حکم کسی که فاطمه (سلام الله علیها) را ترساند

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
حکم کسی که فاطمه (سلام الله علیها) را ترساند

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و تسلیت ایام شهادت صدیقه کبری سلام الله علیها
این مطلب رو تقدیم می کنم :

هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابو العاص را که درجنگ بدر اسیر شده بود از اسارت آزاد نمود, از او پیمان گرفت که زینب را رها کند و از او دست بردارد وقتی که ابوالعاص وارد مکه شد, جریان را به همسرش زینب دختر پیامبر خدا, گفت ,او هم آماده حرکت به سوی مدینه شد.

زینب می گوید: هنگامی که حاضر شدم به نزد پدرم پیامبر خدا بروم ,هند دختر عتبه نزد من آمد و گفت: ای دختر محمد! آیا گمان می کنی از رفتن تو به نزد پدرت خبر ندارم ؟ گفتم :تا کنون چنین تصمیمی ندارم .گفت: ای دختر اگر نیازی به پول و وسایل دیگری که مسافرت را برای تو آسان کند و تو را به راحتی به پدرت برساند, داشته باشی به من بگو تا برایت تهیه کنم و از من خجالت نکش, زیرا آن قید هایی که در میان مردان است در میان زنان نیست,

زینب می گوید: در عین حال که می دانستم او راستگو است و به گفته هایش عمل می کند ولی باز می ترسیدم. از این جهت او رااز تصمیم خود آگاه نساختم .آنگاه که آماده حرکت شدم برادر شوهرم کنانه پسر ربیع شتری که دارای محمل بود آورد.من بر آن سوار شدم و او نیز کمان و جعبه تیرش را برداشت و افسار شتر را به دست گرفت و در روز روشن به سوی مدینه حرکت کرد. زنان و مردان قریش از جریان آگاه شدند و یکدیگر را سرزنش کردند و از این که دختر رسول خدا به راحتی از میانشان خارج شده سخت خشمگین گشتند. بدین جهت با سرعت هرچه بیشتر به جستجوی زینب پرداختند عاقبت در محلی به نام ذی طوی به او رسیدند اولین شخصی که پیش آمد و با نیزه زینب را که حامله بود ترساند, هبار پسر اسود بن عبدالمطلب بود زینب دراثر ترس و وحشت در هودج خونریزی کرد و پس از آنکه به مکه باز گردانده شد, سقط جنین نمود بدین جهت پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) وقتی که مکه را فتح کرد ریختن خون هبار پسر اسود را مباح دانست.

ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:
این خبر را به استادم ابن جعفر نقیب خواندم او گفت:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله ریختن خون هبار پسر اسود را به این جهت که زینب را ترسانده و باعث سقط جنین او گشته است مباح و جایز دانسته کاملا روشن است که اگر حضرت زنده بود حتما ریختن خون کسی که فاطمه سلام الله علیها را ترسانیده و در نتیجه فاطمه سلام الله علیها بچه اش را سقط کرده, مباح و جایز می دانست.

داستان های بحارالانوار جلد ششم
محمود ناصری
دارالهدی
بحار ج 19 ص 351