جمع بندی زهد و تهذیب نفس و کسب قدرت های مافوق عادی

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زهد و تهذیب نفس و کسب قدرت های مافوق عادی

سلام.
آیا تقوا و زهد و دوری از محرمات سبب می شود شخص مومن به قدرت های فوق العاده برسد؟ ( قدرت های از قبیل چشم برزخی، ارتباط با معصومین یا هر مزیتی که انسان های عادی برخوردار نیستند)
چه راه هایی برای دست یافتن به تقرب خداوند با بیشترین نتیجه در کمترین زمان وجود دارد؟ تقربی که قدرت های خاصی به همراه آورد
همچنین شخصی که در تبعیت از دین اسلام یقینش نزول پیدا کرده و به تدریج دچار انحراف شده برای افزایش یقینش چه راهی را برای تذهیب نفسش باید پیش گیرد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سینا

Error;608121 نوشت:
سلام.
آیا تقوا و زهد و دوری از محرمات سبب می شود شخص مومن به قدرت های فوق العاده برسد؟ ( قدرت های از قبیل چشم برزخی، ارتباط با معصومین یا هر مزیتی که انسان های عادی برخوردار نیستند)
چه راه هایی برای دست یافتن به تقرب خداوند با بیشترین نتیجه در کمترین زمان وجود دارد؟ تقربی که قدرت های خاصی به همراه آورد
همچنین شخصی که در تبعیت از دین اسلام یقینش نزول پیدا کرده و به تدریج دچار انحراف شده برای افزایش یقینش چه راهی را برای تذهیب نفسش باید پیش گیرد؟

سلام وعرض ادب

لطفا تاپیک های پیشنهادی را مطالعه بفرمایید در صورتی که سوالی باقی موند در خدمتیم.

http://www.askdin.com/thread31465.html

http://www.askdin.com/thread37726.html

http://www.askdin.com/thread38520.html

http://www.askdin.com/thread38130.html

[=arial black]برادرم این قدرتهای فوق العاده رو واسه چی میخوای ؟
اصلا میتونی تحملشون کنی ؟
داشتن این قدرتها یه جور امتحانه نه لذت ...
مطمئنی از این امتحانا سربلند بیرون میای ؟

سلام علیکم.
برادر با این دیدگاه وارد دین بشی فایده ای نداره.
بنده خدایی رو می‌شناختم که به این جور چیزها خیلی اهمیت میداد و دنبال میکرد چند وقت پیش بهم گفت این دعا ها رو شیخ عباس الکی نقل کرده چون همشش الکیه و فقط مال همون دورران بوده! من همشرو امتحان کردم همش الکییه.

رهگذر آسمان;608701 نوشت:
برادرم این قدرتهای فوق العاده رو واسه چی میخوای ؟
اصلا میتونی تحملشون کنی ؟
داشتن این قدرتها یه جور امتحانه نه لذت ...
مطمئنی از این امتحانا سربلند بیرون میای ؟

باهات موافقم...امتحان سختیه

رهگذر آسمان;608701 نوشت:
[=arial black]برادرم این قدرتهای فوق العاده رو واسه چی میخوای ؟
اصلا میتونی تحملشون کنی ؟
داشتن این قدرتها یه جور امتحانه نه لذت ...
مطمئنی از این امتحانا سربلند بیرون میای ؟

این قدرت ها نوعی پاداش برای انسان مومن هست،
من چندین سال بدترین امتحان ها و بلا هارو تجربه کردم و میکنم و اعتقاداتم در معرض خطر هست تنها راه برگشتم امداد غیبی و دستگیری حق تعالی هست.
چه بسا بسیار افرادی بودند که خدا با اعطای قدرت های خاص یک شبه هدایتشان کرده
قدرت هایی از قبیل چشم برزخی که فرد با داشتنش از آینده و سرانجامش ترسیده و از راه باطل برگشته است
حتی شیطان هم برای پیروانش نیرو های خاصی می دهد پس چرا من از خداوندی که بخشنده و رحمان هست این نعمت هارو نخوام؟

سید;609290 نوشت:
سلام علیکم.
برادر با این دیدگاه وارد دین بشی فایده ای نداره.

سلام
خدا به تعداد بندگانش راه هدایت قرار داده
بسیاری از افرادی مثل من با همین انگیزه ها شروع به انجام واجبات می کنند و در آخر خواسته هایشان را فراموش میکنند و محو بندگی می شوند

Error;609523 نوشت:
سلام
خدا به تعداد بندگانش راه هدایت قرار داده
بسیاری از افرادی مثل من با همین انگیزه ها شروع به انجام واجبات می کنند و در آخر خواسته هایشان را فراموش میکنند و محو بندگی می شوند

Error;609523 نوشت:
سلام
خدا به تعداد بندگانش راه هدایت قرار داده
بسیاری از افرادی مثل من با همین انگیزه ها شروع به انجام واجبات می کنند و در آخر خواسته هایشان را فراموش میکنند و محو بندگی می شوند

خب اگر برای انگیزه باشه میشه در عین بندگی و عبادت برای خدا به این امور هم توجه کرد. ولی بازم میگم صرفا بندگی کردن برای رسیدن به این امور کار اشتباهی هست.
توی مثالی هم که زدم مشخصه که ممکنه فرد به جهت دست نیافتن به این امور نا امید بشه و راه انکار رو بپیماید.
همونطور که میدونید علامه قاضی رحمه الله علیه تا چهل سالگی هیچ مشاهده و شهود عرفانی نداشتند با مجاهدتهای ایشان حتی یک خواب و رویای صادقه هم تا 40 سالگی نبود.

رهگذر آسمان;608701 نوشت:
رادرم این قدرتهای فوق العاده رو واسه چی میخوای ؟
اصلا میتونی تحملشون کنی ؟
داشتن این قدرتها یه جور امتحانه نه لذت ...
مطمئنی از این امتحانا سربلند بیرون میای ؟

چه اشکالی داره کسی دنبال این چیزا باشه
طرف ورزش میکنه که قهرمان بشه خب یکی هم روحش رو ورزش بده برای این قدرت ها...
از معتاد شدن یا دنبال مسائل جنسی رفتن که بهتره تازه تفریح هم هست
یا حق

Error;609520 نوشت:
حتی شیطان هم برای پیروانش نیرو های خاصی می دهد پس چرا من از خداوندی که بخشنده و رحمان هست این نعمت هارو نخوام؟

خدا بخشندس اما از رو حکمت همین جوری که نمیبخشه ولی نظر شخصیم اینکه ایرادی نداشته باشه از خدا بخواهی!
سید;609720 نوشت:
ممکنه فرد به جهت دست نیافتن به این امور نا امید بشه و راه انکار رو بپیماید.

آره این خطر بزرگیه بقول آیت الله فاطمی نیا نباید عوام بازی در آورد در مواجه با دعا ها!!!
سید;609720 نوشت:
همونطور که میدونید علامه قاضی رحمه الله علیه تا چهل سالگی هیچ مشاهده و شهود عرفانی نداشتند با مجاهدتهای ایشان حتی یک خواب و رویای صادقه هم تا 40 سالگی نبود.

شما از کجا میدونید مگه ایشون باید همه ی زندگیشون رو به دیگران گزارش میکردند؟
یا حق

ممنون از همه
در مورد هر چیزی بحث شد به جز موضوع اصلی.. بر فرض من در اشتباهم نیومدم که تعیین تکیلف کنم ببینم کدوم کارم غلطه کدوم درسته
سوال پرسیدم و فقط جواب خواستم..
بیشتر دلم میخواست یه حدیثی چیزی بشنوم که مثلا چهل روز فلانکارو کنی یه اتفاقی می افته تا اینطوری امیدوارم بشم به ادامه راه..
بالاخره دین باید جذابیتی داشته باشه اینطوری هم نیست که بعضی ها میگن خدا همچین قدرتی اعطا نمیکنه
مثلا شیطان تا قیامت دارای قدرت گمراه کردن انسان هاست و بسیاری قدرت های دیگر( دلیلشم 7هزار سال عبادت ...)
در پناه حق

הנביא מוחמד;609744 نوشت:

شما از کجا میدونید مگه ایشون باید همه ی زندگیشون رو به دیگران گزارش میکردند؟
یا حق

دوست عزیز این رو مرحوم حسنعلی نجابت شیرازی شاگرد مرحوم قاضی میفرمودند توی کتاب عطش و کتابهای دیگه و کلا در سرگذشت علامه قاضی ذکر شده.

הנביא מוחמד;609741 نوشت:
چه اشکالی داره کسی دنبال این چیزا باشه
طرف ورزش میکنه که قهرمان بشه خب یکی هم روحش رو ورزش بده برای این قدرت ها...
از معتاد شدن یا دنبال مسائل جنسی رفتن که بهتره تازه تفریح هم هست
یا حق

[=arial black]سلام قبل از هرچیز معذرت میخوام چون چندروزی بخاطر اربعین نبودم و شاید موضوع بسته شده ولی فقط چند نکته :
اولا چشم برزخی و طی الارض و خبر از آینده ... تفریح نیست یه ملاکه برای سنجش ایمان من و شما .
ثانیا به عنوان کسی که سالها تو این وادی بوده همچین بیخبر از این عوالم هم نیستم که بیرون گود بگم لنگش کن .
ثالثا من در طی این سالها به این نتیجه رسیدم که اگه چیز خوبی رو با اختیار و اصرار از خدا بخوایم و بهمون داده بشه بعد قدرشو ندونیم یا ظرفیت استفاده شو نداشته باشیم نه به رتبه قبلی که به رتبه و درجه ای بسیار پایین تر از قبل سقوط میکنیم .
حالا فرض کنیم :
شما قراره به زودی صاحب یه خواهر یا برادر بشین
پدرتون هم قراره به یه سفر کاری برن که منفعت زیادی براشون داره
حالا شما با داشتن همین قدرتهای فوق العاده متوجه میشین که :
سفر پدر بی بازگشته و اگه برن خدای نکرده توی تصادفی کشته میشن
و اون بچه ای که به دنیا میاد قراره آبروی شما و همه فامیل رو ببره
و از طرفی در همین حین یکی از بهترین دوستانتون رو با چهره باطنیش می بینید
حالا تکلیف چیه ؟؟؟؟
نمیتونید به پدر بگید سفری که کلی سود داره نرو
نمیتونید از به دنیا اومدن بچه جلوگیری کنید
نمیتونید چهره واقعی دوستتون رو به کسی نشون بدید
چرا ؟ چون هیچ دلیل عقلی و منطقی برای حرفاتون ندارید
پس یا حرف میزنید و متهم به هذیان گویی میشید
یا سکوت میکنید و شاهد اتفاقات تلخی میشید که ازشون خبر داشتین ولی قدرتی برای کنترل نداشتید
و وای از زمانی که روزی هزاربار از خدا بخواین قدرتهای فوق العاده اش رو ازتون بگیره تا مثل بقیه در بیخبری زندگی کنید .
یا حق

[=verdana]یعنی به کسی که این قدرت هارو میدن،ظرفیتش رو نمیدن؟

طبیعتا کسی که گناه را ترک نماید به همان میزان ترک کردن گناه،خداوند دریچه های رحمت را بر او می گشاید.رسیدن به مقامات معنوی وتوانایی داراشدن چشم برزخی ویا طی الارض نمودن ،وتحصیل قدرت مافوق طبیعی نیازمند به کسب مقدماتی است که مهمترین آنها تحصیل معرفت نفس است؛ وبعد از کسب معرفت است که انسان قدم در راه تزکیه می گذارد واز طرفی به پاک سازی و پالایش درون از آلودگی ها اقدام می نماید. و از طرف دیگر به آراستگی نسبت به خصال نیک قدم بر می دارد.با توجه به این که عالم برزخ از جنس این عالم نیست بنابراین هرچقدر انسان از دلبستگی ووابستگی به مادیات دور باشد به همان میزان می تواند چشم برزخی خود را باز نماید.

چنانچه در روایات داریم که:
عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال الله: ما تحبب الی عبدی به شیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته؛

از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی‌تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می‌آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می‌باشم آن گاه که می‌شنود و بینایی او می‌باشم آن گاه که می‌بیند و زبان او می‌باشم آن گاه که سخن می‌گوید و دست او می‌باشم آن گاه که ضربه می‌زند و پای او می‌باشم آن گاه که راه می‌رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می‌کنم و اگر از من درخواست کند به او می‌دهم. (1)

توجه کنید که انجام نوافل در روایت فرع بر انجام واجبات وترک محرمات است یعنی در مرحله ی اول انسان انجام واجبات وترک محرمات را رعایت می نماید ودر ادامه با تکیه بر نوافل می تواند چنین مقامی را بدست آوردومقدار و نوع دامنه‌ی دید برزخی هر شخص هم بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن او از عالم ماده دارد.توجه کنید که که چشم برزخی با چند توصیه باز نمی‌شود، بلکه این کار نیازمند تلاش پیگیر و مجاهده و جهاد مداوم با نفس است؛ رسیدن به این مقامات به راحتی نصیب کسی نمی شود ولازم است انسان مراحل ترک گناه وتوبه را یکی پس از دیگری طی کند تمام حقوق الهی را ادا نموده وحق الناسی برگردنش نباشد وحتی از امور شبهه ناک نیز پرهیز نماید تا بتواند چنین مقامات معنوی را درک کند.
توجه کنید که این مقامات دارای مراتب است وبرای هر کس با توجه به میزان معرفت وموفقیت در طی طریق ،ممکن است زمانی طول بکشد که این زمان متفاوت است با زمانی که اشخاص دیگر برای رسیدن به این مقام بدان نیازمندند.

البته در روايتى از پيامبر گرامى اسلام آمده است:
«من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه؛ هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص ورزد خداوند چشمه ‏هاى حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى ‏سازد .(2)

با توجه به ظرفیت انسان، تكرار «چهل بار» موجب يك ملكه معنوى و تعميق يك رفتار پسنديده و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى ‏شود.البته لازم است توجه کنیم انچه که در روایت به ان اشاره شده است اخلاص است که رسیدن به مقام مخلصین نیزدشوار است.

1 اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352

2 (سفينه ‏البحار، شيخ عباس قمى، ماده خلص).

طی الارض کار هر کسی نیست وبه پیش زمینه ی معرفتی نیازمند است وشخص بایدقبل از آن مراحل سیر و سلوک راطی کرده باشد ودر این حالت شخص متناسب با میزان معرفت خود ممکن است دارای طی الارض کامل ویا ناقص باشدچراکه قدرت معنوی شخص در این امر موثر می باشد.البته توجه کنید که رسیدن به چنین درجاتی معلول ریاضت است منتها ریاضت چنانچه شرعی باشد و با رعایت آداب شرعی انجام گیردممدوح می باشد.
بنابراین این اعمال به خودي خود دليل بر حقانيت فاعل نیست چراکه انسان مي تواند با انجام کارهاي مشکل و رياضت هاي سخت، قدرت هاي غيرعادي روح و نفس خود را بازیابد و توانايي انجام اين امور از خواص نفس انساني است و ارتباطي مستقيم به ايمان و تقواي افراد نداردمگر این که از فیلتر دین رد شده باشد و نوع ریاضتش و هدفش شرعی باشد.در این صورت نوعی کرامت محسوب می شود.
انچه که ما،در آموزه های دین بدان سفارش شده ایم تهذیب نفس است و هدف از تهذیب نفس تقرب به خداست نه رسیدن به این نوع کرامات بنابراین چنانچه شخص قدم در مسیر تهذیب نفس بگذارد و به دنبال تخلیه (بیرون کردن رذائل اخلاقی از وجود) وبه تبع ان تحلیه( اراسته شدن به فضائل اخلاقی) باشد وظیفه ی خود را انجام داده است خواه در این مسیر صاحب کرامت باشد یا نباشد در واقع انچه که معیار و ملاک سنجش و برتری افراد قرار می گیرد بندگی خدا،طاعت خدا ،ترک معصیت و در یک کلام تقوای الهی است.چه بساافرادی که کارهای خارق العاده انجام دهند اما از تقوا بی بهره باشند.توجه کنید که وجود این نوع تصرفات برای انسان نتیجه ی تقرب به خداست(به شرط دارا بودن شرایط شرعی) نه انگیزه ی اصلی.پس ابتدا با کسب معرفت و شناخت بايد راه را باز کرد و ثانيا با انجام واجبات و ترک محرمات دل و قلب را صاف کرد .
همانطور که در نظام خلقت با سلسله قوانین علت و معلولی روبرو هستیم در امور معنوی نیز قوانین خاصی وجود دارد وجود این کرامات نیز تابع قانون خاص خودش است چنانچه شرایط روحی از نظر ظرفیت در شخص فراهم باشد می تواند به این مقام برسد واستحقاق رسیدن دارد اما چنانچه شرایطش نباشد شخص قادر نخواهد بود. بنابراین مرتکب گناه شدن شرط رسیدن به این مقام را از افراد سلب می کند.

پست جمعبندی:

سوال:

یا تقوا و زهد و دوری از محرمات سبب می شود شخص مومن به قدرت های فوق العاده برسد؟ ( قدرت های از قبیل چشم برزخی، ارتباط با معصومین یا هر مزیتی که انسان های عادی برخوردار نیستند)
چه راه هایی برای دست یافتن به تقرب خداوند با بیشترین نتیجه در کمترین زمان وجود دارد؟ تقربی که قدرت های خاصی به همراه آورد؟

پاسخ:

طی الارض کار هر کسی نیست وبه پیش زمینه ی معرفتی نیازمند است وشخص بایدقبل از آن مراحل سیر و سلوک راطی کرده باشد ودر این حالت شخص متناسب با میزان معرفت خود ممکن است دارای طی الارض کامل ویا ناقص باشدچراکه قدرت معنوی شخص در این امر موثر می باشد.البته توجه کنید که رسیدن به چنین درجاتی معلول ریاضت است منتها ریاضت چنانچه شرعی باشد و با رعایت آداب شرعی انجام گیردممدوح می باشد.بنابراین این اعمال به خودي خود دليل بر حقانيت فاعل نیست چراکه انسان مي تواند با انجام کارهاي مشکل و رياضت هاي سخت، قدرت هاي غيرعادي روح و نفس خود را بازیابد و توانايي انجام اين امور از خواص نفس انساني است و ارتباطي مستقيم به ايمان و تقواي افراد نداردمگر این که از فیلتر دین رد شده باشد و نوع ریاضتش و هدفش شرعی باشد.در این صورت نوعی کرامت محسوب می شود.

انچه که ما،در آموزه های دین بدان سفارش شده ایم تهذیب نفس است و هدف از تهذیب نفس تقرب به خداست نه رسیدن به این نوع کرامات بنابراین چنانچه شخص قدم در مسیر تهذیب نفس بگذارد و به دنبال تخلیه (بیرون کردن رذائل اخلاقی از وجود) وبه تبع ان تحلیه( اراسته شدن به فضائل اخلاقی) باشد وظیفه ی خود را انجام داده است خواه در این مسیر صاحب کرامت باشد یا نباشد در واقع انچه که معیار و ملاک سنجش و برتری افراد قرار می گیرد بندگی خدا،طاعت خدا ،ترک معصیت و در یک کلام تقوای الهی است.چه بساافرادی که کارهای خارق العاده انجام دهند اما از تقوا بی بهره باشند.توجه کنید که وجود این نوع تصرفات برای انسان نتیجه ی تقرب به خداست(به شرط دارا بودن شرایط شرعی) نه انگیزه ی اصلی.پس ابتدا با کسب معرفت و شناخت بايد راه را باز کرد و ثانيا با انجام واجبات و ترک محرمات دل و قلب را صاف کرد .
همانطور که در نظام خلقت با سلسله قوانین علت و معلولی روبرو هستیم در امور معنوی نیز قوانین خاصی وجود دارد وجود این کرامات نیز تابع قانون خاص خودش است چنانچه شرایط روحی از نظر ظرفیت در شخص فراهم باشد می تواند به این مقام برسد واستحقاق رسیدن دارد اما چنانچه شرایطش نباشد شخص قادر نخواهد بود. بنابراین مرتکب گناه شدن شرط رسیدن به این مقام را از افراد سلب می کند.
طبیعتا کسی که گناه را ترک نماید به همان میزان ترک کردن گناه،خداوند دریچه های رحمت را بر او می گشاید.رسیدن به مقامات معنوی وتوانایی داراشدن چشم برزخی ویا طی الارض نمودن ،وتحصیل قدرت مافوق طبیعی نیازمند به کسب مقدماتی است که مهمترین آنها تحصیل معرفت نفس است؛ وبعد از کسب معرفت است که انسان قدم در راه تزکیه می گذارد واز طرفی به پاک سازی و پالایش درون از آلودگی ها اقدام می نماید. و از طرف دیگر به آراستگی نسبت به خصال نیک قدم بر می دارد.با توجه به این که عالم برزخ از جنس این عالم نیست بنابراین هرچقدر انسان از دلبستگی ووابستگی به مادیات دور باشد به همان میزان می تواند چشم برزخی خود را باز نماید.

چنانچه در روایات داریم که:
عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلی الله علیه وآله) قال الله: ما تحبب الی عبدی به شیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته؛

از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی‌تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می‌آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می‌باشم آن گاه که می‌شنود و بینایی او می‌باشم آن گاه که می‌بیند و زبان او می‌باشم آن گاه که سخن می‌گوید و دست او می‌باشم آن گاه که ضربه می‌زند و پای او می‌باشم آن گاه که راه می‌رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می‌کنم و اگر از من درخواست کند به او می‌دهم. (1)

توجه کنید که انجام نوافل در روایت فرع بر انجام واجبات وترک محرمات است یعنی در مرحله ی اول انسان انجام واجبات وترک محرمات را رعایت می نماید ودر ادامه با تکیه بر نوافل می تواند چنین مقامی را بدست آوردومقدار و نوع دامنه‌ی دید برزخی هر شخص هم بستگی به میزان معرفت و مقدار فاصله گرفتن او از عالم ماده دارد.توجه کنید که که چشم برزخی با چند توصیه باز نمی‌شود، بلکه این کار نیازمند تلاش پیگیر و مجاهده و جهاد مداوم با نفس است؛ رسیدن به این مقامات به راحتی نصیب کسی نمی شود ولازم است انسان مراحل ترک گناه وتوبه را یکی پس از دیگری طی کند تمام حقوق الهی را ادا نموده وحق الناسی برگردنش نباشد وحتی از امور شبهه ناک نیز پرهیز نماید تا بتواند چنین مقامات معنوی را درک کند.
توجه کنید که این مقامات دارای مراتب است وبرای هر کس با توجه به میزان معرفت وموفقیت در طی طریق ،ممکن است زمانی طول بکشد که این زمان متفاوت است با زمانی که اشخاص دیگر برای رسیدن به این مقام بدان نیازمندند.

البته در روايتى از پيامبر گرامى اسلام آمده است:
«من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه؛ هر كس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص ورزد خداوند چشمه ‏هاى حكمت را از قلبش بر زبانش جارى مى ‏سازد .(2)

با توجه به ظرفیت انسان، تكرار «چهل بار» موجب يك ملكه معنوى و تعميق يك رفتار پسنديده و قابليت نزول فيض خاص خداوند مى ‏شود.البته لازم است توجه کنیم انچه که در روایت به ان اشاره شده است اخلاص است که رسیدن به مقام مخلصین نیزدشوار است.

1 اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352

2 (سفينه ‏البحار، شيخ عباس قمى، ماده خلص).

موضوع قفل شده است