خدا چگونه به خودش نیازمند است؟

تب‌های اولیه

71 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا چگونه به خودش نیازمند است؟

کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صفا

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

با سلام و عرض ادب
فرمایش جنابعالی وقتی می تواند مورد بحث قرار گیرد که بتوانیم بین خداوند و خود خداوند وجه تمییز واقعی قائل شویم به عبارت دیگر بتوانیم بگوییم خدا یک چیز است و خود خدا یک چیز دیگر! حال آنکه بدیهی است؛ این فقط یک تصور فرضی است و در حقیقت هیچ میزی بین ایندو نیست. لذا نمی توان یکی را اصل و دیگری را فرع قرار داد تا بدنبال آن بحث بکنیم که فرع به اصل نیاز دارد یا خیر؟

[="Tahoma"][="Navy"]

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

سلام
چون خدای متعال ماهیت ندارد تا بالغیر باشد
بله اگر ماهیت داشت ذاتش به وجود عینی خارجی اش نیازمند بود اما خدای متعال عین الوجود است و در چنین وجودی ذات ، عین وجود و تحقق خارجی است لذا طرفینی بین شوون ذاتی و وجودی او تحقق نمی یابد که بگوییم خداوند به وجودش نیازمند است
یا علیم[/]

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

چرا خدارو تفسیر میکنی؟ چرا فک میکنی که خدارو میتونی بفهمی ؟ به این چیزا فک نکن...چرا برای به دست اوردنش یه کاره دیگه نمیکنی؟ تو بهش اعتماد کن...به قرانش گوش کن و کار بد نکن اگه بعد 2 ماه از زمین تا اسمون تغیییر نکردی...تف و لعنتم کن.

40tobe;606862 نوشت:
چرا خدارو تفسیر میکنی؟ چرا فک میکنی که خدارو میتونی بفهمی ؟ به این چیزا فک نکن...چرا برای به دست اوردنش یه کاره دیگه نمیکنی؟ تو بهش اعتماد کن...به قرانش گوش کن و کار بد نکن اگه بعد 2 ماه از زمین تا اسمون تغیییر نکردی...تف و لعنتم کن

با سلام و عرض ادب
ضمن تقدیر از شما بابت مشارکت در بحث، لازم دیدم در مورد فرمایش شما کمی توضیح بدهم.
اگر مجموعه معارف اسلام را در نظر بگیریم، مثل مثلثی است که عقائد، احکام، اخلاق سه ضلع این مثلثند البته با این تفاوت که همه در یک منزلت قرار ندارند بلکه در این میان عقائد به مشابه قاعده این مثلث است که اخلاق و احکام دقیقا بر مبنایی آن طرح ریزی شده است. مشکلات ما نیز در این دو زمینه بازگشت به کوتاهی ما در زمینه عقائد دارد.
اسلام به ما دستور داده عقائد خود را بر مبنای استدلال و بر هان، نه تقلید بنا کنیم. از اینرو از پرسشگری در این زمینه نیز استقبال نموده است.
توحید در بین اصول اعتقادی بنیادی ترین اصل می باشد لذا باید دقیقترین برهان ها پیرامون آن عرضه و اقامه گردد. منتهی باید دقت داشته باشیم شناخت ما به آن موجود بینهایت که کمال مطلق است، نهایتا بشکل اجمالی امکان تحقق دارد و هیچ گاه نمی توانیم به کنه ذات او دست یابیم. چرا که «الله اکبر من ان یوصف».

صفا;606997 نوشت:
ا سلام و عرض ادب
ضمن تقدیر از شما بابت مشارکت در بحث، لازم دیدم در مورد فرمایش شما کمی توضیح بدهم.
اگر مجموعه معارف اسلام را در نظر بگیریم، مثل مثلثی است که عقائد، احکام، اخلاق سه ضلع این مثلثند البته با این تفاوت که همه در یک منزلت قرار ندارند بلکه در این میان عقائد به مشابه قاعده این مثلث است که اخلاق و احکام دقیقا بر مبنایی آن طرح ریزی شده است. مشکلات ما نیز در این دو زمینه بازگشت به کوتاهی ما در زمینه عقائد دارد.
اسلام به ما دستور داده عقائد خود را بر مبنای استدلال و بر هان، نه تقلید بنا کنیم. از اینرو از پرسشگری در این زمینه نیز استقبال نموده است.
توحید در بین اصول اعتقادی بنیادی ترین اصل می باشد لذا باید دقیقترین برهان ها پیرامون آن عرضه و اقامه گردد. منتهی باید دقت داشته باشیم شناخت ما به آن موجود بینهایت که کمال مطلق است، نهایتا بشکل اجمالی امکان تحقق دارد و هیچ گاه نمی توانیم به کنه ذات او دست یابیم. چرا که «الله اکبر من ان یوصف».

سلام و عرض ادب
من کاملا موافقم که برهان میخواد ایمان و باید گام به گام به خدا رسید...
برهان از این بیشتر که الان دارم تایپ میکنم؟ برهان از این بیشتر که ؟... یه نگاه چند ثانیه ای تو اینه کافیه که به خدا برسی...من موندم والا...جدیدا تو اسک دین میبینم یه بابایی بخاطر یه ایه قران که حالیش نمیشه کل قران زیر سوال میبره ...
اتیش میگیرم.
دست خودمم نیست حرص میخورم ...فکر میکنن تفسیر قران راحته

یه تعریف ساده از قران :
اسه فهمیدن خدا همین کافی که من دارم تایپ میکنم…

..
وقتی یخورده رابطت با قران خوب میشه تصمیم میگیری که قران بخونی و به خصوص با تفصیر اما خب ممکنه در حین قران خوندن کلی برات شبهه به وجود بیاد که کاملا طبیعیه…برای فهم قران کاملا باید پازل باز یا به قول معروف شطرنج باز ماهری باشی چون دقیقا قران یه پاذله که باید به هم وصل بشه…و چون خود خدا با نیروی غیبش ازش مراقبت کرده پس هیچ اشتباهی نداره در واقع خوده ما هستیم که شطرنجباز نیستیم برای فهمیدن قران باید کاملا بهش احاطه داشته باشی و کل ایات رو حفظ باشی اونوقت تازه کارت شروع میشه و باید تیکه های پازل کنار هم قرار بدی تا بتونی یه ایه رو بفهمی
در واقع کسی که از ایات قران یه تناقصی پیدا میکنه اتفاقا خدا میگه این بنده من تازه داره راه میوفته و اتفاقا خوشحال میشه که بری دنبال جواب سوالت…ولی ما تا یه ایه نمیفهمیم سریع میگیم این کلام خدا نیستو از این حرفا
..
.
الله اکبر!!!
از این چیزا من تو اسک دینم زیاد دیدم.
حالا من باید یه خسته نباشیدم به همتون بگم واقعا صبرتون زیاده !!! من هیچوقت نمیتونم انقدر صبور باشم نسبت به کسایی که راحت خدارو با چهار تا برهان رد میکنن یا ... برهان کیلو چنده .مگه خدا به ما عقل نداده؟ چرا مثل توتی حرف اینو اونو تایید میکنیم؟ خدا عقل داده برید خودتون ببینید که حتی دستو پاهامونم دارن شهادت میدن .

40tobe;607018 نوشت:
من کاملا موافقم که برهان میخواد ایمان و باید گام به گام به خدا رسید...
برهان از این بیشتر که الان دارم تایپ میکنم؟ برهان از این بیشتر که ؟... یه نگاه چند ثانیه ای تو اینه کافیه که به خدا برسی...

با سلام و عرض ادب
براهین بر دو دسته تقسیم می شوند، براهین مجمله و براهین مفصله
تفاوت این دو نوع تفاوت واقعی نیست فقط در کیفیت بیان است در یک نوع شما صغری و کبری را با تفصیل و توضیح بیشتر بیان می کنید و در یکی دیگر مختصرتر!
روایت است روزی پیامبر از پیرزنی که مشغول ریسندگی بود پرسیدند خدا را از کجا یافتی ؟ گفت از حرکت چرخ ریسندگی در اثر حرکت دست من و ایستایی آن در اثر ایستایی دست من! کلام این پیر زن یک استدلال است، همانطور که کلام شما نیز یک استدلال است.
جنابعالی در بیان خود از برهان مجمله بهره بردید

40tobe;607018 نوشت:
وقتی یخورده رابطت با قران خوب میشه تصمیم میگیری که قران بخونی و به خصوص با تفصیر اما خب ممکنه در حین قران خوندن کلی برات شبهه به وجود بیاد که کاملا طبیعیه…برای فهم قران کاملا باید پازل باز یا به قول معروف شطرنج باز ماهری باشی چون دقیقا قران یه پاذله که باید به هم وصل بشه…و چون خود خدا با نیروی غیبش ازش مراقبت کرده پس هیچ اشتباهی نداره در واقع خوده ما هستیم که شطرنجباز نیستیم برای فهمیدن قران باید کاملا بهش احاطه داشته باشی و کل ایات رو حفظ باشی اونوقت تازه کارت شروع میشه و باید تیکه های پازل کنار هم قرار بدی تا بتونی یه ایه رو بفهمی
در واقع کسی که از ایات قران یه تناقصی پیدا میکنه اتفاقا خدا میگه این بنده من تازه داره راه میوفته و اتفاقا خوشحال میشه که بری دنبال جواب سوالت…ولی ما تا یه ایه نمیفهمیم سریع میگیم این کلام خدا نیستو از این حرفا

البته ما تا بحال با خواندن قران سوال برایمان پیش آمده ولی شبهه نه!
آنچه را که شما با عنوان شطرنج بازی یاد می کنید با کمی مسامحه «تفسیر قرآن به قرآن» نامیده می شود
40tobe;607018 نوشت:
الله اکبر!!!
از این چیزا من تو اسک دینم زیاد دیدم.
حالا من باید یه خسته نباشیدم به همتون بگم واقعا صبرتون زیاده !!! من هیچوقت نمیتونم انقدر صبور باشم نسبت به کسایی که راحت خدارو با چهار تا برهان رد میکنن یا ... برهان کیلو چنده .مگه خدا به ما عقل نداده؟ چرا مثل توتی حرف اینو اونو تایید میکنیم؟ خدا عقل داده برید خودتون ببینید که حتی دستو پاهامونم دارن شهادت میدن .

البته تاکنون برهانی بر رد وجود خدا اقامه نشده است، آنچه موجود است تعدادی سوال یا شبهه است که با کمی مطالعه و دقت بیشتر پاسخش واضح و روشن است.

در کل خسته نباشید...من همه کارشناسای اسک دینو قبول دارم شدید.واقعا صبر دارید سر کله میزنید با من و امثال من :ok:

40tobe;607066 نوشت:
در کل خسته نباشید...من همه کارشناسای اسک دینو قبول دارم شدید.واقعا صبر دارید سر کله میزنید با من و امثال من

با سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از نظر لطف جنابعالی، بدون تعارف عرض می کنم، پاسخگویی به سوالات دینی، و دفاع از حریم معارف محمدی(ص) موجب سر زندگی و احساس رضایت ماست، امید که در این مسیر به نحو احسن طی طریق نماییم
.

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟[/QUOTE
باسلام
از نظرمن گاهی اوقات فکرکردن به این سوالات آدمو به بی جوابی میرسونه,من همیشه نظرم براینه که همیشه بین این دنیا و آن دنیا یک حائلی وجود داره ومثل یک پرده پوشانده شده وتا زمانی که ما به آن موعد نرسیم شاید خیلی چیزهارو نتونیم درک کنیم

هدیه الهی;607082 نوشت:
اسلام
از نظرمن گاهی اوقات فکرکردن به این سوالات آدمو به بی جوابی میرسونه,من همیشه نظرم براینه که همیشه بین این دنیا و آن دنیا یک حائلی وجود داره ومثل یک پرده پوشانده شده وتا زمانی که ما به آن موعد نرسیم شاید خیلی چیزهارو نتونیم درک کنیم

با سلام و عرض ادب
اینکه عالم دارای ظاهر و باطنی است، امر درستی است و اینکه در قیامت بسیاری از این پرده ها کنار می روند و حقیقت بسیاری از امور برای عموم مردم آشکار می شود این هم امر درستی است.
ولی باید دقت داشته باشیم این دو مساله باعث نمی شود ما در این دنیا بدنبال حقیقت نرویم! بلکه باید با برهانی وجدان پسند حقیقت را یافت و از آن اطاعت نمود.

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

این بودنی که شما میگی از کجا نشات میگیره؟؟ این بودن سرمنشائش خداوند متعاله اصل بودن:ok: و این بودنهای که شما میبینی اطرافت همش اعتباری هستند و به عبارتی ممکن الوجود.همه وجود و حرکات هستی از طرف اوست به عبارتی خدا عین بودنه.و فرقی بین این دو نیست.

با سلام
فرمایش شما کاملا درسته ولی من گاهی اوقات آنقد فکرمیکنم واقعا" ذهنم هنگ میکنه آخرشم میرسم به بی جوابی

هدیه الهی;607342 نوشت:
با سلام
فرمایش شما کاملا درسته ولی من گاهی اوقات آنقد فکرمیکنم واقعا" ذهنم هنگ میکنه آخرشم میرسم به بی جوابی

با سلام و عرض ادب
با ذکر مورد سوال شاید بتوانیم کمکی بکنیم. بفرمائید، درخدمتیم

سید;607282 نوشت:
این بودنی که شما میگی از کجا نشات میگیره؟؟ این بودن سرمنشائش خداوند متعاله اصل بودن:ok: و این بودنهای که شما میبینی اطرافت همش اعتباری هستند و به عبارتی ممکن الوجود.همه وجود و حرکات هستی از طرف اوست به عبارتی خدا عین بودنه.و فرقی بین این دو نیست.

بله ولی خداوند واقعی باید از اون "بودنی" که ما می شناسیم اونقدر خودشو تهی کنه تا شناسایی نشه چرا که در اون صورت اون مخلوق ماست نه خدا

صفا;607087 نوشت:
با سلام و عرض ادب
اینکه عالم دارای ظاهر و باطنی است، امر درستی است و اینکه در قیامت بسیاری از این پرده ها کنار می روند و حقیقت بسیاری از امور برای عموم مردم آشکار می شود این هم امر درستی است.
ولی باید دقت داشته باشیم این دو مساله باعث نمی شود ما در این دنیا بدنبال حقیقت نرویم! بلکه باید با برهانی وجدان پسند حقیقت را یافت و از آن اطاعت نمود.

با سلام
می شه دقیق بگید این پرده یا حجاب چیه و به چه نحوی می خواد کنار بره

lili2020;610033 نوشت:
می شه دقیق بگید این پرده یا حجاب چیه و به چه نحوی می خواد کنار بره

با سلام و عرض ادب
این پرده ها هواها و تمایلات نفسانی ماست.علایقات شخصی ماست که باعث موضع گیری شخصی ما گاه در برابر اصلی ترین ندای عالم یعنی ندای درونی عقلمان است. اما قیامت عرصه ظهور تام و کامل قدرت و مشیت الهی است. در آن جهان اخباری که خبر از وقوع آنها داده شده به طور کامل به تحقق می پیوندند و تمام انسانها به حقیقت دعوت الهی نائل می شوند. اصالت حق و ماهیت اصلی آن برای همگان آشکار می شود. از سویی برای هیچ کس امکان انجام تمایلات شیطانی نیست بلکه برای ایشان چاره از تبعیت تام و کامل از حقیقت وجود ندارد( هرچند برای بی خبران این جهان مشاهده عینی آن جهان در آن موقع سودی نداشته باشد).

نظر من اینه که خدا نیازمنده به وجود(ذات) خدا! پس وقتی میگیم خدا(اونی که ما میگیم!) مطلقا وجود خدا نیست!!! تو اون جمله هم همینه!! اون خود که گفته وجود خداست!!

اینقدر بحث فلسفی شد که خودمم نفهمیدم چی گفتم!!!!:khaneh:

Masood11;614772 نوشت:
نظر من اینه که خدا نیازمنده به وجود(ذات) خدا! پس وقتی میگیم خدا(اونی که ما میگیم!) مطلقا وجود خدا نیست!!! تو اون جمله هم همینه!! اون خود که گفته وجود خداست!!

اینقدر بحث فلسفی شد که خودمم نفهمیدم چی گفتم!!!!

با سلام و عرض ادب
:khaneh: راستش بنده هم نفهمیدم چی گفتید
حلول ماه ربیع الاول مبارک:Gol:

ی سوال دوستان.خود خدا از کجا ب وجود اومده؟؟؟قبل خدا چی بوده؟اصلا این عالم و جهان و خدا از کجا اومدن؟؟بالاخره خود خدا هم ی جوری باید ب وجود اومده باشه ک.

mehrdad1919;615473 نوشت:
ی سوال دوستان.خود خدا از کجا ب وجود اومده؟؟؟قبل خدا چی بوده؟اصلا این عالم و جهان و خدا از کجا اومدن؟؟بالاخره خود خدا هم ی جوری باید ب وجود اومده باشه ک.

ﻣﻨﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺳﻮاﻻ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻭﻟﻲ ﻫﻨﻮﺯ ﺟﻮاﺑﻲ ﻭاﺳﺶ ﭘﻴﺪﺩا ﻛﺮﺩﻡ و ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻧﺒﺎﻳﺪ اﻧﻘﺪﺭ ﺭاﺟﺒﻪ اﻳﻦ ﭼﻴﺰا ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻲ gij

Masood11;614772 نوشت:
نظر من اینه که خدا نیازمنده به وجود(ذات) خدا! پس وقتی میگیم خدا(اونی که ما میگیم!) مطلقا وجود خدا نیست!!! تو اون جمله هم همینه!! اون خود که گفته وجود خداست!!

اینقدر بحث فلسفی شد که خودمم نفهمیدم چی گفتم!!!!:khaneh:


ﻣﻧﻢ ﻧﻤﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﺑﺪﺗﺮم ﮔﻴﭻ ﺷﺪﻡ و ﻫﻧﮓ ﻛﺮﺩﻡ[emoji5]

نمیشه گفت چند تا خدا شاید وجود داشته باشه ک ما بقیشونو نمیشناسیم؟؟وقتی ی موجودی مثل خدا ک ما میشناسیمش هست از کجا معلوم چندتا دیگه هم نباشه؟؟؟

ﻋﺎﺷﻖ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ;615476 نوشت:
ﻣﻧﻢ ﻧﻤﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﺑﺪﺗﺮم ﮔﻴﭻ ﺷﺪﻡ و ﻫﻧﮓ ﻛﺮﺩﻡ[emoji5]

جمله سنگین بود گفتم یه روز استراحت کنم بعد تفسیرش کنم!!:khandeh!:
وقتی میگیم خدا، میتونیم کل ویژگیهاشو تصور کنیم!؟ قطعا نه! پس ما برای شناخت خدا اونو در حد تصورات خودمون پایین میاریم(هر فرد)! حالا این خدایی که ما تو ذهنمون ساختیم کامله!؟ بازم نه! پس این خدا به ذات خدا(ی واقعی) وابسته ست!!

mehrdad1919;615477 نوشت:
نمیشه گفت چند تا خدا شاید وجود داشته باشه ک ما بقیشونو نمیشناسیم؟؟وقتی ی موجودی مثل خدا ک ما میشناسیمش هست از کجا معلوم چندتا دیگه هم نباشه؟؟؟

اگه بگیم چنتا خدا هست که هر کدوم نقصهایی دارن، خداییشون زیر سوال رفته چون خدا باید بی نقص باشه! و اگه بگیم چنتا خدا هست که هیچ نقصی ندارن و قدرتشون مثل همه، در واقع میگیم یکی هستن!(شاید ناقص گفته بودم! تو کتاب معارف پیش دانشگاهی گفته!!)

mehrdad1919;615473 نوشت:
ی سوال دوستان.خود خدا از کجا ب وجود اومده؟؟؟قبل خدا چی بوده؟اصلا این عالم و جهان و خدا از کجا اومدن؟؟بالاخره خود خدا هم ی جوری باید ب وجود اومده باشه ک.

با سلام خدمت دوست عزیز
این سوالتی که بیان کردید هر کدام یک باب هستند و مباحث خاص خود رو دارند که در قسمت های مربوطه مفصلا بحث شده اند اما به طور کلی عرض کنم که ما باید تصورمون رو نسبت به خدا و تمام شاونی که مربوط به خدا هستند عوض کنیم .
اینکه میگوییم خدا کی بوده ،تا کی هست،چجوری بوجود اومده،بالاخره خود خدا هم ی جوری باید ب وجود اومده باشه همه ریشه در این داره که ما خدا رو با خود و موجودات دیگه مقایسه میکنیم در حالی که قرآن میگه اینجا باید ترمز بزنید ،چون خدا لیس کمثله شیء است چون هیچ چیزی شبیه او نیست نباید مقایسه بکنید.علت تما مقایسه ها و فرض های ذهنی ما اینه که ما خدا رو مثل بقیه موجودات میدونیم.
بله خدا علم داره،حیات داره،قدرت داره؛اما نه مثل ما

بخاطر همین نمیشه بگیم که حیات خدا از یه زمانی شروع شده یا...

mehrdad1919;615473 نوشت:
ی سوال دوستان.خود خدا از کجا ب وجود اومده؟؟؟قبل خدا چی بوده؟اصلا این عالم و جهان و خدا از کجا اومدن؟؟بالاخره خود خدا هم ی جوری باید ب وجود اومده باشه ک.

با سلام و عرض ادب
ما می دانیم برخی موجودات در اصل وجود و چگونگی وجود خود به غیر و دیگری نیازمندند. اگر همه موجودات دارای این ویژگی باشند آنوقت در واقع هیچ موجودی باید به وجود نمی آمد چون فرض این است که همه به یکدیگر محتاجند لذا برای ایجاد جهان باید موجودی باشد که در اصل وجود و کیفیت وجودش به هیچ موجود دیگری نیازمند نباشد تا با برطرف نمودن نیازها موجب ایجاد دیگر موجودات گردد. این موجود غیر نیازمند را خدا می نامیم.
براین اساس طرح این سوال که خدا از کجا آمده صحیح نیست. چون اگر قرار بر این باشد که خود خدا از چیز دیگری ایجاد شده باشد همین پرسش در مورد همان چیز مطرح می شود باید در ایجاد آفرینش به موجودی ختم بشویم که بی نیاز مطلق است.

mehrdad1919;615477 نوشت:
نمیشه گفت چند تا خدا شاید وجود داشته باشه ک ما بقیشونو نمیشناسیم؟؟وقتی ی موجودی مثل خدا ک ما میشناسیمش هست از کجا معلوم چندتا دیگه هم نباشه؟؟؟

با سلام و عرض ادب
در پست قبلی اثبات نمودیم، خدا باید بی نیاز مطلق باشد.
بی نیاز مطلق یعنی قادر مطلق، قادر مطلق یعنی موجودی که امکان تصرف در تمام موجودات غیر را دارد. اگر دو خدا باشد یعنی دو قادر مطلق است فرض دو قادر مطلق محال است. چون اگر برفرض a که قادر مطلق است باید توان تصرف در b که قادر مطلق است را داشته باشد در این میان bکه قادر مطلق است باید توان دفع تصرف a را داشته باشد اگر این توان را داشته باشد در واقعa دیگر قادر مطلق نیست و فقط b قادر مطلق است و اگر نداشته باشد در واقع فقط a مطلق است پس فرض دو قادر مطلق محال است.
حضرت امام علی علیه اسلام با بیانی ساده در پاسخ این قضیه به امام حسن(ع) می فرمایند:« اگر خدایی غیر از این خدا وجود داشت باید پیامبرانی برای معرفی خود ارسال می نمود».(مضمون حدیث)

از کجا معلوم خدا بی نیاز باشه؟؟منظورم اینه شاید در مقابل خواسته هایی ک ما ازش داریم بی نیازه و میتونه انجام بده.اصلا ما چرا اصرار داریم ک موجود بی نیاز واسه این جهان لازمه.اگه اینطوری ک شما میگید هیچ چیزی وجود واقعی نداره جز خدا.یعنی فقط خداست و کل این جهان هم وجود نداشته.یعنی ی موجود فثط وجود داره اونم خداست

دوستان از کجا معلوم خدا ب خلق کردن مت نیاز نداشته؟؟

mehrdad1919;615689 نوشت:
از کجا معلوم خدا بی نیاز باشه؟؟

با سلام و عرض ادب
پاسخ جنابعالی در را پست قبلی دادم برای تاکید به عینه تکرار می نمایم اگر با استدلال بنده اشکال دارید با ذکر محل اشکال مرقوم بفرمایید؛

«

ما می دانیم برخی موجودات در اصل وجود و چگونگی وجود خود به غیر و دیگری نیازمندند. اگر همه موجودات دارای این ویژگی باشند آنوقت در واقع هیچ موجودی باید به وجود نمی آمد چون فرض این است که همه به یکدیگر محتاجند لذا برای ایجاد جهان باید موجودی باشد که در اصل وجود و کیفیت وجودش به هیچ موجود دیگری نیازمند نباشد تا با برطرف نمودن نیازها موجب ایجاد دیگر موجودات گردد. این موجود غیر نیازمند را خدا می نامیم.

براین اساس طرح این سوال که خدا از کجا آمده صحیح نیست. چون اگر قرار بر این باشد که خود خدا از چیز دیگری ایجاد شده باشد همین پرسش در مورد همان چیز مطرح می شود باید در ایجاد آفرینش به موجودی ختم بشویم که بی نیاز مطلق است».

همین موجود بی نیاز مطلق هم بالاخره از ی چیزی ساخته شده دیگه.

mehrdad1919;615800 نوشت:
همین موجود بی نیاز مطلق هم بالاخره از ی چیزی ساخته شده دیگه.

با سلام و عدض ادب
اینکه می شه تناقض هم بی نیازه مطلقه و هم نیازمند به ماده ای جهت ساخته شدن و هم سازنده و ....؟؟؟؟؟

نظر منم همینه

mehrdad1919;618298 نوشت:
نظر منم همینه

با سلام و عرض ادب
کلامتان مبهم است! ، شما موافق کدام نظر هستید؟. در صورت امکان توضیحی ارائه بفرمایید.

خداوند موجودی کامل است و تمام صفات نیکو را به صورت نا محدود داراست و از تمام عیب و نیاز ها مبراست
قدرت و بی نهایتی خداوند و دارابودن همه ی صفات او را الله می کند
نیاز یعنی دارا بودن نقص و نیاز یعنی اگر موجودی کامل نباشد (صفات محدود داشته باشد یا صفاتی را دارا نباشد ) که برای بر طرف کردن آن به چیز های غیر نیاز است و چون خداوند موجودی کامل از هر نقص و عیبی مبراست هیچ نیازی ندارد.

مقسومی;625114 نوشت:
خداوند موجودی کامل است و تمام صفات نیکو را به صورت نا محدود داراست و از تمام عیب و نیاز ها مبراست

با سلام و عرض ادب
این قسمت کلامتان صحیح و درست است.
مقسومی;625114 نوشت:
اسم خدا یا الله همه مخلوقات در بر می گیرد

در توضیح باید عرض کنم لفظ جلاله «الله» اشاره به تمام صفات و کمالات خداوند است. اگر لفظی مثل لفظ «رحمان» تکیه بر صفت خاصی داشته باشد لفظ «الله» اشاره به تمام صفات الهی است لذا وقتی ما خدا را با لفظ«الله» می خوانیم. در واقع خدا را با تمام صفاتش می خوانیم.
از اینرو نمی توان گفت لفظ «الله» شامل تمام مخلوقات است!
مقسومی;625114 نوشت:
نیاز یعنی دارا بودن نقص

بهتر است این گونه بگوییم: نیاز یعنی نبود کمال لذا موجود نیازمند یعنی موجودی که کامل نیست. خدا چون کامل است هیچ نیازی در او نیست.

ممنون از راهنماییتون

مقسومی;625178 نوشت:
ممنون از راهنماییتون

با سلام و عرض ادب
ممنون از همراهی و تواضعتان، ان شاء الله همیشه پیروز و شادمان باشید.

صفا;615697 نوشت:

با سلام و عرض ادب
پاسخ جنابعالی در را پست قبلی دادم برای تاکید به عینه تکرار می نمایم اگر با استدلال بنده اشکال دارید با ذکر محل اشکال مرقوم بفرمایید؛

«

ما می دانیم برخی موجودات در اصل وجود و چگونگی وجود خود به غیر و دیگری نیازمندند. اگر همه موجودات دارای این ویژگی باشند آنوقت در واقع هیچ موجودی باید به وجود نمی آمد چون فرض این است که همه به یکدیگر محتاجند لذا برای ایجاد جهان باید موجودی باشد که در اصل وجود و کیفیت وجودش به هیچ موجود دیگری نیازمند نباشد تا با برطرف نمودن نیازها موجب ایجاد دیگر موجودات گردد. این موجود غیر نیازمند را خدا می نامیم.

براین اساس طرح این سوال که خدا از کجا آمده صحیح نیست. چون اگر قرار بر این باشد که خود خدا از چیز دیگری ایجاد شده باشد همین پرسش در مورد همان چیز مطرح می شود باید در ایجاد آفرینش به موجودی ختم بشویم که بی نیاز مطلق است».


با سلام
خداوند خیلی هم بی نیاز نیست ها
تا آفریده نباشه آفریدگار معنی پیدا نمی کنه

mehrdad1919;615693 نوشت:
دوستان از کجا معلوم خدا ب خلق کردن مت نیاز نداشته؟؟

اگه ما نبودیم خداوند چه طوری می خواست متجلی بشه؟

Masood11;614772 نوشت:
اینقدر بحث فلسفی شد که خودمم نفهمیدم چی گفتم!!!!

نه بابا این قدرها هم سنگین نیست یعنی اگه سنگین هاشو ببینی چی می گی بحث کردن در بعضی از تاپیک هایی که دوستان اسک دینی می ذارن واقعا" هم تخصص لازم و هم حوصله زیاد به علاوه علاقه می خواد من خودم بعضی وقتها نمی فهمم چی دارن میگن واقعا" اونجا جای هنگ کردنه:Gol:

lili2020;627694 نوشت:
با سلام
خداوند خیلی هم بی نیاز نیست ها
تا آفریده نباشه آفریدگار معنی پیدا نمی کنه

با سلام و عرض ادب

مقدمه اول:خداوند قدرت آفریدن را قبل از آفرینش دارا بود یا بعد از آفرینش؟همه می دانیم که قبل از آفرینش!لذا قبل از آفرینش و قبل وجود آفریده، او قدرت بر خلق دارد.

مقدمه دوم:بعد از آفریدن به خدا آفریننده گفته می شود ولی آیا این صفت بر کمالات او اضافه می کند؟ خیر!

نتیجه:خداوند قبل از خلق، قدرت بر خلق داشته و این قدرت بر خلق کمال است. ولی اینکه به او آفریننده بگویند کمالی برای او به حساب نمی آید. لذا خداوند احتیاجی به آن ندارد.

[=book antiqua]در جواب سوال دوستاني كه ميگن خدا از چي خلق شده يا اين كه قبل از خدا چي بوده و سوالات مشابه يه برهان بگم:
من و شما هر كدوم از پدر و مادري به دنيا اومديم. پدر و مادرامون هم از پدر و مادري. اونا هم از پدر و مادري و... اين سلسله ي تولدها و خلق شدن ها همين طور ادامه داره.. اگه اين سلسله به يه جايي ختم نشه يعني هيچ وقت شروع نشده. پس بايد به يك موجود اوليه ختم بشه. اما اون موجود چه خصوصياتي بايد داشته باشه كه بشه گفت اولين موجوده؟
اولا: بايد خودش خلق نشده باشه. چون اگر خودش هم خلق شده باشه دوباره توي همين سلسله ي مخلوقات قرار ميگيره و دوباره ابتداي خلقت زير سوال ميره و وقتي خلقتي شروع نشده باشه ادامه داشتنش هم خنده داره.
دوما:بايد هيچ نقصي نداشته باشه. چون هر نقص يعني نيازمند بودنش. و وقتي نياز داره محتاج به غير از خودش ميشه پس بايد قبل از خودش موجودي باشه كه بتونه نيازش رو رفع كنه كه ميشه همون بالايي. در ضمن نمي تونه اين موجود كه اون نقص رو نداره تو مخلوقات خودش باشه. چون كسي كه چيزي رو نداره نمي تونه به ديگري بده.
سوما: نبايد جسم باشه. چون جسم بودن يعني اين كه از ماده اي خلق شده و لازمه اي اين گفته اينه كه قبل از خود اون موجود اون ماده وجود داشته باشه كه دوباره همون آش و همون كاسه. تازه خود اون ماده هم مركب از اجزائيه كه اون اجزاء هم قبل از خود اون ماده بودن.
از همه مهم تر اين كه اهل بيت عليهم السلام شديدا نهي كردن از تفكر در ذات خدا. چون بي نتيجه اس و جز دوري از خدا نتيجه اي نخواهد داشت.

salehi1991amin;627878 نوشت:
با سلام با چه اصلی قضیایی مثل این که معلول نیازمند علت است و سا نظم نمایانگر هدف است را به کل تعمیم میدهیم و می گوییم هر معلولی علتی دارد یا هر نظمی هدهی دارد شاید در واقع این چنین نباشد و معلولی باشد که نیاز به علت نداشته باشد پس تعمیم ما اشتباه است و نمی شود گفت که معرفت یقینی وجود دارد.اشکال نظر بنده کجاست؟

با عرض سلام و خسته نباشید
بر اساس دو امر به این مطلب پاسخ داده نمی شود:
1) این سوال خارج از موضوع بحث است و طرح یک مطلب جدید است.
2) عین همین عبارت در تایپیک جداگانه زیر توسط خوتان مطرح شده است و طبق قانون سایت برای حفظ نظم مباحث هر کارشناسی در موضوع خاص خود امکان پاسخگویی دارد. لذا بهتر است پاسخ سوالتان را تایپیک مذبور پیگیری نمایید.
http://www.askdin.com/thread46165.html

صفا;627785 نوشت:
مقدمه دوم:بعد از آفریدن به خدا آفریننده گفته می شود ولی آیا این صفت بر کمالات او اضافه می کند؟ خیر!

تا قبل از این که خلق کنه چه طور کامل بوده در صورتیکه صفات علم و قدرت و جود و فضل اون به دلیل نبود آفریده ناقص مونده(لازمه صفات خداوند وجود آفریده است)
صفا;627785 نوشت:
نتیجه:خداوند قبل از خلق، قدرت بر خلق داشته و این قدرت بر خلق کمال است.

قدرت خالی کمال محسوب نمی شه نمود هم باید پیدا کنه
اگه خدا نور باشه چه طور کامله وقتی روشنایی نداشته باشه؟

ferghe;627796 نوشت:
اولا: بايد خودش خلق نشده باشه. چون اگر خودش هم خلق شده باشه دوباره توي همين سلسله ي مخلوقات قرار ميگيره و دوباره ابتداي خلقت زير سوال ميره و وقتي خلقتي شروع نشده باشه ادامه داشتنش هم خنده داره.
دوما:بايد هيچ نقصي نداشته باشه. چون هر نقص يعني نيازمند بودنش. و وقتي نياز داره محتاج به غير از خودش ميشه پس بايد قبل از خودش موجودي باشه كه بتونه نيازش رو رفع كنه كه ميشه همون بالايي. در ضمن نمي تونه اين موجود كه اون نقص رو نداره تو مخلوقات خودش باشه. چون كسي كه چيزي رو نداره نمي تونه به ديگري بده.

بله می شه گفت چون تسلسل باطله در نتیجه باید خدایی وجود داشته باشه ولی مقام پروردگاری خیلی والاتر و متعالی تر از این دلایل یا حتی فقط خالق و مخلوق بودنه

ferghe;627796 نوشت:
سوما: نبايد جسم باشه. چون جسم بودن يعني اين كه از ماده اي خلق شده و لازمه اي اين گفته اينه كه قبل از خود اون موجود اون ماده وجود داشته باشه كه دوباره همون آش و همون كاسه. تازه خود اون ماده هم مركب از اجزائيه كه اون اجزاء هم قبل از خود اون ماده بودن.

اگه خداوند جسم نباشه یا خاصیت مادی نداشته باشه چه طور این خاصیتو به ما انتقال داده وقتی خودش فاقد اون بوده؟
دوم اگه موجودی غیر از خدا در این جهان وجود داشته باشه حالا هر چه قدر هم ضعیف باشه آیا خداوند دارای شریک نمی شه؟البته به این توجه نکن که اون موجود چه قدر ضعیفه بلکه به این توجه کن که اون در مقابل خدا ابراز وجود کرده

lili2020;605425 نوشت:
کسی می گفت :در وصف خدا می گیم خداوند واجب الوجودی است که بی نیاز است پس خداوند به بودن هم احتیاجی ندارد پس نیست.
شاید شما بگید منظور از بی نیازی خداوند بی نیاز از غیر است پس خداوند چگونه به خودش نیازمند است؟

سلام دوست گرامی
حتما این حدیث را شنیدید که پیامبر فرمود: علی برای من به منزله هارون است برای موسی «الا لا نبی بعدی» به این تفاوت که بعد ازمن پیامبری نخواهد آمد. شخصی پس از پیامبر ادعای پیامبری کرد وقتی گفتند که پس از پیامبر درهای نبوت بسته شده و پیامبری نخواهد آمد او گفت من همان « لا» هستم که پیامبر فرموده.:khaneh::ghash:

این سوال هم من را به یاد این داستان انداخت. اینکه خداوند بی نیاز مطلق است یعنی به هیچ چیز نیاز ندارد بودن که چیز نیست که خدا بخواهد به آن محتاج باشد یا نباشد بودن صفت است که بیان کننده وجود اوست . و او کمال مطلق است یعنی نقص ندارد و وجود اگر نباشد که دیگر کمالی نیست . اینکه ما بگوییم خدا به رحمانیت و رحیمیت و بخشندگی و ... احتیاج ندارد پی آنهانیستند که نمی شود او دارای این صفات نیست بلکه خود این صفات است و این صفات عین ذات او هستند.خدا موجودی با همه این صفات است .ونه اینکه خدا باشد و اینها به عنوان جزئی از او باشند که خداوند بخواهد به آنهانیاز داشته باشد یا نه. شما نمی توانید از چیزی ذاتی آن را بگیرید مثلا از سیب نمی شود سیب بودن را گرفت ولی عارض بر آن را می شود گرفت. مثلا قرمزی را و ... .
اگر خداست پس کمال مطلق را داراست بنابراین وجود محض است . و اگر وجود عرض بر اوست که او خدا نیست!!!
:khandeh:

lili2020;627694 نوشت:
با سلام
خداوند خیلی هم بی نیاز نیست ها
تا آفریده نباشه آفریدگار معنی پیدا نمی کنه

سلام مجدد
البته خداوند بی نیاز مطلق است و چه خلق کند و چه نکند خالق است و نیازی به مخلوق ندارد لکن تجلی صفت خالقیت خدا در خلق کردن مخلوقات است پس خلق مخلوقات چیزی بر خدانمی افزاید و خلق نکردنش هم چیزی از او نمی کاهد .:ok:

سید کربلایی;628274 نوشت:
البته خداوند بی نیاز مطلق است و چه خلق کند و چه نکند خالق است و نیازی به مخلوق ندارد لکن تجلی صفت خالقیت خدا در خلق کردن مخلوقات است پس خلق مخلوقات چیزی بر خدانمی افزاید و خلق نکردنش هم چیزی از او نمی کاهد .

اگه خداوند خلقت رو عطا نکنه فیاضیتش زیر سوال می ره یعنی ناقص می شه
به عبارتی خداوند نمی تونه نور باشه اما روشنایی نداشته باشه
موضوع قفل شده است