جمع بندی آیا اختلاف بین مفسرین، نشانگر وجود ابهام در قرآن نیست؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اختلاف بین مفسرین، نشانگر وجود ابهام در قرآن نیست؟

با سلام. آیا اینکه مفسرین بسیاری در قرآن، با هم اختلافات شدید و دائمی دارند، نشانگر مبهم بودن قرآن در این آیات نیست؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب
هر چند قرآن كريم در مقیاس فهم بشر تنزل داده شده است، اما دقایق و ظرایفی در آن وجود دارد که فهم دقيق مراد خداوند را براي مفسران با سختي و البته اختلاف در فهم ،همراه مي كند.
وجود آیات محکم و متشابه،مجمل و مبیّن،ناسخ و منسوخ،آیاتی که نیاز به تأویل دارد نيز از عواملي است كه موجب تعارض فهم ها با یکدیگر مي شوند.
استاد مرحوم خرمشاهي در پاسخ به اين سوال كه چرا آيات قران نيازمند تفسيرند ، مي گويند "از آن جا که قرآن مجید در کمال فصاحت است،ممکن است این سوال پیش آید که خداوند، قادر به روشن ترین و شیوا ترین بیان ها است پس چرا عبارات و آیات قرآنی نیازمند تفسیر است؟ پاسخش این است که خداوند به ایجاز سخن گفته است و کلام الهی بر وفق اسالیب زبان بشری است. لذا در آن مجاز و و استعاره و تشبیه و کنایه و سایر تعبیه های ادبی و زبانی هست نیز در آن مفردات و ترکیبات و عباراتی هست که اگر هم در عصر نزول وحی بر پیامبر صلوات الله علیه و اصحاب او آشکار بوده است با گذشت زمان طبعا صراحت و وضوح معنایی آن در پرده ابهام رفته است. لذا به شرح و بیان و کشف حجاب و کشف محجوب اعم از تفسیر و تاویل نیاز دارد. فصحای هر قوم هم در کمال فصاحت ادای معانی کرده اند ولی همه آثار مهم زبانی و ادبی هم نیاز به شرح و تفسیر دارد.(1)

(1)- خرمشاهی بهاء الدین،قرآن پژوهی، ص 141

بنابراين وجود استعاره و کنایه و مجاز و تشبیه و کنایه و... در آیات الهی وبا گذشت زمان طولانی از عصر پیامبر (ص) به نوعی موجب اختلاف در تفاسیر و برداشت های متفاوت از آیات الهی شده است.
و امادرمورد منشأاختلاف درتفاسیر، مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند :
"و در ميان همه آيات قرآن ، (كه بيش از چند هزار آيه است )، حتى يك آيه نمى يابيم كه در مفهومش اغلاق و تعقيدى باشد[ پيچيده و نامفهوم]، بطوريكه ذهن خواننده در فهم معناى آن دچار حيرت و سرگردانى شود، و چطور چنين نباشد و حال آنكه قرآن فصيح ترين كلام عرب است ، و ابتدائى ترين شرط فصاحت اين است كه اغلاق و تعقيد[ پيچيدگي وعدم فهم] نداشته باشد، و حتى آن آياتى هم كه جزو متشابهات قرآن بشمار مى آيند، مانند آيات نسخ شده ، و امثال آن ، در مفهومش غايت وضوح و روشنى را دارد، و تشابهش بخاطر اين است كه مراد از آن را نميدانيم ، نه اينكه معناى ظاهرش نامعلوم باشد.
پس اين اختلاف از ناحيه معناى كلمات پيدا نشده ، بلكه همه آنها از اختلاف در مصداق كلمات پيدا شده ، و هر مذهب و مسلكى كلمات و جملات قرآن را بمصداقى حمل كرده اند، كه آن ديگرى قبول ندارد، اين از مدلول تصورى و تصديقى كلمه ، چيزى فهميده ، و آن ديگرى چيزى ديگر."(2)

(2)- ترجمه تفسير الميزان ، ج 1، ص 14

اما به طور خلاصه در منشاء اختلاف تفاسير مي توان علل ذيل را دخيل دانست :
. اختلاف مفسران در روش تفسیر قرآن.( تفسير قرآن به روايات ، تفسير قرآن به قرآن و...)
. اختلاف در سطوح علمي مفسران كه طبعا منجر به برداشتهاي سطحي تا عميق تر از آيات مي شود .
. تفاوت در نوع برداشت از آيات.
. پيشرفت علوم و دانش بشري كه منجر به برداشت هاي نوين و متفاوت با گذشته ازآيات مي شود .
. تفاوت در مشربهاي فكري و مذاهب مختلف كه قاعدتا برداشتهاي متفاوتي از آيات را نتيجه خواهد داد.

با سلام. الان بیشتر همان صورت مسئله مشخص شده است و با وجود پذیرش اختلاف تفاسیر ادعای عدم ابهام هم مطرح می شود. امّا سؤال اصلی اینجاست که اگر ابهامی نیست چرا اختلاف تفسیر پیش می آید؟

الان همین دلایل اختلاف تفاسیر در صورت عدم ابهام و صراحت متن ممکن نیستند، مثلاً «تفاوت در نوع برداشت در آیات» یا «اختلاف مفسران در روش تفسیر قرآن» یا «تفاوت در مشربهای فکری و مذاهب مختلف» یعنی اینکه از برخی از آیات می توان برداشتهای مختلفی کرد و این یعنی ابهام. «اختلاف در سطوح مختلف مفسرین» یعنی اینکه درک صحیح متن برای هر کسی ممکن نیست و این یعنی ابهام. «برداشتهای نوین در اثر پیشرفت دانش بشر» یعنی ابهام، زیرا برای پیشینیان قابل درک نبوده است.

پس باز هم اصل مشکل وجود ابهام بر سر جای خودش باقی است.

باسلام تفسیرموضوعی آیه چهارسوره حدیدرا زحمت می کشید؟؟باتشکر.

سلام

همه اين مشكلات از ناحیه عثمان و دوستانش است که قرانها را تجرید نمودند و باعث اینهمه اختلاف در برداشت وتفاسیر شدند ....

چرا ابن مسعود رضی الله عنه بشدت با عثمان بر سر مصحف وقرائت مخصوصش درگیر میشود ؟

چرا عمر میگوید قرآنهایتان را تجرید کنید ؟

چرا حجاج یوسف ثقفی قاتل شیعیان علی ع ، میگوید هرکس بقرائت ابن مسعود قران بخواند گردنش را میزنم ؟

چرا ابن مجاهد مزدور عباسیان با ابن شنبوذ بر سر قرائت خلاف مصحف عثمان در گیر میشود و اورا تازیانه میزنند و قرائات را به 7 قرائت سلیقه ای محدود میکنند ؟!

http://javdan.blogfa.com/

سلام. با تشکر از مطالب دوستان، منتظر پاسخ کارشناس هستم.

بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن، کتاب تفسیر قرآن است و اکثرا اختلاف در مورد مسائل تاریخی هست که قرآن بیان نکرده( که اسارئیلیاتی که معاویه ملعون وارد احادیث کرده باعث این امر شده)
قسم بعدی در مورد احکام هست که ریشه آن ها به روایات برمیگرده مثلا آیه 6 مائده
و همچنین قسم دیگر به تعدد لهجه های اعراب بر می گرده که بعضا بعضی ها از روی نژادپرستی باعث اختلاف می شود
و از همه مهمتر این اختلافات در حد بزرگان( کسانی که عمری را صرف علوم عربی کرده اند) هست پس عموم(مثلا خودم ) نباید وارد شد
والسلام علیکم و رحمت ا... و برکاته

با سلام و عرض ادب

חסר משמעות;600222 نوشت:
با سلام. الان بیشتر همان صورت مسئله مشخص شده است و با وجود پذیرش اختلاف تفاسیر ادعای عدم ابهام هم مطرح می شود. امّا سؤال اصلی اینجاست که اگر ابهامی نیست چرا اختلاف تفسیر پیش می آید؟

الان همین دلایل اختلاف تفاسیر در صورت عدم ابهام و صراحت متن ممکن نیستند، مثلاً «تفاوت در نوع برداشت در آیات» یا «اختلاف مفسران در روش تفسیر قرآن» یا «تفاوت در مشربهای فکری و مذاهب مختلف» یعنی اینکه از برخی از آیات می توان برداشتهای مختلفی کرد و این یعنی ابهام. «اختلاف در سطوح مختلف مفسرین» یعنی اینکه درک صحیح متن برای هر کسی ممکن نیست و این یعنی ابهام. «برداشتهای نوین در اثر پیشرفت دانش بشر» یعنی ابهام، زیرا برای پیشینیان قابل درک نبوده است.

پس باز هم اصل مشکل وجود ابهام بر سر جای خودش باقی است.


اجازه دهيد براي تفهيم بهتر مطلب يك مثال بزنيم :
خورشيد يك نور بسيار واضح و يكسان بر زمين مي تاباند ، نوري كه هيچ قسمتش تفاوت درجه اي با قسمت ديگر ندارد ، اما افراد و نيز ساير جانداران روي زمين هر يك با تفاوت درجه بخشي از نور خورشيد را دريافت مي كنند :
يكوقت من در زير سايه درخت يا ساختماني هستم و سايه اين نور را دريافت ميكنم .
يكوقت نور خورشيد را از پشت ابر دريافت ميكنم .
يكوقت از عينك آفتابي استفاده ميكنم و همه چيز را در حالت سايه مشاهده ميكنم با اينكه همه چيز در زير اشعه تابان خورشيد قرار دارد .
يكوقت از عينك رنگي استفاده ميكنم و فقط يك طيف خاص از نور را مي بينم .
يكوقت در دو قطب زمين هستم و شش ماه از سال نور خورشيد را مايل و در حداقل تابش آن ميبينم و در شب بسر مي برم و شش ماه ديگر در روز هستم و ازحداكثر تابش آن بهره مندم.
يكوقت آن رابر صفحات خورشيدي ذخيره ميكنم و در شب از نور خورشيد استفاده ميكنم .
يكوقت خورشيد را در كسوف يا خسوف ميبينم .
يكوقت نور خورشيد را از طريق ماه دريافت ميكنم و ...


مي بينيد با اينكه خورشيد يك نور واحد دارد اما من با كاربري هاي مختلف و يا با قرار گرفتن در موقعيتهاي متفاوت ، آنرا در درجات و ظهورات متفاوتي مي بينم . در واقع اين من هستم كه هر بار در موقعيت مختلفي قرار دارم و برداشتم از نور خورشيد مثلا قرمز است چرا ؟ زيرا عينكي قرمز رنگ به چشم دارم ، نور خورشيد تغييري نمي كند و همان است كه بود و هست ؛ يا مثلا در كسوف اين نور خورشيد نيست كه از بين مي رود بلكه ماه حائل بين زمين و خورشيد مي شود و...
در حقيقت نور خورشيد ابهامي ندارد ، سايه ندارد ، تفاوت درجه ندارد ، كم و زيادي ندارد ، ششماه نور كم و شش ماه نور زياد ندارد ، بلكه اين من هستم كه با تفاوت كاربري ام و با قابليتهاي مختلفي كه ايجاد ميكنم ، طيفها و درجات مختلفي از نور واحد خورشيد را دريافت ميكنم . و در يك كلام : مشكل از نور خورشيد نيست و ابهامي در آن وجود ندارد بلكه مشكل از قابل است .

در خصوص آيات شريف قرآن كريم هم همينگونه است ، ما منكر اختلاف تفاسير و مفسران نيستيم اما عرض ما اين است كه ابهامي كه شما از آن سخن مي گوييد به آيات شريفه قرآن باز نمي گردد بلكه مشكل از قابل است . يعني مفسر با ديدگاه يا شيوه يا سطوح علمي مختلف يا ... وارد قرآن مي شود و طبعا اختلاف ، دقيقا از اين ناحيه است بله نهايتا ما اختلاف تفاسير را داريم اما معتقديم كه اختلاف به قابل – يعني مفسر – باز ميگردد نه قرآن كريم كه سراسر نور مبين است . استاد مصباح نيز در اين زمينه مي فرمايند :
"قرآن نور است، حتي آيات متشابه آن نوراني است و به خودي خود ابهامي ندارد... اگر مخاطبان قرآن زمينه‌هاي لازم و شرايط علمي و روحي متناسب با دريافت آيات را داشته باشند، همه آيات قرآن قابل فهم است و هيچ ابهام و اجمالي در آن
نمي ماند "(1)

(1)- قرآن شناسي ، مصباح يزدي، ج 2، ص195

سلام. بله، ابهام از قرآن نیست، ولی این اختلاف تفاسیر باعث می شود که خیلی جاها فهم منظور قرآن در ابهام قرار بگیرد، زیرا هر مفسری تفسیری ارائه کرده است. آیا نتیجه این مسئله، آن نیست که در برخی مواضع منظور دقیق قرآن، قابل فهم نخواهد بود؟

با سلام

חסר משמעות;623564 نوشت:
سلام. بله، ابهام از قرآن نیست، ولی این اختلاف تفاسیر باعث می شود که خیلی جاها فهم منظور قرآن در ابهام قرار بگیرد، زیرا هر مفسری تفسیری ارائه کرده است. آیا نتیجه این مسئله، آن نیست که در برخی مواضع منظور دقیق قرآن، قابل فهم نخواهد بود؟

بله دقيقا همينطور است .لذا ما بايد در ميان شيوه ها و روشهاي مختلف تفسيري ببينيم كه كدام روش ، به تفسير دقيق تري از آيات منجر خواهد شد و كدام مفسر از آن شيوه به نحو بهتر و دقيقتري بهره گرفته است .
اگر پذيرفتيم كه آيات قرآن كريم ابهام ندارند و عدم فهم صحيح آيات و تبيين آنها از ناحيه يا نواحي ديگري است - كه در پستهاي ابتدايي عرض شد - پس براي فهم دقيقتراز آيات بايد بدنبال تفسير يا تفاسيري باشيم كه در بكارگيري بهترين شيوه تفسيري ، موفق تر عمل كرده اند . در حال حاضر عمده ترین روش های تفسیری را می توان در موارد زیر عنوان کرد:
1. روش تفسیر قرآن به قرآن.
2. روش تفسیر نقلی یا تفسیر مأثور، البته گاهی اوقات به دو روش تفسیر قرآن به قرآن و نقلی (روایی) تفسیر مأثور گفته می شود.
3. روش تفسیر اجتهادی یا عقلی.
4. روش تفسیر «جامع» بر اساس کتاب، سنت (عترت)، اجماع و عقل.
5. روش تفسیر به رأی
ولی تنها روشی که با روش تفسیری ائمه اطهار (ع) مطابقت دارد و برای تفسیر قرآن صحیح تر است، تفسیر قرآن به قرآن می باشد.(1)

(1)- براي مطالعه بيشتر به دانشنامه طهور مراجعه كنيد .

هدی;623905 نوشت:
با سلام

بله دقيقا همينطور است .لذا ما بايد در ميان شيوه ها و روشهاي مختلف تفسيري ببينيم كه كدام روش ، به تفسير دقيق تري از آيات منجر خواهد شد و كدام مفسر از آن شيوه به نحو بهتر و دقيقتري بهره گرفته است .
اگر پذيرفتيم كه آيات قرآن كريم ابهام ندارند و عدم فهم صحيح آيات و تبيين آنها از ناحيه يا نواحي ديگري است - كه در پستهاي ابتدايي عرض شد - پس براي فهم دقيقتراز آيات بايد بدنبال تفسير يا تفاسيري باشيم كه در بكارگيري بهترين شيوه تفسيري ، موفق تر عمل كرده اند . در حال حاضر عمده ترین روش های تفسیری را می توان در موارد زیر عنوان کرد:
1. روش تفسیر قرآن به قرآن.
2. روش تفسیر نقلی یا تفسیر مأثور، البته گاهی اوقات به دو روش تفسیر قرآن به قرآن و نقلی (روایی) تفسیر مأثور گفته می شود.
3. روش تفسیر اجتهادی یا عقلی.
4. روش تفسیر «جامع» بر اساس کتاب، سنت (عترت)، اجماع و عقل.
5. روش تفسیر به رأی
ولی تنها روشی که با روش تفسیری ائمه اطهار (ع) مطابقت دارد و برای تفسیر قرآن صحیح تر است، تفسیر قرآن به قرآن می باشد.(1)

(1)- براي مطالعه بيشتر به دانشنامه طهور مراجعه كنيد .

سلام. ببینید سؤال من نه این هست که "چرا خدا قرآن رو طوری نازل نکرد که نیازی به تفسیر نداشته باشیم؟" و نه این است که "چرا تفسیرها با هم اختلاف دارند؟" سؤال من این است که "با توجه به اینکه اختلاف بین مفسرین، و لو اینکه هم مذهب ما باشند، باعث می شود که در مورد یک سری از آیات نتوانیم برداشتی قطعی کنیم، چرا خدا قرآن را طوری نازل نکرد که این حالت پیش نیاید؟"

با سلام
[ حقيقتا بابت تاخير در ادامه بحث عذر خواهي ميكنم سيستم من چند روز نقص فني داشت]

חסר משמעות;624290 نوشت:
سلام. ببینید سؤال من نه این هست که "چرا خدا قرآن رو طوری نازل نکرد که نیازی به تفسیر نداشته باشیم؟" و نه این است که "چرا تفسیرها با هم اختلاف دارند؟" سؤال من این است که "با توجه به اینکه اختلاف بین مفسرین، و لو اینکه هم مذهب ما باشند، باعث می شود که در مورد یک سری از آیات نتوانیم برداشتی قطعی کنیم، چرا خدا قرآن را طوری نازل نکرد که این حالت پیش نیاید؟"

علتش دو چيز هست :
1- محدود بودن الفاظ : الفاظ بشري براي مفاهيم حسّي وضع شده‌اند. از سوي ديگر، سلسله حقايقي داريم كه فوق مفاهيم حسي هستند. الفاظ ديگري نيز كه ويژه بيان آن حقايق باشد، وجود ندارد. ناگزير بايد با استفاده از همين الفاظ و توسعه معناي آنها، آن حقايق بيان شوند(1)
حالا يا اين اتفاق در قالب وجود آيات متشابه رخ مي دهد يا اينكه بحث بطون و وجوه مختلف آيات مطرح مي شود . يعني يك آيه ، داراي بطون متعددي است كه دسترسي به بطون آن وابسته به مراتب افراد است .
2- تفاوت سطح فهم بشر ، تفاوت مراتب فهم را الزاما ايجاب مي كند در غير اينصورت بايد كتابي نازل شود كه همسطح پايين ترين مردم از عصر نزول تا قيام يوم الدين باشد يعني پايين ترين سطح را داشته باشد تا فهمي يكدست و يكنواخت وجود داشته باشد و يا به تعداد تفاوت سطوح بشر ، نزول قرآن با تفاوت مراتب داشته باشيم .
اساسا تفاوت سطح يا برداشت چيز بدي نيست اگر بدانيم كه با بالا رفتن سطحمان ، برداشتي متناسب با آن دريافت خواهيم كرد .

(1)- ر.ك: الميزان ، ج3، ص 22 ، 23 و 58 به بعدنيز ر.ك:مصباح يزدي ،قران شناسي ،ج2،ص214


مثلا ما آموزش سطوح مختلف انرژي را در كتب مختلف درسي داريم ، در كتب كارشناسي مهندسي در دانشگاهي هم داريم در مباحث فوق تخصصي دكتراي انرژي هم داريم ، در حالي كه همه ناظر بر يك مطلب يعني تفاوت سطوح انرژي است اما هر چه سطح دانش آموز يا دانشجو بالا تر برود ، متناسب با سطحش ، اطلاعات مربوطه در اختيار او قرار خواهد گرفت ،تصديق مي فرماييد براي اينكه اختلافي در سطح آموزش يا برداشت از سطوح انرژي وجود نداشته باشد ، معقول و منطقي نيست كه تمامي كتب آموزشي در سطح دبيرستاني باشد تا هم دكتراي مهندسي آنرا بفهمد و هم دانش آموز سال سوم دبيرستان ، بلكه همان دانش آموز دبيرستاني هر قدر سطحش بالا برود ، مطالب عميق تر و دقيقتري به او عرضه خواهد شد ، منتها در خصوص قرآن كريم با توجه به اينكه اين كتاب ، نازل شده و تا قيامت راهنماي بشر – در تمامي سطوح است- آيات شريفه آن ذو مراتب و ذو وجوه بوده و براي هر قشري در هر سطحي مفيد و هدايتگر است . امام حسین(علیه السلام) در روایتی مراتب معارف قرآن کریم را این گونه بیان می‌فرماید: کتاب اللّه (عز و جل) علی أربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطایف و الحقایق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولیاء و الحقایق للأنبیاء.(1) کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارات و رمزها (اشاره‌ها) و لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم است. اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگانِ ویژه است. لطایف آن برای اولیا است و حقایق آن برای پیامبران و انبیا است. در این حدیث، امام حسین(علیه السلام) ضمن بیان این که قرآن، دارای معارف عمیقی است، ‌بهره‌مندی از آن را برای همگان میسر می‌داند. مقصود از «عبارات»، شناخت ‌مفاهیم در حدِ ترجمه و دانستن معانی لغات است که توده‌های مردم در آن‌ سهم دارند.
مقصود از «اشارات قرآن» فهم قرآن، در حد تفسیرِ آن است که در ‌حوزه صلاحیت متخصصان قرآن و مجتهدان تفسیر است که به ابزار تفسیر مجهزند. منظور از «لطایف قرآن»، نکات و برداشت‌هایی است که از حد فهمِ بیشتر علمای تفسیر، فراتر بوده، شرط ولایت الهی را طلب می‌کند، آنان که دل به خدا سپرده‌اند و خدا سرپرستی آنان را بر عهده گرفته است و از یاران و حواریون خاص پیشوایان معصومند، به حوزه لطایف قرآن راه یافته، از آن بهره‌مند می‌شوند. مقصود از «حقایق قرآن»، ذات قدسی و مکنون ملکوتی قرآن است که اتصال و تماس با آن، معصوم را می‌سزد و دست دیگران، از آن حوزه، کوتاه است: (لا‌یمَسُّـهُ إِلاّ المُطَهَّـرُونَ).(2)
و البته دسترسي به سطوح بالاتر آيات شريفه ، در گرو عمل اشخاص و سطوح ايماني آنان است .

( لطفا براي سوال دومتان تاپيك جداگانه اي باز بفرماييد زيرا موضوع كاملا متفاوتي است )

(1)-بحار ، ج 89، ص 20
(2)-واقعه /79

میدانید امروز که اینقدر دنیا پیشرفت کرده هنوز درباره اتم و داخل آن اختلافات اساسی وجود دارد !
نظریات علمی متناقضی درباره ماهیت اتم وجود دارد و ظاهرا این موضوع هنوز قابل حل نیست .

آیا این نظرات متناقض دلیلی بر ابهام در وجود ماده است ؟
هرگز
قطعا ماده وجود دارد و ما داریم میبینم که ماده هست اما اینکه درون ماده چیست و ذرات دقیقا چگونه اند مبهم است .

هدی;622908 نوشت:

مي بينيد با اينكه خورشيد يك نور واحد دارد اما من با كاربري هاي مختلف و يا با قرار گرفتن در موقعيتهاي متفاوت ، آنرا در درجات و ظهورات متفاوتي مي بينم . در واقع اين من هستم كه هر بار در موقعيت مختلفي قرار دارم و برداشتم از نور خورشيد مثلا قرمز است چرا ؟ زيرا عينكي قرمز رنگ به چشم دارم ، نور خورشيد تغييري نمي كند و همان است كه بود و هست ؛ يا مثلا در كسوف اين نور خورشيد نيست كه از بين مي رود بلكه ماه حائل بين زمين و خورشيد مي شود و...
در حقيقت نور خورشيد ابهامي ندارد ، سايه ندارد ، تفاوت درجه ندارد ، كم و زيادي ندارد ، ششماه نور كم و شش ماه نور زياد ندارد ، بلكه اين من هستم كه با تفاوت كاربري ام و با قابليتهاي مختلفي كه ايجاد ميكنم ، طيفها و درجات مختلفي از نور واحد خورشيد را دريافت ميكنم . و در يك كلام : مشكل از نور خورشيد نيست و ابهامي در آن وجود ندارد بلكه مشكل از قابل است .

سلام
این مثال وقتی درسته که هر فرد از جامعه یه تفسیر داشته باشه! درحالی که ما مراجع تقلید داریم! طبق همین مثال وقتی چنتا نجومشناس خورشیدو بررسی میکنن ممکنه که هر کدوم یه ویژگی متفاوت(منظورم دقیقا عکس ویژگی دیگه ست!) بگه!؟ مثلا یکی بگه سطح خورشید سرده و دیگری بگه گرمه!!

اختلاف مفسران و ابهامات

پرسش:با سلام. آیا اینکه مفسرین بسیاری در قرآن، با هم اختلافات شدید و دائمی دارند، نشانگر مبهم بودن قرآن در این آیات نیست؟

پاسخ: با سلام و عرض ادب
هر چند قرآن كريم در مقیاس فهم بشر تنزل داده شده است، اما دقایق و ظرایفی در آن وجود دارد که فهم دقيق مراد خداوند را براي مفسران با سختي و البته اختلاف در فهم ،همراه مي كند.
وجود آیات محکم و متشابه،مجمل و مبیّن،ناسخ و منسوخ،آیاتی که نیاز به تأویل دارد نيز از عواملي است كه موجب تعارض فهم ها با یکدیگر مي شوند.
استاد مرحوم خرمشاهي در پاسخ به اين سوال كه چرا آيات قران نيازمند تفسيرند ، مي گويند "از آن جا که قرآن مجید در کمال فصاحت است،ممکن است این سوال پیش آید که خداوند، قادر به روشن ترین و شیوا ترین بیان ها است پس چرا عبارات و آیات قرآنی نیازمند تفسیر است؟ پاسخش این است که خداوند به ایجاز سخن گفته است و کلام الهی بر وفق اسالیب زبان بشری است. لذا در آن مجاز و و استعاره و تشبیه و کنایه و سایر تعبیه های ادبی و زبانی هست نیز در آن مفردات و ترکیبات و عباراتی هست که اگر هم در عصر نزول وحی بر پیامبر صلوات الله علیه و اصحاب او آشکار بوده است با گذشت زمان طبعا صراحت و وضوح معنایی آن در پرده ابهام رفته است. لذا به شرح و بیان و کشف حجاب و کشف محجوب اعم از تفسیر و تاویل نیاز دارد. فصحای هر قوم هم در کمال فصاحت ادای معانی کرده اند ولی همه آثار مهم زبانی و ادبی هم نیاز به شرح و تفسیر دارد.(1)

امادرمورد منشأاختلاف درتفاسیر، مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند :
"و در ميان همه آيات قرآن ، (كه بيش از چند هزار آيه است )، حتى يك آيه نمى يابيم كه در مفهومش اغلاق و تعقيدى باشد[ پيچيده و نامفهوم]، بطوريكه ذهن خواننده در فهم معناى آن دچار حيرت و سرگردانى شود، و چطور چنين نباشد و حال آنكه قرآن فصيح ترين كلام عرب است ، و ابتدائى ترين شرط فصاحت اين است كه اغلاق و تعقيد[ پيچيدگي وعدم فهم] نداشته باشد، و حتى آن آياتى هم كه جزو متشابهات قرآن بشمار مى آيند، مانند آيات نسخ شده ، و امثال آن ، در مفهومش غايت وضوح و روشنى را دارد، و تشابهش بخاطر اين است كه مراد از آن را نميدانيم ، نه اينكه معناى ظاهرش نامعلوم باشد.
پس اين اختلاف از ناحيه معناى كلمات پيدا نشده ، بلكه همه آنها از اختلاف در مصداق كلمات پيدا شده ، و هر مذهب و مسلكى كلمات و جملات قرآن را بمصداقى حمل كرده اند، كه آن ديگرى قبول ندارد، اين از مدلول تصورى و تصديقى كلمه ، چيزى فهميده ، و آن ديگرى چيزى ديگر."(2)

به طور خلاصه در منشاء اختلاف تفاسير مي توان علل ذيل را دخيل دانست :
. اختلاف مفسران در روش تفسیر قرآن.( تفسير قرآن به روايات ، تفسير قرآن به قرآن و...)
. اختلاف در سطوح علمي مفسران كه طبعا منجر به برداشتهاي سطحي تا عميق تر از آيات مي شود .
. تفاوت در نوع برداشت از آيات.
. پيشرفت علوم و دانش بشري كه منجر به برداشت هاي نوين و متفاوت با گذشته ازآيات مي شود .
. تفاوت در مشربهاي فكري و مذاهب مختلف كه قاعدتا برداشتهاي متفاوتي از آيات را نتيجه خواهد داد.

در واقع ما منكر اختلاف تفاسير و مفسران نيستيم اما عرض ما اين است كه ابهامي كه مورد سوال پرسشگر محترم است به آيات شريفه قرآن باز نمي گردد بلكه مشكل از قابل است . يعني مفسر با ديدگاه يا شيوه يا سطوح علمي مختلف يا ... وارد قرآن مي شود و طبعا اختلاف ، دقيقا از اين ناحيه است بله نهايتا ما اختلاف تفاسير را داريم اما معتقديم كه اختلاف به قابل – يعني مفسر – باز ميگردد نه به قرآن كريم كه سراسر نور مبين است . استاد مصباح نيز در اين زمينه مي فرمايند :
"قرآن نور است، حتي آيات متشابه آن نوراني است و به خودي خود ابهامي ندارد... اگر مخاطبان قرآن زمينه‌هاي لازم و شرايط علمي و روحي متناسب با دريافت آيات را داشته باشند، همه آيات قرآن قابل فهم است و هيچ ابهام و اجمالي در آن نمي ماند "(3)

(1)- خرمشاهی بهاء الدین،قرآن پژوهی، ص 141

(2)- ترجمه تفسير الميزان ، ج 1، ص 14

(3)- قرآن شناسي ، مصباح يزدي، ج 2، ص195

كليد واژه ها ابهام در آيات قرآن ، اختلاف مفسران ، علل اختلاف مفسران

موضوع قفل شده است