جمع بندی آیا زنان هم حق دارن شوهرشون رو تنبیه کنند؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا زنان هم حق دارن شوهرشون رو تنبیه کنند؟

به نام خدا

دوستان گفتن اگه زنی مرتکب گناه شد شوهرش حق داره اونو تنبیه بدنی کنه. حالا اگه مردی مرتکب گناه بشه زنش حق داره اونو تنبیه بدنی کنه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]نشوز (برتری، امتناع و عصیان) زن در برابر شوهر

«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيرا»
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى ‏كنند. و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى ‏كنند. و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرت هاست.) (نساء، 34)

نشوز (برتری، امتناع و عصیان) مرد در برابر زن

«وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرا»
و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراضِ شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند (و زن يا مرد، از پاره‏اى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نمايد.) و صلح، بهتر است اگر چه مردم (طبق غريزه حبّ ذات، در اين گونه موارد) بخل مى‏ ورزند. و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد (و بخاطر صلح، گذشت نماييد)، خداوند به آنچه انجام مى‏ دهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد). (نساء، 128)

[="Tahoma"]با سلام و درود

نکاتی چند خدمتتان عرض می شود:

1. نشوز، یعنی برتری طلبی، امتناع و عصیان کردن، لذا هر خطا و گناهی را شامل نمی شود.

2. کسی حق ندارد دیگری را به گونه ای بزند و اگر زد و آثار سرخی یا کبودی ایجاد شد، علاوه بر ارتکاب حرام، باید دیه بدهد.

3. قرآن فقط حکم جواز را بیان می فرماید و توصیه ای به زدن نمی کند.

4. زدنی که در قرآن است، به عنوان آخرین راه است یعنی در مواردی که اصلاح متوقف بر آن است و چاره ای غیر از آن نیست.

5. زدنی که در قرآن آمده، جهت تربیتی و اصلاح را مد نظر دارد لذا بایستی طی مراحل (موعظه و نصیحت، رو بر گرداندن و ...) باشد و نمی توان در قدم اول، اقدام به زدن کرد.

6. زدنی که در قرآن بیان شده، طبق روایات تفسیر و نیز تعیین مصداق شده است. در روایت آمده با چوب مسواک و به آرامی و نرمی.(من لا يحضره الفقيه، ج ‏3، ص 521)
این تعیین مصداق است و این که نباید به گونه ای باشد که موجب قصاص شود یعنی حتی نباید جایش قرمز شود؛ و الا دیه دارد.

7. این زدنی که قرآنی می فرماید، از باب امر به معروف و نهی از منکر است؛ و زن و شوهر نسبت به تربیت و اصلاح یکدیگر موظف هستند.

8. این حق هم برای زن محفوظ است و او نیز در صورتی که ببیند شوهرش به خطا و بیراهه می رود، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کند.

9. این که در شیوه امر و نهی توسط زن، زدن را نگفته اند چه بسا به این خاطر است که تبعات و مفاسدی دارد و مرد قوی است و مسلما در برابر زدن، کوتاه نمی آید و او نیز می زند، لذا مشکل بیشتر و بدتر می شود.

10. در چنین مواقعی زن بایستی امر و نهی را به صورت نصیحت و شفاهی و یا عملی و رفتاری انجام دهد و اگر باز هم حقش ضایع شده و نیاز به زور و اجبار است می تواند از مراکز قضایی به دنبال احقاق حق و اجبار مرد به ادای حقش باشد.

11. البته می دانیم این راه چندان کاربردی نیست و مستلزم این است که زن برای هر موردی به این مراکز مراجعه و در واقع زندگی اش مختل شود؛ ولی نه مرد قرار است دست بزن داشته و در حق زن ظلمی روا بدارد و نه زن قرار است چنین کند. بلکه این موارد برای مواقع ضروری و ناچاری و به عنوان آخرین راه است.

توجه!

دوستان بزرگوار عنایت فرمایند که موضوع تاپیک راجع به نحوه برخورد زن در برابر شوهر است، لذا موضوع قوام بودن مرد بر زن، اثبات برتری مرد بر زن و ... خارج از موضوع تاپیک محسوب می شود.

سلام علیکم
ممکنه این قسمتو توضیح بدید؟

میقات;614600 نوشت:
و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراضِ شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند (و زن يا مرد، از پاره‏اى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نمايد.)

مرد برای چی باید ازحقوقش صرف نظر کنه؟ کسی که به وظیفه اش عمل نمی کنه، به چه دلیلی میاد از قسمتی از حقوقش صرف نظر می کنه تا بعد از اون به وظیفه اش عمل کنه؟
و درباره زن، از چه حقوقی میتونه صرف نظر کنه؟ اعتبار این صلح تا چه زمانیه؟
بددهنی و هتک حرمت هم شامل سرکشی میشه؟

[="Tahoma"]

kobram;614932 نوشت:
سلام علیکم
ممکنه این قسمتو توضیح بدید؟

مرد برای چی باید ازحقوقش صرف نظر کنه؟ کسی که به وظیفه اش عمل نمی کنه، به چه دلیلی میاد از قسمتی از حقوقش صرف نظر می کنه تا بعد از اون به وظیفه اش عمل کنه؟
و درباره زن، از چه حقوقی میتونه صرف نظر کنه؟ اعتبار این صلح تا چه زمانیه؟
بددهنی و هتک حرمت هم شامل سرکشی میشه؟

با سلام و درود

توصیه آیه شریفه بر ادامه زندگی و حفظ آن است نه این که سر هر موضوعی زن و شوهر به خاتمه زندگی و طلاق برسند.

گذشتن از حق هم نوعی فداکاری برای حفظ زندگی است. گذشت از حق براى رسيدن به مصلحت بالاتر و حفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حق است.

حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، بايد از حق شخصى گذشت.

بنابر این وقتی زن یا شوهر می بینند پافشاری بر گرفتن حق، منجر به جدایی و یا اختلاف بیشتر می شود، برای حفظ خانواده، از مقداری از حق خود و یا از حق می گذرند تا مصلحت بالاتر را از دست نداده باشند.

بد نیست در این جا به شأن نزول آیه هم اشاره شود. شأن نزول آیه اگر چه موجب تخصیص و محدود کردن آیه نمی شود ولی می تواند ما را در بیان تفسیر آیه کمک کند.
شخصی دو همسر داشت يكى مسن و ديگرى جوان (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عده، تمام نشده بود به او گفت: اگر مايل باشى با تو آشتى مى ‏كنم، ولى بايد اگر همسر ديگرم را بر تو مقدم داشتم صبر كنى، و اگر مايل باشى صبر می كنم، مدت عده تمام شود و از هم جدا شويم. زن پيشنهاد اول را قبول كرد و با هم آشتى كردند. آيه شريفه نازل شد و حكم اين كار را بيان داشت.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 183)

بد دهنی یا بی حرمتی نیز می تواند از مصادیق برتری طلبی و عصیان باشد، زیرا این ها هم به نوعی عصیان در برابر حق همسر است. البته هر موردی را به حسب همان مورد باید بررسی نمود و برخورد و مقابله با آن نیز بایستی به همان تناسب باشد.

در هر صورت، کوتاه آمدن و یا گذشت از حق ـ اعم از این که حق کوچکی باشد یا بزرگ ـ برای استحکام و حفظ خانواده، لازم و ارزشمند است.

نکته:

در انتهای آیه به مردان گوشزد می شود که مراقب باشید سوء استفاده نکنید و مبادا به خاطر هوسبازی، همسرتان را در فشار قرار دهید تا از حقش بگذرد. بدانید خداوند به اعمال شما آگاه است.

[="Tahoma"]
زن و شوهر و تنبیه یگدیگر

پرسش:
با توجه به این که اگر زن مرتکب گناه شود، شوهرش حق دارد او را تنبیه بدنی کند، آیا زنان هم حق دارند شوهرشان رو تنبیه بدنی کنند؟

پاسخ:
آیات مرتبط:
ـ نشوز (برتری، امتناع و عصیان) زن در برابر شوهر
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيرا»؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى ‏كنند. و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى ‏كنند. و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرت هاست).(1)
ـ نشوز (برتری، امتناع و عصیان) مرد در برابر زن
«وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرا»؛ و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراضِ شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند (و زن يا مرد، از پاره‏اى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نمايد.) و صلح، بهتر است اگر چه مردم (طبق غريزه حبّ ذات، در اين گونه موارد) بخل مى‏ ورزند. و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد (و بخاطر صلح، گذشت نماييد)، خداوند به آنچه انجام مى‏ دهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد).(2)
برای روشن شدن تفسیر آیات، نکاتی چند عرض می شود:
1. نشوز، یعنی برتری طلبی، امتناع و عصیان کردن، لذا هر خطا و گناهی را شامل نمی شود.
2. کسی حق ندارد دیگری را به گونه ای بزند و اگر زد و آثار سرخی یا کبودی ایجاد شد، علاوه بر ارتکاب حرام، باید دیه بدهد.
3. قرآن فقط حکم جواز را بیان می فرماید و توصیه ای به زدن نمی کند.
4. زدنی که در قرآن است، به عنوان آخرین راه است یعنی در مواردی که اصلاح متوقف بر آن است و چاره ای غیر از آن نیست.
5. زدنی که در قرآن آمده، جهت تربیتی و اصلاح را مد نظر دارد لذا بایستی طی مراحل (موعظه و نصیحت، رو بر گرداندن و ...) باشد و نمی توان در قدم اول، اقدام به زدن کرد.
«وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُن‏ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً»؛ و زنانى را كه از نافرمانى شان ترس داريد، پس پندشان دهيد و (اگر مؤثر واقع نشد،) در خوابگاه‏ها از ايشان دورى گزينيد و (اگر هيچ راهى نبود، به آهستگى و به قصد تأديب) آنان را بزنيد. و اگر از شما اطاعت كردند، پس هيچ راهى بر (اى تعدّى به) آنان مَجوييد كه خدا بلند مرتبه ‏اى بزرگ است.(3)
6. زدنی که در قرآن بیان شده، طبق روایات تفسیر و نیز تعیین مصداق شده است. در روایت آمده با چوب مسواک و به آرامی و نرمی.(4)
این تعیین مصداق است و این که نباید به گونه ای باشد که موجب قصاص شود یعنی حتی نباید جایش قرمز شود؛ و الا دیه دارد.
7. این زدنی که قرآنی می فرماید، از باب امر به معروف و نهی از منکر است؛ و زن و شوهر نسبت به تربیت و اصلاح یکدیگر موظف هستند.
8. این حق هم برای زن محفوظ است و او نیز در صورتی که ببیند شوهرش به خطا و بیراهه می رود، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کند.
9. این که در شیوه امر و نهی توسط زن، زدن را نگفته اند چه بسا به این خاطر است که تبعات و مفاسدی دارد و مرد قوی است و مسلما در برابر زدن، کوتاه نمی آید و او نیز می زند، لذا مشکل بیشتر و بدتر می شود.
10. در چنین مواقعی زن بایستی امر و نهی را به صورت نصیحت و شفاهی و یا عملی و رفتاری انجام دهد و اگر باز هم حقش ضایع شده و نیاز به زور و اجبار است می تواند از مراکز قضایی به دنبال احقاق حق و اجبار مرد به ادای حقش باشد.
11. البته می دانیم این راه چندان کاربردی نیست و مستلزم این است که زن برای هر موردی به این مراکز مراجعه و در واقع زندگی اش مختل شود؛ ولی نه مرد قرار است دست بزن داشته و در حق زن ظلمی روا بدارد و نه زن قرار است چنین کند. بلکه این موارد برای مواقع ضروری و ناچاری و به عنوان آخرین راه است.
بد نیست در این جا به شأن نزول آیه 128 سوره نساء هم اشاره کرد. البته شأن نزول آیه اگر چه موجب تخصیص و محدود کردن آیه نمی شود ولی می تواند ما را در بیان تفسیر آیه کمک کند.
شخصی دو همسر داشت يكى مسن و ديگرى جوان (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عده، تمام نشده بود به او گفت: اگر مايل باشى با تو آشتى مى ‏كنم، ولى بايد اگر همسر ديگرم را بر تو مقدم داشتم صبر كنى، و اگر مايل باشى صبر می كنم، مدت عده تمام شود و از هم جدا شويم. زن پيشنهاد اول را قبول كرد و با هم آشتى كردند. آيه شريفه نازل شد و حكم اين كار را بيان داشت.(5)
در ادامه لازم به ذکر است توصیه آیه شریفه بر ادامه زندگی و حفظ آن است، نه این که سر هر موضوعی زن و شوهر به خاتمه زندگی و طلاق برسند. گذشتن از حق، نوعی فداکاری برای حفظ زندگی، و براى رسيدن به مصلحت بالاتر (حفظ خانواده) مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حق است.
حق خانواده بيش از حق شخصى زن يا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، بايد از حق شخصى گذشت. بنابر این وقتی زن یا شوهر می بینند پافشاری بر گرفتن حق، منجر به جدایی و یا اختلاف بیشتر می شود، برای حفظ خانواده، از مقداری از حق خود و یا از حق می گذرند تا مصلحت بالاتر را از دست نداده باشند.
نکته: در انتهای آیه به مردان گوشزد می شود که مراقب باشید سوء استفاده نکنید و مبادا به خاطر هوسبازی، همسرتان را در فشار قرار دهید تا از حقش بگذرد. بدانید خداوند به اعمال شما آگاه است.

_____________

  1. نساء، 34.
  2. نساء، 128.
  3. نساء، 34.
  4. من لا يحضره الفقيه، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏3، ص 521.
  5. مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 183.
موضوع قفل شده است