بازگشت همه به سوی خداست

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بازگشت همه به سوی خداست

باسلام
درایه 15سوره شوروی بازگشت انسان به سوی خداخواهدبود
اول اینکه مگرچه رفتی بوده که بازگشت داره دوم اینکه مگراکنون به سوی خدانیستیم که بعدمرگمان خواهیم بود
سوم اینکه اگرمنظوربازگشت انسان به خوبی هاست که اینطورنیست عده ای عذاب میشوندالبته اگرعذاب راعدالت بدانیم قابل فهم است الان مشکل حقیردقیقا درفهم معنای بازگشت هست مگرماازسوی خدا امدیم که به نزدخدابازگشت خواهیم کرد,,,اگربله پس یعنی اکنون نزدخدانیستیم که بازگشتمان نزدخداست؟بازهم اگربله پس چگونه خداوند ازطناب گردن به مانزدیک تراست؟
یاحق

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

احمد;616041 نوشت:
باسلام
درایه 15سوره شوروی بازگشت انسان به سوی خداخواهدبود
اول اینکه مگرچه رفتی بوده که بازگشت داره دوم اینکه مگراکنون به سوی خدانیستیم که بعدمرگمان خواهیم بود
سوم اینکه اگرمنظوربازگشت انسان به خوبی هاست که اینطورنیست عده ای عذاب میشوندالبته اگرعذاب راعدالت بدانیم قابل فهم است الان مشکل حقیردقیقا درفهم معنای بازگشت هست مگرماازسوی خدا امدیم که به نزدخدابازگشت خواهیم کرد,,,اگربله پس یعنی اکنون نزدخدانیستیم که بازگشتمان نزدخداست؟بازهم اگربله پس چگونه خداوند ازطناب گردن به مانزدیک تراست؟
یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت پرسشگر محترم و طلب توفیق الهی
ابتدا لازم است بیان کنیم در چهار آیه از کتاب خدا جمله "إِلَيْهِ الْمَصير" وجود دارد.1- سوره مائده آیه هجدهم 2- سوره غافر آیه سوم. 3- سوره شوری آیه پانزدهم 4- سوره تغابن آیه 3
و اما پاسخ پرسش شما در خود آیه وجود دارد که حتی می توان با خواندن ترجمه آیه هدف آن را فهمید.که بدانیم جهان هستی توسط حرکت به یک سمت و سو یعنی به طرف خدا می رود.
هیچ اشکالی ندارد که بگوییم جهانی که حادث است و موجوداتش از قبل وجود نداشتند و با اراده الهی موجود شدند، بدون درنگ بعد از خلقت به سوی مقصد شان یعنی خالق متعال روانه شوند.زیرا که او مقصد نهایی و آخرین ایستگاه همه موجودات است تا به ابدیت بپیوندند.در نتیجه همه سمت و سوی هستی به سوی خدا است و انسان هم جزیی از آن است.
جهان خلقت زیر نظر خالقی مدبر و توانا به سوی مقصدی روشن در حرکت است. هیچ جزیی از هستی جایی خارج از ملک او نرفته است که بازگردد. یعنی هیچ جزیی از مبدأ خود فاصله نگرفته که دوباره باز گردد. همه عالم محضر خدای متعال است. این محاسبات ما است که برای خود آمد و رفتی فرض می کنیم و چون موجودی جسمانی همراه با حقیقتی روحانی هستیم، ناچاریم صرفا برای مدتی کوتاه در مکانی که دنیا نام دارد زندگی کنیم و امتحان پس دهیم.پس مرگ بهانه ای برای دیدن جهان ابدیت و دروازه ای برای ورود به سامانی ازلی است تا در سرای دیگر ببینیم وعده حق را که انجام شدنی است. و این وعده جز به مرگ و حضور همه جانبه نزد خدای متعال میسر نمی شود.
این گونه تعابیر در کتاب خدا به معنای هشدار به ما انسان ها است که فراموش نکنیم قیامتی هست که در باره آن بیندیشیم و باید در پیشگاه خدا نمره امتحانی خود را که از حاصل کشت در مزرعه دنیا کسب کرده ایم دریافت کنیم و بدانیم همگان روزی در یک جا و در صحرایی به نام محشر جمع می شویم و نتیجه اعمال خود را مشاهده می کنیم.
خدای متعال فرمود:
"فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصير"(1)
پس به همين دلیل تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شده‏اى استقامت نما، و از هوى و هوس هاى آنان پيروى مكن، و بگو:به هر كتابى كه خدا نازل كرده ايمان آورده‏ام و مأمورم در ميان شما عدالت كنم خداوند پروردگار ما و شما است نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصى در ميان ما نيست و خداوند ما و شما را در يك جا جمع مى‏كند، و بازگشت (همه) به سوى اوست.
شبیه به این تعبیر در یکی دیگر از آیات الهی وجود دارد آن جا که می فرماید:"الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ"(2)
آن ها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: ما از آنِ خدایيم و به سوى او بازمى‏گرديم.
در نتیجه:

اولا رفتی نبوده که بازگشتی در آن تصور شود.همه موجودات مبدأیی دارند که محل پدیداری شان است و معادی دارند که باید از مبدأ شان به سوی معادشان حرکت کنند. پس جایی نرفتند تا دوباره بازگردند.جایی به وجود آمدند تا دمی بیاسایند و امتحانی پس دهند و سپس به سمت خدا حرکت کنند.
این آغاز و انجام هر موجودی است.و در خصوص انسان ها، رها کردن تن در خاک و اوج گرفتن در افلاک است.انسان باید معادی داشته باشد که بتواند نتیجه اعمال خود را در آن مشاهده کند و گرنه اصل خلقت، امری کاملا بیهوده می بود.
ثانیا همه موجودات به سمت خدا هستند و کسی نیست که بتواند خارج از دایره ملک الهی پدیدار شود و در سمتی دیگر حرکت کند. ثالثا در این آیات، معنای بازگشت به سوی خدا بازگشت به سوی میعاد گاه حق است که برای مومنان بازگشت به سوی خیر و بهشت و برای کافران بازگشت به سوی بد و جهنم است.خدای متعال در آن روز،حاکمیت حق و عدل را نشان می دهد و اتفاقا خوب بودنش در این است که آن روز به عدالت رفتار کند و حق هر کسی را مطابق با رفتار و کردارش بدهد.
رابعا بله ما از سوی خدا آمدیم اما کجا آمدیم؟ معلوم است که وارد این دنیا با این کیفیت زندگی شدیم و سر انجام توسط مرگ به آن سوی دنیا یعنی سرای ابدیت منتقل می شویم تا زندگی جدیدی را که کاملا متفاوت با زندگی دنیا است، تجربه کنیم. و اما چگونه خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است؟ پاسخش کاملا معلوم است که وقتی تمام ذرات عالم وجود حق را شهادت می دهند به این معنا است که حضورش را در جزء جزء وجودشان گواهی می کنند.انسان نیز از این موضوع مستثنی نیست و حتی به دلیل برتری اش بر سایر موجودات، بهتر و بیشتر وجود حق را در درونش حس می کند و این، یعنی نزدیک تر بودن خالق متعال از رگ گردن انسان به خود انسان.دقت کنیم!

پی نوشت ها:
1-سوره شوری،آیه 15
2-سوره بقره،آیه 156

محسن;617329 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت پرسشگر محترم و طلب توفیق الهی
ابتدا لازم است بیان کنیم در چهار آیه از کتاب خدا جمله "إِلَيْهِ الْمَصير" وجود دارد.1- سوره مائده آیه هجدهم 2- سوره غافر آیه سوم. 3- سوره شوری آیه پانزدهم 4- سوره تغابن آیه 3
و اما پاسخ پرسش شما در خود آیه وجود دارد که حتی می توان با خواندن ترجمه آیه هدف آن را فهمید.که بدانیم جهان هستی توسط حرکت به یک سمت و سو یعنی به طرف خدا می رود.
هیچ اشکالی ندارد که بگوییم جهانی که حادث است و موجوداتش از قبل وجود نداشتند و با اراده الهی موجود شدند، بدون درنگ بعد از خلقت به سوی مقصد شان یعنی خالق متعال روانه شوند.زیرا که او مقصد نهایی و آخرین ایستگاه همه موجودات است تا به ابدیت بپیوندند.در نتیجه همه سمت و سوی هستی به سوی خدا است و انسان هم جزیی از آن است.
جهان خلقت زیر نظر خالقی مدبر و توانا به سوی مقصدی روشن در حرکت است. هیچ جزیی از هستی جایی خارج از ملک او نرفته است که بازگردد. یعنی هیچ جزیی از مبدأ خود فاصله نگرفته که دوباره باز گردد. همه عالم محضر خدای متعال است. این محاسبات ما است که برای خود آمد و رفتی فرض می کنیم و چون موجودی جسمانی همراه با حقیقتی روحانی هستیم، ناچاریم صرفا برای مدتی کوتاه در مکانی که دنیا نام دارد زندگی کنیم و امتحان پس دهیم.پس مرگ بهانه ای برای دیدن جهان ابدیت و دروازه ای برای ورود به سامانی ازلی است تا در سرای دیگر ببینیم وعده حق را که انجام شدنی است. و این وعده جز به مرگ و حضور همه جانبه نزد خدای متعال میسر نمی شود.
این گونه تعابیر در کتاب خدا به معنای هشدار به ما انسان ها است که فراموش نکنیم قیامتی هست که در باره آن بیندیشیم و باید در پیشگاه خدا نمره امتحانی خود را که از حاصل کشت در مزرعه دنیا کسب کرده ایم دریافت کنیم و بدانیم همگان روزی در یک جا و در صحرایی به نام محشر جمع می شویم و نتیجه اعمال خود را مشاهده می کنیم.
خدای متعال فرمود:
"فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصير"(1)
پس به همين دلیل تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شده‏اى استقامت نما، و از هوى و هوس هاى آنان پيروى مكن، و بگو:به هر كتابى كه خدا نازل كرده ايمان آورده‏ام و مأمورم در ميان شما عدالت كنم خداوند پروردگار ما و شما است نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصى در ميان ما نيست و خداوند ما و شما را در يك جا جمع مى‏كند، و بازگشت (همه) به سوى اوست.
شبیه به این تعبیر در یکی دیگر از آیات الهی وجود دارد آن جا که می فرماید:"الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ"(2)
آن ها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: ما از آنِ خدایيم و به سوى او بازمى‏گرديم.
در نتیجه:

اولا رفتی نبوده که بازگشتی در آن تصور شود.همه موجودات مبدأیی دارند که محل پدیداری شان است و معادی دارند که باید از مبدأ شان به سوی معادشان حرکت کنند. پس جایی نرفتند تا دوباره بازگردند.جایی به وجود آمدند تا دمی بیاسایند و امتحانی پس دهند و سپس به سمت خدا حرکت کنند.
این آغاز و انجام هر موجودی است.و در خصوص انسان ها، رها کردن تن در خاک و اوج گرفتن در افلاک است.انسان باید معادی داشته باشد که بتواند نتیجه اعمال خود را در آن مشاهده کند و گرنه اصل خلقت، امری کاملا بیهوده می بود.
ثانیا همه موجودات به سمت خدا هستند و کسی نیست که بتواند خارج از دایره ملک الهی پدیدار شود و در سمتی دیگر حرکت کند. ثالثا در این آیات، معنای بازگشت به سوی خدا بازگشت به سوی میعاد گاه حق است که برای مومنان بازگشت به سوی خیر و بهشت و برای کافران بازگشت به سوی بد و جهنم است.خدای متعال در آن روز،حاکمیت حق و عدل را نشان می دهد و اتفاقا خوب بودنش در این است که آن روز به عدالت رفتار کند و حق هر کسی را مطابق با رفتار و کردارش بدهد.
رابعا بله ما از سوی خدا آمدیم اما کجا آمدیم؟ معلوم است که وارد این دنیا با این کیفیت زندگی شدیم و سر انجام توسط مرگ به آن سوی دنیا یعنی سرای ابدیت منتقل می شویم تا زندگی جدیدی را که کاملا متفاوت با زندگی دنیا است، تجربه کنیم. و اما چگونه خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است؟ پاسخش کاملا معلوم است که وقتی تمام ذرات عالم وجود حق را شهادت می دهند به این معنا است که حضورش را در جزء جزء وجودشان گواهی می کنند.انسان نیز از این موضوع مستثنی نیست و حتی به دلیل برتری اش بر سایر موجودات، بهتر و بیشتر وجود حق را در درونش حس می کند و این، یعنی نزدیک تر بودن خالق متعال از رگ گردن انسان به خود انسان.دقت کنیم!

پی نوشت ها:
1-سوره شوری،آیه 15
2-سوره بقره،آیه 156

باسلام
شمافرمودیدبازگشت کافربه جهنم است
نسل کافرانسان هست ونسل انسان ادم,
ادم ع که ازبهشت امده پس بازگشت کافرنمیتواندبه جهنم باشد
اگرطبق تفسیرشمابازگشت به خوبی هاست پس ایه بازگشت کافران راهم حتی به خوبی هابازگشت میدهد چراکه بازگشت همه به نزدخداوخداسرچشمه خوبی هاست مگراین اینکه تعریف شماراردکنیم
طبق صحبت شماماازسوی خداامدیم ونزدخدامیرویم حال دراینجایعنی همه ی ماازسرچشمه خوبی هاامدیم وطبق بازگشتمان به خداهرگزبه بدی نمیرویم اینطورنیست؟
یاحق

سلام...سوال خیلی زیبا و با ارزش هست...که موجب شد تفکر کنم...تشکر از شما...از نظر من معنایا این مطلب اینه که خداوند انسان رو در امتحانات سخت دنیا برای پرورش و تکامل گویی تنها گذاشته گویی به ظاهر خودش رو پشت پرده پنهان کرده که عاشقان حقیقیش دریابندش:ok::hamdel: منظورمو بد برداشت نکنیدا خدا مارو رها نکرده منظورم یه خورده پیچیدس...و عشقیه...یکم درکش برای عوام شاید سخت باشه.....خودمونی بگم...لذا بهشت که اوج جایگاه انسانه و اوج نزدیکی به خداست انسان دقیقا حس می کنه از این قایم موشک بازی درد دوری عشق راحت شده و به عشق حقیقی دست پیدا کرده...از این عشق یعنی خالق بوجود اومدیم و بسوی این عشق می رویم...یه بعد پیچیده ترشم ببینیم اینه که هر کجا بریم خدا اونجا هست مهم اینه که عاشقش باشیم انگاه کل مسیر و رفت و برگشت در هر زمان و مکان خدایی می شویم:hamdel: امیدوارم منظورمو رسونده باشم:Cheshmak:

احمد;617473 نوشت:
باسلام
شمافرمودیدبازگشت کافربه جهنم است
نسل کافرانسان هست ونسل انسان ادم,
ادم ع که ازبهشت امده پس بازگشت کافرنمیتواندبه جهنم باشد
اگرطبق تفسیرشمابازگشت به خوبی هاست پس ایه بازگشت کافران راهم حتی به خوبی هابازگشت میدهد چراکه بازگشت همه به نزدخداوخداسرچشمه خوبی هاست مگراین اینکه تعریف شماراردکنیم
طبق صحبت شماماازسوی خداامدیم ونزدخدامیرویم حال دراینجایعنی همه ی ماازسرچشمه خوبی هاامدیم وطبق بازگشتمان به خداهرگزبه بدی نمیرویم اینطورنیست؟
یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ می توان بیان کرد آیاتی که از بازگشت به سوی حق سخن می گوید، بیشتر به معنای هشدار و عبرت برای ما انسان ها است که بدانیم سر انجام در دادگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد و باید پاسخ گوی اعمال مان باشیم.
البته همه انسان ها چون آفریده خدای متعال اند،با فطرتی پاک به دنیا می آیند،اما در گذر روزگار یا از دین خود بر می گردند،یا به دلیل ارتکاب اعمال خلاف از حالت انسانی خود خارج می شوند.

هر مولودی(موجودی) با فطرتی حق طلب به دنیا می آید.و این مطابق آیه قرآن و روایت پیامبر صلوات الله علیه است.
خدای متعال فرمود:
"فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ"(1)
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند.
و پیامبر بزرگوار اسلام فرمود:
"كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَة"(1)
همان طور که ملاحظه می شود، هر انسانی با فطرت پاک و بهشتی به دنیا می آید و آنانی که فریب دنیا رو می خورند، فطرت شان آلوده می شود و این سنت الهی است و قرار نیست کسانی که مرتکب معصیت الهی می شوند و هر گونه ظلمی را در حق دیگر بندگان روا می دارند در انتظار بازگشت به سوی حق و دریافت رحمت و بخشش الهی باشند که این کاملا با عدالت خداوندی نا سازگار است.
خدای متعال افرادی که به گمراهی کشیده شده اند را از چارپایان گمراه تر می داند و می فرماید:
"وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ"(3)
به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آن ها دل ها (عقل ها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بينند و گوش هايى كه با آن نمى ‏شنوند آن ها هم چون چهارپايان اند بلكه گمراه تر! اينان همان غافلان اند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراه اند)
و اما پاسخ به این مطلب که چون از طرف خدا به دنیا آمده ایم و به سوی او باز می گردیم، پس نباید به سوی بدی پیش رویم چون به سوی خدا می رویم،توجیه منطقی ندارد، زیرا خدای متعال در مسیر بازگشت ما به سوی خود،دنیا را قرار داد تا ما را امتحان کند . در نتیجه حضور هر موجودی در این عالم خاکی،طی کردن مسیر دنیا و رسیدن به عالم آخرت است و پیمودن این راه، مستلزم مواجهه با سختی ها و ممنوعیت ها است که اگر با صبوری سختی ها را پشت سر گذاشت و با صبر از ممنوعیت ها چشم پوشید، با کوله باری از خوبی ها به ملاقات کردگار خود می رود و گرنه عاقبتی دیگر در انتظارش خواهد بود.

پی نوشت ها:
1- سوره روم آیه 30
2-علامه مجلسی محمد باقر،بحار الانوار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر،جلد 64،ص 134
3- سوره اعراف، آیه 179

محسن;618383 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ می توان بیان کرد آیاتی که از بازگشت به سوی حق سخن می گوید، بیشتر به معنای هشدار و عبرت برای ما انسان ها است که بدانیم سر انجام در دادگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد و باید پاسخ گوی اعمال مان باشیم.
البته همه انسان ها چون آفریده خدای متعال اند،با فطرتی پاک به دنیا می آیند،اما در گذر روزگار یا از دین خود بر می گردند،یا به دلیل ارتکاب اعمال خلاف از حالت انسانی خود خارج می شوند.

هر مولودی(موجودی) با فطرتی حق طلب به دنیا می آید.و این مطابق آیه قرآن و روایت پیامبر صلوات الله علیه است.
خدای متعال فرمود:
"فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ"(1)
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار ولى اكثر مردم نمى‏دانند.
و پیامبر بزرگوار اسلام فرمود:
"كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَة"(1)
همان طور که ملاحظه می شود، هر انسانی با فطرت پاک و بهشتی به دنیا می آید و آنانی که فریب دنیا رو می خورند، فطرت شان آلوده می شود و این سنت الهی است و قرار نیست کسانی که مرتکب معصیت الهی می شوند و هر گونه ظلمی را در حق دیگر بندگان روا می دارند در انتظار بازگشت به سوی حق و دریافت رحمت و بخشش الهی باشند که این کاملا با عدالت خداوندی نا سازگار است.
خدای متعال افرادی که به گمراهی کشیده شده اند را از چارپایان گمراه تر می داند و می فرماید:
"وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ"(3)
به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آن ها دل ها (عقل ها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏كنند، و) نمى‏فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بينند و گوش هايى كه با آن نمى ‏شنوند آن ها هم چون چهارپايان اند بلكه گمراه تر! اينان همان غافلان اند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراه اند)
و اما پاسخ به این مطلب که چون از طرف خدا به دنیا آمده ایم و به سوی او باز می گردیم، پس نباید به سوی بدی پیش رویم چون به سوی خدا می رویم،توجیه منطقی ندارد، زیرا خدای متعال در مسیر بازگشت ما به سوی خود،دنیا را قرار داد تا ما را امتحان کند . در نتیجه حضور هر موجودی در این عالم خاکی،طی کردن مسیر دنیا و رسیدن به عالم آخرت است و پیمودن این راه، مستلزم مواجهه با سختی ها و ممنوعیت ها است که اگر با صبوری سختی ها را پشت سر گذاشت و با صبر از ممنوعیت ها چشم پوشید، با کوله باری از خوبی ها به ملاقات کردگار خود می رود و گرنه عاقبتی دیگر در انتظارش خواهد بود.

پی نوشت ها:
1- سوره روم آیه 30
2-علامه مجلسی محمد باقر،بحار الانوار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر،جلد 64،ص 134
3- سوره اعراف، آیه 179

باسلام
اولا مگرماهنگام خلقت ازدادگاه خداامدیم که هنگام بازگشت نزدخدابه دادگاه اوبرویم
ایه صریحا اشاره به بازگشت داره یعنی همانطورکه ازنزدخدابه زمین فرستاده شدیم واین بازگشت چیزی جزازبهره مندی نعمت نیست انسان همانطورکه فرمودیدبافطرت پاک می اید وبازگشتش حتی اگردردنیافطرتش راناپاک کند به سوی مقصد ابتدایی میرودوپاک میشود
انچه که باعث ناپاک شدن بیش ترفطرتی شده نوع قراردادن وظرف فطرت برای اوبوده واین منافاتی باعدالت خداندارد اگه بگیم چون خداقدرت فطرت رودرابتدادریکی بیش ترقراربده این بی عدالایست هرگزاینطورنیست چراکه اگراین رابپذیریم پس چون جایگاه وحقیقت انسان ازفرشته بالاتراست ایاخدابه فرشته بی عدالتی کرده نه هرگزاینطورنیست بی عدالتی یعنی محروم نمودن شخصی ازحق مسلم خود حال چه کسی,,چه طلبی,,وچه حق ,,مسلمی,,دارد که که نسبت به اوبی عدالتی شده باشد؟یقینا هیچ کس وهیچ چیز
پس انسان گناه کارپاک میشودبی انکه عذاب شودچون خداوندرحمان مطلق است کافیست تاکمی به اطراف خودازماهی دراب وپرنده دراسمان واین همه رنگ های شگفت اوروگوناگون بنگریم تاببینیم هنرمندورحمان وعنایت کننده وبخشنده واقعی کیست...
درموردحیوانات فرمردید...سوالی ازشمادارم قران کریم فرموده است حیوان گمراه است حال سوال من این است حیوانی که خداوندفرموده گمراه است ایااوباظرف وجودی خودش میداندگمراه است؟قطعا حیوان نمیداندگمراه است امادراصل گمراه است انسان هاهم نمیدانندگمراه اندامادرحقیقت گمراه اند حال بعضی بیشتروبعضی کمترالبته
یاحق

احمد;618584 نوشت:
باسلام
اولا مگرماهنگام خلقت ازدادگاه خداامدیم که هنگام بازگشت نزدخدابه دادگاه اوبرویم
ایه صریحا اشاره به بازگشت داره یعنی همانطورکه ازنزدخدابه زمین فرستاده شدیم واین بازگشت چیزی جزازبهره مندی نعمت نیست انسان همانطورکه فرمودیدبافطرت پاک می اید وبازگشتش حتی اگردردنیافطرتش راناپاک کند به سوی مقصد ابتدایی میرودوپاک میشود
انچه که باعث ناپاک شدن بیش ترفطرتی شده نوع قراردادن وظرف فطرت برای اوبوده واین منافاتی باعدالت خداندارد اگه بگیم چون خداقدرت فطرت رودرابتدادریکی بیش ترقراربده این بی عدالایست هرگزاینطورنیست چراکه اگراین رابپذیریم پس چون جایگاه وحقیقت انسان ازفرشته بالاتراست ایاخدابه فرشته بی عدالتی کرده نه هرگزاینطورنیست بی عدالتی یعنی محروم نمودن شخصی ازحق مسلم خود حال چه کسی,,چه طلبی,,وچه حق ,,مسلمی,,دارد که که نسبت به اوبی عدالتی شده باشد؟یقینا هیچ کس وهیچ چیز
پس انسان گناه کارپاک میشودبی انکه عذاب شودچون خداوندرحمان مطلق است کافیست تاکمی به اطراف خودازماهی دراب وپرنده دراسمان واین همه رنگ های شگفت اوروگوناگون بنگریم تاببینیم هنرمندورحمان وعنایت کننده وبخشنده واقعی کیست...
درموردحیوانات فرمردید...سوالی ازشمادارم قران کریم فرموده است حیوان گمراه است حال سوال من این است حیوانی که خداوندفرموده گمراه است ایااوباظرف وجودی خودش میداندگمراه است؟قطعا حیوان نمیداندگمراه است امادراصل گمراه است انسان هاهم نمیدانندگمراه اندامادرحقیقت گمراه اند حال بعضی بیشتروبعضی کمترالبته
یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
در پاسخ می تون گفت:
انسان در انجام عمل خود مختار است و هر کاری چه بد یا خوب را با اراده و اختیارش انجام می دهد. پس دلیلی ندارد که اگر با قصد و آگاهی مرتکب خلاف و فطرت پاکش آلوده شد،در مسیر بازگشت دوباره فطرتش پاک شود. به این بهانه که به سوی خدا می رود و خدای متعال منشا پاکی ها و خیرات است.
اگر ما به چنین فرضی معتقد شویم، نتیجه اش انکار عدالت الهی و بهشت و جهنم است!زیرا در فرض تصور هر کسی در دنیا هر کاری را (قتل و غارت و ظلم و تجاوز به نوامیس مردم و ...) که دلش خواست انجام می دهد و هیچ ترسی از قیامت و مجازات نزد خدای متعال به دل راه نمی دهد. چون خیالش آسوده است که در مسیر بازگشت به سوی حق به همان فطرت اولیه اش باز می گردد!
آیا می توانیم یک شخص عاقل را بیابیم که به چنین مبدا و معادی ایمان پیدا کند؟ قطعا کسی پیدا نخواهد شد.زیرا فرض سوال با عدالت الهی سازگاری ندارد و نمی توان قیامتی را برای بشر فرض کرد.بله انسان به سوی خدا باز می گردد تا محصولی که از مزرعه دنیا برداشت کرده است را به پیشگاه حق عرضه کند.انسان به سوی خدا باز می گردد تا نتیجه امتحان خود را مشاهده کند.
و اما در پاسخ به این پرسش که در باره گمراهی چار پایان بیان کردید می توان گفت:
انسان موجودی با شعور و آگاه است و خوبی را از بدی تشخیص می دهد، پس نمی تواند با حیوان مقایسه شود. انسان به دلیل فطرت خدا شناسانه خود که میل به پذیرش حق دارد به طور ذاتی از بدی ها فاصله می گیرد.چنین موجودی،نمی تواند در نهاد اولیه اش گمراه باشد.
علاوه، تعالیم دینی با تفسیری آسان و همه فهم مسیر حق را به تمام انسان ها نمایاندند. زحمت و رنجی که پیامبران الهی برای هدایت انسان ها متحمل شدند، از عهده انسان عادی خارج بود.به همین دلیل هیچ کسی نمی تواند بگوید من نیز چون چارپان گمراهم پس مسئولیتی ندارم! مثل این که شخصی هنگام روز با انکار آفتاب بگوید شب است.
و اما این توضیح لازم است که تمثیل به گمراهی حیوانات برای نزدیکی مسئله به ذهن و صرفا مقایسه ادراک آن ها با فهم انسانی است. که در برابر انسان ها، راه درست را از نادرست تشخیص نمی دهند و تا آخرین لحظه زندگی به راهنما آن هم برای رفع نیاز های اولیه خود محتاج اند.و گرنه حیوانات برابر با نوع خلقت خود، شعور و درک حد اقلی نسبت به موجودیت خود دارند.
پس گمراهی حیوان، گمراهی خاص خود است که ثمره ای ندارد. چون ذات حیوان همان است که ما مشاهده می کنیم در نیتجه گمراهی اش برای او مسئولیتی در پی نخواهد داشت.
اما انسانی که علم و شعور دارد، اما متاسفانه در مسیر گناه قدم بر می دارد، فطرت پاک خود را آلوده کرده.وی در این هنگام از حیوان هم پست تر است. چون حیوان نا خواسته گمراه است، اما انسان با اراده اش که تابع خواست شیطان شده، به راه باطل قدم می گذارد.
در هر صورت مثال گمراهی حیوان در برابر گمراهی انسان، فقط از باب تشبیه است که ذهن را به پیام اصلی معطوف کند که مواضب رفتار مان باشیم که قیامت و باز گشتی در انتظار ما است.
موضوع قفل شده است