جمع بندی بر سر دوراهی چادر

تب‌های اولیه

57 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بر سر دوراهی چادر

با سلام
وقت همه دوستان بخیر
من الان 23 ساله هستم، از 13 14 سالگی چادر میپوشم، منتها از همون اول چادر پوشیدنم به اقتضای مکان انتخاب بود، یعنی همیشه برای مدرسه رفتن، دانشگاه، مکانهای آزاد (کلاس آموزشگاهی، تو خیابون و .. ) چادر میپوشیدم و برای مهمانی رفتن، عروسی، گردش و ... بدون چادر بودم..
(یعنی اطرافیانم ممکنه اقوام و فامیل تا حالا منو با چادر ندیده باشن و دوستای بیرون و همکارا و دانشگاهیا منو بدون چادر ندیده باشن)
این منوال تا الانم ادامه داره..
الان 2،3 ماهیه که شاغل شدم، کارم جوریه که ارباب رجوع ندارم ولی همکار مرد دارم، چون تایم کاریم از صبح تا غروبه چادرمو وقتی میرسم سرکار تا موقع اتمام کار و خروجم در میارم. (محل کارم خصوصیه و همه کارمندا هم سانتی مانتال، یعنی این تفکر که به خاطر مسئله خاص و منفعت خاصی چادر میپوشم، منتفیه)
تا اینجا خودم مشکلی نداشته و ندارم.
لازم به ذکره که با اینکه من انتخابی چادر میپوشم ولی به حفظ حرمت چادر اعتقاد خیلی زیادی دارم و وقتی چادر سرمه حتی لحن حرف زدنم هم تغییر میکنه چه برسه به نحوه گرفتن چادر و احترام بهش و جنبه عمومی قضیه (رعایت کامل حرمت و احترام چادر)
با همه این اوصاف، مدتیه که این موضوع دغدغه ام شده که نکنه دوستانی که تو این فضاها (محل کار، هم دانشگاهیا و ) باهام برخورد داشتن، برحسب اتفاق یا هرطوری تو فضاهایی که بدون چادر هستم منو ببینن (یا اینکه چون چادرمو تو محل کاریم در میارم) و دیدشون نسبت به حجاب، حرمت چادر، و در آخر شخصیتم تغییر پیدا کنه و تاثیر منفی بذاره..

از دوستان میخوام که لطف کنن و راهنماییم کنن در این مورد..
ممنون از وقتتون و عذر به خاطر پر حرفیم..

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

بازخوردِ اجتماعیِ دوگانگیِ رفتار شما در نوع پوشش را می توان در نگاه دو دسته از افرد مورد بررسی قرار داد:

1- افرادی که چادری بودن شما برای آنها اهمیتی ندارد. این افراد متفاوت هستند که به چند دسته از آنها اشاره می کنم:


  • اطرافیانی که شما را همیشه با مانتو دیده اند. این افراد وقتی شما را با چادر ببیند ممکن است تعجب کنند ولی بازخورد منفی برای شما ندارد.
  • افرادی که شما را با چادر دیده ولی به دلیل دیدن افرادی مثل شما، این مسئله که گاهی شما را با مانتو ببینند برایشان عجیب نیست.
  • افرادی که با شما هم عقیده هستند و چادر را همیشگی نمی دانند.
  • ...

2- افرادی که چادری بودن شما برای آنها اهمیت دارد. مانند:


  • افرادی که شما را همیشه با چادر دیده اند و فکر می کنند چادر، پوشش همیشگی شماست.
  • افرادی که به دختران باحجاب حساس هستند و آنها را زیر نظر دارند تا رفتار آنها را به عنوان یک دختر مذهبی مورد ارزیابی قرار دهند.
  • کسانی که شما را به عنوان موردی برای ازدواج زیر نظر دارند.
  • ...

در مورد دسته اول مسئله روشن است. کار شما اثری روی آن ها ندارد و اگر هم داشته باشد خیلی اندک است.

بازخورد اصلی نسبت به دسته دوم است. این دسته وقتی شما را با مانتو ببینند معمولا نظرشان نسبت به شما عوض خواهد شد. آنهایی که روی شما به عنوان یک فرد چادری حساب می کردند دیگر اینگونه فکر نخواهند کرد. آنهایی که دختران چادری را به عنوان یک دختر مذهبی زیر نظر دارند ممکن است با دیدن دوگانگی شما در پوشش فکر کنند چادر وسیله ای برای پیش بردن کارهاست و نگاهشان به قشر چادری ها تغییر کند هر چند شما به هیچ وجه چنین نیتی نداشته باشی. آنهایی هم که شما را به عنوان یک دختر چادری زیر نظر دارند که در فرصت مناسب به خواستگاری شما بیایند ممکن است بعد از دیدن شما با مانتو پشیمان شوند یا اینکه با این تصور که شما چادری هستی بیایند و بعد از مدتی آشنایی به دوگانگی شما پی ببرند و عقب نشینی کنند. یا ...

این دوگانگی، بازخورد فردی هم خواهد داشت. به عنوان مثال:

  1. کمترین آن همین دغدغه ای است که ذهن شما را مشغول کرده. شما دو شخصیت برای خود ساخته ای و از اینکه شخصیت دیگرت برای طرف مقابل رو شود و نسبت به شما بدبین شود نگران هستی. همین مسئله باعث اضطراب دائمی در شما می شود و فکر شما را به خود مشغول می کند.
  2. از طرفی سردرگمی شما در اعتقاد به حجاب نیز برایتان تشویش ذهنی ایجاد می کند. مثل این می ماند که من به حرمت نگاه به نامحرم معتقد باشم ولی گاهی نگاه هم بکنم. چون اعتقاد من با عملکردم سازگاری ندارد همیشه عذاب وجدان دارم. در حالی که کسی که اعتقادی به این مسئله ندارد به راحتی نگاه می کند و از این کار خود لذت هم می برد! به عبارتی از اینجا رانده و از آنجا مانده می شوم! نه لذت دنیایی را به طور کامل برده ام و نه لذت اخروی را!
  3. ...

بنابراین اولین توصیه ما به شما بدون در نظر گرفتن ترجیح زندگی اخروی بر زندگی دنیوی این است که موضع خود را مشخص کنید و یک رو شوید تا اطرافیان شخصیت شما را آنطور که هستی بشناسند و رفتار خود را با آن تطبیق دهند.

منتها به دلیل اینکه هر برنامه ای غیر از برنامه اسلام برای زندگی، عواقب دنیوی و اخروی نامطلوبی دارد، پیشنهاد ثانویه ما این است که در مورد پوشش چادر بیشتر تحقیق کنید تا بتوانید قلباً آن را بپذیرید. وقتی چنین شود به تبع، چادر پوشش همیشگی شما خواهد شد و عواقب دوگانگی پوشش نیز رفع می شود. با این حال اگر نخواستید این کار را هم بکنید، باز هم بی تفاوتی نسبت به نگاه دیگران بر ترک چادر اولویت دارد؛ یعنی اینکه گاهی چادری و گاهی مانتویی باشید و اثرات منفی فردی و اجتماعی آن را به جان بخرید، بر اینکه کاملا مانتویی شوید و چشم خود را به آخرت ببندید ترجیح دارد؛ چون خسارت دنیوی در مقابل خسارت اخروی به مراتب کمتر خواهد بود و هر چه از این خسارت کم کنید به نفع شما است.

پیروز و سربلند

بسیار ممنون از پاسخ کامل و شاملتون.
از خدا میخوام توان تصمیم گیری محکمی رو بهم بده تا دلم آروم شه.
از شما و همه دوستان هم التماس دعا دارم..

خانومی رو میشناسم که توی ارگان دولتی توی رده بالا شاغلن

توی محل کارشون کاملا رو میگیرن

اما توی جمع خانوادگی حجابشون اصلا کامل نیس

اکثرا بلیز و شلوار و یه شال آزاد

خیلی وقتا یقه لباسشونم یکمی باز بوده

در یه کلمه توی جمع خانودگی با وجود نامحرم راحتن کلا

اینجور آدما از نظر من دو رو منافقن

اما شما که به هر حال حجابت رو در هر حالتی حفظ میکنی حالا چه با چادر چه بی چادر

توی این دسته قرار نمیگیرید:Gol:

سلام. منم دوستان مثله شما زیاد دارم مثلا تویه کلاس دانشگاه چادرشونو درمیارن و وقتی کلاس تموم میشه میپوشن ولی واقعا من شخصا تعجب میکنم از رفتارشون چون دوست صمیمی هستیم و میدونم بنده خدا خیلی ساده اس چن بار باهاش حرف زدم ک مگه نامحرم با نامحرم فرق داره اینجوری میکنی ملت فک میکنن از اجبار چادر سرت میکنی البته ک ایشون هم حجاب شون کامل بود فقط چادر شونو درمیاوردن ولی ب نظر شخصی من حس میکنم اینجور حرکات یه انرژی منفی ب دیگران میده آدم یه بار درست و حسابی تصمیم میگیره دیگه اگه با چادر آروم تره و خیالش راحته همیشه میپوشه و اگه نه هم دیگه خودشو راحت کنه ... اینجور برخوردا یه کم دوگانگی بوجود میاره ... در هر صورت این نظر شخصیه ... موفق باشین

بنده یکی از محل های از بین رفتن حیا خانمها رو محل کار دیده ام . چه بسا محل کار تاثیرش بیش از دانشگاه باشد .
مطمئنید اگر به این منوال پیش روید کم کم چادر که هیچ روسری تان هم عقب رود و مثل دیگران نمی شوید ؟ آیا دیگران هم روزی مثل شما نبوده اند ؟
نکته مهم تر این است که روش زندگی باید اسلامی باشد . چه بسیار چادری هایی که روش زندگیشان بدتر از غیر چادری ها است . یعنی همانطور که خودتان نوشتید که مقید به اصول چادر هستید بنده تاکید میکنم که مواطب سبک زندگی تان باشید محیط کار کم کم سبک زندگی تان را عوض میکند . کم کم سبک زندگی تان غیر اسلامی میشود .

برای روشن شدن سبک اسلامی چند تا مینویسم :
همیشه حساسیتتان به گناه را چک کنید . اینکه در احادیث است که گناه یک لکه سیاه بر دل است و گناه زیاد باعث جمع شدن لکه ها میشود . گناه باعث میشود حساسیت به گناه رو از دست بدین و مانند دیگران شوید

دل صافتان را پیوسته چک کنید . یک نشانه دل صاف رقت قلب است مثل راحت گریه کردن برای امام حسین .

کلا منظورم از این مطلب اینست که بدانید در جامعه ما محیط کار یکی از بزرگترین عوامل گسترش فساد است و باید خیلی مواظب باشید

بپاخیزیم;604632 نوشت:
بنده یکی از محل های از بین رفتن حیا خانمها رو محل کار دیده ام . چه بسا محل کار تاثیرش بیش از دانشگاه باشد .
مطمئنید اگر به این منوال پیش روید کم کم چادر که هیچ روسری تان هم عقب رود و مثل دیگران نمی شوید ؟ آیا دیگران هم روزی مثل شما نبوده اند ؟
نکته مهم تر این است که روش زندگی باید اسلامی باشد . چه بسیار چادری هایی که روش زندگیشان بدتر از غیر چادری ها است . یعنی همانطور که خودتان نوشتید که مقید به اصول چادر هستید بنده تاکید میکنم که مواطب سبک زندگی تان باشید محیط کار کم کم سبک زندگی تان را عوض میکند . کم کم سبک زندگی تان غیر اسلامی میشود .

برای روشن شدن سبک اسلامی چند تا مینویسم :
همیشه حساسیتتان به گناه را چک کنید . اینکه در احادیث است که گناه یک لکه سیاه بر دل است و گناه زیاد باعث جمع شدن لکه ها میشود . گناه باعث میشود حساسیت به گناه رو از دست بدین و مانند دیگران شوید

دل صافتان را پیوسته چک کنید . یک نشانه دل صاف رقت قلب است مثل راحت گریه کردن برای امام حسین .

کلا منظورم از این مطلب اینست که بدانید در جامعه ما محیط کار یکی از بزرگترین عوامل گسترش فساد است و باید خیلی مواظب باشید

با طرز فکر شما کاملا مخالفم!!!
"در جامعه ما محیط کار یکی از بزرگترین عوامل گسترش فساد است" ، با چه سندی این حرفو میزنید؟ اینطور ریشه یابی میکنید؟
این موضوع به طرز تربیت و درجه اعتقادات هر شخص بستگی داره، تاثیر محیط واسه یه آدم بالغ (که زمینه تمایل به کج روی نداره) به نظر بنده خیلی خیلی کمه.
شما خیلی راحت دم از بی حیا شدن خانم ها تو محل کار میزنید؟! با چه میزان اطلاعات اینقد راحت قضاوت و نتیجه گیری می کنید؟

محیط کار بنده 15 نفر پرسنل داره که دو نفر آقا و بقیه خانم هستن. یکی از آقایون مدیر شرکت و دیگری از کارمنداس که سر و کار بنده بسیار کم به هردو میخوره.
ضمنا دلیل درآوردن چادرم رو هم گفتم : تایم کاری بسیار طولانی، 9 ساعت کار مداوم. به علاوه اینکه پوشش بدون چادر بنده کاملا متناسب و موجهه.

در هر صورت ممنون که نظرتونو بیان کردید.

سلام
این سوال منم بود.لطفا جواب بدید.من تقریبا به زور چادر کردم البته زور زورم که نه.یعنی پدرم انقد باج داد برای کردن و تحریم کرد برای نکردنش!که دیگه پوشیدم
الانم از این چادر مدل جدیدا میکنم رنگیا ولی هم باز از پوشیدنش بدم میاد
نمیخوام سال دیگه با چادر دانشگاه برم
شماها هم که مذهبی هستین میشه یه راه حل بدین بدون اینکه برم تحریم پدرم راضی شه چادر بزارم کنار؟مادرم مشکل نداره
فقط پدرم و به خصوص برادرم به من گیر میده(مثلا پدرم به ساپورت کردن گیر نمیده اصلا به ارایش غبلنا گیر میداد الان نه مگه چندماه یه بار اما برادرم نخود هر آشه و دخالت میکنه)
حالا چکارکنم؟
چون واقعا این سخته من که علاقه ندارم پارچه بپیچم دورم هیکلم چندبرابر میشه همه میگن چاقی ولی هیکل خوبی دارم هرچند جلوی چادر رو نمیگیرم ولی اونم نمیخوام باشه چون اینجوری در اینده هم مجبور میشم با مردی ازدواج کنم منو چادری بخواد
پس لطفا راهنمایی کنید

لایرا;604953 نوشت:
سلام
این سوال منم بود.لطفا جواب بدید.من تقریبا به زور چادر کردم البته زور زورم که نه.یعنی پدرم انقد باج داد برای کردن و تحریم کرد برای نکردنش!که دیگه پوشیدم
الانم از این چادر مدل جدیدا میکنم رنگیا ولی هم باز از پوشیدنش بدم میاد
نمیخوام سال دیگه با چادر دانشگاه برم
شماها هم که مذهبی هستین میشه یه راه حل بدین بدون اینکه برم تحریم پدرم راضی شه چادر بزارم کنار؟مادرم مشکل نداره
فقط پدرم و به خصوص برادرم به من گیر میده(مثلا پدرم به ساپورت کردن گیر نمیده اصلا به ارایش غبلنا گیر میداد الان نه مگه چندماه یه بار اما برادرم نخود هر آشه و دخالت میکنه)
حالا چکارکنم؟
چون واقعا این سخته من که علاقه ندارم پارچه بپیچم دورم هیکلم چندبرابر میشه همه میگن چاقی ولی هیکل خوبی دارم هرچند جلوی چادر رو نمیگیرم ولی اونم نمیخوام باشه چون اینجوری در اینده هم مجبور میشم با مردی ازدواج کنم منو چادری بخواد
پس لطفا راهنمایی کنید

چادر شالدار سرت کن خب

هم حرف پدرت میشه هم جرف خودت

شالشم میتونی با سلیقه خودت سنگ دوزی کنی

خیلی شیک و قشنگ میشه

Miss Chadoriii;605033 نوشت:
چادر شالدار سرت کن خب

هم حرف پدرت میشه هم جرف خودت

شالشم میتونی با سلیقه خودت سنگ دوزی کنی

خیلی شیک و قشنگ میشه


گلم مرسی از پاسخ گویی من الانشم چادر شالدار سرم میکنم تازه شالشم تمام رنگیه وسطشم رنگیه مدل مارال
کلا هرجا تو خیابون چون فکر کنم توشهرمون من اولیم اینو میپوشم همه نگا میکنن
اما من اینو دوست ندارم
چادر جلوی فعالیت منو گرفته
جلوی با دوستام بودن تو میتینگا
هرجا میرم میگن اخه تو چادری چی میدونی
کلی اعصابم خورد میشه تا اثبات کنم از اونا بهترم
نمیخوام این درگیریا باشه
لطفا یه راه منطقی که پدرم قانع شه و ازادی های فعلیمو نگیره بیارین
چون راستش قبل اینجا تو فیس و تویت از دوستام پرسیدم راه حل اونا راه نیست یه جورایی واسه تیر اخره که دیگه میشه پنهون کاری دروغ گفتن و دودره بازی من رک و راست چطوری بهش بگم نمیخوام؟

لایرا;605147 نوشت:
گلم مرسی از پاسخ گویی من الانشم چادر شالدار سرم میکنم تازه شالشم تمام رنگیه وسطشم رنگیه مدل مارال
کلا هرجا تو خیابون چون فکر کنم توشهرمون من اولیم اینو میپوشم همه نگا میکنن
اما من اینو دوست ندارم
چادر جلوی فعالیت منو گرفته
جلوی با دوستام بودن تو میتینگا
هرجا میرم میگن اخه تو چادری چی میدونی
کلی اعصابم خورد میشه تا اثبات کنم از اونا بهترم
نمیخوام این درگیریا باشه
لطفا یه راه منطقی که پدرم قانع شه و ازادی های فعلیمو نگیره بیارین
چون راستش قبل اینجا تو فیس و تویت از دوستام پرسیدم راه حل اونا راه نیست یه جورایی واسه تیر اخره که دیگه میشه پنهون کاری دروغ گفتن و دودره بازی من رک و راست چطوری بهش بگم نمیخوام؟

در مورد اینکه چادر و آدمای چادری ... اصلا اینجوری که توصیفش کردی... نیستن ... بحث نمیکنم ... چون فایده نداره ... شما موضع ات نپذیرفتنه

در مورد پدرتم .. نه دروغ بگو ... نه دورویی

خیلی محترمانه و محکم دلایلتو بگو

البته نه دلایلی که اینجا نوشتی ... اینا از همون اول برای پدرت قابل پذیرش نمیتونه باشه

بهشون بگو با مانتو حجابت رو رعایت میکنی و به چادر علاقه ای نداری

بازم میگم با مهربونی و آرامش باید حرف بزنی تا تاثیرگذار باشه

ایشالا که خیره : )

سلام
بهتون توصیه می کنم یه بار هم که شده به برادرتون خلوت کنید و خیلی دوستانه ازش بخواین براتون بگه به چه دلیل بهتون گیر میده
خانم محترم هیج کس و هیچ کس به اندازه یک جوان مجرد معنی چادر رو نمیفهمه
با اینکه سخته ولی وقتی خودمو جای یه دختر جوون می زارم که همفکر شماست واقعا نمیتونم درک کنم که اگه یه کم از موی سرم بیرون باشه به کجای این عالم بر میخوره؟
سربسته بگم، شما هم جای ناموس من هستید، واقعا نگاه یک جوان مجرد به خانم های چادری و غبرچادری فرق میکنه
من با کسانی سروکار دارم که از همه قشر هستن
برخی خیلی مذهبی ان، برخی یه کم شل تراند اما در اصول مشکلی ندارند، برخی ناخواسته وهابی شدن و تفکرات اونها رو دارن، برخی اصلا مسلمون نیستن ولی خدا رو قبول دارن
و برخی هم برات 20 تا دلیل میارن که خدایی وجود نداره و ما میمون بودبم و باز هم داریم میمون میشیم:Moteajeb!:
ولی فقط در یک چیز مشترک اند
""""" من یه دختر با حیا و آفتاب مهتاب ندیده دوست دارم """""""
برسیم به دوستانتون
اون دوستایی که این حرفها رو میزنن رو بهتر بشناسین بهتره. من در طول روز دخترهای زیادی رو میبینم که دربه در دنبال دوست می گردن، و در اکثر مواقع قیاشون اینطوزیه
هنوز هیچی نشده ابروها رو شیطونی برداشتن، دامن کوتاه، ساپورت، روسریشون روی کلیپس هاشون و آپشن هایی مثل لاک ناخن و آرایش هفت قلم
کلا مثل چین شده و همه شبیه هم هستن:khandeh!:
اگه دوستاتون این شکلین و همش به شما گیر میدن ، شما به جای اینکه احساس تحقیر کنید بهشون بگید که شما همه اینکارها رو می کنید که خاص باشید، الان این منم که خاصم خیابون ها پر شده از دخترهایی مثل شما.
تک نبودن یکی بزرگترین شکستهای یک زنه،
یا اینکه یکی از دوستاتون که میدونید خدای نکرده دوست پسر داره رو بکشید کنار و ازش چندتا سوال بپرسید
مطمئنا در ابتدا از خودش و کاری که انجام داده دفاع میکنه اما بحث که ادامه پیدا می کنه و البته احساس اعتماد به شما براش ایجاد میشه مسیر و شکل حرفاش عوض میشه
از نگاههای همیشه پر از هوس دوست پسرش، از اینکه همش دروغ میگه، از اینکه همش دنبال اینه لمسش کنه و .... براتون میگه
اینا رو براد و پدرتون خوب میدونن و شاید به همین خاطر هست که حساس شدن.
و حرف آخرم رو می خوام بگم حرفی که مطمئنا باعث ناراحتی شما میشه، ولی باید بگم و بابتش ازتون عذرخواهی میکنم.
شاید شما رو هنوز در مقابل شیطان و وسوسه هاش مقاوم نمیدونن

لایرا;604953 نوشت:
سلام
این سوال منم بود.لطفا جواب بدید.من تقریبا به زور چادر کردم البته زور زورم که نه.یعنی پدرم انقد باج داد برای کردن و تحریم کرد برای نکردنش!که دیگه پوشیدم
الانم از این چادر مدل جدیدا میکنم رنگیا ولی هم باز از پوشیدنش بدم میاد
نمیخوام سال دیگه با چادر دانشگاه برم
شماها هم که مذهبی هستین میشه یه راه حل بدین بدون اینکه برم تحریم پدرم راضی شه چادر بزارم کنار؟مادرم مشکل نداره
فقط پدرم و به خصوص برادرم به من گیر میده(مثلا پدرم به ساپورت کردن گیر نمیده اصلا به ارایش غبلنا گیر میداد الان نه مگه چندماه یه بار اما برادرم نخود هر آشه و دخالت میکنه)
حالا چکارکنم؟
چون واقعا این سخته من که علاقه ندارم پارچه بپیچم دورم هیکلم چندبرابر میشه همه میگن چاقی ولی هیکل خوبی دارم هرچند جلوی چادر رو نمیگیرم ولی اونم نمیخوام باشه چون اینجوری در اینده هم مجبور میشم با مردی ازدواج کنم منو چادری بخواد
پس لطفا راهنمایی کنید

سلام

با وجود مخالفت خانواده به خصوص پدرتان فقط در یک صورت امکان برداشتن چادر هست و آن هم ایستادن در مقابل آنهاست تا حدی که دیگر از چادری بودن شما نا امید شوند. البته طبیعی است که در این صورت رضایت آنها را هم از دست خواهید داد و این می تواند برای شما مشکل ساز شود. با این حال بهای این مسئله غیر از مشکلات فردی و اجتماعی که متحمل خود شما می شود، مقابله کردن با خانواده است که باید خودتان بسنجید ببینید ارزشش را دارد یا نه و بعد تصمیم بگیرید.

[="DarkGreen"]

شعر خوانی دختر بچه ۸ ساله درباره ی حجاب
دریافت فایل

[FLV]http://hn2.asset.aparat.com/aparat-video/5ee43479630c60d23af190a850a1e2b41825029.mp4[/FLV]

[/]

[="DarkGreen"]

زهرا مامان بیا صمیمی باشیم — مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم — در رو به روی غصه ها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه — تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جلوه تو ذات دختره می دونم — کار خداست مقدره می دونم
همه می گن دخترا برگ گلن — دادش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن — به فکر خط خطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا دروغه — پشت اینا یه طرح بی فروغه
مردا میگن که خوشگلا نجیبن — راستش و بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمین افتاده بو نداره — رهگذر هم پا رو دلش می ذاره
سیب های روی شاخه چیدن دارن — از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانوم دل نگرون توام — دلواپس روز خزون توام
حالا که می خوای بری توی خیابون — خودتو بگیر چراغ نده تو میدون
وقتی که حوا پا گذاشت تو عالم — به دو می خواست بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت: حاج خانوم — چه میکنی فردا با حرف مردم
روتو بگیر با این لپای داغت — بشین بذار آدم بیاد سراغت
آره مامان اینم حرف کمی نیست — حجب و حیا قصه مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی — شکوفه معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده — نباشه گلبرگها اسیر باده
زلفاتو از روسری بیرون نذار — چشمای هیز و سمت زلفات نیار
مردای خوب پرده دری نمی خوان — عشقای لوس سرسری نمی خوان
باید بدونی زندگی بازی نیست — توهم قرص های اکستازی نیست
اونهایی که پلاس کافی شاپن — احساسات دخترارو می قاپن
اونی که می ره پارتی های شبونه — تو کار و بار انگل دیگرونه
مردای خوب کاری و اهل دلن — مردای بد توی خیابون ولن
مردای خوب فقط نجابت می خوان — از زنشون غرور و غیرت می خوان
علاف مو فشن که مرد نمیشه — تا لنگ ظهر به رختخواب سیر بشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو — از اون نگیر سراغ زور بازو
مردی که بند انداخته مرده؟ نه نیست — برا کسی شریک درده ؟ نه نیست
جوهر مردی نداره ، زغاله — نه مرده و نه زن ؛ تو حس و حاله
برقِ لب و کرم که اومد تو کار — مردونگی برو خدا نگه دار
ابرو کمون خیابونا شلوغن — پر از فریب حرفای دروغن
دوسِت دارم دیونتم ، اسیرم — یه روز اگه نبینمت میمیرم
یک دو روز بعد تو همین خیابون — یه لیلی دیگه ست کنار مجنون
برا کسی بمیر که راستی مرده — جر نزنه ، نپیچه ، برنگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه — تو حرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفته روحت باشه — تشنه چشمه شکوهت باشه
آره گلم سرت رو درد نیارم — ای لوده بازی ها رو دوست ندارم
گیس طلایی به چشماشون زل نزن — با فوکلات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو — با چشم باز مامان توی چاه نرو
[/]

[="DarkGreen"]مرحوم فلسفی به همراه همسرش از جایی می‌گذشتند.

زن بی حجابی با طعنه‌ گفت: بدبخت! زنش را گونی‌پیچ کرده.

مرحوم فلسفی رو به زن گفت:

چرا کسی روی اتوبوس‌های کنار خیابان چادر نمی‌کشد؟

زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.

باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر می‌کشند؟

گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است.

مرحوم فلسفی گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،

نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!

خیلی ها آرزو شون داشتن چیزیه که شما ازش ناراحتید

ارزشمند بودن برای پدر و برادر[/]

تا ساحل آرامش;606099 نوشت:
مرحوم فلسفی به همراه همسرش از جایی می‌گذشتند.

زن بی حجابی با طعنه‌ گفت: بدبخت! زنش را گونی‌پیچ کرده.

مرحوم فلسفی رو به زن گفت:

چرا کسی روی اتوبوس‌های کنار خیابان چادر نمی‌کشد؟

زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.

باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر می‌کشند؟

گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است.

مرحوم فلسفی گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،

نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!

چقدر خوب جواب دادند ... آدم میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــره ... تو فکر :Gol:

آدم هر چیز با خیلی ارزش اِش رو از دید دیگران مخفی میکنه ...

دوستان سلام

لایرا;605147 نوشت:
گلم مرسی از پاسخ گویی من الانشم چادر شالدار سرم میکنم تازه شالشم تمام رنگیه وسطشم رنگیه مدل مارال
کلا هرجا تو خیابون چون فکر کنم توشهرمون من اولیم اینو میپوشم همه نگا میکنن
اما من اینو دوست ندارم
چادر جلوی فعالیت منو گرفته
جلوی با دوستام بودن تو میتینگا
هرجا میرم میگن اخه تو چادری چی میدونی
کلی اعصابم خورد میشه تا اثبات کنم از اونا بهترم
نمیخوام این درگیریا باشه
لطفا یه راه منطقی که پدرم قانع شه و ازادی های فعلیمو نگیره بیارین
چون راستش قبل اینجا تو فیس و تویت از دوستام پرسیدم راه حل اونا راه نیست یه جورایی واسه تیر اخره که دیگه میشه پنهون کاری دروغ گفتن و دودره بازی من رک و راست چطوری بهش بگم نمیخوام؟

سرکار خانم،
شما ابتدای راهی هستید که مشاورین، موارد بسیاری از آن را به چشم خود دیده اند و می بینند.

خواهر محترم،
خوب است به این نکته برادر کوچک خود توجه کنید که شما هر چقدر هم که روح زیبایی داشته باشید، اکثریت آقایان -مخصوصا آقایان در خیابان- وقتی جسم زیبای شما را می بینند دیگر روح زیبای شما را نمی بینند.

کاری نداشته باشید که بنده به عنوان یک آقا و در یک سایت مذهبی دارم به شما این توصیه را می کنم، این ذهنیت ها را از خود دور کنید و با ذهنی آزاد، داستان های واقعی زیر را با دقت بخوانید:


سرنوشت نیلوفر

[SPOILER] من اسمم نیلوفره میخوام یه داستان عبرت آمیز از خودم بگم
حتما برای شما هم پیش اومده که احساس کنید هیشکی شما رو دوست نداره من اون روز یه همچین حسی رو داشتم احساس میکردم برای هیچکس ذره ای اهمیت ندارم برا همین برای اینکه یه خرده از این حالت در بیام رفتم سراغت چت
من کلا آدمی نبودم که به چت بها بدم و صرفا به عنوان یه سرگرمی بهش نگاه میکردم
گفتم براتون که اون روز چون حالم ناجور خراب بود رفتم چت سایتهای ایرانی رو گشتم سایت چتکن نمیدونم چش بود باز نشد طبق معمول بازم خراب شده بود
برا همین رفتم یاهو
اونجا منتظر شدم
یه چند تا آی دی روشن بود همینکه من رسیدم خاموش شدن من هم با اینکه ازشون دلخور بودم اما چیزی نگفتم
داشت حوصلم از تنهایی سر میرفت و تقریبا میخواستم از یاهو بزنم بیرون که یکی از دخترایی که تازه آدش کرده بودم بهم سلام داد من هم بهش سلام دادم گفت مزاحمت نباشم گفتم خواهش عزیزم
گرم صحبت شدیم بهش گفتم امروز حالم خرابه احساس میکنم هیشکی منو دوست نداره فکر میکنم برای اعضای خانوادم اصلا مهم نیستم اون هم میگفت آره بابا
کی دلش برا من و تو میسوزه گفت اما من کاری کردم که دیگه این احساس بهم دست نده
گفتم چکار به من هم بگو گفت مشغول به کار شدم تو یه شرکت الان هم تو همون شرکتم و چون بیکارم اومدم یاهو وقتی درآمد داشته باشی خانوادت مجبورن بهت احترام بذارن
به نظرم هم فکر بدی نبود گفتم حقوقت چقدره؟ گفت زیر 400 هزار تومن نیست
تازه اگه خوب کار کنم پول بیشتری بهم میدن
بشوخی بهش گفتم پس برا من هم یه کار جور کن اونم گفت باشه
گفتم ممنون شوخی کردم اما اون گفت نه جدی گفتم برات کار پیدا میکنم تو شرکت اونم با حقوق خوب
گفتم واقعا تو میتونی برام یه کار خوب پیدا کنی گفت آره گفتم کی؟
گفت فردا خبرت میکنم
اون روز بعد از صحبت با اون یه خرده امیدوار شدم فردا یاهومو روشن کردم و منتظرش شدم
همینکه آی دیش روشن شد بهش سلام دادم و گفتم کار تونستی پیدا کنی اونم گفت آره
خیلی خوشحال شده بودم گفتم کارش چیه گفت کارش تا نیای نمیشه درست بهت توضیح داد
ازش آدرس رو گرفتم و زود پریدم سراغ کمد لباسهام وقتی داشتم مانتومو میپوشیدم داداشم سر رسید و منو خوشحال دید گفت چیه خوشحالی گفتم اره خوشحالم گفت برا چی گفتم هیچ آخه میخواستم این خبرو بعد از اولین روز کاریم بهش بدم
راستی تا یادم نرفته بگم داداشم با چت کردن من مخالفه و من یدون اطلاعش چت میکنم
بعد از اینکه رفتم جلوی آینه و یه خرده ارایش کردم از در خونه زدم یرون و یه تاکسی گرفتم و به طرف محل اون شرکت حرکت کردم
بعد از یه بیست دقیقه به شرکت رسیدم از ساختمونش نمیشد چیزی رو فهمید تابلویی چیزی هم نزده بود
یه خرده تعجب کردم اما به هر صورت خودمو راضی کردم و رفتم تو ساختمون یه ساختمون چند طبقه بود که محل شرکت طبقه چهارم قرار داشت یه اسانسور اونجا بودم رفتم داخل و کلید طبقه چهارم رو زدم
آسانسور شروع به بالا رفتن کرد بعد از اینکه به طبقه چهارم رسیدم از اسانسور پیاده شدم و به طرف آدرس که بهم داده بودن حرکت کردم کلا ساختمونش یه چیزش برام عجیب بود و اونم ساکتی بیش از حدش بود با اینکه چند طبقه داشت اما هیچ صدایی شنیده نمیشد رفتم دم در شرکت اونجا یه تابلو کوچیک هم نداشت درش هم بسته بود من آروم زدم به در صدای یه زن شنیدم که کیه گفتم منم نیلوفر اومدم برا کار یهو در باز شد و یه دختر که حجاب مناسبی هم نداشت و آرایش خیلی غلیظی داشت تو چهارچوب در نمایان شد بهم گفت بیا تو رفتم داخل در رو پشت سرم بست گفتم چرا در رو بستی گفت اخه بچه های اهالی گاهی میان مزاحم کارمندا میشن گفتم من که بچه ندیدم الان گفت بی خیال برو تو اون اتاق بشین تا برم مسئولو خبر کنم بیاد بهم گفت راستی مدارک مورد نظر رو با خودت آوردی گفتم آره آوردم
گفت خوبه برو تو اون اتاق الان رئیسم میاد
رفتم تو اون اتاقی که گفته بود دو تا مبل داشت و یه میز شیشه ای بینشون و یه میز و یه صندلی هم کنار پنجره داشت پنجرشو با کاغذ روزنامه بسته بودن تا نور نیاد داخل نشستم روی مبل و منتظر شدم
یه پنج دقیقه بعد یه پسر 24 ساله اومد داخل بلند شدم از جام و بهش سلام دادم اونم اومد رو مبل کنارم نشست و یه چندتا سوال کرد بعدش مدارکو گرفت و شروع به خوندنشون کرد در همین لحظه اون زنی که برام در رو باز کرده بود اومد داخل و چایی و شیرینی رو گذاشت رو میز شییشه ای و خارج شد
گفتم ببخشید کار من اینجا در چه موردیه اون پسر جووون گفت کارت آسونه و مدارکمو گذاشت رو میز شیشه ای و عمدا به طرف میز زیاد خم شد و موقعی که دو باره کمر راست کرده یه خرده نزدیکترم نشست گفتم خب کارم در چه مورده من باید منشی باشم یا ؟ گفت نه و دستشو گذاشت رو دستم دستمو کشیدم اونم یه دستشو گذاشت رو پام و یه دستشو سریع انداخت رو کولم و منو محکم گرفت داشتم از ترس میمردم گفتم عوضی کثافت ولم کن گفت بهتره آروم باشی تا یه حال کوچیک با هم کنیم و یه حقوق خوب بهت بدم شروع کردم به تقلا کردن اما اون منو محکم گرفته بود داد زدم کمک کمک
در باز شد خیالم یه خرده راحت شد آخه اون زن اومد داخل و بدجور به پسره نگاه کرد و اومد کنارم همینکه کنارم رسید دست گذاشت رو دهنم و اون پسره هم منو محکم تو بغل گرفت داشتم از ترس میمردم منو بزور رو مبل خابوندن و دختره دستهامو با یه دستش و دهنمو با یه دست دیگش گرفته بود و پسره سعی داشت لباسمو از تنم در بیاره من هم داشتم پاهامو تکون میدادم تا شاید بتونم از دستشون در برم اما اونا دوتا بودن و من یکی پسره آخرش بزور تو نست مانتومو دکمه هاشو باز کنه دیگه فاصله زیادی تا بی آ برو شدن من نمونده بود که در اتاق باز شد . باورم نمیشد کیو دارم میبینم . آخه یک در میلیونم هم احتمال نمیدادم اون اینجا باشه . یه نفر تو چهارچوب در حاضر بود و از قضا داداش من بود که سرخ و عصبانی به نظر میرسید پسره همینکه داداشمو دید به طرفش حمله برد اما نرسیده به داداشم یه لگد حسابی خورد و رو کف اتاق ولو شد و داداشم شروع کرد به زدنش من هم یه لگد به دختره زدم و بلند شدم و مانومو دکمه هاشو بستم و یه مشت نثار دختره کردم و شماره پلیس رو گرفتم داداشم هم اون پسره رو بدجور ناکار کرده بود

یه چند دقیقه بعد مامورا رسیدن و من ماجرا رو براشون تعریف کردم و منو داداشم و اونا رو بردن برا تشکیل پرونده
اونجا هم من تمام داستان رو کامل برا مسئول مربوطه تعریف کردم و بعد از تشکیل پرونده اونا چون دختره اعتراف کرده بود کارها زود سرو سامون گرفت و منو داداشم سوی خونمون به راه افتادیم تو راه من چیزی نمیگفتم چون داشتم فکر میکردم اگه داداشم نرسیده بود الان چه بر سرم میومد محبتم به داداشم زیاد تر شده بود دیگه اونو فضول نمیدیدم بهش گفتم یه سوال بپرسم گفتم بپرس گفتم از کجا فهمیدی من اینجا میخوام برم گفت آخه آدم عاقل تو اونقدر ذوق زده بودی که یادت رفته بود یاهوتو خاموش کنی بعد از رفتن تو خوندمش برات نگران شدم و زودی تاکسی گرفتم و اومدم که باقیشو خودت میدونی
گفتم اداشی میشه یه خواهش کنم گفت چه خواهش ؟ گفتم کسی نفهمه چه اتفاقی اینجا فتاده گفت فکر کنم بفهمن گفتم چطور؟ گفت اخه ما باید تو داداگاه اونا شرکت کنیم اما سعیمو میکنم که کسی متوجه نشه
وقتی رسیدم خونه بابا و مامان داشتن شام میخوردن گفتن به به شما کجا بودید ؟ داداشم یه نگاه به من کرد و گفت هیچ رفتیم سینما پدرم گفت فیلمش چجور فیلمی بود داداشم گفتی اکشن و من خندم گرفت و بزور جلوی خودمو گرفتم . مامانم گفت دست و صورتتون رو بشورید و بیاد تا غذا یخ نکرده و ما هم .........

اینم داستان نیلوفر که با خوش شانسی تونست از یه سرنوشت هولناک در امان بمونه

[/SPOILER]

کاش من هم زیبایی شما را داشتم آنوقت این همه طرفدار داشتم
http://www.hamdardi.net/thread-11860.html

از دوستی خیابانی تا سقط جنین
http://1000tarh.blogfa.com/post-66.aspx

چرا به دیگران نگفتی به جرم عاشق شدن فاحشه شدم
[SPOILER]ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ . ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﮐﺮﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﻠﺮﺯﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺖ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﻮﺩ ... ﭘﺴﺮﮎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺑﺮﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺑﻮﺳﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ...

ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺁﻫﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﮎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﺪ ... ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭﻟﯽ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ ... ﭘﺴﺮﮎ ﭼﻨﺪ ﺗﮑﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﯼ ﻋﺮﻭﺳﮑﻢ؟؟؟
ﭘﺴﺮﮎ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﯾﺪ، ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ... ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﻭﻟﯽ ﭘﺴﺮﮎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻥ ﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ...
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻋﺮﻭﺳﮑﺶ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ ... ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ ... ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ! ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻗﺼﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺷﺪﻡ

[/SPOILER]

پ.ن: مطمئن باشید که بنده از روی دلسوزی و این حرفها این چیزها را نمی گویم و نمی خواهم بگویم که برای شما حتما چیزی شبیه این اتفاقات خواهد افتاد بلکه فقط می خواهم به گوشه کوچکی از مراجعات متعدد مشاورین اشراه کرده باشم.
امیدوارم اگر روزی اتفاقی برایتان افتاد از نوع داستان "سرنوشت نیلوفر" باشد

علی علی

من یک پسرم نه یک مرد پس از رو شکم سیری صحبت نمیکنم و همه ی فشارها روم هست و اصلا اهل حرفای تئوری نیستم
گفتین که نمیخواین اینطوری برین دانشگاه یعنی الان 18 نوزده سالتونه. راهی که شما میخواین وارد بشین رو من از سال 86 شروع کردم. وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم اون روزهایی که همسن و سال شما بودم به یک سایت مثل اسک دین و اعضاش می خندیدم در حالی که بعد از 6 هفت سال الان یکی از اعضاش هستم و دارم از بودن اینجا کیف میکنم. من اگه به اینجا رسیدم فقط و فقط به خاطر اینه که خودم خواستم. دوست دارم و باور دارم با جمعیتی همکلام بشم که دغدغشون خدا و دین خداست. همشو گفتم فقط و فقط به خاطر اینکه بگم من آخوند و موعظه گر و... نیستم. یه آدم معمولی هستم که هرچی می گه رو باور داره. ما در رشتمون یه اصطلاحی داریم " اختراع دوباره چرخ". یعنی اگه شما می خوای یه وسیله نقلیه جدید بسازی از صفر شروع کنی به اختراع چرخ در حالی که به وفور و بدون صرف وقت تو بازار پیداش می کنی. شما هم انگار قصد داری چرخ رو اختراع کنی. به نظرم این روزها دیگه مثل قدیم نیست که اگه یکی یه سوال داشت مجبور بود بگرده دنبال جواب سوال در شهرها و کتابها و آدم های مختلف. شاید هیچ وقت به جواب نمیرسید، حالا هر اتفاقی هم براش می افتاد حداقل وجدان خودش راحت بود که کاری رو کردم که نمیدونستم غلطه.
شما خانم محترم، می خواین روشی رو در زندگی در پیش بگیرین که به گفته تمام انسان های پرتجربه راه پرخطریه
شما اومدین از ما می خواین بر خلاف عقایدمون بهتون بگیم که چطور پدرتون رو راضی کنین دیگه چادر سرتون نکنه؟ از طرفی می خواین از تجربه ما استفاده کنین و از طرفی اصلا تجارب ما رو اصلا قبول ندارین!!!!! خودتون قضاوت کنین
شما راحتون رو انتخاب کردین و یا به خاطر عذاب وجدان یا به خاطر اینکه هنوز ته دلتون کاملا راضی نشده اینجایین
خلاصه هرچی که بود رو گفتم حالا قبول کردن یا نکردنش با شماست

امین;606094 نوشت:
با وجود مخالفت خانواده به خصوص پدرتان فقط در یک صورت امکان برداشتن چادر هست و آن هم ایستادن در مقابل آنهاست تا حدی که دیگر از چادری بودن شما نا امید شوند.

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

استاد متوجه آخر سخن ایشان نشدید , ایشان ادعا میکنند الان پدرشان به ساپورتی شدنشان راضی است فقط برادرشان مخالف است, و چون میتینگی هم میروند که بخاطر چادر مورد تمسخر واقع میشوند
و
از طرفی هیکل قشنگشان بهم میریزد با چادر چاق نشان داده میشود آمده اند مشاوره .

راه حلی بدهید که در میتینگ و جای دیگر مثل دانشگاهی که هنوز نرفته اند هیکلشان چاق نشان ندهد نمای بهتری داشته باشد و ایشان از این احساس نفرت , آزار بیشتری نبیند.

البته گذشته از اینکه این داستان را از کجا پیدا کرده اند ولی بر فرض صحت

اگر پدرتان بساپورت راضی هستند و برادرتان مخالف

شما در خیابان یا هر میتینگی یا منزل میتوانید ساپورتتان را بپوشید و مشکل هیکل را حل کنید اگر برادرتان زیاد گیر میدهد او را با مشاوره پدر راضی نمائید.

نهایتش این است که یک باج به برادرتان هم میدهید و اینگونه مشکلاتتان را میتوانید حل کنید.

یاحق

چادر داریم تا چادر....چادر به اجبار که ... چادرو به عشق حضرت فاطمه سرت کن...عشق کن...لذت ببر که چادر سرته.

مرسی از پاسخ گویی عزیزان اتفاقا راه خلمو همینجا یکی از دوستان ارائه داد که دستش درد نکنه
ثانی اگه اومدم اینجا دنبال جواب فقط چون شما همفکر پدر و برادرم هستین پس میخواستم بدونم از چه راهی استفاده کنم بی توههین و جلوی پدرم ایستادن چون خیلی دوسش دارم و ناراحتیشو نمیخوام چادر بزارم کنار
بعدشم پدرم با ساپورت زیر چادر موافق هستن نه با مانتو که اونم راهکار دادن یه دوست گل چطور کم کم اونم بپوشم
ثانی کدوم عصر زندگی میکنی که ادم تو خونه خودش با محارم خودشو بقچه پیچ کنه ساپورت بپوشه؟
هر جوان نرمالی دوت داره مد روز بگرده و شیک بپوشه
چادر زوری میشه چیزی که تا اجبار نباشه پرتش کنی یه جایی چشمتم بهش نخوره
اون داستان های تخیلی هم واسه خودتون مفیده این همه ادم مد روز مانتو تو همین اطرافیانم
کدومشون از این بلاها سرش اومده
به هرحال من راه حلمو پیدا کردم خودتون رو زحمت نندازید

بله حق با شماست , ننوشته بودید پدرتان با ساپورت زیر چادر مخالفت ندارد از این بابت عذر میخواهم.

و صد افرین که نمیخواهید به پدرتان اهانت کنید و به همین خاطر مشورت میگیرید . ولی مطالبی که در مورد پدرتان نوشته بودید اهانت بود.

از طرفی شما توهین های زیادی به چادر و حجاب کردید که لزومی نداشت برای حل مشکل تان به عقاید و پوشش دیگران توهین کنید .

امیدوارم موفق باشید و بازهم عذر میخواهم

سلام خانم جان
اینکه بعضی دوستانتون در مورد حجاب شما نظر میدهند و میگن تو که چادری هستی چی میدونی؛ خب کاملا مشخصه که این آدمها دوست شما نیستند.رهگذرانی در زندگیتون هستند.شما اول جوانی هستی.دنبال دوستی بگرد که طرز تفکرش مثل خودت باشد.یا اینکه اگر حجابتون متفاوت هست دیگه شعور این را داشته باشه در مورد حجاب و اعتقادات شما نظر نده
مثلا ببین عزیزم من یکی از دوستان صمیمی ام هست که حدود 10سال هست با هم هستیم.اون حجابش کاملا با من متنقاض هست.من فرد چادری هستم.ولی دوستم لباس آستین بلند اصلا نداره که بپوشه جلوی مهمون.ولی کاملا به حجاب من احترام میذاره و من را قبول داره.پس الان که اول راه زندگیت و رشد شخصیتت هست یکسری ادمها را به عنوان رهگذر زندگی بهشون نگاه کن نه دوست و نه کسی که همه دارو ندارت را بهشون بگی
بعد هم به نظرم شما به احترام وجود پدرت چادر بپوش.بگذار دلخوشی اش توی زندگی به گوش دادن شما به حرفش باشه.مگه چیز بدی ازت میخواد پدرت؟ البته میدونم تو میخوای خودت واسه زندگی ات تصمیم بگیری نه به حرف دیگران باشی.ولی تا زمانیکه مجرد هستی چادر بپوش.و اگر واقعا میخوای چادر را کنار بذاری بعد از ازدواج با مشورت همسرت چادر را بردار.
ببخشید خیلی حرف داشتم بزنم.دندونم اینقد درد میکنه دارم خفه میشم.شب خوش عزیزم:Gol:

فاتح;606532 نوشت:
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز

استاد متوجه آخر سخن ایشان نشدید , ایشان ادعا میکنند الان پدرشان به ساپورتی شدنشان راضی است فقط برادرشان مخالف است, و چون میتینگی هم میروند که بخاطر چادر مورد تمسخر واقع میشوند
و
از طرفی هیکل قشنگشان بهم میریزد با چادر چاق نشان داده میشود آمده اند مشاوره .

راه حلی بدهید که در میتینگ و جای دیگر مثل دانشگاهی که هنوز نرفته اند هیکلشان چاق نشان ندهد نمای بهتری داشته باشد و ایشان از این احساس نفرت , آزار بیشتری نبیند.

البته گذشته از اینکه این داستان را از کجا پیدا کرده اند ولی بر فرض صحت

اگر پدرتان بساپورت راضی هستند و برادرتان مخالف

شما در خیابان یا هر میتینگی یا منزل میتوانید ساپورتتان را بپوشید و مشکل هیکل را حل کنید اگر برادرتان زیاد گیر میدهد او را با مشاوره پدر راضی نمائید.

نهایتش این است که یک باج به برادرتان هم میدهید و اینگونه مشکلاتتان را میتوانید حل کنید.

یاحق

سلام

پدر ایشان راضی نیست بلکه مجبور به پذیرش آن شده که نشانه آن تذکر چند ماه یبار ایشان است. لذا اگر ایشان چادر را هم بردارد ممکن است بعد از مدتی مثل جریان ساپورت و ارایش تذکرات پدرش کم شود و به چند ماه یبار تبدیل شود ولی این به این معنا نیست که پدرشان راضی به این مسئله شده. لذا در جواب ایشان گفته شد بین کنار گذاشتن چادر و رضایت پدر چاره ای جز ترجیح یکی بر دیگری نیست.

در مورد احساس تنفری که شما به ایشان نسبت داده اید هم باید عرض کنم بر فرض صحت چنین مسئله ای این احساس ناشی از نوع نگاه ایشان به زندگی است و یک امر واقعی نیست بلکه با تغییر نگاه، این احساس هم تغییر می کند چنانچه خیلی از خانم های چادری با داشتن چنین هیکلی به هیچ وجه احساس نارضایتی نمی کنند و نمی گویند چون مورد تمسخر واقع می شوم می خواهم چادر را بردارم تا خوش هیکل تر نشان دهم!

قاعده کلی مشاوره این نیست که هر چه مخاطب می پسندد را بگوییم بلکه حق را باید طوری بگوییم که مخاطب بپسندد. چون با روش شما نه تنها مشکل ایشان کم نمی شود بلکه بیشتر هم می شود مثلا در مورد فرد مذکور اگر بنده بگوییم بدون اعتنا به حرف پدر و برادرت چادر را بردار قطعا مشکلات بیشتری برای ایشان ایجاد کرده ام. لذا وظیفه بنده این است که مسیرهای قابل انتخاب ایشان را برایشان ترسیم کنم و فواید و مضراتش را گوشزد نمایم و انتخاب را به عهده خودشان بگذارم.

ای بابا، پس پاسخی که من دیشب گذاشته بودم کجا رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Gig::Shekastan Del:

لایرا;606568 نوشت:

هر جوان نرمالی دوت داره مد روز بگرده و شیک بپوشه

البته چادر زوری نمیشه، ولی اینکه هر کسی خودش رو نرمال بدونه و فکر کنه چون خودش یه جوری می پسنده، پس هر آدم نرمالی هم مثل خودش خواهد پسندید، زیاد جالب نیست. البته شیک بودن خوبه، ولی اینکه ما تابع مد روز باشیم، و اجازه بدهیم که لباسمونو چهارتا مدساز تعیین کنن و ما هم مثل وحی نازل شده از سوی خدا، از مد مورد نظر آنها پیروی کنیم، چیز چندان نرمالی نیست.

درسته که قرآن کریم میفرماید : « لا اکراه فی الدین »

ولی بدون شک دستور الهی مبنی بر حجاب به مصلحت بانوان است .

هر چیزی ظریفتر و ارزشمند تر باشه حفاظ اون هم مهمتر و سخت تره !

پول و طلا و جواهرات در گاو صندوق نگهداری میشن ، سیم های مسی در بالای ستون های برق و آهن آلات تقریبا هر جا و همه جا !!!

لایرا;606568 نوشت:
مرسی از پاسخ گویی عزیزان اتفاقا راه خلمو همینجا یکی از دوستان ارائه داد که دستش درد نکنه
ثانی اگه اومدم اینجا دنبال جواب فقط چون شما همفکر پدر و برادرم هستین پس میخواستم بدونم از چه راهی استفاده کنم بی توههین و جلوی پدرم ایستادن چون خیلی دوسش دارم و ناراحتیشو نمیخوام چادر بزارم کنار
بعدشم پدرم با ساپورت زیر چادر موافق هستن نه با مانتو که اونم راهکار دادن یه دوست گل چطور کم کم اونم بپوشم
ثانی کدوم عصر زندگی میکنی که ادم تو خونه خودش با محارم خودشو بقچه پیچ کنه ساپورت بپوشه؟
هر جوان نرمالی دوت داره مد روز بگرده و شیک بپوشه
چادر زوری میشه چیزی که تا اجبار نباشه پرتش کنی یه جایی چشمتم بهش نخوره
اون داستان های تخیلی هم واسه خودتون مفیده این همه ادم مد روز مانتو تو همین اطرافیانم
کدومشون از این بلاها سرش اومده
به هرحال من راه حلمو پیدا کردم خودتون رو زحمت نندازید

لایرا جان

اونهمه امر به معروف رو ندید گرفتی

صاف چسبیدی به همون نظریه پله پله که من ارائه دادم؟؟

بگم بیجا کردم بیخیال میشی ؟:khandeh!:

دوسته خوبم

میدونم که حرفای ما ابدا برات قابل پذیرش نیس
ولی 1 ثانیه بیا بی طرفانه بخون همه رو از اول

شاید انتخابت تغییر کرد

[="Olive"]عزیزم حجاب فقط چادر نیس تو میتونی یه مانتویی با حجاب باشی...چادر حجاب برتره درست اما نمیشه به کسی بازور تحمیل کرد....بشین با پدرت منطقی صحبت کن و درطول صحبت هم به هیچ عنوان عصبی نشو و بگو که چادری شدن به زور نیس و اگر دیدم با مانتو راحت نیستم چادر سر میکنم[/]

سلام دوست خوبم مشکل ماتقربیا یکیه فقط فرقش اینه که من می خواستم چادر بپوشم اما خانواده ام دوست نداشتن وقتی چادر سر می کنم اعتماد به نفسم صدبرابر میشه دلیلی نداره بخوام شعار بدم چرا دوست نداری چادر سرکنی؟می دونی خدا به مرداگفته اگه می خوایید به دختر مسلمون نگاه کنید اول باید ازپدرش اجازه بگیریدبعدنصف مهریه اش روبدیدکه بعداز عقددستش روبگیرید این عزتی رو که خداوند به تو داده رو با چی می خوای عوض کنی می خوای به همین راحتی هر چشم هرزی نگات کنه؟دوست دارم جوابم روبدی

وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿۵۸﴾ احزاب
و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى‏آنكه مرتكب [عمل زشتى] شده باشند آزار مى‏رسانند قطعا تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفته‏اند (۵۸)

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۹﴾
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است (۵۹)

بنت الحسین;610378 نوشت:
سلام دوست خوبم مشکل ماتقربیا یکیه فقط فرقش اینه که من می خواستم چادر بپوشم اما خانواده ام دوست نداشتن وقتی چادر سر می کنم اعتماد به نفسم صدبرابر میشه دلیلی نداره بخوام شعار بدم چرا دوست نداری چادر سرکنی؟می دونی خدا به مرداگفته اگه می خوایید به دختر مسلمون نگاه کنید اول باید ازپدرش اجازه بگیریدبعدنصف مهریه اش روبدیدکه بعداز عقددستش روبگیرید این عزتی رو که خداوند به تو داده رو با چی می خوای عوض کنی می خوای به همین راحتی هر چشم هرزی نگات کنه؟دوست دارم جوابم روبدی

سلام
کاش جای خونواده هامون عوض میشد
من همه جوره اعتماد به نفسم زیاده وگرنه با این چادر و چاقچور که باید میچپیدم تو خونه نه اینکه تو هر اجتماع و گروهی فعال باشم
مشکل دقیقا همین دیدگاه فوق سنتی تو هست گلم
مثل خرید و فروشه حالا که پول مال دادی میتونی دست بزنی
نگاه هرز چیه من تو اجتماع میخوام بدرخشم و زیبا باشم بقیه انقد نگاه کنن تا چششون در اد
بعدشم منو ارجاع ندید اسلام چون با گشت و گذار تو همین سایت خیلی چشمم باز شده نسبت به برترین دین الهی که میگه لمس با شهوت و رابطه ای که عمیق نباشه با بچه زیر 9 سال بی مورده
انوقت کل دنیا رابطه یه بزرگسال با زیر 18 سال رو جرم میدونن حتی 15-17 سال رو میگن طرف بزرگتر گول زده سواستفاده جنسی میکنه زیر 14 که دیگه بماند
تازه این یه گوشه خیلییییییی کم از حقایق پشت پرده است بقیه چیزا خودتون هم بگردید یافت میشه
انوقت من چرا مطابق همچین دینی بپوشم و بگردم؟

خب عزیز دلم ازاول بگو بادین مشکل داری توویترین مغازه نیستی که بیخوای بدرخشی.ببخشیداما فکرمی کنم شما خود کم بینی داری وگرنه لازم نبود خودت رو مطرح کنی وبخوای به همه بگی من قشنگم. زیبایی ومقبولیت همیشگی نیست میشه یه سوال بپرسم؟چقدربه قیامت اعتقادداری؟

بنت الحسین;610450 نوشت:
خب عزیز دلم ازاول بگو بادین مشکل داری توویترین مغازه نیستی که بیخوای بدرخشی.ببخشیداما فکرمی کنم شما خود کم بینی داری وگرنه لازم نبود خودت رو مطرح کنی وبخوای به همه بگی من قشنگم. زیبایی ومقبولیت همیشگی نیست میشه یه سوال بپرسم؟چقدربه قیامت اعتقادداری؟

خود کم بینی؟
نه اصلااااا
من به زیبایی و قشنگی و امتیاز و موقعیت و توانایی هام اگاهم فقط میخوام تیپم مثل هم سن و سالام باشه نه مادربزرگا
این نیازه بشره ضمنا کی گفته همیشگی نیست؟تا 35 که طبیعیش هست که با ارایش چشمگیرتر هم میشه بعدشم خدابیامرزه پدر جراح و ... همیشگیه گلم این حرفا مال دوران مادربزرگاست
به همون اندازه که جامعه مون اعتقاد داره مسئولین عزیزمون دارن منم دارم:khandeh!:

لایرا;610426 نوشت:
نگاه هرز چیه من تو اجتماع میخوام بدرخشم و زیبا باشم بقیه انقد نگاه کنن تا چششون در اد

آخه مسئله همینه که کار به همینجا ختم نمیشه. شما بدرخشید و چش هرچی مرده رو در بیارین ته ماجرا نیست.
فمینیسم با اون استدلال های قشنگش همینو میگه. میگه عزیزم چرا خودتو نوکر مردت کردی؟ صبح تا شب تو خونه بشور و بساب و بچه داری کن.
تو حق داری آزاد باشی و تو جامعه بدرخشی. از تملک مرد بیا بیرون عزیزم نباید کسی برات قید و بند درست کنه. تو که کالا نیستی.
ولی وقتی زن رو از مرد جدا کردند تازه شرایط برای به بردگی کشیدنش جور میشه.
و این میشه که می بینیم در کشورهای غربی زن رو تا جایی پست میکنن که به گردنش قلاده میبندن! زن براشون شده ابزار و ابزار و ابزار
به اسم آزادی ، به اسم شکوفایی ، به اسم پیشرفت ، به اسم استقلال زن رو از مردی که ازش حفاظت میکنه رو جدا می کنند و بعدش هرطور بخوان ازش استفاده می کنند.
به نظر من مردهایی که براشون میدرخشید بیکار نمیشینن تا شما چشاشونو در بیارین بلکه ...
ضمنا اگه دین بهتری از اسلام پیدا کردین به ما هم اطلاع بدین .ممنون:Gol:

لایرا;610426 نوشت:

نگاه هرز چیه من تو اجتماع میخوام بدرخشم و زیبا باشم بقیه انقد نگاه کنن تا چششون در اد

برای هر چه بیشتر درخشیدن امروز چادر را از سرتان بردارید، فردا آرایش غلیظ کنید، پس‌فردا لباس‌های بدن‌نما بپوشید و موهایتان را اجق‌وجق درست کنید که تا یک متر بالا و نیم متر سمت راست و ۴۵ درجه به راست سیخ بایستد، بعد هم که تمام اینها برای آنها که نگاهتان می‌کنند عادی شد کم‌کم عریان شوید و بدرخشید، بعدش هم دیگر نمی‌دانم چه کنید ولی به ذهن بنده هم که نرسد ابلیس که دستوراتش به شما می‌رسد خودش شما را راهنمایی خواهد کرد، فقط بدانید که در تمام این مدت اگر در این کشور هستید که حکم خداوند جاری است ان شاء الله بابت هنجارشکنی و غیره حد بر شما جاری خواهد شد و آنهایی که دیروز زیبایی‌هایتان را می‌دیدند و لذت می‌بردند امروز درد کشیدنتان را می‌بینند و فردای قیامت که هر کدام دیگری را مقصر می‌شناسید و یکدیگر را لعن و نفرین می‌کنید و دشنام می‌دهید ...
لایرا;610426 نوشت:
بعدشم منو ارجاع ندید اسلام ... انوقت من چرا مطابق همچین دینی بپوشم و بگردم؟

شما را چه کسی به اسلام ارجاع داد؟ شما بخواهید با این افکار کودکانه که متعلق به عالم هپروت است به اسلام عمل کنید لابد ما باید برویم به اعتقادات بی‌دین‌ها عمل کنیم!
لایرا;610464 نوشت:
خود کم بینی؟
نه اصلااااا

شما مشکلتان دقیقاً خود زیاد بینی است ... خداوند به والدینتان صبر جمیل عنایت کند:
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّـهَ عِندَهُ أَجْرٌ‌ عَظِيمٌ
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُ‌وهُمْ ...

لایرا;610464 نوشت:
من به زیبایی و قشنگی و امتیاز و موقعیت و توانایی هام اگاهم فقط میخوام تیپم مثل هم سن و سالام باشه نه مادربزرگا
این نیازه بشره ضمنا کی گفته همیشگی نیست؟تا 35 که طبیعیش هست که با ارایش چشمگیرتر هم میشه بعدشم خدابیامرزه پدر جراح و ... همیشگیه گلم این حرفا مال دوران مادربزرگاست

اینها را خدا داده و خودش هم می‌گیرد، برای یک نفر با گذر سالها و برای یک نفر با تصادف و برای یک نفر دیگر در گور تنگ با حشرات و کرمهایی که به بدن عزیزشان می‌اندازد ... شما هم ننازید که تا ۸۰ سال آینده اکثر این بدنها غذای حشرات خواهند بود، سوسکها و مورچه‌ها و کرمها و باکتری‌ها و ...، کاری هم به زیبایی شما ندارند،‌اصلاً بعضی‌اشان کور هستند و چیزی نمی‌بینند، فقط می‌کنند و می‌برند و می‌خورند ...
لایرا;610464 نوشت:
به همون اندازه که جامعه مون اعتقاد داره مسئولین عزیزمون دارن منم دارم

به قول امام حسین علیه‌السلام اگر اینطور باشد که شما می‌گویید و علی الإسلام سلام ...

دوست خوبم فکرمی کنم من هم هم سن وسال شما باشم مادر بزرگ شما نیستم اما بهترین لباسهارو می پوشم بارنگهایی که دوست دارم یه چادر معمولی هم سرم می کنم جالبه بدونی تو فامیل من روبه عنوان شیک پوش می شناسن مساله اصلی اینه که واقعا بدونی اززندگی چی می خوای آخرش چی?بالاخره که می میریم فکر اونورنیستی که کلامون پس معرکه است؟بعدش آیاتو خداوندروبه عنوان حکیم قبول داری؟وقتی گفته خانم ها خودشون رو بپوشونن آیا بی دلیل بوده برای اذیت کردنشونه؟:Gig::Sokhan:

هوای جامعه نفس زنان چادری را تنگ می کند.
"غیر مذهبی ها "چادر ،حجاب و ایمانمان را مسخره می کنند و "مذهبی ها" به جرم عشق به همسرانمان و عدم رضایت به ازدواج مجدد آنان با یک چوب ما را می رانند و این در حالی است که هزاران زن و دختر بدحجاب و بی حجاب با هزار قلم آرایش در جامعه جولان می دهند و ما در نبرد نابرابری قرار گرفته ایم.

فقط به درگاه خدا پناه می برم.

حجاب یعنی حریم
وقتی یک زن حجاب مناسبی دارد یعنی یک حریم میان خودش و نامحرمان ایجاد کرده است.
موضوعی که عرض کردند اصلا ارتباطی با مقوله ی مد ندارد و این چیزها تنها بهانه ای از جانب شیطان است و میتوان با چادر و حجابی مناسب هم ظاهری آراسته و مناسبی داشت. تنها راهش این است که از عقل برای پیدا کردن راه درست کمک بگیریم. و من الله التوفیق

خواهرهای گرامی، به مقاومتتون در مقابل ترویج "حیا زدایی" ادامه بدین.
دنیای کثیف کثیف کثیف داره آخرین زورهاش رو برای یار جمع کردن میزنه. شما الان خاص هستید. چیزی که همه با آرایش کردن دنبالشن ولی بهش نمیرسن

IVI.@.H.D.I;606933 نوشت:
لی بدون شک دستور الهی مبنی بر حجاب به مصلحت بانوان است .

هر چیزی ظریفتر و ارزشمند تر باشه حفاظ اون هم مهمتر و سخت تره !
پول و طلا و جواهرات در گاو صندوق نگهداری میشن ، سیم های مسی در بالای ستون های برق و آهن آلات تقریبا هر جا و همه جا !!!


شما زنان را با اشیایی که به راحتی در تملک دیگران در می آیند مقایسه می کنید؟ مگر زن شی و جنس است که باید برایش دزدگیر گذاشت؟ وظیفه دولت و نیروی انتظامی ایجاد امنیت برای زنان است.
بعد میگویند زن در غرب مانند کالا است.

ویان;614530 نوشت:

شما زنان را با اشیایی که به راحتی در تملک دیگران در می آیند مقایسه می کنید؟ مگر زن شی و جنس است که باید برایش دزدگیر گذاشت؟ وظیفه دولت و نیروی انتظامی ایجاد امنیت برای زنان است.
بعد میگویند زن در غرب مانند کالا است.

سلام

فکر نمیکنم کسی مقایسه ای در این مورد بتونه انجام بده!

بحث سر ِ ارزشمندی ِ زن هست،

این ارزش رو خودش با عزت نفس میتونه بدست بیاره،

و مسلماً در کنار این امنیت ِ جامعه و غیرتِ مردان هم به این مسئله کمک خواهد کرد.

ویان;614530 نوشت:

شما زنان را با اشیایی که به راحتی در تملک دیگران در می آیند مقایسه می کنید؟ مگر زن شی و جنس است که باید برایش دزدگیر گذاشت؟ وظیفه دولت و نیروی انتظامی ایجاد امنیت برای زنان است.
بعد میگویند زن در غرب مانند کالا است.

واقعا جهل مرکب از سخنان شما میباره !

من کجا مقایسه کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من فقط مثال زدم

مثال با قیاس کلی متفاوته

مثل اینکه میگیم علی شیر خداست ، شجاعت امیرالمومنین علی علیه السلام با شجاعت شیر مقایسه نکردیم و یا اینکه خود حضرت رو نعوذ بالله با شیر مقایسه کنیم !!!!!!!!!!!!

اول شما برو فرق این دو رو پیدا کن بعد بیا نظر بده ...

سخن پایانیتون دیگه واقعا مضحک بود ! «« وظیفه دولت و نیروی انتظامی ایجاد امنیت برای زنان است »»

خوب پس دیگه مردم در مغازه هاشون رو باز بگذارن و ول کنن به امون خدا که حالا نیروی انتظامی و دولت باید امنیت ایجاد کنه !!!

یا اینکه دیگه خونه ها در و دیوار نداشته باشه !!!

اگر نمیای دوباره نظر عالمانه (!) بدی که بعله شما زن ها رو با مغازه و خونه مقایسه کردی !!!!!!!!!!!!!!!!

هر چیز به حریم و حفاظ نیاز داره

حتی مرد ...

شما هم اگر یه خورده به مغزت فشار بیاری مشکلی نخواهی داشت . اگر هم نه که بذار آکبند بمونه !!!

سلام

کسی که خواب باشه میشه بیدارش کرد
ولی کسی که خودش رو به خواب زده نمیشه بیدارش کرد

در جایی دیگر طرف در مقابل امر به معروف و نهی از منکر بدحجابی
جواب داده بود شما از کجا میدونید بی حجابی هست ...؟؟ پس نگاه می کنید و این خودش گناهه

جواب های اینطوری یعنی احمقانه و خود رو به خریت زدن و همون کسیه که خودش رو به خواب زده

خدا عاقبت همه مونو به خیر کنه

بفرمود رهبر که امر حجاب
ز تاثیر دشمن بگردد خراب
-
حجابی که منهای چــــادر شود
کجا چون صدف حافظ دُر شود
-
ز بهر ترقی بُود یــــــار زن
ندارد منافات با کـــــــار زن
-
حجاب زن از شان والای اوست
ولــــــی نزد بیگانه کالای اوست
-
بخواهد فساد زنان را به جد
به تکریم زن کی بوَد معتقد
-
که دربی حجابیست تحقیر زن
نباشد اگر زشت ، در پیرزن
-
که زیبایی زن بر ِ ، شوهر است
و نامحرمان را چه شرم آور است
-
که چادر زنان را بود بهترین
رعایت کند زن ،بر او آفرین
-
عروسک شدن در خیابان و کوی
برَد از زنـــــان حرمت و آبروی
-
فساد و تباهی فزون می کند
دل اولیا پر ز خون می کند

فرخ

ای خواهر........جانا سخن اززبان مامی گویی!
بعض اوقات ترجیح میدم ازخونه بیرون نیام تا کمتر دلم بگیره

لایرا جان عزیزم ، شما یادتون باشه ، اگر دوست دارید بدرخشید ، این درخشش برای یک زن صرفا با زیبایی به دست نمیاد و اگر افرادی هم به شما جلب بشن به خاطر نوع پوششتون و تیپ وظاهرتون به نظرم آدما های ظاهر بینی هستند و قطعا یک روزم از شما درخشنده تر پیدا میکنن میرن سمت اون ... چون از اول نگاهشون به شما ابزاری بوده .
پس ببینید واقعا به دنبال نگاه چه کسانی هستید ؟
این مساله گرچه در اسلام ذکر شده ولی کاملا جهانی هست ... به قول چارلی چاپلین که به دخترش گفت : بدنت رو برای کسی عریان کن که قبلن روحش رو برات برهنه کرده .
شما چرا باید بشی وسیله لذت بردن بصری یک سری آدم کثیف چشم چران ؟ این موضوع با روحیه تعالی طلب شما که در تناقضه !

به نظرم نزار هیچ بهانه یا مانعی باعث بشه که از پوشش برتر که همون چادر زده بشی!
منم از کلاس پنجم ابتدایی تا اونجایی که یادم میا چادری بودم تمام دوران تحصیلم چادری بودم با اینکه توی دانشگاه هنر ورشته هنر خوندم چون خیلیا میدونن جو این جور دانشکدههای هنر چجوریه!
اکثر دانشجوها تیپ وظاهر متفاوت وخیلی راحتی داشتن یعنی دخترای چادری مثل من به تعدا انگشتان یه دست هم نبود به خاطر همین خیلی تو چشم بودیم اذیت میشدیم
من واقعا اذیت میشدم از نگاها وتحقیر کردنها و متلکهای همکلاسی هم دانشگاهی حتی استادامون نسبت به حجاب .
خیلی وقتا اونقدر بهم فشار میومد میخواستم بزارم کنار ولی میدونستم این فکر فقط در حد چند دقیقه بود زود حرفم پس میگرفتم خودم سرزنش میکردم.
وهیچ نیرویی نمیتونست من رو وادار به این کار بکنه چادر جزئی از وجودم شده بود چون بهش اعتقاد قلبی دارم وتنها پوششیه که باهاش احساس ارامش وامنیت میکنم.
شما هم به قلبت رجوع کن وراه درست انتخاب کن ببین صلاحت در چیه؟ چیزی رو انتخاب کن که در نهایت باعث نشه شرمنده خودت وخدای خودت بشی!چون این عمر کوتاه میگذره با هر سختی وخوشی
مهم رضایت خداست که همه باید تلاش کنیم به دستش بیاریم وعاقبت بخیری در اون دنیا!

لایرا;606568 نوشت:
اون داستان های تخیلی هم واسه خودتون مفیده این همه ادم مد روز مانتو تو همین اطرافیانم
کدومشون از این بلاها سرش اومده
به هرحال من راه حلمو پیدا کردم خودتون رو زحمت نندازید


من یه چیزی به اون خانوم محترم که راه خودشون رو انتخاب کردن... بگم؟

گفتنی ها رو گفتن.. اما من یه چیز دیگه و از یه منظر دیگه بهت میگم.
.
.
.
فقط به این فکر کن که با لباس های شیک، ساپورت ها، آرایش کردن ها و زیبا کردن خودت ( اصلا خدا به کنار ) چی به سر پسر های مردم میاری.
پسرهایی که پاکن، دلشون و نگاهشون پاکه، نمی‌خوان گناه کنن، اما توی جامعه حضور دارن و نمی تونن از کنار امثال شما رد نشن. چون کار پسر کار بیرونه. پسر و مرد باید بیرون خونه باشه و فعالیتش بیرون از خونه اس، که متأسفانه شما و امثال شما که دلشون میخواد زیبا باشن، توی جامعه حضور دارن و باعث آزار روحی و جسمی اونا میشن.
فقط به این فکر کن که با کار تو.. چه بلایی سر اونا و چه بلایی سر زندگی و آینده اونا میاد.
چون پسر ها بصری اند و با ما دخترها خیلی فرق دارن.
من به پسرها و مردهای مریض کار ندارم. چون اونا به با حجاب هاشم گیر میدن.
اما شما خانومی که احساس ضعف شخصیت میکنی در مقابل دوستات، عذاب های قبر و قیامت رو کلا فراموش کن. آره خب.. به قول شما کسی خبر از اون دنیا نیاورده.
اما از این خبر داری که بهشت و جهنم توی همین دنیاس. تقاص هر کار و هر نوع ظلمی رو توی همین دنیا پس میدی. فراموش نکن.
این حرف من رو همیشه یادت باشه.
اگه یه پسر، یه مرد.. که پاک و بدون هیچ نیت بدی داره توی خیابون راه میره، سرش پایینه تا به امثال شما نگاه نندازه، اگه خدایی نکرده با دیدن آرایش شما و رنگ و لعاب خودت و اندام خوبت و لباست، به گناه بیافته، فکر و ذهنش به هم بریزه و در اندک مواردی، زندگیش از هم بپاشه...


شک نکن!
یه نفر توی همین دنیا پیدا میشه، یه دختر از تو خوش تیپ تر، خوشگل تر، زیباتر ... که پس فردا که ازدواج کردی، با همسرت، با پسرت و با کسانی که دلت نمیخواد از دستشون بدی، همین کار رو میکنه!
مطمئن باش...


حالا انتخاب کن...
شب بخیر
موضوع قفل شده است