جمع بندی مکاشفه؛ شیطانی یا رحمانی؟

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مکاشفه؛ شیطانی یا رحمانی؟

یا هو ...
با سلام
به نظر شما تا چه حد میشه به مکاشفات اطمینان کرد؟
البته با توجه به اینکه مکاشفات در طبقاتی از آسمان اتفاق میافته که شیاطین هم در آنجا هستند...
ممنون میشم نظرات دوستان رو در این باره بدونم...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

راهی آسمان;613300 نوشت:
یا هو ...
با سلام
به نظر شما تا چه حد میشه به مکاشفات اطمینان کرد؟
البته با توجه به اینکه مکاشفات در طبقاتی از آسمان اتفاق میافته که شیاطین هم در آنجا هستند...
ممنون میشم نظرات دوستان رو در این باره بدونم...

باسمه تعالی
با عرض سلام و تشکر از سوالی که مطرح فرمودید

در جواب سوال شما باید عرض کنم:
در باب اطمینان به مکاشفه باید بدانیم که یکی از بحث های مهم هر علمی که از روش معرفتی خاص برای شناخت حقایق خارجی سود می جوید ، ملاک های لازم برای ارزیابی ادعاهای مطرح شده بر اساس آن روش ، و میزان قابل اعتماد بودن آن در دست یابی به دانشی مطابق با واقع است . علوم تجربی و عقلی برای رسیدن به واقع از حس و عقل سود می برند اما عرفان نظری ، از روش کشف و شهود قلبی برای مواجهه با حقایق هستی سود می برد. مسئله میزان و ملاک درباره این روش نیز به جد مطرح است.

عارف بر چه اساسی می تواند به شهودهای خویش اعتماد کند ؟ آیا امکان خطا ، همان گونه که برای دیگر منابع شناخت انسان وجود دارد، در مورد روش شهودی نیز هست؟ اگر چنین است ، چه ملاکی برای تشخیص شهودهای صادق از شهودهای کاذب وجود دارد؟
در بیان عارفان می توان سه میزان برای علم عرفان به دست آورد:

الف:میزان عام یا شریعت
ب:میزان خاص مبتنی بر تجربه های استاد و پیر سلوک
این دو میزان مورد اتفاق همه محققان عرفان است
ج:عقل ، که تنها در منابع متاخر عرفانی آمده است. برای روشن شدن چگونگی میزان قرار گرفتن این سه در مکاشفه های عرفانی توضیحی درباره هرکدام ارائه می دهیم

شریعت یا میزان عام:

عارفان در طول تاریخ عرفان، همواره بر این مسئله تاکید داشته اند که مشاهده های عرفانی، برای هرکسی که رخ بدهد و در هر مرتبه ای که باشد اگر مطابق با شریعت نباشد، کاذب است و قابل اعتماد نمی باشد. بنابراین، شهودهای عرفانی همواره باید از ناسازگاری با حقایق دینی به دور باشند تا بتوان به عنوان حقایق بر آنها تکیه کرد. از این رو نباید هیچ گونه تعارضی میان معارف شریعت و حقایق مشهود عارف وجود داشته باشد .

شریعت را نیز بدان سبب میزان«عام» نامیده اند که برای همه اشخاص و در تمام حالت ها و شرایط معیار تلقی می شود. بر خلاف میزان خاص که با توجه به حالت ها و استعدادهای افراد، معیارهای خاصی را برای محک زددن تجربه ارائه می دهد که لزوما بر تجربه های مشابه، در حالت ‌ها و اوقات متفاوت و افراد دیگر قابل انطباق نیست.

آنچه عرفا را وا می دارد که شریعت را چونان میزانی عام برای ارزیابی شهودهای عرفانی مطرح کنند ، این قاعده کلی است که همواره باید کشف‌هایی را که در مراتب و مراحل سلوکی نازل تر رخ می دهند با محک تجربه ‌های عرفانی عالی تر سنجید. حال باید دید عالی ترین کشف ها و مشاهد ه های عرفانی از نظر عارفان ، از آن چه کسانی است؟

از نظر عارفان ،بالاترین مقام های کشفی که با بالاترین مقامات سلوکی متناظر است و از آن به «کشف تام» یا «کشف اتم» تعبیر می شود، به رسول مکرم اسلام ، خاتم رسل صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص دارد، زیرا پیوند وثیقی میان مراتب «طهارت » و مراتب و درجات «کشف» وجود دارد. هر چه جان انسان پاک تر و دورتر از کدورت های دنیوی و ظلمانی باشد ، کشف او منزه تر از انحراف ها خواهد بود. تعبیری که عارفان به ویژه در اشاره به طهارت معنوی انسان به کار می برند، «مزاج روحانی اعدل» است

همان گونه که در بحث های طب سنتی ، بدن دارای مزاجی دانسته می شود که مرکب از تمامی عناصر فعال در آن است، عارفان درباره ساحت معنوی انسان نیز معتقدند که ساختار روحانی وی ترکیبی دارد که از آن به مزاج معنوی و روحانی تعبیر می شود. روح انسان بنا بر ترکیب ویژگی های فطری و اکتسابی خود، این مزاج را می یتبد. هر اندازه اعتدال و استقامت در ترکیب این مزاج بیشتر باشد ، مکاشفه ها و شهود های انسان شفاف تر خواهد بود. اینکه در احادیث ما وارد شده است که در هر انسان ترکیبی از جنود عقل و جهل، یعنی ملکات روحانی و ملکات نفسلنی ، وجود دارند، شاید تفسیری بر همین عنوان «مزاج روحانی» باشد .
در روایت معروفی نقل می شود که عقل و جهل، هر کدام هفتاد و پنج جند(سپاه) دارند[1] در این میان، در برخی از انسان های برگزیده، تنها جنود عقل هستند که ترکیب مزاجی را تشکیل می دهند و در جان آنها از جنود جهل خبری نیست.

این چنین مزاجی ، مزاج اعدل خواهد بود . اهل معرفت بر این باورند که با تشکیل مزاج اعدل ، هر شهودی که برای این جان پاک رخ می دهد ، حق صُراح و کشف تام خواهد بود؛ به دلیل آنکه طهارت نوعی نیروی فرقان در انسان ایجاد می کند که می توان با بهره مندی از نور آن، از ورطه توهم ها و خیال های صرف در امان ماند، هر چه مزاج روحانی انسان به مزاج اعتدالی نزدیک تر باشد ، مکاشفه های وی صحیح تر می گردد. مقام «مزاج اعدل» تعبیر دیگری از مقام «عصمت» است:

[اصح‏المكاشفات‏ و أتمها انما يحصل لمن يكون مزاجه الروحاني أقرب إلى الاعتدال التام كارواح الأنبياء و الكمل من الأولياء، صلوات اللَّه عليهم، ثم لم يكون أقرب إليهم نسبة][2]


[صحیح ترین و بی نقص ترین مکاشفه ها برای کسی پیش می آید که مزاج روحانی اش به اعتدال تام نزدیک تر باشد ؛ مثل ارواح انبیا و اولیای کامل و سپس کسانی که در نسبت(مزاج روحانی)بدان ها نزدیک ترند.]


از همین رو ،«کشف تام محمدی» باید معیاری برای سنجش تمام مکاشفه های عرفانی قرار گیرد.
پی‌نوشت:
1-اصول کافی ، ج1، کتاب عقل و جهل،ح 14
2-قیصری ، شرح فصوص، تصحیح آشتیانی، ص111

این کشف تام، از نظر عرفا، چیزی نیست جز مجموعه حقایقی که در قالب دین مبین اسلام از سوی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ابلاغ گردیده است.
لازمه چنین برداشتی ارائه تفسیری عرفانی از فرایند نزول وحی است. در واقع ، عارفان وحی را پدیده ای از سنخ مکاشفه عرفانی و علم حضوری می دانند و معتقدند فرایند نزول وحی به واسطه جبرئیل علیه السلام به قلب ایشان، فرایندی در بردارنده انتقال گزاره ها به روش حصولی از راه سمع یا بصر نیست.

آنها معتقدند همین نزول جبرئیل و تلقی وحی از سوی حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید به نحو کشفی و حضوری تفسیر شود .

در معارف دینی نیز با استناد به برخی آیات قرآنی همچون « ما کذب الفواد ما رای» النجم 11، چنین تفسیری تایید شده است. همچنین مسئله «علم لدنی» که در آیات و روایات آمده است نیز، از دیدگاه اهل معرفت از مقوله کشف و حضور است و نه ذهنی و حصولی.

معراج حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و اله و سلم نیز در نظر دقیق باید در ذیل مقوله کشف بررسی گردد .



بنابراین با میزان عام یعنی شریعت ختمی می توان مشاهدات عرفانی را سنجید : «...وازنین له بمیزان ربهم العام[1](آنها شهودهای خویش را با میزان عام خداوندشان می سنجند)

پی‌نوشت:
1-قونوی ، اعجاز البیان، ص
19

جناب قیصری هم ضمن توضیحی پیرامون سنجش شهودات عرفانی، قرآن و حدیث را میزان عام معرفی می کند:
[للفرق بينها و بين الخيالية الصرفة موازين يعرفهاارباب‏الذوق‏ و الشهود بحسب مكاشفاتهم كما ان‏ للحكماء ميزاناً يفرق بين الصواب و الخطاء و هو المنطق. منها ما هو ميزان عام و هو القرآن و الحديث المنبئ كل منهما عن الكشف التام المحمدي، صلى اللَّه عليه و آله‏][1]

[برای تمایز نهادن میان کشف های صریح و کشف هایی که چیزی جز خیال نیستند، میزان هایی هستند که جز صاحبان ذوق و شهود به حسب مکاشفه هایشان، آنها را می دانند. همان گونه که حکیمان برای تمایز نهادن میان درست و نادرست(در علوم عقلی)میزانی دارند و آن منطق است. از جمله این میزان ها ، میزان عام است که همان قرآن و حدیث است که از کشف تام محمدی صلی الله علیه و آله و سلم خبر می دهند.]

البته طرح چنین میزانی برای عرفان، چنان که برخی گفته اند ، آن را به یک علم نقلی تبدیل نمی کند، بلکه بر عکس ، عارفان با تکیه بر روش شهودی به عنوان روش مستقل عرفان، به حقایق دست می یابند و سپس برای اطمینان ، این معارف را با معیارهای دینی محک می زنند.

از همین رو، بیشترین حجم شرح های عمیق آیات و روایات را عارفان ارائه داده اند . آنها با تکیه بر روش خود ، اسرار و رموز شریعت را می گشایند و آنها را در اختیار دیگران قرار می دهند . آری ، عارفان با توجه به منزلتی که برای معارف وحیانی به عنوان کشف تام قائلند، از آن ذوق می گیرند و با شنیدن آیات الهی به مکاشفه های بدیعی می رسند که از باطن عمیق آیات پرده بر می اندازد ، باطنی که بدون این مکاشفه ها راهی بدان نبود.

پی‌نوشت:
1-قیصری،شرح فصوص،ص100-101

استاد سلوک یا میزان خاص


در آثار عرفانی بر این نکته تاکید می شود که پیمودن طریق دشوار سلوک، بدون راهنمایی پیر راه، پی آمدهایی وخیمی برای سالک دارد. اصولا پیمودن این راهف بدون استاد در فضای عرفان امری نا پسند و گاهی خطرناک و کم نتیجه تلقی می شود.

یکی از کار کردهای استاد، راهنمایی سالک درباره ویژگی شهودات و تشخیص القائات شیطانی از شهودها و القائات رحمانی است. استاد که منازل سلوکی را پیش تر زیر نظر استادی دیگر ، پیموده است، با پیچ و خم های راه آشناست و می تواند سالک را در دریافتن علت رخداد برخی شهودها یا تجربه کردن برخی حالت ها یاری دهد.



پیر راه بنا به تجربه های نیرومند خود و قدرت نفوذ در دل سالک ، می داند در هر مرحله ای چه حالی و چه شهودی درست است. البته باید خاطر نشان ساخت آنچه استاد در اختیار شاگرد قرار می دهد نیز برگرفته از شریعت است و بی ارتباط با آن نیست. از این رو، این میزان نیز به نوعی بر میزان نخست استوار است

صائن الدین ، شارح قواعد التوحید ،در شرح عبارت جد بزرگوار خویش، ص 406 پس از آوردن میزان عقل، اینگونه به میزان خاص اشاره می کند:

[هذا كلّه إذا لم يكن له شيخ‏ مسلك‏ يرشده‏، و امام مكمِّل يقتدى به، و بيده مقاليد أقفاله و أحواله (إقباله و أحواله، أفعاله و أحواله- خ) و امّا إذا كان له ذلك، فلكل منزل و مقام بحسب كلَّ وقت و استعداد، علوم و ميزان يخصُّه، ينبّه السالك بحسب تفرُّسه مراقى استعداده على تلك العلوم بموازينها،]

[تمام این سخنان(درباره میزان عقل)در موردی بود که سالک، شیخ راهی نداشت تا ارشادش کند و امام مکملی نداشت که به او اقتدا نماید تا کلید اعمال و احوال وی در دستان او باشد ، برای هر منزل و مقامی بنابر هر وقت و استعدادی، علوم ویژه و معیاری خاص دارد که استاد، سالک را به تناسب میزان استعدادی که در وی می یابد، بر آن علوم با موازینش راهنمایی می کند.]

اهل معرفت درباره استاد واقعی معتقدند او بر تمام جنبه های جان سالک احاطه دارد و به نیت های آشکار و پنهان وی علم دارد . جایگاه استاد در رفع امراض معنوی همانند جایگاه پزشک در درمان بیماری های جسمانی است او نیاز مندی ها وویژگی های روحانی شاگرد را می شناسد وبا توجه به احاطه ای که به پی آمد ذکرها و اعمال ومراقبات عرفانی مختلف دارد با توجه به وقت ،استعداد،وویژگی های وی دستورهای لازم را به وی تجویز می کند از همین رواز برخی عارفان نقل شده است که اگر سالک نیمی از عمر خوش را در طلب استادی کامل مکمل سپری کند چیزی از دست نداده است

عقل (میزان سوم)

با بررسی تاریخی اثار عرفانی می توان دانست که عارفان اسلامی تا مدت ها از دو میزان پیش گفته مدد می جستند تا اینکه پس از گذشت دوران اولیه تکامل عرفان، میزان سومی نیز افزوده شد.

افزوده شدن میزان عقل ، هم زمان با حرکتی بود که عرفان اسلامی در دوران بلوغ خود پس از ابن عربی در تعامل با عقل آغازکرد .
در قرن هشتم ، ابو حامد ترکه ظهور کرد . وی از عارفانی است که نخست در فضای فلسفه مشائی گام نهاد و سپس به دلیل قانع نشدن به عرفان روی آورد . او در کتاب قواعد التوحید در استدلالی کردن مبانی عرفان نظری تلاش ارزشمندی انجام داد و کوشید بر مدعای وحدت شخصی وجود برهان عقلی اقامه کند . ویفعقل را نه معارض با عرفان و شهود قلبی ، بلکه در شرایطی خاص یکی از میزان هایی می داند که می تواند در تمایز نهادن میان شهودهای کاذب و صادق سودمند باشد .

البته این عقل ،از دیدگاه عرفا، عقل مشایی نیست، بلکه عقلی است که از آن به عقل« منور » تعبیر می شود

شارح آن کتاب، «صائن الدین» در ص 404 -406نیز بیان او را می پذیرد و از آن دفاع می کند:


[فلئن قيل: انّ علومنا وجدانيَّة، و كما لا يفتقر في حصول العلوم الوجدانيَّة الضروريَّة إلى صناعةآليَّة مميِّزة، فكذلك العلوم الحاصلة لنا بالذوق و الوجدان.
قلنا: انّ ما يجده بعض السالكين قد يكون مناقضاً لما يجده البعض الآخر منهم، و لهذا قد ينكر البعض منهم البعض الآخر في ادراكاتهم و معارفهم، و متى عرفت هذا، فنقول: لا بُدَّ للسالكين من اصحاب المجاهدة ان يحصِّلوا العلوم الحقيقيَّة الفكرية النظريَّة اولًا بعد تصفية القلب بقطع العلايق المكدِّرة المظلمة و تهذيب الأخلاق و ترتيبها (و تزيينها- خ ل) حتى يصير هذه العلوم النظريَّة التي تكون من جملتها الصناعة الاليَّة المميِّزة بالنسبة إلى المعارف الذوقيَّة كالعلم الآلىِّ- المنطقي بالنسبة إلى العلوم النظريَّة الغير المتسقة (المنسقة- خ) المنتظمة، فلو تحيَّر الطالب السالك و توقَّف في بعض المطالب التي لا تحصل له بالفكر و النظر، حصَّله بالطريق الآخر، و يدرك وجه الحق فيه بالملكات المستفادة من هذه العلوم الحاصلة له بالفكر و النظر]

[پس اگر گفته شود که علوم ما(عارفان) از سنخ علوم وجدانی است و همان گونه که در به دست آوردن علوم وجدانی ضروری، به یک صناعت و فن ابزاری ممیز (مانند منطق)نیازی نیست ، به همین ترتیب علوم حاصل از ذوق و وجدان نیز مشمول همین حکم اد ، در این صورت می گوییم :...بی گمان آنچه برخی از سالکان (با شهود خویش) می یابند، گاه با آنچه برخی دیگر ، یافته اند متناقض است . به همین دلیل برخی از آنان ، برخی دیگ را در معارف و ادراک هایشان انکار می کنند. با درک این حقیقت، می گوییم:
سالکان از اصحاب مجاهدت ناگزیرند که پس از تصفیه قلب، نخست علوم حقیقی نظری را بیاموزند... تا این علوم نظری که فن منطق نیز از جمله آنهاست نسبت به معارف ذوقی ، همچون منطق نسبت به علوم نظری نظام نیافته، باشند تا اگر جوینده سالک در برخی از امور مطلوب(کشفی) که با فکر و نظر به دست نمی آیند ، متحیر ماند، و در فهم آنها متوقف شد از طریق دیگر آن فهم را به دست آورد و وجه حق تعالی را در آن به واسطه ملکاتی که با فکر و نظر از این علوم نظری به دست آمده اند بیابد.][1]

پی نوشت:
1- مبانی و اصول عرفان نظری، یزدانپناه، ص78-84

استاد سمیع خیلی ممنون از پاسخی که دادید و وقتی که گذاشتید...

[=arial black]جواب جناب سمیع در عین کامل بودن خیلی تخصصی بود
مثلا اگه بنده طی مکاشفه ای خدمت یکی از ائمه یا یکی از اولیا الله برسم
اولا از کجا باید بدونم کسی که دیدم واقعا خود اون حضرت هستند؟
دوما از کجا بدونم توصیه های ایشون رحمانیه یا شیطانی؟
آخه کجای شریعت قیافه ظاهری افراد رو توضیح داده
یا مثلا شاید اون شخص یه ذکری بهم داد
حالا کجای شریعت باید دنبال اون ذکر بگردم؟

اصلا نیازی نیست که فردی باشه در مکاشفه,شاید مکاشفه خبر از یک اتفاق باشه که این اتفاق خبر از یک واقعه بدی بده در آینده رخ خواهد داد یا سیرت یک پیش آمد را نشان بده که اتفاقا یک مورد ناسازگار با دین باشه.در اینصورت نمیشه که گفت مکاشفه یا شهود درست نبوده...

رهگذر آسمان;614404 نوشت:
[=arial black]جواب جناب سمیع در عین کامل بودن خیلی تخصصی بود
مثلا اگه بنده طی مکاشفه ای خدمت یکی از ائمه یا یکی از اولیا الله برسم
اولا از کجا باید بدونم کسی که دیدم واقعا خود اون حضرت هستند؟
دوما از کجا بدونم توصیه های ایشون رحمانیه یا شیطانی؟
آخه کجای شریعت قیافه ظاهری افراد رو توضیح داده یا مثلا شاید اون شخص یه ذکری بهم داد حالا کجای شریعت باید دنبال اون ذکر بگردم؟

باسلام

مکاشفه مراتبی دارد که نازلترین مرتبه آن در خواب رخ میدهد!

در مورد رویت ائمه و اولیای خدا در خواب هم قبلا جناب سمیع در لینک زیر به سوال مشابه سوال شما پاسخ داده اند

http://www.askdin.com/thread21728-2.html#post281579

اما چند نکته مهم: اولا اینکه خواب راست واضحتر به یاد شخص می مونه!!

بعد اینکه به طریقی به شما می فهمانند که شخص مذکور کیست؟
مثلا بعد خواب تعبیر خواب به شما الهام میشود یا در خود خواب آن بزرگوار را به اسمشان صدا میکنید! یا قبل خواب دستوری برای رویت آن نازنینان انجام داده اید پس می فهمید چه کسی را دیده اید؟ و..
در ضمن پیامبر و ائمه بصورت یکپارچه نور ظاهر میشوند اما در رویت عرفا، چهره شان معلوم است که البته همراه با نورانیتی هست و می شناسیدشان!

کسی که صفای باطن داشته باشه اگه چنین خوابهایی ببینه خوابش راسته و نباید درش شک کرد!

من یه نازنینی رو پانزده سال پیش خواب دیدم و الان یک سالی میشه که فهمیدم کی بوده؟!

دنبال این نباشید که کی بوده؟ پیامبر بوده یا امام؟ این مواقع باید خوشحال بود که ما رو آدم حساب کردند و نظر و عنایتی بر ما داشتند!

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند!
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟

نَشاطاً فى هُدًى و فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ


دوست عزیز رویا و مکاشفه دو مورد کاملا جداست
رویا در خواب و مکاشفه در بیداری اتفاق میافته
در مورد بعضی اتفاقها چطور که فردی در مکاشفه نیست؟
بعدشم فکر کنم سوال کاملا واضح بود...

شوخ;614418 نوشت:
باسلام

شما سوالتون رو واضح نپرسید به همین دلیل جناب سمیع تخصصی و مفصل مطالبی رو عرضه کردند.
مکاشفه مراتبی دارد که نازلترین مرتبه آن در خواب رخ میدهد!

در مورد رویت ائمه و اولیای خدا در خواب هم قبلا جناب سمیع در لینک زیر به سوال مشابه سوال شما پاسخ داده اند


http://www.askdin.com/thread21728-2.html#post281579

اما چند نکته مهم: اولا اینکهخواب راست واضحتر به یاد شخص می مونه!!

بعد اینکه به طریقی به شما می فهمانند که شخص مذکور کیست؟
مثلا بعد خواب تعبیر خواب به شما الهام میشود یا در خود خواب آن بزرگوار را به اسمشان صدا میکنید! یا قبل خواب دستوری برای رویت آن نازنینان انجام داده اید پس می فهمید چه کسی را دیده اید؟ و..
در ضمن پیامبر و ائمه بصورت یکپارچه نور ظاهر میشوند اما در رویت عرفا، چهره شان معلوم است که البته همراه با نورانیتی هست و می شناسیدشان!

کسی که صفای باطن داشته باشه اگه چنین خوابهایی ببینه خوابش راسته و نباید درش شک کرد!

من یه نازنینی رو پانزده سال پیش خواب دیدم و الان یک سالی میشه که فهمیدم کی بوده؟!

دنبال این نباشید که کی بوده؟ پیامبر بوده یا امام؟ این مواقع باید خوشحال بود که ما رو آدم حساب کردند و نظر و عنایتی بر ما داشتند!

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند!
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟

نَشاطاً فى هُدًى و فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ



[=arial black]
اولا سوال رو کس دیگه ای مطرح کردن
ثانیا بنده عرض کردم مکاشفه نه خواب
ثالثا با توجه به فرمایش شما که حضرات ائمه به صورت یکپارچه نور ظاهر میشن
یعنی اگه یکی از ائمه رو با صورتی نورانی ولی مشخص ببینیم( مکاشفه یا مشاهده ) یعنی خود اون حضرت نبوده؟؟؟
از ائمه جز نور نمیشه دید؟

رهگذر آسمان;614425 نوشت:
[=arial black]
اولا سوال رو کس دیگه ای مطرح کردن
ثانیا بنده عرض کردم مکاشفه نه خواب
ثالثا با توجه به فرمایش شما که حضرات ائمه به صورت یکپارچه نور ظاهر میشن
یعنی اگه یکی از ائمه رو با صورتی نورانی ولی مشخص ببینیم( مکاشفه یا مشاهده ) یعنی خود اون حضرت نبوده؟؟؟
از ائمه جز نور نمیشه دید؟

با سلام

ببخشید بنده به علت شباهت نام کاربری اشتباه کردم و فکر کردم شما صاحب تاپیک هستید.

همانطور که عرض کردم مکاشفه مراتبی دارد و هم در خواب و هم در بیداری رخ میدهد. خواب راست هم نوعی مکاشفه است!

کشف ابصاری: عبارت است از مشاهده و دیدن صور مثالی و حقایق برزخی و موجودات نوری در مراتب مختلف، چه در خواب چه رؤیا و چه در بیداری

بنظر بنده اگر چهره مشخص باشد امامان و پیامبر نازنین نیستند بلکه اولیای الهی یا فرشتگان و جنیان مسلمان در ظاهر انسان هستند!

چهره پیامبر و ائمه چه در خواب و چه در بیداریتنها برای اولیای خدا قابل رویت هست!

وحی و الهام و خواب راست از دیدگاه عزیز الدین نسفی : ملائکۀ عالم علوی بعضی کرّوبی و بعضی روحانیاند. و این کرّوبیان و روحانیان وقتها بفرمان خدا از آسمان بزمین آیند، و کارها کنند و وقتها مصوّر شوند و با بعضی از آدمیان سخن گویندو گویند که ما ملایکه و رسول خداییم و بکاری آمدهایم، چنان که در قرآن از قصّۀ مریم و از قصّۀ ابراهیم خبر میدهد و در قرآن و احادیث ذکر این معنی بسیار است. و وقت باشد که مصوّر نشوند و بر آدمی ظاهر نشوند، امّا با آدمی بآواز بلند سخن گویند و کاری فرمایند، و از حالی خبر دهند. و این آواز را آواز هاتف گویند و وقت باشد که بآواز بلند سخن نگویند، بدل آدمیان القا کنند.

چون این مقدمات معلوم کردی، اکنون بدان که هر وقت که ملائکۀ سماوی سخنی بدل آدمیان القا کنند، آن القاء اگر در بیداری باشد، نامش الهام است؛ و اگر در خواب باشد، نامش خواب راست است و هر وقت که ملائکۀ سماوی از آسمان بزمین آیند و مصوّر شوند و بر انبیا ظاهر شوند و سخن خدای بانبیا رسانند، نامش وحی است و بعضی انبیا را همیشه وحی در خواب بوده است، و پیغمبر ما را در اوّل شش ماه وحی در خواب بوده است و ازین جهت فرمود که خواب راست یک جزواست از چهل و شش جزو از نبوت و مردم آنچه در بیداری ببینند یا شنوند، یا وقتی دیده باشند یا شنوده بوند و آن را در خواب بینند، آن خواب را اعتباری نیست، و آن خواب را تعبیر نیست.

[=Times New Roman][="Times New Roman"]دوست عزیز بحث در مورد القا ات نیستچرا که در القا نیازی به دیدن آن هم با چشم سر نیست چرا که در اثر القا حقایقی برقلب آدمی اشکار میشود و گفته های شما هم صحیح چرا که این القاات اکر از جانب خداباشد الهام و در غیر این صورت...
[=Times New Roman][="Times New Roman"]البته نوعی از القا هم هست که بالاتراز الهام بوده و به آن کشف علمی گویند نه گوینده ای دارد نه لفظی بلکه بدون مقدمهمطلبی بر انسان آشکار میشوداما بحث در مورد مکاشفه است که آدمی بعضی موارد رامیبیند اما نه با چشم سر بلکه با چشم دل...
[=Times New Roman][="Times New Roman"]مرحوم آیه الله انصاری همدانی میفرمایند:
[=Times New Roman][="Times New Roman"]مکاشفه از 2 جهت برای سالک خطردارد:یکی تشخیص خدایی بودن یا شیطانی بودن آن و دیگری این که سالک را متوقف میکند
[=Times New Roman][="Times New Roman"]پس به این سادگی نیست که صرفا بحث سرقیافه ائمه باشد و یا اینکه چه کسانی میتوانند ایشان را ببینند.چرا که هر کسی کهبه او عنایت شده باشد با اینکه یک فرد کاملا معمولی هم باشد چه بسا که در خوابائمه را با قیافه خودشان ببینند...

[=Times New Roman]

راهی آسمان;614458 نوشت:
[=Times New Roman][=Times New Roman]دوست عزیز بحث در مورد القا ات نیستچرا که در القا نیازی به دیدن آن هم با چشم سر نیست چرا که در اثر القا حقایقی برقلب آدمی اشکار میشود و گفته های شما هم صحیح چرا که این القاات اکر از جانب خداباشد الهام و در غیر این صورت...
[=Times New Roman]البته نوعی از القا هم هست که بالاتراز الهام بوده و به آن کشف علمی گویند نه گوینده ای دارد نه لفظی بلکه بدون مقدمهمطلبی بر انسان آشکار میشوداما
بحث در مورد مکاشفه است که آدمی بعضی موارد رامیبیند اما نه با چشم سر بلکه با چشم دل...

[=Times New Roman]پس به این سادگی نیست که صرفا بحث سرقیافه ائمه باشد و یا اینکه چه کسانی میتوانند ایشان را ببینند. چرا که هر کسی که به او عنایت شده باشد با اینکه یک فرد کاملا معمولی هم باشد چه بسا که در خواب ائمه را با قیافه خودشان ببینند...

انسان چند چشم دارد : چشم ظاهری و چندین چشم باطنی مانند چشمی برای دیدن انرژی و موجودات ماورائی،چشمی برای دیدن ملائکه و عوالم دیگر، چشم برزخی و... تا چشم دل!

خواب راست نوعی از مکاشفه است و نیازی نیست حتما شخص سالک باشد و با چشم دل مکاشفه داشته باشد و... بعضی مکاشفات با چشم دل هست و بعضی با چشمهای باطنی دیگر! مکاشفه هم معنای عام دارد و هم معنای خاص! بنده معنی عامش را میگویم

بعضی افراد خواب راست می بینند و مکاشفه را همیشه در درجات نازله تجربه میکنند اما سالک هر بیشتر پیش میرود درجه ی مکاشفاتش هم بالاتر میرود و به معاینه و... میرسد!

در لینک زیر بیشتر توضیح داده شده

http://www.askdin.com/thread21728.html

بله امکانش هست که افرادی صالح غیر از اولیای خدا در خواب بتوانند چهره ائمه و پیامبر نازنین را رویت کنند!

خیلی ممنون از نظراتتون
من میگم اونی که شما میگین رویای صادقه بهش میگن ولی شما اصرار دارین که مکاشفه است
چطور میشه که یه چیزی رو هم تو خواب دید هم تو بیداری؟دقیقا مثل این میمونه که 1 واحدی رو هم تو دانشگاه پاس کنی هم تو مدرسه.
هر کدوم شرایط خاص خودشو داره,نمیشه که...

شوخ;614436 نوشت:
چهره پیامبر و ائمه چه در خواب و چه در بیداریتنها برای اولیای خدا قابل رویت هست!
[=arial black]

با سلام
یعنی اگه بنده توی خواب یا بیداری یکی از ائمه رو ببینم دو حالت بیشتر نداره
یا کسی که دیدم اون حضرت نبوده
یا من یکی از اولیاالله محسوب میشم
درست متوجه شدم؟؟؟
خب سوال من اینه که
حالا بعد از دیدن اون شخص از کجا باید بفهمم کدوم یک از دو مورد در مورد من صدق میکنه ؟؟؟
یا موقعی هست که در بیداری ( تاکید میکنم بیداری ) ذکری به آدم داده میشه که کسی نیست و فقط یک صداست
یا به گفته دوستمون با سیردر آینده متوجه اتفاقی میشیم
خب حالا از کجا باید بفهمیم این موارد شیطانیه یا رحمانی؟
اگه تنها میزان این موارد عقل و شرع هست
صورت ظاهری امام رو میشه به عقل و شرع سنجید؟
یا ذکری رو که آیه ای از قرآن هست ولی به منظوری خاص و تعدادی مشخص بهمون داده میشه؛
با کدوم حکم شرع و عقل میشه تایید یا تکذیبش کرد؟

جالبه کلا سه نفری داریم بحث میکنیم
یعنی هیچکس نظری نداره؟؟؟

راهی آسمان;613300 نوشت:
یا هو ...
با سلام
به نظر شما تا چه حد میشه به مکاشفات اطمینان کرد؟
البته با توجه به اینکه مکاشفات در طبقاتی از آسمان اتفاق میافته که شیاطین هم در آنجا هستند...
ممنون میشم نظرات دوستان رو در این باره بدونم...

به نظر من اگه آدم روزی صد تا صلوات بفرسته دیگه شیطان نمیتونه بهش نزدیک بشه اگرهم مکاشفه داشته باشه دیگه شیطانی نیست.حالا من خیلی دوست دارم این جا اگه کسی مکاشفه یا خواب رحمانی دیده تعریف کنه ببینیم چی دیده

راهی آسمان;615013 نوشت:
خیلی ممنون از نظراتتون
من میگم اونی که شما میگین رویای صادقه بهش میگن ولی شما اصرار دارین که مکاشفه است
چطور میشه که یه چیزی رو هم تو خواب دید هم تو بیداری؟

راهی آسمان;613300 نوشت:
یا هو ...
با سلام به نظر شما تا چه حد میشه به مکاشفات اطمینان کرد؟
البته با توجه به اینکه مکاشفات در طبقاتی از آسمان اتفاق میافته که شیاطین هم در آنجا هستند...

باسلام

بنده چون قصدم پاسخ به کاربر دیگر بود و جناب سمیع پاسخ داده بودند بصورت عام از مکاشفه سخن گفتم!

در لینکی که دادم در قول عرفا هم گفته شده خواب راست نوعی مکاشفه است و میتوانید از مدیران بخش عرفان هم بپرسید تا قانع شوید!

در لینک زیر در مورد سوالتان در مورد شیاطین و مکاشفات مطالبی هست اما بنظر بنده مکاشفه مثلا در خواب راست که اتفاق میفتد یا فرشته ای آنرا نشان میدهد یا ... شیطان نمیتواند دخل و تصرف کند اما میتواند در برخی موارد مانند مکاشفات علوم غریبه ای در خواب، مانع ایجاد کند یعنی شخص دستوری برای مکاشفه در خواب را ناقص انجام میدهد در نتیجه شیاطین بطرقی مانع اجابت دستور توسط موکلین و رخ دادن مکاشفه میشوند

http://www.jamnews.ir/TextVersionDetail/269801

اما مکاشفات در بیداری که برای شخصی اتفاق می افتد اگر بدون استاد باشد هم خداوند موانعی سر راه وی قرار خواهد داد و هم عدم اجابت آن دستور رخ خواهد داد در نتیجه شیاطین حضور خواهند یافت یا چیزی را که می بیند را نمی فهمد چیست و معنایش چه میباشد؟ و...
مثلا همین سید موسی زرآبادی (از مخالفان عرفان و فلسفه) که میگوید مکاشفه ای شیطانی داشته دلیلش همین استاد نداشتن وی بوده که داستانش در لینک زیر هست.

در دستورات علوم غریبه هم چنین اتفاقی میفتد و وقتی شخصی دستوری که نیاز به اذن استاد دارد را بدون اذن انجام میدهد دستور مورد اجابت قرار نمیگیرد و بجای موکلین، شیاطین حضور می یابند یا شخص دچار عوارض میشود!

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921112001633

برخی مواقع هم هست که شخص استاد واصل ندارد اما مکاشفاتی دارد که در این طریق شخص از گمراهی و غرور و عُجب سر درخواهد آورد مثل صوفیان ناصافی! که در لینک زیر به آن اشاره شده!

مكاشفات و كرامات دلالت بر كمال سالك يا عدم آن ندارد

هر کس مکاشفه داشته باشد دلیل بر سالک و صالح بودن وی نیست حتی اساتید و متخصصین علوم غریبه هم مکاشفاتی در بیداری دارند!

تفاوت مکاشفات صوفیان ناصافی و مکاشفات علوم غریبه ای با مکاشفات سالکان حقیقی، در نوع چشم است! عارف با چشم و گوشِ دل مکاشفه دارد و بقیه با گوش و چشمهای باطنی دیگر!

نکته مهم دیگر اینکه شیاطین مانع مکاشفات هستند اگر شخص شیاطین را دور نکرده باشد و خود را از آنها حفظ نکند مکاشفه ای رخ نخواهد داد!

حتی صوفیان ناصافی و متخصصین علوم غریبه هم شیاطین جنّی را از خود دور میکنند اما از شیطانِ نفس در امان نیستند!!!

سالکان مجذوب مثل آیت الله بهجت و... در سیر و سلوک نیازِ واجب به استاد دارند اما مجذوبان سالک و مجذوبان محض نیازی به استاد ندارند و خداوند آنها را به طرقی هدایت و راهنمایی میکند!

رهگذر آسمان;615099 نوشت:
[=arial black]با سلام یعنی اگه بنده توی خواب یا بیداری یکی از ائمه رو ببینم دو حالت بیشتر نداره یا کسی که دیدم اون حضرت نبوده یا من یکی از اولیاالله محسوب میشم درست متوجه شدم؟؟؟
خب سوال من اینه که حالا بعد از دیدن اون شخص از کجا باید بفهمم کدوم یک از دو مورد در مورد من صدق میکنه ؟؟؟
یا موقعی هست که در بیداری ( تاکید میکنم بیداری ) ذکری به آدم داده میشه که کسی نیست و فقط یک صداست
یا به گفته دوستمون با سیردر آینده متوجه اتفاقی میشیم خب حالا از کجا باید بفهمیم این موارد شیطانیه یا رحمانی؟
اگه تنها میزان این موارد عقل و شرع هست صورت ظاهری امام رو میشه به عقل و شرع سنجید؟
یا ذکری رو که آیه ای از قرآن هست ولی به منظوری خاص و تعدادی مشخص بهمون داده میشه؛ با کدوم حکم شرع و عقل میشه تایید یا تکذیبش کرد؟

باسلام

برای افراد صالح یا افرادی که صفای باطنی موقتی یا دائمی داشته باشند هم میتواند رویت چهره ائمه رخ دهد یا شخصی دستوری انجام داده باشند و آن حضرت چهره شان را هم در خواب نشان دهند!

شما اصلا واضح توضیح نمیدهید که چکار کردید که در بیداری چنین چیزهایی دیده اید یعنی آیا دستوری انجام داده یا ذکری قبل خواب گفته اید و.....؟ و قصدتان از انجام دستور چه بوده، رویت امام یا اولیای خدا بوده؟

شوخ;615379 نوشت:
شما اصلا واضح توضیح نمیدهید که چکار کردید که در بیداری چنین چیزهایی دیده اید یعنی آیا دستوری انجام داده یا ذکری قبل خواب گفته اید و.....؟ و قصدتان از انجام دستور چه بوده، رویت امام یا اولیای خدا بوده؟

[=arial black]با سلام
خب دوست محترم مشکل همینجاست دیگه
اگه بنده منظور و قصد خاصی داشتم
یا ذکر و دعا و اعمالی انجام داده بودم ، خودم متوجه میشدم که دیده هام نتیجه اعمال و اذکاریه که انجام دادم
ولی بحث اینه که
یه مجذوب سالک بدون استاد بدون ذکر چطوری میتونه بفهمه
چیزایی که بقیه نمیبینن و نمیشنون ولی برای این آدم عین روز روشنه ، شیطانین یا رحمانی؟؟؟
مثلا میدونید که حدود نود درصد مردم قادر به دیدن اجنه نیستن
حالا شما فرض کن بنده بدون هیچ ذکر و دعا یا تصمیم و نیت قبلی این موجودات رو میبینم
البته در بیداری و به کرات ، یعنی تا حدی عادی که انگار یکی از اعضای خانواده است
حالا بنده از کجا باید بفهمم موجودی که شرع وجودش رو تایید میکنه و عقل و منطق در مورد اکثریت مردم حکم به ندیدن میده
ولی بنده به این راحتی میبینمش و حتی میتونم وارد خونشون بشم
یکی از دسیسه های شیطانه یا نظر لطف خداست؟؟؟

سلام
مکاشفه وبیانات عرفانی بقول اساتید روانشانسی نظیر فروید مشتی توهم وخواب نیست .
کسانی که دچار شیزوفرنی میشن این ادعاها را مکنن ...

مردعشق;615557 نوشت:
سلام
مکاشفه وبیانات عرفانی بقول اساتید روانشانسی نظیر فروید مشتی توهم وخواب نیست .
کسانی که دچار شیزوفرنی میشن این ادعاها را مکنن ...

برادر من بقیه به کنار ولی داری کل ائمه و اولیا رو زیر سوال میبری
به گفته شما همه ائمه و بزرگان دین شیزوفرنی دارن!!!!!!!!
حالا این وسط تو این بحث کی روانشناسی رو قبول داره؟
عرفان چیزی نیست که بشه به چرتکه درش آورد روانشناسی ک جای خود دارد...
البته قصد جسارت به روانشناسا رو ندارم ولی خب اگه بی طرف بخوام بگم عرفان که سهله کل دین رو زیر سوال میبره...

عين الحيات;615152 نوشت:
به نظر من اگه آدم روزی صد تا صلوات بفرسته دیگه شیطان نمیتونه بهش نزدیک بشه اگرهم مکاشفه داشته باشه دیگه شیطانی نیست.حالا من خیلی دوست دارم این جا اگه کسی مکاشفه یا خواب رحمانی دیده تعریف کنه ببینیم چی دیده

دوست عزیز مکاشفه یا خواب رحمانی به قول شما,چیزی نیست که بشه هرجایی گفت مگر اینکه پیش کسی که صاحب نطر باشه...

و اینکه جناب شوخ خیلیا مادر زادی با چاکراهای فعال به دنیا میان که خیلی اتفاقای غیر معمول براشون میافته در صورتی که هیچ کاری نکردن و استادی هم ندارن,پس دلیل بر شیطانی بودن یا درست نبودن کارشون نیست...

مردعشق;615557 نوشت:
سلام
مکاشفه وبیانات عرفانی بقول اساتید روانشانسی نظیر فروید مشتی توهم وخواب نیست .
کسانی که دچار شیزوفرنی میشن این ادعاها را مکنن ...

[=arial black]این روانی متجاوز _فروید _ از کی داخل آدم محسوب میشه که درباره عرفان نظر بده ؟؟؟
ترجیح میدم توهم مکاشفه داشته باشم تا اینکه از یه دیوونه به عنوان استاد یاد کنم

در مجموع بحث و جدل درباره این مکاشفات نه تنها به آدم کمک نمیکنه بلکه فکر آدم رو در گیر میکنه و باعث میشه ادم از بسیاری از کارهای مهم خودش بمانه این کارها الا سخت نیست.کافی هست یک شخص یک اسم از اسم های خدا رو انتخاب کنه و به تعداد زیاد بگه طولی نمیکشه که در خواب یا در بیداری یک چیزی میبینه و مکاشفه براش اتفاق میفته.
مداومت بر هر سوره یا ذکر قرآنی منجر به یک مکاشفه میشه و این برای همه مردم امکان پذیر است .
به طور مثال شما اگر قبل از خواب د بار سوره توحید بخوانید یک خواب رحمانی میبینید
و همچنین است سوره حمد و اناانزلناه و کوثر و...
همچنین مداومت بر ذکر شریف " الله الصمد" خیلی تاثیر دارد

راهی آسمان;615607 نوشت:
و اینکه جناب شوخ خیلیا مادر زادی با چاکراهای فعال به دنیا میان که خیلی اتفاقای غیر معمول براشون میافته در صورتی که هیچ کاری نکردن و استادی هم ندارن,پس دلیل بر شیطانی بودن یا درست نبودن کارشون نیست...

با سلام

بله چنین افرادی هم هستند که مثلا چاکرای چشم سوم شان باز است و برخی قدرتهای ماورائی دارند یا خوابهای شفافی دارند و... در معنای عام مکاشفه، خوابهای راست این افراد هم مکاشفه است و گفتم که حتی صوفیان ناصافی یا افرادی با گفتن اذکاری میتوانند خوابشان را شفاف کنند و در مورد آینده و... غیبیاتی ببینند! حتی میتوانند با ذکری، روز قیامت را ببینند!

مطلب در این باب زیاد است و چون در بخش عرفان بحث میکنیم بیشتر به مکاشفاتی که در این حیطه مطرح میشود پرداختم!

رهگذر آسمان;615521 نوشت:
[=arial black]با سلام ولی بحث اینه که یه مجذوب سالک بدون استاد بدون ذکر چطوری میتونه بفهمه چیزایی که بقیه نمیبینن و نمیشنون ولی برای این آدم عین روز روشنه، شیطانین یا رحمانی؟؟؟
مثلا اجنه رو میبینم البته در بیداری و به کرات ، یعنی تا حدی عادی که انگار یکی از اعضای خانواده است
ولی بنده به این راحتی میبینمش و حتی میتونم وارد خونشون بشم یکی از دسیسه های شیطانه یا نظر لطف خداست؟؟؟[=arial black]

یا موقعی هست که در بیداری ( تاکید میکنم بیداری ) ذکری به آدم داده میشه که کسی نیست و فقط یک صداست یا به گفته دوستمون با سیردر آینده متوجه اتفاقی میشیم خب حالا از کجا باید بفهمیم این موارد شیطانیه یا رحمانی؟
یا ذکری رو که آیه ای از قرآن هست ولی به منظوری خاص و تعدادی مشخص بهمون داده میشه؛


باسلام

همانطور که دوستمون اشاره کردند بعضی افراد این چنین تواناییهایی بطور مادرزادی دارند مثلا شما میتوانید جن ها را ببینید یا دیگری میتواند آینده را تا حدودی ببیند یا انرژی درمانگر مادرزاد است و... این چنین افرادی مجذوب سالک نیستند مجذوب سالک کلا بحثش جداست!

اگر شخص نورانی دیده اید و نمیدانید امام یا پیامبر یا اولیای خداست بنظر بنده شما جن های مومن را دیده اید چون آنها تقریبا با چنین شمائلی ظاهر میشوند مثلا در شمایل مردی با لباس سفید کوتاه و شلوار سفید با چانه و بدون سبیل با چهره ای نورانی که لبخند هم میزند و رنگ چشمشان هم میتواند سیاه،سبز و.. باشد!

اینطور که بنده متوجه شدم چاکرای چشم سومتان باز است و میتوانید جن ها را ببینید و آینده را در خواب و بیداری تا حدودی ببینید! اینها تواناییهای متافیزیکی و ماورائی هر انسانی است که بطور بالقوه انسان آنها را مثل چشم و گوش و... داراست اما بعضی مثل شما، مادرزادی چنین توانایی را در خود بصورت فعال دارند!

کسانی که بشما ذکری دادند به احتمال خیلی زیاد جن های مسلمان بودند! شیاطین ذکر نمیدهند!

کسانی که در سایت، در مورد عرفان و فلسفه تیکه میندازند و بد حرف میزنند مخالفان عرفان و فلسفه هستند زیاد جدیشون نگیرید! حتی برای عارفان شایعه درست میکنند و .....

در ضمن چاکراها، مخازن انرژی بدن هستند و استفاده و کار با آنها نیازمند استاد است البته نه هر استادی! متاسفانه در سایتها و وبلاگها عده ای خود متخصص یا استاد علوم متافیزیک و حتی علوم غریبه میدانند در حالیکه دروغ میگویند! در غیر نت هم وضع به همین صورت است!

اکثر مطالب در مورد متافیزیک در نت از منابع غربی است که براساس تجربه بدست آمده نه اینکه به آن علم داشته باشند! به همین دلیل خطراتی دارد مثلا همین چاکراتراپی که انجام میدهند و... علم کامل به متافیزیک در علوم غریبه اسلامی است اما متخصصین این علم در دسترس نیستند!

اما در زمینه متافیزیک خصوصا بحث چاکراها مطالعه داشته باشید خوب است اما هر گونه دستکاری روی چاکراها نداشته باشید.

غسلهایی که در احکام آمده خصوصا غسل صبح باعث پاکسازی چاکراها میشود

چاکراها، بعضی قدرتها ممکن است به شخص بدهد اما مشکلات و خطراتی را هم ایجاد میکند که حتی خود غربیها و آگاهان به علوم متافیزیک به علم ندارند! چون بصورت تجربی به این علوم دست یافتند! مثلا فکر میکنند فلان چاکرا باز شود چشم روحشان باز شده و همه چیز را می بینند جن و... در حالیکه چشم های باطنی و عوالم مختلف هست که آنها به آن علم ندارند.

یکی از دوستانم میگفت دوستش استاد علوم متافیزیک و.. هست و خیلی کارش درسته و راحت چاکراهاش رو باز میکنه و...

بعد چند ماه پیش شنیدم همین دوستش شیراز رفته برای درمان مشکل بینایی و قند و...

گفتم آقا جان کار کردن روی چاکراها شوخی نیست حتی اگر از تمام کتب و کلاسهای این علوم در دنیا کسب علم کرده باشی! این مشکلات دوستت مثل قند، بینایی و... به اختلالات چاکراهایش برمیگردد!

وقتی روی چاکراهای خود کار میکند ممکن است چاکرایش باز شود اما مشکل دیگری کم کم برایش پیش می آید که خودش به آن آگاهی ندارد.

نکته بسیار بسیار مهم برای همه مردم : همیشه صبح،عصر و قبل خواب سوره فلق سه بار یا آیت الکرسی را سه بار برای حفظ بخوانید.

درضمن آیت الکرسی یک آیه است یعنی تا هو العلی العظیم!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
راجع به مکاشفه و دستورات آن به هر سایت و منبعی نمی توان مراجعه نمود و هرکسی نمیتواند ادعای مکاشفه رحمانی را داشته باشد و تاجایی که بند میدانم کسی که این مکاشفه را دارد به کسی چیزی نمی گوید و اکثرابعد از مرگ انها ست که مردم متوجه این مسئله می شوند و اساتیدفن هم ب هرکسی این آموزش را نمی دهند مگرکسیکه بدانند بسیار راز دار است و بروز نمی دهد و خاص است این سایتهایی که همه دستورات یا بعض ازدستورات را میدهند بدون توجه به خطر انحراف و گمراه شدن انسانها قابل اعتماد نیستند .

شوخ;615975 نوشت:

باسلام

همانطور که دوستمون اشاره کردند بعضی افراد این چنین تواناییهایی بطور مادرزادی دارند مثلا شما میتوانید جن ها را ببینید یا دیگری میتواند آینده را تا حدودی ببیند یا انرژی درمانگر مادرزاد است و... این چنین افرادی مجذوب سالک نیستند مجذوب سالک کلا بحثش جداست!

اگر شخص نورانی دیده اید و نمیدانید امام یا پیامبر یا اولیای خداست بنظر بنده شما جن های مومن را دیده اید چون آنها تقریبا با چنین شمائلی ظاهر میشوند مثلا در شمایل مردی با لباس سفید کوتاه و شلوار سفید با چانه و بدون سبیل با چهره ای نورانی که لبخند هم میزند و رنگ چشمشان هم میتواند سیاه،سبز و.. باشد!

اینطور که بنده متوجه شدم چاکرای چشم سومتان باز است و میتوانید جن ها را ببینید و آینده را در خواب و بیداری تا حدودی ببینید! اینها تواناییهای متافیزیکی و ماورائی هر انسانی است که بطور بالقوه انسان آنها را مثل چشم و گوش و... داراست اما بعضی مثل شما، مادرزادی چنین توانایی را در خود بصورت فعال دارند!

کسانی که بشما ذکری دادند به احتمال خیلی زیاد جن های مسلمان بودند! شیاطین ذکر نمیدهند!

کسانی که در سایت، در مورد عرفان و فلسفه تیکه میندازند و بد حرف میزنند مخالفان عرفان و فلسفه هستند زیاد جدیشون نگیرید! حتی برای عارفان شایعه درست میکنند و .....

[=arial black]با سلام مطالبتون جالب و مفید بود ، متشکرم
ولی چند تا نکته :
اولا چاکرای چشم سوم بنده باز نبود و خودم بازش کردم تقریبا چند سال پیش
ولی مسئله دیدن اجنه به سالهای خیلی قبل تر برمیگرده
و همون طور که قبلا گفتم حتی به اجتماعاتشون وارد شدم
ولی معمولا راجع به یه سری قضایا باهم صحبت میکنیم و تا حالا ذکری بهم ندادن
و انقد از این موجودات دور و برم زیاده که دیگه به راحتی میتونم تشخیص بدم اینی که دیدم جنه یا یه موکل مسلمون یا یهودی
ولی بحث من سر اشخاصیه که در مکانهایی خاص و در موقعیتهای خاص دیدم که به احتمال نود درصد مطمئنم حصرات ائمه بودن
و بحث و سوال بنده در مورد ظاهر و اذکار این حضرات بود

در مورد مخالفین عرفان هم جدی که نمیگیرم ولی خیلی دوست دارم بدونم وقتی یه موجود ماورایی سربه سرشون بذاره چیکار میکنن
بازم ممنون از وقتی که گذاشتین

رهگذر آسمان;616671 نوشت:
[=arial black]با سلام مطالبتون جالب و مفید بود ، متشکرم
تا حالا ذکری بهم ندادن
میتونم تشخیص بدم اینی که دیدم جنه یا یه موکل مسلمون یا یهودی
اشخاصیه که در مکانهایی خاص و در موقعیتهای خاص دیدم که به احتمال نود درصد مطمئنم حصرات ائمه بودن و بحث و سوال بنده در مورد ظاهر و اذکار این حضرات بود


با سلام

هر چقدر هم مکانی خاص باشد ائمه و اولیای خدا همینطوری بر کسی ظاهر نمیشوند و تازه ذکر هم بدهند! از ائمه و پیامبر تا جایی که بنده شنیدم تنها برای بعضی از صالحین بوده که دعا یا ذکری دادند مثلا ابن عربی حرزی از پیامبر اکرم در خلوت اخذ کرده و...
در ضمن علوم مربوط به چاکراها و انرژی و.. کمتر به متخصصین علوم غریبه آموزش داده شده اگر از آنها پرسیدید و نمیدانستند تعجب نکنید! بعضی از این افراد این مباحث را هم کامل آموخته اند!

بقیه جوابتون رو در پیام خصوصی میدم

راهی آسمان;615598 نوشت:
برادر من بقیه به کنار ولی داری کل ائمه و اولیا رو زیر سوال میبری
به گفته شما همه ائمه و بزرگان دین شیزوفرنی دارن!!!!!!!!
حالا این وسط تو این بحث کی روانشناسی رو قبول داره؟
عرفان چیزی نیست که بشه به چرتکه درش آورد روانشناسی ک جای خود دارد...
البته قصد جسارت به روانشناسا رو ندارم ولی خب اگه بی طرف بخوام بگم عرفان که سهله کل دین رو زیر سوال میبره...

من عرفان زیرسوال نبردم گفتم کسانی که الان این ادعاها را دارند مشتی دیوانه وبیمار روانی نیستند ..
بعدم عرفان درچارچوب درست خودش همان حلقه شاعران عرفانی ایران نظیر باباطاهر وسعدی مولاناوعطار وحافظ خوبه که نتیجش سرودن کلی شعر ومطالب اموزنده وحکمت امیزاست .
این عرفانی که شما ازش دم می زنید مضراتش بیشتر از ازمنافعش ونهایتا درتضاد باقران وهمان دین است .
که فقط عد ه ای دعانویس به اسم ائمه قصد شون فریب مردم ورواج دیوانگی وبی عقلی هست .

وگرنه بنده هم می دانم که انسان دراثر تلقین(وهم) وریاضت می تواند یک سری کارها خارق العاده انجام دهد .
درهندوستان مر تاضهای هندی انقدر به مردم تلقین می کنند که حتی یک شاخ گاو هم باعث شفای بیماراشون میشه ....

مردعشق;616973 نوشت:
وگرنه بنده هم می دانم که انسان دراثر تلقین(وهم) وریاضت می تواند یک سری کارها خارق العاده انجام دهد .
درهندوستان مر تاضهای هندی انقدر به مردم تلقین می کنند که حتی یک شاخ گاو هم باعث شفای بیماراشون میشه ....


باسمه تعالی
انجام دادن کارهای خارق العاده بر اثر تلقین نیست. بلکه بر اساس ریاضت است . حال چه ریاضت های شرعی و چه غیر شرعی
و اگر می بینید که مرتاض های هندی چنین کارهایی می کنند بر اساس همان ریاضت هایی است که کشیده اند. که البته این هنر نیست. هنر آن است که انسان در گرو بندگی و اطاعت حق تعالی نفسش تزکیه و طاهر شود که نفس تزکیه شده،علاوه بر طهارت دارای قوت هم خواهد بود. لذا حق تعالی در سوره شمس بعد از 11 قسمی که یاد می کند می فرماید: «قد افلح من زکّاها» «به تحقیق رستگار شد کسی که تزکیه نفس کرد» و نفرمود «قد افلح من اقواها»«به تحقیق رستگار شد کسی که نفسش را قوی کرد» و نفس مرتاض هندی ففط قوی است و طاهر نیست.

مردعشق;615557 نوشت:
سلام
مکاشفه وبیانات عرفانی بقول اساتید روانشانسی نظیر فروید مشتی توهم وخواب نیست .
کسانی که دچار شیزوفرنی میشن این ادعاها را مکنن ...

باسمه تعالی
لطفا کمی سنجیده تر و حساب شده ، بیانات خود را مطرح بفرمایید.
بحث مکاشفه و بیانات عرفای واقعی مسلمان، توهم نیست بلکه خبر از واقعیت های پشت پرده می دهد . فروید و امثال او در آن حد و اندازه نیستند که بخواهند درباره عرفان اسلامی نظر بدهند.

شما با این جمله ای که مطرح کردید،در واقع برخی از روایات و بیانات ائمه دین علیهم السلام را زیر سوال بردید.
فقط به عنوان نمونه:
یکی از انواع کشف ها، کشف شَمّی است. کشف شمی با تجلّی انوار الاهی در قلب و مشاعر سالک، وی از شمّ بالاتر و برتری برخوردار می شود و روایح ربوبی و نفحات الاهی را که در همه جای نظام وجود و در مکان های مختلف، وجود دارد استنشاق و استشمام می کند.این حدیث معروف از رسول اکرم صلی الله علیه وآله اشاره به این امر دارد که فرمودند: «أنّی لأجد نفس الرّحمان من جانب الیمن»[1] من نفس رحمان را از جانب یمن استشمام می کنم، که اشاره به منزلت اویس قرنی دارد.
پی نوشت:
1-ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۵، ص ۱۵۴، مکتبة الفقیة، قم.

جناب شوخ خیلی ممنون از مطالب خوبتون
افرادی رو میشناسم که بدون استاد چاکراها شونو فعال کردند و ازش استفاده هم می کنند ولی خب ی سوال اساسی پیش میاد که فعال بودن آجنا(چاکرا ی چشم)در دیدن مکاشفه تاثیر داره یا فقط چشم برزخی فرد فعال میشه؟
چون دیدم افرادی رو که چاکراشون فعال نیست ولی مکاشفه دارن البته شاید هم فعاله و من نمیدونم...

شاید منتظر;616213 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
راجع به مکاشفه و دستورات آن به هر سایت و منبعی نمی توان مراجعه نمود و هرکسی نمیتواند ادعای مکاشفه رحمانی را داشته باشد و تاجایی که بند میدانم کسی که این مکاشفه را دارد به کسی چیزی نمی گوید و اکثرابعد از مرگ انها ست که مردم متوجه این مسئله می شوند و اساتیدفن هم ب هرکسی این آموزش را نمی دهند مگرکسیکه بدانند بسیار راز دار است و بروز نمی دهد و خاص است این سایتهایی که همه دستورات یا بعض ازدستورات را میدهند بدون توجه به خطر انحراف و گمراه شدن انسانها قابل اعتماد نیستند .

با سلام
خیلی ممنون از نظراتتون
همانطور که فرمودید هر منبعی قابل اعتماد نیسیت وفقط و فقط باید از اهل فن این راه استفاده کرد.برای استفاده بهتر نه تنها راز داری بلکه جوهره اینکار هم باید درفرد باشه چرا که هر کس ظرفیت مواجهه با پستی ها و بلندی های این راه رو نداره...

مردعشق;616972 نوشت:
من عرفان زیرسوال نبردم گفتم کسانی که الان این ادعاها را دارند مشتی دیوانه وبیمار روانی نیستند ..
بعدم عرفان درچارچوب درست خودش همان حلقه شاعران عرفانی ایران نظیر باباطاهر وسعدی مولاناوعطار وحافظ خوبه که نتیجش سرودن کلی شعر ومطالب اموزنده وحکمت امیزاست .
این عرفانی که شما ازش دم می زنید مضراتش بیشتر از ازمنافعش ونهایتا درتضاد باقران وهمان دین است .
که فقط عد ه ای دعانویس به اسم ائمه قصد شون فریب مردم ورواج دیوانگی وبی عقلی هست .

خیلی متاسفم براتون که عرفان رو فقط در حد شعر و شاعری و یا دعا نویسی که قضیه ش جداست میینید
عرفان خیلی فراتر از ذهنیات شما و امثال شماست
در ضمن خوشحال میشم مضرات عرفان رو از دید شماکه ظاهرا خودتون رو اهل فن میدونید بدونم!!!!

مردعشق;616973 نوشت:
وگرنه بنده هم می دانم که انسان دراثر تلقین(وهم) وریاضت می تواند یک سری کارها خارق العاده انجام دهد .
درهندوستان مر تاضهای هندی انقدر به مردم تلقین می کنند که حتی یک شاخ گاو هم باعث شفای بیماراشون میشه ....

در ضمن بحث سر مکاشفه است نه تلقین,بهتره که از اول مطالب رو مرورکنید
بعدشم اگه قرار بود با تلقین هر کسی به هر جایی برسه الان یا همه انیشتین بودن یا آیت الله بهجت!!!
توصیه میکنم قبل گذاشتن پست اول بخونیدش بعد ارسال کنید...

راهی آسمان;617578 نوشت:
جناب شوخ خیلی ممنون از مطالب خوبتون
افرادی رو میشناسم که بدون استاد چاکراها شونو فعال کردند و ازش استفاده هم می کنند ولی خب ی سوال اساسی پیش میاد که فعال بودن آجنا(چاکرا ی چشم)در دیدن مکاشفه تاثیر داره یا فقط چشم برزخی فرد فعال میشه؟
چون دیدم افرادی رو که چاکراشون فعال نیست ولی مکاشفه دارن البته شاید هم فعاله و من نمیدونم...

با سلام

بله هستند کسانی که چاکراهایشان با مانترا،.. باز کردند اما آیا از خطرات آن هم آگاهی دارند؟ مثلا انرژی درمانی میکنند آیا میدانند انرژی خودشان محدودیت دارد و اگر زیاده روی کنند عوارضی برایشان بدنبال خواهد داشت؟ یا ...

هر کس چاکرایش را باز کرده باید وضعیت سلامتش را هم بعد این کار چک کند مثلا اگر چاکرای گلو را باز کرده آیا مشکلی در صحبت کردن و... پیدا نکرده یا بعد باز کردن چشم سوم مشکلی در بینایی و اعصابش ایجاد نشده؟

حتی اکثرا کسانی که ادعای هاله بینی دارند هاله بخاری شخص را می بینند در حالیکه هاله اصلی شخص رنگهای مختلفی دارد که با وضعیت شخص تغییر میکند مثلا وقتی شخص گرسنه است رنگِ غالب هاله اش تغییر میکند یا وقتی میخواهد سوال کند و...

در متافیزیک فقط در مورد چاکرای چشم سوم دیدم بحث شده و... اما در علوم غریبه و عرفان اسلامی چشمهای باطنی دیگری هم هست چشم بصیرت، چشم برزخی، چشم دل و...

چشم برزخی برای رویت چهره باطنی انسانها و...، چشم بصیرت برای رویت فرشتگان، ارواح نورانی،عوالم دیگر و... هست. عالم ملکوت، عالم جبروت، عالم اسماء الهی، عالم ارواح، عالم جن،بهشت و... وجود دارد!

با همه این چشمهای باطنی مکاشفه در بیداری ممکن است اما اگر کسی چشم باطنی اش در بیداری بسته باشد در خواب مکاشفه ای خواهد داشت!

شبی خواب دیدم که رفتم به دیدار علامه ذوالفنون و ایشون مشغول عبادت هستند.
نماز ایشان که تمام شد. نزدیک ایشان شدم ولی دیدم چهره ای بسیار زیبا و جوان با چشمانی درشت و آهویی و موها و ریش سیاه سیاه! دارند.
پرسیدم شما آقای حسن زاده آملی هستید؟ فرمودند بله خودم هستم و ...

براساس درجه چشم، درجه مکاشفه هم تغییر میکند مثلا شما در بیداری با چاکرای چشم سوم که باز است نمیتوانید چهره باطنی انسانها را ببینید اما جن ها، انرژی و... را میتوانید ببینید. سالکان از اول شروع سیر و سلوک، اول مکاشفات شان در خواب است و کم کم بمراتب بالاتر میرسد!

حال اگر کسی چشم سومش باز نیست اما چشم بصیرتش باز است میتواند مکاشفه با چشم بصیرتش داشته باشد و این چشم محتاج باز کردن چشم سوم نیست!

اولیای الهی عالم جبروت،ملکوت، بهشت و جهنم و... را میتوانند ببینند! در احادیث هست که مومن حقیقی با نور الهی می بیند!

مولا علی علیه السلام در مورد اولیای الهی و مکاشفات ایشان در خطبه ای میفرمایند:

[4] خداوند که نعمتهايش بزرگ باد در هر عصر و زماني همواره بندگاني داشته که به فکر آنها الهام مي کرده [5] و در وادي عقل و انديشه با آنان سخن مي گفته است.

[ اين بندگان ] با نور بيداري عقول، چراغ فهم و بينائي در چشمها گوشها و دلها روشن مي ساخته اند [6] انسانها را به ياد روزهاي خاص الهي مي انداختند و از مقام عظمت پروردگار آنان را بيم مي دادند اين افراد به منزله راهنمايان بيابانها بودند [7] کساني که راه مستقيم وسط را پيش گرفته طريقشان را مي ستودند و آنان را به نجات بشارت مي دادند

[8] و افرادي که به جانب چپ و راست متمايل مي شدند از آنها انتقاد کرده و از هلاکت بيمشان مي دادند [9] بدينگونه اين بندگان پاک، چراغ آن تاريکيها و راهنماي آن پرتگاهها بودند .
[10] ياد خدا اهلي دارد که آن را به جاي زرق و برق دنيا برگزيده اند لذا هيچ تجارت و داد و ستدي آنها را از ياد خدا بازنداشته است . [11] با همين وضع زندگي خود را ادامه مي دهند و غافلان را با فريادهاي خود متوجه کيفر محرمات الهي مي کنند[12] به عدالت فرمان مي دهند و خود به آن عمل مي نمايند [13] مردم را از بدي باز مي دارند و خود به گرد آن نمي چرخند با اينکه در دنيا هستند گويا آن را رها کرده و به آخرت پيوسته اند

[14] آنها ماوراي دنيا را مشاهده کرده گويا از پشت ديوار اين جهان سر برآورده و به جهان برزخيان مي نگرند [1] و اقامت طولاني آنجا را مشاهده مي کنند . و گويا رستاخيز وعده هاي خود را براي آنها عملي ساخته است : آنها اين پرده ها را براي جهانيان کنار زده [2] حتي گويا چيزهائي را مي بينند که ديگران نمي بينند و مطالبي را مي شنوند که ديگران نمي شنوند و....

آخه مگه میشه چشم سومی که باز شده تو خواب باز باشه ولی تو بیداری نه؟
چاکرا که فعال میشه سلامتی قسمتی که چاکرا درش هست به خطر نمیافته بلکه بعد از استفاده ی مشکل خاص پیدا میکنه (البته در هنگام فعل کردن چرا اونم اگه چا کرا دستکاری بشه)البته نه در همه افراد تا جایی که من میدونم....

راهی آسمان;618119 نوشت:
آخه مگه میشه چشم سومی که باز شده تو خواب باز باشه ولی تو بیداری نه؟


کلا همه چاکراها تا حدودی فعال و باز هستند اما با فعال کردن بیشتر آنها، کاربردهای آنها ظهور میکند!

کالبد اختری انسان هم از جنس روح است و هم از جنس جسم! این کالبد انسان، چشم دارد و موقع خواب با این چشم می بینید نه با چشم سوم!

اما وقتی که چشم سوم کامل باز و فعال شود بنظرم با ترکیبی از این دو چشم خواب می بینید به همین دلیل خوابهای شخص شفاف و واضحتر میشود

با سلام
جناب شوخ ممنون میشم اگه منبع تون رو هم ذکر کنید...

راهی آسمان;619018 نوشت:
با سلام جناب شوخ ممنون میشم اگه منبع تون رو هم ذکر کنید...

با سلام

منبع چی رو بگم؟ کالبد رو که حتما میدونید.

در مورد فعالیت چاکراها هم اگر تا حدودی فعال نباشند انسان زنده نمی ماند! پس آنها همیشه تا حدودی فعال هستند! اما وقتی انرژی بیشتری در آنها جریان می یابد و فعال میشوند تمام توانشان آشکار میشود!

چشم سوم بعد فعال شدن، هم تو خواب و هم تو بیداری باز هست. حین خواب بدن انسان بخواب میرود نه اعضای متافیزیکی شخص مثل چاکراها و کالبد و...! البته فعالیت چاکراها حین خواب، طبیعی است که به تناسب بدن کاهش می یابد!

در مورد چشم کالبد هم اگر خروج اختری را تجربه کرده باشید موقع سفر با کالبد، توانایی دیدن دارید در حالیکه از بدن خود جدا هستید!!! پس یک چشم کالبدی دارید! که این چشم سوم نیست چون چشم سوم یک چاکرا هست که همراه شخص میماند و با خروج کالبد از شخص جدا نمیشود!

حین خواب که گفتم میتونه ترکیبی از چشم سوم و چشم کالبدی باشه خودم میگم. همانطور که شما در بیداری میتونید با ترکیبی از چشم سوم و چشم ظاهری چیزهای فیزیکی و متافیزیکی را با هم ببینید! این ترکیب چشمها هم میتواند اتفاق بیفتد!

منبع کل این مطالبی رو که میگذارید منظورمه....

موضوع قفل شده است