جمع بندی آیا قبح دروغ ذاتی است؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا قبح دروغ ذاتی است؟

به نام خدا.

با سلام.

بنده سوالی دارم که خودش ساده است ولی جوابش میتونه سوالات و تناقضات مهم تری رو به وجود بیاره : آیا دروغ به ذات خودش بد هست؟

ستایشگر :Gol:

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد سینا

دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است ، زيرا كليد تمامي بدي ها است. و دارای انگیزه های متعد د همچون طمع ،حسادت و يا عادت می باشد.قبح و زشتی دروغ در همة نظریه‌های اخلاقی، یکسان نیست.اما آنچه در دیدگاه متفکران اسلامی مانند حضرت امام خمینی وجود دارداین است که در چهرة خودِ دروغ، زشتی و تاریکی وجود دارد، و بدون توجه به عوارض دروغ، ذاتاً ناپسند است، ایشان دروغ را «مطلقاً» موضوع حکم عقل به «قبح» می‌دانند و می فرمایند: عقل زشتی و پستی را در خود دروغ می‌بینید و درک می‌کند از این رو اگر بر یک دروغ حتی عوارض مثبت و عوارض منفی مترتب نشود، بدون تردید، باز هم نفس دروغ، زشت و نازیباست» (1)

در ادامه حضرت امام خمینی می فرمایند:
«دروغ با صرف نظر از همة عوارض و پیامدهای آن، و صرفاً با نگاه به خود آن، از نظر عقل، دارای نوعی زشتی است که هرگز از آن جدا نمی‌گردد، و عوارض خارجی از قبیل یک مصلحت اهم، تاثیری در زوال این زشتی ندارد، از این رو شخص خردمند در همان شرایطی که با دروغ می‌خواهد، جان پیامبری را نجات دهد، باز هم آرزو می‌کند که ای کاش، بدون دروغ، این کار شدنی بود، یعنی در همان حال هم آن را زشت می‌بیند، هر چند برای ممانعت از یک کار زشت‌تر، اقدام به کذب را لازم می‌شمارد» (2)

البته گناهان، از نظر قبح و زشتی، همه در یک ردیف نیستند و برخی از آن‌ها در مقایسه با برخی دیگر، زشت‌تر و قبیح‌ترند. از نظر تعالیم اخلاقی اسلام، «دروغ» در صدر جدول رفتارهای ضداخلاق قرار دارد و در میان گناهان، از اهمیت بیشتری برخوردار است وقبح آن نیز ذاتی است.


[1]. المکاسب المحرمه، ج2، ص 113.
[2]. همان، ص 118.

به نام خدا.

سینا;607150 نوشت:
دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است ، زيرا كليد تمامي بدي ها است. و دارای انگیزه های متعد د همچون طمع ،حسادت و يا عادت می باشد.قبح و زشتی دروغ در همة نظریه‌های اخلاقی، یکسان نیست.اما آنچه در دیدگاه متفکران اسلامی مانند حضرت امام خمینی وجود دارداین است که در چهرة خودِ دروغ، زشتی و تاریکی وجود دارد، و بدون توجه به عوارض دروغ، ذاتاً ناپسند است، ایشان دروغ را «مطلقاً» موضوع حکم عقل به «قبح» می‌دانند و می فرمایند: عقل زشتی و پستی را در خود دروغ می‌بینید و درک می‌کند از این رو اگر بر یک دروغ حتی عوارض مثبت و عوارض منفی مترتب نشود، بدون تردید، باز هم نفس دروغ، زشت و نازیباست» (1)

در ادامه حضرت امام خمینی می فرمایند:
«دروغ با صرف نظر از همة عوارض و پیامدهای آن، و صرفاً با نگاه به خود آن، از نظر عقل، دارای نوعی زشتی است که هرگز از آن جدا نمی‌گردد، و عوارض خارجی از قبیل یک مصلحت اهم، تاثیری در زوال این زشتی ندارد، از این رو شخص خردمند در همان شرایطی که با دروغ می‌خواهد، جان پیامبری را نجات دهد، باز هم آرزو می‌کند که ای کاش، بدون دروغ، این کار شدنی بود، یعنی در همان حال هم آن را زشت می‌بیند، هر چند برای ممانعت از یک کار زشت‌تر، اقدام به کذب را لازم می‌شمارد» (2)

البته گناهان، از نظر قبح و زشتی، همه در یک ردیف نیستند و برخی از آن‌ها در مقایسه با برخی دیگر، زشت‌تر و قبیح‌ترند. از نظر تعالیم اخلاقی اسلام، «دروغ» در صدر جدول رفتارهای ضداخلاق قرار دارد و در میان گناهان، از اهمیت بیشتری برخوردار است وقبح آن نیز ذاتی است.


[1]. المکاسب المحرمه، ج2، ص 113.
[2]. همان، ص 118.

با سلام و تشکر بخاطر پاسخ شما.

میخوام ببینم برام درست جا افتاده یا نه. شما میفرمایید قبح دروغ ذاتی هست و حتی مصلحت هم نمیتونه اون رو غیر قبیح کنه. درسته؟

خوب حالا با این شرح، چطور هست که کاری ذاتا قبیح و زشت، تجویز میشه برای انجام دادن؟

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;607180 نوشت:
به نام خدا.

با سلام و تشکر بخاطر پاسخ شما.

میخوام ببینم برام درست جا افتاده یا نه. شما میفرمایید قبح دروغ ذاتی هست و حتی مصلحت هم نمیتونه اون رو غیر قبیح کنه. درسته؟

خوب حالا با این شرح، چطور هست که کاری ذاتا قبیح و زشت، تجویز میشه برای انجام دادن؟

ستایشگر :Gol:

توجه داشته باشید که نظام اخلاقي اسلام، یک نظام خشک نیست بلکه نظامی انعطاف پذیر می باشد.در فقه نیز شاهد قواعد متعددی همچون قاعده ی تزاحم،اضطرار، لاحرج، لاضرر و لاضرار و... هستیم که همین قواعد می تواند احکام شرعی و اخلاقی را تخصیص بزند.يکي از مهم‌ترين راه‌هاي ترجيح در هنگام برخورد با تزاحمات اخلاقي، استفاده از قاعده عقلي «تقديم اهمّ بر مهم» است. که البته این قاعده شاخص های ویژه وخاص خود را دارد.ازنگاه اســلام، اعمال داراي حسن و قبح ذاتي هستند و اگر درشرايطي عمل داراي قبح ذاتي بر عمل داراي حسن ذاتي اولويت پيدا مي كند به این دلیل نیست که قبحي تبديل به حسن شــده باشد، بلكه از باب تزاحم ميان دو حسن يا دو قبح ،كه بنا به قاعده اولويت اهم بر مهم،لازم است ميان خوب و خوب تر، خوب تر را و از ميان بد وبدتر، بد را انتخاب نماييم.
در خصوص دروغ هم كه درشرایطی در اسلام جايز، بلكه واجب شمرده شده بايدتوجه کنید که كه اين به معناي نسبيت اخلاق در اسلام نيست ومنظور از جواز دروغ ، از ميان رفتن قبح ذاتي دروغ در يــك موقعيت زماني بخصوص نيست بلكه چون اثرات منفي راستگويي در آن موقعيت از اثرات مثبت آن بيشتر است يا اثرات مثبت دروغگويي در آن موقعيت از اثرات منفي آن كمتر است، در اين شــرايط خاص و ويژه به حكم عقل ـ والبته شرع ـ بايد ميان قبح دروغگويي و قبح بزرگ تري كه از راستگويي حاصل مي شود (مثل به خطر افتادن جان يك انسان) دروغ را برگزيد يا به بيان ديگر ميان حسن راستگويي و حســن بزرگ تري كه نجات جان يك انسان است، دومي را اختيار نمود.بنابراین فلسفه و حكمتي كه باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري است كه در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در اين صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ يك مصلحت مهمتري در بين مي شود در اين صورت دروغ گفتن اشكال ندارد.

به نام خدا.

ممنون و متشکر هستم از توضیحاتتون. اما دو سوال برای من ایجاد شد.

سینا;608637 نوشت:
توجه داشته باشید که نظام اخلاقي اسلام، یک نظام خشک نیست بلکه نظامی انعطاف پذیر می باشد.در فقه نیز شاهد قواعد متعددی همچون قاعده ی تزاحم،اضطرار، لاحرج، لاضرر و لاضرار و... هستیم که همین قواعد می تواند احکام شرعی و اخلاقی را تخصیص بزند.يکي از مهم‌ترين راه‌هاي ترجيح در هنگام برخورد با تزاحمات اخلاقي، استفاده از قاعده عقلي «تقديم اهمّ بر مهم» است. که البته این قاعده شاخص های ویژه وخاص خود را دارد.ازنگاه اســلام، اعمال داراي حسن و قبح ذاتي هستند و اگر درشرايطي عمل داراي قبح ذاتي بر عمل داراي حسن ذاتي اولويت پيدا مي كند به این دلیل نیست که قبحي تبديل به حسن شــده باشد، بلكه از باب تزاحم ميان دو حسن يا دو قبح ،كه بنا به قاعده اولويت اهم بر مهم،لازم است ميان خوب و خوب تر، خوب تر را و از ميان بد وبدتر، بد را انتخاب نماييم.

تو این قسمت فقط یک سوال دیگه دارم : آیا برای خدا هم ممکنه تصور کنیم که در موقعیتی برای برگزیدن بد از میان بد و بدتر، دروغی گفته باشه؟ به عنوان مثال عرض میکنم، مثلا برای اینکه مسلمان های صدر اسلام روحیه شون رو نبازن و یا اینکه معتمد بشن به اینکه اگر حرف پیامبر (ص) را گوش کنن، در نبرد به پیروزی میرسن، گفته باشن که با فرشته ها تو جنگ به کمکتون میایم؟ یا اینکه برای خدا چنین موقعیتی وجود نداره و خدا همواره راست میگه؟

به بیان کوتاه تر، اگر دروغ مصلحتی مجاز باشه، آیا ممکنه خدا هم بنا بر مصلحتی ( که لزومی نداره بگیم "چه مصلحتی؟" و دنبال پیدا کردن اون مصلحت باشیم ) دروغ بگه؟

سینا;608637 نوشت:

در خصوص دروغ هم كه درشرایطی در اسلام جايز، بلكه واجب شمرده شده بايدتوجه کنید که كه اين به معناي نسبيت اخلاق در اسلام نيست ومنظور از جواز دروغ ، از ميان رفتن قبح ذاتي دروغ در يــك موقعيت زماني بخصوص نيست بلكه چون اثرات منفي راستگويي در آن موقعيت از اثرات مثبت آن بيشتر است يا اثرات مثبت دروغگويي در آن موقعيت از اثرات منفي آن كمتر است، در اين شــرايط خاص و ويژه به حكم عقل ـ والبته شرع ـ بايد ميان قبح دروغگويي و قبح بزرگ تري كه از راستگويي حاصل مي شود (مثل به خطر افتادن جان يك انسان) دروغ را برگزيد يا به بيان ديگر ميان حسن راستگويي و حســن بزرگ تري كه نجات جان يك انسان است، دومي را اختيار نمود.بنابراین فلسفه و حكمتي كه باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري است كه در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در اين صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ يك مصلحت مهمتري در بين مي شود در اين صورت دروغ گفتن اشكال ندارد.

یک سوالی هم اینجا دارم : این یه جورایی خود دین داری رو بی معنی نمیکنه؟ دروغ گناه کبیره به حساب میاد، ولی وقتی پای یک امر حساس وسط میاد، مثل جان شخص یا آبروش، میشه دروغ گفت. یعنی به نظر میاد که خدا میگه همینطوری الکی الکی دروغ نگید، برای چیزهای مهم دروغ بگید. این به نظر بنده خیلی بی معنی میاد که خدا بگه اگر جونتون تو خطر افتاد، دروغ بگید اشکالی نداره و حتی اگر دروغ نگید اشکال داره. یا به بیان دیگه خدا داره میگه دینداری به هزینه دادن که رسید، دینداری نکنید! اینطور نیست؟ ( یک بنده خدایی که تو دانشگاهمون سخنرانی میکرد و منشاء این سوالات تو ذهن من شد که میگفت اگر مالتون هم تو خطر افتاد دروغ بگید اشکال نداره! درست میگفت؟ من سعی کردم خودم تو ذهنم حلاجی کنم، ولی همینطور که میبینید از هر طرف که رفتم سوالات و تناقضات بیشتری برام پیش اومد. )

ستایشگر :Gol:

ستايشگر;608659 نوشت:
به نام خدا.

ممنون و متشکر هستم از توضیحاتتون. اما دو سوال برای من ایجاد شد.

تو این قسمت فقط یک سوال دیگه دارم : آیا برای خدا هم ممکنه تصور کنیم که در موقعیتی برای برگزیدن بد از میان بد و بدتر، دروغی گفته باشه؟ به عنوان مثال عرض میکنم، مثلا برای اینکه مسلمان های صدر اسلام روحیه شون رو نبازن و یا اینکه معتمد بشن به اینکه اگر حرف پیامبر (ص) را گوش کنن، در نبرد به پیروزی میرسن، گفته باشن که با فرشته ها تو جنگ به کمکتون میایم؟ یا اینکه برای خدا چنین موقعیتی وجود نداره و خدا همواره راست میگه؟

به بیان کوتاه تر، اگر دروغ مصلحتی مجاز باشه، آیا ممکنه خدا هم بنا بر مصلحتی ( که لزومی نداره بگیم "چه مصلحتی؟" و دنبال پیدا کردن اون مصلحت باشیم ) دروغ بگه؟

سلام وعرض ادب

پاسخ این سوال را در انجمن کلام پیگیری بفرمایید در تاپیک زیر این بحث مطرح شده.

http://www.askdin.com/thread30028.html

ستايشگر;608659 نوشت:
به نام خدا.

یک سوالی هم اینجا دارم : این یه جورایی خود دین داری رو بی معنی نمیکنه؟ دروغ گناه کبیره به حساب میاد، ولی وقتی پای یک امر حساس وسط میاد، مثل جان شخص یا آبروش، میشه دروغ گفت. یعنی به نظر میاد که خدا میگه همینطوری الکی الکی دروغ نگید، برای چیزهای مهم دروغ بگید. این به نظر بنده خیلی بی معنی میاد که خدا بگه اگر جونتون تو خطر افتاد، دروغ بگید اشکالی نداره و حتی اگر دروغ نگید اشکال داره. یا به بیان دیگه خدا داره میگه دینداری به هزینه دادن که رسید، دینداری نکنید! اینطور نیست؟ ( یک بنده خدایی که تو دانشگاهمون سخنرانی میکرد و منشاء این سوالات تو ذهن من شد که میگفت اگر مالتون هم تو خطر افتاد دروغ بگید اشکال نداره! درست میگفت؟ من سعی کردم خودم تو ذهنم حلاجی کنم، ولی همینطور که میبینید از هر طرف که رفتم سوالات و تناقضات بیشتری برام پیش اومد. )

ستایشگر :Gol:

همانطور که می دانید دروغ جز رذائل اخلاقیست و حرمت آن امری ثابت می باشد. منتها انچه که از روایات برداشت می شود این است که موارد نادری وجود دارد که از حکم دروغ استثنا می باشد در اسلام جان و مال و آبروی مومن ارزش دارد واز آنچه که به این امور ضربه وارد می کند اجتناب شده است حتی اگر سخن راستی جان و مال و آبروی مومن را در خطر قرار دهد دروغگویی مجاز شمرده می شودالبته این حلیت دروغ اولا در محدوده های خاصی است و ثانیا از نظر میزان و مقدار هم محدود می باشد.اصطلاحا می گویند الضروره تتقدر بقدرها، ضرورت به میزان و مقدارش جایز و مباح می شود.

بنابراین موارد استثنا در دروغ نوعی ارزش گذاری به مومن است در شرایط خاص.در واقع در مواردی که مصلحت دروغ گفتن بيش تر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نيست. البته توجه کنید گاهی دروغ ها مصلحتی نیست بلکه منفعتی می باشد وشخص برای منفعت خود دروغ می گوید و فقط عنوان فعلش را تغییر می دهد در چنین حالتی حتی اگر اسم دروغ ، دروغ مصلحتی گذاشته شود چون شرایط دروغ مصلحتی را ندارد گناه محسوب شده و حرام است.
نکته ی دیگر این که هر جا در دین مصلحتی وجود دارد در واقع این مصلحت شرعی گویای مصلحت عمومی مردم یعنی حفظ عدالت است چرا که برقراری عدالت در بین مردم مهمترین هدف ارسال رسل و انزال کتب معرفی شده است وعقل عملی انسان، به عدالت حکم می کند و آن را جزو بایدهای ارزشی و اخلاقی دسته بندی می کند بنابراین دروغ مصلحتی نیز در راستای برقراری عدالت است.

در رابطه با حفظ مال هم در هر شرایطی نمی توان دروغ گفت بلکه در حالت ضرورت و برای دفع ضرر مالی در برابر ظالم مجاز شمرده می شود.

سوال:
آیا دروغ به ذات خودش بد وقبیح است؟

پاسخ:
دروغ به لحاظ اخلاقي از بزرگترين گناهان است ، زيرا كليد تمامي بدي ها است. و دارای انگیزه های متعد د همچون طمع ،حسادت و يا عادت می باشد.قبح و زشتی دروغ در همه نظریه‌های اخلاقی، یکسان نیست.اما آنچه در دیدگاه متفکران اسلامی مانند حضرت امام خمینی وجود دارد این است که در چهره خودِ دروغ، زشتی و تاریکی وجود دارد، و بدون توجه به عوارض دروغ، ذاتاً ناپسند است، ایشان دروغ را «مطلقاً» موضوع حکم عقل به «قبح» می‌دانند و می فرمایند: عقل زشتی و پستی را در خود دروغ می‌بینید و درک می‌کند از این رو اگر بر یک دروغ حتی عوارض مثبت و عوارض منفی مترتب نشود، بدون تردید، باز هم نفس دروغ، زشت و نازیباست» (1)

در ادامه حضرت امام خمینی می فرمایند:
«دروغ با صرف نظر از همه عوارض و پیامدهای آن، و صرفاً با نگاه به خود آن، از نظر عقل، دارای نوعی زشتی است که هرگز از آن جدا نمی‌گردد، و عوارض خارجی از قبیل یک مصلحت اهم، تاثیری در زوال این زشتی ندارد، از این رو شخص خردمند در همان شرایطی که با دروغ می‌خواهد، جان پیامبری را نجات دهد، باز هم آرزو می‌کند که ای کاش، بدون دروغ، این کار شدنی بود، یعنی در همان حال هم آن را زشت می‌بیند، هر چند برای ممانعت از یک کار زشت‌تر، اقدام به کذب را لازم می‌شمارد» (2)

البته گناهان، از نظر قبح و زشتی، همه در یک ردیف نیستند و برخی از آن‌ها در مقایسه با برخی دیگر، زشت‌تر و قبیح‌ترند. از نظر تعالیم اخلاقی اسلام، «دروغ» در صدر جدول رفتارهای ضداخلاق قرار دارد و در میان گناهان، از اهمیت بیشتری برخوردار است وقبح آن نیز ذاتی است.
چطور هست که کاری ذاتا قبیح و زشت، تجویز میشه برای انجام دادن؟
پاسخ:
توجه داشته باشید که نظام اخلاقي اسلام، یک نظام خشک نیست بلکه نظامی انعطاف پذیر می باشد.در فقه نیز شاهد قواعد متعددی همچون قاعده ی تزاحم،اضطرار، لاحرج، لاضرر و لاضرار و... هستیم که همین قواعد می تواند احکام شرعی و اخلاقی را تخصیص بزند.يکي از مهم‌ترين راه‌هاي ترجيح در هنگام برخورد با تزاحمات اخلاقي، استفاده از قاعده عقلي «تقديم اهمّ بر مهم» است. که البته این قاعده شاخص های ویژه و خاص خود را دارد.ازنگاه اســلام، اعمال داراي حسن و قبح ذاتي هستند و اگر درشرايطي عمل داراي قبح ذاتي بر عمل داراي حسن ذاتي اولويت پيدا مي كند به این دلیل نیست که قبحي تبديل به حسن شــده باشد، بلكه از باب تزاحم ميان دو حسن يا دو قبح ،كه بنا به قاعده اولويت اهم بر مهم،لازم است ميان خوب و خوب تر، خوب تر را و از ميان بد وبدتر، بد را انتخاب نماييم.

در خصوص دروغ هم كه درشرایطی در اسلام جايز، بلكه واجب شمرده شده بايدتوجه کنید که كه اين به معناي نسبيت اخلاق در اسلام نيست ومنظور از جواز دروغ ، از ميان رفتن قبح ذاتي دروغ در يــك موقعيت زماني بخصوص نيست بلكه چون اثرات منفي راستگويي در آن موقعيت از اثرات مثبت آن بيشتر است يا اثرات مثبت دروغگويي در آن موقعيت از اثرات منفي آن كمتر است، در اين شــرايط خاص و ويژه به حكم عقل ـ والبته شرع ـ بايد ميان قبح دروغگويي و قبح بزرگ تري كه از راستگويي حاصل مي شود (مثل به خطر افتادن جان يك انسان) دروغ را برگزيد يا به بيان ديگر ميان حسن راستگويي و حســن بزرگ تري كه نجات جان يك انسان است، دومي را اختيار نمود.بنابراین فلسفه و حكمتي كه باعث مي شود برخي از اقسام دروغ جايز شمرده شود، وجود مصلحت برتري است كه در آن موارد بر مفسده دروغ گويي ترجيح مي يابد. در اين صورت اگر دروغ گفتن باعث حفظ يك مصلحت مهمتري در بين مي شود در اين صورت دروغ گفتن اشكال ندارد.

سوال:
این یه جورایی خود دین داری رو بی معنی نمیکنه؟ دروغ گناه کبیره به حساب میاد، ولی وقتی پای یک امر حساس وسط میاد، مثل جان شخص یا آبروش، میشه دروغ گفت. یعنی به نظر میاد که خدا میگه همینطوری الکی دروغ نگید،ولی برای چیزهای مهم میتونید دروغ بگید.

پاسخ:
همانطور که می دانید دروغ جز رذائل اخلاقی است و حرمت آن امری ثابت می باشد. منتها آنچه که از روایات برداشت می شود این است که موارد نادری وجود دارد که از حکم دروغ استثنا می باشد در اسلام جان و مال و آبروی مومن ارزش دارد و از آنچه که به این امور ضربه وارد می کند اجتناب شده است حتی اگر سخن راستی جان و مال و آبروی مومن را در خطر قرار دهد دروغگویی مجاز شمرده می شود البته این حلیت دروغ اولا در محدوده های خاصی است و ثانیا از نظر میزان و مقدار هم محدود می باشد.اصطلاحا می گویند "الضروره تتقدر بقدرها"، ضرورت به میزان و مقدارش جایز و مباح می شود.
بنابراین موارد ؛استثناء در دروغ ؛نوعی ارزش گذاری به مومن در شرایط خاص است.در واقع در مواردی که مصلحت دروغ گفتن بيش تر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نيست. البته توجه کنید گاهی دروغ ها مصلحتی نیست بلکه منفعتی می باشد و شخص برای منفعت خود دروغ می گوید و فقط عنوان فعلش را تغییر می دهد در چنین حالتی حتی اگر اسم دروغ ، دروغ مصلحتی گذاشته شود چون شرایط دروغ مصلحتی را ندارد گناه محسوب شده و حرام است.
نکته ی دیگر این که هر جا در دین مصلحتی وجود دارد در واقع این مصلحت شرعی گویای مصلحت عمومی مردم یعنی حفظ عدالت است چرا که برقراری عدالت در بین مردم مهمترین هدف ارسال رسل و انزال کتب معرفی شده است و عقل عملی انسان، به عدالت حکم می کند و آن را جزو بایدهای ارزشی و اخلاقی دسته بندی می کند بنابراین دروغ مصلحتی نیز در راستای برقراری عدالت است.در رابطه با حفظ مال هم در هر شرایطی نمی توان دروغ گفت بلکه در حالت ضرورت و برای دفع ضرر مالی در برابر ظالم مجاز شمرده می شود.

منابع:
[1]. المکاسب المحرمه، ج2، ص 113.
[2]. همان، ص 118.



موضوع قفل شده است