جمع بندی آیا کامل جای ناقص می تونه بشینه؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا کامل جای ناقص می تونه بشینه؟

با سلام
چگونه عقل کامل می تونه در شرایط عقل ناقص منطبق بشه؟ مگر انسان در سن 5 سالگی(ناقص) باید 90 ساله باشه(کامل)؟

هیچ کس به کودک انسان چون به مرور زمان رشد می کنه و بالغ می شه ناقص نمی گه(البته چون می گیم کودک انسان یعنی داریم می گیم هنوز انسان کامل نیست)
ولی عقل رو چون به مرور زمان رشد می کنه بهش می گیم ناقصه
واما سوال من می گه اگه شما بخواهید عقل ناقص رو با هدایت انبیا کامل کنید انگار می خواهید یک کودک 5 ساله رو تبدیل به یک انسان 90 ساله کنید که کاملا" غیر طبیعی و نشدنی است چرا که کودک 5 ساله به طور اتوماتیک و کاملا" طبیعی در حال گذران زندگیشه و نیازی نداره کمال 90 سالگیشو در زمان 5 سالگیش داشته باشه عقل انسان هم در عین ناقص بودنش در زمان خودش کامله
توجه کنید من رشد عقل رو با رشد کودک انسان مقایسه کردم
از وقتی که می گذارید متشکرم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

پرسش:
در مورد هدایت انبیاء چگونه عقل کامل می تواند با شرایط عقل ناقص منطبق شود؟ مگر انسان در سن 5 سالگی (ناقص) باید 90 ساله (کامل) باشد؟

پاسخ:
قبل از هر سخنی لازم است تعریفی هر چند اجمالی از عقل داشته باشیم؛ در فلسفه و كلام براى عقل دو اصطلاح كلى قابل تشخيص است:
الف: عقل موجودى است كه ذاتا و فعلا مجرد بوده و به طور مستقل، يعنى بدون تعلق به نفس و بدن، موجود است.(1)

ب: دراصطلاح ديگر، عقل يكى از قواى نفس انسانى است. در اين معنا، عقل با نفس متحد است و يكى از قوا و مراتب آن به شمار مى‏ رود و در مقابل قواى خيال، وهم و حس قرار مى‏ گيرد. عقل قادر به ادراك كليات است و مى ‏تواند مسائل نظرى را از مقدمات بديهى و معلوم استنباط كند.
با این بیان معلوم شد عقل چیزی غیر از مغز است، مغز یکی از اعضای بدن انسان است اما عقل یک موجود فرامادی و مجرد است؛ رشد عقل با بکارگیری و استفاده از آن صورت می گیرد.

قرآن کریم چند عامل را از جمله عوامل رشد و شکوفایی عقل می داند:
الف: تقوا و پرهیز از هر گونه پلیدی و اجتناب از اموری زشت و قبیح چون شرک.
ب: پرهیز از قتل نفس.
ج: پرهیز از هر گونه فحشا و کارهای زشت و قبیح: «قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ِ ذَالِكمُ‏ْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكمُ‏ْ تَعْقِلُون‏»؛ بگو: بياييد تا آنچه را كه پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم. اينكه به خدا شرك مياوريد. و به پدر و مادر نيكى كنيد. و از بيم درويشى فرزندان خود را مكشيد. ما به شما و ايشان روزى مى‏دهيم. و به كارهاى زشت چه پنهان و چه آشكارا نزديك مشويد. و كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده است- مگر به حق- مكشيد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‏كند، باشد كه به عقل دريابيد.(2)
حکما و بزرگان نیز تضرّع در پیشگاه خداوند را موجب رشد و شکوفایی عقل می دانند، و همچنین هر کار نیک و خوبی موجب تقویت و رشد عقل می گردد.

با این بیان عقل هر انسانی با بکارگیری این امور به رشد کافی رسیده و کامل خواهد شد و نیازی به طی زمان بسیار طولانی و دراز نیست. عقل انسان با تقوی و پرهیزکاری یعنی دوری از گناهان و انجام واجبات الهی در عرض یکسال (به فرمایش امام صادق (علیه السلام) به رشد و شکوفایی می رسد اما جسم انسان لازم است زمان مورد نیاز (مثلا 90 سال در فرمایش شما) را طی کرده تا کامل گردد، عقل انسان به چنین زمان طولانی نیاز ندارد چون مجرد است.
در ثانی بدن انسان بعد از گذشت 90 سال در هر صورت کامل می گردد اما آیا عقل انسان هم اینگونه است؟ چه بسا انسان های 90 ساله ای که عقل ناقصی دارند و با وجود گذشت 90 سال عقلشان کامل نشده و چه بسا کودکانی که با سن کمشان عقل کاملی دارند.

لذا فرق است میان رشد بدن و رشد عقل، عقل موجودی است مجرد که با به کار گیری عوامل یاد شده در عرض حتی کمتر از یک سال به رشد کافی می رسد، چنین چیزی غیر طبیعی نیست بلکه کاملا طبیعی و شدنی است چون همان طور که گفتیم عقل مجرد است و موجود مجرد در قید و بند زمان و مکان نیست.
اما بدن انسان در بند زمان و مکان بوده و برای رسیدن به کمال خود باید 90 سال را طی کند، بله در مورد بدن انسان غیر طبیعی است که کودک 5 ساله به یکباره 90 ساله شود اما در مورد موجود مجرد چنین چیزی امکان پذیر است مگر نشنیدید که برخی ره صدساله را یک شبه می پیمایند، انسان ممکن با یک اتفاق و عنایت اهل بیت (علیهم السلام) یک شبه ره صد ساله را بپیماید ... .

_____________
(1) ملاصدرا، الحکمةالمتعالیه، ج 1 ، ص 307 و ج 2 ، ص 346 به بعد و ج 8 ، ص . 332).
(2) انعام/ ۱۵۱.

موضوع قفل شده است