جمع بندی احاديث مرتبط با معراج نبى اكرم (ص)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احاديث مرتبط با معراج نبى اكرم (ص)

با سلام،
لطفاً چنانچه ممكن است در مورد احاديث مرتبط با معراج نبى اكرم (ص) و مشاهدات آنحضرت عذاب اهل گناه و معصيت بخصوص زنان را توضيح بفرمائيد.
اين متاسفان اخيراً مستمسكى بدست دشمنان قرارداده و بدينوسيله به خدا و پيغمبر اهانت مىنمايند.
با تشكر، ابوالقاسم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

یكي از معجزات علمي و عملي پيامبر اعظم(ص) كه به تصريح قرآن كريم در سايه عبوديت آن حضرت رخ داده، «معراج» است كه در اولين آيه سورة اسرا و آيات هشتم تا هجدهم سورة نجم مي‌توان اشاراتي را دربارة آن مشاهده كرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنين آمده است:
پاك و منزه است خدايي كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برد كه گرداگردش را پربركت ساختيم، تا نشانه‌هاي خود را به او نشان دهيم. او شنوا و بيناست.
البته آن‌گونه كه از روايات برمي‌آيد معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه كه در آيه فوق مشاهده كرديم ايشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي سير مي‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جايي صعود مي‌كنند كه احدي جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام اين ماجرا در بيداري بوده و بنابر نظر اكثر علماي شيعه با همين بدن جسماني اتفاق افتاده و نه در خواب يا با روح زيرا معراج صرفاً روحاني فضيلت چنداني را براي ايشان اثبات نمي‌كند و چنان عظمتي را كه مورد تأكيد و روايات است بر نمي‌تابد.
مرحله دوم معراج در سورة نجم چنين توصيف شده است:
سپس [پيامبر(ص) در شب معراج] نزديك و نزديك‌تر شد، تا آنكه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو كمان يا كمتر بود. در اينجا، خداوند آنچه را وحي كردني بود، به بنده‌اش وحي كرد. آنچه را ديد، انكار نكرد. آيا با او دربارة آنچه ديد، مجادله و ستيز مي‌كنيد؟ و بار ديگر نيز او را نزديك سدرةالمنتهي كه بهشت جاويدان در آنجاست، ديده است. در آن هنگام كه چيزي (شكوه و نور خيره‌كننده‌اي) سدرةالمنتهي را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغيان نكرد. (آنچه را ديد، واقعيت بود) او در شب معراج، برخي نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد.
هر چند روايات دربارة معراج آنقدر متعدد است كه به حد تواتر رسيده و مورد قبول همگان مي‌باشد ليكن راجع به زمان، مكان و تعداد دفعات وقوع آن ميان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
ـ زمان اولين معراج را بهتر است نه ماه يا دوسال پيش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانيم زيرا حضرت محمد(ص) روزي در جواب يكي از همسران خود كه از شدت محبت به فرزندشان گله كرده بود، تشكيل نطفه ايشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3
ـ مكان آن نيز خانه حضرت خديجه(س) خانة ام‌هاني خواهر حضرت علي(ع)، شعب ابي‌طالب، و مسجدالحرام در كنار كعبه گفته شده است.
ـ آن‌گونه كه از ظاهر روايات برمي‌آيد، احتمالاً معراج بيش از دو مرتبه و طي دفعات متعدد اتفاق افتاده كه يكي از آنها بسيار شاخص و معروف شده كه گفته شده اين معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در يك نگاه
روشنايي روز از صحنه گيتي رخت بر بسته و تاريكي شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از كار و تلاش روزانه، دست كشيده و در خانه خود آرميده بودند. پيامبر اسلام نيز مي‌خواست پس از اداي فريضه، براي رفع خستگي در بستر آرام بگيرد. ناگهان صداي آشناي جبرئيل امين را شنيد: «اي محمد! برخيز! با ما همسفر شو؛ زيرا سفري دور و دراز در پيش داريم».

جبرئيل امين، مركب فضاپيمايي به نام «براق» را پيش آورد. محمد(ص) اين سفر با شكوه و بي‌سابقه را از خانه‌ ام‌هاني يا مسجدالحرام آغاز كرد، ولي با همان مركب به سوي بيت‌المقدس روانه شد و در مدت بسيار كوتاهي در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصي (بيت‌المقدس) با حضور ارواح پيامبران بزرگ مانند ابراهيم(ع)، موسي(ع) و عيسي(ع) نماز گزارد. امام جماعت نيز پيامبر اكرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصي، «بيت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسيح(ع) ـ و خانه‌هاي پيامبران ديدن كرد. پيامبر در برخي جايگاه‌ها به شكرانه چنين سفري و تحيت محل‌هاي متبركه، دو ركعت نماز شكر به جاي آورد.
آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را كه حركت به سوي آسمان‌هاي هفت‌گانه بود، آغاز كرد. پيامبر همه آسمان‌ها را يكي پس از ديگري پيمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را ديد. ولي در هر آسمان به صحنه‌هاي تازه‌اي برمي‌خورد و با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن مي‌گفت. او در بعضي‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخيان و در بعضي آسمان‌هاي ديگر با بهشت و بهشتيان برخورد كرد و از مراكز رحمت و عذاب پروردگار بازديد به عمل آورد. ايشان، درجه‌هاي بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده كرد.
سرانجام به «سدرة المنتهي» در آسمان هفتم و «جنةالمأوي» (بهشت برين) رسيد و در آنجا، آثار شكوه پروردگار هستي را ديد. وي چنان اوج گرفت و به جايي رسيد كه جز خدا، هيچ موجودي به آنجا راه نداشت. حتي جبرئيل از حركت باز ايستاد و گفت: «به يقين، اگر به اندازه سرانگشتي بالاتر آيم، خواهم سوخت».5
آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنايي، به اوج شهود باطني و قرب الي الله و مقام «قاب قوسين أو أدني» رسيد. خداوند در اين سفر، دستورها و سفارش‌هاي بسيار مهمي به پيامبر فرمود. بدين صورت، معراج كه از بيت‌الحرام ـ و به گفته بعضي، از خانه ام‌هاني، دختر عموي آن حضرت و خواهر اميرالمؤمنين علي(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهي پايان پذيرفت. سپس به پيامبر دستور داده شد از همان راهي كه عروج كرده است، باز گردد.
پيامبر هنگام بازگشت، در بيت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مكه را در پيش گرفت. ايشان در ميانه راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد كرد، در حالي كه آنان شتري را گم كرده بودند و در پي آن مي‌گشتند. پيامبر از آبي كه در ميان ظرف آنان بود، قدري نوشيد و باقي مانده آن را به زمين ريخت و بنابر روايتي، روي آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پيش از طلوع فجر در خانه «ام هاني» از مركب فضاپيماي خود فرود آمد.6

مشاهدات زميني رسول خدا(ص)
با توجه به آنكه معراج در نوبت‌هاي متعددي انجام شده و در هر كدام از اين سفرها پيامبر(ص) مشاهدات متفاوتي داشته‌اند، لذا در هر فرصتي كه پيش مي‌آمده به فراخور شرايط صحنه‌اي از آن ماجراها را براي اصحاب و اطرافيان خويش ترسيم و تصوير مي‌كرده‌اند.

حضرت محمد(ص) در خانه ام هاني، براي نخستين بار، راز سفر خود را با دختر عمويش، ام‌هاني در ميان گذاشت. سپس هنگامي كه روز آغاز گشت، قريش و مردم مكه را از اين جريان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردي شگفت‌انگيز پيامبر در آن مدت كوتاه كه به نظر قريش، امري ناممكن بود، همه جا پخش شد. سران قريش بيش از پيش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت هميشگي خود، به تكذيب او برخاستند. از ايشان خواستند كه وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را بيان كند. آنان گفتند: كساني در مكه هستند كه بيت‌المقدس را ديده‌اند. اگر راست مي‌گويي، آنجا را تشريح كن تا ما تو را در اين خبر شگفت‌انگيز، تصديق كنيم.
پيامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را براي آنان بازگو كرد. افزون بر آن، حوادثي را كه در ميانه راه مكه و بيت‌المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بيان كرد. ايشان گفت: «در ميان راه، به كاروان فلان قبيله برخوردم كه شتري از آنها گم شده بود. در ميان اثاثيه آنان، ظرف آبي بود كه من از آن نوشيدم. سپس آن را پوشاندم. در جاي ديگر به گروهي برخوردم كه شتري از آنها رميده و دست آن شكسته بود.» قريش گفتند: از كاروان قريش خبر ده. پيامبر فرمود: «آنان را در «تنعيم» (در ابتداي حرم) ديدم كه شتري خاكستري رنگ در پيشاپيش آنان حركت مي‌كرد. آنان كجاوه‌اي روي شتر گذارده بودند و اكنون به شهر مكه وارد مي‌شوند».
قريش از اين خبرهاي قطعي، سخت ناراحت شدند و گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار او براي ما آشكار مي‌شود. همه انتظار مي‌كشيدند كه كاروان چه زماني وارد شهر مي‌شود. ناگهان پيشگامان كاروان وارد شهر شدند. اهل كاروان، شرح قضيه را همانگونه كه رسول اكرم(ص) بازگفته بود، تصديق كردند.7

معراج از زبان پيامبر اعظم(ص)
پيامبر(ص) فرمود:
من در مكه بودم كه جبرييل نزد من آمد و گفت: «اي محمد! برخيز». برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مركبي به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مكه بيرون رفتم. به بيت‌المقدس رسيدم. هنگامي كه به بيت‌المقدس رسيدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمين فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پيشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بيت‌المقدس نماز خواندم.8

در روايت ديگر آمده است كه پيامبر اعظم(ص) فرمود:
ابراهيم خليل(ع) به همراه گروهي از پيامبران پيش من آمدند و مرا بشارت دادند. سپس موسي و عيسي(ع) آمدند. پس از آن، جبرييل دستم را گرفت و مرا بالاي صخره (سنگي در بيت‌المقدس) برد و بر روي آن نشاند. ناگاه ماجراي معراج را پيش خود ديدم كه مانند آن را در شكوه و جلال، هرگز نديده بودم. از آنجا به آسمان دنيا (آسمان اول) صعود كردم. آنان به من سلام مي‌كردند.
سپس جبرئيل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفريدگان و كروبيان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را ديدم. سپس همراه جبرئيل به آسمان هفتم صعود كردم. در آنجا با آفريدگان خدا و فرشتگان بسيار ديدار كردم.9

حديث معراج
از جمله روايات مشهوري كه به ماجراي معراج مي‌پردازد روايت اخلاقي مفصلي است كه سخنان خداوند متعال را خطاب به حبيب خود محمد مصطفي(ص) در بر مي‌گيرد. در واقع پيام‌هاي خداوند و سوغات رسول او(ص) از اين سفر براي مسلمانان و پيروان ايشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده و با توجه به اهميتي كه داشته شرح‌هاي متعددي بر آن نوشته شده است.10
در اين روايت مفصل از برترين كردار، شايستگان محبت خداوند، پارساترين مردمان، ويژگي دنيازدگان، ويژگي اهل آخرت، پاداش زاهدان،‌ پرهيزكاري زينت مؤمن، ارزش سكوت، اهميت رزق حلال،‌ جايگاه و اثر روزه و ويژگي عابدان و مسائلي از اين دست سخن به ميان آمده است.

مشاهدات پيامبر اعظم(ص) در آسمان
ضمن روايت فوق و ديگر رواياتي كه به نقل ماجراي معراج مي‌پردازند، گزارش‌هايي از مشاهدات حضرت محمد(ص) از آسمان‌ها، اهل بهشت و اهل جهنم و ملائكه آمده كه به نحوي هر كدام سعي در تكميل روايات بالا با ارائه شواهد و نمونه‌هايي از آثار اعمال دارند.11

همراهان رسول اكرم(ص) در معراج
در بعضي از احاديثي كه از ائمه معصومين(ع) دربارة معراج آمده، از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه فرمود:
من وقتي همة مراحل را طي كرده و از آسمان‌ها گذشتم و به بيت‌المعمور و نزديك سدرةالمنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‌كردند. آنها كه لباس نو در بر داشتند وارد شدند و آنها كه نداشتند ماندند. عده‌اي را به همراه خود بردم و عده‌اي به همراهم آمدند.12
كه ظاهراً اشاره به معصومين(ع) و آن دسته از مؤمناني است كه به دنبال ايشان آن مقام را طي كردند و در آينده در ضمن نماز كه ره آورد اين معراج است، خواهند كرد.11

موعود(ع) در معراج
اصلي‌ترين مشاهده پيامبر اعظم(ص) در شب معراج را بايد شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانيم كه اصحاب متعددي روايت ذيل يا مشابه آن را از آن حضرت نقل كرده‌اند و همان‌طور كه خواهيم ديد در ميان دوازده امام(ع)، حضرت مهدي(ع) جايگاهي ويژه و ممتاز دارند. ضمن اين روايات نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود:
همانا خداي عزوجل در آن شب كه به گردشي شبانه برده شدم (معراج) به من وحي فرمود: اي محمد چه كسي را در زمين ميان امتت به جاي خود گذاشتي؟ ـ در حالي كه خدا خود بدان آگاه‌تر بود ـ عرض كردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: اي محمد، علي ابن ابي‌طالب را؟ عرض كردم: بلي اي خداي من، فرمود: اي محمد من ابتدا از مقام ربوبيت نظري بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم. هيچ گاه يادي از من نمي‌شود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوي. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظري ديگر بر زمين افكندم و از آن علي بن ابي‌طالب را برگزيدم و او را وصي تو قرار دادم، پس تو سرور پيامبران و علي از نام‌هاي من است و «علي» (مشتق آن) نام اوست. اي محمد، من، علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از يك نور آفريدم؛ سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقربين گرديد و هر كه آن را رد نمود به كافران پيوست. اي محمد، اگر بنده‌اي از بندگانم مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالي كه منكر ولايت آنان است با من روبه‌رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند سپس فرمود: اي محمد، آيا مايلي آنان را ببيني؟ عرض كردم: بلي. فرمود: قدمي پيش گذار.‌ من قدمي جلو نهادم. ناگاه ديدم علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين و علي‌بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره‌اي درخشان در ميان آنان بود، پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كساني‌اند؟ فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلال‌كننده حلال من و حرام‌دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمد، او را دوست بدار كه من او را دوست مي‌دارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مي‌دارم.14


[/HR] پى‏نوشتها:
1. سورة اسرا (17)، آية 1.
2. سورة نجم (53)، آيات 18ـ8.
3. براي مطالعه تفصيل اين روايت و ارقام مختلفي كه براي سال بعثت برشمرده‌اند ر.ك: مرتضي عاملي، سيد جعفر، سيرت جاودانه، ترجمة دكتر محمد سپهري، ج1، صص291ـ293.
4. ر.ك: سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج1، ص384.
5. مجلسي، بحارالانوار، ج18، ص382، به نقل از: سيماي معراج پيامبر، ص22.
6. آيت‌الله‌زاده ناييني، مهدي،‌ معراج به روايت فيض كاشاني، صص 10 و 50
7.سبحاني، همان، ج1، صص379ـ381.
8. طباطبايي، سيد محمدحسين، الميزان، ج13،‌ص5 و 19.
9. طبرسي، مجمع‌البيان، ج6، ص395؛ به نقل از: سيماي معراج پيامبر، صص32 و 33.
10. از جمله اين آثار مي‌توان به كتاب‌هايي نظير: راهيان كوي دوست نوشته آيت‌الله مصباح يزدي و حديث معراج، نوشته آقاي سيد محمدرضا غياثي كرماني اشاره كرد.
11. برخي از اين گزارش‌ها را در كتاب محمد(ص) ميهمان قدسيان نوشته آقاي حسنعلي محمودي مي‌توانيد مطالعه كنيد كه عناوين آنها از اين قرار است: بهشت برين و عرش، شكايت شخصي از جد چهلم خود، حرام‌خواري، فرشته دعاكنننده براي مؤمنان، دو فرشته ديگر، غيبت‌كنندگان، خورندگان مال يتيم و رباخواران و زنان گناه‌كار.
12. مجلسي، همان، ج18، ص327.
13. توضيح اين مطلب ديگر ابعاد عرفاني مربوط به معراج را مي‌توانيد در جلد نهم تفسير موضوعي قرآن كريم با عنوان سيره رسول اكرم(ص) در قرآن مرور نماييد.
14. براي نمونه ر.ك: نعماني، الغيبة، ص133.

در روایات فراوانی، به گوشه ای از آنچه در آن شب اتفاق افتاده، اشاره شده است. البته متأسفانه و به دلیل وقفه نابجایی که در نگارش احادیث به وجود آمده بود، علی رغم قبول قطعی اصل ماجرای معراج توسط تمام مسلمانان، روایات مختلف و گاه متعارضی را در این زمینه مشاهده می نماییم. به همین دلیل، شیخ طبرسی، روایات نقل شده در این ارتباط را به چهار دسته اصلی تقسیم نموده و برای هر کدام نیز نمونه ای ذکر کرده و بیان داشته که باید نسبت به هر گروه از آنان، چه دیدگاهی داشته باشیم، بدین ترتیب که: دسته اول: روایاتی هستند که متواتر بوده و یقین به درستی آنها داریم؛ مانند روایاتی که اصل معراج پیامبر (ص) را بیان نموده و به جزئیات دیگر نمی پردازند. طبیعتا، این گونه روایات را باید پذیرفت. دسته دوم: روایات دیگری که برخی جزئیاتی از معراج را بیان نموده که با عقل و موازین اولیه دینی، منافاتی ندارند؛ نظیر آن که پیامبر (ص) در آسمان ها گردش نموده و با پیامبران دیگر ملاقات کرده و عرش و سدرة المنتهی و بهشت و جهنم را مشاهده نموده است، که این موارد را نیز می پذیریم و آنها را مرتبط با زمان بیداری پیامبر (ص) می دانیم، نه آن که (مانند برخی افراد) بگوییم که این قضایا در خواب ایشان اتفاق افتاده است. دسته سوم: روایاتی که ظاهرشان با برخی دانسته های قبلی ما منافات دارد، اما می توان با توجیهاتی، این تنافی را برطرف نمود؛ مانند روایاتی که بیان می دارد آن حضرت، گروهی را متنعم در بهشت و گروه دیگری را معذب در دوزخ مشاهده نموده اند (که این پرسش پدیدار می شود که قیامت هنوز محقق نشده، پس چگونه افرادی در بهشت و دوزخ وجود دارند؟ که در توجیه آن، می توان گفت که یا بهشت و دوزخ برزخی بوده و یا این که خود آن افراد وجود نداشته اند، بلکه اسما و صفات و یا جسم مثالی شان در آن جا بوده است). چنین روایاتی را نیز، با تأویلاتی باید پذیرفت. دسته چهارم: روایاتی هستند که ظاهرشان صحیح و منطبق بر موازین نبوده و تأویلشان نیز بسیار دشوار است؛ مانند آن که پیامبر (ص) به همراه خداوند بر روی یک تخت سلطنتی نشستند! و ... که سزاوار است، چنین احادیثی را مردود بدانیم.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 6، ص 609،

حوادث و گزارش‌هایی است که در مورد مشاهدات پیامبر اکرم (ص)نقل شده است. برخی از گزارش‌ها مرتبط با مبحث بهشت و جهنم است.
البته، منبع گزارش از بهشت و جهنم فقط روایات نیست، بلکه آیاتی از قرآن کریم نیز بر آن دلالت دارد؛ مانند این آیات: «بار دیگر پیامبر(ص) او را مشاهده کرد: «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‏». و این شهود در کنار «سدرة المنتهى» روى داد: «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى».[1] همانى که جنة الماوى و بهشت برین در کنار آن است: «عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى».[2]
در هر صورت مسئله‌ی معراج به نوعی با مبحث بهشت و جهنم نیز گره خورده است که آیا بهشت و جهنم مشهود پیامبر در حادثه معراج بهشت و جهنم واقعی بوده، یا نمادین و تمثال آن بوده است. اگر واقعی بوده آیا بهشت و جهنم برزخی بوده، یا بهشت و جهنم قیامتی؟
آنچه به صورت اجمال می‌توان گفت این است که معراج پیامبر(ص) هم جسمانی است و هم روحانی. به نظر می‌رسد با این نگاه جامع، بسیاری از گزارش‌ها از جمله مسئله‌ی شهود جهنم و بهشت، قابل پذیرش است. در این‌جا چند توضیح و تفسیر در مورد مشاهده بهشت و جهنم را در معراج بیان می‌کنیم:
1. بهشت و جهنم مشهود پیامبر در حادثه معراج بهشت و جهنم واقعی نبوده، بلکه نمادین و تمثال آن بوده است. به بیان دیگر، منظور از مشاهده اهل بهشت و دوزخ، مشاهده صفات بهشتیان و دوزخیان است. علامه طبرسی معتقد است روایاتی که بیان رؤیت بهشت و جهنم می‌کند، با ضوابط و اصولى که در دست داریم مخالف است، ولى مى‏توان آنها را توجیه کرد، مانند این‌که منظور از مشاهده اهل بهشت و دوزخ، مشاهده صفات بهشتیان و دوزخیان بوده است.[3]
2. مقصود از بهشت و جهنم در مسئله‌ی معراج بهشت و جهنم واقعی است، ولی مقصود بهشت و جهنم برزخی است نه آخرتی و قیامتی. در تفسیر نمونه چنین آمده است: «گاه گفته‌‏اند [جنت] به معناى بهشت برزخى است که ارواح شهداء و مؤمنان موقتاً به آن‌جا مى‌‏روند. تفسیر اخیر از همه مناسب‌تر به نظر مى‌‏رسد، و از امورى که به روشنى بر آن گواهى مى‌‏دهد این است که در بسیارى از روایات معراج آمده است که پیامبر(ص) عده‌‏اى را در این بهشت متنعم دید، در حالى‌که مى‌‏دانیم هیچ‌کس در بهشت جاویدان قبل از روز قیامت وارد نمى‌‏شود؛ زیرا آیات قرآن به خوبى دلالت دارد که پرهیزگاران در قیامت بعد از محاسبه، وارد بهشت مى‌‏شوند، نه بلافاصله بعد از مرگ، و ارواح شهداء نیز در بهشت برزخى قرار دارند؛ زیرا آنها نیز قبل از قیام قیامت وارد بهشت جاویدان نمى‌‏شوند».[4]
2. توجیه دیگر این است که مقصود بهشت و جهنم آخرتی و قیامتی است. این نظریه را به دو صورت می‌توان تبیین کرد:
الف؛ بر اساس نظریه تجسم اعمال، جهنم و بهشت و صراط در حال حاضر موجودند، ولی ما در حجاب هستیم و مشاهده پیامبر(ص) به معنای برداشته شدن حجاب کامل و رؤیت عینی آن، برای آن‌حضرت بوده است. امام خمینی(ره) در مورد نظریه تجسم اعمال می‌گوید: همه چیزهایی که در آن عالم[آخرت] واقع می‌‌شود عکس العمل همین چیزهایی است که در این عالم است. الآن ما در صراط هستیم و الآن صراط در متن جهنم است و الآن صراط برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الآن برای مؤمنین سالم است و برای دیگران مُحیطَةٌ بِالْکافِرین، وَانَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین، این الآن احاطه دارد نه «سَیُحیطُ»، الآن محیط است، منتها نمی‌‌توانیم حالا ادراک کنیم. آن چشم، بسته است الآن، آن حجاب است. حجاب که برداشته شد، آن‌که اهل جهنم است می‌‌بیند توی جهنم است. حجاب که برداشته شد، آن‌که اهل بهشت است، می‌‌بیند در بهشت است، برزخ هم برای او بهشت است. برزخ هم برای آن طرف دیگر جهنم است.[5]
ب؛ توجیه دیگر این است که حتی اگر نظریه وجود فعلی بهشت و جهنم را نپذیریم و معتقد به خلق بهشت و جهنم قبل از قیامت نباشیم؛ در عین حال می‌توان معتقد بود که بهشت و جهنم مشهود پیامبر در معراج همان بهشت و جهنم آخرتی است. به نظر می‌رسد این ادعا را با توجه به جامعیت معراج پیامبر(ص) می‌توان تبیین کرد. توضیح این‌که معراج پیامبر دارای ابعاد و مراتب مختلف است؛ یکی از ابعاد آن شهود تمام مراتب همه حقایق عالم است، بالاترین مرتبه هر موجود مرتبه‌ی کیفیت وجودی او در آخرت و قیامت است. بنابراین، احتمال دارد پیامبر با وجود جمعی خود بهشت و جهنم را قبل از تحقق آن مشاهده کند.


[/HR] [1]. ر. ک: سدرة المنتهی، پاسخ ۵۹۳۴.
[2]. نجم، 13 - 15.
[3]. «ما یکون ظاهره مخالفا لبعض الأصول إلا أنه یمکن تأویلها على وجه یوافق المعقول فالأولى أن ناوله على ما یطابق الحق و الدلیل‏. فمنه ما روی أنه طاف فی السماوات و رأى قوما فی الجنة یتنعمون فیها و قوما فی النار یعذبون فیها فیحمل على أنه رأى صفتهم أو أسماءهم». طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 6، ص610، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22؛ ص 499، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5]. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص250، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران.

برای توضیح بیشتر پیرامون معراج در تب روایی وتفسیری به کتابهای بحارالانوار، ج 19، (چاپ جدید)، مجمع البیان، ج 3، ص 395، ج 5، ص 186، تفسیر المیزان، ج 19، صص 64 - 60، ج 13، صص 2 به بعد، فقه السیرۀ، صص 154 - 146، الصحیح من السیرۀ، ج 2، ص 112، فروغ ابدیت، ج 1، ص 305 میتوان مراجعه، وبا صحت وحقیقت ماجرا بیشتر آشنا گردید.

پیامبر (ص)، تنها یک بار معراج جسمانی داشته، اما معراج روحانی، به دفعات مختلف برای ایشان رخ داده باشد و روایاتی که ناظر به تکرار معراج اند، به این معراج های روحانی اشاره نموده اند که حتی ممکن است در درجات پایین تر برای افرادی غیر از پیامبران نیز رخ دهد، و می دانیم که روایاتی وجود دارند که نماز را همانند معراجی برای افراد با ایمان در نظر می گیرند.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 79، ص 247، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.

در کيفيت معراج و اينکه چند بار بوده و آن نقطه‏اي که رسول خدا(ص) از آنجا به سوي مسجدالاقصي حرکت کرد و بدانجا بازگشت، آيا خانه ام‌هاني بوده يا مسجدالحرام و ساير جزئيات آن اختلافي در روايات ديده مي‏شود که ما به خواست‏ خداوند در ضمن نقل داستان به پاره‏اي از آن اختلافات اشاره خواهيم کرد و آنچه مشهور است، آنکه اين سير شبانه با اين خصوصيات در سالهاي آخر توقف آن حضرت در شهر مکه اتفاق افتاد، اما آيا قبل از فوت ابيطالب بوده و يا بعد از آن و يا در چه شبي از شبهاي سال بوده، باز هم نقل متواتري نيست و در چند حديث آن شب را شب هفدهم ربيع الاول و يا شب بيست و هفتم رجب ذکر کرده و در نقلي هم شب هفدهم رمضان و شب بيست و يکم آن ماه نوشته‌اند.

جمع بندی:

سوال:
سلام،
لطفاً چنانچه ممكن است در مورد احاديث مرتبط با معراج نبى اكرم (ص) و مشاهدات آنحضرت عذاب اهل گناه و معصيت بخصوص زنان را توضيح بفرمائيد.
اين متاسفان اخيراً مستمسكى بدست دشمنان قرارداده و بدينوسيله به خدا و پيغمبر اهانت مىنمايند

پاسخ:سلام علیکم"
یكي از معجزات علمي و عملي پيامبر اعظم(ص) كه به تصريح قرآن كريم در سايه عبوديت آن حضرت رخ داده، «معراج» است كه در اولين آيه سورة اسرا و آيات هشتم تا هجدهم سورة نجم مي‌توان اشاراتي را دربارة آن مشاهده كرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنين آمده است:
پاك و منزه است خدايي كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برد كه گرداگردش را پربركت ساختيم، تا نشانه‌هاي خود را به او نشان دهيم. او شنوا و بيناست.
البته آن‌گونه كه از روايات برمي‌آيد معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه كه در آيه فوق مشاهده كرديم ايشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي سير مي‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جايي صعود مي‌كنند كه احدي جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام اين ماجرا در بيداري بوده و بنابر نظر اكثر علماي شيعه با همين بدن جسماني اتفاق افتاده و نه در خواب يا با روح زيرا معراج صرفاً روحاني فضيلت چنداني را براي ايشان اثبات نمي‌كند و چنان عظمتي را كه مورد تأكيد و روايات است بر نمي‌تابد.
مرحله دوم معراج در سورة نجم چنين توصيف شده است:
سپس [پيامبر(ص) در شب معراج] نزديك و نزديك‌تر شد، تا آنكه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو كمان يا كمتر بود. در اينجا، خداوند آنچه را وحي كردني بود، به بنده‌اش وحي كرد. آنچه را ديد، انكار نكرد. آيا با او دربارة آنچه ديد، مجادله و ستيز مي‌كنيد؟ و بار ديگر نيز او را نزديك سدرةالمنتهي كه بهشت جاويدان در آنجاست، ديده است. در آن هنگام كه چيزي (شكوه و نور خيره‌كننده‌اي) سدرةالمنتهي را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغيان نكرد. (آنچه را ديد، واقعيت بود) او در شب معراج، برخي نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد.
هر چند روايات دربارة معراج آنقدر متعدد است كه به حد تواتر رسيده و مورد قبول همگان مي‌باشد ليكن راجع به زمان، مكان و تعداد دفعات وقوع آن ميان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
ـ زمان اولين معراج را بهتر است نه ماه يا دوسال پيش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانيم زيرا حضرت محمد(ص) روزي در جواب يكي از همسران خود كه از شدت محبت به فرزندشان گله كرده بود، تشكيل نطفه ايشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3
ـ مكان آن نيز خانه حضرت خديجه(س) خانة ام‌هاني خواهر حضرت علي(ع)، شعب ابي‌طالب، و مسجدالحرام در كنار كعبه گفته شده است.
ـ آن‌گونه كه از ظاهر روايات برمي‌آيد، احتمالاً معراج بيش از دو مرتبه و طي دفعات متعدد اتفاق افتاده كه يكي از آنها بسيار شاخص و معروف شده كه گفته شده اين معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در يك نگاه
روشنايي روز از صحنه گيتي رخت بر بسته و تاريكي شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از كار و تلاش روزانه، دست كشيده و در خانه خود آرميده بودند. پيامبر اسلام نيز مي‌خواست پس از اداي فريضه، براي رفع خستگي در بستر آرام بگيرد. ناگهان صداي آشناي جبرئيل امين را شنيد: «اي محمد! برخيز! با ما همسفر شو؛ زيرا سفري دور و دراز در پيش داريم».

جبرئيل امين، مركب فضاپيمايي به نام «براق» را پيش آورد. محمد(ص) اين سفر با شكوه و بي‌سابقه را از خانه‌ ام‌هاني يا مسجدالحرام آغاز كرد، ولي با همان مركب به سوي بيت‌المقدس روانه شد و در مدت بسيار كوتاهي در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصي (بيت‌المقدس) با حضور ارواح پيامبران بزرگ مانند ابراهيم(ع)، موسي(ع) و عيسي(ع) نماز گزارد. امام جماعت نيز پيامبر اكرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصي، «بيت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسيح(ع) ـ و خانه‌هاي پيامبران ديدن كرد. پيامبر در برخي جايگاه‌ها به شكرانه چنين سفري و تحيت محل‌هاي متبركه، دو ركعت نماز شكر به جاي آورد.
آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را كه حركت به سوي آسمان‌هاي هفت‌گانه بود، آغاز كرد. پيامبر همه آسمان‌ها را يكي پس از ديگري پيمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را ديد. ولي در هر آسمان به صحنه‌هاي تازه‌اي برمي‌خورد و با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن مي‌گفت. او در بعضي‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخيان و در بعضي آسمان‌هاي ديگر با بهشت و بهشتيان برخورد كرد و از مراكز رحمت و عذاب پروردگار بازديد به عمل آورد. ايشان، درجه‌هاي بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده كرد.
سرانجام به «سدرة المنتهي» در آسمان هفتم و «جنةالمأوي» (بهشت برين) رسيد و در آنجا، آثار شكوه پروردگار هستي را ديد. وي چنان اوج گرفت و به جايي رسيد كه جز خدا، هيچ موجودي به آنجا راه نداشت. حتي جبرئيل از حركت باز ايستاد و گفت: «به يقين، اگر به اندازه سرانگشتي بالاتر آيم، خواهم سوخت».5
آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنايي، به اوج شهود باطني و قرب الي الله و مقام «قاب قوسين أو أدني» رسيد. خداوند در اين سفر، دستورها و سفارش‌هاي بسيار مهمي به پيامبر فرمود. بدين صورت، معراج كه از بيت‌الحرام ـ و به گفته بعضي، از خانه ام‌هاني، دختر عموي آن حضرت و خواهر اميرالمؤمنين علي(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهي پايان پذيرفت. سپس به پيامبر دستور داده شد از همان راهي كه عروج كرده است، باز گردد.
پيامبر هنگام بازگشت، در بيت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مكه را در پيش گرفت. ايشان در ميانه راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد كرد، در حالي كه آنان شتري را گم كرده بودند و در پي آن مي‌گشتند. پيامبر از آبي كه در ميان ظرف آنان بود، قدري نوشيد و باقي مانده آن را به زمين ريخت و بنابر روايتي، روي آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پيش از طلوع فجر در خانه «ام هاني» از مركب فضاپيماي خود فرود آمد.6

مشاهدات زميني رسول خدا(ص)
با توجه به آنكه معراج در نوبت‌هاي متعددي انجام شده و در هر كدام از اين سفرها پيامبر(ص) مشاهدات متفاوتي داشته‌اند، لذا در هر فرصتي كه پيش مي‌آمده به فراخور شرايط صحنه‌اي از آن ماجراها را براي اصحاب و اطرافيان خويش ترسيم و تصوير مي‌كرده‌اند.

حضرت محمد(ص) در خانه ام هاني، براي نخستين بار، راز سفر خود را با دختر عمويش، ام‌هاني در ميان گذاشت. سپس هنگامي كه روز آغاز گشت، قريش و مردم مكه را از اين جريان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردي شگفت‌انگيز پيامبر در آن مدت كوتاه كه به نظر قريش، امري ناممكن بود، همه جا پخش شد. سران قريش بيش از پيش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت هميشگي خود، به تكذيب او برخاستند. از ايشان خواستند كه وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را بيان كند. آنان گفتند: كساني در مكه هستند كه بيت‌المقدس را ديده‌اند. اگر راست مي‌گويي، آنجا را تشريح كن تا ما تو را در اين خبر شگفت‌انگيز، تصديق كنيم.
پيامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را براي آنان بازگو كرد. افزون بر آن، حوادثي را كه در ميانه راه مكه و بيت‌المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بيان كرد. ايشان گفت: «در ميان راه، به كاروان فلان قبيله برخوردم كه شتري از آنها گم شده بود. در ميان اثاثيه آنان، ظرف آبي بود كه من از آن نوشيدم. سپس آن را پوشاندم. در جاي ديگر به گروهي برخوردم كه شتري از آنها رميده و دست آن شكسته بود.» قريش گفتند: از كاروان قريش خبر ده. پيامبر فرمود: «آنان را در «تنعيم» (در ابتداي حرم) ديدم كه شتري خاكستري رنگ در پيشاپيش آنان حركت مي‌كرد. آنان كجاوه‌اي روي شتر گذارده بودند و اكنون به شهر مكه وارد مي‌شوند».
قريش از اين خبرهاي قطعي، سخت ناراحت شدند و گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار او براي ما آشكار مي‌شود. همه انتظار مي‌كشيدند كه كاروان چه زماني وارد شهر مي‌شود. ناگهان پيشگامان كاروان وارد شهر شدند. اهل كاروان، شرح قضيه را همانگونه كه رسول اكرم(ص) بازگفته بود، تصديق كردند.7

معراج از زبان پيامبر اعظم(ص)
پيامبر(ص) فرمود:
من در مكه بودم كه جبرييل نزد من آمد و گفت: «اي محمد! برخيز». برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مركبي به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مكه بيرون رفتم. به بيت‌المقدس رسيدم. هنگامي كه به بيت‌المقدس رسيدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمين فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پيشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بيت‌المقدس نماز خواندم.8

در روايت ديگر آمده است كه پيامبر اعظم(ص) فرمود:
ابراهيم خليل(ع) به همراه گروهي از پيامبران پيش من آمدند و مرا بشارت دادند. سپس موسي و عيسي(ع) آمدند. پس از آن، جبرييل دستم را گرفت و مرا بالاي صخره (سنگي در بيت‌المقدس) برد و بر روي آن نشاند. ناگاه ماجراي معراج را پيش خود ديدم كه مانند آن را در شكوه و جلال، هرگز نديده بودم. از آنجا به آسمان دنيا (آسمان اول) صعود كردم. آنان به من سلام مي‌كردند.
سپس جبرئيل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفريدگان و كروبيان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را ديدم. سپس همراه جبرئيل به آسمان هفتم صعود كردم. در آنجا با آفريدگان خدا و فرشتگان بسيار ديدار كردم.9

حديث معراج
از جمله روايات مشهوري كه به ماجراي معراج مي‌پردازد روايت اخلاقي مفصلي است كه سخنان خداوند متعال را خطاب به حبيب خود محمد مصطفي(ص) در بر مي‌گيرد. در واقع پيام‌هاي خداوند و سوغات رسول او(ص) از اين سفر براي مسلمانان و پيروان ايشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده و با توجه به اهميتي كه داشته شرح‌هاي متعددي بر آن نوشته شده است.10
در اين روايت مفصل از برترين كردار، شايستگان محبت خداوند، پارساترين مردمان، ويژگي دنيازدگان، ويژگي اهل آخرت، پاداش زاهدان،‌ پرهيزكاري زينت مؤمن، ارزش سكوت، اهميت رزق حلال،‌ جايگاه و اثر روزه و ويژگي عابدان و مسائلي از اين دست سخن به ميان آمده است.

مشاهدات پيامبر اعظم(ص) در آسمان
ضمن روايت فوق و ديگر رواياتي كه به نقل ماجراي معراج مي‌پردازند، گزارش‌هايي از مشاهدات حضرت محمد(ص) از آسمان‌ها، اهل بهشت و اهل جهنم و ملائكه آمده كه به نحوي هر كدام سعي در تكميل روايات بالا با ارائه شواهد و نمونه‌هايي از آثار اعمال دارند.11

همراهان رسول اكرم(ص) در معراج
در بعضي از احاديثي كه از ائمه معصومين(ع) دربارة معراج آمده، از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه فرمود:
من وقتي همة مراحل را طي كرده و از آسمان‌ها گذشتم و به بيت‌المعمور و نزديك سدرةالمنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‌كردند. آنها كه لباس نو در بر داشتند وارد شدند و آنها كه نداشتند ماندند. عده‌اي را به همراه خود بردم و عده‌اي به همراهم آمدند.12
كه ظاهراً اشاره به معصومين(ع) و آن دسته از مؤمناني است كه به دنبال ايشان آن مقام را طي كردند و در آينده در ضمن نماز كه ره آورد اين معراج است، خواهند كرد.11

موعود(ع) در معراج
اصلي‌ترين مشاهده پيامبر اعظم(ص) در شب معراج را بايد شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانيم كه اصحاب متعددي روايت ذيل يا مشابه آن را از آن حضرت نقل كرده‌اند و همان‌طور كه خواهيم ديد در ميان دوازده امام(ع)، حضرت مهدي(ع) جايگاهي ويژه و ممتاز دارند. ضمن اين روايات نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود:
همانا خداي عزوجل در آن شب كه به گردشي شبانه برده شدم (معراج) به من وحي فرمود: اي محمد چه كسي را در زمين ميان امتت به جاي خود گذاشتي؟ ـ در حالي كه خدا خود بدان آگاه‌تر بود ـ عرض كردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: اي محمد، علي ابن ابي‌طالب را؟ عرض كردم: بلي اي خداي من، فرمود: اي محمد من ابتدا از مقام ربوبيت نظري بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم. هيچ گاه يادي از من نمي‌شود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوي. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظري ديگر بر زمين افكندم و از آن علي بن ابي‌طالب را برگزيدم و او را وصي تو قرار دادم، پس تو سرور پيامبران و علي از نام‌هاي من است و «علي» (مشتق آن) نام اوست. اي محمد، من، علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از يك نور آفريدم؛ سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقربين گرديد و هر كه آن را رد نمود به كافران پيوست. اي محمد، اگر بنده‌اي از بندگانم مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالي كه منكر ولايت آنان است با من روبه‌رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند سپس فرمود: اي محمد، آيا مايلي آنان را ببيني؟ عرض كردم: بلي. فرمود: قدمي پيش گذار.‌ من قدمي جلو نهادم. ناگاه ديدم علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين و علي‌بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره‌اي درخشان در ميان آنان بود، پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كساني‌اند؟ فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلال‌كننده حلال من و حرام‌دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمد، او را دوست بدار كه من او را دوست مي‌دارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مي‌دارم.14

برای توضیح بیشتر پیرامون معراج در تب روایی وتفسیری به کتابهای بحارالانوار، ج 19، (چاپ جدید)، مجمع البیان، ج 3، ص 395، ج 5، ص 186، تفسیر المیزان، ج 19، صص 64 - 60، ج 13، صص 2 به بعد، فقه السیرۀ، صص 154 - 146، الصحیح من السیرۀ، ج 2، ص 112، فروغ ابدیت، ج 1، ص 305 میتوان مراجعه، وبا صحت وحقیقت ماجرا بیشتر آشنا گردید.


[/HR] پى‏نوشتها:
1. سورة اسرا (17)، آية 1.
2. سورة نجم (53)، آيات 18ـ8.
3. براي مطالعه تفصيل اين روايت و ارقام مختلفي كه براي سال بعثت برشمرده‌اند ر.ك: مرتضي عاملي، سيد جعفر، سيرت جاودانه، ترجمة دكتر محمد سپهري، ج1، صص291ـ293.
4. ر.ك: سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج1، ص384.
5. مجلسي، بحارالانوار، ج18، ص382، به نقل از: سيماي معراج پيامبر، ص22.
6. آيت‌الله‌زاده ناييني، مهدي،‌ معراج به روايت فيض كاشاني، صص 10 و 50
7.سبحاني، همان، ج1، صص379ـ381.
8. طباطبايي، سيد محمدحسين، الميزان، ج13،‌ص5 و 19.
9. طبرسي، مجمع‌البيان، ج6، ص395؛ به نقل از: سيماي معراج پيامبر، صص32 و 33.
10. از جمله اين آثار مي‌توان به كتاب‌هايي نظير: راهيان كوي دوست نوشته آيت‌الله مصباح يزدي و حديث معراج، نوشته آقاي سيد محمدرضا غياثي كرماني اشاره كرد.
11. برخي از اين گزارش‌ها را در كتاب محمد(ص) ميهمان قدسيان نوشته آقاي حسنعلي محمودي مي‌توانيد مطالعه كنيد كه عناوين آنها از اين قرار است: بهشت برين و عرش، شكايت شخصي از جد چهلم خود، حرام‌خواري، فرشته دعاكنننده براي مؤمنان، دو فرشته ديگر، غيبت‌كنندگان، خورندگان مال يتيم و رباخواران و زنان گناه‌كار.
12. مجلسي، همان، ج18، ص327.
13. توضيح اين مطلب ديگر ابعاد عرفاني مربوط به معراج را مي‌توانيد در جلد نهم تفسير موضوعي قرآن كريم با عنوان سيره رسول اكرم(ص) در قرآن مرور نماييد.
14. براي نمونه ر.ك: نعماني، الغيبة، ص133.
موضوع قفل شده است