جمع بندی چرا حجاج مثل عثمان مصاحفی جمع کرد و به شهرها دیگر فرستاد؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا حجاج مثل عثمان مصاحفی جمع کرد و به شهرها دیگر فرستاد؟

سلام

چرا حجاج مثل عثمان مصاحفی جمع کرد و به امصار فرستاد ؟!

وأخبرني عبد العزيز بن عمران، عن محرز بن ثابت مولى مسلمة بن عبد الملك، عن أبيه قال: كنت في حرس الحجاج ابن يوسف، فكتب الحجاج المصاحف، ثم بعث بها إلى الامصار، وبعث بمصحف إلى المدينة، فكره فلك آل عثمان، فقيل لهم: أخرجوا مصحف عثمان، يقرأ.
فقالوا: أصيب المصحف يوم قتل عثمان رضي الله عنه.
قال محرز: بلغني أن مصحف عثمان بن عفان
صار إلى خالد بن عمرو بن عثمان.
قال: فلما استخلف المهدي بعث بمصحف إلى المدينة فهو الذي يقرأ فيه اليوم، وعزل مصحف الحجاج، فهو في الصندوق الذي دون المنبر.
تاريخ مدينه
وقال ابن النجار قال مالك بن أنس أرسل الحجاج إلى أمهات القرى بمصاحف فأرسل إلى المدينة بمصحف وكان في صندوق عن يمين الأسطوانة التي عملت علما لمقام النبي صلى الله عليه وسلم قلت وبهذا وبما قبله يعلم أن وضع الصندوق عند المصلى الشريف كان قديما وأنه كان صندوق مصحف ولذا ثابت في الصحيح قول يزيد بن عبيد كنت آتي مع سلمة بن الأكوع فيصلي عند الأسطوانة التي عند المصحف فقلت إنك تتحرى الصلاة عند هذه الأسطوانة قال فأني رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يتحرى الصلاة عندها ولمسلم أنه كان يتحرى موضع المصحف يسبح فيه وذكر أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يتحرى ذلك وفي رواية له وراء الصندوق ولبن زبالة كنت آتي مع سلمة إلى سبحة الضحى فيعمد إلى الأسطوانة دون المصحف فيصلي قريبا منها ومن العجيب توهم بعضهم أن المراد بذلك كله الأسطوانة عائشة رضي الله عنه .... الكتاب : خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى
المؤلف : السمهودي

سـمـهـودى از مـحرز بن ثابت نقل كرده است كه او گفت : ((به من خبر رسيد كه مصحف عثمان به دست خالدبن عمرو بن عثمان رسيد وقتى كه مهدى (عباسى ) به حكومت رسيد, آن مصحف را به مـديـنه فرستاد و آن همان قرآنى است كه امروز درمدينه خوانده مى شود با رسيدن آن مصحف به مدينه مصحف حجاج كه در درون صندوقى در پايين منبر قرار داشت , كنار گذاشته شد. ابن زباله گفته است : مالك بن انس به من گفت : حجاج به شهرهاى مهم مصحف هايى را فرستاده بـود بـه مدينه هم مصحفى بزرگ فرستاد اين مصحف درصندوقى كه در طرف راست ستونى كه نـشـانـه مقام پيامبر(ص ) است , قرار داشت وروزهاى پنجشنبه و جمعه صندوق باز مى شد پس از آن كـه مـهـدى عـبـاسى مصحف باارزشى به مدينه فرستاده و در صندوق گذاشته شد, مصحف حجاج برداشته شد)). سـمهودى مى گويد: ((در مورد اين مصحفى كه امروز در قبه اى در وسط مسجداست و منسوب به عثمان مى باشد, كسى چيزى نگفته است )). ابـن نـجـار اولـيـن كـسـى اسـت كه شرح حال مصحف هاى مساجد را نوشته است , اومى گويد: مصحف هاى اوليه به مرور زمان كهنه شده است و اوراق آن ها متفرق گرديده و چيزى از آن ها باقى نمانده است
سمهودی می گوید : « در مورد این مصحفی که امروز در قبه ای در وسط مسجد است و منسوب به عثمان می باشد ، کسی چیزی نگفته است » .
ابن نجار اولین کسی است که شرح حال مصحف های مساجد را نوشته است ، او می گوید : مصحف های اولیه به مرور زمان کهنه شده است و اوراق آنها متفرق گردیده و چیزی از آنها باقی نمانده است »
استاد زرقانی می گوید: (هم اکنون دلیل قاطعی بر وجود مصحف های عثمانی دردست نداریم تا چه رسد به آن که محل وجود آن را تعیین کنیم).
نويسندة الفرقان كه در عصر اخير، به دست نويسندة مصري، محمد عبداللطيف معروف به ابن الخطيب، از علماي معروف مصر معتقد است، علاوه بر تغييرات و تحريفاتي كه پيش از عثمان در قرآن رخ داده است. پس از آن نيز به دست حجاج در دوازده جاي قرآن تغييرات اساسي رخ داده و بر خلاف آن چه در زمان عثمان بوده، ‌ثبت شده است مثلاً مي‌گويد:‌در قصه نوح در آيه 167 سوره شعرا «من المخرجين» بود و در قصه لوط در همين سوره آيه 116، «من المرجومين»، ولي حجاج آن را تغيير داد و «من المرجومين» را در قصه نوح و «من المخرجين» را در قصه لوط آورد كه اكنون بر همين منوال است.

همچنين باقلانى روايتى را نقل مى كند كه طبق آن حجاج به عاصم جحدرى و ابن اصمع دستور داد كه مصاحف را جستجو كنند و هر مصحفى كه مخالف با عثمان بود از بين ببرند و به صاحب آن شصت درهم بدهند. چرا ؟!

سپس مى گويد:
«حجاج خواست مصاحف را به مصحف عثمان برگرداند و چيزى از آن تغيير داده نشود تا اختلاف نيفتد; و ممكن است چيزى را كه با روايت آحاد نقل شده و يا تلاوت آن نسخ شده است، از آن ساقط كرده باشد....

مگر در قرائات اصحاب که خلاف مصحف عثمان بود چه موضوعی بود که حجاج از آن واهمه داشت مخصوصا قرائت ابن مسعود که میگفت اگر کسی به قرائت ابن مسعود قرآن بخواند گردنش را میزنم ؟؟؟!!!!!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

مصحف ابن مسعود از نظر علمای شیعه نیز دچار خدشه و اشکال است و چندان مورد قبول واقع نشده است.

اطلاعاتی در مورد مصحف ابن مسعود

براى ابن مسعود در تفسير، تنها مصحف ايشان نامبرده شده و كتابى ديگر براى وى ذكر نشده است. اين مصحف 111 سوره دارد كه از سوره‏هاى «فاتحه» و معوّذتين (فلق و ناس) خالى است. ايشان سوره فاتحه را جزء قرآن مى‏ دانست؛ اما معتقد بود چون مسلمانان در نمازهاى يوميه هميشه آن را مى‏خوانند، حفظ خواهد شد؛ از اين رو به ثبت آن نيازى نيست؛ ولى دو سوره معوّذتين را از تعويذات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏دانست. ياد آورى مى‏ شود كه هر دو نظر از ويژگيهاى شخصى ايشان است و ساير صحابه آن را نپذيرفته‏ اند.

نكته ديگر در مصحف ايشان، اضافاتى است كه بسيارى از دانشمندان علوم قرآنى آن را نكات تفسيرى مى ‏نامند، نه الفاظ قرآنى. از قرائت ايشان است: كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً [فاختلفوا] فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ ....[1]

تعبير به «اختلفوا» از اضافات تفسيرى ايشان است كه مفهوم آيه و علت بعثت انبيا را روشن مى ‏كند كه چون مردم با هم اختلافات داشته ‏اند، خداوند پيامبرانى را برانگيخت تا وحدت ايجاد كنند.
ايشان گفته است ما در عهد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قرائت كرديم: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ [انّ عليّا مولى المؤمنين‏] ...[2] تعبير «انّ عليّا مولى المؤمنين» از اضافه‏ هاى تفسيرى است، نه الفاظ قرآنى؛ يعنى در زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين‏گونه تفسير مى ‏شد.[3]


[/HR][1] - سوره بقره،آیه213.

[2] - سوره مائده،آیه67.

[3] - آشنايى با تاريخ تفسير و مفسران، حسين علوى مهر،ص: 77


یاسین;620639 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام مصحف ابن مسعود از نظر علمای شیعه نیز دچار خدشه و اشکال است و چندان مورد قبول واقع نشده است. اطلاعاتی در مورد مصحف ابن مسعود براى ابن مسعود در تفسير، تنها مصحف ايشان نامبرده شده و كتابى ديگر براى وى ذكر نشده است. اين مصحف 111 سوره دارد كه از سوره‏هاى «فاتحه» و معوّذتين (فلق و ناس) خالى است. ايشان سوره فاتحه را جزء قرآن مى‏ دانست؛ اما معتقد بود چون مسلمانان در نمازهاى يوميه هميشه آن را مى‏خوانند، حفظ خواهد شد؛ از اين رو به ثبت آن نيازى نيست؛ ولى دو سوره معوّذتين را از تعويذات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏دانست. ياد آورى مى‏ شود كه هر دو نظر از ويژگيهاى شخصى ايشان است و ساير صحابه آن را نپذيرفته‏ اند. نكته ديگر در مصحف ايشان، اضافاتى است كه بسيارى از دانشمندان علوم قرآنى آن را نكات تفسيرى مى ‏نامند، نه الفاظ قرآنى. از قرائت ايشان است: كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً [فاختلفوا] فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ ....[1] تعبير به «اختلفوا» از اضافات تفسيرى ايشان است كه مفهوم آيه و علت بعثت انبيا را روشن مى ‏كند كه چون مردم با هم اختلافات داشته ‏اند، خداوند پيامبرانى را برانگيخت تا وحدت ايجاد كنند. ايشان گفته است ما در عهد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قرائت كرديم: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ [انّ عليّا مولى المؤمنين‏] ...[2] تعبير «انّ عليّا مولى المؤمنين» از اضافه‏ هاى تفسيرى است، نه الفاظ قرآنى؛ يعنى در زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين‏گونه تفسير مى ‏شد.[3]
[/HR][1] - سوره بقره،آیه213. [2] - سوره مائده،آیه67. [3] - آشنايى با تاريخ تفسير و مفسران، حسين علوى مهر،ص: 77

با سلام قبلا در مورد مصحف ابن مسعود و اشکالات آن جوابی تهیه کرده ام :

http://javdan.blogfa.com/post-143.aspx

اما اینکه علت خدشه بر مصحف ابن مسعود از نظر شیعه چیست ؟ آیا قرائت خاص وی یا حذف معوذتین و .... در مورد قرائت خاص وی که هیچ مشکلی نیست زیرا بقول معصوم ع ما به قرائت ابی بن کعب میخوانیم وما هم قرائاتی که ابن مسعود وابی باهم شریکند را قبول داریم . در مورد حذف معوذتین هم در لینک توضیح دادم که مشکل چی بوده وقرائت خود ابن مسعود شامل معوذتین هم بوده !

در مورد اینکه امام صادق ع فرمود اگر ابن مسعود به قرائت ما نخواند گمراه است :فقال أبو عبد اللَّه ع إن كان ابن مسعود لا يقرأ على قراءتنا فهو ضال فقال ربيعة ضال فقال نعم ضال ثم قال أبو عبد اللَّه ع أما نحن فنقرأ على قراءة أبي.

این خبر هیچ دلیلی بر گمراهی ابن مسعود ندارد زیرا همه قرائاتی که ما از ابن مسعود داریم مویداتی از قرائت خود ائمه ع وحتی قرائت ابی بن کعب هم بعنوان شاهد دارند !

ضمن اینکه تقیه را نیز نباید از یاد برد .

مثلا در مورد قرائت خاص آیه 67 مائده از خود ائمه ع دقیقا مثل قرائت ابن مسعود آمده :

30ـ الشيخ محمد بن الحسن الشيباني، في أول تفسيره المسمى بـ (نهج البيان) قال بعض المفسرين ممن روى عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (ع) وعن أبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق (ع) فقال: إن القرآن المجيد يشتمل على أمر ونهي، وناسخ ومنسوخ، ومحكم ومتشابه، وبيان ومبين، ومجمل ومفسر، ومطلق ومقيد" وحقيقة ومجاز، وعام وخاص، ومقدم ومؤخر، وعلى المعطوف المنقطع وعلى الحرف مكان الحرف، وفيه ما هو على خلاف الظاهر في التنزيل – إلى أن ذكر من أمثلة الأخير – قوله تعالى: ولما ضرب ابن مريم إذا قومك منه يضجون، فحرفوها يصدون وكقوله تعالى: "بلغ ما أنزل إليك من ربك" في علي عليه السلام فمحوا اسمه.

(ط) 275ـ علي بن إبراهيم في أول تفسيره وأما هو محرف منه فهو إلى أن قال وقوله عالى: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك ربك في علي كذا نزلت.

(ى) 276ـ وفيه في سورة سبأ حدثني أبي عن ابن أبي عمير عن ابن سنان عن أبي عبد الله عليه السلام قال لما أمر الله تعالى نبيه أن ينصب أمير المؤمنين (ع) للناس في قوله تعالى: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي. الخبر.

(يا) 277ـ فرات بن إبراهيم الكوفي في تفسيره قال حدثنا الحسين معنعناً عن ابن عباس رضي الله عنه في قوله تعالى: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي أنصأمر رسول الله يبلغ فيه الخبر.

(يب) 278ـ الشيخ شرف الدين النجفي في تأويل الآيات الباهرة والسيد التوبلي في (غاية المرام) عن علي بن إبراهيم والظاهر أنه من غير تفسيره عن زيد الشحام قال دخل قتادة بن دعامة على أبي جعفر عليه السلام وسأله عن قوله عز وجل ولقد صدق عليهم إبليس ظنه فاتبعوه إلا فريقاً من المؤمنين قال لما أمر الله نبيه بنصب أمير المؤمنين (ع) للناس وهو قوله تعالى: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي وإن لم تفعل فما بلغت رسالته. الخبر.

(يج) 279ـ أحمد بن علي الطبرسي في (الاحتجاج) عن مهدي بن أبي حرب عن أبي محمد العلوي من ولد الأفطس وكان من عباد الله الصالحين عن محمد بن همام عن محمد بن خالد عن سيف بن عميرة وصالح بن عقبة جميعاً عن قيس بن سمعان عن علقمة بن محمد من المدينةصالحضرمي عن أبي جعفر محمد بن علي عليهما السلام أنه قال حج رسول الله وقد بلغ جميع الشرائع قومه غير الحج والولاية إلى أن قال فلما بلغ غدير خم قبل الجحفة بثلاثة أميال أتاه جبرائيل على خمس ساعات من النهار بالزجر والانتهار والعصمة من الناس فقال يا محمد إن الله عز وجل يقرئك السلام ويقول يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي إلى أن قال بعد كلام طويل ثم تلا (ع) يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي الخبر وهو طويل شريف ورواه الشيخ الجليل الشهيد ابن الفارسي في (روضة الواعظين) مثله ورواه السيد الأجل رضي الدين بن طاؤس قده عن أحمد بن محمد الطبري المعروف بالخليل في كتابه في المناقب عن محمد بن أبي بكر بن عبد الرحمن عن الحسن بن علي أبي محمد الدينوري عن محمد بن موسى الهمداني عن محمد بن خالد الطيالسي عن سيف بن عميرة إلى آخره متناً وسنداً مع اختلاف في بعض الألفاظ.

(يد) 280ـ السيد رضي الدين بن طاؤس في (كشف اليقين) عن كتاب الشيخ الثقة أبي بكر محمد بن أبي الثلج مرسلاً عن الصادق عليه السلام قال أنزل الله عز وجل على نبيه بكراع الغميم يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي وإن لم تفعل الآية.

(يه) 281ـ الرسالة الموضحة تأليف المظفر بن جعفر بن الحسين عن محمد بن معمر عن حمدان المعافى عن علي بن موسى الرضا عن أبيه عن جده جعفر عليهما السلام قال يوم غدير خم يوم عظيم شريف إلى أن قال ثم أنزل الله تبارك وتعالى وعيداً وتهديداً يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي الخ. الخبر.

(يو) 282ـ ابن شهر آشوب في المناقب كما في البحار عن عيسى بن عبد الله عن أبيه عن جده في قوله تعالى: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي فإن لم تفعل عذبتك عذاباً أليماً فطرح عدوى اسم علي عليه السلام.

(يز) 283ـ الأمالي عن ابن أبي عمير عن ابن سنان عن أبي عبد الله عليه السلام قال لما أمر الله نبيه أن ينصب أمير المؤمنين (ع) للناس في قوله تعالى يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي. الخبر.

(يح) 284ـ السياري عن ابن عمير عن بعض أصحابه عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله جل ذكره يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي فإن لم تفعل فما بلغت رسالته.

(يط) 285ـ علي بن يا أيهاص عيسى في (كشف الغمة) عن زر عن عبد الله قال كنا نقرأ على عهد رسول الله الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك إن علياً مولى المؤمنين الآية.

(ك) 286ـ محمد بن الحسن الشيباني في (نهج البيان) في عداد الآيات المحرفة وكقوله تعالى يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك في علي فمحوا اسمه (ع).

روى الحسكاني : (عن عبد الله بن أبي أوفى، قال : سمعت رسول الله (ص) يقول يوم غدير خـمّ، و تلا هذه الآية ( يا أَيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنْزِلَ إلَيْكَ... )، ثـمّ رفع يديه حتّى يرى بياض إبطيه، ثـمّ قال : « ألا مَن كنتُ مولاه ... و روى الواحدي في أسباب النزول، و السيوطي في الدرّ المنثور، عن أبي سعيد الخدري، قال : نزلت هذه الآية في علي بن أبي طالب :
( يا أَيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنْزِلَ إلَيْكَ مِن رَبِّكَ )
و في تفسير السيوطي : (عن ابن مسعود قال : كنّا نقرأ على عهد رسول الله (ص)، يا أيّها الرّسول بلّغ ما أنزل إليك من ربّك - أنّ عليّاً مولى المؤمنين - و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...) قصد ابن مسعود، أنّهم كانوا على عهد رسول الله يقرؤون في تفسير الآية هكذا.
و كان نزول هذه الآية في غدير خمّ.

همچنین شواهد وقرائن صحیحی مانند قرائت شنبوذیان و درگیری با عثمان ومخالفت حجاج و ....هیچ شبهه ای بر مقصود ما باقی نمیگذارد .

خیر البریه;620739 نوشت:
روى الحسكاني : (عن عبد الله بن أبي أوفى، قال : سمعت رسول الله (ص) يقول يوم غدير خـمّ، و تلا هذه الآية ( يا أَيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنْزِلَ إلَيْكَ... )، ثـمّ رفع يديه حتّى يرى بياض إبطيه، ثـمّ قال : « ألا مَن كنتُ مولاه ... و روى الواحدي في أسباب النزول، و السيوطي في الدرّ المنثور، عن أبي سعيد الخدري، قال : نزلت هذه الآية في علي بن أبي طالب :
( يا أَيُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنْزِلَ إلَيْكَ مِن رَبِّكَ )
و في تفسير السيوطي : (عن ابن مسعود قال : كنّا نقرأ على عهد رسول الله (ص)، يا أيّها الرّسول بلّغ ما أنزل إليك من ربّك - أنّ عليّاً مولى المؤمنين - و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...) قصد ابن مسعود، أنّهم كانوا على عهد رسول الله يقرؤون في تفسير الآية هكذا.
و كان نزول هذه الآية في غدير خمّ.

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که عرض شد آیه«يا أَيُّهَا الرَّسُول‏ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏‏»[1](اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‏اى) در روز غدیر و در مورد جانشینی حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است و در این مساله هیچ شکی نداریم.

اما آیا نام حضرت علی(علیه السلام) در این آیه ذکر شده است؟!

همانطور که مستحضر هستین این مورد تنها آیه ای نیست که در مورد حضرت علی(علیه السلام) وجود دارد و علمای شیعه و سنی در مورد این مساله اتفاق دارند، به برخی از این آیات اشاره می شود:

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏»[2]

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا»[3]

«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ‏ الْمُؤْمِنينَ‏ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ »[4]. در این آیه منظور از صالح المومنین حضرت علی(علیه السلام) است.

و سایر آیات متعددی که در مورد حضرت علی(علیه السلام) وجود دارد. آیا باید گفت چون شان نزول این آیات در مورد آن حضرت است، نام ایشان نیز ذکر شده بود و بعدا حذف شده است؟!

مستحضر هستین یکی از ادله مهم عدم تصریح به نام حضرت علی(علیه السلام) در قرآن این است که دشمنان به خاطر حفظ موقعیت شان و غصب خلافت آن حضرت، مجبور نشوند آیات قرآن را دست کاری و تحریف لفظی کنند و قرآن از تحریف مصون بماند.

بنابر این مواردی که در بعضی از منابع به نام امیرالمومنین علی(علیه السلام) تصریح شد، از باب تفسیر آن آیه است نه اینکه قرآن به صورت دیگری نازل شده باشد و بعدا تحریف صورت گرفت.


[/HR][1] - سوره مائده،آیه67.

[2] - سوره ماتده،آیه55.

[3] - سوره مائده،آیه3.

[4] - سوره تحریم،آیه4.


یاسین;622183 نوشت:
بنابر این مواردی که در بعضی از منابع به نام امیرالمومنین علی(علیه السلام) تصریح شد، از باب تفسیر آن آیه است نه اینکه قرآن به صورت دیگری نازل شده باشد و بعدا تحریف صورت گرفت.

سلام

قبلا هم اشاره گردید که قران دو تا است قران به معنی اول یا همان وحی معجز که قابل تغییر نیست ودر لوح محفوظ در صدور علم داده شدگان وقران دوم که بیان وتفسیر آیات بوده همو ست که بنص صحیح بخاری و کتاب کافی جناب عمر میگفت که آیه رجم و .... درش بوده است و بعدا حذف و تجرید شد .

ویا بنص امام قرطبی در تفسیرش :

قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!!

تفسير القرطبي ج 8 ص 196 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671 ، دار النشر : دار الشعب – القاهرة

وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد !

حال چه کسی این اسامی را از قرآن حذف نمود و اجتهاد کرد وباعث تفرقه گردید ؟ مگربجز ثقل ثانی اجازه نسخ آیات را کسی دارد ؟ والله اعلم ؟!

همچنین تجرید و پیرایش فضائح زنان قریش:

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من كان كثير
القراءة لسورة الاحزاب كان يوم القيامة في جوار محمد صلى الله عليه وآله وأزواجه ثم
قال: سورة الاحزاب فيها فضائح الرجال والنساء من قريش وغيرهم، يا ابن سنان إن سورة
الاحزاب فضحت نساء قريش من العرب، وكانت أطول من سورة البقرة، ولكن نقصوها وحرفوها

واز طریق اهل سنت :

قال الحافظ ابن عبد البر في التمهيد :" وروى أبو نعيم الفضل بن دكين قال حدثنا سيف عن مجاهد قال : كانت الأحزاب مثل سورة البقرة أو أطول ، ولقد ذهب يوم مسيلمة قرآن كثير ، ولم يذهب منه حلال ولا حرام "

مقدار زیادی از سوره احزاب منجمله آیه رجم در جنگ با مسیلمه در منطقه یمامه از دست رفت ....

عن زر قال قال لي أبي بن كعب كائن تقرأ سورة الأحزاب أو كائن تعدها قال قلت ثلاثا وسبعين آية قال قط لقد رأيتها وإنها لتعادل سورة البقرة ولقد قرأنا فيها الشيخ والشيخة . . . وزاد نكالا من الله والله عليم حكيم
الراوي: أبي بن كعب المحدث: الألباني – المصدر: السلسلة الصحيحة – الصفحة أو الرقم: 6/975
خلاصة حكم المحدث: إسناده صحيح

وعن عائشة قالت: كانت سورة الأحزاب تقرأ في زمان النبي(ص) مائتي آية فلمّا كتب عثمان المصاحف لم يقدر منها إلاّ على ما هو الآن .

در مورد سوره احزاب كه قبلا ديديم كه اصحاب گفته اند كه مثل سوره بقره يعني 286 آيه داشته اما الان 73 آيه دارد ؟ سه چهارم سوره یا دو سومش توسط حزب سقیفه تنقیح و تجرید گردید بدستور خلیفه که گفت : جردوا قرآنکم .....

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد روایاتی که ذکر کردین توجه به نکات ذیل مفید خواهد بود انشاالله:

خیر البریه;622320 نوشت:
ویا بنص امام قرطبی در تفسیرش :

قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!!

آیا ابن عباس معصوم بود وقولش برای ما حجت است؟!

ما در مورد روایاتی که منصوب به معصومین واهل بیت(علیهم السلام) می گوییم که اگر مخالف قرآن بود آن را بر دیوار بزنید، تا چه رسد به روایتی که ابن عباس نقل کند.

در مورد آیات ناسخ و منسوخ در کتابهای علوم تفسیری مفصل بحث شده است، و این مورد در هیچ کتابی جز موارد نسخ قرآن ذکر نشده است.

خیر البریه;622320 نوشت:
وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد !

حال چه کسی این اسامی را از قرآن حذف نمود و اجتهاد کرد وباعث تفرقه گردید ؟ مگربجز ثقل ثانی اجازه نسخ آیات را کسی دارد ؟ والله اعلم ؟!

همچنین تجرید و پیرایش فضائح زنان قریش:

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من كان كثير
القراءة لسورة الاحزاب كان يوم القيامة في جوار محمد صلى الله عليه وآله وأزواجه ثم
قال: سورة الاحزاب فيها فضائح الرجال والنساء من قريش وغيرهم، يا ابن سنان إن سورة
الاحزاب فضحت نساء قريش من العرب، وكانت أطول من سورة البقرة، ولكن نقصوها وحرفوها

. عبد اللَّه بن سنان گويد كه امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كه سوره احزاب را بسيار تلاوت كند در روز رستاخيز در پناه و همسايگى حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و همسران او باشد، پس آنگاه فرمود: سوره احزاب رسوايى‏ها و بدنامى‏هاى مردان و زنان قريش و غير آنان را در بر دارد. اى ابن سنان! به راستى، سوره احزاب زنان قريش عرب را رسوا ساخت و از سوره بقره درازناك‏تر بود ولى از آن كاستند و تحريفش نمودند. [راوى اين روايت از سران واقفيّه است و اين روايت جعلى و نادرست است و قرآن هرگز تحريف نشده است‏].[1]
ملاحظه می فرمایید که این روایت نیز قابل قبول نمی باشد


[/HR][1] - شیخ صدوق، ثواب الاعمال-ترجمه حسن زاده، ص: 253

یاسین;629704 نوشت:
آیا ابن عباس معصوم بود وقولش برای ما حجت است؟!

ما در مورد روایاتی که منصوب به معصومین واهل بیت(علیهم السلام) می گوییم که اگر مخالف قرآن بود آن را بر دیوار بزنید، تا چه رسد به روایتی که ابن عباس نقل کند.

در مورد آیات ناسخ و منسوخ در کتابهای علوم تفسیری مفصل بحث شده است، و این مورد در هیچ کتابی جز موارد نسخ قرآن ذکر نشده است.

با سلام وتشکر

شما بهتر میدانید در حوزه قران وحدیث ، از مجموع اخبار و روایات حتی قرائات مختلف باید به مقصود وهدف رسید واخبار وقرائات مربوطه متواتر ند.

اما در وثاقت ابن عباس شکی نیست واخبارقادحش از جعلیات معاویه است :

والاخبار المروية في كتب السير والروايات الدالة على مدح ابن عباس
وملازمته لعلي ومن بعده الحسن والحسين ( عليهم السلام ) كثيرة ، وقد ذكر المحدث
المجلسي قدس سره مقدارا كثيرا منها في أبواب مختلفة من كتابه البحار ، من
أراد الاطلاع عليها فليراجع سفينة البحار في مادة عبس . معجم الرجال خویی .

اما در مورد عرضه احادیث بر قرآن ، کدام قران و قرائت ؟!

روایتی که خودش یک قرائت است آیا مخالف با قران است ؟!

یاسین;629704 نوشت:
[راوى اين روايت از سران واقفيّه است و اين روايت جعلى و نادرست است و قرآن هرگز تحريف نشده است‏]

اگر فقط همین روایت بود شما درست میگفتید اما روایات متواترند حتی از خود قران !

خیر البریه;629731 نوشت:
اما در وثاقت ابن عباس شکی نیست واخبارقادحش از جعلیات معاویه است :

بسم الله الرحمن الرحیم

در وثاقت ابن عباس بحث نداریم، بحث در روایتی است که به ایشان نسبت داده می شود. اگر روایت را از خودش نقل کند، برای ما اعتباری ندارد چون معصوم نیست. اگر روایت را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا امیرالمومنین(علیه السلام) نقل کند، باید دید آیا این روایت با اصول مسلم دینی مطابق است یا معارض. اگر با اصول مسلم دینی معارض باشد، مانند هر روایتی که شخص دیگری از معصوم نقل کرده باشد برای ما قابل قبول نخواهد بود.

یاسین;629801 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

در وثاقت ابن عباس بحث نداریم، بحث در روایتی است که به ایشان نسبت داده می شود. اگر روایت را از خودش نقل کند، برای ما اعتباری ندارد چون معصوم نیست. اگر روایت را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا امیرالمومنین(علیه السلام) نقل کند، باید دید آیا این روایت با اصول مسلم دینی مطابق است یا معارض. اگر با اصول مسلم دینی معارض باشد، مانند هر روایتی که شخص دیگری از معصوم نقل کرده باشد برای ما قابل قبول نخواهد بود.

با سلام وتشکر

بحث خوبی است فقط کاربران تا آخر دنبال کنند زیرا بررسی ناقص مشکل ساز میشود .

اصول مسلم دینی چگونه اثبات میشوند ؟

آیا همین اصول مسلم از راهی بجز تواتر بدست می آیند ؟

مثلا بحث حلیت متعه از اصول مسلم اسلام است حتی خود سنیان در صحاحشان متواترا بحث حلیت آن و تحریم خودسرانه خلیفه را تصریح کرده اند که جای هیچ گونه شکی نیست وهیچ کس قدرت خدشه بر ان را ندارد .

حال ببینیم تفسیر و تغییر ایه متعه توسط خلفایی که قرآنی برای خود جمع کردند و مصاحف مخالف را سوختند :

وأخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن الأنباري في المصاحف والحاكم وصححه من طرق عن أبي نضرة قال : قرأت على ابن عباس { فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة } قال ابن عباس : { فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى } . فقلت : ما نقرؤها كذلك! فقال ابن عباس : والله لأنزلها الله كذلك ثلاث مرات. حدیث صحیح

ببینید این ملعونین چگونه با کتاب خدا بازی کردند والله ورسولش را مسخره کردند ، ابن عباس 3 مرتبه میگوید به الله قسم که الله چنین نازل کرده بود (اما سیاسیون بعدا آنرا تغییر دادند تا برخلاف امر جناب عمر نباشد )

واز طریق ائمه علیهم السلام هم بکرات روایت شده که نزول آیه چنین بوده است .

حتی اخبار متواتر اهل سنت نیز موید ماست :

جناب عمر در تحریم متعه بصراحت میگوید که الله هر چه خواست برای رسولش حلال کرد وقران منازلش تمام شد ورسول هم مرد و.... وحزب منافقش حتی آیه قرآن را هم ناقص کردند تا سخن عمر برخلاف قران نباشد :

وعن أبي نضرة قال كان ابن عباس يأمر بالمتعة وكان ابن الزبير ينهى عنها قال فذكرت ذلك لجابر بن عبد الله فقال على يدي دار الحديث تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم فلما قدم عمر قال إن الله كان يحل لرسوله ما شاء وإن القران قد نزل منازله فأتموا الحج والعمرة لله كما أمركم الله واتقوا نكاح هذه النساء فلن أوتي برجل نكح إمرأة إلى أجل إلا رجمته بالحجارة وفي رواية وافصلوا حجكم عن عمرتكم فإنه أتم لحجكم وأتم لعمرتكم رواه مسلم وفي رواية صحيحة لأحمد قال جابر تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم ومع أبي بكر فلما ولى عمر خطب الناس فقال إن القرآن هو القرآن !!! وإن رسول الله صلى الله عليه و سلم هو الرسول وإنها كانتا متعتان على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم إحداهما متعة الحج والأخرى متعة النساء. عمده ابن تیمیه

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



سوال:
چرا حجاج مثل عثمان مصاحفی جمع کرد و به امصار فرستاد ؟!

پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم

مصحف عبد اللّه ابن مسعود داراى ويژگيهاى خاصی بود، 1. از جمله اینکه ترتیب سوره ها در آن مصحف با سایر مصحف های متفاوت و این چنين بود: سبع طوال، مئين، ثانى، حواميم، ممتحنات و مفصلات.[1] 2. دومین ویژگی این مصحف تعداد سوره های آن بود. اين مصحف 111 سوره داشت؛ زيرا فاقد سوره حمد و سوره‏هاى معوذتين بود. او بر اين عقيده بود كه ثبت سوره ‏ها در مصحف براى حفظ آن از پراكندگى و گمشدن است كه سوره حمد به جهت تكرار قرائت آن در نمازها هرگز گم نمى‏شود. يا آنكه سوره حمد، عدل قرآن است و نبايد جزء قرآن آورده شود. اما دليل نياوردن دو سوره معوّذتين اين بود كه او اين دو سوره را جزء قرآن نمى‏دانست، بلكه دعاى چشم ‏زخم (باطل السحر) مى‏دانست كه از جانب خدا بر پيغمبر وحى شد تا براى سلامتى حسنين آن را بخواند و آنان را از چشم ‏زخم محفوظ دارد. او هرگاه مى‏ديد كه در مصحفى اين دو سوره را نوشته ‏اند، آن را پاك مى‏كرد و مى‏گفت: غير قرآن را با قرآن خلط نكنيد و هرگز در نماز اين دو سوره را نمى‏خواند.

3. صاحب كتاب الاقناع روايتى نقل كرده كه در آن آمده است: در مصحف ابن مسعود براى سوره برائت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* ثبت شده بود. سپس مى‏نويسد:نبايد آن را معتبر دانست.

4. اين مصحف در بسيارى از آيات و كلمات قرآنى، با مشهور مخالفت دارد؛ زيرا ابن مسعود بر اين باور بود كه مى‏توان كلمات قرآن را به مترادف آن تبديل كرد. او مى‏گفت: هرگاه كلمه‏اى بر شما دشوار باشد يا براى خواننده فهم آن مشكل آيد، مى‏توان آن را به كلمه ديگر كه سهل و واضح است و معناى آن را دارد، تبديل كرد. او كلمه زخرف را به كلمه ذهب تبديل مى‏كرد و كلمه عهن را به كلمه صوف؛ زيرا معناى هر دو كلمه در هر دو موضع يكى است. او در تعليم يك نفر اعجمى كه تلفظ كلمه اثيم بر وى دشوار بود، تجويز كرد تا به جاى آن بگويد: «انّ شجرة الزقوم طعام الفاجر» به جاى «طَعامُ الْأَثِيمِ».

5. ابن مسعود در مصحف خود برخى كلمات را براى روشن شدن مراد آيه به كلمات ديگر تبديل مى‏كرد، مثلا «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما» را به «... فاقطعوا ايمانهما» تبديل كرد؛ زيرا معلوم نبود مراد آيه كدام دست است و يا آيه «وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ» را به صورت «و اقيموا الوزن باللسان» ثبت كرده بود؛ زيرا معتقد بود اقامه وزن به واسطه زبانه ترازوست و يا آيه «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا» را «انى نذرت للرحمان صمتا ...» ثبت كرده بود؛ زيرا روزه صمت (سكوت) نذر كرده بود.

6. او احيانا الفاظى را به منظور شرح و تفسير در ضمن جمله‏ها و عبارات قرآن مى‏افزود. اينگونه زوائد تفسيرى كه در كلام گذشتگان بسيار به چشم مى‏خورد، در مواردى بود كه موجب اشتباه با نصّ قرآنى نمى‏گرديد. مثلا در آيه 213 سوره بقره:
«كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً [فاختلفوا] فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ...» افزودن «فاختلفوا» براى روشن شدن اين مطلب بود كه بعثت انبيا پس از اختلاف بوده است. بنابر نقل سيوطى از ابن مردويه، ابن مسعود مى‏گفت: در زمان پيامبر آيه 67 سوره مائده را اينگونه تلاوت مى‏كرديم: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ [ان عليا مولى المؤمنين‏] وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ...» از اين موارد در مصحف ابن مسعود بسيار است كه براى روشن شدن مفهوم آيه، بر آيات افزوده شده است؛ البته اين افزودنها پرسشهايى از جمله مسأله تحريف را مطرح كرده است، ولى بسيارى از اين نسبتها قطعى نيست و احتمال دخالت سياست در جعل و نسبت خلاف به ابن مسعود بسيار مى‏رود، بويژه كه وى مخالفتهايى با حكام وقت داشت. از طرف ديگر مواردى از اين زيادتها جنبه تفسيرى و توضيحى دارد و در آن زمان بسيار متداول بوده است كه صحابه در كنار مصحف خود مطالب تفسيرى را مى‏نوشتند و به ديگران نقل مى‏كردند تا مفهوم و پيام آيه در ميان مردم حفظ شود.[2]

اما آیا نام حضرت علی (علیه السلام) در این آیه ذکر شده است؟!

همانطور که مستحضر هستین این مورد تنها آیه ای نیست که در مورد حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد و علمای شیعه و سنی در مورد این مساله اتفاق دارند، به برخی از این آیات اشاره می شود:

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏»[3]

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا»[4]

«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ‏ الْمُؤْمِنينَ‏ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ[5]» در این آیه منظور از صالح المومنین حضرت علی (علیه السلام) است.

و سایر آیات متعددی که در مورد حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد. آیا باید گفت چون شان نزول این آیات در مورد آن حضرت است، نام ایشان نیز ذکر شده بود و بعدا حذف شده است؟!

مستحضر هستین یکی از ادله مهم عدم تصریح به نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن این است که دشمنان به خاطر حفظ موقعیت شان و غصب خلافت آن حضرت، مجبور نشوند آیات قرآن را دست کاری و تحریف لفظی کنند و قرآن از تحریف مصون بماند.

بنابر این مواردی که در بعضی از منابع به نام امیرالمومنین علی (علیه السلام) تصریح شد، از باب تفسیر آن آیه است نه اینکه قرآن به صورت دیگری نازل شده باشد و بعدا تحریف صورت گرفت.

__________________
[1]. معرفت، محمدهادی‏، تاريخ قرآن، متن، ص: 90؛ خدایی اصفهانی، اکرم‏، اهميت قرائت عاصم به روايت حفص، ص: 83
[2]. معرفت، محمدهادی‏‏، تاريخ قرآن، متن، ص: 90-92.
[3]. مائده: 5/ 55.
[4]. مائده: 5/ 3.
[5]. تحریم: 66/ 3.

موضوع قفل شده است