اشتغال بانوان، مزایا و تعارض نقش و راه حلی برای رفع آن

تب‌های اولیه

153 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشتغال بانوان، مزایا و تعارض نقش و راه حلی برای رفع آن

امروزه مشارکت روزافزون زنان در بیرون از خانه موجب تقویت حسّ اعتماد به نفس و استقلال و افزایش قدرت تصمیم‏ گیری و برخورد مناسب آنان با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی بر جای گذارده است. در واقع، زن با کار و فعالیت اجتماعی، قدرت خلاقیّت، کارآیی و استقلال بیشتری می‏یابد؛ چرا که زن در ازای دریافت وجه حاصل از فعالیت‏های اجتماعی و همچنین تبادل اطلاعات و تعامل اجتماعی، استقلال عمل بیشتری می‏یابد و بهتر می‏تواند در برابر مشکلات خانه و محیط کار، تصمیم‏ گیری و مداخله نماید.
به طور کلی، باید گفت: هر قدر زنان بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند به همان نسبت بحران هویّت فردی و اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی، بیزاری از نظام کنترل اجتماعی، بی‏ اعتمادی و بدبینی به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه در این قشر عظیم کاسته خواهد شد. نتیجه آنکه به همان میزان که خانه‏ داری و حضور زنان در صحنه خانه ثمرات مثبت و ارزنده‏ای، هم برای زن و هم برای اعضای خانواده و در نتیجه اجتماع دارد، اشتغال زنان به کارهای مهم و خارج از حیطه خانه نیز دارای فایده و اهمیت است. از این‏رو، باید در این میان، راه وسطی را جست‏ وجو نمود تا میان مشغولیت‏های گوناگون زنان، هماهنگی و توازن برقرار گردد.

مهم‏ترین مسئله ‏ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد، وجود نقش‏های متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده بر عهده بگیرند؛ نقش‏هایی که در جامعه ما به صورت سنّتی به آنها نگریسته می‏شود، و گاهی با نقش نوین زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه ناهماهنگ است. زنان شاغل در حالی که نقش‏های دو گانه‏ ای ایفا می‏کنند، در زمینه انجام وظایف و مسئولیت‏های ناشی از نقش‏های خانگی وشغلی خود، تا حدّ متوسطی دچار دوگانگی نقش می‏شوند. زنان شاغل میزان مشارکت همسرانشان را در امور منزل و خانه‏ داری کم، ارزیابی کرده ‏اند. بار عمده ایفای مسئولیت سنگین خانه‏ داری در کنار وظایف شغل و مسئولیت‏های حرفه‏ ای و کار، همه بر دوش زنان شاغل قرار می‏گیرد و آنان در قبال این وظایف، خود را مسئول می‏بینند و دوست دارند که شغل خود را حفظ کنند و به هر صورت، به کارشان ادامه دهند. بنابراین، در وضعی قرار می‏گیرند که از یک سو، قادر به پاسخ‏گویی کامل به انتظارات هر دو نقش خویش نیستند، و از سوی دیگر، علاقه‏ مند که هر دو نقش را به خوبی ایفا نمایند. معرفی راه میانه می‏تواند پاسخگوی این مشکل باشد. در این صورت است که زن می‏تواند ضمن حفظ نقش اصلی خود به عنوان همسر و مادر، در صورت ضرورت، از فواید اشتغال نیز برخوردار باشد. پاسخ به بعضی از شبهات می‏تواند در پیدا کردن این راه مددرسان باشد. در صورتی که زنان مجبور یا علاقه‏ مند باشند در کنار خانه‏ داری، شغل دیگری هم داشته باشند و یا جامعه به حضور زنان در مشاغل رسمی نیازمند باشد، آیا امکان جمع میان این دو مسئولیت هست؟

پس این تعارض به آسانی قابل حل نیست، مگر آنکه مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقرّرات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون، از خدمات مؤسسات ذی‏ربط (مانند مهد کودک و کودکستان) و یا برخی افراد بهره‏ مند باشند و تفاهم بیشتری در این باره بین زن و شوهر پدید آید. و یا آنکه طرفین از حمایت دیگر اعضای خانواده همچون پدربزرگ‏ها و مادربزرگ‏ها برخوردار گردند و اشتغال زنان از سوی اقوام مورد پذیرش و حمایت واقع شود.

بنابراین، از یک سو، به سبب نیازها و مقتضیات جامعه، نیاز به استفاده از نیروی کار زنان متخصص و تحصیل‏کرده و حتی ضرورت‏های مشترک زندگی خانوادگی، همچون درآمد اقتصادی و بهبود سطح فرهنگی، اشتغال زنان اجتناب‏ناپذیر تلقّی می‏شود و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغیب می‏شوند. و از سوی دیگر، از تغییرات فرهنگی در نظام ارزش‏ها و تخصیص نقش‏ها و جابه‏ جایی وظایف خبری نیست. مشارکت مرد در انجام امور خانه‏ داری موجب می‏شود زن در انجام امور خانه‏ داری کمتر احساس خستگی مفرط کند، وگرنه زنان، هم در انجام وظایف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات می‏شوند و هم در پیشرفت شغل دچار رکود می‏گردند.

( درگیر شدن زن و مرد در اداره امور داخلی خانه) این مشارکت به آنها کمک می‏کند تا روابط جدیدی بین خود برقرار کنند که به بقای ارزش‏ های خانوادگی کمک می‏نماید. هنگامی که زن و مرد مشترکا وظایف خانه‏ داری و بچه‏ داری را به عهده می‏گیرند، رشد فردیت در آنها به صورت رشد جمعی ظهور می‏کند و تأثیر خود را در دیدگاه‏های فرزندان درباره ارزش کار در خانواده متحوّل می‏سازد.

به طور کلی، باید گفت: میزان انتظار زنان از همسرانشان در انجام امور خانه متفاوت است و بستگی به عواملی از جمله تحصیلات زن، میزان درآمد زن و شغل همسرانشان دارد. شاید بهتر باشد بگوییم: انجام امور خانه بر دوش تمام اعضای خانواده است و هر کس باید کاری انجام دهد که در کمترین زمان و به بهترین شکل انجام می‏پذیرد و چنین نیست که بعضی کارها صرفا زنانه و برخی ازامور فقط مردانه باشد. رعایت انصاف و عدالت و حسن اخلاق و اتّکاء به قدرت لایزال الهی بهترین راهنما در این زمینه است. عدم توجه به این مهم نه تنها برای زنان، که برای تمام افراد خانواده معضلات و مشکلاتی ایجاد می‏کند که آن را «تعارض نقش و عوارض آن» می‏خوانند.

از دوستان تقاضا میشود راه حل های مفیدی که به ذهنشون میرسه برای رفع چنین تعارضی ارائه دهند

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حامی

قابل توجه:

موضوع جهت بحث و تبادل نظر میان کاربران باز گذاشته می شود.

خواهشمندم فقط در موضوع اصلی تاپیک مطلب ارسال نمایید

و از هرگونه بحثهای حاشیه ای و نیز گفتگوهای دونفره خودداری نمایید.

با تشکر

:Gol:

اشتغال زنان یکی از امور اجتناب ناپذیر است که حتی در صدر اسلام نیز وجود داشته و نهی کلی بر آن نبوده و نیست
عصر ظهور اسلام‏ با ظهور اسلام کرامت انساني زن احيا شد و زن در کنار مرد به عنوان نيمي از پيکره حيات بشري مطرح گرديد. اسلام دخترکشي را ممنوع کرد و به جامعه آموخت که به دختران احترام بگذارند. زن‏هاي صدر اسلام در امور اجتماعي، سياسي و فرهنگي و کارهاي ديگر مشارکت داشتند.( محمد عبدالقادر ابوفارس، حقوق المرأة، ص 19 و 20.) قرآن کريم کسب و تلاش اقتصادي زنان و مردان را تأييد کرده و مالکيت آنان را بر آن مترتب ساخته است: «للرجال نصيب مما اکتسبوا و للنساء نصيب مما اکتسبن؛( نساء (4) آيه 32.) براي مردان از آن‏چه کسب کرده ‏اند بهره ‏اي است و براي زنان [نيز] از آن‏چه کسب کرده ‏اند بهره‏اي است.» اشتغال زنان در عصر پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به شکلي گسترده به چشم مي‏خورد و در تمامي شغل‏هاي رايج آن زمان، زنان حضور داشتند. زينب، دختر جحش به صنايع دستي اشتغال داشت.( ابن‏اثير، اسدالغابة، ج 5 ، ص 565 .) زني به نام زينب پزشک قبيله بني ‏داوود بود و مريضان را مداوا مي‏کرد.( المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، ج 4، ص 620.) زناني بسيار به امر شباني و دامداري اشتغال داشتند مانند سلامه و ام‏هاني.( ابن‏اثير، همان، ص 477.) و زناني چون قيله مادر بني نمار به تجارت اشتغال داشتند.( همان، ص 535 .)

ادامه دارد....................

neɠïn;601290 نوشت:
از دوستان تقاضا میشود راه حل های مفیدی که به ذهنشون میرسه برای رفع چنین تعارضی ارائه دهند

سلام خواهر گرامي

نميدانم اين متن نوشتهء خود شماست يا اينكه نظري بوده كه شما از آن براي طرح مطلبتان استفاده كرديد. در ها حال اين نوشته از پيش نتيجه گيري كرده و اگر سوالي هست در راستاي نتيجه گيري نگارنده تنظيم شده كه اين منصفانه نيست

براي نمونه:

neɠïn;601290 نوشت:
اشتغال زنان اجتناب‏ ناپذیر تلقّی می‏شود

neɠïn;601290 نوشت:
از سوی دیگر، از تغییرات فرهنگی در نظام ارزش‏ها و تخصیص نقش‏ها و جابه‏ جایی وظایف خبری نیست. مشارکت مرد در انجام امور خانه‏ داری موجب می‏شود زن در انجام امور خانه‏ داری کمتر احساس خستگی مفرط کند، وگرنه زنان، هم در انجام وظایف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات می‏شوند و هم در پیشرفت شغل دچار رکود می‏گردند

neɠïn;601290 نوشت:
این تعارض به آسانی قابل حل نیست، مگر آنکه مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقرّرات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون، از خدمات مؤسسات ذی‏ربط (مانند مهد کودک و کودکستان) و یا برخی افراد بهره‏ مند باشند

1 - نگارنده در اينجا كار زن را اجتناب ناپذير درنظر گرفته و اين يعني نتيجه را از قبل گرفته است (كاري به درست و غلط آن نداريم)

2 - صحبت از تغييرات فرهنگي و تغيير نقش ها شده ، اما مصداق اين تغيير نقش ، فقط در تعريف تغيير نقش مرد و چگونگي حمايت از زن مطرح مي شود

3 - در متن ، صحبت از اقتضاي جامعه شده و به عنوان امري مهم معرفي شده است كه باعث شده اشتغال زنان اجتناب ناپذير باشد. اما براي راهكاري براي اشتغال زنان ، پيشنهاد داده ميشود كه به تبعيت از كشورهاي توسعه يافته (توسعه يافتهء صنعتي) كودك به مهد و كودكستان سپرده شود ، بدون آنكه حرفي از اهميت وجود مادر در كنار كودك زده شود
(لااقل در حد اهميت اقتضاي جامعه)

4 - موارد قبل كه گفته شد به معناي مخالفت با اشتغال بانوان ، يا مخالفت با همكاري مردها در كار خانه نيست. بلكه منظور ، نگاه دو جانبه به موضوع و توجه به نظر آقايان ، علاوه بر توجه به نظر بانوان است. انشاالله در پست هاي بعد توضيحات بيشتري را عرض خواهم كرد

Reza-D;602257 نوشت:
نميدانم اين متن نوشتهء خود شماست يا اينكه نظري بوده كه شما از آن براي طرح مطلبتان استفاده كرديد. در ها حال اين نوشته از پيش نتيجه گيري كرده و اگر سوالي هست در راستاي نتيجه گيري نگارنده تنظيم شده كه اين منصفانه نيست

دوست عزیز این نتیجه گیری نگارنده پست بوده از شما خواسته شده اگر پیشنهاد و راهکاری دارید شما هم ارائه دهید
بهرحال بحث اشتغال زنان موافق و مخالف زیاد داره یعنی شما هیچ راهکاری برای این کار ندارید؟

Reza-D;602257 نوشت:
در متن ، صحبت از اقتضاي جامعه شده و به عنوان امري مهم معرفي شده است كه باعث شده اشتغال زنان اجتناب ناپذير باشد. اما براي راهكاري براي اشتغال زنان ، پيشنهاد داده ميشود كه به تبعيت از كشورهاي توسعه يافته (توسعه يافتهء صنعتي) كودك به مهد و كودكستان سپرده شود ، بدون آنكه حرفي از اهميت وجود مادر در كنار كودك زده شود
(لااقل در حد اهميت اقتضاي جامعه)

در کشورهای توسعه یافته برای زن و شوهری که قراره بچه دار شن دوره آمادگی گذاشته میشه در این دوره به آنان آموزش داده میشه چطور با بچه و نیازهاش برخورد شه ولی در کشور ما چنین اطلاع رسانی وجود ندارد و وظیفه مادر خانه ست که در طی دوره خردسالی فرزند با نیازهاش آشنا شه الان خانم جوانی که بچه دار شده نمیتونه خیلی از موارد تشخیص بده چه به صلاح فرزندشه یا در مواقعی که با مشکلی برخورد میکنه عاجز و ناتوان میمونه و پدر هم که کلا وظیفه ایی در این کار بر عهده ندارد همون که خرج رو تامین کنه کفایت میکنه
در کشورهای توسعه یافته مرخصی زایمان وجود داره ( حالا در همه یا برخی از کشورها دقیق نمیدونم مرخصی زایمان برای مردان هم در نظر گرفته میشه تا در کنار همسرشون باشن ) در کشور ما از این مسئله سطحی گذر کردند اگر ریزبین تر میشدند شاید خیلی از مشکلات و نارسایی هایی که به اشتغال زنان نسبت داده میشه از میان برداشته میشد
مهد کودک اولین مکانیه که میتونه به کودک آموزش های لازم ارائه شود و اهمیت و ارزش اون به مراتب از مدارس هم بیشتره آموزش هایی که از عهده همه مادران خانه دار و شاغل ساخته نیست و نیاز به فردی آموزش دیده دارد
در کشور ما الان به اهمیت آموزش قبل از دبستان پی بردند و به خاطر رفع این مشکل پیش دبستانی رو راه اندازی کردند چه اشکالی داره کودک مقداری از وقت خود رو در محیطی با هم سن و ساله های خود سپری کنه محیطی که میتونه آموزش مفید هم ببینه و این منافاتی با همراهی و حضور مادر در تربیت فرزند نداره
در تمامی این موارد همراهی و مشارکت مردان در تربیت فرزند و خانه داری از اهمیت بسزایی دارد چیزی که نادیده گرفته شده و این وسط فقط انگشت اتهام به سوی اشتغال زنان نشانه رفته، اشتغال زنان امری اجتناب ناپذیره این مسئله به وضوح قابل اثباته در عصر پیامبر هم وجود داشته و زنان در خیلی از عرصه ها حضور داشتند در دیگر عرصه ها نیز زمینه مساعد نبوده نه اینکه نهی شود حالا که نمیشه مانع این حضور شد بهتره راهکاری برای رفع مشکلات و معایب آن ارائه شود

با عرض سلام

بنده متن رو مطالعه نکردم .

.
اما نظرات بنده :

خب در اسلام هیچ گونه ممنوعیتی برای اشتغال زنان نیست و حکم قطعی در این باره نداریم .

اما بر اساس یه سری مصلحتهایی توصیه میشود که زنان صلاح نیست در بیرون کار کنند .

و چرخش اقتصاد خانواده هم صرفا بر دوش مرد هست .

مگر حالا یه سری شرایطی باشد که ایجاب کند بر اشتغال زن .

اون ایجاب رو هم خود فرد بر اساس مصلحت های خانواده و خودش میتونه تشخیص بده .
.
و محیط کار هم باید مناسب باشه یعنی خطری نباشه که یه خانم رو تهدید کنه .
و بر اساس رعایت تمام جوانب ( حجاب و گفتار و .. ) مشغول باشه .
.
توصیه هم اینه که بره ب سمت اشتغالی که بیشتر با فطرت خودش سازگار است .
..

ابوالفضل;602259 نوشت:
بنده متن رو مطالعه نکردم .

.
اما نظرات بنده :

خب در اسلام هیچ گونه ممنوعیتی برای اشتغال زنان نیست و حکم قطعی در این باره نداریم .

اما بر اساس یه سری مصلحتهایی توصیه میشود که زنان صلاح نیست در بیرون کار کنند .

و چرخش اقتصاد خانواده هم صرفا بر دوش مرد هست .

سلام و عرض ادب
کاش متن رو مطالعه میکردید
میشه لطفا مصلحتهای ممکن رو ذکر کنید
چرخش اقتصاد خانواده بر دوش مرد است در این شکی نیست و اتفاقا هیچ زنی هم از این موضوع ناراحت نمیشه
ولی یه سئوال آیا چرخش اقتصاد جامعه نیز تنها بر دوش مردان است ؟
ممنون میشم دوستان بیشتر در بحث شرکت کنند :Gol:

شبـنم;602258 نوشت:
در کشورهای توسعه یافته برای زن و شوهری که قراره بچه دار شن دوره آمادگی گذاشته میشه در این دوره به آنان آموزش داده میشه چطور با بچه و نیازهاش برخورد شه ولی در کشور ما چنین اطلاع رسانی وجود ندارد و وظیفه مادر خانه ست که در طی دوره خردسالی فرزند با نیازهاش آشنا شه الان خانم جوانی که بچه دار شده نمیتونه خیلی از موارد تشخیص بده چه به صلاح فرزندشه یا در مواقعی که با مشکلی برخورد میکنه عاجز و ناتوان میمونه و پدر هم که کلا وظیفه ایی در این کار بر عهده ندارد همون که خرج رو تامین کنه کفایت میکنه
در کشورهای توسعه یافته مرخصی زایمان وجود داره ( حالا در همه یا برخی از کشورها دقیق نمیدونم مرخصی زایمان برای مردان هم در نظر گرفته میشه تا در کنار همسرشون باشن ) در کشور ما از این مسئله سطحی گذر کردند اگر ریزبین تر میشدند شاید خیلی از مشکلات و نارسایی هایی که به اشتغال زنان نسبت داده میشه از میان برداشته میشد
مهد کودک اولین مکانیه که میتونه به کودک آموزش های لازم ارائه شود و اهمیت و ارزش اون به مراتب از مدارس هم بیشتره آموزش هایی که از عهده همه مادران خانه دار و شاغل ساخته نیست و نیاز به فردی آموزش دیده دارد
در کشور ما الان به اهمیت آموزش قبل از دبستان پی بردند و به خاطر رفع این مشکل پیش دبستانی رو راه اندازی کردند چه اشکالی داره کودک مقداری از وقت خود رو در محیطی با هم سن و ساله های خود سپری کنه محیطی که میتونه آموزش مفید هم ببینه و این منافاتی با همراهی و حضور مادر در تربیت فرزند نداره
در تمامی این موارد همراهی و مشارکت مردان در تربیت فرزند و خانه داری از اهمیت بسزایی دارد چیزی که نادیده گرفته شده و این وسط فقط انگشت اتهام به سوی اشتغال زنان نشانه رفته، اشتغال زنان امری اجتناب ناپذیره این مسئله به وضوح قابل اثباته در عصر پیامبر هم وجود داشته و زنان در خیلی از عرصه ها حضور داشتند در دیگر عرصه ها نیز زمینه مساعد نبوده نه اینکه نهی شود حالا که نمیشه مانع این حضور شد بهتره راهکاری برای رفع مشکلات و معایب آن ارائه شود

توضيحتون خيلي خوب بود و با بيشترش موافقم. اما چيزي كه در متن بود اين صحبت هايي نبود كه شما فرموديد. دقت بفرماييد:

neɠïn;601290 نوشت:
مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقرّرات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون ، از خدمات مؤسسات ذی‏ربط (مانند مهد کودک و کودکستان) و یا برخی افراد بهره‏ مند باشند

بحث آموزش كودك يا خانواده ، محور اين بحث نبود بلكه بيرون بودن زن و بودن مكاني براي كودك در زمان اشتغال زن مطرح بود

در پست بنده هم حتماً ديديد كه در شمارهء 4 عرض كردم در پست هاي بعد توضيحات بيشتري رو خواهم گفت. تشكر از نظرات خوبتون خواهر گرامي

Reza-D;602257 نوشت:
نگارنده در اينجا كار زن را اجتناب ناپذير درنظر گرفته و اين يعني نتيجه را از قبل گرفته است

Reza-D;602257 نوشت:
صحبت از تغييرات فرهنگي و تغيير نقش ها شده ، اما مصداق اين تغيير نقش ، فقط در تعريف تغيير نقش مرد

Reza-D;602257 نوشت:
به تبعيت از كشورهاي توسعه يافته (توسعه يافتهء صنعتي) كودك به مهد و كودكستان سپرده شود ، بدون آنكه حرفي از اهميت وجود مادر در كنار كودك زده شود

سلام
ببینید بزرگوار همانطور که گفته شد اشتغال زنان امری اجتناب ناپذیر است چون در حال حاضر یکی از علل بالا رفتن سن دختران مجرد این است که ترس از دست دادن موقعیتی که دارند بیشتر از امید به چیزهایی است که بعد از ازدواج به دست میاورند پس می بینید که برای دختران اشتغال امری اجتناب ناپذیر است
منظور از تغییر نقش ها این بود که در قدیم زنان تنها نقشی که ایفا میکردند در درون خانه بود اما در حال حاضر علاوه بر نقش های فوق نقش های دیگری در جامعه نیز ایفا میکنند حال که نقش زنان تا حدودی تغییر یافته است از آنجا که همزمان ایجاد چند نقش از توان شخص می کاهد پس باید در فرهنگ جامعه و نقش مردان تغییراتی ایجاد شود مثلا همسران زنان شاغل در تربیت فرزند و کار خانه همکاری کنند تا چنین مسئله ای باعث ایجاد تشنج نشود مثل همان کارهایی که کشورهای توسعه یافته انجام دادند
همچنین از مهد کودک نام برده شده وقتی که مرد و زن هر دو در کار تربیت و خانه شریک شوند مشکلاتی چون کمبود محبت و ....برای کودکان به وجود نمی آید ضمن اینکه از محاسن مهد کودک هم نباید غافل شد توجه داشته باشید که پژوهش ها نشان می دهد مادران شاغل دارای نشاط و روحیه بهتری نسبت به مادران خانه دار هستند اشتغال باعث اعتماد به نفس و بالا رفتن ارتباطات اجتماعی می شود که مطمئنا در تربیت فرزندان نیز تاثیر خواهد داشت
جدای از این بحث مطمئن باشید امروزه اگر شما فرستادن بچه ها به مهد کودک را ظلم در حق کودک بدانید روزی فرزندان از اینکه مادرشان تحصیلات عالیه نداشته باشند و مثل سایر زنان از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نباشد شرمنده خواهند شد

با تغییر و تحولات اجتماعی، گرایش بیشتر زنان و دختران در امر ادامه تحصیل و حتی پیشی گرفتن آنها در این زمینه و از طرف دیگر تغییر و تحولات اجتماعی در جامعه و افزایش تجملات و هزینه های زندگی و مشکلات اقتصادی، بسیاری از زنان را بر آن داشته که به اشتغال در بیرون از منزل روی آورند. حتی در نزد بسیاری از دختران، گرفتن حق اشتغال یکی از شروط مهم ضمن عقد به شمار می رود چرا که آنها نگران این مساله هستند که با ورود به زندگی متاهلی استقلال مالی و شغل خود را از دست دهند. همچنین با تغییرات فرهنگی در جامعه و افزایش آگاهی زوجین تعداد فرزندان خانواده ها کاهش یافته و زنان مانند گذشته مجبور نیستند تمام وقت خود را صرف به دنیا آوردن و بزرگ کردن فرزندان متعدد و پشت سر هم بکنند و لذا میزان فراغ بال شان افزایش یافته است و بهتر می توانند به خودشان و علایق شان توجه نشان دهند. لذا به نظر می رسد که تمام این تغییر و تحولات موجب گردیده که گرایش زنان به اشتغال در بیرون از منزل افزایش یابد چرا که این اشتغال می تواند احساس رضایت مندی آنها را از زندگی افزایش داده و کمتر احساس بطالت و فرسودگی کنند و همچنین از تحصیلات خود نیز استفاده موثر کنند. اما با تمام این اوصاف و مزایایی که اشتغال زنان در بیرون از منزل دارد، این اشتغال و کاهش حضور زن در خانه همراه با مشکلات و سختی هایی خواهد بود.

مزایای اشتغال زنان

از لحاظ اقتصادی: به عقیده بعضی زنان، کسب استقلال مالی که بهبود وضعیت اقتصادی خانواده را درپی دارد ، پاسخی است به نیاز روزافزون خانواده و بیشترین انگیزه زنان در این عامل را در بر می گیرد.در بسیاری از موارد عدم اتکای مالی به شوهر و به خانواده عامل گرایش زنان به کار بیرون از منزل است.

اشتغال خارج خانه بانوان چون همراه با حذف هزینه های زندگی است، زنان صرفه جو بار آمده و از خرج های زائد می کاهند. شاغل بودن زنان علاوه بر اینکه بر درآمد خانواده اثر می گذارد بلکه نسبت مهمی از درآمد ملی را هم تامین می کند . کمک خرج بودن زنان و کمک به تامین معاش خانه باعث می شود زنان با افزایش سرمایه گذاری و کاهش مصرف و فرهنگ صرفه جویی و قناعت را به خوبی بیاموزند. در ضمن زنان به دلیل روحیه عاطفی شان درآمد خود را اغلب صرف بهبود وضع خانه و خانواده هایشان خواهند کرد.

از بعد شخصیتی و فردی: زنی که بیرون از خانه مشغول فعالیت است، روحیه اعتماد به نفس و پشتکار قوی دارد و واقعیت ها را به عینه می بیند.استعدادهای نهفته اش شکوفا می شود از قوه به فعل تبدیل می شود، شخصیت اش رشد می یابد، رغبت و علاقه اش پیرامون مسایل جامعه زیاد می شود و ژرف اندیش بار می آید.

از لحاظ تربیتی و خانوادگی: زن شاغل چون مشکلات جامعه اش را می بیند، همسرش را متقابلا درک می کند و روحیه تعاون و همکاری در این قبیل خانواده ها که زنان شاغل هستند قوت می یابد.

تقسیم کار در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد. حس مسوولیت پذیری در فرزندان و اعضای خانواده تقویت می شود چون ساعاتی از روز را در بیرون خانه مشغول کار و فعالیت بوده از کمیت وقت هایش به طور کیفی استفاده می کنند. زن شاغل از آزادی عمل فکر و اندیشه برخوردار است این روحیه را در فرزندانش تقویت می کند.

معمولا زنان شاغل در امر تربیت فرزندان موفق ترند چرا که فرزندان را بیشتر تحصیل کرده بار می آورند و فرزندانشان را بیشتر درک می کنند.

در سطح جامعه از لحاظ سیاسی: زنان شاغل معمولا قدرت رهبری و هدایت خوبی در جامعه دارند. در تصمیم گیری های جامعه مشارکت دارند و شعور سیاسی آنها بالا می رود. یاد می گیرند که خود و خانواده شان را چگونه اداره کنند و موثر واقع شوند. در تبادل اندیشه ها شرکت دارند. به آینده جامعه حساس هستند. در جامعه حق و حقوق خودشان را بهتر می شناسند. مقررات و قوانین اجتماعی را به خوبی می آموزند . این زنان ، در بسیاری از موارد خود مهیای پذیرش مسوولیت های سنگین اجتماعی در سطوحی مانند مدیرکل ، شهردار ، نمانیده مجلس ، عضو شورای شهر ، وزیر و نظایر آن هستند.

از لحاظ فرهنگی و اجتماعی: زنان شاغل معمولا نسبت به زنان خانه دار قدرت بالایی در تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی دارند.زنان شاغل خود را دارای پایگاه اجتماعی در خور شان خودشان می دانند و حق و حقوقی را برای خودشان تعریف می کنند . زنان شاغل اعتبار اجتماعی بیشتری نسبت به زنان خانه دار دارند که این اعتبار اجتماعی یک نوع پرستیژ اجتماعی را در آنان ایجاد می کند.

کار زن در خارج خانه به تسهیل در امر ازدواج منجر می شود و موقعیت های گزینش همسر را متنوع تر می کند.
زنان شاغل بیشتر منطقی هستند و مقررات به راحتی قبول می نمایند. همچنینحس مفید بودن در آنان قوت می یابد و خود را عضوی مفید می یابند. سطح مهارت ها و دانش اجتماعی بیشتر می شود. از لحاظ فرهنگی چون یک زن می تواند نقش یک مربی خوب را ایفا کند و با افزایش معلومات و دانش خود می توان در اعتلای فرهنگ عمومی مفید باشند.

یکی از مهم ترین مزایای اشتغال بانوان ، کنترل باروری است. مادران شاغل با توجه به تقسیم اوقات روزانه بین کار منزل و خارج آن فرصت کمتری نسبت به بانوان خانه دار برای بچه داری پیدا خواهند کرد.

تامین آینده فرزندان با فقدان مرد، بالا رفتن قدرت حل مشکلات خانوادگی و اجتماعی ، سلامت روانی و امیدوار بیشتر به آینده از دیگر مزایای اشتغال زنان است که البته همه این ها ، بستگی تام به شرایط محیطی کار دارد چه آن که شأن زن و ظرافت های ذاتی او ، اقتضائات خاص خود را دارد.

شبـنم;602262 نوشت:
سلام و عرض ادب
کاش متن رو مطالعه میکردید
میشه لطفا مصلحتهای ممکن رو ذکر کنید
چرخش اقتصاد خانواده بر دوش مرد است در این شکی نیست و اتفاقا هیچ زنی هم از این موضوع ناراحت نمیشه
ولی یه سئوال آیا چرخش اقتصاد جامعه نیز تنها بر دوش مردان است ؟
ممنون میشم دوستان بیشتر در بحث شرکت کنند :Gol:

خب این مصلحت هارو شما به عنوان خانم باید بهتر بدونید .

وقتی یه خانم می اید بیرون و در محیط مردانه قرار میگیره .

(حالا این تهدیدات در محیط صرفا زنانه سلب میشه )
میتونه یه سری تهدیدهایی براش ایجاد بشه .

این تهدید ها میتونه بطور ناخواسته و به مرور بوجود بیان ( حتی در صورت محجبه بودن و با رعایت تمام جوانب ) چون محجبه بودن و رعایت تمام جوانب تضمینی ایجاد نمیکنه
و ..
.

خب اگر زنی بر حسب ایجاب وارد چرخش اقتصاد جامعه بشود شریک میشود و تنها بر دوش مردان نیست.

neɠïn;602265 نوشت:
روزی فرزندان از اینکه مادرشان تحصیلات عالیه نداشته باشند و مثل سایر زنان از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نباشد شرمنده خواهند شد

تمام حرف هاي شما در پست قبل عالي بود بجز اينكه نقل قول كردم
تحصيلات عاليه گر چه در خوب بودنش شكي نيست ، ولي صرف داشتن تحصيلات ، ارزشي براي كسي نخواهد بود. اين تحصيلات زماني ارزشمند خواهد بود كه تبلور آن در رشد شخصيتي فرد ديده شود. چه بسيار افراد با تحصيلات عالي كه به تباهي رفتند و چه بسيار افراد عامي و كم سواد كه به قرب الهي رسيدند. درمورد موقعيت اجتماعي هم همين بحث صرق ميكند. ارزش انسان را شخصيت او تعيين ميكند و نه جايگاه شغلي او در اجتماع. چه آنكه در حال حاضر برخي ارزش ها كه اجتماع (بصورت كلي) به آنها بها ميدهد ، در بطن خود كاملاً ضدارزش هستند. لذا اگر كودكي قرار باشد روزي خجالت بكشد ، بايد از تربيت غلطي كه پدر و مادر به او دادند ، يا فساد اخلاقي آنها يا مواردي از اين دست خجالت بكشد. نه اينكه مادرش ليسانس نداشته يا بيرون از منزل ، شاغل نبوده است

ابوالفضل;602268 نوشت:
خب این مصلحت هارو شما به عنوان خانم باید بهتر بدونید .

وقتی یه خانم می اید بیرون و در محیط مردانه قرار میگیره .

(حالا این تهدیدات در محیط صرفا زنانه سلب میشه )
میتونه یه سری تهدیدهایی براش ایجاد بشه .

این تهدید ها میتونه بطور ناخواسته و به مرور بوجود بیان ( حتی در صورت محجبه بودن و با رعایت تمام جوانب ) چون محجبه بودن و رعایت تمام جوانب تضمینی ایجاد نمیکنه
و ..
.

خب اگر زنی بر حسب ایجاب وارد چرخش اقتصاد جامعه بشود شریک میشود و تنها بر دوش مردان نیست.

خوب من یه خانمم الان شاغلم تهدیدهایی که گفتید رو قبول دارم چون دارم تو محیط کارم می بینم شاید به اون وسعتی که شما میگید نباشه ولی باز هم جای تاسف داره ولی ....
این تهدید باعث نشد من کارم رو رها کنم و هیچ وقت هم رها نمیکنم چون من عاشق کار کردن هستم و برای گسترش و پیشرفت اون همه تلاشمو میکنم
الان شما کلی درباره تهدیدها صحبت کنید با وجود اینکه حرفتون رو می پذیرم ولی هیچ وقت در اراده م برای شاغل بودن خللی وارد نمیکنه
خوب خیلی از خانمها تینجوری هستند شاغل شدن براشون یک نیازه یک هدف والاست درست یا غلطش رو کنار بزاریم ولی واقعیت اینه نمیتونند از این خواسته دست بکشند
باید به این نیازشون پاسخ داده بشه نه اینکه سرکوب شه ؟ سرکوب کردن راه درمان نیست اینو که قبول دارید؟
حالا میرسیم به جامعه. ما جامعه ی مسلمان داریم در خیلی از موارد امنیت ما به مراتب برتر از کشورهای دیگه است ولی باز هم شرایط کاری برای زنان ما چندان مناسب نیست اینجا دیگه وظیفه مسئولینه شرایط رو مساعد کنند محیط ها رو امن کنند تا تهدیدها کاهش پیدا کنه و روزی به صفر برسه

جامعه نیازمند حضور هر دو جنس است برخی وظایف و مشاغل تنها از عهده زنان برمیاید مثل زایمان و مامایی اگر قرار به نهی کلی اشتغال زنان باشد چنین مشاغلی هم در اختیار مردان قرار خواهد گرفت که معایب و مفاسدی که به دنبال داره خیلی بیشتر از اشتغال زنان است جامعه ایی که زنان در اجتماع حضور نداشته باشه جامعه ایی فلجه که تنها متکی به یک جنسه، شرایطی هم اگر در این جامعه به وجود بیاد عملاً زنانی بی فایده خواهد داشت
جامعه باید توانایی برقراری شرایط مساعد برای رشد و شکوفایی هر دو جنس رو داشته باشه فقط نیمی از جمعیت یک جامعه رو زنان تشکیل میده چطور میشه مانع از حضور آنان در تصمیم گیری ها و فعالیت های اجتماعی شد؟

Reza-D;602269 نوشت:
تحصيلات عاليه گر چه در خوب بودنش شكي نيست ، ولي صرف داشتن تحصيلات ، ارزشي براي كسي نخواهد بود. اين تحصيلات زماني ارزشمند خواهد بود كه تبلور آن در رشد شخصيتي فرد ديده شود. چه بسيار افراد با تحصيلات عالي كه به تباهي رفتند و چه بسيار افراد عامي و كم سواد كه به قرب الهي رسيدند. درمورد موقعيت اجتماعي هم همين بحث صرق ميكند. ارزش انسان را شخصيت او تعيين ميكند و نه جايگاه شغلي او در اجتماع. چه آنكه در حال حاضر برخي ارزش ها كه اجتماع (بصورت كلي) به آنها بها ميدهد ، در بطن خود كاملاً ضدارزش هستند. لذا اگر كودكي قرار باشد روزي خجالت بكشد ، بايد از تربيت غلطي كه پدر و مادر به او دادند ، يا فساد اخلاقي آنها يا مواردي از اين دست خجالت بكشد. نه اينكه مادرش ليسانس نداشته يا بيرون از منزل ، شاغل نبوده است

یکی از مشتریهای ما خانم روانشناسی بودند که ارشد روانشناسی عمومی داشتند و تلاش هم میکرد برای دکتری روانشناسی پذیرفته شه ایشان دو تا فرزند داشتند یک دختر حدوداً سه چهار ساله و پسری حدوداً هشت ساله. شاغل نبودند میگفتند بخاطر بچه ها و تحصیلش و البته عدم نیازش شاغل نشده ولی الان حس میکرد نیاز داره شاغلشه و از تحصیلاتش استفاده کنه قرار بود در مطب شوهرش مشغول به کار شه اینها رو گفتم تا حدودی با این خانم آشنا شید
یه مدت نگران مسئله ای بود بالاخره با اصرار ما گفت مدتیه دختر و پسرش سر هر موضوع و مسئله ی کوچکی با هم درگیر میشن و دعوا میکنند میترسید این مسئله غیرعادی باشه یا بچه ها مشکلی داشته باشند یا احساس کرده باشند پدر و مادر به فرزند دیگه توجه بیشتری میکنند باور میکنید رفته بود سراغ اینکه ببینه این مسئله عادیه در این سنین بین بچه ها دعوا و درگیری رخ بده عادیه یا نه؟ واقعا شده تا حالا چنین مسائلی ذهن ما رو مشغول کنه ؟ به نظرتون اگر این خانم چنین تحصیلات و سطح سوادی نداشت نسبت به این مسئله اهمیت میداد پاسخش واضحه .... نه
خیلی از خانمهای خانه دار و البته کم سواد یا بیسواد به این مسائل بی توجه اند و محبت بیش از حد به یک فرزند میکنند و از توجه به بقیه باز می مانند و آخرش هم فرزندشون عقده ایی بار میاد و محبت رو از کسان دیگه طلب میکنه این همه آشنایی های دختر و پسر نامحرم، این ازدواج های عجولانه و طلاق های زودهنگام خیلی ها ریشه در تربیت و رفتار ناصحیح والدین داره اگر والدین آشنا و آگاه به مسائل فرزندشون بودند درصد این اشتباهات و ناهنجاری های اجتماعی کمتر میشد
در خانواده های کم سواد و بیسواد حتما مشاهده کردید رفتار والدین با فرزندان چگونه است؟ اصلا حق اظهارنظر در خانه دارند؟ به تصمیم و نظرشون بعنوان یک انسان چقدر اهمیت داده میشه ؟ مطمئنن چنین فرزندانی عزت نفس و اعتماد به نفس کمتری دارند تا فرزندانی که والدینی آگاه و باسواد دارند
بله هر باسوادی با فرهنگ نیست همانطور که هر بیسوادی بی فرهنگ نیست ولی سواد و تحصیل محاسن زیادی داره والدین و فرزندان چنین خانواده های گویش و رفتار خیلی متفاوتی دارند سطح فرهنگشون بالاست و موفقترند و بچه های این خانواده ها به پدر و مادرشون حتما افتخار میکنند

شبـنم;602280 نوشت:
به نظرتون اگر این خانم چنین تحصیلات و سطح سوادی نداشت نسبت به این مسئله اهمیت میداد پاسخش واضحه .... نه

خير پاسخش واضح نيست. معمولاً اينطور است كه شما ميفرماييد ولي نه هميشه. متاسفانه نه فقط در اين تاپيك ، كه در اكثر تاپيك هايي كه مباحث اين چنين داشتند ، بيشتر دوستان بر اساس تجربه هاي شخصي نظراتشان را ارائه ميدهند. همسايه ، دخترخاله ، پسردايي و...... فلان اتفاق برايش افتاده پس همه همينطور هستند
البته اين تجربيات مفيدند ولي همه چيز را مشخص نميكنند

ضمن اينكه من نگفتم تحصيلات داشتن بده. عرض كردم زماني ارزش دارد كه نتيجهء آن را در رشد شخصيتي فرد ببينيم كه لزوماً براي تمام تحصيل كرده ها اينطوري نيست

آيا تمام افراد موفق در جامعه (دختر يا پسر) كه تربيت قابل قبولي هم دارند ، پدر و مادري تحصيل كرده دارند؟
آيا تمام پدر و مادرهاي تحصيل كرده ، فرزنداني موفق دارند؟

باز هم تكرار ميكنم: داشتن تحصيلات علمي پسنديده است اما نداشتن آن به معناي كمبود شخصيت و دليلي براي خجالت كشيدن نيست

شبـنم;602280 نوشت:
این همه آشنایی های دختر و پسر نامحرم، این ازدواج های عجولانه و طلاق های زودهنگام خیلی ها ریشه در تربیت و رفتار ناصحیح والدین داره

صرف داشتن تحصيلات ، به معناي آگاهي داشتن از مسائل خانوادگي نيست. اتفاقاً درصد روابط آزاد دختر و پسر ، در بين تحصيل كرده ها بسيار بيشتر از افراد كم سواد هست
(به دليل اينكه معتقد هستند فكر بازتري دارند و......)

شبـنم;602280 نوشت:
در خانواده های کم سواد و بیسواد حتما مشاهده کردید رفتار والدین با فرزندان چگونه است؟ اصلا حق اظهارنظر در خانه دارند؟ به تصمیم و نظرشون بعنوان یک انسان چقدر اهمیت داده میشه ؟ مطمئنن چنین فرزندانی عزت نفس و اعتماد به نفس کمتری دارند تا فرزندانی که والدینی آگاه و باسواد دارند
بله هر باسوادی با فرهنگ نیست همانطور که هر بیسوادی بی فرهنگ نیست ولی سواد و تحصیل محاسن زیادی داره والدین و فرزندان چنین خانواده های گویش و رفتار خیلی متفاوتی دارند سطح فرهنگشون بالاست و موفقترند و بچه های این خانواده ها به پدر و مادرشون حتما افتخار میکنند

البته اينطور نيست كه در خانواده هاي كم سواد فرزندان حق حرف زدن نداشته باشند. ولي در كل با فرمايش شما موافقم. در هر حال داشتن سواد و تحصيلات ، بهتر از نداشتن آن است. فقط حرف بنده اين است كه فرهنگ و فهم و درك يك فرد ، لزوماً در گرو داشتن تحصيلات نيست

[="Tahoma"]ظاهرا این چند کاربر سایت هر دفعه به مساله ای زوم می کنند و چندین تاپبک پشت سر هم می زنند
یک بار تعدد زوجات
یک بار مهریه و ...
یک بار اشتغال زنان

[="Tahoma"]


با عجله از خواب بيدار مي شود و لباس هاي فرزندش را تنش مي کند. در حالي که بچه اش هنوز کاملا چشم هايش را باز نکرده است، دستش را مي کشد تا او را به مهدکودک يا خانه مادربزرگ برساند.

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/...552827_438.jpgبه گزارش گروه اجتماعی مشرق، خانمي ۲۷ ساله هستم. دختري ۸ ساله دارم، به خاطر اين که سرکار مي روم، دخترم نصف روز تنهاست. مي خواهم بدانم اين شرايط چه تاثيري بر روحيه اش خواهد داشت؟

با عجله از خواب بيدار مي شود و لباس هاي فرزندش را تنش مي کند. در حالي که بچه اش هنوز کاملا چشم هايش را باز نکرده است، دستش را مي کشد تا او را به مهدکودک يا خانه مادربزرگ برساند. لحظاتي بعد هم فرزندش را مي بوسد و مي گويد: «بعدازظهر ميام دنبالت، تا مامان برمي گرده بچه خوبي باشي!»

***


کليد را مي چرخاند و در را باز مي کند. به خانه خالي سلام مي کند. کيفش را به گوشه اي مي اندازد و به سمت آشپزخانه مي رود. خسته است هميشه آرزو داشت وقتي از مدرسه برمي گردد مادرش در خانه منتظر او باشد آرزويي که مي داند به واقعيت تبديل نخواهد شد؛ بنابراين يک بالشت بر مي دارد و جلوي تلويزيون دراز مي کشد تا شايد تا آمدن مادرش خوابش ببرد.

***


اين دو روايت شرح حال بيشتر خردسالان و کودکاني است که مادران شان بيرون از خانه کار مي کنند. فرزنداني که دوست دارند وقتي به خانه مي رسند با ديدن چهره مادرشان، خستگي از تن شان بيرون برود ولي به دلايل شاغل بودن مادر اين حس خوب را هيچ گاه تجربه نکرده اند. بچه هايي که دوست دارند در کنار مادرشان قد بکشند و زير چتر مهرباني هاي مادران شان بزرگ شوند ولي هيچ وقت چنين فرصتي را به دست نياورده اند.

دوري از والدين خسارت هاي جبران ناپذيري دارد

حجت الاسلام علي فروتن، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است حقيقتي که در عالم هستي، هم از نظر دين مبين اسلام و هم از نظر علم، مسلم و غير قابل انکار است، ارتباط خاص تمامي مخلوقات با يکديگر است. تاثيرگذاري و تاثيرپذيري موجودات و مخلوقات در ارتباط با يکديگر، امري بديهي است که به تاييد نيازي ندارد بلکه فقط و فقط نيازمند توجه و دقت بيشتر انسان ها به عنوان موجودات برتر در عالم هستي به ارتباط با ديگر مخلوقات است.

توجه بيشتر به اين که با چه چيزهايي سر و کار دارند، با چه افرادي ارتباط صميمي دارند و پيامدها و آثار اين ارتباط ها چيست؟ به طور مثال دوري پدر و مادر از فرزند و تنهايي يا نزديک شدن او به اشخاص ديگري غير از والدين، موجب وارد آمدن خسارت هاي جبران ناپذيري به او خواهد شد.

تربيت فرزند به عهده شماست

اين مشاور خانواده در گفت و گو با خراسان افزود: در دوران شکل گيري و تثبيت شخصيت فرزند، اين پدر و مادر هستند که براساس ارزش هاي اخلاقي بايد فرزندشان را تربيت کنند و قطعا ديگران از اهداف، علايق، سلايق و ارزش هاي مورد نظر والدين باخبر نيستند هر چند والدين خواسته هاي خودشان را براي متوليان تربيتي به صورت مشروح بيان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسيار است.

در اين بين فرزند نياز به حضور والدين را در نمي يابد و وقتي اين کمبودها تامين نشود، به صورت طبيعي اين عقده ها در آينده به اختلالات رفتاري و رواني تبديل مي شود؛ بنابراين اسلام توصيه و تاکيد بسيار دارد که والدين خصوصا مادر با فرزندش ارتباط صميمانه و تنگاتنگي داشته باشد و به او مهرورزي کند تا به صورت مستقيم بر تربيت فرزند تاثير بگذارد.

به طور مثال اين که والدين به نوازش و بوسيدن فرزندشان بپردازند تاثيرات عجيبي بر تعديل رفتار کودک دارد. در حديثي از پيامبر(ص) داريم: «في رجُلٍ قالَ: ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ، فلَمّا ولَّى قالَ: هذا رجُلٌ عِندي أنّهُ مِن أهلِ النّارِ» مردي در جمع پيامبر (ص) و عده اي از اصحاب گفت: من هرگز کودکم را نبوسيده‌ام. پس آن گاه که خواست برود، پيامبر (ص) فرمودند: اين مرد در نظر من از دوزخيان است (الکافي: 6 / 50 منتخب ميزان الحکمة : 612) وقتي اهميت بوسيدن درباره مردي که فرزندانش را نبوسيده است به حدي مي رسد که پيامبر (ص) مي فرمايند: او را از اهل دوزخ مي بينم، جايي براي توضيحات بيشتر درباره اهميت حضور والدين در کنار فرزندان شان نمي ماند.

[="Tahoma"]

خوب در برابر خوب تر

فروتن ادامه داد: بنابراين با توجه به اين که ضروري است والدين در امر تربيت فرزند به صورت مستمر نقش داشته باشند، به آساني مي توان به اين نتيجه رسيد که حتي کمترين زمان دوري آن ها از فرزند، آثار منفي فراواني دارد. از آن جا که نشانه عاقل اين است که از بين خوب و خوب تر، خوب تر را و از بين بد و بدتر، بد را انتخاب کند از مادرهاي شاغل مي خواهم که به اين نکته توجه کنند و کمي در اين باره بينديشند که در قبال اشتغال چه عوايدي نصيب شان مي شود و از سوي ديگر با دوري از فرزند، چه آسيب هايي به خانواده وارد مي شود و با مقايسه بين اين دو مسئله، بهترين راه را انتخاب کنند؛ بنابراين هر مادري بايد اين عوايد و آسيب ها را براي خودش بنويسد و تصميم گيري کند چون در هر خانواده اي ميزان اين عوايد و آسيب ها متفاوت است و هيچ فردي جز خود مادر نمي تواند، تصميم درستي بگيرد.

با اين حال اگر اشتغال براي مادري ضروري و اجتناب ناپذير است پيشنهاد مي شود در اوقات غيرکاري، حتما کمبودهاي فرزندش را جبران کند و تا حد امکان در ساعاتي که در کنار فرزندش نيست، او را در نزد نزديکان نسبي خود مثل مادر يا خواهر بگذارد تا آسيب کمتري در مسائل تربيتي و روحي و رواني به او وارد شود.

يک زن با دو مسئوليت

همچنين به گزارش تسنيم مادران شاغل اغلب به دليل آن که بخش مهمي از ساعات مفيدشان را در طول روز از فرزند جدا هستند، نمي توانند همانند مادران خانه دار به کودکان خود رسيدگي کنند، علاوه بر اين، آن ها در کنار خستگي جسمي و ذهني ناشي از کار، مسئوليت خانه و خانه داري را هم به دوش مي کشند. از سوي ديگر، سپردن کودکان به مهد کودک هم چندان مورد تاييد کارشناسان نيست، چرا که به باور آن ها اين کار ممکن است موجب بروز نابساماني هاي رواني خاصي در بزرگسالي شود. در ادامه چندين تاثير مهم شاغل بودن مادران بر تربيت فرزندان را خواهيد خواند.

* فاصله عاطفي از فرزند:

روانشناسان معتقدند کودکان به خصوص در سال‌هاي نخستين زندگي، نياز شديد عاطفي دارند و اين نياز تنها از سوي مادر تامين ميشود و از طريق هيچ فرد يا نهاد جايگزين ديگري تامين نمي‌شود. با شاغل شدن زن که مهم‌ترين نقش را در ايجاد تعادل عاطفي و رواني و پرورش فضايل در فرزند دارد، لطمه شديد روحي به کودک وارد مي‌شود.

* کاهش تابعيت پذيري فرزند از مادر:

هر مسئله اي که سبب دوري والدين از فرزندان شود، از ميزان نفوذشان در آن ها کم مي کند. اشتغال مادر نيز اين دوري را پديد مي آورد و به اين صورت، بر تربيت صحيح فرزندان تأثير مي گذارد زيرا فرزند ديگر حرف شنوي لازم را ندارد.

* رفتارهاي تربيتي خارج از خط تعادل:

خستگي هاي روحي ناشي از اشتغال در خارج از منزل گاهي سبب رفتار غيردوستانه و سخت گيري افراطي مادر مي شود و گاهي هم مادر مي کوشد تا ساعات نبودن خود را با هديه يا نوعي باج دادن به فرزند جبران کند و اين روند افراطي و تفريطي رفتار با فرزندان، تربيت او را دچار خدشه مي کند.

* نظارت مستقيم نداشتن بر فرزندان و غفلت از نيازهاي آن ها:

پرخاشگري و تمرکز نداشتن، افت تحصيلي و بحران هاي عاطفي در نوجواني از نداشتن نظارت مستقيم والدين و به خصوص مادر بر فرزندان حکايت دارد و اين مسئله نياز به حضور و واکنش به موقع مادر در برابر رفتارهاي فرزندان را بيشتر به رخ مي کشد.

* تضعيف جايگاه پدر:

اشتغال مادر ممکن است نقش و جايگاه پدر را براي فرزندان پسر مخدوش کند. فرزندان چون مي توانند بخشي از نيازهاي مالي خود را از طريق مادر برطرف کنند، ممکن است نقش پدر را در منزل ناديده بگيرند و از کمک ها و راهنمايي هاي وي خود را بي نياز بدانند و به مرور زمان، پدر در انزوا قرار گيرد.

* کم رنگ شدن نقش مادر به عنوان الگو براي دختران:

بي ترديد نخستين الگوي دختر، مادر است. دختر در تعامل با مادر، خانه داري، کدبانوگري، شوهرداري، بچه داري و امثال آن را ياد مي گيرد و به تدريج، بخشي از مسئوليت زندگي را در خانواده بر عهده مي گيرد و خود را براي زندگي آينده آماده مي کند؛ اما حضور کم مادر در خانه و کانون خانواده اين الگو را بي رمق مي سازد.

* دوگانگي در تربيت فرزندان:

در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند يا فرزندان خود را به مهد کودک يا به افراد ديگري از فاميل مثل خاله يا مادربزرگ بسپارد. اين در حالي است که الگوهاي تربيتي مادر با ايده ها و روش هاي تربيتي مربيان مهدها و ديگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتي دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/303515

[="Tahoma"]اشتغال مادر در 2 سال نخست زندگی کودک باعث می‌شود «دلبستگی» که برای رشد سلامت روانی بسیار ضروری است، به طور صحیح شکل نگیرد که این امر از علل افسردگی در بزرگ‌سالی است.


[/HR]
یوسف گرجی در خصوص والدینی که کودک خود را زودتر از موعد به مهد کودک می‌سپارند، اظهار داشت: جدایی زودرس کودک از مادر می‌تواند موجب به وجود آمدن اضطراب در کودک شود. اشتغال مادر در 2 سال نخست زندگی کودک باعث می‌شود «دلبستگی» که برای رشد سلامت روانی کودک بسیار ضروری است، به طور صحیح شکل نگیرد.این روا نشناس بیان کرد: چنین کودکانی در آینده دچار خطراتی در زندگی می‌شوند، یکی از علل افسردگی در سنین بزرگ‌سالی مربوط به شکل نگرفتن دلبستگی به نحو مناسب در 2 سال نخست زندگی فرد استهمچنین یکی از علل نافرمانی، عدم اطاعت و پیروی فرزندان از پدر و مادر به عدم شکل‌گیری دلبستگی سالم در فرد.قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.گرجی افزود: در بسیاری از تحقیقات، تفاوتی بین فرزندان مادران شاغل و مادران خانه‌دار از لحاظ تحصیلی و رفتاری مشاهده نمی‌کنیم اما به طور کلی عدم دسترس‌پذیری والدین که اشتغال مادر هم جزء آن محسوب می‌شود، یک عامل خطر در زندگی کودک است.وی در ادامه بیان کرد: قابل دسترس نبودن والدین به معنای این است که وقتی کودک به مادر خود نیاز دارد، دسترسی به موقع به وی نداشته باشد.

[="Tahoma"]http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=165206

یک مطالعه 20 ساله و گسترده بر روی 89 هزار کودک در آمریکا نشان داد، بچه هایی که مادران‌ آنها بیرون از خانه کار می‌کنند، 200 درصد بیشتر از کودکانی که مادران‌ آنها خانه دار هستند، دچار حملات آسم، بستری‌شدن شبانه و جراحات و مسمومیت‌ها می‌شوند.
بچه‌هایی در این پژوهش شرکت کردند بین 7 تا 17 سال سن داشتند و به مدرسه می رفتند و کوچک‌ترین خواهر یا برادر آن‌ها هم حول و حوش سن مدرسه بود.
هدف پژوهشگران از حذف کودکان کمتر از سن مدرسه این بود که تنها فرزندانی را بررسی کنند که اشتغال یا اشتغال نداشتن مادران‌ آنها به خاطر سن‌ این بچه‌ها نباشد.
از سوی دیگر، در این مطالعه برخی عوامل بنیادی مانند بیماری کودک نیز در نظر گرفته شد که گاهی باعث می‌شود مادری از شغل خود انصراف بدهد و در خانه بماند.

مطالعات قبلی خلاف این را می گفتند
یافته‌های جدید، نتایج مطالعات پیشین را به چالش می‌کشد که نشان داده بودند سلامتی کودکان مادران شاغل در وضعیت بهتری است. در یافته‌های پیشین مشخص شده بود، عواملی مثل افزایش درآمد، داشتن بیمه بهداشتی و افزایش اعتماد به‌ نفس مادر شاغل باعث می شود فرزندان سالم‌تری داشته باشد.
مطالعات قبلی می گفتند وقتی مادری شاغل است، درآمد خانواده افزایش می‌یابد و این امر باعث می‌شود تا خانواده بهتر بتواند از پس هزینه‌ها برآید و امکانات بهتری برای کودک از نظر تغذیه فراهم کند. همچنین افزایش اعتماد به نفس مادر به دلیل اشتغال، در سلامت روانی کودک تاثیر مثبت دارد.

مراقبت بیشتر، سلامت بیشتر
پژوهش جدید بیان می دارد محدودیت وقت، به مادران شاغل فشار زیادی وارد می‌کند و ممکن است باعث شود نظارت یا مراقبت کمتری در مورد کودکان خود داشته باشند.
سلامتی کودک تا حدودی تحت تاثیر مدت زمانی است که صرف او می‌شود و طبیعی است که انجام فعالیت‌های مختلف داخل خانه مانند نظافت یا تهیه غذا که معمولا مسئولیت اصلی مادر است، زمان کمتری برای مادر شاغل جهت رسیدگی به کودک باقی می گذارد.

[="Tahoma"]فرزندان مادران شاغل، تغذیه ناسالم و تحرک بدنی کمی دارند
موسسه مطالعه سلامت کودک با بررسی بیش از 12 هزار و 500 کودک پنج ساله نشان داد، فعالیت بدنی کودکانی که مادر شاغل دارند کمتر است و احتمال این که غذاهای ناسالم بخورند نیز بیشتر است.نتایج این تحقیقات در نشریه اپیدمی شناسی و سلامت کودک منتشر شده است.محققان دریافتند کودکان مادران شاغل، در میان وعده های غذایی خود، نوشیدنی های شیرین بیشتری می نوشیدند. همچنین این کودکان حداقل دو ساعت در روز را به بازی با رایانه و یا تماشای تلویزیون می گذراندند، در حالی که کودکان مادران خانه دار کمتر از دو ساعت را صرف این گونه فعالیت ها می کردند.کودکان مادران شاغل بیشتر با وسیله نقلیه به مدرسه می رفتند،‌ در حالی که کودکان مادران خانه دار، تا مدرسه پیاده می رفتند یا دوچرخه سواری می کردند.پروفسور "کاترین لاو" مجری این تحقیقات با اشاره به اشتغال یک یا هر دو والدین در بسیاری از خانواده ها گفت: احتمالا والدین به دلیل کمبود وقت نمی توانند غذاهای سالم و فرصت انجام فعالیت های بدنی را برای فرزندان شان فراهم کنند.

[="Times New Roman"][="Black"]به نظرم شاغل بودن خانم ها به خودی خود اشکالی نداره
.
ولی شرایط و محیطی که توش کار می کنند بسیار مهم هست..
.
ضمن اینکه رفتار خود خانم ها با همکاران و ارباب رجوع در محیط کار بسیار اهمیت داره..
.
و در واقع این خانم ها هستند که می تونند با رفتارشون همکاران مرد و یا ارباب رجوع رو ( تا حدود خیلی زیادی ) کنترل کنند..
.
چند سال پیش توی هفته پژوهش غرفه کامپیوتر رو داده بودن دست من ، چند تا از بچه ها رو آوردم ، هرکاری کردم دختر توی غرفه مون نیارم قبول نکردن..چون واقعا کنار اومدن باهاشون سخته..
.
شانس ما یه دختری رو هم معرفی کردن که همیشه نیشش تا بنا گوش باز بود..بنده خدا آدم ساده و بی شیله پیله ای بود ولی خوب اینجوری بود ، همش می خندید و با همه هم حرف میزد..
.
بهش گفتم خانم فلانی باور کن اگر بخوای توی غرفه اینجوری رفتار کنی ؛ غرفه ما اینقدر شلوغ میشه که دیگه جای سوزن انداختن نیست و کنترلش از دستمون خارج میشه..
.
آخرشم دو روز بیشتر دوام نیاورد و به روال عادیش برگشت ، و غرفه ی ما بلانسبت دقیقا به یک طویله تبدیل شده بود و کنترلش از دست من خارج شده بود و کارم شده بود بیرون کردن پسرها..
.
که البته بی نتیجه هم بود..سه نفر رو بیرون می کردم چهار نفر دیگه میومدن داخل..

.
یکی دیگه از مشکلاتی که وجود داره اینه که بعضی مشاغل باعث میشه خانوم ها روح لطیف و ظرافتشون رو از دست بدهند و شخصیتی مردانه پیدا کنند..
.
اگر هم هدفشون کسب علم و دانش و اینها هست می تونند کتاب بگیرند و توی خونه مطالعه کنند..دیدم کسانی رو که اینجوری در حد یک استاد دانشگاه معلومات دارند..
.
به نظرم معلم مدرسه و دبیرستان های دخترانه و مهدکودک و بوتیک زنانه و مربیگری شنا و غریق نجات و شغل های اینچنینی که مردی در اون رفت و آمد نداره شغل های خوبی هستند..
[/]

[="Tahoma"][h=3]اثرات و پیامدهای منفی اشتغال زنان[/h]امروز گرایش زنان به اشتغال و دسترسی آنان به سازمانهای آموزشی (مدارس و دانشگاهها) به ویژه در جامعهی شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دستیابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونیهای بسیاری در گسترهی تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجستهترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است.زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزهی شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر و مادر بودن، نانآور هم شدند و با توجه به تعدد نقشهایی که زنان در این رابطه پیدا کردند این سؤالات مطرح میشود که این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهری و فرزندان داشته است؟ ایا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟ایا زنان از عهدهی رسالت دیرین خود در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی برمیایند؟ در این بخش به بررسی این مسائل میپردازیم:

[="Tahoma"][h=3]اثرات در بعد فردی:[/h]الف) اشتغال زنان و تأثیر آن بر روح و جسم زنبرای پرداختن به این بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:تفاوتهای فیزیولوژیکی زن و مرد: تفاوت زن و مرد در تواناییها و استعدادها و همچنین وضعیت فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی است که در بدو خلقت، خداوند در آنها به ودیعت نهاده است. اگر اینطور نبود معنای زن و مرد به گونهی دیگری بود و نظام خلقت در هم میآمیخت.جوامع انسانی از زن و مرد به وجود آمده است. اگر ما آنان را از نظر فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی یکی بدانیم، ادامهی حیات ممکن نخواهد بود. بقاء نسل را بدون وجود زن و مرد نمیتوان تضمین کرد و حقیقت این است که زن و مرد مکمل یکدیگرند. آری زن و مرد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و جسمانی متفاوتند اما از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساویند.حال سخن این است که محدودهی تفاوتهای زن و مرد چیست؟ ایا تفاوتها تنها در محدودهی ویژگیهای جسمی و فیزیولوژیک است یا آنکه پهنهی وسیعتری را شامل میشود. آنچه از ملاحظهی مجموع آیت و روآیت به دست میاید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونهای از هم متمایزند.از تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز گرفته تا تفاوت در خُلقیات، خلاقیتهای هنری، میزان تحملپذیری، آستانهی تحریکپذیری، نوع خردورزی، جنبههای زیبایی شناختی و دهها مورد دیگر همگی در دایرهی تفاوتها جای میگیرند.

[="Tahoma"]در اینجا به برخی تفاوتهای تکوینی اشاره میکنیم:[h=3]تفاوتهای زیستی:[/h]از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوتهای زیر بین زن و مرد وجود دارد:[h=3]1-1) دستگاه تولید مثل:[/h]تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوتهای بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمونهای جنسی(تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و ... همین امر منشاء برخی تفاوتهای زیستی و روانی دیگر هم میشود؛ مثلاً بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد و صفات ثانویهی جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید میاید. توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگی میتواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن با یائسگی _ در حدود پنجاه سالگی - پایان مییابد. این تفاوتها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیرگذار است و منشأ تفاوت در انتظارات میگردد.[h=3]2-1) هورمونها[/h]تفاوت هورمونهای زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح میشود و در سراسر بدن انتشار مییابد، موجب اختلاف اندامهای زن و مرد میگردد.از جمله، تستوسترون اثر سازندهی پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد. رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. تودهی عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها میافزاید. از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد. تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.از خستگی میکاهد و ادامه فعالیتها و اجرای کارها را آسان میکند.در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیری میکند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاهتر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است که تحرک و نرمی مفاصل و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست. از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش به هم میخورد.[h=3]3-1) مغز و اعصاب[/h]از آنجا که کروزمومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهای مغز زن دارای کروموزوم xx و سلولهای مغز مرد دارای کروموزومهای xy است، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است. به طور متوسط مغز زن یکدهم کمتر از از وزن مغز مرد است.عضلات یک مردِ بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طورمتوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در تواناییهای بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار، حساستر است، زنان در کارهای دستی چابکترند.بنابراین در بخش تفاوتهای زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنکه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.

[="Tahoma"][h=3]2- تفاوتهای روانی:[/h]تفاوتهای روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روانشناسی به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمیتوان به سادگی، تنها زاییدهی تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون میسازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن – چنان که برخی فمینیستهای افراطی دنبال میکردند – نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بیهویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق میدهد. برخی تمایزات روانی زن و مرد را میتوانیم چنین برشماریم:علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و نظری علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند.براساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند. زن از مرد عاطفیتر است و به روابط عاطفی علاقهی بیشتری نشان میدهند.جنس زن هیجانیتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند. براساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به بیست و یک درصد میرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.در ناحیهی هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن ومیلز» بر روی صدها نفر، تفاوتهای زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزهجویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساسترند. مردان به عملیات برجسته، حادثهآفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشینابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند اما زنان به کارهای خانه، اعمال ذوقی، دلسوزی و مواظبت کودکان و ... علاقه دارند.پس این اختلافات و تفاوتها وظایف و حقوق زن و مرد را متفاوت میسازد و در نتیجه تفاوت فعالیتها و تخصیص نقشها را به دنبال دارد. از این رو چنانکه این تمایزات نشان میدهد ساختار بدنی زنان برای انجام کارهای سبکتر و انعطافپذیر و به دور از فشارهای عصبی و روانی بنا گردیده و توانایی مرد برای انجام فعالیتهای سنگینتر و شدیدتر، آمادگی بیشتری یافته است.اسلام به تناسب این تمایزات که همانا ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و تفاوتهای فردی است برای انسانها تکالیف و وظایفی تعیین کرده است و بر نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در جامعه تأکید نموده است.بدین ترتیب زنان باید با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به شرایط روحی و جسمی خویش پا به این عرصه نهند.مهمترین مسئلهای که در اشتغال زنان مورد توجه قرار میگیرد وجود نقشهای متعددی است که زنان به عنوان همسر و مادر و گردانندهی خانواده به عهده میگیرند. نقشهایی که در جامعهی ما به صورت سنتی به آن نگریسته میشود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.«فرضیهی کمیابی» که توسط «بارنت (Barnet) در 1993 طرح گردید، با این نظر که تکثر نقشها موجب اضطراب و فشار بیشتر بر زنان میشود همنوا است. او فرض را بر این میگذارد که ایفای چند نقش عمده به صورت همزمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد میشود و در نتیجه زنان در پاسخگویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی) -که هر دو نیز مستلزم توان پاسخگویی بالا هستند – با کمبود انرژی و ضعف و ناتوانی روبهرو میگردند.

[="Tahoma"]به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است. زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچگاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمیکنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی(ناخودآگاه) و فوق طاقت است و میتواند اضطراب و فشار روانی و ... را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعهشناسان تصریح میکنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.واقعیت این است که میزان ساعات فعالیتهای زنان به مراتب بیش از مردان است زیرا همانطور که میدانیم بسیاری از زنان علاوه بر سهم برابر در تلاشهای اقتصادی بیرون از منزل، به امور مربوط به خانهداری نیز میپردازند.بدین ترتیب بسیاری از زنان متأهل، روزهای طولانیتری را به کار مشغولند؛ یک شیفت کاری کامل در خانه و یک شیفت هم در اداره. از این رو معمولاً بعد از مدتی با تحلیل قوای جسمی مواجه میشوند که ممکن است نتایج خوشایندی برای آنان در پی نداشته باشد.با توجه به اینکه زنان از نظر فیزیولوژیک توانایی کمتری دارند، و اینکه مسئولیت و رنج و زحمات طاقتفرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است و زن باید بیماری ماهانه را در ایام کودکی و پیری که از تبعات تولید نسل است تحمل کند، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید، کودک را شیر بدهد و پرستاری کند؛ اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن میکاهد و توانایی او را در کار و کسب کاهش میدهد. از این رو زنان شاغل به علت قبول مسئولیت مضاعف اجتماعی و خانوادگی، همواره در معرض انواع تنشهای روحی و آسیبهای جسمی هستند.«استوارت رابینسون(1992)» در نتیجهی تحقیق خود بیان میدارد که مشارکت زنان در نیروی کار موجب افزایش میزان استرس در میان آنها گشته است و «هاستن(1992)» دریافته است زنانی که بیرون از خانه کار میکنند به ناچار با استرسهای ناشی از نقش حرفهای خویش نیز سرو کار دارند.از جمله پیامدهای استرس شغلی که میتوان به آن اشاره نمود: اضطراب، تنش، درهم شدگی و برآشفتگی، گوشهگیری و افسردگی و خستگی روانی و افزایش ضربان قلب و فشار خون خستگی جسمانی، بیماریهای قلبی و عروقی و ... همچنین کاهش عملکرد، پرخاشگری و ... اختلال در روابط با خانواده و دوستان.مطالعات دیگری نیز وجود دارد که نشان داده است زنان شاغل در مقایسه با مردان شاغل آمادگی بیشتری برای ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی دارند. از بعد روانی به نظر میرسد که زنان در شرایط مساوی حرفهای با مردان قدری بیشتر تحت تأثیر استرسهای حرفهای قرار میگیرند. به عنوان مثال در یک تحقیق نشان داده شد که زنان کارگر در مقایسه با مردان کارگر بیشتر مبتلا به بیماریهایی شدهاند که ریشهی اضطرابی دارند (دیوس و کوپر 1980) علاوه بر این نتایج بعضی دیگر از تحقیقات حکآیت از این دارند که زنان شاغل به خصوص آن دسته از زنانی که مسئولیتهای مهمتری دارند از درجهی اضطراب بیشتری برخوردارند.اما با همهی این واقعیتها، زنان همچنان در محیطهای حرفهای در مقایسه با مردان هم سطح، نگرانیهای بیشتری دارند و به طور جدیتری تحت تأثیر منابع استرس قرار میگیرند.بسیاری از افراد شاغل به کار، گرفتار بیماریهای ناشی از کار میگردند که زنان نیز از این امر مستثنی نیستند.بیماریهای ناشی از کار بیماریهای هستند که به علت مواجهه با عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی یا سایکولوژیکی در محیط کار به وجود میایند. بیماریهای ناشی از کار به علت اشتغال به یک کار و تحت شرایط موجود در آن به وجود میایند.بیماریهای زیانآور شامل: عوامل فیزیکی مثل سر و صدا و ارتعاش که باعث کاهش شنوایی، عوامل زیانآور شیمیایی باعث بیماریهای انقباض عروقی تروماتیک، مسمومیتهاف سرطانها، آلرژیها و آسیبهای دستگاه عصبی، عوامل ارگونومیکی باعث استرس ذهنی، آسیبهای کششی و کاهش بهرهوری و کیفیت کار، و عوامل خطر مکانیکی باعث حوادث و آسیبهای ناشی از کار میشود.از این رو با توجه به تواناییها و سیستم بدنی و فیزیولوژیکی زنان که دارای لطافتهای خاص خویش است حضور در برخی از مشاغل که منجر به این بیماریها میگردد، عوارض ناگواری بر جسم و روح زن وارد میآورد که گاه جبران ناپذیر است.از این رو جا دارد روآیتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد زن فرمودهاند در اینجا بیان داریم که ؛ «المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» زن، دسته گل است نه کار اندیش و قهرمان.و همچنین از امیرالمؤمنین(ع) به فرزند عزیزش امام حسن(ع) روآیت است که میفرمایند: «خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او نگذار تا طراوتش بیشتر و لطافتش زیادتر و زیبائیش پایدارتر باشد» و از اینجا به توجه خاص خداوند به جنس وجودی زن پی خواهیم برد!

[="Tahoma"][h=3]ب) اشتغال زنان و تأثیر بر سن ازدواج:[/h]پدیدههایی نظیر تأخیر در سن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و ... از مهمترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آنها در اجتماع است. همچنان که به نظر میرسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است.براساس آمارهای موجود و تحت شرایط اقتصادی – اجتماعی جدید میانگین سن ازدواج یا میانگین سن اولین ازدواج در بسیاری از جوامع صنعتی رو به افزایش است.اینکه میانگین سن ازدواج دختران درکشور ما در سال 75 براساس آمارهای رسمی هجده سال و در بین پسران بیست و چهار سال بوده است در حالی که این میانگین در سال 1380 به بیست و دو سال برای دختران و بیست و شش سال برای پسران رسیده است، شاهدی بر درستی ادعای ماست. همچنین برابر آمار اعلام شده از سوی ثبت احوال استان خراسان ، طی شش ماه اول سال 1380 در آن استان میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال 1379، چهار درصد و در سطح کشور 96/2 درصد کاهش یافته است.بالا رفتن سن ازدواج خود در تشکیل خانواده پایداری خانواده و نظایر آنها تأثیر دارد. بالا رفتن سن ازدواج حتی در مواردی به وضعیت خانوادههای بدون فرزند منجر میگردد که خود باعث ناپایداری خانواده میشود. این مبحث در جای خود مورد بررسی قرار خواهد گرفت.از جمله عواملی که در این خصوص به تأخیر در ازدواج منجر میگردد، استقلال مالی و اقتصادی زنان شناخته شده است. این امر باعث شده است تا ازدواج و تشکیل خانواده و متعاقب آن بچهدار شدن آنها، با تأخیر مواجه گردد.نیازهای اقتصادی تا حد زیادی به عنوان انگیزهی ازدواج و تشکیل خانواده به حساب میاید.در اسلام توصیه به ازدواج و ترک عزوبت شده است. رسول خدا(ص) به فردی فرمود: «ازدواج کن والّا از خطاکارانی، ازدواج کن که اگر نکنی در صف گناهکاران قرار میگیری و ...ازدواج موجب دوری و برکناری از لغزش و انحراف و در نتیجه باعث حفظ دین میگردد. رسول خدا(ص) فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه ... آن کس که ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است.»همچنین میفرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عز وجل من التزویج.؛ هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج بنیانگذاری نشده است.»با توجه به اینکه اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش و اهمیت بسیار قائل شده، این امر نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد و کم اهمیت جلوه داده شود.بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نادیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود. نسل بشر رو به فنا خواهد گذاشت، تعادل روانی از دست خواهد رفت، جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت و یأس و افسردگی و دلمردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بیخانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت.(البته این امر نیاز به تحقیقاتی میدانی دارد)

علــی;602300 نوشت:
ظاهرا این چند کاربر سایت هر دفعه به مساله ای زوم می کنند و چندین تاپبک پشت سر هم می زنند
یک بار تعدد زوجات
یک بار مهریه و ...
یک بار اشتغال زنان

علیک سلام جناب علی
میخواستیم دعوت رسمی کنیم شما رو
چه اشکالی داره در این باره صحبت شه فعلا که تنها مشکل جامعه ما زنان و مسائل مربوط به زنان است پس زوم کردن ما گناهی نداره:Khandidan!:
شما هم در کمال آرامش لطفا دلایلتون رو بیان کنید این دیگه ناراحت شدن نداره برادر من

[="Tahoma"][h=3]ج) اشتغال زنان و تأثیر آن در بارداری[/h]بارداری یک فرایند طبیعی و در عین حال مهم و سرنوشتساز است. بهداشت روانی این دوره از اهمیت ویژهای برخوردار است. بارداری باید زمان و دورهای سالم و شاد برای مادر باشد و به دور از هر گونه استرس و نگرانی و آسیبهای جسمی. این امر به نظارت و رسیدگی کامل نیازمند است.امروزه تحقیقات نشان میدهد که وضعیت روانی زن در دوران بارداری بر رشد جنین تأثیر بهسزایی میگذارد. مادر تندرست، شاداب، با تحرک و نیرومند، بی شک فرزندی با همین ویژگیها را میپروراند. و اضطرابها، ناراحتیها، ترسها، نگرانیها، هیجانات شدید، منظرههای حزن اانگیز، غم و اندوهها، نیز همگی میتواند به طور غیر مستقیم در روان و بلکه جسم کودک اثر نامطلوبی داشته باشد. لذا بر مادران واجب است که آگاهانه مراقبتهای لازم را انجام دهند.عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی که زنان شاغل در محیطهای مختلف شغلی خود با آن روبه رو هستند موجب میشود تا زنان با خطرها، بحرانها و مشکلات مختلفی مواجه شوند. در دوره بارداری از این جهت که اثرات نامطلوب این عوامل میتواند سلامت مادر و جنین هردو را به خطر بیندازد، مراقبتهای بیشتری نیاز است. این مراقبتها در دو زمینهی مهم جسمانی و روانی است. در بعد جسمانی تأمین تندرستی زن و کودک، بارداری کامل و بهبود سریع پس از یک زایمان طبیعی مورد نظر است و در بعد روانی شرایط مطلوب زندگی که آرامش و آسودگی خاطر زن، باید حداقل تنش و اضطراب را به همراه داشته باشد، توصیه میشود. اما این امور برای یک زن باردار که شاغل میشود به سختی فراهم میگردد و وی همواره با استرس و نگرانی دست و پنجه نرم میکند و همواره با مخاطراتی همراه است که خود و جنینش را مورد تهدید قرار میدهد و ممکن است این امر اثرات نامطلوبی بر جنین بگذارد.یک زن باردار باید در محیطی امن که کمترین تنشها و استرسها را به همراه دارند و محیطی که کمترین عوارض را بر جنین و مادر وارد میکند دوران بارداری را سپری کند. اما یک زن شاغل کمتر میتواند چنین محیطی را برای خود و جنینش فراهم و مهیا سازد. چنانکه زنان شاغل در بیمارستانها، آزمایشگاهها، رادیولوژیها و ... با انواع مواد شیمیایی، بیهوشی رادیولوژی و پرتوها و اشعههای خطرناک سر و کار دارند. ضمن اینکه یک زن باردار در طول حاملگی خود به طور معمول دچار کمر دردهایی میشود که این امر در صورت شاغل بودن او دو چندان میگردد، بنابراین برای حفظ سلامتی جنین و مادر و جلوگیری از سقط جنین، محیط شغلی، محل مناسبی برای گذران دوران بارداری نیست و خطرات و عوارض بسیاری درپی خواهد داشت.

[="Tahoma"]

width: 100%

[h=3]اثرات منفی بر همسر[/h]اسلام به مسئله ی خانواده عنایت و توجه ویژه ای دارد؛ خانواده متشکل از زن و شوهر و فرزندان است که دارای تکالیف و نقش هایی هستند که برای عمل کرد خانواده حیاتی است و قصور هر یک از اعضای خانواده به ویژه زن در انجام تکالیف خود ضربه ی جبران ناپذیری را بر پیکره ی خانواده وارد می کند و استحکام و بنیان خانواده را متزلزل می سازد.
در این جا به اثرات منفی که اشتغال زن در خارج از خانه بر همسر و فرزندان دارد اشاره خواهیم کرد؛
الف) اشتغال زنان و مشکلات خانوادگی: گرایش زن به سوی اشتغال بیش از همه بر خانواده و روابط زن و شوهر اثر می نهد و در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد به تعارض و تقابل با آن می پردازد و گاهی از موارد موجب زوال نهاد مقدس خانواده می شود.
اسلام از زن وظیفه ی اقتصادی و تأمین معاش نخواسته است هرچند اگر از بعد مثبت به آن نگریسته شود می تواند موجب کمک به اقتصاد خانواده گردد ولی نه به قیمت فروپاشیدن خانواده. البته اسلام هرگز زن را در خانه زندانی ننموده و شرکت زنان در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده ی اجتماعی را ممنوع نکرده است.
از دیدگاه اسلام اداره ی مالی خانواده به طور کلی به عهده ی مرد واگذار شده است و زن را از این امر معاف دانسته تا به راحتی و با خیالی آسوده به اداره ی زندگی و ایفای نقش خویش بپردازد.
در قرآن کریم آمده است: «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِساء بِما فَضَّل اللهُ بَعضَهُم عَلَی بَعض وَ بِما اَنفِقُوا مِن اَموالِهِم... مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آن که از اموال شان خرج می کنند....
قرآن با صراحت می فرماید که مردان عهده دار زنانند از آن جهت که باید مخارج خانه را تأمین کنند و نفقه ی زن را بپردازند.
از آن جایی که یکی از آثار اشتغال زنان برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر است، سبب تغییراتی در روابط زن و مرد و سرپرستی خانواده می شود، به گونه ای که در شکل جدید مرد کانون اقتدار خانواده و سرپرست آن نیست و قدرت اقتصادی زن معادله ی قدرت سیاسی را در خانواده بر هم می زند و شکل جدیدی از خانواده متولد می شود که مردسالار نیست. بنابراین انتظار می رود که کشمکش های خانوادگی نیز افزایش می یابد.
از جمله وظایفی که بایستی زنان به عهده بگیرند و در مسیر عمل به آن ها کوشا باشند، خانه داری و شوهرداری است. حدیث معروف نبوی در این زمینه می فرماید:
«جِهادُالمرئَه حُسنُ التَبَعُل، جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.» اسلام در زمینه ی شوهرداری و خانه داری زن تأکید فراوانی کرده و در راستای آن پاداش هایی را نیز قرار داده است. رسول اکرم در این مورد می فرمایند: «هر بانویی که در خانه ی شوهر چیزی را بلند کند و در جای دیگر قرار دهد - به جهت اصلاح و تدبیر منزل - خدا به او نظر می کند و کسی هم که خدا به او نظر کند عذابش نمی کند»
زن مدیر خانه است و مسئول گرمی کانون خانواده و ایجاد زمینه برای فراغ و آسایش شوهر. او وظیفه دارد کانون خانه را به صورتی گرم و دل خواه درآورد و با جالب و جاذب کردن آن، محیط را برای زندگی مساعد گرداند.
می دانیم انس و الفت و مهربانی بین زن و شوهر، در حقیقت اساس و پایه ی محکم زندگانی و باعث آسایش و راحتی است و زن در خانه نقش به سزایی در فراهم کردن آسایش و راحتی و رفع اضطراب خاطر و نگرانی دارد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
«وَ مِن آیاتِه أن خَلَقَ لَکُم من أنفُسِکُم ازواجاً لِتَسکُنوا الیها و جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَهً و رَحمَه... یکی از نشانه های خداوند این است که برای شما از خودتان همسرانی بیافرید تا در کنار آن آرام بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد... . همسر نیاز به یک آرامش روحی دارد و این زن است که می تواند نقش آرامش دهنده در خانواده را ایفا کند.
زن وظیفه دارد اخلاق خوش و نیکویی در رابطه با همسر داشته باشد. تندخویی نکند و عصیان نورزد. در روایات از زن خواسته شده که در حین ورود شوهر به خانه از او استقبال به عمل آورد، او را در صورت خستگی راحت گذارد. وسایل آسایش او را مهیا کند.
در روایتی از حضرت رسول آمده است: «حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن کند و غذا را آماده کند، هنگام ورود تا در خانه استقبالش کند و خوش آمد بگوید، بدون عذر، خود را از او دریغ ننماید.»
با حضور زنان در عرصه های شغلی که بعضاً قسمت عمده ی وقت آنان را می گیرد، دیگر مجالی برای زن باقی نمی ماند تا به خوبی به ایفای نقش خود در خانواده بپردازند.
همان طور که در بحث قبل اشاره شد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقش های متعدد در زندگی است و باعث خستگی زیاد، استرس های مداوم و فشارهای روحی و روانی و افسردگی می گردد. این امر سبب می گردد بعضی مسئولیت های خانوادگی وی را تحت الشعاع قرار دهد و از ایفای نقش ها و آن چه بر عهده ی او در خانواده نهاده شده بر نیاید.
سنگینی وظیفه و مسئولیت سبب می شود که به همسر خود نرسند، به کارهای او با بی اعتنایی بنگرند، نگاه ها دل سرد کننده و برخوردها یأس آور باشد و این خود موجب افسردگی و اختلاف ها می شود. بر اساس تحقیقات، بخشی از اختلافات و درگیری های خانوادگی مربوط به کار زنان است زیرا بخشی از وظایف و مسئولیت هایی که مرد از زن متوقع است بر زمین می ماند.
همسران این گونه زنان به تدریج از موقعیت شغلی زن و مشکلاتی که ممکن است برای زندگی مشترک-شان پدید آورند ابراز نارضایتی نموده، تبعات این موضوع تشدید مشاجرات لفظی و تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت و آسایش خانه و فرزندان.
بدین ترتیب برنامه کاری بی حد و حساب داشتن و تمایل نامحدود به انجام کار بیرون از خانه، غالباً تأثیرات منفی بر روی مناسبات خانوادگی، خوش بختی، و. سلامتی روحی و روانی و رضایت مندی زناشویی دارد. و هم چنین باعث می گردد که زوج ها کم تر عنوان یک زوج یا خانواده اوقات را سپری کنند و اغلب رفتاری مانند دو کارمند در اداره دارند.
بنابراین به طور کلی خستگی از کار داخل و بیرون از خانه سبب می شود زن در روابط زناشویی، ارتباطات کلامی و ارتباطات جنسی، کم تر فعال شود و این خود به مخاطراتی در روابط خانوادگی می انجامد و خانه ای را که محل آرامش و تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر است مبدل به استراحت گاه دو کارمند می-نماید که ساعت هایی را صرفاً جهت آماده شدن برای کار فردا، بگذرانند.

[="Tahoma"]ب) اشتغال زنان و افزایش طلاق: فعالیت زن، گرچه به بالا رفتن درآمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیش تر می انجامد، نه تنها ممکن است رضایت مندی و آرامش بیش تر را به ارمغان نیاورد، بلکه ممکن است منجر به خسارت های جبران ناپذیری گردد. چرا که نوع برداشت غلط از اشتغال ممکن است باعث فروپاشی زندگی مشترک شده، بسیاری از این گونه خانواده ها را با چالش جدی مواجه سازد. شاید بتوان گفت بیش تر مشکلات و اختلافات زناشویی در این رابطه می تواند به طلاق منجر شود. (البته این امر نیاز به تحقیقات میدانی دارد.) در هر حال آن چه از شواهد پیداست عواملی چون برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر، خستگی ناشی از کار که منجر به کاهش یا عدم رسیدگی کافی به خود، همسر و خانواده می شود، بعضاً به اختلاف و درگیری و نهایتاً طلاق منجر می گردد که همگی از نتایج اشتغال زنان در بیرون از منزل است.رابطه ی اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیش تر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدت ها قبل از طلاق برمی خوریم. در کالبد شکافی این جریان، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر یکی از عوامل مهم ارضای عاطفی از طریق روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با هم کاران که به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تکلیفی هم در بین نیست به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی همسر را کاهش می دهد و به صورت تدریجی به تنزل کیفیت زناشویی می انجامد و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد.هم چنین قطع وابستگی اقتصادی و کم شدن احساس نیاز به همسر، آستانه ی تحمل پذیری زن را کاهش و میل به جدایی را با احساس مشکلاتی در زندگی زناشویی افزایش می دهد. برخی آمار کشورهای غربی نشان می دهد که آمار طلاق در خانواده هایی که زنان شاغل دارند تا چهار برابر خانواده های دیگر است. لنسکی می نویسد: مشارکت شتاب آلود زنان در صنعت باعث گسترش طلاق و افزایش جرایم شده است و این امر به گواهی آمار و مستندات رسمی قابل قبول است. از این رو هر قدر زنان در توسعه ی علوم و فنون کوشش نمایند، طلاق و جدایی ها افزایش می یابد و رشته ی زناشویی رو به گسیختگی خواهد رفت.مطابق آمار موجود مربوط به سال های 1348 و 1349، چهل درصد از زنان تهرانی به خاطر گرفتاری های شغلی که در خارج از منزل داشته اند و به دنبال اختلاف و مشاجره با شوهران شان جدایی را انتخاب کرده-اند. البته پژوهش های انجام شده در سال های اخیر (حدود 1379) نشان می دهد که در میان زنان درخواست کننده ی طلاق، سهم زنان شاغل بیش از دو برابر سهم زنان خانه دار است که بیان گر آگاهی بیش تر از حقوق اجتماعی و اتکاء به خود به دلیل کسب درآمد و استقلال اقتصادی است.

اشتغال بد نيست ولي متاسفانه تو جامعه ما بيشتر از اينكه شغل و حرفه و كسب مهارت مهم باشه تلاش براي برابر شدن با مردها و بحث هاي فمنيستي مطرح شده نتيجه اش هم حضور إفراطي زن تو اجتماع و رفتن به شغل هايي هست كه نه در شان زن هست نه در توانش كه باعث ميشه از وظايف اصليش باز بمونه !
وگرنه كسي منكر اين نيست كه برخي زنان نياز دارن به درامد شغل و يا مهارت و تخصص خوبي دارن تو رشته اي كه بايد باشن

[="Tahoma"][h=3]3) اشتغال و اثرات منفی بر فرزندان:[/h]الف) اشتغال زنان و عدم فرزندآوری (عدم باروری):در شرع مقدس اسلام یکی از اهداف تشکیل خانواده، فرزندآوری و توالد نسل بیان گردیده که به بنیان خانواده استحکام بیش تر می بخشد؛ روایت از حضرت رسول اکرم(ص) است که: «تَناکَحوا و تَناسَلوا فَانّی اباهی بکم یوم القیامه وَ لو بالسقط. ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید و تولید نسل نمایید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم. حتی به طفل کوچکی که سقط شده باشد.»اما متأسفانه امروزه با روی آوردن زنان به اشتغال در خارج از خانه و شرکت فعال آنان در فعالیت های اقتصادی، این امر میل آنان را به فرزندآوری کاهش داده و چون با تولد فرزند، مادران را با بحران جدیدی مواجه می سازد، مادران ناگزیرند میان شغل و نقش مادری یکی را برگزینند و این در حالی است که بسیاری از آنان مایل نیستند موقعیت شغلی و اقتصادی خود را از دست بدهند؛ در نتیجه نقش مادری را رها می-سازند.از این رو مشارکت اجتماعی – اقتصادی زنان در عصر حاضر با روند باروری در ارتباط نزدیک است. این جریان طی نیم قرن اخیر به اشکال مختلف در جوامع گوناگون صورت گرفته است؛ یعنی با ورود زنان به کار و اشتغالات رسمی. بدان مفهوم که باروری مطابق با شرایط کاری و اشتغال تنظیم شده است. ولی، این بدان معنی نیست که اشتغال به طور مطلق تابع باروری است. طی نیم قرن اخیر با ورود تدریجی زنان به بازار کار، نظام ارزشی مربوط به باروری کم، سبب بروز محرومیت های عاطفی و سوء تغذیه ی روانی در آن ها می-شود.برای تغذیه ی روح کودک، پدر و مادر توأماً نقش دارند ولی در این زمینه نقش مادر بیش تر تغذیه ی عاطفی طفل است که عامل بزرگی برای سازندگی اوست. کودکی که از مهر مادری سرشار می گردد، از آن لذت می-برد و روح ناآرامش آرام می گیرد. محرومیت از مهر مادری اگر دوام یابد موجبات اختلال و نابسامانی هایی را در کودک فراهم می آورد و حتی ممکن است کودک را به بیماری های عصبی دچار سازد. طفل در دوران پرستاری (سه سال اول) حتی از جدایی کوتاه مدت مادر شدیداً مضطرب است و دست خوش ترس و ناامنی می شود. در نتیجه حضور هر چه بیش تر مادر در کنار فرزندان به ویژه در سال های آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطف شان فراهم می سازد و نبود مادر در کنار کودک، به سبب اشتغال می تواند زمینه های اختلال را فراهم سازد.با توجه به آمارهای به دست آمده، اشتغال زنان باعث کاهش روابط عاطفی کم سابقه ای با فرزندان شده است، ولی این کاهش در سطح وسیعی نبوده که به طور کامل باعث جدایی مادر از فرزندان شود. اما در هر صورت با خروج زن از خانه به جهت اشتغال، چون قسمت اعظم وقت و انرژی خود را باید صرف آن بنماید بعضاً فرصت و انرژی کافی برای اداره کردن بچه ها و محبت ورزیدن به آن ها را ندارد و فرزندان احساس ناراحتی و دل سردی می کنند ... .در هر صورت شرایط شغلی برای زنان ایجاب می کند که از فرزندان و خانواده ی خود برای ساعات طولانی جدا شوند. و این امر سبب گردیده که روز به روز فاصله ی فرزندان از خانواده و والدین بیش تر شده و بنیان خانواده متزلزل گردد و این جای تأسف است که مشاغل و اشتغالات والدین به گونه ای شده است که حتی ارتباط آن ها با فرزندان اغلب سطحی و بی ریشه گردیده است. دیده شده که بسیاری از بچه-هایی که مادر کارمند دارند، در نبود مادرشان در خانه به طرف تلویزیون و دیگر وسائل می روند تا خود را سرگرم کنند و گاه دیده می شود که بچه ها با تلویزیون و برنامه های آن و بازی های مختلف کامپیوتری بیش تر ارتباط دارند تا با مادرشان که این مسئله به طور قابل ملاحظه ای تهدیدی برای خانواده به نظر می رسد.طبق یافته ها؛ مادران شاغل در مقایسه با مادران خانه دار وقت کم تری را به مراقبت از کودکان خود و بچه-داری اختصاص می دهند. نهایت وقتی که صرف کودک می کنند، یک سوم مادران خانه دار است. (هافمن 1989) از این رو مادران خانه دار به دلیل وقت زیادی که صرف فرزندان می کنند رابطه ی مناسبی با آن ها برقرار کرده اند و فرزندان آن ها از رفتارهای بی توجهی، فزون خواهی و سازش محیطی، کم تر رنج می-برند و به دلیل حضور بیش تر مادران شان در منزل کم تر از نظر عاطفی رنج می برند.هم چنین مطالعات روان پزشکان نشان می دهد اختلالات عاطفی کودکان مانند کندی در سخن گفتن، کاهش بهره ی هوشی، کاهش جنب و جوش، کم عمقی واکنش عاطفی، اختلال حواس و ضعف استعداد تفکر انتزاعی می تواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید.

علــی;602300 نوشت:
ظاهرا این چند کاربر سایت هر دفعه به مساله ای زوم می کنند و چندین تاپبک پشت سر هم می زنند
یک بار تعدد زوجات
یک بار مهریه و ...
یک بار اشتغال زنان

سلام
از شرکت در بحث ممنونم
ولی به جای نقد شخصیت همدیگر مطالب همدیگر را نقد کنیم
یه ذره از سرعتتون هم بکاهید ممنون میشم تا برسیم مطالب رو بخونیم :Gol:

[="Tahoma"]عدم حضور پدر و مادر در خانه باعث می شود که زمانی که فرزندان به نظارت والدین نیازمندند، آنان را در کنار خود احساس نکنند. از این رو تربیت فرزندان به ویژه در سنین رشد، با اختلال مواجه می شود و زمینه-ی آسیب پذیری آنان به دلیل فقدان کنترل و نظارت، افزایش می یابد.والدینی که به هر علت نتوانند به فرزندان خود برسند و یا مجال کافی برای تربیت کودکان خود نداشته باشند باید بدانند که کودکان شان در هر صورت تحت تأثیر عوامل زیان بخش قرار گرفته، سر از جرم و تبه-کاری در خواهند آورد. عقده های ناشی از محرومیت به گونه ای است که موجبات کج خلقی و ناسازگاری شان از هر سو فراهم می آید. از این رو غیبت والدین – به خصوص مادر – سبب می شود که نظارت ها کافی نباشند و در نتیجه زمینه برای انحراف و لغزش آن ها فراهم گردد و این خود می تواند یکی از عوامل ارتکاب جرم باشد. چنان که آمار بزه کاری فرزندان در خانواده های فاقد حضور مادر بیش تر است.برخی از مادران گمان دارند با فرستادن فرزند به مهدکودک، دِین خود را نسبت به او ادا کرده و بدهی اخلاقی و حقوقی نسبت به او ندارند. اما در این جا این سؤال مطرح می شود که اگر مراقبت کودک به فرد دیگری در خانواده یا مهدکودک سپرده شود چه تغییراتی در فرآیند رشد روانی و اجتماعی کودکان بوجود می آید؟گرچه با ایجاد مؤسسات جدید اجتماعی مثل مدارس و مهدهای کودک و وسائل ارتباط جمعی و امثال آن، وظیفه ی تربیتی پدر و مادرها کاهش پیدا کرده و این سازمان های حمایتی و مکمل تا حدودی جانشین مادر در جنبه های تربیتی و پرورشی گردیده اند اما خلأ ناشی از عدم وجود مادر را نمی توانند پر کنند. مسلماً عاطفه و محبت مادر نسبت به فرزندش بیش از دیگران است.در ضمن باید دانست که فعالیت های پرورشی مهدکودک ها قاعدتاً با انگیزه های اقتصادی انجام می شود و به همین دلیل جای گزین مناسبی برای مادر نمی تواند باشد چه رسد به این که جای گاه عاطفی مادر را برای کودک پر کنند.سپردن کودک به مراکز نگه داری و مهدکودک به ویژه در سال های اول زندگی و به مدت طولانی، وی را با محرومیت عاطفی ناشی از خلأ والدین، عدم توانایی در ارتباطات عاطفی و عدم ثبات شخصیت مواجه می-سازد. مطابق نظر «اشپیتز» جدایی های تا حدود هجده ماهگی ممکن است کودک را تا مرز «افسردگی» با نشانه های بی اشتهایی روانی و اختلال هایی در رفتار غذایی، توقف رشد و تأخیر در تحول روانی – حرکتی – پیش ببرد.ساعت ها دوری فرزند از مادر، از میزان جاذبه ی آن دو خواهد کاست و در برخی از موارد با طولانی شدن این مدت، احساس غربت و بیگانگی بین آن دو را بیش تر می کند و چنین کودکانی مسلماً آن گونه که بخواهیم سالم و متعادل رشد نخواهند کرد.از دیگر صدماتی که به این کودکان کم سن و سال در این زمینه وارد می شود این است که مجبورند علی رغم میل باطنی خود ساعات نبود مادر را در کنار بستگان یا در مهدکودک ها بگذرانند و اغلب به ناچار صبح-های زود هم راه با مادر از خواب بیدار شده و در سرما و گرما و شرایط خاص محیطی این رنج ها را ناخواسته تحمل کنند و این برای آن ها بسیار ناخوشایند است.در سال های بعد زندگی فرزندان، گرچه نیاز عاطفی در حد سال های اولیه نیست اما در صورتی که اشتغال و نبود مادر فضای عاطفی – تربیتی خانواده را دچار اختلال سازد همان ضرورت به قوت خود باقی می-ماند.

[="Tahoma"][h=3]نتیجه[/h]از آن جایی که در این مجموعه تلاش بر این بود که به بررسی اشتغال زنان و اثرات مثبت و تبعات منفی آن بر خانواده و فرزندان بپردازیم، بر آن شدیم تا ضمن برحذر بودن از مباحث فمنیستی، منصفانه و منطقی به این امر بنگریم. از این رو اثرات مثبت و منفی را از ابعاد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی و در دو بخش مجزا مورد تحلیل قرار دادیم. البته ممکن است این توهم در ذهن ایجاد گردد که چگونه این تناقض را می توان برطرف کرد ولی باید گفت که هر پدیده ای می تواند هم اثر منفی داشته باشد و هم اثر مثبت.بنابر این می توان اشتغال زنان را یک امر نسبی دانست؛ چرا که با توجه به موقعیت و شرایط فردی، متغیر و متفاوت است و نمی توان به طور قطعی این امر را بد یا خوب تلقی کرد.خلاصه ی مطلب این که زنان باید در اجتماع حضور یابند ولی نه به هر قیمتی از جمله رها کردن فرزندان و عدم رسیدگی به شوهر و نهایتاً سست شدن ارکان خانواده و فروپاشی آن. در این راستا ذکر این نکته حائز اهمیت است که حضور زنان در اجتماع تنها مستلزم اشتغال در بیرون از خانه نیست و این امر می تواند با شرکت در گروه های سازمان مردم نهاد (ngo) و فعالیت در کارهای عام المنفعه و ... تحقق پذیرد. البته ایجاد فرهنگ سازی جهت ارتقاء مقام مادری و امر خانه داری و بستر سازی سالم جهت تغییر نگرش افراد به منظور بالاتر نبودن مقام و شأن و منزلت یک زن شاغل نسبت به یک زن خانه دار از یک سو و حمایت از جنبه ی مادری و خانه داری زن توسط دولت و نهادهای دیگر جامعه از سوی دیگر لازم و ضروری به نظر می-رسد.

امام صادق(ع) فرمود: مردی خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا به چه کسی نیکی کنم؟فرمود: به مادرت، عرض کرد، بعد از او به چه کسی؟فرمود: به مادرت، گفت: سپس به چه کسی؟فرمود: به مادرت، سؤال کرد: سپس به چه کسی؟فرمود: به پدرت؟بحار الانوار، ج 74، ص 49.
[SPOILER]
[/SPOILER]
[SPOILER]عن ابی عبد الله(ع) قال:جاء رجل الی النبی(ص) فقال:یا رسول الله من ابر؟قال(ص): امک،قال: ثم من؟قال(ص): امک،قال: ثم من؟قال(ص): امک،قال: ثم من؟قال(ص): اباک.[/SPOILER]
سلام
بازم همون حرف ها:Nishkhand:
من فکر می کنم بعد از این حرف ها و بعد از چندین سال بحث کردن بازم خانم های مثل شما می گن من حتماً باید برم کار و آقایانی مثل من می گن زن شاغل نمی خوام
اگر زن بره سر کار پس دیگه مادر نیست. لااقل به شکلی در بالا آمده مادر نیست.
خانمهایی هستند که بله به دلیل حفظ موقعیت شغلی ازدواج نمی کنند. پس بهتر که ازدواج نکنند. در واقع این اشخاص با شغل خود ازدواج کرده اند. اصلاً ببخشید ولی خیلی مضحکه آخه به خواستگارت بگی نه بخاطر کار؟؟؟ یعنی اون خانم غایت نهاییش اینه که کار کنه؟؟؟ خب که چی؟ کار که نباید هدف باشه. آدم کار می کنه که پول در بیاره، پول در میاره که نیازای جسمیش رو برطرف کنه، نیازهای جسمیش رو برطرف می کنه که محتاج نباشه، محتاج نباشه که بتونه به کسایی دیگه کمک کنه، به کسایی دیگه کمک کنه که بتونه به خدا نزدیک بشه، به خدا نزدیک بشه که بتونه خدا رو عبادت کنه، خدا رو عبادت کنه که وقتی مرد تو اون دنیا دست خالی نباشه و بره بهشت. همین وسلام
حالا اون خانمی که هدف نهاییش کار کردنه واقعاً که چی؟؟؟؟ نباید از خودتون این سوال رو بپرسید؟ کار می کنی که به اهداف دیگه برسی نه اینکه اهدافتو بزاری کنار بخاطر اینکه کار کنی. خب این واقعاً باعث تاسف نیست؟
بازم می گم تصورم اینه که این بحث ها بی فایدس و هر کس پایند همون افکار قبلیش میمونه

[="Tahoma"]پي نوشت:

1ـ ايران مهدي زادگان، مقال اشتغال زنان و تأثيرات تربيتي آن در خانواده، نشريه فولاد،46.
2ـ بهجت يزدخواستي، زنان و تغييرات اجتماعي،ص282،انتشارات ماني.
3ـ محمد رضا زيبايي نژاد، همان.
4ـ همان،ص64.
5ـ مسعود آذربايجاني، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات ،ص985.
6ـ همان،ص986.
7ـ همان.
8ـ همان،ص987،به نقل از ژانت، روان شناسي زنان،ص32و131.
9ـ همان،به نقل از سيامک رحيمي، روان شناسي زنان،ص134.
10ـ همان،ص987،به نقل از ژانت، روان شناسي زنان ص11و110.
11ـ همان، به نقل از روان شناسي تفاوت هاي فردي، ص210و211.
12ـ مرتضي مطهري، همان، ص164و165.
13ـ مسعود آذربايجاني، همان، به نقل از روان شناسي رشد، مفاهيم بنيادي در روان شناسي کودک ص45.
14ـ همان،ص989.
15ـ بينا، موانع و عوامل رشد در خانواده،ص14.،انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
16ـ عصمت دانش،همان،ص73.
17ـ بينا، مقاله زنان شاغل، شوهران ناراضي و فرزندان طلب کار، نشريه همشهري،80/3/6.
18ـ سوده حجتي کرماني، مقاله اشتغال و تعدد نقش هاي زنان، نشريه شرق،82/9/17.
19ـ مسعود آذربايجاني، مقاله اشتغال زنان در جامعه، مجموعه مقالات، ص 996.
20ـ نسرين جزني ، مقاله ارزش کار خانگي زنان، نشريه کار و جامعه 52، بهمن1382،ص24.
21ـ يعقوب فروتن مقاله تأثير اشتغال زنان بر مناسبات زناشويي و خانوادگي، نشريه ابرار،82/9/4.
22ـ بينا، مقاله اشتغال زنان، کمک مالي يا تنوع زندگي، نشريه همشهري، 80/9/18.
23ـ زليخا سلطان محمدي، مقاله نقد و بررسي اشتغال زنان، نشريه کتاب ماه(علوم اجتماعي)خرداد،80،ص107.
24ـ احمد مطهري،رابطه اقتصاد خانوادگي، ص140،انتشارات چاپ خيام.
25ـ بينا، بررسي وضعيت اشتغال زنان در ايران، نشريه قدس، 14و21و78/4/28.
26ـ محمد حاتمي، استرس مادران شاغل،ص109،مؤسسه فرهنگي منادي تربيت، چاپ 1382.
27ـ همان،ص69و70.
28ـ همان،ص71.
29ـ بينا، مقاله زنان و استرس هاي حرفه اي، نشريه فولاد62،ص46.
30ـ سايکولوژي:دانش مربوط به مسائل روحي و رواني.
31ـ ماشاءالله عقيلي نژاد و مسعود مصطفايي، طب کار و بيماري هاي شغلي، ج1،ص5،انتشارات ارجمند.
32ـ ترومايتک:ضربه.
33ـ عوامل ارگونوميکي:عوامل جسمي.
34ـ ماشاء الله عقيلي نژاد و مسعود مصطفايي، همان،ص7.
35ـ وسائل الشيعه،ج14،ص120،هم چنين ترجمه محمد دشتي، نهج البلاغه، ص537،انتشارات مجتبي.
36ـ علويه همايوني،زن مظهر خلاقيت الله،ج 1و2،ناشر.
37ـ مؤلف ص71به نقل از الزواج في الاسلام، ترجمه احمد جنتي.
38ـ فخري جمشيدي، مقاله ضرورت اجتماعي اشتغال زنان، نشريه کار و جامعه،ش46آذر1381،ص45.
39ـ محمد تقي شيخي، جامعه شناسي زنان و خانواده، ص104،انتشارات شرکت سهامي.
40ـ علي رضايي، مقاله انگيزه هاي شغلي زنان، نشريه صف،ش264.
41ـ محمد تقي شيخي، همان.
42ـ علي قائمي، نظام خانواده در اسلام، ص43،به نقل از مستدرک الوسائل،ج2،ص531.
43ـ وسائل الشيعه، ج14،ص5، انتشارات مکتبه الاسلاميه، تهران، تصحيح رباني شيرازي.
44ـ همان،ج14،ص3.
45ـ علي قائمي، نظام خانواده در اسلام،ص42.
46ـ تأليف استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان در دوره پيش دبستان،ص158،انتشارات انجمن اولياء و مربيان.
47ـ اصغر بهمني، دانستني هايي براي مادران،ص45به نقل از دانستني هاي پزشکي براي زنان.

علــی;602324 نوشت:
نتیجه

کیفیت زندگی زنان شاغل بهتر است یا خانه دار؟

نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد: زنان شاغل در تمام ابعاد کیفیت زندگی به جز عملکرد جسمانی، وضعیت بهتری از زنان خانه‌دار دارند.
به گزارش ایسنا، زنان حدود نیمی از جمعیت جهان هستند که با احتساب فعالیت‌های بی‌مزد در خانه، 55 درصد کل کار جهان را انجام می‌دهند.
نتایج این پژوهش در نهایت نشان داد: میانگین نشاط تفاوت معنی‌داری در دو گروه شاغل و خانه‌دار داشته است به‌طوری که زنان شاغل وضعیت سلامت روان خود را بهتر از زنان خانه‌دار ارزیابی کردند.

طبق نتایج به دست آمده، زنان شاغل نسبت به زنان خانه‌دار، کلیه‌ مقیاس‌های کیفیت زندگی را به جز عملکرد جسمانی بالاتر و بهتر گزارش کرده‌اند.

این تحقیق نتیجه می‌گیرد: پایین‌تر بودن میانگین عملکرد جسمانی زنان شاغل نسبت به زنان خانه‌دار شاید بدین علت باشد که علاوه بر شیوع اختلالات درد بدون منشأ فیزیولوژیک در زنان، زنان شاغل مسوولیتی مضاعف داشته، علاوه بر نقش‌های اجتماعی وظیفه‌ خانه‌داری را نیز برعهده دارند.
براساس نتایج این پژوهش، سطح روانی و نشاط شاغلان نسبت به زنان خانه‌دار به‌طور معنی‌داری بالاتر است.

تحقیق فوق تاکید می‌کند: به نظر می‌رسد اشتغال و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی راه فرار از دغدغه‌های منزل است که منجر به افزایش قدرت برنامه‌ریزی زنان شاغل و رضایتمندی روانی برای فرد شده است.

نتایج این پژوهش تاکید می‌کند که اشتغال تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی دارد، بنابراین فراهم‌کردن زمینه‌هایی جهت مشارکت‌های اجتماعی زنان و اشتغالزایی در سلامت و ارتقای کیفیت زندگی آنها به عنوان نیمی از افراد جامعه موثر است.

mousavi928;602325 نوشت:
بازم همون حرف ها
من فکر می کنم بعد از این حرف ها و بعد از چندین سال بحث کردن بازم خانم های مثل شما می گن من حتماً باید برم کار و آقایانی مثل من می گن زن شاغل نمی خوام
اگر زن بره سر کار پس دیگه مادر نیست. لااقل به شکلی در بالا آمده مادر نیست.
خانمهایی هستند که بله به دلیل حفظ موقعیت شغلی ازدواج نمی کنند. پس بهتر که ازدواج نکنند. در واقع این اشخاص با شغل خود ازدواج کرده اند. اصلاً ببخشید ولی خیلی مضحکه آخه به خواستگارت بگی نه بخاطر کار؟؟؟ یعنی اون خانم غایت نهاییش اینه که کار کنه؟؟؟ خب که چی؟ کار که نباید هدف باشه. آدم کار می کنه که پول در بیاره، پول در میاره که نیازای جسمیش رو برطرف کنه، نیازهای جسمیش رو برطرف می کنه که محتاج نباشه، محتاج نباشه که بتونه به کسایی دیگه کمک کنه، به کسایی دیگه کمک کنه که بتونه به هدا نزدیک بشه، به خدا نزدیک بشه که بتونه خدا رو عبادت کنه، خدا رو عبادت کنه که وقتی مرد تو اون دنیا دست خالی نباشه و بره بهشت. همین وسلام
حالا اون خانمی که هدف نهاییش کار کردنه واقعاً که چی؟؟؟؟ نباید از خودتون این سوال رو بپرسید؟ کار می کنی که به اهداف دیگه برسی نه اینکه اهدافتو بزاری کنار بخاطر اینکه کار کنی. خب این واقعاً باعث تاسف نیست؟
بازم می گم تصورم اینه که این بحث ها بی فایدس و هر کس پایند همون افکار قبلیش میمونه

مشکل اینه شما فکر میکنید اشتغال زنان تنها هدف زندگیشونه نخیر اشتغال زنان بخشی از اهداف زندگیشونه نه همه زندگی آنان
شما واقعا ندید زنان شاغل ازدواج کنند؟
شما ندید زنان شاغل در زندگی موفق باشند ؟
باز صد رحمت به عرصه و دوران پیامبر حداقل اینقدر اشتغال زنان عجیب نمی نمود
اشتغال تنها رفع نیاز مادی نیست که اگر بود زنان طبقات مرفه نیز شاغل نمیشدند
اشتغال تنها هدف و آرزوی زن نیست اگر بود زنان شاغل تن به ازدواج و بچه درای نمیدادند
اشتغال زن یک نیازه هم برای خود فرد و هم برای اجتماع
به جای سرکوبش و مانع تراشی سعی کنید بسترسازی کنید تا زنان هم از حق خود استفاده کنند
جوری میگید کار کرن به چه قیمتی؟ انگار زنان شاغل بدنبال کار گناهی کبیره مرتکب میشند یا فسادی جمعی رو ناشی میشن
اینجور صحبت کردن اصلا در شأن مرد مسلمان نیست

[="Tahoma"]

neɠïn;602331 نوشت:
نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد: زنان شاغل در تمام ابعاد کیفیت زندگی به جز عملکرد جسمانی، وضعیت بهتری از زنان خانه‌دار دارند.
به گزارش ایسنا، زنان حدود نیمی از جمعیت جهان هستند که با احتساب فعالیت‌های بی‌مزد در خانه، 55 درصد کل کار جهان را انجام می‌دهند.
نتایج این پژوهش در نهایت نشان داد: میانگین نشاط تفاوت معنی‌داری در دو گروه شاغل و خانه‌دار داشته است به‌طوری که زنان شاغل وضعیت سلامت روان خود را بهتر از زنان خانه‌دار ارزیابی کردند.

طبق نتایج به دست آمده، زنان شاغل نسبت به زنان خانه‌دار، کلیه‌ مقیاس‌های کیفیت زندگی را به جز عملکرد جسمانی بالاتر و بهتر گزارش کرده‌اند.

این تحقیق نتیجه می‌گیرد: پایین‌تر بودن میانگین عملکرد جسمانی زنان شاغل نسبت به زنان خانه‌دار شاید بدین علت باشد که علاوه بر شیوع اختلالات درد بدون منشأ فیزیولوژیک در زنان، زنان شاغل مسوولیتی مضاعف داشته، علاوه بر نقش‌های اجتماعی وظیفه‌ خانه‌داری را نیز برعهده دارند.
براساس نتایج این پژوهش، سطح روانی و نشاط شاغلان نسبت به زنان خانه‌دار به‌طور معنی‌داری بالاتر است.

تحقیق فوق تاکید می‌کند: به نظر می‌رسد اشتغال و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی راه فرار از دغدغه‌های منزل است که منجر به افزایش قدرت برنامه‌ریزی زنان شاغل و رضایتمندی روانی برای فرد شده است.

نتایج این پژوهش تاکید می‌کند که اشتغال تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی دارد، بنابراین فراهم‌کردن زمینه‌هایی جهت مشارکت‌های اجتماعی زنان و اشتغالزایی در سلامت و ارتقای کیفیت زندگی آنها به عنوان نیمی از افراد جامعه موثر است.


این پژوهش را چه کسی انجام داده؟ منبع آن کجاست؟
ما آثار مخرب اشتغال زنان بر وضعیف جسمانی و ... زنان را برسی کردیم با دلیل و مستندهای علمی و رفرنس
ممکن است منفعت های ناچیزی هم داشته باشد اما قابل قیاس با مضراتش نیست
قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا

نهال;602320 نوشت:
اشتغال بد نيست ولي متاسفانه تو جامعه ما بيشتر از اينكه شغل و حرفه و كسب مهارت مهم باشه تلاش براي برابر شدن با مردها و بحث هاي فمنيستي مطرح شده نتيجه اش هم حضور إفراطي زن تو اجتماع و رفتن به شغل هايي هست كه نه در شان زن هست نه در توانش كه باعث ميشه از وظايف اصليش باز بمونه !
وگرنه كسي منكر اين نيست كه برخي زنان نياز دارن به درامد شغل و يا مهارت و تخصص خوبي دارن تو رشته اي كه بايد باشن

:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:

خلاصه ، كامل ، دقيق و جامع :moj:

صبح زود بود. توریست آمریکایی به ماهیگیر نگاه می کرد که تازه از

صید برگشته بود. یک ماهی بزرگ در قایقش بود. به او گفت: با این

سرعتی که داری چرا ماهی های بیشتری نمی گیری؟؟؟

ماهیگیر گفت: همین هم خرج زن و بچه هایم را در می آورد
...
توریست گفت: بقیه ی روز را چه کار می کنی؟؟؟

گفت: با بچه هایم بازی می کنم، کتاب می خوانم، از مناظر اینجا لذت

می برم، گیتار می زنم و با دوست هایم در دهکده نوشیدنی می نوشم
...
توریست گفت: اگر بیشتر ماهی بگیری، با پول اضافه اش می توانی

چند قایق دیگر بخری. بعد از آن می توان بدون واسطه جنس هایت را

بفروشی. بعد می توانی با پول اضافه ات یک کارخانه ی کنسرو سازی

همین اطراف بزنی
...
ماهیگیر گفت: بعد چی؟؟؟

* بعد می توانی به نیویورک بروی در بورس سرمایه گذاری کنی
.
ماهیگیر گفت: بعد چی؟

* بعد دیگر وقت خوشگذرانی است، سهام ات را در موقع مناسب

می فروشی
.
ماهیگیر پرسید: بعد چی؟

*بعد با میلیون ها دلار پول ات می توانی یک کلبه همین اطراف بخری
.
ماهیگیر پرسید: بعد چی؟

*** بعد می توانی با بچه هایت بازی کنی، کتاب بخوانی، از مناظر

اینجا لذت ببری، گیتار بزنی و با دوست هایت در دهکده نوشیدنی

بنوشی
...
ماهیگیرگفت من همین الان این همه رادارم...

پوووف خیلی طولانی بود

نظرمو بدمو برم سر درس و مخشم:khandeh!:

با تمام افکار فمینیستی که دارم و همیشه پرچم دار حمایت از حقوق خانوما و بیرون کشیدن حقشون از حلقوم آقایون ظالم می باشم:khandeh!:

با همه اینا

برای خودم به شدت میپسندم که شوهرم بگه نرو سرکار ... یا بی اجازه من بیرون نرو :ok: ... البته به شرط اینکه خیلی پسره خوبی باشه و عاشقش باشم:khandeh!:

متمرکز شدن رو خانواده

تربیت درست بچه ها

حفظ روایط عاشقانه با همسر و بیشتر و عمیق تر کردنش

+ اینکه بوی قرمه سبزیت تا ته کوجه بپیچه:khandeh!:

همیشه هلو و موهای سشوار کشیده و آرایش تنظیم:khandeh!:

خونه ای که برق بزنه از تمیزی و پر حس مثبت باشه

اینا رو خیلی بیشتر از کار بیرون دوس دارممممممممممممممم

فقط من يه چيزي بگم خانوم هاي شاغل كه بچه دار ميشن سه سال اول زندگي بچه رو بي خيال كارشون بشن نگه بچه رو ميذاريم مهد يا پرستار ميگيريم بچه از لحاظ عاطفي نابود ميشه

[="Tahoma"]

شبـنم;602315 نوشت:
علیک سلام جناب علی
میخواستیم دعوت رسمی کنیم شما رو
چه اشکالی داره در این باره صحبت شه فعلا که تنها مشکل جامعه ما زنان و مسائل مربوط به زنان است پس زوم کردن ما گناهی نداره
شما هم در کمال آرامش لطفا دلایلتون رو بیان کنید این دیگه ناراحت شدن نداره برادر من

سلام
تنها مشکل جامعه ما زنان نیست اگر هم باشد مشکل عدم اشتغال نیست بلکه مشکل حاصل از اشتغال است :Cheshmak:
ما هم در کمال آرامش دلایلمان را بیان کردیم

علــی;602334 نوشت:
این پژوهش را چه کسی انجام داده؟ منبع آن کجاست؟
ما آثار مخرب اشتغال زنان بر وضعیف جسمانی و ... زنان را برسی کردیم با دلیل و مستندهای علمی و رفرنس
ممکن است منفعت های ناچیزی هم داشته باشد اما قابل قیاس با مضراتش نیست
قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا

شما تنها یک مقاله رو تند تند کپی پیس کردید ما اینجا فقط قصدمون کپی پیس کردن نبود در نت به اندازه کافی از این مقالات وجود داشت
بیکار نبودیم پست بزنیم همون ها رو کپی پیس کنیم باید اجازه میدادید دوستان بر روی معایب و محاسنی که شما ذکر کردید نظرات خودشان رو بنویسند روش درست بحث کردن نیز همین بود
حالا هم تقاضا داریم اینجوری بحث رو ادامه بدی سرعت هم کاهش بدی
منبع اون مقاله خرداد نیوز است از سایت گرفته شده

شبـنم;602332 نوشت:
مشکل اینه شما فکر میکنید اشتغال زنان تنها هدف زندگیشونه نخیر اشتغال زنان بخشی از اهداف زندگیشونه نه همه زندگی آنان
شما واقعا ندید زنان شاغل ازدواج کنند؟
شما ندید زنان شاغل در زندگی موفق باشند ؟
باز صد رحمت به عرصه و دوران پیامبر حداقل اینقدر اشتغال زنان عجیب نمی نمود
اشتغال تنها رفع نیاز مادی نیست که اگر بود زنان طبقات مرفه نیز شاغل نمیشدند
اشتغال تنها هدف و آرزوی زن نیست اگر بود زنان شاغل تن به ازدواج و بچه درای نمیدادند
اشتغال زن یک نیازه هم برای خود فرد و هم برای اجتماع
به جای سرکوبش و مانع تراشی سعی کنید بسترسازی کنید تا زنان هم از حق خود استفاده کنند
جوری میگید کار کرن به چه قیمتی؟ انگار زنان شاغل بدنبال کار گناهی کبیره مرتکب میشند یا فسادی جمعی رو ناشی میشن
اینجور صحبت کردن اصلا در شأن مرد مسلمان نیست

چرا اشتغال زن نیازه؟
مثلاً اگر نباشه چی میشه؟
یعنی شما اگر به اندازه تمام عمرتون پول داشته باشید، اونوقت چه نیازیه برید کار؟ منکه مرد هستم شاید در اینصورت کار نکنم شما رو دیگه نمیدونم!!!

نهال;602341 نوشت:
فقط من يه چيزي بگم خانوم هاي شاغل كه بچه دار ميشن سه سال اول زندگي بچه رو بي خيال كارشون بشن نگه بچه رو ميذاريم مهد يا پرستار ميگيريم بچه از لحاظ عاطفي نابود ميشه

نهال جان این وظیفه دولته شرایط رو مساعد کنه تا زنان در کنار شغلشون وقت کافی برای بچه درای هم داشته باشند حالا پدر خونه هم کمک کنه چندان اتفاقی صورت نمیگیره

علــی;602342 نوشت:
نها مشکل جامعه ما زنان نیست اگر هم باشد مشکل عدم اشتغال نیست بلکه مشکل حاصل از اشتغال است

مشکل تفکر نادرست برخی مردم ماست که همه فسادها و مشکلات رو ناشی از اشتغال زنان میدونند
مشکل عدم شناخت کافی برخی مردمه که فکر میکنند دین در خانه داری زنان و بستن زنان خلاصه شده

mousavi928;602344 نوشت:
چرا اشتغال زن نیازه؟
مثلاً اگر نباشه چی میشه؟
یعنی شما اگر به اندازه تمام عمرتون پول داشته باشید، اونوقت چه نیازیه برید کار؟ منکه مرد هستم شاید در اینصورت کار نکنم شما رو دیگه نمیدونم!!!

شاید شما کار نخواهید و علاقه ایی به کار نداشته باشید ولی من دوست دارم از استعدادم استفاده کنم دوست دارم تو جامعه مفید باشم
نه اینکه یه گوشه خونه بشینم و بخورم و بخوابم زندگی اینجوری زندگی نیست وقت گذرونی و عمر تلفیه
موضوع قفل شده است