جمع بندی عدل الهی و مساله حرامزادگی (چرا زناکار با توبه بخشیده میشه ولی حرامزاده هیچ وقت پاک نمیشه؟)

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدل الهی و مساله حرامزادگی (چرا زناکار با توبه بخشیده میشه ولی حرامزاده هیچ وقت پاک نمیشه؟)

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت
امیدوامر که خوب و خوش و سلامت باشین ...

سوالی که برای من پیش اومده این هستش که زنا کار اگر عمری رو با زنا گذرانده باشد ... در نهایت میتواند توبه کند و مانند روز اول پاک میشود و خداوند تازه گناهان او رو به حسنات تبدیل میکند ... و احتمال بهشتی شدنش هم وجود دارد ...

ولی چگونه است که یک حرام زاده اگر عمری زاهد و عابد باشه و هیچ گناهی انجام نداده باشه ... نهایتش در درون آخرت میتونه در جهنمی ( که زیاد گرم و سوزان نیستش ) باشه ...

امام صادق عليه السّلام فرمودند
« لَوْ كَانَ أَحَدٌ مِنْ وَلَدِ الزِّنَاءِ نَجَا نَجَا سَائِحُ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا سَائِحُ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ كَانَ عَابِداً فَقِيلَ لَهُ إِنَّ وَلَدَ الزِّنَاءِ لَا يَطِيبُ أَبَداً وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ عَمَلًا قَالَ فَخَرَجَ يَسِيحُ بَيْنَ الْجِبَالِ وَ يَقُولُ مَا ذَنْبِي‏. ــــــ

اگر بنا بود يكى از كسانى كه از راه زنا به دنيا آمده است، رهايى يابد، گردشگر بنى اسرائيل نجات مى‏يافت. از حضرت پرسيدند: گردشگر بنى اسرائيل كيست؟! فرمودند: عابدى بود (زنا زاده) كه به او گفته بودند: زنا زاده هرگز پاك نمى‏شود و عبادتهاى او پذيرفته نيست.او چون اين مطلب را شنيد از شهر بيرون رفت و سر به كوه و بيابان گذاشت و مرتباً تكرار مى‏كرد: گناه من چيست؟! »
(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،ص264 )

عَنْ أَبِي بَكْرٍ قَالَ كُنَّا عِنْدَهُ وَ مَعَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلَانَ مَعَنَا رَجُلٌ يَعْرِفُ مَا نَعْرِفُ وَ يُقَالُ إِنَّهُ وَلَدُ زِنَاءٍ فَقَالَ مَا تَقُولُ فَقُلْتُ إِنَّ ذَلِكَ لَيُقَالُ لَهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ بُنِيَ لَهُ بَيْتٌ فِي النَّارِ مِنْ صَدْرٍ يَرُدُّ عَنْهُ وَهَجَ جَهَنَّمَ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ . ـــــ
يكي از اصحاب امام صادق (ع) به نام ابوبكر گويد نزد امام بوديم و عبدالله بن عجلان نيز با ما بود ، وي عرض كرد: مردي با ماست (آشنا با ماست) كه هر چه ما آن را حقّ مي شناسيم او نيز آن را حقّ مي داند (شيعه است) ؛ امّا گفته مي شود كه فرزند زناست. امام به من (ابوبكر) فرمود: تو چه مي گويي؟ گفتم : درباره ي او چنين گفته مي شود. پس امام فرمودند: اگر اين شخص چنان باشد كه گفتيد در جهنّم خانه اي از صَدر براي او ساخته مي شود كه آتش جهنّم را از او بر مي گرداند و روزي اش را به وي عطا مي كنند.»
(بحارالأنوار ج 5 ، ص 287)

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ابتدا جوابی مختصر عرض می کنم اگر نیازی بود بفرمایید تا مفصلا عرض کنم:

1- حرامزاده بودن یک نفر معلول سوء اختیار دو فرد مختار در عالم آفرینش است که تحت قانون علی و معلولی حاکم بر جهان رخ می دهد به به قول شاعر" گندم از گندم بروید جو زجو" و " از کوزه همان برون طراود که در اوست"

2- خدا کسی را حرامزاده یا حلال زاده نمی کند بلکه به هر موجودی با هر ظرفیت وجودی وجود عنیت می فرماید این موجود در شرایطی که به وجود آمده ویژگی هایی خواهد داشت که مختص خودش خواهد بود.
وقتی فردی از راه زنا متولد می شود قوانین حاکم بر عالم اقتضا می کند که این فرد ویژگی هایی داشته باشد مثلا از فرد حلال زاده گرایش به گناه بیشتر باشد یا از نظر وجودی ضعیف تر باشد و نتواند آنچنان که باید و شاید در راه خدا قرار گیرد و حتی ظرفیت او برای ورود به بهشت مومنین کافی نیست این چیزی نیست که خدا او را محروم کرده باشد بلکه درجه و ویژگی وجودی او در عالم این است و این قوانین حاکمه قرار دادی نیست که بگوییم خدا آن را برای این گروه بردارد بلکه شالوده عالم با این قوانین سرشته شده است و مثلا اگر بگوییم خدا به این دسته موجود زنا زاده حیات نمی داد لازمه اش این است که باید هیچ کدام از موجودات مادون انسان موجود نشوند.

3-در قضیه ثواب و عقاب اخروی تمامی مناسب و روابط این دنیا گسسته شده و هر کس با حقیقت خود ظهور می کند
عنوايني چون پدر ، مادر ، فرزند ، احكام خاصّ همين دنيا مي باشند و عناويني چون حرامزاده و حلال زاده ، نه تنها احكام اين دنيا بلكه احكام خاصّ انسان مكلّف هستند و در خارج از نظام تشريع معنا ندارند. لذا در آخرت نيز ، كه دار تشريع و تكليف نيست ، اين عناوين برداشته مي شوند و بر اساس اين عناوين كسي مورد مؤاخذه قرار نمي گيرد. « فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ ـ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ـ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‏ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. ــــــ پس آن‏گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‏پرسند. پس هر كه ميزان اعمالش سنگين باشد، آنها حقّاً رستگاران‏اند و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانى‏اند كه به خويشتن زيان زده‏اند و هميشه در جهنم مى‏مانند.» ( مومنون : 101 ـ 103)
بنا بر اين حرامزاده يا حلال زاده بودن و امثال آن براي خدا و قضاوت او معني ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروي خود ، تنها چيزي را كه ملاك قرار مي دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ي وجودي آنها.

4-طبق براهين قاطع عقلي شكي در اين نيست كه خداوند متعال عادل است و ظلم كه امر عدمي و صفت نقص است به ساحت كمال مطلق او راه ندارد ؛ پس محال است كسي را به خاطر كاري كه نكرده است مجازات كند ؛ لذا عذاب فقط در مقابل گناه اختياري است و بس ؛ و در اين حسابرسي خدا ذرّه اي در حقّ كسي اجحاف نمي كند. حساب خداوند عليم و خبير در روز قيامت چنان دقيق است كه تمام عوامل را در انجام عمل خوب و بد يك فرد در نظر مي گيرد و هيچ عاملي را فروگذار نمي كند ؛ و تأثير كارهاي گذشتگان را تا هزاران نسل نيز محاسبه مي كند ؛ و زمينه هاي بروز يك رفتار را از خود شخص تا حضرت آدم (ع) لحاظ مي نمايد و آنگاه قضاوت عادلانه مي كند.

5-بنا بر اين ، اوّلاً خدا كسي را به خاطر زنازاده بودن مجازات نمي كند و ثانياً اگر زنازاده بودن شخص ، در ارتكاب معاصي حقيقتاً نقش داشته باشد يقيناً خداوند عادل اين تأثير را در مجازات خود لحاظ مي نمايد ، « وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً ــــ و به قدر رشته ي شكاف هسته ي خرمايى به آنان ستم نمى‏شود.» (الإسراء:71)

6-امّا اينكه زنازاده وارد بهشت حلال زاده ها نمي شود ، به عنوان مجازات براي زنازاده نيست بلكه به خاطر پايين بودن رتبه ي وجودي او در نظام خلقت است ؛ همانگونه كه وارد نشدن حيوانات در بهشت انسانها از باب مجازات نيست ؛ كما اينكه راه نداشتن مومنان در بهشت خاصّ انبياء نيز از باب مجازات نمي باشد. اساساً جايگاه اخروي هر موجودي در عالم آخرت متناسب با رتبه ي وجودي خود اوست و فراتر از آن راه ندارد. لذا بعيد نيست كه حتّي بهشت جنّها نيز جدا از بهشت انسانها باشد ؛ چرا كه رتبه ي وجودي اين دو نوع نيز يكسان نيست.

ادامه دارد:

ادامه...


توضیح:
طبق روايات بسيار زيادي ـــ كه به برخي از آنها اشاره شد و فراواني آنها مفادّشان را يقيني مي كند ـــ زنازاده از طينت و نطفه ي غير مومن بوده و هيچگاه وارد بهشت اهل ايمان نمي شود و در دنيا نيز ميل او به سمت معصيت بيشتر و به سمت حسنات كمتر است.

امّا اينكه زنازاده از نظر وجودي دچار كمبود و ميل او به معصيت افزونتر مي باشد ناشي از نظام علّي و معلولي عالم است ؛ يعني ساختار و قوانين تكويني عالم به گونه اي است كه موجب مي شود فرزند حاصل از پيوند نامشروع از كمال وجودي و روحي پايين تري نسبت به انسانهاي عادي برخوردار باشد. لذا تولّد چنين نوزادي نتيجه ي بي توجّهي برخي افراد به قوانين تغييرناپذير عالم است. « ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانيم به آنها بعضي از نتايج عملكردشان ؛ باشد كه بازگردند.» (الروم:41)

بر اين اساس ، اينكه خداوند متعال زنا يا هر عمل حرام ديگري را توسّط انبياء و كتب آسماني منع نموده صرفاً قراردادي نيست ؛ بلكه اين احكام بر اساس قوانين حاكم بر نظام خلقت تنظيم شده و پشتوانه ي تكويني دارند. پس همانگونه كه در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاكت است ، زنا هم موجب پديد آمدن بشري است با روح ضعيف و متمايل به گناه . معصوم (ع) فرمود: زن و مرد هنگام همبستري حرف نزنند چون ممكن است فرزندشان لال شود ، يا فرمودند: زير نور ماه همبستر نشويد كه احتمال جنون در فرزند افزون خواهد بود. اينگونه احكام صرفاً حكم ديني نيستند بلكه بيانگر حقيقتي عيني و قانوني تكويني مي باشند. حكم تحريم زنا نيز دقيقاً از همين سنخ است ؛ يعني زنا نيز موجب مي شود نقصي روحي در فرزند حاصل شود و فرزند به دنيا آمده داراي كششهاي حيواني و شيطاني قويتري باشد. لذا زنا زاده اوّلاً كمتر ممكن است ميل به دين داشته باشد. ثانياً اگر هم بر تمايلات حيواني و شيطاني خود غالب گشته مومن و متّقي گردد باز رتبه ي وجودي او به حدّ مومنين حلال زاده نخواهد رسيد ؛ همان گونه كه افراد عقب مانده ي ذهني يا معلولين مادرزاد هر اندازه هم كه خود را توانا نمايند باز از جهت جسماني با يك شخص سالم برابري نخواهند داشت.

لذا زنازاده ـ هر چند مومن باشد ـ باز هيچگاه وارد بهشت انسانهاي مومن حلال زاده نمي شود ، ولي اين بدان معنا نيست كه حتماً وارد جهنّم شود ؛ بلكه اگر زنا زاده به اختيار خود عامل به احكام دين بوده و اهل عبادت باشد ، طبق آيات متعدّد و روايات فراوان شكّي در اين نيست كه وارد جهنّم نمي شود ؛ چون جهنّم نتيجه ي اعتقاد و عمل خلاف حقّ است ؛ امّا لازمه ي عدم ورود در جهنّم ، دخول در بهشت انسانهاي حلال زاده ي مومن نيست بلكه خدا مي تواند زنازادگان مطيع را در جايگاه ديگري از نتيجه ي اعمالشان برخوردار نمايد ؛

كما اينكه خدا حيوانات مطيع را در جايگاه ويژه اي نعمت مي بخشد مانند سگ اصحاب كهف يا الاغ بلعم باعور يا هدد حضرت سليمان كه حيواناتي مطيع فرمان حقّ بودند ولي به هر حال حيوان بودند نه انسان. پس زنازادگان مومن نيز به جاي بهشت معروف ، جايگاه خاصّ خود را خواهند داشت ؛ كه اين جايگاه طبق برخي روايات ، بالاتر از جهنّم و پايين تر از بهشت حلال زادگان مومن است.

امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ وَلَدَ الزِّنَا يُسْتَعْمَلُ إِنْ عَمِلَ خَيْراً جُزِيَ بِهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً جُزِيَ بِهِ . ــــــ زنازاده به كار گماشته مى‏شود (مورد تكليف قرار مى‏گيرد) ، پس اگر كار نيك انجام دهد پاداش مى‏يابد و اگر كار بد كند كيفر مى‏بيند.» (الكافي، ج‏8، ص: 238) . حضرت زين العابدين (ع) نيز فرمودند: « لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ خَلَصَ مِنْ آدَمَ . ــــ داخل بهشت نمي شود مگر آنكه خالص از بني آدم باشد.» يعني شيطان در تولّد او دخالت نكرده باشد.

ادامه دارد...


ادامه....

اما از این توضیحات جواب سوال شما نیز واضح شد که چرا زنا کار اگر توبه کند وارد بهشت می شود ولی زنا زاده حتی اگر توبه هم بکند وارد بهشت نمی شود؟؟

جواب این که : گفتیم زنا زاده رتبه وجودی اش اقتضا می کند که در بهشت متناسب با خود ثواب کارهایش را ببیند و از طرفی او که گناهی مرتکب نشده که با توبه بخشیده شود فردي كه از راه زنا و حرام متولد مي شود، گناهي ندارد. پيامبر(ص) فرمود: "ليس علي ولد الزّنا من وزر أبويه شيء؛[1] گناه پدر و مادر بر گردن فرزند نيست". او نيز مانند ديگران ملكف به وظايف شرعي و عقلي است و مي تواند به پاكي و تقوا روي آورد، همان طور كه مي تواند به فساد و گناه كشيده شود. فقط جایگاه ثواب دادنش بنا بر رتبه وجودی اش بهشت متناسب با خود است.
و زانی و زانیه اگر خود ولد الزنا نباشند با زنای خود گناهی مرتکب شده اند و عقوبت خواهند شد مگر این که توبه کنند که این توبه کردن هم کار آسانی نیست . و بر فرض که موفق به توبه شدند و اعمال دیگرشان نیز درجه قبول داشت وارد بهشت متناسب با خود می شوند اگر مومن بودند بهشت مومنین.

جناب مارینر
مطالبی که توسط جناب شعیب مطرح شد هیچ منشا قرانی ندارد بلکه از احادیث جعلی که به ناحق به بزرگان دین نسبت داده شده نشات گرفته است. شکی نیست که هیچ تفاوتی بین زنازاده و حلال زاده وجود ندارد چرا که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند و انسانیت و مومن بودن آنها بستگی به محیطی دارد که در آن پرورش یافته اند و زنا زادگان چون از محبت پدر و مادر محروم هستند باید بیشتر مورد توجه و محبت عموم مردم قرار گیرند تا این نقیصه را احساس نکنند و شاید بهترین روش این باشد که اینان از همان نوزادی تحت تکفل زوجهای نابارور قرار گیرند و ضروری است که این عبارت زشت زنازاده به عبارتی نیکو همانند کودکان بی سرپرست تبدیل شود. دو سه سال پیش بود که بی بی سی مستندی در خصوص حدود 500 کودک که حاصل تجاوز صربهای وحشی به زنان بوسنیایی بود را پخش کرد. بنده چهره این کودکان معصوم را که می دیدم بی اختیار گریه ام می گرفت. حال به عوض محبت به این کودکان مظلوم که خودشان اصلا گناهی نداشتند بیاییم و از آنها با عنوان نفرت انگیز زنازاده یاد کنیم و ادعا بکنیم که اگر آنها به بهشت هم بروند جزو شهروندان درجه چندم محسوب خواهند شد. آیا این جنایت نیست؟

موحد;623343 نوشت:
جناب مارینر
مطالبی که توسط جناب شعیب مطرح شد هیچ منشا قرانی ندارد بلکه از احادیث جعلی که به ناحق به بزرگان دین نسبت داده شده نشات گرفته است. شکی نیست که هیچ تفاوتی بین زنازاده و حلال زاده وجود ندارد چرا که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند و انسانیت و مومن بودن آنها بستگی به محیطی دارد که در آن پرورش یافته اند و زنا زادگان چون از محبت پدر و مادر محروم هستند باید بیشتر مورد توجه و محبت عموم مردم قرار گیرند تا این نقیصه را احساس نکنند و شاید بهترین روش این باشد که اینان از همان نوزادی تحت تکفل زوجهای نابارور قرار گیرند و ضروری است که این عبارت زشت زنازاده به عبارتی نیکو همانند کودکان بی سرپرست تبدیل شود. دو سه سال پیش بود که بی بی سی مستندی در خصوص حدود 500 کودک که حاصل تجاوز صربهای وحشی به زنان بوسنیایی بود را پخش کرد. بنده چهره این کودکان معصوم را که می دیدم بی اختیار گریه ام می گرفت. حال به عوض محبت به این کودکان مظلوم که خودشان اصلا گناهی نداشتند بیاییم و از آنها با عنوان نفرت انگیز زنازاده یاد کنیم و ادعا بکنیم که اگر آنها به بهشت هم بروند جزو شهروندان درجه چندم محسوب خواهند شد. آیا این جنایت نیست؟

مارینر;621783 نوشت:
عدل الهی و مساله حرامزادگی (چرا زناکار با توبه بخشیده میشه ولی حرامزاده هیچ وقت پاک نمیشه؟)

[="#000080"][="#006400"][="#006400"]هوالعالم [/][/]

در زنای منتهی به زا !
بخواییم یا نخواییم در وجود بچه نقص به وجود میاد حالا اگر در روحش نباشه مطمعنا از نطفه و در جسم دچار مشکل میشه
که همین مشکل جسمی تظاهر و کارکرد روح یا نفس رو دچار مشکل میکنه

همچنین زنا کار کسی بوده که دست به این کار زده
کسی که مورد تجاوز قرار میگیره از نظر خدا زنا کار نیست

حتی تمام وجود قربانی بر علیه اون شخص عمل میکنه
اگر خدا بر علیه متجاوز عمل نکنه که نمیشه

البته به شرطی که قربانی واقعا ازین عمل ناراضی بوده و باشه ...
و عمل به اسم خیانت نباشه !

اما بدترین مجازات ابدی برای زنانی که با میل قلبی ازین راه بچه دار میشن
همون مراقبت یا زندگی با فرزندی ست که از قسمتی از ریشه ی خود یا پدر شیطانی خود جداست و با خیانت و نطفه ناقص بوجود امده !
اینطور ادم اونطور که باید درک نمیشه و درک نمیکنه و تا زمانیکه مورد لطف خدا قرار نگیرند باید با بیگانگی تمام زندگی کنن

یکی از دلایل بی محبتی نسبت به خانواده و دیگر نژادها در مردم اروپا , همین زناست
و بی بند و باریه اونها ...

ازدواج یعنی جفت شدن روح ذهن و جسم !
تا زمانیکه جسم زن از جفت جدا نشه نباید جسم در اختیار کسی قرار بگیره چون جفت اسمش روی خودشه
ولی وقتی جسم یا روحت یا ذهنت بدون حامی و تنها باشه بخوایی یا نخوایی در زمانش یک جفت طلب میکنه
و اگر جفت لیاقت جسم یا توان جلب رضایت نداشته باشه مجبوری که حداقل به حرمت قداست و حفظ شرافت خودت طلاق فیزیکی بگیری و خیانت نکنی چون بر خلاف مردان رَحِم داری و واسطه ای از واسطه های خلقت بنده ی خدایی و دیر یا زود لازمه که بچه دار بشی ...

وقتیکه مرد یا زن بطور ذهنی یا به حرف و عمل به همدیگه پشت کنن و از هم ناراضی باشند
فقط ذهن و روحه که جدا و ازاد شده و عادلانه اس که تا زمان پیوند دوباره یا طلاق به اینده اش فکر کنه
اما حرمت جسم و باور اذهان بجاست و درواقع هنوز جفت یا همسر هستن

در صورت تمایل به طلاق لازمه که بطور رسمی مثل همون مراسم ازدواج بر خلاف رسم پیوند عمل کنند.
و علنی طلاق بگیرن[/]

شعیب;623306 نوشت:
توضیح:

با سلام و احترام و تشکر از پاسخ خوبتون

یه سوالی برای من پیش اومده اینکه خب منطقیه کسی که واقعیت عالم و نظام هستی رو درک نکرده هضم یسری مطالب براش سنگین باشه، برای همین من قصدم از این سوال فقط بالابردن درک خودم هست وگرنه در عدالت خدا هیچ شکی ندارم

چجوری باید این دو تا رو باهم جمع کرد که یک انسان بی گناه از گناه دوتا آدم دیگه بدنیا میاد،ولی ممکنه اون گناهکارا توفیق توبه پیدا کنن و حتی خودشون رو انقدر بسازن که به درجات عالی بهشت برسن ولی یک انسانی که هیچ نقشی تو این این گناه نداشته نمی تونه حتی به جایگاه انسان های بهشتی برسه

و حتی اینطور که از حرفای شما معلومه زمینه رفتن به سمت گناه در وجودش خیلی بیشتر هست، خب این شخص که ذاتا این خصلت در وجودش هست مسلما باید با کسی که این خصلت رو نداره ولی به سمت گناه می ره فرق کنه

اولی درسته خدا بهش عقل داده و حتما کمکش هم می کنه ولی بالاخره زمینه بیشتری داره برای رفتن به این سمت، بنظر باید عذابش کمتر از کسی باشه که خیلی بیشتر براش زمینه هدایت فراهم بوده

مثلا من همیشه فکر می کنم کسی که توی یه خانواده مذهبی بزرگ شده اگه خطایی بکنه خیلی گناهش بیشتره تا کسی که توی یه خانواده بی دین و ایمان بدنیا اومده

خب خود خدا هم همین رو گفتن که هرکس به میزان ظرفیتش بازخواست میشه

خب اگه بگیم چون شیطان در بوجود اومدن اون فرزند زنا نقش داشته پس اون فرزند شیطانیه خب بازم تقصیر اون بچه چی هست؟

آیا میشه این چیزا رو به عالم زر نسبت داد و بگیم هرکس متناسب با اینکه تو اون دنیا چه جور آدمی بوده الانم همونجور متولد میشه؟

سلام جناب شعیب ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

جناب شعیب آنچنانکه من در جریان هستم ... در درون علم و ریاضیات و فیزیک ... معمولا یک چیز را اصل میگیرند ... مثلا اصل را بر این میگیرند که زوایایه داخلی یک مثلث 180 درجه هست ... و سپس بر اساس این اصل یک نوع هندسه را پایه گذاری میکنند و مثلا هندسه اقلیدسی پایه ریزی میشه ...

در حققت ما یک تعریف دارذیم ... چیزی را به عنوان اصل پذیرفته ایم و سپس سایر قوانین و مقررات رو از اون اخذ میکنیم ...

فیزیک هم همینطور هست ... فیزیک تا قبل از جناب انیشتن یه آش شله قلم کاری بود که توش هر چیزی پیدا میشد ... و هر کسی برای خودش حرفی میزد ... اماانیشتن اومد و فرض رو بر این انگاشت که سرعت نور ... در خلا ثابت و برابر 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است ... و سپس کل فیزیک رو بر اساس این اصل جلو برد و تعاریفی جدید از زمان و مکان و هندسه بر مبنایه این اصل ارائه کرد .

من مشگلم با عدالت خدا میدونید چی هست ... اینکه که اصالت تعریفی براش وجود نداره ... و این اصالت تعریف پوشا نیست ... یعنی قادر به پوشش دادن کلیه "موهبتها" و "زخمها" نیست ...

معمولا تعریفی که از عدل خدا میکنند این هستش که ...

خداوند عادل هست یعنی از هز موجودی به اندازه نعمتی که به اون داده بازخواست میکنه ...

من دو تا مشگل با این مساله دارم ...

1- اینکه این تعریف تعریفی پوشا نیست ...پس بنابراین نمیتواند اصالت داشته باشه ... مثلا چرا خدا خداوند به انسانهای متفاوت رتبه وجودی متفاوتی داده ... آیا شما با اصل تعریفی که از عدالت خداوند دارید میتونید این مساله رو تفسیر کنید ؟؟؟

2- اینکه معمولا در درون بحثها ... استدلالهایی که برای اثبات عدالت خداوند ارائه میشه از تعریفی دیگر مشتق میشه ... و اون هم مثلا اینکه " ما داریم در درون دنیاییی زندگی میکنیم که آتش میسزوزاند ... و خصوصیت این دنیا آن است کهآتش بسوزاند و کسی نمیتونه ایراد بگیره چرا آتش میسوزاند " سوال من از شما این سهش که آیا من باید این موضوع رو هم با عنوان اصل تعریف بپذیرم ...

مثلا باید بپذیرم که ممکن هست خدا من رو بد خلق کرده باشه و دوست داشته باشه منو بسوزونه ... همینجوری چون اینجوری کیف میکنه ...
مثلا من باید بپذیرم خدا شیر خلق کرده و گاو خلق کرده و شیره باید آقا گاوه رو بخوره ... و خداوند دوست داشته آدمهایی مانند شیر خلق کنه و آدمهایی مانند گاو خلق کنه ... چون اینجوری کیف میکنه ...

یا مثلا در مورد همین مساله حرامزادگی ... من آیا باید بپذیرم ... خدا دوست داشته که به موجودی که از زنلا بوجود میاد ( با اینکه هیچ گناهی انجام نداده ) ظرفیت وجودی پائین تری بده ... چرا ؟؟؟ چون دوست داشته چنین قوانین و مقرراتی بزاره که اگر کی از زنا بوجود اومد باید ظرفیت وجوئدیش پائین باشه ...

سوال من از شما این هست ...
آیا این مساله اصل تعریف هست ؟؟؟ یعنی اینکه اینکه خدا دوست داره قوانین و مقررات دلخواهیی رو بر دنیا حکم فرما بکنه ... و برد عقلانیت در مساله عدالت خداوند شامل "اصل موضوع" ها نخواهد شد !!!

با تسکر .

[="Tahoma"][="Navy"]

مارینر;621783 نوشت:
ولی چگونه است که یک حرام زاده اگر عمری زاهد و عابد باشه و هیچ گناهی انجام نداده باشه ... نهایتش در درون آخرت میتونه در جهنمی ( که زیاد گرم و سوزان نیستش ) باشه ...

سلام
سعادت منوط به ایمان و عمل صالحه و این اصلی قرآنی است کاملا مقبول و بدون استثا لذا نمی توان پذیرفت ولدالزنایی مومن باشه عابد باشه اما بره جهنم . این خلاف اصل قرآنیه و باید کنار گذاشته بشه
ولد الزنا تنها یک نقص معنوی داره که خیلی ها به انحاء دیگری هم دارن مثلا بعضی ها ذاتا بخیلن یا حسودن یا ... دلیل نمیشه اونا رو جهنمی بدونیم
یا علیم[/]

سبحان الله ...
خدا چقدر عادل بود و من نمیدانستم!!
نظام علی و معلولی؟!؟!؟! مگر این نظام را خود خدا برقرار نکرده است؟ آیا نمیتوانست به گونه ای برقرار کند که اینگونه بی عدالتی نشود؟
شاید این کودک زنازاده ی بی گناه، اصلاً دلش نخواهد به دنیا بیاید که بعد هم در هر صورت جهنمی شود!! جالب است که سقط جنین زنازاده هم جایز نیست! آخه مگر زوره؟ یک نفر که نه در به دنیا اومدن خودش دخالت داره نه در مرگش، حتی در مورد بهشتی شدن یا نشدنش هم اختیار نداره!!

پس این وسط آیه ی "يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناكُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ " چه می شود؟

نکند خدا " ان اکرمکم عند الله اتقاکم " را فقط برای حلال زاده ها گفته است؟ هر حلال زاده ای که تقوایش بیشتر باشد نزد خدا عزیز تر است و در صورتی که حلال زاده نباشد، به هیچ وجه نمیتواند بهشتی شود! با اینکه خودش گناهی ندارد!

جناب شعیب
زنازاده به چه کسی گفته می شود؟ بنده در جایی خواندم که دو سوم مردم کشور کلمبیا زنازاده هستند. آیا به بچه های سرراهی می شود گفت زنازاده هستند؟ مادری که نه ماه آبستن فرزندی است که همه او را می شناسند و طبیعتا از پدر کودک می پرسند. آیا فرزندان کسانی که به صورت غیر رسمی ازدواج می کنند و صاحب فرزند می شوند و آنها را بزرگ می کنند زنازاده هستند؟ آیا همه جنایتکاران تاریخ از جمله چنگیز و هیتلر و استالین و یزید بن معاویه و حجاج بن یوسف ثقفی زنازاده بودند؟

موحد;623343 نوشت:
جناب مارینر
مطالبی که توسط جناب شعیب مطرح شد هیچ منشا قرانی ندارد بلکه از احادیث جعلی که به ناحق به بزرگان دین نسبت داده شده نشات گرفته است. شکی نیست که هیچ تفاوتی بین زنازاده و حلال زاده وجود ندارد چرا که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند و انسانیت و مومن بودن آنها بستگی به محیطی دارد که در آن پرورش یافته اند و زنا زادگان چون از محبت پدر و مادر محروم هستند باید بیشتر مورد توجه و محبت عموم مردم قرار گیرند تا این نقیصه را احساس نکنند و شاید بهترین روش این باشد که اینان از همان نوزادی تحت تکفل زوجهای نابارور قرار گیرند و ضروری است که این عبارت زشت زنازاده به عبارتی نیکو همانند کودکان بی سرپرست تبدیل شود. دو سه سال پیش بود که بی بی سی مستندی در خصوص حدود 500 کودک که حاصل تجاوز صربهای وحشی به زنان بوسنیایی بود را پخش کرد. بنده چهره این کودکان معصوم را که می دیدم بی اختیار گریه ام می گرفت. حال به عوض محبت به این کودکان مظلوم که خودشان اصلا گناهی نداشتند بیاییم و از آنها با عنوان نفرت انگیز زنازاده یاد کنیم و ادعا بکنیم که اگر آنها به بهشت هم بروند جزو شهروندان درجه چندم محسوب خواهند شد. آیا این جنایت نیست؟

با سلام خدمت شما موحد عزیز
بزرگوار نگرانی شما در این مساله کاملا پسندیده و حس بشر دوستانه در آن موج می زند.
و نه تنها شما بلکه خیلی از بزرگانی که در این بحث وارد شده اند این بحث را عجیب دانسته و در پایان علم آن را به خدا واگذار نموده اند.
مثلا علامه مجلسی در همین بحث در پایان جمع بندی می فرماید:"وبالجملة فهذه المسألة مما قد تحير فيه العقول، وارتاب به الفحول، والكف عن الخوض فيها أسلم، ولا نرى فيها شيئا أحسن من أن يقال: الله أعلم."
اگر بنده نیز در بحث مطالبی را می آورم از جمع و آیات و روایات استفاده می کنم در پایان علم آن را به خدای عالم و قادر وا می گذارم و فقط طبق مبانی مطالبی را عرض می کنم .
این احادیثی که در ابتدای بحث توسط دوست گرامی جناب "مارینر" مطرح شد از جهت تعداد آنقدر هستند که قابل اعتنا بوده اکثرا از نظر سندی خدشه ناپذیر است. علاوه بر احادیث ذکر شده جمع دیگری از این روایات در کتاب شریف بحار ج 7 ص 287 آمده که قابل طرح و بحث است.
پس از نظر اسناد این احادیث ظاهرا مشکلی نیست.
آنچه که باید مورد بررسی قرار گیرد بحث دلالی آن و جمع دلالی آن با آیات قرآن و روایات دیگری است که ظاهرا تعارض دارند که قابل حل است.

موحد;623343 نوشت:
شکی نیست که هیچ تفاوتی بین زنازاده و حلال زاده وجود ندارد چرا که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند و انسانیت و مومن بودن آنها بستگی به محیطی دارد....

اگر در عوامل تاثیر گذار در رفتار افراد مکلف بررسی شود یکی از عوامل ویژه تاثیر گذار در آن بحث وراثت است مخصوصا اگر این وراثت به صورتی باشد که خلاف ناموس طبیعت یعنی بر خلاف شریعت الهی و بر اساس گناه باشد. که حتما مغشوش و ناقص خواهد بود. و در عملکرد آنها تاثیر خواهد داشت.

موحد;623343 نوشت:
حال به عوض محبت به این کودکان مظلوم که خودشان اصلا گناهی نداشتند بیاییم و از آنها با عنوان نفرت انگیز زنازاده یاد کنیم و ادعا بکنیم که اگر آنها به بهشت هم بروند جزو شهروندان درجه چندم محسوب خواهند شد. آیا این جنایت نیست؟

این که به کسی عنوان زنا زاده داده می شود به این معنا نیست که آنها گناه کار اند و یا گناهی مرتکب شده اند ولی طبیعتا از نظر ولادت با کسانی که حلال زاده اند در یک درجه نیستند و در مناصب دنیایی مسلمین و عملکرد ثواب جویی آخرتی نواقصی دارند و این معلول خیانت دو نفر به قوانین الهی و شریعت حقه انبیا است دقیقا مثل کسی که با سنگ بزند و چشم یک نفر را کور کند خواهی نخواهی این فرد با محدودیت هایی رو برو خواهد شد و اگر کوک با شد از خیلی از مواهب بصری دنیا و درک شواهد آن محروم خواهد ماند و این نتیجه جنایت فردی دیگر در حق اوست .
حال این که در جامعه چه کنیم که این افراد که مانند همه ما آدمی زاد هستند دچار خسران اجتماعی نشوند بحث دیگری است که ما به آن کاری نداریم .
بحث ما در باره هست ها و نیست هاست نه در باره باید ها و نباید ها.
بحث ما این است که این فرد به خاطر خیانت دو نفر به ناموس طبیعت و شریعت نواقصی دارد چه در این دنیا و چه در آن دنیا.
و این با عدل الهی ناسازگار نیست.

Ṃᾄʀẓἷἔ;623396 نوشت:
چجوری باید این دو تا رو باهم جمع کرد که یک انسان بی گناه از گناه دوتا آدم دیگه بدنیا میاد،ولی ممکنه اون گناهکارا توفیق توبه پیدا کنن و حتی خودشون رو انقدر بسازن که به درجات عالی بهشت برسن ولی یک انسانی که هیچ نقشی تو این این گناه نداشته نمی تونه حتی به جایگاه انسان های بهشتی برسه

با سلام خدمت شما بزرگوار
یک مثال می زنم اگر کسی در مسایل زناشویی مراعات برخی از کارها را نکرد و بچه آنها دیوانه به دنیا آمد این بچه اصلا نمی تواند با عمل در این دنیا به بهشت برسد و اصلا از او تکلیفی نمی خواهند تا بتواند به مدارج بالا برسد. چه کسی موجب شده پدر یا مادر او یا هر دو ولی این دو خود با عقل و علم خود در دنیا زندگی می کنند. اثر عمل این دو آن بوده ولی خود گرفتار آن نیستند.
از طرفی دیگر هم داریم که هر عملی که فرزند بکند و از سوء تربیت والدین او باشد والدین در عمل او شریک اند و این از باقیات الطاللحات است
مانند باقیات الصالحات که برای آنها می ماند. ولی این پدر و مادر در عین این که این حساب شخصی باز شده را تا بودن این فرزند و نسل او دارند خود نیز مکلفینی هستند که می توانند از این پس عمل های جدیدی انجام دهند تا با آن عمل ها به فلاح نزدیک یا دورتر شوند.
به عبارت دیگر این فرزند نا مشروع که عملی نا صالح از اعمال آن دو بوده آخرین عمل آنها نیست که با آن آخرت و عاقبت آنها نابود شود و به ته جهنم بروند بلکه در طول زندگی هفتاد ساله یک نفر هزاران عمل دیگر صورت می گیرد که می تواند اعمال قبلی را اصلاح یا خراب تر کند.
حال گاهی این عمل گناه مثل شکستن شیشه خانه کسی است که با دادن خسارت یا گرفتن حلالیت تمام می شود یا مثل به جا گذاشتن فرزند نا مشروعی است که تا نسل ها مشکلات آن در حساب آخرتی فرد زنا کار واریز می شود.
اما این بدین معنا نیست که هر زنا کاری حتما جهنمی است یا با توبه می تواند به بهشت برود یا می تواند بدین راحتی توبه کند.

Ṃᾄʀẓἷἔ;623396 نوشت:
و حتی اینطور که از حرفای شما معلومه زمینه رفتن به سمت گناه در وجودش خیلی بیشتر هست، خب این شخص که ذاتا این خصلت در وجودش هست مسلما باید با کسی که این خصلت رو نداره ولی به سمت گناه می ره فرق کنه

اولی درسته خدا بهش عقل داده و حتما کمکش هم می کنه ولی بالاخره زمینه بیشتری داره برای رفتن به این سمت، بنظر باید عذابش کمتر از کسی باشه که خیلی بیشتر براش زمینه هدایت فراهم بوده

مثلا من همیشه فکر می کنم کسی که توی یه خانواده مذهبی بزرگ شده اگه خطایی بکنه خیلی گناهش بیشتره تا کسی که توی یه خانواده بی دین و ایمان بدنیا اومده

خب خود خدا هم همین رو گفتن که هرکس به میزان ظرفیتش بازخواست میشه


دقیقا درست است
همه این حرف ها درست است و خدا با توجه به داده ها عمل می خواهد و ثواب و عقاب می کند.

Ṃᾄʀẓἷἔ;623396 نوشت:
خب اگه بگیم چون شیطان در بوجود اومدن اون فرزند زنا نقش داشته پس اون فرزند شیطانیه خب بازم تقصیر اون بچه چی هست؟

ما نمی گوییم اون فرزند شیطانی است بلکه میگیم چون پدر و مادر قوانین شرع را رعایت نکرده اند در خلقت بچه خللی وارد شده و از سیر تکامل سعادتی او کاسته شده است و این خیلی طبیعی است چرا که انسانها مختار به عمل اند این اختیارشان گاهی به دیگری ضرر می رساند
چه بسا افرادی که با سوء اختیار خود راه سعادت بشر را کج کرده اند و مسیر تاریخ سعادتی بشر را منحرف نموده اند و این سوء اختیار بشر باعث خرابی سعادت دیگران می شود.
زنا کار گناهی ندارد و گناه پدر و مادر او را هم برایش نمی نویسند اما وجود او بنا بر سوء اختیار دیگران به چالش افتاده است و این اثر مختار بودن انسان است که گاه در سعادت خود و دیگری اثر مثبت و منفی می گذارد.

Ṃᾄʀẓἷἔ;623396 نوشت:
آیا میشه این چیزا رو به عالم زر نسبت داد و بگیم هرکس متناسب با اینکه تو اون دنیا چه جور آدمی بوده الانم همونجور متولد میشه؟

به اعتقاد من وارد بحث عالم ذر نشیم بهتره اما به صورت سر بسته بگم که عالم ذر به اون معنا که یک جایی جدای از این دنیا به صورت کاملا اختیاری ما کاری را انجام دهیم نبوده است. و این نبوده که خود زنا زاده بودن را اختیار کرده باشد.

شعیب;623302 نوشت:
امّا اينكه زنازاده وارد بهشت حلال زاده ها نمي شود ، به عنوان مجازات براي زنازاده نيست بلكه به خاطر پايين بودن رتبه ي وجودي او در نظام خلقت است

شعیب;623302 نوشت:
بنا بر اين حرامزاده يا حلال زاده بودن و امثال آن براي خدا و قضاوت او معني ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروي خود ، تنها چيزي را كه ملاك قرار مي دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ي وجودي آنها

شعیب;623313 نوشت:
فقط جایگاه ثواب دادنش بنا بر رتبه وجودی اش بهشت متناسب با خود است.

فرد زنازاده حق انتخاب نداشته که چطور بدنیا بیاد؟
یا در عوالم قبل انتخاب شده براش؟

اگر نداشته که چرا باید رتبه وجودیش پائین تر باشه؟

درود.
منظورتون رو از تفاوت دنیوی متوجه نمیشم ؟! بالفرض میگیم فرزند حرام زاده اصلا توسط پدر و مادرش بزرگ نشه و ندونه اصلا چه کسانی هستند پدر و مادرش ! طبیعتا از لحاظ ژنتیکی هم که با یک فرد عادی تفاوتی نداره تنها تفاوت اینه که توسط اشتباه و گناه پدر و مادرش به وجود آمده .
کلا من این مسئله رو درک نمیکنم .
شما بگو اصلا هیچ گناهی براش شمرده نشه ولی بالاخره مرتبه و حداقل مکانش تو بهشت با انسان های معمولی تفاوت داره دیگه ؟ مگه خداوند در قرآن نگفته حتی اندکی حق انسان پایمال نمیشود ؟ بالفرض اگر بگوییم فرد حرام زاده است یعنی از نعمت پدر و مادر صالح منع شده مگر ما میگوییم انسان اگر در این دنیا فقیر و یا با مشکل و یا مریضی به دنیا میاد در آن دنیا شرایطش لحاظ میشود و عدالت خداوند به اجرا در می آید ؟ اگر اینگونه بخواهد حساب شود که باید به انسان یک چیزی هم داده شود نه به خاطر اتفاقی که خود فرد هیچ نقشی در آن نداشته از او چیزی کم شود ( حالا هر چیزی که میخواهد باشد ، گناه یا مکان و درجه در بهشت یا ... )

یا علی .

Uaral;625073 نوشت:
بالفرض میگیم فرزند حرام زاده اصلا توسط پدر و مادرش بزرگ نشه و ندونه اصلا چه کسانی هستند پدر و مادرش ! طبیعتا از لحاظ ژنتیکی هم که با یک فرد عادی تفاوتی نداره تنها تفاوت اینه که توسط اشتباه و گناه پدر و مادرش به وجود آمده .

سلام بر شما

شاید بتوان علت این همه حساسیت دین نسبت به مشروعیت روابط زن و مرد و تاکید بر حفظ حدود الهی و عفاف را در این جست که از سایه روابط این دو قرار است بزرگترین و مهمترین حادثه خلقت اتفاق بیافتد یعنی بوجود آمدن یک انسان.

حتما شما آدمهایی را دیدید که ذاتا تسلیم و صبورند..حرف حق را براحتی میپذیرند .. و ذاتا گرایشات معنوی دارند و نسبت به مواضع دینی متواضعانه برخورد میکنند. این خصلتها علاوه بر اینکه اکتسابی و حاصل تربیت و محیط است تا حد زیادی ارثی و خلقی هم هست .اگر بخواهیم فاکتور خلقیات ارثی را لحاظ کنیم یک فرزند حرام زاده از کسانی عمل آمده که نافرمان و بی توجه به امور معنوی بوده اند لذا همین خصلت هم میتواند به او ارث برسد.

بگذارید مثالی عرض کنم: یکی از دوستان من که فرزند دار نمیشد تصمیم گرفت که کودکی را از یکی از مراکز خاص به فرزندی بگیرد. اما با تحقیقی که از آن مرکز بخصوص کرد متوجه شد که بیشتر این کودکان حاصل روابط نا مشروع هستند. باز هم برایش چندان مهم نبود ولی یکی از دوستان مشاور مسئول در همان مرکز گفت که تربیت این کودکان کار آسانی نیست چون عناد و سرکشی در ذاتشان است و در سنین نوجوانی به آسانی قابل کنترل اخلاقی نیستند.

مثلا کودکانی که حاصل رابطه حرام برخی محارم است به این مرکز سپرده شده بودند ...محارمی مثل برادر و خواهر ، دایی و خواهر زاده ... خوب مسلما والدینشان باید خیلی خیانتکار باشند که چنین کاری کنند. فرض کلی بر این است که این افراد در جامعه اسلامی زندگی میکنند ،کسی که در یک مملکت مذهبی و تحت یک نظام دینی زندگی کرده است عموما بیشتر آگاهی ها را دارد ولی وقتی علیرغم همه این ها تن به چنین روابط فاجعه باری میدهد آیا عناد را از حد نگذرانده؟ و آیا این همه عصیانگری به ارث نمیرسد؟

در واقع خداوند باعث نشده که این کودک به مراتب بالا تری نرسد بلکه شرایط ایجاد شدن او این وضعیت را بوجود آورده است مثل یک نقیصه ارثی و ژنتیکی .اما اینکه خدا با چنین فردی چطور رفتار میکند قاعده باید بر اساس عدالت و در نظر گرفتن شرایط خود همین فرد باشد یعنی تلکیف زیاد از او خواسته نشود . همین که سعی کند آدم خوبی باشد و در حد خود تلاش کند مسلما پاداشش را خواهد گرفت ولی همانطور که تکلیفش مطابق با توانایی های معنوی خود او و در نتیجه کمتر از دیگران است، دور از عدل نیست که مرتبه اش هم کمتر باشد.


شعیب;624990 نوشت:
و خدا با توجه به داده ها عمل می خواهد و ثواب و عقاب می کند.

در پناه حق

نقل قول:

حتما شما آدمهایی را دیدید که ذاتا تسلیم و صبورند..حرف حق را براحتی میپذیرند .. و ذاتا گرایشات معنوی دارند و نسبت به مواضع دینی متواضعانه برخورد میکنند. این خصلتها علاوه بر اینکه اکتسابی و حاصل تربیت و محیط است تا حد زیادی ارثی و خلقی هم هست .اگر بخواهیم فاکتور خلقیات ارثی را لحاظ کنیم یک فرزند حرام زاده از کسانی عمل آمده که نافرمان و بی توجه به امور معنوی بوده اند لذا همین خصلت هم میتواند به او ارث برسد.

از لحاظ علمی همچین چیزی اثبات نشده است که خلقیات فرد یقیناً به صورت ارثی به نسل بعد انتقال پیدا می کنند . شاید در مواقع نادری این اتفاق بیفتد که مشمول همه نیست ! از لحاظ تجربی هم میتوان داستان پسر نوح را مثال زد ... مگر پسر نوح اخلاقیاتش را از پدر و یا مادرش به ارث برده بود ؟! حتی در این مثال میتوان تاثیر شرایط محیط را هم در اخلاقیات فرد دید که خوب در رابطه با بحث حرام زادگی هم این شرایط محیطی میتواند صادق باشد.

نقل قول:
بگذارید مثالی عرض کنم: یکی از دوستان من که فرزند دار نمیشد تصمیم گرفت که کودکی را از یکی از مراکز خاص به فرزندی بگیرد. اما با تحقیقی که از آن مرکز بخصوص کرد متوجه شد که بیشتر این کودکان حاصل روابط نا مشروع هستند. باز هم برایش چندان مهم نبود ولی یکی از دوستان مشاور مسئول در همان مرکز گفت که تربیت این کودکان کار آسانی نیست چون عناد و سرکشی در ذاتشان است و در سنین نوجوانی به آسانی قابل کنترل اخلاقی نیستند.

مثلا کودکانی که حاصل رابطه حرام برخی محارم است به این مرکز سپرده شده بودند ...محارمی

مثل برادر و خواهر ، دایی و خواهر زاده ... خوب مسلما والدینشان باید خیلی خیانتکار باشند که چنین کاری کنند. فرض کلی بر این است که این افراد در جامعه اسلامی زندگی میکنند ،کسی که در یک مملکت مذهبی و تحت یک نظام دینی زندگی کرده است عموما بیشتر آگاهی ها را دارد ولی وقتی علیرغم همه این ها تن به چنین روابط فاجعه باری میدهد آیا عناد را از حد نگذرانده؟ و آیا این همه عصیانگری به ارث نمیرسد؟

عذر میخوام ولی به نظر بنده این بحث صحت علمی ندارد حتی اگر هم این طور باشد یقیناً برای اکثریت این طور است و این دلیل نمی شود که خداوند همه افرادی که حاصل " رابطه ی فاجعه بار پدر و مادر " خود هستند را مشمول این قانون کند .

نقل قول:

در واقع خداوند باعث نشده که این کودک به مراتب بالا تری نرسد بلکه شرایط ایجاد شدن او این وضعیت را بوجود آورده است مثل یک نقیصه ارثی و ژنتیکی .اما اینکه خدا با چنین فردی چطور رفتار میکند قاعده باید بر اساس عدالت و در نظر گرفتن شرایط خود همین فرد باشد یعنی تلکیف زیاد از او خواسته نشود
. همین که سعی کند آدم خوبی باشد و در حد خود تلاش کند مسلما پاداشش را خواهد گرفت ولی همانطور که تکلیفش مطابق با توانایی های معنوی خود او و در نتیجه کمتر از دیگران است، دور از عدل نیست که مرتبه اش هم کمتر باشد.

همه ی انسان ها یک جور نیستند و هر کس در زندگی پستی و بلندی های زیادی را تجربه میکند که باعث میشود شخصیت و رفتار او تغییر کند . این که خداوند در ازای کار نیک کمتر به فرد پاداش بیشتری بدهد یک امتیاز مثبت است اما دلیل نمی شود اگر فردی کار نیک بیشتری انجام دهد بین او و دیگران تفاوت بگذراد شاید این فرد پتانسیل این را داشته باشد که فردی بهتر از هزاران حلال زاده باشد.

Uaral;625564 نوشت:
از لحاظ علمی همچین چیزی اثبات نشده است که خلقیات فرد یقیناً به صورت ارثی به نسل بعد انتقال پیدا می کنند . شاید در مواقع نادری این اتفاق بیفتد که مشمول همه نیست ! از لحاظ تجربی هم میتوان داستان پسر نوح را مثال زد ... مگر پسر نوح اخلاقیاتش را از پدر و یا مادرش به ارث برده بود ؟! حتی در این مثال میتوان تاثیر شرایط محیط را هم در اخلاقیات فرد دید که خوب در رابطه با بحث حرام زادگی هم این شرایط محیطی میتواند صادق باشد.

طبق تحقیقات نسبتا جدید بیشتر اخلاقیات ارثی هستن و البته در محیطم(بصورت اکتسابی) تقویت میشن!

ابن-الخمینی;625065 نوشت:
فرد زنازاده حق انتخاب نداشته که چطور بدنیا بیاد؟
یا در عوالم قبل انتخاب شده براش؟

اگر نداشته که چرا باید رتبه وجودیش پائین تر باشه؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

همان گونه که در پست های ابتدایی عرض کردیم گاهی برخی از کارها به سوء اختیار ما انسان ها صورت می گیرد و این سوء اختیار تاثیرات جدی در عالم به جا می گذارد . و این اختیاری بودن اعمال انسان است که جایگاه ویژه ای برای او در بین مخلوقات ایجاد کرده است او می تواند با اعمال صالح اصلاح در زمین ایجاد کند و یا با اعمال نا صالح فساد در روی زمین بر انگیزد که این سوء اختیارش تا دامنه قیامت و گاها تا قیامت کارگری می کند.
شعیب;623306 نوشت:
« ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانيم به آنها بعضي از نتايج عملكردشان ؛ باشد كه بازگردند.» (الروم:41)

مثلا کسی که باعث کور شدن کسی می شود یک سنگ بیشتر نزده اما فرد که کور شد از خیلی از نعمت های الهی و درک آنها محروم خواهد ماند در حالی که این فردی که کور شد هیچ گناهی نداشته که از این همه لذت ها محروم شود.
این سوء اختیار انسان مخصوصا در ایجاد نسل بیشتر خودش را نشان می دهد تا جایی کودک متولد شده که محصول حسن یا سوء اختیار دو نفر است می تواند درکش نسبت به مسائل کامل یا ناقص باشد تا جایی که به زنا اگر فرزندی متولد شد آن فرزند از نظر معرفتی و مقامات عالیه یک محدودیت هایی خواهد داشت نه این که کاملا راهش به سمت کمال سد شده باشد بلکه درجه وجودی اش برای درک فضایل کمتر خواهد بود و این نقص برای او نیست و گناهی برای نخواهد بود بلکه بنا بر قانون طبیعت این مخلوق این سطح را خواهد داشت و گستره اعمال نیک و بدش با بقیه انسان ها متفاوت خواهد بود.

مثالی می زنم تا روشن تر شود:
فرزند معلول ذهنی که از یک پدر و مادر به دنیا آمده (به علت رعایت نکردن بهداشت زناشویی) این فرزند نه دین داری می فهمد نه دین نداری نه گناه می فهمد نه ثواب و اگر هم بفهمد در حد محدود خودش است و اگر بخواهد ثواب انجام دهد یا گناه کند نمی تواند . با این که خودش مقصر نیست ولی این گونه است و دیگر کاری نمی شود برای او کرد این قانون طبیعت است که از علت های خاص معلول های خاص صادر می شود.

حال اگر بخواهد این کار صورت نگیرد یعنی این پدر و مادر عمل زناشویی را اشتباه انجام دهند و فرزندشان سالم به دنیا بیاید و آنکه برای بچه دار شدن روزها دعا می خواند و روزه می گیرد و مراقبه می کند و با رعایت نکات بهداشتی بچه دار می شود بچه اش با آنکه بی بندباری کرده است و لقمه حرام خورده است و هیچ اصول بهداشتی را رعایت نکرده یکی باشد این بی نظمی در عالم است و به قول معروف گتره پیش می آید و دیگر این نمی شود که" گندم از گندم بروید جو زجو" بلکه گندم از تخم خار بروید و جو ز تخم شلغم!!!!

آری شكي نيست كه قانون عليّت يك قانون جهان شمول بوده هيچ مخلوقي از حكم اين قانون خارج نيست ؛ لذا موجودات و فعل و انفعالات مادّي هم ، داراي علل خاصّ خودند ؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم برويد جو ز جو » و « از كوزه همان برون تراود كه در اوست.» بر اين اساس از زمين خوب و حاصلخيز گياه خوب مي رويد و در زمين نامرغوب گياه نامرغوب رشد مي كند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بى‏ارزش، از آن نمى‏رويد. » ( الأعراف/58 ) اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمين متفاوت از نظر مرغوبيت خاك كاشته شوند ، يقينا دو نتيجه ي متفاوت خواهيم داشت ؛ همچنين اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمين مثل هم كاشته شده ولي با دو آب متفاوت ــ مثلا يكي با آب شور و ديگري با آب شيرين ــ آبياري شود باز دو نتيجه ي متفاوت مشاهده خواهيم نمود. يعني در اين عالم ، هر علّتي ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از يك علّت خاصّ ، غير معلول خودش پديدار شود كما اينكه هر معلولي نيز علّت ويژه ي خود را دارد و محال است يك معلول خاصّ از علّتي غير از علّت خاصّ خود به وجود آيد. اين همان قانون كلّي عليّت است كه عالم بر اساس آن سامان يافته و اساساً همين قانون است كه عالم هستي را عالم كرده است. لذا اگر قانون عليّت در هستي حاكم نبود اساساً چيزي به نام عالم خلقت نيز وجود نداشت ؛ چون عالم بودن عالم نتيجه ي تفاوت موجودات آن است و تفاوتها نتيجه ي قانون عليّت هستند.

Uaral;625073 نوشت:
درود.
منظورتون رو از تفاوت دنیوی متوجه نمیشم ؟! بالفرض میگیم فرزند حرام زاده اصلا توسط پدر و مادرش بزرگ نشه و ندونه اصلا چه کسانی هستند پدر و مادرش ! طبیعتا از لحاظ ژنتیکی هم که با یک فرد عادی تفاوتی نداره تنها تفاوت اینه که توسط اشتباه و گناه پدر و مادرش به وجود آمده .
کلا من این مسئله رو درک نمیکنم .
شما بگو اصلا هیچ گناهی براش شمرده نشه ولی بالاخره مرتبه و حداقل مکانش تو بهشت با انسان های معمولی تفاوت داره دیگه ؟ مگه خداوند در قرآن نگفته حتی اندکی حق انسان پایمال نمیشود ؟ بالفرض اگر بگوییم فرد حرام زاده است یعنی از نعمت پدر و مادر صالح منع شده مگر ما میگوییم انسان اگر در این دنیا فقیر و یا با مشکل و یا مریضی به دنیا میاد در آن دنیا شرایطش لحاظ میشود و عدالت خداوند به اجرا در می آید ؟ اگر اینگونه بخواهد حساب شود که باید به انسان یک چیزی هم داده شود نه به خاطر اتفاقی که خود فرد هیچ نقشی در آن نداشته از او چیزی کم شود ( حالا هر چیزی که میخواهد باشد ، گناه یا مکان و درجه در بهشت یا ... )

با سلام
بله فردی که به سوء اختیار دو فرد اینگونه به دنیا می آید بنا بر قانون علیت گسترده بر عالم خلقت یک نواقصی دارد.
البته خدا نیز بنا بر عدل خود با او برخورد می کند و به عمل نیک آنها پاداش می دهد و حتما خدا تمام ناداری های او را در دنیا و در زمینه تکلیف و عوامل وراثتی مخرب و محیطی مخرب را برای او در نظر می گیرد و به او پاداش داده یا او را عقوبت می کند و این همان عدالت جزایی خداست
البته خدا در قرآن وعده داده که هر کس عمل نیک انجام دهد به او پاداش دهد:
من عمل صالحا من ذكر أو أنثى وهو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة ولنجزينهم أجرهم بأحسن ما كانوا یعملون(نحل 97)
در حدیث هم داریم:
قال أبوعبدالله عليه السلام: إن ولد الزنا يستعمل، إن عمل خيرا جزي به، وإن عمل شرا جزي به.
ولی این پاداش دادن قرار نیست همه در یک درجه از بهشت یا در یک بهشت واحد متنعم بشوند بلکه هر گروهی را به فرا خور حالشان در مقامی ثواب خواهد داد

و فرموده که هر کس بار گناه خود را می کشد و گناهان دیگران برای او نوشته نخواهد شد:
قُلْ أَغَیرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَیءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَینَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمی‌دهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمل نمی‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.(الأنعام:164)

پس عدالت خدا در باره اعمال نیک فرد زنا زاده جاری خواهد شد و پاداش عمل او با در نظر گرفتن عوامل موثر بر عمل او به او داده خواهد شد.

جدا از بحث عدل، این قضیه مسئله اختیار انسان رو هم نقض می کنه.

Uaral;625564 نوشت:
از لحاظ علمی همچین چیزی اثبات نشده است که خلقیات فرد یقیناً به صورت ارثی به نسل بعد انتقال پیدا می کنند . شاید در مواقع نادری این اتفاق بیفتد که مشمول همه نیست ! از لحاظ تجربی هم میتوان داستان پسر نوح را مثال زد ... مگر پسر نوح اخلاقیاتش را از پدر و یا مادرش به ارث برده بود ؟! حتی در این مثال میتوان تاثیر شرایط محیط را هم در اخلاقیات فرد دید که خوب در رابطه با بحث حرام زادگی هم این شرایط محیطی میتواند صادق باشد.

با سلام
درباره این که عمل فرد ناشی از چه چیزهایی است باید گفت که 1. ارده و اختیار خود انسان 2. محیط 3. وراثت
که هر کدام نقش خاصی در اعمال افراد دارد اما دین آمده که بگوید هر کسی در هر شرایط محیطی و وراثتی می تواند با اراده و اختیار خود سرنوشت خود را بسازد اگر چه این عوامل نیز موثر خواهند بود .
خدا در قرآن می فرماید:

[=verdana]إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (95)) الآنعام :95[=verdana]
که در تفسیر داریم که حضرت فرمودند منظور از بیرون کشیدن حی از مرده فرزند مومنی است که از پدر کافری به دنیا می آید و منظور از بیرون آمدن مرده از دل زنده کافری است که از پدرمادر مومنی به دنیا می آید.
البته درباره پسر نوح از نقش منفی مادر او نیز نباید غافل شد و همچنین دوستان ناباب پسر نوح.
پس همه چیز وراثت نیست و وراثت هم بی اهمیت نیست

وایسلی گوجا;625765 نوشت:
جدا از بحث عدل، این قضیه مسئله اختیار انسان رو هم نقض می کنه.

بدون شک عوامل تاثیر گذاری در اراده انسان وجود دارد که نمی شود منکر آنها شد اما این عوامل محیطی و وراثتی می توانند مقهور اراده انسان شوند.
اما درباره عدل الهی هم از ابتدا عرایضی گفته شد که اگر منظور اگر عدل تکوینی باشد که در این قضیه جاری است که فرزند محصول زنا باید با فرزند محصول ازدواج سالم فرق هایی داشته باشد و الا بی عدالتی است
در بحث عدالت جزایی خدا نیز گفتیم که زنا زاده با در نظر گرفتن محدودیت ها و عوامل محیطی مخربش جزا داده می شود.

شعیب;625772 نوشت:

بدون شک عوامل تاثیر گذاری در اراده انسان وجود دارد که نمی شود منکر آنها شد اما این عوامل محیطی و وراثتی می توانند مقهور اراده انسان شوند.
اما درباره عدل الهی هم از ابتدا عرایضی گفته شد که اگر منظور اگر عدل تکوینی باشد که در این قضیه جاری است که فرزند محصول زنا باید با فرزند محصول ازدواج سالم فرق هایی داشته باشد و الا بی عدالتی است
در بحث عدالت جزایی خدا نیز گفتیم که زنا زاده با در نظر گرفتن محدودیت ها و عوامل محیطی مخربش جزا داده می شود.

چرا بی عدالتی باشد؟ خب فرزند زنا گناهش گردن والدین است، بچه چه گناهی کرده؟ به نظر شما به این بچه ظلم نمیشه الان؟ قطعا میشه.

موحد;623882 نوشت:
جناب شعیب
زنازاده به چه کسی گفته می شود؟ بنده در جایی خواندم که دو سوم مردم کشور کلمبیا زنازاده هستند. آیا به بچه های سرراهی می شود گفت زنازاده هستند؟ مادری که نه ماه آبستن فرزندی است که همه او را می شناسند و طبیعتا از پدر کودک می پرسند. آیا فرزندان کسانی که به صورت غیر رسمی ازدواج می کنند و صاحب فرزند می شوند و آنها را بزرگ می کنند زنازاده هستند؟ آیا همه جنایتکاران تاریخ از جمله چنگیز و هیتلر و استالین و یزید بن معاویه و حجاج بن یوسف ثقفی زنازاده بودند؟

با سلام
هر فرزندی که از راه روابط نا مشروع و غیر قانونی به دنیا بیاید زنا زاده می گویند حال این قانون بستگی به عرف آن اجتماع دارد مثلا در جامعه سرخ پوستان یک قاعده و قانونی برای خودشان برای ازدواج دارند که دو فرد با هم زیر یک سقف می روند این مراسم هر چه که باشد اگر مورد قبول عرف و مذهب آنها باشد می شود باعث حلال زادگی فرزند آنها . و افراد هر مذهب و دینی و هر قوم و قبیله ای برای خود یک مراسم تحلیل دارند که دو نفر شرعا و عرفا می توانند در کنار هم قرار بگیرند.
در زمان صدر اسلام هم این گونه بود در بین مشرکان مکه رسم و قانونی برای ازدواج موجود بود که به واسطه آ« دو نفر زندگی رسمی خود را شروع می کردند
پیامبر بعد ظهور اسلام این افراد را حلال زاده خواند و رسم آنها در ازدواج را محترم شمرد و به واسطه صیغه شرعی آن را اصلاح کرد.
در حدیث هست که فردی در محضر امام صادق به غلام خود که از سرزمین کفر آورده شده بود توهین کرد و گفت حرام زاده! امام ناراحت شدند و فرمودند چرا این لقب رادادی او گفت آنها که شرعا ازدواج نمی کنند پس حرام زاده اند جضرت فرمود ازدواج هر مذهبی به رسم همان مذهب و قوم است.

سلام جناب شعیب ...

سوال من رو که پاسخ ندادین ... پس من مجبور میشم همون سول رو به گونه دیگر ازتون بپرسم .

سناریو هایه زیر را در نظر بگیرید ...

شخص الف )
1- فرض کنین دختری از پدر و مادری ارجمند به صورته شرعی و حلال زاده به دنیا میاید .
2- پدر و مادر بچه 3 سال بعد بر اثر سانحه ای فوت میشوند .
3- بچه تنها میماند و پدر ومادر برای او ارثیه ای باقی نگذاشته اند .
4- بچه در درون خیابانها بزرگ میشود .
5- وقتی 10 تا 12 سالش شد ... با پسرهای خیابان بازی میکند .
6- وقتی 13 سالش شد اولین رابطه جنسی خودش رو تجربه میکند .
7- معتاد رابطه جنسی میشود و انواع و اقسام آن را تجربه میکند .
8- در درون یکی از این روابط ... زوج او برای لذت بیشتر مثلا آسیب روانی به او وارد میکند به طوریکه تا آخر عمر دست به گریبان اوست .
9- تا آخر عمرش کفر گویی میکند و نسبت به عدالت خداوند شک میکند .

شخص ب)
1- فرض کنین پسری از پدر و مادری دانشمند و وارسته و زاهد به دنیا میاید ...
2- پدر و مادر ایشان را به بهترین مدرسه ... دبیرستان ... و دانشگاه میفرستند ...
3- برای دگترا هزینه ایشان را در خارج از کشور تامین میکنند .
4- از 5 سالگی به ایشان نماز خواندن را آموزش میدهند .
5- وقتی به سن بلوغ میرسد میرود و برای تفریح همان دختر فوق رو صیغه میکند و چند ماهی از وجودش لذت میبرد . و سپس او را به امان خدا رها میکند .
6- پسرک چند بار افراد متفاوتی رو صیغه میکنه و در نهایت یک ازدواج خوب میکند ...
7- پسر عاشق خداوند و عدالتش میشود و تا آخر عمر نماز شبش هم ترک نمیشود ...

سوال من از شما این هست ... در این دو سناریو خداوند طبق مفاهیم اسلامی چگونه کار میکند ...

میگوید من دنیایی خلق کردم و لازمه این دنیا آن بود که آتش میسوزاند ... و بچه فقیر و بی پدر مادر و بی سواد بدبخت میشود ... از زمیندر محیط کثیف کثافت میروید ... و در محیط خوب ... جنس خوب میروید ... پس طبق قوانین علت و معلولی سطح وجودیش اومده پائین و به من چه که اومده ...

استاد شعیب به هیچ وجه منظوره من مساله حرامزادگی نیست ... بلکه از عدالتی که در درون این مساله هست من میخوام نتیجه ای دیگر بگیرم ... میخوان به این نتیجه برسم که ...

اگر شخصی بزند و با سنگ چشم شخصی دیگر را کور کند ...
مطمئنا شخص کور دیگر نمیتواند بسیاری از نیکی ها را انجام دهد و بسیاری از گناهان را انجام دهد ...

آیا چنین استدلالی هم آنجا نافذ است ... آیا چنین شخصی باعث شده است تا ابد رتبه وجودی چنین شخصی در قیامت پائین بیاید و استدلال این باشد که نطام دنیا نظامی علت و معلولی است ... و چون چنین اتفاقی افتاده است و نظام دنیا آنگونه است که آتش میسوزاند و ... پس رتبه وجودی چنین شخصی پائین میآید ؟؟؟

شعیب;625737 نوشت:
مثالی می زنم تا روشن تر شود:
فرزند معلول ذهنی که از یک پدر و مادر به دنیا آمده (به علت رعایت نکردن بهداشت زناشویی) این فرزند نه دین داری می فهمد نه دین نداری نه گناه می فهمد نه ثواب و اگر هم بفهمد در حد محدود خودش است و اگر بخواهد ثواب انجام دهد یا گناه کند نمی تواند . با این که خودش مقصر نیست ولی این گونه است و دیگر کاری نمی شود برای او کرد این قانون طبیعت است که از علت های خاص معلول های خاص صادر می شود.

حال اگر بخواهد این کار صورت نگیرد یعنی این پدر و مادر عمل زناشویی را اشتباه انجام دهند و فرزندشان سالم به دنیا بیاید و آنکه برای بچه دار شدن روزها دعا می خواند و روزه می گیرد و مراقبه می کند و با رعایت نکات بهداشتی بچه دار می شود بچه اش با آنکه بی بندباری کرده است و لقمه حرام خورده است و هیچ اصول بهداشتی را رعایت نکرده یکی باشد این بی نظمی در عالم است و به قول معروف گتره پیش می آید و دیگر این نمی شود که" گندم از گندم بروید جو زجو" بلکه گندم از تخم خار بروید و جو ز تخم شلغم!!!!

سلام
این مثال کمی مشکل داره! چون فرزند معلول ذهنی و مشابهاتش حالت خنثی دارن(نه ثواب و نه گناه) و حرامزاده حالت منفی داره!(یعنی از همون اولش گناهکاره!!)

و قسمت دوم کلامتونم استثناهات زیادی داره که اطراف هممون وجود داره! پس واقعا اینطور میشه که گندم از تخم خار بروید و جو ز تخم شلغم!!! در واقع نظم جهان به همین بی نظمیش استواره!

مارینر;625792 نوشت:
سلام جناب شعیب ...

سوال من رو که پاسخ ندادین ... پس من مجبور میشم همون سول رو به گونه دیگر ازتون بپرسم .


با سلام خدمت شما دوست عزیز
بنده سعی کردم سوال شما را پاسخ دهم اگر در کوتاهی رخ داده پوزش بنده را بپذیرید
اما در این مورد عرض کنم که تصور من این بود که سوال شما درباره " حرام زاده" است در بحث حرام زاده همانگونه که عرض کردم دو مشکل وجود دارد. یکی بحث عدالت خدا درمورد جایگاه وجودی آن در بهشت در صورت اعمال نیک انجام دادن و پایین بودن تکوینی درجه حرامزاده ( که عرض شد) و یکی همین بحثی که دو باره شما با یک نمونه واضح آن را ترسیم کردید به این مضمون که کسی که این همه موانع سر راه اوست چگونه با کسی که مسیر برای او هموار است عدالت خدا در باره آنها جاری است.
در سوال اول یک بحث مشکلی هست که خیلی از علما بعد از طرح آن علمش را به خدا واگذار کرده اند چرا که احادیث زیادی داریم که زنا زاده اگر اعمال نیک هم انجام بدهد به بهشت مومنان نخواهد رسید هر چند که تمام تلاش خودش را بکند که این واقعا فهمیدنش سخت است ( که بحث های آن در پست های قبلی گذشت)

اما سوال دوم با بحث زنا زاده فرق می کند و با کمی دقت انشا الله قابل حل خواهد بود:

[=113]

مارینر;625792 نوشت:
سناریو هایه زیر را در نظر بگیرید ...

شخص الف )
1- فرض کنین دختری از پدر و مادری ارجمند به صورته شرعی و حلال زاده به دنیا میاید .
2- پدر و مادر بچه 3 سال بعد بر اثر سانحه ای فوت میشوند .
3- بچه تنها میماند و پدر ومادر برای او ارثیه ای باقی نگذاشته اند .
4- بچه در درون خیابانها بزرگ میشود .
5- وقتی 10 تا 12 سالش شد ... با پسرهای خیابان بازی میکند .
6- وقتی 13 سالش شد اولین رابطه جنسی خودش رو تجربه میکند .
7- معتاد رابطه جنسی میشود و انواع و اقسام آن را تجربه میکند .
8- در درون یکی از این روابط ... زوج او برای لذت بیشتر مثلا آسیب روانی به او وارد میکند به طوریکه تا آخر عمر دست به گریبان اوست .
9- تا آخر عمرش کفر گویی میکند و نسبت به عدالت خداوند شک میکند .

شخص ب)
1- فرض کنین پسری از پدر و مادری دانشمند و وارسته و زاهد به دنیا میاید ...
2- پدر و مادر ایشان را به بهترین مدرسه ... دبیرستان ... و دانشگاه میفرستند ...
3- برای دگترا هزینه ایشان را در خارج از کشور تامین میکنند .
4- از 5 سالگی به ایشان نماز خواندن را آموزش میدهند .
5- وقتی به سن بلوغ میرسد میرود و برای تفریح همان دختر فوق رو صیغه میکند و چند ماهی از وجودش لذت میبرد . و سپس او را به امان خدا رها میکند .
6- پسرک چند بار افراد متفاوتی رو صیغه میکنه و در نهایت یک ازدواج خوب میکند ...
7- پسر عاشق خداوند و عدالتش میشود و تا آخر عمر نماز شبش هم ترک نمیشود ...

سوال من از شما این هست ... در این دو سناریو خداوند طبق مفاهیم اسلامی چگونه کار میکند ...

میگوید من دنیایی خلق کردم و لازمه این دنیا آن بود که آتش میسوزاند ... و بچه فقیر و بی پدر مادر و بی سواد بدبخت میشود ... از زمیندر محیط کثیف کثافت میروید ... و در محیط خوب ... جنس خوب میروید ... پس طبق قوانین علت و معلولی سطح وجودیش اومده پائین و به من چه که اومده ...

استاد شعیب به هیچ وجه منظوره من مساله حرامزادگی نیست ... بلکه از عدالتی که در درون این مساله هست من میخوام نتیجه ای دیگر بگیرم ... میخوان به این نتیجه برسم که ...

اگر شخصی بزند و با سنگ چشم شخصی دیگر را کور کند ...
مطمئنا شخص کور دیگر نمیتواند بسیاری از نیکی ها را انجام دهد و بسیاری از گناهان را انجام دهد ...

آیا چنین استدلالی هم آنجا نافذ است ... آیا چنین شخصی باعث شده است تا ابد رتبه وجودی چنین شخصی در قیامت پائین بیاید و استدلال این باشد که نطام دنیا نظامی علت و معلولی است ... و چون چنین اتفاقی افتاده است و نظام دنیا آنگونه است که آتش میسوزاند و ... پس رتبه وجودی چنین شخصی پائین میآید ؟؟؟


دوست گرامی:

ابتدا باید درباره عدالت خدا کمی گفتگو کنیم

عدالت خدا در چند حیطه قابل بررسی است که اگر آنها را از هم تفکیک نکنیدچار سر درگمی خواهیم شد پس تقاضامندم این قسمت را خوب دقت بفرمایید :

عدالت تکوینی خدا: این که در عالم هر موجودی که خلق می شود یا در تزاحمات مادی درگیر با موجود دیگر می شود تحت قوانین خاصی که در عالم حکم فرمااست با او رفتار شود. قوانین عامه ای که مقتضای این عالم و به تعبیری ذاتی عالم است نه قرار دادی که بتوان آنها را از عالم جدا کرد به تعبیر دیگر فرش عالم بر این تار و پود بافته شده است.


قانون علت و معلول که مهمترین قانون عالم است که هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید(مادی و معنوی) و هر معلولی از علت خاص به وجود می آید و هر علتی معلول متناسب با خودش را ایجاد می کند.


مثلا آتش می سوزاند و آب سرد می کند کارد تیز اگر کشیده شود می برد و گلوی نازک بریده می شود.

سنگ جرمش زیادتر از اکثر مواد دیگر است اگر شتاب بگیرد در جسم مقابلش فرو می رود و آن را می شکافد و....

زمین شوره زار خار می رویاند و بذر گل شقایق ، شقایق.
اگر علت تامه یک چیز محقق بشود آن شیء محقق می شود با نبود یکی از علل ناقصه شیء محقق نمی شود.


این ها همه قوانینی هستند که اشیاء بر طبق آن به وجود می آیند. خدا به موجودات طبق همین قوانین وجود می دهد و این عدالت تکوینی الهی است.


یعنی به شیءی که قابلیت وجود را داشته باشد وجود می بخشد و آنکه نه، نه.

هر شی را آنگونه که محقق می شود تحقق می بخشد نه گتره و بی حساب.

در شوره زار لاله نمی رویاند و در باغ خس. علل معده را اگر قابل باشند تحقق می بخشد والا نه.


پس عدالت تکوینی خدا این است که در خلق و آفرینش هر موجودی را به اندازه ای که قابلیت دارد وجود عطا می کند و هر چیز را که بتواند به وجود بیاید را محقق می کند. معلول ها را از علت خودشان تحقق می بخشد. اگر سنگی بر چشمی خورد اقتضای چشم کور شدن است و اقتضای سنگ کور کردن . آتش گرما می دهد اگر شدید شد می سوزاند این آتش که به بدن رسید می سوزاند چه مسجد وچه میکده .
تیغ می برد چه گلوی نازنین امام حسین چه دشمن او را.
همه این ها درباب عدالت تکوینی خدا بود که رسول اکرم هم در این باره می فرماید:


"بِالْعَدْلِ قامَتِ السّماواتُ وَالأَرْضُ"

عدالت جزایی الهی:[=#0000ff]بدین معناست که خدا در جزا دادن به اعمال بندگانش ظلم نمی کند.
[=Traditional Arabic][=+1]وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(بقره 281)[/]
این قسمت مخصوص برخورد خدا با موجودات دارای اختیار است بر خلاف عدل تکوینی که همه عالم را در بر می گرفت .
[/]
خدا دربرابر اختیاری که به انسان ها داده است و عقل و فطرت و پیامبر بیرونی که به آنها عنایت کرده است به اعمال آنها جزا عنایت می فرماید.
این قسمت از عدل که بیشتر مورد بحث می باشد در قرآن نیز به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است.
[=#0000ff]
بنا بر ادله عقلی و نقلی در این بخش از عدالت نیز خدا در دادن جزا ( پاداش و عقاب ) به کسی سر سوزنی و کمتر از ظلم نمی کند
[=Traditional Arabic][=+1]إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا[/]
يقيناً خدا به اندازه وزن ذرّه‏اى [به اَحدى] ستم نمى‏كند ، و اگر [هم وزن آن ذرّه] كار نيكى باشد ، آن را دو چندان مى‏كند ، و از نزد خود پاداشى بزرگ مى‏دهد .(نساء 49)
چرا که خدا عالم به همه چیز است قبل از خلقت و حین آن و حتی بعد از انقضای آن . همه چیز در برابر خدا حاضر است و هیچ چیز از نظرش غایب نیست و اوست که صحنه آخرت را برای به نمایش گذاشتن عدل کامل جزایی برپا می کند تا هر ذی حقی به حقش برسد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود.
[=113]
[=Traditional Arabic][=+1]وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ[/]
و ترازوهاى عدالت را روز قيامت مى‏نهيم و به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود ؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن] مى‏آوريم ، و كافى است كه ما حسابگر باشيم .(انبیا 47)[/]
و او توانای بر این کار است اوست عالم را خلق کرده و حساب و کتاب انسان که جزء کوچکی از این منظومه عظیم است برای او کاری ندارد. او حکیم است و حکمت او اقتضا می کند حق هر کس را او بسپارد و او عادل علی الاطلاق است [/]
[=Traditional Arabic][=+1]يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ[/]
پسركم ! اگر عمل هم‏وزن دانه خردلى و در درون سنگى يا در آسمان‏ها يا در دل زمين باشد ، خدا آن را [در قيامت براى حسابرسى] مى‏آورد ؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است .(لقمان 16)


و او محدودیت های قاضیان دنیایی و مادی را ندارد که در اجرای کامل این قضاوت بزرگ مشکلی داشته باشد.چرا که این قاضیان و مجریان مناصب قضایی چند مشکل دارند که خدا ندارد:
[=#800080] 1. برخی عالم به واقعه رخ داده نیستند والله عالم علی کل شی
2. برخی که عالمند توان اجرای حکم را ندارند(زورشان به محکوم نمی رسد)
3.برخی که زورشان می رسد و علم دارند تطمیع می شوند و حق را نمی گویند والله غنی من العالمین
4. برخی می ترسند والله قاهر علی کل شی
5. برخی هم که نه می ترسند و هم میدانند و می توانند جرم این قدر بزرگ است که نمی شود مجرم را به حقیقت جرمش عقوبت کرد مانند کسی که در یک واقعه صد نفر را کشته او را یکبار بیشتر نمی شود اعدام کرد. اما خدا صحنه ای برپا می کند که قابلیت بروز تمام قد جزای عادلانه را داشته باشد 6. گاهی مجرم تحت تاثیر عوامل داخلی و بیرونی محیطی و... کاری را انجام می دهد قاضیان دنیوی بدون در نظر گرفتن این ها او را محاکمه و تنبیه می کنند اما خدا در روز قیامت صحنه ای آماده می کند که تمام عوامل تاثیر گذار در یک عمل از اول آفرینش تا آخر آن یکجا حاضر است و همه را در نظر می گیرد و محاسبه می کند
[=arial black][=+1]فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيه وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ[/]
پس كسى كه برخى از كارهاى شايسته را انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد ، نسبت به تلاشش ناسپاسى نخواهد شد ، و ما يقيناً [تلاشش را] براى او مى‏نويسيم .(انبیا94)

دارایی ها را ناداری ها و محرومیت ها را و.... همه و همه را محاسبه می کند و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به کسی ظلم نمی کند
[/]
[=#008000][=arial black][=+1]
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
[/]
آيا درباره كسانى كه خود را به پاكى مى‏ستايند ، تأمل و انديشه نكردى ؟ [اين خودستايى هيچ ارزشى و اعتبارى ندارد] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد [بر اساس ملاك‏هاى تعيين شده در قرآن] مى‏ستايد ، و [گروهى كه به ناحق ، خود را مى‏ستايند در كيفر و مجازات] به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 49)

و آنها که برای سعادتشان تلاش می کنند حتی کم ، حتی تلاش مختصری در شرایط سختی ، خدا به اندازه گودی پشت هسته خرما ظلم نمی کند
[=arial black]
[=+1]وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا[/]
و كسانى از مردان يا زنان كه بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهند ، در حالى كه مؤمن باشند ، نهايتاً وارد بهشت مى‏شوند ، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 124)
[/][=#ff0000]
و آنگاه است که صحنه بروز دارایی هاست آنجاست که سعی ها و تلاش ها می شوند دارایی آنسان و نه دارایی های ارثی و محیطی و ....
[=arial black]
[=+1]وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ[/]
و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‏اى] نيست ،(نجم39)

آنجاست که درجات خود ساخته ما در این دنیا که بر اساس ظواهر دینداری برای خودمان ساخته ایم در هم می ریزد.و نسبت ها و منسب ها و...به کار انسان نمی آید و انسان فرادا و تنها محشور می شود.[/]
[=#800080][=arial black][=+1]
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ
[/]
چون در صور دميده شود ، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى و نسبى وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال يكديگر مى‏پرسند ؛(مومنون 101)

خدا در این چنین صحنه ای تمام مشکلاتی که یک فرد در زمینه تحصیل مقدمات کمال و پیمودن راه به آن سو را داشته محاسبه می کند آنگاه اگر از معارف و دین و ... که مورد نیاز برای یافتن درجه خاص بوده و فرد به خاطر عوامل محیطی و وراثتی و... به او عرضه می کند و او را می آزماید آنگاه در درجه خود قرار می دهد.
اینها همه برای ما خیلی دور از ذهن و نا شدنی است والا برای خدای عالم قادر عادل ، که مرده را از دل خاک بیرون می کشد کاری ندارد که اعمال او را از دل اعمال و رفتار پیشینیان و هم محیطان و ... بیرون بکشد.[/]
[=arial black][=+1]
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ ۗ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
[/]
اگر [در قيامت] براى هر كسى كه ستم كرده همه ثروتى كه در زمين است فراهم باشد ، يقيناً آن را براى بازخريد خود [از عذاب جاودانه] مى‏پردازد ؛ و زمانى كه عذاب را ببينند [از شدت شرمسارى] پشيمانى و اندوه خود را پنهان مى‏كنند ، وميان آنان به عدالت داورى مى‏شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت . (یونس54)[/][=arial]

والسلام

[=arial black]

وایسلی گوجا;625777 نوشت:
چرا بی عدالتی باشد؟ خب فرزند زنا گناهش گردن والدین است، بچه چه گناهی کرده؟ به نظر شما به این بچه ظلم نمیشه الان؟ قطعا میشه.

این بچه که گناهی بر او از پدر و مادر نوشته نمی شود که ظلم بشود بلکه اثر وضعی کار پدر ومادر بر روی او هست حال او با این وضعیت موجود که در آن قرار دارد عمل کرده و به واسطه عمل خود ثواب و عقاب می شود.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

Masood11;625807 نوشت:
این مثال کمی مشکل داره! چون فرزند معلول ذهنی و مشابهاتش حالت خنثی دارن(نه ثواب و نه گناه) و حرامزاده حالت منفی داره!(یعنی از همون اولش گناهکاره!!)

از همون اولش گناهکاره بعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Moteajeb!:
بچه ای که خودش پدر و مادرش رو انتخاب نکرده گناهکاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Ghamgin:

اهورانی;626034 نوشت:
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

از همون اولش گناهکاره بعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Moteajeb!:
بچه ای که خودش پدر و مادرش رو انتخاب نکرده گناهکاره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Ghamgin:

اینطور که فهمیدم به جای اینکه مثل بچه های عادی حالت پاکی و همون صفر خودمونو داشته باشه، منفیه!!

شعیب;623306 نوشت:
كما اينكه خدا حيوانات مطيع را در جايگاه ويژه اي نعمت مي بخشد مانند سگ اصحاب كهف يا الاغ بلعم باعور يا هدد حضرت سليمان كه حيواناتي مطيع فرمان حقّ بودند ولي به هر حال حيوان بودند نه انسان.

البته درستش هدهد هست ولی بگذریم:Nishkhand:
سوال من اینه آیا روایتی چیزی درباره این مطلبی که درباره این حیوانات گفتید داریم؟

Masood11;626066 نوشت:
اینطور که فهمیدم به جای اینکه مثل بچه های عادی حالت پاکی و همون صفر خودمونو داشته باشه، منفیه!!

مگه میشه بابا نه بچه که به دنیا می آد پاکه ولی [=arial black]اثر وضعی کار پدر ومادر بر روی او هست حال او با این وضعیت موجود که در آن قرار دارد عمل کرده و الکی الکی نیست بلکه به واسطه عمل خود ثواب و عقاب می شود اینطور نشد که اگه زنا زاده بود جهنمیه حالا هرچی عبادت کنه نه اونم حساب و کتاب میشه اعمالش و مثل ما هست من

عبدالله بن اشتر;626126 نوشت:
مگه میشه بابا نه بچه که به دنیا می آد پاکه ولی [=arial black]اثر وضعی کار پدر ومادر بر روی او هست حال او با این وضعیت موجود که در آن قرار دارد عمل کرده و الکی الکی نیست بلکه به واسطه عمل خود ثواب و عقاب می شود اینطور نشد که اگه زنا زاده بود جهنمیه حالا هرچی عبادت کنه نه اونم حساب و کتاب میشه اعمالش و مثل ما هست من

البته من اینو نگفتم! گفتم که نوزاد عادی از صفر شروع میکنه و با گناه و ثواب مثبت و منفی میشه ولی حرامزاده اون صفرش منفیه!(مثلا -1) و بعد با گناه منفیتر و با ثواب خنثی و مثبت میشه!!
البته برداشت منه!

Masood11;626143 نوشت:
البته من اینو نگفتم! گفتم که نوزاد عادی از صفر شروع میکنه و با گناه و ثواب مثبت و منفی میشه ولی حرامزاده اون صفرش منفیه!(مثلا -1) و بعد با گناه منفیتر و با ثواب خنثی و مثبت میشه!!
البته برداشت منه!

همونطور که جناب شعیب عرض کردند هرچه هم ثواب بکند به جایگاه انسان مومن حلال زاده نمیرسد ( یعنی اون منفی مثبت نخواهد شد ). اونطور که من فهمیدم پاداش ثوابش داده میشود فقط جایگاهش با مومن یکی نیست !!
هرچند به نظرم فردی که حرام زاده باشد برایش فوق العاده سخت و ناممکن خواهد بود که همچین چیزی را بپذیرد حتی ممکن است از دین زده شود و کافر شود . به نظرم بهتر بود از نظر حجم حدیث چیز های بیشتری راجب این موضوع بود تا کمی انسان از سردر گمی در بیاد . الان مثلا من نفهمیدم این جایگاهش فرق میکنه چطوریه ؟ یعنی انسان های عادی تو یک بهشت اند و حرام زاده ها توی یک بهشت ؟

در کل بنده شخصا مغزم به این بحث با این سطح بالا نمیکشه ! یعنی اگه بر مبنای منطقم پیش برم این بحث را قبول نمیکنه منطقم . ولی خوب اگه به خدا و عدالتش اعتقاد داشته باشم میتونم این بحث رو فاکتور بگیرم.

بچه محله امام رضا;626087 نوشت:
البته درستش هدهد هست ولی بگذاریم
سوال من اینه آیا روایتی چیزی درباره این مطلبی که درباره این حیوانات گفتید داریم؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
و با تشکر از تذکر شما
در روایتی در این باره در بحار الانوار آمده است:
امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:
۱) الاغ بلعم بن باعور (که توسط بلعم کشته شدزیرامی خواست سوارش شود وبالای کوه ،حضرت موسی رانفرین کند وقتی الاغ ازنیتش باخبر شد همانجا ماند بلعم آنقدر اورا زد تابرورد که به خواست خدا آلاغ زبان گشود وگفت :تومی خواهی من توراسواری دهم تا بعد پیامبر مرانفرین کنی ،هرگز نخواهم رفت .سپس بلعم که متسجاب الدعوه بود وغرور اوراگرفته بود آنقدر الاغ را زد تا اینکه مرد)
۲) ناقه حضرت صالح
3) سگ اصحاب کهف(بحار الانوار ج 8 ص 195)

علی بن ابراهیم قمی هم در تفسیر خود روایتی را به امام رضا(ع)نسبت می دهد که چنین است:

«فَقَالَ الرِّضَا (ع) فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مِنَ الْبَهَائِمِ إِلَّا ثَلَاثَةٌ- حِمَارَةُ بَلْعَمَ وَ کَلْبُ‏ أَصْحَابِ الْکَهْفِ وَ الذِّئْبُ وَ کَانَ سَبَبُ الذِّئْب أَنَّهُ بَعَثَ مَلِکٌ ظَالِمٌ رَجُلًا شُرْطِیّاً- لِیُحْشِمَ قَوْماً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یُعَذِّبَهُمْ- وَ کَانَ لِلشُّرْطِیِّ ابْنٌ یُحِبُّهُ، فَجَاءَ ذِئْبٌ فَأَکَلَ ابْنَهُ فَحَزِنَ الشُّرْطِیُّ عَلَیْه»
[=arial black]
از امام رضا(ع) نقل شده است:از میان چهار پایان فقط سه رأس وارد بهشت مى‏‌شوند، الاغ بلعم باعورا، سگ اصحاب کهف و گرگى که به جهت ظلم بیش از حدّ پاسبانى فرزند او را طعمه خویش نمود.

ماجرای گرگ این‌گونه است که پادشاه ستم‌گری مرد پاسبانى را براى آزار و شکنجه قوم مؤمنى مأمور کرده بود و آن پاسبان پسرى داشت که به او بسیار علاقه‌‏مند بود، این گرگ آمد و فرزند او را خورد و پاسبان اندوهگین شد، خداوند هم به جهت انتقامى که این گرگ از او گرفت، این گرگ را وارد بهشت مى‌‏سازد.

امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است»(نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۱۵ ح۷۰٫)

اما درباره حشر حیوانات در روز قیامت باید گفت این موضوع از مسائل اختلافى متکلمان و مفسران است. بعضى معتقد هستند که چون حساب و سؤال و جواب، ویژۀ مکلّفان است؛ بنابر این، غیر از جن و انس که کارشان به قیامت موکول مى‏گردد، امّا حیوانات نظر به این که مکلّف نیستند، پس رستاخیزى براى حیوانات نیست. و حشر هر حیوانى، مرگ آن است. در مقابل، اکثر دانشمندان معتقد هستند که همه‏ حیوانات داراى شعور هستند و در قیامت محشور مى‏شوند و به نسبت درک و شعورشان مورد بازخواست قرار مى‏گیرند.

آیات و روایات زیادى وجود دارد که دلالت بر شعور و علم حیوانات مى‏کند. ضمن آن که تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید همین ادعا است. از میان آیات قرآن کریم مى‏توان به داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان،(نحل، ۱۸٫) داستان رفتن هدهد به منطقه “سبا در یمن” و آوردن خبرهاى هیجان ‏انگیز براى سلیمان،(همان، ۲۱٫) شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان(همان، ۱۷٫)و حرف زدن پرندگان با یک دیگر و افتخار سلیمان به این که خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است.(همان، ۱6) اشاره کرد که همگى دلالت بر شعورى بالاتر از غریزه براى حیوانات دارند، یا این که قرآن مى‏گوید: «همه‏ موجودات، تسبیح گوى خدا هستند، ولى شما نمى ‏فهمید».(اسرى، ۴۴٫) از نظر علامه طباطبائى، این آیه بهترین دلیل است بر این که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است، چون اگر مُراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت تسبیح آنها را نمى ‏فهمید.(المیزان ج17، ص ۶۰۹)در برخى روایات، براى بعضى حیوانات مقاماتى بیان شده، مثل شترى که سه بار به مکه رفته باشد، اهل بهشت است(تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۱۵، ح ۶۸)و یا امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است»(همان، ح ۷۰٫) و احادیثی که نقل شد.
این گونه روایات نیز دلالت بر شعور و درک حیوانات دارد و گرنه اعطاى مقام و منزلت براى آنان معنا و مفهومى نخواهد داشت و از حیث تجربى و علمى مشاهده مى‏کنیم که عموم حیوانات به سود و زیان خود آگاه هستند، و دوست و دشمن خویش را مى‏شناسند، و از خطر مى‏گریزند و به منافع خود روى مى‏آورند و یا تعلیم ‏پذیر و مستعد براى انجام مأموریت ‏هاى گوناگون هستند. از آیات و روایات به روشنى استفاده مى‏شود که حیوانات نیز همانند انسان چون داراى درک و شعور هستند، اگر چه در مرتبه‏ پایین ‏تر و به اندازه خود، پس به همین ملاک که ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خدا است، آنها نیز داراى حشر و بازگشتشان به سوى خدا است. از جمله آیاتى که مورد تمسک واقع شده، همین آیه شریفه «و اذا الوحوش حُشِرت»(تکویر5) است.
همین معنا مورد تأیید روایات اسلامى نیز قرار گرفته است. از جمله از ابوذر نقل شده که مى‏گوید: “ما خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یک دیگر شاخ زدند، پیغمبر (ص) فرمود: مى‏دانید چرا اینها به یک دیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر (ص) فرمود: “ولى خدا مى‏داند چرا، و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد”(تفسیر مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۶۱،) و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر (ص) نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: “خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مى‏ انگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى‏گیرد، حتى قصاص حیوانى را که شاخ نداشته و دیگرى بى جهت به او شاخ زده است، از او خواهد گرفت.

توجه توجه

لطفا همه دوستان پست 30 را با دقت بخوانند که اگر خدا بخواهد مفید خواهد بود

با تشکر:Gol:

شعیب;626019 نوشت:
[=113]
دوست گرامی:

ابتدا باید درباره عدالت خدا کمی گفتگو کنیم

عدالت خدا در چند حیطه قابل بررسی است که اگر آنها را از هم تفکیک نکنیدچار سر درگمی خواهیم شد پس تقاضامندم این قسمت را خوب دقت بفرمایید :

عدالت تکوینی خدا: این که در عالم هر موجودی که خلق می شود یا در تزاحمات مادی درگیر با موجود دیگر می شود تحت قوانین خاصی که در عالم حکم فرمااست با او رفتار شود. قوانین عامه ای که مقتضای این عالم و به تعبیری ذاتی عالم است نه قرار دادی که بتوان آنها را از عالم جدا کرد به تعبیر دیگر فرش عالم بر این تار و پود بافته شده است.


قانون علت و معلول که مهمترین قانون عالم است که هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید(مادی و معنوی) و هر معلولی از علت خاص به وجود می آید و هر علتی معلول متناسب با خودش را ایجاد می کند.


مثلا آتش می سوزاند و آب سرد می کند کارد تیز اگر کشیده شود می برد و گلوی نازک بریده می شود.

سنگ جرمش زیادتر از اکثر مواد دیگر است اگر شتاب بگیرد در جسم مقابلش فرو می رود و آن را می شکافد و....

زمین شوره زار خار می رویاند و بذر گل شقایق ، شقایق.
اگر علت تامه یک چیز محقق بشود آن شیء محقق می شود با نبود یکی از علل ناقصه شیء محقق نمی شود.


این ها همه قوانینی هستند که اشیاء بر طبق آن به وجود می آیند. خدا به موجودات طبق همین قوانین وجود می دهد و این عدالت تکوینی الهی است.


یعنی به شیءی که قابلیت وجود را داشته باشد وجود می بخشد و آنکه نه، نه.

هر شی را آنگونه که محقق می شود تحقق می بخشد نه گتره و بی حساب.

در شوره زار لاله نمی رویاند و در باغ خس. علل معده را اگر قابل باشند تحقق می بخشد والا نه.


پس عدالت تکوینی خدا این است که در خلق و آفرینش هر موجودی را به اندازه ای که قابلیت دارد وجود عطا می کند و هر چیز را که بتواند به وجود بیاید را محقق می کند. معلول ها را از علت خودشان تحقق می بخشد. اگر سنگی بر چشمی خورد اقتضای چشم کور شدن است و اقتضای سنگ کور کردن . آتش گرما می دهد اگر شدید شد می سوزاند این آتش که به بدن رسید می سوزاند چه مسجد وچه میکده .
تیغ می برد چه گلوی نازنین امام حسین چه دشمن او را.
همه این ها درباب عدالت تکوینی خدا بود که رسول اکرم هم در این باره می فرماید:


"بِالْعَدْلِ قامَتِ السّماواتُ وَالأَرْضُ"

عدالت جزایی الهی:[=#0000ff]بدین معناست که خدا در جزا دادن به اعمال بندگانش ظلم نمی کند.
[=Traditional Arabic][=+1]وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(بقره 281)[/]
این قسمت مخصوص برخورد خدا با موجودات دارای اختیار است بر خلاف عدل تکوینی که همه عالم را در بر می گرفت .
[/]
خدا دربرابر اختیاری که به انسان ها داده است و عقل و فطرت و پیامبر بیرونی که به آنها عنایت کرده است به اعمال آنها جزا عنایت می فرماید.
این قسمت از عدل که بیشتر مورد بحث می باشد در قرآن نیز به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است.
[=#0000ff]
بنا بر ادله عقلی و نقلی در این بخش از عدالت نیز خدا در دادن جزا ( پاداش و عقاب ) به کسی سر سوزنی و کمتر از ظلم نمی کند
[=Traditional Arabic][=+1]إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا[/]
يقيناً خدا به اندازه وزن ذرّه‏اى [به اَحدى] ستم نمى‏كند ، و اگر [هم وزن آن ذرّه] كار نيكى باشد ، آن را دو چندان مى‏كند ، و از نزد خود پاداشى بزرگ مى‏دهد .(نساء 49)
چرا که خدا عالم به همه چیز است قبل از خلقت و حین آن و حتی بعد از انقضای آن . همه چیز در برابر خدا حاضر است و هیچ چیز از نظرش غایب نیست و اوست که صحنه آخرت را برای به نمایش گذاشتن عدل کامل جزایی برپا می کند تا هر ذی حقی به حقش برسد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود.
[=113]
[=Traditional Arabic][=+1]وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ[/]
و ترازوهاى عدالت را روز قيامت مى‏نهيم و به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود ؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن] مى‏آوريم ، و كافى است كه ما حسابگر باشيم .(انبیا 47)[/]
و او توانای بر این کار است اوست عالم را خلق کرده و حساب و کتاب انسان که جزء کوچکی از این منظومه عظیم است برای او کاری ندارد. او حکیم است و حکمت او اقتضا می کند حق هر کس را او بسپارد و او عادل علی الاطلاق است [/]
[=Traditional Arabic][=+1]يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ[/]
پسركم ! اگر عمل هم‏وزن دانه خردلى و در درون سنگى يا در آسمان‏ها يا در دل زمين باشد ، خدا آن را [در قيامت براى حسابرسى] مى‏آورد ؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است .(لقمان 16)


و او محدودیت های قاضیان دنیایی و مادی را ندارد که در اجرای کامل این قضاوت بزرگ مشکلی داشته باشد.چرا که این قاضیان و مجریان مناصب قضایی چند مشکل دارند که خدا ندارد:[=#800080] 1. برخی عالم به واقعه رخ داده نیستند والله عالم علی کل شی
2. برخی که عالمند توان اجرای حکم را ندارند(زورشان به محکوم نمی رسد)
3.برخی که زورشان می رسد و علم دارند تطمیع می شوند و حق را نمی گویند والله غنی من العالمین
4. برخی می ترسند والله قاهر علی کل شی
5. برخی هم که نه می ترسند و هم میدانند و می توانند جرم این قدر بزرگ است که نمی شود مجرم را به حقیقت جرمش عقوبت کرد مانند کسی که در یک واقعه صد نفر را کشته او را یکبار بیشتر نمی شود اعدام کرد. اما خدا صحنه ای برپا می کند که قابلیت بروز تمام قد جزای عادلانه را داشته باشد 6. گاهی مجرم تحت تاثیر عوامل داخلی و بیرونی محیطی و... کاری را انجام می دهد قاضیان دنیوی بدون در نظر گرفتن این ها او را محاکمه و تنبیه می کنند اما خدا در روز قیامت صحنه ای آماده می کند که تمام عوامل تاثیر گذار در یک عمل از اول آفرینش تا آخر آن یکجا حاضر است و همه را در نظر می گیرد و محاسبه می کند
[=arial black][=+1]فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيه وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ[/]
پس كسى كه برخى از كارهاى شايسته را انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد ، نسبت به تلاشش ناسپاسى نخواهد شد ، و ما يقيناً [تلاشش را] براى او مى‏نويسيم .(انبیا94)

دارایی ها را ناداری ها و محرومیت ها را و.... همه و همه را محاسبه می کند و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به کسی ظلم نمی کند
[/]
[=#008000][=arial black][=+1]
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
[/]
آيا درباره كسانى كه خود را به پاكى مى‏ستايند ، تأمل و انديشه نكردى ؟ [اين خودستايى هيچ ارزشى و اعتبارى ندارد] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد [بر اساس ملاك‏هاى تعيين شده در قرآن] مى‏ستايد ، و [گروهى كه به ناحق ، خود را مى‏ستايند در كيفر و مجازات] به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 49)

و آنها که برای سعادتشان تلاش می کنند حتی کم ، حتی تلاش مختصری در شرایط سختی ، خدا به اندازه گودی پشت هسته خرما ظلم نمی کند
[=arial black]
[=+1]وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا[/]
و كسانى از مردان يا زنان كه بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهند ، در حالى كه مؤمن باشند ، نهايتاً وارد بهشت مى‏شوند ، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 124)
[/][=#ff0000]
و آنگاه است که صحنه بروز دارایی هاست آنجاست که سعی ها و تلاش ها می شوند دارایی آنسان و نه دارایی های ارثی و محیطی و ....
[=arial black]
[=+1]وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ[/]
و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‏اى] نيست ،(نجم39)

آنجاست که درجات خود ساخته ما در این دنیا که بر اساس ظواهر دینداری برای خودمان ساخته ایم در هم می ریزد.و نسبت ها و منسب ها و...به کار انسان نمی آید و انسان فرادا و تنها محشور می شود.[/]
[=#800080][=arial black][=+1]
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ
[/]
چون در صور دميده شود ، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى و نسبى وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال يكديگر مى‏پرسند ؛(مومنون 101)

خدا در این چنین صحنه ای تمام مشکلاتی که یک فرد در زمینه تحصیل مقدمات کمال و پیمودن راه به آن سو را داشته محاسبه می کند آنگاه اگر از معارف و دین و ... که مورد نیاز برای یافتن درجه خاص بوده و فرد به خاطر عوامل محیطی و وراثتی و... به او عرضه می کند و او را می آزماید آنگاه در درجه خود قرار می دهد.
اینها همه برای ما خیلی دور از ذهن و نا شدنی است والا برای خدای عالم قادر عادل ، که مرده را از دل خاک بیرون می کشد کاری ندارد که اعمال او را از دل اعمال و رفتار پیشینیان و هم محیطان و ... بیرون بکشد.[/]
[=arial black][=+1]
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ ۗ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
[/]
اگر [در قيامت] براى هر كسى كه ستم كرده همه ثروتى كه در زمين است فراهم باشد ، يقيناً آن را براى بازخريد خود [از عذاب جاودانه] مى‏پردازد ؛ و زمانى كه عذاب را ببينند [از شدت شرمسارى] پشيمانى و اندوه خود را پنهان مى‏كنند ، وميان آنان به عدالت داورى مى‏شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت . (یونس54)[/][=arial]

والسلام

سلام جناب شعیب ...
بابته اینکه اینقدر وقت میزارین و با حوصله جواب میدین ازتون تشکر میکنم ...

ببخشید .. شما زحمت زیادی میکشین وقته زیادی میزارین و چنین پاسخهایی رو آماده میکنین و اونها رو ارائه میکنین ... و من هم اینقدر از عدالت خدا خوردم که نمیتونم چنین پاسخهایی رو قبول کنم ... اگر کمی سمج بازی در میام لطفا ناراحت نشین ...

ببینید جناب شعیب ...
باز هم شما برای اینکه بتونین مساله عدالت خدا و مساله حرامزادگی رو حل کنین ... دست به دامن تعریف ها شدین ...

شما در درون پستتون عنوان میکنین که { از زمین کثیف کثافت میروید ... از زمین نیکو جنس نیکو میروید و این لازمه قوانین علت و معلولی است ) پس بنابراین یک حرام زاده چون زمینش کثیف و آلوده است طبق قوانین علت و معلولی رتبه اشپائین اومده و این به خدا مربوط نیست ...

از آنطرف عدالتی را با عنوان عدالت جزایی تعریف میکنید و میگویید که خداوند در جزا دادن به بندگانش ظلم نمیکند

با عرض معذرت ...
شما برای پاسخگویی دست به دامن تعریف ها شده این ... میگین تعریف آن است که اگر کسی حرامزاده شد یعنی زمینش بد هست ... پس مستحق این هستش که رتبه اش پائین بیاید ... و اگر کسی حلال زاده باشد زمینش خوب است پس مستحق این است که رتبه اش بالاتر برود ...

در حالیکه صورت سوال دقیقا همین موضوع هست ...
آیا وجود چنین تعریفهایی با اصل عدالت خداوند در تناقض نیست ... و شما میگین : تعریفش اینجوری هست ...

خوب مگه خداوند نمیتونه محاسبه کنه اگر چنین شخصی حلال زاده میبود ... چه مقدار انسان نیک تر . بزرگوار تر . دانشمندتر میشد و به همان اندازه رتبه او را بالاتر میبرد ...

مگر روح انسان حلال زاده و حرام زاده هست ...

انسانها از روحی واحد هستند ... و ممکن هست بنا به مقتضیات دنیایه مادی که در درون اون زندگی میکنیم روحی در کالبد بدنی حلال زاده قرار گیرد و روحی در کالبد بدنی حرام زاده ... همانطور که میتواند فرزندی در درون خانواده ای پولدار و مومن به دنیا بیاید و فرزندی در درون خانواده ای فقیر و بدبخت .

بنابراین اگر خداوند میخواست عدالتی هم به خرج دهد باید بررسی میکرد و میدید که چنین روحی در درون کالبدی ضعیف تر حلول پیدا کرده ... پس باید آنرا جبران میکرد ... نه اینکه بگوید چنین روحی در درون کالبدی ضعیف حلول کرده پس حقش هست که بدبخت بیچاره بشه ...

جناب شعیب من کوچیک بودم ...
میرفتم کنار خونه مورچه ها یه دایره میکشیدم ... بعدش هر مورچه ای که وارد اون دایره میشد رو میکشتمش ( هیچ کاری هم با گناهکار بودنش نداشتم ) ... البته تعریف اون دایره این بود که هر کی در درونش قدم گذاشته باید بمیره ...

میخواستم ببینم من آدم بدی بودم که چنین تعریفی رو کردم یا آدم خوبی بودم ؟؟؟

خوب من فکر کنم خدا اولا نسبت به چیزی که به خودش داده ازش میخواد یک حرامزاده تا جایی که میتونه خودش باشه و قطعا خدا حساب اینارو کرده که چجوری با عدل و داد حساب کتابشون کنه اینطور نیست که اون که تو خوانواده پولداره با اون که تو خوانواده فقیره هر دو یکی باشن اگه اون پولداره شاید روزه 10 هزارتومن صدقه بده ولی اون یکی نه و.. .خداوند نسبت به نعمت هایش از بنده هایش کار میخواهد کسی که به روزی کم قانع باشد پس خداوند هم به عبادت کم او راضی است و خداوند میداند به بعضی ها پول بدیم کفر میکنند ولی به بعضی ها فقر بدیم کفر میکنند پس به آنان فقر و آنان مال دادیم پس فردی که زنا زاده است هم حسابش با ما فرق میکنه و در نزد خداوند همه بندگان یکی هستند چون خداوند نیز اورا آفریده و او اورا اینگونه کرده پس من فکر نکنم یک حلال زاده نسل برتری نسبت به یک حلال زاده داشته باشه ولی خوب یکسری احطیات هایی هست که مثلا آنان مرجع تقلید نمیتونن بشن

شعیب;626270 نوشت:
در روایتی در این باره در بحار الانوار آمده است:
امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:
۱) الاغ بلعم بن باعور (که توسط بلعم کشته شدزیرامی خواست سوارش شود وبالای کوه ،حضرت موسی رانفرین کند وقتی الاغ ازنیتش باخبر شد همانجا ماند بلعم آنقدر اورا زد تابرورد که به خواست خدا آلاغ زبان گشود وگفت :تومی خواهی من توراسواری دهم تا بعد پیامبر مرانفرین کنی ،هرگز نخواهم رفت .سپس بلعم که متسجاب الدعوه بود وغرور اوراگرفته بود آنقدر الاغ را زد تا اینکه مرد)
۲) ناقه حضرت صالح
3) سگ اصحاب کهف(بحار الانوار ج 8 ص 195)

ببخشید استاد که سوالم خارج از تاپیکه ولی گفتم تا تنور داغه نونو بچسبونم!:Nishkhand:
پس هدهد با این حساب جزو این حیوانات نیست!
طبق این روایت حیوانات بعد اینکه حشر دارند وارد بهشت نمیشن، سوال اینه که آیا اونا بهشت و جایگاهی جدا دارند یا بعدش معدوم میشن؟

بچه محله امام رضا;626298 نوشت:
ببخشید استاد که سوالم خارج از تاپیکه ولی گفتم تا تنور داغه نونو بچسبونم!
پس هدهد با این حساب جزو این حیوانات نیست!
طبق این روایت حیوانات بعد اینکه حشر دارند وارد بهشت نمیشن، سوال اینه که آیا اونا بهشت و جایگاهی جدا دارند یا بعدش معدوم میشن؟

با سلام
بنده درباره هدهد روایتی ندیدم جز برخی از نقل ها.
درباره حدیث هم همان گونه که از خود حدیث مشخص است این چند حیوان در بهشت وارد می شوند و درباره بقیه حیوانات هم که در آیه هست که محشور می شوند درباره این که وارد بهشت می شوند یا نه ساکت است.

مارینر;626290 نوشت:
با عرض معذرت ...
شما برای پاسخگویی دست به دامن تعریف ها شده این ... میگین تعریف آن است که اگر کسی حرامزاده شد یعنی زمینش بد هست ... پس مستحق این هستش که رتبه اش پائین بیاید ... و اگر کسی حلال زاده باشد زمینش خوب است پس مستحق این است که رتبه اش بالاتر برود ...

با سلام خدمت شما دوست عزیز
از حسن دقت تان در بحث کمال تشکر را دارم.
دو نکته:
1-در پست 30 عرض شد که در بحث تکوین و چگونه شکل گیری افراد در دنیا و شاکله آن ها عدالت خدا به یک نحوی قابل ترسیم است که گونه آن با عدالت جزایی خدا فرق می کند در عدالت تکوینی هر چه که طبق قانون علی و معلولی وجود بیابد عین عدالت و غیر آن نا عدالتی است و در بحث عدالت جزایی هر کس باید طبق داشته ها و زمینه هایش بازخواست شود و جزا داده شود.
این ها صرفا یک تعریف نیستند حقایقی هستند که طبق آن تعاریفی تصویر شده است.
2-در بحث عدالت تکوینی هیج بحثی نداریم و آن جمله ای که گفته می شود
مارینر;626290 نوشت:
میگین تعریف آن است که اگر کسی حرامزاده شد یعنی زمینش بد هست ... پس مستحق این هستش که رتبه اش پائین بیاید ... و اگر کسی حلال زاده باشد زمینش خوب است پس مستحق این است که رتبه اش بالاتر برود ...
مال این مرتبه است و فرقی بین فقیر و غنی و حلال زاده و زنا زاده و ... نیست هر کسی یک پیش زمینه ای دارد که طبق آن رشد می کند و این عین عدالت است
اما بحث اصلی ما در عدالت جزایی است که خدا در قیامت چگونه به این ها جزا می دهد و هر کدام در چه رتبه ای قرار می گیرند
این جاست که طبق روایات بحث درباره زنا زاده کمی قابل تامل است که بهشت او با دیگران متفاوت است البته همین جا نیز قابل دفاع است که قرار نیست که خدا در عدالت جزایی همه را در یک بهشت پاداش بدهد بلکه هر قشری را در یک جایی پاداش می دهد و زنا زاده صالح را در جایی مخصوص پاداش می دهد و کسی نگفته که این پاداشش کم تر از دیگران است.
اما در باره دیگر قشر های محروم مانند کسی که زمینه ایمان آوری اش ضعیف بوده و یا عقلش تکوینا کم بوده یا .... دیگر آن مشکل روایی را هم نداریم و در روایات هست که در قیامت به مستضعفین(کسانی که دین به آنها نرسیده و یا کم رسیده یا محجور بوده اند) دین ارایه می شود و طبق آن به آنها بهشت و یا جهنم داده می شود.


مارینر;626290 نوشت:
در حالیکه صورت سوال دقیقا همین موضوع هست ...
آیا وجود چنین تعریفهایی با اصل عدالت خداوند در تناقض نیست ... و شما میگین : تعریفش اینجوری هست ...

نه اصلا در تناقض نیست بلکه عین آن است


مارینر;626290 نوشت:
خوب مگه خداوند نمیتونه محاسبه کنه اگر چنین شخصی حلال زاده میبود ... چه مقدار انسان نیک تر . بزرگوار تر . دانشمندتر میشد و به همان اندازه رتبه او را بالاتر میبرد ...

عرض شد در بحث رنا زاده ما یک سری روایات داریم که بهشت زنا زاده را غیر از افراد دیگر می دهند و به خاطر همین ما بحث زنا زاده را از بقیه افرادی که مستضعف هستند و دین به آنها نرسیده و یا.. جدا کردیم صرفا به جهت آن روایات اما باز گفتم که این روایات هم نمی گوید که زنا زاده صالح پاداش نمی گیرد بلکه می گوید بهشتش و ظرف پاداشش متفاوت است ( و همین نشان می دهد که خدا برای زنا زاده ها در سنجش عملشان تخفیفاتی قایل است و زمینه های گناه را هم رد آنها منظور داشته است ) و عدالت جزایی را در حق آنها به کار گرفته است.
اما در بقیه افراد این گونه نیست آنها دین بهشان دوباره عرضه می شود و به خاطر همین هست که در بحث زنا زاده با توجه به روایات می گوییم علمش را به خدا واگذار کردیم(والله اعلم)


مارینر;626290 نوشت:
بنابراین اگر خداوند میخواست عدالتی هم به خرج دهد باید بررسی میکرد و میدید که چنین روحی در درون کالبدی ضعیف تر حلول پیدا کرده ... پس باید آنرا جبران میکرد ... نه اینکه بگوید چنین روحی در درون کالبدی ضعیف حلول کرده پس حقش هست که بدبخت بیچاره بشه ...

ما گفتیم که خدا این زمینه هارا در نظر می گیرد و مو را از ماست می کشد و دقیق محاسبه می کند اما این را هم عرض کردیم که این مخصوص جزا است یعنی آخرت نه دنیا که قواعد دنیا را به هم بزند و بچه زنا زاده را در دنیا نیز جا بجا کند.


مارینر;626290 نوشت:
جناب شعیب من کوچیک بودم ...
میرفتم کنار خونه مورچه ها یه دایره میکشیدم ... بعدش هر مورچه ای که وارد اون دایره میشد رو میکشتمش ( هیچ کاری هم با گناهکار بودنش نداشتم ) ... البته تعریف اون دایره این بود که هر کی در درونش قدم گذاشته باید بمیره ...

میخواستم ببینم من آدم بدی بودم که چنین تعریفی رو کردم یا آدم خوبی بودم ؟؟؟


آن بازی شما بوده و مقتضای کودکی شما
اما خدا نه بازی گر است نه لاغی و اهل سهو و لغو ... اگر این گونه باشد دیگر او خدا نیست.
خدای ما عالم قادر حی حکیم ....است .

سوال1:زنا کار اگر عمری رو با زنا گذرانده باشد ... در نهایت میتواند توبه کند و مانند روز اول پاک میشود و خداوند تازه گناهان او رو به حسنات تبدیل میکند ... و احتمال بهشتی شدنش هم وجود دارد ...
ولی چگونه است که یک حرام زاده اگر عمری زاهد و عابد باشه و هیچ گناهی انجام نداده باشه ... نهایتش در درون آخرت میتونه در جهنمی ( که زیاد گرم و سوزان نیستش ) باشه ...
امام صادق عليه السّلام فرمودند
« لَوْ كَانَ أَحَدٌ مِنْ وَلَدِ الزِّنَاءِ نَجَا نَجَا سَائِحُ بَنِي إِسْرَائِيلَ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا سَائِحُ بَنِي إِسْرَائِيلَ قَالَ كَانَ عَابِداً فَقِيلَ لَهُ إِنَّ وَلَدَ الزِّنَاءِ لَا يَطِيبُ أَبَداً وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ عَمَلًا قَالَ فَخَرَجَ يَسِيحُ بَيْنَ الْجِبَالِ وَ يَقُولُ مَا ذَنْبِي‏. ــــــ

اگر بنا بود يكى از كسانى كه از راه زنا به دنيا آمده است، رهايى يابد، گردشگر بنى اسرائيل نجات مى‏يافت. از حضرت پرسيدند: گردشگر بنى اسرائيل كيست؟! فرمودند: عابدى بود (زنا زاده) كه به او گفته بودند: زنا زاده هرگز پاك نمى‏شود و عبادتهاى او پذيرفته نيست.او چون اين مطلب را شنيد از شهر بيرون رفت و سر به كوه و بيابان گذاشت و مرتباً تكرار مى‏كرد: گناه من چيست؟! »
(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،ص264 )

جواب:
1- حرامزاده بودن یک نفر معلول سوء اختیار دو فرد مختار در عالم آفرینش است که تحت قانون علی و معلولی حاکم بر جهان رخ می دهد به به قول شاعر" گندم از گندم بروید جو زجو" و " از کوزه همان برون طراود که در اوست"

2- خدا کسی را حرامزاده یا حلال زاده نمی کند بلکه به هر موجودی با هر ظرفیت وجودی وجود عنیت می فرماید این موجود در شرایطی که به وجود آمده ویژگی هایی خواهد داشت که مختص خودش خواهد بود.
وقتی فردی از راه زنا متولد می شود قوانین حاکم بر عالم اقتضا می کند که این فرد ویژگی هایی داشته باشد مثلا از فرد حلال زاده گرایش به گناه بیشتر باشد یا از نظر وجودی ضعیف تر باشد و نتواند آنچنان که باید و شاید در راه خدا قرار گیرد و حتی ظرفیت او برای ورود به بهشت مومنین کافی نیست این چیزی نیست که خدا او را محروم کرده باشد بلکه درجه و ویژگی وجودی او در عالم این است و این قوانین حاکمه قرار دادی نیست که بگوییم خدا آن را برای این گروه بردارد بلکه شالوده عالم با این قوانین سرشته شده است و مثلا اگر بگوییم خدا به این دسته موجود زنا زاده حیات نمی داد لازمه اش این است که باید هیچ کدام از موجودات مادون انسان موجود نشوند.

3-در قضیه ثواب و عقاب اخروی تمامی مناسب و روابط این دنیا گسسته شده و هر کس با حقیقت خود ظهور می کند
عنوايني چون پدر ، مادر ، فرزند ، احكام خاصّ همين دنيا مي باشند و عناويني چون حرامزاده و حلال زاده ، نه تنها احكام اين دنيا بلكه احكام خاصّ انسان مكلّف هستند و در خارج از نظام تشريع معنا ندارند. لذا در آخرت نيز ، كه دار تشريع و تكليف نيست ، اين عناوين برداشته مي شوند و بر اساس اين عناوين كسي مورد مؤاخذه قرار نمي گيرد. « فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ ـ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ـ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ في‏ جَهَنَّمَ خالِدُونَ. ــــــ پس آن‏گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد و از حال يكديگر نمى‏پرسند. پس هر كه ميزان اعمالش سنگين باشد، آنها حقّاً رستگاران‏اند و هر كه ميزان اعمالش سبك باشد، آنان كسانى‏اند كه به خويشتن زيان زده‏اند و هميشه در جهنم مى‏مانند.» ( مومنون : 101 ـ 103)
بنا بر اين حرامزاده يا حلال زاده بودن و امثال آن براي خدا و قضاوت او معني ندارند ؛ خدا در قضاوت اخروي خود ، تنها چيزي را كه ملاك قرار مي دهد حاصل دست خود افراد است نسبت به توان و رتبه ي وجودي آنها.

4-طبق براهين قاطع عقلي شكي در اين نيست كه خداوند متعال عادل است و ظلم كه امر عدمي و صفت نقص است به ساحت كمال مطلق او راه ندارد ؛ پس محال است كسي را به خاطر كاري كه نكرده است مجازات كند ؛ لذا عذاب فقط در مقابل گناه اختياري است و بس ؛ و در اين حسابرسي خدا ذرّه اي در حقّ كسي اجحاف نمي كند. حساب خداوند عليم و خبير در روز قيامت چنان دقيق است كه تمام عوامل را در انجام عمل خوب و بد يك فرد در نظر مي گيرد و هيچ عاملي را فروگذار نمي كند ؛ و تأثير كارهاي گذشتگان را تا هزاران نسل نيز محاسبه مي كند ؛ و زمينه هاي بروز يك رفتار را از خود شخص تا حضرت آدم (ع) لحاظ مي نمايد و آنگاه قضاوت عادلانه مي كند.

5-بنا بر اين ، اوّلاً خدا كسي را به خاطر زنازاده بودن مجازات نمي كند و ثانياً اگر زنازاده بودن شخص ، در ارتكاب معاصي حقيقتاً نقش داشته باشد يقيناً خداوند عادل اين تأثير را در مجازات خود لحاظ مي نمايد ، « وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً ــــ و به قدر رشته ي شكاف هسته ي خرمايى به آنان ستم نمى‏شود.» (الإسراء:71)

6-امّا اينكه زنازاده وارد بهشت حلال زاده ها نمي شود ، به عنوان مجازات براي زنازاده نيست بلكه به خاطر پايين بودن رتبه ي وجودي او در نظام خلقت است ؛ همانگونه كه وارد نشدن حيوانات در بهشت انسانها از باب مجازات نيست ؛ كما اينكه راه نداشتن مومنان در بهشت خاصّ انبياء نيز از باب مجازات نمي باشد. اساساً جايگاه اخروي هر موجودي در عالم آخرت متناسب با رتبه ي وجودي خود اوست و فراتر از آن راه ندارد. لذا بعيد نيست كه حتّي بهشت جنّها نيز جدا از بهشت انسانها باشد ؛ چرا كه رتبه ي وجودي اين دو نوع نيز يكسان نيست.

توضیح:
طبق روايات بسيار زيادي ـــ كه به برخي از آنها اشاره شد و فراواني آنها مفادّشان را يقيني مي كند ـــ زنازاده از طينت و نطفه ي غير مومن بوده و هيچگاه وارد بهشت اهل ايمان نمي شود و در دنيا نيز ميل او به سمت معصيت بيشتر و به سمت حسنات كمتر است.

امّا اينكه زنازاده از نظر وجودي دچار كمبود و ميل او به معصيت افزونتر مي باشد ناشي از نظام علّي و معلولي عالم است ؛ يعني ساختار و قوانين تكويني عالم به گونه اي است كه موجب مي شود فرزند حاصل از پيوند نامشروع از كمال وجودي و روحي پايين تري نسبت به انسانهاي عادي برخوردار باشد. لذا تولّد چنين نوزادي نتيجه ي بي توجّهي برخي افراد به قوانين تغييرناپذير عالم است. « ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانيم به آنها بعضي از نتايج عملكردشان ؛ باشد كه بازگردند.» (الروم:41)

بر اين اساس ، اينكه خداوند متعال زنا يا هر عمل حرام ديگري را توسّط انبياء و كتب آسماني منع نموده صرفاً قراردادي نيست ؛ بلكه اين احكام بر اساس قوانين حاكم بر نظام خلقت تنظيم شده و پشتوانه ي تكويني دارند. پس همانگونه كه در نظام خلقت ، آتش علّت سوزاندن و سمّ موجب هلاكت است ، زنا هم موجب پديد آمدن بشري است با روح ضعيف و متمايل به گناه . معصوم (ع) فرمود: زن و مرد هنگام همبستري حرف نزنند چون ممكن است فرزندشان لال شود ، يا فرمودند: زير نور ماه همبستر نشويد كه احتمال جنون در فرزند افزون خواهد بود. اينگونه احكام صرفاً حكم ديني نيستند بلكه بيانگر حقيقتي عيني و قانوني تكويني مي باشند. حكم تحريم زنا نيز دقيقاً از همين سنخ است ؛ يعني زنا نيز موجب مي شود نقصي روحي در فرزند حاصل شود و فرزند به دنيا آمده داراي كششهاي حيواني و شيطاني قويتري باشد. لذا زنا زاده اوّلاً كمتر ممكن است ميل به دين داشته باشد. ثانياً اگر هم بر تمايلات حيواني و شيطاني خود غالب گشته مومن و متّقي گردد باز رتبه ي وجودي او به حدّ مومنين حلال زاده نخواهد رسيد ؛ همان گونه كه افراد عقب مانده ي ذهني يا معلولين مادرزاد هر اندازه هم كه خود را توانا نمايند باز از جهت جسماني با يك شخص سالم برابري نخواهند داشت.

لذا زنازاده ـ هر چند مومن باشد ـ باز هيچگاه وارد بهشت انسانهاي مومن حلال زاده نمي شود ، ولي اين بدان معنا نيست كه حتماً وارد جهنّم شود ؛ بلكه اگر زنا زاده به اختيار خود عامل به احكام دين بوده و اهل عبادت باشد ، طبق آيات متعدّد و روايات فراوان شكّي در اين نيست كه وارد جهنّم نمي شود ؛ چون جهنّم نتيجه ي اعتقاد و عمل خلاف حقّ است ؛ امّا لازمه ي عدم ورود در جهنّم ، دخول در بهشت انسانهاي حلال زاده ي مومن نيست بلكه خدا مي تواند زنازادگان مطيع را در جايگاه ديگري از نتيجه ي اعمالشان برخوردار نمايد ؛

كما اينكه خدا حيوانات مطيع را در جايگاه ويژه اي نعمت مي بخشد مانند سگ اصحاب كهف يا الاغ بلعم باعور يا هدد حضرت سليمان كه حيواناتي مطيع فرمان حقّ بودند ولي به هر حال حيوان بودند نه انسان. پس زنازادگان مومن نيز به جاي بهشت معروف ، جايگاه خاصّ خود را خواهند داشت ؛ كه اين جايگاه طبق برخي روايات ، بالاتر از جهنّم و پايين تر از بهشت حلال زادگان مومن است.

امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ وَلَدَ الزِّنَا يُسْتَعْمَلُ إِنْ عَمِلَ خَيْراً جُزِيَ بِهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً جُزِيَ بِهِ . ــــــ زنازاده به كار گماشته مى‏شود (مورد تكليف قرار مى‏گيرد) ، پس اگر كار نيك انجام دهد پاداش مى‏يابد و اگر كار بد كند كيفر مى‏بيند.» (الكافي، ج‏8، ص: 238) . حضرت زين العابدين (ع) نيز فرمودند: « لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ خَلَصَ مِنْ آدَمَ . ــــ داخل بهشت نمي شود مگر آنكه خالص از بني آدم باشد.» يعني شيطان در تولّد او دخالت نكرده باشد.

اما از این توضیحات جواب سوال شما نیز واضح شد که چرا زنا کار اگر توبه کند وارد بهشت می شود ولی زنا زاده حتی اگر توبه هم بکند وارد بهشت نمی شود؟؟

جواب این که : گفتیم زنا زاده رتبه وجودی اش اقتضا می کند که در بهشت متناسب با خود ثواب کارهایش را ببیند و از طرفی او که گناهی مرتکب نشده که با توبه بخشیده شود فردي كه از راه زنا و حرام متولد مي شود، گناهي ندارد. پيامبر(ص) فرمود: "ليس علي ولد الزّنا من وزر أبويه شيء؛[1] گناه پدر و مادر بر گردن فرزند نيست". او نيز مانند ديگران ملكف به وظايف شرعي و عقلي است و مي تواند به پاكي و تقوا روي آورد، همان طور كه مي تواند به فساد و گناه كشيده شود. فقط جایگاه ثواب دادنش بنا بر رتبه وجودی اش بهشت متناسب با خود است.
و زانی و زانیه اگر خود ولد الزنا نباشند با زنای خود گناهی مرتکب شده اند و عقوبت خواهند شد مگر این که توبه کنند که این توبه کردن هم کار آسانی نیست . و بر فرض که موفق به توبه شدند و اعمال دیگرشان نیز درجه قبول داشت وارد بهشت متناسب با خود می شوند اگر مومن بودند بهشت مومنین.


سوال2:
چگونه باید این دو تا رو باهم جمع کرد که یک انسان بی گناه از گناه دوتا آدم دیگه بدنیا میاد،ولی ممکنه اون گناهکارا توفیق توبه پیدا کنن و حتی خودشون رو انقدر بسازن که به درجات عالی بهشت برسن ولی یک انسانی که هیچ نقشی تو این این گناه نداشته نمی تونه حتی به جایگاه انسان های بهشتی برسه

جواب:
یک مثال می زنم اگر کسی در مسایل زناشویی مراعات برخی از کارها را نکرد و بچه آنها دیوانه به دنیا آمد این بچه اصلا نمی تواند با عمل در این دنیا به بهشت برسد و اصلا از او تکلیفی نمی خواهند تا بتواند به مدارج بالا برسد. چه کسی موجب شده پدر یا مادر او یا هر دو ولی این دو خود با عقل و علم خود در دنیا زندگی می کنند. اثر عمل این دو آن بوده ولی خود گرفتار آن نیستند.
از طرفی دیگر هم داریم که هر عملی که فرزند بکند و از سوء تربیت والدین او باشد والدین در عمل او شریک اند و این از باقیات الطاللحات است
مانند باقیات الصالحات که برای آنها می ماند. ولی این پدر و مادر در عین این که این حساب شخصی باز شده را تا بودن این فرزند و نسل او دارند خود نیز مکلفینی هستند که می توانند از این پس عمل های جدیدی انجام دهند تا با آن عمل ها به فلاح نزدیک یا دورتر شوند.
به عبارت دیگر این فرزند نا مشروع که عملی نا صالح از اعمال آن دو بوده آخرین عمل آنها نیست که با آن آخرت و عاقبت آنها نابود شود و به ته جهنم بروند بلکه در طول زندگی هفتاد ساله یک نفر هزاران عمل دیگر صورت می گیرد که می تواند اعمال قبلی را اصلاح یا خراب تر کند.
حال گاهی این عمل گناه مثل شکستن شیشه خانه کسی است که با دادن خسارت یا گرفتن حلالیت تمام می شود یا مثل به جا گذاشتن فرزند نا مشروعی است که تا نسل ها مشکلات آن در حساب آخرتی فرد زنا کار واریز می شود.
اما این بدین معنا نیست که هر زنا کاری حتما جهنمی است یا با توبه می تواند به بهشت برود یا می تواند بدین راحتی توبه کند.


سوال3:

[INDENT=2]اگه بگیم چون شیطان در بوجود اومدن اون فرزند زنا نقش داشته پس اون فرزند شیطانیه خب بازم تقصیر اون بچه چی هست؟
[/INDENT]
جواب:

[INDENT=2]ما نمی گوییم اون فرزند شیطانی است بلکه میگیم چون پدر و مادر قوانین شرع را رعایت نکرده اند در خلقت بچه خللی وارد شده و از سیر تکامل سعادتی او کاسته شده است و این خیلی طبیعی است چرا که انسانها مختار به عمل اند این اختیارشان گاهی به دیگری ضرر می رساند
چه بسا افرادی که با سوء اختیار خود راه سعادت بشر را کج کرده اند و مسیر تاریخ سعادتی بشر را منحرف نموده اند و این سوء اختیار بشر باعث خرابی سعادت دیگران می شود.
زنا کار گناهی ندارد و گناه پدر و مادر او را هم برایش نمی نویسند اما وجود او بنا بر سوء اختیار دیگران به چالش افتاده است و این اثر مختار بودن انسان است که گاه در سعادت خود و دیگری اثر مثبت و منفی می گذارد.
[/INDENT]

سوال4:

[INDENT=2]فرد زنازاده حق انتخاب نداشته که چطور بدنیا بیاد؟
[/INDENT]
[INDENT=2] یا در عوالم قبل انتخاب شده براش؟
[/INDENT]
[INDENT=2] اگر نداشته که چرا باید رتبه وجودیش پائین تر باشه؟
[/INDENT]
جواب:
[INDENT=2]گاهی برخی از کارها به سوء اختیار ما انسان ها صورت می گیرد و این سوء اختیار تاثیرات جدی در عالم به جا می گذارد . و این اختیاری بودن اعمال انسان است که جایگاه ویژه ای برای او در بین مخلوقات ایجاد کرده است او می تواند با اعمال صالح اصلاح در زمین ایجاد کند و یا با اعمال نا صالح فساد در روی زمین بر انگیزد که این سوء اختیارش تا دامنه قیامت و گاها تا قیامت کارگری می کند.
« ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ـــــــ فساد، در خشكى و دريا آشكار شد به سبب آنچه دست مردم حاصل نمود ؛ تا بچشانيم به آنها بعضي از نتايج عملكردشان ؛ باشد كه بازگردند.» (الروم:41)
مثلا کسی که باعث کور شدن کسی می شود یک سنگ بیشتر نزده اما فرد که کور شد از خیلی از نعمت های الهی و درک آنها محروم خواهد ماند در حالی که این فردی که کور شد هیچ گناهی نداشته که از این همه لذت ها محروم شود.
این سوء اختیار انسان مخصوصا در ایجاد نسل بیشتر خودش را نشان می دهد تا جایی کودک متولد شده که محصول حسن یا سوء اختیار دو نفر است می تواند درکش نسبت به مسائل کامل یا ناقص باشد تا جایی که به زنا اگر فرزندی متولد شد آن فرزند از نظر معرفتی و مقامات عالیه یک محدودیت هایی خواهد داشت نه این که کاملا راهش به سمت کمال سد شده باشد بلکه درجه وجودی اش برای درک فضایل کمتر خواهد بود و این نقص برای او نیست و گناهی برای نخواهد بود بلکه بنا بر قانون طبیعت این مخلوق این سطح را خواهد داشت و گستره اعمال نیک و بدش با بقیه انسان ها متفاوت خواهد بود.

مثالی می زنم تا روشن تر شود:
فرزند معلول ذهنی که از یک پدر و مادر به دنیا آمده (به علت رعایت نکردن بهداشت زناشویی) این فرزند نه دین داری می فهمد نه دین نداری نه گناه می فهمد نه ثواب و اگر هم بفهمد در حد محدود خودش است و اگر بخواهد ثواب انجام دهد یا گناه کند نمی تواند . با این که خودش مقصر نیست ولی این گونه است و دیگر کاری نمی شود برای او کرد این قانون طبیعت است که از علت های خاص معلول های خاص صادر می شود.

حال اگر بخواهد این کار صورت نگیرد یعنی این پدر و مادر عمل زناشویی را اشتباه انجام دهند و فرزندشان سالم به دنیا بیاید و آنکه برای بچه دار شدن روزها دعا می خواند و روزه می گیرد و مراقبه می کند و با رعایت نکات بهداشتی بچه دار می شود بچه اش با آنکه بی بندباری کرده است و لقمه حرام خورده است و هیچ اصول بهداشتی را رعایت نکرده یکی باشد این بی نظمی در عالم است و به قول معروف گتره پیش می آید و دیگر این نمی شود که" گندم از گندم بروید جو زجو" بلکه گندم از تخم خار بروید و جو ز تخم شلغم!!!!

آری شكي نيست كه قانون عليّت يك قانون جهان شمول بوده هيچ مخلوقي از حكم اين قانون خارج نيست ؛ لذا موجودات و فعل و انفعالات مادّي هم ، داراي علل خاصّ خودند ؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم برويد جو ز جو » و « از كوزه همان برون تراود كه در اوست.» بر اين اساس از زمين خوب و حاصلخيز گياه خوب مي رويد و در زمين نامرغوب گياه نامرغوب رشد مي كند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بى‏ارزش، از آن نمى‏رويد. » ( الأعراف/58 ) اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمين متفاوت از نظر مرغوبيت خاك كاشته شوند ، يقينا دو نتيجه ي متفاوت خواهيم داشت ؛ همچنين اگر دو درخت مثل هم ، در دو زمين مثل هم كاشته شده ولي با دو آب متفاوت ــ مثلا يكي با آب شور و ديگري با آب شيرين ــ آبياري شود باز دو نتيجه ي متفاوت مشاهده خواهيم نمود. يعني در اين عالم ، هر علّتي ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از يك علّت خاصّ ، غير معلول خودش پديدار شود كما اينكه هر معلولي نيز علّت ويژه ي خود را دارد و محال است يك معلول خاصّ از علّتي غير از علّت خاصّ خود به وجود آيد. اين همان قانون كلّي عليّت است كه عالم بر اساس آن سامان يافته و اساساً همين قانون است كه عالم هستي را عالم كرده است. لذا اگر قانون عليّت در هستي حاكم نبود اساساً چيزي به نام عالم خلقت نيز وجود نداشت ؛ چون عالم بودن عالم نتيجه ي تفاوت موجودات آن است و تفاوتها نتيجه ي قانون عليّت هستند.
[/INDENT]

سوال5:

[INDENT=2]اگر فرد زنا زاده درجه اش در بهشت حتی با انجام عمل صالح با دیگران متفاوت است پس عدالت خدا درباره زنا زاده محقق نشده است.
[/INDENT]
جواب:

[INDENT=2]بله فردی که به سوء اختیار دو فرد اینگونه به دنیا می آید بنا بر قانون علیت گسترده بر عالم خلقت یک نواقصی دارد.
البته خدا نیز بنا بر عدل خود با او برخورد می کند و به عمل نیک آنها پاداش می دهد و حتما خدا تمام ناداری های او را در دنیا و در زمینه تکلیف و عوامل وراثتی مخرب و محیطی مخرب را برای او در نظر می گیرد و به او پاداش داده یا او را عقوبت می کند و این همان عدالت جزایی خداست
البته خدا در قرآن وعده داده که هر کس عمل نیک انجام دهد به او پاداش دهد:
من عمل صالحا من ذكر أو أنثى وهو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة ولنجزينهم أجرهم بأحسن ما كانوا یعملون(نحل 97)
در حدیث هم داریم:
قال أبوعبدالله عليه السلام: إن ولد الزنا يستعمل، إن عمل خيرا جزي به، وإن عمل شرا جزي به.
ولی این پاداش دادن قرار نیست همه در یک درجه از بهشت یا در یک بهشت واحد متنعم بشوند بلکه هر گروهی را به فرا خور حالشان در مقامی ثواب خواهد داد

و فرموده که هر کس بار گناه خود را می کشد و گناهان دیگران برای او نوشته نخواهد شد:
قُلْ أَغَیرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَیءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَینَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمی‌دهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمل نمی‌شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.(الأنعام:164)

پس عدالت خدا در باره اعمال نیک فرد زنا زاده جاری خواهد شد و پاداش عمل او با در نظر گرفتن عوامل موثر بر عمل او به او داده خواهد شد.
[/INDENT]

سوال6:

[INDENT=2]به چه کسی زنا زاده می گویند؟
[/INDENT]
جواب:
[INDENT=2]هر فرزندی که از راه روابط نا مشروع و غیر قانونی به دنیا بیاید زنا زاده می گویند حال این قانون بستگی به عرف آن اجتماع دارد مثلا در جامعه سرخ پوستان یک قاعده و قانونی برای خودشان برای ازدواج دارند که دو فرد با هم زیر یک سقف می روند این مراسم هر چه که باشد اگر مورد قبول عرف و مذهب آنها باشد می شود باعث حلال زادگی فرزند آنها . و افراد هر مذهب و دینی و هر قوم و قبیله ای برای خود یک مراسم تحلیل دارند که دو نفر شرعا و عرفا می توانند در کنار هم قرار بگیرند.
در زمان صدر اسلام هم این گونه بود در بین مشرکان مکه رسم و قانونی برای ازدواج موجود بود که به واسطه آ« دو نفر زندگی رسمی خود را شروع می کردند
پیامبر بعد ظهور اسلام این افراد را حلال زاده خواند و رسم آنها در ازدواج را محترم شمرد و به واسطه صیغه شرعی آن را اصلاح کرد.
در حدیث هست که فردی در محضر امام صادق به غلام خود که از سرزمین کفر آورده شده بود توهین کرد و گفت حرام زاده! امام ناراحت شدند و فرمودند چرا این لقب رادادی او گفت آنها که شرعا ازدواج نمی کنند پس حرام زاده اند جضرت فرمود ازدواج هر مذهبی به رسم همان مذهب و قوم است.

[/INDENT]

سوال7:

[INDENT=2]سناریو های زیر را در نظر بگیرید ...
شخص الف )
1- فرض کنین دختری از پدر و مادری ارجمند به صورته شرعی و حلال زاده به دنیا میاید .
2- پدر و مادر بچه 3 سال بعد بر اثر سانحه ای فوت میشوند .
3- بچه تنها میماند و پدر ومادر برای او ارثیه ای باقی نگذاشته اند .
4- بچه در درون خیابانها بزرگ میشود .
5- وقتی 10 تا 12 سالش شد ... با پسرهای خیابان بازی میکند .
6- وقتی 13 سالش شد اولین رابطه جنسی خودش رو تجربه میکند .
7- معتاد رابطه جنسی میشود و انواع و اقسام آن را تجربه میکند .
8- در درون یکی از این روابط ... زوج او برای لذت بیشتر مثلا آسیب روانی به او وارد میکند به طوریکه تا آخر عمر دست به گریبان اوست .
9- تا آخر عمرش کفر گویی میکند و نسبت به عدالت خداوند شک میکند .
شخص ب)
1- فرض کنین پسری از پدر و مادری دانشمند و وارسته و زاهد به دنیا میاید ...
2- پدر و مادر ایشان را به بهترین مدرسه ... دبیرستان ... و دانشگاه میفرستند ...
3- برای دگترا هزینه ایشان را در خارج از کشور تامین میکنند .
4- از 5 سالگی به ایشان نماز خواندن را آموزش میدهند .
5- وقتی به سن بلوغ میرسد میرود و برای تفریح همان دختر فوق رو صیغه میکند و چند ماهی از وجودش لذت میبرد . و سپس او را به امان خدا رها میکند .
6- پسرک چند بار افراد متفاوتی رو صیغه میکنه و در نهایت یک ازدواج خوب میکند ...
7- پسر عاشق خداوند و عدالتش میشود و تا آخر عمر نماز شبش هم ترک نمیشود ...
سوال من از شما این هست ... در این دو سناریو خداوند طبق مفاهیم اسلامی چگونه کار میکند ...
میگوید من دنیایی خلق کردم و لازمه این دنیا آن بود که آتش میسوزاند ... و بچه فقیر و بی پدر مادر و بی سواد بدبخت میشود ... از زمیندر محیط کثیف کثافت میروید ... و در محیط خوب ... جنس خوب میروید ... پس طبق قوانین علت و معلولی سطح وجودیش اومده پائین و به من چه که اومده ...
به هیچ وجه منظوره من مساله حرامزادگی نیست ... بلکه از عدالتی که در درون این مساله هست من میخوام نتیجه ای دیگر بگیرم ... میخوان به این نتیجه برسم که ...
اگر شخصی بزند و با سنگ چشم شخصی دیگر را کور کند ...
مطمئنا شخص کور دیگر نمیتواند بسیاری از نیکی ها را انجام دهد و بسیاری از گناهان را انجام دهد ...
آیا چنین استدلالی هم آنجا نافذ است ... آیا چنین شخصی باعث شده است تا ابد رتبه وجودی چنین شخصی در قیامت پائین بیاید و استدلال این باشد که نطام دنیا نظامی علت و معلولی است ... و چون چنین اتفاقی افتاده است و نظام دنیا آنگونه است که آتش میسوزاند و ... پس رتبه وجودی چنین شخصی پائین میآید ؟؟؟
[/INDENT]
جواب:

[INDENT=2]ابتدا باید درباره عدالت خدا کمی گفتگو کنیم

عدالت خدا در چند حیطه قابل بررسی است که اگر آنها را از هم تفکیک نکنیدچار سر درگمی خواهیم شد پس تقاضامندم این قسمت را خوب دقت بفرمایید :

عدالت تکوینی خدا:
[/INDENT]

[INDENT=3] این که در عالم هر موجودی که خلق می شود یا در تزاحمات مادی درگیر با موجود دیگر می شود تحت قوانین خاصی که در عالم حکم فرمااست با او رفتار شود. قوانین عامه ای که مقتضای این عالم و به تعبیری ذاتی عالم است نه قرار دادی که بتوان آنها را از عالم جدا کرد به تعبیر دیگر فرش عالم بر این تار و پود بافته شده است.
[/INDENT]
[INDENT=3]
قانون علت و معلول که مهمترین قانون عالم است که هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید(مادی و معنوی) و هر معلولی از علت خاص به وجود می آید و هر علتی معلول متناسب با خودش را ایجاد می کند.
[/INDENT]
[INDENT=3]
مثلا آتش می سوزاند و آب سرد می کند کارد تیز اگر کشیده شود می برد و گلوی نازک بریده می شود.
[/INDENT]
[INDENT=3]سنگ جرمش زیادتر از اکثر مواد دیگر است اگر شتاب بگیرد در جسم مقابلش فرو می رود و آن را می شکافد و....[/INDENT]
[INDENT=3]زمین شوره زار خار می رویاند و بذر گل شقایق ، شقایق.[/INDENT]
[INDENT=3]اگر علت تامه یک چیز محقق بشود آن شیء محقق می شود با نبود یکی از علل ناقصه شیء محقق نمی شود.
[/INDENT]
[INDENT=3]
این ها همه قوانینی هستند که اشیاء بر طبق آن به وجود می آیند. خدا به موجودات طبق همین قوانین وجود می دهد و این عدالت تکوینی الهی است.
[/INDENT]
[INDENT=3]
یعنی به شیءی که قابلیت وجود را داشته باشد وجود می بخشد و آنکه نه، نه.
[/INDENT]
[INDENT=3]هر شی را آنگونه که محقق می شود تحقق می بخشد نه گتره و بی حساب.
[/INDENT]
[INDENT=3] در شوره زار لاله نمی رویاند و در باغ خس. علل معده را اگر قابل باشند تحقق می بخشد والا نه.
[/INDENT]
[INDENT=3]
پس عدالت تکوینی خدا این است که در خلق و آفرینش هر موجودی را به اندازه ای که قابلیت دارد وجود عطا می کند و هر چیز را که بتواند به وجود بیاید را محقق می کند. معلول ها را از علت خودشان تحقق می بخشد. اگر سنگی بر چشمی خورد اقتضای چشم کور شدن است و اقتضای سنگ کور کردن . آتش گرما می دهد اگر شدید شد می سوزاند این آتش که به بدن رسید می سوزاند چه مسجد وچه میکده .
تیغ می برد چه گلوی نازنین امام حسین چه دشمن او را.
همه این ها درباب عدالت تکوینی خدا بود که رسول اکرم هم در این باره می فرماید:

[/INDENT]

[INDENT=3]"بِالْعَدْلِ قامَتِ السّماواتُ وَالأَرْضُ"[/INDENT]

[INDENT=2]
عدالت جزایی الهی:
[/INDENT]
[INDENT=3]بدین معناست که خدا در جزا دادن به اعمال بندگانش ظلم نمی کند.
[=Traditional Arabic]وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(بقره 281)
این قسمت مخصوص برخورد خدا با موجودات دارای اختیار است بر خلاف عدل تکوینی که همه عالم را در بر می گرفت .

خدا دربرابر اختیاری که به انسان ها داده است و عقل و فطرت و پیامبر بیرونی که به آنها عنایت کرده است به اعمال آنها جزا عنایت می فرماید.
این قسمت از عدل که بیشتر مورد بحث می باشد در قرآن نیز به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است.

بنا بر ادله عقلی و نقلی در این بخش از عدالت نیز خدا در دادن جزا ( پاداش و عقاب ) به کسی سر سوزنی و کمتر از ظلم نمی کند
[=Traditional Arabic]إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا
يقيناً خدا به اندازه وزن ذرّه‏اى [به اَحدى] ستم نمى‏كند ، و اگر [هم وزن آن ذرّه] كار نيكى باشد ، آن را دو چندان مى‏كند ، و از نزد خود پاداشى بزرگ مى‏دهد .(نساء 49)
چرا که خدا عالم به همه چیز است قبل از خلقت و حین آن و حتی بعد از انقضای آن . همه چیز در برابر خدا حاضر است و هیچ چیز از نظرش غایب نیست و اوست که صحنه آخرت را برای به نمایش گذاشتن عدل کامل جزایی برپا می کند تا هر ذی حقی به حقش برسد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود.

[=Traditional Arabic]وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ
و ترازوهاى عدالت را روز قيامت مى‏نهيم و به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود ؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن] مى‏آوريم ، و كافى است كه ما حسابگر باشيم .(انبیا 47)
و او توانای بر این کار است اوست عالم را خلق کرده و حساب و کتاب انسان که جزء کوچکی از این منظومه عظیم است برای او کاری ندارد. او حکیم است و حکمت او اقتضا می کند حق هر کس را او بسپارد و او عادل علی الاطلاق است
[=Traditional Arabic]يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ
پسركم ! اگر عمل هم‏وزن دانه خردلى و در درون سنگى يا در آسمان‏ها يا در دل زمين باشد ، خدا آن را [در قيامت براى حسابرسى] مى‏آورد ؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است .(لقمان 16)
[/INDENT]
[INDENT=3]

[/INDENT]
[INDENT=2]و او محدودیت های قاضیان دنیایی و مادی را ندارد که در اجرای کامل این قضاوت بزرگ مشکلی داشته باشد.چرا که این قاضیان و مجریان مناصب قضایی چند مشکل دارند که خدا ندارد:
[/INDENT]
[INDENT=3] 1. برخی عالم به واقعه رخ داده نیستند والله عالم علی کل شی
2. برخی که عالمند توان اجرای حکم را ندارند(زورشان به محکوم نمی رسد)
3.برخی که زورشان می رسد و علم دارند تطمیع می شوند و حق را نمی گویند والله غنی من العالمین
4. برخی می ترسند والله قاهر علی کل شی
5. برخی هم که نه می ترسند و هم میدانند و می توانند جرم این قدر بزرگ است که نمی شود مجرم را به حقیقت جرمش عقوبت کرد مانند کسی که در یک واقعه صد نفر را کشته او را یکبار بیشتر نمی شود اعدام کرد. اما خدا صحنه ای برپا می کند که قابلیت بروز تمام قد جزای عادلانه را داشته باشد 6. گاهی مجرم تحت تاثیر عوامل داخلی و بیرونی محیطی و... کاری را انجام می دهد قاضیان دنیوی بدون در نظر گرفتن این ها او را محاکمه و تنبیه می کنند اما خدا در روز قیامت صحنه ای آماده می کند که تمام عوامل تاثیر گذار در یک عمل از اول آفرینش تا آخر آن یکجا حاضر است و همه را در نظر می گیرد و محاسبه می کند
[=arial black]فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيه وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ
پس كسى كه برخى از كارهاى شايسته را انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد ، نسبت به تلاشش ناسپاسى نخواهد شد ، و ما يقيناً [تلاشش را] براى او مى‏نويسيم .(انبیا94)

دارایی ها را ناداری ها و محرومیت ها را و.... همه و همه را محاسبه می کند و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به کسی ظلم نمی کند
[/INDENT]
[INDENT=2][=arial black]
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا

آيا درباره كسانى كه خود را به پاكى مى‏ستايند ، تأمل و انديشه نكردى ؟ [اين خودستايى هيچ ارزشى و اعتبارى ندارد] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد [بر اساس ملاك‏هاى تعيين شده در قرآن] مى‏ستايد ، و [گروهى كه به ناحق ، خود را مى‏ستايند در كيفر و مجازات] به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 49)

و آنها که برای سعادتشان تلاش می کنند حتی کم ، حتی تلاش مختصری در شرایط سختی ، خدا به اندازه گودی پشت هسته خرما ظلم نمی کند
[=arial black]
وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا
و كسانى از مردان يا زنان كه بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهند ، در حالى كه مؤمن باشند ، نهايتاً وارد بهشت مى‏شوند ، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمى‏گيرند .(نساء 124)

و آنگاه است که صحنه بروز دارایی هاست آنجاست که سعی ها و تلاش ها می شوند دارایی آنسان و نه دارایی های ارثی و محیطی و ....
[=arial black]
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‏اى] نيست ،(نجم39)

آنجاست که درجات خود ساخته ما در این دنیا که بر اساس ظواهر دینداری برای خودمان ساخته ایم در هم می ریزد.و نسبت ها و منسب ها و...به کار انسان نمی آید و انسان فرادا و تنها محشور می شود.
[=arial black]
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ

چون در صور دميده شود ، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى و نسبى وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال يكديگر مى‏پرسند ؛(مومنون 101)

خدا در این چنین صحنه ای تمام مشکلاتی که یک فرد در زمینه تحصیل مقدمات کمال و پیمودن راه به آن سو را داشته محاسبه می کند آنگاه اگر از معارف و دین و ... که مورد نیاز برای یافتن درجه خاص بوده و فرد به خاطر عوامل محیطی و وراثتی و... به او عرضه می کند و او را می آزماید آنگاه در درجه خود قرار می دهد.
اینها همه برای ما خیلی دور از ذهن و نا شدنی است والا برای خدای عالم قادر عادل ، که مرده را از دل خاک بیرون می کشد کاری ندارد که اعمال او را از دل اعمال و رفتار پیشینیان و هم محیطان و ... بیرون بکشد.
[=arial black]
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ ۗ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

اگر [در قيامت] براى هر كسى كه ستم كرده همه ثروتى كه در زمين است فراهم باشد ، يقيناً آن را براى بازخريد خود [از عذاب جاودانه] مى‏پردازد ؛ و زمانى كه عذاب را ببينند [از شدت شرمسارى] پشيمانى و اندوه خود را پنهان مى‏كنند ، وميان آنان به عدالت داورى مى‏شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت . (یونس54)[=arial]
[/INDENT]
[=arial]
[=arial]سوال8:

[INDENT=2][=arial]آیا روایتی درباره محشور شدن حیوانات داریم؟
[/INDENT]
[=arial]جواب:[=arial]

[INDENT=2][=arial]در روایتی در این باره در بحار الانوار آمده است:
امام صادق (ع) فرموده : از حیوانات دنیایی در بهشت تنها چند حیوان خواهد بود:
۱) الاغ بلعم بن باعور (که توسط بلعم کشته شدزیرامی خواست سوارش شود وبالای کوه ،حضرت موسی رانفرین کند وقتی الاغ ازنیتش باخبر شد همانجا ماند بلعم آنقدر اورا زد تابرورد که به خواست خدا آلاغ زبان گشود وگفت :تومی خواهی من توراسواری دهم تا بعد پیامبر مرانفرین کنی ،هرگز نخواهم رفت .سپس بلعم که متسجاب الدعوه بود وغرور اوراگرفته بود آنقدر الاغ را زد تا اینکه مرد)
۲) ناقه حضرت صالح
3) سگ اصحاب کهف(بحار الانوار ج 8 ص 195)
علی بن ابراهیم قمی هم در تفسیر خود روایتی را به امام رضا(ع)نسبت می دهد که چنین است:
«فَقَالَ الرِّضَا (ع) فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مِنَ الْبَهَائِمِ إِلَّا ثَلَاثَةٌ- حِمَارَةُ بَلْعَمَ وَ کَلْبُ‏ أَصْحَابِ الْکَهْفِ وَ الذِّئْبُ وَ کَانَ سَبَبُ الذِّئْب أَنَّهُ بَعَثَ مَلِکٌ ظَالِمٌ رَجُلًا شُرْطِیّاً- لِیُحْشِمَ قَوْماً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یُعَذِّبَهُمْ- وَ کَانَ لِلشُّرْطِیِّ ابْنٌ یُحِبُّهُ، فَجَاءَ ذِئْبٌ فَأَکَلَ ابْنَهُ فَحَزِنَ الشُّرْطِیُّ عَلَیْه»[=arial black]
از امام رضا(ع) نقل شده است:از میان چهار پایان فقط سه رأس وارد بهشت مى‏‌شوند، الاغ بلعم باعورا، سگ اصحاب کهف و گرگى که به جهت ظلم بیش از حدّ پاسبانى فرزند او را طعمه خویش نمود.
ماجرای گرگ این‌گونه است که پادشاه ستم‌گری مرد پاسبانى را براى آزار و شکنجه قوم مؤمنى مأمور کرده بود و آن پاسبان پسرى داشت که به او بسیار علاقه‌‏مند بود، این گرگ آمد و فرزند او را خورد و پاسبان اندوهگین شد، خداوند هم به جهت انتقامى که این گرگ از او گرفت، این گرگ را وارد بهشت مى‌‏سازد.
امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است»(نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۱۵ ح۷۰٫)
اما درباره حشر حیوانات در روز قیامت باید گفت این موضوع از مسائل اختلافى متکلمان و مفسران است. بعضى معتقد هستند که چون حساب و سؤال و جواب، ویژۀ مکلّفان است؛ بنابر این، غیر از جن و انس که کارشان به قیامت موکول مى‏گردد، امّا حیوانات نظر به این که مکلّف نیستند، پس رستاخیزى براى حیوانات نیست. و حشر هر حیوانى، مرگ آن است. در مقابل، اکثر دانشمندان معتقد هستند که همه‏ حیوانات داراى شعور هستند و در قیامت محشور مى‏شوند و به نسبت درک و شعورشان مورد بازخواست قرار مى‏گیرند.
آیات و روایات زیادى وجود دارد که دلالت بر شعور و علم حیوانات مى‏کند. ضمن آن که تجارب و علم روز انسانى نیز مؤید همین ادعا است. از میان آیات قرآن کریم مى‏توان به داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشگر سلیمان،(نحل، ۱۸٫) داستان رفتن هدهد به منطقه “سبا در یمن” و آوردن خبرهاى هیجان ‏انگیز براى سلیمان،(همان، ۲۱٫) شرکت پرندگان در مانور حضرت سلیمان(همان، ۱۷٫)و حرف زدن پرندگان با یک دیگر و افتخار سلیمان به این که خداوند زبان پرندگان را به او آموخته است.(همان، ۱6) اشاره کرد که همگى دلالت بر شعورى بالاتر از غریزه براى حیوانات دارند، یا این که قرآن مى‏گوید: «همه‏ موجودات، تسبیح گوى خدا هستند، ولى شما نمى ‏فهمید».(اسرى، ۴۴٫) از نظر علامه طباطبائى، این آیه بهترین دلیل است بر این که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است، چون اگر مُراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت تسبیح آنها را نمى ‏فهمید.(المیزان ج17، ص ۶۰۹)در برخى روایات، براى بعضى حیوانات مقاماتى بیان شده، مثل شترى که سه بار به مکه رفته باشد، اهل بهشت است(تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۱۵، ح ۶۸)و یا امام سجّاد (ع) فرمود: «شترى که هفت سال در صحراى عرفه باشد، از حیوانات بهشتى است»(همان، ح ۷۰٫) و احادیثی که نقل شد.
این گونه روایات نیز دلالت بر شعور و درک حیوانات دارد و گرنه اعطاى مقام و منزلت براى آنان معنا و مفهومى نخواهد داشت و از حیث تجربى و علمى مشاهده مى‏کنیم که عموم حیوانات به سود و زیان خود آگاه هستند، و دوست و دشمن خویش را مى‏شناسند، و از خطر مى‏گریزند و به منافع خود روى مى‏آورند و یا تعلیم ‏پذیر و مستعد براى انجام مأموریت ‏هاى گوناگون هستند. از آیات و روایات به روشنى استفاده مى‏شود که حیوانات نیز همانند انسان چون داراى درک و شعور هستند، اگر چه در مرتبه‏ پایین ‏تر و به اندازه خود، پس به همین ملاک که ملاک حشر و بازگشت انسان به سوى خدا است، آنها نیز داراى حشر و بازگشتشان به سوى خدا است. از جمله آیاتى که مورد تمسک واقع شده، همین آیه شریفه «و اذا الوحوش حُشِرت»(تکویر5) است.
همین معنا مورد تأیید روایات اسلامى نیز قرار گرفته است. از جمله از ابوذر نقل شده که مى‏گوید: “ما خدمت پیامبر اکرم (ص) بودیم که در پیش روى ما دو بز به یک دیگر شاخ زدند، پیغمبر (ص) فرمود: مى‏دانید چرا اینها به یک دیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض کردند: نه، پیامبر (ص) فرمود: “ولى خدا مى‏داند چرا، و به زودى در میان آنها داورى خواهد کرد”(تفسیر مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۶۱،) و در روایتى از طرق اهل تسنن از پیامبر (ص) نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: “خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت بر مى‏ انگیزاند و قصاص بعضى را از بعضى مى‏گیرد، حتى قصاص حیوانى را که شاخ نداشته و دیگرى بى جهت به او شاخ زده است، از او خواهد گرفت.
[=arial]

[/INDENT]
سوال9:

[INDENT=2]آیا بحث زنا زاده با بقیه فرق می کند مثلا کسی که دیوانه یا کم عقل است یا در محیط بد به دنیا آمده است ؟ آیا آنها هم مثل زنا زاده در قیامت بهشتشان درجه اش پایین تر است؟[/INDENT]
جواب :

[INDENT=2]در بحث تکوین و چگونه شکل گیری افراد در دنیا و شاکله آن ها عدالت خدا به یک نحوی قابل ترسیم است که گونه آن با عدالت جزایی خدا فرق می کند در عدالت تکوینی هر چه که طبق قانون علی و معلولی وجود بیابد عین عدالت و غیر آن نا عدالتی است و در بحث عدالت جزایی هر کس باید طبق داشته ها و زمینه هایش بازخواست شود و جزا داده شود.
این ها صرفا یک تعریف نیستند حقایقی هستند که طبق آن تعاریفی تصویر شده است.
در بحث عدالت تکوینی هیج بحثی نداریم و آن جمله ای که گفته می شود "اگر کسی حرامزاده شد یعنی زمینش بد هست ... پس مستحق این هستش که رتبه اش پائین بیاید ... و اگر کسی حلال زاده باشد زمینش خوب است پس مستحق این است که رتبه اش بالاتر برود ..." مال این مرتبه است و فرقی بین فقیر و غنی و حلال زاده و زنا زاده و ... نیست هر کسی یک پیش زمینه ای دارد که طبق آن رشد می کند و این عین عدالت است
اما بحث اصلی ما در عدالت جزایی است که خدا در قیامت چگونه به این ها جزا می دهد و هر کدام در چه رتبه ای قرار می گیرند
این جاست که طبق روایات بحث درباره زنا زاده کمی قابل تامل است که بهشت او با دیگران متفاوت است البته همین جا نیز قابل دفاع است که قرار نیست که خدا در عدالت جزایی همه را در یک بهشت پاداش بدهد بلکه هر قشری را در یک جایی پاداش می دهد و زنا زاده صالح را در جایی مخصوص پاداش می دهد و کسی نگفته که این پاداشش کم تر از دیگران است.
اما در باره دیگر قشر های محروم مانند کسی که زمینه ایمان آوری اش ضعیف بوده و یا عقلش تکوینا کم بوده یا .... دیگر آن مشکل روایی را هم نداریم و در روایات هست که در قیامت به مستضعفین(کسانی که دین به آنها نرسیده و یا کم رسیده یا محجور بوده اند) دین ارایه می شود و طبق آن به آنها بهشت و یا جهنم داده می شود.
این بحث زنا زاده و جایگاه او در آخرت از سری بحث هایی است که باید علمش را به خدا واگذار کرد و به دلیل وجود روایاتی که هست خیلی از بزرگان در تفسیر آن به سختی افتاده اند :
مثلا علامه مجلسی در همین بحث در پایان جمع بندی می فرماید:"وبالجملة فهذه المسألة مما قد تحير فيه العقول، وارتاب به الفحول، والكف عن الخوض فيها أسلم، ولا نرى فيها شيئا أحسن من أن يقال: الله أعلم."(بحار ج 7 ص 287 )
علاوه بر احادیث ذکر شده تعداد دیگری از این روایات در کتاب شریف بحار ج 7 ص 287 آمده که قابل طرح و بحث است.

[/INDENT]

موضوع قفل شده است