جمع بندی نقد نظریه ی ولایت فقیه

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقد نظریه ی ولایت فقیه

قریب پنجاه سال از طرح نظریه ولایت مطلقه فقیه می‌گذرد. اما علی رغم گذشت این مدت نسبتاً طولانی، نقد این نظریه چندان قرین توفیق نبوده.

در این سال ها، همواره دو امر مانع از شکل گیری نقادی این نظریه به صورت علمی و صحیح بوده است.
مانع اول، وجود و غلبه انگیزه‌های ایدئولوژیک در نقدهاست.
اگر ایدئولوژی را به معنای مجموعه‌ای از تصورات و تصدیقات بدانیم که غایت آن کسب قدرت است، نقد ایدئولویک هم به قصد کسب قدرت انجام می‌شود.
در سال‌های گذشته همواره وجود انگیزه‌های ایدئولوژیک، موجب شده تا منتقدان هیچ‌گاه نتوانند به درک درستی از این نظریه نائل شوند.
و چون نقادی متفرع بر فهم است، شکست در فهم متن قطعاً به شکست در نقد نیز منجر می‌شود.
در حقیقت غالب نقدهایی که تاکنون در قبال این نظریه مطرح شده‌اند، اولاً با انگیزه کسب قدرت برای جناح متبوع همراه بوده است.
و ثانیاً منتقدان همواره با مبانی مدرنیته و مولفه های تفکر مدرن مانند آزادی، دموکراسی و ... به خوانش و نقادی این نظریه پرداخته‌اند.
به همین دلیل نمایندگان جریان‌های تجدد خواه که اصالت را به عقل تجدد می‌دهند مانند سروش، کدیور، ... ، از همان ابتدا در فهم این نظریه درمی‌مانند.
و به دلیل اصالت دادن به عقل تجدد، گاه مغالطات بسیار عظیم و در عین حال بازی‌های زبانی حیرت برانگیزی در لسان این منتقدان رخ می‌دهد.
فی المثل در عالم تجدد، «مطلقه» بودن یک حکومت معنای خاص خود را دارد.
حال آن که همین تعبیر –یعنی حکومت «مطلقه»- در سنت فقهی شیعه معنایی به کلی متفاوت از معنای متجدد آن دارد.
البته منظور این نیست که نمی‌توان در نقد یک نظریه، از سنتی غیر از سنت فکری نظریه‌پرداز کمک گرفت.
اما دست کم باید تلاش کرد که در هنگام خوانش متن، آن را با در نظر گرفتن سنت مادر فهم کرد.
مخلص کلام این که نقد هر نظریه، در وهله اول بایستی درون پارادایمی باشد.
و از بیرون، نمی توان یک متن را فهم و نقد کرد.
مانع دوم عدم توفیق در نقد نظریه ولایت فقیه، غلبه نگاه‌های سایکولوژیک به مقوله تفکر در میان ما است.
ما معمولا تفکر افراد ناشی از روحیات، عادات ناخودآگاه و شخصیت آنها می‌انگاریم.
در حقیقت در تحلیل‌های سایکولوژیک، تفکر، امری اراده محور و سوبژه محور فرض می‌شود.
و چنین پنداشته می‌شود که همان گونه که انسان اعمال خود را به کمک اراده خویش انجام می‌دهد، می‌تواند تفکر خود را نیز با اراده خود سامان بخشد و بنا کند.
و در نتیجه، این تصور به تدریج غلبه پیدا کرده که صلاحیت‌های عملی افراد، صلاحیت فکری آنان را نیز ضمانت می‌کند.
و متقابلاً ضعف‌های شخصیتی افراد، نشانه‌ بطلان تفکرشان انگاشته می‌شود.
در حالی که تفکر، امری اراده محور نیست.
یعنی بشر نمی‌تواند هرگونه که می‌خواهد فکر کند.
و متفکر، محتوای تفکر خویش را تولید نمی‌کند.
تفکر از سنخ یافت است و نه بافت.
و متفکر نمی‌تواند تعیین کند که چه چیز را بیابد.
به همین دلیل چه بسا یک انسان موحد، یک اندیشه الحادی را کشف کند.
و یک ملحد یک نظریه توحیدی را بیابد.
به همین‌دلیل هم چنان که نگاه‌های ایدئولوژیک، از فهم و نقد نظریه ولایت فقیه عاجزند، متقابلاً دفاع مدافعان این نظریه نیز فاقد وجاهت علمی می‌باشد.
چرا که در بخش عظیمی از این دفاع‌ها، تلاش می‌شود تا با استناد به تحلیل‌های سایکولوژیک از حیثیت علمی نظریه ولایت فقیه دفاع شود.
به عبارت دیگر مدافعان این نظریه، همواره کوشیده‌‌اند تا با تمسک به صلاحیت‌های فردی و مقامات عرفانی مرحوم آیت ا.. خمینی از این نظریه دفاع کنند.
اما چون تفکر امری اراده محور نبوده و نیست، هیچ گاه صلاحیت‌های فردی، نمی توانند وجه موجهی برای دفاع از یک نظریه را فراهم کنند.

یکی از موانع نقادی در میان ما عدم توافق نظر بر سر روش نقد است.

و اکنون با غلبه بحران نیست انگاری و تردید در امکان وصول به حقیقت برای بشر مدرن، این مشکل بیشتر شده است.
و اکنون دامنه این نیست‌انگاری کم و بیش دامن همه آحاد بشر و حتی مخالفین تجدد و غرب را نیز گرفته‌است.
تا جایی که حتی اسلام گرایان که خود را مخالف تجدد می‌پندارند، نیز از یک نیهیلسم معرفت‌شناسانه عمیق رنج می‌برند.
و طبیعی است که به محض طرح هر نقدی بر افکار آنان، بلافاصله پاسخ می‌دهند که چون فاهمه بشری محدود است، به هیچ وجه نمی‌توان با دلایل عقلی ارزش و اعتبار یک نظریه را مخدوش کرد!
این سخن گرچه در ظاهر، صورتی فلسفی دارد اما در واقع یک سخن کاملاً سیاسی و ایدئولوژیک است.
به این معنا که اسلام‌گرایان هرگاه قصد تبیین افکار خود- و دفاع از نظریه ولایت فقیه- را دارند از دلایل عقلی کمک می‌گیرند.
و حجیت اجمالی و فی الجمله عقل را می‌پذیرند.
اما در مقابل، به محض این که منتقدین با استفاده از روش‌های عقلی به نقد این نظریه می‌پردازند، بلافاصله در حجیت عقل تشکیک می‌کنند!
و مدعی می‌شوند به دلیل محدودیت فاهمه بشر و عقل بشری، نمی‌توان این نظریه را نقد کرد.
غافل از این که تردید در حجیت عقل و یا محدودیت‌های فاهمه بشری، شمشیری دو لبه است.
و این شمشیر بیش از آنکه بتواند موجب جلوگیری از نقد نظریه ولایت فقیه شود، خود به شکلی شدید‌تر و جدی‌تر حقانیت و وجاهت این نظریه را هدف قرار می‌‌دهد.
چرا که خواه ناخواه، این نظریه نیز مانند هر نظریه دیگر، امری بشری است.
و محدودیت‌های فاهمه بشری نیز در تکوین و تأسیس این نظریه نقش داشته.
و به همین دلیل، نه تنها باب نقادی آن بسته نخواهد بود بلکه از قضا موضوع به عکس خواهد شد!
به این معنا که اگر اسلام گرایان اصرار داشته باشند که فاهمه بشر محدود است – که حقیقتاً هم محدود است- پس هیچ نظریه‌ای را نمی‌توان واجد اعتبار تام و تمام و مطلق دانست.
و همین موضوع اقتضا می‌کند که هر بار از نو به تخریب ساختارشکنانه باورهای پیشین و ساختن بنایی جدید پرداخت.
اما مسأله این است که اسلام‌گرایان در چنین اوقاتی به جای این که از نظرات خود دست کشیده و تواضع پیشه کنند، مایلند که همان ادعای پیشین را با روش‌های جدید اثبات کنند.
و به همین دلیل همواره در جست و جوی پاسخ‌های نو و بدیعی برای دفاع از حقانیت نظریه ولایت فقیه هستند.
این پاسخ‌ها البته تعابیر و صورت‌های متنوعی دارد.
اما در باطن، همگی جوهره‌ای واحد دارند.
جوهره همه این پاسخ‌ها، این است که نظریه ولایت فقیه، صرفاً یک نظریه بشری نیست.
و به همین دلیل از محدودیت‌های فاهمه بشری متأثر نیست.
البته تعابیر در بیان این مطلب، متفاوت است.
اما جوهره سخنان یکی است.
فی‌المثل گاهی ادعا می‌شود که مبتنی بر «قاعده لطف»، امام غائب شیعیان، همواره فقها و علما را راهنمایی می‌کند.
و به همین دلیل امکان ندارد که علما اشتباه کنند.
و نقد و بررسی نظریه ولایت فقیه وجهی نخواهد داشت.
غافل از این که قاعده لطف خود حاصل فاهمه بشری است!
و این قاعده خود توسط همین عقل محدود و بشری فهم و اثبات شده‌است!
و به همین دلیل خود قاعده لطف نمی‌تواند مطلق و مبرا از نقد انگاشته شود!!
گاه نیز تلاش می‌شود که با استفاده از حکمت متعالیه به دفاع از این نظریه پرداخته شود.
به این معنا که ادعا می‌شود که نظریه ولایت فقیه، حاصل یک اشراق بر وجود نظریه پردازش بوده است.
و در کشف اشراقی، مطلب نه به صورت مفهومی که به صورت وجودی بر فرد منکشف می‌شود.
یعنی وجود موضوع بر فرد ظاهر می‌شود.
و نه مفهوم ذهنی و محدود آن.
لذا اشراق، محدودیت‌های نگاه‌های مفهومی غالب را ندارد.
بلکه موضوع به شکل تام و تمام- و البته در عین اجمال و تفصیل- بر فرد منکشف می‌شود.
اما غافل از این که این پاسخ نیز، دردی را دوا نمی‌کند.
چرا که این سخن یک گزاره جدلی الطرفین است.
به این معنا که منتقد- و یا منتقدین- نیز متقابلاً می‌توانند ادعا کنند که نقدهای آنان نیز حاصل تلاش‌های ذهنی و مفهومی نیست.
بلکه این نقدها نیز به صورت اشراقی بر وجود منتقدین منکشف شده!
و به همین دلیل از محدودیت‌های فاهمه بشری متأثر نشده است!!
و این سؤال را پرسید که آیا همین نظریه- که اشراق محدودیت‌های نگاه مفهومی را ندارد- آیا خود حاصل یک اشراق است؟!
که در این صورت، یک دور واضح بوجود می‌آید!
و یا اینکه اسلام گرایان این مطلب را به کمک بحث‌های ذهنی و مفهومی درک کرده‌اند؟!
که در این صورت، همین یافت هم از محدودیت‌های فاهمه بشری تأثیر پذیرفته است!
و نمی‌توان آن را مطلق انگاشت!
بگذریم از این که اساساً حتی مبتنی بر حکمت متعالیه هم نمی‌توان چنین سخنانی را پذیرفت.
زیرا مبتنی بر حکمت متعالیه اولاً وجود امری اصیل و حقیقی انگاشته می‌شود.
ثانیاً وجود امری بسیط و غیرمرکب فرض می‌شود.
ثالثاً وجود در عین بساطت، به شکل تشکیکی موجود است. (بنا به تقریر رایج‌ از حکمت متعالیه)
و رابعاً تشکیک بر دو نوع است.
تشکیک طولی.
و تشکیک عرضی.
در تشکیک طولی، نسبت دانی به عالی نسبت اجمال و تفصیل است.
مانند پرتو های نزدیک به منبع نور و پرتوهای دورتر.
و برای تصور تشکیک عرضی نیز می‌توان به انوار رنگین کمان که با یکدیگر مثال زد.

در هر صورت اگرچه وجود بسیط است، اما این بساطت وجود مانع از آن نیست که به نحو تشکیک اعم از طولی و عرضی خود را آشکار کند.
و چون تشکیک خود به نحو طولی و عرضی متصور است، حتی در فرآیند اشراق نیز هیچ ضمانتی ندارد که وجود خود را در وجه جامع و تام و تمام بر یک متفکر ظاهر کند.
بلکه اساساً چون وجود جلوه‌های مختلف دارد، هر بار از خود جلوه‌ای به نمایش می‌گذارد.
و به همین دلیل همه نظریه‌ها به سهم خود حظی از حقیقت دارند.
و در عین حال هیچ کدام، سخن تام و تمام نیستند.
واقعیت این است که نمی‌توان با استناد به این استدلال‌ها نقد نظریه ولایت فقیه را مهمل نهاد.
و علت اینکه اکنون تلاش می‌شود با توجیهات و تعابیر مختلف، نقد نظریه ولایت فقیه امری غیرممکن معرفی شود، به دلیل باورهای فکری و یا فلسفی نیست.
بلکه اسلام گرایان به دلیل وابستگی شدید به تفکر ایدئولوژیک، هیچ‌گاه پرسش از مبانی خود را میسر نمی‌دانند.
و چگونه چنین کاری را جایز بدانند؟!
چرا که پرسش از مبانی، موجب تشویش اذهان می‌شود.
و در حالی که ایدئولوژی مخدر اذهان است.
و به همین دلیل اصحاب ایدئولوژی، همواره پرسش‌های جدی سرکوب می‌کنند.
و این سرکوب اولاً ‌در وجود خود آنان رخ می دهد.
زیرا پرسش امری اراده محور نبوده و عارض وجود بشر می‌شود.
به همین دلیل اسلام‌گرایان نیز مانند سایر انسان‌ها، همواره با پرسش‌هایی جدی مواجه می‌شوند.
اما همواره تلاش می‌کنند که این پرسش‌ها را در وجود خود نیست بیانگارند.
و سایر افرادی که این پرسش‌های جدی را مطرح می‌کنند را نیز سرکوب کنند.
اما باید توجه داشت که این سرکوب کردن‌ها، برخلاف تصور رایج، لزوماً به شکل فیزیکی رخ نمی‌دهد.
بلکه در بسیاری از موارد خود را در لباس بحث و استدلال و با ظاهری حق به جانب و متفکرانه نشان می‌دهد.

کتاب ولایت فقیه را می توان به سه بخش عمده تقسیم کرد.

در قسمت اول، مؤلف تلاش می‌کند که با کمک براهین عقلی، لزوم تشکیل حکومت اسلامی را اثبات کند.
و مبتنی بر مبانی مؤلف، عقل – ولو به نحو اجمالی - حجیت دارد.
به همین دلیل، متقابلاً در این خوانش نقادانه نیز به مبنای مؤلف- مبنی بر حجیت اجمالی عقل- احترام نهاده می‌شود.
و تلاش خواهد شد که با دلایل عقلی، نقایص و اشکالات احتمالی نظریه نشان داده شود.
در قسمت دوم کتاب، شواهد روایی که موضوع تشکیل حکومت، مورد بحث قرار گرفته است.
که در این بخش نیز، مبتنی بر دستگاه علم اصول- که مورد پذیرش مؤلف نیز هست- تلاش می‌شود دقت برداشت‌های مؤلف از روایات، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
بیان این نکته ضروری است که در این نقادی، به هیچ وجه به آنچه در مسیر وقوع انقلاب اسلامی، شرایط رخداد آن و حوادث بعد از آن و در طی این سی و پنج سال، محل بحث نیست.
به عبارت ساده‌تر، محل نزاع در این نقد، عملکرد رهبران انقلاب اسلامی در گذشته و یا حال نبوده و نیست.
بلکه به شدت تلاش شده که کانون توجه به مبانی نظری انقلاب اسلامی معطوف باشد.
زیرا ساحت عمل، بستر امکانات و محدودیت‌هاست.
و از شکست‌های عملی و یا خطاهایی که ممکن است در بستر عمل رخ دهد، لزوماً بطلان یک نظریه نتیجه نمی‌شود.

لطفا فایل را دانلود و مطالعه بفرمایید

http://www.askdin.com/attachment.php?attachmentid=3006471127&stc=1&d=1419094597

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

محسن امیری;613167 نوشت:
در قسمت اول، مؤلف تلاش می‌کند که با کمک براهین عقلی، لزوم تشکیل حکومت اسلامی را اثبات کند.
و مبتنی بر مبانی مؤلف، عقل – ولو به نحو اجمالی - حجیت دارد.
به همین دلیل، متقابلاً در این خوانش نقادانه نیز به مبنای مؤلف- مبنی بر حجیت اجمالی عقل- احترام نهاده می‌شود.
و تلاش خواهد شد که با دلایل عقلی، نقایص و اشکالات احتمالی نظریه نشان داده شود.
در قسمت دوم کتاب، شواهد روایی که موضوع تشکیل حکومت، مورد بحث قرار گرفته است.
که در این بخش نیز، مبتنی بر دستگاه علم اصول- که مورد پذیرش مؤلف نیز هست- تلاش می‌شود دقت برداشت‌های مؤلف از روایات، مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
بیان این نکته ضروری است که در این نقادی، به هیچ وجه به آنچه در مسیر وقوع انقلاب اسلامی، شرایط رخداد آن و حوادث بعد از آن و در طی این سی و پنج سال، محل بحث نیست.
به عبارت ساده‌تر، محل نزاع در این نقد، عملکرد رهبران انقلاب اسلامی در گذشته و یا حال نبوده و نیست.
بلکه به شدت تلاش شده که کانون توجه به مبانی نظری انقلاب اسلامی معطوف باشد.
زیرا ساحت عمل، بستر امکانات و محدودیت‌هاست.
و از شکست‌های عملی و یا خطاهایی که ممکن است در بستر عمل رخ دهد، لزوماً بطلان یک نظریه نتیجه نمی‌شود.

سلام علیکم
مطالب شما را با دقت مطالعه کردم. بنده نیز اصل فرمایش شما در نقد نظریات قبول دارم وبه نظر من فضای حاکم نوعا در بین مخالفان وموافقان یک نظریه از جمله مساله ولایت فقیه درست نیست ومتاسفانه اجازه نقادی واظهار نظر صریح را به اشخاص نمی دهد واین نه تنها به نفع اسلام نیست بلکه به ضررر آن است.
آستانه تحمل ما آنطور که از ائمه خود یاد گرفته ایم باید بیشتر از این باشد.
اما نسبت به مساله ولایت فقیه وسخنانی که حضرتعالی فرمودید بنده هم باید عرض کنم که نوع روشن فکران ما به خاطر تاثیری که از غرب ومکاتب وجریانهای جدید گرفته اند در نقد معارف ونظریه های دینی انصاف را رعایت نمی کند وآن مکات برا اصل قرار داده وطبق آن اظهار نظر می کنند. وموافقان نیز به تصور بنده بدون اینکه از ولایت فقیه ومبانی علمی آن آگاهی لازم را داشته باشند اظهار نظر می کنند. این نسبت به عموم مردم است. ولی در بین علماء اینطور نبوده است. واز زمانیکه طبق مطالعات بنده برای اولین بار مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب عوائد الایام مساله ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد وادله روایی آن را مورد بحث وبررسی قرار داده ود رنتیجه ولایت مطلقه را اثبات می کنند. وبعد صاحب جواه رد رکتاب جواهر خود که می فرمایند کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد بوی فقه را نچشیده است. همیشه مورد بحث بوده است. طیفی مانند آیت الله خویی وبرخی ازشاگردان ایشان این نظریه را قیول نداشتند وولایت فقیه را فقط در امور حسبیه درست می دانستند. وبرخی مانند امام خمینی وشاگردان ایشان مانند آیت الله جوادی آملی، سبحانی، مومن ودیگران موافق با این نظریه بوده و ادله آن را در کتابهای مختلف مورد بررسی قرار داده اند مثلا مرحوم آیت الله منتظری چهار جلد کتاب قطور در اثبات ولایت مطلقه فقیه نوشته وهمه ادله را مورد بررسی قرار داده اند.
نتیجه اینکه ماباید فضای عموم مردم را با فضای علما وبحث های علمی جدا کنیم. وعلماء نیز علاوه بر ادله روایی که نوزده روایت است به ادله عقلی از جمله امام خمینی در کتاب ولایت فقیه تمسک جسته اند وبنده بر خلاف رای شما عقیده ندارم که صرفا بر اساس اصالت وجود یا اشراق به اثبات این مساله پرداخته باشند چون حضرت امام خمینی این مباحث وبحث های حکومت اسلامی را ماهها در درس فقه خود مطرح کرده وبررسی نموده اند واینطور نبوده که فقط یک کتاب نوشته باشند بلکه این کتاب ثمره این مباحث بوده بعد از نقد وانتقاد شاگردان تقریر یافته است.
به نظر بنده می رسد ادله ای که علماء طراز اول ما در کتابهای خود استناد جسته اند مثل مرحوم نراقی، امام خمینی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله منتظری وبرخی دیگر اشکالات مطروحه شما را ندارند.

نقش ولایت فقیه در ترقی وحفظ نظام:
ما درست است که وجود ضعف ها واشکالاتدر کشور را نفی نمی کنیم ولی اگر بخواهیم با عینک انصاف به قضایا نگاه کنیم وجود ولی فقیه در حفظ وعدم وابستگی کشور ما خیلی تاثیر گذار بوده است.
ایران اسلامی از اول انقلاب با تحریم های همه جانبه از در طرف غرب مواجه بوده است وهشت سال جنگ بر او تحمیل شده است که اکثر کشورهای دنیا اعم از اسلامی وغیر اسلامی یا سکوت کرده اند ویا رد طرف صدام بوده اند. ولی با اینهمه ما شاهد هستیم که رشد علمی وسطح رفاه زندگی، امور پژشکی وبهداشت، مسائل نظامی قابل مقایسه با قبل انقلاب نیست. د رعین حال ایران با تمام این مشکلات در برخی امور ومسائل علمی وتکنولوژی جزء ده کشور اول دنیا است.
این امور بدون وجود رهبری که با به صراحت در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا ایستاده است وا زحمایت های وتلاش های داخلی حمایت می کند ممکن نبود. وساده ترین دلیل بر آن همین کشورهای اطراف خود ماست.
کشورهایی مانند: لیبی، مصر، تونس، عراق که در عمده آنها بیداری اسلامی راه افتاد بخاطر عدم وجود رهبری قوی ومدیر یا به دامن دیکتاتوری دیگر افتاده اند ویا اینکه در آنها جنگ داخلی راه افتاده است.
نیروهای ارزشی ما باید با تلاش در زمینه های علمی وبه دست گرفتن مراکز مهم وبا کا رجهادی باید تلاش کنند در جهت منویات رهبری وخدمت رسانی خالصانه به مردم کمک نظام باشند ودر جهت صحیح حرکت کنند. واگر ما نتوانیم در نظام خود افرادی مومن ومتعهد ومتخصص تربیت کنیم دچا رمشکل خواهیم شد. لذا با درک شرایط ما باید در تمام زمینه نیرو وکادر متخصص ومومن تربیت تا بتوانیم به آن اهداف والا وارزشی که مد نظر بوده برسیم.
از نقشهای مهمی که ولایت فقیه در کشور ما داشته است، فرو نشاندن فتنه ها وبرنامه های براندازی بوده است. ما شاهد بوده ایم که عده ای که در امور سیاسی سرخورده می شدند دست به شورش واعتراض های خیابانی می زدند که در این موارد نقش ولایت فقیه واقعا وهم بوده است ومدیریت ولی فقیه کشور را زا مشکلاتی بزرگ نجات داده است. که از بارزترین آنها می توان به اعتراض به قانون قصاص در زمان امام خمینی(ره) که مرحوم مهندس بازرگان هم در این اعتراضات بوده ونقش فعال داشته است. ویا به فتنه 88اشاره کرد که توسط برخی جناحهای سیاسی شکست خورده در انتخابات طرح ریزی شده است.
از آنجایی که سیره وروش رهبران ما در این نظام جذب حداکثری بوده ودفع حد اقلی لذا با همه امور تند وبصورت سلبی کامل برخورد نکرده اند تا خواست دشمن برآورده نشود وافراد کشور در نظام باقی بمانند.

سلام

بین رهبر ی رفسنجانی اختلافه ...
بین رهبری وخاندان خمینی اختلافه
بین رهبری وخاتمی اختلافه
بین رهبری احمدینژاد اختلافه
یکسری ادم مذهبی نما تو 34 امدن وارد مجلس وقوه مجریه غیره شدن هی گفتن جانم فدای رهبر وهر جا مدیریت این اقایون وخانم ها ایراد گرفتن وگفتن ما مرید ولایت فقیه هستیم
حاجی من دانشجوحقوقم می توانم به راحتی اب خوردن اصل ولایت فقیه را زیرسوال ببرم ولی دردم این نیست .
درد ان کسانی که نان به نرخ روزمی خورند .
ظاهر مذهبی دارند چون به نفعشون ...
یک روز یک نماینده واقای سیاسی طرفدار رهبر ه واسلام فردا رنگ عوض می کند میشه اپوزیسیون ویافلان روحانی

مردعشق;614998 نوشت:
سلام

بین رهبر ی رفسنجانی اختلافه ...
بین رهبری وخاندان خمینی اختلافه
بین رهبری وخاتمی اختلافه
بین رهبری احمدینژاد اختلافه
یکسری ادم مذهبی نما تو 34 امدن وارد مجلس وقوه مجریه غیره شدن هی گفتن جانم فدای رهبر وهر جا مدیریت این اقایون وخانم ها ایراد گرفتن وگفتن ما مرید ولایت فقیه هستیم
حاجی من دانشجوحقوقم می توانم به راحتی اب خوردن اصل ولایت فقیه را زیرسوال ببرم ولی دردم این نیست .
درد ان کسانی که نان به نرخ روزمی خورند .
ظاهر مذهبی دارند چون به نفعشون ...
یک روز یک نماینده واقای سیاسی طرفدار رهبر ه واسلام فردا رنگ عوض می کند میشه اپوزیسیون ویافلان روحانی


سلام مرد عشق، دردت به جون همه اونهایی که نان به نرخ روز می خورن وبخاطر منافع شخصی وحزبی کشور را در چالش می گذارند وقدرت آن قدر در مذاق اینها شیرین افتاده کا حاضرند خون به دل رهبر کنند ومنافع کشور را زیر پا گذارند ولی از قدرت پایین نیایند.
درد همه ما این است که فرمودید ولی چه کنیم که چنین آدمهایی وجود دارند ولی ما باید تلاش کنیم حداقل مفید برای کشور باشیم وخدای نکرده روزی مثل همین نان به نرخ روز خورها نباشیم.

سلام یک درد دیگه هم دارم لیسانسه بیکار بی پولی ...
همیشه دلخوش وعده های الکی فلان اخوند وفلان نماینده مجلس وقوای مجریه ومجلس وقضایی شدم..
دیگه خسته شدم ازاین همه فسا د ورانت کلاهبراداری واختلاس لاشخورها تواین کشور ...

قبلا یک باراستاد حقوق اساسی ما که خیلی هم فهیم ودانا بود مطلبی گفت که فکرکنم درست باشد :
درانتخاب رهبری یک اشکال بزرگ هست:شورای نگهبان صلاحیت خبرگان رهبری را تایید میکند و خبرگان هم رهبر را انتخاب - البته صحیحش کشف است - میکنند و از آنجا که رهبر مستقیما ۶ نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب میکند و ۶ نفر دیگر هم توسط رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و سپس انتخاب میشوند و باز از انجا که رئیس قوه قضائیه هم منصوب رهبری است پس نهایتا یک دور وجود دارد و این دور باطل است.
این چه قانونی دیگه اخر ؟

[="Arial"]

مردعشق;614998 نوشت:
حاجی من دانشجوحقوقم می توانم به راحتی اب خوردن اصل ولایت فقیه را زیرسوال ببرم .

[=arial]جدا؟!!!
به راحتی آب خوردن؟!!!
حرف دلتو بگو ببینم چی میگی؟

مردعشق;615554 نوشت:
قبلا یک باراستاد حقوق اساسی ما که خیلی هم فهیم ودانا بود مطلبی گفت که فکرکنم درست باشد :
درانتخاب رهبری یک اشکال بزرگ هست:شورای نگهبان صلاحیت خبرگان رهبری را تایید میکند و خبرگان هم رهبر را انتخاب - البته صحیحش کشف است - میکنند و از آنجا که رهبر مستقیما ۶ نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب میکند و ۶ نفر دیگر هم توسط رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و سپس انتخاب میشوند و باز از انجا که رئیس قوه قضائیه هم منصوب رهبری است پس نهایتا یک دور وجود دارد و این دور باطل است.
این چه قانونی دیگه اخر ؟

[=arial]حاجی تو که دانشجوی حقوقی خیلی راحت باید بتونی به این شبهه جواب بدی، یه خورده فکر کنی جوابشو می‌فهمی:ok:
بقیه اشکالاتم همینطور آبکیه؟

بچه محله امام رضا;615691 نوشت:

[=arial]جدا؟!!!
به راحتی آب خوردن؟!!!
حرف دلتو بگو ببینم چی میگی؟

[=arial]حاجی تو که دانشجوی حقوقی خیلی راحت باید بتونی به این شبهه جواب بدی، یه خورده فکر کنی جوابشو می‌فهمی:ok:
بقیه اشکالاتم همینطور آبکیه؟


سلام
نخیر ...اگربنده بخواهم تعبدا قبول کنم که احتیاجی نداشت سوالما اینجابپرسم بعدا شما پابرهنه بیا وسط بحث ما ؟
از پاسخگو اعتقادی پرسیدم ..
درضمن شما اگر بهتر میدونی جواب می دادی ؟
نه اینکه تیکه بپرانی .....

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

مردعشق;614998 نوشت:
حاجی من دانشجوحقوقم می توانم به راحتی اب خوردن اصل ولایت فقیه را زیرسوال ببرم ولی دردم این نیست .

عرض سلام و ادب.

البته شما آنچنان که احساسا میکنید به راحتی آب خوردن اصل ولایت فقیه را زیر سوال ببرید.
بنده از راحتی شما راحتر ثابت میکنم تمام نظریه های شما اشتباه است.
اگه انقدر راحت بود دشمنان این نظام قبل از شما اینکار رو کرده بودند.

و درضمن پیشاپیش خدمت جنابعالی عرض کنم فساد قوه قضاییه ، دولت ، مجلس و ..... دلیل خوبی برای اینکه بخواهید اصل ولایت فقیه را زیر سوال ببرید نیست.

و موضوع دوم : اصل ولایت فقیه ریشه در دین دارد. و اینکه شما حقوقدان باشید دلیل نیست که بتوانید آن را به راحتی آب خوردن زیر سوال ببرید.
اگر شمای حقوقدان قانون را باب میل خودتان تفسیر میکنید بنده هم خلاف شما تفسیر میکنم و حاضرم با شما وارد مناظره شوم.

نکته دوم اینکه فرموده اید:

مردعشق;614998 نوشت:
یکسری ادم مذهبی نما تو 34 امدن وارد مجلس وقوه مجریه غیره شدن هی گفتن جانم فدای رهبر وهر جا مدیریت این اقایون وخانم ها ایراد گرفتن وگفتن ما مرید ولایت فقیه هستیم
حاجی من دانشجوحقوقم می توانم به راحتی اب خوردن اصل ولایت فقیه را زیرسوال ببرم ولی دردم این نیست .
درد ان کسانی که نان به نرخ روزمی خورند .
ظاهر مذهبی دارند چون به نفعشون ...
یک روز یک نماینده واقای سیاسی طرفدار رهبر ه واسلام فردا رنگ عوض می کند میشه اپوزیسیون ویافلان روحانی

ما هم خسته شدیم.

اما این ایرادات یا بخاطر نقص قانون است.
یا بخاطر کم سوادی قشری از جامعه. بی سوادی نه به معنای نفهمیدن. بلکه ندانستن حقیقت موجود.نداشتن بصیرت درست.

اگر بصیرت و اگاهی مردم بالا برود دیگر فلان نمایند یا فلان وزیر و .... نمیتواند خود را پشت رهبری پنهان کند.

اینکه چرا فلان رئیس جمهور یا نمایند ابتدا ولایی است سپس مخالف میشود هم بخاطر قانون غلط است.
تاز مانی که قانون اصلاح نشود این اتفاقات از بین نمیرود.
و قانون زمانی درست میشود که بصیرت و آگاهی مردم بالا برود.
وقتی گفته میشود اگاهی بالا برود ما فقط یاد گرفته ایم آگاهی دانشجویان بالا برود و این غلط است.آگاهی و بصیرت ربطی به علم ندارد.
ممکن است یک فرد بی سواد بصیرت لازم را داشته باشد اما یک فرد تحصیلکرده حتی دکتر بصیرت لازم را نداشته باشد.[/]

مردعشق;615554 نوشت:
قبلا یک باراستاد حقوق اساسی ما که خیلی هم فهیم ودانا بود مطلبی گفت که فکرکنم درست باشد :
درانتخاب رهبری یک اشکال بزرگ هست:شورای نگهبان صلاحیت خبرگان رهبری را تایید میکند و خبرگان هم رهبر را انتخاب - البته صحیحش کشف است - میکنند و از آنجا که رهبر مستقیما ۶ نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب میکند و ۶ نفر دیگر هم توسط رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و سپس انتخاب میشوند و باز از انجا که رئیس قوه قضائیه هم منصوب رهبری است پس نهایتا یک دور وجود دارد و این دور باطل است.
این چه قانونی دیگه اخر ؟

شما وقتی عدالت این افرادی که در شورای نگهبان هستند ثابت شده است. واز طرف دیگر اگر شورای نگهبان در صلاحیت ویا تایید صلاحیت می کند با ادله می باشد. واینطور نیست که اینها متوقف بر هم باشند دو رصریح هم نیست. واز طرف دیگر دو ر در فلسفه مطرخ می شود که در باب حقایق وامور تکوینی بحث می کند واین بحث فقهی است واعتباری که فقهاء از طرف ولی فقیه انتخاب می شوند. واز طرف دیگر شما جواب را دادید که ولی فقیه را کشف می کنند نه انتخاب لذا دوری بوجود نمی آید چون متوقف بر آن نیست وآنشخص ولی فقیه است واینها یعنی خبرگان کشف می کنندو لذا این سخن که دور است درست به نظر نمی رسد.

محسن امیری;613167 نوشت:
قریب پنجاه سال از طرح نظریه ولایت مطلقه فقیه می‌گذرد. اما علی رغم گذشت این مدت نسبتاً طولانی، نقد این نظریه چندان قرین توفیق نبوده.

برادر عزیزم سلام علیکم

بزگوار شما در همین ابتدا به ساکن سخنی مطرح نموده اید که با وقایع و حقایق تاریخی سنخیت ندارد لذا خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج، وقتی ابتدای شما شما اینقدر متناقض هست در مورد بقیه چه می توان گفت؟

علامه کاشف الغطا متوفی 1373 می فرمایند:

و بالجمله‏فالعقل والنقل یدلان على ولایه الفقیه الجامع على هذه الشوون،فانها للامام المعصوم اولا، ثم للفقیه المجتهد ثانیا المجعوله‏بقولهعلیه‌السلا م: و هو حجتى علیکم و انا حجه الله علیکم 17)
کوتاه‏سخن آن که عقل و نقل بر مشروعیت ولایت فقیه جامع الشرایط، براین شوون اجتماعى دلالت دارند، این ولایت نخست از آن امام‏معصومعلیه‌السلام است‏سپس براى فقیه مجتهد با جعل امام معصومعلیه‌السلام باقول خود: «فقیه حجت من بر شما است و من حجت‏خدا بر شماهستم‏» برقرار مى‏باشد.»

مرحوم صاحب جواهر متوفی 1266 می فرماید:

مرحوم صاحب جواهر وقتي به اين قضيه مي‌رسد، به صراحت مي‌گويد: آن کساني که اطلاع از فقه دارند:
اتفق أصحابنا على أن الفقيه العادل الأمين الجامع لشرائط الفتوى المعبر عنه بالمجتهد في الأحكام الشرعية نائب من قبل أئمة الهدى عليهم السلام في حال الغيبة في جميع ما للنيابة فيه مدخل.
فقيه عادل و جامع الشرائط در زمان غيبت، نائب از ائمه هستند، در تمام آن اختياراتي که شارع مقدس در اختيار امام عليه السلام گذاشته است، در زمان غيبت براي فقيه جامع الشرائط اين مباحث وجود دارد.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 21، ص 396
ايشان همان تعبير امام را که مي‌فرمايد:
اني عليهم حاکما وقاضيا وحجة وخليفة، مي‌گويد:
تمام اين‌ها دليل بر مشروعيت حکومت اسلامي در زمان غيبت است.
آن کساني که حکومت اسلامي و ولايت فقيه را در زمان غيبت منکر هستند،
ما ذاق من طعم الفقه شيئا
از مزه فقه چيزي نچشيده‌اند.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 21، ص 397

حالا شما با زمان معرفی و یا بعبارتی تاریخ غلط معرفی و حیات 50 ساله ولایت فیه چه می خواهید بکنید؟ حال انکه علمای مذکور بالای 60 سال این نظریه را داده اند الاخصوص مرحوم صاحب جوار که بین او و ما دو قرن فاصله هست

فقها می گویند منظور از "اولی الامر" در آیه 59 سوره نساء، ولی فقیه است!
"یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول ان كنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلك خیر و احسن تاویلا ".

- در چه تعداد از روایات و احادیث قابل دسترس، چنین بیان نسنجیده ای مطرح شده است؟!
- اگر منابع روائی و تفسیری شیعه ملاك باشد، در آنها قید شده كه مراد از "اولی الامر" اهل بیت هستند.
5.
- سندی مبنی بر اینكه قلمرو اطاعت از فقها به وسعت اطاعت از خدا و رسول باشد وجود ندارد و با توجه به اینكه در این آیه، اطاعت از "اولی الامر" در ردیف اطاعت از آنها قرار گرفته است، در نتیجه از مفهوم "اولی الامر" به هیچ وجه نمی توان موقعیت فقها و علما را استخراج نمود.
- هیچ ادله قرآنی و روائی مبنی بر لزوم اطاعت مطلق از غیر معصوم وجود ندارد، لذا نمی توان "اولی الامر" را به غیر معصوم منتسب نمود، مخصوصا اینكه در آیه مذكور اطاعت از آن بدون هیچ قید و شرطی در كنار اطاعت از خدا و رسول قرار گرفته است. اگر جز این بود پیامبر و ائمه تبلیغ آنرا می نمودند تا جای شك و شبهه باقی نماند. ولی همانطور كه تاریخ شهادت می دهد، هیچ یك از اهل بیت، امامت و ولایت خود یا دیگران را بر مردم تحمیل نكردند. ضمن اینكه در ادامه آیه، فقرات "ان كنتم تومنون" و "ذلك خیر" مؤید تحمیلی نبودن ولایت و اطاعت است.

مردعشق;617020 نوشت:
فقها می گویند منظور از "اولی الامر" در آیه 59 سوره نساء، ولی فقیه است!

برادر عزیزم من این ادعای شما را علمای اهل سنت دارند و نه شیعه

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

صدیقه شهیده;617022 نوشت:
برادر عزیزم من این ادعای شما را علمای اهل سنت دارند و نه شیعه

این سخن علمای شیعه هم هست.مخصوصا سخن امام خمینی(ره)[/]

امام عشق;617025 نوشت:
این سخن علمای شیعه هم هست.مخصوصا سخن امام خمینی(ره)

در کجا هست؟

صدیقه شهیده;617022 نوشت:
برادر عزیزم من این ادعای شما را علمای اهل سنت دارند و نه شیعه

حاج خانم تا قبل ازامام خمینی هیچ کدام چنین ادعایی نداشتن واولین تئورسین ولایت فقیه امام خمینی وجناب منتظری (ره) بودند .
که دومی بعد یک مدت از گفته خودش پشیمان شد.
!
- به عنوان نمونه، آیت الله خوئی كه یكی از مراجع مشهور شیعه و از مدرسان پر آوازه حوزه علمیه نجف بود، پیرامون اختیارات فقیه در شرح كتاب عروة الوثقی آورده است: "بر طبق اخبار معتبر، فقیه می تواند فقط در دو امر فتوای دینی و قضاوت دخالت كند و برای ولایت او در سایر موارد، اسناد و روایاتی وجود ندارد" و ایضا درباره ولایت مطلقه فقیه نیز آورده است: "استدلالی بر ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت امام زمان نمی باشد و این ولایت، غیر قابل اعتماد است

.
- برخی از معدود فقهائی كه روزی به همراه بنیانگذار انقلاب جزو تئوریسین ها و مبلغین سرسخت ولایت فقیه بوده و آیه مذكور را به ولایت فقیه تفسیر می نمودند، طی سالهای اخیر صراحتا اعلام كردند كه در ارائه نظریه ولایت فقیه، بُعد مطلقه و حكومتی آن، مد نظرشان نبوده است ! و اذعان نمودند كه از گفته ها و نوشته هایشان سوء استفاده شده است !
- قبل از ارائه تئوری ولایت فقیه توسط مؤسس انقلاب، واژه ولایت فقیه در كتب فقهی شیعی، به كار نرفته بود و اساسا بحث ولایت و امامت فقها اولین بار توسط روحانیت طرفدار دین سیاسی مطرح شد. مردم واژه های "امام" و "ولی امر" به مفهوم حاكم مطلق سیاسی مذهبی را برای هیچ یك از چهره های برجسته دینی حتی برای مرجع كل شیعیان جهان، آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی به كار نبرده و خود آنها نیز مخالف چنین القابی بودند. روزی نامه اى به دست آیت الله سید محسن اعرجى كاظمینی رسید كه روی پاكت با عباراتی از قبیل "ولى ‏الله" ایشان را مخاطب قرار داده بودند، وی آنرا مرجوع كرد و اقدام خود را این گونه توضیح داد: القاب مذكور منحصر به معصومین است، لذا نامه برای من نبوده تا آنرا باز كنم!

سندی مبنی بر اینكه قلمرو اطاعت از فقها به وسعت اطاعت از خدا و رسول باشد وجود ندارد و با توجه به اینكه در این آیه، اطاعت از "اولی الامر" در ردیف اطاعت از آنها قرار گرفته است، در نتیجه از مفهوم "اولی الامر" به هیچ وجه نمی توان موقعیت فقها و علما را استخراج نمود

مردعشق;617039 نوشت:
حاج خانم تا قبل ازامام خمینی هیچ کدام چنین ادعایی نداشتن واولین تئورسین ولایت فقیه امام خمینی وجناب منتظری (ره) بودند .

مرد عشق، عشق شما در قلبم جای دارد عزیز دلم ، فدات شم من مرد هستم اگر خدا قبول کنم نام ایدیم را از مادرم اقتباس کرده ام

فرمودید که کسی ادعای ولایت فقیه نکرده، چطور شما این ادعا را دارید حال انکه این ادعا مخالف با واقعیت تاریخی هست؟

علامه کاشف الغطا متوفی 1373 می فرمایند:

و بالجمله‏فالعقل والنقل یدلان على ولایه الفقیه الجامع على هذه الشوون،فانها للامام المعصوم اولا، ثم للفقیه المجتهد ثانیا المجعوله‏بقولهعلیه‌السلا م: و هو حجتى علیکم و انا حجه الله علیکم 17)
کوتاه‏سخن آن که عقل و نقل بر مشروعیت ولایت فقیه جامع الشرایط، براین شوون اجتماعى دلالت دارند، این ولایت نخست از آن امام‏معصومعلیه‌السلام است‏سپس براى فقیه مجتهد با جعل امام معصومعلیه‌السلام باقول خود: «فقیه حجت من بر شما است و من حجت‏خدا بر شماهستم‏» برقرار مى‏باشد.»

مرحوم صاحب جواهر متوفی 1266 می فرماید:

مرحوم صاحب جواهر وقتي به اين قضيه مي‌رسد، به صراحت مي‌گويد: آن کساني که اطلاع از فقه دارند:
اتفق أصحابنا على أن الفقيه العادل الأمين الجامع لشرائط الفتوى المعبر عنه بالمجتهد في الأحكام الشرعية نائب من قبل أئمة الهدى عليهم السلام في حال الغيبة في جميع ما للنيابة فيه مدخل.
فقيه عادل و جامع الشرائط در زمان غيبت، نائب از ائمه هستند، در تمام آن اختياراتي که شارع مقدس در اختيار امام عليه السلام گذاشته است، در زمان غيبت براي فقيه جامع الشرائط اين مباحث وجود دارد.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 21، ص 396
ايشان همان تعبير امام را که مي‌فرمايد:
اني عليهم حاکما وقاضيا وحجة وخليفة، مي‌گويد:
تمام اين‌ها دليل بر مشروعيت حکومت اسلامي در زمان غيبت است.
آن کساني که حکومت اسلامي و ولايت فقيه را در زمان غيبت منکر هستند،
ما ذاق من طعم الفقه شيئا
از مزه فقه چيزي نچشيده‌اند.
جواهر الكلام، الشيخ الجواهري، ج 21، ص 397

حالا شما با زمان معرفی و یا بعبارتی تاریخ غلط معرفی و حیات 50 ساله ولایت فیه چه می خواهید بکنید؟ حال انکه علمای مذکور بالای 60 سال این نظریه را داده اند الاخصوص مرحوم صاحب جوار که بین او و ما دو قرن فاصله هست

اما در مورد سید خوئی سخن افاضه کردید که باید در پاسخ به شما بگویم که ایت الله قزوینی فرمودند اقوال علما دارای تقدم و تاخر هست و ان قول عالم نزد ما حجت هست که متاخر باشد زیرا با تحقیق بیشتری بوده لذا ایت الله سید خوئی از این قول ساقط نیست ایشان در اواخر عمر خود کتابی به نام منهاج الصالحین نوشتند که نظریات و مبذولات حضرتعالی را مهر بطلان می زند

ايشان در اين اثر با طرح بحث جهاد ابتدايي در عصر غيبت و ردّ ادله مشهور ـ كه قايل به عدم مشروعيت آن مي‌باشند ـ مطابق ديدگاه صاحب جواهر اذن فقيه جامع‌الشرايط را در مشروعيت ان شرط مي‌دانند
سپس در بحث تقسيم غنايم پس از آن كه غنايم را به سه دسته تقسيم مي‌كنند مي‌نويسند:
«آري ولي امر حق تصرف در آن غنايم را بر اساس آنچه مصلحت تشخيص دهد دارد زيرا اين مقتضاي ولايت مطلقه او بر آن اموال است...»

ابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج 1، چاپ 28، انتشارات مدینه العلم، 1410، ص 379.

ایشان در اواخر عمر خود تغییر عقیده داده اند برادر عزیزم

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


صدیقه شهیده;617030 نوشت:
در کجا هست؟

صدیقه شهیده;617030 نوشت:
در کجا هست؟

دایره اختیار ولی فقیه محدود نیست و درست به اندازه اختیارات پیامبرو معصومین(ع) است.
اگر فردی لایقی که دارای دوخصلت ( علم و هدالت) باشد به پاخاست و تشکیل حکومت داد ، همان ولایتی که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت را دارا می باشد.و مردم باید از او اطاعت کنن. این توهم که اختیارت حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از امیر(ع) بود.یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است. باطل است.

سید روح الله خمینی(امام) ، ولایت فقیه ، صفحات 40 و 41.

اگر خوب بگردید از علمای دیگر هم در این باره مطلب بسیار زیاد است.[/]

اشتباه بنده بپذیرید فکر کردم خانمی
بهرحال دلایل شما برای اثبات ولایت فقیه نبود بلکه مربوط به مرجعیت شیعه درزمان غیبت است .
من تعصبی ندارم وبقول ایت الله محقق داماد جداز ازرد وقبول ولایت فقیه یکسری قوانین سخت گیرانه در زمان غیبت نظیر رجم وسنگسار اعدام وقصاص قطع یداست که باید تبدیل به احکام ملایم تر نظیر تعزیر بشود .
احکامی ادم را یاد یهود یان خشن توراتی وعلمای شکنجه گرانها می اندازد.
دلیل عقلی می گوید فقط معصوم است که حق دارد در باره قطع ید وسنگسار مجرمین انها کاری انجام دهد .
فسادی که ازیک حکومت غیرمعصوم به اسم شرع برمی خیزدچه سهوا وچه عمدا قطعا در درجه اول به اسلام اسیب می رساند .
وعامل دین گریزی هست .
یادتان باشد حضرت علی (ع) عمر نبودند که بصرف ظاهر روایت هر زانی وزانیه رجم کنند .
ولی تواین حکومت بجای علاج ماجر ا فقط دسته تبر رابلندمی کنند .

بنده قلبا رهبر رادوست دارم ولی عقلا نقد دارم

امام عشق;617053 نوشت:
دایره اختیار ولی فقیه محدود نیست و درست به اندازه اختیارات پیامبرو معصومین(ع) است.
اگر فردی لایقی که دارای دوخصلت ( علم و هدالت) باشد به پاخاست و تشکیل حکومت داد ، همان ولایتی که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت را دارا می باشد.و مردم باید از او اطاعت کنن. این توهم که اختیارت حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از امیر(ع) بود.یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است. باطل است.

سید روح الله خمینی(امام) ، ولایت فقیه ، صفحات 40 و 41.

:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:

شما ادعا کردید علما من جمله حضرت امام رضوان الله ادعا کرده اند ایه 59 سوره نسا در شان علما هم هست این قول شما

امام عشق;617025 نوشت:
این سخن علمای شیعه هم هست.مخصوصا سخن امام خمینی(ره)

من از شما انچه مطالبه کردم این بود امام خمینی در کجا ادعا کرده اند این ایه بر علما مترتب هست یعنی بر ولی فقیه مترتب هست؟ حال انکه امام خمینی انچه از ائمه بر فقها مترتب می داند فقط مقام حکومتی هست حال انکه حدود اختیارات ولایت اهل بیت و امامت انها ولایت تکوینی هم هست که این مقام در دست ولی فقیه نمی تواند باشد لذا امام خمینی در کتاب البیع خود فرمودند:

فللفقیه العادل جمیع ما للرسول و الائمه علیهم السلام مما یرجع الی الحكومه و السیاسه
ولی فقیه تنها در مقام سیاست و حکومت مقامش به ائمه و نبی الله بر می کردد و نه تمامی مقامات اهل بیت زیرا اگر بخواهد ادعای تمامی مقامات اهل بیت را بکند باید ادعا امامت اهل بیت کند که این کفر هست و امام خمینی هم مبرا و مصون از این تهمت های ناروا هست لذا سخنان امام را باید در کنار هم گکذاشت و نه گزینشی انتخاب کرد

سوالم را مجدد تکرار می کنم سخن امام که فرموده باشد ایه 59 سوره نسا بر ایشان مترتب هست را بیاور و یا بر علما مترتب هست را بیاور

مردعشق;617064 نوشت:
بهرحال دلایل شما برای اثبات ولایت فقیه نبود بلکه مربوط به مرجعیت شیعه درزمان غیبت است .

عشق من و عزیز دلم شما فرمودید تئوری ولایت فقیه را امام اورد حال انکه من برای بطلان این سخن ، فرمایش علامه کاشف الغطا را اوردم

و بالجمله‏فالعقل والنقل یدلان على ولایه الفقیه الجامع على هذه الشوون،فانها للامام المعصوم اولا، ثم للفقیه المجتهد ثانیا المجعوله‏بقولهعلیه‌السلا م: و هو حجتى علیکم و انا حجه الله علیکم
کوتاه‏سخن آن که عقل و نقل بر مشروعیت ولایت فقیه جامع الشرایط، براین شوون اجتماعى دلالت دارند، این ولایت نخست از آن امام‏معصومعلیه‌السلام است‏سپس براى فقیه مجتهد با جعل امام معصومعلیه‌السلام باقول خود: «فقیه حجت من بر شما است و من حجت‏خدا بر شماهستم‏» برقرار مى‏باشد.»

در نتیجه قبل از حضرت امام علمای دیگر تفکر ولایت فقیه را مطرح نموده اند و نه اینکه بگوید اولین نفر ایشان هستند

ثانیا همه رهبر را دوست دارند و خود ایشان فرمودند اگر کسی نظر کارشناسانه داشته باشد به منزله ضد ولایت فقیه نیست و کسی هم این فکر را نکند ما هم فکر نمی کنیم شما ضدیت دارید بلکه نظر خودتان هست و قابل احترام

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

صدیقه شهیده;617072 نوشت:
شما ادعا کردید علما من جمله حضرت امام رضوان الله ادعا کرده اند ایه 59 سوره نسا در شان علما هم هست این قول شما

آخی ... دلم برات میسوزه... اگه به آدرسی که اراسل کردم مراجعه کنی.نه تنها ایه مورد نظر رو پیدا میکنی.
اما از اونجایی که سر یه سوزن هم مطالعه ندارید نمیتونید بروید و مطالعه کنید.
شما گفتید امام خمینی(ره) کجا پیرامون این آیه سخن گفتند. بنده تفسیر امام(ره) را به همراه آدرس کتاب بیان کردم.

آفرین اول برو به آدر مورد نظر بعد بیان برا مناظره.


صدیقه شهیده;617072 نوشت:
ولایت تکوینی

امامی که مامور به حکم تکوین بود را نام ببرید.و جایی که چنین حکمی داده اند را نیز نام ببرید.

اصلا میدونی حکم تکوینی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/]

امام عشق;617086 نوشت:
آخی ... دلم برات میسوزه... اگه به آدرسی که اراسل کردم مراجعه کنی.نه تنها ایه مورد نظر رو پیدا میکنی.

برادر عزیز من از اینکه دل شما برای من می سوزد سپاس گذار هستم

اما بنده پاسخ سوالم را نگرفتم شما فرمودید اما گفته است این ایه بر علما مترتب هست لطفا از شما خواهش می کنم دستت را می بوسم انچه که امام فرموده این ایه بر من مترتب هست را بیاور ترو خدا بیار

امام عشق;617086 نوشت:
امامی که مامور به حکم تکوین بود را نام ببرید.و جایی که چنین حکمی داده اند را نیز نام ببرید.

چی؟ یعنی شما می خواهید بگوید ائمه ولایت تکوینی ندارند؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

صدیقه شهیده;617112 نوشت:
برادر عزیز من از اینکه دل شما برای من می سوزد سپاس گذار هستم

اما بنده پاسخ سوالم را نگرفتم شما فرمودید اما گفته است این ایه بر علما مترتب هست لطفا از شما خواهش می کنم دستت را می بوسم انچه که امام فرموده این ایه بر من مترتب هست را بیاور ترو خدا بیار

دوست گرامی امام خمینی فرموده اند ولایت فقیه همان ولایت حضرت علی(ع) است.
و ایشان جزء افرادی بودند که جایگاه ولایت فقیه را بیان کردند و خود را ولی فقیه نامیدند.
و ان صحبتها زمانی رخ داد که بسیاری از علما بر وظایف ولایت فقیه ایراد وارد کرده اند. و امام(ره) این ایرادات را مردود اعلام کردند و فرمودند این ولایت همان ولایت است.


به نظر شما امام خمینی(ره) چه چیز باید میگفت؟؟؟؟؟

صدیقه شهیده;617112 نوشت:
چی؟ یعنی شما می خواهید بگوید ائمه ولایت تکوینی ندارند؟

دوست گرامی .. حکم تکوین یعنی حکم به باطن. یعنی اگر شخصی جایی قتلی انجام میداد ، امام موظف بود بدون اینکه شاهدی حضور داشته باشد او را قصاص کند.
اینکه معصومین(ع) علم لدنی(تکوین) داشتند مورد تایید است. اما کدام یک از معصومین(ع) مامور به حکم تکوین بودند؟؟؟؟؟
[/]

امام عشق;617125 نوشت:
ست گرامی امام خمینی فرموده اند ولایت فقیه همان ولایت حضرت علی(ع) است.
و ایشان جزء افرادی بودند که جایگاه ولایت فقیه را بیان کردند و خود را ولی فقیه نامیدند.

برادر من ولایت فقیه از باب مسائل حکومتی و سیاسی و نه ولایت تکوینی اهل بیت و نه اینکه همه اختیارات اهل بیت را داشته باشند بنده سخن امام از کتاب بیع را خدمت شما عرضه کردم، ضمن اینکه کسی نمی تواند ادعای مقامات اهل بیت را بکند عزیز من مگر اینکه امام 13 ما باشد، ائمه را خدا انتخاب می کنند ولی علما را که خدا انتخاب نمی کند همان ولایت اهل بیت باشد علما فقط یک محدوده اختیارات دارند ان هم در فقیه و حسبیه که دلیل هم از اهل بیت موجود هست ان المجاری الامور و الاحکام علی بید العلما علما همه مقامات ائمه را ندارند و کسی ادعای امامت انها را بکند کافر و مشرک هست معاذ بالله

امام عشق;617125 نوشت:
و ان صحبتها زمانی رخ داد که بسیاری از علما بر وظایف ولایت فقیه ایراد وارد کرده اند. و امام(ره) این ایرادات را مردود اعلام کردند و فرمودند این ولایت همان ولایت است.

اختلاف بین علما در حدود اختیارات هست ونه اصل ولایت فقیه، اما قائل بر مطلق بودن هست اما بعضی از فقها نه ولی مطلق بودن در فقه هست و نه تمامی حدود اختیارات یک معصوم زیرا همه اختیارات می شود یک معصوم کامل که هیچ احدی به جز اهل بیت ندارند

امام عشق;617125 نوشت:
به نظر شما امام خمینی(ره) چه چیز باید میگفت؟؟؟؟؟

«در باب حوزه اختیار حكومت نیز بی گمان هر اندازه كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و اله و سلّم ـ و امامان معصوم ـ علیه السلام ـ در اداره جامعه اختیار داشته اند, ولی فقیه هم دارد
امام خمینی, ولایت فقیه, ص 39.

دلیل ما برای اثبات این عقیده هم روایات متعددی موجود هست کما اینکه خود مولا علی ع هم فرمودند العلما حکام علی ناس اما هرگز امام نفرمودند که همه اختیارات یک معصوم در همه ابواب در اختیار ما هم هست فقط حدود حکومتی که ان هم نص اهل بیت موجود هست وگرنه فرق بین امام و اهل بیت در چیست؟

[="Arial"]

مردعشق;616967 نوشت:
سلام
نخیر ...اگربنده بخواهم تعبدا قبول کنم که احتیاجی نداشت سوالما اینجابپرسم بعدا شما پابرهنه بیا وسط بحث ما ؟
از پاسخگو اعتقادی پرسیدم ..
درضمن شما اگر بهتر میدونی جواب می دادی ؟
نه اینکه تیکه بپرانی .....

من تیکه پروندم! من فقط سوال پرسیدم که آیا بقیه اشکالات شما هم مثل این اشکالتون آبکی هست یا خیر؟
ادب مرد به ز دولت اوست

[="Arial"]

مردعشق;617020 نوشت:
فقها می گویند منظور از "اولی الامر" در آیه 59 سوره نساء، ولی فقیه است!

همینطوری رو هوا نمیشه بحث کرد.
اول بگو کدوم فقیه با این آیه برای ولایت فقیه استدلال کرده بعد عبارتش رو هم ذکر کن اونوقت میشه سرش صحبت کرد.

مردعشق;617039 نوشت:
- به عنوان نمونه، آیت الله خوئی كه یكی از مراجع مشهور شیعه و از مدرسان پر آوازه حوزه علمیه نجف بود، پیرامون اختیارات فقیه در شرح كتاب عروة الوثقی آورده است: "بر طبق اخبار معتبر، فقیه می تواند فقط در دو امر فتوای دینی و قضاوت دخالت كند و برای ولایت او در سایر موارد، اسناد و روایاتی وجود ندارد" و ایضا درباره ولایت مطلقه فقیه نیز آورده است: "استدلالی بر ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت امام زمان نمی باشد و این ولایت، غیر قابل اعتماد است

شما به مبانی آقای خویی آشنا نیستید لذا بهتره اول تحقیق کاملی در این باره انجام بدید بعد از قول ایشون اظهار نظر کنید.
آقای خویی تصرفات فقیه رو از باب امور حسبه قبول دارند، عبارت ایشون در تنقیح اینه: إلا فی الأمر الحسبی فان الفقیه له الولایه فی ذلک لا بالمعنى المدعى، بل بمعنى نفوذ تصرفاته بنفسه أو بوکیله و انعزال وکیله بموته (رجوع کنید به التنقیح فی شرح العروه الوثقی ص 423 تا 426 )
قرار شد رو هوا حرف نزنیم لذا از این به بعد روی عبارت بحث کنید:ok:

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=============================================




مردعشق;615554 نوشت:
قبلا یک باراستاد حقوق اساسی ما که خیلی هم فهیم ودانا بود مطلبی گفت که فکرکنم درست باشد :
درانتخاب رهبری یک اشکال بزرگ هست:شورای نگهبان صلاحیت خبرگان رهبری را تایید میکند و خبرگان هم رهبر را انتخاب - البته صحیحش کشف است - میکنند و از آنجا که رهبر مستقیما ۶ نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب میکند و ۶ نفر دیگر هم توسط رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و سپس انتخاب میشوند و باز از انجا که رئیس قوه قضائیه هم منصوب رهبری است پس نهایتا یک دور وجود دارد و این دور باطل است.
این چه قانونی دیگه اخر ؟

[=arial]با سلام،در خصوص شبهه دور


[=arial]اولا این که این شبهه مغرضانه هست و در این شبهه بنا را بر تخلف و رعایت نکردن قوانین توسط فقهای شورای نگهبان گذاشته است در حالی که این صحیح نیست، و هم چنین قانون اساسی منتخب مردم و حاصل از رفراندوم است .


[=arial]ثانیا این که، رهبر اعلم ترین فقیه است که درواقع حاکم شرع می باشد ،رهبری شرایط قانون را دارد و مبانی ولایت فقیه نیز در فقه آمده است،خب با توجه به این توضیحات چه کسی باید شش فقیه شورای نگهبان که عادل‏ و آگاه‏ به‏ مقتضیات‏ زمان‏ و مسائل‏ روز باشند را تشخیص دهد؟ همین ولی فقیه که خود شرایطش قبلا احراز شده است این ها را می فهمد :


[=arial]اصل‏ یکصد و نهم: شرایط و صفات‏ رهبر:
[=arial]‎‎‎‎‎‎1. صلاحیت‏ علمی‏ لازم‏ برای‏ افتاء در ابواب‏ مختلف‏ فقه‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎2.عدالت‏ و تقوای‏ لازم‏ برای‏ رهبری‏ امت‏ اسلام‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎3.بینش‏ صحیح‏ سیاسی‏ و اجتماعی‏، تدبیر، شجاعت‏، مدیریت‏ و قدرت‏ کافی‏ برای‏ رهبری‏. در صورت‏ تعدد واجدین‏ شرایط فوق‏، شخصی‏ که‏ دارای‏ بینش‏ فقهی‏ وسیاسی‏ قوی‏ تر باشد مقدم‏ است‏.

[=arial]ثالثا، شش‏ نفر حقوقدان‏، در رشته‏ های‏ مختلف‏ حقوقی‏، از میان‏ حقوقدانان‏ مسلمانی‏ که‏ به‏ وسیله‏ رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ به‏ مجلس‏ شورای‏ ملی‏ [=arial]"معرفی"[=arial]‏ می‏ شوند و با [=arial]"رای‏ مجلس‏" انتخاب‏ [=arial]می‏ گردند.
[=arial]لذا مجلس مانع این دوراست.(اگر شبهه ای مجددا ایجاد شد به نکته هفتم مراجعه کنید حل می شود).


[=arial]رابعا این که دور عبارت است از آن‌که موجودی از آن جهت که علت و مؤثر در پیدایش موجود دیگری است، معلول و محتاج به آن نیز باشد؛ یعنی یک چیز از جهتی به چیز دیگر نیازمند باشد که شیء دوم نیز خود از همان جهت به شیء اول نیازمند است.


[=arial]اما مشروعیت حکومت ولایت فقیه ناشی از خبرگان رهبری نیست و از آن بوجود نمی آید بلکه الهی می باشد:

امام صادق(ع) می فرمایند:

"رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک بر خداست"

[=arial]

(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10).


[=arial]هم چنین مرحوم شیخ طوسی در النهایه ،ج1، ص300 می فرمایند:
[=arial]

[=arial]امّا اقامة الحدود فلیس یجوز لاحدٍ اقامتها الاّ لسلطان الزمان المنصوب من قبل اللّه، تعالی، او من نصبه الامام لاقامتها… و امّا الحکم بین الناس و القضاء بین المختلفین لا یجوز ایضاً الاّ لمن اذن له سلطان الحق فی ذلک و قد فوّضوا الی فقهاء شیعتهم


[=arial]اقامه حدود الهی جز برای حاکم زمان، که از ناحیه خداوند گمارده شده یا شخصی که امام معصوم علیه‌السلام او را برای این امر گمارده، جایز نیست. و نیز حکومت در میان مردم و قضاوت بین دو طرف دعوا جز برای کسی که حاکم حق علیه‌السلام به او اجازه داده، جایز نیست و ائمه علیه‌السلام این امر را به فقیهان شیعه واگذارده اند.

[=arial]
[=arial]النهایه ،ج1،ص300

[=arial]شیخ انصاری نیز در کتاب المکاسب ، می گوید: در میان شیعه معروف است که فقیه نایب امام است
[=arial]

[=arial]کما اعترف به جمال المحققین فی باب الخمس بعد الاعتراف بانّ المعروف بین الاصحاب کون الفقهاء نوّاب الامام

[=arial]
[=arial]

[=arial]انصاری،کتاب المکاسب،ج3،ص559.


[=arial]مرحوم مظفر نیز در عقاید الامامیه به صراحت نیز می فرماید:
[=arial]

[=arial]وعقیدتنا فی المجتهد الجامع للشرایط نایب الامام، علیه السلام، فی حال غیبة و هو الحاکم والرئیس المطلق له ما للامام فی الفصل فی القضایا و الحکومة بین الناس والرادّ علیه، رادّ علی الامام والرّاد علی الامام رادّ علی اللّه تعالی وهو علی حد الشرک باللّه کما جاء فی الحدیث عن صادق آل البیت، علیه السلام، فلیس المجتهد الجامع للشرایط مرجعاً فی الفتیا فقط، بل له الولایة العامة فیرجع الله فی الحکم والفصل والقضاء وذلک من مختصاته لایجوز لاحدان یتولاها دونه الاّ باذنه کما لاتجوز اقامة الحدود والتعزیرات الا بامره و حکمه و یرجع الیه ایضا فی الاموال التی هی من حقوق الامام، علیه السلام، ومختصاته وهذه المنزله او الریاسة العامة اعطاها الامام، علیه السلام، للمجتهد الجامع الشرایط لیکون نائبا عنه فی حال الغیبة ولذلک یسمی نایب الامام
[=arial]

[=arial]ما بر این باوریم مجتهد جامع شرایط، نایب امام در زمان غیبت و حاکم و رئیس مطلق است. برای اوست در زمینه قضاوت بین مردم، همان اختیار که برای امام علیه‌السلام است.
[=arial]و در حدیث از امام صادق علیه‌السلام آمده است:کسی که حکم او را نپذیرد حکم امام و در واقع حکم خدا را نپذیرفته است.
[=arial]مجتهد جامع شرایط، تنها مرجع در فتوا نیست، بلکه برای او ولایت عامه است….
[=arial]اقامه حدود و تعزیرات جایز نیست مگر به فرمان او. رسیدگی و دخالت در اموال امام علیه‌السلام نیز از ویژگیهای فقیه جامع شرایط است و این جایگاه و این ریاست عامه‌ای که او از آن برخوردار است، از جانب امام به او بخشیده شده است و به همین دلیل به او نایب امام علیه‌السلام می گویند.

[=arial]
[=arial]


[=arial]مظفر،محمد رضا؛عقائد الامامیه،ج1،ص18.

[=arial]جهت مطالعه بیشتر :

http://www.wikifeqh.ir/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86%D9%87_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87[=arial]

[=arial]

[=arial]بر این اساس، نقش خبرگان، کارشناسى و تشخیص مصداقِ ولى و معرّفى وى به مردم است.

به این معنا که در زمان غیبت امام مهدی(عج) همان طور که در قانون اساسی نیز آمده است شرع به مردم اجازه داده است که به فقیه جامع الشرایط مراجعه کنند:


[=arial]"اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می‌شود (مجاری الامور،بیدالعلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می‌کند تا ضامن عدم انحراف سازمان‌های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشند."


[=arial]"اصل‏ پنجم: ‎‎در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏" در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ ‎‎‎‎‎‎‎ ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و باتقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏[=arial]عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد."


[=arial]پس مشروعیت ولی‏ فقیه از ناحیه خبرگان نیست؛ بلکه مشروعیت ولایت فقیه از جانب خداى متعال و امام معصوم(ع) است و نقش خبرگان، «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از سوى امام زمان(عج) است.


[=arial]خبرگان رهبرى، ولی ‏فقیه را به رهبرى نصب نمی‌کنند، بلکه فقط شهادت می‌دهند آن مجتهدى که به حکم امام زمان(عج) حقّ ولایت دارد و فرمانش را باید اطاعت کرد، این شخص است. بنابراین دورى در کار نیست.


[=arial]خامسا این که ، شورای نگهبان مجلس خبرگان را انتخاب نمی‌نماید، بلکه فقط صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را به لحاظ این که واقعاً فقیه باشند، اشتهار به فساد نداشته باشند، منع قانونی نداشته باشند و ... از یک سو و صحّت برگزاری انتخابات را تأیید می‌نماید:


[=arial]1. مشروعیت(به معنای عدم مخالفت با شرع)،همان طور که گفتیم کار فقهای شورای نگهبان تشخیص شرایط خُبرگی در نامزدها است. فقهای شورا در تأیید صلاحیت‌ها تنها قدرت بر نفی غیر دارند و شرایطی را به کسی اضافه یا از وی کم نمی‌کنند، و آنان نقشی در خُبرگی ایشان ندارند.


[=arial]2.مشروعیت (به معنای عدم مغایرت با قانون) اعضای مجلس خبرگان بسته به دو امر است: خبرویت و انتخاب مردمی. فقهای شورای نگهبان، هیچ نقشی در مشروعیت قانونی ایشان ندارند؛ زیرا آنان حداکثر، وجود صلاحیت را در داوطلبان خبرگان، تأیید می‌کنند.


[=arial]سادسا این که به موجب اصل اول قانون اساسی ؛حکومت‏ ایران‏ جمهوری‏ اسلامی‏ است‏ که‏ ملت‏ ایران‏، بر اساس‏ اعتقاد دیرینه‏ اش‏ به‏ حکومت‏ حق‏ و عدل‏ قرآن‏، در پی‏ انقلاب‏ اسلامی‏ پیروزمند خودبه‏ رهبری‏ مرجع عالیقدر تقلید آیت‏ الله‏ العظمی‏ امام‏ خمینی‏، در همه‏ پرسی ‏دهم‏ و یازدهم‏ فروردین‏ ماه‏ یکهزار و سیصد و پنجاه‏ و هشت‏ هجری‏ شمسی‏ برابر با اول‏ و دوم‏ جمادی‏ الاولی‏ سال‏ یکهزار و سیصد و نود و نه‏ هجری‏ قمری‏ با اکثریت‏ 98/2 درصد کلیه‏ کسانی‏ که‏ حق‏ رای‏ داشتند، به‏ آن‏ رای‏ مثبت‏ داد.


[=arial]لذا رهبری در آغاز جمهوری اسلامی ایران به رأی مستقیم مردم که در خیابان‌ها و زیر رگبار مسلسل‌ها اعلام نمودند آغاز کار نمود.

[=arial]سپس اصل نظام جمهوری اسلامی ایران به رأی عموم مردم گذاشته شد و پس از آن قانون اساسی مصوب و مجلس و سایر نهادها شروع به کار نمودند.[=arial]

اعضای مجلس خبرگان آن روز نیز به ترتیب فوق به رأی مردم انتخاب شدند و پس از رحلت حضرت امام (ره) نیز مقام معظم ولی فقیه توسط مجلس خبرگانی انتخاب شدند که در زمان حضرت امام (ره) انتخاب شده بودند.

اکنون اگر مجلس خبرگان فعلی(که طبق قانون انتخاب شده اند) به بقای رهبری ایشان رأی دهند، این رأی به مردم بر می‌گردد لذا هیچ دوری در کار نیست.


[=arial]سابعا،[=arial]این که این امر از امور اعتباری است و دور در امور اعتباری بوجود نمی آید، در کشور های دیگر نیز مشابه این مباحث وجود دارد:

در کشور انگلیس ،نخست وزیر و هیئت دولت دارای کلیه اختیارات و مسئولیت های سیاسی بوده و نخست وزیر رئیس حزبی می باشد که بیشترین کرسیهای مجلس عوام را در اختیار دارد و خود نیز نماینده مجلس عوام باشد.

شیروی،عبدالحسین؛حقوق تطبیقی،سمت،تهران،1389،ص147.


[=arial]در انگلستان، نخست وزير، وزير كشور را تعيين مي‌كند و وزارت كشور، طبق قانون، مسؤوليت نظارت عالي بر بررسي و تأييد و رد صلاحيت‌هاي نامزدهاي نمايندگي مجلس را بر عهده دارد.


[=arial]جعفر بوشهري، حقوق اساسي تطبيقي، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص 150.

[=arial]هم چنین پاسخ های متعددی در نت پیرامون این شبهه آمده است

http://siasi.porsemani.ir/node/2568

http://siasi.porsemani.ir/content/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB-%C2%AB%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D9%8A%C2%BB%D8%8C-%C2%AB%D9%81%D9%82%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%C2%BB-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/6903/83141/

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29260

http://www.aviny.com/shobhe/siasi/37.aspx

[=arial]موفق باشید.

[="Arial"]

مردعشق;617064 نوشت:
بقول ایت الله محقق داماد جداز ازرد وقبول ولایت فقیه یکسری قوانین سخت گیرانه در زمان غیبت نظیر رجم وسنگسار اعدام وقصاص قطع یداست که باید تبدیل به احکام ملایم تر نظیر تعزیر بشود .

من نمی‌دونم این آقا این حرفو زده یا نه ولی اگر چنین حرفی زده باشه این حرف از هیچ ارزش علمی برخوردار نیست چون خلاف اجماع شیعه‌اس و از هیچ دلیلی هم نمیشه این مطلب رو استخراج کرد.

سلام علیکم.
اختیارات ولایت فقیه مربوط به ولایت اجتماعی و سیاسی و حکومتی ائمه معصومین هست نه ولایت تکوینی و تشریحی.
مطلقه هم یعنی مطلق اموری که به اجتماع مربوط میشه.مثلا شخصی در دوران حضرت رسول(نقل به معنا) شکایت کرد که درختی در حیاط منزلم متعلق به فردی هست و آن فرد برای دیدن درختش ایجاد مزاحمت میکند پس از تذکرات پی در پی حضرت رسول دستور دادند درخت را از جا کنده و بیرون انداختند اختیار تا این حد نه بیشتر.
در ضمن بعید میدونم این نسبتی که دوستان من باب آیه اولی الامر سوره نسا به حضرت امام ره میدهند صحیح باشه.تا جای که میدونم علمای بزرگوار هم از این آیه معنایی جز ائمه معصومین اتخاذ نکردند.

بسم الله الرحمن الرحیم

سید;617203 نوشت:
اختیارات ولایت فقیه مربوط به ولایت اجتماعی و سیاسی و حکومتی ائمه معصومین هست نه ولایت تکوینی و تشریحی.

اولا حکم تشریحی زیر مجموعه حکمهای سیاسی و اجتماعی و ... است.
حکم تشریحی یعنی حکم بر اساس ادله و شواهد. و این از اموری نیست که بخواهید در ان شک شبهه داشته باشید که آیا ولایت فقیه می تواند بر اساس ادله و شواهد حکمی صادر کند یا خیر.

اما پیرامون حکم تکوینی.بنده منتظرم شما و همفکرانتان یک نمونه مثال بیاورید که امام معصوم(ع) به حکم تکوین عمل کردند.( به جز هنگام جنگ)

تمام احکام دو نوع هستند یا تکوینی یا تشریح. ربطی هم به حکم حکومتی و سیاسی و ... ندارد.
تکوین یعنی حکم بر باطن و درون.نمونه برای انجام حکم تکوین ، اعمال حضرت خضر(ع).
تشریح یعنی حکم بر ظاهر ، شواهد و ادله.

امام خمینی(ره) فرموده اند: ولایت فقیه می تواند حکم حکومتی هم بدهد.
حکم حکومتی ربطی به تشریح و تکوین ندارد. حکم حکومتی یعنی اگر ولایت فقیه احساس کند انجام عملی یا ترک عملی به صلاح کشور و اسلام است پیرامون آن حکمی را صادر میکند.و رعایت حکم حکومتی از واجبات است.و تخطی از ان شرعا حرام است.

همین امر که ولایت فقیه میتواند حکم حکومتی بدهد یعنی ولایت مطلقه.تمام.

جناب امام عشق شما هنوز مفهوم ولایت تکوینی و تشریعی را نمی فهمید چیست انوقت برای ما نضریه پردازی می کنید؟ بگذارید اول به شما بفهمانیم و یاددهیم که اصلا ولایت تکوینی چه هست و اصلا چه ربطی به حکم تکوین دارد که تو هنوز نمی فهمی ما در مورد ولایت سخن می گوید و نه احکام خداوند دو ولایت دارد که این دو ولایت را بر جانشینان خود تنفیض نموده است ولایت اولی ولایت تشریعی هست در این ولایت خداوند در مقام قانون گذار یکسری افعالی را به پیغمبر ابلاغ کرده و ایشان ان احکام را به مردم تشریع نموده و در انجام این ولایت افعال خارجی تاثیر گذار هستند مانند نماز روزه خمس زکات و الی اخر که این ولایت بر فقها هم مترتب هست با توجه به ادله موجود ولایت دوم ولایت تکوینی هست که افعال خارجی در انجام ان تاثیر گذار نیستند مانند ماه در شب باشد و خورشید در روز که انجام این ولایت افعال خارجی تاثیر گذار نیستند و به قول مولا علی ع که فرمودند يِقَول لِمنَ أَراد كونُه (كن فيكون) لا بِصوْت يُقرع، ولا بِنداء يُسمع، وإنّما كلامُه سبحانه فِعْل مِنه أَنشأه ومَثّله» ؛(نهج البلاغه، خطبه 186، بند 17)؛ [خداوند به هر چيزي كه اراده و جودش را كرد مي‏گويد: باش، پس آن چيز بلافاصله موجود مي‏شود، وليكن گفتن او به صورت صداي گوش نواز و نداي شنيدني نيست، بلكه سخن او همان كار او است.] اما این مقام به فقها و علما مترتب نمی شود کا اینکه هیچ عالمی هم چنین ادعایی را نکرده است حالا بعد از 1400 سال یکی مثل تو پیدا شده و چنین ادعای باطلی را دارد که معصوم فرمود اگر کسی ادعای مقام امامت ما اهل بیت را کند کافر و مشرک هست در حالی که تو ادعا داری فقها همان ولایت ائمه را دارند دقیقا مانند ائمه هشتند حالا فرق بین ائمه با علما در چه هست ما نمی دانیم همین اوهامت هست که غالیان در جامعه نشر می دهند و بعدا می گویند امام خامنه ای فلان شده و بسیار شده در حالی که امام خامنه ای خود را در مقام غلام اهل بیت هم نمی داند چه برسد ادعای ولایت انها را بکند معاذ بالله یک قول از فقها بیاورید که ادعای امامت اهل بیت را گرده باشند در تمامی اختیارات، مجدد می گویم ادعای امامت اهل بیت کرده باشند یعنی ولایت و امامت اهل بیت را ما هم دارید بیاورید ان قول را ضمن اینکه هنوز از اوردن سخن امام در باب مترتب شدن ایه 59 سوره نسا بر فقها فراری هستید قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین

ثانیا مجاری امور جز ولایت تشریعی هست و نه تکوینی ثانیا ولایت مطلقه در امور حسبیه و انتظامی و نظامی وغیره هست به قول مرجع عالیقدر ایت الله مکارم که فرمودند: فولاية الفقيه مطلقة في حريم أحكام الشرع» ولایت فقیه در محدوده احکام شرعی،مطلق است بحوث فقهية هامة ص 513‏ مجدد می گویم کدام عالم ادعای ولایت تکوینی اهل بیت را کرده است؟

اقا من می خواهم مطلب ارسال کنم ان گزینه ها برای اصلاح متن نمی اید چه بابد بکنم.؟ برای بقیه هم همینطوره؟

آقای کریم؛
یعنی شما میفرمائید ما بنشینیم و دعا کنیم که آدمهای بد از بین برن و آدمهای خوب بیان جایگزین بشن؟
پس انتظار ما از رهبری چی باید باشه؟
در 35 سال بعد از انقلاب یه قشری اومدن تا تونستن خوردن و بردن به اسم ولی فقیه
بعد از اون یه قشر دیگه اومدن که گفتن قبلیا بد بودن و ماخوب هستیم بعداا معلوم شد اینام از اونا بدترن
به هرحال ماافتادیم تو این وادی...
اگر ما در صنایع دفاعی ، نظامی ، و حتی اطلاعاتی امنیتی پیش رفتی داریم مدیون نظارت مستقیم رهبری است.
اگر قرار بود امنیت ما هم به دست سیاسیون تازه به دوران رسیده بیفته، معلوم نبود امروز کدام اجنبی برماسلطه داشت.
میخوام نتیجه بگیرم وقتی رهبری میتونه امنیت رو به این خوبی برا مملکت به ارمغان بیاره، چرا نباید گوش چارتا آدم دزد رو بپیچونه؟
چرا باید اجازه بده کار رو به جائی برسونن که 17تیر78 وخرداد88 بوجود بیاد؟؟آیا تهدید کنندگان اصلی نظام در این چندین سال بعد از انقلاب از طرف مردم عادی بودن یا از طرف کسانی که خودشون روزی سکان هدایت به دستشان بودومسئولیتی در دست داشتن؟؟؟
آیا ما نمیتونیم به این نتیجه برسیم که یه جای کار ما ایراد داره که هر دفعه این اتفاق داره میفته؟؟
آیا برای برطرف کردن این ایرادات، اختیارات قانونی در دست کیه؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

صدیقه شهیده;617540 نوشت:
جناب امام عشق شما هنوز مفهوم ولایت تکوینی و تشریعی

شما انقدر سواد دینیتون پایین هست که بحث با شما فقط تلف کردن وقت است.
خطبه ای که ارائه داده اید ربطی به این نداشت حکم تکوین و تشریع نداشت.

شما فقط یکبار دستان حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) را بخوان تا فرق بین تشریع و تکوین را بفهمید.

صدیقه شهیده;617546 نوشت:
ثانیا مجاری امور جز ولایت تشریعی هست و نه تکوینی

جایی که بنده گفته باشم ولایت فقیه میتواند حکم به تکوین دهد را نشان دهید.
شما تا به حال بیش از 5 ایدی مختلفتان بخاطر توهین و تهمت بسته شد.بازهم آمده اید اینجا بحث را به حاشیه بکشانید.

بنده گفتم حتی اامام معصوم(ع) هم مامور به حکم تکوین نبوده اند.( به جز هنگام جنگ).
هروقت ثابت کردید امام معصوم(ع) مامور به حکم تکوین بودند بیایید برای ادامه بحث.

و بازهم هروقت فهمیدید حکم حکومتی یعنی چه.و قانون مدنی را هم یاد گرفته اید بیایید برای بحث.

صدیقه شهیده;617540 نوشت:
هنوز از اوردن سخن امام در باب مترتب شدن ایه 59 سوره نسا بر فقها فراری هستید

بنده ارائه دادم. اما شما توان درک سخن امام(ره) را ندارید.
و هنوز نمیدانید حکم حکومتی یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط خلاصه توضیح میدهم تا کمی بار علمیتان بالا برود.
حکم حکومتی طبق قانون مدنی بالاترنی حکم است. و ولایت فقیه در تمام زمینه ها که احساس کند صلاح دین و کشور در آن است میتواند حکم بدهد.[/]

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=============================================




محمود;617564 نوشت:
اگر ما در صنایع دفاعی ، نظامی ، و حتی اطلاعاتی امنیتی پیش رفتی داریم مدیون نظارت مستقیم رهبری است.

[=arial]واقعیت رو گفتید،هرجا می بینید که ایران اقتدار دارد و عظمت دارد فقط به خاطر رهبر است.

محمود;617564 نوشت:
چرا نباید گوش چارتا آدم دزد رو بپیچونه؟

محمود;617564 نوشت:
آیا برای برطرف کردن این ایرادات، اختیارات قانونی در دست کیه؟

محمود;617564 نوشت:
چرا باید اجازه بده کار رو به جائی برسونن که 17تیر78 وخرداد88 بوجود بیاد؟

[=arial]اما این که مثلا اوضاع اقتصادی مشکل دارد،اقتصاد دست دولت ها است و از وظایف رهبری نیست و وظایف و اختیارات رهبری در اصل 110 آمده است:

[=arial]اصل‏ یکصد و دهم: وظایف‏ و اختیرات‏ رهبر:
[=arial]‎‎‎‎‎‎1 - تعیین‏ سیاستها کلی‏ نظام‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎2 - نظارت‏ بر حسن‏ اجرای‏ سیاستهای‏ کلی‏ نظام‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎3 - فرمان‏ همه‏ پرسی‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎4 - فرماندهی‏ کل‏ نیروهای‏ مسلح‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎5 - اعلام‏ جنگ‏ و صلح‏ و بسیج‏ نیروها‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎6 - نصب‏ و عزل‏ و قبول‏ استعفای‏ :
[=arial]الف‏ - فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏.
[=arial]ب‏ -عالیترین‏ مقام‏ قوه‏ قضائیه‏.
[=arial]ج‏ - رئیس‏ سازمان‏ صدا و سیمای‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏.
[=arial]د - رئیس‏ ستاد مشترک‏.
[=arial]هـ - فرمانده‏ کل‏ سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏ اسلامی‏.
[=arial]و - فرماندهان‏ عالی‏ نیروهای‏ نظامی‏ و انتظامی‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎7 - حل‏ اختلاف‏ و تنظیم‏ روابط قوای‏ سه‏ گانه‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎8 - حل‏ معضلات‏ نظام‏ که‏ از طرق‏ عادی‏ قابل‏ حل‏ نیست‏، از طریق‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎9 - امضا حکم‏ ریاست‏ جمهوری‏ پس‏ از انتخاب‏ مردم‏. صلاحیت‏ داوطلبان‏ ریاست‏ جمهوری‏ از جهت‏ دارا بودن‏ شرایطی‏ که‏ در این‏ قانون‏ می‏ آید، باید قبل‏ از انتخابات‏ به‏ تأیید شورای‏ نگهبان‏ و در دوره‏ اول‏ به‏ تأیید رهبری‏ برسد.
[=arial]‎‎‎‎‎‎10 - عزل‏ رئیس‏ جمهور با در نظر گرفتن‏ مصالح‏ کشور پس‏ از حکم‏ دیوان‏ عالی‏ کشور به‏ تخلف‏ وی‏ از وظایف‏ قانونی‏، یا رای‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ به‏ عدم‏ کفایت‏ وی‏ بر اساس‏ اصل‏ هشتاد و نهم‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎11 - عفو یا تخفیف‏ مجازات‏ محکومین‏ در حدود موازین‏ اسلامی‏ پس‏ از پیشنهاد رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏. رهبر می‏ تواند بعضی‏ از وظایف‏ و اختیارات‏ خود را به‏ شخص‏ دیگری‏ تفویض‏ کند.
[=arial]

[=arial]
اگر می بینید مثلا 3000میلیارد اختلاس می شود و....نظایر این فساد ها،نهاد مخصوص به خودش را دارد و آنها باید پاسخ گو باشند،نمی شود که همه مسئولیت ها را به دوش رهبری انداخت و تقصیر ایشان کرد،ایشان وظایفش مشخص است.

در این کشور قوه قضائیه هم هست

قوه مجریه هم هست

قوه مقننه هم هست

[=arial]در خصوص فتنه 1388 هم رهبری چه کار بایستی می کرد که انجام نداد؟ از قبل که کسی علم غیب ندارد که این ها چه هدف شومی را دارند.

یک عده ای از قبل برنامه ریزی داشتند برای فتنه در کشور،خب ما و شما علم غیب که نداریم این ها هدفشان فتنه است،هنوز در صندوق ها باز نشده بود آمدند مصاحبه کردند که ما پیروزیم و ....! خب این ها 8ماه کشور را به آشوب کشاندند.

تازه حالا طبق اصل 176 قانون اساسی سران فتنه حصر شده اند ،یک عده زبانشان دراز است که این حصر ها غیر قانونی است چون در دادگاه نبوده است!

خب یکی نیست بگوید که حداقل اصل 176 قانون اساسی را یک بار بخوانید تا متوجه شوید غیر قانونی نیست.

در تعارض اصول 36و37 با اصل 176،طبق قواعد جمع ،اصل 176 حاکم بر اصول 36و37 است .

حصر هم یک اقدام تامینی است و مجازات نیست.

به هرحال ما همواره سعي در توجيه وضعيت موجود را داريم،حال آنكه كسي حركت قانع كننده اي نمي بيند.

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=============================================





محمود;617674 نوشت:
به هرحال ما همواره سعي در توجيه وضعيت موجود را داريم،حال آنكه كسي حركت قانع كننده اي نمي بيند.

[=arial]به عقیده من برای این که اقدامی شود ،اول باید مسئول هر کار را شناخت و بعد ایردات را مطرح کرد،این توجیه شرایط فعلی نیست،بلکه یکی از مراحل برطرف کردن مشکلات است.

مردعشق;617020 نوشت:
فقها می گویند منظور از "اولی الامر" در آیه 59 سوره نساء، ولی فقیه است!
"یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول ان كنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلك خیر و احسن تاویلا ".

کدام فقیه وچند نفر از فقهاء ودر کجا چنین سخنی گفته اند؟ شما طوری سخن گفته اید که مثل اینکه همه فقهاء گفته اند مراد از اولی الامر ولی فقیه است. وتاآنجا که بنده مطالعه کرده ام ودر پایان نامه خود یکی از آیاتی که موضوع بحثم بود همین آیه شریفه بود از احدی از علماء شیعه ندیدیم که گفته باشند مراد از اولی الامر ولی فقیه است. خوب است در این مواقع با سند ومنبع سخن بگوییم.

امام عشق;617025 نوشت:
این سخن علمای شیعه هم هست.مخصوصا سخن امام خمینی(ره)

در کجا؟
همه علماء شیعه وخود شیعه اتفاق نظر دارند که مراد از اولی الامر اهل بیت علیهم السلام می باشند. وشما می توانید ذیل همین آیه که آیه 59سوره مبارکه نساء است به تفسیر شیخ مفید، تفسیر مجمع البیان، المیزان وسایر تفاسیر شیعه نگاه کنید وشما احدی از این مفسران را پیدا کنید که چنین چیزی گفته باشد.
اما علما ومفسران اهل سنت مثل طبری در جامع البیان، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، بیضاوی در انوار التنزیل واسرار التاویل وسایر مفسران اهل سنت مثل سیوطی در الدر المنثور گفته اند که مراد از اولی الامر یا فرماندهان سرایا هستند یعنی جنگهایی که خود رسول خدا(ص) نبوده اند ویا مراد علما هستند.

مردعشق;617039 نوشت:
حاج خانم تا قبل ازامام خمینی هیچ کدام چنین ادعایی نداشتن واولین تئورسین ولایت فقیه امام خمینی وجناب منتظری (ره) بودند .
که دومی بعد یک مدت از گفته خودش پشیمان شد.
!

اولا جناب صدیقه شهیده برای شما از صاحب جواهر ومرحوم کاشف الغطاء با ذکر صفحه وکتاب دلیل آوردند که آنها قائل به ولایت مطلقه فقیه بوده اند بطوری که صاحب جواهر در همانجا می فرماید: کسی که ولایت فقیه ر ا قبول نداشته باشد بوی فقه را نچشیده است. در زمان خود صاحب جواهر که قبلا گفته شد مرحوم ملا احمد نراقی کتاب عوائد الایام را در اثبات ولایت مطلقه فقیه نوشته اند. که این بزرگواران وقتی این سخنان را می نوشتند هنوز حضرت امام به دنیا نیامده بودند واین مال قریب به دویست سال پیش است.
دوست بزرگوار در بحث علمی باید با دلیل وسند سخن گفت وصرف ادعا چیزی را اثبات نمی کند.

مردعشق;617039 نوشت:
برخی از معدود فقهائی كه روزی به همراه بنیانگذار انقلاب جزو تئوریسین ها و مبلغین سرسخت ولایت فقیه بوده و آیه مذكور را به ولایت فقیه تفسیر می نمودند، طی سالهای اخیر صراحتا اعلام كردند كه در ارائه نظریه ولایت فقیه، بُعد مطلقه و حكومتی آن، مد نظرشان نبوده است ! و اذعان نمودند كه از گفته ها و نوشته هایشان سوء استفاده شده است !

غیر از آقای منتظری دیگر چه کسی چنین سخنی گفته است. والبته بنده نشنیده امد واگر آقای منتظری چنین چیزی گفته باشد دچار تناقض خواهند شد. ایشان چطور ولایت مطلقه وبعد حکومتی مد نظرشان نبوده وآنوقت قائم مقام همین سمت بودند. در قانون اساسی واختیارات ولی فقیه که همه اینها همان موقع ثبت شده بود.
اگر معدود افرادی بخاطر شکست های سیاسی از نظر خود برگشته اند دلیل بر ضعف این نظریه نمی شود.

سلام و درود

اگر اولی الامر منظور امامان هستند

که حتماً یکی از مصادیق اولوالامر امامان هستند

و در زمان غیبت امام هم باید کسی جانشین ایشان باشد

که طبق حدیث امام زمان فارجعوا.. الی روات احادیثنا

فقیه جامع الشرایط است و اگر این را نپذیریم

بناچار باید بپذیریم هر فردی میتواند اولی الامر باشد

و این یعنی حکومت دست نا اهلان بیافتد .

سلام
اقايون مطلبتون خيلي عاليه...فقط مشكل اينجاست جناب مرد عاشق مطالبشون رو كمي بالا پايين ميگن...البته ببخشيد ها اما اگه سند باشه بهتره ديديد كه در بالا اقاي كريم مطالبتون رو رد كردن...

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

کریم;617902 نوشت:
در کجا؟
همه علماء شیعه وخود شیعه اتفاق نظر دارند که مراد از اولی الامر اهل بیت علیهم السلام می باشند. وشما می توانید ذیل همین آیه که آیه 59سوره مبارکه نساء است به تفسیر شیخ مفید، تفسیر مجمع البیان، المیزان وسایر تفاسیر شیعه نگاه کنید وشما احدی از این مفسران را پیدا کنید که چنین چیزی گفته باشد.
اما علما ومفسران اهل سنت مثل طبری در جامع البیان، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، بیضاوی در انوار التنزیل واسرار التاویل وسایر مفسران اهل سنت مثل سیوطی در الدر المنثور گفته اند که مراد از اولی الامر یا فرماندهان سرایا هستند یعنی جنگهایی که خود رسول خدا(ص) نبوده اند ویا مراد علما هستند.

ابتدا سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و گرامی.

بحث بر سر واژه اولی الامر نبود.
یقیقنا واژه اولی الامر اهل بیت هستند و شکی در ان نیست.
آن چیزی که بنده گفتم پیرامون آیه 59 سوره نساء و ایضا آیات دیگر.در زمان غیبت را شامل میشود.
جناب کلینی طبق این آیه فقیهان را امانت داران پیغمبر(ص) و معصومین(ع) بیان کرده اند.
کتاب فضل العلم.بای المستاکل. حدیث شماره پنج.
البته در کافی جلد اول هم وجود دارد متاسفانه چون آدرس دقیقش رو پیدا نکردم بیان نکردم.
و طبق حدیث دیگری فرموده اند فقیهان وارثان انبیاء(ع) هستند.
کافی جلد اول ص 34
حتی از
خطبه 131 امام علی(ع) هم میشود چنینی برداشتی کرد.

امام خمینی(ره) طبق همین احادیث که بعضی از علما بیان کرده اند و گفتند در زمان غیبت رهبری جامعه و شرایط عهده دار ولایت است.امده اند و اختیارات را بیان کرده اند.

بنده هم از شما یک سوال دارم. طبق آیه 59 سوره نساء و احادیث موجود شما آین ایه را برای زمانی که اولی الامر غایب هستند چگونه تفسیر میکنید؟؟؟؟[/]

mahdi41;617917 نوشت:
سلام و درود

اگر اولی الامر منظور امامان هستند

که حتماً یکی از مصادیق اولوالامر امامان هستند

و در زمان غیبت امام هم باید کسی جانشین ایشان باشد

که طبق حدیث امام زمان فارجعوا.. الی روات احادیثنا

فقیه جامع الشرایط است و اگر این را نپذیریم

بناچار باید بپذیریم هر فردی میتواند اولی الامر باشد

و این یعنی حکومت دست نا اهلان بیافتد .


سلام ودرود خدا بر شما
کسی نافی درستی ولایت مطلقه فقیه نیست. بلکه سخن در این است که مراد از اولی الامر نمی توانند فقهاء باشند چون طبق آیه واستدلال مفسران که شیعه اتفاق نظر دارند واز اهل سنت هم فخر رازی گفته است اولی الامر معصوم هستند. چون اطاعت از اولی الامر در آیه شریفه بصورت مطلق است(اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر...)
هیچکدام از فقهاء نه خود ونه مریدانشان نفرموده اند که معصوم هستند. پس نمی توانند مصداق اولی الامر باشند چون معصوم نیستند. لذا با همین استدلال هم نظر اهل سنت رد می شود که گفته اند مراد علماء وفرماندهان سرایا هستند چون آنها معصوم نبوده اند. ولذا فخر رازی زای مشهور اهل سنت را نمی پذیرد بخاطر دلیلی که ذکر شد ومی گوید مراد از اولی الامر اجماع است که از نظر او معصوم از خطا است که ما روش ایشان را رد تفسیر آیه قبول داریم ولی مصداقی که ذکر می کنند غلط است چون اجماع هم نمی تواند معصوم از خطا باشد. وبا دلایل مختلف از جمله حدیث ثقلین وآی تطهیر معصومیت اهل بیت علیهم السلام ثابت شده است وآنها مصداق واقع یاین آیه شریفه هستند.

امام عشق;617939 نوشت:
لبته در کافی جلد اول هم وجود دارد متاسفانه چون آدرس دقیقش رو پیدا نکردم بیان نکردم.
و طبق حدیث دیگری فرموده اند فقیهان وارثان انبیاء(ع) هستند.کافی جلد اول ص 34
حتی از خطبه 131 امام علی(ع) هم میشود چنینی برداشتی کرد.

امام خمینی(ره) طبق همین احادیث که بعضی از علما بیان کرده اند و گفتند در زمان غیبت رهبری جامعه و شرایط عهده دار ولایت است.امده اند و اختیارات را بیان کرده اند.

بنده هم از شما یک سوال دارم. طبق آیه 59 سوره نساء و احادیث موجود شما آین ایه را برای زمانی که اولی الامر غایب هستند چگونه تفسیر میکنید؟؟؟؟


این مطلب دیگر ی است بله احادیث مختلفی از جمله العلماء ورثة الانبیاء وسایر روایات که مرحوم نراقی در عوائد الایام 19 روایت را در زمینه اثبات ولایت مطلقه فقیه مورد بررسی قرار داده اند. اینها مباحث خود را دارد.
ولی با توجه به توضیحی که دادم اولی الامر نمی تواند منطبق بر ولایت فقیه ویا هر فقیه دیگری باشد ومصداق آن در زمان ما وجود بابرکت خود حضرت صاحب الامر هستند.
ولذا در زمان غیبت در تفسیر ما تفاوتی ایجاد نمی شود چون قرار نیست حتما هر آیه ای مصداق حقیقی حاضر داشته باشد، چنانچه آیه تطهیر، مباهله وسایر آیات نیز چنین هستند. وتمام برکتی که به ما می رسد بخاطر وجود نازنین حضرت ولی عصر(عج) که تمام زندگی ودار وندارمان فدای تار موی ایشان شود می باشد.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

کریم;618040 نوشت:
ولذا در زمان غیبت در تفسیر ما تفاوتی ایجاد نمی شود چون قرار نیست حتما هر آیه ای مصداق حقیقی حاضر داشته باشد،

ابتدا اینکه پاسخ سلام واجب است.
حتی اگر ثابت کنید واجب نیست (که البته واجب است) از نظر اخلاقی اشکال دارد.


یک سوال بنده از محضر حضرتعالی دارم.
شما در زمان غیبت مستقیم از حضرت حجة بن الحسن العسکری ( ارواحنا و ارواح العالمین له الفداه ) دستور میگیرید؟؟

درضمن وقتی آیات قرآن تمام زمانها و مکانها را شامل میشود.یعنی تک تک آیات ( به جزء آیات نسخ) مصداق حقیقی دارند.
قرار نیست در زمان غیبت هر فقیهی بگوید من هستم جانشین امام معصوم(ع).

تنها فقهی که جامع الشرایط باشد.
امام خمینی(ره) در کتاب البیع جلد 2 - صفحات 518 و 519 فرموده اند: ولایت فقهات است و این فقهات برتری در فقه و اجتهاد نیست. که هر کس ادعا کند من فقیه جامع الشرایط هستم.

امام زمان(عج) در زمان غیبت صغری افرادی را به عنوان نائب خاص انتخاب کرده بودند.برای اینکه مرد را آماده غیبت کبری کنند و دلایل بسیاری دیگر.
در زمان غیبت صغری نائبان خاص در زمان غیبت اولی الامر عهده دار جایگاه ولایت بودند. کدام یک از نائبان خاص امام زمان(عج) معصوم بودند؟؟؟؟؟
و ولایت نائبان خاص ولایت مطلق بود.و اگر فقیهی از نائب خاص اطاعت نمیکرد یعنی از شخص امام زمان(عج) پیروی نمیکرد.

در غیبت کبری چه چیز تغییر کرده است که فکر میکنید غیر معصوم نمیتواند عهده دار ولایت باشد.و دیگر اینکه هر آیه ای مصداق حقیقی ندارد.
و اینکه ادعا کرده اید تماما برکات که به ما میرسد بخاطر وجود نازنین حضرت حجة بن الحسن العسکری ( ارواحنا و ارواح العالمین له الفداه ) است.
مگر در زمان غیبت صغری این چنینی نبود؟؟؟؟؟؟ اگر بود چرا امام زمان(عج) نائب خاص برگزید؟؟ چرا اطاعت از دستور نائب خاص واجب بود؟؟

تنها فرق این زمان این است که نائب خاص به نائب عام تبدیل شد.اما حیطه اختیارات این نائبان فرقی نمیکند.چه بسا در این زمان مسئله حساس تر است.
زیرا در ا زمان امام زمان(عج) خودشان دستورات لازم را صادر میکرددند ، امروز وقتی غایب هستند جایگاه ولایت حساس تر و مهمتر میشود.[/]

sayedali;617160 نوشت:
[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

=============================================




[=arial]با سلام،در خصوص شبهه دور


[=arial]اولا این که این شبهه مغرضانه هست و در این شبهه بنا را بر تخلف و رعایت نکردن قوانین توسط فقهای شورای نگهبان گذاشته است در حالی که این صحیح نیست، و هم چنین قانون اساسی منتخب مردم و حاصل از رفراندوم است .


[=arial]ثانیا این که، رهبر اعلم ترین فقیه است که درواقع حاکم شرع می باشد ،رهبری شرایط قانون را دارد و مبانی ولایت فقیه نیز در فقه آمده است،خب با توجه به این توضیحات چه کسی باید شش فقیه شورای نگهبان که عادل‏ و آگاه‏ به‏ مقتضیات‏ زمان‏ و مسائل‏ روز باشند را تشخیص دهد؟ همین ولی فقیه که خود شرایطش قبلا احراز شده است این ها را می فهمد :


[=arial]اصل‏ یکصد و نهم: شرایط و صفات‏ رهبر:
[=arial]‎‎‎‎‎‎1. صلاحیت‏ علمی‏ لازم‏ برای‏ افتاء در ابواب‏ مختلف‏ فقه‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎2.عدالت‏ و تقوای‏ لازم‏ برای‏ رهبری‏ امت‏ اسلام‏.
[=arial]‎‎‎‎‎‎3.بینش‏ صحیح‏ سیاسی‏ و اجتماعی‏، تدبیر، شجاعت‏، مدیریت‏ و قدرت‏ کافی‏ برای‏ رهبری‏. در صورت‏ تعدد واجدین‏ شرایط فوق‏، شخصی‏ که‏ دارای‏ بینش‏ فقهی‏ وسیاسی‏ قوی‏ تر باشد مقدم‏ است‏.

[=arial]ثالثا، شش‏ نفر حقوقدان‏، در رشته‏ های‏ مختلف‏ حقوقی‏، از میان‏ حقوقدانان‏ مسلمانی‏ که‏ به‏ وسیله‏ رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ به‏ مجلس‏ شورای‏ ملی‏ [=arial]"معرفی"[=arial]‏ می‏ شوند و با [=arial]"رای‏ مجلس‏" انتخاب‏ [=arial]می‏ گردند.
[=arial]لذا مجلس مانع این دوراست.(اگر شبهه ای مجددا ایجاد شد به نکته هفتم مراجعه کنید حل می شود).


[=arial]رابعا این که دور عبارت است از آن‌که موجودی از آن جهت که علت و مؤثر در پیدایش موجود دیگری است، معلول و محتاج به آن نیز باشد؛ یعنی یک چیز از جهتی به چیز دیگر نیازمند باشد که شیء دوم نیز خود از همان جهت به شیء اول نیازمند است.


[=arial]اما مشروعیت حکومت ولایت فقیه ناشی از خبرگان رهبری نیست و از آن بوجود نمی آید بلکه الهی می باشد:

امام صادق(ع) می فرمایند:

"رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک بر خداست"

[=arial]

(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10).


[=arial]هم چنین مرحوم شیخ طوسی در النهایه ،ج1، ص300 می فرمایند:
[=arial]

[=arial]امّا اقامة الحدود فلیس یجوز لاحدٍ اقامتها الاّ لسلطان الزمان المنصوب من قبل اللّه، تعالی، او من نصبه الامام لاقامتها… و امّا الحکم بین الناس و القضاء بین المختلفین لا یجوز ایضاً الاّ لمن اذن له سلطان الحق فی ذلک و قد فوّضوا الی فقهاء شیعتهم


[=arial]اقامه حدود الهی جز برای حاکم زمان، که از ناحیه خداوند گمارده شده یا شخصی که امام معصوم علیه‌السلام او را برای این امر گمارده، جایز نیست. و نیز حکومت در میان مردم و قضاوت بین دو طرف دعوا جز برای کسی که حاکم حق علیه‌السلام به او اجازه داده، جایز نیست و ائمه علیه‌السلام این امر را به فقیهان شیعه واگذارده اند.

[=arial]
[=arial]النهایه ،ج1،ص300

[=arial]شیخ انصاری نیز در کتاب المکاسب ، می گوید: در میان شیعه معروف است که فقیه نایب امام است
[=arial]

[=arial]کما اعترف به جمال المحققین فی باب الخمس بعد الاعتراف بانّ المعروف بین الاصحاب کون الفقهاء نوّاب الامام

[=arial]
[=arial]

[=arial]انصاری،کتاب المکاسب،ج3،ص559.


[=arial]مرحوم مظفر نیز در عقاید الامامیه به صراحت نیز می فرماید:
[=arial]

[=arial]وعقیدتنا فی المجتهد الجامع للشرایط نایب الامام، علیه السلام، فی حال غیبة و هو الحاکم والرئیس المطلق له ما للامام فی الفصل فی القضایا و الحکومة بین الناس والرادّ علیه، رادّ علی الامام والرّاد علی الامام رادّ علی اللّه تعالی وهو علی حد الشرک باللّه کما جاء فی الحدیث عن صادق آل البیت، علیه السلام، فلیس المجتهد الجامع للشرایط مرجعاً فی الفتیا فقط، بل له الولایة العامة فیرجع الله فی الحکم والفصل والقضاء وذلک من مختصاته لایجوز لاحدان یتولاها دونه الاّ باذنه کما لاتجوز اقامة الحدود والتعزیرات الا بامره و حکمه و یرجع الیه ایضا فی الاموال التی هی من حقوق الامام، علیه السلام، ومختصاته وهذه المنزله او الریاسة العامة اعطاها الامام، علیه السلام، للمجتهد الجامع الشرایط لیکون نائبا عنه فی حال الغیبة ولذلک یسمی نایب الامام
[=arial]

[=arial]ما بر این باوریم مجتهد جامع شرایط، نایب امام در زمان غیبت و حاکم و رئیس مطلق است. برای اوست در زمینه قضاوت بین مردم، همان اختیار که برای امام علیه‌السلام است.
[=arial]و در حدیث از امام صادق علیه‌السلام آمده است:کسی که حکم او را نپذیرد حکم امام و در واقع حکم خدا را نپذیرفته است.
[=arial]مجتهد جامع شرایط، تنها مرجع در فتوا نیست، بلکه برای او ولایت عامه است….
[=arial]اقامه حدود و تعزیرات جایز نیست مگر به فرمان او. رسیدگی و دخالت در اموال امام علیه‌السلام نیز از ویژگیهای فقیه جامع شرایط است و این جایگاه و این ریاست عامه‌ای که او از آن برخوردار است، از جانب امام به او بخشیده شده است و به همین دلیل به او نایب امام علیه‌السلام می گویند.

[=arial]
[=arial]


[=arial]مظفر،محمد رضا؛عقائد الامامیه،ج1،ص18.

[=arial]جهت مطالعه بیشتر :

http://www.wikifeqh.ir/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DB%8C%D9%86%D9%87_%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87[=arial]

[=arial]

[=arial]بر این اساس، نقش خبرگان، کارشناسى و تشخیص مصداقِ ولى و معرّفى وى به مردم است.

به این معنا که در زمان غیبت امام مهدی(عج) همان طور که در قانون اساسی نیز آمده است شرع به مردم اجازه داده است که به فقیه جامع الشرایط مراجعه کنند:


[=arial]"اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامع الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می‌شود (مجاری الامور،بیدالعلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می‌کند تا ضامن عدم انحراف سازمان‌های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشند."


[=arial]"اصل‏ پنجم: ‎‎در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏" در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ ‎‎‎‎‎‎‎ ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و باتقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏[=arial]عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد."


[=arial]پس مشروعیت ولی‏ فقیه از ناحیه خبرگان نیست؛ بلکه مشروعیت ولایت فقیه از جانب خداى متعال و امام معصوم(ع) است و نقش خبرگان، «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از سوى امام زمان(عج) است.


[=arial]خبرگان رهبرى، ولی ‏فقیه را به رهبرى نصب نمی‌کنند، بلکه فقط شهادت می‌دهند آن مجتهدى که به حکم امام زمان(عج) حقّ ولایت دارد و فرمانش را باید اطاعت کرد، این شخص است. بنابراین دورى در کار نیست.


[=arial]خامسا این که ، شورای نگهبان مجلس خبرگان را انتخاب نمی‌نماید، بلکه فقط صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را به لحاظ این که واقعاً فقیه باشند، اشتهار به فساد نداشته باشند، منع قانونی نداشته باشند و ... از یک سو و صحّت برگزاری انتخابات را تأیید می‌نماید:


[=arial]1. مشروعیت(به معنای عدم مخالفت با شرع)،همان طور که گفتیم کار فقهای شورای نگهبان تشخیص شرایط خُبرگی در نامزدها است. فقهای شورا در تأیید صلاحیت‌ها تنها قدرت بر نفی غیر دارند و شرایطی را به کسی اضافه یا از وی کم نمی‌کنند، و آنان نقشی در خُبرگی ایشان ندارند.


[=arial]2.مشروعیت (به معنای عدم مغایرت با قانون) اعضای مجلس خبرگان بسته به دو امر است: خبرویت و انتخاب مردمی. فقهای شورای نگهبان، هیچ نقشی در مشروعیت قانونی ایشان ندارند؛ زیرا آنان حداکثر، وجود صلاحیت را در داوطلبان خبرگان، تأیید می‌کنند.


[=arial]سادسا این که به موجب اصل اول قانون اساسی ؛حکومت‏ ایران‏ جمهوری‏ اسلامی‏ است‏ که‏ ملت‏ ایران‏، بر اساس‏ اعتقاد دیرینه‏ اش‏ به‏ حکومت‏ حق‏ و عدل‏ قرآن‏، در پی‏ انقلاب‏ اسلامی‏ پیروزمند خودبه‏ رهبری‏ مرجع عالیقدر تقلید آیت‏ الله‏ العظمی‏ امام‏ خمینی‏، در همه‏ پرسی ‏دهم‏ و یازدهم‏ فروردین‏ ماه‏ یکهزار و سیصد و پنجاه‏ و هشت‏ هجری‏ شمسی‏ برابر با اول‏ و دوم‏ جمادی‏ الاولی‏ سال‏ یکهزار و سیصد و نود و نه‏ هجری‏ قمری‏ با اکثریت‏ 98/2 درصد کلیه‏ کسانی‏ که‏ حق‏ رای‏ داشتند، به‏ آن‏ رای‏ مثبت‏ داد.


[=arial]لذا رهبری در آغاز جمهوری اسلامی ایران به رأی مستقیم مردم که در خیابان‌ها و زیر رگبار مسلسل‌ها اعلام نمودند آغاز کار نمود.

[=arial]سپس اصل نظام جمهوری اسلامی ایران به رأی عموم مردم گذاشته شد و پس از آن قانون اساسی مصوب و مجلس و سایر نهادها شروع به کار نمودند.[=arial]

اعضای مجلس خبرگان آن روز نیز به ترتیب فوق به رأی مردم انتخاب شدند و پس از رحلت حضرت امام (ره) نیز مقام معظم ولی فقیه توسط مجلس خبرگانی انتخاب شدند که در زمان حضرت امام (ره) انتخاب شده بودند.

اکنون اگر مجلس خبرگان فعلی(که طبق قانون انتخاب شده اند) به بقای رهبری ایشان رأی دهند، این رأی به مردم بر می‌گردد لذا هیچ دوری در کار نیست.


[=arial]سابعا،[=arial]این که این امر از امور اعتباری است و دور در امور اعتباری بوجود نمی آید، در کشور های دیگر نیز مشابه این مباحث وجود دارد:

در کشور انگلیس ،نخست وزیر و هیئت دولت دارای کلیه اختیارات و مسئولیت های سیاسی بوده و نخست وزیر رئیس حزبی می باشد که بیشترین کرسیهای مجلس عوام را در اختیار دارد و خود نیز نماینده مجلس عوام باشد.

شیروی،عبدالحسین؛حقوق تطبیقی،سمت،تهران،1389،ص147.


[=arial]در انگلستان، نخست وزير، وزير كشور را تعيين مي‌كند و وزارت كشور، طبق قانون، مسؤوليت نظارت عالي بر بررسي و تأييد و رد صلاحيت‌هاي نامزدهاي نمايندگي مجلس را بر عهده دارد.


[=arial]جعفر بوشهري، حقوق اساسي تطبيقي، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص 150.

[=arial]هم چنین پاسخ های متعددی در نت پیرامون این شبهه آمده است

http://siasi.porsemani.ir/node/2568

http://siasi.porsemani.ir/content/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB-%C2%AB%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D9%8A%C2%BB%D8%8C-%C2%AB%D9%81%D9%82%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%C2%BB-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/6903/83141/

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa29260

http://www.aviny.com/shobhe/siasi/37.aspx

[=arial]موفق باشید.


سلام
دوست من سپاس ازجوابتون انگلستان که حکومتش سلطنتی ومشروطه هست طبیعی این بی قانونی ها دران باشد.بعدم صحبت ازشباهت همان مسئله شیطانی قیاس درفقه واصول است که کلارده ..بحث ما اینه بامتد واصول عقلی وفقه وحقوق درتضاد ات این نوع دورسفسطه امیز که در قانون اساسی امده است .
اشکال میدونید چیه ؟مشکل این اقا فلسفه اسلامی که روحانی جماعت تو مدارس طلبگی می خوانددچار هزاران تناقض وسفسطه هست همان چیزهایی که امثال کانت ودکارت ازش مبانی غیرعقلی منطق ارسطویی ازش یادمی کنند.
ببینید چقدراش شوره که فلسفه اسلامی نمی تواند دکترین واقعی حکومت اسلامی را ارائه بدهد ودست اخر دست بدامن قوانین کامن لاو ورومی ژرمنی غربی هامی شویم .
بگذریم
آیت‌الله ملا محمدکاظم خراسانی(1329-1255هجری‌قمری) صاحب کفایة‌ الاصول، یکی از بزرگترین علمای جهان اسلام در سده اخیر و یکی از ارکان علم اصول فقه در حوزه تشیع و بلندپایه‌ترین مجتهد حامی مشروطه، در دو بعد نظری و عملی در نهضت مشروطیت در ایران منشأ اثر جدی بوده است.
با اینکه فرصت آن‌را نیافت که کتاب مدون یا رساله مستقلی در حوزه سیاست به رشته تحریر درآورد، اما در لابه‌لای آثار فقهی اصولی و نیز در متن تلگراف‌ها، لوایح و نامه‌های کوتاه و بلند وی آراء سیاسی بدیعی به چشم می‌خورد که می‌توان از «مکتب سیاسی خراسانی» سخن به میان آورد.
اهم ممیزات مکتب سیاسی خراسانی به این شرح است:

«ولایت مطلقه منحصر و مختص خداوند است، و هرگونه ولایت مطلقه بشری افتراء به شریعت است.»
حکومت مشروعه منحصر در زمامداری مستقیم معصوم است. هرچند حکومت غیرمشروعه اما عادله ممکن است، حکومت مشروطه نمونه‌ای از آن است.
فقیهان امتیاز و حق ویژه‌ای در تدبیر حوزه عمومی ندارند. از یک سو ولایت فقیه(با تمامی انواع آن) فاقد مستند معتبر شرعی است و از سوی دیگر امور حسبیه از جمله اداره جامعه و تصدی حکومت در زمان غیبت «حق جمهور مردم» است که به عقلای مسلمین و ثقات مؤمنین تفویض شده است، و ساز و کار آن در این زمان انتخابات آزاد است. براین اساس شرط فقاهت در زمامداری جامعه اسلامی لازم نیست.


ودراخراگر مبنا ی حکومت اسلامی ورهبری درجهان اسلام عدل حکومت علی هست خب ببینیم چیه ؟
درزمان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی الطا لب (ع) جوانی محکوم به سرقت شد .
قضیه نزد امیر المومنین مطرح شد وپس از رسیدگی واحراز جمیع شرایط حکم قطع شد جاری شد .
جوان دست بریده که ازان خون می چکید دارلقضا راترک می کند وبسوی منزلش بی می گردد.
در راه بایکی ازمخالفان حکومت حضرت علی (ع) مواجحه می شود وان شخص فرصت خوبی دید که برای تحریک ان جوان واردعمل شود بنابراین به جوان دست بریدگفت « دست تورا چه کسی قطع کرده است »
ان شخص انتظارداشت باعکس العمل تند وابراز جملات تلخ ودشنام علیه علی (ع) مواجحه شود !
چراکه به یقین نقد احکام دین در زمان حضرت امیر المومنان علی (ع) امری کاملا رایج بود وبه هیچ کسی برای اعتراضات وانتقادات متحمل مجازات نمی شد .( حضرت علی برعکس عمر وعایشه وابوبکر وعثمان که انسانهای متکبر ومغرور وبداخلاق بودند انسانی خوش خلق متواضع بود )
جوان باشگفتی به ان مرد جواب داد :
دست مراقطع کرد سید اوصیا صاحب اختیار مومنان علی بن ابی الطاب پیشوای هدایت وپیشروهدایت پیشرو بهشت خداوند راهنمای نیکو کاران وصاحب گفتار نیکو وصحیح .

سوال کنند ه گفت اودست تورا بریده است وتو اورا اینگونه ستایش می کنی ؟
حال جناب پاسخگو پرسش اصلی این است که ایا می توان شرایط اجتماعی فوق الذکرا با شرایط متقابل این زمان مقایسه نمود ؟
درپاسخ باید گفت هر گز !

برای مثال چگونه ممکن است شخص مر تکب عمل شنیعی را انجام می دهد خودرا راضی کند که برای برودت عذاب الهی نزدکسی که اورا نمی شناسد ونمی داند چکاره است اقرار نماید درحالیکه این احتمال را می دهد قاضی نشسته برمسند قضاوت علی رغم تخصص علمی واگاهی فنی خود مبتلا به فساد واعمال ننگین نشود ؟
به این حدیث هم توجه کنید :
درزمان حضرت علی (ع) زنی به حضور امام بزرگوار امدند واقراره زناکرد واز ان حضرت با کلمه «طهرنی » اجرای حد شرعی رادرخواست کرد. وقتی برای ان حضرت معلوم شد که شرایط احصان جمع است فرمورد پس برو بعداز وضع حمل بیا.....
پس از وضع حمل امد ومجددا در خواست اجرای حد کرد وان حضرت فرمود برو فرزندت را شیره بده .... پس از دوسال کامل برای با سوم امد ومجدد اقرار ودرخواست اجرای حد کر د !
وحضرت علی (ع) فرمودند :
« کودک تودوساله است وقدرت حفظ خودرا ندارد برو واورابزرگ کن وتا حدی که بتواند خودش تغذیه کند واز بلندی پرت نشود ودرچاه نیافتد »
زن درحالیکه گریه می کردجلسه را ترک کرد .وبرای چهارمین بار که جریان تکرار شد وان حضرت تصمیم اجرای حد گرفت .
ودستورداد فرداهمه باصورت بسته اجماع کنند وسپس فرمود :
« ای مردم همانا خدای تبارک وتعالی با پیامبرش عهد فرموده که محمد (ص) بامن همان راعهد نموده مبنی براینکه نباید حد شرعی را کسی اجراکند کسی که حد برگردن اوست . پس کسی که خداحدی بر گردن اودارد براین زن ح نزند»
جالب این جاست پس ازگفتن این بیانیه کسی دران محل نماند وهمه محل را ترک نمودند کسی نماند جز: امبرالمومنین وامامین حسن وحسین (ع) .
بادقت دراین حد یث باید گفت :
الف )ایا فقهای عادی می توانند اصولا چنین تصمیمات را اتخاد نمایند ؟
ایادرزمان ما با اجرای حد شرعی بر زنی که که برای سیرکردن شکم فرزندان گرسنه اش وبه علت زندانی بودن همسرش که تنها خرج دهند انان بود تن به روسپیگری داده است . خانواده ای رابه اغوش فساد وتباهی نمی کشیم ؟
امام علی (ع) دراین خصوص تصمیم گرفت برای حفظ بچه شیرخواره اجرای حد ننمود وایا فقهای عادی می توانند دراین موارد تصمیم خاصی بگیرند ؟
ب) دراین حدیث امده است که هرکس حد برگردن دارد حد جاری نسازد که به موجب این اصل شرعی همه صحنه راترک کردند ! ایا زمان بهتراست یازمان امام علی (ع) .
پیشنهاد این نیست که متخلفین ومرتکب جرایمی نظیر زنا وسرقت بطور کلی مجازات نشوند بلکه درفرض تعطیل این مجازات ها انهارا به مجازاتهای سبکتر نظیرمجازات تعزیری کنند .

کریم;617902 نوشت:
کدام فقیه وچند نفر از فقهاء ودر کجا چنین سخنی گفته اند؟ شما طوری سخن گفته اید که مثل اینکه همه فقهاء گفته اند مراد از اولی الامر ولی فقیه است. وتاآنجا که بنده مطالعه کرده ام ودر پایان نامه خود یکی از آیاتی که موضوع بحثم بود همین آیه شریفه بود از احدی از علماء شیعه ندیدیم که گفته باشند مراد از اولی الامر ولی فقیه است. خوب است در این مواقع با سند ومنبع سخن بگوییم.

در کجا؟
همه علماء شیعه وخود شیعه اتفاق نظر دارند که مراد از اولی الامر اهل بیت علیهم السلام می باشند. وشما می توانید ذیل همین آیه که آیه 59سوره مبارکه نساء است به تفسیر شیخ مفید، تفسیر مجمع البیان، المیزان وسایر تفاسیر شیعه نگاه کنید وشما احدی از این مفسران را پیدا کنید که چنین چیزی گفته باشد.
اما علما ومفسران اهل سنت مثل طبری در جامع البیان، قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، بیضاوی در انوار التنزیل واسرار التاویل وسایر مفسران اهل سنت مثل سیوطی در الدر المنثور گفته اند که مراد از اولی الامر یا فرماندهان سرایا هستند یعنی جنگهایی که خود رسول خدا(ص) نبوده اند ویا مراد علما هستند.

اولا جناب صدیقه شهیده برای شما از صاحب جواهر ومرحوم کاشف الغطاء با ذکر صفحه وکتاب دلیل آوردند که آنها قائل به ولایت مطلقه فقیه بوده اند بطوری که صاحب جواهر در همانجا می فرماید: کسی که ولایت فقیه ر ا قبول نداشته باشد بوی فقه را نچشیده است. در زمان خود صاحب جواهر که قبلا گفته شد مرحوم ملا احمد نراقی کتاب عوائد الایام را در اثبات ولایت مطلقه فقیه نوشته اند. که این بزرگواران وقتی این سخنان را می نوشتند هنوز حضرت امام به دنیا نیامده بودند واین مال قریب به دویست سال پیش است.
دوست بزرگوار در بحث علمی باید با دلیل وسند سخن گفت وصرف ادعا چیزی را اثبات نمی کند.

غیر از آقای منتظری دیگر چه کسی چنین سخنی گفته است. والبته بنده نشنیده امد واگر آقای منتظری چنین چیزی گفته باشد دچار تناقض خواهند شد. ایشان چطور ولایت مطلقه وبعد حکومتی مد نظرشان نبوده وآنوقت قائم مقام همین سمت بودند. در قانون اساسی واختیارات ولی فقیه که همه اینها همان موقع ثبت شده بود.
اگر معدود افرادی بخاطر شکست های سیاسی از نظر خود برگشته اند دلیل بر ضعف این نظریه نمی شود.


سلام
طبق سخنان امام علی(ع)، در زمان حضور امام معصوم(ع) «ولایت فقیه» اساساً باطل است:
1- خطبه دوم، ج1، ص73 نهج‌البلاغه:
«احدی از این امت را با آل‌محمد(ص) مقایسه نتوان کرد... آنها اساس دین و ارکان یقین‌اند، غلوکننده به‌سوی آنان باز می‌گردد و عقب مانده به آنان ملحق می‌شود،ویژگی‌های ولایت و حکومت مخصوص آنهاست
2- خطبه144، ج2، ص137 نهج‌البلاغه:
« ائمه و پیشوایان(12معصوم) از قریش هستند، درخت وجودشان در خاندان بنی‌هاشم غرس شده است، این مقام(ولایت) سزاوار دیگران نیست! و غیر از آنها کسی نباید رهبر و والی باشد

همین سخنان علی(ع) در خطبه دوم و 144 نهج‌البلاغه «ولایت‌مطلقه فقیه» در زمان غیبت را اساساً زیرسوال می‌برد!

شما با چه سند و حدیثی ادعا می‌کنی که ولی‌فقیه جانشین امام زمان(عج) است

؟
در کدام حدیث کلمه «ولی‌فقیه» آمده که ادعا می‌کنی یک فقیه(غیرمعصوم) جانشین امام معصوم(ع) است
؟

امام زمان(عج) در نامه‏‌ای به آخرین نائبش فرمود:
«ای علی بن‌محمد سمری... بعد از خودت کسی را به عنوان جانشین تعیین نکن، چرا که غیبت کامل(کبری) شروع شده است.»
[کمال الدین، ج2، ص516]

شیخ طوسی(ره) در کتاب «الغیبة» به نقل از شیخ مفید(ره) می‌گوید:
«...ما عقیده داریم هر کس بعد از شیخ ابوالحسن سمرى(آخرین نایب) ادعاى نیابت امام زمان(عج) کند، کافر و فاسد و گمراه است.»
[الغیبة، ص255]-[بحارالانوار، ج‏51، ص378]

در زمان غیبت کبری نائب خاص نداریم که شما یک‌نفر ولی‌فقیه را جانشین امام زمان می‌پندارید!
بلکه نائبان عام داریم که جمعی از فقها و مراجع هستند که هرکدام از آنها را خود مردم به عنوان مرجع دینی خودشان انتخاب می‌کنند.(نه امام زمان!)

شهید مطهری می‌گوید:
«اساساً فقیه را خود مردم انتخاب می‌كنند و این امر عین دمكراسی است، اگر انتخاب فقیه انتصابی بود و هر فقیه‌ای فقیه بعد از خود را تعیین می‌كرد، جا داشت كه بگوییم این امر خلاف دمكراسی است، اما مرجع را به عنوان كسی كه‏ در این مكتب صاحب‌نظر است خود مردم انتخاب می‌كنند.»
[پیرامون انقلاب اسلامی، ص86]

امام زمان(عج) از زمان شروع غیبت کبری تاکنون هیچ حکومتی نداشته و کسی را عزل و نصب نکرده است و هیچ حدیثی بنام «ولایت فقیه» نداریم، آن‌وقت شما چگونه ادعا می‌کنید ولی‌فقیه جانشین امام زمان(عج) است

؟

مَـثَل شما از «ولایت فقیه» مانند مثل سنی‌ها از «خلافت صحابه» است که هیچ فرقی باهم ندارد.
سنی‌ها صحابی(غیرمعصوم) که توسط مجلس سقیفه انتخاب شده را جانشین پیامبر(ص) می‌پندارند.
ولایی‌ها هم فقیه‌(غیرمعصوم) که توسط مجلس خبرگان انتخاب شده را جانشین امام زمان(عج) می‌پندارند!

درحالی که امام(معصوم) خلیفةالله و برگزیده خدا و وصی‌پیامبر است.(نه خلیفةالناس و برگزیده مجلس!)
به راستی که تاریخ دوباره تکرار می‌شود!

آیا ولایت فقیه باطل می‌شود یا ادامه می‌یابد؟

با در نظر گرفتن این نکات، جای این پرسش است که اگر فقیه – با کمک قرآن، سنت، عقل و اجماع - می‌تواند دین را در جامعه محقق کند، پس اساساً نگاه شیعه مبنی بر این که ابوبکر، عمر و عثمان در کسب خلافت راه خطا رفته اند، خود مخدوش خواهد بود!!
زیرا خلفای سه گانه- ابوبکر، عمر و عثمان- گرچه در زمینه‌های مختلف نظامی، علمی و یا تقدم زمانی ایمان آوردن از علی عقب‌تر بوده‌اند، اما این مطلب جای انکار ندارد که آنان نیز مجتهدین عصر خود بوده‌اند!
زیرا از یک سو به قرآن دسترسی داشتند(عنصر قرآن).
و از دیگر سو خود با پیامبر اسلام زیسته بودند (عنصر آشنایی به سنت).
و از دیگر سو به جهاز عقل مجهز بودند(عنصر عقل)!
و همه عناصر اجتهاد اعم از قرآن، سنت و عقل برای آنان نیز محقق بوده است(عنصر اجماع تخصصاً از
بحث خارج است)
پس آنان نیز صلاحیت اداره جامعه دینی و خلافت پیامبر را داشته‌اند!
در حالی که شیعه همواره به موضوع کنارنهادن علی و فرزندانش و به خلافت رسیدن دیگران(از ابوبکر
گرفته تا بنی امیه و بنی العباس) به دیده اعتراض و انتقاد نگریسته.
و نمی توان از یک سو منتقد خلافت آنان بود و از دیگر سو مدعی امکان تحقق دین به دست فقیه عادل شد.
و این ادعا که کسی با صرف فقاهت و عدالت، می‌تواند دین را را محقق کند، اگرچه می‌تواند ابزاری برای کسب قدرت به دست فقها را دست و پا کند - چنان که فراهم کرده-، اما ناخودآگاه و به نحوی بسیار مخرب، خود به انهدام باورهای تئولوژیک شیعه - که مفهوم "ولایت" از همان باورها وام گرفته شده- منجر می شود.
یعنی اثبات نظریه ولایت فقیه، جز با انهدام ولایت علی ابن ابی طالب، ممکن نیست!
زیرا نظریه ولایت فقیه، مدعی است که شریعت، نیازمند مجری است.
و شأ‌ن مجری، ضمانت تحقق شریعت است.
و این مجری با صرف دو عنصر فقاهت و عدالت به این کار موفق می‌شود.
در حالی که مبتنی بر تفکر شیعه صرف این معیارها مجوز خلافت رسول ا.. نمی‌شود.
تا بتوان ادعا کرد که ولایت فقیه همان ولایت رسول ا.. است.
بلکه ولایت رسول ا.. و ولایت علی، مبتنی بر مقامات معنوی و عصمت آنان بوده.
و اگر کسی خلاف این تصور را داشته باشد، ناگزیر باید از گزاره‌های تئولوژیک شیعه دست کشد.
چرا که در این صورت تفاوتی میان علی و ابوبکر باقی نمی‌ماند.
الا این که گرچه علی رشادت‌های زیادی از خود در جنگ ها نشان داده بود.
و در مقابل ابوبکر هم به نحوی دیگر به اسلام خدمت کرد.
و اگر علی در لیله الممیت در بستر پیامبر آرمیده و جان خود را فدای وی کرده بود.
و دختر پیامبر را به عقد خود درآورده بود.
در مقابل ابوبکر، نیز شیخی پخته و اهل مدارا بود.
که در شبی که علی در بستر پیامبر آرمیده بود، وی نیز پیامبر را در غار همراهی می‌کرد!
و اگر علی دختر پیامبر را به تزویج خود در آورده بود، پیامبر نیز دختر ابوبکر را به همسری خود برگزیده بود.
و تفاوت علی و ابوبکر آن قدر نخواهد بود که شیعه و سنی بخواهند هزار و چهارصد سال بر سر برتری یکی بر دیگری، بحث و نزاع و یا خونریزی و لعن و تکفیر یکدیگر را راه بیاندازند!


و اینجاست که باورهای ایدئولوژیک با گزاره‌های تئولوژیک تعارض می‌کند.
این تعارض جدی و مهم، در هنگامه طرح نظریه ولایت فقیه خود را به شکل جدی نشان داد.
و به همین دلیل بدنه و فقهای حوزه‌های علمیه – و خصوصاً در نجف- به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند.
چرا که آنان به این گزاره که حکومت تنها شأن معصوم است، دلبستگی زیادی داشتند.
و هنوز حوزه های علمیه آمادگی لازم برای یک شیفت پاردایمی از ساحت "تئولوژی" به "ایدئولوژی" را نداشتند.



اما سؤال جدی این جاست که «آیا تحقق شریعت در یک جامعه، یک واجب عینی و دائمی است؟!»
یعنی آیا خداوند از انسان‌های دیندار- و فقها- خواسته است که به هر قیمت و با هر ضعف و قوتی که هست، جامعه را دینی کنند؟!
و آن گونه که همواره نماز بر انسان واجب است، تحقق شریعت در جامعه نیز بر فقیه واجب است؟!
یا موضوع به شکلی دیگر است؟!
و اجرای احکام توسط فقیه، امری مانند حج است که به خودی خود و مادامی که شرایط برای آن فراهم
نباشد، وجوبی ندارد؟!
یعنی آیا تشکیل حکومت، همواره بر فقها واجب است؟!(مانند نماز)
و یا در صورتی که مقدمات وجوب آن فراهم شود، ضرورت می‌یابد؟!(مانند حج)
یعنی چه مردم از نظر ایمانی در مقام و مرتبه بالایی بودند و چه نه، ضرورت تشکیل حکومت بر جای خود باقی است؟!
یا نه موضوع تشکیل حکومت، مانند حج است؟!
به این معنا که اگر شرایط آن فراهم شد و ایمان مردم به نصاب لازم رسید، بر فقیه واجب می‌شود که دعوت مردم را اجابت کند و حکومت تشکیل دهد؟!
مخلص کلام این که آیا وضع ایمان قلبی و باورهای اعتقادی قوم برای تشکیل حکومت مقدمه واجب است یا مقدمه وجوب آن؟!

امام عشق;618055 نوشت:
ابتدا اینکه پاسخ سلام واجب است.
حتی اگر ثابت کنید واجب نیست (که البته واجب است) از نظر اخلاقی اشکال دارد.

سلام عليكم
حق با شماست اگر تسامحی از جانب بنده بوده عذر خواهی می کنم.

امام عشق;618055 نوشت:
یک سوال بنده از محضر حضرتعالی دارم.
شما در زمان غیبت مستقیم از حضرت حجة بن الحسن العسکری ( ارواحنا و ارواح العالمین له الفداه ) دستور میگیرید؟؟

درضمن وقتی آیات قرآن تمام زمانها و مکانها را شامل میشود.یعنی تک تک آیات ( به جزء آیات نسخ) مصداق حقیقی دارند.


اولا مصداق اولی الامر نگفتیم وجود ندارد بلکه گفتیم با توجه به توضیحی که دادم نمی تواند غیر از اهل بیت باشد. شما اثبات کنید که ولی فقیه معصوم از گناه است تا بگوییم او هم اولی الامر است.
در مقام بحث علمی نباید مسائل را خلط کنیم. امام معصوم جایگاه خود را دارند ودر زمان غیبت نیز حضور ایشان در این زمین مایه برکت وروزی ماست. واین صریح احادیث ماست.
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
في الإكمال عن الرضا عليه السلام في حديث بنا يمسك اللَّه‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا و عنهم عليهم السلام لولا ما في الأرض منّا لساخت‏ بأهلها.(فیض، تفسیر صافی، ج4، ص243)
بخاطر وجود ماست که خداوند آسمانها وزمین را از نابودی نگه داشته است، واز اهل بیت(ع) نقل شده است که اگر یکی از ما بر روی زمین نباشیم زمین اهل خود را فرو می برد.
یا در دعای ماثور (عدیله کبیر) آمده است:
[=Noor_Nazli]ثم الْحُجَّةُالْخَلَفُ الصَّالِحُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِيبِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ [=Noor_Nazli]بِيُمْنِهِ‏[=Noor_Nazli]رُزِقَ‏[=Noor_Nazli]الْوَرَى‏[=Noor_Nazli] وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء(مجلسی، زاد المعاد، ص423)
امام زمان کسی است که با بقاء ووجود او دنیا باقی مانده است وبه برکت او موجودات روزی داده می شوند، وبه برکت وجودش زمین وآسمان باقی مانده اند.
این چیزی است که دعاها واحادیث ما می گوید وما از خود چیزی اضافه نمی کنید بلکه بر اساس دلیل وسند حرف می زنیم.


امام عشق;618055 نوشت:
در غیبت کبری چه چیز تغییر کرده است که فکر میکنید غیر معصوم نمیتواند عهده دار ولایت باشد.و دیگر اینکه هر آیه ای مصداق حقیقی ندارد.
و اینکه ادعا کرده اید تماما برکات که به ما میرسد بخاطر وجود نازنین حضرت حجة بن الحسن العسکری ( ارواحنا و ارواح العالمین له الفداه ) است.
مگر در زمان غیبت صغری این چنینی نبود؟؟؟؟؟؟ اگر بود چرا امام زمان(عج) نائب خاص برگزید؟؟ چرا اطاعت از دستور نائب خاص واجب بود؟؟

وقتی آیه شریفه می گوید هر آنچه اول یالام گفتند انجام دهید، یکی زا مواردی هم که گفته اند اطاعت از نائبان خاص وعام است پس باید از آنها اطاعت کنیم ودلیلی ندارد که حتما باید آنها اولی الامر باشند تا آنها اطاعت کنیم.
در ثانی ما منکر ولایت مطلقه فقیه نیستیم بلکه گفتیم کسی برای اثبات ولایت مطلقه به آیه اولی الامر استناد نجسته است. ولی دلایل متعدد زیادی وجود دارد که بر این مساله دلالت دارد که قبلا اشاره شد.
موضوع قفل شده است