جمع بندی آیا جمشید همان ذوالقرنین است؟!

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جمشید همان ذوالقرنین است؟!

با سلام

کدام شیعه اي است که حدیث ‫لوح‬ را نشنیده باشد و یا به صحت آن ذره ای شک داشته باشد؟!


در این حدیث مشهور ، آمده است که سازنده شهر توس كسي نبوده جز عبد صالح‫ ‏ذوالقرنین‬ :


خليفتي علي بن موسى الرضا يقتله عفريت مستكبر يدفن في المدينة التي‫ ‏بناها_العبد_الصالح_ذوالقرنين‬


و بانی شهر توس کسی نبود جز جمشید پیشدادی

نزهة القلوب ص 185:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
آنچه شما از کنار گذاشتن یک حدیث و یک نظریه تاریخی اثبات کرده اید، ممکن است به عنوان یک احتمال ضعیف قابل بررسی و مورد تامل قرار گیرد، اما نمی تواند به عنوان یک فرضیه ثابت و قطعی پذیرفته شود، چرا که
اولا: در بسیاری از کتاب ها این حدیث آمده ولی فقط دو کلمه عبد صالح است ولی نفرموده که این عبدصالح کیست،کلمه ذوالقرنین نیست.
دقت بفرمائید: يُدْفَنُ فِي الْمَدِينَةِ الَّتِي بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ‏ - إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي‏(2)
ثانیا: گزارش نزهه القلوب نیز مشکلاتی دارد
الف : نزهه القلوب توسط حمدالله مستوفی در قرن هفتم نوشته شده، آیا گزارشی بدون سند را می توان این فاصله قبول کرد؟ برای پذیرش یک گزارش باید معلوم باشد گزارش گر از کجا این حرف را زده یا اینکه در کتابهای قبلی آمده باشد به طوری که انسان به آن گزارش اطمینان کند، با گزارشی واحد در قرن هفتم نمی توان یک قضیه ای مثل این مطلب را بدون بررسی قبول کرد.
ب: اگر بناست حرف نزهه القلوب بدون بررسی قبول باشد وی به تصریح بین جمشید و ذوالقرنین فرق قائل شده است چون در بنای شهر اصفهان می گوید :(این شهر را)طهمورث پيشدادى و چندى جمشيد و ذو القرنين ساخته بودند.(1)
مشخص است که وی در این گفته بین جمشید و ذوالقرنین فرق قائل است.

منابع:

1. شیخ کلینی(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص 528)-اثبات الوصية، ص169- شیخ صدوقعيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص44-شیخ مفیدالإختصاص، النص، ص212-شیخ طوسی، الغيبة ، ص145- و امالی، ص292- طبرسی ، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، النص، ص393- جامع الأخبار، للشعيري، ص19- عمادالدین طبری، بشاره المصطفی، ج2ص 184- و بسیاری منابع دیگر
2. نزهه القلوب، ص 89

ادامه دارد

برای اینکه یک نظریه را اثبات یا نفی کنیم باید جمیع گزارشات را کنار هم بگذاریم ، مثلا آنچه درباره ذوالقرنین است مطرح کنیم مثل آنچه علامه طباطبایی در المیزان ج 13 انجام داده است، ایشان با بیان گزارشات مختلف در باره ذوالقرنین و بررسی چندین صفحه ای از گزارشات تاریخی و حدیثی باز نظریه قطعی نداده اند بلکه گفته اند
اینکه کورش ذوالقرنین باشد از احتمالات دیگر قوی تر است ولی خالی از اشکال نیست
چطور می توان با یک گزارش آنهم از قرن هفتم آنهم بدون سند آن را کنار حدیثی قرار داد و نتیجه گرفت
چطور احادیث دیگری که درباره ذوالقرنین است همنیطور کنار گذاشته شده است
در روایتی از امام علی علیه اسلام سوال شد ذوالقرنین کیست؟ پیامبر بوده یا پادشاه؟ ایشان ضمن اینکه می فرمایند نه پیامبر بوده و نه پادشاه ادامه می دهند:
بَلْ إِنَّمَا هُوَ عَبْدٌ أَحَبَّ اللَّهَ فَأَحَبَّهُ- وَ نَصَحَ لِلَّهِ فَنَصَحَ لَهُ،....(1)
بلکه ایشان(ذوالقرنین) عبدی بوده که خدا را دوست داشته و خدا نیز وی را دوست داشته است...
آیا شما بررسی کردید و این حدیث را کنار گذاشتید؟

در حدیث دیگری از قول پیامبر صلی الله علیه واله وسلم درباره ذوالقرنین آمده :
قَالَ: كَانَ غُلَاماً مِنْ أَهْلِ الرُّومِ ثُمَّ مَلَكَ، ....
غلامی از اهل روم بود سپس پادشاه شد، ...
حال تصورش را کنید که یک رومی یک گزارش تاریخی نیز از پادشاهان کشور خودش پیدا کند که بتواند به این حدیث ربطش دهد و با همین اثبات کند که پس ذوالقرنین رومی بوده ؟ آیا شما قبول می کنید؟ ایا این روش تحقیق صحیح است.
نقلهای دیگری نیز برای ذوالقرنین آمده که برای به نتیجه رسیدن باید همه آنها بررسی شود که آیا ذوالقرنین بشر بوده یا ملائکه؟ پیامبر بوده یا نبوده؟ پادشاه بوده یا نبوده؟ اهل کجا بوده؟ در گذشته یا در آخر الزمان خواهد آمد؟
علامه با بررسی قسمتی از آنها و کار علمی و دقیق باز به خود اجازه نداده که صددر صد حرفی بزند بلکه با احتمال قوی بیان کرده است.
1.تفسير القمي، ج‏2، ص: 42
2.قرب الإسناد (ط - الحديثة)، متن، ص: 322

با سلام و عرض ادب

با تشکر از کارشناس محترم

هدف از این تاپیک تنها بررسی یک احتمال میباشد که تا به حال توجهی به آن نشده است و چه بسا با کمک حضرتعالی و دوستان دیگر به نتیجه مطلوب در صحت و یا رد این مطلب برسیم و فقط در حد یک احتمال باقی نماند

علامه طباطبایی بعد از تحقیقاتی که داشته اند فرمودند احتمال اینکه کوروش ذوالقرنین باشد بیشتر است. ابن اثیر نیز اسکندر را ذوالقرنین میداند
اما طبق برخی نقل ها کوروش بت پرست بوده و اسکندر نیز در فتوحاتش جنایات بسیاری داشته که البته اگر بخواهیم سند این نقل ها را بررسی کنیم هیچ کدام از نقل های تاریخی قبل از اسلام دارای سند متصلی نمیباشند بنابراین در بررسی سند این اقوال تنها میتوان از دو عامل تواتر اخبار و اعتماد به نقل کننده خبر (صاحب کتاب) به نتیجه محتمل تر رسید

و به این نکته نیز باید توجه کرد که کسانی که در گذشته در این مورد تحقیق و بررسی داشته اند از امکانات امروزی نرم افزاری که در اختیار ما است برای جستجو در اخبار برخوردار نبوده اند پس ممکن است بسیاری از اخبار را ندیده باشند و بدون توجه به آنها نتیجه گیری کرده باشند.

بنابراین اینکه کتاب نزهة القلوب بدون سند میباشد این مشکلی است که فقط مخصوص این کتاب نمیباشد و سایر کتابهای تاریخی که مطالب قبل از اسلام در انها آمده نیز سند متصل ندارند اما این کتاب و نویسنده اش از انجایی که تنها و قدیمیترین منبع جغرافیای ایران میباشد معمولا به این کتاب استناد و اعتماد میشود

و مراد از عبد صالح:

در کتاب غیبت نعمانی ص65 نام ذوالقرنین آمده است:

وَ بَعْدَهُ خَلِيفَتِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ يُدْفَنُ‏ فِي‏ الْمَدِينَةِ الَّتِي‏ بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَيْن‏


و علامه مجلسی نیز با استناد به همین حدیث و همچینن این مطلب که بانی شهر توس ذوالقرنین میباشد ، در احادیث دیگر که نام ذوالقرنین نیامده است گفته که مراد از عبد صالح ذوالقرنین است:

و المراد بالعفريت هنا المأمون لعنه الله و العبد الصالح‏ ذو القرنين، لأن طوس من بنائه، و قد صرح به في رواية النعماني لهذا الخبر
مرآة العقول ج6 ص315

و مولی صالح مازندرانی نیز همین نظر را دارد:

قوله: التى بناها العبد الصالح الى جنب شر خلقى) المراد بالعبد الصالح ذو- القرنين و بشر الخلق هارون الرشيد، و الى متعلق بيدفن.
الاصول و الروضة ج7 ص365

و نظر علی اکبر غفاری محقق کتاب کافی:

(3) هو ذو القرنين لان طوس من بنائه كما صرّح به في رواية النعمانيّ لهذا الخبر. (آت)
کافی (الاسلامیة) ج1 ص528

و نظر علامه فیض کاشانی

و العبد الصالح كناية عن ذي القرنين فإن بناء طوس ينسب إليه‏
وافی ج2 ص299

علی مع الحق;603129 نوشت:
با سلام

کدام شیعه اي است که حدیث ‫لوح‬ را نشنیده باشد و یا به صحت آن ذره ای شک داشته باشد؟!

در این حدیث مشهور ، آمده است که سازنده شهر توس كسي نبوده جز عبد صالح‫ ‏ذوالقرنین‬ :

خليفتي علي بن موسى الرضا يقتله عفريت مستكبر يدفن في المدينة التي‫ ‏بناها_العبد_الصالح_ذوالقرن� �ن‬

و بانی شهر توس کسی نبود جز جمشید پیشدادی

نزهة القلوب ص 185:


سلام
استاد رائفی پور یک سخنرانی مفصل و کامل دارند که می تونید دانلود کنید
اثبات کردن که منظور از ذوالقرنین امام زمان ما است. توصیه می کنم حتماً دانلودش کنید

mousavi928;605055 نوشت:
سلام
استاد رائفی پور یک سخنرانی مفصل و کامل دارند که می تونید دانلود کنید
اثبات کردن که منظور از ذوالقرنین امام زمان ما است. توصیه می کنم حتماً دانلودش کنید

با سلام
مطلب جالبی بود اما نمیشه اسمش را اثبات گذاشت ضمن اینکه به نظر چند تناقض در مطلب ایشان بود مثلا معنا کردن خورشید به امام زمان (عج) در این آیه یا معنایی که برای آیه فَأَتْبَعَ سَبَباً (85)
گرفتند اما آیه ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (89) را جا انداختند! خوبه که این مطلب در تاپیکی مستقل بیشتر بررسی شود
اینکه امام زمان (عج) هم مصداق ذوالقرنین باشند هیچ بعید نیست همانطور که امام علی علیه السلام نیز خود را ذوالقرنین نامید (و فیکم مثله) اما معنای ظاهر آیه اشاره به اتفاقی که در گذشته افتاده است دارد و اخبار و روایات نیز موید این مطلب است

سلام

با توجه به اینکه این بحث و مشابه آن بارها و بارها در سایت مطرح شده

و توسط کارشناسان هم مورد پاسخگویی قرار گرفته است

لینک موضوعات مشابه:



نقدی براثرجاعلانه دکتر انصاری (کوروش کبیر ومحمدبن عبدالله)
کی گفته کوروش ذوالقرنین؟

*زمانیکه دست یهود از سر کوروش هخامنشی بیرون می آید !*

نگاهی دوباره در عهد عتیق و تصویر واقعی کوروش هخامنشی !!

جملاتی دروغ، که منتسب به کوروش شاه است !!!!!!!!!!!

میگویند چرا کوروش هخامنشی را نقد میکنی؟!

خبر مربوط به منشور کوروش !!!- تفسیر سوره کهف، داستان ذوالقرنین

درباره کورش کبیر و ذوالقرنین

داستان ذوالقرنين

ذو القرنین از لحاظ تاریخی چه کسی می تواند باشد؟

ذوالقرنین کیست؟!

و نیز موضوعات زیر که در اسک قرآن مطرح شده اند:


آیا کوروش کبیر ذوالقرنین است؟

ذوالقرنين و اثبات پيامبري كورش

ذو القرنين كه بود؟ (بر گرفته از تفسیر نمونه)

کوروش پرستی!!!!عاقبت فریاد ملی گرائی در مقابل اسلام گرائی!!!



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

علی مع الحق;604979 نوشت:
با سلام و عرض ادب

علامه طباطبایی بعد از تحقیقاتی که داشته اند فرمودند احتمال اینکه کوروش ذوالقرنین باشد بیشتر است. ابن اثیر نیز اسکندر را ذوالقرنین میداند
اما طبق برخی نقل ها کوروش بت پرست بوده و اسکندر نیز در فتوحاتش جنایات بسیاری داشته که البته اگر بخواهیم سند این نقل ها را بررسی کنیم هیچ کدام از نقل های تاریخی قبل از اسلام دارای سند متصلی نمیباشند بنابراین در بررسی سند این اقوال تنها میتوان از دو عامل تواتر اخبار و اعتماد به نقل کننده خبر (صاحب کتاب) به نتیجه محتمل تر رسید

بله همین طور است، بسیاری از گفته ها که درباره کورش چه می شود، چه آنچه بر ضدش می گویند چه آنچه به نفعش می گویند ، هیچکدام قابل اعتماد نیست، مگر آنکه ثابت شود ذوالقرنین است، در این صورت مورد احترام است، به نظرم باید در مورد وی سکوت کنیم نه تایید صددرصدی و نه رد صددرصدی

علی مع الحق;604979 نوشت:

و به این نکته نیز باید توجه کرد که کسانی که در گذشته در این مورد تحقیق و بررسی داشته اند از امکانات امروزی نرم افزاری که در اختیار ما است برای جستجو در اخبار برخوردار نبوده اند پس ممکن است بسیاری از اخبار را ندیده باشند و بدون توجه به آنها نتیجه گیری کرده باشند.

اگر چه از یک جهت فرمایشتان درست اوی از جهت دیگر صحیح نمی باشدچرا که تفاقا در بعضی موارد برعکس است، کسانی امثال علامه مجلسی که برای یک روایت گاه سفرها می کردند، کسانی که برای دیدن یک کتابخانه گاهی همچون علامه امینی به هند و دیگر کشورها سفر می کردند، کسانی که برای تفسیر قرآن همچون علامه طباطبایی بسیار مطالعه می کردند، فرق دارند با کسانی که یک چند نرم افزار در سیستم خود گذاشته اند و فورا به بود یا نبود موضوعی در تاریخ قضاوت می کنند
بعضی سوادشان در حد همان نرم افزار است، نه بیشتر
بسیار دیده شده شخصی می گوید فلان مطلب اصلا نیست، چون فقط نرم افزار را گشته ولی بنده در کتابهایی که در غیر نرم افزار است جستجو کردم و پیدا کردم .

علی مع الحق;604979 نوشت:
.بنابراین اینکه کتاب نزهة القلوب بدون سند میباشد این مشکلی است که فقط مخصوص این کتاب نمیباشد و سایر کتابهای تاریخی که مطالب قبل از اسلام در انها آمده نیز سند متصل ندارند اما این کتاب و نویسنده اش از انجایی که تنها و قدیمیترین منبع جغرافیای ایران میباشد معمولا به این کتاب استناد و اعتماد میشود

در مورد اسناد کتابهای تاریخی و جغرافیایی، به هر حال باید به یقین برسیم تا گزارشی را قبول کنیم، مثلا روایتی از پیامبرصلی الله علیه و اله وسلم رسیده باشد یا اینکه تواتر باشد مثل اصل موجودیت کورش چیزی نیست که نیاز به سند باشد، ولی با یک گزارش نمی توان یک گزارش تاریخی را قبول کرد
درمورد کتاب نزهه القلوب فرموده اید این اولین کتاب جغرافیا است، نه اینطور نیست
احسن تقاسم نوشته مقدسی در قرن چهارم نوشته شده است
بلدان نوشته ابن فقیه در قرن چهارم نوشته شده است
معجم البلدان یاقوت حموی در قرن هفتم نوشته شده است
ولی حمد الله مستوفی در قرن هشتم می زیسته و کتاب نزهه القلوب را در آن قرن نوشته است
این سه کتاب در حد سود نرم افزاری است اگر بخواهیم در حد سواد کتابخانه ای جستجو کنیم قطعا کتابهای دیگری نیز قبل از قرن هشتم پیدا خواهد شد. پس گفته حمد الله مستوفی که در کتابهای قبلی هم نیامده تا ادعای تواتر نسبت به آن کنیم نمی تواند مبنای یک نظریه تاریخی قرار گیرد البته به عنوان یک احتمال قبلا هم عرض کردم مورد قبول می باشد.

پرسش:
با توجه به حدیث لوح که بناکننده شهر توس را عبدصالح ذوالقرنین می داند و با توجه به گفته حمدالله مستوفی که بنای این شهر را به دست جمشید می داند آیا می توان نتیجه گرفت که جمشید همان ذوالقرنین است؟

پاسخ:
با کنار هم گذاشتن یک حدیث و یک گزارش تاریخی نمی توان یک نظریه ارائه کرد زیرا یک نظریه به مویدات بیشتری نیاز دارد. ممکن است به عنوان یک احتمال ضعیف قابل بررسی و مورد تامل قرار گیرد، اما نمی تواند به عنوان یک فرضیه ثابت و قطعی پذیرفته شود، چرا که
اولا: در بسیاری از کتاب ها این حدیث آمده ولی فقط دو کلمه عبد صالح است ولی نفرموده که این عبدصالح کیست،کلمه ذوالقرنین نیست.
بله تنها آمده است: «يُدْفَنُ فِي الْمَدِينَةِ الَّتِي بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ‏ - إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي»‏(1)
ثانیا: گزارش نزهه القلوب نیز مشکلاتی دارد
الف : نزهه القلوب توسط حمدالله مستوفی در قرن هفتم نوشته شده، آیا گزارشی بدون سند را می توان این فاصله قبول کرد؟ برای پذیرش یک گزارش باید معلوم باشد گزارشگر از کجا این حرف را زده؟ یا اینکه در کتابهای قبلی آمده باشد به طوری که انسان به آن گزارش اطمینان کند، با گزارشی واحد در قرن هفتم نمی توان یک قضیه ای مثل این مطلب را بدون بررسی قبول کرد.

ب: اگر بناست حرف نزهه القلوب بدون بررسی قبول باشد وی به تصریح بین جمشید و ذوالقرنین فرق قائل شده است چون در بنای شهر اصفهان می گوید این شهر را)طهمورث پيشدادى و چندى جمشيد و ذو القرنين ساخته بودند.(2)
مشخص است که وی در این گفته بین جمشید و ذوالقرنین فرق قائل است.

ثالثا: بنا بر برخی از گزارش ها توس پسر نوذر، پسر جمشيد پيشدادى بنا نهاده و نام خود را به آن داده است. اين شهر كم‏كم از سكنه خالى گرديد و زمان خروج مردم از آن بدرستى معلوم نيست‏(3)

کلید واژه: جمشید، شهر توس، ذوالقرنین
منابع:

1. شیخ کلینی(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص 528)-اثبات الوصية، ص169- شیخ صدوقعيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص44-شیخ مفیدالإختصاص، النص، ص212-شیخ طوسی، الغيبة ، ص145- و امالی، ص292- طبرسی ، إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القديمة)، النص، ص393- جامع الأخبار، للشعيري، ص19- عمادالدین طبری، بشاره المصطفی، ج2ص 184- و بسیاری منابع دیگر
2. نزهه القلوب، ص 89
3. چارلز ادوارد ييت، خراسان و سيستان، سفرنامه كنلل ييت به ايران و افغانستان، ترجمه: قدرت الله روشنى و مهرداد رهبرى‏، انتشارات يزدان‏، تهران‏، چاپ اول، 1365 ش ‏ ، ص: 286؛ سفرنامه هاى خطى فارسى‏، گروهى از نويسندگان‏، نشر اختران‏، تهران‏، چاپ اول، 1388ش، ج1، ص662

موضوع قفل شده است