جمع بندی تفسیر آیات ابتدایی سوره طور

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفسیر آیات ابتدایی سوره طور

با عرض سلام و خسته نباشید .
منظور و معنی کامل ده آیه ابتدایی سوره طور چیه؟:soal:این آیات رو زیاد می خونم ولی درک درستی ندارم، لطف کنید و کمکم کنید.
با تشکر.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

mohsen124;599466 نوشت:
منظور و معنی کامل ده آیه ابتدایی سوره طور چیه?

سلام به شما پرسشگر گرامی

خدای متعال در شش آیه آغازین این سوره، به شش چیز سوگند یاد می کند که عذاب خود را در قیامت بر تکذیب کنندگان وارد خواهد ساخت؛ در واقع این سوره مبارکه، با انذار و هشداری تکان دهنده برای انسان ها نازل شده و آنها را از عذاب سخت قیامت می ترساند. از آیات مختلف قرآن برمی آید که رستاخیز و روز قیامت با حوادثی بسیار کوبنده و سخت و شدید همراه خواهد بود و عالَم به اصطلاح زیر و رو می شود و وحشتی عالمگیر همگان را _جز آنان که دل به حضرت پروردگار سپرده اند_ فرا خواهد گرفت. برای نمونه می توانید سوره مبارکه تکویر یا آیات ابتدایی سوره حج را مطالعه فرمایید.

آیات کریمه سوره مبارکه طور را دانه با دانه، با ترجمه و شرحی کوتاه، مرور می کنیم (در شرح این آیات از تفسیر نمونه و المیزان کمک می گیریم):

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏
وَ الطُّورِ (1)
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
سوگند به كوه طور (1)

«طور» در لغت به معنى «كوه» است. با توجه به اينكه اين كلمه در 10 آيه از قرآن مجيد مطرح شده و در 9 مورد از آنها، سخن از طور سينا _همان كوهى كه در آنجا وحى بر موسى نازل مى‏ شد_ به ميان آمده، معلوم مى‏ شود كه در آيه مورد بحث هم به همان معناست؛ الف لام در واژه «الطور»، الف و لام عهد است و این تفسیر را تایید می کند. بنا بر اين، خداوند متعال در این آیه، به يكى از مكان هاى مقدس روى زمين كه در آنجا وحی الهی نازل شده، سوگند ياد كرده است.

وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ (2)
في‏ رَقٍّ مَنْشُورٍ (3)
و كتابى كه نوشته شده
در صفحه‏ اى گسترده

«رق» در اصل به معنى نازک و لطيف بودن است و به كاغذ يا پوست نازكى كه مطلبى بر آن مى‏ نويسند نيز گفته مى‏ شود. و منشور به معنى گستردن است.

علامه طباطبایی در المیزان ذیل این آیه می نویسد: گروهی از مفسران منظور از این کتابی که به آن سوگند خورده شده را تورات دانسته اند که بر ورق هایی از پوست حیوانات یا غیره نوشته می شد و برای تلاوت منتشر می شد. آقای طباطبایی بعد از نقل این قول می نویسد: در مقایسه با نظرات دیگر، این تفسیر برای آیه کریمه مناسب تر است زیرا در آیه قبلی هم از کوه طور که در آنجا وحی بر موسای کلیم نازل شده سخن به میان آمده است. (الميزان، ج‏19، ص: 6)

استاد مکارم شیرازی هم درباره «کتاب مسطور» گفته: به تناسب سوگندى كه در آیه قبلی آمده، اين تعبير يا اشاره به تورات است و يا همه كتب آسمانى (تفسير نمونه، ج‏22، ص: 411)

وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ (4)
وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (5)
وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ (6)
و سوگند به «بيت المعمور»
و سقف برافراشته
و درياى مملوّ و برافروخته

آیه 4:
استاد مکارم شیرازی درباره «بیت المعمور» گفته: بعضى با استناد به روایاتی آن را اشاره به خانه‏ اى مى‏ دانند كه در آسمان ها در راستای خانه كعبه قرار دارد و با عبادت فرشتگان، معمور و آباد است. بعضى دیگر هم آن را به "كعبه" و خانه خدا در زمين تفسير كرده‏ اند كه به وسيله زوار و حاجيان همواره معمور و آباد است. ظاهر آيه يكى از این دو معنى است، ولی با توجه به تعبيرات مختلفى كه در قرآن از كعبه به عنوان «بيت» آمده، معنى دوم مناسب تر به نظر مى‏ رسد. (تفسير نمونه، ج‏22، ص: 412)

آیه 5:
علامه طباطبایی و استاد مکارم، منظور از «سقف مرفوع» را آسمان دانسته اند. (رجوع کنید به: منابع ذکر شده)

شاهدش هم اینست که تعبیر «سقف» و «مرفوع بودن» در آیات دیگر برای آسمان ذکر شده است: خدای متعال در آيه 32 سوره انبياء می فرماید: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً (ما آسمان را سقف‏ محفوظى قرار داديم) و در آيه 27 و 28 سوره نازعات می فرماید: أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها * رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها (آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكل‏ تر است يا آفرينش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟! * سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت).

آیه 6:
براى مسجور دو معنى در کتاب های لغت ذكر شده: يكى «برافروخته» و ديگرى «مملو و پُر». آيات ديگر قرآن، معنى اول را تاييد مى‏ كند، همچنان كه در آيه 71 و 72 سوره مؤمن مى‏ خوانيم: يُسْحَبُونَ فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (آنها را در آب سوزان مى‏ كشند، سپس در آتش مشتعل خواهند شد).

در اینکه منظور از «بحر مسجور» و درياى برافروخته چیست، برخی مفسرین گفته‏ اند: منظور همين اقيانوس هاى كره زمين ما است كه در آستانه قيامت، برافروخته شده و سپس منفجر مى‏ گردد، همچنان كه در آيه 6 سوره تكوير آمده: وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ (هنگامى كه درياها برافروخته مى‏ شود). نیز در آيه 3 سوره انفطار مى‏ خوانيم: وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ (هنگامى كه درياها منفجر و شكافته مى‏ شود). بعضى ديگر هم آن را به دريايى از مواد مذاب كه در دل كره زمين است تفسير كرده‏ اند. (تفسير نمونه، ج‏22، ص 413 و 414)

إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ (7)
ما لَهُ مِنْ دافِعٍ (8)
يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً (9)
وَ تَسيرُ الْجِبالُ سَيْراً (10)
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ (11)
الَّذينَ هُمْ في خَوْضٍ يَلْعَبُونَ (12)
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا (13)
هذِهِ النَّارُ الَّتي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ (14)
أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ (15)
اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (16)
كه عذاب پروردگارت واقع مى‏ شود
و چيزى از آن مانع نخواهد بود
(اين عذاب الهى) در آن روزى است كه آسمان به شدّت به حركت درمى‏ آيد
و كوه‏ ها از جا كنده و متحرّک مى‏ شوند
در آن روز وای بر تكذيب‏ كنندگان!
همان ها كه در سخنان باطل به بازى مشغولند
در آن روز كه آنها را به زور به سوى آتش دوزخ مى‏ رانند
(به آنها مى‏ گويند:) اين همان آتشى است كه آن را انكار مى‏ كرديد
آيا اين سحر است يا شما نمى‏ بينيد؟!
در آن وارد شويد و بسوزيد؛ مى‏ خواهيد صبر كنيد يا نكنيد، براى شما يكسان است چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى‏ شويد

در اين آيات آنچه که سوگندهای پیشین برايش ذكر شده را بيان مى كند. ابتدا در آيات 7 و 8 به صورت اجمالی به حتمى بودن عذاب خداوند متعال در قيامت اشاره مى كند و تاكيد مى كند كه هيچ كس نمى تواند کمترین مانعى در راه این عذاب حتمى خداوند ايجاد نمايد! سپس در آيات 9 و 10 به برخی حوادث هولناکی که در آستانه رستاخیز و قیامت رخ می دهد اشاره نموده، و در آیات 11 تا 16 آن عذابی را که اشاره کرده بود روشن‌تر بيان مى كند و شدت غضب خداوند سبحان بر تکذیب کنندگان و آنها که در برابر سخن خدا قیام کرده و با استکبار و گردنکشی در برابر حق ایستاده و بندگان خداوند را به انحراف کشانده اند، عذاب سخت و خوارکننده‌شان را بیان می نماید.

از شدت سختی های قیامت و از آتش غضب الهی، به خدای متعال پناه می بریم و عاجزانه از او می خواهیم که ما را در صف متقین و وارستگان _که در آیات بعدی از آنها سخن به میان آمده_ قرار دهد، و ما را در شمار تکذیب کنندگان و دوزخیان _که در آیات ابتدایی این سوره ذکر شده اند_ قرار ندهد.

چنين به نظر مى‏ رسد كه سه سوگند نخست رابطه نزديكى با يكديگر دارند چرا كه همه از وحى و خصوصيات آن سخن مى‏ گويند؛

_ كوه طور محل نزول وحى بود.
_ كتاب مسطور نيز اشاره به كتاب آسمانى است؛ خواه تورات باشد يا قرآن.
_ بيت المعمور نیز محل رفت‏ و آمد فرشتگان و پيک وحى است.

در این سه سوگند از «آيات تشريعى» سخن به میان آمده، در حالی که در دو سوگند پایانی به «آيات تكوينى» اشاره دارد که يكى از آنها اشاره به مهمترين نشانه‏ های توحيد _يعنى آسمان با عظمت_ است، و ديگرى هم به يكى از نشانه‏ هاى مهم معاد _كه در آستانه رستاخيز رخ مى‏ دهد_ اشاره دارد.

بنابراين در اين پنج سوگند، از توحيد و نبوت و معاد یاد شده است. (تفسير نمونه، ج‏22، ص 415)

ممکن است بپرسید چه ارتباطی بین اين سوگندها و چیزی که برای آن سوگند یاد شده وجود دارد؟ یک پاسخش اینست که این سوگندها كه بر محور قدرت خداوند در عالم تكوين و تشريع است، بيانگر اين است كه چنين كسى به خوبى قادر است در قیامت، مردگان را بار ديگر به زندگى و حيات مجدد بازگردانده، ستمکاران را به سزای اعمالشان رسانده و نیکان را پاداش دهد. (تفسير نمونه، ج‏22، ص: 416)

صدیقین;600665 نوشت:
چنين به نظر مى‏ رسد كه سه سوگند نخست رابطه نزديكى با يكديگر دارند چرا كه همه از وحى و خصوصيات آن سخن مى‏ گويند؛

_ كوه طور محل نزول وحى بود.
_ كتاب مسطور نيز اشاره به كتاب آسمانى است؛ خواه تورات باشد يا قرآن.
_ بيت المعمور نیز محل رفت‏ و آمد فرشتگان و پيک وحى است.

در این سه سوگند از «آيات تشريعى» سخن به میان آمده، در حالی که در دو سوگند پایانی به «آيات تكوينى» اشاره دارد که يكى از آنها اشاره به مهمترين نشانه‏ های توحيد _يعنى آسمان با عظمت_ است، و ديگرى هم به يكى از نشانه‏ هاى مهم معاد _كه در آستانه رستاخيز رخ مى‏ دهد_ اشاره دارد.

بنابراين در اين پنج سوگند، از توحيد و نبوت و معاد یاد شده است. (تفسير نمونه، ج‏22، ص 415)

ممکن است بپرسید چه ارتباطی بین اين سوگندها و چیزی که برای آن سوگند یاد شده وجود دارد؟ یک پاسخش اینست که این سوگندها كه بر محور قدرت خداوند در عالم تكوين و تشريع است، بيانگر اين است كه چنين كسى به خوبى قادر است در قیامت، مردگان را بار ديگر به زندگى و حيات مجدد بازگردانده، ستمکاران را به سزای اعمالشان رسانده و نیکان را پاداش دهد. (تفسير نمونه، ج‏22، ص: 416)

سلام
سلام
از پاسخ شما ممنونم.
یک سوال دیگه داشتم و اون اینکه خداوند عالمیان چه نیازی به این داره که برای ما درباره آنچه که می کنه سوگند یاد کند؟ یا این که این کوه و این ورق ها و ..... چه مقامی در نزد پروردگار دارند که بایید به آن ها برای ما قسم یاد کند. اصلا فلسفه قسم یاد کردن خداوند در قران چیست؟ من این جوری فکر می کنم که ما برای نیاز به اینکه چیزی را به کسی تفهیم کنیم قسم یاد می کنیم خداوند چطور؟!!!!!!

mohsen124;601567 نوشت:
یک سوال دیگه داشتم و اون اینکه خداوند عالمیان چه نیازی به این داره که برای ما درباره آنچه که می کنه سوگند یاد کند؟ یا این که این کوه و این ورق ها و ..... چه مقامی در نزد پروردگار دارند که بایید به آن ها برای ما قسم یاد کند. اصلا فلسفه قسم یاد کردن خداوند در قران چیست؟ من این جوری فکر می کنم که ما برای نیاز به اینکه چیزی را به کسی تفهیم کنیم قسم یاد می کنیم خداوند چطور؟!!!!!!

سلام

همان طور که خودتان هم اشاره داشتید ما با سوگندهایمان یا می خواهیم مخاطبینی که احتمال می دهیم سخنمان را باور نمی کنند را با سوگند خوردن قانع نماییم و بدین وسیله آنها از وادی شک و ترديد خارج سازیم، و یا اینکه به گونه ای از طرف مقابلمان نگرانی داریم و می ترسیم در صورت خلاف واقع بودن ادعایمان، ما را مؤاخذه نماید و یا احیانا صدمه ای به ما برساند!

اما به نظر می رسد این امور در سوگندهاى قرآن مطرح نيست، زيرا اهل ایمان برای باور سخنان خداوند سبحان به سوگند او نیازی ندارند چون در هر صورت _چه با سوگند و چه بدون سوگند_ سخن خداوند سبحان را باور دارند، و از طرفی دیگر، سوگند خوردن برای افراد کافر و معاند فایده ای ندارد چون در هر صورت _چه با سوگند و چه بدون سوگند_ مطلب را باور نمی کنند! از سوی دیگر، خداوند متعال نه از كسى يا چيزى ترس دارد، و نه فقدان چيزى برايش ضرر دارد! بنابراین آنچه ما را به سوگند خوردن وا می دارد، درباره خدای متعال وجود ندارد.

در یک نگاه کلی می توان گفت که سوگندهای قرآن، می تواند شامل چند نکته باشند:
1- اهمیت موضوعی که برایش سوگند یاد شده تا مخاطبین، با اندیشه و دقت بیشتر به آن موضوعات توجه نمایند، مثل جواب قسمی که در سوره شمس آمده.
2- توجه مردم به موضوعاتی که موضوع سوگند واقع شده اند و به آنها سوگند یاد شده تا در فواید مادی و معنوی و اهمیت وجودی آن موضوعات، بیشتر دقت و توجه داشته باشند، مثل سوگندهای آغازین سوره شمس که به زمان های خاصی اشاره می کند یا سوگندهای سوره تین و مانند آن.
3. گاهی هم ممکن است براى تعظيم و تكريم اعمال خير و شايسته به آنها سوگند یاد کند تا مردم به انجام آنها تشويق و ترغيب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فريضه حج و امثال آن.

پرسش:
ما گاهی برای اینکه چیزی را به کسی ثابت کنیم قسم یاد می کنیم اما فلسفه سوگندهای خداوند در قرآن برای چیست؟ مثلا سوگندهای آغازین سوره طور به چه منظور است؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی

همان طور که خودتان هم اشاره داشتید ما با سوگندهایمان یا می خواهیم مخاطبینی که احتمال می دهیم سخنمان را باور نمی کنند را با سوگند خوردن قانع نماییم و بدین وسیله آنها از وادی شک و ترديد خارج سازیم، و یا اینکه به گونه ای از طرف مقابلمان نگرانی داریم و می ترسیم در صورت خلاف واقع بودن ادعایمان، ما را مؤاخذه نماید و یا احیانا صدمه ای به ما برساند!

اما به نظر می رسد این امور در سوگندهاى قرآن مطرح نيست، زيرا اهل ایمان برای باور سخنان خداوند سبحان به سوگند او نیازی ندارند چون در هر صورت _چه با سوگند و چه بدون سوگند_ سخن خداوند سبحان را باور دارند، و از طرفی دیگر، سوگند خوردن برای افراد کافر و معاند فایده ای ندارد چون در هر صورت _چه با سوگند و چه بدون سوگند_ مطلب را باور نمی کنند! از سوی دیگر، خداوند متعال نه از كسى يا چيزى ترس دارد، و نه فقدان چيزى برايش ضرر دارد! بنابراین آنچه ما را به سوگند خوردن وا می دارد، درباره خدای متعال وجود ندارد.

در یک نگاه کلی می توان گفت که سوگندهای قرآن، می تواند شامل چند نکته باشند:

1- اهمیت موضوعی که برایش سوگند یاد شده تا مخاطبین، با اندیشه و دقت بیشتر به آن موضوعات توجه نمایند، مثل جواب قسمی که در سوره شمس آمده.
2- توجه مردم به موضوعاتی که موضوع سوگند واقع شده اند و به آنها سوگند یاد شده تا در فواید مادی و معنوی و اهمیت وجودی آن موضوعات، بیشتر دقت و توجه داشته باشند، مثل سوگندهای آغازین سوره شمس که به زمان های خاصی اشاره می کند یا سوگندهای سوره تین و مانند آن.
3- گاهی هم ممکن است براى تعظيم و تكريم اعمال خير و شايسته به آنها سوگند یاد کند تا مردم به انجام آنها تشويق و ترغيب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فريضه حج و امثال آن.

خدای متعال در شش آیه نخست سوره مبارکه طور، سوگندهایی را بیان می کند و سپس آنچه که برایش سوگند یاد شده را در آیات هفتم به بعد، توضیح می دهد به این صورت که در آيات 7 و 8 به صورت اجمالی به «حتمى بودن عذاب خداوند متعال در قيامت» اشاره مى كند و تاكيد مى كند كه هيچكس نمى تواند کمترین مانعى در راه این عذاب حتمى خداوند ايجاد نمايد! سپس در آيات 9 و 10 به برخی حوادث هولناکی که در آستانه رستاخیز و قیامت رخ می دهد اشاره نموده، و در آیات 11 تا 16 آن عذابی را که اشاره کرده بود روشن‌تر بيان مى كند و شدت غضب خداوند سبحان بر تکذیب‌کنندگان و آنها که در برابر سخن خدا قیام کرده و با استکبار و گردنکشی در برابر حق ایستاده و بندگان خداوند را به انحراف کشانده اند، عذابِ سخت و خوارکننده‌شان را بیان می نماید.

سوگندهایی که در شش آیه آغازین بیان شده، بيانگر اين است كه چنين كسى به خوبى قادر است در قیامت، مردگان را بار ديگر به زندگى و حيات مجدد بازگردانده، ستمکاران را به سزای اعمالشان رسانده و نیکان را پاداش دهد. (1)

---------------------
1- بخشی از توضیحات، با استفاده از: تفسير نمونه، ج‏ 22، ص 416

موضوع قفل شده است