جمع بندی نسبت ناشکری به سایر گناهان

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسبت ناشکری به سایر گناهان

سلام. گفته می شود که پیامبر بر امتشان، بیشتر از سایر گناهان، از ناشکری نگران بودند و گفته می شود که ناشکری است که پیوند با خدا را قطع می کند و نه سایر گناهان و مانند اینها.

اگر اینطور است، لطفاً دلایل عقلی و نقلی این مسئله را ذکر بفرمایید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

مسلمان ایرانی;606533 نوشت:
سلام. گفته می شود که پیامبر بر امتشان، بیشتر از سایر گناهان، از ناشکری نگران بودند و گفته می شود که ناشکری است که پیوند با خدا را قطع می کند و نه سایر گناهان و مانند اینها.

اگر اینطور است، لطفاً دلایل عقلی و نقلی این مسئله را ذکر بفرمایید.

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
1-بنده چنین نقلی را در مجامع روایی پیدا نکردم. اگر حضرتعالی منبع چنین بیانی را در اختیار دارید، مطرح بفرمایید تا بتوانیم آن را مورد بحث قرار دهیم
2-به طور کل، گناه کردن ناشکری محسوب می‌شود . امام صادق علیه السلام در بیانی فرمودند: «شُکرُ النِّعمَةِ إجتِنابُ المَحارِمِ: «شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود».[1]

پی‌نوشت:
1-نورالثقلین، ج 2، ص 529.

سمیع;607621 نوشت:
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
1-بنده چنین نقلی را در مجامع روایی پیدا نکردم. اگر حضرتعالی منبع چنین بیانی را در اختیار دارید، مطرح بفرمایید تا بتوانیم آن را مورد بحث قرار دهیم
2-به طور کل، گناه کردن ناشکری محسوب می‌شود . امام صادق علیه السلام در بیانی فرمودند: «شُکرُ النِّعمَةِ إجتِنابُ المَحارِمِ: «شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود».[1]

پی‌نوشت:
1-نورالثقلین، ج 2، ص 529.

با سلام. منبعش را باید از کارشناس حدیث بپرسم، ولی خب با تعبیر این روایت، آیا کسی جز معصوم می تواند شکر نعمت را به جا بیاورد؟

بعلاوه، آیا شکر همین یک مصداق را دارد یا مصادیق دیگری نیز به آن نسبت داده شده است؟

[="Navy"]

مسلمان ایرانی;606533 نوشت:
سلام. گفته می شود که پیامبر بر امتشان، بیشتر از سایر گناهان، از ناشکری نگران بودند و گفته می شود که ناشکری است که پیوند با خدا را قطع می کند و نه سایر گناهان و مانند اینها.
اگر اینطور است، لطفاً دلایل عقلی و نقلی این مسئله را ذکر بفرمایید.

سلام
در آیات قرآن آمده
مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿النساء: ١٤٧﴾
چرا خدا شما را عذاب كند اگر شکرگزار باشيد و ايمان آوريد؟ در حالى كه خدا شكرپذير و داناست

در آيه فوق موضوع" شكرگزارى" مقدم بر" ايمان" داشته شده است و اين به خاطر آن است كه تا انسان نعمتها و مواهب او را نشناسد و به مقام شكرگزارى نرسد، نميتواند خود او را بشناسد چه اينكه نعمتهاى او وسيله ‏اى هستند براى شناسايى- در كتب عقائد اسلامى نيز در بحث لزوم شناسايى خدا (وجوب معرفة اللَّه) جمعى از محققان از طريق" وجوب شكر منعم" استدلال ميكنند و مساله وجوب فطرى شكرگزارى را در برابر" نعمت بخش" طريقى براى لزوم شناسايى او قرار ميدهند .

اما در روایات هم آمده است
وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَاشِدٍ الطَّاهِرِيِ‏عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص‏ أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ.

وسائل الشيعة، ج‏16، ص: 312

و روایات دیگری که می توانید به باب الشکر در كافي ، ج‏2، ص: 94 مراجعه کنید.

مسلمان ایرانی;609607 نوشت:
با سلام. منبعش را باید از کارشناس حدیث بپرسم، ولی خب با تعبیر این روایت، آیا کسی جز معصوم می تواند شکر نعمت را به جا بیاورد؟

باسمه تعالی
اگر اجتناب از محارم ممکن نبود که حق تعالی آن را از ما نمی خواست و تکلیف به ما لا یطاق بود[تکلیف به چیزی که در طاقت و توان انسان نیست]. حکمت الهی ایجاب می کند، اموری را از انسان بخواهد که در طاقت انسان باشد.

پس معلوم است که انسان می تواند اجتناب از محارم داشته باشد و شکر نعم الهی را انجام دهد.

مسلمان ایرانی;609608 نوشت:
بعلاوه، آیا شکر همین یک مصداق را دارد یا مصادیق دیگری نیز به آن نسبت داده شده است؟

باسمه تعالی

شكر نعمت مراحلى دارد:
الف) شكر قلبى، كه انسان همه‏ نعمت‏ها را از خداوند بداند.(1)

معتقد باشد كه همه نعمت ها از جانب حق و مستند به اوست. به اسباب ظاهري از مال و جاه، علم و قدرت، مقام و منصب، رئيس و مشترى و ساير وسائل مستند نداند . مثل اكثر مردم نباشد كه به زبان اظهار كنند كه همه نعمت‏ها مستند به حق است، ولى در باطن مستند به اين امور بدانند .(2)
ب) شكر زبانى، نظير گفتن «الحمد لله»

ج) شكر عملى، كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسير رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مى ‏آيد.

پی نوشت ها :
1.‏مكارم شيرازى، تفسير نمونه،‏دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1374 ش‏، چاپ اول‏، ج 6، ص 264.
2.طيب ‏، اطيب البيان في تفسير القرآن‏، انتشارات اسلام‏، تهران‏، 1378 ش‏، چاپ دوم‏، ج‏2 ، ص296.


پرسش:
گفته می شود که پیامبر بر امتشان، بیشتر از سایر گناهان، از ناشکری نگران بودند و گفته می شود که ناشکری است که پیوند با خدا را قطع می کند و نه سایر گناهان و مانند اینها.اگر اینطور است، لطفاً دلایل عقلی و نقلی این مسئله را ذکر بفرمایید.
پاسخ:
1-بنده چنین نقلی را در مجامع روایی پیدا نکردم.
2-به طور کل، گناه کردن ناشکری محسوب می‌شود . امام صادق (علیه السلام) در بیانی فرمودند: «شُکرُ النِّعمَةِ إجتِنابُ المَحارِمِ (1) شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود»

البته شكر نعمت مراحلى دارد:
الف) شكر قلبى، كه انسان همه‏ نعمت‏ها را از خداوند بداند.[2]

معتقد باشد كه همه نعمت ها از جانب حق و مستند به اوست. به اسباب ظاهري از مال و جاه، علم و قدرت، مقام و منصب، رئيس و مشترى و ساير وسائل مستند نداند . مثل اكثر مردم نباشد كه به زبان اظهار كنند كه همه نعمت‏ها مستند به حق است، ولى در باطن مستند به اين امور بدانند .[3]
ب) شكر زبانى، نظير گفتن «الحمد لله»

ج) شكر عملى، كه با انجام عبادات و صرف كردن عمر و اموال در مسير رضاى خدا و خدمت به مردم به دست مى ‏آيد.

پی نوشت :
1.كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي(ط- الإسلامية)،ج2،ص95، دار الكتب الإسلامية،تهران‏،1407 ق‏.
2.‏مكارم شيرازى، تفسير نمونه،‏ج 6، ص 264،دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1374 ش‏، چاپ اول‏.
3.طيب، عبدالحسین، اطيب البيان في تفسير القرآن‏، ج‏2، ص296، انتشارات اسلام‏، تهران‏، 1378 ش‏، چاپ دوم‏.

موضوع قفل شده است