امکان وجودی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امکان وجودی

با سلام و احترام
با فرض اینکه موجودات به اصطلاح امکانی ازلی باشند دیگر از راه اثبات حدوث آنها امکان وجودیشان ثابت نمیشود و در واقع وجود آنها نمیتواند محکوم به امکان و احتمال باشد؛بلکه فقط محکوم به ضرورت می باشد و آنچه که در مورد موجودات محکوم به امکان است شکل و صورت فعلی آنهاست.
در کتاب تبیین براهین راهی دیگر برای اثبات امکانی بودن موجودات معهود آمده که ظاهرا اشکال فوق را ندارد لطفا این راه یا هر آنچه این موضوع را اثبات میکند را توضیح و تبیین فرمایید!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

پرسش:
با فرض این که موجودات به اصطلاح امکانی ازلی باشند دیگر از راه اثبات حدوث آن ها امکان وجودیشان ثابت نمی شود و در واقع وجود آن ها نمی تواند محکوم به امکان و احتمال باشد؛ بلکه فقط محکوم به ضرورت می باشد و آن چه که در مورد موجودات محکوم به امکان است شکل و صورت فعلی آن هاست.
در کتاب تبیین براهین راهی دیگر برای اثبات امکانی بودن موجودات معهود آمده که ظاهرا اشکال فوق را ندارد لطفا این راه یا هر آن چه این موضوع را اثبات می کند را توضیح و تبیین فرمایید.!

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال، توجه به دو مقدمه ضروری است.
_ مقدمه اول:
تمام موجوداتی که در عالم موجودند بر دو دسته بیشتر نیستند.
یا وجود داشتن برای آنان ضروری است که واجب الوجود نامیده می شوند و یا وجود داشتن برایشان ضروری نیست.
دسته دوم، از آن جا که یا وجود دارند، قطعا وجود نداشتن نیز برایشان ضروری و لازم نیست. این موجودات، را ممکن الوجود می نامند.
به بیان دیگر، موجودی که واجب الوجود است، نمی تواند نباشد و نمی توان فرض کرد که نباشد.
سایر موجودات نیز، بودن و نبودن برایشان ضروری نیست. به همان اندازه که می توانند باشند، به همان اندازه نیز می توانند نباشند.(1)
موجودات ممکن الوجود، از نظر زمانی بر دو دسته اند:
یا می توان زمانی را به عنوان اولیه لحظه خلقت آنان در نظر گرفت. به صورتی که در زمان قبلی، نبوده اند. این دسته از ممکنات را حادث زمانی هستند.
و یا نمی توان چنین زمانی را برای آنان در نظر گرفت. یعنی هر موقع را شما به عنوان ابتدای زمان و اولین لحظه از زمان در نظر بگیرید، این موجود در آن لحظه بوده است. این دسته نیز، قدیم زمانی هستند.
بنا بر این، تمام ممکنات، حادث نیستند.

_ مقدمه دوم:
امکان و ضرورت، به یک اعتبار، اقسام دیگری نیز دارد. بالذات، بالغیر و بالقیاس.
توضیح این که: گاهی یک موجود را به خودی خود و بدون توجه به هیچ چیز دیگری در نظر می گیریم. در این صورت، وجود داشتن برای آن چیز، یا ضروری است یا ضروری نیست.
قسم اول را ضروری بالذات و واجب الوجود بالذات می نامیم (یعنی موجودی که به خودی خود وبدون توجه به هیچ موجود دیگری و یا در نظر گرفتن رابطه با موجود دیگری، بودنش ضروری است.)
قسم دوم را ممکن بالذات می نامیم ( یعنی موجودی که به خودی خود و بدون توجه به هر موجود دیگری، بودن و نبودن برایش مساوی است و هیچ یک برایش ضرورت ندارد.)
تا این جا قسم بالذات برای امکان و ضرورت به دست آمد.

گاهی، توجه ما به خود شیء نیست. بلکه وقتی رابطه یک موجود با وجود داشتن را درنظر می گیریم، موجود دیگری را نیز در کنار آن به عنوان علت مد نظر داریم. در این صورت، وصفی که نسبت می دهیم، وصف بالغیر است.
در این صورت، موجودی که به خودی خود و از نظر ذات، بودن و نبودن برایش امکان داشت، وقتی با توجه به علتش در نظر گرفته می شود، بودن برایش ضروری می شود.
این امر در صورتی است که علت تامه برای تحقق آن موجود ممکن، فراهم باشد. در این صورت، بودن آن موجود، ضروری است ولی این ضرورت، بالغیر است و با ضرورتی که در ابتدای بحث به عنوان ضرورت بالذات بیان کردیم، تفاوت دارد.
این ضرورت، در مورد موجودات ممکن الوجود بالذاتی است که علت تامه شان فراهم است. بنا بر این، امکان بالذات، منافاتی با ضرورت بالغیر ندارد.(2)

با توجه به این دو مقدمه، درست است که موجودی که محقق می شود و حادث می شود، ضرورت می یابد، اما این ضرورت، ضرورت بالغیر است و منافاتی با امکان ذاتی ندارد. این موجود که محقق شده است، در عین این که از نظر ذاتی و بدون لحاظ علتش، حالت امکان دارد، به واسطه این که علتش مهیا است، ضروری شده است، ضرورتی بالغیر.
پس، این موجود، موضوع و محور بحث در برهان امکان و وجوب است و می توان از آن شروع کرد و به واجب الوجود رسید.
به این صورت که: موجودات عالم، بر دو دسته اند: ممکن بالذات و واجب بالذات.
ممکن بالذات، به خودی خود، بودن برایش ضرورت ندارد، پس این موجود برای وجود یافتن نیاز به علتی دارد.
علت این موجود ممکن، یا خودش است، یا علتی مشابه خودش (یعنی ممکن الوجودی دیگر) یا واجب الوجود بالذات.
خودش نمی تواند باشد، چون دور باطل است.
مشابه خودش نمی تواند باشد، چون تسلسل باطل است.
بنا بر این علت آن موجود، واجب الوجود است. یعنی موجودی که بودن برایش ضروری است و نبودنش محال است.(3)

ــــــــــــــــــــ
(1) نهایه الحکمه، مرحله 4، فصل 1.
(2) پیشین، فصل 2.
(3) پیشین، مرحله 12، فصل 2.

موضوع قفل شده است