جمع بندی فضائل خلفای راشدین از کتب شیعه!!!

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فضائل خلفای راشدین از کتب شیعه!!!

بنام خداوند یگانه
سلام و عرض ادب
شاید برای دوستان عزیز عجیب باشد اگر ما بگوئیم کثیری از علمای شیعه و حتی ائمه شیعه و حتی یاران نزدیک به ائمه شیعه اقدامات خلفای راشدین را ستوده اند!
در این تایپک می خواهیم به این جواب برسیم.
بنده برای شروع مطلبی قرار خواهم داد:

فروى عون بن أبي جُحيفة قال سمعت عليا عليه السلام يقول ( إذا حدثتكم عن رسول الله صلى الله عليه وآله فلئن أخر من السماء فتخطفني الطير أحب إلي من أن أقول قال رسول الله صلى الله عليه وآله ولم يقل ، وإذا حدثتكم عن نفسي فإني محارب مكايد إن الله قضى على لسان نبيكم " إن الحرب خدعة " ألا إن خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر ، ولو شئت لسميت الثالث ) . وهذا الكلام يدل على أنه على سبيل التعريض وقد يحتاج صلوات الله عليه إلى التعريض فيحسن منه بعد أن تكون الأدلة المؤمنة من اللبس واشتباه الشبهة بالحجة متقدمة ، ومعلوم أن جمهور أصحابه وجلّهم كانوا ممن يعتقد إمامة من تقدّم عَليه عليه السلام ، وفيهم مَن يفضلهم على جميع الأمة .
و آنچه معلوم است که بزرگان اصحاب علی از زمره افرادی بودند که اعتقاد به امامت افرادی از خلفا قبل علی داشتند و درمیان انها کسانی بودند که ان خلفا را بر تمام امت اسلام ارجح می دانستند.
كتاب : الشافي في الامامة، نويسنده : الشريف المرتضى ج 3 ص 114

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) باید توجه داشت که در دیدگاه عقاید شیعه ی امامیه جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه اختصاص به عترت علیهم اسلام داشته و فرد دیگری صلاحیت امامت بر امت را نداشته؛[1] لذا از این جهت خلفا غاصبان جایگاه خلافت بوده و بدیهی است که از این جهت معنا و مفهومی در تائید عملکرد خلفا وجود نخواهد داشت.


2) نکته ی دیگری که باید بدان توجه داشت این است که الزام مخالف زمانی صورت می پذیرد که بر اساس مبانی اعتقادی او و از منابع مورد پذیرش او سخن گفته شود؛ همچنان که شیعه در استدلال بر حقانیت اعتقاد خویش بر اساس مبانی و اصول و منابع مورد پذیرش اهل سنت اقامه ی حجت می نماید. با توجه به این مطلب مدح خلفا توسط اهل بیت علیهم السلام زمانی قابل بررسی است که این امر در متون مورد پذیرش ما آمده باشد؛ نه اینکه نام و اثری از آن در منابع روایی شیعه نبوده باشد.

3) مطلبی را که نقل نمودید قسمتی از متن کتاب:«الشافی فی الامامة»، تالیف مرحوم شریف مرتضی(م:436) می باشد. این کتاب در رد مجلد بیستم (بخش امامت)کتاب: «المغنی فی ابواب التوحید و العدل»، قاضی عبدالجبار معتزلی(م:415) است. مرحوم سید مرتضی در این کتاب به نقل گفته‌های مؤلف مغنی اشاره کرده و یک به یک به آنها پاسخ می دهد.

ایشان در مجلد سوم این کتاب به قسمتی از خبری منقول از کتاب مغنی پرداخته و سپس آنرا رد می نمایند: ایشان در صفحه ی 94و 111 به نقل کلام قاضی عبدالجبار پرداخته که وی این خبر را نقل نموده که آنحضرت فرموده اند: آگاه باشید که برترین این امت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله ابوبکر و عمر می باشند؟!

سید مرتضی در جواب به این روایت می نویسند:

اما آنچه که روایت شده ...ما اشکال آنرا اجمالا نقل نمودیم و ما این اخبار را اینگونه باطل می نمائیم که این خبر به گونه ی دیگر ی نقل شده که دارای صدر و مقدمه ای بوده که ساقط شده تا به واسطه ی حذف این مقدمه بدان احتجاج نمایند.

و داستان این روایت بدین صورت است که معاذ بن حرث افطس حدیث می نماید از جعفر بن عبدالرحمن بلخی (که شخصی عثمانی است که عثمان را بر امیر المؤمنین علی علیه السلام برتری داده)، که وی گفت: خبر داد به ما ابو خباب کلبی (که وی نیز عثمانی بوده) از شعبی (که شخصی منحرف از اهل بیت علیهم السلام بوده و مشهور به این امر است) که او گفت: من از وهب بن ابی جحیفه و وعمرو بن شرحبيل وسويد بن غفلة وعبد الرحمان الهمداني وأبا جعفر الأشجعي شنیدم که همگی گفتند ما از علی علیه السلام شنیدیم که آنحضرت بر بالای منبر فرمود: این دروغی که می گویند چیست که همان برترین این امت بعد از پیامبر آن، ابوبکر و عمر می باشند؟!

سید مرتضی می فرمایند: اگر این خبر را با این مقدمه افراد مذکور با این اوصاف بیان نموده باشند؛ ‌التفاتی به قول کسانی که این مقدمه را اسقاط نموده اند نمی شود؛ بنابراین این خبر با این مقدمه حجتی علیه آنان خواهد بود و نه به نفع انان.[2]

سید مرتضی سپس به قول برخی از اصحاب امامیه می پردازند که آنان گفته اند بر فرض آنکه چنین خبری صحیح باشد ما به آن اینگونه پاسخ می دهیم که مراد حضرت مذمت افرادی بوده باشد که چنین اعتقادی را داشته باشند که ابوبکر و عمر افضل افراد بعد از پیامبر صلی الله علیه واله بوده اند.

ایشان سپس(بنابر این فرض که این اخبار قابل قبول باشند و فاقد مقدمه مذکور بوده باشند) بیان می فرمایند که این اخبار به شکل کنایه و بر سبیل تعریض بیان شده اند( که در این سخنان متکلم اراده جدی بر محتوای کلام خود ندارد) و به این خبر اشاره می کنند که عون بن ابی جحیفه می گوید: از علی علیه السلام شنیدم که فرمود:

هنگامی که خبری را از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل می کنم اگر از آسمان فرو بیفتم و پرنده ای مرا برباید؛ برایم بهتر از آن است که سخنی را به پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت دهم که آنحضرت آنرا نفرموده باشند؛ اما هنگامی که از خودم برایتان سخن می گویم پس من شخصی جنگجو و کید کننده هستم و خداوند بر زبان پیامبرتان راند که آنحضرت فرمود: همانا جنگ خدعه و فریب دادن است.[3] اگاه باشید که بهترین این امت بعد از پیامبرشان ابوبکر و عمر می باشند و اگر من بخواهم سومین آنها را هم نام می برم.

(که این کلام خود بیانگر آن است که این کلام بر سبیل کنایه وارد شده و منظور حضرت حقیقت دیگری بوده است و این کلام همانند عملکرد شخصی است که در میدان جنگ حریف خویش را فریب می دهد تا به مقصود خویش نائل گردد).

سید مرتضی در ادامه می فرمایند: ومعلوم است که اکثر اصحاب حضرت علی علیه السلام را افرادی تشکیل می دادند که معتقد به امامت ابوبکر و عمر بودند و در میان آنان افرادی بودند که آن دو را بر جمیع امت برتری می داند.

و ما می گوئیم:این کلام غریبی نیست؛ زیرا اگر اکثریت اصحاب حضرت امیر علیه السلام را راسخان در ولایت ایشان تشکیل می دادند از همان ابتدا و بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مردم از پیرامون آنحضرت جدا نمی شدند و بیست و چهار سال بعد نیز که به آن حضرت رجوع نمودند اگر مطیع ایشان می بودند داستان امیرالمؤمنین علیه السلام به جریان جنگ جمل و صفین و حکمیت نمی انجامید، و سرانجام این افراد نیز مشمول نفرین آنحضرت نمی شدند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . حضرت امام رضا علیه السلام در تبیین جایگاه رفیع امامت می فرمایند: «انَّ الْامامَةَ هِىَ مَنْزِلَةُ الْانْبِياءِ وَ ارْثُ الْاوْصِياءِ، انَّ الْامامَةَ خِلافَةُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ ... انَّ الْامامَةَ اسُّ الْاسْلامِ النَّامى‏ وَ فَرْعُهُ السَّامى‏»؛ امامت جايگاه پيامبران و ميراث جانشينان‏آنان مى‏باشد. امامت خلافت خدا و رسول و مقام اميرالمؤمنين و حسن و حسين مى‏باشد، امامت زمامدارى دين و نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است. امامت اساس اسلامِ بالنده و شاخه‏هاى برآمده آن مى‏باشد. به وسيله امام نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و توسعه اموال دولتى و صدقات و اجراى حدود و احكام و نگهدارى از مرزها، به خوبى انجام مى‏ گيرد... الکافی، الکلینی، ج1،ص200.

[2] . الشافی، المرتضی، ج3،ص112:« فأما ما روي عنه صلوات الله عليه من قوله : ألا إن خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر ولو شئت أن اسمي الثالث لفعلت ) فقد تقدم الكلام عليه على سبيل الجملة ، وأفسدنا ما رواه عنه صلوات الله عليه من قوله : ( إن أراد الله بالناس خيرا فسيجمعهم على خيرهم كما جمعهم بعد نبيهم على خيرهم ) بما يفسد به هذا الخبر وكل ما جرى مجراه ، على أن هذا الخبر قد روي على خلاف هذا الوجه وأوردت له مقدمة أسقطت عنه ليتم الاحتجاج به وذاك أن معاذ بن الحرث الأفطس حدث عن جعفر بن عبد الرحمان البلخي وكان عثمانيا يفضل عثمان على أمير المؤمنين عليه السلام قال : أخبرنا أبو خباب الكلبي - وكان أيضا عثمانيا - عن الشعبي ورأيه في الانحراف عن أهل البيت عليهم السلام معروف قال سمعت وهب بن أبي جحيفة وعمرو بن شرحبيل وسويد بن غفلة وعبد الرحمان الهمداني وأبا جعفر الأشجعي كلهم يقولون سمعنا عليا عليه السلام على المنبر يقول : ( ما هذا الكذب الذي يقولون ، ألا إن خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر ) . فإذا كانت هذه المقدمة قد رواها من روى الخبر ممن ذكرناه مع انحرافه وعصبيته فلا يلتفت إلى قول من يسقطها ، فالمقدمة إذا ذكرت لم يكن في الخبر احتجاج لهم ، بل يكون فيه حجة عليهم من حيث ينقل الحكم الذي ظنوه إلى ضده».

[3] . زیرا ماهیت جنگ چنین اقتضایی را دارد که برای پیروزی بر خصم از راه فریب وارد شد.


همیشه گفتیم و می گوییم که متاسفانه یکی از شگرد و روش های برادران اهل سنت تدلیس در مباحث تاریخی و حدیثی می باشد، این برادر عزیز اگر صفحه قبل از نگارش این حدیث را می اوردند متوجه می شدند که مولا علی ع هم این روایت را کذب و دروغ می دانست

وهب بن أبي جحيفة وعمرو بن شرحبيل وسويد بن غفلة وعبد الرحمان الهمداني وأبا جعفر الأشجعي كلهم يقولون سمعنا عليا عليه السلام على المنبر
يقول: (ما هذا الكذب الذي يقولون، ألا إن خير هذه الأمة بعد نبيها أبو بكر وعمر)
همه این افراد از مولا علی ع شنیده بودند که ایشان دائما می فرمودند دروغ گو هست کسی که بگوید بعد از پیغمبر خیر این امت ابوبکر و عمر هستند

جناب برادر عمر، خود مولا علی ع این خبر را تکذیب کرده بودند و این مسئله خود موید این هست در همان زمان هم این مزخرفات به اهل بیت منصوب می کردند

اما نکته دومی که مسببات ضعف و مهمل بودن این خبر را مرتفع می کند، مرسل بودن ان است

جناب عمر این خبر را از کتاب الشافی که اورده اند سلسله روات ان به این شرح می باشد فروى عون بن أبي جُحيفة قال سمعت عليا عليه السلام این خبر مرسل و معلل هست و ناقلین اول ان حذف شده اند مضاف بر اینکه جناب عون بن ابی جحیفه می گوید من این روایت را مولا علی ع شنیده ام حال انکه این اقا اصلا از مولا علی روایت نقل نمی کرده ابن أبي جحيفة وهب بن عبد الله السوائي الكوفي . روى عن أبيه ، والمنذر بن جرير بن عبد الله ، وعبد الرحمن بن سمير .

حدث عنه مالك بن مغول ، وحجاج بن أرطاة ، وعمر بن أبي زائدة ، وشعبة ، وسفيان الثوري ، وقيس بن الربيع

http://library.islamweb.net/newlibrary/showalam.php?ids=16733

در نتیجه این روایت مرسل منقطع هست و قابل استناد نمی باشد

دلیل سوم برای باطل بودن این حدیث این می باشد که این روایت از طریق مصادر اهل سنت نقل شده است

رقم الحديث: 35
(حديث موقوف) قثنا قثنا صَالِحُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ التِّرْمِذِيُّ ، قثنا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِي النَّجُودِ ، عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ ، عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَلِيًّا ، يَقُولُ : " َألا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ هَذِهِ الأُمَّةِ بَعْدَ نَبِيِّهَا ؟ أَبُو بَكْرٍ " ، ثُمَّ قَالَ : " أَلا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ هَذِهِ الأُمَّةِ بَعْدَ أَبِي بَكْرٍ ؟ عُمَرُ " .

این روایت در السنه عبد الله بن احمد بن حنبل و فضائل صحابه احمد نقل شده است در نتیجه خود اقا امام صادق ع فرمودند اگ روایتی از ما در مصادر اهل سنت وجود داشت از ان روایت اعراض کنید (فاعرضواهما عن الاخبار العامه) که به این اخبیار مرجحات می گویند پس بنا بر قول امام صادق ع هم ما از این روایت اعراض می نماییم

نتیجه گیری:

اولا مولا علی ع این خبر را دروغ می داند و تکذیب کرده اند

دوم این روایت مرسل و بودن سند است

سوما بنا بر منطق و اصول دلالی این روایت از اخبار و منقولات عامه گرفته شده است و ما از ان روی گردانی می کنیم

موضوع قفل شده است