وحی به انسانها؟؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وحی به انسانها؟؟

آیا علاوه بر وحی بر پیامبران بر انسانهای عادی نیز وحی می شود؟ به کدام دسته از انسانها وحی می شود؟ چگونه می توان تفاوت القائات شیطانی که گاهی در قالب ظاهری معنوی هست و وحی خداوند تشخیص داد؟؟

نیایش سبز;19931 نوشت:
آیا علاوه بر وحی بر پیامبران بر انسانهای عادی نیز وحی می شود؟ به کدام دسته از انسانها وحی می شود؟ چگونه می توان تفاوت القائات شیطانی که گاهی در قالب ظاهری معنوی هست و وحی خداوند تشخیص داد؟؟

با سلام



وحى در قرآن كريم در مورد فرشتگان، شياطين، انسان، حيوان و زمين نیز به كار رفته است. که در ادامه ذکر می کنیم، اما بيشترين استعمال اين واژه و مشتقّات آن در خصوص وحىِ مربوط به پيامبران است:

الف) الهام روحانى به ملائكه: وإذْ يُوحى ربُّك إلى الملائكةِ أنّى مَعَكُم؛‏(1) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‏كرد كه من با شما هستم.

ب) الهام روحانى به انسان: وأوْحينا إلى‏ اُمِّ موسى‏ أن أرْضِعيه؛‏(2) و به مادر موسى وحى كرديم كه:

ج) الهام روحانى به جمادات: يومئذٍ تحدث أخبارها بأنّ ربّك أوحى لها؛‏(3) آن‏روز است كه [زمين‏] خبرهاى خود را بازگويد [همان گونه‏] كه پروردگارت بدان وحى كرده است.

د) وسوسه شيطانى: 1. وكذلك جعلْنا لكُلِّ نبىٍّ عدوّاً شياطينَ الإنسِ والجنِّ يُوحى بعضُهم إلى بعضٍ؛‏(4) و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطان‏هاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب، سخنانِ آراسته القا مى‏كنند. 2. وإنَّ الشياطينَ لَيُوحُون إلى‏ أوليائِهِم لِيُجادِلُوكم؛‏(5) و در حقيقت، شيطان‏ها به دوستان خود وسوسه مى‏كنند تا با شما ستيزه نمايند.

ه) اشاره: فَخَرَجَ عَلى قومِهِ منَ المحرابِ فَأوْحى إليهم أنْ سَبِّحُوا بُكرةً وعَشيّاً؛‏(6) پس، از محراب بر قوم خويش درآمد و ايشان را آگاه گردانيد [اشاره كرد] كه روز و شب به نيايش بپردازند.

و) غريزه: وأوْحى ربُّك إلَى النَّحلِ...؛‏(7) و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى [الهام غريزى‏] كرد... .

شايع‏ترين كاربرد وحى، وحى به پيامبران است. در قرآن كريم اين واژه و مشتقّات آن، نزديك به هفتاد بار در خصوص پيامبران به كار رفته است؛ به گونه‏اى كه استعمال آن در موارد و معانى ديگر بسيار كم و نادر است.

بر همين اساس علامه طباطبائى مى‏گويد: «ادب دينى در اسلام اقتضا مى‏كند كه ما اين تعبير را در غير انبيا به‏ كار نبريم.»‏(8)

با کسب معرفت و شناخت دقیق نسبت به حقیقت وحی، به صحت و عمق کلام علامه طباطبائی بیشتر پی می بریم:

بدون شک، وحی پديده‏اى است كه در چهارچوب قالب‏هاى ذهنى و عقلى متداول بشر نمى‏گنجد؛ پديده‏اى است مرموز و اسرارآميز. آن‏جا كه سخن از ارتباط با عالمى ديگر مطرح است، تا انسان برگزيده، عالى‏ترين پيام‏هاى غيبى را با علمى حضورى و شهودى، تلقّى نمايد تنها هموست كه از كنه و حقيقت وحى و واقعيّت «وحى‏پذيرى» آگاه مى‏شود و آن‏چه براى ديگران مى‏ماند، درك پرتوى از آن حقيقت است كه از طريق آثار و علايم آن بر وى كشف مى‏گردد.

اين پديده فراعقلى، يكى از بالاترين مقاماتى است كه صف پيامبران را از ديگران جدا مى‏سازد. قرآن در جواب آنها که به رسالت و پیامبری پیامبران اشکال می کردند و در اثبات مقام وحی برای پیامبر، اعلام مى‏دارد كه پيامبران همگى بشرند و از اين جهت تفاوتى ميان آنان و ديگران وجود ندارد. تنها تفاوت در

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی_______________________________________

1 . انفال (8) آيه 12.

2 . قصص (28) آيه 7.

3 . زلزله (99) آيه 4 و 5.

4 . انعام (6) آيه 112.

5 . همان، آيه 121.

6 . مريم (19) آيه 11.

7 . نحل (16) آيه 68.

8 . الميزان، ج‏12، ص‏292.

9 . كهف (18) آيه 110؛ فصلت (41) آيه 6.

10. برای مطالعه بیشتر ر.ک: کتاب درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته، صص 59 – 76.


باسلام به جناب صدیق
میشه بیشتر در مورد وحی نسبت به انسان توضیح بدید !!
اگر وحی به انسانی بشه هدف خاصی رو دنبال میکنه؟
آیا امکان داره این وحی برای ی شخص عادی پیش بیاد؟
یا شخص باید دارای ویژگی خاصی باشد؟
از چه راهی میشه فهمید که وحی از جانب خداوند؟در مورد انسان !
آیا امکانش وجود داره که الان به انسانی وحی بشه!!چرا؟
پیروز باشید

REZA;19955 نوشت:
[=arial black]باسلام به جناب صدیق
میشه بیشتر در مورد وحی نسبت به انسان توضیح بدید !!
اگر وحی به انسانی بشه هدف خاصی رو دنبال میکنه؟
آیا امکان داره این وحی برای ی شخص عادی پیش بیاد؟
یا شخص باید دارای ویژگی خاصی باشد؟
از چه راهی میشه فهمید که وحی از جانب خداوند؟در مورد انسان !
آیا امکانش وجود داره که الان به انسانی وحی بشه!!چرا؟
پیروز باشید

با سلام و تشکر

اگر چه با دقت در مطالب پست قبلی به بسیاری از سؤالات شما پاسخ داده شده و از همه مهمتر اینکه وحی از نوع ادراکات غیر عادی فوق بشری است که تنها به پیامبران اختصاص دارد و شایسته نیست در بارۀ بشر عادی بکار برده شود.

اما نکاتی را برای تکمیل بحث تقدیم می کنم:

هر نوع القاى كلام و علم را كه بطور سرّى انجام گيرد، از نظر لغت (1) وحى مى گويند. اين لفظ در قرآن مجيد در معانى گوناگون به كار رفته است. موارد استعمال اين كلمه در قرآن نشان مى دهد كه قرآن وحى را در رابطه با اشيا و موجودات بسيارى از جمله موجودات زنده، بويژه انسان، به كار مى برد؛ (که مصادیق آن در پست قبلی گذشت) ولى درجات وحى و هدايت را بر حسب تكامل موجودات متفاوت مى داند.

وحى به پيامبران بر اساس نياز نوع بشر به هدايت الهى است. پيامبران به منزله دستگاه گيرنده اى هستند كه در پيكره بشريّت به كار گذاشته شده است. آنان افراد برگزيده اى هستند كه صلاحيت دريافت اين نوع آگاهى را از جهان غيب دارند و اين صلاحيت را خدا مى داند و بس.

(اَللّهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ)(2)؛ خدا بهتر مى داند كه رسالت خويش را در چه محلى قرار دهد. که در این مجال همين قسم وحى، مورد بحث ماست.(3)

پيامبران دستورات الهى را از طريق وحى مى گيرند و به نام پيامهاى غيبى در اختيار مردم مى گذارند. ادراك ناشى از وحى، از سنخ ادراكهاى بشرى نيست، بلكه ادراكى است غير عادّى و به وسيله امر باطنى مخصوصى كه ويژه پيامبران است پديد مى آيد به ديگر سخن، معلومات بشر از راههاى زير برايش حاصل مى شود:

1 معلومات حسّى : اين نوع معلومات دو گونه است:
الف) آنچه با حواس پنجگانه درك مى شود و در اين معلومات حيوانات نيز با انسان شريكند.
ب) معلوماتى كه با همكارى حس و عقل به دست مى آيد بدين ترتيب كه ابتدا به وسيله حس چيزهايى را به دست مى آورد و بعد عقل داده هاى حسى را تجربه مى كند، كه نتيجه آن به دست آوردن قانونهاى كلى به صورت علوم تجربى است .

2 معلومات عقلى: معلوماتى كه ثمره رياضتهاى فكرى و استدلالهاى عقلى بشر است و بر پايه حس استوار نشده است؛ گر چه گاهى بشر از حس به عنوان مقدمه استفاده مى كند، مانند معلومات فلسفه و رياضى.

3 علم حضورى: مطالبى كه انسان با علم حضورى آنها را مى يابد، مانند درك گرسنگى و تشنگى، احساس ميل به امور جنسى، احساس گرايش به فضايل اخلاقى و سجاياى انسانى و... كه همگى ريشه هاى غريزى يا فطرى دارند.

4 ادراكهاى غير عادى: تمام اين علوم و ادراكات هر چه باشند، از راه طبيعى براى انسان حاصل مى شوند، ولى معلومات پيامبران، شبيه هيچ كدام از اين ادراكات نيست، بلكه ادراكى غير عادى است كه با امر باطنى مخصوصى انجام مى گيرد و گواه روشن بر وجود چنين امرى، علاوه بر ادعاى خود آنان و معجزات آنها، همان آثار و معارف شگفت آورى است كه بالاتر از افق انديشه انسانهاست و بدون ارتباط با مبداء جهان، ممكن نيست در اختيار بشر قرار گيرد.(4)

در نتیجه با اتمام رسالت، توسط نبی خاتم (ص)، راه دستیابی به وحی مخصوص انبیاء الهی نیز بسته و ختم شده است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی____________________________________
1- تاج العروس ، ج 10 ، ص 385.
2- انعام ، آيه 124.
3- وحى و نبوت ، مرتضى مطهرى ، ص 7 9.
4- بنقل از کتاب نبوت عامه، برگرفته از مجموعه نرم افزاری گنجینه معارف.

موضوع قفل شده است