی ما با وهابیت دشمن نیستیم بلکه اختلاف نظر داریم و با افرادی که با این اسم جنایت می کنند به مقابله بر می خیزیم؟

کار وهابی های رسمی عربستان وکسانی که به این آئیین و مسلک در آمده اند از نظر فقهی نیز ایراد دارد از نظر کلامی نیز نادرست است همانطور که از نظر ا خلاقی نیز مذموم است. اما این باعث نمیشود که آنان از دایره مسلمانی خارج شوند و دشمن شمرده شوند. آن هم دشمنی که داد و ستد با او ایراد دارد.
داد و ستد با کافر حربی نادرست است و با کافر غیر حربی در غالب موارد هیچ ایرادی ندارد مگر در برخی موارد مانند فروش اسحله، قرآن، برده مسلمان به کافر.
اما وهابی ها که اولا کافر نیستند و ثانیا در حال جنگ واقعی نیستند. بنابراین مشمول این قاعده نمیشوند.
موفق باشید.

صدیق;626740 نوشت:
مسلمان بودن، وابسته به قبول و اقرار بر اصول دین و ناصبی نبودن است.
ولی همین شخص مسلمان، اعتقاداتش میتواند بسیار نادرست باشد.
حتی در همان اصول دین.

این به نوعی تناقض نیست؟
از طرفی می گویید معتقد به اصول دین و از طرفی دیگر این اصول بسیار نادرست است؟
این چگونه مسلمانی است؟

صدیق;626740 نوشت:
مثلا اصل توحید را قبول دارد، ولی در تبیین آن اشکال داشته باشد.

درجه انحراف و میزان آن چه خط کشی دارد ( تا کجای خط کش ایرادی ندارد)و چه کسی بر آن صحه می گذارد و آن را تایید می کند؟

صدیق;626740 نوشت:
مسلمان بودن، وابسته به قبول و اقرار بر اصول دین و ناصبی نبودن است.

اگر زبان وعمل نقیض هم باشند باز این شرط باقی است؟

با توجه به مطالبی که فرمودید:
آیا درجه مسلمانی را پایین نیاوردید؟ با این شرایط خیلی ها مسلمانند.

صدیق;626740 نوشت:
ثانیا در حال جنگ واقعی نیستند.

البته واضح و مبرهن است که عربستان صادرات اسلحه برای تروریستها در سوریه، عراق ، لبنان، پاکستان و ... دارد و تنی چند از اتباع آنها و مزدورانشان در آنجاها کشته شده اند.

ببخشید جنگ واقعی پس چیست؟؟؟!!!!!!!!!!

[=microsoft sans serif]

abbas_hamedi;626809 نوشت:
این به نوعی تناقض نیست؟
از طرفی می گویید معتقد به اصول دین و از طرفی دیگر این اصول بسیار نادرست است؟
این چگونه مسلمانی است؟

دوست عزیز.
مسلمان فقهی با مسلمان اخلاقی فرق دارد.
از نظر فقهی و کلامی، کسی که به اصول دین معتقد باشد،مسلمان است.

abbas_hamedi;626809 نوشت:
درجه انحراف و میزان آن چه خط کشی دارد ( تا کجای خط کش ایرادی ندارد)و چه کسی بر آن صحه می گذارد و آن را تایید می کند؟

شرایط مسلمانی در اول رساله ها گفته شده است.
برای اینکه کسی را مسلمان بدانیم و احکام و لوازم مسلمانی را بر او مترتب کنیم، وجود همین شرایط کافی است ولو اختلاف نظر زیادی در جزیئات با هم داشته باشیم.
مکاتب کلامی و فقهی زیادی در اسلام وجود دارد.
ولی تا زمانیکه از اصول تعدی نکنند و خداوند را در نظر واحد بدانند و به پیامبری پیامبر اسلام به عنوان خاتم پیامبران معتقد باشند و معاد را قبول داشته باشند، مسلمانند.
جزئیات این مسئله و ویژگی های دیگر این سه اصل، تا زمانی که به اصل آن ضربه نزند و صریحا متناقض با آن نباشد، در این مسئله مهم نیست.
به همین جهت، از میان فرقه هایی که در اسلام رشد یافتند، تنها تعداد معدودی از آنها به نظر علما از دین اسلام خارجند مانند بهائیت و بابیت که صریحا خاتمیت پیامبر اسلام را رد میکنند.

abbas_hamedi;626809 نوشت:
اگر زبان وعمل نقیض هم باشند باز این شرط باقی است؟
با توجه به مطالبی که فرمودید:
آیا درجه مسلمانی را پایین نیاوردید؟ با این شرایط خیلی ها مسلمانند.

abbas_hamedi;626809 نوشت:
البته واضح و مبرهن است که عربستان صادرات اسلحه برای تروریستها در سوریه، عراق ، لبنان، پاکستان و ... دارد و تنی چند از اتباع آنها و مزدورانشان در آنجاها کشته شده اند.
ببخشید جنگ واقعی پس چیست؟؟؟!!!!!!!!!!

بحث به سمت مباحث فقهی میرود و لازم است که از کارشناس فقه این مسائل پرسیده شود.
لطفا با پیام خصوصی از ایشان بپرسید یا از جناب طاهر بخواهید کارشناس فقه را به بحث دعوت کنند.
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

abbas_hamedi;621943 نوشت:
حرمین شرفین تحت سیطره آل سعود می باشد و کمک آنها در تخریب وجهه اسلام و دخالت در کشتار مسلمانان در کشورهای مختلف (سوریه-عراق-پاکستان-...) و ایجاد تفرقه مسئله ای روشن و بارز است. مسافرت به عربستان (حج) به شکل کمک اقتصادی و فرهنگی و تایید اجتماعی وهابی ها می باشد.
حج یکی از فروع دین است و از طرفی کمک به ظالم ، حال به هر شکل محکوم و گناه است.
سوال این است ...........این تناقض چگونه حل شدنی است؟
مسئله اهم و مهم است؟ مسئله واجب و مستحب است؟
داستان صفوان جمال را شنیده اید: شخصی که شترهایش را جهت سفر حج کرایه داده بود.این داستان با این سوال مشابهت ندارد؟
پیشاپیش از جواب سنجیده کارشناس محترم کمال امتنان را دارم.

سلام
بهره اقتصادی آل سعود اثر تبعی حج است . حج فلسفه و آثار مهمی دارد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد . یکی اینکه فریضه واجب الهی است و دستورالعملی بس موثر در معنویت . دیگر اینکه محل اجتماع بزرگ مسلمانان است . اجتماعی که در جهان نمونه ندارد پس موجب شکوه و عزت اسلام است . و آخر اینکه با نرفتن ایرانیان به حج حج تعطیل نمیشود بلکه سهمیه آنها به دیگران داده می شود پس نرفتنمان هم بی تاثیر است .و آخر اینکه سود اقتصادی را ما در مملکت خودمان هم به بدتر از آل سعود می رسانیم ولی کاریش نمیشه کرد چون اقتصاد جهان پیوستگی زیادی دارد
یا علیم[/]

محی الدین;627318 نوشت:
بهره اقتصادی آل سعود اثر تبعی حج است

مثل اینکه شما پست های قبلی را با دقت نخوانده اید.

تمام اثرات (اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ...... ) را در نطر بگیرید. به هر صورت این عمل ، گناه (حمایت از ظالم) است . منتها به نظر می رسد در مقابل عمل واجب (حج) مقدار آن ناچیز می باشد.

محی الدین;627318 نوشت:
حج فلسفه و آثار مهمی دارد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد

البته که اینگونه است....... ولی چقدر از آنها محقق می شود؟

محی الدین;627318 نوشت:
آخر اینکه با نرفتن ایرانیان به حج حج تعطیل نمیشود بلکه سهمیه آنها به دیگران داده می شود

اگر به فرض این عمل گناه محسوب شود. تعطیل شدن یا نشدن و از دست دادن سهمیه می تواند توجیه کننده باشد؟

محی الدین;627318 نوشت:
آخر اینکه سود اقتصادی را ما در مملکت خودمان هم به بدتر از آل سعود می رسانیم ولی کاریش نمیشه کرد چون اقتصاد جهان پیوستگی زیادی دارد

این به مانند آن است که از مجرم بپرسند که چرا مرتکب کار خلاف شده ای؟ در جواب بگوید: اگر من این کار را نمی کردم شخص دیگری این کار را می کرد.

صدیق;627288 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط abbas_hamedi نمایش پست ها
اگر زبان وعمل نقیض هم باشند باز این شرط باقی است؟
با توجه به مطالبی که فرمودید:
آیا درجه مسلمانی را پایین نیاوردید؟ با این شرایط خیلی ها مسلمانند.
نقل قول نوشته اصلی توسط abbas_hamedi نمایش پست ها
البته واضح و مبرهن است که عربستان صادرات اسلحه برای تروریستها در سوریه، عراق ، لبنان، پاکستان و ... دارد و تنی چند از اتباع آنها و مزدورانشان در آنجاها کشته شده اند.
ببخشید جنگ واقعی پس چیست؟؟؟!!!!!!!!!!
بحث به سمت مباحث فقهی میرود و لازم است که از کارشناس فقه این مسائل پرسیده شود.
لطفا با پیام خصوصی از ایشان بپرسید یا از جناب طاهر بخواهید کارشناس فقه را به بحث دعوت کنند.

با توجه یه این شرایط ، دوستانی که صاحب نظر می باشند. ممنون خواهم بود تا جوابهای وزین خود را اعلان نمایند. منتها لطفا از قبل تمام پستهای این موضوع را بخوانند.

در یک جمع بندی از سوال بنده و جواب کارشناس محترم (صدیق) نتایج زیر بدست آمد:

سوال : آیا با توجه به کمک اقتصادی و اجتماعی حجاج به حکومت ظالم ، این عمل گناه نیست و اقدامی برای مقابله نباید صورت گیرد؟
جواب: با عنایت به جایگاه حج و سفارشات و سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام گناهی در این عمل نیست.

ممنون از توجهات کارشناس محترم.

البته باز نکات هضم نشده در این موضوع وجود دارد که در جواب باید گفت بین ایده آلهای دینی و واقعیت جوامع فرسنگها فاصله وجود دارد.

[="Tahoma"][="Navy"]

abbas_hamedi;627631 نوشت:
تمام اثرات (اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ...... ) را در نطر بگیرید. به هر صورت این عمل ، گناه (حمایت از ظالم) است . منتها به نظر می رسد در مقابل عمل واجب (حج) مقدار آن ناچیز می باشد.

سلام
اگر به معیار کمک به دولت ظالم باشد که باید ارتباط اقتصادی را با نیمی از کشورهای جهان قطع کنیم . غیر از این است ؟

abbas_hamedi;627631 نوشت:
البته که اینگونه است....... ولی چقدر از آنها محقق می شود؟

وسیله ای برای سنجشش نداریم چون جنبه معنوی دارد

abbas_hamedi;627631 نوشت:
اگر به فرض این عمل گناه محسوب شود. تعطیل شدن یا نشدن و از دست دادن سهمیه می تواند توجیه کننده باشد؟

تشخیص گناه و ممنوع بودنش با ولی فقیه است

abbas_hamedi;627631 نوشت:
این به مانند آن است که از مجرم بپرسند که چرا مرتکب کار خلاف شده ای؟ در جواب بگوید: اگر من این کار را نمی کردم شخص دیگری این کار را می کرد.

خیر مثل آنست که که به بنده خدایی بگویی چرا در یک رستورانی که در آن مشروب هم سرو میشود کار می کنی و او بگوید هیچ شغل دیگری نبود و زن و بچه ام داشتند از گرسنگی می مردند
ما مجبور به ارتباط با کشورهای جهان هستیم
در این ارتباط ارتباط با کشورهای اسلامی ولو به گفته شما ظالم در اولویت است
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

abbas_hamedi;627641 نوشت:
در یک جمع بندی از سوال بنده و جواب کارشناس محترم (صدیق) نتایج زیر بدست آمد:

سوال : آیا با توجه به کمک اقتصادی و اجتماعی حجاج به حکومت ظالم ، این عمل گناه نیست و اقدامی برای مقابله نباید صورت گیرد؟
جواب: با عنایت به جایگاه حج و سفارشات و سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام گناهی در این عمل نیست.


جمع بندی شما تقریبا درست بود. فقط یک نکته. آن هم اینکه:
دلیل گناه نبودن این عمل، این نیست که جایگاه حج را لحاظ میکنیم.
بلکه وقتی یک عملی حکمش مشخص است، برای تغییر حکم نیاز به تغییر شرایط و موضوع هستیم.
در این مسئله نیز، حکم اولیه حج معلوم است: حج در صورت وجود شرایط و استطاعت، حکمش وجوب است. حال اگر بخواهد حکم آن تغییر کند، باید شرایطش نیز تغییر کند. مانند اینکه کسی به جهت جنگ با ولی خدا یا اینکه انجام آن به صورت موقت به مصلحت مسلمانان نباشد که تشخیص آن با ولی فقیه و حاکم شرع است.
مسائلی از قبیل جایگاه حج ناظر به فلسفه حج است نه دلیل بر حکم آن.
سیره و سفارشات معصومین نیز، اگر ناظر به اصل حج باشد، دلیل بر آن است و ربطی به این مسئله ندارد و اگر ناظر به شرایطی از قبیل شرایط موجود در سوال باشد، میتواند دلیلی بر بقای حکم آن و عدم تغییر آن در این شرایط است.
موفق باشید.

محی الدین;628287 نوشت:
اگر به معیار کمک به دولت ظالم باشد که باید ارتباط اقتصادی را با نیمی از کشورهای جهان قطع کنیم . غیر از این است ؟

بله غیر از این است.

حدود 205 کشور در دنیا وجود دارد که کشور ما بابسیاری از آنها رابطه ندارد یا در حد ناچیزی می باشد. مابقی روابط ما (اقتصادی) عمدتا با کشورهای غربی و اروپایی است که با ایجادشرایط تحریم تنزل پیدا کرده و به سمت کشورهای جهان سوم و چین و هند و ... رفته است.

دولت انگلیس با آن همه سابقه استعماری نسبت به رژیم آل سعود ، شرف دارد.(این بمعنای تایید روباه پیر نیست)
... مسلمان باشی و برای مسلمانان این همه مصیبت درست کنی .(از مردم عراق و سوریه بپرسید)
.
.
.
حال اگر لازم است با آن چند کشور معدود نیز قطع رابطه می کنیم ..... از گرسنگی که نمی میریم !......... مگر ما فرزند رمضان نیستیم ؟....... ( حال آن موقع داغ بودیم یه چیزی گفتیم)

کوبایی های کمونیست هنوز از خودروهای پنجاه سال پیش استفاده می کنند !!!!!!!!!!!

یا می خواهید مثل بعضیها بگویید: منافع ملی فراتر از این حرفهاست.... شرایط فعلی بحرانی است ......و ..............

محی الدین;628287 نوشت:
وسیله ای برای سنجشش نداریم چون جنبه معنوی دارد

خدمتتان گفتم ...... ظاهرا با دقت پستهای قبلی را نخوانده اید.
حج در یک تقسیم بندی از نظر عبادی و اثرات مترتب بر آن ، دارای دو بعد شخصی و اجتماعی است........... بله از نظر شخصی ما اطلاع کاملی نداریم (هر چند با نگاه به عملکرد حاجیان قبل و بعد از سفرحج می توان به بعضی از اطلاعات دست یافت)

در بعد اجتماعی ، قرار است تا این جمعیت عظیم گرد هم آیند و مشکلات جهان اسلام را مطرح و برای آنها چاره اندیشی کنند.(یکی از آنها)

حال سوال این است در سالهای (قرنهای) گذشته بعنوان مثال نمونه ای می توان ذکر کرد که بیانگر انجام این مهم باشد؟

محی الدین;628287 نوشت:
تشخیص گناه و ممنوع بودنش با ولی فقیه است

نتیجه ای که از نظرات کارشناس محترم (صدیق) گرفته شده است: کمک به ظالم در بعضی مواقع و شرایط گناه محسوب نمی شود و الویتهای مهمتری نیز وجود دارد.

محی الدین;628287 نوشت:
در این ارتباط ارتباط با کشورهای اسلامی ولو به گفته شما ظالم در اولویت است

اولا اگر این رابطه ظالمانه و کمک به ظالم نیست ..... اسمش چیست ؟ ... شما چه نامی بر آن می گذارید؟ ( از باب تفیهم لغت و مصداق آن)

ثانیا مگر یکی از ارکان و اهداف انقلاب اسلامی ، ظلم ستیزی نبود؟

شاید برگردید بگویید: .... این ظلم نیست ...... با توجه به شرایط لازم است ..... اهم و مهم اینجا مطرح است .........و یا ......

هدف من از طرح این سوال ، تناقض موجود بود ( کمک به ظلم و انجام فریضه حج) که برای هر کسی ممکن است پیش بیاید.
و جواب کارشناس موید آن است که در این اینگونه موارد ، نظر ولی فقیه شرط می باشد.
....
البته روشن است که این مسئله پیچیده و غامض می باشد و جواب سنجیده تر و کاملتری را لازم دارد... بهر حال ممنون از وقتی که گذاشتید و زحمتی که کشیدید.

خدا نگهدار

[="Tahoma"][="Navy"]

abbas_hamedi;628310 نوشت:
بله غیر از این است.

حدود 205 کشور در دنیا وجود دارد که کشور ما بابسیاری از آنها رابطه ندارد یا در حد ناچیزی می باشد. مابقی روابط ما (اقتصادی) عمدتا با کشورهای غربی و اروپایی است که با ایجادشرایط تحریم تنزل پیدا کرده و به سمت کشورهای جهان سوم و چین و هند و ... رفته است.

دولت انگلیس با آن همه سابقه استعماری نسبت به رژیم آل سعود ، شرف دارد.(این بمعنای تایید روباه پیر نیست)
... مسلمان باشی و برای مسلمانان این همه مصیبت درست کنی .(از مردم عراق و سوریه بپرسید)
.
.
.
حال اگر لازم است با آن چند کشور معدود نیز قطع رابطه می کنیم ..... از گرسنگی که نمی میریم !......... مگر ما فرزند رمضان نیستیم ؟....... ( حال آن موقع داغ بودیم یه چیزی گفتیم)

کوبایی های کمونیست هنوز از خودروهای پنجاه سال پیش استفاده می کنند !!!!!!!!!!!

یا می خواهید مثل بعضیها بگویید: منافع ملی فراتر از این حرفهاست.... شرایط فعلی بحرانی است ......و ..............


سلام
حج یک کار اقتصادی نیست تا برای سود و ضررش بخواهیم چرتکه بیندازیم برادر
اگر وظیفه باشد وظیفه همه مسلمانان است اگر همه حج را تعطیل کنند که ضرر می کند ؟ اسلام یا آل سعود که روی بزرگترین منبع نفت جهان نشسته ؟
جهات سیاسی فرهنگی و معنوی حج مهمتر از سود آل سعود از بعد اقتصادی حج است
abbas_hamedi;628310 نوشت:
دمتتان گفتم ...... ظاهرا با دقت پستهای قبلی را نخوانده اید.
حج در یک تقسیم بندی از نظر عبادی و اثرات مترتب بر آن ، دارای دو بعد شخصی و اجتماعی است........... بله از نظر شخصی ما اطلاع کاملی نداریم (هر چند با نگاه به عملکرد حاجیان قبل و بعد از سفرحج می توان به بعضی از اطلاعات دست یافت)

در بعد اجتماعی ، قرار است تا این جمعیت عظیم گرد هم آیند و مشکلات جهان اسلام را مطرح و برای آنها چاره اندیشی کنند.(یکی از آنها)

حال سوال این است در سالهای (قرنهای) گذشته بعنوان مثال نمونه ای می توان ذکر کرد که بیانگر انجام این مهم باشد؟


مطمئنا در هردو بعد آثاری داشته بروید سفرنامه ها را بخوانید . همین سفرنامه جلال آل احمد که در زمان بی اعتقادیش رفته حج ببینید چه حرفهایی دارد . حداقل در چشم دشمنان این اجتماع خیلی مهم است . این تبلیغ بزرگی است .

abbas_hamedi;628310 نوشت:
نتیجه ای که از نظرات کارشناس محترم (صدیق) گرفته شده است: کمک به ظالم در بعضی مواقع و شرایط گناه محسوب نمی شود و الویتهای مهمتری نیز وجود دارد.

رفتن به حج مصداق یاری ظالم نیست چون منظور از یاری ظالم یاری در ظلم است نه در مطلق آنچه که یاری انگاشته می شود

abbas_hamedi;628310 نوشت:
ولا اگر این رابطه ظالمانه و کمک به ظالم نیست ..... اسمش چیست ؟ ... شما چه نامی بر آن می گذارید؟ ( از باب تفیهم لغت و مصداق آن)

ثانیا مگر یکی از ارکان و اهداف انقلاب اسلامی ، ظلم ستیزی نبود؟

شاید برگردید بگویید: .... این ظلم نیست ...... با توجه به شرایط لازم است ..... اهم و مهم اینجا مطرح است .........و یا ......

هدف من از طرح این سوال ، تناقض موجود بود ( کمک به ظلم و انجام فریضه حج) که برای هر کسی ممکن است پیش بیاید.
و جواب کارشناس موید آن است که در این اینگونه موارد ، نظر ولی فقیه شرط می باشد.
....
البته روشن است که این مسئله پیچیده و غامض می باشد و جواب سنجیده تر و کاملتری را لازم دارد... بهر حال ممنون از وقتی که گذاشتید و زحمتی که کشیدید.

خدا نگهدار


گفتم که بجا آوردن حج مصداق یاری ظالم نیست چون قدر متیقن از یاری ظالم یاری در ظلم است نه مطلق آنچه که می تواند یاری باشد
مثلا اصل بودن ما در دنیا و خورد و خوراک ما هم به غرب نفع می رساند به اسرائیل به آمریکا پس لازم است خودرا بکشیم ؟
یا علیم[/]

محی الدین;628357 نوشت:

حج یک کار اقتصادی نیست تا برای سود و ضررش بخواهیم چرتکه بیندازیم برادر
اگر وظیفه باشد وظیفه همه مسلمانان است اگر همه حج را تعطیل کنند که ضرر می کند ؟ اسلام یا آل سعود که روی بزرگترین منبع نفت جهان نشسته ؟
جهات سیاسی فرهنگی و معنوی حج مهمتر از سود آل سعود از بعد اقتصادی حج است

محی الدین;628357 نوشت:
رفتن به حج مصداق یاری ظالم نیست چون منظور از یاری ظالم یاری در ظلم است نه در مطلق آنچه که یاری انگاشته می شود

محی الدین;628357 نوشت:
گفتم که بجا آوردن حج مصداق یاری ظالم نیست چون قدر متیقن از یاری ظالم یاری در ظلم است نه مطلق آنچه که می تواند یاری باشد

دقت .... دقت ..... دقت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من نگفتم ........ حج کار اقتصادی هست یا نیست.

من نگفتم ........ چند در صد منبع در آمد عربستان ار قبل زائران می باشدیا نمی باشد.

من نگفتم ........ اگر هیچ ایرانی یا هیچ مسلمانی به حج نرود آل سعود مضمحل می شود یا نمی شود.

من نگفتم ........ عربستان بزرگترین صادرکننده نفت ، بغیر از نفت در آمدهای دیگر دارد یا ندارد.

من نگفتم ...... کسی به حج نرود آل سعود ککش می گزد یا نمی گزد.

من نگفتم ..... مسلمانان حج را تعطیل کنند یا نکنند.
.
.
.
.
سوال من این بود:

اگر یک مسلمان به اندازه یک ریال یه اقتصاد آل سعود کمک کند این با عمل حج او منافات ندارد یا نه؟ که کارشناس عزیز با شرایطی که فرمودند اشکالی نداشت.

البته باید اذعان کرد که ساختار حکومتی حال حاضر دنیا با چهارده قرن قبل تفاوت کرده و ارتباط اقتصادی دولتها با مردم بیشتر شده است. این مطلب بدان معنا ست که درآمد مردم روی درآمد دولت تاثیر پذیری بیشتری دارد.

همانگونه که قبلا گفتم این مسئله نیاز به بررسی و موشکافی بیشتری دارد ولی این جواب برای من کافی بود.

.
.
من می گویم :با شرایط فعلی ، انجام مراسم حج دارای کاستی هایی هست که باید بر طرف شود نه اینکه تعطیل شود.

محی الدین;628357 نوشت:
مطمئنا در هردو بعد آثاری داشته بروید سفرنامه ها را بخوانید . همین سفرنامه جلال آل احمد که در زمان بی اعتقادیش رفته حج ببینید چه حرفهایی دارد . حداقل در چشم دشمنان این اجتماع خیلی مهم است . این تبلیغ بزرگی است .

من نگفتم ...... کی چی گفته ..... چی نوشته....

من گفتم کدام درد از مسلمانان درمان شده است؟

کشتار مسلمانان ( میانمار ، بوسنی ، چین ...) جنگ بین کشورهای مسلمان ، ایجاد تفرقه وصادرات تروریسم (داعش ، النصره ، القاعده ....) ............. اینها نمونه های بارزی از مشکلات سالهای اخیرجهان اسلام می باشد.

در مراسم حج سالیانه حدود سه تا چهار میلیون نفر شرکت می کنند. ولی این تعداد جمعیت برای کدام قدرت جهانی به اندازه سر سوزن ایجاد ترس می کند. (مگر حج ما باید برای دیگران ایجاد ترس نماید!!!.)
.
.
حج دارای فواید و آثار فراوانی است اگر به شکل صحیح بر پا شود.

دقت ......

این بدان معنی نیست ...حالا که آن شرایط بر قرار نیست پس تعطیل شود.

فرمودید در هر دو بعد آثاری داشته است.

در بعد فردی ما از حاجیان جز پلاکارد و شام چیز دیگری ندیده ایم.

در بعد اجتماعی لطفا چند مورد را ذکر نمایید.

محی الدین;628357 نوشت:
مثلا اصل بودن ما در دنیا و خورد و خوراک ما هم به غرب نفع می رساند به اسرائیل به آمریکا پس لازم است خودرا بکشیم ؟

مفهوم جمله رسا نبود.

[="Tahoma"][="Navy"]

abbas_hamedi;628643 نوشت:
این بدان معنی نیست ...حالا که آن شرایط بر قرار نیست پس تعطیل شود.

فرمودید در هر دو بعد آثاری داشته است.

در بعد فردی ما از حاجیان جز پلاکارد و شام چیز دیگری ندیده ایم.

در بعد اجتماعی لطفا چند مورد را ذکر نمایید.


سلام
شما خیلی بدبینانه به مسائل نگاه می فرمایید
حج آثار معنوی سیاسی و اجتماعی دارد اولا
از مصادیق یاری ظالم در ظلمش نیست ثانیا
هرگاه تشخیص داده شود که به دلیلی مهمتر از این آثار تعطیل شود در شان ولی فقیه است که تعطیل کند ثالثا
والسلام
یا علیم[/]

پرسش:
با وجود این که حرمین شریفین تحت سیطره آل سعود است و آنان تلاش زیادی در تخریب وجهه اسلام و دخالت در کشتار مسلمانان جهان و ایجاد تفرقه دارند، آیا سفر حج در حال حاضر توجیهی دارد؟ سفری که نوعی کمک اقتصادی و فرهنگی و تایید وهابی هاست. در این مسئله از طرفی، یک فرع دینی را داریم (حج) و از طرفی گرفتار یک حرام (کمک به ظالم). درست شبیه داستان صفوان جمال که امام او را از کرایه دادن شترانش به خلیفه غاصب برای رفتن به سفر حج منع کرد. چه باید کرد.؟

پاسخ:
این مسئله از نظر فقهی، دو جنبه دارد.
جنبه اول، مربوط به حکم اولی رفتن به سفر حج است و جنبه دوم مربوط به حکم حکومتی حاکم شرع.
از نظر حکم اولی، نه تنها منعی برای سفر به سرزمین حج وجود ندارد و در طول تاریخ نداشته است، بلکه همواره یا مستحب بوده یا واجب. با این که بعد از رسول الله، جز در حدود کمتر از 6 سالی که امیر المومنین و امام حسن (علیهما السلام) حاکم اسلامی بوده اند، همیشه مکه در اختیار افرادی بوده که با شیعیان یا مشکل داشته اند یا حداقل شیعه نبوده اند. به همین جهت، همیشه ایام، رفتن به این سفر مستلزم پرداخت هزینه ای به غیر شیعیان و حتی مخالفان شیعه و پر کردن جیب آنان و رونق اقتصاد آنان بوده است. خصوصا با توجه به این که، تقریبا هیچ زمانی نبوده که شیعیان در مکه حضور حداکثری داشته باشند و همان طور که می دانید، در شبه جزیره عربستان، شیعیان بیشتر در مدینه ساکن بوده اند تا مکه. بنا بر این، این مسئله که رفتن به مکه مستلزم کمک اقتصادی به ظالمان و مخالفان شیعیان است، نمی تواند مجوزی برای نرفتن به مکه، خصوصا در مورد حج واجب باشد. در مورد حج مستحبی نیز، این مسئله به خودی خود مانعی ندارد، هر چند در صورتی که امر دایر باشد بین کمک به دیگران و نیازمندان و رفتن چند باره به حج تمتع و نتوان بین آن ها جمع کرد، شاید بتوان در چنین مواردی، حج به اهمیت بیشتر کمک به محرومان و مظلومان را نمود. برای این منظور می توانید از بخش احکام نیز، حکم این مورد خاص را بپرسید. هر چند همین سوال از برخی مراجع تقلید نیز سوال پرسیده شده است و همگی بر صحت رفتن حج در شرایط کنونی تاکید کرده اند.(1)

اما از جنبه حکومتی: از این جنبه، ممکن است حاکم اسلامی (امام معصوم یا جانشین خاص و عام ایشان) بر اساس مبانی فقهی و دینی و مصلحت جامعه، به این نظر برسد که یک مدت از رفتن شیعیان به مکه جلوگیری کند. البته این ممنوعیت قطعا موقت است و تا زمانی است که آن مشکل وجود دارد مانند حکم امام خمینی بعد از جمعه خونین مکه. البته این مسئله صرفا در اختیار حاکم علی الاطلاق و ولی فقیه است و سایر مراجع چنین اختیاری را ندارند.

علاوه بر این، رفتن به مکه در شرایط فعلی، فوایدی نیز دارد که برخی از آن ها عبارتند از:
1. خنثی کردن تبلیغ سوء وهابیون بر علیه شیعیان مبنی بر این که شیعه کاری به خدا ندارد و فقط به پیشوایان خود توجه دارد.
2. حضور در مکه و پاسخ به شبهات وهابیون و کسانی که تحت تاثیر آن ها قرار گرفته اند.
3. کمک به شیعیانی که در عربستان قرار دارند و قوت قلب دادن به آن ها.

مقایسه این مسئله با مسئله صفوان جمال نیز نادرست است.
زیرا از نظر قواعد فقهی، مسئله ای که به خودی خود حکمی ندارد و حکم آن در شرایط و موقعیت ها متفاوت با هم فرق دارد با مسئله ای که به خودی خود حکم اولی دارد و در شرایط خاصی حکم آن تغییر می کند، متفاوت است.
کرایه دادن شتر به خودی خود، هیچ حکمی ندارد و وابسته است به انگیزه فرد از این معامله.
اما رفتن به مکه به خوی خود، یا واجب است یا مستحب. ولی در مواردی با توجه به برخی مسائل جانبی که در آن مورد خاص وجود دارد، حکم دیگری با حکم اولی این مسئله تزاحم می کند و آن را به صورت موقت کنار می زند. مانند روزه ای که برای شخص خاص ضرر دارد که جلوی وجوب یا استحباب روزه را می گیرد و آن را مکروه یا حتی حرام می کند.
رفتن به مکه، به خودی خود حکم دارد و این حکم تا قیامت باقی است. فقط در مواردی که حاکم شرع، به صورت موقت می بیند که رفتن به مکه به مصلحت نیست، حکم دیگری جلوی حکم اولی را می گیرد.
بنا بر این، نباید این دو مسئله را با هم مقایسه کرد.

_____________
(1) برای نمونه، ر.ک: http://www.tabnak.ir/fa/news/307072/%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9-%D8%AD%D8%AC

موضوع قفل شده است