تکامل در انسانهای کنونی

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکامل در انسانهای کنونی

سلام
یه سوالی که با خوندن نظرات کارشناسا تو مطالب مشابه ذهنمو درگیر کرد اینه که آیا انسانهای کنونی که ما باشیم، تکامل پیدا کردیم نسبت به آدم و حوا یا نه!؟
مطلب دیگه ای که ذهنمو درگیر کرده اینه که اگه ما از نژادی جدای از انسانهای نخستین هستیم پس چرا ژن نئاندرتالها در همه مردم(به جز افریقاییا) هست؟ و این استثنا بودن افریقاییا خودش ایجاد شبه میکنه!!

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

Masood11;596957 نوشت:
سلام
یه سوالی که با خوندن نظرات کارشناسا تو مطالب مشابه ذهنمو درگیر کرد اینه که آیا انسانهای کنونی که ما باشیم، تکامل پیدا کردیم نسبت به آدم و حوا یا نه!؟
مطلب دیگه ای که ذهنمو درگیر کرده اینه که اگه ما از نژادی جدای از انسانهای نخستین هستیم پس چرا ژن نئاندرتالها در همه مردم(به جز افریقاییا) هست؟ و این استثنا بودن افریقاییا خودش ایجاد شبه میکنه!!


با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد تکامل یا به تعبیر بهتر فرگشت، باید در نظر داشت که این مسئله در طی مدتی طولانی رخ می دهد و چنین نیست که در بازه ای کوتاه مدت، تغییرات شگرفی در انسان یا هر گونه ی دیگری رخ دهد.

از سوی دیگر در مورد تاریخ تقریبی زندگی حضرت آدم و حوا (ع) اختلافاتی وجود دارد که با توجه به فاصله ی طولانی موجود، امری طبیعی است .با این حال برخی از مورخان با احتساب مواردی، گفته اند که حضرت آدم (ع) حدود هفت هزار سال پیش می زیسته است(1) و برخی نیز این تاریخ را در حدود هفت هزار و پانصد و هشتاد سال ذکر کرده اند (2).

با توجه به اینکه زمان ایجاد تغییرات اساسی در گونه های حیات، زمانی بلند مدت است، به نظر نمی رسد که تغییرات شگرفی در این مدت اتفاق افتاده باشد، هرچند، طبیعتا تغییرات محدود رخ داده است.

در مورد انسان های اولیه نیز باید توجه کرد که این انسان های اولیه در طول زمان، به شاخه های مختلفی تقسیم می شوند که انسان های امروزه، بخشی از یکی از شاخه های آنها محسوب می شوند. بنابراین ما گونه ای مجزا نیستیم بلکه در ادامه دسته و شاخه ای از شاخه های انسان های اولیه قرار داریم.

مطلب دیگری که باید مورد توجه باشد این است که آنچه اجمالا بیان شد، بر اساس یافته های علمی است و از آنجایی که یافته های علمی، محل تغییر و تحول است و حیث ثابت ندارد، نمی توان با آنها به عنوان اطلاعات لایتغیر برخورد کرد بلکه ممکن است پس از چندی، بطلان آنها نیز کشف شود.

موفق باشید

1. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 1، ص 137 به بعد
2. ناسخ التواريخ، جزء اول، ص2

رئوف;597439 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد تکامل یا به تعبیر بهتر فرگشت، باید در نظر داشت که این مسئله در طی مدتی طولانی رخ می دهد و چنین نیست که در بازه ای کوتاه مدت، تغییرات شگرفی در انسان یا هر گونه ی دیگری رخ دهد.

از سوی دیگر در مورد تاریخ تقریبی زندگی حضرت آدم و حوا (ع) اختلافاتی وجود دارد که با توجه به فاصله ی طولانی موجود، امری طبیعی است .با این حال برخی از مورخان با احتساب مواردی، گفته اند که حضرت آدم (ع) حدود هفت هزار سال پیش می زیسته است(1) و برخی نیز این تاریخ را در حدود هفت هزار و پانصد و هشتاد سال ذکر کرده اند (2).

با توجه به اینکه زمان ایجاد تغییرات اساسی در گونه های حیات، زمانی بلند مدت است، به نظر نمی رسد که تغییرات شگرفی در این مدت اتفاق افتاده باشد، هرچند، طبیعتا تغییرات محدود رخ داده است.

در مورد انسان های اولیه نیز باید توجه کرد که این انسان های اولیه در طول زمان، به شاخه های مختلفی تقسیم می شوند که انسان های امروزه، بخشی از یکی از شاخه های آنها محسوب می شوند. بنابراین ما گونه ای مجزا نیستیم بلکه در ادامه دسته و شاخه ای از شاخه های انسان های اولیه قرار داریم.

مطلب دیگری که باید مورد توجه باشد این است که آنچه اجمالا بیان شد، بر اساس یافته های علمی است و از آنجایی که یافته های علمی، محل تغییر و تحول است و حیث ثابت ندارد، نمی توان با آنها به عنوان اطلاعات لایتغیر برخورد کرد بلکه ممکن است پس از چندی، بطلان آنها نیز کشف شود.

موفق باشید

1. تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 1، ص 137 به بعد
2. ناسخ التواريخ، جزء اول، ص2

ممنون از جواب کامل و خوبتون!

این تکامل هر چند محدود انسان کنونی نسبت به آدم و حوا مغایر با خلقت نیست!؟ چون فکر میکنم تو این نظریه میگه خداوند انسانو کامل آفریده!(اگه اشتباه نکنم!)

Masood11;597507 نوشت:
ممنون از جواب کامل و خوبتون!

این تکامل هر چند محدود انسان کنونی نسبت به آدم و حوا مغایر با خلقت نیست!؟ چون فکر میکنم تو این نظریه میگه خداوند انسانو کامل آفریده!(اگه اشتباه نکنم!)

با سلام خدمت شما دوست گرامی

کدام نظریه میگوید خداوند انسان رو کامل آفریده است؟
منظورتون نظریه خاصی است یا اینکه دیدگاه دین منظورتون هست؟

"شگفتی های افرینش انسان :مگر انسان همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکی های رحم و غلاف های تودر تو پدید اورد.؟
تا به صورت جنین در امد. سپس کودکی شیر خوار شد. بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانی رسیده گردید.
سپس او را دلی فرا گیر و زبانی گویا و چشمی بینا عطا فرمود. تا عبرت ها را درک کند. و از بدی ها بپرهیزد. و انگاه که جوانی در حد کمال رسید.
و برپای خویش استوار ماند. گردن کشی اغاز کرد. و روی از خدا گرداند. و در بیراهه گام نهاد. در هوا پرستی غرق شد. و برای به دست اوردن لذت های
دنیا تلاش فراوان کرد. و سرمست شادمانی دنیا شد. هرگز نمی پندارد مصیبتی پیش اید. !
و بر اساس تقوی فروتنی ندارد. ناگهان سرمست و مغرور در این ازمایش چند روزه مرگ او را می رباید. او را که در دل بدبختی ها اندکی زندگی کرده. و انچه را که از دست داده عوضی به دست نیاورده است. و انچه از واجبات را که ترک کرد.قضا یش را بجا نیاورد. که درد مرگ او را فرا گرفت. روزها در حیرت و سرگردانی و شب ها با بیداری و نگرانی می گذراند. "
از بیانات مولا علی علیه السلام در نهج البلاغه . یا حق.

رئوف;598393 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

کدام نظریه میگوید خداوند انسان رو کامل آفریده است؟
منظورتون نظریه خاصی است یا اینکه دیدگاه دین منظورتون هست؟

یکی از آیات قرانه که میگه انسانو به بهترین صورت آفریدیم! متاسفانه آیه ی دقیقش یادم نیست!

Masood11;598654 نوشت:
یکی از آیات قرانه که میگه انسانو به بهترین صورت آفریدیم! متاسفانه آیه ی دقیقش یادم نیست!


با سلام خدمت شما دوست گرامی

شاید منظور شما این آیه باشد لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (1) كه به راستى ما انسان را به نيكوترين ساختار آفريديم.

خلقت در این آیه تنافی با بحث تکامل ندارد زیرا معنای خلقت آن نیست که به یکباره مخلوق، موجود شود بلکه همچنان که در احادیث بیان شده است، خداوند هر امری را از راه اسباب و عللش به نتیجه می رساند و معمولا اینگونه نیست که به یکباره، تمام مراحلی که باید طی شود را حذف کند و از ابتدا خانه آخر را ایجاد کند. در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها - با ابی الله ان یجری الاشیاء الاسباب - فجعل لکل شی ء سببا و لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا (2)

خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند مگر از طریق وسائط و اسبابی. خداوند برای هر چیز سببی و برای هر سبب حکمتی و برای هر حکمتی دانشی و برای هر دانشی دروازه گویایی قرار داده است.
با توجه به این مطلب، اینچنین نیست که خداوند مانند یک جادوگر، ناگهان موجودی به پیچیدگی انسان را آفریده باشد، بلکه خداوند زمینه و شرایط آن را ایجاد کرده است تا از طریق اسباب و علل مربوط و مورد نیاز، چنین موجودی که دارای احسن تقویم (نیکوترین ساختار) است، پدید بیاید.

موفق باشید

1. تین 4
2. مجمع البحرین ماده سبب، و نیز به عبارت مشابه در : بحارالأنوار، ج2، ص 90 و ج2، ص 168

رئوف;598679 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

شاید منظور شما این آیه باشد لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (1) كه به راستى ما انسان را به نيكوترين ساختار آفريديم.

خلقت در این آیه تنافی با بحث تکامل ندارد زیرا معنای خلقت آن نیست که به یکباره مخلوق، موجود شود بلکه همچنان که در احادیث بیان شده است، خداوند هر امری را از راه اسباب و عللش به نتیجه می رساند و معمولا اینگونه نیست که به یکباره، تمام مراحلی که باید طی شود را حذف کند و از ابتدا خانه آخر را ایجاد کند. در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها - با ابی الله ان یجری الاشیاء الاسباب - فجعل لکل شی ء سببا و لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا (2)

خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند مگر از طریق وسائط و اسبابی. خداوند برای هر چیز سببی و برای هر سبب حکمتی و برای هر حکمتی دانشی و برای هر دانشی دروازه گویایی قرار داده است.
با توجه به این مطلب، اینچنین نیست که خداوند مانند یک جادوگر، ناگهان موجودی به پیچیدگی انسان را آفریده باشد، بلکه خداوند زمینه و شرایط آن را ایجاد کرده است تا از طریق اسباب و علل مربوط و مورد نیاز، چنین موجودی که دارای احسن تقویم (نیکوترین ساختار) است، پدید بیاید.

موفق باشید

1. تین 4
2. مجمع البحرین ماده سبب، و نیز به عبارت مشابه در : بحارالأنوار، ج2، ص 90 و ج2، ص 168

ممنون از پاسختون!

آیه ای که مد نظرم بود این بود که فکر کنم برداشتم ازش اشتباه بوده! سوره التغابن آیه 3
متن عربی آیه : خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ
متاسفانه الان از هرکی بپرسی نتیجه ی حرفشون اینه که خدا مثل یه جادوگره!!! اگرم بخوای توضیح بدی که انگ بی اعتقادی میچسبونن!!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;596957 نوشت:
سلام
یه سوالی که با خوندن نظرات کارشناسا تو مطالب مشابه ذهنمو درگیر کرد اینه که آیا انسانهای کنونی که ما باشیم، تکامل پیدا کردیم نسبت به آدم و حوا یا نه!؟
مطلب دیگه ای که ذهنمو درگیر کرده اینه که اگه ما از نژادی جدای از انسانهای نخستین هستیم پس چرا ژن نئاندرتالها در همه مردم(به جز افریقاییا) هست؟ و این استثنا بودن افریقاییا خودش ایجاد شبه میکنه!!

سلام
آدم علیه السلام طبق بیان بعضی روایات می تواند یک مخلوق آنی باشد که شباهتهایی با موجودات زمان خود از لحاظ فیزیکی هم داشته است و سپس این تیره با تیره های دیگر اختلاط و گسترش یافته است و چه بسا این تیره در آفریقا بخاطر شرایط خاصش گسترش نیافته است
اما با توجه به سمبلیک بودن برخی بیانات قرآنی می تواند آدم ع یک فرد ویژه از افراد نوعی گسترش یافته باشد که قابلیت ارتباط با عالم بالا و دریافت وحی را یافته است
یا علیم[/]

محی الدین;598903 نوشت:

سلام
آدم علیه السلام طبق بیان بعضی روایات می تواند یک مخلوق آنی باشد که شباهتهایی با موجودات زمان خود از لحاظ فیزیکی هم داشته است و سپس این تیره با تیره های دیگر اختلاط و گسترش یافته است و چه بسا این تیره در آفریقا بخاطر شرایط خاصش گسترش نیافته است
اما با توجه به سمبلیک بودن برخی بیانات قرآنی می تواند آدم ع یک فرد ویژه از افراد نوعی گسترش یافته باشد که قابلیت ارتباط با عالم بالا و دریافت وحی را یافته است
یا علیم

امکانش هست روایاتو بزارید؟ آخه نشنیده بودم!

[="Tahoma"][="Navy"]

Masood11;599111 نوشت:
امکانش هست روایاتو بزارید؟ آخه نشنیده بودم!

سلام
به تفسیر المیزان ذیل آیه 59 سوره آل عمران مراجعه فرمایید
یا علیم[/]

محی الدین;599457 نوشت:

سلام
به تفسیر المیزان ذیل آیه 59 سوره آل عمران مراجعه فرمایید
یا علیم

بطور خاص اینو نگفته بود! فقط اینکه مخلوق آنیه رو گفته! فکر کردم منظورتون کل جمله ست!

رئوف;598679 نوشت:

خداوند هر امری را از راه اسباب و عللش به نتیجه می رساند و معمولا اینگونه نیست که به یکباره، تمام مراحلی که باید طی شود را حذف کند و از ابتدا خانه آخر را ایجاد کند. ...
با توجه به این مطلب، اینچنین نیست که خداوند مانند یک جادوگر، ناگهان موجودی به پیچیدگی انسان را آفریده باشد، بلکه خداوند زمینه و شرایط آن را ایجاد کرده است تا از طریق اسباب و علل مربوط و مورد نیاز، چنین موجودی که دارای احسن تقویم (نیکوترین ساختار) است، پدید بیاید.

استاد سلام علیکم
لطفا در باره ابهامی که در متن فوق به ذهن من رسیده است و یقینا بعضی از کاربران نیز دچار این ابهام شده اند توضیح دهید:
شما گفتید معمولا خداوند دفعتا موجودی را خلق نمی کند بلکه عمل خلق تدریجی صورت می پذیرد. با توجه به قید «معمولا» چرا بعد درباره خلقت انسان به طور مسلم حکم نمودید که: این چنین نیست که خداوند مثل جادوگر ناگهان موجودی به پیچیدگی انسان را آفریده باشد. خب چه اشکالی دارد که خلقت انسان هم جزء همان موراد غیر معمول باشد؟ مثل خلقت حضرت عیسی که بدون اسباب مادی بوده است.
خداوند خلقت یکباره و بدون اسباب مادی آدم را نزد مخاطبین آیه مسلم گرفته است که خلفت عیسی را به آن تشبیه می کند ولی ظاهرا در فرمایش شما همین امر مسلم مورد تشکیک قرار گرفته است و گفته شده است این کار جادوگران است. اصلا مگر جادوگران چیزی را خلق می کنند؟ آنهم بدون اسباب مادی؟!

وجود انسانهایی قبل از انسان آنگونه که در احادیث هم آمده است منافات ندارد به این که خداوند حضرت آدم را دفعتا آفریده باشد.
به حدث ذیل در این باره توجه کنید:

[=Traditional Arabic]از على بن ابراهيم با اسناد به امام باقر (ع) از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ايجاد كند، و اين امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمين بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمين بنگريد و اهل آن از جنّ و انس را ببينيد، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصيت آميز آنها را ديدند، بر ايشان بسيار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزيز و قادرى و اينها خلق ضعيف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏كنند ولى تو را نافرمانى و معصيت مى‏نمايند و تو از آنها انتقام نمى‏گيرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنيد فرمود: من مى‏خواهم در زمين جانشينى قرار دهم كه حجت من در زمين من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اينكه در زمين موجودى را بيافرينى كه همان طور كه جنّيان در زمين فساد مى‏كردند، در آن فساد و و خونريزى كنند، پس اين خليفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصيت و نافرمانى نكرده و تو را به ستايشت تسبيح مى‏گوئيم و تقديس مى‏نمائيم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چيزى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد، اراده كرده‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بيافرينم، و از ذريّه او پيامبران و بندگان صالح و امامان هدايت يافته‏اى قرار دهم و آنها را جانشينان خود بر خلقم در زمين قرار دهم و زمين خود را از لوث نسناس پاكيزه سازم و جنّيان عصيانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمين سكونت دهم و بين آنها و خلقم حجابى قرار دهم.

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين (للجزائري)، ص: 25

[=Traditional Arabic]

روح بخش;600472 نوشت:

استاد سلام علیکم
لطفا در باره ابهامی که در متن فوق به ذهن من رسیده است و یقینا بعضی از کاربران نیز دچار این ابهام شده اند توضیح دهید:
شما گفتید معمولا خداوند دفعتا موجودی را خلق نمی کند بلکه عمل خلق تدریجی صورت می پذیرد. با توجه به قید «معمولا» چرا بعد درباره خلقت انسان به طور مسلم حکم نمودید که: این چنین نیست که خداوند مثل جادوگر ناگهان موجودی به پیچیدگی انسان را آفریده باشد. خب چه اشکالی دارد که خلقت انسان هم جزء همان موراد غیر معمول باشد؟ مثل خلقت حضرت عیسی که بدون اسباب مادی بوده است.
خداوند خلقت یکباره و بدون اسباب مادی آدم را نزد مخاطبین آیه مسلم گرفته است که خلفت عیسی را به آن تشبیه می کند ولی ظاهرا در فرمایش شما همین امر مسلم مورد تشکیک قرار گرفته است و گفته شده است این کار جادوگران است. اصلا مگر جادوگران چیزی را خلق می کنند؟ آنهم بدون اسباب مادی؟!


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- مخالفت با تشبیه به جادوگر از این باب نبود که جادوگر امری را خلق می کند یا نمی کند، این مثال تنها از آن باب بود که بیانگر این مسئله باشد که خداوند (همان طور که در حدیث بیان شده است) با مقدمات و وسائل هستی را ایجاد کرده است نه بدون آنها و صرفا با اتکاء بر قدرت بیکران خود (لازم به ذکر نیست که ایجاد مقدمات و اسباب هم وابسته به قدرت بیکران او هستند.)

- طبق حدیثی که در پاسخ قبلی بیان شد، خداوند اصل اولیه را بر این قرار داده است که تمام امور عالم را از مجرای اسباب و علل جاری کند. این مسئله در مورد خلقت انسان نیز وجود داشته است و یافته های علمی نیز موید همین محتوای حدیث هستند. خروج از این قاعده عام و قول به غیر عادی بودن آن نیازمند دلیل است که طبیعتا بر عهده مدعی (شما) است که چنین دلیلی مطرح کنید.

- به چه دلیل مدعی هستید که خلقت عیسی (ع) بدون سبب بوده است؟ آیا ایشان مادر نداشتند؟ آیا ملک الهی زمینه ساز شکل گیری او نشد؟ اینها اموری هستند که در قرآن بیان شده است و همه زمینه سازی و طی کردن مسیر از راه اسباب است.

موفق باشید

روح بخش;600478 نوشت:
وجود انسانهایی قبل از انسان آنگونه که در احادیث هم آمده است منافات ندارد به این که خداوند حضرت آدم را دفعتا آفریده باشد.
به حدث ذیل در این باره توجه کنید:

[=Traditional Arabic]از على بن ابراهيم با اسناد به امام باقر (ع) از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ايجاد كند، و اين امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمين بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمين بنگريد و اهل آن از جنّ و انس را ببينيد، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصيت آميز آنها را ديدند، بر ايشان بسيار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزيز و قادرى و اينها خلق ضعيف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏كنند ولى تو را نافرمانى و معصيت مى‏نمايند و تو از آنها انتقام نمى‏گيرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنيد فرمود: من مى‏خواهم در زمين جانشينى قرار دهم كه حجت من در زمين من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اينكه در زمين موجودى را بيافرينى كه همان طور كه جنّيان در زمين فساد مى‏كردند، در آن فساد و و خونريزى كنند، پس اين خليفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصيت و نافرمانى نكرده و تو را به ستايشت تسبيح مى‏گوئيم و تقديس مى‏نمائيم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چيزى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد، اراده كرده‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بيافرينم، و از ذريّه او پيامبران و بندگان صالح و امامان هدايت يافته‏اى قرار دهم و آنها را جانشينان خود بر خلقم در زمين قرار دهم و زمين خود را از لوث نسناس پاكيزه سازم و جنّيان عصيانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمين سكونت دهم و بين آنها و خلقم حجابى قرار دهم.

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين (للجزائري)، ص: 25

[=Traditional Arabic]


با عرض سلام مجدد

همان طور که مستحضر هستید، در مسائل اعتقادی، استدلال به احادیث بایستی با دقت و وسواس بیشتری صورت بگیرد. حدیثی که ذکر کردید، بر فرض آنکه از لحاظ سندی معتبر باشد، مفاد آن نیازمند شرح و بررسی بیشتری است. به طور مثال منظور از نسناس چیست؟ طبق مطالبی که در پاسخ های قبلی عرض شد، بر طبق متون دینی، عمر انسان حدود هفت هزار یا هفت هزار و پانصد سال است. اگر نسناس را نیز هفت هزار سال پیش از انسان مکلف فرض کنیم، نهایتا 14 یا 15 هزار سال پیش بایستی نسناس موجود شده باشد. این در حالی است که یافته های فسیلی حکایت از وجود انسان هایی (طبیعتا انسان های اولیه) با عمرهای بیش از یک میلیون سال دارد. در نگاه شما، وجود این انسان ها چگونه تفسیر می شوند؟
مسئله دیگر آن است که اساسا تعبیر خلقت که در حدیث فوق به کار رفته است، لزوما به معنای آن نیست که یک باره ایجاد شده است بلکه خلقت با واسطه و از راه اسباب نیز خلقت نامیده می شود. مثلا اگر شما کودکی داشته باشید، این کودک اگرچه فرزند شماست و شما زمینه ساز وجود او بوده اید، با این حال همچنان خداوند خالق اوست و خداوند او را خلق کرده است. بنابراین در اصل خلقت انسان مکلف نیز باید توجه داشت که اینکه خداوند انسان را خلقت کرده است لزوما به این معنا نیست که به صورت ناگهان و بدون مقدمه این کار را کرده باشد.

موفق باشید

رئوف;597439 نوشت:
از سوی دیگر در مورد تاریخ تقریبی زندگی حضرت آدم و حوا (ع) اختلافاتی وجود دارد که با توجه به فاصله ی طولانی موجود، امری طبیعی است .با این حال برخی از مورخان با احتساب مواردی، گفته اند که حضرت آدم (ع) حدود هفت هزار سال پیش می زیسته است(1)

از کی تا حالا تورات تاریخ شده است؟ خودمان را کشتیم تا کارشناسان محترم این سایت بی خیال این 7000 سال تورات شوند، اما نشد که نشد!

رئوف;597439 نوشت:
و برخی نیز این تاریخ را در حدود هفت هزار و پانصد و هشتاد سال ذکر کرده اند (2).

7580 سال؟

120 سالی که از تالیف ناسخ التواریخ گذشته را هم اضافه کردید یا خیر؟

رئوف;600622 نوشت:

بر طبق متون دینی، عمر انسان حدود هفت هزار یا هفت هزار و پانصد سال است.

کدام متون دینی؟ تورات؟؟؟؟

رئوف;600622 نوشت:

به طور مثال منظور از نسناس چیست؟ طبق مطالبی که در پاسخ های قبلی عرض شد، بر طبق متون دینی، عمر انسان حدود هفت هزار یا هفت هزار و پانصد سال است. اگر نسناس را نیز هفت هزار سال پیش از انسان مکلف فرض کنیم، نهایتا 14 یا 15 هزار سال پیش بایستی نسناس موجود شده باشد.

اگر نسناس را نئاندرتال بگیریم (که البته قابل اثبات نیست). ولی ظاهرا آخرین گونه مشابه ما بوده اند....

باید بدانید که نسناس 30000 سال پیش منقرض شده است!

آنچه ظواهر قرآن - اگر نگوییم نصوص قرآن - و نیز احادیث از آن خبر می دهند این است که خداوند حضرت آدم را با فرمان کن فیکون با دستانش (با اعمال قدرت مستقیمش) از خاک، گل، لجن سیاه، آفرید و بعد به او روح دمید. روحی که منسوب به خودش بود.
ما برای اثبات خلقت تدریجی آدم باید دست از ظواهر قرآن بر داریم. به چه دلیل باید این کار را بکنیم؟ به صرف یافتن فسیلهای انسان؟ چه کسی ثابت کرده است این فسیلها انسان هستند؟ و بر فرض هم که شبیه انسان باشند چرا باید آدم از نسل اینان باشد؟ روایتی که عرض شد تنها ثابت کننده این مطلب است که وجود موجودات شبیه انسان قبل از خلقت آدم دلیل نمی شود که بگوییم آدم تدریجی خلق شده است!
با تدریجی خواندن خلقت انسان باید بهشت آدم را هم طوری دیگر معنی کنید. درخت ممنوعه را نیز طوری دیگر معنی نمایید. حتی شیطان را باید آن ابلیس معروف ندانید و اسم جنسش بنامید. این نوع برخورد سبملیک با قرآن نمی تواند خود را محدود به قصه آدم کند بلکه به دیگر قصه های قرآن نیز خود را سرایت می دهد اگر جناب استاد رئوفی کلا دارای این چنین تفکری در عدول از ظواهر قرآن هستند اعلام نمایند تا مباحث در مسیر کلی تری ادامه یابد!
خلاصه بنده عرضم این است که برای عدول از ظاهر قرآن باید نصی وجود داشته باشد و قطعی در میان باشد و الا باید به همان ظاهر قرآن معتقد شد هر چند بنده آیات مربوط به خلقت انسان را در حد نص می دانم.
کسی که همه آیات مربوط به خلقت آدم را بررسی کرده باشد و نیز روایات بیشمار این باب را مورد دقت قرار داده باشد آنقدر دلیل می یابد که هیچ گاه راضی نخواهد شد یافته های باستانی، آین همه ظهورات و نصوص را به چالش بکشاند.

رئوف;600606 نوشت:

- مخالفت با تشبیه به جادوگر از این باب نبود که جادوگر امری را خلق می کند یا نمی کند، این مثال تنها از آن باب بود که بیانگر این مسئله باشد که خداوند (همان طور که در حدیث بیان شده است) با مقدمات و وسائل هستی را ایجاد کرده است نه بدون آنها و صرفا با اتکاء بر قدرت بیکران خود (لازم به ذکر نیست که ایجاد مقدمات و اسباب هم وابسته به قدرت بیکران او هستند.)
- طبق حدیثی که در پاسخ قبلی بیان شد، خداوند اصل اولیه را بر این قرار داده است که تمام امور عالم را از مجرای اسباب و علل جاری کند. این مسئله در مورد خلقت انسان نیز وجود داشته است و یافته های علمی نیز موید همین محتوای حدیث هستند. خروج از این قاعده عام و قول به غیر عادی بودن آن نیازمند دلیل است که طبیعتا بر عهده مدعی (شما) است که چنین دلیلی مطرح کنید.

- به چه دلیل مدعی هستید که خلقت عیسی (ع) بدون سبب بوده است؟ آیا ایشان مادر نداشتند؟ آیا ملک الهی زمینه ساز شکل گیری او نشد؟ اینها اموری هستند که در قرآن بیان شده است و همه زمینه سازی و طی کردن مسیر از راه اسباب است.

موفق باشید


1- خداوند آدم را با اتکاء به قدرت بیکران خود خلق نموده است:
قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ (ص: 75)
2- ما اصول علمی خود را در جایی که خداوند نظرش را درباره آنها داده است از قرآن و احادیث می گیریم و این دیگران هستند که باید مدعای خلاف دین خود را ثابت کنند.
3- رحم مریم و دمش فرشته، یعنی فراهم شدن اسباب؟ خب با این حساب چرا خاک و جبرئیلی که این خاک را آورده است تا خداوند از آن آدم را بیافریند اسباب نباشند.
اگر آدم از نسل انسانهای قبل از خود بوده است چرا خداوند خلقت عیسی را تشبیه به خلقت آدم نموده است؟ آیا نعوذ بالله از جهل مخاطبین خود که آن زمان خبر از فسیلهای انسانهای یک میلیون سال قبل نمی دانستند، می خواسته است استفاده کند؟!! یا نه، خبر از واقعیت خلقت دفعی انسان می خواهد بدهد و بفرماید: خلقت عیسی از مریم عجیب تر است یا خلقت آدم که حتی مادر هم نداشته است؟
إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل عمران: 59)
نگاه کنید خداوند چطور تصریح می کند که او با قدرت کن فیکون آدم را خلق نموده است!
من سؤالی که از جناب رئوف دارم این است که:
فرض کنید که آدم خلقتش دفعی بود، خداوند باید چگونه این را به اطلاع ما می رساند و یا در احادیث باید با چه تعبیری از این حقیقت پرده بر می داشتند تا شما نگویید این ظهور در این معنی ندارد؟

الهه خشم;600694 نوشت:
جناب روح بخش امکانش هستش بگین که خدا کجا گفته که انسان رو به صورته دفعتا خلق کرده و این امر تدریجی نبوده ... اونجور که من از ظاهر آیات به خاطر دارم این بود که خدا در قرآن گفته و ما انسان را از خاک خلق کردیم و ... اشاره ای به تدریجی بودن یا دفعتا بودن اون نکرده ...

مثلا من میگم خانه ام را از خاک ساختم ... آیا این دلیلی میشه که یهو خونه ام پدیدار بشه ... یا اینکه زمان میبره و شرایط دست به دست هم میده و سپس خونه ساخته میشه ... شکی در اینکه خدا میتونه کن فیکون کنه وجود نداره ... ولی برای انجام این کار باید عملی رو خارج از قواعد دنیا انجام بده ... چه دلیلی برای این کار داره ؟؟؟ اجازه میده سخت افزار بدن انسان تکامل پیدا کنه و وقتی لایق دریافت روح شد ... از روح خودش در بدن انسان میدمه .... کجاش مشگل داره ؟؟؟؟

کدوم آیه به صراحت گفته خلقت انسان دفعتا بوده ؟؟؟


خداوند در آیه 59 سوره آل عمران می فرماید:
إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
اگر حضرت آدم خلقتش تدریجی نباشد یعنی موجودی است متکامل یافته از انسانهای قبل از خود پس دارای پدر و مادر است. آن وقت خداوند چگونه تعجب از خلقت بدون پدر عیسی را می خواهد با تشبیه نمودن این خلقت به خلقت آدمی بر طرف نماید که خود دارای والدین است؟

روح بخش;600696 نوشت:
خداوند در آیه 59 سوره آل عمران می فرماید:
إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

بنده دانشی در علوم انسانی ندارم

اما با دیدن این آیه سوالی برای من ایجاد شد

خداوند خلقت حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام را مانند خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام ذکر کرده اند

سوال من این است، امکان ندارد همانند عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام ، آدم علی نبینا و آله و علیه السلام نیز دارای مادری از میان آدمیان پیشین باشد تا تسلسل ژنتیکی قابل توجیه باشد؟

Anoushiravan;600713 نوشت:
بنده دانشی در علوم انسانی ندارم

اما با دیدن این آیه سوالی برای من ایجاد شد

خداوند خلقت حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام را مانند خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام ذکر کرده اند

سوال من این است، امکان ندارد همانند عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام ، آدم علی نبینا و آله و علیه السلام نیز دارای مادری از میان آدمیان پیشین باشد تا تسلسل ژنتیکی قابل توجیه باشد؟


این که خداوند در آیه فوق تأکید می کند که آدم از خاک خلق شده است یعنی مادر هم نداشته است. وقتی قرار است تعجب از مسئله رفع شود یا باید چند مثال در عرض همان مسئله زد و یا اگر قرار است تنها یک مثال زده شود، آن مثال باید در وضعیتی تعجب برانگیزتر باشد تا بتواند تعجب مسئله مورد بحث را از بین ببرد!

روح بخش;600680 نوشت:
آنچه ظواهر قرآن - اگر نگوییم نصوص قرآن - و نیز احادیث از آن خبر می دهند این است که خداوند حضرت آدم را با فرمان کن فیکون با دستانش (با اعمال قدرت مستقیمش) از خاک، گل، لجن سیاه، آفرید و بعد به او روح دمید. روحی که منسوب به خودش بود.
ما برای اثبات خلقت تدریجی آدم باید دست از ظواهر قرآن بر داریم. به چه دلیل باید این کار را بکنیم؟ به صرف یافتن فسیلهای انسان؟ چه کسی ثابت کرده است این فسیلها انسان هستند؟ و بر فرض هم که شبیه انسان باشند چرا باید آدم از نسل اینان باشد؟ روایتی که عرض شد تنها ثابت کننده این مطلب است که وجود موجودات شبیه انسان قبل از خلقت آدم دلیل نمی شود که بگوییم آدم تدریجی خلق شده است!
با تدریجی خواندن خلقت انسان باید بهشت آدم را هم طوری دیگر معنی کنید. درخت ممنوعه را نیز طوری دیگر معنی نمایید. حتی شیطان را باید آن ابلیس معروف ندانید و اسم جنسش بنامید. این نوع برخورد سبملیک با قرآن نمی تواند خود را محدود به قصه آدم کند بلکه به دیگر قصه های قرآن نیز خود را سرایت می دهد اگر جناب استاد رئوفی کلا دارای این چنین تفکری در عدول از ظواهر قرآن هستند اعلام نمایند تا مباحث در مسیر کلی تری ادامه یابد!
خلاصه بنده عرضم این است که برای عدول از ظاهر قرآن باید نصی وجود داشته باشد و قطعی در میان باشد و الا باید به همان ظاهر قرآن معتقد شد هر چند بنده آیات مربوط به خلقت انسان را در حد نص می دانم.
کسی که همه آیات مربوط به خلقت آدم را بررسی کرده باشد و نیز روایات بیشمار این باب را مورد دقت قرار داده باشد آنقدر دلیل می یابد که هیچ گاه راضی نخواهد شد یافته های باستانی، آین همه ظهورات و نصوص را به چالش بکشاند.

بواسطه ی وجود فرگشت تو انسان کنونی حتی شاید بشه نظریه خلقت رو نفی کرد!(که میکنن!!) همینطور وجود ژن نئاندرتال تو همه ی مردم به استثنای آفریقاییا خط پیوندی این دو نژاده! که نبودش در آفریقاییا هم نشان از تفاوت در نژاد بشر امروزیه!!
اگه نگاهمونو به قران غیرسمبلیک کنیم باید بگیم همونطور که حضرت عیسی از رحم مادر بدنیا اومد، پس حضرت آدمم از رحم مادر بدنیا اومده!! غیر از اینه!؟ همونطور که گفتید خیلی چیزا مثال برای تفهیمه! یا مثلا اینکه میگه کوهها هم مث ابرا حرکت میکنن!

روح بخش;600720 نوشت:
این که خداوند در آیه فوق تأکید می کند که آدم از خاک خلق شده است یعنی مادر هم نداشته است. وقتی قرار است تعجب از مسئله رفع شود یا باید چند مثال در عرض همان مسئله زد و یا اگر قرار است تنها یک مثال زده شود، آن مثال باید در وضعیتی تعجب برانگیزتر باشد تا بتواند تعجب مسئله مورد بحث را از بین ببرد!

ممنون از پاسختون

ولی من قانع نشدم. خداوند تبارک و تعالی خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام رو از خاک دونستند. در حالی که می دونیم از رحم مریم علیها سلام متولد شده اند. چطور در مورد آدم علی نبینا و آله و علیه السلام این مسئله قابل پذیرش نیست؟ در حالی که خداوند خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام رو به خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام مثال می زنه؟ عرب اون زمان اصلا دانشی نداشته که این مسئله "باید در وضعیتی تعجب برانگیزتر باشد تا بتواند تعجب مسئله مورد بحث را از بین ببرد"

«ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون‏».
«همانا مثل خلقت عيسى عليه السلام در خارق العاده بودن به امر خدا مانند خلقت آدم بوده است كه خدا او را از خاك آفريد پس بدان خاك گفت‏ بشرى به حدكمال باش هماندم چنان گرديد».
بنده هیچ ادعایی در فهم قران ندارم. ولی چیزی که از این آیه دستگیرم می شود این است که خلقت این دو نبی بزرگوار مانند هم بوده است. از چگونگی خلقت اولی بی اطلاعیم، اما در مورد دومی که می دانیم! این آیه خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام را از خاک می داند، همانگونه که می دانیم او از رحم مادر متولد شده است. پس شاید خلقت از خاک آدم علی نبینا و آله و علیه السلام نیز همانگونه باشد.

آیه 55 سوره طه می فرماید: «شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر میگردانیم و بار دیگر از خاک خارج میکنیم». این آیه مبارکه هم همه انسان ها را از خاک می داند در حالی که همه از رحم مادری متولد می شوند....

Anoushiravan;600776 نوشت:
ممنون از پاسختون

ولی من قانع نشدم. خداوند تبارک و تعالی خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام رو از خاک دونستند. در حالی که می دونیم از رحم مریم علیها سلام متولد شده اند. چطور در مورد آدم علی نبینا و آله و علیه السلام این مسئله قابل پذیرش نیست؟ در حالی که خداوند خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام رو به خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام مثال می زنه؟ عرب اون زمان اصلا دانشی نداشته که این مسئله "باید در وضعیتی تعجب برانگیزتر باشد تا بتواند تعجب مسئله مورد بحث را از بین ببرد"

«ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون‏».
«همانا مثل خلقت عيسى عليه السلام در خارق العاده بودن به امر خدا مانند خلقت آدم بوده است كه خدا او را از خاك آفريد پس بدان خاك گفت‏ بشرى به حدكمال باش هماندم چنان گرديد».
بنده هیچ ادعایی در فهم قران ندارم. ولی چیزی که از این آیه دستگیرم می شود این است که خلقت این دو نبی بزرگوار مانند هم بوده است. از چگونگی خلقت اولی بی اطلاعیم، اما در مورد دومی که می دانیم! این آیه خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام را از خاک می داند، همانگونه که می دانیم او از رحم مادر متولد شده است. پس شاید خلقت از خاک آدم علی نبینا و آله و علیه السلام نیز همانگونه باشد.

آیه 55 سوره طه می فرماید: «شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر میگردانیم و بار دیگر از خاک خارج میکنیم». این آیه مبارکه هم همه انسان ها را از خاک می داند در حالی که همه از رحم مادری متولد می شوند....


یعنی می فرمایید آدم مادر داشته؟ یا پدر و مادر؟ اگر پدر و مادر داشته باشد که نمی شود عیسایی که فقط مادر داشته است را تسبیه نمود به آدمی که هم مادر داشته و هم پدر و اگر بگویید فقط مادر داشته به چه دلیل این سخن را می گویید؟
در مسئله دو نظریه بیشتر وجود ندارد هر کدامش هم دلائلی را مطرح نمودند: آدم خلقتش دفعی است. آدم ار نسل انسانهای پیشین است. حال شما نظریه سومی را مطرح نمودید. دلیلتان بر این نظریه سوم چیست؟

Masood11;600745 نوشت:
بواسطه ی وجود فرگشت تو انسان کنونی حتی شاید بشه نظریه خلقت رو نفی کرد!(که میکنن!!) همینطور وجود ژن نئاندرتال تو همه ی مردم به استثنای آفریقاییا خط پیوندی این دو نژاده! که نبودش در آفریقاییا هم نشان از تفاوت در نژاد بشر امروزیه!!
اگه نگاهمونو به قران غیرسمبلیک کنیم باید بگیم همونطور که حضرت عیسی از رحم مادر بدنیا اومد، پس حضرت آدمم از رحم مادر بدنیا اومده!! غیر از اینه!؟ همونطور که گفتید خیلی چیزا مثال برای تفهیمه! یا مثلا اینکه میگه کوهها هم مث ابرا حرکت میکنن!

من کجا گفتم: خیلی چیزها مثال برای تفهیمه؟
نگاه غیر سمبلیک به قرآن به جه دلیل سبب می شود بگوییم آدم از مادر بدنیا آمده؟
من نگفتم اصلا نباید از ظواهر قرآن دست برداشت. گفتم تا زمانی که دلیل محکمی نداشته باشیم بر این که این ظاهر مراد خداوند نیست نمی توانیم دست از ظواهر قرآن بر داریم. یکی از این دلائل می تواند غیر معقول بودن ظاهر یک آیه ای باشد مثل ید الله و یا شاید مثل این آیه ای که شما مثال آوردید.
البته نگاه سمبلیک به هر کلامی همین قانون را دارد. اصل این است که هر انسانی ظاهر آنچه را که گفته اراده نموده است مگر این که دلیلی بر خلاف آن داشته باشیم! آیا در محاکم به غیر از ظواهر سخن شخصی استناد می کنند؟

روح بخش;601093 نوشت:
یعنی می فرمایید آدم مادر داشته؟ یا پدر و مادر؟ اگر پدر و مادر داشته باشد که نمی شود عیسایی که فقط مادر داشته است را تسبیه نمود به آدمی که هم مادر داشته و هم پدر و اگر بگویید فقط مادر داشته به چه دلیل این سخن را می گویید؟
در مسئله دو نظریه بیشتر وجود ندارد هر کدامش هم دلائلی را مطرح نمودند: آدم خلقتش دفعی است. آدم ار نسل انسانهای پیشین است. حال شما نظریه سومی را مطرح نمودید. دلیلتان بر این نظریه سوم چیست؟

ممنون از وقتی که برای این کار اختصاص می دهید

ببینید. خداوند در آیه 59 سوره آل عمران می فرمایند:

إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

یعنی «همانا مثل خلقت عيسى علی نبینا و آله و علیه السلام در خارق العاده بودن به امر خدا مانند خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام بوده است كه خدا او را از خاك آفريد پس بدان خاك گفت‏ بشرى به حدكمال باش هماندم چنان گرديد».

ابتدا به قضیه خلقت از خاک می پردازیم

خداوند در آیه 55 سوره طه می فرماید: «شما را از خاک آفریدیم و به خاک بر میگردانیم و بار دیگر از خاک خارج میکنیم». این آیه مبارکه هم همه انسان ها را از خاک می داند در حالی که همه از رحم مادر متولد می شوند. بنابراین به نظر می رسد منظور این است که اصل همه انسان ها از خاک است و فکر می کنم شما هم این مطلب را قبول دارید. و از خاک بودن ما، نافی چرخه و جریان طبیعی تولید مثل بشر نیست

اما در باب خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام

خداوند خلقت ایشان را به خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام شبیه و مانند می داند. خلقت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام چگونه بود؟ ایشان مادری داشتند که مانند همه انسان ها دارای پدر و مادر بود و به سلسله نوع بشر متصل بود. خداوند در سوره مریم سلام الله علیها می فرمایند:

و اذکر فی‌ الکتاب‌ مریم‌ اذ انتبذت‌ من‌ اهلها مکانا شرقیا.
و یاد کن‌ در کتاب‌ مریم‌ را گاهیکه‌ برگرفت‌ دور از خاندان‌ خویش‌ جایگاهی‌ را در خاور.

فاتخذت‌ من‌ دونهم‌ حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل‌ لها بشرا سویا.
پس‌ برگرفت‌ دور از آنان‌ پوششی‌ پس‌ فرستادیم‌ بسوی‌ او روح‌ خود را تا نمایان‌ شد برای‌ او به‌ شکل‌ مردی‌ درست‌.

قالت‌ انی‌ اعوذ بالرحمن‌ منک‌ ان‌ کنت‌ تقیا.
گفت‌ همانا پناه‌ می‌برم‌ بخدای‌ مهربان‌ از تو اگر هستی‌ پرهیزکار.

قال‌ انما انا رسول‌ ربک‌ لاهب‌ لک‌ غلاما زکیا.
گفت‌ همانا منم‌ فرستاده‌ پروردگار تو تا ببخشم‌ بتو پسری‌ پاک‌.

قالت‌ انی‌ یکون‌ لی‌ غلام‌ و لم‌ تمسسنی‌ بشر و لم‌ اک‌ بغیا.
گفت‌ چگونه‌ باشدم‌ پسری‌ و بمن‌ نزدیک‌ نشده‌ است‌ بشری‌ و نبوده‌ام‌ بغی‌.

قال‌ کذالک‌ قال‌ ربک‌ هو علی‌ هین‌ و لنجعله‌ آیه‌ للناس‌ و رحمه‌ منا و کان‌ امرا مقضیا.
گفت‌ بدین‌ سان‌، گفت‌ پروردگار تو آن‌ است‌ بر من‌ آسان‌ و تا بگردانیمش‌ آیتی‌ برای‌ مردم‌ و رحمتی‌ از ما بوده‌ است‌ و کاری‌ گذشته‌.

و نیز در آیه 12 سوره تحریم خداوند می فرمایند:

و مریم‌ ابنت‌ عمران‌ التی‌ احصنت‌ فرجها فنفخنا فیه‌ من‌ روحنا و صدقت‌ بکلمات‌...
مریم‌ دختر عمران‌ همان‌ کسی‌ که‌ نگهدارنده‌ نفس‌ خود بود و ما دمیدیم‌ در رحم‌ او از روح‌ خودمان‌...

و همینطور آیه 91 سوره انبیاء

و التی‌ احصنت‌ فرجهافنفخنا فیها من‌ روحناو جعلناها...
او کسی‌ است‌ که‌ نگه‌ داشت‌ نفس‌ خود را و ما از روح‌ خود دمیدیم‌ در رحم‌ او...

نظر من این است که با توجه به مطالب بالا، خلقت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام مانند عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام به این صورت بوده که

هر دو این بزرگواران از رحم مادر و بوسیله دمیدن روح متولد شدند. همانگونه که خداوند خلقت این دو را مانند هم دانسته است. اینگونه مشکل اتصال ژنتیکی نوع بشر به انسان های گذشته و مطالبی مانند "حوای میتوکندریایی" هم حل می شود.
----

بنده ژنتیک خوانده ام و واقعیت این است که علوم طبیعی در این عصر اتصال ژنتیکی انسان امروزی به گذشتگان را به طرق مختلف ثابت کرده است. شاید اینگونه بتوان از ملحد شدن بسیاری از دارندگان علوم طبیعی جلوگیری کرد!

روح بخش;601093 نوشت:

در مسئله دو نظریه بیشتر وجود ندارد هر کدامش هم دلائلی را مطرح نمودند: آدم خلقتش دفعی است. آدم ار نسل انسانهای پیشین است. حال شما نظریه سومی را مطرح نمودید. دلیلتان بر این نظریه سوم چیست؟

شما این را به عنوان نظریه سوم در نظر بگیرید. قرار نیست که فقط آنچه را گذشتگان گفتند دوباره تکرار کنیم. به نوعی سخن من أمر بین الأمرین هست

روح بخش;601097 نوشت:

من کجا گفتم: خیلی چیزها مثال برای تفهیمه؟
نگاه غیر سمبلیک به قرآن به جه دلیل سبب می شود بگوییم آدم از مادر بدنیا آمده؟
من نگفتم اصلا نباید از ظواهر قرآن دست برداشت. گفتم تا زمانی که دلیل محکمی نداشته باشیم بر این که این ظاهر مراد خداوند نیست نمی توانیم دست از ظواهر قرآن بر داریم. یکی از این دلائل می تواند غیر معقول بودن ظاهر یک آیه ای باشد مثل ید الله و یا شاید مثل این آیه ای که شما مثال آوردید.
البته نگاه سمبلیک به هر کلامی همین قانون را دارد. اصل این است که هر انسانی ظاهر آنچه را که گفته اراده نموده است مگر این که دلیلی بر خلاف آن داشته باشیم! آیا در محاکم به غیر از ظواهر سخن شخصی استناد می کنند؟

دقت کنید که من نقل قول نکردم! فقط برداشتم از فرمایشاتتونو گفتم!
حضرت عیسی از مادر زاده شد، در نتیجه ی تشبیه او به آدم، پس هر دو از مادر زاده شدن!!
مثلا تو سوره ی ای مثل حمد درسته! لازم به کنکاش داخل متن نیست و ظاهر کفایت میکنه! ولی خیلی جاهای دیگه با کنکاشم قابل فهم نیست که این موارد بیشتره! بهمین خاطر کلا میگم ظاهر کافی نیست!!
موافقم! ولی همیشه افراد ساده حرف نمیزنن!!

روح بخش;600691 نوشت:

1- خداوند آدم را با اتکاء به قدرت بیکران خود خلق نموده است:
قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ (ص: 75)
2- ما اصول علمی خود را در جایی که خداوند نظرش را درباره آنها داده است از قرآن و احادیث می گیریم و این دیگران هستند که باید مدعای خلاف دین خود را ثابت کنند.
3- رحم مریم و دمش فرشته، یعنی فراهم شدن اسباب؟ خب با این حساب چرا خاک و جبرئیلی که این خاک را آورده است تا خداوند از آن آدم را بیافریند اسباب نباشند.
اگر آدم از نسل انسانهای قبل از خود بوده است چرا خداوند خلقت عیسی را تشبیه به خلقت آدم نموده است؟ آیا نعوذ بالله از جهل مخاطبین خود که آن زمان خبر از فسیلهای انسانهای یک میلیون سال قبل نمی دانستند، می خواسته است استفاده کند؟!! یا نه، خبر از واقعیت خلقت دفعی انسان می خواهد بدهد و بفرماید: خلقت عیسی از مریم عجیب تر است یا خلقت آدم که حتی مادر هم نداشته است؟
إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (آل عمران: 59)
نگاه کنید خداوند چطور تصریح می کند که او با قدرت کن فیکون آدم را خلق نموده است!
من سؤالی که از جناب رئوف دارم این است که:
فرض کنید که آدم خلقتش دفعی بود، خداوند باید چگونه این را به اطلاع ما می رساند و یا در احادیث باید با چه تعبیری از این حقیقت پرده بر می داشتند تا شما نگویید این ظهور در این معنی ندارد؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اینکه خداوند فرموده است که "بیدی" انسان را خلق کرده ام، معنایش این نیست که بدون واسطه است. خداوند همه هستی را به دست قدرت خود خلق کرده است ولی معنای این سخن آن نیست که هیچ واسطه ای در میان نبوده است بلکه هنگامی که خود وسائط هم به دست قدرت خداوند خلق شده اند و اساسا هر موجودی، وجودش را از خداوند دارد، باز هم خداوند می تواند در مورد هر موجودی بفرماید که "خلقت بیدی". بنابراین این آیه چنانکه شما مدعی هستید، نص نیست بلکه با خلقت تدریجی نیز سازگار است.

- در مورد نسبت علم و دین نیز باید مسائل مختلفی را در نظر گرفت من جمله اینکه متن دینی معتبر باشد هم از حیث سند و هم از حیث دلالت. بنابراین هنگامی که متن دینی از حیث سندی یا از حیث قطعیت در دلالت محل بحث باشد، نمی توان با آن معامله علم صد در صد نمود. با توجه به اینکه در این باب روایات بسیاری وجود دارند که معمولا ظنی الصدور هستند و برخی از آنها نیز ظنی الدلاله هستند، باید به میزان اعتبار همه آنها توجه کرد.

- مطلب دیگر اینکه، بحث ما بر فرض آن بود که انسان های نخستین، آباء انسان های امروزین هستند که ظاهر کشفیات علمی چنین است. عرض بنده آن بود که بر فرض هم چنین حالتی را صحیح بدانیم، باز منافاتی با مفاد قرآنی ندارد زیرا که خلقت لزوما به معنای آفرینش دفعی نیست بلکه می تواند به تدریج و با واسطه شدن وسائط صورت بگیرد.

- در مورد بحث "کن فیکون" باید عرض شود که اساسا خلقت خداوند در هرچیزی بر اساس همین مسئله است و در این زمینه تفاوتی بین انسان و دیگر مخلوقات وجود ندارد. چنانچه در قرآن می خوانیم: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (1) چون بخواهد چيزی را بيافريند ، فرمانش اين است که می گويد : موجود شو، پس موجود می شود. با توجه به این آیه، خداوند هر موجودی را با این اراده خلق می کند و کاملا روشن است که موجودات جهان، همگی به یکباره خلق نشده اند بلکه برخی مقدم بر برخی دیگر بوده اند و زمینه ساز ایجاد آنها بوده اند. از این رو آیه دلالتی بر خلقت بلاواسطه ندارد.

- در مورد سوال پایانی هم عرض شود که خداوند می توانست بفرماید که من انسان را دفعتا یا بلاواسطه، خلق کردم. در این صورت نص میشد و تردیدی در آن روا نبود.

موفق باشید

1. یس: 82

شگفتی روح ادمی از بیانات مولا علی علیه لاسلام :" به رگ های درونی انسان پاره گوشتی اویخته که شگرف ترین اعضای درونی اوست. و ان قلب
است.که چیزهایی از حکمت و چیزهایی متفاوت با ان در او وجود دارد.
پس اگر در دل امیدی پدید اید .طمع ان را خوار گرداند. و اگر طمع بر ان هجوم اورد حرص ان تباه سازد. و اگر نومیدی بر ان چیره شود تاسف خوردن ان را از پای در اورد. اگر خشمناک شود کینه توزی ان فزونی یابد و ارام نگیرد.
اگربه خشنودی دست یابد خویشتن داری را از یاد برد. و اگر ترس ان را فرا گیرد پرهیز کردن ان را مشغول سازد .
و اگر به گشایشی برسد دچار غفلت زدگی شود. و اگر مالی به دست اورد. بی نیازی ان را به سر کشی کشاند. و اگر مصیبت ناگواری به ان رسد . بی صبری رسوایش کند. و اگر به تهیدستی مبتلا گردد.بلا ها اورا مشغول سازد و اگر گرسنگی بی تا بش کند ناتوانی ان را از پای دراورد. و اگر زیادی سیر شود سیری ان را زیانرساند پس هرگونه کندروی برای ان زیانبار و هر گونه تند روی برای ان فساد افرین است. مولا علی علیه السلام . یا حق.

سلام علیکم
قضاوت درباره آنچه ما گفتیم و آنچه کارشناس محترم سایت گفتند با کاربران عزیز! من آنچه به نظرم توضیحش لازم می نمود عرض کردم!
موفق باشید!

چرا کسی پاسخ من را نداد؟

موضوع قفل شده است