جمع بندی هویت انسان

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هویت انسان

باسلام
خداوندازروح خوددرانسان درمیدپس چرامیگیم چیزیت خدامتفاوت باانسان هست
یاحق

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

احمد;621272 نوشت:
باسلام
خداوندازروح خوددرانسان درمیدپس چرامیگیم چیزیت خدامتفاوت باانسان هست
یاحق

باسلام وتشکر .
در باره این که خداوند در قرآن فرمود: نفخت فیه من روحی؛ (1) از روح خود در او دمیدم "اضافه تشریفی" است . دلیل بر این است که روحی بسیار با عظمت در کالبد انسان دمیده شده ،همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند. ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود که در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.
معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد . تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود . (2)

پی­نوشت­ها:
1. حجر(150) آیه 29.
2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا. ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.

صادق;621924 نوشت:
باسلام وتشکر .
در باره این که خداوند در قرآن فرمود: نفخت فیه من روحی؛ (1) از روح خود در او دمیدم "اضافه تشریفی" است . دلیل بر این است که روحی بسیار با عظمت در کالبد انسان دمیده شده ،همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند. ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود که در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.
معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد . تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود . (2)

پی­نوشت­ها:
1. حجر(150) آیه 29.
2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا. ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.

باسلام
میشه گفت روح انسان باعظمت افریده شده وخودخداهم باعظمت هست نتیجه هرانسانی میتونه مثل خالق خودش برترباشه
یاحق

احمد;621955 نوشت:
باسلام
میشه گفت روح انسان باعظمت افریده شده وخودخداهم باعظمت هست نتیجه هرانسانی میتونه مثل خالق خودش برترباشه
یاحق

سلام براحمد گرامی .
اولا در فراز اخر جواب قبل اگر دقت می نمودید جواب مشخص است .
ثانیا - هرگز انسان مثل خالقش نمی شود چون :
لیس کمثله شی .
ثالثا- هر انسان که چنین نیست ولی انسان که مظهر اسما وصفات خود است بر همه ماسوی الله برتر است .
چون مظهر و جلوه وجه حق بدین معناست که عالم و آدم به عنوان آیات الهی محل تجلی نور حق و محل ظهور وجود متعالی خداوند است، یعنی نور وجود حق تعالی در این مجال و مظاهر تجلی کرده، بر این اساس گفته شده: مراد از جلوه، انوار الهی است. عالم و آدم همه جلوه انوار حق تعالی می‌باشد و همه اشعه و پرتوی از نور وجودند که به طور مختلف نمودار گردیده‌اند.(1)
نیز گفته شده: مراد از مظاهر هر جمال، جلوه‌های زیبایی حق است، از این رو موجودات عالم مظهر حق‌اند.(2)
پس عالم با تمام موجودات ریز و درشت آن، مظهر آیت و جلوه‌گاه وجود حق‌اند و خدا در مقام فعل بر آنها تجلی کرده، از راه این تجلی، فیض وجود نصیب آنها شده است.
گاهی نیز منظور تجلّی اسما و صفات خداوند در موجودات است، یعنی هر موجودی مانند آینه‌ای نشانگر صفتی از صفات الهی است. انسان که برترین مخلوق است؛ مظهر بسیاری از صفات الهی است و انسان کامل مانند وجود پیامبر(ص) مظهر جامع صفات الهی است.

پی‌نوشت‌ها:
1. دکتر سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 288، نشر کتابخانه طهوری تهران، 1370ش.
2. همان، ص 732.

صادق;621981 نوشت:
سلام براحمد گرامی .
اولا در فراز اخر جواب قبل اگر دقت می نمودید جواب مشخص است .
ثانیا - هرگز انسان مثل خالقش نمی شود چون :
لیس کمثله شی .
ثالثا- هر انسان که چنین نیست ولی انسان که مظهر اسما وصفات خود است بر همه ماسوی الله برتر است .
چون مظهر و جلوه وجه حق بدین معناست که عالم و آدم به عنوان آیات الهی محل تجلی نور حق و محل ظهور وجود متعالی خداوند است، یعنی نور وجود حق تعالی در این مجال و مظاهر تجلی کرده، بر این اساس گفته شده: مراد از جلوه، انوار الهی است. عالم و آدم همه جلوه انوار حق تعالی می‌باشد و همه اشعه و پرتوی از نور وجودند که به طور مختلف نمودار گردیده‌اند.(1)
نیز گفته شده: مراد از مظاهر هر جمال، جلوه‌های زیبایی حق است، از این رو موجودات عالم مظهر حق‌اند.(2)
پس عالم با تمام موجودات ریز و درشت آن، مظهر آیت و جلوه‌گاه وجود حق‌اند و خدا در مقام فعل بر آنها تجلی کرده، از راه این تجلی، فیض وجود نصیب آنها شده است.
گاهی نیز منظور تجلّی اسما و صفات خداوند در موجودات است، یعنی هر موجودی مانند آینه‌ای نشانگر صفتی از صفات الهی است. انسان که برترین مخلوق است؛ مظهر بسیاری از صفات الهی است و انسان کامل مانند وجود پیامبر(ص) مظهر جامع صفات الهی است.

پی‌نوشت‌ها:
1. دکتر سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 288، نشر کتابخانه طهوری تهران، 1370ش.
2. همان، ص 732.

کارشناس عزیزوگرانقدرسلام
صفات خداحداقل شناخت ازذات خداست
قادر رحمان رحیم غفورو...
این صفات درانسان نیزهست کاربه میزان نداریم منظوراصل ان است پس اکنون چرامیگیم ذات خدامتفاوت باانسان
اصلا چرابایدمعنای دمیده شدن روح رواونقدرسخت تعبیرکردومعنای ظاهرروفراموش کرد
یاحق

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

این جسم انسان بدون روح . انسان نیست
با دمیدن خدا , اصطلاحا اختیارات خلیفه الهی به انسان داده شده
دم به وجود انسانی بوده ! روح و ذهن و جسم !

روح انسان ,خدا نیست
روحی خداییست و فقط خدایی شده ...

که اگر از بدو ورود به این دنیا همواره در مسیر انسانیت و کمال قدم برداره
به محض رشد ابزار جسمی و رسیدن به حد شعور . میتونه از قدرتهای بی شمار خدایی درراه درست استفاده کنه ...

شیطان به خیال خودش خداست و دوست داره که بدون منش خدایی خدای تمام عوالم باشه ...
اما انسان صالح حتی در بالاترین درجات از خداست و
خودش رو بنده و شاید دربند خدا میدونه ...
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

احمد;621272 نوشت:
خداوندازروح خوددرانسان درمیدپس چرامیگیم چیزیت خدامتفاوت باانسان هست

سلام
به دلیل عدم انحصارش در وجودی خاص
یا علیم[/]

احمد;629868 نوشت:
کارشناس عزیزوگرانقدرسلام
صفات خداحداقل شناخت ازذات خداست
قادر رحمان رحیم غفورو...
این صفات درانسان نیزهست کاربه میزان نداریم منظوراصل ان است پس اکنون چرامیگیم ذات خدامتفاوت باانسان
اصلا چرابایدمعنای دمیده شدن روح رواونقدرسخت تعبیرکردومعنای ظاهرروفراموش کرد
یاحق

طبق منابعی که در اختیار ما است و ب طبق معنای صحیح ، نفخ" در لغت به معنای دمیدن هوا در داخل جسم به وسیله دهان یا وسیله ای دیگر است .
مقصود از نفخ در آیه شریفه ایجاد روح در آدمی است، به عبارت روشن تر نفس یک نوع اتّحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد، به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می شود.(1)
انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش. جنبه مادّی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می دهد و جنبه دیگر معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.
البته خدا نه جسم دارد و نه روح. اضافه و نسبت روح به خدا به اصطلاح "اضافه تشریفی" است و دلیل بر این است که روحی بسیار پرعظمت در کالبد انسان دمیده شده همان گونه که کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبت و اضافه ای غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود : در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.
بنابراین معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، بلکه اضافه به روح هم چنان که گفتیم اضافه تشریفی است، مانند بیت الله یا شهر الله. مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. این روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است ، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده ، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد و تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود . (2)

پی نوشت ها:

1. ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223 و ج 17، ص 358.
2. تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.

http://www.askdin.com/thread45824.html
سوال :
هویت انسان ؟

پاسخ :
در باره این که خداوند در قرآن فرمود: نفخت فیه من روحی؛ (1) از روح خود در او دمیدم "اضافه تشریفی" است . دلیل بر این است که روحی بسیار با عظمت در کالبد انسان دمیده شده ،همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند. ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود که در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.
معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد . تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود . (2)
گرچه همه انسان ها چنین نیست ولی انسان که مظهر اسما وصفات خود است بر همه ماسوی الله برتر است .
چون مظهر و جلوه وجه حق بدین معناست که عالم و آدم به عنوان آیات الهی محل تجلی نور حق و محل ظهور وجود متعالی خداوند است، یعنی نور وجود حق تعالی در این مجال و مظاهر تجلی کرده، بر این اساس گفته شده: مراد از جلوه، انوار الهی است. عالم و آدم همه جلوه انوار حق تعالی می‌باشد و همه اشعه و پرتوی از نور وجودند که به طور مختلف نمودار گردیده‌اند.(3)
نیز گفته شده: مراد از مظاهر هر جمال، جلوه‌های زیبایی حق است، از این رو موجودات عالم مظهر حق‌اند.(4)
پس عالم با تمام موجودات ریز و درشت آن، مظهر آیت و جلوه‌گاه وجود حق‌اند و خدا در مقام فعل بر آنها تجلی کرده، از راه این تجلی، فیض وجود نصیب آنها شده است.
گاهی نیز منظور تجلّی اسما و صفات خداوند در موجودات است، یعنی هر موجودی مانند آینه‌ای نشانگر صفتی از صفات الهی است. انسان که برترین مخلوق است؛ مظهر بسیاری از صفات الهی است و انسان کامل مانند وجود پیامبر(ص) مظهر جامع صفات الهی است.

پی­نوشت­ها:
1. حجر(150) آیه 29.
2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا. ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.
3. دکتر سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص 288، نشر کتابخانه طهوری تهران، 1370ش.
4. همان، ص 732.

موضوع قفل شده است