جمع بندی عدم وجود دستوراتی در دین برای احترام والدین به فرزندان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدم وجود دستوراتی در دین برای احترام والدین به فرزندان

با سلام
می خواستم بپرسم چرا اینقد درباره احترام گذاشتن به والدین توصیه شده اما در احترام گذشتن والدین به فرزندان تاکیدی در ان نیست ؟
چرا فرزند حق نداره به والدین اف زبگه اما هیچ قانونی نمی تونه هر نوع بی احترامی و توجه نکردن به نیاز های فرزندان توسط والدین رو متهم کنه ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: جناب استاد

کنیز اهل بیت;619671 نوشت:
با سلام
می خواستم بپرسم چرا اینقد درباره احترام گذاشتن به والدین توصیه شده اما در احترام گذشتن والدین به فرزندان تاکیدی در ان نیست ؟
چرا فرزند حق نداره به والدین اف زبگه اما هیچ قانونی نمی تونه هر نوع بی احترامی و توجه نکردن به نیاز های فرزندان توسط والدین رو متهم کنه ؟

بسمه تعالی

1.برخي از كارها برطبق سرشت و طبع آدمي است‌; اگر چنين كارهايي در شريعت اسلامي واجب باشد، تنها بيان وجوب آن كفايت مي‌كند و نيازي به ترغيب و تشويق بر انجام آن نيست‌.
2. حقوق معمولاً متقابل است‌. اگر ما بر ديگري حق داشته باشيم‌، ديگري هم بر ما حقي دارد. مثلاً اگر ما بر حاكمان حقي داريم و آنان مكلفند اين حقوق را رعايت كنند، آنان هم بر ما حقوقي دارند كه ما بايد رعايت كنيم‌.
با توجه به اين دو مقدمه‌، در پاسخ عرض مي‌شود: حقوق فرزندان و والدين متقابل است‌; هم والدين بر فرزندان حقوقي دارند كه بايد فرزندان رعايت كنند و هم فرزندان بر والدين حقوقي دارند كه والدين بايد رعايت كنند. (قال علي‌7: "ان للولد علي الوالد حقاً و ان للوالد علي الولد حقاً")(نهج البلاغه‌، حكمت 399.) در مورد والدين به ترغيب و تشويق در رعايت حقوق فرزندان نياز نيست‌، زيرا انجام آن‌ها برطبق سرشت و طبع والدين است‌. فرزندان پارة تن والدين هستند و والدين حتي در مواردي تا پاي جان از فرزندان نگه‌داري و محافظت مي‌كنند. امّا در مورد فرزندان به ترغيب و تشويق در رعايت حقوق والدين نياز است‌. نگه‌داري پدر و مادر پيري كه پر توقع شده‌، اخلاقش تند گشته و... بر طبق طبع و ميل فرزند نيست‌، لذا بايد فرزندان را به رعايت حقوق والدين ترغيب و تشويق نمود. از اين رو، در هشت آيه قرآن احسان و نيكي به والدين تكرار و تأكيد شده است (بقره‌، 83;نسأ،36;انعام ،151;اسرأ،23; لقمان ،14; مريم ،14; عنكبوت ،8; احقاف ،15)

برخي از حقوق فرزندان بر والدين عبارتست از:
1. تابعيت خانوادگي‌; بايد والدين نسبت به فرزندي نوزاد اعتراف و اقرار كنند.
قال رسول الله9: من حق الولد علي والده ان لا يجحد نسبه‌; از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نسبت فرزندي او را انكارنكند.(كنزالعمال‌، متقي هندي‌، ج 16، ص 473، حديث 45512، مؤسسة الرسالة‌، بيروت‌.)
امام سجاد7مي فرمايد: حق فرزندت بر تو اين است كه بداني او از تو به وجود آمده است و در نيك و بد زندگي وابسته به تو است‌.(تحف العقول‌، ابن شعبه حراني‌، ص 263، دفتر انتشارات اسلامي‌.)

2. تأمين امنيّت شخصي و اجتماعي فرزند; نبايد فرزند به خاطر اين كه دختر است يا از جهت فقر اقتصادي كشت‌. همان گونه كه اعراب جاهلي اين چنين مي‌كردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلَـَدَكُم‌ْ خَشْيَة‌َ إِمْلَـَق‌ٍ نَّحْن‌ُ نَرْزُقُهُم‌ْ وَ إِيَّاكُم‌...;(اسرأ،31) و از بيم تنگدستي فرزندان خود رامكشيد، ماييم كه به آنان و شما روزي مي‌بخشيم‌..." و آيه‌هاي‌، انعام‌; 58 و 59، نحل‌; 12، ممتحنه .

3. انتخاب نام شايسته‌; امام كاظم‌مي‌فرمايد: نخستين احسان و نيكي كه پدر در حق فرزندش روا مي‌دارد، انتخاب نام زيبا براي اوست‌، پس لازم است هر يك از شما نام نيكو براي فرزند خود انتخاب كند.(كافي‌، ثقة الاسلام كليني‌، ج 6، ص 18، دارالكتب الاسلامية‌.)

4. دو سال نوزاد را شير مادر دادن‌: "وَالْوَ َلِدَ َت‌ُ يُرْضِعْن‌َ أَوْلَـَدَهُن‌َّ حَوْلَيْن‌ِ كَامِلَيْن‌...;(بقره‌،233) مادران‌، فرزندان خود را تا دوسال تمام شير بدهند..."

5. تربيت و آموزش‌: حضرت اميرالمؤمنين‌مي‌فرمايد: حق فرزند بر پدر آن است كه نام نيكو بر فرزند نهد، او را خوب تربيت كند و به او قرآن بياموزد.(نهج البلاغه‌، ترجمة محمّد دشتي‌، حكمت 399.)

6. محبت و مهرورزي نسبت به كودكان ; پيامبراسلام‌مي فرمايد: كودكان را دوست بداريد و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهيد.(كافي‌، ج 6، ص 49.)

7. انتخاب همسر براي فرزند; "وَ أَنكِحُواْ الاْ ?َيَـَمَي‌َ مِنكُم‌ْ وَ الصَّـَـلِحِين‌َ مِن‌ْ عِبَادِكُم‌ْ وَ إِمَآغ‌كُم‌...;(نور،32) بي‌همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد..."(جهت آگاهي بيشتر ر.ك‌: بهرام محمديان‌، نگاهي ديگر به حقوق فرزندان از ديدگاه اسلام‌، انتشارات انجمن اوليا و مربيان‌.)

8. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت كشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلَـَدَكُم‌ْ خَشْيَة‌َ إِمْلَـَق‌ٍ نَّحْن‌ُ نَرْزُقُهُم‌ْ وَإِيَّاكُم‌ْ إِن‌َّ قَتْلَهُم‌ْ كَان‌َ خِطْئاً كَبِيراً; (اسرأ، 31) از بيم تنگ‌دستي فرزند خود را نكشيد; ماييم كه به آنها و شما روزي مي‌بخشيم‌; آري كشتن آنها خطا و گناهي بزرگ است‌."

9. تلاش براي نجات فرزندان از خطرهاي جاني و اخلاقي‌:
"وَنَادَي‌َ نوح‌ٌ ابْنَه‌ُ وَكَان‌َ فِي مَعْزِل‌ٍ يـَبُنَي‌َّ ارْكَب‌ْ مَعَنَا وَلاَ تُكُن مَع‌َ الْكَـَفِرِين‌َ; (هود، 42) آن كشتي ايشان را در ميان موجي كوه‌آسا مي‌برد و نوح پسرش را كه در كناري بود بانگ زد اي‌! پسرك من با من سوار شو و با كافران مباش‌."
در حالي كه سيل همه جا را فرا گرفته حضرت نوح‌غ دركشتي نجات بود، يك لحظه از وضعيت فرزندش غافل نشد و براي نجات جسم او از غرق شدن و جان او از كفر خطاب به او آيه ذكر شده را بيان فرمود.

10. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان‌:
"وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَة‌ِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا; (طه‌، 132) خانواده ]زن و فرزندان‌[ خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شكيبا باش‌."
"يَـَبُنَي‌َّ أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ; (لقمان‌، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت‌: پسرم نماز را به پادار."

11. اصلاح و رشد گرايش‌هاي اعتقادي فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان براي انجام دادن وظايف اعتقادي خود در برابر فرزندش نكات مهمي دربارة توحيد الهي و معاد براي او بيان مي‌كند; از جمله مي‌فرمايد:
"وَ إِذْ قَال‌َ لُقْمَـَن‌ُ لاِ بْنِه‌ِي وَ هُوَ يَعِظُه‌ُو يَـَبُنَي‌َّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّه‌ِ; (لقمان‌، 13) هنگامي‌كه لقمان به پسر خويش در حالي كه او را اندرز مي‌داد گفت‌:اي‌پسرك من‌، به خدا شرك مياور كه به راستي شرك ستمي بزرگ است‌."
همچنين آيه 16 همين سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسان‌ها و اعمالشان به سوي خداست‌.

12. آموزش احكام شرعي‌:
"يَـَبُنَي‌َّ أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف‌ِ وَانْه‌َ عَن‌ِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَي‌َ مَآ أَصَابَكَ; (لقمان‌، 17) اي پسرك من‌، نماز را به پاي‌دار و به كار پسنديده امر كن و ازكار ناپسند و حرام نهي نما و بر آسيبي كه بر تو وارد مي‌شود صبر كن‌."
در اين آيه‌، حضرت لقمان فرزندش را با وظايف و احكام فردي و اجتماعي آشنا مي‌نمايد.

13. آموزش رفتارها و روحيات صحيح اخلاقي‌:
حضرت لقمان در آيات 18 و 19 سورة لقمان چند نكته اخلاقي مهم را به فرزندش گوشزد مي‌كند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحيات اخلاقي فرزندش آشكار مي‌سازد:
ـ نسبت به مردم بي‌اعتنا نباش وروي از آنان مگردان‌: "لاتصعِّر خدّكَ للناس‌"
ـ مغرورانه بر روي زمين راه مرو: "و لا تمش في الارض مرحا"
ـ در راه رفتن اعتدال را رعايت كن‌: " و اقصد في مشيك"
ـ در سخن گفتن نيز اعتدال را رعايت كن و با صداي بلند حرف مزن‌: " و اغضض من صوتك"

14. مشورت كردن با فرزندان و توجه به ديدگاه‌هاي آنان‌:
پس از آن‌كه حضرت موسي‌غ از مجازات فرعون مي‌گريزد و به قريه حضرت شعيب‌غ مي‌رسد، به دختران آن حضرت در بالا كشيدن آب از چاه كمك مي‌كند. آن‌گاه يكي از دختران حضرت شعيب‌، داستان را براي پدر تعريف مي‌كند. بدين سبب آن حضرت‌، موسي را به خانه دعوت مي‌كند و سپس با دختران جوان خود مشورت مي‌كند كه با اين جوان چه رفتاري كنيم‌؟قرآن سخن يكي از دختران را چنين نقل مي‌كند:
"قَالَت‌ْ إِحْدَغ‌هُمَا يَـََّأَبَت‌ِ اسْتَ ?‹ْجِرْه‌ُ إِن‌َّ خَيْرَ مَن‌ِ اسْتَ ?‹ْجَرْت‌َ الْقَوِي‌ُّ الاْ ?َمِين‌ُ; (قصص‌، 26) يكي از دو دختر گفت‌:اي پدر، او را استخدام كن‌، چرا كه بهترين كسي است كه استخدام مي‌كني‌، هم نيرومند و هم در خور اعتماد است‌."
حضرت شعيب‌(ع)‌، پيشنهاد دخترش را مي‌پذيرد.
اين قطعه از داستان‌، قرآني نشان مي‌دهد كه چگونه حضرت شعيب با آن‌كه خود پيامبربود و مي‌توانست بهترين تصميم را بگيرد، به دختران خود شخصيت داد و با مشورت آنان‌، دربارة حضرت موسي‌غ تصميم گرفت‌.

15. پرهيز از افراط در محبت‌:
"يَـََّأَيُّهَا الَّذِين‌َ ءَامَنُواْ لاَ تُلْهِكُم‌ْ أَمْوَ َلُكُم‌ْ وَ لاَ َّ أَوْلَـَدُكُم‌ْ عَن ذِكْرِ اللَّه‌ِ وَ مَن يَفْعَل‌ْ ذَ َلِكَ فَأُوْلَغ‌كَ هُم‌ُ الْخَـَسِرُون‌َ; (منافقون‌، 9) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! مبادا اموال و فرزندانتان‌، شما را از ياد خدا غافل گرداند و هر كسي چنين كند از زيان كاران است‌."
اين آيه‌، مسلمانان را از محبت و علاقه زياد به مال و فرزند كه از ياد خدا غافل شوند، برحذر مي‌دارد.

16. توجه به آينده فرزندان و امنيت آنها:
"وَ إِذْ قَال‌َ إِبْرَ َهِيم‌ُ رَب‌ِّ اجْعَل‌ْ هَـَذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِي‌َّ أَن نَّعْبُدَ الاْ ?َصْنَام‌َ; (ابراهيم‌، 35) ياد كن هنگامي را كه ابراهيم گفت‌: پروردگارا اين شهر را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بت‌ها دوردار."
اين آيه نگراني حضرت ابراهيم‌را از آينده فرزندانش بيان مي‌كند. وي از خداوند براي فرزندانش امنيت‌، سلامت جسمي و اخلاقي را درخواست مي‌كند.

17. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونه‌اي‌كه او اسرار خود را به آنها بگويد:
آيه چهارم سورة يوسف از روابط بسيار نزديك و صميمانه حضرت يوسف با پدرش‌حكايت مي‌كند; به گونه‌اي كه حضرت يوسف خواب عجيب و پر رمز و راز خود را تنها براي پدرش نقل مي‌كند. "إِذْ قَال‌َ يُوسُف‌ُ لاِ ?َبِيه‌ِ يَـََّأَبَت‌ِ إِنِّي رَأَيْت‌ُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْس‌َ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُم‌ْ لِي سَـَجِدِين‌َ" حق بازي و سرگرمي‌; امام صادق‌مي فرمايد: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازي بپردازد.(وسائل الشيعه‌، شيخ حر عاملي‌، ج 15، ص 194، دارالكتب الاسلامية‌.)

18. فراهم آوردن زمينه مناسب براي بازي و گردش فرزندان‌:
هنگامي‌كه بردران حضرت يوسف از پدرشان درخواست مي‌كنند كه آن حضرت را به بازي و گردش (يرتع و يلعب‌) ببرند پدر، آنان را از اين كار منع نمي‌كند; تنها نگراني خودش را از وجود حوادث احتمالي اظهار مي‌نمايد. اين جملات نشان مي‌دهد كه حضرت يعقوب به عنوان يك پدر نسبت به اين حق فرزندش آگاهي داشته واز آن استقبال كرده است‌. آيه مورد نظر چنين است‌:
"أَرْسِلْه‌ُ مَعَنَا غَدَاً يَرْتَع‌ْ وَيَلْعَب‌ْ وَإِنَّا لَه‌ُ لَحَـَفِظُون‌َ."

19. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاري‌ها:
در آيات 18 و 83 سورة يوسف‌، جمله يكساني از حضرت يعقوب‌غ خطاب به فرزندانش نقل مي‌شود. ايشان در برابر كوتاهي فرزندان در مراقبت از حضرت يوسف (آيه 18) و برادرش بنيامين (آيه 83) خطاب به آنها مي‌گويد: "بَل‌ْ سَوَّلَت‌ْ لَكُم‌ْ أَنفُسُكُم‌ْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميل‌ٌ"; چنين نيست كه مي‌گوييد، بلكه نفس شما امري را به اشتباه براي شما آراسته است‌."
گرچه داستاني كه آنان براي كشته شدن حضرت يوسف ساخته بودند دروغ بود و جرياني را كه دربارة بنيامين و سرقت جام به دست وي نقل مي‌كردند حقيقت داشت (حداقل به خيال خودشان‌) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگي و اشتباه در تصميم‌گيري شده بودند و امري را كه نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنين شرايطي است كه حضرت يعقوب تذكر لازم رابه آنها داده‌، با سرزنش آنان و مذمت كار نادرستشان وظيفه پدري خود را در برابرشان انجام مي‌دهد.

20. پذيرش قول و تعهد فرزندان (حتي در مواردي كه قبلاً تخلف كرده باشند):
آيات 14 و 66 سوره يوسف از پيمان‌سپاري فرزندان حضرت يعقوب به ايشان خبر مي‌دهد. آيه 14 دربارة تعهد آنان به مواظبت از يعقوب در برابر گرگ‌ها و آيه 66 دربارة پيمان آنها براي محافظت از جان بنيامين سخن مي‌گويد. در هر دو مورد، حضرت يعقوب‌غ با قرار دادن شرايطي قول و تعهد فرزندان را مي‌پذيرد; با اين كه در مرحلة دوم‌، سابقه بدقولي و پيمان شكني نيز داشته‌اند; امّا باز هم حضرت يعقوب قسم و پيمان آنها را مي‌پذيرد.
قرآن كريم با نقل اين ماجرا، وظيفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پيمان‌هاي فرزندان گوشزد مي‌كند و بر تأثير تربيتي اين عمل در رشد و فضايل اخلاقي و اعتماد به نفس آنها صحه مي‌گذارد.

21. اميدوار كردن فرزندان به حل مشكلات‌:
هنگامي‌كه برادران حضرت يوسف نااميدانه از يافتن آن حضرت و نجات بنيامين سخن مي‌گفتند و همه چيز را از دست رفته مي‌ديدند، حضرت يعقوب‌غ دوباره آن‌ها را به مصر روانه كرد و از آنان خواست كه از رحمت خدا نا اميد نشوند كه نا اميدي از رحمت بيكران الهي نشانه كفر و ناسپاسي است‌: "وَ لاَ تَاْيْ ?‹َسُواْ مِن رَّوْح‌ِ اللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو لاَ يَاْيْ ?‹َس‌ُ مِن رَّوْح‌ِ اللَّه‌ِ إِلآ الْقَوْم‌ُ الْكَـَفِرُون‌َ"
(يوسف‌،87)
اين رفتار پسنديده حضرت يعقوب از وظيفه دايمي پدران در برابر فرزندان خود خبر مي‌دهد. وظيفه‌اي كه طي آن والدين و به خصوص پدر بايد با القاي روح اميد و كوچك نمايي مشكلات‌، فرزندان خود را در پيمودن راه پرپيچ و خم زندگي ياري رساند.
22. طلب بخشش گناهان (استغفار) براي فرزندان‌:
دعاي پدر و مادر بيش از هر كس ديگر در حق فرزندان مستجاب مي‌شود. بنابر روايات متعدد، خداوند متعال با دعاي پدر و مادر، گناهان بسياري را از فرزندان مي‌بخشد; از اين رو والدين موظفند كه در صورت مشاهده آثار پشيماني و توبه در رفتار و گفتار فرزندان براي آنان استغفار كرده‌، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آيات 97 و 98 سوره يوسف درباره تقاضاي برادران يوسف از پدر براي استغفار و پذيرش آن از سوي حضرت يعقوب حكايت مي‌كند.
فرزندان وظيفه دارند احترام والدين را رعايت كنند، حتي اگر آنان حقوق فرزندان را رعايت نكنند. قرآن كريم مي‌فرمايد: "وَ قَضَي‌َ رَبُّكَ أَلآ تَعْبُدُوَّاْ إِلآ َّ إِيَّاه‌ُ وَبِالْوَ َلِدَيْن‌ِ إِحْسَـَنًا إِمَّا يَبْلُغَن‌َّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلاَ هُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُف‌ٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا;(اسرأ،23) و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد. اگر يكي از آنان يا هر دو در كنار تو به سالخوردگي رسيدند با آنان حتي "اوف‌" مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنان سخني شايسته بگوي‌."
امام صادق‌در تفسير اين آيه مي‌فرمايد: اگر تو را به تنگ آوردند به آنان اوف مگو و اگر تو را زدند با آنان درشتي مكن و به آنان بگو: خدا شما را بيامرزد. اين سخن كريمانه و محترمانه است‌.
(كافي‌، ج 2، ص 157.)

اینهم چند روایت در این باب که البته برخی در پست قبل آورده شده است:

1- رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت نمایید.
2- امام سجاد (علیه السلام): حَقُّ الصَّغیر رَحِمْتَهُ فی تَعْلیمه و العَفْوُعَنهُ، و السَّتْرُ علیه و الرَّفقُ بِه و المَعُونَهُ لَه - حق کودک آن است که به او مهربانی‌کنی در آموزش‌دادن و چشم‌پوشی (از لغزش‌ها) و پنهان داشتن اشتباهات و نرمش با او و یاری رساندن(به هنگام ناتوانی‌های کودکانه).

3- امام صادق (علیه السلام) : فرزندان خودتان را زیاد ببوسید زیرا برای هر بوسیدنی ثوابی در بهشت برای شماست.

4- امیر مؤمنان (علیه السلام): أکرِمُوا أولادَکمْ وَ أحْسِنُوا آدابَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ -فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت و ادب کنید تا آمرزیده شوید.(وسائل الشیعه، ج15، ص195)

5- امام علی (علیه السلام): عَلَّموا صِبیانَکم، ما ینْفَعُهُمُ الله به، لا تَغْلِب علیهُم المُرْجِئَهُ برأیها- به کودکانتان چیزی بیاموزید که خداوند آن چیز را سودمند قرار داده است، تا صاحبان افکار باطل آنان را گمراه نسازند. (الحیاه 1/111؛ بحار الانوار 2/17)

6- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : اَدَّبُوا اَوْلادَکم فَإنّکمْ مَسْئُولُون- فرزندان خود را تربیت نمایید، که در برابر آنان، مسئولیت بزرگی دارید.

7- امام علی (علیه السلام) : اَکرِمُوا اَوْلادَکم وَ اَحْسِنُوا آدابَهُم -کودکان خود را بزرگ و گرامی داشته خوب تربیت کنید.

8- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : سمّاهم الله الابرار لأنّهم بروا الآباء و الامهات و الابناء- خداوند آنها را نیکوکاران (ابرار) نامید زیرا که به والدین و فرزندان خود نیکی کردند. (مجمع الزوائد 8/146)

9- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : کما انّ لوالدیک علیک حقاً کذلک لولدک- چنانکه پدر و مادر بر تو حق دارند، فرزندان نیز حق دارند. (مجمع الزوائد 8/146)

10- حضرت محمد (ص): اعینوا اولادکم علی البّر- فرزندانتان را به نیکوکاری کمک کنید. (مجمع الزوائد 8/146)

11- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : یا علی! لعن الله والدین حملا ولد هما عقوقهما - یا علی! خدا لعنت کند پدر و مادری را که موجب عاق شدن فرزند خود شوند. (مکارم الاخلاق /517)

12- حضرت محمد (ص): یا علی! یلزم الوالدین من ولد هما ما یلزم لهما من عقوقهما- یا علی! چنانکه فرزند ممکن است عاق والدین شود، پدر و مادر نیز ممکن است عاق فرزندان شوند. (مکارم الاخلاق /517)

13- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : یا علی! رحم الله والدین حملا ولدهما علی برهما- یا علی! خدا رحمت کند والدینی را که باعث نیکوکاری فرزندشان نسبت به خودشان شوند. (مکارم الاخلاق /517)

14- امام سجاد (علیه السلام): حق فرزندت این است که توجه داشته باشی او از تو به وجود آمده است و منسوب به تو خواهد بود، و خوب و بدش در همین دنیا به تو نسبت داده خواهد شد. مسئولیت تأدیب و خداشناسی و کمک بر اطاعت از پروردگار، بر عهده‌ی تو نهاده شده است. (مکارم الاخلاق /484)

15- امام صادق (علیه السلام): و تجب الولد علی والده ثلاث خصال: اختیاره لوالدته، و تحسین اسمه، والمبالغه فی تأدیبه- فرزند سه حق بر پدر دارد: مادر خوب انتخاب کردن، نام خوب نهادن، جدیت در تربیت و ادب کردن او. (تحف العقول /337)

16- حضرت محمد (ص): حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابه و السباحه و الرمایه و ان لا یرزقه الا طیباً -فرزند بر پدر خود حق دارد که: نوشتن و شنا کردن و تیراندازی را به او یاد و جز رزق حلال و پاکیزه به او نخوراند. (کنز العمال، حدیث 4534)

17- امام علی (علیه السلام): حق الولد علی الوالد أن یحسن اسمه و یحسن ادبه و یعلمه القرآن -حق فرزند بر پدر این است که نام نیکویی برایش انتخاب کند، و نیکو تربیت نماید و قرآن را به او یاد بدهد. (نهج البلاغه شماره 339)

18- امیر المؤمنین (علیه السلام): ما نحل والد ولداً نحلاً افضل من ادب حسن- پدر ارثی را برای فرزندش باقی نمی‌گذارد که بهتر از ادب و تربیت نیک باشد. (مستدرک الوسائل 2/625)

19- حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم): اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفرلکم - فرزندان خود را گرامی بدارید و آنها را نیکو تربیت کنید تا خدا شما را بیامرزد. (بحار 104/95)

با سلام و تشکر بابت پاسخ های جامع و مفیدتون
شما فرمودید طبق احادیث همون طور که عاق والدین داریم عاق فرزندان را هم داریم خواستم بدونم دقیقا در چه شرایطی فرزندان می توانند والدین رو عاق کنند ؟

miss Blue;620068 نوشت:
با سلام و تشکر بابت پاسخ های جامع و مفیدتون
شما فرمودید طبق احادیث همون طور که عاق والدین داریم عاق فرزندان را هم داریم خواستم بدونم دقیقا در چه شرایطی فرزندان می توانند والدین رو عاق کنند ؟

سلام علیکم
در صورتی که پدر و مادر فرزند را اذیت کنند،فرزند می تواند ایشان را عاق کند.البته اذیت کردن مفهوم وسیعی دارد و قطعا منظور ما هر چیزی که فرزند را ناراحت کند نیست بلکه اذیتی که یک انسان عاقل و متشرع و معتدل آنرا اذیت بداند.
همچنین عاق به معنای دوری شدید از رحمت الهی و غضب خداوند است.

پرسش:
چرا درحدی که درباره احترام گذاشتن به والدین توصیه شده برای احترام گذشتن والدین به فرزندان نشده است؟

پاسخ:
1. تابعيت خانوادگي‌; بايد والدين نسبت به فرزندي نوزاد اعتراف و اقرار كنند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : من حق الولد علي والده ان لا يجحد نسبه‌; از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نسبت فرزندي او را انكارنكند.[1]

2. تأمين امنيّت شخصي و اجتماعي فرزند; نبايد فرزند به خاطر اين كه دختر است يا از جهت فقر اقتصادي كشت‌. همان گونه كه اعراب جاهلي اين چنين مي‌كردند. "وَ لاَ تَقْتُلُوَّاْ أَوْلَـَدَكُم‌ْ خَشْيَة‌َ إِمْلَـَق‌ٍ نَّحْن‌ُ نَرْزُقُهُم‌ْ وَ إِيَّاكُم‌...;(اسرأ،31) و از بيم تنگدستي فرزندان خود رامكشيد، ماييم كه به آنان و شما روزي مي‌بخشيم‌..." و آيه‌هاي‌، انعام‌; 58 و 59، نحل‌; 12، ممتحنه .

3. انتخاب نام شايسته‌; امام كاظم‌(علیه السلام)مي‌فرمايد: نخستين احسان و نيكي كه پدر در حق فرزندش روا مي‌دارد، انتخاب نام زيبا براي اوست‌، پس لازم است هر يك از شما نام نيكو براي فرزند خود انتخاب كند.[2]

4. دو سال نوزاد را شير مادر دادن‌: "وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ کامِلَيْنِ ...;(بقره‌،233) مادران‌، فرزندان خود را تا دوسال تمام شير بدهند..."

5. تربيت و آموزش‌: حضرت اميرالمؤمنين‌ (صلوات الله علیه) مي‌فرمايد: حق فرزند بر پدر آن است كه نام نيكو بر فرزند نهد، او را خوب تربيت كند و به او قرآن بياموزد.[3]

6. محبت و مهرورزي نسبت به كودكان ; پيامبراسلام‌(صلی الله علیه و آله)مي فرمايد: كودكان را دوست بداريد و آنان را مورد لطف و رحمت قرار دهيد.[4]

7. انتخاب همسر براي فرزند; "وَ أَنْکِحُوا الْأَيامي‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ ...;(نور،32) بي‌همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد..." [5]

8. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت كشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلَـَدَكُم‌ْ خَشْيَة‌َ إِمْلَـَق‌ٍ نَّحْن‌ُ نَرْزُقُهُم‌ْ وَإِيَّاكُم‌ْ إِن‌َّ قَتْلَهُم‌ْ كَان‌َ خِطْئاً كَبِيراً; (اسرأ، 31) از بيم تنگ‌دستي فرزند خود را نكشيد; ماييم كه به آنها و شما روزي مي‌بخشيم‌; آري كشتن آنها خطا و گناهي بزرگ است‌."

9. تلاش براي نجات فرزندان از خطرهاي جاني و اخلاقي‌:
"وَنَادَي‌َ نوح‌ٌ ابْنَه‌ُ وَكَان‌َ فِي مَعْزِل‌ٍ يـَبُنَي‌َّ ارْكَب‌ْ مَعَنَا وَلاَ تُكُن مَع‌َ الْكَـَفِرِين‌َ; (هود، 42) آن كشتي ايشان را در ميان موجي كوه‌آسا مي‌برد و نوح پسرش را كه در كناري بود بانگ زد اي‌! پسرك من با من سوار شو و با كافران مباش‌."
در حالي كه سيل همه جا را فرا گرفته حضرت نوح‌غ دركشتي نجات بود، يك لحظه از وضعيت فرزندش غافل نشد و براي نجات جسم او از غرق شدن و جان او از كفر خطاب به او آيه ذكر شده را بيان فرمود.

10. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان‌:
"وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَة‌ِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا; (طه‌، 132) خانواده ]زن و فرزندان‌[ خود را به نماز فرمان بده و خود برآن شكيبا باش‌."
"يَـَبُنَي‌َّ أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ; (لقمان‌، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت‌: پسرم نماز را به پادار."

11. اصلاح و رشد گرايش‌هاي اعتقادي فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان براي انجام دادن وظايف اعتقادي خود در برابر فرزندش نكات مهمي دربارة توحيد الهي و معاد براي او بيان مي‌كند; از جمله مي‌فرمايد:
"وَ إِذْ قَال‌َ لُقْمَـَن‌ُ لاِ بْنِه‌ِي وَ هُوَ يَعِظُه‌ُو يَـَبُنَي‌َّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّه‌ِ; (لقمان‌، 13) هنگامي‌كه لقمان به پسر خويش در حالي كه او را اندرز مي‌داد گفت‌:اي‌پسرك من‌، به خدا شرك مياور كه به راستي شرك ستمي بزرگ است‌."
همچنين آيه 16 همين سوره دربارة مسئله معاد و بازگشت انسان‌ها و اعمالشان به سوي خداست‌.

12. آموزش احكام شرعي‌:
"يَـَبُنَي‌َّ أَقِم‌ِ الصَّلَوَة‌َ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف‌ِ وَانْه‌َ عَن‌ِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَي‌َ مَآ أَصَابَكَ; (لقمان‌، 17) اي پسرك من‌، نماز را به پاي‌دار و به كار پسنديده امر كن و ازكار ناپسند و حرام نهي نما و بر آسيبي كه بر تو وارد مي‌شود صبر كن‌."
در اين آيه‌، حضرت لقمان فرزندش را با وظايف و احكام فردي و اجتماعي آشنا مي‌نمايد.

13. آموزش رفتارها و روحيات صحيح اخلاقي‌:
حضرت لقمان در آيات 18 و 19 سورة لقمان چند نكته اخلاقي مهم را به فرزندش گوشزد مي‌كند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحيات اخلاقي فرزندش آشكار مي‌سازد:
ـ نسبت به مردم بي‌اعتنا نباش وروي از آنان مگردان‌: "لاتصعِّر خدّكَ للناس‌"
ـ مغرورانه بر روي زمين راه مرو: "و لا تمش في الارض مرحا"
ـ در راه رفتن اعتدال را رعايت كن‌: " و اقصد في مشيك"
ـ در سخن گفتن نيز اعتدال را رعايت كن و با صداي بلند حرف مزن‌: " و اغضض من صوتك"

14. مشورت كردن با فرزندان و توجه به ديدگاه‌هاي آنان‌:
پس از آن‌كه حضرت موسي‌(ع) از مجازات فرعون مي‌گريزد و به قريه حضرت شعيب‌(ع) مي‌رسد، به دختران آن حضرت در بالا كشيدن آب از چاه كمك مي‌كند. آن‌گاه يكي از دختران حضرت شعيب‌، داستان را براي پدر تعريف مي‌كند. بدين سبب آن حضرت‌، موسي را به خانه دعوت مي‌كند و سپس با دختران جوان خود مشورت مي‌كند كه با اين جوان چه رفتاري كنيم‌؟قرآن سخن يكي از دختران را چنين نقل مي‌كند:
"قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمينُ" (قصص‌، 26) يكي از دو دختر گفت‌:اي پدر، او را استخدام كن‌، چرا كه بهترين كسي است كه استخدام مي‌كني‌، هم نيرومند و هم در خور اعتماد است‌."
حضرت شعيب‌(ع)‌، پيشنهاد دخترش را مي‌پذيرد.
اين قطعه از داستان‌، قرآني نشان مي‌دهد كه چگونه حضرت شعيب با آن‌كه خود پيامبربود و مي‌توانست بهترين تصميم را بگيرد، به دختران خود شخصيت داد و با مشورت آنان‌، دربارة حضرت موسي‌ تصميم گرفت‌.

15. پرهيز از افراط در محبت‌:
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ " (منافقون‌، 9) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! مبادا اموال و فرزندانتان‌، شما را از ياد خدا غافل گرداند و هر كسي چنين كند از زيان كاران است‌."
اين آيه‌، مسلمانان را از محبت و علاقه زياد به مال و فرزند كه از ياد خدا غافل شوند، برحذر مي‌دارد.

16. توجه به آينده فرزندان و امنيت آنها:
"وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني‏ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ " (ابراهيم‌، 35) ياد كن هنگامي را كه ابراهيم گفت‌: پروردگارا اين شهر را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بت‌ها دوردار."
اين آيه نگراني حضرت ابراهيم‌را از آينده فرزندانش بيان مي‌كند. وي از خداوند براي فرزندانش امنيت‌، سلامت جسمي و اخلاقي را درخواست مي‌كند.

17. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونه‌اي‌كه او اسرار خود را به آنها بگويد:
آيه چهارم سوره يوسف از روابط بسيار نزديك و صميمانه حضرت يوسف با پدرش‌حكايت مي‌كند; به گونه‌اي كه حضرت يوسف خواب عجيب و پر رمز و راز خود را تنها براي پدرش نقل مي‌كند. "إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لي‏ ساجِدينَ" حق بازي و سرگرمي‌; امام صادق‌مي فرمايد: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازي بپردازد.(وسائل الشيعه‌، شيخ حر عاملي‌، ج 15، ص 194، دارالكتب الاسلامية‌.)

18. فراهم آوردن زمينه مناسب براي بازي و گردش فرزندان‌:
هنگامي‌كه بردران حضرت يوسف از پدرشان درخواست مي‌كنند كه آن حضرت را به بازي و گردش (يرتع و يلعب‌) ببرند پدر، آنان را از اين كار منع نمي‌كند; تنها نگراني خودش را از وجود حوادث احتمالي اظهار مي‌نمايد. اين جملات نشان مي‌دهد كه حضرت يعقوب به عنوان يك پدر نسبت به اين حق فرزندش آگاهي داشته واز آن استقبال كرده است‌. آيه مورد نظر چنين است‌: "أَرْسِلْه‌ُ مَعَنَا غَدَاً يَرْتَع‌ْ وَيَلْعَب‌ْ وَإِنَّا لَه‌ُ لَحَـَفِظُون‌َ."(سوره یوسف آیه 12)

19. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاري‌ها:
در آيات 18 و 83 سورة يوسف‌، جمله يكساني از حضرت يعقوب‌ خطاب به فرزندانش نقل مي‌شود. ايشان در برابر كوتاهي فرزندان در مراقبت از حضرت يوسف (آيه 18) و برادرش بنيامين (آيه 83) خطاب به آنها مي‌گويد: "بَل‌ْ سَوَّلَت‌ْ لَكُم‌ْ أَنفُسُكُم‌ْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميل‌ٌ"; چنين نيست كه مي‌گوييد، بلكه نفس شما امري را به اشتباه براي شما آراسته است‌."
گرچه داستاني كه آنان براي كشته شدن حضرت يوسف ساخته بودند دروغ بود و جرياني را كه دربارة بنيامين و سرقت جام به دست وي نقل مي‌كردند حقيقت داشت (حداقل به خيال خودشان‌) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگي و اشتباه در تصميم‌گيري شده بودند و امري را كه نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنين شرايطي است كه حضرت يعقوب تذكر لازم رابه آنها داده‌، با سرزنش آنان و مذمت كار نادرستشان وظيفه پدري خود را در برابرشان انجام مي‌دهد.

20. پذيرش قول و تعهد فرزندان (حتي در مواردي كه قبلاً تخلف كرده باشند):
آيات 14 و 66 سوره يوسف از پيمان‌سپاري فرزندان حضرت يعقوب به ايشان خبر مي‌دهد. آيه 14 درباره تعهد آنان به مواظبت از يعقوب در برابر گرگ‌ها و آيه 66 دربارة پيمان آنها براي محافظت از جان بنيامين سخن مي‌گويد. در هر دو مورد، حضرت يعقوب‌ با قرار دادن شرايطي قول و تعهد فرزندان را مي‌پذيرد; با اين كه در مرحله دوم‌، سابقه بدقولي و پيمان شكني نيز داشته‌اند; امّا باز هم حضرت يعقوب قسم و پيمان آنها را مي‌پذيرد.
قرآن كريم با نقل اين ماجرا، وظيفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پيمان‌هاي فرزندان گوشزد مي‌كند و بر تأثير تربيتي اين عمل در رشد و فضايل اخلاقي و اعتماد به نفس آنها صحه مي‌گذارد.

21. اميدوار كردن فرزندان به حل مشكلات‌:
هنگامي‌كه برادران حضرت يوسف نااميدانه از يافتن آن حضرت و نجات بنيامين سخن مي‌گفتند و همه چيز را از دست رفته مي‌ديدند، حضرت يعقوب‌غ دوباره آن‌ها را به مصر روانه كرد و از آنان خواست كه از رحمت خدا نا اميد نشوند كه نا اميدي از رحمت بيكران الهي نشانه كفر و ناسپاسي است‌: "يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ"
(يوسف‌،87)
اين رفتار پسنديده حضرت يعقوب از وظيفه دايمي پدران در برابر فرزندان خود خبر مي‌دهد. وظيفه‌اي كه طي آن والدين و به خصوص پدر بايد با القاي روح اميد و كوچك نمايي مشكلات‌، فرزندان خود را در پيمودن راه پرپيچ و خم زندگي ياري رساند.
22. طلب بخشش گناهان (استغفار) براي فرزندان‌:
دعاي پدر و مادر بيش از هر كس ديگر در حق فرزندان مستجاب مي‌شود. بنابر روايات متعدد، خداوند متعال با دعاي پدر و مادر، گناهان بسياري را از فرزندان مي‌بخشد; از اين رو والدين موظفند كه در صورت مشاهده آثار پشيماني و توبه در رفتار و گفتار فرزندان براي آنان استغفار كرده‌، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آيات 97 و 98 سوره يوسف درباره تقاضاي برادران يوسف از پدر براي استغفار و پذيرش آن از سوي حضرت يعقوب حكايت مي‌كند.

________________________________________
پی نوشت:
[1]. كنزالعمال‌، متقي هندي‌، ج 16، ص 473، حديث 45512، مؤسسة الرسالة‌، بيروت‌.
[2]. كافي‌، ثقة الاسلام كليني‌، ج 6، ص 18، دارالكتب الاسلامية‌.
[3].
نهج البلاغه‌، ترجمة محمّد دشتي‌، حكمت 399.
[4].
كافي‌، ج 6، ص 49.
[5]. جهت آگاهي بيشتر ر.ك‌: بهرام محمديان‌، نگاهي ديگر به حقوق فرزندان از ديدگاه اسلام‌، انتشارات انجمن اوليا و مربيان‌.

موضوع قفل شده است