عدل و عشق الهی

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدل و عشق الهی

باسلام
عذاب انسان باتوجه به رحمانیت خداسازگارنیست چگونه ممکن است انسان هادرزجرودرد باشند درحالی که خداوند عاشق بنده هاشه پس عدالت خداونددراینجابگونه ای دیگرتفسیرمیشود کسانی که موردظلم ظالمان قرارگرفتند ازعنایت الهی بیش تربهره میبرد وکسی که ظلم کرده کم ترازنعمت های خدابهره مند میشودواین منافاتی باعدالت خداوند ندارد بلکه بیانگررحمانیت وعشق به بنده های خودش میباشد پس تفسیرجهنم همانگونه که دردیگرقسمت های قران مثال زده شده برای عبرت باکنایه تفسیرجهنم یعنی روح تنها وروحی که ازنعمت الهی کمتربهره مند است
یاحق

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آیا بهتر این نیست در این ناسازگاری ظاهری به قرآن مراجعه کنیم و ببینیم طبق آیات قرآنی آیا حقیقتا میان عذاب و عشق و عدالت، ناسازگاری است یا اینکه فهم ما از این صفات دچار افراط و تفریط است؟

بر اساس معارف قرآن،

عذاب و زجر و دردی که به انسان میرسد چیزی جز باطن اعمالی که خود انسان در این دنیا مرتکب شده نیست. فردی را در نظر بگیرید که او را بیهوش کرده اند تا عمل جراحی رویش انجام دهند. او تا وقتی بیهوش است هیچ درد و رنجی را بابت بریده شدن عضوی از اعضایش حس نمیکند اما پس از به هوش آمدن درد جانکاهش را با تمام وجود حس میکند در حالیکه برش بدن او لحظاتی قبل از این بوده است.

انسانها تا در این دنیا هستند عمدتا در حال اغما و بیهوشی به سر میبرند و حس نمیکنند که با گناهی که مرتکب میشوند چه زخمی به روح خویش میزنند اما پس از مرگ که پرده های غفلت از پیش چشمانمان زدوده میشود و به هوش می آییم درد جانکاه آن اعمالی که خود مرتکب شده ایم را با تمام وجود احساس میکنیم.

از اینرو عذاب، بروز باطن عمل خود انسان است و پس از مرگ، باطن همان عمل است که تبدیل به آتش و هیزم دوزخ میشود و ما را در خود میسوزاند:

إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً (نساء/10)

وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (جن/15)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.(تحریم/6)

از اینرو آنچه خود بر سر خویشتن می آوریم را نباید به پای خداوند بگذاریم و عذاب را در تهافت و ناسازگاری با رحمت الهی قلمداد کنیم:

وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ (شوری/30)

عشق و رحمت خدا در ارسال انبیای ظاهر و قرار دادن وجدان و عقلی رهنما در وجود انسانها و نشان دادن راه خیر وشر به اوست:

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (حدید/25)

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (شمس/7و8)

نیز در این است که راه توبه در این دنیا و شفاعت در آن دنیا را برای بنده قرار داده است:

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر/ 53)

و عدالت خدا در این است که هر کس را مطابق زشتی خطایش مجازات کند و میان مجازات کسی که در برابر معاصی مقاومت نشان داده و مجازات کسی که بی محابا تن به فسق و فجور میدهد و مجازات کسی که گاه دچار گناه میشود تفاوت گذارد:

وَ الَّذينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (یونس/27)

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (طه/76)

هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (الرحمن/60)

بنابر آنچه بیان شد منظور از عذاب ظالم «بهره مندی کمتر از نعمات الهی» نیست بلکه حقیقتا جناب ظالم در آتش دوزخ خواهد سوخت و طعم نعمتهای الهی را مادام که در دوزخ است نخواهد چشید:

لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمينَ (اعراف/41)

قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (آل عمران/12)

مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَديدٍ (ابراهیم/16)

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزيزاً حَكيماً (نساء/56)

و بسیاری از آیاتی که در توصیف عذابهای دوزخ آمده است.

دست برداشتن ازاین تصریحات قرآنی بدون ارائه دلیلی موجه، کمتر از انکار وجود خورشید نیست. ضمن اینکه تفسیر به رای است و روایات مکرری ما را از این عمل نهی کرده اند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي؛ کسی کلام مرا تفسیر به رای خود نماید به من ایمان نیاورده است. (وسائل‏الشيعة ج : 27 ص : 45)

در پناه حق

طاها;607059 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

آیا بهتر این نیست در این ناسازگاری ظاهری به قرآن مراجعه کنیم و ببینیم طبق آیات قرآنی آیا حقیقتا میان عذاب و عشق و عدالت، ناسازگاری است یا اینکه فهم ما از این صفات دچار افراط و تفریط است؟

بر اساس معارف قرآن،

عذاب و زجر و دردی که به انسان میرسد چیزی جز باطن اعمالی که خود انسان در این دنیا مرتکب شده نیست. فردی را در نظر بگیرید که او را بیهوش کرده اند تا عمل جراحی رویش انجام دهند. او تا وقتی بیهوش است هیچ درد و رنجی را بابت بریده شدن عضوی از اعضایش حس نمیکند اما پس از به هوش آمدن درد جانکاهش را با تمام وجود حس میکند در حالیکه برش بدن او لحظاتی قبل از این بوده است.

انسانها تا در این دنیا هستند عمدتا در حال اغما و بیهوشی به سر میبرند و حس نمیکنند که با گناهی که مرتکب میشوند چه زخمی به روح خویش میزنند اما پس از مرگ که پرده های غفلت از پیش چشمانمان زدوده میشود و به هوش می آییم درد جانکاه آن اعمالی که خود مرتکب شده ایم را با تمام وجود احساس میکنیم.

از اینرو عذاب، بروز باطن عمل خود انسان است و پس از مرگ، باطن همان عمل است که تبدیل به آتش و هیزم دوزخ میشود و ما را در خود میسوزاند:

إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً (نساء/10)

وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (جن/15)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.(تحریم/6)

از اینرو آنچه خود بر سر خویشتن می آوریم را نباید به پای خداوند بگذاریم و عذاب را در تهافت و ناسازگاری با رحمت الهی قلمداد کنیم:

وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ (شوری/30)

عشق و رحمت خدا در ارسال انبیای ظاهر و قرار دادن وجدان و عقلی رهنما در وجود انسانها و نشان دادن راه خیر وشر به اوست:

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (حدید/25)

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (شمس/7و8)

نیز در این است که راه توبه در این دنیا و شفاعت در آن دنیا را برای بنده قرار داده است:

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر/ 53)

و عدالت خدا در این است که هر کس را مطابق زشتی خطایش مجازات کند و میان مجازات کسی که در برابر معاصی مقاومت نشان داده و مجازات کسی که بی محابا تن به فسق و فجور میدهد و مجازات کسی که گاه دچار گناه میشود تفاوت گذارد:

وَ الَّذينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (یونس/27)

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (طه/76)

هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (الرحمن/60)

بنابر آنچه بیان شد منظور از عذاب ظالم «بهره مندی کمتر از نعمات الهی» نیست بلکه حقیقتا جناب ظالم در آتش دوزخ خواهد سوخت و طعم نعمتهای الهی را مادام که در دوزخ است نخواهد چشید:

لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمينَ (اعراف/41)

قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (آل عمران/12)

مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَديدٍ (ابراهیم/16)

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزيزاً حَكيماً (نساء/56)

و بسیاری از آیاتی که در توصیف عذابهای دوزخ آمده است.

دست برداشتن ازاین تصریحات قرآنی بدون ارائه دلیلی موجه، کمتر از انکار وجود خورشید نیست. ضمن اینکه تفسیر به رای است و روایات مکرری ما را از این عمل نهی کرده اند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي؛ کسی کلام مرا تفسیر به رای خود نماید به من ایمان نیاورده است. (وسائل‏الشيعة ج : 27 ص : 45)

در پناه حق

باسلام
ماهرگزقصد تعریف به رای نداشتیم شاید دربعضی ازتایپیک هاصرفا درزمان بیکاری چرت وپرت نوشته باشم بدون اینکه مطلب شخص راکامل بخوانم امااپرازاین تایپیک دیدن میکنن همین جاازشون عذرمیخوام مثل جناب باءومحی الدین اماتایپیک هایی هم بوده که سعی شده باحداکثرعلم ازان شخن گوییم که کاملا مشهوداست
دراین موردهم تفسیربه رای نمیکنیم بلکه میتوانیم ان رااثبات کنیم
اولا مگرنه اینکه هرکه خلاف فرمان خداکند عذاب میشود مگرادم وهواچنین نکردند پس چرااتش دامن گیرانان نشد بلکه انچه دامن گیرانان شددوری,ازرحمت الهی بودکه نتیجه اش ازبهشت بیرون شدن وبه جایگاهی پست ترازبهشت رفتن که کاملا بارزاست
ثانیا البته امیدوارم این تفسیربه رای نباشه اماشایدان اتشی که خداوندازان یادمیکندواقعا اتشی نیست که ماتصورمیکنیم
خداونددرقران میفرمایدبه اتش امرکردیم سرد باش تااینجا یعنی اتش یانار میتواندهم چنان اتش باشد درعین حال پتانسیل سرما دروجودش باشددرادامه میفرمایند ,,وسلامت,,یعنی اتش میتواند اتش باشد امابه قدری سردباشد که حضرت ابراهیم ع ازسرماتلف شود به همین دلیل گفته میشود اتش سلامت باش پس مابه لفظ,اتش نمیتونیم استنادکنیم
اتشی که میتوانداتش باشدوگرماازذاتیاتش نباشد میتواندهرچیزی باشد
حقیرهم چنان گمان میبرم منظورازاتش وعذاب روح دورازرحمت الهی وروح تنهاست
مطلب مهم دیگری هم هست که به دلیل طولانی شدن مطلب درکامنت بعدبیان میکنیم
یاحق

احمد;607131 نوشت:
ما هرگز قصد تفسیر به رای نداشتیم

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ به فرمایشات شما چند نکته عرض میشود:

1. آنچه در پایان پست پیشین عرض شد صرفا تذکری دوستانه بود. لطفا بد برداشت نکنید.

2. درست است که هر کس خلاف فرمان خدا عمل کند مستحق عذاب است اما عذاب الهی در «گرفتاری به آتش» خلاصه نمیشود بلکه مطابق با مخالفتی که صورت گرفته، عذاب الهی هم مصادیق متفاوتی خواهد داشت. آدم و حوا مرتکب ترک اولی شدند و نتیجه آن اخراج از جنتی بود که در آن سکنی داده شده بودند. عذاب قوم نوح، غرق شدن بود؛ عذاب قارون، فرو رفتن در زمین و... .

همینجا عرض کنیم که «عذاب الهی» جدا از «دوری از رحمت خدا» نیست و از اینرو همان مطلبی که درباره عذاب بیان شد در این مورد هم صادق است یعنی «دوری از رحمت الهی» ضمن مصادیق مختلفی تحقق می یابد: آتش، زلزله، طوفان،... .

3. گرچه ما به حقیقت آتش دوزخ آگاهی کامل نداریم اما این به خودی خود دلیل نمیشود که آنرا به «رحمت کمتر» تفسیر کنیم نه پدیده ای دردآور. ضمن اینکه قرآن اوصافی برای آتش دوزخ و در کل، توصیف جهنم بیان میکند که هر گونه تردید درباره درد آور بودن آن را برطرف میکند:

در سوره آل عمران میفرماید:
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلىٰ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمِهٰادُ ﴿١٢﴾

در سوره نبأ:
إِنَّ جَهَنَّمَ كٰانَتْ مِرْصٰاداً ﴿٢١﴾ لِلطّٰاغِينَ مَآباً ﴿٢٢﴾ لاٰبِثِينَ فِيهٰا أَحْقٰاباً ﴿٢٣﴾ لاٰ يَذُوقُونَ فِيهٰا بَرْداً وَ لاٰ شَرٰاباً ﴿٢۴﴾ إِلاّٰ حَمِيماً وَ غَسّٰاقاً ﴿٢۵﴾ جَزٰاءً وِفٰاقاً ﴿٢۶﴾

در سوره نساء:
إِنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا بِآيٰاتِنٰا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نٰاراً كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا لِيَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ إِنَّ اَللّٰهَ كٰانَ عَزِيزاً حَكِيماً ﴿نساء/۵۶﴾

در سوره همزه:
كَلاّٰ لَيُنْبَذَنَّ فِي اَلْحُطَمَةِ ﴿۴﴾ وَ مٰا أَدْرٰاكَ مَا اَلْحُطَمَةُ ﴿۵﴾ نٰارُ اَللّٰهِ اَلْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾ اَلَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى اَلْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهٰا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾

و در سوره ابراهیم:
يَوْمَ تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ غَيْرَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ وَ بَرَزُوا لِلّٰهِ اَلْوٰاحِدِ اَلْقَهّٰارِ ﴿۴٨﴾ وَ تَرَى اَلْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي اَلْأَصْفٰادِ ﴿۴٩﴾ سَرٰابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرٰانٍ وَ تَغْشىٰ وُجُوهَهُمُ اَلنّٰارُ ﴿۵٠﴾ لِيَجْزِيَ اَللّٰهُ كُلَّ نَفْسٍ مٰا كَسَبَتْ إِنَّ اَللّٰهَ سَرِيعُ اَلْحِسٰابِ ﴿۵١﴾

و در سوره مُلک:
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذٰابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمَصِيرُ ﴿۶﴾ إِذٰا أُلْقُوا فِيهٰا سَمِعُوا لَهٰا شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَكٰادُ تَمَيَّزُ مِنَ اَلْغَيْظِ... (8)

و در سوره هود:
فَأَمَّا اَلَّذِينَ شَقُوا فَفِي اَلنّٰارِ لَهُمْ فِيهٰا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ ﴿١٠۶﴾

و در بسیاری دیگر از آیات.

4. درباره آتشی که حضرت ابراهیم در آن افکنده شد نیز توجه به دو نکته ضروری است:

اولا آتش ابراهیم آتش دنیوی بود

و ثانیا آتش عذاب الهی نبود بلکه آتش بت پرستان بود.

این دو امر باعث میشود در مقایسه آتش دوزخ و آتش دنیا با احتیاط بیشتری سخن بگوییم. ضمنا توصیفی که خداوند از آتش دوزخ دارد بگونه ای است که میفهمیم سوزندگی از لوازم انفکاک ناپذیر آن است. مشاهده آیات بالا و دیگر آیات در این باره به خوبی این برداشت را اثبات میکند.

در پناه حق

احمد;604822 نوشت:
باسلام
عذاب انسان باتوجه به رحمانیت خداسازگارنیست چگونه ممکن است انسان هادرزجرودرد باشند درحالی که خداوند عاشق بنده هاشه پس عدالت خداونددراینجابگونه ای دیگرتفسیرمیشود کسانی که موردظلم ظالمان قرارگرفتند ازعنایت الهی بیش تربهره میبرد وکسی که ظلم کرده کم ترازنعمت های خدابهره مند میشودواین منافاتی باعدالت خداوند ندارد بلکه بیانگررحمانیت وعشق به بنده های خودش میباشد پس تفسیرجهنم همانگونه که دردیگرقسمت های قران مثال زده شده برای عبرت باکنایه تفسیرجهنم یعنی روح تنها وروحی که ازنعمت الهی کمتربهره مند است
یاحق

سلام.شما تفسیرتون از رحمان و رحمت بودن اشتباست...کاملا اشتباست

ببین فکر کن مثلا خدا در واقع پدرته...ایاا بابات وقتی کاری میکنی گوشتو نمیپیچونه؟ ایا تشویقت نمیکنه؟

خب خدا هم همینطوره رحمت خدا میچربه به غضبش... اتفاقا این عین عدالته

طاها;608060 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ به فرمایشات شما چند نکته عرض میشود:

1. آنچه در پایان پست پیشین عرض شد صرفا تذکری دوستانه بود. لطفا بد برداشت نکنید.

2. درست است که هر کس خلاف فرمان خدا عمل کند مستحق عذاب است اما عذاب الهی در «گرفتاری به آتش» خلاصه نمیشود بلکه مطابق با مخالفتی که صورت گرفته، عذاب الهی هم مصادیق متفاوتی خواهد داشت. آدم و حوا مرتکب ترک اولی شدند و نتیجه آن اخراج از جنتی بود که در آن سکنی داده شده بودند. عذاب قوم نوح، غرق شدن بود؛ عذاب قارون، فرو رفتن در زمین و... .

همینجا عرض کنیم که «عذاب الهی» جدا از «دوری از رحمت خدا» نیست و از اینرو همان مطلبی که درباره عذاب بیان شد در این مورد هم صادق است یعنی «دوری از رحمت الهی» ضمن مصادیق مختلفی تحقق می یابد: آتش، زلزله، طوفان،... .

3. گرچه ما به حقیقت آتش دوزخ آگاهی کامل نداریم اما این به خودی خود دلیل نمیشود که آنرا به «رحمت کمتر» تفسیر کنیم نه پدیده ای دردآور. ضمن اینکه قرآن اوصافی برای آتش دوزخ و در کل، توصیف جهنم بیان میکند که هر گونه تردید درباره درد آور بودن آن را برطرف میکند:

در سوره آل عمران میفرماید:
قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلىٰ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمِهٰادُ ﴿١٢﴾

در سوره نبأ:
إِنَّ جَهَنَّمَ كٰانَتْ مِرْصٰاداً ﴿٢١﴾ لِلطّٰاغِينَ مَآباً ﴿٢٢﴾ لاٰبِثِينَ فِيهٰا أَحْقٰاباً ﴿٢٣﴾ لاٰ يَذُوقُونَ فِيهٰا بَرْداً وَ لاٰ شَرٰاباً ﴿٢۴﴾ إِلاّٰ حَمِيماً وَ غَسّٰاقاً ﴿٢۵﴾ جَزٰاءً وِفٰاقاً ﴿٢۶﴾

در سوره نساء:
إِنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا بِآيٰاتِنٰا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نٰاراً كُلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهٰا لِيَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ إِنَّ اَللّٰهَ كٰانَ عَزِيزاً حَكِيماً ﴿نساء/۵۶﴾

در سوره همزه:
كَلاّٰ لَيُنْبَذَنَّ فِي اَلْحُطَمَةِ ﴿۴﴾ وَ مٰا أَدْرٰاكَ مَا اَلْحُطَمَةُ ﴿۵﴾ نٰارُ اَللّٰهِ اَلْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾ اَلَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى اَلْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهٰا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾

و در سوره ابراهیم:
يَوْمَ تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ غَيْرَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمٰاوٰاتُ وَ بَرَزُوا لِلّٰهِ اَلْوٰاحِدِ اَلْقَهّٰارِ ﴿۴٨﴾ وَ تَرَى اَلْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي اَلْأَصْفٰادِ ﴿۴٩﴾ سَرٰابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرٰانٍ وَ تَغْشىٰ وُجُوهَهُمُ اَلنّٰارُ ﴿۵٠﴾ لِيَجْزِيَ اَللّٰهُ كُلَّ نَفْسٍ مٰا كَسَبَتْ إِنَّ اَللّٰهَ سَرِيعُ اَلْحِسٰابِ ﴿۵١﴾

و در سوره مُلک:
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذٰابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ اَلْمَصِيرُ ﴿۶﴾ إِذٰا أُلْقُوا فِيهٰا سَمِعُوا لَهٰا شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَكٰادُ تَمَيَّزُ مِنَ اَلْغَيْظِ... (8)

و در سوره هود:
فَأَمَّا اَلَّذِينَ شَقُوا فَفِي اَلنّٰارِ لَهُمْ فِيهٰا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ ﴿١٠۶﴾

و در بسیاری دیگر از آیات.

4. درباره آتشی که حضرت ابراهیم در آن افکنده شد نیز توجه به دو نکته ضروری است:

اولا آتش ابراهیم آتش دنیوی بود

و ثانیا آتش عذاب الهی نبود بلکه آتش بت پرستان بود.

این دو امر باعث میشود در مقایسه آتش دوزخ و آتش دنیا با احتیاط بیشتری سخن بگوییم. ضمنا توصیفی که خداوند از آتش دوزخ دارد بگونه ای است که میفهمیم سوزندگی از لوازم انفکاک ناپذیر آن است. مشاهده آیات بالا و دیگر آیات در این باره به خوبی این برداشت را اثبات میکند.

در پناه حق

دوست عزیزوگرانقدرسلام
فرمودید عذاب الهی به اقتضای گناه متفاوت است ادم وهوادوری ازرحمت وقوم نوح غرق شدن
کارشناس محترم قران بسیارمثال وکنایه زده اماماکه منظورپروردگاررونمیدونیم
چرانپذیریم ادم وهواوقوم نوح صرفاکنایه وایجادبازدارنگی برای عدم گناه درانسان هابیان شده باشد
واینکه فرمودیددوری ازرحمت موجب زلزله و...میشه این ممکن نیست دوری به معنای بهره مندی کم ترهست نه صرفا عذابی غیرازدردازدوری رحمت فرضا دوخانه برای دوانسان یکی مجلل دیگری پست تر

وامااینکه فرمودیددرداور بایدبگم هم چنین اولاتفسیری ازدرددران دنیانداریم
وثانیاروح تنهاهم دردناک است چه بساازدیدخداوندکه رحمان ورحیم است دردی کوچک تنهایی رابه دردی بزرگ وعلیم بیان کنند که البته دلایل زیادی میتواندداشته باشدمن جمله محبت ورحمت خداهم چنین بازدارنگی ازگناه
واینکه فرمودید اتش برحضرت ابراهیم اتش دنیوی بودخب باپذیرش این سخن ازشماگفته حقیرغلط نمیباشد چراکه عذابش دردسوختن راندارد پس اتش اخرت متفاوت است بااتشی که مابیان میکنیم یعنی گفته قران اتش دنیوی نیست ,,,,,,,,دراخرت گوشت وپوست انسان برمیگردد واگرمنظوراتش دنیوی نباشدشما گفته حقیرمبنی برروح تنهاراتایید کرده اید
وامادرموردقسمت اخربهتراست به شرح ومعنی دقیق ترایات بپردازیم
یاحق

40tobe;608082 نوشت:

سلام.شما تفسیرتون از رحمان و رحمت بودن اشتباست...کاملا اشتباست

ببین فکر کن مثلا خدا در واقع پدرته...ایاا بابات وقتی کاری میکنی گوشتو نمیپیچونه؟ ایا تشویقت نمیکنه؟

خب خدا هم همینطوره رحمت خدا میچربه به غضبش... اتفاقا این عین عدالته

باسلام
شایدهم حقیردرتفسیراشتباه میکنم
وبه احتمال زیادنیزچنین است اماباید به تفسیردقیق ایات پی ببریم شایدهیچ کدام ازتفسیرهادرست نیست
یاحق

احمد;608159 نوشت:
وبه احتمال زیادنیزچنین است اماباید به تفسیردقیق ایات پی ببریم شایدهیچ کدام ازتفسیرهادرست نیست

سلام.کتاب به امید رحمت الهی بخون...تموم جواب سوالاتت درباره رحمان و رحمت خدا به نگارش فرحزاد توش هست

احمد;608157 نوشت:
فرمودید عذاب الهی به اقتضای گناه متفاوت است ادم وهوادوری ازرحمت وقوم نوح غرق شدن
کارشناس محترم قران بسیارمثال وکنایه زده اماماکه منظورپروردگاررونمیدونیم

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اگر منظورتان این است که قرآن مجموعه ای از گفتارهای مبهم با کنایه های نامفهوم است این ادعا مخالف با تصریح خود قرآن است که فرمود:

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر/17)

جالب است این آیه چهار بار در همین سوره قمر تکرار شده است: آیات: 17 – 22 – 32 – 40.

اگر ما منظور پروردگار را از آیاتی که در قرآن بیان فرموده نمیفهمیم پس چرا به تدبر در آیات امر میکند:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها
(محمد/24)

و اگر قرار است ما کنایه ها و مثلهای قرآنی را درک نکنیم چرا امر به تذکر نموده است:

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر/27)

با توجه به آیات یاد شده نکته دیگری به صراحت (نه کنایه و مثال) از قرآن استفاده میشود و آن اینکه:

اصل اولیه در فهم قرآن مراجعه به ظاهر آیات است.

بله ، در قران هم آیات محکمات است و هم متشابهات. از همینروست که ما شیعیان معتقدیم فهم ما از قرآن باید به تایید پیامبر و پس از او به تایید امام معصوم برسد. مفسران بزرگ شیعه نیز از همین مسیر به فهم و ارائه معارف قرآن پرداخته اند و هیچیک نگفته اند ما از آیات قرآن و نیز کنایه های او هیچ نمیفهمیم و یا باید از ظاهر بسیاری از آیات دست کشید و نیز هیچیک داستانهای قرآنی از قبیل سرگذشت قوم نوح را کنایه و مثل صرف ندانسته اند.

با دقت در آنچه بیان شد پاسخ مطالبی که در ادامه فرموده اید نیز روشن میشود:

ـ دوری از رحمت خدا خود نوعی عذاب است که بستر ساز عذابهای دیگر میتواند باشد: برای یکی سلب حیات خوش و برای یکی سلب حیاط مجلل.

ـ درست است که ممکن است کمیت و کیفیت حقیقت عذاب و درد آن دنیایی برای ما که در این دنیا هستیم قابل درک نباشد اما اصل وجود واقعیتی به نام عذاب و درد حداقل فهمی است که از آیات مربوط به جهنم و عذاب به دست می آید. آیا اگر چنین نبود وعید و ترساندن ظالمین معنایی میداشت:

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (طه/113)

ـ نکته پایانی نیز اینکه ما هم نگفتیم آتش جهنم با آتش دنیا یکسان است بلکه عرض شد اگر آتش دنیا میتواند نسوزاند این را نمیتوان قرینه ای گرفت بر اینکه آتش دوزخ هم میتواند نسوزاند. به عبارت دیگر شاید سوزندگی در آتش دنیایی جزو لوازم آن نباشد اما توصیفی که خداوند از آتش دوزخ دارد جای تردیدی نمیگذارد که سوزندگی از لوازم انفکاک ناپذیر آتش دوزخ است.

در پناه حق

طاها;609360 نوشت:
اگر منظورتان این است که قرآن مجموعه ای از گفتارهای مبهم با کنایه های نامفهوم است این ادعا مخالف با تصریح خود قرآن است که فرمود:

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر/17)

جالب است این آیه چهار بار در همین سوره قمر تکرار شده است: آیات: 17 – 22 – 32 – 40.

اگر ما منظور پروردگار را از آیاتی که در قرآن بیان فرموده نمیفهمیم پس چرا به تدبر در آیات امر میکند:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (محمد/24)

و اگر قرار است ما کنایه ها و مثلهای قرآنی را درک نکنیم چرا امر به تذکر نموده است:

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر/27)

با توجه به آیات یاد شده نکته دیگری به صراحت (نه کنایه و مثال) از قرآن استفاده میشود

خدایا.... ای خدای بزرگ.... خودت یه راهی جلوی پای ما بذار که بدونیم........
چجوری باید از کارشناسان بخوایم که ترجمهء بخش های عربی رو بنویسن....؟!!!!!! :god:

به جان اوباما.... به مرگ اشتون.... به گل روی نداشتهء نتانیاهو.... خیلی از ماها عربی بلد نیستیییییییییم!!!!!!

طاها;609360 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

اگر منظورتان این است که قرآن مجموعه ای از گفتارهای مبهم با کنایه های نامفهوم است این ادعا مخالف با تصریح خود قرآن است که فرمود:

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر/17)

جالب است این آیه چهار بار در همین سوره قمر تکرار شده است: آیات: 17 – 22 – 32 – 40.

اگر ما منظور پروردگار را از آیاتی که در قرآن بیان فرموده نمیفهمیم پس چرا به تدبر در آیات امر میکند:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها
(محمد/24)

و اگر قرار است ما کنایه ها و مثلهای قرآنی را درک نکنیم چرا امر به تذکر نموده است:

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر/27)

با توجه به آیات یاد شده نکته دیگری به صراحت (نه کنایه و مثال) از قرآن استفاده میشود و آن اینکه:

اصل اولیه در فهم قرآن مراجعه به ظاهر آیات است.

بله ، در قران هم آیات محکمات است و هم متشابهات. از همینروست که ما شیعیان معتقدیم فهم ما از قرآن باید به تایید پیامبر و پس از او به تایید امام معصوم برسد. مفسران بزرگ شیعه نیز از همین مسیر به فهم و ارائه معارف قرآن پرداخته اند و هیچیک نگفته اند ما از آیات قرآن و نیز کنایه های او هیچ نمیفهمیم و یا باید از ظاهر بسیاری از آیات دست کشید و نیز هیچیک داستانهای قرآنی از قبیل سرگذشت قوم نوح را کنایه و مثل صرف ندانسته اند.

با دقت در آنچه بیان شد پاسخ مطالبی که در ادامه فرموده اید نیز روشن میشود:

ـ دوری از رحمت خدا خود نوعی عذاب است که بستر ساز عذابهای دیگر میتواند باشد: برای یکی سلب حیات خوش و برای یکی سلب حیاط مجلل.

ـ درست است که ممکن است کمیت و کیفیت حقیقت عذاب و درد آن دنیایی برای ما که در این دنیا هستیم قابل درک نباشد اما اصل وجود واقعیتی به نام عذاب و درد حداقل فهمی است که از آیات مربوط به جهنم و عذاب به دست می آید. آیا اگر چنین نبود وعید و ترساندن ظالمین معنایی میداشت:

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (طه/113)

ـ نکته پایانی نیز اینکه ما هم نگفتیم آتش جهنم با آتش دنیا یکسان است بلکه عرض شد اگر آتش دنیا میتواند نسوزاند این را نمیتوان قرینه ای گرفت بر اینکه آتش دوزخ هم میتواند نسوزاند. به عبارت دیگر شاید سوزندگی در آتش دنیایی جزو لوازم آن نباشد اما توصیفی که خداوند از آتش دوزخ دارد جای تردیدی نمیگذارد که سوزندگی از لوازم انفکاک ناپذیر آتش دوزخ است.

در پناه حق

باسلام
ماهرگزنگفتیم غیرقابل فهم است حتی محکمات قران هم به مرورزمان کشف میشوندواگرچنین نشودقران برای دنیای انسان نازل نشده
منظورمااین بودگفته ی قران یکیست امابرداشت هامتفاوت است وهربرداشتی نیازبه اثبات دارد,,,
دقیقامشکل مادرگزاره دوم صحبت هاتون هست دوری ازرحمت خدابه معنای عدم رحمت خدانیست دقت کنیم کل صحبت ماهمین بود...هردوانسان گناه کاروغیران ازنعمت خدابهره مند میشوندیکی کمترکه دچارعذاب محدودیت شده همین یکی بیش تر ,,هم چنین معصومین هم تفسیردقیق ازایات نمیدانند انهاهم مثل ماانسان هستند وهیچ وحی وابلاغی به انان نمیشودپس معصومین ع نیز چیزی راغیرانچه ازپیامبرشنیده وپدرانشان شنیده نمیدانند واگرغیراین بوداکنون چیزی به نام محکمات وجودنداشت,,واینکه فرمودیدواقعیتی به نام عذاب کاملا درست است اماچه نوع عذابی ...سوال حقیراین است ایاوقتی ادم وهواازجایگاه والا به جایگاه ضعیف ترمنتقل شدند عذاب نشدند؟دراصل انان هرگزعذاب نشدند بلکه ازنعمت های الهی هم چنان بهره مند بودند اماانان عذاب شدند!!!چون لیاقت جایگاه انان بهشت بودونعمت کمتربه معنای عذاب هست بواسطه گناهشان نه صرفاعدم بهره مندی ازنعمت لب کلام مااین نعمت های بهشتیان برای جهنمیان نیزهست امامیزان ومقدارش کم ترهست واین طبق استدلال بالا عذاب است,,,
واما درمورد قایل شدن به تفکیک نوع اتش بایدبگیم قران این رورد کرده چون برای اتش دنیوی حضرت ابراهیم ع هم لفظ نار به کاررفته هم چنین برای اتش اخروی هم لفظ ناربه کاررفته وطبق ایه ای دیگرکه گوشت وپوست مابرمیگردد تفاوت قایل شدن امکان پذیرنیست
یاحق

Reza-D;609384 نوشت:
خدایا.... ای خدای بزرگ.... خودت یه راهی جلوی پای ما بذار که بدونیم........
چجوری باید از کارشناسان بخوایم که ترجمهء بخش های عربی رو بنویسن....؟!!!!!! :god:

به جان اوباما.... به مرگ اشتون.... به گل روی نداشتهء نتانیاهو.... خیلی از ماها عربی بلد نیستیییییییییم!!!!!!


باسلام
اولا چراکلامتان بی سلام است؟؟
برادران واستادان گرامی مثل جناب طاها خصوصا استادصادق خیلی رواین موضوع حساس اند
بایدکمی به خودمان زحمت دهیم ایات رابصورت مستندازقران وبامعنی ببینیم وان شاالله ازکل ان بهره ببریم
یاحق

طاها;607059 نوشت:
عذاب و زجر و دردی که به انسان میرسد چیزی جز باطن اعمالی که خود انسان در این دنیا مرتکب شده نیست. فردی را در نظر بگیرید که او را بیهوش کرده اند تا عمل جراحی رویش انجام دهند. او تا وقتی بیهوش است هیچ درد و رنجی را بابت بریده شدن عضوی از اعضایش حس نمیکند اما پس از به هوش آمدن درد جانکاهش را با تمام وجود حس میکند در حالیکه برش بدن او لحظاتی قبل از این بوده است.

سلام

این مطلبی که فرمودید که عذاب چیزی جز باطن اعمال انسان نیست
چطور با توبه و بخشش گناهان توسط خدا قابل جمع است ؟
چطوری یک فرد می تواند با توبه باطن اعمالش را تغییر دهد ؟

همچنین چگونه باطن اعمال فرد در قیامت با شفاعت تغییر می کند ؟
مواردی نظیر توبه و بخشش گناهان و شفاعت کردن افراد دلیلی بر قرار دادنی بودن مجازات است تا باطن عمل
از طرفی خداوند می فرماید تمام گناهان را بجز شرک می بخشد
که باز دلیلی بر قراردادی بودن مجازات است
وگرنه چگونه ممکن است باطن اعمال انسان در قیامت از بین برود و گریبا فرد را نگیرد ؟

احمد;609422 نوشت:
باسلام
اولا چراکلامتان بی سلام است؟؟
برادران واستادان گرامی مثل جناب طاها خصوصا استادصادق خیلی رواین موضوع حساس اند
بایدکمی به خودمان زحمت دهیم ایات رابصورت مستندازقران وبامعنی ببینیم وان شاالله ازکل ان بهره ببریم

سلام برادر
اولاً سلام مستحب است
ثانیاً اگر دقت کنید پست بنده حالت شوخی و طنز دارد و معنایی ندارد قبل از آن سلام کنم!
برای بنده هم زحمتی ندارد که یک سرچ کوچک در اینترنت بزنم ، ولی اگر قرار بر این باشد ، خب اصلاً به خودمان زحمت بدهیم و برویم تحقیق کنیم دیگر چرا میاییم اینجا سوال میپرسیم؟!
علاوه بر این باز هم اگر در پست بنده دقت کنید بنده گفتم بخش های عربی ، نه فقط قرآن. اساتید محترم گاهی اوقات متن های عربی یا روایات یا..... دیگر هم میاورند ولی بدون ترجمه
در هر حال اینجا سایت
پاسخگویی دینی است نه سایت آموزش دینی (گر چه به نوعی مطالب زیادی یاد میگیریم)
لذا بنده (کاری به دیگران ندارم) از کارشناسان محترم پاسخ میخواهم ، نه اینکه به من بگویند:
خودت برو نگاه کن تا یاد بگیری!

احمد;608159 نوشت:
شایدهیچ کدام ازتفسیرهادرست نیست

با عرض سلام به شما دوست گرامی

تفسیر قرآن (مخصوصا در مذهب شیعه) اسلوب مشخصی دارد و کسی که طبق آن اسلوب پیش رود به هر نتیجه ای که میرسد لااقل پذیرفتن آن طبق معیاری عقلائی و موجه است.

این سخن که: «شاید هیچ کدام از تفسیرها درست نیست» مثل این میماند که بگوییم «شاید هیچ مخاطبی منظور هیچ متکلمی را درست نفهمیده است». نتیجه منطقی این ادعا، تعطیل شدن گفتمان است خواه از جنس گفتمان دنیوی باشد یا از جنس گفتمان دینی.

در پناه حق

Reza-D;609384 نوشت:
خدایا.... ای خدای بزرگ.... خودت یه راهی جلوی پای ما بذار که بدونیم........
چجوری باید از کارشناسان بخوایم که ترجمهء بخش های عربی رو بنویسن....؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ضمن تشکر از تذکرتان، پست مورد نظر طبق تذکر شما اصلاح شد:

اگر منظورتان این است که قرآن مجموعه ای از گفتارهای مبهم و کنایه های نامفهوم است این ادعا هم با تصریح قرآن خود قرآن که فرمود:

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (قمر/17)
ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود.

جالب است این آیه چهار بار در همین سوره قمر تکرار شده است: آیات: 17 – 22 – 32 – 40.

اگر ما منظور پروردگار را از آیاتی که در قرآن بیان فرموده نمیفهمیم پس چرا به تدبر در آیات امر میکند:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (محمد/24)
آيا آنها در قرآن تدبّر نمى‏كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟

و اگر قرار است ما کنایه ها و مثلهای قرآنی را درک نکنیم چرا امر به تذکر نموده است:

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر/27)
ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثَلى زديم، شايد متذكّر شوند.

با توجه به آیات یاد شده نکته دیگری به صراحت (نه کنایه و مثال) از قرآن استفاده میشود و آن اینکه:

اصل اولیه در فهم قرآن مراجعه به ظاهر آیات است.

بله در میان آیات هم آیات محکمات است و هم متشابهات. از همینروست که ما شیعیان معتقدیم فهم ما از قرآن باید به تایید پیامبر و پس از او به تایید امام معصوم برسد. مفسران بزرگ شیعه نیز از همین مسیر به فهم و ارائه معارف قرآن پرداخته اند و هیچیک نگفته اند ما از آیات قرآن و نیز کنایه های او هیچ نمیفهمیم و یا باید از ظاهر بسیاری از آیات دست کشید و نیز هیچیک داستانهای قرآنی از قبیل سرگذشت قوم نوح را کنایه و مثل صرف ندانسته اند.

با دقت در آنچه بیان شد پاسخ مطالبی که در ادامه فرموده اید نیز روشن میشود:

دوری از رحمت خدا خود نوعی عذاب است که بستر ساز عذابهای دیگر میتواند باشد: برای یکی سلب حیات خوش و برای یکی سلب حیاط مجلل.

درست است که ممکن است کمیت و کیفیت حقیقت عذاب و درد آن دنیایی برای ما که در این دنیا هستیم قابل درک نباشد اما اصل واقعیتی به نام عذاب و درد حداقل فهمی است که از آیات مربوط به جهنم و عذاب به دست می آید. آیا اگر چنین نبود وعید و ترساندن ظالمین معنایی میداشت:

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً (طه/113)
و اين گونه آن را قرآنى عربى [فصيح و گويا] نازل كرديم، و انواع وعيدها (و انذارها) را در آن بازگو نموديم، شايد تقوا پيشه كنند يا براى آنان تذكّرى پديد آورد.

نکته پایانی نیز اینکه ما هم نگفتیم آتش جهنم با آتش دنیا یکسان است بلکه عرض شد اگر آتش دنیا میتواند نسوزاند این را نمیتوان قرینه ای گرفت بر اینکه آتش دوزخ هم میتواند نسوزاند. به عبارت دیگر شاید سوزندگی در آتش دنیایی جزو لوازم نباشد اما توصیفی که خداوند از آتش دوزخ دارد جای تردیدی نمیگذارد که سوزندگی از لوازم انفکاک ناپذیر آن است.

در پناه حق

طاها;609589 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

ضمن تشکر از تذکرتان، پست مورد نظر طبق تذکر شما اصلاح شد

سلام برادر "طاها"

البته من با چاشنی شوخی درخواست کردم. به سروران خودم جسارت نمیکنم که بخوام تذکر بدم

این لحن رو بنده در اشعار خودم هم استفاده میکنم

حتماً کارشناس عزیز مطلع هستند که این لحن ، اشاره به انتقادِ همراه با احترام داره

یعنی ایراد خورم رو جوری مطرح میکنم که مخاطب با شنیدنش لبخندی هم به لبش بیاد

ممنون از توجه شما و احترامی که برای کاربران قائل هستید

[="Tahoma"][="Navy"]

احمد;604822 نوشت:
باسلام
عذاب انسان باتوجه به رحمانیت خداسازگارنیست چگونه ممکن است انسان هادرزجرودرد باشند درحالی که خداوند عاشق بنده هاشه پس عدالت خداونددراینجابگونه ای دیگرتفسیرمیشود کسانی که موردظلم ظالمان قرارگرفتند ازعنایت الهی بیش تربهره میبرد وکسی که ظلم کرده کم ترازنعمت های خدابهره مند میشودواین منافاتی باعدالت خداوند ندارد بلکه بیانگررحمانیت وعشق به بنده های خودش میباشد پس تفسیرجهنم همانگونه که دردیگرقسمت های قران مثال زده شده برای عبرت باکنایه تفسیرجهنم یعنی روح تنها وروحی که ازنعمت الهی کمتربهره مند است
یاحق

سلام
خداوند متعال بندگانش را دوست دارد اما درد و رنج از سنتهای تکوینی است
آیا معنای ذوستی خدا این است که آتش نسوزاند یا نیش عقرب درد نگیرد
خداوند عالم سوزش آتش یا درد زهر عقرب را اصالتا برای انسان نیافریده در عین حال اگر انسانی از خطا در معرض آنها قرار بگیرد سنت تکوینی هم تعطیل نمیشود
درد و رنج اعمال ناشایست بر اساس سنتهای تکوینی است لذا با دوستی خداوند منافات ندارد
این انسان است که باید در باورها و اعمال خودش دقت کند تا به درد و رنج اخروی دچار نشود
یا علیم[/]

محی الدین;609691 نوشت:
سلام
خداوند متعال بندگانش را دوست دارد اما درد و رنج از سنتهای تکوینی است
آیا معنای ذوستی خدا این است که آتش نسوزاند یا نیش عقرب درد نگیرد
خداوند عالم سوزش آتش یا درد زهر عقرب را اصالتا برای انسان نیافریده در عین حال اگر انسانی از خطا در معرض آنها قرار بگیرد سنت تکوینی هم تعطیل نمیشود
درد و رنج اعمال ناشایست بر اساس سنتهای تکوینی است لذا با دوستی خداوند منافات ندارد
این انسان است که باید در باورها و اعمال خودش دقت کند تا به درد و رنج اخروی دچار نشود
یا علیم

سلام. عالی بود
بحث جبر و اختیار هم دقیقاً همینه

محی الدین;609691 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام
خداوند متعال بندگانش را دوست دارد اما درد و رنج از سنتهای تکوینی است
آیا معنای ذوستی خدا این است که آتش نسوزاند یا نیش عقرب درد نگیرد
خداوند عالم سوزش آتش یا درد زهر عقرب را اصالتا برای انسان نیافریده در عین حال اگر انسانی از خطا در معرض آنها قرار بگیرد سنت تکوینی هم تعطیل نمیشود
درد و رنج اعمال ناشایست بر اساس سنتهای تکوینی است لذا با دوستی خداوند منافات ندارد
این انسان است که باید در باورها و اعمال خودش دقت کند تا به درد و رنج اخروی دچار نشود
یا علیم
[/]

باسلام
اصلادرصدد توجیه این مطلب به این شکل که شماپاسخ دادیدنبودیم
لطفامطالب روکامل مطالعه کنید
یاحق

[="Tahoma"][="Navy"]

احمد;609707 نوشت:
باسلام
اصلادرصدد توجیه این مطلب به این شکل که شماپاسخ دادیدنبودیم
لطفامطالب روکامل مطالعه کنید
یاحق

سلام
فرصت ندارم خلاصشو لطف کنید
یا علیم[/]

احمد;609416 نوشت:
ماهرگزنگفتیم غیرقابل فهم است حتی محکمات قران هم به مرورزمان کشف میشوندواگرچنین نشودقران برای دنیای انسان نازل نشده
منظورمااین بودگفته ی قران یکیست امابرداشت هامتفاوت است وهربرداشتی نیازبه اثبات دارد,,,

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ به فرمایشات شما چند نکته را متذکر میشویم:

1- برداشتها از قران میتواند متفاوت باشد همانطور که دلایل اثبات هر یک از آن برداشتها متفاوت خواهد بود و سلیقه و فهم افرادی که پذیرنده آن دلایلند هم متفاوت است. اما آیا این به آن معناست که راهی برای فهم درست وجود ندارد؟

قبلا عرض شد برای دستیابی به فهم درست قرآن (فهمی که خود قرآن همگان را توصیه به آن کرده است) لازم است طبق قواعد تفسیر پیش رفت و از اینروست که اختلاف برداشت مفسرین بزرگ شیعه از آیات قرآن، بسیار بسیار اندک است. (اینکه نامی از مفسران اهل سنت نیاوردیم به این دلیل است که به اعتقاد شیعه آنها یکی از مهمترین ارکان تفسیر یعنی مراجعه به ائمه معصومین را از قلم انداخته اند.)

از این گذشته، هیچیک (نه مفسرین شیعه و نه اهل سنت) برداشتی که شما درباره آیات عذاب و دوزخ دارید یا آنچه درباره داستانهای قرآنی ابراز کرده اید را نگفته اند و این خود علامت سوال بزرگی است در برابر شما که آیا بر مناط تفسیر به رای سخن میگویید یا معیار و اسلوب حقیقی تفسیر؟

2- گفته اید: «دقیقامشکل مادرگزاره دوم صحبت هاتون هست دوری ازرحمت خدابه معنای عدم رحمت خدانیست»؛ بنده نیز نگفتم دوری از رحمت خدا یعنی دوری از هر رحمت خدا. اما شما باز هم تنها ادعای نخست خود را تکرار میکنید بدون اینکه آنرا با دلیل موجهی اثبات نمایید.

3- اینکه میگویید: «معصومین هم تفسیردقیق از ایات نمیدانند » نیز ادعایی صرف است. اگر معصومین تفسیر دقیق آیات را نمیدانند پس چه کسی میداند؟ خود قرآن که میفرماید فهم حقیقی من تنها و تنها توسط مطهرون انجام میپذیرد. لطفا به این دو آیه دقت کنید:

الف - إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ في‏ كِتابٍ مَكْنُون لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون. (واقعه/77-79)
كه آن، قرآن كريمى است،كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى‏توانند به آن دست يابند.

ب - إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً. (احزاب/33)
خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.

ضمنا خود معصومین نظری مخالف نظر شما داشته اند:

امام باقر فرمود: مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ.(كافي ج : 1 ص : 22)
هیچکس قادر نیست ادعا کند که تمامی معارف قرآن نزد اوست چه معارف ظاهری قرآن و چه باطنی آن، مگر ائمه.

این تنها یک روایت از ده ها روایتی است که پیرامون علم ائمه مخصوصا به معارف قرآن، وارد شده است. برای مشاهده این روایات کافی است به کتاب اصول کافی، باب حجت، مراجعه کنید.

4- آیا مقصودتان ازاینکه گفتید: «معصومین ع نیز چیزی راغیرانچه ازپیامبرشنیده وپدرانشان شنیده نمیدانند » این است که پیامبر هم تفسیر قرآن را نمیدانست!؟

5- درباره عذاب آدم و حوا، آیا اینکه عذاب این دو بزرگوار اخراج از بهشت بود نه سوختن در آتش، معنایش این است که همه مصادیق عذاب الهی همین است؟ این فقط ادعاست. دلیل شما بر این تعمیم چیست؟

6- درباره این مطلبتان که «واما درمورد قایل شدن به تفکیک نوع اتش بایدبگیم قران این رورد کرده چون برای اتش دنیوی حضرت ابراهیم ع هم لفظ نار به کاررفته هم چنین برای اتش اخروی هم لفظ ناربه کاررفته وطبق ایه ای دیگرکه گوشت وپوست مابرمیگردد تفاوت قایل شدن امکان پذیرنیست» تنها به ذکر یک نمونه قرآنی بسنده میکنم و خواهشم اینست بجای تکرار ادعایتان، روی مطالب گذشته تدبر کنید: قرآن به آب باران، ماء میگوید و به منی انسان هم ماء میگوید. حال آیا چون قرآن برای هر دو از یک واژه استفاده کرده این بدان معناست که نوع و خصوصیات ایندو نیز از هر جهت یکی است!؟

در پناه حق

**گلشن**;609473 نوشت:
این مطلبی که فرمودید که عذاب چیزی جز باطن اعمال انسان نیست
چطور با توبه و بخشش گناهان توسط خدا قابل جمع است ؟
چطوری یک فرد می تواند با توبه باطن اعمالش را تغییر دهد ؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

در این که عذابها تجسم اعمال دنیوی انسان است هم شواهد قرآنی وجود دارد همانطور که به نمونه هایی در پست نخست اشاره شد و نیز این آیه:

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (آل عمران/30)
وزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‏بيند و آرزو مى‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مى‏دارد و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.

مفسرین این آیه را اشاره به تجسم اعمال در قیامت شمرده اند.( تفسير نمونه، ج‏2، ص: 50)

و هم شواهد روایی همچون روایات معراج پیامبر. به عنوان مثال میتوانید به این آدرس مراجعه کنید:
http://www.askquran.ir/thread13651-2.html

از مجموع آیات و روایات یاد شده و نیز آیات و روایات دیگر کاملا استفاده میشود مجازاتهای الهی امری قردادی نیست بلکه حقیقی است.( تفسير نمونه، ج‏2، ص: 508)

اما اینکه اگر عذاب و مجازات امری حقیقی است چطور با توبه و شفاعت برداشته میشود؟ پاسخ میگوییم آنچه با توبه و شفاعت برداشته میشود اثر آن باطن است نه خود آن باطن. عمل و باطن عمل همیشه باقی خواهد بود (به آدرسی که از تفسیر نمونه ارائه شد مراجعه کنید) اما انسان توبه کار از آسیب ها و آثار ناخوشایند آن مصون میماند. (ترجمه الميزان، ج‏2، ص: 254)

در پناه حق

اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۹۸﴾ مائده
بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است و [بدانيد] كه خدا آمرزنده مهربان است (۹۸)

طاها;610369 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی
؟

6- درباره این مطلبتان که «واما درمورد قایل شدن به تفکیک نوع اتش بایدبگیم قران این رورد کرده چون برای اتش دنیوی حضرت ابراهیم ع هم لفظ نار به کاررفته هم چنین برای اتش اخروی هم لفظ ناربه کاررفته وطبق ایه ای دیگرکه گوشت وپوست مابرمیگردد تفاوت قایل شدن امکان پذیرنیست» تنها به ذکر یک نمونه قرآنی بسنده میکنم و خواهشم اینست بجای تکرار ادعایتان، روی مطالب گذشته تدبر کنید: قرآن به آب باران، ماء میگوید و به منی انسان هم ماء میگوید. حال آیا چون قرآن برای هر دو از یک واژه استفاده کرده این بدان معناست که نوع و خصوصیات ایندو نیز از هر جهت یکی است!؟

در پناه حق

باسلام
تمام صحبت های شماصحیح است
امامنی واب دواصل شناخته شده برای مابودندندبه همین دلیل لفظ ماءبه کاررفته ,,,,,,,,,,,,,به همین دلیل شناخته شده بودنش توانستید تفاوت این دورابفهمید,,,,,,,,,
اما اتش دنیاواخرت که ناشناخته است چگونه ازپیش خودتفاوت بین این دوقایل میشود باچه دلیل وچه ایه و...ایااین تفسیربه رای نیست؟
دردوپست قبل فرمودید دردورنج تنهاشناخت ماازاتش است یعنی تنهامیدانیم دردناک است امانمیدانیم چگونه اینکه باشلاق است یاسوزندگی و...امادرانتهای پستتان فرمودیدسوزندگی ازعوامل غیرانفکاک اتش هست تمام گزاره های قبلی که فرمودید پذیرفتیم وکاملا صحیح است
اماتنهاسوال مااین است چگونه بین دواصل ناشناخته تفاوت قایل میشوید چگونه میتوانید اثبات کنیداتش دنیامتفاوت است بااخرت
یاحق

احمد;610876 نوشت:
تمام صحبت های شماصحیح است
اما

با عرض سلام به شما دوست گرامی

نه تنها آتش دنیا برای ما ناشناخته نیست بلکه آتش دوزخ هم با توجه به توصیفاتی که قرآن از آن نموده برای ما شناخته شده است. بله درک حقیقت آتش دوزخ تا وقتی نرویم و از نزدیک لمس نکنیم برای ما غیر معصومین معلوم نیست اما توصیف قرآن از آن آتش بخوبی ما را با ویژگی رنج آور و دردآور بودن آن آشنا میسازد.

ضمنا نگفتیم ما فقط دردآور بودن آن آتش را میدانیم و بس. بلکه عرض این بود که حداقل چیزی که از توصیف جهنم در آیات متعدد قرآن استفاده میشود دردآور بودن آن است و این برداشت قطعی از آیات قرآنی با برداشت شما از آیات قرآن کاملا در تنافی است.

درباره تفاوت آتش دوزخ با آتش دنیا همانطور که قبلا هم عرض شد میتوان به نمونه قرآنی سرد و گلستان شدن آتش دنیایی در ماجرای حضرت ابراهیم اشاره نمود در حالی که با توجه به توصیفی که قرآن از آتش دوزخ ارائه داده آن آتش هیچگاه سرد و گلستان نخواهد شد.

ضمنا بحث اصلی تفاوت آتش دنیا و آتش دوزخ نبود بلکه بحث در برداشت شما از آیات جهنم و عذاب بود که قایل بودید همه آنها کنایه است از رحمت کمتر و با توضیحاتی که پیش از این ارائه شد روشن گردید هیچ وجه قابل قبولی برای حمل آن همه آیات صریح بر کنایه مزبور وجود ندارد و با توجه به پست اخیرتان شما نیز این حقیقت را تایید میکنید.

در پناه حق

طاها;614083 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

نه تنها آتش دنیا برای ما ناشناخته نیست بلکه آتش دوزخ هم با توجه به توصیفاتی که قرآن از آن نموده برای ما شناخته شده است. بله درک حقیقت آتش دوزخ تا وقتی نرویم و از نزدیک لمس نکنیم برای ما غیر معصومین معلوم نیست اما توصیف قرآن از آن آتش بخوبی ما را با ویژگی رنج آور و دردآور بودن آن آشنا میسازد.

ضمنا نگفتیم ما فقط دردآور بودن آن آتش را میدانیم و بس. بلکه عرض این بود که حداقل چیزی که از توصیف جهنم در آیات متعدد قرآن استفاده میشود دردآور بودن آن است و این برداشت قطعی از آیات قرآنی با برداشت شما از آیات قرآن کاملا در تنافی است.

درباره تفاوت آتش دوزخ با آتش دنیا همانطور که قبلا هم عرض شد میتوان به نمونه قرآنی سرد و گلستان شدن آتش دنیایی در ماجرای حضرت ابراهیم اشاره نمود در حالی که با توجه به توصیفی که قرآن از آتش دوزخ ارائه داده آن آتش هیچگاه سرد و گلستان نخواهد شد.

ضمنا بحث اصلی تفاوت آتش دنیا و آتش دوزخ نبود بلکه بحث در برداشت شما از آیات جهنم و عذاب بود که قایل بودید همه آنها کنایه است از رحمت کمتر و با توضیحاتی که پیش از این ارائه شد روشن گردید هیچ وجه قابل قبولی برای حمل آن همه آیات صریح بر کنایه مزبور وجود ندارد و با توجه به پست اخیرتان شما نیز این حقیقت را تایید میکنید.

در پناه حق


باسلام
اجازه بدیداخرین گلوله هاراهم رهاکنیم تامطلب کاملا روشن شه
تمام انچه که درایات برای اتش اخرت ذکرشده برای اتش فعلی دنیانیزصدق میکند بااین تفاوت که اتش دنیا پتانسیل های گوناگون دارد
فرض کنیددردوسوره الرحمن والمائده کلمه عنکبوت به کاررفته درسوره الرحمن گفته شده سست ترین خانه ,خانه عنکبوت است
ودرسوره المایده ضمن تصدیق موضوع قبل ان راتشریح کرده گفته شده سست ترین خانه خانه عنکبوت است وهمین خانه دراخرت دربرابرپل صراط بسیاربزرگ ومحکم
بادیدگاه شما خانه اول باید باخانه دوم متفاوت باشد چراکه مثل نار لفظ هردویکسان است امایکی دریک ایه گفته شده سست درایه دیگرگفته شده میتواندسست باشد وهم دراخرت میتواندنباشد
چرانپذیریم که ایه دوم ایه اول راتشریح میکند
شمابابرداشت ازایات فرمودیدسوزندگی غیرقابل انفکاک هست دراتش اخرت خب دوست عزیزاین سخن روبه یک عالم درباره اتش دنیاهم بگی تایید میکنه وچیزی رواثبات نمیکنه اگرسخن شمادرست باشدحقیرمیگم ازکجامعلوم کلمه ,,رسول,,درسوره بقره باکلمه ,,رسول,,درسوره ای دیگریکی است چون یکجاگفته رسول خوش اخلاق درسوره ای دیگرفرضاگفته رسول,, خوش اخلاق ونیک اندیش ,,ازنظرمن این دولفظ یکسان دارندوچون محتویات باوجودشباهت زیادمتفاوت است ,,باهم متفاوت اندامااین استدلال صحیح نیست
درضمن شماباارایه مستندعینی اثبات نکردیدسوزندگی ازلوازم غیرانفکاک پذیراتش اخرت هست
یاحق

با عرض سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز، مطلب روشن است و محور بحث برداشت خاص شما از آیات دوزخ بود که در پست پیشین خود ظاهرا اشتباه بودن آن را پذیرفتید. درباره تفاوت آتش دوزخ و آتش دنیا هرچند بحثی فرعی است اما مطالعه آیات مکفی است زیرا همانطور که در پستهای پیشین مکرر عرض شد آتش دنیا قابلیت سرد و گلستان شدن دارد اما در قرآن چنین وصفی درباره آتش دوزخ به چشم نمیخورد تا جایی که سوزندگی آنرا خالد و همیشگی معرفی میکند.

در پناه حق

موضوع قفل شده است