جمع بندی معاد جسماني يا برزخ جسماني؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معاد جسماني يا برزخ جسماني؟

سلام
معروف است كه ملاصدرا(ره) معاد جسماني را ثابت كرده..اما آنچه كه از مباني ايشان بدست مي آيد برزخ جسماني است نه معاد جسماني!
چرا كه قيامت كبري از نظر ايشان وارد شدن به عالم عقلي و تجرد تام است(يعني محو آثار جسمانيِ برزخي)

خوا هشا از كارشناسي كه مسلط به اين بحث است تقاضا ميشود كه به اين ايراد پاسخ بفرمايند

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام و تسلیت ایام رحلت جانسوز پیامبر اسلام(صلوات الله علیه و آله) و شهادت امام حسن و امام رضا(علیهما السلام)

[=microsoft sans serif]بحث معاد جسمانی و قیامت در نظام فلسفی صدرا دو مسئله جدا از هم است.

[=microsoft sans serif]معاد جسمانی ناظر به نحوه بازگشت انسانها در روز قیامت و ورود آنها به صحرای محشر است.
[=microsoft sans serif]در نگاه صدرا، بر اساس مبانی فلسفی او، بازگشت انسانها، همانطوری است که ادیان و متون مقدس دین اسلام بیان داشته اند؛ یعنی معاد آنها جسمانی است و برخلاف نظر برخی دیگر از فلاسفه، صرفا روحانی نیست.در این معاد، بدن انسان باز میگردد، هرچند عین همان بدن دنیایی نیست بلکه مثل آن است. این بدن، جسمانی است، هرچند جسم مثالی دارد.(1)

[=microsoft sans serif]اما بحث قیامت، ناظر به این است که آن زمانی که در متون دینی به عنوان رستاخیز مطرح شده است و توصیفات خاصی از آن شده است(مانند در هم پیچیده شدن آسمان و زمین، فرو ریختن ستارگان و خاموشی خورشید و نفخ صور)، از نظر فلسفی چگونه قابل تبیین است.
[=microsoft sans serif]در این مسئله، جناب صدرا بر اساس تعالیم عرفاء، به تبیین قیامت کبرا پرداخته ا ست.
[=microsoft sans serif]در این قیامت، همگان بازگشت به خداوند دارند و آیه شریفه«یا ایها الانسان انک کاح الی ربک کدحا فملاقیه»(2) به خوبی نمایان میشود.
[=microsoft sans serif]در این مسئله، اشاره ای به این نشده است [=microsoft sans serif]که انسانها و همینطور سایر موجودات مادی، مادیت خود را از دست میدهند و تبدیل به مجرد محض میشوند. بلکه با استفاده از وحدت وجود، بیان میکند که چگونه اموری که متغایر با یکدیگر هستند، با یکدیگر وحدت می یابند و تباینی بین آنها برقرار نیست. برای تقریب به ذهن، او مسئله وحدت نفس با قوایش را مثال میزند. همانطور که قوای نفس با یکدیگر متغایر هستند و جای هر یک در بدن با دیگری فرق دارد و آثار آنها نیز همینطور است، ولی با این وجود، در نفس قرار میگیرند و در آن پخش شده و مندَک و مندَمِج در آن میشوند.(3)

[=microsoft sans serif]ــــــــــــــــــــــــــــ
[=microsoft sans serif]1. شواهد الربوبیه، ص342-347(ملاصدرا، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، 1388، چاپ پنجم)
[=microsoft sans serif]2. سوره انشقاق، آیه6
[=microsoft sans serif]3. ر.ک: شواهد الربوبیه، ص376-377

صدیق;613727 نوشت:
در این مسئله، اشاره ای به این نشده است که انسانها و همینطور سایر موجودات مادی، مادیت خود را از دست میدهند و تبدیل به مجرد محض میشوند. بلکه با استفاده از وحدت وجود، بیان میکند که چگونه اموری که متغایر با یکدیگر هستند، با یکدیگر وحدت می یابند و تباینی بین آنها برقرار نیست. برای تقریب به ذهن، او مسئله وحدت نفس با قوایش را مثال میزند. همانطور که قوای نفس با یکدیگر متغایر هستند و جای هر یک در بدن با دیگری فرق دارد و آثار آنها نیز همینطور است، ولی با این وجود، در نفس قرار میگیرند و در آن پخش شده و مندَک و مندَمِج در آن میشوند.

با سلام و تشكر
در انديشه صدرايي از قيامت صريحا بعنوان عالم عقلي (مجرد تام) تعبير شده ...در ثاني اگر با ظهور قيامت كبري از نظر ملاصدرا جنبه جسمانيت محفوظ است پس با قيامت قرار است چه روي دهد؟؟؟

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;615093 نوشت:
در انديشه صدرايي از قيامت صريحا بعنوان عالم عقلي (مجرد تام) تعبير شده ...در ثاني اگر با ظهور قيامت كبري از نظر ملاصدرا جنبه جسمانيت محفوظ است پس با قيامت قرار است چه روي دهد؟؟؟

باسلام و تشکر
در مورد نکته اول، لطفا منبع و رفرنس ارائه دهید تا بحث بهتر دنبال شود.

در مورد نکته دوم نیز، شایان ذکر است که:
اولا: جسم در اینجا جسم مثالی است که به نظر صدرا، برای تحفظ بر کارکرد نفس است. زیرا نفس انسان، جوهری است که در مقام فعل نیازمند به بدن است و اگر بدنی در کار نباشد، معطل میماند و چون تعطیل در آفریده های خداوند راه ندارد، بنابراین، باید همیشه نفس همراه با بدن باشد. البته این بدن در دنیا جسم مادی است و عنصری، اما در برزخ و قیامت، جسم مثالی که توسط خود نفس ایجاد میشود و به تعبیر صدرا، مُنشَأ بدن است.
ثانیا: شما با چه پیش فرضی به سراغ قیامت میروید که انتظار دارید بحث بدان سمت پیش برود. مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد که شما جسمانیت مثالی را منافی آن می دانید؟

صدیق;615506 نوشت:
در مورد نکته اول، لطفا منبع و رفرنس ارائه دهید تا بحث بهتر دنبال شود.

در مورد نکته دوم نیز، شایان ذکر است که:
اولا: جسم در اینجا جسم مثالی است که به نظر صدرا، برای تحفظ بر کارکرد نفس است. زیرا نفس انسان، جوهری است که در مقام فعل نیازمند به بدن است و اگر بدنی در کار نباشد، معطل میماند و چون تعطیل در آفریده های خداوند راه ندارد، بنابراین، باید همیشه نفس همراه با بدن باشد. البته این بدن در دنیا جسم مادی است و عنصری، اما در برزخ و قیامت، جسم مثالی که توسط خود نفس ایجاد میشود و به تعبیر صدرا، مُنشَأ بدن است.
ثانیا: شما با چه پیش فرضی به سراغ قیامت میروید که انتظار دارید بحث بدان سمت پیش برود. مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد که شما جسمانیت مثالی را منافی آن می دانید؟

سلام
فكر نكنم اينكه از نظر فلاسفه اسلامي عالم هستي به سه نشئه مادي ، مثالي و عقلي تقسيم ميشود احتياج به منبع داشته باشد !
عالم ماده صورت به همراه ماده هيولي ، عالم برزخ آثاري ماده يعني صورت هست اما خود ماده نيست، عالم عقل هم مجرد از ماده و هم آثار ماده نيز هست

آنچه كه صدرا ثابت كرده بدن مثالي برزخي است و اگر بخواهيم طبق مباني بالا پيش برويم جسم برزخي با ظهور قيامت كبري به جسم عقلي تبديل ميشود
كه اين جسم (يعني جسم عقلي) فقط اشتراك لفظي با بدن دنيا و برزخ دارد اما در حقيقت وراي جسم است اندازه و ابعاد ندارد

لذا نهايتا آنچه كه باقي مي ماند معاد روحاني است

ظاهرا خود ملاصدرا هم متوجه اين اشكال شده است:
«حاصـل هذا البرهان علي حشر الابدان: ان النفوس الانسانيه باقيه بعد الموت هذا البدن الطبيعي كما مر وليس للمتوسطين درجه الارتقا الي عالم المفارقات العقليه
ولا التعلق بابدان العنصريه بالتناسخ ولا بالاجرام الفكيه علي احد من الوجهين الذين ابطلنا هما و لا التعطيل المحض فلا محاله يكون لها وجود لا في هذا العالم مادي
ولا في العالم تجرد المحض فهي موجوده في العالم متوسط بين التجسم المادي والتجرد العقلي» مفاتيح الغيب ص 686

در اينجا فقط از معاد جسماني در عالم مثال سخن به ميان اورده اما در مجردات تامه و عالم عقول وقوع معاد جسماني محال است
منبع:مقاله مهدي نجفي افرا

[=sans-serif]

[=microsoft sans serif]باسلام

ملّاعلي;615702 نوشت:
فكر نكنم اينكه از نظر فلاسفه اسلامي عالم هستي به سه نشئه مادي ، مثالي و عقلي تقسيم ميشود احتياج به منبع داشته باشد !
عالم ماده صورت به همراه ماده هيولي ، عالم برزخ آثاري ماده يعني صورت هست اما خود ماده نيست، عالم عقل هم مجرد از ماده و هم آثار ماده نيز هست.

ملّاعلي;615702 نوشت:
[=microsoft sans serif]آنچه كه صدرا ثابت كرده بدن مثالي برزخي است و اگر بخواهيم طبق مباني بالا پيش برويم جسم برزخي با ظهور قيامت كبري به

[=microsoft sans serif]
جسم عقلي

[=microsoft sans serif]تبديل ميشود

[=microsoft sans serif]
بنده برای مدعای شما منبع و رفرنس خواستم نه برای کل فلسفه.
شما فرمودید که ملاصدرا چنین ادعایی دارد و نتیجه ادعای او تجرد تام نفس، حتی از بدن است که در قیامت کبرا ظاهر میشود. خب این نیاز به اثبات دارد. وقتی مطلبی را به کسی نسبت میدهید، حتما بیانی از خود ان شخص نیز بیاورید.

ملّاعلي;615702 نوشت:
كه اين جسم (يعني جسم عقلي) فقط اشتراك لفظي با بدن دنيا و برزخ دارد اما در حقيقت وراي جسم است اندازه و ابعاد ندارد

لذا نهايتا آنچه كه باقي مي ماند معاد روحاني است


تا اینجا نیز دوباره تکرار مدعا شده است.
علاوه بر اینکه، جسمی که در قیامت برای نفس اثبات میشود، جسم عقلی نیست، بلکه جسم مثالی است. اصلا جسم عقلی، تعبیری نادرست است.
اگر عقلی است، پس نمتیواند جسم داشته باشد. زیرا جسم یا عنصری ومادی است یا مثالی. جسم عقلی از آن تعابیر نادرست است اگر خود متناقض نباشد.

ملّاعلي;615702 نوشت:
«حاصـل هذا البرهان علي حشر الابدان: ان النفوس الانسانيه باقيه بعد الموت هذا البدن الطبيعي كما مر وليس للمتوسطين درجه الارتقا الي عالم المفارقات العقليه
ولا التعلق بابدان العنصريه بالتناسخ ولا بالاجرام الفكيه علي احد من الوجهين الذين ابطلنا هما و لا التعطيل المحض فلا محاله يكون لها وجود لا في هذا العالم مادي
ولا في العالم تجرد المحض فهي موجوده في العالم متوسط بين التجسم المادي والتجرد العقلي» مفاتيح الغيب ص 686

این بحث مربوط به تمام افراد نیست و مخصوص کسانی است که به مرتبه تجرد عقلی رسیده اند. این افراد جزء خلصین هستند. مابقی افراد، که به این مرتبه از خلوص نرسیده اند، معاد دارند، ولی معاد آنها به نحو مثالی است.
در مورد خود این افراد، می بتوان این ایراد را وارد دانست و معاد آنان را جسمانی ندانست.
[=microsoft sans serif]
ملّاعلي;615702 نوشت:
در اينجا فقط از معاد جسماني در عالم مثال سخن به ميان اورده اما در مجردات تامه و عالم عقول وقوع معاد جسماني محال است

همانطور که از متن ظاهر بود، متوسطین به همان صورت جسمانی(جسم مثالی) محشور میشوند و حشر مربوط به قیامت و معاد است نه برزخ. بنابراین، معاد این افراد مثالی و با جسم مثالی است تا زمانی که به مرتبه تجردعقلی و ادراک عقلی مجرد نائل شوند.

صدیق;617328 نوشت:
بنده برای مدعای شما منبع و رفرنس خواستم نه برای کل فلسفه.
شما فرمودید که ملاصدرا چنین ادعایی دارد و نتیجه ادعای او تجرد تام نفس، حتی از بدن است که در قیامت کبرا ظاهر میشود. خب این نیاز به اثبات دارد. وقتی مطلبی را به کسی نسبت میدهید، حتما بیانی از خود ان شخص نیز بیاورید.

با سلام و تشكر

بنده چيزي را به ملاصدرا(ره) نسبت ندادم ،عرض كردم از مباني ايشان معاد روحاني بدست مي آيد نه جسماني

شيخ محمد تقي آملي:
«انصاف آن است كه سخن سبزواري و ملاصدرا عين انحصار معا در معاد روحاني است اما با عباراتي به ظاهر پوشيده و پنهان. چراكه وقتي حقيقت شي به صورت آن است و ماده هيچ مدخليتي نداشته باشد ، وصورت انسان همان نفس اوست ، لذا آنچه نهايتا محشور ميشود چيزي جز خود نفس نيست كه در نفوس متوسطان بدن مثالي را ايجاد ميكند و در نفوس مقربين از شكل مقدار نيز عاري و مبري است»

صدیق;617328 نوشت:
همانطور که از متن ظاهر بود، متوسطین به همان صورت جسمانی(جسم مثالی) محشور میشوند و حشر مربوط به قیامت و معاد است نه برزخ. بنابراین، معاد این افراد مثالی و با جسم مثالی است تا زمانی که به مرتبه تجردعقلی و ادراک عقلی مجرد نائل شوند.

اين جمله هم خود مويد آن است كه اولا بعضي ها معاد جسماني ندارند چون به مرتبه تجرد عقلي رسيده اند و ثانيا مابقي مردم هم نهايتا عاري از جسم ميشوند
ضمن اينكه اين سوال هم وجود دارد قيامت متوسطين چه تعريفي دارد

علامه مصباح يزدي :
در مقابل این دو نقطه مثبت که می ‏شود برای نظریّه ایشان در نظر گرفت، نقطه‏ های ضعفی هست که نمی‏ توان آنها را نادیده گرفت که بخشی از آنها، مربوط به تطبیق این نظریّه با ظواهر کتاب و سنّت است. یکی از مهم‏ ترین مخالفت‏ های این نظریّه با ظواهر کتاب و سنّت، این است که ایشان ((احیاء بعد الموت)) را به همان انتقال نفس از «عالم ماده» به «عالم مثال» و بعد به «عالم عقلی». خروج انسان‏ها از قیود را به خروج از عالم طبیعت تفسیر کرده ‏اند و گاهی استشهاد کرده ‏اند. به این که موت انتقال است از نشئه ‏ای به نشئه ‏ای دیگر. ما می ‏گوییم: در این موت انتقال است، بحثی نیست وصحیح است و مستندات روایی فراوان دارد؛ امّا لازمه این نظریّه این است که موت عین إحیای اخروی می ‏باشد؛ یعنی وقتی انسان از عالم طبیعت جدا شد، تعلّقش از این طبیعت قطع شد و وارد عالم مثال گردید، این همان احیای اوست و چیز دیگری نیست. اساساً «إحیاء» را به همین معنا تفسیر کرده ‏اند؛ یعنی: قطع تعلّق از ماده. پس موت یعنی انتقال از این عالم و قطع تعلّق از این عالم «احیاء» هم همین است. احیاء چیز دیگری غیر از موت نمی ‏شود. همین که نفس از این عالم قطع تعلّق کرد، یعنی حیات پیدا کرده به حیات برزخی و حیات اخروی؛ در صورتی که ظواهر آیات این است که انسان می ‏میرد و وارد عالم برزخ می‏ شود و این «عالم موت» است و سپس در روز قیامت زنده می ‏شود. اگر همین انتقال به عالم دیگر «احیاء» است، دیگر ((ثم یُمیتُكم)) و ((ثم یُحییكم)) جایی ندارد؛ مگر این که بفرمایند: ((یحییكم)) یعنی انتقال از«عالم برزخ» به «عالم عقلی». ایشان لااقل در بسیاری از کلماتشان چنین انتقالی را برای همه قائل نیستند و می‏ گویند بسیاری از نفوس به «عالم عقلی» نمی ‏رسند؛ پس این‏ها نفوسی هستند که إحیاء نخواهند داشت و ترتیبی که در آیات و روایات ذکر شده، ظاهرش این نیست و إحیاء در عالم قیامت، حقیقت دیگری است و ظاهر بسیاری از آیات این است که «إحیاء» بازگشت روح است به بدن و این را نمی‏توان انکار کرد و تطبیق مطالب ملاصدرا را با آن سازگار نیست.

صدیق;615506 نوشت:
ثانیا: شما با چه پیش فرضی به سراغ قیامت میروید که انتظار دارید بحث بدان سمت پیش برود. مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد که شما جسمانیت مثالی را منافی آن می دانید؟

من در تمام مطالعاتي كه تا به حال در اين باره داشته ام با اين مطلب مواجه شدم كه قيامت در انديشه صدرا يعني خروج از برزخ و آثار آن...
خُب اگر بنا باشد از برزخيت عبور كرد معادي كه واقع مي شود روحاني است
مگر اينكه براي متوسطين قيامت كبري قايل نباشيم تا جسمانيت محفوظ بماند

ملّاعلي;617447 نوشت:

اين جمله هم خود مويد آن است كه اولا بعضي ها معاد جسماني ندارند چون به مرتبه تجرد عقلي رسيده اند و ثانيا مابقي مردم هم نهايتا عاري از جسم ميشوند
.

با عرض سلام

رسیدن به مرحله تجرد عقلی، حتی در همین دنیا هم در گرو نفی مراحل مادی و مثالی نیست. نمونه ی بارزش هم همان معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه واله است که در مراحلی جسمانی بوده و پس از آن روحانی و تجرد عقلی

.امین.;617470 نوشت:
رسیدن به مرحله تجرد عقلی، حتی در همین دنیا هم در گرو نفی مراحل مادی و مثالی نیست. نمونه ی بارزش هم همان معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه واله است که در مراحلی جسمانی بوده و پس از آن روحانی و تجرد عقلی

سلام
بله چون در دنيا اقتضا ميكند كه اينطور باشد(مثلا هدايت مردم) اما بعد از موت هيچ دليلي ندارد كه تكوينا از مراتب پايين انصراف ندهد
چراكه عالم عقل جميع كمالات را دارد و اين يعني معاد روحاني...

ملّاعلي;617481 نوشت:
سلام
بله چون در دنيا اقتضا ميكند كه اينطور باشد(مثلا هدايت مردم) اما بعد از موت هيچ دليلي ندارد كه تكوينا از مراتب پايين انصراف ندهد
چراكه عالم عقل جميع كمالات را دارد و اين يعني معاد روحاني...

سلام

خب در دنیا کاربردهای متعدد دارد. مثلا همان زنده بودن حضرت عیسی که قرآن کریم میفرماید به یقین او را نکشتند بلکه خداوند او را بسوی خود بالا برد. حالا چگونه؟ یعنی جسم دنیایی آن حضرت چه شده است؟

امادر آن دنیا، شما از کجا میدانید که در آنجا هیچ کاربردی ندارد؟

مگر همه انسانها میتوانند به مراحل بالای تجرد و روحانیت راه یابند که واجد جمیع کمالات هم شوند؟

یا اینکه چگونه آن عالمی که مد نظر شماست و جمیع کمالات را هم دارا است، به معنای بینیازی مطلق از جسم است؟

انسانی که به مراحل بالای روحانیت وتجرد دست یافته ، مثل نبی اکرم صلی الله علیه واله ، به مقامی میرسد که حتی جبرئیل امین هم که فرشته وحی خداوند بر آن حضرت بوده ، نمیتواند به آن مقام برسد.

حال همین فرد برای ارتباط با درجات پایینتر لازم است از آن درجه روحانی تنزل پیدا کند درغیر اینصورت ارتباط با موجودات پایینتر غیرممکن میشود، مگر اینکه بتوان به شکل همانها در آمد. مثل فرشتگان که وقتی به دنیا پامیگذارند برای ارتباط با ادمیان مجبورند به هیاتی که قابل درک ماست درآیند.

شما از کجا میدانید انسانها در بهشت (حتی همانها که در مراتب پاییتر قرار دارند) به چنین امری نیاز پیدا نکنند؟

.امین.;617556 نوشت:
مگر همه انسانها میتوانند به مراحل بالای تجرد و روحانیت راه یابند که واجد جمیع کمالات هم شوند؟

معناي قيامت كبري در لسان فلسفه اسلامي رسيدن به همين كمال است...
خروج از برزخيت و تام شدن

.امین.;617556 نوشت:
یا اینکه چگونه آن عالمی که مد نظر شماست و جمیع کمالات را هم دارا است، به معنای بینیازی مطلق از جسم است

همانطور كه خدا بي نياز از جسم است انسان هم كه خليفه اوست ،ميتواند به چنين مقامي برسد

خلاصه اينكه ملاصدرا فقط جسماني بودن برزخ را ثابت كرده نه بعد از آن را

ملّاعلي;617562 نوشت:
معناي قيامت كبري در لسان فلسفه اسلامي رسيدن به همين كمال است...
خروج از برزخيت و تام شدن

خلاصه اينكه ملاصدرا فقط جسماني بودن برزخ را ثابت كرده نه بعد از آن را

سلام

بله به همین دلیل هم هست که فلاسفه روح را ابدی میدانند. حتی ارواح کفار را. اما در مقام اثبات معاد جسمانی درمیمانند و میگویند چون خدا گفته حتما هست و نمیتوان آن را رد کرد

[=microsoft sans serif]باسلام

ملّاعلي;617447 نوشت:
بنده چيزي را به ملاصدرا(ره) نسبت ندادم ،عرض كردم از مباني ايشان معاد روحاني بدست مي آيد نه جسماني

بنده نیز عرض کردم که شما برای این ادعای خویش، مستندی از کلام صدرا بیاورید.
اما اینکه ما چه برداشتی از کلام وی داریم و یا اینکه جمع بندی مبانی وی به کجا منتهی میشود، مسئله ای میشود که نیاز به بحث دارد و به راحتی نمیتوان به یک شخص آنرا نسبت داد. مگر اینکه صراحتی از وی در ان زمینه وجود داشته باشد.

ملّاعلي;617447 نوشت:
اين جمله هم خود مويد آن است كه اولا بعضي ها معاد جسماني ندارند چون به مرتبه تجرد عقلي رسيده اند و ثانيا مابقي مردم هم نهايتا عاري از جسم ميشوند
ضمن اينكه اين سوال هم وجود دارد قيامت متوسطين چه تعريفي دارد

اولا: قطعا با توجه به این کلام از جناب صدرا، قیامت کبرای مجرد از هر گونه ماده، فقط مخصوص برخی از بندگان خاص خداوند است ومابقی به این مقام نمیرسند و چون در آن سرا، جای تکامل وجود ندارد(چون عمل اختیاری وجود ندارد) بنابراین، این افراد در همان سطح مثالی خود باقی می مانند.
ثانیا: آن افرادی که به مقام تجرد تام رسیده اند، آنها هم هیچ اشکالی ندارد که در هر دو ساحت بتوانند حضور داشته باشند. مگر فرشتگان(خصوصا چهار فرشته اعظم الهی) مجرد تام نیستند. پس چگونه در برخی موارد به صورت انسان مثالی بر برخی انسانها مانند جناب مریم(س) یا رسول گرامی اسلام(ص) متمثل میشدند.«فتمثل له بشرا سویا»(سوره مریم، آیه17)
بنابراین این مسئله هیچ ایراد عقلی ندارد که کسی در مرتبه تجرد تام باشد ولی در عین حال، بتواند تمثل نیز بیابد.

اما این نکته که

ملّاعلي;617481 نوشت:
بله چون در دنيا اقتضا ميكند كه اينطور باشد(مثلا هدايت مردم) اما بعد از موت هيچ دليلي ندارد كه تكوينا از مراتب پايين انصراف ندهد
چراكه عالم عقل جميع كمالات را دارد و اين يعني معاد روحاني...

باز هم دلیل بر مدعای شما نمیشود. زیرا
اولا: دلیل دارد و گاهی نیاز به این هست که تمثل بیابد. مثلا برای ارتباط با انسانهای دیگر که در سطح مثالی هستند ولی بهشتی اند. مثلا از اصحاب یمین هستند.تمام این افراد که توان رسیدن به مرحله تجرد تام را ندارند. بنابراین، اگر آروزی همنشینی با پیامبر و اولیای الهی که به مرتبه تجرد رسیده اند را داشته باشد، چگونه باید ارتباط برقرار کنند.
ثانیا: انسانهایی در مرتبه مثالی، در هنگام ارتباط با فرشتگان چه باید بکنند. فرشتگان چگونه با آنان سخن می گویند. اینها بالا میروند یا آنها متمثل میشوند.

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;617447 نوشت:
مگر این که بفرمایند: ((یحییكم)) یعنی انتقال از«عالم برزخ» به «عالم عقلی». ایشان لااقل در بسیاری از کلماتشان چنین انتقالی را برای همه قائل نیستند و می‏ گویند بسیاری از نفوس به «عالم عقلی» نمی ‏رسند؛ پس این‏ها نفوسی هستند که إحیاء نخواهند داشت و ترتیبی که در آیات و روایات ذکر شده، ظاهرش این نیست و إحیاء در عالم قیامت، حقیقت دیگری است و ظاهر بسیاری از آیات این است که «إحیاء» بازگشت روح است به بدن و این را نمی‏توان انکار کرد و تطبیق مطالب ملاصدرا را با آن سازگار نیست.

اما کلام استاد مصباح، ناظر به بحث دیگری است نه ادعایی که شما مطرح کردید.
ادعای شما این است که معاد صدرایی معاد روحانی است نه جسمانی از نوع مثالی و کلام جناب مصباح ربطی به این ندارد و فقط بیان میکند که طبق نظر صدرا، احیای که همان حیات عقلی و تجرد عقلی است، فقط در مورد برخی اتفاق می افتد و مابقی چنین احیایی ندارند.
شما برای تایید کلام خود باید سراغ نظراتی بروید که نشان دهد صدرا، معاد تمام افراد را از نوع روحانی و عقلی بداند یا در نهایت همگان را به این مرحله برساند.
موفق باشید.

صدیق;619136 نوشت:
اما کلام استاد مصباح، ناظر به بحث دیگری است نه ادعایی که شما مطرح کردید.
ادعای شما این است که معاد صدرایی معاد روحانی است نه جسمانی از نوع مثالی و کلام جناب مصباح ربطی به این ندارد و فقط بیان میکند که طبق نظر صدرا، احیای که همان حیات عقلی و تجرد عقلی است، فقط در مورد برخی اتفاق می افتد و مابقی چنین احیایی ندارند.

با سلام و تشكر
ربط سخنان استاد مصباح با ايراد بنده اين است اگر به اعتقاد صدرا عموم مردم عالم عقلي ندارند پس قيامت هم ندارند كه اين يعني برزخ جسماني نه معاد و قيامت جسماني
اگر هم كه راه به عالم عقلي دارند كه اين هم ميشود معاد روحاني ، و اگر همه به اين مقام برسند ديگر لازم هم نيست كه براي هم متمثل شوند

مطلب ديگر اينكه اگر صورت و حقيقت انسان به نفس اوست پس اونچه كه نهايتا محشور ميشود نفس است
در و.اقع به نظر ميرسد كه تعريفي كه صدرا از جسم داره هيچ ارتباطي با جسم نداره بلكه اشاره به حقيقت و معناي اجسام دارد و ايراد چنين تعريفي اينجايي آشكار ميشود كه طبق اين تعريف ، عالم نفس و مجردات تامه را هم ميتوان جسماني دانست در حالي كه چنين چيزي نيست

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;619245 نوشت:
ربط سخنان استاد مصباح با ايراد بنده اين است اگر به اعتقاد صدرا عموم مردم عالم عقلي ندارند پس قيامت هم ندارند كه اين يعني برزخ جسماني نه معاد و قيامت جسماني

بله قیامت به معنایی که به تجرد تام برسند، ندارند. اما رستاخیز مورد نظر ادیان و بهشت و جهنم دارند و به تناسب مقامشان، در بدن مثالی محشور میشوند.
ملّاعلي;619245 نوشت:
اگر هم كه راه به عالم عقلي دارند كه اين هم ميشود معاد روحاني ، و اگر همه به اين مقام برسند ديگر لازم هم نيست كه براي هم متمثل شوند

بله عرض شد اگر برسند، تاره در حد مقربان میشوند، اما دو مسئله باقی میماند.
اولا: کمال یافتن در ان دنیا نیاز به اثبات دارد. بگذریم از اینکه براساس مبانی دینی، ظاهرا کمال یافتن مربوط به دنیا واعمال اختیاری ما در دنیاست.
ثانی: تازه معلوم نیست، رسیدن به مقام تجرد تام، منافاتی داشته باشد با تمثل.

ملّاعلي;619245 نوشت:
در و.اقع به نظر ميرسد كه تعريفي كه صدرا از جسم داره هيچ ارتباطي با جسم نداره بلكه اشاره به حقيقت و معناي اجسام دارد و ايراد چنين تعريفي اينجايي آشكار ميشود كه طبق اين تعريف ، عالم نفس و مجردات تامه را هم ميتوان جسماني دانست در حالي كه چنين چيزي نيست

جسمی که صدرا برای معاد جسمانی معرفی میکند، جسمی مثالی است و این جسم، با تجرد تام منافات دارد. زیرا تجرد، بر دو قسم تام و ناقص است. تجرد تام همان تجرد عقلی است که از همه خصوصیات مادی جدا و مبراست و تجرد ناقص، تجرد مثالی است که گرچه حجم ندارد اما سایر خصوصیات مادی را دارد. بنابراین، عالم نفس ومجردات تامه را نمیتوان جسمانی دانست، ولو جسم مثالی.

صدیق;619276 نوشت:
بله قیامت به معنایی که به تجرد تام برسند، ندارند. اما رستاخیز مورد نظر ادیان و بهشت و جهنم دارند و به تناسب مقامشان، در بدن مثالی محشور میشوند.

سلام و تشكر

قيامت متوسطيني كه از برزخيت عبور نميكنند دقيقا چه تعريفي در لسان ملاصدرا دارد؟؟؟ اگر قيامت آنان ورود به عالم عقلي نيست پس چيست؟
در كتاب معاد امام خميني آمده كه برزخ بقاي انس با طبيعت است و قيامت پايان اين انس است
از اين جمله به خوبي استفاده ميشود كه خود ملا صدرا هم به آنچه كه گفته اعتقاد ندارد ، چرا كه چنين سخني مستلزم اين است كه قيامت كبري را به كلي مجرد از طبيعت و آثار طبيعت بدانيم
به قول علامه محمد تقي آملي انصاف اين است كه معاد صدرا را عين معاد روحاني دانست در پوششي از تعاريف معاد جسماني

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;619501 نوشت:
قيامت متوسطيني كه از برزخيت عبور نميكنند دقيقا چه تعريفي در لسان ملاصدرا دارد؟؟؟ اگر قيامت آنان ورود به عالم عقلي نيست پس چيست؟

اصطلاح قیامت در لسان شریعت با لسان برخی فلاسفه متفاوت است.
قیامت مورد نظر شریعت و ادیان، همان احیای اموات و بعد از مرحله برزخ است.
در این مرحله، تمام انسانها محشور میشوند. با این تفاوت که به نظر صدرا، برخی بدون هیچگونه جسمانیت، حتی جسمانیت مثالی و برخی همراه با بدن مثالی.
اما اصطلاح قیامت مورد نظر صدرا که به قیامت کبرا نامیده میشود، ظرف تجمع و بازگشت خلّصین از بندگان و خواص است که هیچگونه مادیت ندارند.

ملّاعلي;619501 نوشت:
در كتاب معاد امام خميني آمده كه برزخ بقاي انس با طبيعت است و قيامت پايان اين انس است.
از اين جمله به خوبي استفاده ميشود كه خود ملا صدرا هم به آنچه كه گفته اعتقاد ندارد ، چرا كه چنين سخني مستلزم اين است كه قيامت كبري را به كلي مجرد از طبيعت و آثار طبيعت بدانيم

لطفا بحثها را عوض نکنید.
اولا: بحث بر سر نظر صدرا بود. کلام که شما از امام خمینی نقل کردید چه ربطی به کلام صدرا دارد که از ان نتیجه میگیرید که صدرا نیز چنین ادعایی دارد.
ثانیا: هر نقلی که می اورید همراه با رفرنس باشد تا قابلیت استفاده را داشته باشد؛ چون شاید قبل و بعد یک کلام، مطلبی باشد که منظور را کاملا مشخص میکند.
ثالثا: شاید نگاه امام در این کتاب، عرفانی باشد و فضای بحث عرفانی با فلسفی کاملا متفاوت است و نباید اینها را با هم مخلوط کرد.
رابعا: تا انجا که بنده میدانم، امام خمینی، کتابی به عنوان معاد ندارد. شاید منظورتان کتاب "معاد از دیدگاه امام خمینی" باشد که جمع بندی کلمات ایشان است که نمیتواند مستند علمی خوبی برای نظرات یک فرد باشد. زیرا در جمع بندی ها، لحاظ فضای بحث و نوع بحث نمیشود و غالبا جمع فیش هاست. در حالیکه بر اساس آنچه در نکته قبل به عرض رسید، کانتکس فلسفی با عرفانی متفاوت است و شیوه بحث آنها کاملا متباین با هم هستند و نباید این بحثها را با هم خلط کرد.

ملّاعلي;619501 نوشت:
به قول علامه محمد تقي آملي انصاف اين است كه معاد صدرا را عين معاد روحاني دانست در پوششي از تعاريف معاد جسماني

در این نظر نیز بیان نشده که منظور چیست؟
همانطور که میتواند تکرار مدعای شما باشد، میتواند منظور این باشد که بازگشت معاد جسمانی با جسم مثالی، نفی معاد جسمانی مورد نظر ادیان است.

صدیق;619913 نوشت:
اما اصطلاح قیامت مورد نظر صدرا که به قیامت کبرا نامیده میشود، ظرف تجمع و بازگشت خلّصین از بندگان و خواص است که هیچگونه مادیت ندارند.

سلام
اگر مفهوم قيامت وارد شدن به عالم عقلي است ، خُب اين اتفاق براي متوسطين(عموم انسانها) كه ميگوييد نمي افتد پس يعني جز حيات برزخي حيات ديگري ندارند(برخلاف ظواهر آيات)
وخوب ميدانيد كه جسمانيت به عالم عقول راهي ندارد

صدیق;619913 نوشت:
کلام که شما از امام خمینی نقل کردید چه ربطی به کلام صدرا دارد که از ان نتیجه میگیرید که صدرا نیز چنین ادعایی دارد.

به اين دليل كه تمام صحبت هاي ايشان شرح معاد ملاصدرا است

صدیق;619913 نوشت:
شاید نگاه امام در این کتاب، عرفانی باشد و فضای بحث عرفانی با فلسفی کاملا متفاوت است و نباید اینها را با هم مخلوط کرد.

فرقي نميكنه اگر معاد جسماني يك حقيقت است در عرفان هم بايد مكشوف باشد
خصوصا در حكمت متعاليه كه سعي بر جمع اين داده هاشده

[=microsoft sans serif]باسلام

ملّاعلي;621832 نوشت:
اگر مفهوم قيامت وارد شدن به عالم عقلي است ، خُب اين اتفاق براي متوسطين(عموم انسانها) كه ميگوييد نمي افتد پس يعني جز حيات برزخي حيات ديگري ندارند(برخلاف ظواهر آيات)
وخوب ميدانيد كه جسمانيت به عالم عقول راهي ندارد

نمیدانم، واقعا شما تعمدا فرقی بین اصطلاح قیامت دینی و فلسفی نمیگذارید یا .
دوست عزیز، صدرا نمیگوید که متوسطین حشر و قیامت دینی ندارند. همه انسانها، محشور میشوند.
اما برخی در همان حد بدن مثالی باقی میمامند و برخی دیگر، به مرتبه تجرد تام میرسند.
یعنی قیامت دینی انسانها، با هم فرق دارد.

ملّاعلي;621832 نوشت:
به اين دليل كه تمام صحبت هاي ايشان شرح معاد ملاصدرا است

شما از خود صدرا مطلب بیاورید نه شارحین بزرگوار ایشان.

ملّاعلي;621832 نوشت:
فرقي نميكنه اگر معاد جسماني يك حقيقت است در عرفان هم بايد مكشوف باشد
خصوصا در حكمت متعاليه كه سعي بر جمع اين داده هاشده

فرقی نمیکنه؟؟؟؟؟؟
نگاه عرفانی به یک مسئله با نگاه فلسفی فرقی نداره؟

ملّاعلي;621832 نوشت:
اگر معاد جسماني يك حقيقت است در عرفان هم بايد مكشوف باشد

عرفان نظری با عرفان علمی با هم فرق دارد.
انچه بنده گفتم، ممکن سبقه بحث امام، عرفانی باشد، منظورم عرفان نظری است و عرفان نظری ربطی به کشف و شهود ندارد و صرفا یک بحث علمی و ذهنی است. به همین جهت، ممکن است یک انسان منکر خدا هم وارد این وادی شود و بتواند به مدارج بالای عرفان نظری راه یابد.
اما کشف و شهود، مربوط به عرفان عملی است و تا شخصی تهذیب نفس نکند نمیتواند کشف و شهود داشته باشد. رابطه مستقیمی نیز بین این دو نوع عرفان نیست. بنابراین، بسا عرفان نظری ای که به کشف و شهود منتهی نشود و بسا کشف و شهودی که قبلش تحصیلات و اموزش های عرفان نظری مصطلح را نداشته باشد.
بنابراین، بحثی که سبقه عرفان نظری دارد، شاید صرفا مربوط به نظر باشد و هیچ واقعیت خارجی نداشته باشد تا قابل شهود باشد.

ملّاعلي;621832 نوشت:
خصوصا در حكمت متعاليه كه سعي بر جمع اين داده هاشده

اولا: اینکه صدرا میخواسته این کار را بکنه، به این معناست که هر مطلب عرفانی، از هر عارفی، فلسفی هم هست؟

ثانیا: جمع بنی عرفان و فلسفه در حکمت متعالیه، به این معناست که برخی از مدعیات عرفانی را جناب صدرا، با ادله عقلی مستند کرده است. نه اینکه هرچه عارف میگوید را فلسفه بتواند مستدل بکند. سعی صدرا بر این بوده، اما علاوه براینکه تنها در برخی مسائل این کار را کرده است، اصل موفق بودن وی در این امر، مسئله ای دیگر است.

صدیق;622319 نوشت:
نمیدانم، واقعا شما تعمدا فرقی بین اصطلاح قیامت دینی و فلسفی نمیگذارید یا .
دوست عزیز، صدرا نمیگوید که متوسطین حشر و قیامت دینی ندارند. همه انسانها، محشور میشوند.
اما برخی در همان حد بدن مثالی باقی میمامند و برخی دیگر، به مرتبه تجرد تام میرسند.
یعنی قیامت دینی انسانها، با هم فرق دارد.

سلام
من كه گيج شدم
براي اينكه مطلب روشن بشه لطف كنيد اونچه كه بر عموم مردم(متوسطين) در نظر ملا صدرا از مرگ تا قيامت و بهشت و جهنم ميگذرد
را بفرماييد
دقيقا بفرماييد براي برزخيان چه اتفاقي مي افتد؟ وفرق بدن قيامتي آنان با آنچه كه در برزخ داشتند چيست؟

[=microsoft sans serif]باسلام

ملّاعلي;622363 نوشت:
براي اينكه مطلب روشن بشه لطف كنيد اونچه كه بر عموم مردم(متوسطين) در نظر ملا صدرا از مرگ تا قيامت و بهشت و جهنم ميگذرد
را بفرماييد
دقيقا بفرماييد براي برزخيان چه اتفاقي مي افتد؟ وفرق بدن قيامتي آنان با آنچه كه در برزخ داشتند چيست؟

بحثهای مربوط به جزئیات عالم پس از مرگ و حوادث آن، را نمیتوان به صورت فلسفی ارائه کرد.
زیرا سوای از اینکه جزئیات مسائل، چندان ارتباطی به فلسفه و روش آن ندارد، وقتی این جزئیات مربوط به عالم غیر مشهود میشود، قطعا دیگر نمیتوان ازمبادی مجرب یا محسوس استفاده کرد. بنابراین منبع چندانی برای آن نداریم.
در کلمات فلاسفه نیز مطالبی که در این مورد بیان شده، خیلی جاها نمیتوان به روشنی در موردش قضاوت کرد. خصوصا جناب صدرا که وامدار مباحث فلسفی مکاتب مشائی و اشراقی و نیز عرفان نظری ابن عربی و دیگر عرفای بزرگ است.

با توجه به این نکته جمع بندی نظرات ملاصدرا در مورد قیامت به صورت ذیل ارائه میشود.
به نظر ملاصدرا، انسان در دو سیر نزول و صعود قرار دارد.
در سیر نزولی، از مقام وحدت با ذات الهی به سمت عالم طبیعت حرکت میکند و در سیر صعود، دوباره به همان مرتبه ای که در آن بوده، دوباره باز میگردد.
این سیر، 4 مرتبه و مرحله دارد.
وی برای توضیح این سیر صعودی، سیر صعودی حرکت نفس تا رسیدن به مرتبه تجرد را مثال میزند.
بر اساس نفس شناسی صدرایی، نفس انسان در طی حرکت جوهری خود از حالت جسمانی و صورت نطفه، صورت حیوانی و عقلی را میپذیرد.(1)

[=microsoft sans serif]قیامت نیز بر همین اساس دارای چند مرتبه است.
قیامت صغری، وسطی، کبری و عظمی.
ذکر این نکته ضروری است که تمام نفوس به این مرتبه نمیرسند و این مراحل بر اساس قرب و قابلیتهایی است که نفوس در دنیا کسب کرده اند و بر همان اساس به مراحل بالاتر میرسند.
مرتبه اول، قیامت صغرا است که با مرگ انسان شروع میشود. این مرحله، با جدا شدن نفس از بدن مادی و از دست دادن آن و رسیدن به مرتبه عالم خیال برپا میشود.
مرتبه دوم، قیامت وسطی است با حرکت صعودی نفس از مرتبه خیالی و مثالی خارج و با جدا شدن از مشخصات مثالی، وارد عالم مجردات میشود. در این مرتبه، عقل به تجرد عقلی خود رسیده است و به سکون درآمده است.(2)
مرتبه سوم، قیامت کبرا است که نفس به فطرت و خلقت اولیه خود باز میگردد. در این مرتبه، نفس به مقام عندیت نزد ذات الهی رسیده است.(3)
مرتبه چهارم، مرتبه قیامت عظمی است. در این مرتبه، انسان به فنای کامل فی الله میرسد و این مقام، مقام انسان کامل و مرتبه حقیقت محمدیه است.(4)
تمام انسانهایی که از دنیا میروند، مرتبه اول را طی میکنند و همگی قیامت صغرا دارند. برخی پای به مراتب بالاتر می
گذارند و برخی دیگر، صرفا در همان بدن مثالی خود باقی میمانند و به همان صورت محشور میشوند. این افراد توان بالاتر رفتن را ندارند و مرتبه وجودی آنها در همان حد مثالی باقی میماند و بهشت اینها، همان بهشت جسمانی است که چشمه و درختان و حور و غلمان دارد.
اما برخی که ملکات بیشتری دارند، با سیر وجودی از مرتبه مثالی بالاتر میروند و حتی میتوانند به مقام فنای فی الله برسند که مخصوص اوحدی از اولیاء الله است.

1. شواهد الربوبیه، ص298(ملاصدرا، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1360)
2. تفسیر سوره های طارق، اعلی و زلزال، ص271(ملاصدرا، ترجمه و تصحیح محمد خواجوی، مولی، 1363)
3. اسرار الایات، ص961(ملاصدرا، تحقیق محمد موسوی، تهران، حکمت، 1358)
4. مفاتیح الغیب، ص536(ملاصدرا، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، 1363)

صدیق;625252 نوشت:
مرتبه اول، قیامت صغرا است که با مرگ انسان شروع میشود. این مرحله، با جدا شدن نفس از بدن مادی و از دست دادن آن و رسیدن به مرتبه عالم خیال برپا میشود.

سلام وتشكر
شما هم كه در آخر حرف بنده رو زديد !
خب اين اثبات برزخ جسماني است يعني از قول ملاصدرا عموم انسانها از برزخيت فرا تر نميروند

طبق اين نظر ، برزخ آخر كار مردم است ، در حالي كه برزخ به چيزي بين دو چيز ميگويند
كما اينكه در قرآن هم صحبت از يك حيات ديگري بعد از برزخ شده كه آن هم به عموم نسبت داده شده

جمع نظر صدرا و قرآن چگونه است؟

صدیق;625252 نوشت:
مرتبه دوم، قیامت وسطی است با حرکت صعودی نفس از مرتبه خیالی و مثالی خارج و با جدا شدن از مشخصات مثالی، وارد عالم مجردات میشود. در این مرتبه، عقل به تجرد عقلی خود رسیده است و به سکون درآمده است.(2)
مرتبه سوم، قیامت کبرا است که نفس به فطرت و خلقت اولیه خود باز میگردد. در این مرتبه، نفس به مقام عندیت نزد ذات الهی رسیده است.(3)
مرتبه چهارم، مرتبه قیامت عظمی است. در این مرتبه، انسان به فنای کامل فی الله میرسد و این مقام، مقام انسان کامل و مرتبه حقیقت محمدیه است.(4)
تمام انسانهایی که از دنیا میروند، مرتبه اول را طی میکنند و همگی قیامت صغرا دارند. برخی پای به مراتب بالاتر می
گذارند و برخی دیگر، صرفا در همان بدن مثالی خود باقی میمانند و به همان صورت محشور میشوند. این افراد توان بالاتر رفتن را ندارند و مرتبه وجودی آنها در همان حد مثالی باقی میماند و بهشت اینها، همان بهشت جسمانی است که چشمه و درختان و حور و غلمان دارد.
اما برخی که ملکات بیشتری دارند، با سیر وجودی از مرتبه مثالی بالاتر میروند و حتی میتوانند به مقام فنای فی الله برسند که مخصوص اوحدی از اولیاء الله است.

آيا اين سير براي اين دسته بعد از مرگ تدريجي رخ ميدهد يا اينكه دفعي به انتهاي حركت ميرسند؟

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;625433 نوشت:
شما هم كه در آخر حرف بنده رو زديد !
خب اين اثبات برزخ جسماني است يعني از قول ملاصدرا عموم انسانها از برزخيت فرا تر نميروند

طبق اين نظر ، برزخ آخر كار مردم است ، در حالي كه برزخ به چيزي بين دو چيز ميگويند
كما اينكه در قرآن هم صحبت از يك حيات ديگري بعد از برزخ شده كه آن هم به عموم نسبت داده شده


باسلام
دوست عزیز، لطفا تا آخر پست بنده را بخوانید.
بنده عرض کردم به نظر صدرا، برخی انسانها از حالتی که در برزخ داشتند، بالاتر نمیروند و حشر و قیامتشان درهمان حالت جسم مثالی است و توان بالاتر رفتن را ندارند و فقط برخی میتوانند به مراحل بالاتر راه یابند.
البته اگر منظور صرفا اصطلاح بدن برزخی و مثالی است، حرفی نیست و این انسانهایی که در مرتبه پائین کمال مانده اند، در همان بدن مثالی که در قیامت صغری یافته اند، به بهشت یا جهنم میروند.
تمام حرف بنده این است که بین اصطلاح قیامت فلسفی صدرایی با اصطلاح قیامت دینی فرق بگذاریم.
با قطع نظر از اینکه این کلام و تحلیل صدرا درست باشد یا نباشد.
صدرا معتقد است که تعابیری که در متون دینی در توصیف قیامت بیان شده، همگی حالت استعاری دارد و مراد از افتادن ستارگان و خورشید و ماه، از بین رفتن مشاعر انسان و قوای ادراکی اوست نه خورشید و ستارگان اسمانی که مشاهده میکنیم.

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;625433 نوشت:
آيا اين سير براي اين دسته بعد از مرگ تدريجي رخ ميدهد يا اينكه دفعي به انتهاي حركت ميرسند؟

در نگاه صدرا، قیامت یک امر زمان دار نیست که مثلا در یک زمان خاص، ستاره ها فرو بریزند و آسمان و زمین در هم بپیچد. بلکه این امر، برای هر انسانی مختص به خودش انجام میشود. قیامت صغری تا عظمای هر انسانی مختص به خودش است. به همین جهت، دمیدن در صور نیز به تعداد انسانها است.
اما شروع این حرکت صعودی، از زمان مرگ شروع میشود و در نتیجه اعمال اختیاری انسان و عکس العمل مستقیم و غیر مستقیم آنها انسان توان رسیدن به مقامات بالاتر را دارد.

صدیق;626268 نوشت:
بنده عرض کردم به نظر صدرا، برخی انسانها از حالتی که در برزخ داشتند، بالاتر نمیروند و حشر و قیامتشان درهمان حالت جسم مثالی است و توان بالاتر رفتن را ندارند و فقط برخی میتوانند به مراحل بالاتر راه یابند.
البته اگر منظور صرفا اصطلاح بدن برزخی و مثالی است، حرفی نیست و این انسانهایی که در مرتبه پائین کمال مانده اند، در همان بدن مثالی که در قیامت صغری یافته اند، به بهشت یا جهنم میروند.
تمام حرف بنده این است که بین اصطلاح قیامت فلسفی صدرایی با اصطلاح قیامت دینی فرق بگذاریم.
با قطع نظر از اینکه این کلام و تحلیل صدرا درست باشد یا نباشد.

سلام
من منظورتونو دقيقا متوجه نميشم..!
آيا در نظر جناب صدرا حشر غير از برزخ است؟

اگر بخواهيم بين نظر صدرا و قرآن جمعي صورت بگيرد خُب در مورد برزخ و حيات برزخي اختلافي نيست
تمام اختلاف برسر حشر و حيات دوم يعني بعد از برزخ است كه قرآن به صراحت به آن اشاره كرده

ملا صدرا آن حيات بعد از برزخ را چگونه شرح ميدهد؟ اگر منظور وارد شدن به حيات عقلي است كه خب اين ميشود معاد روحاني(براي همه) چون قرآن اين حيات دوم را به همه نسبت ميدهد

يا اينكه نه حيات دوم هم باز برزخي است؟ اين كه نميشود..!

منتظر پاسخ شما هستم

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;626326 نوشت:
آيا در نظر جناب صدرا حشر غير از برزخ است؟

بله حشر غیر از برزخ است.

ملّاعلي;626326 نوشت:
ملا صدرا آن حيات بعد از برزخ را چگونه شرح ميدهد؟ اگر منظور وارد شدن به حيات عقلي است كه خب اين ميشود معاد روحاني(براي همه) چون قرآن اين حيات دوم را به همه نسبت ميدهد

من فکر میکنم، در پستهای قبل کامل توضیح دادم.
یک بار دیگر.
برزخ به نظر صدرا، همان قیامت صغراست و همگی در آنجا بدن مثالی دارند.
در موقع حشر، برخی در همان حد مثالی باقی میمانند و برخی به حیات عقلی میرسند و برخی بالاتر میروند.
البته اکثر انسانها در همان حد مثالی هستند و به مراتب بالاتر وارد نمیشوند.

ملّاعلي;626326 نوشت:
يا اينكه نه حيات دوم هم باز برزخي است؟ اين كه نميشود..!

لطفا کمی دقت.
به نظر صدرا، کسانی که توان رسیدن به مراتب بالاتر نفس و حیات عقلی را ندارند، بدنی که در هنگام حشر دارند، همان بدنی است که در هنگام برزخ داشته اند و در هر دو صورت، بدنشان مثالی است.

صدیق;626718 نوشت:
به نظر صدرا، کسانی که توان رسیدن به مراتب بالاتر نفس و حیات عقلی را ندارند، بدنی که در هنگام حشر دارند، همان بدنی است که در هنگام برزخ داشته اند و در هر دو صورت، بدنشان مثالی است

سلام و تشكر

اما يك دوگانگي و تناقضي اينجا وجود داره..!
مگر حشر در نظر ملا صدرا زنده شدن به حيات عقلي نيست؟؟؟

زنده شدن به حيات برزخي كه يك بار با مرگ اتفاق افتاده..! و خوب ميدانيد كه در نظام فلسفي صدار مردن يعني انتقال از حيات پايين تر به بالا تر

طبق مباني ايشان نميشه براي متوسطين حيات دومي بعد از برزخ قائل بود چرا كه معني ندارد كه از يه مرتبه باز به همان مرتبه منتقل شد..!

لذا دو حالت بيشتر باقي نمي ماند(طبق مباني ايشان)

1- حيات اخروي متوسطين همان حيات برزخي بعد از مرگ است و ديگر آنجا مرگ و حيات مجددي ندارند(كه اين با آيات ناسازگار است)

2-حيات اخروي همه انسانها حيات بعد از برزخ است( طبق گفته صريح قران) و آن به معني زنده شدن به حيات عقلي و روحاني است

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;626806 نوشت:
مگر حشر در نظر ملا صدرا زنده شدن به حيات عقلي نيست؟؟؟

حشر به نظر ملاصدرا عبارتست از بازگشت هر کسی به سوی آنچه غایت و نهایت و هدف او در اعمالش بوده است. با این توضیح که انسان هر کاری در دنیا انجام میدهد، اگر به صورت مکرر تکرار شود، باعث ایجاد ملکاتی درنفس میشود. حال هر ملکه ای که در دنیا بر نفس او غالب شده باشد، آن انسان در آخرت به صورت متناسب با آن متمثل میشود و حشر میگردد.(1) انسانی که ملکه غالب او، انسانیت و معنویت بوده، با انسانی که ملکه غالب او یا تنها ملکه او، شهوت و غضب بوده فرق دارد. یکی به صورت انسانی و دیگری به صورت حیوانات مختلف محشور میشود.

ملّاعلي;626806 نوشت:
زنده شدن به حيات برزخي كه يك بار با مرگ اتفاق افتاده..! و خوب ميدانيد كه در نظام فلسفي صدار مردن يعني انتقال از حيات پايين تر به بالا تر

او در همین کتاب بیان میکند که
در باطن هر انسانی، یک حیوان که روح بخاری نامیده میشود قرار دارد که مابین حیات عقلی و حسی است. یعنی دارای حیات برزخی و مثالی است. این حیوان همین الان نیز وجود دارد و با مرگ بدن مادی نمی میرد.
این موجود، همان است که محشور میشود و ثواب و عقابهای مادی که در قران و متون دینی توصیف شده مخصوص اوست.
آنچه محشور میشود، همین نفس حیوانی انسان است که بر اساس ملکاتی کسب شده در دنیا، در آخرت محشور میشور و بر میگردد.
به نظرم میرسد، باید بین کلمات صدرا به این صورت جمع کرد که:
وضعیت انسانها در سرای آخرت به صورت زیر است.
یک وجود مثالی که همین روح بخاری ماست و با مرگ ما نمی میرد. او همان است که محشور میشود و عذاب و عقابهای جسمانی برای اوست.
یک نفس ناطقه که بدن مثالی را به خدمت میگیرد. بدن مثالی او، همین روح بخاری است که در دنیا حیات حیوانی(مابین حیات عقلی و حسی) داشته است. این روح، در دنیا، بین نفس ناطقه و بدن مادی قرار دارد و واسطه بین آنهاست و دستورات نفس مجرد را به بدن مادی می رساند. در آخرت نیز همین روح، بدن و مرکب میشود برای نفس ناطقه مجرد.
تا اینجا بین تمام انسانها مشترک است.
اما برخی از انسانها، از این امر فراتر میروند و قالب مثالی را نیز کنار میگذارند و وارد مرحله عقلی و بالاتر نیز میتوانند بروند که سه مرحله است و قبلا توضیح آن بیان شد.

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;626806 نوشت:
طبق مباني ايشان نميشه براي متوسطين حيات دومي بعد از برزخ قائل بود چرا كه معني ندارد كه از يه مرتبه باز به همان مرتبه منتقل شد..!

[=microsoft sans serif]بر اساس آنچه گفته شد، حیات اینگونه انسانها به این صورت است که در برزخ، همان روح بخاری وجود دارد و در آخرت، نفس ناطقه آنها این بدن مثالی را به خدمت میگیرد و برای محاسبه و ثواب و عقاب محشور میشود. یعنی وارد صحرای محشر میشود.

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;626806 نوشت:
حيات اخروي متوسطين همان حيات برزخي بعد از مرگ است و ديگر آنجا مرگ و حيات مجددي ندارند(كه اين با آيات ناسازگار است)

[=microsoft sans serif]این نگاه فلسفی است و تبیین عقلی با توجه به مبانی صدرایی.
ممکن است که با مبانی دینی سازگار نباشد یا حداقل برخی جزئیات آن.
همانطور که برخی از بزرگان و طرفداران حکمت متعالیه نیز گوشزد کرده اند وسعی کرده اند برای مسئله معاد مدل دیگری را ارائه کنند.

ــــــــــــــــــــ
1. شواهد الربوبیه، ص287-288

صدیق;627330 نوشت:
بر اساس آنچه گفته شد، حیات اینگونه انسانها به این صورت است که در برزخ، همان روح بخاری وجود دارد و در آخرت، نفس ناطقه آنها این بدن مثالی را به خدمت میگیرد و برای محاسبه و ثواب و عقاب محشور میشود. یعنی وارد صحرای محشر میشود.

سلام و تشكر

بنا براين از ديدگاه جناب صدرا عموم مردم بعد از مرگ در برزخند تا صور اول و بعد با صور دوم دوباره با بدن هاي مثالي زنده ميشوند براي حساب و كتاب...
منظور شما هم همينه؟

مطلب بعدي اينكه تا آنجا كه من اطلاع دارم روح بخاري فقط مربوط به حيات مادي است كه به نام جسم لطيف ا ز آن ياد ميكنند ولي بدن مثالي جسمي مجرد است يعني جسم هست اما از ماده نيست..سخن صدرا در مورد جسم ِ بعد از مرگ مربوط به بدن مثالي است نه روح بخاري
روح بخاري با مرگ بدن مادي مي ميرد ولي بدن مثالي كه الآن هم موجود است باقي ميماند

[=microsoft sans serif]باسلام

از آنجا که سوالات جدیدی مطرح شده است که پاسخ دادن به همه آنها، مستلزم ارائه یک دوره معاد شناسی فلسفی صدرایی است، لازم است که جمع بندی از مطالبی که حول محور سوال اصلی ارائه شده، بیان شود و اگر در همان رابطه سوالی هست بیان شود.

در مورد معاد شناسی صدرا، توجه به چند نکته لازم است.
نکته اول: بر اساس نظر صدرا و برخلاف فلاسفه مشائی، معاد انسان و حشر او به صورت جسمانی است. البته با توجه به خصوصیت غیر مادی عالم برزخ وقیامت، جسمی که در آنجا از نظر فلسفی اثبات میشود، جسم مثالی است نه جسم مادی و عنصری.
نکته دوم: در مسیر تحول و تکامل انسان، برخی انسانها سیر صعودی را طی کرده و به مراحل والاتری از وجود میرسند. از مرتبه جسم مادی که ضعیف ترین مرتبه وجودی در سلسله طولی است و جسم مثالی که مرتبه میانی است، به مرتبه عقلی میرسند.
نکته سوم: نفس، جوهری است که ذاتا بی نیاز به جسم ولی در مقام فعل، نیازمند به مرکب جسمانی است. به این معنا که اگر این تعلق به جسم وجودنداشته باشد، نفس، نفسانیت خود را از دست میدهد و جوهری دیگری میشود. در حالیکه این به معنای انقلاب در ذات است و انقلاب محال است.
نکته چهارم: در سیر صعودی نفس انسان، چهار مرحله وجوددارد که در کلام صدرا به چهار قیامت نامبردار شده است. هر یک زا این مراحل، یک مرتبه از سیر نفس را نشان میدهد. از قیامت صغری که وجود نفس با بدن مثالی است تا مرتبه ای که هیچ دوئیتی باقی نمیماند و وحدت ایجاد میشود بین ذات نفس با ذات الهی.
نکته پنجم: در هیچ یک از این مراتب، نفس انسان بدن خود را از دست نمیدهد و بدون بدن نمیتواند باشد. وقتی که هنوز نفس ناطقه است، همراه با بدن است و وقتی که نفس عاقله میشود نیز بدن دارد و نیاز به مرکب. البته این مرکب، همان بدن مثالی است نه بدن عقلی این بدن، همانطور که بدن برای نفس مجرد مثالی است، با یک واسطه بدن برای نفس عاقله هست.(1)

با توجه به این نکات، انسانی که وارد صحرای محشر میشود، به نظر صدرا همراه با بدن مثالی است. اما همراه با این بدن، در برخی انسانها همان نفس ناطقه است که نتوانسته است به مرتبه عقلی دست یابد و در برخی دیگر نفس عاقله است و به مرتبه عقلی راه یافته است.
اما همه این انسانها در هر مرتبه ای که باشند، بدن مثالی خودرا از دست نخواهند داد و دیگر نفس نیستند بلکه تبدیل به عقل میشوند. در حالیکه این انقلاب است و انقلاب ذات محال است. منتها تفاوت کار در اینجاست که گرچه کسی که به مرتبه عقلانی نفس رسیده است، میتواند با بدن مثالی خود از نعمتهای جسمانی استفاده کند، ولی توجهی به آنها ندارد و آنقدر در نعمتها و لذتهای روحانی غرق میشود که توجهی به جسمانیات مانند حور و میوه و تخت و ... ندارد. نه اینکه نمیتواند از اینها استفاده کند، خیر، میتواند ولی توجهی به آنها ندارد. (2)
بنابراین، معادی که اینگونه افراد دارند، هم روحانی در عالیترین مرتبه اش است و هم جسمانی.
اما برخی دیگر(که غالب افرادرا شامل میشود) فقط معاد جسمانی دارند، آن هم جسم مثالی.
[=microsoft sans serif]
ــــــــــــــــ
1. برای مطالعه بیشتر در مورد بدن مثالی وعقلی ر.ک: درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج3، فصل 19(عبدالرسول عبودیت، قم، موسسه امام خمینی و انتشارات سمت، 1391ش)
2. در این رابطه ر.ک: کشف الاسرار، امام خمینی، ص36-37

صدیق;628930 نوشت:
از آنجا که سوالات جدیدی مطرح شده است که پاسخ دادن به همه آنها، مستلزم ارائه یک دوره معاد شناسی فلسفی صدرایی است، لازم است که جمع بندی از مطالبی که حول محور سوال اصلی ارائه شده، بیان شود و اگر در همان رابطه سوالی هست بیان شود.

با سلام و تشكر ، توضيح جامع و خوبي بود

مگر در انديشه فلسفي و ديني ، موت به معناي انتقال به حيات و عالم ديگر نيست؟

سوال اينه كه اگر عموم انسانها از مرتبه مثالي و برزخي بالاتر نميروند مسئله صور اول و دوم كه در قرآن آمده در نظام فكري جناب صدرا چه توجيهي پيدا ميكند؟
در واقع موت در برزخ و دوباره زنده شدن با بدن برزخي اينجا چه معنايي دارد؟

البته در پست هاي قبل در مورد حشر توضيحاتي داديد اما بنده جوابم را در آن نيافتم
باتشكر

[=microsoft sans serif]باسلام

ملّاعلي;629072 نوشت:
مگر در انديشه فلسفي و ديني ، موت به معناي انتقال به حيات و عالم ديگر نيست؟

برای اینکه بحث به ثمر برسد، بهتر است که بحث را بر مبنای کتاب شواهد الربوبیه که به نظر بزرگان، جمع بندی نظرات صدرا و تقریبا آخرین نگارش فلسفی اوست بگذاریم.
جناب صدرا در این کتاب، موت را به اعراض نفس از عالم محسوسات و اقبال او به خدا و ملکوت معنا میکند:
«يجب أن يعلم أن الموت حق لأنه أمر طبيعي منشؤه إعراض النفس عن عالم الحواس و إقبالها على الله و ملكوته‏»(1)


بنابراین، موت در این اندیشه صرفا به همان مرگ طبیعی بدن گفته میشود که در آن، نفس از بدن جدا و تعلقش قطع میشود.
بعد از آن دیگر مرگی در کار نیست.

ملّاعلي;629072 نوشت:
سوال اينه كه اگر عموم انسانها از مرتبه مثالي و برزخي بالاتر نميروند مسئله صور اول و دوم كه در قرآن آمده در نظام فكري جناب صدرا چه توجيهي پيدا ميكند؟

در اشراق 11 مشهد 4 این کتاب، به بحث صور و نفخ در صور نیز اشاره شده است.
مدعای صدرا این است که صور به سکون واود یا فتح آن، جمع صورت است. نفخه نیز دو مرحله دارد، نفخه اول صورتهای موجود در برزخ، استعداد نگهداشتن روح متعلق به خود را از دست میدهند و به عبارتی این استعداد در آنها خاموش میشود و این همان است که در تعبیر قرآن کریم به نفخه اول بیان شده است و به تعبیر صدرا، مراد از "صعق" از دست رفتن استعداد صورت برزخی از قبول روح خودش است:
[=microsoft sans serif] «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ»(2)


[=microsoft sans serif]البته این صعق برای کسانی که به مرتبه تجرد عقلانی رسیده اند؛ یعنی انبیاء و کمّلین از اولیای الهی که قیامتشان در همین دنیا صورت گرفته، وجود ندارد و آنها همان مستثنی در فراز «الا من شاء الله» هستند.

بعد از این مرحله که تمام صورتها به جز کسانی که خداوند میخواهد استعداد خود را از دست میدهند و در تعبیر قرآنی به مدهوش شدن یا مردن تعبیر شده است، نفخه دوم صورت میگیرد و به واسطه آن، دوباره صورتهای برزخی مستعد پذیرفتن روح و نفس خود میشود و به واسطه آن روح دوباره مشتعل میشود و به واسطه تعلق گرفتن آن روح، قیام می کند.
بنابراین همانطور که می بینید، بحث مردن در کار نیست.
خلاصه:
مرگ دنیایی در تعبیر صدرا به موت تعبیر شده است.
با نفخه اول، استعداد صورت برزخ از بین میرود.
با نفخه دوم، استعداد پذیرش ارواح دومرتبه به صورتهای برزخی داده میشود و ارواح به همراه صورت برزخی در محشر حاضر میشوند.(3)


[=microsoft sans serif]

ــــــــــــــــــ
1. شواهد الربوبیه، ص281(مشهد، مرکز الجامعی للنشر، 1360، چاپ دوم)
2. سوره زمر، آیه 68
3. شواهد الربوبیه، ص 298

صدیق;632635 نوشت:
با نفخه اول، استعداد صورت برزخ از بین میرود.
با نفخه دوم، استعداد پذیرش ارواح دومرتبه به صورتهای برزخی داده میشود و ارواح به همراه صورت برزخی در محشر حاضر میشوند.(3)

سلام و تشكر

اگر در مورد مطلب فوق صحبت هاي بيشتري هست ، لطف كنيد بياوريد
مخصوصا در مورد اينكه از بين رفتن استعداد برزخي دقيقا يعني چه ؟

[=microsoft sans serif]

ملّاعلي;632854 نوشت:
اگر در مورد مطلب فوق صحبت هاي بيشتري هست ، لطف كنيد بياوريد
مخصوصا در مورد اينكه از بين رفتن استعداد برزخي دقيقا يعني چه ؟

توضیح اینکه، بیانی که صدرا از نفخ صور دارد با دیدگاهی که قبلا شنیده بودیم متفاوت است.
قبلا ما شنیده بودیم که نفخ صور، عبارت است از دمیدن جناب اسرافیل بر یک شیپور بزرگ که آنچنان صدایش بلند است که همگان به محض شنیدنش مدهوش میشوند یا میمیرند.
اما با این توضیح مشخص شد که اصلا صور به معنای شیپور نیست بلکه جمع صورت است و نفخ نیز کنایه است از گرفتن و دادن استعداد صورتها نسبت به تعلق روح به آنهاست.
از دست دادن استعداد صورت برزخی، یعنی اینکه صورت قبلا و در اولین لحظه حضورش در برزخ میتوانست همراه با روح و نفس باشد و روح به آن تعلق بگیرد، به محض نفخ اول، دیگر توان برقراری ارتباط با روح را ندارد.

پرسش:
معروف است كه ملاصدرا (رحمه الله علیه) معاد جسمانی را ثابت كرده. اما آن چه كه از مبانی ايشان بدست مي آيد برزخ جسمانی است نه معاد جسمانی! چرا كه قيامت كبری از نظر ايشان وارد شدن به عالم عقلی و تجرد تام است (يعنی محو آثار جسمانی برزخی)

پاسخ:
در مورد معاد شناسی صدرا، توجه به چند نکته لازم است.
نکته اول: بر اساس نظر صدرا و برخلاف فلاسفه مشائی، معاد انسان و حشر او به صورت جسمانی است. البته با توجه به خصوصیت غیر مادی عالم برزخ و قیامت، جسمی که در آن جا از نظر فلسفی اثبات می شود، جسم مثالی است نه جسم مادی و عنصری.

نکته دوم: در مسیر تحول و تکامل انسان، برخی انسان ها سیر صعودی را طی کرده و به مراحل والاتری از وجود می رسند. از مرتبه جسم مادی که ضعیف ترین مرتبه وجودی در سلسله طولی است و جسم مثالی که مرتبه میانی است، به مرتبه عقلی می رسند.

نکته سوم: نفس، جوهری است که ذاتا بی نیاز به جسم ولی در مقام فعل، نیازمند به مرکب جسمانی است. به این معنا که اگر این تعلق به جسم وجودنداشته باشد، نفس، نفسانیت خود را از دست می دهد و جوهری دیگری می شود. در حالی که این به معنای انقلاب در ذات است و انقلاب محال است.

نکته چهارم: قیامت دارای چند مرتبه است. قیامت صغری، وسطی، کبری و عظمی. ذکر این نکته ضروری است که تمام نفوس به این مرتبه نمی رسند و این مراحل بر اساس قرب و قابلیت هایی است که نفوس در دنیا کسب کرده اند و بر همان اساس به مراحل بالاتر می رسند.

مرتبه اول، قیامت صغرا است که با مرگ انسان شروع می شود. این مرحله، با جدا شدن نفس از بدن مادی و از دست دادن آن و رسیدن به مرتبه عالم خیال بر پا می شود.

مرتبه دوم، قیامت وسطی است با حرکت صعودی نفس از مرتبه خیالی و مثالی خارج و با جدا شدن از مشخصات مثالی، وارد عالم مجردات می شود. در این مرتبه، عقل به تجرد عقلی خود رسیده است و به سکون در آمده است.(1)

مرتبه سوم، قیامت کبرا است که نفس به فطرت و خلقت اولیه خود باز می گردد. در این مرتبه، نفس به مقام عندیت نزد ذات الهی رسیده است.(2)

مرتبه چهارم، قیامت عظمی است. در این مرتبه، انسان به فنای کامل فی الله می رسد و این مقام، مقام انسان کامل و مرتبه حقیقت محمدیه است.(3)

تمام انسان هایی که از دنیا می روند، مرتبه اول را طی می کنند و همگی قیامت صغرا دارند. برخی پا به مراتب بالاتر می‌گذارند و برخی دیگر، صرفا در همان بدن مثالی خود باقی می مانند و به همان صورت محشور می شوند. این افراد توان بالاتر رفتن را ندارند و مرتبه وجودی آن ها در همان حد مثالی باقی می ماند و بهشت این ها، همان بهشت جسمانی است که چشمه و درختان و حور و غلمان دارد. اما برخی که ملکات بیشتری دارند، با سیر وجودی از مرتبه مثالی بالاتر می روند و حتی می توانند به مقام فنای فی الله برسند که مخصوص اوحدی از اولیاء الله است.

نکته پنجم: در سیر صعودی نفس انسان، چهار مرحله وجود دارد که در کلام صدرا به چهار قیامت نام برده شده است. هر یک از این مراحل، یک مرتبه از سیر نفس را نشان می دهد. از قیامت صغری که وجود نفس با بدن مثالی است تا مرتبه ای که هیچ دوئیتی باقی نمی ماند و وحدت ایجاد می شود بین ذات نفس با ذات الهی.

نکته ششم: در هیچ یک از این مراتب، نفس انسان بدن خود را از دست نمی دهد و بدون بدن نمی تواند باشد. وقتی که هنوز نفس ناطقه است، همراه با بدن است و وقتی که نفس عاقله می شود نیز بدن دارد و نیاز به مرکب. البته این مرکب، همان بدن مثالی است نه بدن عقلی این بدن، همان طور که بدن برای نفس مجرد مثالی است، با یک واسطه بدن برای نفس عاقله هست.(4)

با توجه به این نکات، انسانی که وارد صحرای محشر می شود، به نظر صدرا همراه با بدن مثالی است. اما همراه با این بدن، در برخی انسان ها همان نفس ناطقه است که نتوانسته است به مرتبه عقلی دست یابد و در برخی دیگر نفس عاقله است و به مرتبه عقلی راه یافته است.
اما همه این انسان ها در هر مرتبه ای که باشند، بدن مثالی خود را از دست نخواهند داد و دیگر نفس نیستند بلکه تبدیل به عقل می شوند. در حالی که این انقلاب است و انقلاب ذات محال است. منتها تفاوت کار در این جاست که گر چه کسی که به مرتبه عقلانی نفس رسیده است، می تواند با بدن مثالی خود از نعمت های جسمانی استفاده کند، ولی توجهی به آن ها ندارد و آن قدر در نعمت ها و لذت های روحانی غرق می شود که توجهی به جسمانیات مانند حور و میوه و تخت و ... ندارد. نه این که نمی تواند از این ها استفاده کند، خیر، می تواند ولی توجهی به آن ها ندارد. (5) بنا بر این، معادی که این گونه افراد دارند، هم روحانی در عالی ترین مرتبه اش است و هم جسمانی. اما برخی دیگر (که غالب افراد را شامل می شود) فقط معاد جسمانی دارند، آن هم جسم مثالی.

در این مسئله،اشاره ای به این نشده است که انسان ها و همین طور سایر موجودات مادی، مادیت خود را از دست می دهند و تبدیل به مجرد محض می شوند. بلکه با استفاده از وحدت وجود، بیان می کند که چگونه اموری که متغایر با یکدیگر هستند، با یکدیگر وحدت می یابند و تباینی بین آن ها برقرار نیست. برای تقریب به ذهن، او مسئله وحدت نفس با قوایش را مثال می زند. همان طور که قوای نفس با یکدیگر متغایر هستند و جای هر یک در بدن با دیگری فرق دارد و آثار آن ها نیز همین طور است، ولی با این وجود، در نفس قرار می گیرند و در آن پخش شده و مندَک و مندَمِج در آن می شوند.(6)

ـــــــــــــــــــــــــ
(1) تفسیر سوره های طارق، اعلی و زلزال، ص271(ملاصدرا، ترجمه و تصحیح محمد خواجوی، مولی، 1363).
(2) اسرار الایات، ص961(ملاصدرا، تحقیق محمد موسوی، تهران، حکمت، 1358).
(3) مفاتیح الغیب، ص536(ملاصدرا، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، 1363).
(4) برای مطالعه بیشتر در مورد بدن مثالی وعقلی ر.ک: درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج3، فصل 19(عبدالرسول عبودیت، قم، موسسه امام خمینی و انتشارات سمت، 1391ش).
(5) کشف الاسرار، امام خمینی، ص36.
(6) شواهد الربوبیه، ص376-377(ملاصدرا، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، 1388، چاپ پنجم).

موضوع قفل شده است