جمع بندی حمل بار مردم تا کجا؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حمل بار مردم تا کجا؟

حدیثی صحیح از امام ع آمده :

[14] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ أَخِيهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَوَّلَكَ إِلَى هَذَا الْمَنْزِلِ قَالَ طَلَبُ النُّزْهَةِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ لَا أَقُصُّ عَلَيْكَ دِينِي فَقَالَ بَلَى قُلْتُ أَدِينُ اللَّهَ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجِّ الْبَيْتِ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْوَلَايَةِ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ الْوَلَايَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ لَكَ مِنْ بَعْدِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ وَ أَنَّكُمْ أَئِمَّتِي عَلَيْهِ أَحْيَا وَ عَلَيْهِ أَمُوتُ وَ أَدِينُ اللَّهَ بِهِ فَقَالَ يَا عَمْرُو هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ وَ دِينُ آبَائِيَ الَّذِي أَدِينُ اللَّهَ بِهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ كُفَّ لِسَانَكَ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ لَا تَقُلْ إِنِّي هَدَيْتُ نَفْسِي بَلِ اللَّهُ هَدَاكَ فَأَدِّ شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَيْكَ وَ لَا تَكُنْ مِمَّنْ إِذَا أَقْبَلَ طُعِنَ فِي عَيْنِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَ طُعِنَ فِي قَفَاهُ وَ لَا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ فَإِنَّكَ أَوْشَكَ إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ .کافی

عـمـرو بـن حـريـث گـويـد: خـدمـت امـام صـادق (ع ) رسـيـدم و آن حـضـرت در منزل برادرش عبدالله بن محمد بود.
عـرضـكـردم : قـربـانت گردم ، چرا باين منزل منتقل شدى ؟ فرمود: براى تفريح .
عـرضـكـردم : قـربـانـت گـردم ، ديـنـم را بـراى شـمـا نقل نكنم ؟ فرمود: چرا.
عرضكردم : من خدا را ديندارى مى كنم با شهادت دادن باينكه شايسته پرستشى جز خداى يگانه بى شريك نيست و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست و روز قيامت آمدنى است ، شكى در آن نباشد، و اينكه خدا در گور رفتگانرا بر انگيزاند. و گزاردن نماز و دادن زكوة و روزه مـاه رمـضان و حج خانه كعبه و ولايت اميرالمؤ منين على عليه السلام بعد از رسولخدا صـلى الله عـليـه و آله و ولايت حسن و حسين و ولايت على بن الحسين و ولايت محمد بن على و شـمـا پـس از او، صـلوات الله عـليـهـم و اجـمـعين و اينكه شما امامان من هستيد. بر اين روش زندگى كنم و بر اين روش بميرم و خدا را با آن ديندارى كنم .
فرمود: اى عمرو! اين بخدا دين من است و دين پدرانم كه خدا در پنهان و آشكار ديندارى مى كـنـم پـس از خـدا پـروا كـن و زبانت را جز از سخن خير نگهدار و نگو من از جانب خود هدايت يـافـتـم ، بـلكـه خـدا ترا هدايت فرموده ، پس شكر نعمتهايى را كه خداى عزّوجلّ بتو داده بـگزار، و از كسانى مباش كه چون رو آورد و حاضر باشد، روبرو سرزنش شود، و چون پشت كند و غايب شود، غيبتش كنند (بلكه تقيه را از دست مده و با همه مردم خوشرفتارى كن ) و مـردم را بـر دوش خـود سـوار مـكـن (مردم را بر خود مسلط مكن و خود را مديون آنها مساز، بـاينكه از آنها ضمانت كنى يا وعده ئى بدهى كه نتوانى وفا كنى يا سستى و مداهنه از خـود نـشان دهى ) زيرا اگر مردم را بر دوش خود سوار كنى ، استخوان شانه ات بشكستن نزديك شود (زيرا بار ميمانى و درمانده ميشوى و شايد از هستى ساقط گردى ).

إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ ، یعنی چه و چه ارتباطی با حدیث زیر دارد :

فنحن
أهل البيت، ونحن الذين أذهب الله عنا الرجس وطهرنا تطهيرا. أيها الناس إني لو قمت
حولا فحولا أذكر الذي أعطانا الله عزوجل وخصنا به من الفضل في كتابه وعلى لسان نبيه
صلى الله عليه وآله لم احصه. وأنا ابن النبي النذير البشير والسراج المنير، الذي
جعله الله رحمة للعالمين، وأبي علي (عليه السلام) ولي المؤمنين، وشبيه هارون. وإن
معاوية بن صخر زعم أني رأيته للخلافة أهلا، ولم أر نفسي لها أهلا، فكذب معاوية وأيم
الله لانا أولى الناس بالناس في كتاب الله وعلى لسان رسول الله صلى الله عليه وآله
غير أنا لمنزل أهل البيت مخيفين مظلومين مضطهدين منذ قبض رسول الله، فالله
بيننا وبين من ظلمنا حقنا، ونزل على رقابنا، وحمل الناس على أكتافنا، ومنعنا سهمنا
في كتاب الله من الفئ والغنائم، ومنع امنا فاطمة عليها السلام إرثها من أبيها، إنا
لا نسمي أحدا ولكن اقسم بالله قسما تأليا لو أن الناس سمعوا قول الله ورسوله
لاعطتهم السماء قطرها، والارض بركتها، ولما اختلف في هذه الامة سيفان،...

......

وحملا
الناس على أكتاف آل محمد عليه السلام، اللهم العنهما لعنا يتلوا بعضه بعضا،...

آیا مقصود جبر و سوار کردن بار مردم بر دوش اهل بیت بدون رضایتشان یا با رضایت خودشان برای کاستن از گناه امت ؟

عیاشى:
عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: اتقو الله ولا
تحملوا الناس على أكتافكم
،(فتذلوا) إن الله يقول في كتابه: " وقولوا للناس حسنا "

المحاسن: عن ابن محبوب، عن عبد الله بن سنان قال: سمعت
أبا عبد الله عليه السلام يقول: أوصيكم بتقوى الله عزوجل، ولا تحملوا الناس على
أكتافكم فتذلوا،
إن الله تبارك وتعالى يقول في كتابه " وقولوا للناس حسنا ثم
قال: عودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم، واشهدوا لهم وعليهم، وصلوا معهم في مساجدهم
الحديث

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد تذکره

هر دو روایت در کتب معتبر ما وارد شده است
روایت اول :
اصول كافى، ج 3،ص36 رواية14
اصول كافى،ج4،ترجمه كمره ‏اى، ج‏4،77 و اصول کافی ج3،با ترجمه مصطفوى،ص36
روایت دوم :
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏69، ص152.

ترجمه ای که از روایت اول انجام دادید از کتاب اصول کافی با ترجمه آقای مصطفوی است که توضیحات خویش را داخل پرانتز بیان کرده است و در ترجمه آقای کمره ای بدون توضیحات ترجمه آن بیان شده است.
در واقع آن ترجمه اول برای توضیح بیشتر و دفع شبهه از حدیث اضافه تر بیان کرده است :
إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ :
و مـردم را بـر دوش خـود سـوار مـكـن (؛ مردم را بر خود مسلط مكن و خود را مديون آنها مساز، بـه اين كه از آنها ضمانت كنى يا وعده ئى بدهى كه نتوانى وفا كنى يا سستى و مداهنه از خـود نـشان دهى) زيرا اگر مردم را بر دوش خود سوار كنى،استخوان شانه ات بشكستن نزديك شود(؛ زيرا بار مي مانى و درمانده مي شوى و شايد از هستى ساقط گردى)

دو روایت درین موضوع مشترکند و مرتبطند که نباید با رفتار و گفتار و نوع حرکات نامناسب و ناموزون خودمان باعث اذیت و مایه آبروریزی مردم و اهل بیت شویم که انگار روی شانه اشان قرار گیریم و وبال آنها باشیم:
لذا روایت اول اشاره به این مطلب دارد که مردم را بر دوش خود سوار نکنید ( إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ ) و روایت دوم هم می فرماید نباید مردم بر شانه دیکدیگر سوار شوند ( و نزل على رقابنا، وحمل الناس على أكتافنا )

با سلام

آیا مقصود جبر و سوار کردن بار مردم بر دوش اهل بیت بدون رضایتشان یا با رضایت خودشان برای کاستن از گناه امت ؟

این جمله گویای عدم رضایت اهل بیت است گرچه بر سوار شدن و حمل نمودن بر دوش اهل بیت رضایت و عدم رضایت فرقی ندارد زیرا هیچوقت کسی راضی نیست که دیگری مانع و مزاحم و باعث اذیت او شود :فالله بيننا وبين من ظلمنا حقنا، ونزل على رقابنا، وحمل الناس على أكتافنا،

جمع یندی

پرسش :
آیا مقصود جبر و سوار کردن بار مردم بر دوش اهل بیت بدون رضایتشان یا با رضایت خودشان برای کاستن از گناه امت ؟
عیاشى:
عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: اتقو الله ولا تحملوا الناس على أكتافكم،(فتذلوا) إن الله يقول في كتابه: " وقولوا للناس حسنا "
المحاسن: عن ابن محبوب، عن عبد الله بن سنان قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: أوصيكم بتقوى الله عزوجل، ولا تحملوا الناس علىأكتافكم فتذلوا، إن الله تبارك وتعالى يقول في كتابه " وقولوا للناس حسنا ثم قال: عودوا مرضاهم، واشهدوا جنائزهم، واشهدوا لهم وعليهم، وصلوا معهم في مساجدهم
.
پاسخ:
هر دو روایت در کتب معتبر ما وارد شده است
روایت اول :
اصول كافى، ج 3،ص36 رواية14
اصول كافى،ج4،ترجمه كمره ‏اى، ج‏4،77 و اصول کافی ج3،با ترجمه مصطفوى،ص36
روایت دوم :
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏69، ص152.
ترجمه ای که از روایت اول انجام دادید از کتاب اصول کافی با ترجمه آقای مصطفوی است که توضیحات خویش را داخل پرانتز بیان کرده است و در ترجمه آقای کمره ای بدون توضیحات ترجمه آن بیان شده است.
در واقع آن ترجمه اول برای توضیح بیشتر و دفع شبهه از حدیث اضافه تر بیان کرده است :
إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ :
و مـردم را بـر دوش خـود سـوار مـكـن (؛ مردم را بر خود مسلط مكن و خود را مديون آنها مساز، بـه اين كه از آنها ضمانت كنى يا وعده ئى بدهى كه نتوانى وفا كنى يا سستى و مداهنه از خـود نـشان دهى) زيرا اگر مردم را بر دوش خود سوار كنى،استخوان شانه ات بشكستن نزديك شود(؛ زيرا بار مي مانى و درمانده مي شوى و شايد از هستى ساقط گردى)
دو روایت درین موضوع مشترکند و مرتبطند که نباید با رفتار و گفتار و نوع حرکات نامناسب و ناموزون خودمان باعث اذیت و مایه آبروریزی مردم و اهل بیت شویم که انگار روی شانه اشان قرار گیریم و وبال آنها باشیم:
لذا روایت اول اشاره به این مطلب دارد که مردم را بر دوش خود سوار نکنید ( إِنْ حَمَلْتَ النَّاسَ عَلَى كَاهِلِكَ أَنْ يُصَدِّعُوا شَعَبَ كَاهِلِكَ ) و روایت دوم هم می فرماید نباید مردم بر شانه دیکدیگر سوار شوند ( و نزل على رقابنا، وحمل الناس على أكتافنا )
این جمله گویای عدم رضایت اهل بیت است گرچه بر سوار شدن و حمل نمودن بر دوش اهل بیت رضایت و عدم رضایت فرقی ندارد زیرا هیچوقت کسی راضی نیست که دیگری مانع و مزاحم و باعث اذیت او شود :فالله بيننا وبين من ظلمنا حقنا، ونزل على رقابنا، وحمل الناس على أكتافنا.

موضوع قفل شده است