تضادهای وهابیت با بقیه فرق اسلامی

تب‌های اولیه

106 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تضادهای وهابیت با بقیه فرق اسلامی

با سلام

تضادهای وهابیت با تشیع در کجاست که آنها را کافر میدانند؟ آیا وهابیت با تسنن هم تضادی دارد؟ اگر دارد در چه مواردی؟ (تفسیر نمیخواهم فقط تضادها را بگویید با اندکی توضیح که چرا)

با تشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

فرقه ی وهابیت بر خلاف اهل سنت معتقد به دیدگاه هایی است که این فرقه را از سایر فرق اهل سنت جدا می سازد که رؤوس کلی این اعتقادات بدین شکل است:

1) اجتهاد در بدست آوردن فتوی و عدم التزام به فتوای فقهای اربعه؛

2) ظاهر گرائی و مخالفت با تأویل حاصل از حکم عقل در حوزه ی صفات خبریه. سلفیون به واسطه ی چنین اعتقادی درحیطه صفات خدا، معتقد به تشبیه و یا گرایش به آن یافته اند.

3) شرک دانستن توسل به شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله)و استغاثه ی به ایشان در حیات دنیوی و اخروی آنحضرت؛

4) بدعت و وسیله ی به شرک دانستن توسل به دعا و طلب شفاعت از پیامبر(صلی الله علیه و اله) بعد از وفات آنحضرت؛

5) حرام و بدعت دانستن سفر برای زیارت قبور اولیای الهی؛

6) حرمت بنای بر قبور اولیای دین؛

7) بدعت دانستن تبرک به آثار اولیای الهی؛

8) مخالفت با مراسم بزرگداشت ایام ولادت و وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اولیای دین؛

9) عدم اعتقاد به اطلاع اولیای الهی در حیات برزخی از عالم دنیا .(البته این مساله، مساله ای اختلافی در میان اهل سنت است؛ لذا حتی بزرگانی از سلفیه قائل به این مساله بوده اند؛ اما معاصرین سلفی آنرا نپذیرفته اند)؛

10) متهم نمودن تمام فرق اسلامی به خصوص تصوف به بدعت و شرک و تکفیر گسترده ی مسلمانان؛

11) نفی بسیاری از روایات مناقب اهل بیت (علیهم السلام) وبی اعتبار دانستن بسیاری از کتب مناقب که در شان اهل بیت (علیهم السلام) نگاشته شده است؛ لذا در حیطه این مسائل تشابهات زیادی میان شیعه و سنی وجود دارد و عقاید آنان در مقابل وهابیت قرار گرفته است.

موفق باشید.

m@hdi;600568 نوشت:
تضادهای وهابیت با تشیع در کجاست که آنها را کافر میدانند؟ آیا وهابیت با تسنن هم تضادی دارد؟ اگر دارد در چه مواردی؟ (تفسیر نمیخواهم فقط تضادها را بگویید با اندکی توضیح که چرا)

سلام علیکم

ضمن تشکر از حضرت استاد معظم خیر الاسک دین صدرا بزرگوار

با کسب اجازه از استاد معزز حقیر هم می خواهیم کمی قلم فرسایی نمایم و ان شا الله اگر در جایی کمی و کاستی هایی بود استاد اصلاح نمایند

با توجه به دامنه تحقیقاتی حقیر در مورد وهابیت، نتیجه ای که حاصل شده این است که طبق اقرار علمای اهل سنت و وهابیت، انها در فقه حنبلی مذهب هستند و در عقیده تابع عبد الوهاب کما اینکه جناب اقای ابن عابدین حنفی که زرکی در مورد ایشان می گوید امام فی عصره، ایشان(ابن عابدین حنفی) در کتاب رد المختار خود می گوید وهابیت ینتحلون علی حنابله، در نتجیه وهابیت از منظر فقهی بر مذهب حنبلی ها یعنی امام احمد بن حنبل هستند

اما عقایدی که ما به عنوان مبانی های افتراقی بین اهل سنت و وهابیت می شناسیم و حضرت استاد هم توضیح دادند را باید بدانیم که حتی بین اهل سنت هم مشهور و معروف است مثلا زیارت قبور که وهابیت انرا رد می کنند و از طرفی می گویم اهل سنت انرا قبول دارند حال انکه بعضی از علمای اهل سنت مانند عکبری و ابن تیمیه وغیره هم اشکال وارد اند البته بقیه مبانی ها هم همین گونه هست مثلا هم وهابیت و هم اهل سنت قائل به تحریف هستند و یا تجسیم خدا لذا این اختلافاتی که ذکر شد از منظر حضرت استاد از مبانی های مطلقا اختلافی نزد عامه و وهابیت نیست بله جز اصول اتفاقی هم محسوب می شود

صدرا;601550 نوشت:
نفی بسیاری از روایات مناقب اهل بیت علیهم السلام وبی اعتبار دانستن بسیاری از کتب مناقب که در شان اهل بیت علیهم السلام نگاشته شده است

البته حضرت استاد بنده حقیر قصد جسارت به مقامات علمی و پژوهشی شما را ندارم و بحث ما فقط علمی هست و حقیر هم نظر شخصی خود را می دهم

به نظر من بسیاری از علمای اهل سنت هم بوده اند که اصلا اساس و مبانی علمی انها منقطع اعلام کردن فضائل و مناقب اهل بیت است مانند خدای جرح و تعدیل اهل سنت یعنی ذهبی که وقتی به فضائل مولا علی ع می رسد و نمی تواند انرا تضعیف کند می گوید یشهد القلب انه الباطل لذا این مسئله هم جز همان ایتم هایی هست که حقیر گفتم و عارض شدم عقیده اینکه ما بگویم وهابیت ملزم به مسائلی هست که اهل سنت انرا قبول دارند این مورد هم یکی دیگر از انهاست لذا از منظر حقیر اهل سنت فرقی با وهابیت ندارد حتی اینکه بگویم فقط وهابیت در تکفیر شیعیان پیش قدم شده اند و چنین عقیده ای را هم انها دارد از منظر من مطرود است زیرا اهل سنت نیز حکم به تکفیر شیعه داده اند

[="Navy"]

montazer200;601637 نوشت:
به نظر من بسیاری از علمای اهل سنت هم بوده اند که اصلا اساس و مبانی علمی انها منقطع اعلام کردن فضائل و مناقب اهل بیت است مانند خدای جرح و تعدیل اهل سنت یعنی ذهبی که وقتی به فضائل مولا علی ع می رسد و نمی تواند انرا تضعیف کند می گوید یشهد القلب انه الباطل لذا این مسئله هم جز همان ایتم هایی هست که حقیر گفتم و عارض شدم عقیده اینکه ما بگویم وهابیت ملزم به مسائلی هست که اهل سنت انرا قبول دارند این مورد هم یکی دیگر از انهاست

سلام و تشکر
البته در ناصبی بودن ذهبی شکی نیست چنانچه خود اهل سنت اعتراف کرده اند که روایت مناقب اهل بیت را به دروغ تضعیف و روایات در مناقب دشمنان حضرت علی را تصحیح می کند.
جناب آقاي احمد بن صديق مغربي که از علماي بزرگ اهل سنت است کتابي دارد به نام فتح الملک العلي که در مورد حديث:
أنا مدينة العلم و علي بابها.
هست . ايشان در اين جا مي‌آيد مي‌گويد:
وأما الذهبي فلا ينبغي أن يقبل قوله في الأحاديث الواردة بفضل علي عليه السلام فإنه سامحه الله كان إذا وقع نظره عليها اعترته حدة أتلفت شعوره وغضب أذهب وجدانه حتى لا يدري ما يقول وربما سب ولعن من روى فضائل علي عليه السلام
فتح الملك العلي، أحمد بن محمد الحسني المغربي، ص 160
ما نمي‌توانيم سخن ذهبي را در فضائل امير المومنين قبول کنيم.
چرا؟
خدا با او با تسامح بر خورد کند
وقتي به احاديث فضيلت امير المومنين مي‌رسد آن چنان غضبش اوج مي‌گيرد که شعورش نابود مي‌شود.
وقتي روايات فضائل را مي‌بيند آن چنان غضبناک و خشمگين مي‌شود که وجدان او را نابود مي‌کند.
نمي فهمد چه مي‌گويد.
ببينيد که اين يک عالم سني دارد و در رابطه با ذهبي حرف مي‌زند، خيلي عجيب است، مي‌گويد:
اصلا نمي‌فهمد چه مي‌گويد
خيلي عجيب است.
چه بسا فحش مي‌دهد و لعنت مي‌کند به کساني که فضائل علي را نقل کرده است.
و در موارد متعدد در ميزان الاعتدال، طبقات الحفاظ، مي‌گويد اين حديث و امثال آن جعلي است.
جالب اين جا است:
ولكنه لا يفعل ذلك فيمن يروي الأحاديث الموضوعة في مناقب أعدائه
فتح الملك العلي، أحمد بن محمد الحسني المغربي، ص 160
ولي اگر ذهبي به مناقب دشمنان علي برسد حتي اگر احاديث جعلي هم باشد هيچ عکس العمل نشان نمي‌دهد.

مثلا
حاکم نيشابوري در حديث:
أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد المدينة فليأت الباب هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 137
ذهبي بلافاصله مي‌گويد:
هذا موضوع
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 2، ص 145
بلکه اين روايت جعلي است.
حاکم نيشابوري مي‌گويد:
وأبو الصلت ثقة مأمون
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 137
ذهبي بلافاصله مي‌گويد:
لا و الله، لا ثقة و لا مأمون
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج 6، ص 519
به خدا سوگند نه مورد وثوق و نه امانت دار است.
حالا من نمي‌دانم اين آقاي ذهبي علم غيب داشته يا از جاي ديگر به دست آورده است يا اينکه توانسته است روح خودش را 600 يا 700 سال جلو ببرد و زندگي آقاي ابوصلت هروي را ببيند که اين طور قسم مي‌خورد، همه بزرگان از جمله يحيي بن معين و ديگران توثيق مي‌کنند ولي آقاي ذهبي مي‌گويند به خدا سوگند نه مورد وثوق است و نه امانت دار است.
در تلخيص مستدرک جلد 3 صفحه126، در ميزان الاعتدال جلد 2 صفحه616، مي‌گويد:
عبد السلام بن صالح أبو الصلت الهروي الرجل الصالح
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 4، ص 348
مرد صالح است.
آقاي ذهبي چرا اين همه حافظه ات را از دست داده ايد؟ يک جا مي‌گويد:
الرجل الصالح
يک جا مي‌گويد:
لا و الله لا ثقة و لا مأمون
اگر يک نفر نه امين است و نه مورد اعتماد است اين چطور مي‌شود مرد صالح؟
مثل قضيه کوسه ريش پهن. مي‌گويند آقا فلاني کوسه است ولي از کوسه‌هاي ريش پهن است.
بعد آقاي ذهبي مي‌آيد مي‌گويد:
العجب من الحاكم وجرأته في تصحيح هذا وأمثاله من البواطيل
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج 6، ص 527
تعجب دارم از حاکم نيشابوري که چه جرأتي دارد که حديث أنا مدينة العلم را تصحيح مي‌کند؟ تنها آقاي حاکم نيشابوري نيست 13 نفر ديگر هم اين حديث را تصحيح کرده‌اند از جمله يحيي بن معين که حضرتعالي انگشت کوچک او در بحث رجالي نمي‌شويد.
خيلي عجيب است اين جا مي‌آيد کار آقاي حاکم نيشابوري را زير سوال مي‌برد و مي‌گويد تعجب مي‌کنم چه جرأتي دارد، ولي همين ذهبي مي‌خواهد حاکم را ترجمه کند مي‌گويد:
الحاكم الحافظ الكبير امام المحدثين
تذكرة الحفاظ، ج 3، ص 1039
حاکم نيشابوري امام محدثين بوده است
اگر بنا باشد امام محدثين باشد و جرأت کند احاديث باطل را تصحيح بداند پس تکليف غير امام محدثين شما چه خواهد شد؟
وهو ثقة واسع العلم بلغت تصانيفه قريبا من خمس مائة جزء
تذكرة الحفاظ، ج 3، ص 1040
150 مجلد تأليفات داشته است
اين جا شما مي‌آييد مي‌گوييد.
ثقة واسع العلم، امام المحدثين، الحافظ الکبير.
از آن طرف مي‌گويد.
العجب من الحاكم وجرأته في تصحيح هذا وأمثاله من البواطيل
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج 6، ص 527
چطور جرات کرده است؟
يا خود آقاي سيوطي وقتي مي‌آيد توثيقش کند مي‌گويد:
وكان إمام عصره في الحديث العارف به حق معرفته
طبقات الحفاظ، ج 1، ص 411
حاکم نيشابوري امام عصر خود در حديث بوده است.
آن گونه اي که زيبنده است نسبت به علوم، و با علم حديث آشنايي داشته است.
وقتي يک فردي که امام عصر خود در حديث بوده و به اندازه کافي نسبت به حديث آگاهي دارد تصحيح مي‌کند جناب آقاي ذهبي تو ديگر چرا مي‌گوييد:
العجب من الحاكم وجرأته في تصحيح هذا وأمثاله من البواطيل
سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج 6، ص 527
و امثال اين.[/]

ملاصدرا;601789 نوشت:
سلام و تشکر

وعلیکم سلام و ضمن تشکر از حضرتعالی

برادر معظم من هم می دانم ذهبی ناصبی هست و اگر هم نیاز باشد ثابت خواهیم نمود 99 درصد از علمای اهل سنت ناصبی هستند به خاطر ترک فضائل اهل بیت نتنها ناصبی هستند بله از منظر خود علمای اهل سنت منافق هم هستند اما اگر بخواهیم در مورد این موضوع بحث کنیم هم به بحانه انحراف تاپیک کامنت های حقیر را حذف می کنند و هم به بهانه های دیگر چون به نام وحدت حال انکه بحث ما علمی هست لذا اینکه من زحمت بکشم و شما هم زحمت بکشید قلم فرسایی نماییم که نتیجه ان منفک شدن کامنت هست در نتیجه زحمات و تلاش ما بر قلم زنی کاری عبس و بیهوده هست
اما خلاصه کلام می خواهم بگویم این است که جناب ذهبی با همه تعصبش نزد علما اربعه عامه مورد احتجاج هست لذا اینگونه اگر بخواهیم برخورد کنیم باید بگویم همه علمای اهل سنت از جمله عسقلانی، بخاری، مسلم اینها از بزرگانند که جز نواصب و منافقین و کفار نزد عامه محسوب می شوند حالا ایا ما می توانیم بگویم انها وهابی و یا ناصبی هستند و نزد اهل سنت قابل پذیرش نیستند؟ لذا اینگونه برخورد به نظر من که بخواهیم عقیده یک عالم را اجماع یک مذهب حمل کنیم صحیح نیست در نتیجه هانگونه که خدمت شما عارض شدم علمای اهل سنت زیادی هم وجود دارند که تخصص انها تقطیع ثنای اهل بیت هست و کسی هم نگفته انها وهابی و غیره هستند، هدف من فقط اثبات این هست که علمای اهل سنت هم در انکار فضائل اهل بیت پیشگام هستند و اینکه بگویم فقط وهابیت اینگونه هست به نظر من اجحاف می باشد و اگر هم دوست دارید حاظریم با حضرتعالی در این مورد اگر اختلافی هست بحث کنیم زیرا من حاظر به اثبات ناصبی بودن ائمه اربعه اهل سنت هم هستم به جز شافعی که اگر اینگونه بخواهیم بحث کنیم دیگر باید برادران عامه را از دایره دین خارج کنیم که اینگونه هم نیست

البته برادر عزیز جناب ملاصدرا این اشکال شما به ذهبی عقیده ما را هم ثابت می کند چرا که یک عالم معروف اهل سنت چون ذهبی که نزد اربعه انها ارزش دارد ناصبی هست و این عقیده ما در باب انحراف بین علمای اهل سنت در موضوع تقطیع مناقب اهل بیت را مرتفع می سازد

مثلا جناب احمد بن حنبل وقتی به فضائل مولا علی ع می رسد می گوید سکوت کنید و نشر و اشاعه ندهید و علمای اهل سنت می گویند اگر کسی در اشاعه فضائل صحابی سکوت کند بغض انها را دارد و بغض مولا علی ع هم مهر نفاق هست حالا ایا کسی می تواند بگوید حنبل ناصبی و منافق و از دایره اهل سنت خارج است؟ ضمن اینکه این مسئله هم عقیده ما را ثابت می کند ان هم سکوت و تقطیع فضائل اهل بیت هست که اشاره می کند به اینکه در این مسئله هم وهابیت با اهل سنت فرقی ندارد

البته شما استاد هستید جناب ملاصدرا ما هم شاگرد شما اگر جایی نقص بود اصلاح بفرماید

[="Navy"]

montazer200;601841 نوشت:
البته برادر عزیز جناب ملاصدرا این اشکال شما به ذهبی عقیده ما را هم ثابت می کند چرا که یک عالم معروف اهل سنت چون ذهبی که نزد اربعه انها ارزش دارد ناصبی هست و این عقیده ما در باب انحراف بین علمای اهل سنت در موضوع تقطیع مناقب اهل بیت را مرتفع می سازد

مثلا جناب احمد بن حنبل وقتی به فضائل مولا علی ع می رسد می گوید سکوت کنید و نشر و اشاعه ندهید و علمای اهل سنت می گویند اگر کسی در اشاعه فضائل صحابی سکوت کند بغض انها را دارد و بغض مولا علی ع هم مهر نفاق هست حالا ایا کسی می تواند بگوید حنبل ناصبی و منافق و از دایره اهل سنت خارج است؟ ضمن اینکه این مسئله هم عقیده ما را ثابت می کند ان هم سکوت و تقطیع فضائل اهل بیت هست که اشاره می کند به اینکه در این مسئله هم وهابیت با اهل سنت فرقی ندارد

البته شما استاد هستید جناب ملاصدرا ما هم شاگرد شما اگر جایی نقص بود اصلاح بفرماید


سلام و تشکر مجدد
اختیار دارید شما استاد هستید

البته این قولی که از احمد بن حنبل نقل کردید مثلا در مستدرک حاکم در باب فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام از همان شخص آمده که سمعت أحمد بن حنبل يقول: «ما جاء لأحد من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم من الفضائل ما جاء لعلي بن أبي طالب رضي الله عنه» که خودش اعتراف می کند که فضایل هیچ یک از اصحاب پیامبر به مقداری که در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام آمده نیست حال ممکن است سخنان دیگری هم داشته باشد

البته این مطالبی که می گوییم به این معنا نیست که اهل سنت (غیر از نواصب و خوارج و وهابیت و فرق دیگری که دشمنی آنها با اهل بیت قطعی است) مثلا تمام فضایل اهل بیت که ما بدان معتقدیم معتقد باشیم بلکه یقینا اینان هم به مقدار خودشان سعی بر تضعیف مناقب حقیقی اهل بیت دارند اما وقتی با وهابیت مقایسه شوند دیگر قابل مقایسه نیستند و دشمنی که وهابیت در عمل و بعضا حتی در قول هم با اهل بیت دارند اصلا قابل قیاس با سایر اهل سنت نیست و بعضا می بینیم که حتی وقتی به کتب اهل سنت هم استناد می کنیم در مقابل فضایل ادعا می کنند که مثلا نویسنده آن کتاب شیعه بوده!! در حالی که از علمای اهل سنت است و همینطور کتب مناقبی که خود اهل سنت نوشته اند را وهابیت یا می گویند نویسنده آن شیعی بوده یا یک دروغ دیگری از دروغ هایی که همیشه دارند استفاده می کنند و استاد صدرا هم همین مطلب را فرمودند که نفی بسیاری از روایات مناقب اهل بیت علیهم السلام وبی اعتبار دانستن بسیاری از کتب مناقب که در شان اهل بیت علیهم السلام نگاشته شده است. لذا در حیطه این مسائل تشابهات زیادی میان شیعه و سنی وجود دارد و عقاید آنان در مقابل وهابیت قرار گرفته است.

یعنی حتی همان فضایلی که برخی از اهل سنت در مورد اهل بیت قائل هستند هم وهابیت قائل نباشند و منکر آن باشند و خود این باعث می شود که وهابیت در مقابل اهل سنت قرار بگیرند.[/]

ملاصدرا;602073 نوشت:
«ما جاء لأحد من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم من الفضائل ما جاء لعلي بن أبي طالب رضي الله عنه»

این قول از باب عقیده مبنایی اهل سنت یعنی وحاکی الکفر لیس بکافر باطل هست ضمن اینکه افرادی بوده اند که مانند بریده خودشان اقرار می کردند بغض در بغض به مولا علی ع داشتند اما فضائل اقا را هم می گفتند پس نقل فضیلت به معنای عقیده نیست بلکه عقیده ان هست که شما بیان کنید و یا ترک یک مسئله نمایید که حنبل این کار را نموده علاوه بر اینکه توثیق نواصب چون عثمان بن حریز را نموده است لذا اینه مسائلی هست که ناصبی بودن ان را مرتفع می سازد ضمن اینکه علامه مجسلی قولی دارد که در ان حنبل می گوید شخصی سنی نمی شود مگر اینکه بغض به علی ع داشته باشد اینها مبانی هایی هست که موجوده اما کسی نمی گوید حنبل وهابی و یا ناصبی هست البته اینها در مقابل این سخن هست که بگویم ذهبی هم از دایره اهل سنت خارج است لذا اگر قرار باشد اینگونه هر کسی را از دایره اهل سنت خارج کنیم هیچ فرد سالمی باقی نخواهد ماند

بزگوار بنده هم نگفتم که مثلا وهابیت بهتر از اهل سنت هست سخن حقیر این بود که قبلا هم متذکر شدم ان پارامتر های برادر و استاد گرامی ما صدرا مختص فقط وهابیت نیست بلکه اهل سنت هم به ان در بعضی مورد اعتقاد دارند لذا نباید بگویم فقط وهابیت اینگونه است گرچه به عقیده من بین اهل سنت و وهابیت زیاد تفاوتی نیست چون دیوا رحاشا بلند هست همان گونه که اهل سنت می گوید ما حب اهل بیت داریمن وهابیت نیز چنین ادعایی را می توانند داشته باشند که دارند

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial] سلام

m@hdi;600568 نوشت:
با سلام

تضادهای وهابیت با تشیع در کجاست که آنها را کافر میدانند؟ آیا وهابیت با تسنن هم تضادی دارد؟ اگر دارد در چه مواردی؟ (تفسیر نمیخواهم فقط تضادها را بگویید با اندکی توضیح که چرا)

با تشکر

[=arial]در این که وهابیت اختلاف و تعارض با شیعه و سنی دارند هیچ شکی وجود ندارد و حتی شکی نیست که وهابیت دشمن شیعه و سنی هستند و همواره دستور به قتل شیعه وسنی داده و می دهند، و در هم اکنون داعش( دولت الیهودی فی العراق و الشام) را هم می بینید.

نه تنها نسب وهابیت به یهود می رسد بلکه عقیده وهابیت یک عقیده صهیونیسم است که منشا اسرائیلی دارد.

لذا اختلافات شیعه و سنی با وهابیت همان مطالبی است که خدواند متعال در قرآن در ذم یهود می گوید.

مطالب زیادی در این زمینه نیز وجود دارد، مثلا پدر معنوی وهابیت یعنی ابن تیمه ملعون می گوید خدای مو فر فری!

خب در تورات یهودی ها هم آمده است خدای مو فرفری![=arial]

[=arial]ابن تیمه در کتاب بیان التلبیس الجهمیه می گوید ابن عباس از رسول الله نقل می کند که:


[=arial]رأیت ربّی عزّ وجلّ، شابّ أمرد وفرده جعد قطط، فی روضه خضرا


[=arial]خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) …


[=arial]بیان التلبیس الجهمیه ج۷ص۲۹۰


[=arial]پناه بر خدا.

خب ببینید که این وهابیت ملعون یکسری احادیث جعلی را به نبی مکرم(ص) انتساب می دهند،

در حالی که شیعه و سنی معتقدند که خداوند بی همتاست و در آیه 11 سوره شوری آمده است لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ :

[=arial]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial]فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ ﴿۱۱﴾

[=arial]او آفريننده آسمانها و زمين است،و از جنس شما همسراني براي شما قرار داد، و جفتهائي از چهارپايان آفريد، و شما را به اين وسيله (به وسيله همسران) تكثير مي‏كند، همانند او چيزي نيست، و او شنوا و بينا است: (۱۱)

[=arial]در خصوص نسب آل سعود هم باید گفت که نسب این ها به یهودی های خیبر[=arial] می رسد:

[=arial]در کتاب معجم القبائل العرب می خوانیم:

"سعود:


المعروف ان آل سعود من المصاليخ، من المنابهة، من المواهب، من مسلم، من عنزة، منهم العائلة المالكة بالمملكة العربيةالسعودية.
(عشائر العراق للعزاوي ص 284)"


[=arial]ترجمه : معروف آ نست كه ال سعود از المصاليخ، ازالمنابهة، از المواهب، از مسلم ،از عنزة هستند

[=arial]معجم القبائل العرب، عمر رضا کحاله، چاپ موسسه رساله،ج2،ص521،ذیل واژه سعود.

سپس در شرح صحیح بخاری می خوانیم:

[=arial]قوله: (بخيبر)، وهو بلدة عنزة في جهة الشمال والشروق عن المدينة على نحو ست مراحل، وخيبر بلغة اليهود حصن. قوله: (فلما تبايعنا رجعت على عقبي)


خیبر شهر قبیله عنزه در شمال شرقی مدینه است

عمده القاری فی شرح صحیح بخاری،بدرالدین عینی،ج11،ص232.

یا مراجعه کنید به صبح الاعشی:


قال فی تقویم بلدان و هی بلده بنی عنزه من الیهود

خیبرشهر قبیله عنزه یهودیاست

صبح الاعشی،ج4،ص290

یعنی آل سعود نسبشون به همون یهودی هایی بر می گرده که تو خیبر بودند.

[=arial]این لینک روهم نگاه کنید:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=34



sayedali;602329 نوشت:
خب ببینید که این وهابیت ملعون یکسری احادیث جعلی را به نبی مکرم(ص) انتساب می دهند،

سلام علیکم و صلی الله علیک یا بن فاطمه، سید علی

برادر عزیز این ابن تیمیه ای که شما به ان می گوید وهابی و ملعون، او از اکابر و اعاظم اهل سنت هست کما اینکه ذهب در مورد او می گوید شیخ الاسلام

قبلا هم گفته ایم فرقی در بین وهابیت و اهل سنت نیست جز مسائلی کوچک

ضمن اینکه خود اهل سنت هم قائل به تجسیم هستند

شما که خودتان پیگیر برنامه های شبکه ولایت و همچنین کانال پالتاک هستید می دانید بسیار از علمای اهل سنت قائل بر تجسیم و تشبیه هستند

ويتردد على حمار في صورة شاب أمرد بشعر قطط وعليه تاج يلمع وفي رجليه نعلان من ذهب
و خدا سوار بر الاغ میشود در حالی که صورتش مانند جوانی است که هنوز ریش در نیاورده است و مو هایش فرفری و تاج نورانی برش و بر دو پایش کفشی از طلاست
تبيين كذب المفتري فيما نسب إلى الإمام أبي الحسن الأشعري ، ج 1 ص 311 ، اسم المؤلف: علي بن الحسن بن هبة الله بن عساكر الدمشقي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1404 ، الطبعة : الثالثة

sayedali;602329 نوشت:
شکی نیست که وهابیت دشمن شیعه و سنی هستند

مشکل اینجاست که اهل سنت هم با هم مشکل دارند و حکم تکفیر و قتل هم را صادر می کنند

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

montazer200;602483 نوشت:
رادر عزیز این ابن تیمیه ای که شما به ان می گوید وهابی و ملعون، او از اکابر و اعاظم اهل سنت هست کما اینکه ذهب در مورد او می گوید شیخ الاسلام

قبلا هم گفته ایم فرقی در بین وهابیت و اهل سنت نیست جز مسائلی کوچک

ضمن اینکه خود اهل سنت هم قائل به تجسیم هستند

شما که خودتان پیگیر برنامه های شبکه ولایت و همچنین کانال پالتاک هستید می دانید بسیار از علمای اهل سنت قائل بر تجسیم و تشبیه هستند

ويتردد على حمار في صورة شاب أمرد بشعر قطط وعليه تاج يلمع وفي رجليه نعلان من ذهب
و خدا سوار بر الاغ میشود در حالی که صورتش مانند جوانی است که هنوز ریش در نیاورده است و مو هایش فرفری و تاج نورانی برش و بر دو پایش کفشی از طلاست
تبيين كذب المفتري فيما نسب إلى الإمام أبي الحسن الأشعري ، ج 1 ص 311 ، اسم المؤلف: علي بن الحسن بن هبة الله بن عساكر الدمشقي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1404 ، الطبعة : الثالثة

[=arial][=arial]

این که وهابیت و اهل سنت را یکی بدانید صحیح نیست زیرا علی رقمی که خلاف گفته بزرگان اهل سنت است، خلاف اقوال علما شیعه نیز می باشد و تفرقه افکن است.

در مورد اون تجسیم و تشبیه که گفتید باید تحقیق و سوال کرد( استاد صدرا انشاء الله مطالبی درج نمایند) ولی علی ای حال انحراف در هر مذهبی وجود دارد، لذا نمی توان این مطالب را به یک مذهب ملحق کرد و وهابیت و اهل سنت را یکی دانست!

این سخنان یعنی همین تجسیم و تشبیه خلاف نص صریح قرآن است که شیعه و سنی در مورد آن اتفاق نظر دارند.

[=arial][=arial]هم چنین ، این سخنان یعنی تشبیه و تجسیم همان سخنان عبدالوهاب است که علمای اهل تسنن از او برائت کرده اند، لذا نمی توان این سخنان را به اهل سنت انتساب داد.

در خصوص ابن تیمه هم همین طور است ، زیرا صراحتا علما اهل سنت از او برائت کرده اند که در ذیل برای نمونه مطالبی را جهت مزید اطلاع درج می کنیم:

1.آقای علی جمعه می گوید وهابیت خوارج زمانه و سگ های جهنمی هستند.
[=arial]
2. ابن حجر عسقلانی در کتاب الدرر الکامنه مي‌گويد:

[=arial]
بعضي از افراد به ابن تيميه نسبت نفاق داده‌اند؛ به خاطر اينکه گفته است علي بن ابي طالب علیه السلام در 17 مورد خطا کرده و بر خلاف سنت عمل کرده است و همچنين گفته است:
[=arial] إنه كان مخذولا حيث ما توجه وإنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها وإنما قاتل للرئاسة لا للديانة


[=arial] علي هرکجا که‌ مي‌رفت غير از ذلت و خواري براي او چيز ديگري نبود، بارها تلاش کرد که خلافت را به دست گيرد؛ ولي نتوانست.
[=arial]
الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181


[=arial]ابن حجر عسقلاني‌ مي‌گويد: ابن تیمه به خاط‌ر این اهانت هایی که به حضرت امیرالمومنین(ع) دارد:

فألزموه بالنفاق لقوله صلى الله عليه وسلم ولا يبغضك إلا منافق

ابن تيميه منافق است؛ به خاطر سخني که پيغمبر اکرم(ص) فرمود

[=arial]الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181 و 182
[=arial]
اين حديث در صحيح مسلم هم آمده است که مي‌گويد:

لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ

صحيح مسلم، ج 1، ص 86


[=arial]3.غماري که از علماي بزرگ اردن است (30سال پیش فوت کرده است و از فارق التحصيلان دانشگاه الازهرمی باشد) گفته است :

ابن تيميه که در منهاج السنه گفته است علي بن ابي طالب(ع)انسان شوم و ذليل بوده است اين سخن فاجر و وقيحي است و اين نشانگر اين است که در قلب ابن تيميه کينه و عداوت علي بن ابي طالب(ع)است.

[=arial]

[=arial]وتلک کلمه فاجره تنبئ عما في قلب قائلها من حقد علي وصي النبي صلي الله عليه وسلم و اخيه کرم الله وجهه


[=arial]سمير الصالحين، ص 77

غماري فارق التحصيل دانشگاه الازهر‌ مي‌گويد:

قبح الله ابن تيميه وخذاه وجزاه بما يستحق وقد فعل الحمد لله

خدا ابن تيميه را زشت و خوار و ذليل کند و انچه مستحق اوست، خدا به او کيفر دهد و الحمد لله خداوند چنين کرده است و او را خوار و ذليل کرده است.

بعد‌ مي‌گويد:

اذ جعله امام کل ضال مضل بعده وجعل کتبه هاديا الي الضلال صار امام الضلاله في عصره

خداي عالم، ابن تيميه را پيشوا و امام تمام گمراهان و گمراه کنندگان بعد از خويش قرار داده است و کتاب‌هاي ابن تيميه عامل گمراهي است و هر کس به طرف کتاب‌هاي او روآورد، پيشواي گمراهي عصر خويش مي‌شود.

[=arial]البرهان الجلي، ص 53
[=arial]
[=arial]غماري‌ مي‌گويد:


[=arial] بل بلغت العداوه من ابن تيميه الي درجه المکابره فصرح بکل جراه ووقاحه ولوم ونذاله ونفاق وجهاله


[=arial]دشمني ابن تيميه با اهل البيت عليهم السلام، به يک مرحله‌اي رسيده است که جز زورگويي و انکار واضحات، چيز ديگري نيست.

[=arial]باز ايشان‌ مي‌گويد:


[=arial]ابن تيميه رأس المنافقين في عصره


[=arial]ابن تيميه سرکرده منافقين در عصر خودش بوده است.


[=arial]4.ابن عقيل يمني به صراحت‌ مي‌گويد :


[=arial]ابن تيميه شيخ النصب

[=arial]ابن تيميه استاد نصب و عداوت با اهل البيت(ع)است.

[=arial]تقوية الإيمان، سيد محمد بن عقيل العلوي، ص 101
[=arial]

[=arial]5.حسن بن فرهان مالکي که از علماي بزرگ عربستان سعودي و مالکي مذهب هستند و حتي او را سلفي هم‌ مي‌دانند، مي‌گويد:[=arial]
ابن تيميه را در عصر خودش به اتهام کينه علي محاکمه کردند، ايشان ناصبي بود نه منافق، آن کساني که گفتند ابن تيميه ناصبي است، حرف درستي زدند؛ چون ناصبي‌ها يک سر و گردن از منافقين بالاتر هستند.


[=arial]بعد ايشان‌ مي‌گويد:

ناصبي است؛ به خاطر اينکه گفته است علي براي رياست جنگيده است نه براي ديانت و اسلام علي به خاطر صغر سنش مشکوک است و با کمال بي‌حيايي گفته است تواتر اسلام معاويه و يزيد بن معاويه بزرگ‌تر از تواتر اسلام علي بن ابي طالب است.
[=arial]بايد گفت:
انا لله وانا اليه راجعون

[=arial]بعد ايشان‌ مي‌گويد:
اين حرف‌هايي که ابن تيميه زده است:

[=arial]ان لم تکن هذه الاقوال نصبا فليس في الدنيا نصب

[=arial]اگر اين سخنان ابن تيميه نصب نباشد؛ پس ما در دنيا نصب و ناصبي نداريم.

[=arial]6.يکي ديگر از علماي بزرگ الازهر، ابن عبد ربه فارق التحصيل الازهر‌ مي‌گويد:


[=arial]أن ابن تيمية هو الذي جمع شتات أقوال الخوارج وغيرهم من الملحدين ودونها رسائل

[=arial]ابن تيميه اقوال مختلف خوارج و لامذهب‌ها و بي‌دين‌ها را جمع کرده و به صورت کتاب درآورده و شاگردان ابن تيميه هم اين‌ها را به عنوان يک کتاب ديني از او منتشر کرده‌اند.
[=arial]

[=arial]فيض الوهاب، ج 1، ص 149


[=arial]7. آقاي صبيح از بزرگان مصري‌ مي‌گويد:
تمام مسلمان‌ها به پيغمبر و اهل بيت پيغمبر احترام‌ مي‌کردند تا در قرن هشتم ابن تيميه آمد:

[=arial]کان بينه وبين النبي واهل بيته ثارا
[=arial]ميان ابن تيميه و‌ ميان پيغمبر و اهل بيت خونخواهي است.


[=arial]پيغمبر و اهل بيت، پدر ابن تيميه را کشتند و گويا بين اهل بيت و ابن تيميه پدر کشتگي و عداوت وجود دارد.


[=arial]هرکجا به ويژگي‌هاي پيغمبر و يا ويژگي‌هاي اهل بيت عليهم السلام رسيده است، يا نفي کرده‌ و مي‌گويد: ‌اين‌ها دروغ است يا ارزش آن را پايين آورده است و يا تحريف کرده است که مثلا فلان روايتي که در فضيلت علي است، يک معناي ديگري دارد؛ مثل همان کسي که روايت انت مني بمنزله هارون من موسي را تحريف کرد و گفت:


[=arial]انت مني بمنزله قارون من موسي


[=arial]اين عقيده بزرگان اهل سنت نسبت به ابن تيميه است.

8.
[=arial]ابن حجر هيثمي - درباره ابن تيميه مي‏ گويد:

« وي کسي است که خداوند متعال ، او را خوار و گمراه و کور و کر و ذليلش کرد . صاحبان علم به اين مطلب تصريح نموده‏ اند».

[=arial black][=arial]الفتاوی الحدیثیه ص114[=arial]11.ابن حجر عسقلاني درکتاب درر کامنه مي نويسد که قضات اهل سنت در زمان ابن تيميه اعلام کردند :


[=arial]من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله .
[=arial]
هر كس معتقد به عقايد «ابن تيميّه» باشد، خون و مالش حلال است.

الدرر الكامنة: 1/147،

البدر الطالع: 1/67،

مرآة الجنان لليافعي، ج 2، ص 242.

9.ابن حجر مکي در کتابي که حتي بر عليه شيعه نوشته است ،وقتي به ابن تيميه مي رسد مي گويد :

ابن تيميّة عبد خذله اللّه، وأضلّه وأعماه، وأصمّه وأذلّه، وبذلك صرّح الأئمّة الذين بيّنوا فساد أحواله وكذب أقواله... وأهل عصرهم وغيرهم من الشافعيّة والمالكيّة والحنفيّة .

خدا اورا خوار و گمراه و كور و كر كرده است، و پيشوايان اهل سنّت و معاصرين وى از شافعيها، و مالكيها، و حنفيها، بر فساد افكار واقوال او تصريح دارند.

الفتاوى الحديثة: 86 .
[=arial]

[=arial]10.شوکانی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید:

" صرح محمد بن محمد البخاری الحنفی المتوفی سنه 841 بتبدیعه و تکفیره ثم صار یصرح فی مجلسه ان من اطلق القول علی ابن تیمیه انه شیخ الاسلام فهو بهذا الاطلاق کافر"

البدر الطالع ج 2 ص 260



sayedali;602832 نوشت:
و تفرقه افکن است.

سلام

حتما بعد از تهمت تفرقه افکن باید تهمت ضد ولایت فقیه را هم بشونیم؟

حضرت اقا می فرمایند اگر شخصی حرفی کارشناسانه بزند ربطی به ضد نظام و لایت فقیه ندارد

همین ابن تیمیعه که شما می فرمایید دارای تعدیل هایی هم هست بزگوار

ذهبی در تذکره الحفّاظ از وی چنین تعبیر می‌‌کند: «الشیخ الإمام العلّامه الحافظ الناقد(الفقیه) المجتهد المفسّر البارع شیخ الإسلام...»
تذکره الحفّاظ، ج4، ص196.

العلاّمة تقي الدين ابن تيمية
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 7 ص 150

شيخ الإسلام تقي الدين ابن تيمية رحمه الله
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 2 ص 247

العلامة تقي الدين ابن تيمية
حمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم الحراني ابن تيمية، الشيخ الإمام العالم العلامة المفسر الفقيه المجتهد الحافظ المحدث شيخ الإسلام نادرة العصر ذو التصانيف والذكاء والحافظة المفرطة تقي الدين أبو العباس ابن العالم المفتي شهاب الدين ابن الإمام شيخ الإسلام مجد الدين أبي البركات
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 2 ص 375

ما قبلا هم گفتیم در مذهب عامه جرح و تعدیل اصلا اصول و اساس ندارد، همین افراد هم عمربن خطاب را هم لعن می کنند و هم امام خود می دانند اصلا معلوم نیست چه کسی موثق هست و چه کسی مجروح و اگر قرار باشد جرحی عامل ضعف یک شخص باشد ائمه انها و خلفای انها وضعین ناگواری پیدا خواهند کرد

جناب طاهر

از ده موردی که در مورد وهابیت ذکر گردید تنها یک مورد یعنی مورد دوم با قران و عقل سلیم در تضاد است. جسمیت قائل شدن برای حضرت الله و کشتن دگراندیشان از دیگر ویژگیهای ضد قران وهابیت است.

احادیثی که در مناقب این و آن گفته می شود چه فایده ای برای دنیا و آخرت مسلمین دارد؟ جز اینکه باعث تفرقه و تشتت میان مسلمین می شود. ضمنا اکثر این احادیث جعلی است و پس از فرقه فرقه شدن امت واحده اسلامی توسط فرقه گرایان و برای برحق جلوه دادن خود جعل شده اند. مثلا این حدیث که من شهر علمم و علی درب آن است شان و مقام امام علی را پایین آورده است و اگر حدیث اینگونه جعل می شد که من شهر علمم و علی یکی از مناطق این شهر است باز بهتر بود.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

موحد;603130 نوشت:
از ده موردی که در مورد وهابیت ذکر گردید تنها یک مورد یعنی مورد دوم با قران و عقل سلیم در تضاد است. جسمیت قائل شدن برای حضرت الله و کشتن دگراندیشان از دیگر ویژگیهای ضد قران وهابیت است.

از گزینه سوم تا ششم پیرامون توسل و سفر برای زیارت و حرمت نگه داشتن قبور اهل بیت است.
که وهابیت این موارد فوق را بی اعتبار میداند و میگوید توسل حرام است.

به نظر شما موارد سه الی شش با قرآن و عقل در تضاد نیست!؟



لطفا ثابت بفرمایید که باقی موارد 1 و 3 الی 10 با قرآن در تضاد نیست.
[/]

جناب امام عاشق
جسد انسان قفسی است که دو سه روزه برای روح انسان ساخته شده است و پس از مرگ در معرض فنا و نابودی است و جسد همه انسانها از جمله پیامبران و بزرگان دین همین گونه است یعنی اینگونه نیست که جسد پیامبران دچار پوسیدگی و اضمحلال نشود و آن چه مهم است روح انسانهاست که پس از مرگ به عالم برزخ می رود و دیگر ارتباطش با این دنیا قطع می شود. مصریان باستان بر این باور بودند که اجساد بزرگان آنها روزی زنده می شود و از همین رو آنها را مومیایی کرده و در قبرشان وسایل زندگی و غذا قرار می دادند و این باوری است که البته به صورت ناقص به دین اسلام راه یافته است چرا که مسلمین بزرگان دینی خود را مومیایی نمی کنند و در قبر آنها وسایل زندگی و غذا قرار نمی دهند و مسلمین فعلی تصور می کنند که مرده پرستی منشا اسلامی دارد و اصلا عقلایی نیست امامی که بیش از هزار سال پیش از دنیا رفته است در کنار فبر خود کشیک بدهد تا برای زائرانش واسطه گری کند. برای کسب آکاهی در این خصوص به لینک زیر مراجعه فرمایید:
http://shia-online.ir/article.asp?id=24325

ضمنا برای هر کدام از موارد همانند توسل و شفاعت تاپیکهایی هست که می توانید در آنها نظراتتان را مطرح کنید تا بنده ثابت کنم که در اسلام و مذهب شیعه نه توسل جایز است و نه شفاعت مورد تایید قرار گرفته است و اینها بدعتهایی است که بعدا به دین راه یافته اند.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


موحد;603741 نوشت:
جناب امام عاشق
جسد انسان قفسی است که دو سه روزه برای روح انسان ساخته شده است و پس از مرگ در معرض فنا و نابودی است و جسد همه انسانها از جمله پیامبران و بزرگان دین همین گونه است یعنی اینگونه نیست که جسد پیامبران دچار پوسیدگی و اضمحلال نشود و آن چه مهم است روح انسانهاست که پس از مرگ به عالم برزخ می رود و دیگر ارتباطش با این دنیا قطع می شود. مصریان باستان بر این باور بودند که اجساد بزرگان آنها روزی زنده می شود و از همین رو آنها را مومیایی کرده و در قبرشان وسایل زندگی و غذا قرار می دادند و این باوری است که البته به صورت ناقص به دین اسلام راه یافته است چرا که مسلمین بزرگان دینی خود را مومیایی نمی کنند و در قبر آنها وسایل زندگی و غذا قرار نمی دهند و مسلمین فعلی تصور می کنند که مرده پرستی منشا اسلامی دارد و اصلا عقلایی نیست امامی که بیش از هزار سال پیش از دنیا رفته است در کنار فبر خود کشیک بدهد تا برای زائرانش واسطه گری کند. برای کسب آکاهی در این خصوص به لینک زیر مراجعه فرمایید:
http://shia-online.ir/article.asp?id=24325

ضمنا برای هر کدام از موارد همانند توسل و شفاعت تاپیکهایی هست که می توانید در آنها نظراتتان را مطرح کنید تا بنده ثابت کنم که در اسلام و مذهب شیعه نه توسل جایز است و نه شفاعت مورد تایید قرار گرفته است و اینها بدعتهایی است که بعدا به دین راه یافته اند.

ابتدا هرچند شک دارم آن سخنان ، سخنان خود جناب الهی قمشه ای باشد.اما پاسخی را آماده کرده ام.

اولا

در تمام تاپیکها ثابت شده است توسل جایز است.همانند زمانی که فرزندان یعقوب برای توبه آمده اند و به حضرت یعقوب متوسل شده اند تا برایشان شفاعت کند.اگر اینگونه توسل حرام بود پیغمبر خدا خودشان اعلام میکردند.
حضرت آدم به کلمات مقدس قسم خوردند و آنان را وصی قرار دادند و متوسل شدند تا خدا از عملش چشم بپوشد.

و هزار روایت قرآنی دیگر.....!


ثانیا

پیکر شهدا نمیپوسد. و اینکه شما ادعا میکنید پیکر پیغمبران بعد از مرگ فنا میشود و میمیرند خلاف آیات قرآن است.
زمانی که خداوند در قرآن میفرماید شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند در مقامی بالاتر پیغمبران(ع) و بازهم بالاتر امامان(ع) وجود دارند.
آیه 169 سوره آل عمران و دیگر آیات قرآن.
درضمن شما اگر تاریخ را درست بخوانید و یا درست میخوانید یک نکته زیبا جالب بود و آن هم اینکه زمانی که شاه اسماعیل صفوی دستور به نبش قبر حضرت حر داد.زمانی که نبش قبر تمام شد پیکر حر سالم بود و دستمالی که امام حسین(ع) بر سر حر بسته بود هم سالم بود. تاریخ را نیمتوانید منکر شوید.

مکان خیلی از امازاده ها خراب شده بود و هنگام بازسازی وقتی با بی احتیاطی و بعضا مقرضانه قبر مطهر امامزادگان خراب میشد با پیکر سالم برخورد میکردند. افرادی که بین 1200 الی 900 سال پیش دفن شده بودند.

نبش قبر حجربن عدی توسط داعشی ها لعنت الله و هزار اتفاق دیگر که رخ داد.

درضمن فراعنه توسط افراد مومیایی میشد با تفکرات ناقص بشر. اما سالم ماندن پیکر امامان(ع) ، انبیاء(ع) و شهدا توسط قدرت خداوند سالم نگه داشته میشوند.بدترین قیاسی مع الفارقی که شخصی میتواند انجام دهد این است که قدرت بی انتهای خداوند را با قدرت یک بشر فنی پذیر تطبیق دهد.

ثالثا

اینکه باید قبر معصومین را زیارت کرد احادیث خود امامان (ع) است.
و اینکه روایات بسیاری وجود دارد که اگر پدر و مادرتان از دنیا رفته اند باید به سر مزارشان بروید.که این عمل هم به نفع میت است و هم به نفع خود ما.
اگر خواستید می توانم احادیث مربوط به این موضوع را هم ارائه دهم.


رابعا

و اینکه نه تنها امامان(ع) و پیغمبران(ع) با این دنیا در ارتباط هستند بلکه شهدا هم در ارتباط هستند.
البته این موضوع ربطی به این تاپیک ندارد.و اگر وقتم به بنده اجازه دهد در تاپکی مجزا ثابت میکنم تمام معصومین(ع) با دنیای ماده در ارتباط هستند.


در پایان :

دوست گرامی مرده پرستی با زیارت قبور معصومین(ع) جهت توسل فرق میکند.
هیچ کس حسین(ع) پرستی نمیکند. زیارت قبر امام حسین(ع) فقط دو دلیل دارد.
دلیل اول نزدیک شدن به راه و سیره حسینی.
دلیل دوم توسل و شافع قرار دادن معصوم(ع) نزد خدا برای گشایش در کارها.

و میتونم ثابت کنم کشورهای که این فرهنگ اسلامی را ندارند روز به روز به زوال فرهنگی و اخلاقی نزدیک تر میشوند.
روز به روز بر افسردگی جامعه افزوده میشود.
نبود اعتقاد به معصومین(ع) باعث پدید امدن فرقه های زیر زمین میشود.
و.................!

ما در هشت سال جنگ بخاطر توسل به معصومین(ع) پیروز شدیم.بخاطر داشتن امام رضا(ع) پیروز شدیم.و ..........![/]

جناب امام عشق
مطالب بسیاری را مطرح فرموده اید که حتی یک موردش هم صحت ندارد ولی همانگونه که عرض کردم هر کدام باید در تاپیکهای مربوط مورد بحث قرار گیرد. عجالتا دیشب سریال پرده نشین را تماشا می کردم که یکی از هنرپیشه ها که نقش یک روحانی را بازی می کرد گفت که اولین قطره خون شهید که به زمین می ریزد خدا همه گناهان او را می بخشد الا حق الناس. پسران یعقوب به پدر خود جفا کرده بودند و مادامیکه یعقوب از سر تقصیرات آنها نمی گذشت خداوند نیز آنها را مورد بخشش قرار نمی دادند. استغفار یعقوب برای پسرانش این پیام را دارد که خدایا من از سر تقصیرات آنها گذشتم تو نیز بگذر. فراموش نکنید که یعقوب قبل از مرگش این کار را کرده بود نه پس از مرگش.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


موحد;603878 نوشت:
جناب امام عشق
مطالب بسیاری را مطرح فرموده اید که حتی یک موردش هم صحت ندارد ولی همانگونه که عرض کردم هر کدام باید در تاپیکهای مربوط مورد بحث قرار گیرد. عجالتا دیشب سریال پرده نشین را تماشا می کردم که یکی از هنرپیشه ها که نقش یک روحانی را بازی می کرد گفت که اولین قطره خون شهید که به زمین می ریزد خدا همه گناهان او را می بخشد الا حق الناس. پسران یعقوب به پدر خود جفا کرده بودند و مادامیکه یعقوب از سر تقصیرات آنها نمی گذشت خداوند نیز آنها را مورد بخشش قرار نمی دادند. استغفار یعقوب برای پسرانش این پیام را دارد که خدایا من از سر تقصیرات آنها گذشتم تو نیز بگذر. فراموش نکنید که یعقوب قبل از مرگش این کار را کرده بود نه پس از مرگش.

ابتدا میخواهم بدانم دین و مذهب شما چیست!؟؟
مسلمان هستید یا خیر؟
اگر مسلمان هستید ، شیعه هستید یا سنی.

اگر سنی هستید بگویید با کتاب خودتان پاسخ دهم.
اگر شیعه هستید که باید به احادیث معصومین(ع) احترام بگذارید.


جالبه تاریخ که گفته است شاه اسماعیل قبر حضرت حر را شکافت صحت ندارد!
( در این رابطه می توانید به کتاب کرامات صالحین نوشته مرحوم محمد شریف رازی مراجعه کنید) البته اگر به دنبال حقیقت هستید و اهل مطالعه.

یا داعشیان لعنت الله که قبر حجربن عدی را نبش قبر کردند و پیکر سالم بود صحت ندارد. ( لابد این موضوع را هم نمیدانستید!!؟)

یا زمانی که امام زاده آل کیا که پنج سال پیش در شهرستان سوادکوه نبش قبر شد و جنازه اش سالم بود صحت ندارد. ( به سازمان اوقاف مراجعه کنید)

یا آیه قرآن (ایه 169 سوره ال عمران ) که از زنده بودن شهدا سخن گفته است صحت ندارد. گویا شما از قران بیشتر میفهمید!؟؟ همینگونه است!؟؟؟



پیرامون فرزندان یعقوب.
از شخصی که مطالعه درست و عمیقی بر قرآن ندارد این سخنان به دور نیست.
اولا فرزندان حضرت یعقوب(ع) فقط به پدر خود جفا نکرده اند. بلکه به حضرت یوسف هم جفا کرده اند.
و فقط به این دو جفا نکرده اند ، بلکه به خدا هم جفا کرده اند بخاطر اینکه پیغمبر خدا را در چاه انداختند.
و این دلیل که حضرت یوسف را در چاه انداختند فقط بخاطر حسادت به توجه بیشتر پدر نبود.
بلکه بخاطر این بود که در نبود حضرت یوسف(ع) یکی از آنها جانشین پدر شوند.همان کاری که قابیل با هابیل کرد.
تنها فرق ماجرا این بود که قابیل برادرش را کشت و اینان برادرشان را نکشتند.
درضمن سخن شما کاملا غلط است.آنها باید از خدا طلب بخشش میکردند نه از پدر.و در پایان پدر را واسطه قرار دادند.
و با عرض معذرت خون شهیدان ربطی به داستان پسران حضرت یعقوب نداشت.
زیرا جرم پسران حضرت یعقوب(ع) هم حق الناس بود و هم حق الله.و آنها برای حق الله هم توبه نکردند و به پدر متوسل شدند و او را شافع قرار دادند.

به نظر بنده بهتره قرآن را درست و با دقت و تامل بیشتری بخوانید.


قسم خوردن حضرت آدم به کلمات مقدس را چگونه میخواهید ماست مالی کنید!؟؟؟

پیرامون زیارت قبور از امامان شیعه(ع) انقدر حدیث معتبر وجود دارد که احدی نمیتواند آنها را انکار کند.
بنده فقط دو لینک ارائه میدهم پیرامون احادیث برای زیارت قبر امام حسین(ع)

ثواب زیارت امام حسین(ع)

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=195123

آثار زیارت امام حسین(ع)

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=173951[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

پیرامون حضرت حر. روایت ذیل هم موجود است.


در کتاب‌ «تنقیح‌ المَقال‌» مامَقانی‌ نقل‌ می کند از حائری‌ از سیّد نعمه‌ الله‌ جزائری‌ در کتاب‌ «أنوار نعمانیّه‌» که‌ او میگوید: ‎ جماعتی‌ از مردمان‌ معتمد و موثّق‌ برای‌ من‌ نقل‌ کردند که‌ چون‌ شاه‌ إسمعیل‌ بغداد را به‌ تصرّف‌ خود درآورد برای‌ زیارت‌ قبر حضرت‌ سیّد الشهداء(ع) به‌ کربلا آمد و چون‌ از بعضی‌ از مردم‌ شنیده‌ بود که‌ به‌ حرّبن‌ یزید ریاحی‌ طعن‌ میم‌ زنند، به‌ سمت‌ قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش‌ کنند. چون‌ قبر حرّ را نبش‌ کردند، دیدند که‌ به‌ همان‌ هیئت‌ و کیفیّتی‌ که‌ کشته‌ شده‌ است‌ خوابیده‌ است‌، و بر سر او دستمالی‌ دیدند که‌ با آن‌ سر حرّ بسته‌ شده‌ بود.
شاه‌ اسماعیل‌ در کتب‌ تاریخی خوانده‌ بود که‌ در واقعه‌ کربلا که‌ سر حرّ مورد اصابت‌ قرار گرفت‌ و حضرت سید الشهدا(ع) دستمال‌ خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان‌ دستمال‌ دفن‌ شده‌ است‌، برای‌ باز کردن‌ و برداشتن‌ دستمال‌ تصمیم‌ گرفت‌. چون‌ آن‌ دستمال‌ را باز کردند خون‌ از سر حرّ جاری‌ شد و چون‌ دستمال‌ را بستند خون‌ باز ایستاد و چون‌ دوباره‌ باز کردند خون‌ جاری‌ شد. و هر چه‌ کردند که‌ بتوانند آن‌ خون‌ را به‌ غیر از همان‌ دستمال‌ بندبیاورند و از جریانش‌ جلوگیری‌ کنند میسّر نشد. و از اینجا دانستند که‌ این‌ قضیّه‌ موهبت‌ الهی‌ است‌ که‌ نصیب‌ حرّ شده‌ است‌. شاه‌ إسمعیل‌ دستور داد قبّه‌ای‌ بر مزار او بنا کردند و خادمی‌ را بر آن‌ گماشت‌ تا آن‌ بقعه‌ را خدمت‌ کند.[/]

جناب امام عشق
1. درست است که بنده مطالعه درست و عمیقی بر قران ندارم ولی این سعادت نصیب بنده شده است که با جنابعالی که مطالعه درست و عمیقی بر قران دارید مباحثه کنم تا انشاء الله از این طریق شناخت بنده از قران بیشتر شود.

2. بنده مسلمان هستم و کسی که مسلمان باشد زیبنده نیست که از پسوند غیر لازم شیعه یا سنی استفاده کند.

3. در واژگان قرانی به کسی که در راه الله کشته شده باشد شهید اطلاق نمی شود و ضمنا کسانی که در راه الله کشته شده اند دیگر زنده نیستند چون کشته شده اند.

4. قسم خوردن آدم به کلمات مقدس در کجای قران مطرح شده است؟

5. بهتر است که شما به احکام قران عمل کنید که در این صورت دیگر وقتی پیدا نخواهید کرد که به بدعتها از جمله زیارت قبور بپردازید.

اعوذ بالله من نفسی
بسم الله الرحمن الرحیم

موحد;604417 نوشت:
بنده مسلمان هستم و کسی که مسلمان باشد زیبنده نیست که از پسوند غیر لازم شیعه یا سنی استفاده کند.

اتفاقا اینکه یک شخص بگویید بنده مسلمان هستم دلیل بر مسلمان بودن او نیست و مسلمانی حتما باید درونی باشد. (این سخنم را بخاطر آیات 13 الی 20 سوره بقره گفته ام)طبق همین ایات ما وهابیت ، بهائیت ، سلفی ها و دیگر فرقه های ضاله را مسلمان نمیدانیم بلکه آنان را کافر و نجس میدانیم.

دوم اینکه این امر مهم است افراد از اهل تسنن هستند یا از اهل شیعه.
زیرا اهل تسنن بعضی از روایاتهای شیعه را قبول ندارند و شیعیان بعضی از روایات اهل تسنن را.
لذا برای پاسخگویی بهتر لازم است تا مشخص شود از کدام مذهب هستید تا پاسخ از افراد مورد اعتماد همان مذهب داده شود.

موحد;604417 نوشت:
ضمنا کسانی که در راه الله کشته شده اند دیگر زنده نیستند چون کشته شده اند.

سخن شما خلاف آیه قرآن است.

آیه 169 سوره بقره:

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.


دوست گرامی همین آیه اثبات میکند که شهدا یا همان کشته شدگان در راه خدا با عالم ماده در ارتباط هستند.

موحد;604417 نوشت:
قسم خوردن آدم به کلمات مقدس در کجای قران مطرح شده است؟

آیه 37 سوره بقره.

موحد;604417 نوشت:
بهتر است که شما به احکام قران عمل کنید که در این صورت دیگر وقتی پیدا نخواهید کرد که به بدعتها از جمله زیارت قبور بپردازید.

دوست گرامی بنده دینم اسلام و مذهبم شیعه است.
کسانی را که بنده به عنوان امام و پیشوا قبول دارم. به بنده گفته اند حتما باید به زیارت اهل قبور بروید.
کسانی را که بنده قبول دارم سخنشان ، سخن حق است به بنده گفتند باید به زیارت اهل قبور بروید.
بنده دو لینک ارسال کردم ، اما گویا شما فرصت پیدا نکرده اید مطالعه بفرمایید. و شاید هم احساس کرده اید ارزش خواندن ندارد!

یک سوال دیگر از جنابتان دارم.
یک شبهه ای برای بنده از بیاناتتان به وجود آمده است که میخواهم بدانم نظر باطنی شما چیست!؟

شما در پست اولتان فرموده اید.

موحد;603130 نوشت:
تنها یک مورد یعنی مورد دوم با قران و عقل سلیم در تضاد است.


به نظر شما آیا مورد نهم که گفته شده است.

صدرا;601550 نوشت:
9) متهم نمودن تمام فرق اسلامی به خصوص تصوف به بدعت و شرک و تکفیر گسترده ی مسلمانان.

با قرآن در تضاد نیست!؟

آیا شما بر این باورید که این سخن وهابیت که میگویند تمام فرق اسلامی(شیعه و سنی و ...) به جز خودشان مشرک هستند درست است!؟

و یک سوال دیگر به نظر شما اعمال فرقه ضاله وهابیت ( تکفیری ، سلفی ) بدعت در دین نیست!؟

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

montazer200;603060 نوشت:
سلام

حتما بعد از تهمت تفرقه افکن باید تهمت ضد ولایت فقیه را هم بشونیم؟

حضرت اقا می فرمایند اگر شخصی حرفی کارشناسانه بزند ربطی به ضد نظام و لایت فقیه ندارد

[=arial]دوست عزیز من هیچ تهمتی به شما نزدم

لطفا این حرف ها را نزنید....این طور جبهه گرفتن صحیح نیست.

من بسیار محترمانه خدمت شما گفتم که این سخنان شما صحیح نیست...من کجا به شما تهمت زدم ، سخنان من را مجددا مرور کنید:

sayedali;602832 نوشت:
این که وهابیت و اهل سنت را یکی بدانید صحیح نیست زیرا علی رقمی که خلاف گفته بزرگان اهل سنت است، خلاف اقوال علما شیعه نیز می باشد و تفرقه افکن است.
[=arial]

من محترمانه شما را امر به معروف و نهی از منکر نمودم و تذکر دادم خدمت شما....نتیجه حرف های شما را طبق اقوال علما شیعه و علمای اهل سنت گفتم .

من که به شما نگفتم تفرقه انداز.....من نتیجه سخن شما را گفتم که اشتباه است و سبب تفرقه می شودو عالمانه و کارشناسی نیست.

[=arial]از کی تا حالا امر به معروف و نهی از منکر کردن می شود تهمت و .... !

[=arial]من که کاملا محترمانه صحبت کردم ....اما شما چنین برداشتی کردید!...جای تعجب است..
[=arial]
حرف من این بود که اگر بخواهید مثلا یک انحرافی را به یک مذهب بچسبانید عالمانه و صحیح نیست ....

لذا طبق منطق شما کل انحرافات مذاهب را باید به آن مذاهب چسباند.....که این شیوه صحیح نیست.

شما فقط سخنان ذهبی را دیده اید...

اما نه سخنان ابن حجر را می بینیدو نه علمای دیگرشان که من در پست خودم از ده ها تن عالم اهل سنت سخنانی را راجع به این مسئله آوردم و مجددا جهت یاد آوری ملاحظه کنید:


sayedali;602832 نوشت:
1.آقای علی جمعه می گوید وهابیت خوارج زمانه و سگ های جهنمی هستند.

2. ابن حجر عسقلانی در کتاب الدرر الکامنه مي‌گويد:

بعضي از افراد به ابن تيميه نسبت نفاق داده‌اند؛ به خاطر اينکه گفته است علي بن ابي طالب علیه السلام در 17 مورد خطا کرده و بر خلاف سنت عمل کرده است و همچنين گفته است: إنه كان مخذولا حيث ما توجه وإنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها وإنما قاتل للرئاسة لا للديانة

علي هرکجا که‌ مي‌رفت غير از ذلت و خواري براي او چيز ديگري نبود، بارها تلاش کرد که خلافت را به دست گيرد؛ ولي نتوانست.

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181

ابن حجر عسقلاني‌ مي‌گويد: ابن تیمه به خاط‌ر این اهانت هایی که به حضرت امیرالمومنین(ع) دارد:

فألزموه بالنفاق لقوله صلى الله عليه وسلم ولا يبغضك إلا منافق

ابن تيميه منافق است؛ به خاطر سخني که پيغمبر اکرم(ص) فرمود

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181 و 182

اين حديث در صحيح مسلم هم آمده است که مي‌گويد:

لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ

صحيح مسلم، ج 1، ص 86

3.غماري که از علماي بزرگ اردن است (30سال پیش فوت کرده است و از فارق التحصيلان دانشگاه الازهرمی باشد) گفته است :

ابن تيميه که در منهاج السنه گفته است علي بن ابي طالب(ع)انسان شوم و ذليل بوده است اين سخن فاجر و وقيحي است و اين نشانگر اين است که در قلب ابن تيميه کينه و عداوت علي بن ابي طالب(ع)است.

وتلک کلمه فاجره تنبئ عما في قلب قائلها من حقد علي وصي النبي صلي الله عليه وسلم و اخيه کرم الله وجهه

سمير الصالحين، ص 77

غماري فارق التحصيل دانشگاه الازهر‌ مي‌گويد:

قبح الله ابن تيميه وخذاه وجزاه بما يستحق وقد فعل الحمد لله

خدا ابن تيميه را زشت و خوار و ذليل کند و انچه مستحق اوست، خدا به او کيفر دهد و الحمد لله خداوند چنين کرده است و او را خوار و ذليل کرده است.

بعد‌ مي‌گويد:

اذ جعله امام کل ضال مضل بعده وجعل کتبه هاديا الي الضلال صار امام الضلاله في عصره

خداي عالم، ابن تيميه را پيشوا و امام تمام گمراهان و گمراه کنندگان بعد از خويش قرار داده است و کتاب‌هاي ابن تيميه عامل گمراهي است و هر کس به طرف کتاب‌هاي او روآورد، پيشواي گمراهي عصر خويش مي‌شود.

البرهان الجلي، ص 53

غماري‌ مي‌گويد:

بل بلغت العداوه من ابن تيميه الي درجه المکابره فصرح بکل جراه ووقاحه ولوم ونذاله ونفاق وجهاله

دشمني ابن تيميه با اهل البيت عليهم السلام، به يک مرحله‌اي رسيده است که جز زورگويي و انکار واضحات، چيز ديگري نيست.

باز ايشان‌ مي‌گويد:

ابن تيميه رأس المنافقين في عصره

ابن تيميه سرکرده منافقين در عصر خودش بوده است.

4.ابن عقيل يمني به صراحت‌ مي‌گويد :

ابن تيميه شيخ النصب

ابن تيميه استاد نصب و عداوت با اهل البيت(ع)است.

تقوية الإيمان، سيد محمد بن عقيل العلوي، ص 101

5.حسن بن فرهان مالکي که از علماي بزرگ عربستان سعودي و مالکي مذهب هستند و حتي او را سلفي هم‌ مي‌دانند، مي‌گويد:
ابن تيميه را در عصر خودش به اتهام کينه علي محاکمه کردند، ايشان ناصبي بود نه منافق، آن کساني که گفتند ابن تيميه ناصبي است، حرف درستي زدند؛ چون ناصبي‌ها يک سر و گردن از منافقين بالاتر هستند.

بعد ايشان‌ مي‌گويد:

ناصبي است؛ به خاطر اينکه گفته است علي براي رياست جنگيده است نه براي ديانت و اسلام علي به خاطر صغر سنش مشکوک است و با کمال بي‌حيايي گفته است تواتر اسلام معاويه و يزيد بن معاويه بزرگ‌تر از تواتر اسلام علي بن ابي طالب است.
بايد گفت:
انا لله وانا اليه راجعون

بعد ايشان‌ مي‌گويد:
اين حرف‌هايي که ابن تيميه زده است:

ان لم تکن هذه الاقوال نصبا فليس في الدنيا نصب

اگر اين سخنان ابن تيميه نصب نباشد؛ پس ما در دنيا نصب و ناصبي نداريم.

6.يکي ديگر از علماي بزرگ الازهر، ابن عبد ربه فارق التحصيل الازهر‌ مي‌گويد:

أن ابن تيمية هو الذي جمع شتات أقوال الخوارج وغيرهم من الملحدين ودونها رسائل

ابن تيميه اقوال مختلف خوارج و لامذهب‌ها و بي‌دين‌ها را جمع کرده و به صورت کتاب درآورده و شاگردان ابن تيميه هم اين‌ها را به عنوان يک کتاب ديني از او منتشر کرده‌اند.

فيض الوهاب، ج 1، ص 149

7. آقاي صبيح از بزرگان مصري‌ مي‌گويد:
تمام مسلمان‌ها به پيغمبر و اهل بيت پيغمبر احترام‌ مي‌کردند تا در قرن هشتم ابن تيميه آمد:

کان بينه وبين النبي واهل بيته ثارا
ميان ابن تيميه و‌ ميان پيغمبر و اهل بيت خونخواهي است.

پيغمبر و اهل بيت، پدر ابن تيميه را کشتند و گويا بين اهل بيت و ابن تيميه پدر کشتگي و عداوت وجود دارد.

هرکجا به ويژگي‌هاي پيغمبر و يا ويژگي‌هاي اهل بيت عليهم السلام رسيده است، يا نفي کرده‌ و مي‌گويد: ‌اين‌ها دروغ است يا ارزش آن را پايين آورده است و يا تحريف کرده است که مثلا فلان روايتي که در فضيلت علي است، يک معناي ديگري دارد؛ مثل همان کسي که روايت انت مني بمنزله هارون من موسي را تحريف کرد و گفت:

انت مني بمنزله قارون من موسي

اين عقيده بزرگان اهل سنت نسبت به ابن تيميه است.

8.ابن حجر هيثمي - درباره ابن تيميه مي‏ گويد:

« وي کسي است که خداوند متعال ، او را خوار و گمراه و کور و کر و ذليلش کرد . صاحبان علم به اين مطلب تصريح نموده‏ اند».

الفتاوی الحدیثیه ص11411.ابن حجر عسقلاني درکتاب درر کامنه مي نويسد که قضات اهل سنت در زمان ابن تيميه اعلام کردند :

من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله .

هر كس معتقد به عقايد «ابن تيميّه» باشد، خون و مالش حلال است.

الدرر الكامنة: 1/147،

البدر الطالع: 1/67،

مرآة الجنان لليافعي، ج 2، ص 242.

9.ابن حجر مکي در کتابي که حتي بر عليه شيعه نوشته است ،وقتي به ابن تيميه مي رسد مي گويد :

ابن تيميّة عبد خذله اللّه، وأضلّه وأعماه، وأصمّه وأذلّه، وبذلك صرّح الأئمّة الذين بيّنوا فساد أحواله وكذب أقواله... وأهل عصرهم وغيرهم من الشافعيّة والمالكيّة والحنفيّة .

خدا اورا خوار و گمراه و كور و كر كرده است، و پيشوايان اهل سنّت و معاصرين وى از شافعيها، و مالكيها، و حنفيها، بر فساد افكار واقوال او تصريح دارند.

الفتاوى الحديثة: 86 .

10.شوکانی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید:

" صرح محمد بن محمد البخاری الحنفی المتوفی سنه 841 بتبدیعه و تکفیره ثم صار یصرح فی مجلسه ان من اطلق القول علی ابن تیمیه انه شیخ الاسلام فهو بهذا الاطلاق کافر"

البدر الطالع ج 2 ص 260

[=arial]

حرف من این است که این طور بحث کردن شما علمی نیست.

یعنی این که هر چه انحراف در مذاهب پیدا شود را چسباند به مذاهب وفقط سخن ذهبی را دید ولی سخن علمای دیگر آن مذهب را کنار گذاشت!

این شیوه که صحیح نیست.


montazer200;603060 نوشت:
ذهبی در تذکره الحفّاظ از وی چنین تعبیر می‌‌کند: «الشیخ الإمام العلّامه الحافظ الناقد(الفقیه) المجتهد المفسّر البارع شیخ الإسلام...»
تذکره الحفّاظ، ج4، ص196.

العلاّمة تقي الدين ابن تيمية
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 7 ص 150

شيخ الإسلام تقي الدين ابن تيمية رحمه الله
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 2 ص 247

العلامة تقي الدين ابن تيمية
حمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم الحراني ابن تيمية، الشيخ الإمام العالم العلامة المفسر الفقيه المجتهد الحافظ المحدث شيخ الإسلام نادرة العصر ذو التصانيف والذكاء والحافظة المفرطة تقي الدين أبو العباس ابن العالم المفتي شهاب الدين ابن الإمام شيخ الإسلام مجد الدين أبي البركات
الكتاب : الوافي بالوفيات ج 2 ص 375

ما قبلا هم گفتیم در مذهب عامه جرح و تعدیل اصلا اصول و اساس ندارد، همین افراد هم عمربن خطاب را هم لعن می کنند و هم امام خود می دانند اصلا معلوم نیست چه کسی موثق هست و چه کسی مجروح و اگر قرار باشد جرحی عامل ضعف یک شخص باشد ائمه انها و خلفای انها وضعین ناگواری پیدا خواهند کرد

[=arial][=arial]ابن تيميه پيرو مذهب حنبلي بوده اما در عمل در بسياري از عقايد از اين مذهب جدا شده است .

اما ذهبي در ابتدا شافعي مذهب بوده و از نزد علماي زيادي علوم را فرا گرفته ولي در اواخر به ابن تيميه گرايش پيدا كرده است از اين جهت در كتابهايش از ابن تيميه به اين لقب

[=arial]( شیخ الاسلام که می فرمایید) یاد کرده است[=arial].

[=arial][=arial]در نتيجه ابن تيميه به خاطر عقايد خرافي اش، اهل سنت او را از خودشان نمي دانند بلكه زنديق و كافر گفته اند و در رد نظريات وي كتابها نوشته اند.

براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه فرماييد:

http://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%B0%D9%87%D8%A8%D9%8A

[=arial][=arial]ما براي اين كه نشان دهيم ابن تيميه رهبري فكري يك عقيده به نام وهابيت است لازم است تفكرات و عقيده او را براي شما شرح دهيم و ببينيم آيا اين عقايد با عقايد اهل سنت مطابقت دارد يانه؟


[=arial]اساسي‌ترين اشكالي كه علماء اهل سنت نسبت به افكار إبن‌تيميه دارند،[=arial]عمدتاً در 3 محور است:


[=arial]1. انحراف إبن‌تيميه در توحيد، مانند تجسيم خداوند


[=arial]2. انحراف إبن‌تيميه در نبوت، مانند حرمت توسل و إستغاثه به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و حرمت زيارت قبر ايشان


[=arial]3. مخالفت إبن‌تيميه با أمير المؤمنين (عليه السلام)


[=arial]علماء شيعه بيش از علماء اهل سنت، إبن‌تيميه را در محور سوم مورد نقد و بررسي قرار داده‌اند.

آقاي إبن حجر عسقلاني ـ حافظ علي الإطلاق نزد اهل سنت ـ در كتاب الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة مي‌گويد:


[=arial]و افترق الناس فيه - أي في ابن تيمية – شيعا:
[=arial]فمنهم من نسبه إلى التجسيم، لما ذكر في العقيدة الحموية و الواسطية و غيرهما من ذلك كقوله: إن اليد و القدم و الساق و الوجه صفات حقيقية لله و أنه مستو على العرش بذاته.
[=arial]و منهم من ينسبه إلي الزندقه لقوله: النبي (صلى الله عليه و سلم) لا يستغاث به و أن في ذلك تنقيصا و منعا من تعظيم النبي (صلى الله عليه و سلم).
[=arial]و منهم من ينسبه إلى النفاق، لقوله في علي ما تقدم ـ أي قضية أنه أخطأ في سبعة عشر شيئا ـ و لقوله: إنه ـ أي علي ـ كان مخذولا حيثما توجه و أنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها و إنما قاتل للرئاسة لا للديانة و لقوله: إنه كان يحب الرئاسة و لقوله: أسلم أبو بكر شيخا يدري ما يقول و علي أسلم صبيا و الصبي لا يصح إسلامه و بكلامه في قصة خطبة بنت أبي جهل و أن عليا مات و ما نسيها. فإنه شنع في ذلك، فألزموه بالنفاق، لقوله صلى الله عليه و سلم: و لا يبغضك إلا منافق.


[=arial]مردم ـ صاحب‌نظران ـ درباره ابن‌تيميه، چند دسته شدند:
[=arial]گروهي او را به مجسِّمه مي‌دانند. يعني خدا را داراي دست و پا و ساق و صورت مي‌داند و قائل است خداوند روي عرش نشسته است.
[=arial]گروهي او را زنديق و ملحد مي‌دانند. چون نسبت به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) جسارت كرده و مقام حضرت را پايين آورده است و مي‌گويد: توسل به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بدعت و حرام است.
[=arial]گروهي او را منافق مي‌دانند؛ چون مي‌گويد علي در 17 جا خطا کرده است که مخالف با نصّ کتاب خدا است؛ چون ابن تیمه مي‌گويد: علي، مرد ذليلي بود و بارها براي به دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولي نتوانست؛ او براي رياست مي‌جنگيد، نه براي ديانت؛ او رياست را دوست داشت. وقتي ابوبکر مسلمان شد، مي‌فهميد که اسلام چيست؛ ولي وقتي علي مسلمان شد، کودک بود و اسلام کودک صحيح نيست و ... .
[=arial]مسلمانان عصر إبن‌تيميه گفتند: او منافق است، چون پيامبر (صلي الله عليه و سلم) نسبت به علي گفته است: جز منافق، کسي تو را دشمن نمي‌دارد.


[=arial]الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج1، ص154


[=arial]آقاي سبكي ـ از شخصيت‌هاي بلندآوازه اهل سنت و معاصر إبن‌تيميه و متوفاي 756 هجري ـ در اين زمينه مفصل سخن گفته و مي‌گويد:


[=arial]قد أحدث ابن تيمية ما أحدث في أصول العقائد و نقض من دعائم الإسلام الأركان و المعاقد، بعد أن كان متسترا بتبعية الكتاب و السنة، مظهرا أنه داع إلى الحق هاد إلى الجنة، فخرج عن الإتباع إلى الإبتداع و شذ عن جماعة المسلمين بمخالفة الإجماع و قال بما يقتضي الجسمية و التراكيب في الذات المقدسة و بأن الافتقار إلى الجزء ليس بمحال و قال بحلول الحوادث بذات الله تعالى و أن القرآن محدث تكلم الله به بعد أن لم يكن و أنه يتكلم و يسكت و يحدث في ذاته الإرادات بحسب المخلوقات و تعدى في ذلك إلى إستلزام قدم العالم بالقول بأنه لا أول للمخلوقات، فقال بحوادث لا أول لها فأثبت الصفة القديمة حادثة و المخلوق الحادث قديما و لم يجمع أحد هذين القولين في ملة من الملل و لا نحلة من النحل فلم يدخل في فرقة من الفرق الثلاث و السبعين التي إفترقت عليها الأمة.


[=arial]إبن تيميه بدعت‌هايي را در اصول عقايد نهاد و اركاني از اركان عقيدتي اسلام را از بين برد . . . و به جاي اين‌كه دنباله‌رو سنت و كتاب باشد، بنيان‌گذار بدعت شد و از جماعت مسلمانان دور شد و با آنها مخالفت كرد و سخني گفت كه مقتضاي آن، جسمانيت خداوند و لزوم تركيب در ذات مقدس بود . . . حتي إبن تيميه از 73 فرقه‌اي كه رسول الله (صلى الله عليه و سلم) پيش‌بيني كرده، خارج شده است ... .


[=arial]الطبقات الشافعية، ج9، ص253 ـ الدرة المضيئة في الرد على ابن تيمية، ص5 ـ السيف الصقيل رد ابن زفيل للسبكي، پاورقي ص191


[=arial]از اساسي‌ترين اشكالاتي كه بر إبن‌تيميه وارد كرده‌اند، اين مسائلي بود كه گفته شد و عاقبت هم او را به محكمه كشاندند و محكوم به زندان كردند و در سال 728 هجري در زندان قلعه دمشق جان داد و پرونده‌اش براي هميشه مختوم شد.

[=arial]چندين قرن بود كه افكار إبن‌تيميه به فراموشي سپرده شده بود و خبري از افكار او نبود اما محمدبن عبد الوهاب ـ متوفاي 1206 هجري ­ ـ با پشتيباني سلحشوران و نظاميان محمد بن سعود ـ جدّ أعلاي فَهَد و ملك عبد الله ـ افكار او را زنده كرد و عمده مباحثي كه محمد بن عبد الوهاب از افكار إبن‌تيميه گرفت و زنده كرد و گسترش داد.مشرك دانستن مسلمانان ـ شيعه و سني ـ بود و شرك آنان را بالاتر از مشركان عصر نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) معرفي كرد.

حتي در كتاب توحيد خود‌، بيش از 25 مورد، واژه مشرك را بر مسلمانان حمل كرده و به همين بهانه هم دستور كشتار مسلمانان را از اطراف منطقه نجد تا طائف، مكه مكرمه، كربلاي معلي و نجف اشرف صادر كرد.


[=arial]امروز هم مي‌بينيم كه دنباله‌رو اينها در دنيا، قتل شيعيان را جائز مي‌دانند و مي‌ترسند كه اگر در چند محور با غير وهابي مبارزه كنند، شكست مي‌خورند.

لذا دست از ساير مسلمانان برداشته‌اند و فقط شيعيان مورد هجوم وهابيت هستند.

توسل به أنبياء (عليهم السلام) و ائمه (عليهم السلام) و أولياء إلهي، در ميان تمام فِرَق اسلامي هست و تفاوتي ميان شيعه و سني نيست؛ ولي اينها (وهابیت)فقط شيعه را هدف قرار داده‌اند.

فقهاي اهل سنت هم جز تعداد اندكي كه فريب وهابيت را خورده‌اند، توسل به نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) و أنبياء (عليهم السلام) و أولياء إلهي را بي‌اشكال مي‌دانند.

در موسوعه كويتيه، در ماده توسل، آراء و نظريات صدها فقيه از فقهاء اهل سنت از مذاهب مختلف را با ذكر مصادر آورده كه نشان‌گر اعتقاد آنها به جواز توسل است.


[=arial]از طرف ديگر، وهابيت در مسئله تجسيم و توحيد دچار انحراف شده‌اند. جديداً هم در كتاب فتاوي اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الإفتاء ـ كه در 20 جلد در عربستان سعودي چاپ شده ـ در جلد 3، صفحه 227 صراحتاً آمده است:
[=arial]و نظراً إلي أن التجسيم لم يرد في النصوص نفيه و لا إثباته، فلا يجوز للسملم نفيه و لا إثباته.
[=arial]جسمانيت خداوند، نفياً و إثباتاً در هيچ نصّي نيامده و بر مسلمانان جائز نيست كه آن را نفي يا إثبات كند.
[=arial]در جاي ديگري سوال كرده‌اند:
[=arial]كيف الردّ على القائلين بأن الله في كل مكان و ما حكم قائلها؟
[=arial]نظر شما چيست در مورد كسي كه معتقد باشد خداوند در همه جا هست؟
[=arial]جواب داده‌اند:
[=arial]من إعتقد أنّ اللّه في كلّ مكان فهو من الحلوليّة و يردّ عليه بما تقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه في جهة العلوّ و أنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن إنقاد لما دلّ عليه الكتاب و السنّة و الإجماع و إلاّ فهو كافر مرتدّ عن الإسلام.
[=arial]هر كس معتقد باشد خداوند در همه جا هست، قائل به حلول خداوند در اجسام شده و بايد به چنين فردى با دليل ثابت كرد خداوند بر بالاى عرش قرار دارد و خارج از جهان و به دور از خلق مي‌‌باشد و اگر نپذيرفت، او كافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.


[=arial]كلمات وهابيت، خلاف صريح آيات قرآن است:

[=arial]وجود خداوند در همه جا، مانند روز روشن است و خداوند در قرآن صراحت دارد:


[=arial]وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ
[=arial]هر كجا كه باشيد، خداوند با شماست.
[=arial]سوره حديد/آيه4


[=arial]فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
[=arial]به هر طرف رو كنيد، خداوند در آنجاست.
[=arial]سوره بقره/آيه115
[=arial]
هيچ بچه مسلماني را در دنيا پيدا نمي‌كنيم كه بگويد خداوند همه جا نيست.

تمام هستي، جلوه حق است.

تمام كهكشان‌ها و تمام كُرات و آسمان‌ها و عوالم، همه‌اش مظهر تجلي حق تعالي است.

به تعبير حضرت علي (عليه السلام):


[=arial]ما رأيت شيئا إلا و رأيت الله قبله و معه و بعده.
[=arial]هيچ چيزي را در جهان نديدم، جز اين‌كه خدا را قبل از او و با او و بعد از او ديدم.


[=arial]به تعبير باباطاهر عريان:


[=arial]به دريا بنگرم دريا تو بينم
[=arial]به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
[=arial]به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
[=arial]نشان از صُنع زيباي تو بينم

[=arial]

[=arial][=arial]هم چنین علاوه بر این مطالبهمين علماي اهل سنت بودند كه ابن تيميه را زنداني كردند و حكم در باره اش صادر كردند، اگر او سني باشدو عقایدش انحرافی نباشد! چرا او را محاکمه كرده باشند؟


[=arial]إبن تيميه [=arial]نامش، احمد است و در سال 661 هجري قمري در منطقه حرّان از توابع شام به دنيا آمد.

تحصيلات اوليه را تا 17 سالگي در همانجا گذراند و پس از حمله مغول، در منطقه شامات، ترس عجيبي در دل مردم افتاد و پدرش ـ عبد الحميد ـ به همراه خانواده‌اش حرّان را ترك كردند و آمدند در دمشق ساكن شدند.

تا سال 698 هجري قمري، چيزي از إبن تيميه كه ظهور و بروز كرده باشد، در دست نداريم. اولين موضوعي كه از إبن تيميه داريم، در اوائل قرن هشتم است كه در منطقه‌اي در اطراف دمشق، مطالبي در رابطه با توحيد از او سوال كردند، به ويژه در رابطه با اين آيه:


[=arial]الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
[=arial]سوره طه/آيه5
[=arial]و ابن تیمه پاسخي داد كه متناسب با افكار بني اسرائيل و نشان‌گر اعتقاد به جسمانيت خداوند بود و اين باعث شد كه مردم عليه او شوريدند و غوغايي در ميان علماء أهل سنت ايجاد شد.

در 8 رجب سال 705 هجري، قضات أهل سنت او را به قصر نايب السلطنه آوردند و مطالب ايشان را قرائت كردند و دو جلسه مناظره با يكي از علماء بزرگ أهل سنت به نام كمال الدين زملكاني انجام شد و انحراف ابن تیمه كاملا محرز شد

یکی از قضات، او را به زندان محكوم كرد و در 23 ربيع الأول سال 707 هجري از زندان آزاد شد. ولي به خاطر پافشاري بر نشر عقائد باطلش، قاضي بدر الدين ابن تیمه را محاكمه كرد و در رابطه با توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، ابن تیمه إسائه ادب كرد و به همين دليل، او را دوباره روانه زندان كردند.

در سال 708 هجري از زندان آزاد شد و فعاليت مجدد ابن تیمه در نشر افكار ضدّ اسلامي او باعث شد در سال 709 هجري به اسكندريه مصر تبعيد شود و پس از 8 ماه، به قاهره رفت.

إبن كثير ـ از مدافعان ابن تیمه ـ در كتاب البداية و النهاية مي‌گويد:
[=arial]در 22 رجب سال 720 هجري، إبن تيميه را به دار الخلافة احضار كردند و قضات و مفتيان مذاهب اسلامي او را به خاطر فتاواي خلاف، به زندان انداختند و عاقبت در سال 728 هجري در زندان قلعه دمشق از دنيا رفت.
[=arial]اما كتاب منهاج السنة مهم‌ترين و مبسوط‌ترين كتاب ابن تیمه به شمار مي‌رود و أخيراً در عربستان سعودي با تحقيقي مفصّل، در 9 جلد چاپ شده و آراء و عقائد ايشان در اين كتاب آمده است.
به تعبير علامه اميني (ره) ـ صاحب كتاب الغدير ـ بايد اين كتاب را منهاج البدعة بناميم. كتاب منهاج السنة در ردّ كتاب علامه حلي (ره) به نام منهاج البراعة بود.
وقتي اين كتاب به دست علامه حلي (ره) رسيد و خواند و فهميد كه إبن تيميه نه چيزي را متوجه مي‌شود و نه أدله‌اي كه آورده، عقلي و محكمه پسند است.

به تعبير إبن حجر عسقلاني فرمود:


[=arial]اگر مي‌فهميدم كه إبن تيميه حرف مرا مي‌فهمد، بر او جوابي مي‌نوشتم. ولي مي‌دانم اگر جوابي بنويسم، حرف مرا نمي فهمد.


[=arial]تا الآن هم عمده عقائد وهابيت ـ در عربستان سعودي و ساير بلاد ـ بر محور مطالب منهاج السنة إبن تيمية است.
[=arial][=arial]
در رابطه با قضات و بزرگان أهل سنت كه او را محاكمه كردند:

یکی از آنان كمال الدين زملكاني است.

إبن كثير دمشقي سلفي در كتاب البداية و النهاية مي‌گويد:


[=arial]در آخرين باري كه إبن تيميه را محكوم كردند، قضات 4 مذهب ـ شافعي و مالكي و حنبلي و حنفي ـ او را محاكمه و به زندان انداختند و همان زندان هم آخرين زندان او بود و در سال 728 هجري در زندان از دنيا رفت.


[=arial]البداية و النهاية لإبن كثير، ج14، ص47


[=arial]إبن حجر عسقلاني ـ كه روحيه ضدّ شيعي دارد و از أعلام و أركان علمي أهل سنت است ـ در كتاب الدرر الكامنةمي‌گويد:


[=arial]يكي از قضات شافعي مذهب دمشق دستور داد إعلام كنند:
[=arial]من إعتقد عقيدة إبن تيمية حلّ دمه و ماله.
[=arial]كسي كه به عقائد إبن تيميه عقيده داشته باشد، خونش هدر و اموالش مباح است.


[=arial]الدرر الكامنة، ج1، ص147


[=arial]اين نشان مي‌دهد كه قضات أهل سنت نسبت به ابن تیمه موضع گرفتند.


[=arial]هم چنین علماء بزرگ أهل سنت در نقد كتاب منهاج السنة كتاب نوشته‌اند:


[=arial]1. تقي الدين سُبْكي ـ از شخصيت‌هاي طراز اول أهل سنت ـ :

الدرة المضيئة في الردّ علي إبن تيمية و شفاء السقام في زيارة خير الأنام

كه ملا علي قاري فقيه مشهور حنفي و مقيم مكه مكرمه شرحي محققانه بر آن نوشته است .


[=arial]2. محمد بن أبوبكر أخنائي ـ متوفاي 763 هجري ـ :

المقالة المرضية في الرد علي إبن تيمية


[=arial]3. سمهودي:

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى


[=arial]در بررسي‌هايي كه نسبت به كتاب‌هايي كه در ردّ كتاب منهاج السنة و ساير كتب و عقائد إبن تيميه نوشته شده است می شود گفت که حدود 20 كتاب توسط علماء أهل سنت مستقلّاً نوشته است.
[=arial][=arial]
مطالب فوق برگرفته از سخنان حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی می باشد ( البته با تغییر نگارشی توسط من )

براي اطلاع بيشتر به اين آدرس:

[=arial][=arial]http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=42

[=arial][=arial]نقد افكار ابن تيميه را مي توانيد در آدرس ذيل مطالعه فرماييد:

[=arial]http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=13[=arial][=arial]
[=arial]

[=arial]

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

موحد;603139 نوشت:
احادیثی که در مناقب این و آن گفته می شود چه فایده ای برای دنیا و آخرت مسلمین دارد؟ جز اینکه باعث تفرقه و تشتت میان مسلمین می شود. ضمنا اکثر این احادیث جعلی است و پس از فرقه فرقه شدن امت واحده اسلامی توسط فرقه گرایان و برای برحق جلوه دادن خود جعل شده اند. مثلا این حدیث که من شهر علمم و علی درب آن است شان و مقام امام علی را پایین آورده است و اگر حدیث اینگونه جعل می شد که من شهر علمم و علی یکی از مناطق این شهر است باز بهتر بود.

[=arial]جناب موحد!

اگر مباحث علمی و تاریخی فایده ای برای دنیا و آخرت مسلمانان ندارد، چرا خداوند در قرآن تاریخ امم گذشته را می گوید و بیان می کند؟

چرا در سنت نبی مکرم (ص) مناظره و مباحثه داریم؟

دلیل شما برای این که این احادیث را جعلی می دانید چیست؟

اگر همین طوری الکی جعلی خوانده اید و چشمانتان را بسته اید...به ما ربطی ندارد...ما مسئول پاسخ به هر اراجیفی نیستیم.

اما اگر علمی و با توجه به علومی که در این زمینه وجود دارد این حرف ها را می زنید، اگر مرد میدان هستید ، اگر عرضه دارید، بصورت علمی ثابت کنید حرفتان را.

همین حدیث انا مدینه العلم و علی با بها را که جعلی خواندید، اگر عرضه دارید بصورت علمی ثابت کنید که جعلی است.

این جا اساتید هستند و پاسخ شما را می دهند.

sayedali;604924 نوشت:
لطفا مظلوم نمائی نکنید.

ببخشید اقا سید شمال علم غیب دارید که فهمیدید ما مظلوم نمای کردیم؟

شما به ما مهر تفرقه افکنی زدید حال انکه این سیره شما خلاف دستور امام خامنه ای هست

داداش عزیزراستش زیاد با تومار خواندن رابطه خوبی ندارم و اعم صحبت های شما تکراری هست و مطالب مذکور شما را من با تصاویر کتاب دارم لذا اینها را برای ما تکرار نکنید که ما تا اخرش را رفته ایم

شما برای خودتان یک نتیجه گرفته اید ان هم این است چون ابن تیمیه مورد طعن هست لذا از دایره اهل سنت خارج است، اولا او توثیق هایی دارد چون امام و ذهبی می گوید کسی که به او مقام امام نصب شود و به امام تلقی شود جرح هیچ جارحی بر او وارد نیست لذا اینقدر برای ضغف ابن تیمیه زحمت نکشید زیرا هیچ کدام وارد نیست

لكن إذا ثبتت إمامة الرجل وفضله، لم يضره ما قيل فيه
الكتاب : سير أعلام النبلاء- ج 8 – ص 448

مضاف بر اینکه اگر قرار باشد به خاطر بدعت و فلان و بهمان ابن تیمیه از دایره اهل سنت خارج شود باید بدانید عمر هم خارج از اسلام هست طبق مطالبی که خود علمای عمریه مطرح کرده اند پس به ما تهمت نفاق نزنید برای دومین بار به شما اخطار می کنم

جناب امام عشق
1. مذهب بنده قران گراست و ما کلیه فرق اسلامی از جمله وهابیت را به مقدار کمتر یا بیشتر از صراط مستقیم الله منحرف می دانیم. باییت و ازلیت و بهائیت جزو فرقه های اسلامی نیستند چرا که بر این باورند که تاریخ مصرف قران گذشته است. رهبر اولیه این فرقه ها که یکی از حدیث زدگان مشهور است یعنی ممدلی باب این حدیث را که هنگامی که امام مهدی ظهور می کنند قران جدیدی می آورند را باور کرده و چون خود را امام مهدی می دانسته کتاب جدیدی با عنوان بیان سر هم بندی کرده است.

2. اگر عبارت " عند ربهم " را در قران جستجو کنید پی می برید که منظور آن دنیاست نه این دنیا:
القلم : 34 إِنَّ لِلْمُتَّقينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعيم‏
ضمنا شهدا چرا باید زنده باشند و با عالم ماده در ارتباط ؟ اگر قصد واسطه گری است که این کار توسط بزرگان دین و با رفتن به سر مزار آنها حاصل می شود البته به گمان شماها.

3. البقرة : 37 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم‏
النساء : 171 يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا
منظور از القای کلمه یعنی القای دستور و فرمان حضرت الله نه فراگیری کلمات.

4. امام به کسی می گویند که زنده باشد و به شخص مرده امام نمی گویند پس امام علی امام اصحاب خود بوده اند و البته حتما قبول دارید که خلیفه عمر بن خطاب خلیفه هم عصران خود بوده است نه ما.

5. از دیدگاه ما کلیه فرق اسلامی از جمله فرقه وهابیت متهم به بدعت و شرک هستند منتها وظیفه ما تنها ابلاغ پیام است چرا که ما وکیل مردم نیستیم و اگر هیچ کس هم ایمان نیاورد آزرده و غمگین نمی شویم چرا که حضرت حق اینگونه به ما امر فرموده اند. در قران آمده است که اگر حضرت اراده فرموده بودند همه انسانها امت واحدی می شدند پس حال که اینگونه است شما چرا می خواهید که همه انسانها امت واحدی بشوند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

موحد;605139 نوشت:
مذهب بنده قران گراست

با عرض معذرت فراوان ، وهابیت و سلفی ها هم میگویند مذهب ما قران است.
بنده به صراحت کامل عرض میکنم هرکس بگوید مذهبم قرآن است در گمراهی به سر میبرد.هرچند با قران هم بنده شیعه را ثابت میکنم.

گروه های که میگویند مذهب ما قرآن است و تمام. چند گروه بیشتر نیستند.
وهابیت ، سلفی ها ، تکفیریها ، ماتوریدهای تندرو ، دیوبندیه ها ( سپاه صحابه ، طالبان ، داعش ، القاعده ،جند الشیطان و ... ) ، اخوان تند سلفی ، یزیدیان یا همان ایزدی ها با تفکرات یهودیتی.

دقیقا بگویید جزء کدام یک از فرق هستید که میگویند مذهبان قرآن است!؟؟؟؟


تمام گروه های که امروزه در دین اسلام بدعت ایجاد کرده اند از همین نقطه شروع کردند ، از نقطه ای که گفتند قران مذهب است.

و درضمن اگر شما برای بدعت وهابیت در دین مقدار کم و زیاد قائل هستید. ما قائل به شرک مطلق بودن آنها هستیم. و طبق ایات قرآن تمام اعمال آنها را حرام شرعی میدانیم و اثبات هم خواهیم کرد.

این نظر شماست و نظر شیعیان است که بهائیت مسلمان نیستند اما از نظر خودشان تنها فرقه مسلمان هستند.

همانگونه که بهائیت را ضاله میدانیم وهابیت ، سلفی ها ، تکفیری ها و تمام کسانی که به ظاهر قرآن حکم میکنند را نیز ضاله میدانیم.

زیرا عمل به ظاهر قرآن خود مخالف آیه قرآن است.و با ایات قرآن در تضاد است.

حال با طرح یک سوال بنده به شما ثابت خواهم کرد این امر را.

شما میگویید مذهبتان قران است.یعنی هر چه قران گفت را عمل میکیند.

در آیه هفتم سوره آل عمران خداوند فرموده اند.
بعضی از ایات محکم هستند و بعضی متشابه. و گفته شد این متشابهات نیاز به تاویل دارد.
شما که مذهبتان قران است چگونه متشابهات را تاویل میکنید!؟ در حالی که آنان که مذهبشان قران است قائل به تاویل نیستند.

موحد;605139 نوشت:
3. البقرة : 37 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم‏
النساء : 171 يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا
دوست گرامی آیه 171 سوره مریم ربطی به آیه 37 سوره بقره ندارد و نخواهد داشت.
آیه 171 مربوط به روح القدوس خواندن حضرت عیسی است. که در آن آیه آمده است کلمه الهی از عالم الوهیت است و ....


اما آیه 37 سوره بقره از کلماتی سخن میگوید که به آدم آموخته شد و آدم بخاطر توسل به انها بخشیده شد.

پس فرق این دو آیه فرق آسمان است تا زمین.

موحد;605139 نوشت:
امام به کسی می گویند که زنده باشد و به شخص مرده امام نمی گویند پس امام علی امام اصحاب خود بوده اند و البته حتما قبول دارید که خلیفه عمر بن خطاب خلیفه هم عصران خود بوده است نه ما.

خداوند در بخشی از آیه 59 سوره نساء فرموده است

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛‏

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را!


شما که مذهبتان قرآن است بگویید تا بدانم.

طبق این آیه خداوند فرمود از پیغمبر(ص) باید اطاعت کرد!؟ و از انجایی که قرآن برای تمام زمانهاست پس دستورات ( اعم از حلالها ، حرامها ، واجبات و ... ) که پیغمبر حکم داده اند نیز برای تمام زمانهاست.
به عبارتی دیگر اطاعت از تمام فرمایشات و دستورات پیغمبر(ص) واجب است. و این واجبیت برای تمام زمانها و مکانهاست.یعنی شما نمتوانید بگویید احادیث قابل قبول نیست.

و فرموده اند از اوصیاء الهی هم اطاعت کنید.همینطور دستورات اولیا و اوصیا( امامان شیعه) هم برای تمام زمانهاست و دیگر نمتوانید ادعا کنید امام علی(ع) فقط برای زمان خودش بود.

البته اینکه اوصیاء الهی چه کسانی هستند را خود پیغمبر(ص) فرموده اند.و نام 12 امام معصوم(ع) را برده اند.و از آنجایی که قران به راستی سخن پیغمبر(ص) شهادت میدهد و در آیاتی هم میگوید باید از رسول خدا (ص) اطاعت کرد. شما دیگر نمیتوانید بگویید این حدیث پیغمبر قابل قبول نیست. زیرا اگر چنین سخنی را بر زبان بیاورید مخالف حکم و دستور خدا سخن گفته اید.و انگاه عمل شما حرام شرعی خواهد بود.

در ضمن بنده شیعه هستم و کاری به جناب عمر ندارم.و در این باره بهتر است به برادران اهل سنت مراجعه بفرمایید که نظر آنها پیرامون خلافت جناب عمر چیست.
بنده اگر بخواهم پیرامون خلافت قصب شده مولایم علی(ع) سخن بگویم.فقط روضه میخوانم.


موحد;605139 نوشت:
از دیدگاه ما کلیه فرق اسلامی از جمله فرقه وهابیت متهم به بدعت و شرک هستند

اما بازهم سخن شما خلاف سخن نبی مکرم اسلام(ص) است.
اگر شما بگویید سخن پیغمبر غلط است.آنگاه قرآن زیر سوال میرود.
پیغمبر فرموده اند امت من 73 فرقه میشوند و یکی از آنها اهل نجات هستند.حال شما چگونه خلاف سخن پیغمبر(ص) ادعا میکنید تمام 73 قرقه اهل بدعت و شرک هستند.

بالاخره شما راست میگویید یا پیغمبر خدا!؟؟؟؟؟؟؟

موحد;605139 نوشت:
مذهب بنده قران گراست

داداش سلام

خداوند در قران مذهب قران گرا را کافر می داند می خواستم بدانم نظر شما چیست؟

البته قصد توهین ندارم فقط قول قران را عارض شدم همین

اگر می شود نظرتان را بگوید

امام عشق;605182 نوشت:
بالاخره شما راست میگویید یا پیغمبر خدا!؟؟؟؟؟؟؟

بابا اون بنده خدا به روایات اعتقاد نداره انوقت تو براش حدیث می خونی؟ شما ابتدا سنت را به او ثابت کن بعدا به احادیث استناد کن

موحد;605139 نوشت:
امام به کسی می گویند که زنده باشد و به شخص مرده امام نمی گویند

بزگوار تعاریف شما خلاف قران است و با کلام الله سبحان و تعالی در تضاد است، شما فرمودید امام به شخص می گویند حال انکه خداوند به یک شی امام هم می گوید كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا

حالا شما بفرما کتاب موسی زنده بوده؟ گوش و چشم و زبان هم داشته؟ با چه کسی حرف می زده؟ شما فرمودید اما باید زنده باید و به مرده امام نمی گویند اگر این طور است کتاب موسی طچطوری نفس می کشیده و راه می رفته؟

شاید یک امام از دنیا رفته باشد اما سیره او پابرجاست، به نظر شما سیره یک امام هم باید نفس بکشد؟

ثانیا چه کسی گفته

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

montazer200;604945 نوشت:
ببخشید اقا سید شمال علم غیب دارید که فهمیدید ما مظلوم نمای کردیم؟

شما به ما مهر تفرقه افکنی زدید حال انکه این سیره شما خلاف دستور امام خامنه ای هست

داداش عزیزراستش زیاد با تومار خواندن رابطه خوبی ندارم و اعم صحبت های شما تکراری هست و مطالب مذکور شما را من با تصاویر کتاب دارم لذا اینها را برای ما تکرار نکنید که ما تا اخرش را رفته ایم

شما برای خودتان یک نتیجه گرفته اید ان هم این است چون ابن تیمیه مورد طعن هست لذا از دایره اهل سنت خارج است، اولا او توثیق هایی دارد چون امام و ذهبی می گوید کسی که به او مقام امام نصب شود و به امام تلقی شود جرح هیچ جارحی بر او وارد نیست لذا اینقدر برای ضغف ابن تیمیه زحمت نکشید زیرا هیچ کدام وارد نیست

لكن إذا ثبتت إمامة الرجل وفضله، لم يضره ما قيل فيه
الكتاب : سير أعلام النبلاء- ج 8 – ص 448

مضاف بر اینکه اگر قرار باشد به خاطر بدعت و فلان و بهمان ابن تیمیه از دایره اهل سنت خارج شود باید بدانید عمر هم خارج از اسلام هست طبق مطالبی که خود علمای عمریه مطرح کرده اند پس به ما تهمت نفاق نزنید برای دومین بار به شما اخطار می کنم

[=arial]ما علم غیب نداریم ، اما صحیح نیست [=arial]تا یک حرفی زده می شود و امر به معروفی شود، سوء برداشت کنید و بگید [=arial]آی به من تهمت زدید و ... [=arial]در حالی که من به شما تهمتی نزدم [=arial]، فقط خطر این گفته شما را گوشزد کردم، گفتم این صحبت شما در منطق علم جایی ندارد.[=arial] این فهمش علم غیب نمی خواهد.[=arial]لذا طبق منطق شما هرکس از علما که می گوید فلان مذهب و فلان فرد دارد مظلوم نمائی می کند و طفره می رود باید علم غیب داشته باشد!
[=arial]
بعد این که من اولش نوشتم لطفا مظلوم نمائی نکنید!

اما بعدش فکر کردم و گفتم اگر به این شیوه به شما پاسخ بدهم درست نیست ، لذا از این که به شما گفتم که مظلوم نمائی می کنید برگشتم و گفته خودم را اصلاح کردم .

لذ اگر شما به تاریخ و ساعت ویرایش پست من دقت کنید نوشته شده است ، در ساعت 4:14 آخرین ویرایش من بود و شما 4:23 پاسخ زده اید ،نمی دانم که چه طور نوشته زیر را ندیده اید ، شاید در اثنای پاسخ گویی بوده اید و متوجه نشدید:


sayedali;604924 نوشت:
دوست عزیز من هیچ تهمتی به شما نزدم

لطفا این حرف ها را نزنید....این طور جبهه گرفتن صحیح نیست.

[=arial]اما این که فرمودید:

montazer200;604945 نوشت:
شما به ما مهر تفرقه افکنی زدید حال انکه این سیره شما خلاف دستور امام خامنه ای هست

[=arial]دوست گرامی من به شما هیچ مهر تفرقه افکنی نزدم.....! .... لذا تهمت نزنید... این شیوه علمی نیست.

من به شما گفتم این که تلاش کنید ابن تیمه(پدر معنوی وهابیت ) را عالم سنی معرفی کنید در حالی که خلافش موجود است این صحیح نیست ودر واقع شما را امر به معروف کردم و ارشاد کردم که در تحقیق علمی خود به حاشیه نروید.

در واقع شما یک اشتباه بزرگ در مباحث علمی خود دارید ، شما دارید انحراف یک فرد را به یک مذهب می چسبانید و این از نظر علمی درست نیست که انحرافات فلانی و ... را به یک مذهب یا دین چسباند و الا طبق منطق شما بایستی همه قمه زن ها و حجتیه ها را باید به شیعه نسبت داد! در حالی که این موارد در منطق ما شیعیان جایی ندارد. اهل سنت ابن تیمه را به خاطر انحرافاتش محاکمه کرده اند و کتاب ها در رد او نوشته اند، و هم چنین همین ابن تیمه گفته است اهل سنت به جهنم می روند!

montazer200;604945 نوشت:
داداش عزیزراستش زیاد با تومار خواندن رابطه خوبی ندارم و اعم صحبت های شما تکراری هست و مطالب مذکور شما را من با تصاویر کتاب دارم لذا اینها را برای ما تکرار نکنید که ما تا اخرش را رفته ایم

[=arial]شما که اهل بحث علمی هستید صحیح نیست بگویید این ها طومار است و ... !

کسی که اهل بحث علمی است در یک چنین موضوعی که می طلبد تمام جوانب را دید،باید مفصل پاسخ دهد ، نه یک خطی!

کسی که خواهان بحث علمی است باید همه جوانب را ببیند،باید سخن ابن حجر را هم ببیند، باید سخن سبکی را هم ببیند و ... ، نه این که فقط و فقط هنرش این باشد که ذهبی این را گفته است!

خب ابن حجر چیز دیگری گفته است! سبکی چیز دیگری گفته است و ده ها عالم اهل سنت .

در یک بحث علمی باید همه جوانب را دید و سپس با دیدن تمامی این ها نتیجه گرفت .

بنده به طور خلاصه
محور های عقاید ابن تیمه را آوردم+سخنان علمای اهل سنت را آوردم+چند کتاب که در زمینه رد او نوشته شده است را ذکر کردم +محاکمه اش را آودرم و ..... در آخر نتیجه گرفتم بین وهابیت و اهل سنت هیچ رابطه این وجود ندارد ،

نتیجه رهبرم را هم گرفتم ....نتیجه شد همان نظر رهبرم که وهابیت خلاف اهل سنت هست ، که وهابیت دشمن اهل سنت هست و وهابیت جدای از اهل سنت است.

شما نتیجه خلاف را می خواهید اثبات کنید،خیلی خوب حرفی نیست چون می گویید بحث علمی می کنید! اما بحث علمی ضوابط دارد، هر نوع بحث شدن که اسمش علمی نیست، باید تمام مطالب را دید و سپس نتیجه گرفت نه این که فقط عده ای معدود از علمای اهل سنت را!

این صحیح نیست که بعدش بگویید:

montazer200;604945 نوشت:
اینها را برای ما تکرار نکنید که ما تا اخرش را رفته ایم

[=arial]خب ما هم اون چیزی که شما از ذهبی نقل کرده اید را تا آخرش رفته ایم و دیده ایم .

فرق ما با شما این است که در یک انجمن عمومی ، تمام داده ها را ارائه می دهیم.

ما داریم گفته شما را رد می کنیم،منطق بحث علمی این است ،حق نیز همین است که جوابتان را مفصل بدهیم.

با این منطق شما اصلا نباید در عالم مباحث علمی مطرح شود چون همه می گویند ما این مطالب را دیده ایم و برای ما تکرای است !

والا همه افرادی که می خواهند بحث علمی کنند و مناظره و ... داشته باشند تا نمی توانند جواب دهند این حرف های شما را باید بزنند.

montazer200;604945 نوشت:
شما برای خودتان یک نتیجه گرفته اید ان هم این است چون ابن تیمیه مورد طعن هست لذا از دایره اهل سنت خارج است

[=arial]سخن شما درست نیست .

چون ما برای اثبات این که اهل سنت هیچ رابطه ای با وهابیت و ابن تیمه و...ندارند همین یک موردی که شما گفتید را که نگفتیم!

ادله دیگری داریم و حتی مختصر در همان طوماری که گفتید! مطالبی ارائه دادیم.(اگر خوانده باشید)

ضمنا خود شما چه کار کردید؟ فقط بند کردید به سخن ذهبی.


montazer200;604945 نوشت:
اولا او توثیق هایی دارد چون امام و ذهبی می گوید کسی که به او مقام امام نصب شود و به امام تلقی شود جرح هیچ جارحی بر او وارد نیست لذا اینقدر برای ضغف ابن تیمیه زحمت نکشید زیرا هیچ کدام وارد نیست

لكن إذا ثبتت إمامة الرجل وفضله، لم يضره ما قيل فيه
الكتاب : سير أعلام النبلاء- ج 8 – ص 448

[=arial]باز هم بند کردید به سخن ذهبی که در آخر عمرش به ابن تیمیه گرایش پیدا کرده است!
خب سبکی و شوکانی این حجر، و حتی علمای معاصر ، مثل علی جمعه و غماری و ... که چنین نظری ندارند.

montazer200;604945 نوشت:
مضاف بر اینکه اگر قرار باشد به خاطر بدعت و فلان و بهمان ابن تیمیه از دایره اهل سنت خارج شود باید بدانید عمر هم خارج از اسلام هست طبق مطالبی که خود علمای عمریه مطرح کرده اند پس به ما تهمت نفاق نزنید برای دومین بار به شما اخطار می کنم

[=arial]ما به عمر کاری نداریم و سر جایش با آنها مناظره می کنیم و مطالبی را گفته ایم و خواهیم گفت. اما عمر خلیفه اهل سنت است و صحابه از نظر اهل سنت و فقه خودشان را اهل سنت از عمر می گیرند. یعنی عمر= اهل سنت .(البته خود اهل سنت هم در مواردی سخنانی در رد عمر دارند مثل امام غزالی و سخن معروفش).

بحث ما این است که علمای اهل سنت کلا ابن تیمه را خارج از دایره اهل سنت می دانند و وهابیت جدای از اهل سنت است.

ضمنا دوست گرامی لازم نیست در بحث علمی خود از کنایه و ... استفاده کنید و الفاظی هم چون (علمای عمریه ) را به کار ببرید و ارزش مباحث خودتان را پائین بیاورید.

چون اگر با این الفاظ صحبت کنید ،اگر طرف مقابل شما اهل سنت باشد و اگربرداشت توهین و کنایه کندبه مطالب علمی شما توجه نخواهد کرد .

باز نگوئید به شما تهمت زدم !

شما همان تهمت تفرقه افکنی که مدعی هستید را هنوز ثابت نکردید! اخطارتان پیشکش!

[="Navy"]

موحد;605139 نوشت:
مذهب بنده قران گراست

سلام
خود قرآن حسبنا کتاب الله را باطل می داند و کسی که سنت رسول الله را انکار کند کافر می داند
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا
کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می‌کنند، و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند آنها کافران حقیقی‌اند؛ و برای کافران، مجازات خوارکننده‌ای فراهم ساخته‌ایم.
موحد;605139 نوشت:
اگر عبارت " عند ربهم " را در قران جستجو کنید پی می برید که منظور آن دنیاست نه این دنیا

پس شما هم مثل وهابیت اعتقاداتتان در مورد خدا شبیه هم است که خداوند تنها در آن دنیاست بنا بر این عند ربهم یعنی در آن دنیا؟[/]

sayedali;605441 نوشت:
بحث ما این است که علمای اهل سنت کلا ابن تیمه را خارج از دایره اهل سنت می دانند و وهابیت جدای از اهل سنت است.

اولا اینکه ثابت کردیم جرح بر ابن تیمیه وارد نیست و او اهل سنت است ثانیا اگر قرار باشد هر جرحی دلیل بر خروج باشد هیچ شخصی در مذهب عامه باقی نخواهد ماند ثانیا اگر اهل سنت سیره خود را از عمر میگریند چرا پیرو چهار امام هستند؟ ثالثا اهل سنت بعضی از صحابه را کافر هم می دانند

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

montazer200;605480 نوشت:
اولا اینکه ثابت کردیم جرح بر ابن تیمیه وارد نیست و او اهل سنت است ثانیا اگر قرار باشد هر جرحی دلیل بر خروج باشد هیچ شخصی در مذهب عامه باقی نخواهد ماند ثانیا اگر اهل سنت سیره خود را از عمر میگریند چرا پیرو چهار امام هستند؟ ثالثا اهل سنت بعضی از صحابه را کافر هم می دانند

[=arial]اولا این که شما هیچ چیزی را ثابت نکردید و اتفاقا من از 10 عالم برجسته سنی آوردم که[=arial] ابن تیمه را منحرف دانسته و سنی نمی دانند [=arial]و شما فقط و فقط به سخن ذهبی استناد کردید که او را هم گفتیم که ذهبی در اواخر عمرش گرایش به ابن تیمه داشته است و کل دلیل شما شده است استناد به سخن ذهبی و دیگر علما را ندیده اید.[=arial]

ثانیا این که گفتیم این حرف های شما علمی و کارشناسی نیست ، [=arial]حرفی علمی است که همه جوانب را ببیند نه این که بند کند به سخن فقط و فقط امثال ذهبی و دیگر علما اهل سنت را نبیند که اتفاقا اکثریت علما اهل سنت نظری خلاف گرایش ذهبی دارند!

[=arial]دوست گرامی تحقیقی عالمانه و صحیح است که همه محتویات را ببیند، یعنی ابن حجر را هم ببیند، شوکانی را هم ببیند،سبکی را هم ببیند و .... در حالی که شما فقط ذهبی را دیده اید و این صحیح نیست
[=arial]
با این تفاسیر چون سخن شما کارشناسی نیست (به نظر ما ) زیرا شما همه جوانب را ندیده اید استناد به
[=arial]سخن [=arial]امام خامنه ای[=arial] (طبق نقل خودتان) صحیح نمی باشد و هر وقت کارشناسی و علمی بحث کردید و همه جوانب را دیدید آن وقت می توانید حرفی برای گفتن داشته باشید.

[=arial]لذا استناد شما به سخن [=arial]حضرت آقا [=arial]هم صحیح نیست.

[=arial]حرف علمی و کارشناسی ضوابط دارد و هر حرفی که علمی نیست......این که بند کنید به سخن [=arial]فقط و فقط ذهبی [=arial]این صحیح نیست و باید همه اقوال را دید و بدون تعصب نتیجه گرفت.
[=arial]
ثانیا این که می گویید هر جرحی دلیل بر خروج نیست ، این هم صحیح نیست ، چون مشمول پاسخ های من نمی شود، زیرا من یک جرح که نیاوردم! حداقل از 10 عالم برجسته آوردم ...
[=arial].پس "هر جرحی" نبوده است![=arial][=arial]هم چنین ما عقاید ابن تیمه را هم گفتیم و می توانیم بیشتر بگوییم و تضادش را با مذهب اهل سنت آشکار کنیم و ثابت کنیم هیچ ارتباطی بین جماعت وهابی و اهل سنتوجود ندارد.
[=arial][=arial]ضمنا ما حرفتان را به خودتان بر می گردانیم :

[=arial] هر توثیقی هم دلیل بر ورود نخواهد بود ...والا همه وهابیت را باید سنی دانست و این غلط است .


[=arial]
رابعا، اهل سنت مذهبشان را فقط و فقط از عمر نمی گیرند ، بلکه از دیگر خلفا و صحابه نیز می گیرند و 4 امام در مذهب اهل سنت مبین پایه گذاری شدن آن مذهب توسط آنان است ! مبین تاسیس آن مذهب است (البته در این باره باید از اساتید هم کمک گرفت تا به پاسخ منطقی برسیم)

دوست عزیز به نظر می رسد بحث با شما کافی باشد و وقتمان را بیشتر صرف بحث با شما در این موضوعات نکنیم

[=arial]

شما هر وقت توانستید همه اقوال را ببینیدوهمه جوانب را در نظر بگیرید، آن وقت می شود اسمش را گذاشت سخن کارشناسی ...

[=arial]این صحیح نیست که فقط ذهبی را ببینید.

[=arial]هر وقت همه مباحث را در نظر گرفتید ما در خدمت شما هستیم.:Gol:[=arial]

sayedali;605912 نوشت:
اولا این که شما هیچ چیزی را ثابت نکردید و اتفاقا من از 10 عالم برجسته سنی آوردم که ابن تیمه را منحرف دانسته و سنی نمی دانن

بابا تو ما رو جمختی، فارسی متوجه نمی شی شما؟ در منطق اهل سنت وقتی کسی به مقام امام رسید هزار نفر هم بر او جرح بزنند وارد نیست مضاف بر اینکه انحراف خلفا از منظر اهل سنت هم ثابت هست اما کسی او را وهابی و ناصبی نمی خواند شما 10 تا عالم اوردی ما هم 10 تا نص اوردیم که او را شیخ الاسلام و فقیه و امام می خوانند

فعلا که دارید می بینید اهل سنت و وهابیت یکی هستند

جناب ملاصدرا
1. شما عبارت "عند ربهم" را در قران جستجو کنید و اگر معنای این عبارت شامل این دنیا هم می شود بفرمایید:
الأنعام : 127 لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏
الحديد : 19 وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم‏
البينة : 8 جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّه‏

2. بنده نتوانستم ارتباطی میان آیه زیر و رد قران گرایان پیدا کنم:
النساء : 150 إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلا
ما که همه رسولان را قبول داریم چرا که به الله ایمان داریم و تنها احادیث منتسب به پیامبر محمد را دربست قبول نمی کنیم.

جناب montazer200
قران کجا پیروان خودش را مجکوم کرده است؟ آیا عمل به احکام تورات و زرتشت و مشرکین از واجبات قرانی است؟ آیا شما می دانید که از بیشتر احکام اسلامی فقط عنوانش مانده است؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

موحد;606178 نوشت:
جناب ملاصدرا
1. شما عبارت "عند ربهم" را در قران جستجو کنید و اگر معنای این عبارت شامل این دنیا هم می شود بفرمایید:
الأنعام : 127 لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏
الحديد : 19 وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيم‏
البينة : 8 جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّه‏

2. بنده نتوانستم ارتباطی میان آیه زیر و رد قران گرایان پیدا کنم:
النساء : 150 إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلا
ما که همه رسولان را قبول داریم چرا که به الله ایمان داریم و تنها احادیث منتسب به پیامبر محمد را دربست قبول نمی کنیم.

دوست گرامی سه آیه ای که بیان کرده اید هیچکدام اثبات نمیکند که عند ربهم این دنیا را شامل نمیشود.
اینکه ارواح طیبه نمیتوانند وارد عالم ماده شوند هم خلاف تمام آیات قرآن است.

زمانی که حضرت جبرائیل میتواند وارد عالم ماده شود و وحی را به پیغمبر برساند ، یعنی ارواح طیبه معصومین(ع) ، شهدا و صالحین که به مراتب بالاتر از جایگاه ملائکه است میتوانند به راحتی وارد عالم ماده شوند.وقتی که خداوند میگوید شهدا زنده اند این زنده بودن تمام عالمها را در بر میگیرد.

زمانی که پیغمبر خاتم(ص) با جسم ماده وارد عالم معنا میشود ، در مقامی بالاتر با جسم آخرتی میتوانند وارد عالم ماده شوند.همانگونه که ملائکه وارد عالم ماده میشوند.پس این حقیقت دشوار و سخت نیست که شما مسئله رو سخت میکنید.

پیرامون آیه 150 سوره نساء و همینطور آیه 19 سوره حدید.

این دو آیه به صراحت گفته اند هرکس بین خدا و رسولش خلاء وارد کند کافر است.

شما اگر به پست قبلی بنده پاسخ بدهید بنده ربط این آیات با کافر بودن افرادی که میگویند مذهبمان قرآن است را بیان میکنم.

پست قبلی بنده:

[SPOILER]بسم الله الرحمن الرحیم

موحد;605139 نوشت:
مذهب بنده قران گراست

با عرض معذرت فراوان ، وهابیت و سلفی ها هم میگویند مذهب ما قران است.
بنده به صراحت کامل عرض میکنم هرکس بگوید مذهبم قرآن است در گمراهی به سر میبرد.هرچند با قران هم بنده شیعه را ثابت میکنم.

گروه های که میگویند مذهب ما قرآن است و تمام. چند گروه بیشتر نیستند.
وهابیت ، سلفی ها ، تکفیریها ، ماتوریدهای تندرو ، دیوبندیه ها ( سپاه صحابه ، طالبان ، داعش ، القاعده ،جند الشیطان و ... ) ، اخوان تند سلفی ، یزیدیان یا همان ایزدی ها با تفکرات یهودیتی.

دقیقا بگویید جزء کدام یک از فرق هستید که میگویند مذهبان قرآن است!؟؟؟؟


تمام گروه های که امروزه در دین اسلام بدعت ایجاد کرده اند از همین نقطه شروع کردند ، از نقطه ای که گفتند قران مذهب است.

و درضمن اگر شما برای بدعت وهابیت در دین مقدار کم و زیاد قائل هستید. ما قائل به شرک مطلق بودن آنها هستیم. و طبق ایات قرآن تمام اعمال آنها را حرام شرعی میدانیم و اثبات هم خواهیم کرد.

این نظر شماست و نظر شیعیان است که بهائیت مسلمان نیستند اما از نظر خودشان تنها فرقه مسلمان هستند.

همانگونه که بهائیت را ضاله میدانیم وهابیت ، سلفی ها ، تکفیری ها و تمام کسانی که به ظاهر قرآن حکم میکنند را نیز ضاله میدانیم.

زیرا عمل به ظاهر قرآن خود مخالف آیه قرآن است.و با ایات قرآن در تضاد است.

حال با طرح یک سوال بنده به شما ثابت خواهم کرد این امر را.

شما میگویید مذهبتان قران است.یعنی هر چه قران گفت را عمل میکیند.

در آیه هفتم سوره آل عمران خداوند فرموده اند.
بعضی از ایات محکم هستند و بعضی متشابه. و گفته شد این متشابهات نیاز به تاویل دارد.
شما که مذهبتان قران است چگونه متشابهات را تاویل میکنید!؟ در حالی که آنان که مذهبشان قران است قائل به تاویل نیستند.

موحد;605139 نوشت:
3. البقرة : 37 فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيم‏
النساء : 171 يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا
دوست گرامی آیه 171 سوره مریم ربطی به آیه 37 سوره بقره ندارد و نخواهد داشت.
آیه 171 مربوط به روح القدوس خواندن حضرت عیسی است. که در آن آیه آمده است کلمه الهی از عالم الوهیت است و ....


اما آیه 37 سوره بقره از کلماتی سخن میگوید که به آدم آموخته شد و آدم بخاطر توسل به انها بخشیده شد.

پس فرق این دو آیه فرق آسمان است تا زمین.

موحد;605139 نوشت:
امام به کسی می گویند که زنده باشد و به شخص مرده امام نمی گویند پس امام علی امام اصحاب خود بوده اند و البته حتما قبول دارید که خلیفه عمر بن خطاب خلیفه هم عصران خود بوده است نه ما.

خداوند در بخشی از آیه 59 سوره نساء فرموده است

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛‏

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را!


شما که مذهبتان قرآن است بگویید تا بدانم.

طبق این آیه خداوند فرمود از پیغمبر(ص) باید اطاعت کرد!؟ و از انجایی که قرآن برای تمام زمانهاست پس دستورات ( اعم از حلالها ، حرامها ، واجبات و ... ) که پیغمبر حکم داده اند نیز برای تمام زمانهاست.
به عبارتی دیگر اطاعت از تمام فرمایشات و دستورات پیغمبر(ص) واجب است. و این واجبیت برای تمام زمانها و مکانهاست.یعنی شما نمتوانید بگویید احادیث قابل قبول نیست.

و فرموده اند از اوصیاء الهی هم اطاعت کنید.همینطور دستورات اولیا و اوصیا( امامان شیعه) هم برای تمام زمانهاست و دیگر نمتوانید ادعا کنید امام علی(ع) فقط برای زمان خودش بود.

البته اینکه اوصیاء الهی چه کسانی هستند را خود پیغمبر(ص) فرموده اند.و نام 12 امام معصوم(ع) را برده اند.و از آنجایی که قران به راستی سخن پیغمبر(ص) شهادت میدهد و در آیاتی هم میگوید باید از رسول خدا (ص) اطاعت کرد. شما دیگر نمیتوانید بگویید این حدیث پیغمبر قابل قبول نیست. زیرا اگر چنین سخنی را بر زبان بیاورید مخالف حکم و دستور خدا سخن گفته اید.و انگاه عمل شما حرام شرعی خواهد بود.

در ضمن بنده شیعه هستم و کاری به جناب عمر ندارم.و در این باره بهتر است به برادران اهل سنت مراجعه بفرمایید که نظر آنها پیرامون خلافت جناب عمر چیست.
بنده اگر بخواهم پیرامون خلافت قصب شده مولایم علی(ع) سخن بگویم.فقط روضه میخوانم.

موحد;605139 نوشت:
از دیدگاه ما کلیه فرق اسلامی از جمله فرقه وهابیت متهم به بدعت و شرک هستند

اما بازهم سخن شما خلاف سخن نبی مکرم اسلام(ص) است.
اگر شما بگویید سخن پیغمبر غلط است.آنگاه قرآن زیر سوال میرود.
پیغمبر فرموده اند امت من 73 فرقه میشوند و یکی از آنها اهل نجات هستند.حال شما چگونه خلاف سخن پیغمبر(ص) ادعا میکنید تمام 73 قرقه اهل بدعت و شرک هستند.

بالاخره شما راست میگویید یا پیغمبر خدا!؟؟؟؟؟؟؟[/SPOILER]
[/]

موحد;606181 نوشت:
قران کجا پیروان خودش را مجکوم کرده است؟

خخخخخخ نکند شما فکر کردی سوره منافقین برای کفار حربی نازل شده است؟ منافقین افرادی بودن که در ظاهر پیرو اسلام بودند و در باطن کافر بودند لذا خداوند در مورد انها حکم جهاد صادر کرده است یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین ان هم به این شیوه وغلظ علیهم
حالا شما سوال کن قران پیروانش را چگونه محکوم کرده است البته من نمی دانم دلیل پرسش این سوال شما چه بوده

موحد;606181 نوشت:
آیا عمل به احکام تورات و زرتشت و مشرکین از واجبات قرانی است؟

ببخشید شما در حال تعریف کردن جک هستید یا بحث علمی می کنید؟ یعنی چه انجام به تورات از واجیات قرانی هست؟ ان الدین عند الله اسلام 19 سوره ال عمران

موحد;606181 نوشت:
آیا شما می دانید که از بیشتر احکام اسلامی فقط عنوانش مانده است؟

از منظر اهل سنت بله

وروى صفوان بن عمرو، عن يزيد بن خمير: سال عبد الله بن بسر: كيف حالنا من حال من قبلنا - قال: سبحان الله، لو نشروا من القبور ما عرفوكم إلا أن يجدوكم قياماً تصلون.
یزید بن خمیر از عبد الله بن بسر صحابی سوال می کند وضعیت و احوال ما با احوال صحابی چگونه هست، او می گوید اگر اصحاب از قبر بیرون بیایند به جز نماز چیزی باقی نمانده است
الكتاب : تاريخ الإسلام- المؤلف : الذهبي- ج 2 ص 200

وقال تمام بن نجيح، عن معاوية بن قرة قال: أدركت سبعين من الصحابة، لو خرجوا فيكم اليوم، ما عرفوا شيئا مما أنتم فيه إلا الاذان.
معاویه بن قره می گوید من 70 تا از صحابی را درک کرده ام که اگر انها زنده شوند چیز جز اذان چیزه دیگری باقی نمانده است
الكتاب : سير أعلام النبلاء- ج 5 ص 154

اما طبق مصادر همان اهل سنت اگر کسی از مولا علی ع تبعیت کند دینش همان دین رسول الله هست

حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدٌ عَنْ الْجُرَيْرِيِّ عَنْ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ مُطَرِّفٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ قَالَ صَلَّى مَعَ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْبَصْرَةِ فَقَالَ ذَكَّرَنَا هَذَا الرَّجُلُ صَلَاةً كُنَّا نُصَلِّيهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَذَكَرَ
عمران بن حصين گفته است : همراه با علي (عليه السلام) در بصره نماز خوانديم ، مردم گفتند : نماز اين شخص ما را به ياد نمازي كه با رسول خدا خوانده بوديم انداخت .

صحيح البخاري ، ج 1 ، ص 271 ، بَاب إِتْمَامِ التَّكْبِيرِ في الرُّكُوعِ ، ناشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

لذا تفاوت در تبعیت از اهل بیت با مخالفین اهل بیت در همین هست که مولا علی ع طبق نص اهل بیت عامل هدایت هست

وقد ثبت بالتواتر وممن اقتدی فی دینه بعلی بن ابی طالب فقد اهتدی به تواتر از منظر اهل سنت ثابت هست هرکسی که در دین از مولا تبعیت کند قطعا هدایت می شود همان گونه که صحابی اقرار دارند مولا علی ع تنها پاسدار سنت پیغمبر هست

اگر بحثی باز هست در خدمت شما هستیم

جناب امام عشق
شما اگر از اول این تاپیک را مطالعه کنید برخی پرسشهای شما از جمله آیات محکم و متشابه پاسخ داده شده است. ضمنا شما با بنده بحث می کنید و هر دو قران را قبول داریم ولی بنده بر خلاف شما همه احادیث از جمله احادیثی را که مطرح کردید نمی پذیرم از جمله حدیث انشعاب امت اسلام به 73 فرقه.

النساء : إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً (150)
ما قران گرایان به خدا و رسولانش ایمان داریم و میان رسولان فرقی نمی گذاریم و از این رو در اذان و تشهد نام پیامبر محمد را ذکر نمی کنیم و بر او صلوات نمی فرستیم.

الحدید : وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ (19)
ما قران گرایان به خدا و رسولانش ایمان داریم و بر این باوریم که اگر 124000 رسول باهم جمع شوند و فکرها و عقلهایشان را روی هم بگذارند نمی توانند سوره ای همانند قران بیاورند.

ما قران گرایان تنها نام مبارک الله را ذکر می کنیم و تنها او را عبادت می کنیم و تنها از او کمک می خواهیم و تنها به حرفهای ایشان گوش می دهیم و عمل می کنیم.

جناب montazer200

بنده قبلا عرض کردم اکثریت احکام اسلام فعلی چه شیعه چه سنی یا بدعت است یا با بدعتها آمیخته شده است ، مثلا:

بدعت نمازهای پنجگانه ورودی از آئین زرتشت

بدعت ختنه ورودی از دین یهود

بدعت ازدواج با چهار زن بدون شرط یتیمداری ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت نماز نخواندن و روزه نگرفتن بانوان در هفت روز از ماه ورودی از دین یهود

بدعت شفاعت ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت در احکام ارث

و . . .

سلام علیکم و رحمه الله

موحد;606587 نوشت:
ما قران گرایان به خدا و رسولانش ایمان داریم و میان رسولان فرقی نمی گذاریم و از این رو در اذان و تشهد نام پیامبر محمد را ذکر نمی کنیم و بر او صلوات نمی فرستیم.

این مطلب رو شما قرآن گرایان در قرآن دیده اید ؟

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

موحد;606587 نوشت:
جناب امام عشق
شما اگر از اول این تاپیک را مطالعه کنید برخی پرسشهای شما از جمله آیات محکم و متشابه پاسخ داده شده است. ضمنا شما با بنده بحث می کنید و هر دو قران را قبول داریم ولی بنده بر خلاف شما همه احادیث از جمله احادیثی را که مطرح کردید نمی پذیرم از جمله حدیث انشعاب امت اسلام به 73 فرقه.

النساء :

إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً
(150)
ما قران گرایان به خدا و رسولانش ایمان داریم و میان رسولان فرقی نمی گذاریم و از این رو در اذان و تشهد نام پیامبر محمد را ذکر نمی کنیم و بر او صلوات نمی فرستیم.

الحدید :

وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ (19)
ما قران گرایان به خدا و رسولانش ایمان داریم و بر این باوریم که اگر 124000 رسول باهم جمع شوند و فکرها و عقلهایشان را روی هم بگذارند نمی توانند سوره ای همانند قران بیاورند.

ما قران گرایان تنها نام مبارک الله را ذکر می کنیم و تنها او را عبادت می کنیم و تنها از او کمک می خواهیم و تنها به حرفهای ایشان گوش می دهیم و عمل می کنیم.


اینکه شما احادیث معتبر پیغمبر(ص) را قبول نمیکنید ، در واقع سخن قرآن را قبول نمیکنید.

وقتی خداوند میگوید از رسول اطلاعت کنید.یعنی از تمام دستورات حضرت محمد(ص) باید اطلاعت شود.

زمانی که گفته میشود باید از دستورات اطاعت کرد ، تمام دستورات را شامل میشود نه اینکه هر کدام را بخواهید قبول کنید و هر کدام را که نمیخواهید قبول نکنید.
تا زمانی که ثابت نکرده اید سخنی از رسول اکرم(ص) نیست نمیتوانید بگویید قابل قبول نیست. اگر بگویید قابل قبول نیست دچار کفر شده اید.

شما زمانی میتوانید ادعا کنید قرآن گرایان حضرت محمد(ص) را قبول دارند که دستوراتش را عمل کنند. زیرا عمل کردن به دستورات پیغمبر(ص) از واجباتی است که قرآن به صراحت آن را بیان کرده است.

بخشی از آیه 59 سوره نساء

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛‏

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را!

درضمن دوست گرامی شما هنوز پاسخ درست و منطقی به پرسش بنده نداده اید.

بنده گفتم طبق آیه 7 سوره آل عمران آیات متشابه و پیچیده قرآن نیاز به تاویل دارد.(( فرموده خود قران است))
بنده گفتم قرآن گرایان به ظاهر قران عمل میکنند ، چگونه این عمل قرآن گرایان شرک نیست در حالی که مخالف آیات قرآن است!!؟؟

پیرامون اینکه فرموده اید ما قرانگرایان فقط از خدا یاری میطلبیم بدون توسل.
بنده توسل را ثابت کردم. و شما هم نتوانستید پاسخ درست و منطقی بدهید.
[/]

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


موحد;606594 نوشت:
جناب montazer200

بنده قبلا عرض کردم اکثریت احکام اسلام فعلی چه شیعه چه سنی یا بدعت است یا با بدعتها آمیخته شده است ، مثلا:

بدعت نمازهای پنجگانه ورودی از آئین زرتشت

بدعت ختنه ورودی از دین یهود

بدعت ازدواج با چهار زن بدون شرط یتیمداری ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت نماز نخواندن و روزه نگرفتن بانوان در هفت روز از ماه ورودی از دین یهود

بدعت شفاعت ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت در احکام ارث

و . . .

دوست گرامی تمام این مطالبی که به عنوان بدعت یادکرده اید جزء احکامی است که به صراحت در قرآن آمده است.
نکند فکر کرده اید قران هم بدعت کرده است!؟[/]

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[=arial]

[=arial]
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

[=arial]سلام

montazer200;606021 نوشت:
بابا تو ما رو جمختی، فارسی متوجه نمی شی شما؟ در منطق اهل سنت وقتی کسی به مقام امام رسید هزار نفر هم بر او جرح بزنند وارد نیست مضاف بر اینکه انحراف خلفا از منظر اهل سنت هم ثابت هست اما کسی او را وهابی و ناصبی نمی خواند شما 10 تا عالم اوردی ما هم 10 تا نص اوردیم که او را شیخ الاسلام و فقیه و امام می خوانند

فعلا که دارید می بینید اهل سنت و وهابیت یکی هستند

[=arial]

[=arial][=arial]اولا:‌در پاسخ های قبلي نوشتيم كه ذهبي در اواخر عمر تمايل به مذهب حنابله پيدا كرد و طبعيتا ابن تيميه را كه مذهبش حنبلي بوده است مي ستايد، شما می فرمایید ذهبی به ابن تیمه گفته است امام!

امام که سهل است ، مي ترسم كه او را خدا بنامد.

آيا امام ناميدن يك كسي مثل ابن تیمه(پدر معنوی وهابیت) دليل مي شود كه ديگر او معصوم باشد و قابل هيچگونه جرح و تعديلي نشود؟

[=arial][=arial]ثانيا: ما هم قبول داريم كه او «امام» است؛ اما امام اهل باطل زيرا باطل هم امام لازم دارد.

پس بدون شك او امام باطل و كفر است، چنانچه علماي اهل سنت اين مطلب را در باره او گفته اند و قبلا هم اشاره داشتیم اما شما دقت نمی کنید و بند کردید به سخن ذهبی!

حسن بن فرهان مالکي که از علماي بزرگ عربستان سعودي است:

[=arial]اذ جعله امام کل ضال مضل بعده وجعل کتبه هاديا الي الضلال صار امام الضلاله في عصره
[=arial]
خداي عالم، ابن تيميه را پيشوا و امام تمام گمراهان و گمراه کنندگان بعد از خويش قرار داده است و کتاب‌هاي ابن تيميه عامل گمراهي است و هر کس به طرف کتاب‌هاي او روآورد، پيشواي گمراهي عصر خويش مي‌شود.

[=arial]البرهان الجلي، ص 53

[=arial][=arial]
[=arial][=arial]براي اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه فرماييد:[=arial][=arial]http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=385

سلام علیکم و رحمه الله

در مذهب اهل سنت اگر کسی را امام بنامند , صرفا در علم رجال او توثیق میشود و ضعف و جرح بر این راوی ( امام ) مردود است.

در احکام , عقاید و تفسیر هم نظراتش مورد توجه استناد قرار میگیرد ولی با وجود انتسابش به امامت همین نظرات مورد نقد قرار میگیرد
پس این عدم جرح و تضعیف تنها در قواعد رجالی محل اعراب دارد.

لذا در نامه ذهبی , شما تضعیف ابن تیمیه و تخطئه عقاید او و پیروانش را میبینید .

و در رحله ابن بطوطه هم ماجرائی از کتک زدن او و محاکمه او و حکم بر تفسیق تسجین او تا آخر عمرش را مشاهده میکنید

و یا در کتب علمای اهل سنت میبیند که او را ضال و مضل میخوانند و او را تابع شیطان و ... توصیف کرده اند.

البته بنده در جائی ندیدم کسی ابن تیمیه را امام بخواند . شیخ الاسلام خوانده اند و البته علمای اهل سنت هم خواندن ابن تیمیه با این صفت را هم کفر دانسته اند .

و آنچه که ذهبی هم در نامه ذکر کرده چنین بر می آید که تخطئه ابن تیمیه در برابر برخورد علمای اهل سنت و مخالفانی که ابن تیمیه داشته در حقیقت انتقاد تند نیست بلکه در برابر آراء علمای اهل سنت و شیعیان این مطالب نصیحتی مصلحانه است به استاد سابقش.

یاحق

موحد;606594 نوشت:
جناب montazer200

بنده قبلا عرض کردم اکثریت احکام اسلام فعلی چه شیعه چه سنی یا بدعت است یا با بدعتها آمیخته شده است ، مثلا:

بدعت نمازهای پنجگانه ورودی از آئین زرتشت

بدعت ختنه ورودی از دین یهود

بدعت ازدواج با چهار زن بدون شرط یتیمداری ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت نماز نخواندن و روزه نگرفتن بانوان در هفت روز از ماه ورودی از دین یهود

بدعت شفاعت ورودی از آئین مشرکان پیش از اسلام

بدعت در احکام ارث

و . . .

یه چندتا بدعت هم بنده اضافه کنم

بدعت در حج و احکامش که از عرب جاهلی است

بدعتی بنام شریعت که از یهود است و حلال و حرام را آنها داشته اند

بدعت تعطیل کردن روز جمعه , خواندن صیغه عقد نکاح , احکام بیع و مکاسب و ... که از قوم عاد و ثمود و یهود و نصاراست

__________________________

ببخشید جناب موحد قران گرای عزیز . میشود یک نسخه از این قرآن تان را برای ما بفرستید ببینیم این چیز ها را از کجا آورده اید و چطور نماز میخوانید و حج میروید و ازدواج میکنید و ...

[="Navy"]

موحد;606178 نوشت:
جناب ملاصدرا
1. شما عبارت "عند ربهم" را در قران جستجو کنید و اگر معنای این عبارت شامل این دنیا هم می شود بفرمایید:

اولا اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند که برفرض این موارد مربوط به آخرت باشد نفی این مطلب نیست که مربوط به این دنیا نیست
ثانیا ما داریم معنای لغوی را بررسی می کنیم،عند ربهم یعنی نزد ربشان! که شما به سوال ما جواب ندادید که آیا رب شما تنها در آخرت است؟
موحد;606178 نوشت:
ما که همه رسولان را قبول داریم چرا که به الله ایمان داریم و تنها احادیث منتسب به پیامبر محمد را دربست قبول نمی کنیم.

اولا برای ما یک آیه قرآن بیاورید که گفته باشد قرآن را قبول کنید و سخنان پیامبر را قبول نکنید
ثانیا آیه صراحت داشت آنهایی که بین خدا و رسول فرقی در پذیرش اقوالشان بگذارند کافرند
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا أُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا
کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می‌کنند، و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند آنها کافران حقیقی‌اند؛ و برای کافران، مجازات خوارکننده‌ای فراهم ساخته‌ایم.[/]

جناب ملاصدرا
کسی منکر سخنان رسول نیست ولی چون حضرت الله نفرموده اند که سخنان رسول را همانند قران از گزند تحریف در امان خواهند داشت این سخنان باید با معیار قران و عقل مورد ارزیابی قرار گیرند و اینکه معیارهای سنتی ارزیابی احادیث دارای اشکال است.

موضوع قفل شده است