جمع بندی آیا امام زمان (عج) فرموده اند: کتاب کافی برای شیعیان کافی است؟ (الکافی کاف لشیعتنا)

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام زمان (عج) فرموده اند: کتاب کافی برای شیعیان کافی است؟ (الکافی کاف لشیعتنا)

آیا امام زمان (ع) فرموده اند کتاب کافی برای شیعیان کافی است ؟ (الکافی کاف لشیعتنا)

یکی از مطالبی که وهابیون به آن استناد می کنند و برخی عوام نیز آن را صحیح می دانند،قولی است که از جانب امام زمان علیه السلام در مورد کتاب اصول کافی بیان می شود که ایشان فرموده اند : " کاف لشیعتنا " یعنی کتاب اصول کافی برای شیعیان ما کافی است.
اما آیا این جمله واقعا از جانب امام زمان (ع) صادر شده است ؟ صحت انتساب این قول به امام زمان (ع) در چه حدی است ؟

ابتدا باید بگوییم که این کلام هرگز از خود شیخ کلینی (ره) (صاحب کتاب کافی) یا شاگردان ایشان یا افراد منتسب به ایشان صادر نشده است بلکه این عبارت را برخی از محققین کتاب کافی در مقدمه ی تحقیق خود در بعضی چاپ ها به عنوان حکایتی که در بین برخی مشهور شده است آورده اند.

به عنوان مثال،محققین در کتاب اصول کافی چاپ " دار الکتب الاسلامیة " می نویسند :

و یعتقد بعض العلماء أنّه عرض على القائم - صلوات اللّه علیه - فاستحسنه و قال: کاف لشیعتنا.

الکافی،ج1 (مقدمه ی محقق)،ص25 ط دار الکتب الاسلامیة

و بعضی از علماء معتقدند که این کتاب بر امام زمان (ع) عرضه شده است و امام آن را تحصین نموده و فرموده اند : برای شیعیان ما کافی است.

لینک اسکن کتاب و صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160603918/000.png

http://s5.picofile.com/file/8160603968/001.png

http://s5.picofile.com/file/8160603992/002.png

نکته ی جالب آن که محقق کتاب در پاورقی در مورد این عبارت می نویسد :

(5) روضات الجنّات ص 553 نقلا من منیة المرتاد و کأنّها قصة روائیة.

الکافی،ج1 (مقدمه ی محقق)،ص25 پاورقی ط دار الکتب الاسلامیة

(5) نقل شده از روضات الجنات ص 553 به نقل از منیة المرتاد و گویا این عبارت یک قصه ی روایی است.

تا اینجا چند مورد برای ما مشخص می شود.یکی این که مطابق عبارت " برخی علماء " چنین اعتقادی دارند.این که این علماء چه کسانی هستند و مبنای این اعتقادشان چیست برای ما مشخص نیست.چون صرف اعتقاد یک عالم برای ما حجیت نمی آورد.بایستی انتساب قول به معصوم ثابت گردد وگرنه این قول مورد اعتماد نخواهد بود.

نکته ی دیگر این که مرحوم خوانساری این مطلب را در " روضات الجنات " به نقل از " منیة المرتاد " نقل کرده و طبق قول محققین کتاب کافی یک قصه و حکایت روایی است ! جالب آن که هیچ سندی هم برای این حکایت موجود نیست !

نکته ی قابل توجه دیگر این که نه خود شیخ کلینی و نه هیچکدام از شاگردان ایشان و نه حتی تا 7 قرن پس از وفات شیخ کلینی چنین لفظی و عبارتی در مورد کتاب کافی موجود نبوده است ! به راستی اگر چنین کلامی از لسان مبارک امام زمان (ع) صادر شده بود،خود شیخ کلینی و یا شاگردان ایشان بایستی برای نشان دادن ارزش کتاب و اعتبار کتاب به آن استناد می کردند حال آن که تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی اثری از این کلام نیست !

برخی از محققین بر این باور هستند که اولین نفری که این حکایت را نقل کرده است،مولی خلیل قزوینی است که در ترجمه ی او در کتاب " ریاض العلماء " به این مطلب اشاره شده است :

و من أغرب أقواله القول بأن الکافی بأجمعه قد شاهده الصاحب (ع) و استحسنه و أن کل ما وقع فیه بلفظ روی فهو مروی عن الصاحب علیه السلام بلا واسطة.

ریاض العلماء و حیاض الفضلاء،ج2،ص261

و از عجیب ترین اقوال او (مولی خلیل قزوینی) این است که امام زمان (ع) تمامی کتاب کافی را دیدند و تحسین نمودند و هر آن چه در کتاب کافی با لفظ " روی " نقل شده است،منقول از امام زمان (ع) به صورت بدون واسطه است.

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160604492/001.jpg

http://s5.picofile.com/file/8160604526/002.png

http://s5.picofile.com/file/8160604568/003.png

البته برخی از محققین انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را صحیح نمی دانند و رد می کنند و دلیل قابل توجهی نیز برای خود دارند.دلیل این گروه از محققین آن است که " محدث استر آبادی " که شیخ و رییس اخباریون در زمان خودش بود و پنجاه سال قبل از " مولی خلیل قزوینی " از دنیا رفته است،انتساب این عبارت به امام زمان (ع) را رد کرده است.حال چگونه ممکن است که " مولی خلیل قزوینی " که او نیز اخباری مسلک است،قول رییس و شیخ اخباری مسلکان یعنی " محدث استر آبادی " را رد کند ؟

نکته ی مهم تر این که حتی ما اگر انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را هم بپذیریم،باز هم برای ما چیزی ثابت نمی شود.چرا که برای ما معلوم نیست مولی خلیل قزوینی آن را از چه کسی یا کسانی نقل کرده است و سندی برای این قول موجود نیست.

برخی از محققین بر این باور هستند که یکی از احتمالاتی که ممکن است در صدور این جمله نقش داشته باشد،برداشت غلط و فهم نادرست برخی از عوام از حدیثی در کتاب " معانی الاخبار " شیخ صدوق رضوان الله علیه باشد که ما حدیث را برای شما نقل می کنیم :

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى الْجَلُودِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: حَضَرْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ ع فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ کهیعص فَقَالَ ع کَافٌ کَافٍ لِشِیعَتِنَا هَا هَادٍ لَهُمْ یَا وَلِیٌّ لَهُمْ عَیْنٌ عَالِمٌ بِأَهْلِ طَاعَتِنَا صَادٌ صَادِقٌ لَهُمْ وَعْدَهُمْ حَتَّى یَبْلُغَ بِهِمُ الْمَنْزِلَةَ الَّتِی وَعَدَهَا إِیَّاهُمْ فِی بَطْنِ الْقُرْآن‏.

معانی الاخبار،ص28 ط دفتر انتشارات اسلامی

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160605018/001.jpg

http://s5.picofile.com/file/8160605092/002.png

همانطور که در قسمت مشخص شده ملاحظه می کنید، عبارت " کاف کاف لشیعتنا " از قول اما صادق علیه السلام در مورد حرف مقطعه ی " کاف " در " کهیعص " صادر شده است و گروهی از محققین معتقدند که در گذر زمان در اثر فهم نادرست برخی عوام،این عبارت تبدیل شده به " الکافی کاف لشیعتنا " و به امام زمان (ع) نسبت داده شده است.

حال قصد داریم تا اقوال علمای بزرگ متاخر و متقدم شیعه را در این باب برای شما بیاوریم تا بطلان انتساب عبارت " الکافی کاف لشیعتنا " (کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است) بهتر برای شما مشخص گردد :

علامه ی مجلسی رضوان الله علیه یکی از علمای بزرگ شیعه است که انتساب این قول به امام زمان صلوات الله علیه را باطل می داند :

و أمّا جزم بعض المجازفین بکون جمیع الکافی معروضا على القائم علیه السّلام لکونه فی بلدة السفراء فلا یخفى ما فیه على ذى لب‏ ...

مرآة العقول،ج1،ص22 ط دار الکتب الاسلامیة

بعضی از گزافه گویان با قاطعیت می گویند که تمام کتاب کافی بر امام زمان (ع) عرضه شده است زیرا کلینی در سرزمین نایبان آن حضرت بوده است اما نادرستی این کلام بر صاحبان عقل و خرد پوشیده نیست ...

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160605550/000.jpg

http://s5.picofile.com/file/8160605700/001.png

http://s5.picofile.com/file/8160605750/002.png

همانطور که ملاحظه می فرمایید،علامه ی مجلسی رضوان الله علیه قائلین به این کلام را گزافه گو و به دور از عقلانیت می داند.

میرزای نوری رحمة الله علیه از دیگر علمای بزرگ شیعه است که انتساب این قول به امام زمان را صریحا رد می کند و نادرست می داند :

من أنه عرض على الإمام الحجة علیه السلام و انه قال عنه: «ان هذا کاف لشیعتنا» فبین انه لا أصل له و لا أثر فی مؤلفات أصحابنا، و لم تأت به روایة قط لا صحیحة و لا ضعیفة، بل صرّح المحدث الأسترآبادی- و هو شیخ الأخباریین فی عصره- بأنه لا أصل له و لا حقیقة ...

خاتمة مستدرک الوسائل،ج1،ص39 ط موسسة آل البیت علیهم السلام

و این که کتاب کافی به امام زمان (ع) عرضه شده است و ایشان فرموده اند : " این کتاب برای شیعیان ما کافی است " اصل و اساسی ندارد و اثری از آن در کتب اصحاب ما نیست و هیچ روایتی نه ضعیف و نه صحیح در مورد آن نیامده است بلکه محدث استرآبادی،شیخ و رییس اخباریون در زمان خودش،تضریح کرده که این کلام اصل و اساسی نداشته و حقیقت ندارد ...

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160606026/001.png

http://s5.picofile.com/file/8160606034/002.png

همانطور که ملاحظه نمودید هم مرحوم میرزای نوری رحمة الله علیه و هم محدث استرآبادی (که از متعصبین در اخباری گری بوده است) انتساب این کلام به امام زمان علیه السلام را باطل دانسته و آن را رد می کنند

علامه ی عسکری رضوان الله علیه در این مورد می نویسند :

قول مجهول قائله
أما ما قیل من أن المهدى ( ع ) قال : إن الکافی کاف لشیعتنا ، فإنه قول مجهول راویه ولم یسم أحد اسمه ، ویدل على بطلانه تألیف مئات کتب الحدیث بمدرسة أهل البیت بعد الکافی مثل : من لا یحضره الفقیه ، ومدینة العلم والتهذیب والاستبصار والبحار ووسائل الشیعة وجامع أحادیث الشیعة ، إلى غیرها.

معالم المدرستین،ج3،ص356 ط مکتبة مدبولی – قاهرة

سخنی که گوینده ی آن مجهول است
اما آن چه گفته شده که حضرت مهدی (ع) فرموده اند : کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است،سخنی است که گوینده ی آن مجهول است و کسی نام او را ذکر نکرده است و تالیف صد ها کتاب حدیث در مکتب اهل بیت بعد از کتاب کافی مثل " من لا یحضره الفقیه،مدینة العلم و " التهذیب " و " الاستبصار " و " بحار الانوار " و " وسائل الشیعة " و " جامع احادیث الشیعة " و غیر از آن دلالت بر بطلان این قول دارد.

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160606276/001.png

http://s5.picofile.com/file/8160606350/002.png

استدلال علامه ی عسکری (ره) نیز در نوع خود محکم و قابل توجه است.اگر چنین قولی از جانب امام زمان (ع) صادر شده بود،دیگر نیازی نبود تا علمای شیعه کتب حدیثی دیگری را تالیف کنند و به جای آن به شرح و تفسیر اصول کافی می پرداختند اما همانطور که در بالا اشاره کردیم،تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی اصلا چنین قولی وجود خارجی هم نداشته است و طبق نظر برخی از محققین انتساب این قول به مولی خلیل قزوینی نیز باطل است.(در بالا به آن اشاره کردیم)

همچنین شیخ علی آل محسن از علمای معاصر در کتاب " لله ثم للحقیقة " این گونه می نویسد :

وأقول: أما أن کتاب الکافی من أهم المصادر الشیعیة فهو صحیح، وأما أنه موثَّق من قبل الإمام المنتظر عجل الله تعالى فرَجه الشریف فهو غیر صحیح، لأن ذلک لم یثبت عنه بسند معتبر، وإنما هو کلام قیل، ولا أصل له. والمذکور فی مقدمة الطبعة الجدیدة من کتاب الکافی للدکتور حسین علی محفوظ هو أن بعض العلماء یعتقد أن الکافی عُرض على القائم علیه السلام فاستحسنه، وقال: کافٍ لشیعتنا. وهو خبر ضعیف بالإرسال، بل هو باطل فی نفسه، لأن کتاب الکافی لیس کافیاً للشیعة، ولهذا اعتنى العلماء بغیره من کتب الحدیث الأخرى المکمِّلة له، وهذا أمر معلوم غیر قابل للإنکار.

لله و للحقیقة،ج2،ص575و576

و من (شیخ علی آل محسن) می گویم : این که کتاب اصول کافی از مهم ترین مصادر شیعه است صحیح است اما اینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آن را تایید کرده اند صحیح نیست.چرا که این با سند معتبر ثابت نشده است و کلامی است که گفته شده و اصل و اساسی ندارد و در مقدمه ی چاپ جدید کتاب کافی دکتر حسین علی آمده که برخی علما معتقدند کتاب کافی بر امام زمان (ع) عرضه شده است و ایشان آن را تحسین کرده اند و فرموده اند برای شیعیان ما کافی است.و این خبری ضعیف و مرسل بلکه باطل است چرا که کتاب کافی برای شیعیان کافی نیست و به همین دلیل علماء به تالیف کتب دیگر برای تکمیل این کتاب پرداختند و این امری است مشخص که جایی برای انکار ندارد.

لینک اسکن صفحات مذکور :

http://s5.picofile.com/file/8160607392/001.png

http://s5.picofile.com/file/8160607434/002.png

http://s5.picofile.com/file/8160607492/003.png

نتایج :

1. مرحوم شیخ کلینی رضوان الله علیه و شاگردان ایشان هرگز سخنی در مورد عرضه ی کتاب کافی بر امام زمان یا تایید کتاب از جانب امام زمان یا کافی دانستن کتاب برای شیعیان از جانب امام زمان (ع) نگفته اند.همچنین تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی نیز چنین کلامی در میان نبوده است.

2. عبارت " کاف لشیعتنا " در مورد کتاب کافی را برخی محققین کتاب کافی در مقدمه ی تحقیق خود در کتاب کافی آورده اند و غالبا آن را از کتاب " روضات الجنات " که خوئ آن را از " منیة المرتاد " نقل کرده است آورده اند و اصل این قضیه یک داستان است و هیچ سندی چه صحیح و چه ضعیف ندارد.

3. برخی از محققین معتقدند اولین کسی که این عبارت را بیان کرده است، " مولی خلیل قزوینی است " اما برخی از محققین انتساب این قول به " مولی خلیل قزوینی " را صحیح نمی دانند و رد می کنند.

4. محدث استرآبادی (از شیوخ اخباریون) ، علامه ی مجلسی (ره) و میرزای نوری (ره) از جمله ی علمای متقدم هستند که انتساب این قول به امام زمان علیه السلام را باطل می دانند.

5. علامه ی عسکری رضوان الله علیه و شیخ علی ال محسن از جمله ی علمای معاصر هستند که انتساب این قول به امام زمان (ع) را باطل می دانند.

ممنون از پژوهشی که در اختیار دیگران قرار دادید.

نقل قول:
تا اینجا چند مورد برای ما مشخص می شود.یکی این که مطابق عبارت " برخی علماء " چنین اعتقادی دارند.این که این علماء چه کسانی هستند و مبنای این اعتقادشان چیست برای ما مشخص نیست.چون صرف اعتقاد یک عالم برای ما حجیت نمی آورد.بایستی انتساب قول به معصوم ثابت گردد وگرنه این قول مورد اعتماد نخواهد بود.

سلام علیکم برادر...
خودتون فرمودید اعتقاد غیر معصومی برای ما حجیت ندارد , اون وقت خودتون متمسک شدید به اقوال غیر معصومین ! ک البته قطعا همشون از بزرگواران هستند رضوان الله علیهم اجمعین...

من با کلیت حرفهای شما مخالفت جدیی ندارم , ولی خب بنظرم درست نیست بخاطر حرف دشمنی از دشمنان , بخوایم یک حدیث رو بکلی رد کنیم و بگیم بی پایه و اساسه و ...
بلکه ممکنه منظور و مفهوم از اون حدیث , مطلبی باشه که برای ما قابل فهم نیست!

به این احادیث توجه کنید :

امام موسی کاظم صلوات الله علیه:

[=arial]وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا وَ نُسِبَ‏ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِل‏
[=arial]و به آن چیزی که از طرف ما به تو رسیده و به ما نسبت داده شده نگو باطل است


[=arial]عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ لَا تُكَذِّبْ‏ بِحَدِيثٍ‏ أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ.
از امام باقر یا امام صادق صلوات الله علیه : به حدیثی که حتی مرجئی و قدری و خارجی می آورید نگویید دروغ است شما چه می دانید شاید از حق است پس به خداوند در بالای عرشش دروغ می بندید

[=arial]قَالَ النَّبِيُّ ص‏ مَنْ رَدَّ حَدِيثاً بَلَغَهُ عَنِّي فَأَنَا مُخَاصِمُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِذَا بَلَغَكُمْ عَنِّي حَدِيثٌ لَمْ تَعْرِفُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ.
[=arial]رسول خدا صل الله علیه و آله : کسی که حدیثی از من را رد کند پس من در روز قیامت با او مخاصمت می کند پس اگر به شما حدیثی از من رسید که آن را نمی شناختید بگویید خدا داناتر است

[=arial]عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا يَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكُمْ يُعْرَفُ بِالْكَذِبِ فَيُحَدِّثُ بِالْحَدِيثِ فَنَسْتَبْشِعُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَكَ إِنِّي قُلْتُ لِلَّيْلِ إِنَّهُ نَهَارٌ أَوْ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ‏ قَالَ لَكَ هَذَا إِنِّي قُلْتُهُ فَلَا تُكَذِّبْ بِهِ فَإِنَّكَ إِنَّمَا تُكَذِّبُنِي‏

[=arial]سفیان بن سمط می گویند به امام صادق عرض کردند مردی از نزد شما می اید که به دروغ گویی مشهور است و حدیثی می گوید و ما از آن حدیث بدمان می آید : حضرت فرموند : به تو می گویند من گفتم شب روز است و روز شب است عرض کرد : خیر . فرموند : اگر به تو گفت من را این را گفتم آن را تکذیب نکن که همانا مرا تکذیب می کنی

[=arial]عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ وَ اللَّهِ إِنَّ أَحَبَّ أَصْحَابِي إِلَيَّ أَوْرَعُهُمْ وَ أَفْقَهُهُمْ وَ أَكْتَمُهُمْ‏ لِحَدِيثِنَا وَ إِنَّ أَسْوَأَهُمْ عِنْدِي حَالًا وَ أَمْقَتَهُمْ لَلَّذِي إِذَا سَمِعَ الْحَدِيثَ يُنْسَبُ إِلَيْنَا وَ يُرْوَى عَنَّا فَلَمْ يَقْبَلْهُ اشْمَأَزَّ مِنْهُ وَ جَحَدَهُ وَ كَفَّرَ مَنْ دَانَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَدْرِي لَعَلَّ الْحَدِيثَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ وَ إِلَيْنَا أُسْنِدَ فَيَكُونُ بِذَلِكَ خَارِجاً عَنْ وَلَايَتِنَا.

[=arial]امام باقر عليه السّلام ميفرمود: بخدا كه محبوبترين اصحابم نزد من پرهيزگارتر و فقيه‏تر و حديث را نهان‏دارتر آنها است و بدترين و مبغوضترين اصحابم نزد من، كسى است كه هر گاه حديثى را شنود كه بما نسبت داده شده و از ما روايت شده و آن را نپذيريد بدش آيد و انكار ورزد و هر كه را بآن معتقد باشد تكفير كند در صورتى كه او نميداند، شايد آن حديث از ما صادر شده و بما منسوب باشد، و او بسبب انكارش از ولايت ما خارج شود.

مطیع اهل البیت;620658 نوشت:
سلام علیکم برادر...
خودتون فرمودید اعتقاد غیر معصومی برای ما حجیت ندارد , اون وقت خودتون متمسک شدید به اقوال غیر معصومین ! ک البته قطعا همشون از بزرگواران هستند رضوان الله علیهم اجمعین...
[=arial]


با عرض سلام

بنده گفتم و باز هم میگم که حرف یک عالم به خودی خود هرگز حجیت نمیاره ! در بین علماء هم مشهور هست که " تا زمانی که قول عالم کاشف از قول معصوم نباشد ، حجیت ندارد " .

بنده اگر به حرف برخی علماء برای رد این عبارت استناد کردم بعد از اثبات بطلان اون قول طبق مبانی رجالی و علمی بود نه اینکه صرفا به خاطر اینکه چند عالم اون رو رد کرده اند رد کنم !

به طور کلی حرف یک عالم تا زمانی برای ما حجت هست که مبنای قرآنی و روایی داشته باشه در غیر اینصورت حرف اون عالم هم از اعتبار خارج هست.

مطیع اهل البیت;620658 نوشت:

به این احادیث توجه کنید :

امام موسی کاظم صلوات الله علیه:

[=arial]وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا وَ نُسِبَ‏ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِل‏
[=arial]و به آن چیزی که از طرف ما به تو رسیده و به ما نسبت داده شده نگو باطل است


[=arial]عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ لَا تُكَذِّبْ‏ بِحَدِيثٍ‏ أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا خَارِجِيٌّ نَسَبَهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَقِّ فَتُكَذِّبُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ.
از امام باقر یا امام صادق صلوات الله علیه : به حدیثی که حتی مرجئی و قدری و خارجی می آورید نگویید دروغ است شما چه می دانید شاید از حق است پس به خداوند در بالای عرشش دروغ می بندید


[=arial]قَالَ النَّبِيُّ ص‏ مَنْ رَدَّ حَدِيثاً بَلَغَهُ عَنِّي فَأَنَا مُخَاصِمُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِذَا بَلَغَكُمْ عَنِّي حَدِيثٌ لَمْ تَعْرِفُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ.
[=arial]رسول خدا صل الله علیه و آله : کسی که حدیثی از من را رد کند پس من در روز قیامت با او مخاصمت می کند پس اگر به شما حدیثی از من رسید که آن را نمی شناختید بگویید خدا داناتر است


[=arial]عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا يَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكُمْ يُعْرَفُ بِالْكَذِبِ فَيُحَدِّثُ بِالْحَدِيثِ فَنَسْتَبْشِعُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَكَ إِنِّي قُلْتُ لِلَّيْلِ إِنَّهُ نَهَارٌ أَوْ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ‏ قَالَ لَكَ هَذَا إِنِّي قُلْتُهُ فَلَا تُكَذِّبْ بِهِ فَإِنَّكَ إِنَّمَا تُكَذِّبُنِي‏


[=arial]سفیان بن سمط می گویند به امام صادق عرض کردند مردی از نزد شما می اید که به دروغ گویی مشهور است و حدیثی می گوید و ما از آن حدیث بدمان می آید : حضرت فرموند : به تو می گویند من گفتم شب روز است و روز شب است عرض کرد : خیر . فرموند : اگر به تو گفت من را این را گفتم آن را تکذیب نکن که همانا مرا تکذیب می کنی


[=arial]عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ وَ اللَّهِ إِنَّ أَحَبَّ أَصْحَابِي إِلَيَّ أَوْرَعُهُمْ وَ أَفْقَهُهُمْ وَ أَكْتَمُهُمْ‏ لِحَدِيثِنَا وَ إِنَّ أَسْوَأَهُمْ عِنْدِي حَالًا وَ أَمْقَتَهُمْ لَلَّذِي إِذَا سَمِعَ الْحَدِيثَ يُنْسَبُ إِلَيْنَا وَ يُرْوَى عَنَّا فَلَمْ يَقْبَلْهُ اشْمَأَزَّ مِنْهُ وَ جَحَدَهُ وَ كَفَّرَ مَنْ دَانَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَدْرِي لَعَلَّ الْحَدِيثَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ وَ إِلَيْنَا أُسْنِدَ فَيَكُونُ بِذَلِكَ خَارِجاً عَنْ وَلَايَتِنَا.


[=arial]امام باقر عليه السّلام ميفرمود: بخدا كه محبوبترين اصحابم نزد من پرهيزگارتر و فقيه‏تر و حديث را نهان‏دارتر آنها است و بدترين و مبغوضترين اصحابم نزد من، كسى است كه هر گاه حديثى را شنود كه بما نسبت داده شده و از ما روايت شده و آن را نپذيريد بدش آيد و انكار ورزد و هر كه را بآن معتقد باشد تكفير كند در صورتى كه او نميداند، شايد آن حديث از ما صادر شده و بما منسوب باشد، و او بسبب انكارش از ولايت ما خارج شود.




دلالت این احادیث هرگز اون چیزی نیست که شما برداشت کرده اید.این احادیث مجموعا بر این امر دلالت می کنند که کسی حق نداره حرف معصوم رو در صورتی که بهش رسید رد بکنه ! قول " الکافی کاف لشیعتنا" اصلا نه حدیث هست و نه قول معصوم و بطلانش واضح هست !

دلالت تمامی این روایات این هست که کسی اگر قول معصوم رو دریافت میکنه نباید رد کنه اما اول باید ثابت بشه که اون قول،قول معصوم هست و بعد مورد پذیرش واقع بشه.

محمد علي مدرسي در كتاب ريحانة الادب مي‌نويسد :گويند كه كتاب مستطاب كافي به نظر مبارك حضرت صاحب الامر رسيده ومورد تحسين آن حضرت قرارگرفته و ايشان فرموده‌اند : «الكافي كاف لشيعتنا» ولي ايشان حديث را بطور سند نقل نمي كند و مي‌گويد بعضي ها گفته واز این جمله معلوم مي شود كه اين حديث مورد قبول نمي باشد .
ريحانة الادب ، ج 5، ص 81.

سلام

این استدلال های شما بازهم چیزی رو نمیرسونه، چون این کتاب براساس احادیث ائمه علیهم السلام نوشته شده و اینکه شما فرمودین اگه این سخن امام زمان (عج) درست باشه پس چرا بعد از این کتاب های روایی دیگری نیز نوشته شده، خوب این هم استدلال درستی نیست، مثلا وقتی شما در سفره تان نان باشد و همین برای سیر شدن شما کافی باشد پس احتیاجی به برنج و خورشت یا غذاهای دیگر ندارید چون نان تنها کافی است!!!
یعنی چون این کتاب برای ما شیعیان کافی است پس دیگر لزومی ندارد که کتاب های دیگری چاپ شود! مگر نمیشود چندین کتاب از روایات ائمه علیهم السلام را مطالعه کرد....

ابراهیم بن شیبة;620803 نوشت:

به طور کلی حرف یک عالم تا زمانی برای ما حجت هست که مبنای قرآنی و روایی داشته باشه در غیر اینصورت حرف اون عالم هم از اعتبار خارج هست.

براساس گفته ی شما این سوال برای من پیش میاد که کدام یک از رساله های مراجع تقلید براساس روایت و احادیث ائمه علیهم السلام نوشته شده؟
در هیچکدام از مسائل حدیث و سخنی از ائمه آورده نشده پس براساس گفته ی شما رساله های مراجع از اعتبار خارج هستن!!!!

و در آخر بهتر است این حدیث {الکافی کاف لشیعتنا} را بسپاریم به خدا و در مورد صحیح و غلط بودن آن نظری ندهیم چرا که شاید این سخن از امام زمان (ع) باشد و ما اطلاع نداشته باشیم و ناآگاهانه آن را رد کنیم

ابراهیم بن شیبة نوشت:
دلالت این احادیث هرگز اون چیزی نیست که شما برداشت کرده اید.این احادیث مجموعا بر این امر دلالت می کنند که کسی حق نداره حرف معصوم رو در صورتی که بهش رسید رد بکنه !

برادر عزیز بهتر هست یک بار دیگ احادیث رو بخونید!

عباراتی مثل "نسبت داده شدن حدیث به اهل بیت" و نهی از اینکه کسی حدیث "منسوب" رو تکذیب کنه , و اینکه شخص مرجئی!! حدیثی رو از اهل بیت نقل کنه , نشون دهنده ی این هست که موضوع این احادیث زمانی است ک ما به "قطعی الصدور" بودن حدیثی اطمینان نداریم! و در این صورت اهل بیت علیهم السلام ما رو نهی کردند ک مستقیما این حدیث رو تکذیب کنیم و بگیم این حدیث دروغه!

و این احادیث , انسان رو یاد این کریمه میندازه :

«بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله و کذلک کذب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظالمین ؛ بلکه دروغ شمردند آنچه را به علم آن احاطه ندارند و هنوز تاویل حقیقی آن برایشان نیامده است , و همینطور کسانی که پیش از آنان بودند نیز تکذیب کردند پس نگاه کن سر انجام ستمکاران چگونه بود؟»(یونس , 39)

در ضمن همینطوری که , بدرستی فرمودند :

حدیث 74 نوشت:
مثلا وقتی شما در سفره تان نان باشد و همین برای سیر شدن شما کافی باشد پس احتیاجی به برنج و خورشت یا غذاهای دیگر ندارید چون نان تنها کافی است!!!

اشکال شما بر متن و محتوای حدیث وارد نیست...
چون امر به کفایت موضوعی همیشه به معنای نهی از موضوعات دیگر نیست... مگر اینکه قرینه ای وجود داشته باشه , ک همچین قرینه ای موجود نیست...

حدیث 74;624153 نوشت:
سلام

این استدلال های شما بازهم چیزی رو نمیرسونه، چون این کتاب براساس احادیث ائمه علیهم السلام نوشته شده و اینکه شما فرمودین اگه این سخن امام زمان (عج) درست باشه پس چرا بعد از این کتاب های روایی دیگری نیز نوشته شده، خوب این هم استدلال درستی نیست، مثلا وقتی شما در سفره تان نان باشد و همین برای سیر شدن شما کافی باشد پس احتیاجی به برنج و خورشت یا غذاهای دیگر ندارید چون نان تنها کافی است!!!
یعنی چون این کتاب برای ما شیعیان کافی است پس دیگر لزومی ندارد که کتاب های دیگری چاپ شود! مگر نمیشود چندین کتاب از روایات ائمه علیهم السلام را مطالعه کرد....

براساس گفته ی شما این سوال برای من پیش میاد که کدام یک از رساله های مراجع تقلید براساس روایت و احادیث ائمه علیهم السلام نوشته شده؟
در هیچکدام از مسائل حدیث و سخنی از ائمه آورده نشده پس براساس گفته ی شما رساله های مراجع از اعتبار خارج هستن!!!!

و در آخر بهتر است این حدیث {الکافی کاف لشیعتنا} را بسپاریم به خدا و در مورد صحیح و غلط بودن آن نظری ندهیم چرا که شاید این سخن از امام زمان (ع) باشد و ما اطلاع نداشته باشیم و ناآگاهانه آن را رد کنیم

اولا : این که چرا بعد از کتاب کافی کتاب های دیگری نوشته شده است استدلال بنده نیست بلکه استدلال علامه ی عسکری هست! و استدلال ایشون هم کاملا درسته.اگر شیخ صدوق و شیخ مفید و سایر علماء چنین اعتقادی داشتند،بنا بر فرمایش امام زمان کتاب مستقل دیگه ای نمی نوشتند و به تبیین و تشریح اصول کافی می پرداختند و بر این کتاب شرح می زدند.

ثانیا رساله های توضیح المسائل تماما بر اساس روایات معتبر نوشته شده و احادیث و روایات مربوط به احکام در کتب حدیثی و روایی اومده.برای اطلاع از این موضوع به کتب فقهی مراجعه کنید.

ثالثا : " الکافی کاف لشیعتنا " اصلا حدیث نیست و قولی هست مجهول و مردود و بدون سند ! شما اگر قبول دارید با سند متصل و صحیح اثبات بفرمایید.(ما در دین تعارف نداریم و چیزی به نام به خدا سپردن نداریم چون دینمون رو بر مبنای احساسات و ظن و گمان استوار نکرده ایم)

با تشکر از توضیح خوب شما در باب این جمله که مورد سوال نیز می باشد.

ابراهیم بن شیبة;624429 نوشت:
اولا : این که چرا بعد از کتاب کافی کتاب های دیگری نوشته شده است استدلال بنده نیست بلکه استدلال علامه ی عسکری هست! و استدلال ایشون هم کاملا درسته.اگر شیخ صدوق و شیخ مفید و سایر علماء چنین اعتقادی داشتند،بنا بر فرمایش امام زمان کتاب مستقل دیگه ای نمی نوشتند و به تبیین و تشریح اصول کافی می پرداختند و بر این کتاب شرح می زدند.

ثانیا رساله های توضیح المسائل تماما بر اساس روایات معتبر نوشته شده و احادیث و روایات مربوط به احکام در کتب حدیثی و روایی اومده.برای اطلاع از این موضوع به کتب فقهی مراجعه کنید.

ثالثا : " الکافی کاف لشیعتنا " اصلا حدیث نیست و قولی هست مجهول و مردود و بدون سند ! شما اگر قبول دارید با سند متصل و صحیح اثبات بفرمایید.(ما در دین تعارف نداریم و چیزی به نام به خدا سپردن نداریم چون دینمون رو بر مبنای احساسات و ظن و گمان استوار نکرده ایم)

برادر گرامی لجاجت حضرتعالی برای من عجیب هست!
چطور شما بدون ملاحظه به احادیث اهل بیت علیهم السلام , سریع فتوا به مردود بودن سخنی می دید که منسوب هست به اهل بیت؟(من افتی الناس بغیر علم لعنته ملائکة السماء و ملائکة الارض)
این ک فرمودید این عبارت حدیث نیست رو خواهشا اثبات کنید و بفرمایید معنی حدیث در لغت و اصطلاح یعنی چه؟

من برای شما تعریفی که شیخ بهایی ره در کتاب الوجیزه رو می نویسم :

«کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره»
(الوجیزه فی علم الدرایة)

یعنی حدیث سخنی است که قول یا فعل یا تقریر معصوم رو "گزارش می دهد".

و اگر بخواهیم قید سند داشتن و عدالت راویان و .... به آن اضافه کنیم ,حدیث ضعیف , حدیث حسن و حدیث مرسل(مثل همین حدیث الکافی کاف...) را شامل نمی شود!

از حضرتعالی می پرسم , آیا حدیث مرسل حدیث هست یا نه؟
ایا علمای درایه حدیث مرسل را مردود می دانند؟!!! یا ضعیف؟

آیا مرسلات شیخ صدوق رحمه الله مردود هستند؟
آیا کتاب شریف تحف العقول , که تمامی احادیثش مرسل و بدون سند هستند , همگی مردود و باطلند؟ العیاذ بالله!!

اگر شما می گفتید این حدیث "قطعی الصدور" نیست و حدیثی ضعیف است , مشکلی نداشت و قابل تامل بود.... اما اینکه شما با شجاعت سخن منسوب به اهل علیهم السلام رو مردود اعلام می کنید کار شجاعانه ای است...! که از طرف اهل بیت علیهم السلام هم نهی شدید شده...

برای شما مثالی می زنم ؛
اگر شخصی خواب یکی از اهل بیت علیهم السلام را ببینید و بگوید از معصوم علیه السلام چنین و چنان شنیدم , سزاور است ما بگوییم این خواب و این سخن معصوم باطل است؟ معاذ الله... یا اینکه بهتر است بگوییم این سخنان(بخاطر خواب بودن آن) حجیت شرعی ندارد!(اگر مربوط به مسئله ای در احکام باشد)

یا مثلا در بحث اجماع ؛ اصولیون می گویند , اگر علما اتفاق نظر در رایی داشته باشند , آن رای صحیح است , چون وظیفه امام عصر روحی له الفداء هدایت است(حتی در زمان غیبت) , پس اگر این رای مخالف حکم خدا باشد , باید طوری میان فقها اختلاف بیندازد , یا رایی بر خلاف آنها صادر کند!

حالا آیا ممکن است , امام عصر صلوات الله علیه در زمان غیبت جمله ای را در میان شیعیان خود برای بزرگداشت کتابی مطرح کنند یا خیر؟

در ضمن گفتند , منظور حدیث الکافی کاف لشیعتنا این نیست که فقط کتاب شریف کافی را بخوانید و دیگر چیز دیگر نخوانید و ننویسید!!(اگر منظور حدیث این است باید قرینه ای وجود داشته باشد , و اگر ادعای شما این است , این قرینه را پیدا کنید و اثبات نمایید)

من چند سوال دیگه ای می پرسم...

1-نظر شما راجع به این حدیث چیست: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

این حدیث شریف , هیچ سندی ندارد و در هیچ یک از کتب شیعه نیامده , بلکه مانند حدیث "الکافی کاف لشعیتنا" منسوب است به معصوم علیه السلام.
این حدیث را نیز خیلی ها به غلط معنی کرده اند و بی جهت رد کردند...

2- نظر حضرتعالی راجع به آیت ا... خمینی چیست؟ آیا ایشان رو کسی می دونید ک به اصطلاحات درایه و رجال واردند و اصطلاح علم حدیث را می دانند یا خیر؟

حالا ببینیم نظر آقای خمینی راجع به این حدیث (کب یوم عاشورا و کل ارض کربلا چیست) و آیا ایشان این عبارت را حدیث می دانند یا خیر!

الف) آقای خمینی می گویند , این عبارت حدیث است ؛
«همانطوری که در حدیث وارد شده است که « کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » در جهات مختلفه ای که این عبارت افاده می کند یک جهتش هم همین حزنی است که برای ما تقریباً هر روز از مشاهده معلولین، مشاهده مادرهای داغدیده، پدرهای فرزند از دست داده، برادرهای برادر کشته شده و بالاخره شهدائی که در راه اسلام از دست رفته اند برای ما هر روز یک روز عاشورا است»

ب)آقای خمینی این حدیث رو اینگونه معنا می کنند و بر کسانی که این حدیث را رد می کنند خرده می گیرند :
«این کلمه (کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا) یک کلمه بزرگی است که اشتباهی از او می فهمند، آنها خیال می کنند که یعنی آنها خیال می کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد لکن این محتوایش غیر از این است»


رفرنس ها:
الف ) صحیفه نور جلد 9 , بیانات امام خمینی در جمع گروهی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و خانواده های شهدای پاوه , 9 / 7 / 58

ب) صحیفه نور جلد 9 , بیانات امام خمینی در جمع اعضای هیأت فاطمیون تهران , 4 / 7 / 58

قول و نظر بنده همون نظر علما هست که " الکافی کاف لشیعتنا " بطلانش اوضح من الشمس هست و شیخ علی آل محسن اون رو باطل میدونن و علامه عسکری و سایر علماء رو هم اقوالشون رو بنده آوردم.

به علاوه لطفا خلط مبحث نفرمایید در مورد سایر موضوعات بحث ما فقط فعلا بر سر این عبارت هست.

اما در مورد " کل یوم عاشوراء " هم باید بگم که امام خمنی شکی در مقام علمی و معنویشون نیست اما این عبارت هم اصلا و ابدا و حدیث نیست بلکه منسوب هست و برخی علماء در این زمینه صحبت هم کرده اند.

بنده هم با یک مثال می گویم بله خواب هم باطل استودر داستان ها نقل شده که یکی از علمای شیعه در خواب دید انسانی بزرگ و نورانی و صاحب مقامات به او گفت اگر فردا در مسجد سگی دیدی او را بیرون مران ! اما آن عالم خلافش عمل کرد و بعدا به او برای قدرت ایمان و اعتقاداتش هم بشارت داده شد!

ما دینمون رو بر مبنای ظن و گمان و تعصب بنا نکرده ایم بلکه بر مبنای قرآن و احادیث و روایات معتبره و عقلانیت هست و مانند طیف عظیمی از اهل سنت هم اهل الحدیث نیسیم که تفکر رو تعطیل کنیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه درمورد مطالبی که گفتید میتوان فهمید شما نسبت به قول علما بیشتر معتقد هستین تا نسبت به قول ائمه علیهم السلام، چرا که قبول یا رد مطالب را ارجاع به قول علامه عسکری و دیگران میدانید
کتاب شریف کافی در زمان غیبت صغری نوشته شده است و اینکه مرحوم کلینی ره با مرحوم حسین بن روح ره بسیار نزدیک بودند و اگر حتی این سخن از امام زمان (عج) هم نقل نمیشد کتاب به خودی خود مورد تایید امام زمان میباشد

در زمان ائمه اطهار علیهم السلام شاگردانشان یا به طور مستقیم و یا با واسطه مسائلشان را از ائمه سوال میکردند و ایشان هم پاسخگو بودند و از توقیعات امام زمان (عج) این حدیث که بسیار شنیده اید {و اما حوادث الواقعه فرجعوا فیها الی رواه احادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجت الله}

شما حق دارید در زمان غیبت قول ائمه را با واسطه که همان راویان حدیث میباشند اخذ کنین و عمل نمایید و احادیث معتدد در کتب شیعه میباشد که این عمل را بسیار امر نموده اند، به طور مثال فرموده اند:
{تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِي زِيَارَتِكُمْ إِحْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِيثِنَا وَ أَحَادِيثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَكْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَكْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِكُمْ زَعِيمٌ}
و حتی مقام اصحاب ائمه علیهم السلام به اندازه حفظ احادیث ایشان بوده است، ابان بن تغلب که حضرت صادق (ع) به او فرمودند:{ دوست دارم مثل تو در مسجد بنشیند و فتوا دهد}؛ سی هزار حدیث از حفظ بود و در حدیثی دیگر ایشان فرمودند: {بشناسید منزلت شیعیان ما را به قدر روایتی که از ما نقل میکنند} طلب علم که در احادیث بسیاری واجب شمرده شده آیا غیر از علم دین است؟؟ این واجب در کدام رساله آمده است؟؟ {طلب العلم فریضه علی کل مومن و مومنه}
رساله حدیث خوانی را تعطیل کرد؛ ایا دین تغییر کرده؟ در غیبت صغری و اوایل غیبت کبری کتب اربعه نوشته شد و روش شیعیان عمل کردن به آنها بود.... امیرالمومنین (ع) فرمودند: {بایستی شبانه روزت را در سه راه مصرف کنی: 1. ساعتی برای امرار معاش 2. ساعتی برای طلب علم و عبادت 3. ساعتی هم برای استراحت و رسیدگی به امور زندگی}
آیا عده ای بایستی به کار و استراحت بپردازند و عده ای دیگر به طلب علم و عبادت و گروه اول خرج دومی ها را بدهند؟؟ کدام یک از اصحاب ائمه علیهم السلام چنین روشی در زندگی داشته اند؟؟ شما مطالعه ای در احوالات اصحاب ائمه که مورد تایید ایشان هم بوده اند انجام دهید تا حقایق برایتان روشن شود چون بی غرض اگر وارد در احوالات ائمه علیهم السلام و اصحابشان شویم پاسخ بسیاری از سوالاتتان را دریافت میکنید
علما را معصوم ندانید و اطاعت معصومین را بر خود واجب بدانید
والسلام

حدیث 74;624959 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه درمورد مطالبی که گفتید میتوان فهمید شما نسبت به قول علما بیشتر معتقد هستین تا نسبت به قول ائمه علیهم السلام، چرا که قبول یا رد مطالب را ارجاع به قول علامه عسکری و دیگران میدانید
کتاب شریف کافی در زمان غیبت صغری نوشته شده است و اینکه مرحوم کلینی ره با مرحوم حسین بن روح ره بسیار نزدیک بودند و اگر حتی این سخن از امام زمان (عج) هم نقل نمیشد کتاب به خودی خود مورد تایید امام زمان میباشد

برادر عزیز ثبت العرش ثم انقش ! شما اول اثبات بفرمایید که این عبارت قول معصوم هست بعد مطلب بنویسید !

در مورد سفراء اربعه هم باید خدمتتون عرض کنم که مرحوم کلینی حتی یک روایت بدون واسطه از سفراء اربعه در کافی نقل نکرده اند و اینکه ایشون این افراد رو درک کرده اند دلیلی بر تصحیح این جمله هرگز نیست.
به علاوه خود شیخ کلینی هرگز چنین عبارتی رو نقل نکرده اند ! این عبارت چند صد سال بعد از ایشون به وجود اومد !

روایت "الکافي کاف لشيعتنا"را کلینی نقل نکرده است و در مقدمه اي که ناشر بر آن زده شده آمده است و صحت این نقل ثابت نیست؛ علامه مجلسی به شدّت این قول را انکار کرده است(مرآة العقول، جلد 1 (مقدمه) ص22)

چند نکته را که در این بحث قابل توجه است عرض می کنم.

1-تعداد احادیث مجعول که عدم اعتبار آنها اثبات شده است در کتب حدیثی مهم شیعه بسیار اندک است.مثلا در کتب اربعه شیعه[کافی،من لا یحضره الفقیه،تهذیب و استبصار]تعداد احادیث قطعی البطلان از 100 حدیث تجاوز نمی کند.اگر این تعداد را تنها با احادیث کافیکه حدود 16000 حدیث است مقایسه کنیم کمتر از یک درصد می شود. پس نمی توان به بهانه چند حدیث کل این کتب را زیر سوال برد و خود را از این گنجینه علم لدنی بی نصیب کرد.

2-برای شناخت میزان اتقان کتاب حدیثی راه های علمی وجود دارد از قبیل .بررسی زندگی مولف -نزدیک بودن به عصر معصومین-کم بودن روایات نادر در کتاب- اقبال علمای شیعه به کتاب- هماهنگ بودن با قرآن و سنت قطعی نبوی و...

با بررسی این موارد و تطبیق بر کتب حدیثی شیعه مشخص شد که متقن ترین کتاب حدیثی شیعه کتایب شریف کافی است و پس از آن کتب اربعه شیعه و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و عموم کتب شیخ صدوق شیخ مفید و شیخ طوسی و ...

3-کتاب بحار الانوار مجموعه ای بی نظیر از احادیث است که گرداوری شده و باعث ماندگاری و ازبین نرفتن بسیاری از کتب حدیثی شیعه شده اما این کتاب در صدد پالایش احادیث نبوده است بنابر این باید در هر حدیثی موازین علم الحدیث را لحاظ کرد

4- حدیث ضعیف السند به منزله حدیث مردود و جعلی نیست چراکه فهم صحت یک حدیث به عوامل متعدد بستگی دارد که یکی صحت سند است، بنابر این کتبی که به عنوان الصحیح من الکافی چاپ شده اند ما را از مقدار زیادی احایث معتبر محروم میکنند

براي اطلاعات بيشتر:

به کتاب «آشنایی با جوامع حدیثی شیعه واهل سنت » نوشته دکتر علی نصیری ،ناشر :انتشارات مر کز جهانی علوم اسلامی،نوبت چاپ اول پاییز 85/( آیا اصول کافی مورد تایید امام زمان (عج)است؟ ،این سوال در ص 53 تا 58 این کتاب مورد بحث قرار گرفته است .و اما در مورد کتاب بحار الانوار از ص 161تا ص181 بحث مفصلی شده است ،که دوستداران می توانند به آن مراجعه کنند ).

جمع بندی:

سوال:
یکی از مطالبی که وهابیون به آن استناد می کنند و برخی عوام نیز آن را صحیح می دانند،قولی است که از جانب امام زمان علیه السلام در مورد کتاب اصول کافی بیان می شود که ایشان فرموده اند : " کاف لشیعتنا " یعنی کتاب اصول کافی برای شیعیان ما کافی است.
اما آیا این جمله واقعا از جانب امام زمان (ع) صادر شده است ؟ صحت انتساب این قول به امام زمان (ع) در چه حدی است ؟

پاسخ:سلام"
مرحوم شیخ کلینی رضوان الله علیه و شاگردان ایشان هرگز سخنی در مورد عرضه ی کتاب کافی بر امام زمان یا تایید کتاب از جانب امام زمان یا کافی دانستن کتاب برای شیعیان از جانب امام زمان (ع) نگفته اند.همچنین تا هفت قرن پس از وفات شیخ کلینی نیز چنین کلامی در میان نبوده است. عبارت " کاف لشیعتنا " در مورد کتاب کافی را برخی محققین کتاب کافی در مقدمه ی تحقیق خود در کتاب کافی آورده اند و غالبا آن را از کتاب " روضات الجنات " که خوئ آن را از " منیة المرتاد " نقل کرده است آورده اند و اصل این قضیه یک داستان است و هیچ سندی چه صحیح و چه ضعیف ندارد.
محمد علي مدرسي در كتاب ريحانة الادب مي‌نويسد :گويند كه كتاب مستطاب كافي به نظر مبارك حضرت صاحب الامر رسيده ومورد تحسين آن حضرت قرارگرفته و ايشان فرموده‌اند : «الكافي كاف لشيعتنا» ولي ايشان حديث را بطور سند نقل نمي كند و مي‌گويد بعضي ها گفته واز این جمله معلوم مي شود كه اين حديث مورد قبول نمي باشد .

ريحانة الادب ، ج 5، ص 81.

موضوع قفل شده است