جمع بندی به خواستگاری کدام دختر بروم؟

تب‌های اولیه

55 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به خواستگاری کدام دختر بروم؟

سلام
این اولین باره که در مورد ازدواج دارم در انجمن مشاوره تاپیک می زنم. از کارشناس محترم ارجاع سوالات خواهش می کنم موضوع رو از اول باز بگذارند تا زمانی که مشاور محترم جواب بدن بتونم از نظر دوستان اسک دینی هم مطلع بشم.

من 27 سالمه، لیسانس دارم و کارمند بخش دولتی هستم. از چند سال پیش احساس نیاز به ازدواج می کردم و اما بالاخره از سال گذشته پدر و مادرم حاضر شدن به طور جدی پیگیر این موضوع بشن. که تا امروز فعلاً موفق به پیدا کردن همسر مناسب برای بنده نشده ایم.
در روزهای اخیر با دخترخانمی آشنا شده ام که تحت نظارت خانواده ها چند جلسه حضوری و تلفنی با هم در مورد ازدواج صحبت کرده ایم و ایشان الآن جدی ترین مورد برای بنده هستند. به نظر می رسه ایشان و خانواده شون دارن من و خونواده م رو دارن قبول می کنند. اما از این طرف خانواده بنده و مخصوصاً مادرم به دلایلی می خواهند در کنار پیگیری این مورد، سراغ موارد دیگری بریم و اون ها رو هم بررسی کنیم. عمده دلایلشون هم دو تاست: یکی این که این خانم شاغل نیست! (که برای شخص من این مسأله مهم نیست). و دیگه اینکه با توجه به وضعیت اقتصادیشون که می شه گفت از ما پایین تر هستند، ممکنه و احتمالاً از بنده به عنوان داماد چند قلم از جهیزیه دخترشون رو درخواست کنند. (برای خونوادم عدم توانایی مالی کافی بنده برای اجابت این امر مسأله است و برای خودم نفس این نوع درخواست از جانب خانواده دختر که درخواست عزتمندانه ای نیست، مسأله شده.) البته بگم هنوز گفتگوی رسمی ما بین خونواده ها اتفاق نیفتاده و من حتی هنوز پدر ایشون رو زیارت نکرده ام و ایشون و خونواده شون هم فقط من و مادرم و دو -سه خانم از بستگان بنده رو دیدن و میشناسند.
به هر حال من هم بنا به توصیه خانواده همزمان پیگیر موردی شدم که چند ماه پیش برایمان مطرح بود (با اینکه کاملاً از نظر اخلاقی مجاب به این همزمانی نشده ام). البته هنوز مستقیماً به خواستگاری آن خانم نرفته ام (حتی ندیدمشون!) اما از یکی از آشنایان نزدیک به ایشان یک سری اطلاعات درباره شون گرفتم.
می دونم به احتمال زیاد مقایسه در امر خواستگاری و ازدواج کار چندان صحیحی نیست. با این حال در مقایسه خانمی که الآن با ایشان در ارتباطم (خانم الف) و خانم دومی که می خواهم مجدد پیگیرشون بشم (خانم ب) موارد مهم اینها هستند:

  1. از نظر اعتقادی با هر دو خانم اشتراکات زیادی دارم اما مدل دین داری خانم الف و ب با هم فرق می کنه (خانم ب معتقدتر به نظر میرسه). مدل دین داری در خانواده و فامیل ما به هر دو خانواده الف و ب شبیهه. جالب اینه که خود خانم ب نسبت به خواهر بزرگترشون اعتقادات دینی محکم تری دارند.
  2. از نظر سطح ایمان فکر می کنم با خانم الف هم سطح هستیم (و این من رو نگران می کنه، فکر می کنم شاید بهتر بود همسرم از من مؤمن تر باشه تا هم من اشکالات اخلاقیم برطرف بشه و هم از نظر تربیت دینی بچه ها. در مقابل با توجه به چیزهایی که درباره خانم ب شنیدم ایشون احتمالاً از بنده ایمان و التزام و تقیدشون به احکام دینی بیشتره. (طوری که من دوست دارم باشم ولی تا حالا نشدم).
  3. نکته بعدی مسأله حیا و حجاب و ایناست. هر دو خانم چادری هستند. خانم الف بهم گفتن که بیرون از خونه چادر ملی می پوشند و در جمع های فامیلی در منزل بدون چادر خونه و البته با حفظ حجاب. اون دو جلسه ای هم که ما رفتیم منزلشون سطح پوششون 100% کامل نبود (کمی از موهاشون و پا و ...) که من با توجه به موضوع و خاصیت جلسه پیش خودم توجیه کردم مسأله رو؛ اما زمانی که بعداً از من درباره پوشش خودشون پرسیدن من گفتم سلیقه من اینه که در جمع های فامیلی چادر خونه باشه و البته هیچ اجباری هم نیست. در مقابل ایشون با یک حالت گربه کشی به صراحت بهم گفتن که من توی خونه چادر سر نمی کنم. در مقابل خانم ب مطابق تعریفی که ازش شنیدم مقیدترند و حجاب و حیاشون در همون حد ایده آل منه. در همین رابطه لازمه بگم زمانی که به منزل خانم الف رفته بودم خواهرهای بزرگترشون حجابشون در مقابل بنده 100% کامل نبود و الآن این دغدغه در من هست که در رفت و آمدهای بعد از ازدواج اذیت بشم.
  4. اخلاق خانم الف تا این جا به نظرم خوب و سازگار اومده. خانم ب رو البته ندیدم و طبق تعریفی که ازشون شنیدم به نظر میاد نسبتاً درونگرا باشه. در حالی که من در حد وسط درونگرایی و برونگرایی هستم تقریباً.
  5. از نظر روحیه هنرمندی و طنازی برای شوهر و ...، خانم الف به نظرم بهتر از خانم ب هستند. شخصی که داشتم ازش درباره خانم ب اطلاعات می گرفتم می گفت که این دختر رو تا حالا هر وقت دیده ساده بوده و خیلی خوش سلیقه نیست؛ البته مطمئن نبود بعد از ازدواج هم برای شوهرش نتونه دلبری کنه.
  6. از نظر خانواده، خانواده خانم ب تقریباً شبیه به خانوده ما هستند (هم ما و هم اونا 3 فرزندی هستیم). ایشون فرزند دوم خانواده هستند (من فرزند اولم). در مقابل خانواده خانم الف از ما شلوغ ترند: 7 فرزند که 4 تاشون ازدواج کردند و این خانم فرزند ششم هستند. به علاوه 11 نوه تا به الآن! معدل سنی در خانواده خانم الف نسبت به خانواده ما اقل کم فکر میکنم 15 -20 سالی بیشتر باشه. (این از حیث ارتباط با والدین همسرم برام اهمیت داره). ضمن اینکه من برای خانواده الف (اگه با دخترشون ازدواج کنم) داماد چهارم محسوب می شم و احتمالاً جایگاه کمتری خواهم داشت نسبت به زمانی که داماد خانواده خانم ب بشم (داماد دومشون میشم در حالی که پسری هم ندارند).
معیارهای اصلی بنده 4 مورد اول فوق بود اما موارد با اهمیت کمتر:
  • سن خانم الف از بنده 6 ماه بیشتره و خانم ب 4 سال از بنده کوچکتر هستند. البته الآن فاصله سنی زیاد برای من مهم نیست اما در صورت ازدواج با خانم ب امکان مانور بیشتری خواهم داشت.
  • سطح اقتصادی خانواده خانم الف از ما پایین تر و خانواده خانم ب از ما بالاتره.
  • دیدگاه مشترکی در خانم الف و ب در خصوص ازدواج وجود داره که با دیدگاه بنده متفاوته. خانم الف این طور که می گفتن تا دو سال پیش خواستگار راه نمیدادن چون می خواستن به بلوغ فکری برسند و خانم ب هم تا به الآن مهم ترین بهانه شون برای ازدواج نکردن و رد کردن خواستگاراشون ادامه تحصیل و این حرفا بوده (که تا الآن هم در رشته دلخواهشون قبول نشدن). نکته قابل توجه اینه که در حال حاضر خانم الف شاید به خاطر شرایط من (نسبت به خواستگارهای دیگه شون) یا شرایط سنی خودشون یا شاید هم فشاری که از بودن در خانواده احساس می کنند (اینو مطمئن نیستم) تا اینجا به نظر میرسه که در مورد من نظر مثبت دارند؛ در مقابل خانم ب به خاطر آرزوهایی که در زمینه تحصیل دارند و یا ایده آل گرایی مذهبی یا نگرانی ناشی از یک بار تجربه ازدواج ناموفق خواهرشون، در خصوص پذیرش خواستگار محتاط ترند. یعنی میخوام بگم الآن خانم الف یک مورد تقریباً نقد محسوب می شه و خانم ب (و بعضی دخترهای دیگه ای که مطرحند) مورد نسیه که معلوم نیست اولاً قبول کنه یا من خوشم بیاد یا ... .

لازمه اشاره کنم در کنار مسائل بالا پدر و مادرم اصرار دارند که پیگیر برخی موارد دیگر هم بشویم. مادرم هر روز 1 شماره گیر میاره و میخواد من برم دخترهای دیگه رو ببینم. اما بنده فعلاً می خوام این گزینه مطرح رو به یک نتیجه ای برسونم بعد ببینم چه میشه کرد.
حالا به نظر مشاوران محترم و دوستان اسک دینی چه کار می توانم کنم و وضعیت رو چه جوری مدیریت کنم تا بعداً پشیمون نشم که کاش قبل از ازدواج طور دیگری عمل می کردم؟
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

م.مهدی;600981 نوشت:
خانواده بنده و مخصوصاً مادرم به دلایلی می خواهند در کنار پیگیری این مورد، سراغ موارد دیگری بریم و اون ها رو هم بررسی کنیم. عمده دلایلشون هم دو تاست: یکی این که این خانم شاغل نیست! (که برای شخص من این مسأله مهم نیست). و دیگه اینکه با توجه به وضعیت اقتصادیشون که می شه گفت از ما پایین تر هستند، ممکنه و احتمالاً از بنده به عنوان داماد چند قلم از جهیزیه دخترشون رو درخواست کنند. (برای خونوادم عدم توانایی مالی کافی بنده برای اجابت این امر مسأله است و برای خودم نفس این نوع درخواست از جانب خانواده دختر که درخواست عزتمندانه ای نیست، مسأله شده.) البته بگم هنوز گفتگوی رسمی ما بین خونواده ها اتفاق نیفتاده و من حتی هنوز پدر ایشون رو زیارت نکرده ام و ایشون و خونواده شون هم فقط من و مادرم و دو -سه خانم از بستگان بنده رو دیدن و میشناسند.
به هر حال من هم بنا به توصیه خانواده همزمان پیگیر موردی شدم که چند ماه پیش برایمان مطرح بود (با اینکه کاملاً از نظر اخلاقی مجاب به این همزمانی نشده ام). البته هنوز مستقیماً به خواستگاری آن خانم نرفته ام (حتی ندیدمشون!) اما از یکی از آشنایان نزدیک به ایشان یک سری اطلاعات درباره شون گرفتم.
می دونم به احتمال زیاد مقایسه در امر خواستگاری و ازدواج کار چندان صحیحی نیست.

سلام

در مورد پیگیری همزمان چند مورد باهم، باید عرض کنم این کار از چند جهت مناسب نیست:

1- هر چه تعداد افرادی که همزمان به خواستگاری آن ها می روید بیشتر باشند، تصمیم گیری برای شما سخت تر خواهد شد؛ به خصوص در مورد مواردی که شباهت های زیادی با هم دارند. این مسئله باعث تردید بیشتر شما شده و ممکن است شما به امید پیدا کردن مورد بهتر، سالها عمر خود را در خواستگاری گذرانده و در آخر هم به هر دلیلی مثل خسته شدن از این اوضاع، تن به ازدواج با فردی بدهید که حداقل خوبی های فرد اول را هم نداشته باشد. البته این به معنای عجله کردن در ازدواج نیست بلکه به این معناست که شما به جای خواستگاری های همزمان، ابتدا معیارهای خود را با نظم بیشتری برای خود ترسیم کنید و بعد مطابق با آن دنبال فرد مورد نظر بگردید. قبل از خواستگاری، با همان شناخت اندکی که از آنها دارید آن ها را مقایسه کرده و اولویت بندی کنید. سپس به ترتیب به خواستگاری افراد مورد نظر رفته و آنها را بررسی کنید. اگر به هر دلیلی به نتیجه مثبت نرسیدید به سراغ فرد بعدی بروید.

2- این کار برای افرادی که به خواستگاری آنها می روید هم مشکل ایجاد می کند چون وقتی شما به خواستگاری فردی می روید، او و خانواده اش روی شما حساب باز می کنند و می خواهند تصمیمی سرنوشت ساز بگیرند. لذا عقب نشینی شما بعد از نهایی شدن مسئله از لحاظ اخلاقی کار درستی نیست.

3- در بعضی موارد ممکن است به خاطر لو رفتن این مسئله، مورد خوبی را از دست بدهید؛ چون طبیعی است که اگر دختری که به خواستگاری او رفته اید متوجه شود همزمان جای دیگری هم می روید، قطعا روی خوشی نشان نخواهد داد!

4- این کار زحمات خانواده را هم زیاد خواهد کرد.

در مورد شاغل نبودن و پایین بودن سطح مالی هم به نظرم شما باید ابتدا با خانواده خود به توافق برسید یعنی اول باید ملاک های شما با هم یکی شود و بعد به خواستگاری بروید تا بتوانید تصمیم بگیرید. اگر نظر شما این است که شاغل بودن همسرتان اهمیت ندارد، آنها را قانع کنید تا مطابق سلیقه شما عمل کنند چون کسی که قرار است یک عمر با دختر مورد نظر زندگی کند شما هستی. در مورد پایین بودن سطح مالی هم بستگی به شرایط شما دارد. اگر توانایی کمک به خانواده طرف را داشته باشید، مشکلی ایجاد نخواهد شد. بعلاوه اینکه خرید چند کالا توسط داماد در خیلی از شهرها مرسوم است و آن را به عنوان شیربهاء به حساب می آورند. البته از لحاظ شرعی هم خانواده دختر وظیفه ای در تهییه جهیزیه ندارند و اگر این کار را می کنند از باب لطف است. لذا این را همیشه به خاطر داشته باشید که نباید از آنها توقع بیجا داشته باشید و گله و شکایت کنید؛ چون به قول معروف دندان های اسب پیشکش را نمی شمارند!

م.مهدی;600981 نوشت:

از نظر اعتقادی با هر دو خانم اشتراکات زیادی دارم اما مدل دین داری خانم الف و ب با هم فرق می کنه (خانم ب معتقدتر به نظر میرسه). مدل دین داری در خانواده و فامیل ما به هر دو خانواده الف و ب شبیهه. جالب اینه که خود خانم ب نسبت به خواهر بزرگترشون اعتقادات دینی محکم تری دارند.
از نظر سطح ایمان فکر می کنم با خانم الف هم سطح هستیم (و این من رو نگران می کنه، فکر می کنم شاید بهتر بود همسرم از من مؤمن تر باشه تا هم من اشکالات اخلاقیم برطرف بشه و هم از نظر تربیت دینی بچه ها. در مقابل با توجه به چیزهایی که درباره خانم ب شنیدم ایشون احتمالاً از بنده ایمان و التزام و تقیدشون به احکام دینی بیشتره. (طوری که من دوست دارم باشم ولی تا حالا نشدم).
نکته بعدی مسأله حیا و حجاب و ایناست. هر دو خانم چادری هستند. خانم الف بهم گفتن که بیرون از خونه چادر ملی می پوشند و در جمع های فامیلی در منزل بدون چادر خونه و البته با حفظ حجاب. اون دو جلسه ای هم که ما رفتیم منزلشون سطح پوششون 100% کامل نبود (کمی از موهاشون و پا و ...) که من با توجه به موضوع و خاصیت جلسه پیش خودم توجیه کردم مسأله رو؛ اما زمانی که بعداً از من درباره پوشش خودشون پرسیدن من گفتم سلیقه من اینه که در جمع های فامیلی چادر خونه باشه و البته هیچ اجباری هم نیست. در مقابل ایشون با یک حالت گربه کشی به صراحت بهم گفتن که من توی خونه چادر سر نمی کنم. در مقابل خانم ب مطابق تعریفی که ازش شنیدم مقیدترند و حجاب و حیاشون در همون حد ایده آل منه. در همین رابطه لازمه بگم زمانی که به منزل خانم الف رفته بودم خواهرهای بزرگترشون حجابشون در مقابل بنده 100% کامل نبود و الآن این دغدغه در من هست که در رفت و آمدهای بعد از ازدواج اذیت بشم.
اخلاق خانم الف تا این جا به نظرم خوب و سازگار اومده. خانم ب رو البته ندیدم و طبق تعریفی که ازشون شنیدم به نظر میاد نسبتاً درونگرا باشه. در حالی که من در حد وسط درونگرایی و برونگرایی هستم تقریباً.
از نظر روحیه هنرمندی و طنازی برای شوهر و ...، خانم الف به نظرم بهتر از خانم ب هستند. شخصی که داشتم ازش درباره خانم ب اطلاعات می گرفتم می گفت که این دختر رو تا حالا هر وقت دیده ساده بوده و خیلی خوش سلیقه نیست؛ البته مطمئن نبود بعد از ازدواج هم برای شوهرش نتونه دلبری کنه.
از نظر خانواده، خانواده خانم ب تقریباً شبیه به خانوده ما هستند (هم ما و هم اونا 3 فرزندی هستیم). ایشون فرزند دوم خانواده هستند (من فرزند اولم). در مقابل خانواده خانم الف از ما شلوغ ترند: 7 فرزند که 4 تاشون ازدواج کردند و این خانم فرزند ششم هستند. به علاوه 11 نوه تا به الآن! معدل سنی در خانواده خانم الف نسبت به خانواده ما اقل کم فکر میکنم 15 -20 سالی بیشتر باشه. (این از حیث ارتباط با والدین همسرم برام اهمیت داره). ضمن اینکه من برای خانواده الف (اگه با دخترشون ازدواج کنم) داماد چهارم محسوب می شم و احتمالاً جایگاه کمتری خواهم داشت نسبت به زمانی که داماد خانواده خانم ب بشم (داماد دومشون میشم در حالی که پسری هم ندارند).

این مواردی که عرض کردید هیچ کدام قطعی نیست و صرفا از روی حدس است. لذا نمی شود روی آنها حساب کرد و مطابق آن تصمیم گرفت. ممکن است بعد از اشنایی بیشتر با خانم ب به این نتیجه برسید که در مورد او اشتباه می کردید یا ...

لذا شما قبل از تصمیم گیری باید به این نکات توجه داشته باشید:

1- قبل از ازدواج امکان شناخت صد در صد وجود ندارد و قطعا بعد از ازدواج با مواردی برخورد خواهید کرد که انتظارش را نداشتید. لذا این فکر که شما میتوانی فرد مقابل را صد در صد بشناسی را باید از سر خود بیرون کنید.

2- تقریبا هیچ فردی خالی از نقص نیست بلکه معمولا افراد در کنار خوبی هایی که دارند نقص هایی هم خواهند داشت. بنابراین دنبال فرد ایده آل نباشید.

3- فردی را که صد در صد با معیارهای شما تطابق داشته باشد پیدا نخواهید کرد. لذا باید دنبال فردی باشید که بیشترین تناسب را با شما داشته باشد نه تناسب صد در صد.

بنابراین شما کلیت مورد های مذکور را در نظر بگیرید و به جزئیات حساس نشوید. ابتدا خانم الف را مورد بررسی قرار دهید بدون اینکه به خانم ب فکر کنید. اگر ایشان معیارهای شما را تا حدود زیادی داشت و فقط در بعضی جزئیات با هم اختلاف داشتید که قابل توافق یا گذشت بود، سخت گیری نکنید و در صورت موافق آنها ازدواج کنید؛ چون سراغ هر فرد دیگری هم بروید باز آن فرد بعضی از ملاک های شما را نخواهد داشت. با این حال اگر به این نتیجه رسیدید که ایشان مورد مناسبی برای شما نیست و با معیارهای شما فاصله زیادی دارد، تکلیف ایشان را روشن کنید و به سراغ خانم ب بروید. بعد با بررسی ایشان ببینید مورد مناسبی برای شما هست یا نه. اگر نبود به سراغ فرد دیگری بروید.

م.مهدی;600981 نوشت:
معیارهای اصلی بنده 4 مورد اول فوق بود اما موارد با اهمیت کمتر:
سن خانم الف از بنده 6 ماه بیشتره و خانم ب 4 سال از بنده کوچکتر هستند. البته الآن فاصله سنی زیاد برای من مهم نیست اما در صورت ازدواج با خانم ب امکان مانور بیشتری خواهم داشت.
سطح اقتصادی خانواده خانم الف از ما پایین تر و خانواده خانم ب از ما بالاتره.
دیدگاه مشترکی در خانم الف و ب در خصوص ازدواج وجود داره که با دیدگاه بنده متفاوته. خانم الف این طور که می گفتن تا دو سال پیش خواستگار راه نمیدادن چون می خواستن به بلوغ فکری برسند و خانم ب هم تا به الآن مهم ترین بهانه شون برای ازدواج نکردن و رد کردن خواستگاراشون ادامه تحصیل و این حرفا بوده (که تا الآن هم در رشته دلخواهشون قبول نشدن). نکته قابل توجه اینه که در حال حاضر خانم الف شاید به خاطر شرایط من (نسبت به خواستگارهای دیگه شون) یا شرایط سنی خودشون یا شاید هم فشاری که از بودن در خانواده احساس می کنند (اینو مطمئن نیستم) تا اینجا به نظر میرسه که در مورد من نظر مثبت دارند؛ در مقابل خانم ب به خاطر آرزوهایی که در زمینه تحصیل دارند و یا ایده آل گرایی مذهبی یا نگرانی ناشی از یک بار تجربه ازدواج ناموفق خواهرشون، در خصوص پذیرش خواستگار محتاط ترند. یعنی میخوام بگم الآن خانم الف یک مورد تقریباً نقد محسوب می شه و خانم ب (و بعضی دخترهای دیگه ای که مطرحند) مورد نسیه که معلوم نیست اولاً قبول کنه یا من خوشم بیاد یا ... .

شما تقریبا در همه ملاک های خود به نوعی تردید دارید و این کار شما را در تصمیم گیری سخت می کند. بعلاوه بررسی تک تک آنها در پاسخ اولیه خسته کننده است لذا به نظرم شما ابتدا یک بررسی دقیق در مورد ملاک های خود داشته باشید. مواردی که برای شما یقینی بود که جای بحث ندارد اما اگر در مواردی شک داشتید که آیا چنین ملاکی درست است یا خیر، در مورد آن تحقیق کنید و بعد که به یک نتیجه ثابت رسیدید از آن در ازدواج خود استفاده کنید. مثلا در مورد اینکه بهتر است دختر از شما مذهبی تر باشد یا در حد شما باشد؟ در مورد اینکه با توجه به شرایط شما دختر تا چه حد حجاب داشته باشد راضی کننده است؟ اینکه در ازدواج تناسب خانوادگی اهمیت بیشتری دارد یا فردی؟تناسب سنی شما به چه شکلی باشد بهتر است؟ و ...

اگر بعد از بررسی و مطالعه در هر موردی به نتیجه نرسیدید، می توانید ذیل همین تاپیک یا در تاپیکی جدا مطرح کنید تا در مورد آن بحث شود.

پیروز و سربلند

سلام
با تشکر از لطف و توجه شما

امین;601649 نوشت:

1- هر چه تعداد افرادی که همزمان به خواستگاری آن ها می روید بیشتر باشند، تصمیم گیری برای شما سخت تر خواهد شد؛ به خصوص در مورد مواردی که شباهت های زیادی با هم دارند. این مسئله باعث تردید بیشتر شما شده و ممکن است شما به امید پیدا کردن مورد بهتر، سالها عمر خود را در خواستگاری گذرانده و در آخر هم به هر دلیلی مثل خسته شدن از این اوضاع، تن به ازدواج با فردی بدهید که حداقل خوبی های فرد اول را هم نداشته باشد. البته این به معنای عجله کردن در ازدواج نیست بلکه به این معناست که شما به جای خواستگاری های همزمان، ابتدا معیارهای خود را با نظم بیشتری برای خود ترسیم کنید و بعد مطابق با آن دنبال فرد مورد نظر بگردید. قبل از خواستگاری، با همان شناخت اندکی که از آنها دارید آن ها را مقایسه کرده و اولویت بندی کنید. سپس به ترتیب به خواستگاری افراد مورد نظر رفته و آنها را بررسی کنید. اگر به هر دلیلی به نتیجه مثبت نرسیدید به سراغ فرد بعدی بروید.

من خودم هم زیاد راضی به این کار نیستم. در پست اول هم اشاره کردم، که من از چند سال پیش می خواهم ازدواج کنم، اما پدر و مادرم با بهانه هایی (از نظر من غیر موجه) به آینده موکول می کردند. بعد از خواستگاری هایی هم که در این یک سال اخیر رفتیم و هر کدام به دلیلی به نتیجه نرسید، وقتی مورد خانم الف مطرح شد تقریباً هیچ اطلاعاتی از ایشان و خانواده شان واقعا نداشتیم و من با اصرار شدید خانواده به منزل ایشان رفتم. در حالی که اگر قبلش می دانستم مثلاً ایشون همسن من و حتی بزرگتر از بنده هستند همون اول ردش می کردم. اما بعد از جلسه اول آشنایی احساس کردم که می شه با این خانم ادامه داد و مسأله فاصله سنی برام کم رنگ تر شد.
مشکل اینه که والدینم بعد از اینکه اطلاعاتمون از خونواده این خانم بیشتر شد افتادند در وادی مقایسه که خب شاید بهتر بود می رفتیم فلان دختر که شاغله یا وضعیت مالیشون بهتره رو هم می دیدیم و ... نظرشون این بود از فرصت ماه محرم و صفر هم استفاده می کنیم برای بررسی مورد خانم الف و کش دادنش برای بررسی موارد دیگر. من هم مخالفتی نکردم و دوباره پیگیر خانم ب شدم. که می دونم اشتباهه. (اگر چه از نظر شرعی حرام نیست).

نقل قول:
2- این کار برای افرادی که به خواستگاری آنها می روید هم مشکل ایجاد می کند چون وقتی شما به خواستگاری فردی می روید، او و خانواده اش روی شما حساب باز می کنند و می خواهند تصمیمی سرنوشت ساز بگیرند. لذا عقب نشینی شما بعد از نهایی شدن مسئله از لحاظ اخلاقی کار درستی نیست.

من با توجه به اینکه برای خودم هنوز هیچ چیز قطعی نشده مکرر به این خانم این پیام را رسانده ام هنوز به جمع بندی در مورد ایشان نرسیده ام.
من به کسی قول ازدواج نداده ام.

نقل قول:
3- در بعضی موارد ممکن است به خاطر لو رفتن این مسئله، مورد خوبی را از دست بدهید؛ چون طبیعی است که اگر دختری که به خواستگاری او رفته اید متوجه شود همزمان جای دیگری هم می روید، قطعا روی خوشی نشان نخواهد داد!

کلاً حواسم هست که متوجه نشوند.
نقل قول:
4- این کار زحمات خانواده را هم زیاد خواهد کرد.

متوجه این نکته نشدم.
نقل قول:
در مورد شاغل نبودن و پایین بودن سطح مالی هم به نظرم شما باید ابتدا با خانواده خود به توافق برسید یعنی اول باید ملاک های شما با هم یکی شود و بعد به خواستگاری بروید تا بتوانید تصمیم بگیرید. اگر نظر شما این است که شاغل بودن همسرتان اهمیت ندارد، آنها را قانع کنید تا مطابق سلیقه شما عمل کنند چون کسی که قرار است یک عمر با دختر مورد نظر زندگی کند شما هستی. در مورد پایین بودن سطح مالی هم بستگی به شرایط شما دارد. اگر توانایی کمک به خانواده طرف را داشته باشید، مشکلی ایجاد نخواهد شد. بعلاوه اینکه خرید چند کالا توسط داماد در خیلی از شهرها مرسوم است و آن را به عنوان شیربهاء به حساب می آورند. البته از لحاظ شرعی هم خانواده دختر وظیفه ای در تهییه جهیزیه ندارند و اگر این کار را می کنند از باب لطف است. لذا این را همیشه به خاطر داشته باشید که نباید از آنها توقع بیجا داشته باشید و گله و شکایت کنید؛ چون به قول معروف دندان های اسب پیشکش را نمی شمارند!

در مورد ملاک های خودم بعداً عرض خواهم کرد. در مورد شاغل بودن من مخالفتی با این شاغل بودن همسرم ندارم. موافقتی هم ندارم. در واقع موافق یا مخالف بودن بنده بستگی داره به اینکه بدونم انگیزه و هدف ایشون چیه. به هر حال اشتغال همسر جزو هیچ کدام از ملاک های بنده نیست و این طور نیست که من دنبال کسی باشم که حتماً شاغل باشه یا حتماً غیرشاغل.
در مورد جهیزیه هم می دانم که لطف خانواده همسره و من هم هیچ توقعی ندارم. اما از طرفی مطالبه این مسأله رو هم نمی پسندم. چون نشون میده مناعت طبع طرف مقابل ضعیفه. البته گفتم که هنوز هیچ بحثی در این مورد نشده و فقط احتمالاتی هست که پدر و مادرم بهش حساسند!

السلام علیکم و رحمة الله

من اگه بودم درمورد خانم "ب" بیشتر پیگیر می شدم.
چرا که مهم ترین ملاک ازدواج، "ایمان" است.

سلام
ببینید اینکه شما همزمان به دنبال بررسی چند نفر باشید و اینکه به طور رسمی رفتید خواستگاری یکی از گزینه ها به نظرم کار کاملا اشتباهی هستش
ببینید من اگه خودم چه زمان اشنایی چه حتی بعد از ازدواج بفهمم همسرم همزمان با من رفته خواستگاری یه نفر دیگه کلی ناراحت میشم و عصبانی و اصلا این رو توهین به خودم میدونم(یادتون نره به احساسات ما خانم ها توجه کنید)
شما باید یه گزینه رو بررسی کنید بعد برین سراغ یه نفر دیگه
اگه میخواین میتونید گزینه ها رو قبل از اینکه به مرحله خواستگاری رسمی برسه بررسی کنید و با هم مقایسه کنید و اونی که بیشتر به خواسته های شما نزدیک تر بود برین خواستگاری.
اگه بخوام در مورد اون دو نفر نظر بدم خیلی طولانی میشه حرفیدنم و فکر کنم همین کافی باشه

امین;601684 نوشت:
شما تقریبا در همه ملاک های خود به نوعی تردید دارید و این کار شما را در تصمیم گیری سخت می کند. بعلاوه بررسی تک تک آنها در پاسخ اولیه خسته کننده است لذا به نظرم شما ابتدا یک بررسی دقیق در مورد ملاک های خود داشته باشید. مواردی که برای شما یقینی بود که جای بحث ندارد اما اگر در مواردی شک داشتید که آیا چنین ملاکی درست است یا خیر، در مورد آن تحقیق کنید و بعد که به یک نتیجه ثابت رسیدید از آن در ازدواج خود استفاده کنید. مثلا در مورد اینکه بهتر است دختر از شما مذهبی تر باشد یا در حد شما باشد؟ در مورد اینکه با توجه به شرایط شما دختر تا چه حد حجاب داشته باشد راضی کننده است؟ اینکه در ازدواج تناسب خانوادگی اهمیت بیشتری دارد یا فردی؟تناسب سنی شما به چه شکلی باشد بهتر است؟ و ...

مهم ترین ملاک و معیارای بنده این ها هستند:

  • ایمان (میخواهم از خودم حتماً مؤمن تر باشه. مظاهر بیرونی ایمان که من می تونم بسنجم حیا و عفاف و حجاب هست. و سبک زندگی خانوادگی ایشون)
  • اخلاق (که البته همان طور که شما گفتید اخلاق طرف رو نمیشه اصلاً فهمید)
  • همسانی اعتقادی و فکری و شخصیتی (بخشی از این رو میشه با گفتگو فهمید. بخشی رو از طریق مشاوره قبل ازدواج. بقیه ش هم دست خداست)
  • کفویت فرهنگی و خانوادگی (اگر بالاتر از ما نباشند پایین تر هم نباشند. و اینکه بتونم رابطه خوبی مخصوصاً با پدر و مادر همسرم برقرار کنم و همسرم هم همین طور)
تناسب سنی هم زمانی پیش خودم حساب وکتاب می کردم اگر همسرم از من چند سال کوچکتر باشد فرصت بیشتری برای برنامه ریزی خواهم داشت. البته الآن کمتر این مسأله برام مهمه.

لبیک یا علی النقی;601913 نوشت:
السلام علیکم و رحمة الله

من اگه بودم درمورد خانم "ب" بیشتر پیگیر می شدم.
چرا که مهم ترین ملاک ازدواج، "ایمان" است.

سلام . ممنون از نظرتون.
اتفاقاً در مورد این خانم ب و اینکه چه قدر مومن هستند برای من مسأله ای مطرحه: این طور که اطرافیان و این دوست مشترک ما به من گفتند ایشون خیلی مذهبی و مذهبی تر از خواهرهای دیگرشون هستند. همچنین معتقد به ولایت فقیه هستند تا حدی که عکس رهبر رو در اتاقشون دارن ظاهراً. همین جا برای من این سواله که اگر اعتقاد و ایمان ایشون به دین و ولایت این قدره پس چرا مدتی خواستگارها رو به بهانه ادامه تحصیل (که چند ساله پشت کنکور ارشد درجا میزنند) رد می کنند؟ این تناقض رو اتفاقاً این دوست مشترک هم نتونست جواب بده که چرا اینجوریه.

seyedeh khanom;601938 نوشت:
سلام
ببینید اینکه شما همزمان به دنبال بررسی چند نفر باشید و اینکه به طور رسمی رفتید خواستگاری یکی از گزینه ها به نظرم کار کاملا اشتباهی هستش
ببینید من اگه خودم چه زمان اشنایی چه حتی بعد از ازدواج بفهمم همسرم همزمان با من رفته خواستگاری یه نفر دیگه کلی ناراحت میشم و عصبانی و اصلا این رو توهین به خودم میدونم(یادتون نره به احساسات ما خانم ها توجه کنید)

سلام . ممنون از نظر شما
من هم این مطالب رو قبول دارم. احتمالاً حق با شماست.
ولی متأسفانه شرایط جوری شد که من ناچار به تسلیم در برابر موضع خانواده ام شدم .
حالا هم قصد دارم فعلاً روی این گزینه ای که مطرحه متمرکز بشم.

نقل قول:

اگه میخواین میتونید گزینه ها رو قبل از اینکه به مرحله خواستگاری رسمی برسه بررسی کنید و با هم مقایسه کنید و اونی که بیشتر به خواسته های شما نزدیک تر بود برین خواستگاری.

ببینید گزینه هایی که مطرح میشن رو که ما از اول نمیشناسیم. باید یک گفتگو و آشنایی بین دو خانواده باشه که بتونم من اطلاعات بگیرم دیگه. من که نمی تونم برم مستقیماً جلوی دختر مردم رو توی خیابون بگیرم بگم از خودت بهم اطلاعات بده!
نقل قول:
اگه بخوام در مورد اون دو نفر نظر بدم خیلی طولانی میشه حرفیدنم و فکر کنم همین کافی باشه

خواهش می کنم نظرتون رو در صورت امکان و اگه فرصتش رو داشتین بگین. حتماً به دردم خواهد خورد. ممنون.

م.مهدی;601986 نوشت:
اتفاقاً در مورد این خانم ب و اینکه چه قدر مومن هستند برای من مسأله ای مطرحه: این طور که اطرافیان و این دوست مشترک ما به من گفتند ایشون خیلی مذهبی و مذهبی تر از خواهرهای دیگرشون هستند. همچنین معتقد به ولایت فقیه هستند تا حدی که عکس رهبر رو در اتاقشون دارن ظاهراً. همین جا برای من این سواله که اگر اعتقاد و ایمان ایشون به دین و ولایت این قدره پس چرا مدتی خواستگارها رو به بهانه ادامه تحصیل (که چند ساله پشت کنکور ارشد درجا میزنند) رد می کنند؟ این تناقض رو اتفاقاً این دوست مشترک هم نتونست جواب بده که چرا اینجوریه.

امین;601665 نوشت:
تقریبا هیچ فردی خالی از نقص نیست بلکه معمولا افراد در کنار خوبی هایی که دارند نقص هایی هم خواهند داشت. بنابراین دنبال فرد ایده آل نباشید.

این امکان هم وجود دارد که خواستگارهایش با معیارهای او تطابق نداشته اند و موضوع ادامه ی تحصیل، تنها یک بهانه بوده و نه علت واقعی.
-------------------------
به نظر من.....
بهتر است که "حجاب" فرد مورد نظر برای مردان مثل "کنکور یا آزمون ورودی" باشد...
یعنی اگر طرف، حجابش را به طور کامل رعایت می کرد(چه در خیابان و چه درخانه جلوی مهمانان و حتی در جلسه ی خواستگاری) آن موقع به سایر موارد و معیارهای او فکر کنند.
اما اگر حجابش کامل نبود حتی اگر صدتا ویژگی مثبت دیگر هم در ظاهر داشت هرگز نباید به او اندیشید.
بنابراین من اگر بودم، مورد "الف" را فراموش می کردم....

بعد هم اینکه ""این نقده و اونا نسیه"" هم زیاد توجیه جالبی نیست...

موفق و سلامت باشید....التماس دعا

قبول دارید که هنوز تو کشور ما حجاب تعریف درستی نداره؟
با حجاب کیه؟
بی حجاب کیه؟
بد حجاب کیه؟
آیا مانتویی با حجابه؟بی حجابه؟ اون خانومایی که با وجود چادر خیلی حرکتارو میکنن چی؟
واقعا تعریف نداریم.خودمونم گیج شدیم....

بعضی دخترای مانتویی هستن که واقعا خانوم هستن.به نظر من اول تعریفون از حجاب رو باید ارائه بدیم.بعد خلاصه ملاکهارو بررسی کنیم.

علیرضا 69;602029 نوشت:
قبول دارید که هنوز تو کشور ما حجاب تعریف درستی نداره؟
با حجاب کیه؟
بی حجاب کیه؟
بد حجاب کیه؟
آیا مانتویی با حجابه؟بی حجابه؟ اون خانومایی که با وجود چادر خیلی حرکتارو میکنن چی؟
واقعا تعریف نداریم.خودمونم گیج شدیم....

سلام دوست عزیز.
هرچند چندان ربطی به این تاپیک نداره ولی چون پرسیدید من نظر خودم رو بگم.
حجاب و حد و حدودش تعریف مشخصی داره طبق آیه قرآن و تفسیری که ازش ارائه شده.
فتوای مراجع هم اگر نگاه کنید نوشته شده حد و حدود این مقدار هست و خانم باید این حدود رو بوسیله هر لباس و پوشی که ممکنه رعایت کنه.
اما برتری چادر از نظر خودم در دو چیزه که قبلا هم توی یکی از تاپیک هایی که خودم گذاشته بودم در جواب یکی از دوستان دیگه بیان کردم:
1- یه خانم هر لباسی هم که بپوشه باز هم برجستگی ها و فرو رفتگی های بدن هنوز از زیر لباس مشخص هستن.هرچند پوشش کامله کامل باشه.و گاهی این میتونه برای بعضی افراد جلب توجه کنه.اما یه خانوم چادری اصلا حجم بدنش مشخص نیست که حالا جزئیات بدنش مشخص باشه.و بنابراین کمتر بهش نگاه میشه و در واقع حجاب رو بهتر و کاملتر رعایت کرده.این واقعا ارزشمنده.
2- و مورد دوم اینکه چادر پوشیدن خیلی سختی ها رو داره.تحمل گرما در روز های آفتابی و گرم، کنترل چادر در روزهای بادی و بارانی، تحمل کردن بدگویی ها نسبت به چادری ها و... پس یه خانم که چادر میپوشه و تمام این سختیها رو تحمل میکنه چه هدفی داره؟ این سختیها رو تحمل میکنه که چی بشه؟ جواب اینه که اون خانمهایی که چادری واقعی هستن{ اون افرادی که به قول شما خیلی حرکتا رو میکنن نه} بخاطر حفظ بهتر عفت خودشون و برای رضای خدا میپوشن.
پس نتیجه اینه که یه خانم چادری واقعی معتقدتره و در هنگام انتخاب مورد مناسب برای ازدواج یه دختر چادری خیلی ارزشمند تره...

پ.ن: به جمله ای که توی عکس آواتارم نوشته شده هم توجه کنید....

من اگر جای شما بودم میرفتم طرف گزینه الف...
عقاید با هم متفاوته اما به نظرم در کل خانم الف برتری داره به خانم ب...حالا باز خواستین میتونم دلایل برتریو بگم...

لبیک یا علی النقی;601999 نوشت:
بهتر است که "حجاب" فرد مورد نظر برای مردان مثل "کنکور یا آزمون ورودی" باشد...
یعنی اگر طرف، حجابش را به طور کامل رعایت می کرد(چه در خیابان و چه درخانه جلوی مهمانان و حتی در جلسه ی خواستگاری) آن موقع به سایر موارد و معیارهای او فکر کنند.
اما اگر حجابش کامل نبود حتی اگر صدتا ویژگی مثبت دیگر هم در ظاهر داشت هرگز نباید به او اندیشید.

می دونم منظور شما از حجاب کامل صرف چادر نیست
چون که چادر یه بخشی از حجاب ظاهره البته حجاب کامل فقط پوشش نیست حجاب در رفتار، گفتار و در قلب و اندیشه است.(که در یه کلمه میشه حیا و عفت)
خیلی(البته کم اند اما برای ما مذهبی ها همین هم زیاده) از چادری ها رو دیده ام که اصلا حیا در گفتار و رفتار رو رعایت نمی کنند
یا وقتی باهاشون صحبت می کنی می فهمی اینا چادر رو به عنوان لباس کار می دونند و منتظر اند تو اولین فرصت بندازنش دور
به نظرم یه خانم مانتویی که واقعا عفت و حیا در گفتار و رفتارش با نامحرم مشهوده از یه چادری که اون حیا رو نداره بهتره
احتمالا شما بتونی اون مانتویی اونجوری رو چادری کنی از راه عفتش اما دومی خودش در اولین فرصت ...
از نشونه های این حیا هم اینه که اصلا از صحبت با نامحرم در عذاب باشه(البته در مواقعی که اضظرار ایجاب می کنه صحبت کنه مثل همین خواستگاری)

حرفتان را قبول دارم.ولی الان نسل جوان بالای 90 درصد، علاقه ای به چادر ندارند و اگر هم می پوشند بدلیل شرایط خانواده یا بزور شرایط محیطی است.مثلا من خودم در قم مشاهده کردم که خیلی از دخترها چادر سرشان هست ولی متاسفانه حجابشان از خیلی از مانتویی ها بدتر است و آرایشهای غلیظ تر.پس باید برای شرایط روز به نظر من نسخه جدید و آپدیت تهیه کرد.

لبیک یا علی النقی;601999 نوشت:
این امکان هم وجود دارد که خواستگارهایش با معیارهای او تطابق نداشته اند و موضوع ادامه ی تحصیل، تنها یک بهانه بوده و نه علت واقعی.

سلام . ممنون از نظر شما.
ببینید در مورد خانم ب باید بگم چند ماه پیش دو خانم از بستگان بنده به منزل ایشون رفتن محض آشنایی و فتح بابی برای خواستگاری و ... . بعدش مادرشون تلفنی بهمون اطلاع دادن که دختر خانم فعلاً قصد ادامه تحصیل دارند (منتظر نتیجه کنکور ارشد بودن) و میخوان در همون سنی که خواهرشون ازدواج کردن ازدواج کنند. ما یه کمی اون موقع دلگیر شدیم که چرا مادر خانم ب با اینکه از نظر دخترشون مطلع بودن قبلش بهمون نگفتن.
اینجا دو حالت وجود داره: یا اینکه به قول شما بهانه بوده و من حائز معیارهای ایشون نبودم؛ که در این صورت با توجه به اینکه ایشون من رو ندیدن و باهام یک کلمه صحبت نکردن میشه نتیجه گرفت که صرفاً به خاطر شرایط شغلی و مالی من یا شرایط و موقعیت خانواده م بنده رو رد کردن که شکر خدا. حالت دوم این طوریه که بهانه ای نبوده و اون موقع قصد ازدواج نداشته واقعاً. چون این دوست مشترکمون میگه اگه دختره گفته قصد ازدواج ندارم یا ادامه تحصیل راست میگه و بهانه نیست. و باز دوست مشترکمون اخیراً بهم گفته که ظاهراً رفت و آمد خواستگارها به خونه خانم ب دوباره شروع شده و این خانم البته خواستگارها را ازنظر مذهبی نمی پسنده و ...

نقل قول:
بهتر است که "حجاب" فرد مورد نظر برای مردان مثل "کنکور یا آزمون ورودی" باشد...
یعنی اگر طرف، حجابش را به طور کامل رعایت می کرد(چه در خیابان و چه درخانه جلوی مهمانان و حتی در جلسه ی خواستگاری) آن موقع به سایر موارد و معیارهای او فکر کنند.
اما اگر حجابش کامل نبود حتی اگر صدتا ویژگی مثبت دیگر هم در ظاهر داشت هرگز نباید به او اندیشید.
بنابراین من اگر بودم، مورد "الف" را فراموش می کردم....

نظر شما محترم؛ واقعیتش من تا به الآن ایشون رو در محیط بیرون ندیدم که بخوام از این نظر ارزیابی کاملی داشته باشم. اگه بخوام به شکل پوششون در اون دو جلسه ای که خونشون رفته بودیم نمره بدم 17 میدم.

mehrant;602050 نوشت:

2- و مورد دوم اینکه چادر پوشیدن خیلی سختی ها رو داره.تحمل گرما در روز های آفتابی و گرم، کنترل چادر در روزهای بادی و بارانی، تحمل کردن بدگویی ها نسبت به چادری ها و... پس یه خانم که چادر میپوشه و تمام این سختیها رو تحمل میکنه چه هدفی داره؟ این سختیها رو تحمل میکنه که چی بشه؟ جواب اینه که اون خانمهایی که چادری واقعی هستن{ اون افرادی که به قول شما خیلی حرکتا رو میکنن نه} بخاطر حفظ بهتر عفت خودشون و برای رضای خدا میپوشن.

سلام . ممنون از نظر شما.
فکر کنم گفتم که این خانم ظاهراً در محیط بیرون از چادر (ملی) استفاده می کنند. اما بهم گفتن که بعضی اوقات در گردش های بیرون شهر چادر نمی پوشند. نکه جالب این که نظر من درباره پوششون خیلی مهم بود و حساسیت خاصی داشتن. شاید میخواستند گربه کشی کنند.:Gig:

techies;602056 نوشت:
من اگر جای شما بودم میرفتم طرف گزینه الف...
عقاید با هم متفاوته اما به نظرم در کل خانم الف برتری داره به خانم ب...حالا باز خواستین میتونم دلایل برتریو بگم...

سلام. ممنون از شرکت شما در بحث.
لطفاً و حتماً دلایلتون رو بفرمایید.

علیرضا 69;602085 نوشت:
حرفتان را قبول دارم.ولی الان نسل جوان بالای 90 درصد، علاقه ای به چادر ندارند و اگر هم می پوشند بدلیل شرایط خانواده یا بزور شرایط محیطی است.مثلا من خودم در قم مشاهده کردم که خیلی از دخترها چادر سرشان هست ولی متاسفانه حجابشان از خیلی از مانتویی ها بدتر است و آرایشهای غلیظ تر.پس باید برای شرایط روز به نظر من نسخه جدید و آپدیت تهیه کرد.

سلام .
90 درصد رو به نظر من اغراق کردین. الآن هم جو خونواده یا محیط اجتماع غالباً جبری در این مورد نداره. (مگر بعضی نهادهای خاص). دخترهای زیادی هستند که به خاطر عشق و علاقه شخصی شون چادر سر می کنند. حالا ممکنه بعضاً یه سری مسائل دیگه مثل آرایش و حیا و ... رو رعایت نکنند.
نسخه جدید یعنی چی؟

م.مهدی;601987 نوشت:
سلام . ممنون از نظر شما
من هم این مطالب رو قبول دارم. احتمالاً حق با شماست.

ببینید گزینه هایی که مطرح میشن رو که ما از اول نمیشناسیم. باید یک گفتگو و آشنایی بین دو خانواده باشه که بتونم من اطلاعات بگیرم دیگه. من که نمی تونم برم مستقیماً جلوی دختر مردم رو توی خیابون بگیرم بگم از خودت بهم اطلاعات بده


سلام
مگه کسی که به شما اون دختر خانم رو معرفی میکنه در موردش به شما اطلاعات نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مثل همین خانم گزینه دوم شما که خودتون باهاش حرف نزدین
البته حق با شماستر
ولی مثلا ویژگی مثل شاغل بودن یا نبودن دختر ویا وضعیت مالی خونوادش رو میشه قبل از رفتن به خواستگاری متوجه شد
ادم که همینطوری سرش رو نمیندازه بره خونه دختر خواستگاری(با حداقل تو شهر ما اینطوری نیست)
از قبل یه سری اطلاعات داره.
من نظرم رو در مورد گزینه اول میگم
اینکه اون خانم از شما بزرگتر هستش حتی برای چند ماه جای تامل داره.من تا جایی که میدونم باید اقا از خانم بزرگتر باشه به دلایل زیادی که قبلا هم فکر کنم تو همین سایت بجث شده ولی اگه اکثر شرایط مورد قبول هستش ادم میتونه از سن هم بگذره و یه چیز قطعی نیست ولی جاب تامل داره و به نظرم نباید به سادگی از کنارش گذشت.
اینکه احتمال داره از شما در خواست کنن که تعدادی از جهیزیه رو بخرین هنوز در حد نظریه هستش و شما هم دقیقا مطمئن نیستین به نظر من اونها هم شرایط شما رو در نظر می گیرن ولی میتونید تو صحبت های خودتون با دختر خانم در مورد رسم و رسومات دو خانواده حرف بزنید و ببینید نظرشون در این مورد چیه. و رسم خونوادشون چیه. البته نباید زود قضاوت کنید و حتی اگه دختر خانوم گفتن که مثلا شما باید 2تا از وسایل رو بخرین اگه واقعا امکانش رو ندارین براش توضیح بدین و ببینید نظرش چیه.وشاید هم با شما کنار اومدن(البته فکر کنم خیلی جاها رسم هستش که تعدادی از کالا رو داماد باید بخره مثلا تو شهر من 3 تا کالا یخچال و تلوزیون و فرش رو داماد میخره البته باز هم بستگی به شرایط قتصادی داماد کم یا زیاد میشه
اینکه شاغل نیستن که به نظرم هم اگه براتون مهم نیست مشکلی ایجاد نمیکنه تازه خیلی از اقایون دوست ندارن خانمشون کار کنه.
اینکه از نظر سطح ایمان در یک سطح هستین به نظرم عالیه.چون اون وقت میتونین کنار هم و به کمک هم رشد کنید.در نظر داشته باشین که گاهی زندگی با افراد باایمان تر برای ادم مشکل هستش.بادتون باشه که تو زندگی مشترک قراره دو نفر باهم مسیر پیشرفت رو طی کنن و رشد کنن.با هم.
در مورد حجابشون دیگه نظر خودتون شرطه
باید باهاش صحبت کنید شاید وقتی نظرتون رو بهش گفتین قبول کنه البته نظرتون رو در مورد چادر خونه متوجه نشدم؟؟؟
اینکه خواهراشم پیش شما حجاب کامل نداشتن شاید قابل حل باشه.من خودم دیدم دامادی که خیلی حجاب براش مهم بود و از خونواده ای زن گرفته بود که زیاد باحجاب نبودن ولی وقتی اون اقای داماد رو میدیدن به عقایدش احترام میزاشتن و همه حجاب کامل رو رعایت میکردن.
راستش در این مورد نمیتونم دقیق نظر بدم بستگی به عقاید خودتون داره. بهترین راه حل اینه که با اون خانم محترم صحبت کنید و نظر واقعی خودتون رو صادقانه بگین.و ببینید نظرش چیه.
زیاد حرف زدم ببخشید

سلام دوست عزیز

با آرزوی توفیق برای شما

انتخاب همسر به خودی خود فرآیندی سخت است و شدیدا فکر را مشغول میکند و اگر فکر کردن بصورت همزمان به چند فرد به عنوان همسر باشد سختی اش چند برابر میشود و عدم تمرکز بر یک موضوع منجر به دست نیافتن به نتیجه دلخواه خواهد شد. به نظر بنده به جای مقایسه دو خانم با هم ، به مقایسه خانمی که به خواستگاریش رفته اید با ملاک های خودتان برای همسر آینده بپردازید. ولی در کل اگر حجاب و اعتقادات خانم الف با خواست و اعتقادات شما جور نیست برداشتن قدم های بعدی معقول نخواهد بود. موفق و پیروز باشید.

السلام علیکم و رحمة الله
با هرکسی که خواستید ازدواج کنید فقط به چشم همسر به او نگاه نکنید....بلکه بدانید که او مادر فرزندان شما خواهد بود.

یک اصل بسیاربسیار مهم تربیتی این است که خود والدین باید "عامل قوی تر" باشند...یعنی چی؟ یعنی اگر می خواید یک ویژگی مثبتی در فرزند شما باشد، خودتان باید بسیاربیشتر، آن را رعایت کنید.
اگر می خواید بچه تون مسواک بزنه شما خودت باید روزی سه بار مسواک بزنی.... نه اینکه فقط درمورد فواید مسواک زدن بهش توضیح بدی!
اگر می خواید بچه تون نمازخون بشه باید خودتون همیشه نمازتون اول وقت باشه....اگر شما نمازتو با تاخیر بخونی، مطمئن باش به احتمال زیاد، بچه ات اصلا نماز نمی خونه

درمورد حجاب هم همینطوره
اگر می خواهید فرزندتان با حجاب باشد باید مادرش حجاب کامل داشته باشد... بنابراین مادری که حجابش کامل نیست(جلوی موهاش یا پاهاش یا گردنش بیرونه) فرزندانش معمولاً بدحجاب خواهند شد.

یکی از علل شیوع بدحجابی هم درجامعه ی ما همین است...خیلی از این دخترهای بدحجابی که می بینید مادرهاشون چادری اند! اما اشتباه مادرها این بوده که توی خونه جلوی مهمونهای نامحرم، خیلی جدی نمی گرفتن و حجاب را سبک می شمردن و پوشش کامل نداشتن و حدود واجب الهی را رعایت نمی کردن.
-------------
پ ن: آدم جرئت نمی کنه تو این سایت درمورد حجاب حرف بزنه! تا اسم حجاب میاد فوراً یه عده در برابرش موضع می گیرن که دلت پاک باشه و نمی دونم چی چی....
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
------------
والسلام علی من اتبع الهدی

seyedeh khanom;602132 نوشت:
سلام
مگه کسی که به شما اون دختر خانم رو معرفی میکنه در موردش به شما اطلاعات نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مثل همین خانم گزینه دوم شما که خودتون باهاش حرف نزدین
البته حق با شماستر
ولی مثلا ویژگی مثل شاغل بودن یا نبودن دختر ویا وضعیت مالی خونوادش رو میشه قبل از رفتن به خواستگاری متوجه شد
ادم که همینطوری سرش رو نمیندازه بره خونه دختر خواستگاری(با حداقل تو شهر ما اینطوری نیست)
از قبل یه سری اطلاعات داره.

سلام. خب بعضی وقتها به خاطر بی تجربگی در امر ازدواج و خواستگاری و پیچیدگی شرایط و موقعیت تصادفاً این اتفاق می افته. برای خود بنده تا حالا چند بار این اتفاق افتاده. یه بار مادرم زنگ زد به یک شماره ای که از یک خانم واسط گرفته بود. مادر طرف بدون اینکه حتی از شغل بنده بپرسه دعوتمون کرد خونشون! عصر همون روز! بعد که رفتیم و دختره و خونواده ش رو دیدم کلاً بی خیال شدم. (البته خونواده خیلی خوبی بودن. یه سری اخلاقهای بدی داشتند که همون جا زد تو ذوقم).

نقل قول:
اینکه اون خانم از شما بزرگتر هستش حتی برای چند ماه جای تامل داره.من تا جایی که میدونم باید اقا از خانم بزرگتر باشه به دلایل زیادی که قبلا هم فکر کنم تو همین سایت بجث شده ولی اگه اکثر شرایط مورد قبول هستش ادم میتونه از سن هم بگذره و یه چیز قطعی نیست ولی جاب تامل داره و به نظرم نباید به سادگی از کنارش گذشت.

امروز که با خانم الف رفتیم مشاوره، دکتر مشاور بهم گفت در این مورد خاص فاصله سنی مسأله ای نیست.

نقل قول:
اینکه احتمال داره از شما در خواست کنن که تعدادی از جهیزیه رو بخرین هنوز در حد نظریه هستش و شما هم دقیقا مطمئن نیستین به نظر من اونها هم شرایط شما رو در نظر می گیرن ولی میتونید تو صحبت های خودتون با دختر خانم در مورد رسم و رسومات دو خانواده حرف بزنید و ببینید نظرشون در این مورد چیه. و رسم خونوادشون چیه. البته نباید زود قضاوت کنید و حتی اگه دختر خانوم گفتن که مثلا شما باید 2تا از وسایل رو بخرین اگه واقعا امکانش رو ندارین براش توضیح بدین و ببینید نظرش چیه.وشاید هم با شما کنار اومدن(البته فکر کنم خیلی جاها رسم هستش که تعدادی از کالا رو داماد باید بخره مثلا تو شهر من 3 تا کالا یخچال و تلوزیون و فرش رو داماد میخره البته باز هم بستگی به شرایط قتصادی داماد کم یا زیاد میشه

اتفاقاً باهاشون صحبت کردم در این مورد و این پیام رو دادم که که شرایط مالی من خیلی خوب نیست. خود دختر خانم که گفت ما سخت نمی گیریم و اینا. از مادرشون هم پرسیدن مادرشون گفته بود این مسائل رو بزرگترها بحث کنند بهتره!
نقل قول:
اینکه شاغل نیستن که به نظرم هم اگه براتون مهم نیست مشکلی ایجاد نمیکنه تازه خیلی از اقایون دوست ندارن خانمشون کار کنه.

برای من که فرقی نداره. خانوادم (تحت تأثیر دیگران) یه خورده حساسند. و من می ترسم بعدا این مسأله برامون مشکل ساز بشه (نظر خونواده).
نقل قول:
اینکه از نظر سطح ایمان در یک سطح هستین به نظرم عالیه.چون اون وقت میتونین کنار هم و به کمک هم رشد کنید.در نظر داشته باشین که گاهی زندگی با افراد باایمان تر برای ادم مشکل هستش.بادتون باشه که تو زندگی مشترک قراره دو نفر باهم مسیر پیشرفت رو طی کنن و رشد کنن.با هم.

من فکر می کنم (فکر می کردم) در یک سطحیم. اما مشاور گفت که نه تنها از من مومن تر نیست، من مذهبی ترم.
نقل قول:
البته نظرتون رو در مورد چادر خونه متوجه نشدم؟؟؟

منظورم اینه که در حضور مهمانهای نامحرمی که میان خونمون از چادر (چادر مشکی نه چادر خونه) استفاده کنند.
نقل قول:
زیاد حرف زدم ببخشید

خواهش می کنم. خیلی از شما ممنونم. استفاده کردم از نظرتون. خواهش می کنم اگه مطلب دیگه ای به نظرتون می رسه که بهم کمک می کنه دریغ نکنید.

پرستوی تنها;602133 نوشت:
سلام دوست عزیز

با آرزوی توفیق برای شما

انتخاب همسر به خودی خود فرآیندی سخت است و شدیدا فکر را مشغول میکند و اگر فکر کردن بصورت همزمان به چند فرد به عنوان همسر باشد سختی اش چند برابر میشود و عدم تمرکز بر یک موضوع منجر به دست نیافتن به نتیجه دلخواه خواهد شد. به نظر بنده به جای مقایسه دو خانم با هم ، به مقایسه خانمی که به خواستگاریش رفته اید با ملاک های خودتان برای همسر آینده بپردازید. ولی در کل اگر حجاب و اعتقادات خانم الف با خواست و اعتقادات شما جور نیست برداشتن قدم های بعدی معقول نخواهد بود. موفق و پیروز باشید.

سلام . بابت شرکت در بحث متشکرم.
شاید حق با شما باشه. جالب اینه که بعضی از کارشناسان و روانشناسان نظرشون اینه که همزمان چند نفر رو زیر نظر داشت و سبک و سنگین کرد و بعد به ترتیب اقدام کرد.

لبیک یا علی النقی;602391 نوشت:

با هرکسی که خواستید ازدواج کنید فقط به چشم همسر به او نگاه نکنید....بلکه بدانید که او مادر فرزندان شما خواهد بود.

سلام
همین طوره که می فرمایید. بنده با این رویکرد هم گزینه های پیش رو رو میسنجم که آیا اصولاً نتیجه این ازدواج اولاد صالح و مومن خواهد بود یا نه؟
به قول یک حاج آقایی: زنی که نمی تونه چهار تا موشو جمع کنه فردا چه جوری می خواد بچه هاش رو جمع کنه؟!

ولی یه مطلبی که هست اینه که نمره ایمان و تقید خود من چقدره که انتظار دارم ایمان و اعتقاد همسرم 20 باشه؟

علیرضا 69;602029 نوشت:
قبول دارید که هنوز تو کشور ما حجاب تعریف درستی نداره؟
با حجاب کیه؟
بی حجاب کیه؟
بد حجاب کیه؟
آیا مانتویی با حجابه؟بی حجابه؟ اون خانومایی که با وجود چادر خیلی حرکتارو میکنن چی؟
واقعا تعریف نداریم.خودمونم گیج شدیم....

سلام

برای تعریف حجاب و حد و حدود آن می توانید در همین سایت "حدود حجاب" را سرچ کنید و مطالب را ببینید. نمونه: [h=1]حدود حجاب شرعی با استناد به قرآن[/h]
در مورد تناقضات دینی افراد با حجاب هم باید عرض کنم بین اسلام و مسمان فرق هست. اینکه کسی به موازین و دستورات اسلام درست عمل نمی کند دلیل بر این نیست که اسلام درست بیان نکرده. لذا شما نباید به واسطه دیدن فردی که مدعی دینداری است در مورد دین قضاوت کنید؛ بلکه باید هر سوالی دارید از خود بپرسید.

علیرضا 69;602085 نوشت:
حرفتان را قبول دارم.ولی الان نسل جوان بالای 90 درصد، علاقه ای به چادر ندارند و اگر هم می پوشند بدلیل شرایط خانواده یا بزور شرایط محیطی است.مثلا من خودم در قم مشاهده کردم که خیلی از دخترها چادر سرشان هست ولی متاسفانه حجابشان از خیلی از مانتویی ها بدتر است و آرایشهای غلیظ تر.پس باید برای شرایط روز به نظر من نسخه جدید و آپدیت تهیه کرد.

اینکه بعضی افراد چادری به خاطر شرایط محیطی چادر سر کرده اند و بعضا فلسفه اصلی آن را نمی دانند درست است اما 90 درصد نیست.

تهیه نسجه جدید هم معنا ندارد چون هر آنچه که دین می گوید مطابق حکمت بوده و هدف خاصی را دنبال می کند که تغییر آن باعث از بین رفتن هدف اصلی می شود. البته این بحث زوایای مختلف زیادی دارد که بهتر است در انجمن اعتقادی مورد بحث قرار گیرد.

م.مهدی;601986 نوشت:
سلام . ممنون از نظرتون.
اتفاقاً در مورد این خانم ب و اینکه چه قدر مومن هستند برای من مسأله ای مطرحه: این طور که اطرافیان و این دوست مشترک ما به من گفتند ایشون خیلی مذهبی و مذهبی تر از خواهرهای دیگرشون هستند. همچنین معتقد به ولایت فقیه هستند تا حدی که عکس رهبر رو در اتاقشون دارن ظاهراً. همین جا برای من این سواله که اگر اعتقاد و ایمان ایشون به دین و ولایت این قدره پس چرا مدتی خواستگارها رو به بهانه ادامه تحصیل (که چند ساله پشت کنکور ارشد درجا میزنند) رد می کنند؟ این تناقض رو اتفاقاً این دوست مشترک هم نتونست جواب بده که چرا اینجوریه.

این مسئله هر علتی می تواند داشته باشد و قبل از دانستن علت اصلی نمی توان در مورد ایشان اینطور قضاوت کرد. یعنی تفسیر این قضیه به تناقض در دینداری ایشان کار درستی نیست. ممکن است همانطور که دوستان گفتند بهانه بوده؛ ممکن است پیدا نکردن مورد مناسب بوده باشد؛ ممکن است عدم آگاهی از کاری که کرده باشد یا ...

لبیک یا علی النقی;601999 نوشت:
اگر طرف، حجابش را به طور کامل رعایت می کرد(چه در خیابان و چه درخانه جلوی مهمانان و حتی در جلسه ی خواستگاری) آن موقع به سایر موارد و معیارهای او فکر کنند.
اما اگر حجابش کامل نبود حتی اگر صدتا ویژگی مثبت دیگر هم در ظاهر داشت هرگز نباید به او اندیشید.

سلام
کلی گویی در این مسئله درست نیست. باید افراد و شرایط و موقعیت ها در نظر گرفته شود. بعلاوه اینکه اهمیت حجابی که مد نظر شماست در نگاه همه یکی نیست. ممکن است یک فردی حجاب را اولویت آخر بداند و برای او اهمیت چندانی نداشته باشد.

م.مهدی;602539 نوشت:
سلام. خب بعضی وقتها به خاطر بی تجربگی در امر ازدواج و خواستگاری و پیچیدگی شرایط و موقعیت تصادفاً این اتفاق می افته. برای خود بنده تا حالا چند بار این اتفاق افتاده. یه بار مادرم زنگ زد به یک شماره ای که از یک خانم واسط گرفته بود. مادر طرف بدون اینکه حتی از شغل بنده بپرسه دعوتمون کرد خونشون! عصر همون روز! بعد که رفتیم و دختره و خونواده ش رو دیدم کلاً بی خیال شدم. (البته خونواده خیلی خوبی بودن. یه سری اخلاقهای بدی داشتند که همون جا زد تو ذوقم)
امروز که با خانم الف رفتیم مشاوره، دکتر مشاور بهم گفت در این مورد خاص فاصله سنی مسأله ای نیست.

اتفاقاً باهاشون صحبت کردم در این مورد و این پیام رو دادم که که شرایط مالی من خیلی خوب نیست. خود دختر خانم که گفت ما سخت نمی گیریم و اینا. از مادرشون هم پرسیدن مادرشون گفته بود این مسائل رو بزرگترها بحث کنند بهتره!

برای من که فرقی نداره. خانوادم (تحت تأثیر دیگران) یه خورده حساسند. و من می ترسم بعدا این مسأله برامون مشکل ساز بشه (نظر خونواده).

من فکر می کنم (فکر می کردم) در یک سطحیم. اما مشاور گفت که نه تنها از من مومن تر نیست، من مذهبی ترم.

منظورم اینه که در حضور مهمانهای نامحرمی که میان خونمون از چادر (چادر مشکی نه چادر خونه) استفاده کنند.

خواهش می کنم. خیلی از شما ممنونم. استفاده کردم از نظرتون. خواهش می کنم اگه مطلب دیگه ای به نظرتون می رسه که بهم کمک می کنه دریغ نکنید.


سلام
خدارو شکر که یک سری مسائل داره حل میشه
به شما تبریک میگم به خاطر تفکر خوبتون که به مشاور مراجعه کردین.
امیدوارم درست تصمیم بگیرین و به خدا توکل کنید.
ظاهرا دارین مسیر درست رو طی میکنید
امیدوارم موفق باشین

امین;602725 نوشت:
کلی گویی در این مسئله درست نیست. باید افراد و شرایط و موقعیت ها در نظر گرفته شود. بعلاوه اینکه اهمیت حجابی که مد نظر شماست در نگاه همه یکی نیست. ممکن است یک فردی حجاب را اولویت آخر بداند و برای او اهمیت چندانی نداشته باشد.

دقیقاً من هم گفتم که نظر من این است....

سلام
با توجه به شرایطی که بیان فرمودید در مورد خانم الف یا اینکه بعد از ازدواج شما می تونید نقائصی که از دید شما در ایشون هست رو برطرف کنید که در این صورت از این جهت به مشکلی بر نمی خورید مثل اینکه ایشون رو متقاعد می کنید که در حضور مهمان های نامحرم هم باید چادر سر کنن
و یا اینکه امکان برطرف کردن این نقائص رو ندارید که در این صورت تصمیم با خود شماست که آیا می تونید با این شرایط با ایشون زندگی کنید یا نه؟ البته با در نظر گرفتن ما بقی شرایط مثل اختلاف سنی که مساله مهمی هستش.

و اما در مورد خانم ب به نظر میاد هنوز شناخت کافی از ایشون ندارید و باید تحقیق بیشتری در موردشون انجام بدید.
براتون آرزوی خوشبختی دارم.

امین;602723 نوشت:
این مسئله هر علتی می تواند داشته باشد و قبل از دانستن علت اصلی نمی توان در مورد ایشان اینطور قضاوت کرد. یعنی تفسیر این قضیه به تناقض در دینداری ایشان کار درستی نیست. ممکن است همانطور که دوستان گفتند بهانه بوده؛ ممکن است پیدا نکردن مورد مناسب بوده باشد؛ ممکن است عدم آگاهی از کاری که کرده باشد یا ...

حق با شماست. باید با گفتگوی مستقیم علت رو فهمید. فعلاً که بر پایه ظواهر و تعاریف دارم پیش میرم.

seyedeh khanom;602896 نوشت:
سلام
خدارو شکر که یک سری مسائل داره حل میشه
به شما تبریک میگم به خاطر تفکر خوبتون که به مشاور مراجعه کردین.
امیدوارم درست تصمیم بگیرین و به خدا توکل کنید.
ظاهرا دارین مسیر درست رو طی میکنید
امیدوارم موفق باشین

سلام
بابت امیدواری دادنتون ممنونم. بنده معمولاً در همون جلسه اول گفتگو و آشنایی به طرف مقابلم اعلام می کنم که در صورتی که تصمیم به ادامه دادن داشتیم، بعد از چند جلسه برای تکمیل شناخت بریم مشاوره.
دیروز هم مشاورمون یه اطلاعاتی درباره این رابطه بهمون داد که تردیدهای جدی تر و بیشتری رو برام درست کرد.
امیدوارم بتونم اوضاع رو مدیریت کنم و بهترین تصمیم رو بگیرم.

مدیر فرهنگی;602993 نوشت:
سلام
با توجه به شرایطی که بیان فرمودید در مورد خانم الف یا اینکه بعد از ازدواج شما می تونید نقائصی که از دید شما در ایشون هست رو برطرف کنید که در این صورت از این جهت به مشکلی بر نمی خورید مثل اینکه ایشون رو متقاعد می کنید که در حضور مهمان های نامحرم هم باید چادر سر کنن
و یا اینکه امکان برطرف کردن این نقائص رو ندارید که در این صورت تصمیم با خود شماست که آیا می تونید با این شرایط با ایشون زندگی کنید یا نه؟ البته با در نظر گرفتن ما بقی شرایط مثل اختلاف سنی که مساله مهمی هستش.

سلام . بابت شرکت در بحث متشکرم.
اینجا سه تا مسأله هست:
اول اینکه در حالی که طبق گفته مشاورم شخصیت وسواسی جبری دارم و تمایل به کنترل کردن اطرافیان دارم، نمی خوام با قصد اصلاح یا درمان با کسی ازدواج کنم. و همون طور که دوست دارم همسرم من رو با تمام شرایطم بپذیره خودم هم باید همین انتظار رو از خودم داشته باشم.
دوم: باز طبق گفته مشاورم این خانم الف تیپ شخصیتیشون افسرده است (از نظر قیافه و یه سری عکس العمل ها و رفتارها) و قابلیت کنترل شدن منفعلانه از جانب یه شخصی مثل من رو داره. این رو بذارید در کنار اون مطلب که یه بار با حالت گربه کشی بهم گفت من توی خونه چادر سر نمی کنم.
سوم اینکه ارزیابی مشاور این بود که این خانم از بنده مومن تر نیست و چه بسا من مذهبی تر باشم و اینکه به همون چادری هم که دیروز سر کرده بود چندان مقید نیست (اگرچه محجوبه ولی از نظر من بعضی الزامات چادر رو رعایت نمی کرد). و چون ایشون خانم هستند احتمالش هست که در زندگی مشترک با شوهرشون اعتقاداتشون از نظر ایمان ضعیف تر هم بشن.
با وجود مسائلی مثل موارد فوق هنوز بنده مجاب به انصراف از خانم الف نشده ام. بحث ایمان همون طور که گفتم خیلی برام مهمه (از نظر رشد خودم و تربیت دینی بچه ها). از اون ور با شرایط بنده و خونواده م کمتر کسی کنار میاد و ایشون آدم سازگاری به نظر میرسه. نظر مشاورم این بود که اگر چه همتایی ما خوبه و درصد اطمینان رابطه هم کم نیست اما باید بیشتر با هم رفت و آمد کنیم و شناخت بیشتری پیدا کنیم.

امین;602722 نوشت:
سلام

برای تعریف حجاب و حد و حدود آن می توانید در همین سایت "حدود حجاب" را سرچ کنید و مطالب را ببینید. نمونه:

حدود حجاب شرعی با استناد به قرآن


در مورد تناقضات دینی افراد با حجاب هم باید عرض کنم بین اسلام و مسمان فرق هست. اینکه کسی به موازین و دستورات اسلام درست عمل نمی کند دلیل بر این نیست که اسلام درست بیان نکرده. لذا شما نباید به واسطه دیدن فردی که مدعی دینداری است در مورد دین قضاوت کنید؛ بلکه باید هر سوالی دارید از خود بپرسید.

اینکه بعضی افراد چادری به خاطر شرایط محیطی چادر سر کرده اند و بعضا فلسفه اصلی آن را نمی دانند درست است اما 90 درصد نیست.

تهیه نسجه جدید هم معنا ندارد چون هر آنچه که دین می گوید مطابق حکمت بوده و هدف خاصی را دنبال می کند که تغییر آن باعث از بین رفتن هدف اصلی می شود. البته این بحث زوایای مختلف زیادی دارد که بهتر است در انجمن اعتقادی مورد بحث قرار گیرد.

برادرم در همین تهران مشاهده کنید! چادری ها در اقلیت هستن.قبول دارید؟بیرون که میروی بالای 90 درصد مانتویی هستن.آیا می توان گفت که همه این جماعت مانتویی بد حجاب هستن؟آیا بی دین هستن؟آیا ما نباید با اینها وصلت کنیم؟
آیا این اکثریت اشتباه میکنند؟
یا این خود پیامی دارد!ببینید مانتوهای خوب و روسری های خوب وجود دارد که می توان با فرهنگسازی آنها را به عنوان حجاب خوب معرفی کرد؟
در قرآن هم مگر نیامده که چندین نقطه را خانومها باید پوشش دهند و اجباری در چادر مشکی نیست!
پس چرا ما گیر دادیم به چادر مشکی!
ببینید اگر بزرگان ما و صاحبنظران ما فکری به حال این حجاب و بروز شدن آن نکنند، باور کنید آینده بدی در انتظارمان خواهد بود.

سلام

خانم "ب" بهتر بنظر می رسد...

م.مهدی;603229 نوشت:
با وجود مسائلی مثل موارد فوق هنوز بنده مجاب به انصراف از خانم الف نشده ام.

احتمالاً احساسات شماست که مانع مجاب شدن شما گشته!
به هرحال، طبیعی است که هنگام برقراری ارتباط بین دو نامحرم، مشعل احساسات هم شعله ور شوند.
اما نباید اجازه دهید که مانع تصمیم گیری صحیح شما گردد.
ازدواج عاقلانه ---> زندگی عاشقانه
یعنی با چشم باز، تصمیم بگیرید و ازدواج کنید اما بعد از ازدواج، کمی چشم خود را ببندید و عیب ها و ایرادهای هم را نادیده بگیرید.
اما
ازدواج عاشقانه --> زندگی عاقلانه
یعنی قبل ازدواج بدون بررسی جوانب، وصلت می کنن و تازه بعد از ازدواج که این پرده های موقت کاذب احساسات و عاشقی، کناررفت، تازه متوجه ایراد های همدیگه میشن.
و اینجوری میشه که آمارطلاق به طور متوسط به روزی ""380"" مورد درکشور در سال 92 می رسه!!!!!

مطمئن باشید اگر در راه اطاعت امر خداوند، صبر کنید، خداوند از جایی که هرگز فکرشو هم نمی کنید به شما روزی(رزق) می دهد.
[=KFGQPC Uthman Taha Naskh]وَمَن يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [=Traditional Arabic]﴿٢[=KFGQPC Uthman Taha Naskh] [=KFGQPC Uthman Taha Naskh]وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ[=Times New Roman] ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
بنابراین نترسید از اینکه کسی پیدا نشه!!!

ازدواج کردن، مستحب مؤکد است اما رعایت حجاب کامل، واجب است.
خودتان قضاوت کنید که کدام یک مهم تر است.

والسلام علی من اتبع الهدی

به نظر من هم خانم ب گزینه ی بهتری هستند برای شما ، البته به شرط اینکه قبول کنند.
چون همونطور که شما علاقه دارید با یک فرد مومن تر از خودتون ازدواج کنید، احتمالا اون خانم هم دوست دارند با یک فرد مومن تر از خودشون ازدواج کنن و اینجوری که فرمودین ایمان شما از اون خانم کمتره(بر اساس صحبت های خودتون که شاید هم شناخت کافی و جامعی نباشه) پس احتمالش هست که قبول نکنن. اینه که اکثرا پیشنهاد میکنن بهتره خانم و آقا در یک درجه ایمان قرار داشته باشن
ان شاالله که موفق باشین و به بهترین گزینه برسین

مترصد;603285 نوشت:
سلام

خانم "ب" بهتر بنظر می رسد...

سلام
جناب مترصد از توجهتان و شرکت در بحث ممنونم. بنده چند بار نظرات شما در این انجمن رو خوانده و استفاده کرده ام. ممنون می شم دلایل خودتون رو بفرمایید.

لبیک یا علی النقی;603303 نوشت:
احتمالاً احساسات شماست که مانع مجاب شدن شما گشته!
به هرحال، طبیعی است که هنگام برقراری ارتباط بین دو نامحرم، مشعل احساسات هم شعله ور شوند.
اما نباید اجازه دهید که مانع تصمیم گیری صحیح شما گردد.

این احتمال هست. هر چند تا به الآن سعی کرده ام در گفتگوهامون با خانم الف از چارچوبهایی که دارم خارج نشیم (چیزی که مورد تأیید و تحسین او هم بوده)، اما گاهی احساس میکنم ایشون یه کمی به بنده علاقمند شده اند؛ کما اینکه مشاورم بهم گفت که ایشون ته دلش تصمیم مثبتش رو گرفته.

نقل قول:
ازدواج کردن، مستحب مؤکد است اما رعایت حجاب کامل، واجب است.

این بنده خدا در حال حاضر با حجاب هست. اما سبک حجاب گرفتنشون زیاد مورد پسند من نیست. از اون گذشته بعد از جلسه اول مشاوره بحث کلی ایمان برام پررنگ تر شده و دغدغه م بیشتر معطوف این مسأله شده. که امیدوارم بتونم با اطمینان به کمک خداوند تصمیمی بگیرم که بعداً پشیمون نشم.

خوب به نظر من از فکر خانوم الف بیرون بیاین کلا. بعد به گزینه های بعدی فکر کنین که اولیش خانوم ب هست...

علیرضا 69;603250 نوشت:
برادرم در همین تهران مشاهده کنید! چادری ها در اقلیت هستن.قبول دارید؟بیرون که میروی بالای 90 درصد مانتویی هستن.آیا می توان گفت که همه این جماعت مانتویی بد حجاب هستن؟

نه کسی نمی گوید همه مانتویی ها بدحجابند بلکه بستگی به نوع پوشش آنها دارد

علیرضا 69;603250 نوشت:
آیا بی دین هستن؟

خیر به صرف بدحجابی کسی بی دین نمی شود. اساسا دینداری صفر و صد نیست بلکه دارای مراتب است و هر کسی به میزان اعتقاداتش متصف به دینداری می شود.

علیرضا 69;603250 نوشت:
آیا ما نباید با اینها وصلت کنیم؟

کسی از ازدواج با این افراد منع نکرده است. بلکه آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که افراد باید تا حد امکان با همفکران و هم عقیده های خود ازدواج کنند تا به مشکل نخورند. لذا کسی که حجاب برتر را چادر می داند طبیعی است که اگر با یک مانتویی ازدواج کند با او به مشکل می خورد چنانچه برعکس آن هم صادق است یعنی کسی که از چادر خوشش نمی آید نباید برای ازدواج سراغ فرد چادری برود.

علیرضا 69;603250 نوشت:
آیا این اکثریت اشتباه میکنند؟

هیچ وقت اکثریت ملاک حقانیت قرار نمی گیرد. حق آن است که مطابق واقع باشد. لذا اگر شما وارد جمعی شدی که همه الکل مصرف می کردند نمی توانی اینطور نتیجه گیری کنی که پس الکل خوب است و شما هم مصرف کنی. در چنین شرایطی باید ضرب المثل معروف را اصلاح کرد و گفت:

خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو!



علیرضا 69;603250 نوشت:
ببینید مانتوهای خوب و روسری های خوب وجود دارد که می توان با فرهنگسازی آنها را به عنوان حجاب خوب معرفی کرد؟

بله اگر امر دایر باشد بین بد و بدتر انسان عاقل بد را ترجیح می دهد اما وقتی در انتقال پیام دین محدودیتی وجود ندارد طبیعی است که وظیفه ما تبیین حجاب برتر است و کوتاه آمدن از آن بدون دلیل عقلایی کار درستی نیست. بله در مقام اجرا ممکن است شما به فردی برخورد کنی که احتمال قبول چادر در او وجود ندارد ولی رعایت حجاب با مانتو را می پذیرد که در آن صورت از حداقل شروع کرده تا بتوانی او را به حالت مطلوب برسانی.

علیرضا 69;603250 نوشت:
در قرآن هم مگر نیامده که چندین نقطه را خانومها باید پوشش دهند و اجباری در چادر مشکی نیست!

لینکی که قبلا در مورد حدود حجاب خدمتتان ارسال کردم دوباره مطالعه کنید. اگر سوالی در مورد ان داشتید در بحث عفاف و حجاب مطرح نمایید

علیرضا 69;603250 نوشت:
ببینید اگر بزرگان ما و صاحبنظران ما فکری به حال این حجاب و بروز شدن آن نکنند، باور کنید آینده بدی در انتظارمان خواهد بود.

این منطق اسلام نیست که دین را با مردم وفق دهیم بلکه باید مردم را با دین وفق داد تا هدف از دینداری محقق شود. لذا اگر مثلا در جامعه ای بانکداری ربوی رواج پیدا کند به هیچ وجه دین ربا را با شرایط خاص مجاز نخواهد کرد. بلکه تمام تلاش خود را می کند تا ربا را از نظام اقصادی حذف کند. مسئله حجاب هم همین است. البته همانطور که قبلا هم عرض کردن هر فرد مانتویی بی حجاب نیست و حجاب هم مختص به چادر نیست. وظیفه ما تعریف مولفه های اصلی حجاب است که ممکن است کسی با مانتو به ان برسد و کسی با چادر.

م.مهدی;603350 نوشت:
سلام
جناب مترصد از توجهتان و شرکت در بحث ممنونم. بنده چند بار نظرات شما در این انجمن رو خوانده و استفاده کرده ام. ممنون می شم دلایل خودتون رو بفرمایید.

سلام
لطف دارید
1- مسأله ایمان حائز اهمیت است زیرا قوام و استمرار زندگی در سختیها و مشکلات با ایمان طرفین حفظ می شود.

2- سن بیشتر مرد نسبت به زن موجب می شود تا شوهر مدیریت بهتر بر خانه و خانواده داشته باشد. ضمناً بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن، توصیه بیشتر مشاورین است.

3- در دیدار با فرد "الف"، وی حدود شرعی را رعایت نکرد زیرا قدری از گیسوانش نمایان بود (به هر حال شما حکم نامحرم را در برابر او داشتید). ایشان خط قرمز را زیر پا گذاشتند، از کجا معلوم که خطوط قرمز در زندگی مشترک را زیر پا نگذارند؟

4- از آنجا که شما در خانواده کم جمعیت هستید بنظر می آید وصلت شما با خانوده کم جمعیت با روحیات شما سازگارتر است.

رنگ خدا;603306 نوشت:
به نظر من هم خانم ب گزینه ی بهتری هستند برای شما ، البته به شرط اینکه قبول کنند.
چون همونطور که شما علاقه دارید با یک فرد مومن تر از خودتون ازدواج کنید، احتمالا اون خانم هم دوست دارند با یک فرد مومن تر از خودشون ازدواج کنن و اینجوری که فرمودین ایمان شما از اون خانم کمتره(بر اساس صحبت های خودتون که شاید هم شناخت کافی و جامعی نباشه) پس احتمالش هست که قبول نکنن. اینه که اکثرا پیشنهاد میکنن بهتره خانم و آقا در یک درجه ایمان قرار داشته باشن
ان شاالله که موفق باشین و به بهترین گزینه برسین

سلام . بابت شرکت شما در بحث و دعای خیرتون ممنونم.
اون طور که بنده تا به الآن شنیده و مشاهده کرده ام معمولاً خانم ها بعد از ازدواج از نظر اعتقادی و تقیدشون کمی ضعیف میشن مگر اینکه شوهرشون خیلی مومن باشه.
من که خودم رو میشناسم. ایمان ضعیفی دارم. شاید بعداً عذاب وجدان بگیرم اگه باعث تضعیف همسرم هم بشم.

maryam27;603369 نوشت:
خوب به نظر من از فکر خانوم الف بیرون بیاین کلا. بعد به گزینه های بعدی فکر کنین که اولیش خانوم ب هست...

سلام . ممنون از توجهتون. خواهش می کنم دلیل خودتون رو هم بفرمایید.
راستش می دونید چیه؟ شرایط خونوادگی بنده یه طوریه که بعضی از دخترخانم هایی که میخوام برم خواستگاریشون در بدو آشنایی پس میکشن؛ توضیح مشکلمون کمی مفصله اما برخلاف بعضی از اطرافیان فکر نمی کنم وضعیت فاجعه ای باشه. البته مطمئن نیستم این دخترخانم ها صرفاً به خاطر این مشکل ما رو رد می کنند یا نه (که اگر این طور باشه همون بهتر که رد کنند) اما این خانم الف احتمالاً دومین خانمیه که با اطلاع کامل از این مسأله با انسانیت تمام باهام رفتار کرد و به غرورم توهین و به خانواده ام جسارت نکرد. :Narahat:
خانم ب هم که تا حالا ما رو راه نداده، در فکر اینم که چه جوری دوباره باب آشنایی رو باز کنم...

مترصد;603842 نوشت:

1- مسأله ایمان حائز اهمیت است زیرا قوام و استمرار زندگی در سختیها و مشکلات با ایمان طرفین حفظ می شود.

سلام
حق با شماست. اما یه چیزی که بنده متوجه شدم و مشاوری که پیشش رفته بودیم بهم گفت اینه که این خانم الف و خانوادش آدم های راحتی هستند و آدم بسازی به نظر میرسد.

نقل قول:

2- سن بیشتر مرد نسبت به زن موجب می شود تا شوهر مدیریت بهتر بر خانه و خانواده داشته باشد. ضمناً بیشتر بودن سن مرد نسبت به زن، توصیه بیشتر مشاورین است.

وقتی این خانم رو مشاورم دید و باهاش صحبت کرد گفت که در این مورد خاص مشکلی نداره.

نقل قول:

3- در دیدار با فرد "الف"، وی حدود شرعی را رعایت نکرد زیرا قدری از گیسوانش نمایان بود (به هر حال شما حکم نامحرم را در برابر او داشتید). ایشان خط قرمز را زیر پا گذاشتند، از کجا معلوم که خطوط قرمز در زندگی مشترک را زیر پا نگذارند؟

از نظر بنده در جلسه خواستگاری کمی مسامحه در پوشش دخترخانم بد نیست (نمیگم حتماً لازمه). اما همان طور که قبلاً هم نوشتم سبک پوشش غالبشون چه در منزل و چه در محیط بیرون با اینکه باحجابه اما کاملاً مطابق انتظار بنده نیست.
اتفاقاً در صحبتی که اخیراً با ایشون داشتم نظرشون این بود که چارچوب اعتقادی بنده از ایشون مشخص تره و اگه جای من بود و میخواست با معیارهای من تصمیم بگیره سراغ شخصی مثل خودش نمیرفت.
نقل قول:

4- از آنجا که شما در خانواده کم جمعیت هستید بنظر می آید وصلت شما با خانوده کم جمعیت با روحیات شما سازگارتر است.

این هم از دغدغه های جانبی من در این رابطه است. اما واقعیت اینه که از نظر موقعیت اجتماعی هر دو خونواده تقریباً در یک سطح هستند و طبق نظر مشاورمون بنده در این خونواده که کلاً آدمای راحتی هستن پذیرفته میشم اما از طرفی با توجه به تیپ شخصیتی خودم، خودم حرص خواهم خورد!:Moteajeb!:

م.مهدی;603921 نوشت:
سلام . ممنون از توجهتون. خواهش می کنم دلیل خودتون رو هم بفرمایید.
راستش می دونید چیه؟ شرایط خونوادگی بنده یه طوریه که بعضی از دخترخانم هایی که میخوام برم خواستگاریشون در بدو آشنایی پس میکشن؛ توضیح مشکلمون کمی مفصله اما برخلاف بعضی از اطرافیان فکر نمی کنم وضعیت فاجعه ای باشه. البته مطمئن نیستم این دخترخانم ها صرفاً به خاطر این مشکل ما رو رد می کنند یا نه (که اگر این طور باشه همون بهتر که رد کنند) اما این خانم الف احتمالاً دومین خانمیه که با اطلاع کامل از این مسأله با انسانیت تمام باهام رفتار کرد و به غرورم توهین و به خانواده ام جسارت نکرد. :Narahat:
خانم ب هم که تا حالا ما رو راه نداده، در فکر اینم که چه جوری دوباره باب آشنایی رو باز کنم...

خوب فکر میکنم خانوم الف اونطور که شما میخواین مذهبی نیست پس گفتم بهش فکر نکنین چون نمیشه بعد ازدواج ادما رو خیلی تغییر داد مگر اینکه زمینشو داشته باشن.
ولی الان که میگین شرایط خانوادگیتون خاصه نمیدونم.خودتون اگه فکر میکنین ممکنه گزینه های بعدی برخورد مناسبی نداشته باشن ، پس به نظرم باید بیشتر فکر کنین درموردش. بالخره ازدواج مهمترین اتفاق زندگیتون هست.
ولی اگه مصر نیستین که زودتر با یکی ازدواج کنین به نظرم بیخیالش بشین.
در مورد خانوم ب خوب چرا خواستگاریشون نمیرین؟ شایدم رفتین؟

maryam27;603941 نوشت:
خوب فکر میکنم خانوم الف اونطور که شما میخواین مذهبی نیست پس گفتم بهش فکر نکنین چون نمیشه بعد ازدواج ادما رو خیلی تغییر داد مگر اینکه زمینشو داشته باشن.

دیروز که با خانم الف صحبت می کردم احساس کردم زمینه ش رو داره. اما من به قصد اصلاح یا تغییر کسی نمی خوام ازدواج کنم.

نقل قول:

در مورد خانوم ب خوب چرا خواستگاریشون نمیرین؟ شایدم رفتین؟

گفتم که یک بار دو نفر از بستگان خانم رفتن خونشون و بعد که پیگیر شدیم جواب شنیدیم که میخواد درس بخونه. خواستگاری رسمی هنوز نرفتم. منتظرم دوست مشترکمون خبر بیاره ببینیم میشه دوباره پیگیر بشیم یا نه.
موضوع قفل شده است