جمع بندی به نظر شما این خانم به تنهایی می تواند موفق شود؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به نظر شما این خانم به تنهایی می تواند موفق شود؟



[=&amp]بسم الله الرحمن الرحیم[/]



[=&amp]سلام علیکم[/]

[=&amp]با عرض ادب و احترام خدمت اساتید بزرگوار و کاربران گرامی در این مجموعه ارزشمند ،اجرکم عندالله[/]

[=&amp]
همه ما انسانها در مسیررشد و کمال هستیم و هدف نهایی نیز رسیدن به کمال و قرب الهی است ان شاءالله وهمانطور که میدانیم ازدواج در مسیر رسیده به این هدف والا میتواند خیلی کمک کننده باشد در صورتی که این ازدواج یک ازدواج معنوی با ملاک های ایمانی باشدواگر انسان مومن توفیق آن را بیابد که با هم کفو خود ازدواج کند و هردو هدفشان یکی باشد قطعا پیمودن این مسیر آسان تر و شیرین تر خواهد بود[/]

[=&amp]اما سوال بنده در خصوص کسانی است که با غیر همفکروغیر هم کفو خود ازدواج میکنند[/][=&amp]![/]

[=&amp]بنده حقیر مدتی بر روی زندگی حضرت آسیه(س) تحقیق میکردم تا ببینم چگونه یک زن در محیط کفر آمیز و با همسری کافر باز هم میتواند به کمال الهی برسد که به نتایج نسبتا خوب و کاربردی دست پیدا کردم که برای زنان امروزی که مومنند و آرزوی رسیدن به کمال را دارند اما همسرانی مومن ندارند کاربرد دارد

[/]


[=&amp]اکنون سوال بنده در مورد تربیت فرزند است![/]

[=&amp]آنجایی که صحبت از خود زن بود قضیه فرق میکرد زیرا یک خانم وقتی وارد خانه همسر میشود تا حدودی شخصیت و فکرش شکل گرفته است و اگر آرزوی رسیدن به کمال الهی را هم داشته باشد میتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله مانند حضرت آسیه (س)[/]

[=&amp]اما درمورد تربیت فرزند قضیه متفاوت است ! زیرا برای تربیت یک فرزند صالح یک نفر دخیل نیست و پدر و مادر هردو در تربیت فرزندان نقش دارند و بایدحتی قبل از ازدواج تربیت فرزند را شروع کرد! یعنی پدرو مادر باید قبل ازدواج از نظر معنوی بر روی خود کار کنند چه رسد به هنگام تشکیل نطفه و دوران بارداری و غیره... که باید خیلی از مسائل رعایت شود، از طرفی ما همیشه شنیده ایم ،دیده ایم و معتقدیم که مادر در تربیت فرزند نقش فوق العاده موثری دارد!

[/]


[=&amp]حال سوال این است اگر خانمی همسر مومنی نداشت که اورا در دینش یاری کند چگونه میتواند فرزند صالح تربیت کند؟![/]


[=&amp]برای مثال چند نمونه را خدمت شما بزرگواران عرض میکنم[/][=&amp]:[/]

[=&amp]مادر برای داشتن فرزندانی صالح در زمان حمل نباید هرلقمه ای را بخورد یا هر مکانی وارد شود و غیره حال اگر همسرش نسبت به این امور بی اهمیت بود ،یا اگر فرضا اهل ماهواره و موسقی حرام و غیره بود مادر چگونه میتواند مانع اثر اینها برروی جنینش شود؟[/]

[=&amp]فرض که کودک به دنیا امد و شروع به رشد کرد اینجا نیز مادر باید مراقب تربیتش باشد زیرا کودک به صورت عملی تربیت میشود و مسائل را از رفتار و کردار و گفتار پدرو مادر یاد می گیرد،حال پدری که اصلا اهل رعایت امور شرعی و ایمانی نباشد، معتقد به ولایت فقیه نباشدو غیره ، مادر چگونه میتواند مانع تاثیر پذیری کودکش از پدر بشود و اورا صالح و ولایتمدار تربیت کند؟ [/]

[=&amp]حتی صورت بهتر را تصور میکنیم که پدر اهل ماهواره نیست اما همه ما خوب میدانیم حتی خیلی از برنامه های تلوزیون هم مناسب کودک نیست! اگر پدر به کودکش اجازه داد تماشا کند مادر چگونه میتواند مانع شود؟[/]

[=&amp]یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد[/][=&amp]،حال اگر شوهر از خانمش خواست که مثلا بروند فلان پارک که در آن آهنگ تندی پخش میشد ، یا به فلان مهمانی بروند یا پدر خواست کودکش را (خصوصا پسر) همراه خودش جا هایی ببرد که قطعا اثرات مخربی برای کودک داشت ،یا فلان سی دی های بازی یا فلان خوراکی های مضررا برای کودکش بخرد و چه و چه و چه.... حال مادر چگونه میتواند هم مطیع همسر باشد هم مانع کارهای همسر ؟ مادر چگونه مانع اثرات آن محیطها و وسایل و خوراکی ها و غیره بر روی فرزندش شود و چگونه میتواند کودکش را صالح تربیت کند؟![/]

[=&amp]
و دها مورد مشابه آنچه ذکر شد که بنده نمونه های خیلی خیلی کوچک را آوردم فقط جهت نزدیک به ذهن شدن سوال بنده حقیر برای شما بزرگواران[/]

[=&amp]در کل [/][=&amp]اگر یک خانم دغدغه اش تربیت فرزندانی صالح باشد آیا دست تنها و بدون همیاری و کمک همسر و حتی مانع بودن همسر ،میتواند فرزندان صالحی تربیت کند یانه ؟[/][=&amp]اگر میتواند چگونه؟ لطفا راهکارهای عملی بفرمایید که درزندگی برای یک خانم قابل اجرا باشد

[/]


فقط یک نکته را بگویم و آن اینکه بنده حقیر این تاپیک را برای مشکل خودم ایجاد ننموده ام! و بنده به لطف الهی هنوز درگیر چنین مشکلی نشده ام ،بنده این تاپیک را برای افرادی ایجاد نمودم که چنین مشکلی در زندگیشان دارند و یا ممکن است در آینده چنین مشکلی برایشان ایجاد شود،بنده دنبال راه حل برای زندگی این خانمها هستم تا به این بزرگواران ارائه دهم ان شاءالله

[=&amp]
از همه بزرگوارانی که بنده حقیر را در رسیدن به پاسخ این سوال یاری خواهند رساند بسیار سپاسگزار خواهم بود

[/]


[=&amp]ان شاءالله همه ما بتوانیم در مسیر الهی سربلند و ثابت قدم باشیم[/]




[=&amp]التماس دعا[/]



[=&amp]یازهرا(س)[/]


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر همه شما بزرگوران
تاپيك را در اختيار شما بزرگوران مي گذارم نظرات خودتان را بنويسيد
در آخر بنده جمع بندي مي كنم

فقط خوات بابت ایجاد این تایپیک تشکر کنم. خدا خیرتون بده.این دغدغه ی چند ساله منم هس.

سلام
سخته ولی ممکنه!

امینه;594035 نوشت:
فقط خوات بابت ایجاد این تایپیک تشکر کنم. خدا خیرتون بده.این دغدغه ی چند ساله منم هس.

kobram;594066 نوشت:
سلام
سخته ولی ممکنه!

سلام علیکم
باتشکر و سپاس از حضورتان

آیا تربیت فرزندان صالح در چنین موقعیتی امکان پذیر است ؟ اگر امکان پذیر است لطفا راهکار بفرمایید،هر راهکاری که به ذهنتان میرسد که واقعا برای خانمهایی در چنین موقعیتی کاربردی باشد
یازهرا(س)

یارب;592689 نوشت:


بسم الله الرحمن الرحیم



سلام علیکم

با عرض ادب و احترام خدمت اساتید بزرگوار و کاربران گرامی در این مجموعه ارزشمند ،اجرکم عندالله


همه ما انسانها در مسیررشد و کمال هستیم و هدف نهایی نیز رسیدن به کمال و قرب الهی است انشاءالله وهمانطور که میدانیم ازدواج در مسیر رسیده به این هدف والا میتواند خیلی کمک کننده باشد در صورتی که این ازدواج یک ازدواج معنوی با ملاک های ایمانی باشدواگر انسان مومن توفیق آن را بیابد که با هم کفو خود ازدواج کند و هردو هدفشان یکی باشد قطعا پیمودن این مسیر آسان تر و شیرین تر خواهد بود

اما سوال بنده در خصوص کسانی است که با غیر همفکروغیر هم کفو خود ازدواج میکنند!

بنده حقیر مدتی بر روی زندگی حضرت آسیه(س) تحقیق میکردم تا ببینم چگونه یک زن در محیط کفر آمیز و با همسری کافر باز هم میتواند به کمال الهی برسد که به نتایج نسبتا خوب و کاربردی دست پیدا کردم که برای زنان امروزی که مومنند و آرزوی رسیدن به کمال را دارند اما همسرانی مومن ندارند کاربرد دارد


اکنون سوال بنده در مورد تربیت فرزند است!

آنجایی که صحبت از خود زن بود قضیه فرق میکرد زیرا یک خانم وقتی وارد خانه همسر میشود تا حدودی شخصیت و فکرش شکل گرفته است و اگر آرزوی رسیدن به کمال الهی را هم داشته باشد میتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله مانند حضرت آسیه (س)

اما درمورد تربیت فرزند قضیه متفاوت است ! زیرا برای تربیت یک فرزند صالح یک نفر دخیل نیست و پدر و مادر هردو در تربیت فرزندان نقش دارند و بایدحتی قبل از ازدواج تربیت فرزند را شروع کرد! یعنی پدرو مادر باید قبل ازدواج از نظر معنوی بر روی خود کار کنند چه رسد به هنگام تشکیل نطفه و دوران بارداری و غیره... که باید خیلی از مسائل رعایت شود، از طرفی ما همیشه شنیده ایم ،دیده ایم و معتقدیم که مادر در تربیت فرزند نقش فوق العاده موثری دارد!


حال سوال این است اگر خانمی همسر مومنی نداشت که اورا در دینش یاری کند چگونه میتواند فرزند صالح تربیت کنید؟!


برای مثال چند نونه را خدمت شما بزرگواران عرض میکنم:

مادربرای داشتن فرزندانی صالح در زمان حمل نباید هرلقمه ای را بخورد یا هر مکانی وارد شود و غیره حال اگر همسرش نسبت به این امور بی اهمیت بود ،یا اگر فرضا اهل ماهواره و موسقی حرام و غیره بود مادر چگونه میتواند مانع اثر اینها برروی جنینش شود؟

فرض که کودک به دنیا امد و شروع به رشد کرد اینجا نیز مادر باید مراقب تربیتش باشد زیرا کودک به صورت عملی تربیت میشود و مسائل را از رفتار و کردار و گفتار پدرو مادر یاد می گیرد،حال پدری که اصلا اهل رعایت امور شرعی و ایمانی نباشد، معتقد به ولایت فقیه نباشدو غیره ، مادر چگونه میتواند مانع تاثیر پذیری کودکش از پدر بشود و اورا صالح و ولایتمدار تربیت کند؟

حتی صورت بهتر را تصور میکنیم که پدر اهل ماهواره نیست اما همه ما خوب میدانیم حتی خیلی از برنامه های تلوزیون هم مناسب کودک نیست! اگر پدر به کودکش اجازه داد تماشا کند مادر چگونه میتواند مانع شود؟

یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد،حال اگر شوهر از خانمش خواست که مثلا بروند فلان پارک که در آن آهنگ تندی پخش میشد ، یا به فلان مهمانی بروند یا پدر خواست کودکش را (خصوصا پسر) همراه خودش جا هایی ببرد که قطعا اثرات مخربی برای کودک داشت ،یا فلان سی دی های بازی یا فلان خوراکی های مضررا برای کودکش بخرد و چه و چه و چه.... حال مادر چگونه میتواند هم مطیع همسر باشد هم مانع کارهای همسر ؟ مادر چگونه مانع اثرات آن محیطها و وسایل و خوراکی ها و غیره بر روی فرزندش شود و چگونه میتواند کودکش را صالح تربیت کند؟!


و دها مورد مشابه آنچه ذکر شد که بنده نمونه های خیلی خیلی کوچک را آوردم فقط جهت نزدیک به ذهن شدن سوال بنده حقیر برای شما بزرگواران

در کل اگر یک خانم دغدغه اش تربیت فرزندانی صالح باشد آیا دست تنها و بدون همیاری و کمک همسر و حتی مانع بودن همسر ،میتواند فرزندان صالحی تربیت کند یانه ؟اگر میتواند چگونه؟ لطفا راهکارهای عملی بفرمایید که درزندگی برای یک خانم قابل اجرا باشد



از همه بزرگوارانی که بنده حقیر را در رسیدن به پاسخ این سوال یاری خواهند رساند بسیار سپاسگزار خواهم بود


ان شااءالله همه ما بتوانیم در مسیر الهی سربلند و ثابت قدم باشیم




التماس دعا



یازهرا(س)





سلام

همانطور که خودتان هم اشاره کردید تربیت کودک باید قبل از ازدواج شروع شود که مقدمات آن اولا تهذیب نفس و خودسازی والدین است و در ثانی سعی در ازدواجی که در آن اختلاف عقیدتی نباشد.

با این حال اگر کسی زمانی متوجه این مسئله شد که کار از کار گذشته بود و با همسر خود تناسب اعتقادی نداشت، در این صورت طبیعی است که تربیت فرزند کمی سخت میشود چون اولین الگوهای یک فرزند، پدر و مادر او هستند و اگر بین رفتار انها تضاد وجود داشته باشد، مسئله الگوپذیری با مشکل مواجه میشود و کودک در انتخاب مسیر خود متحیر میماند.

لذا کار مادری که معتقد است کمی سخت میشود و حتی ممکن است تلاش های او به نتیجه مطلوب هم نرسد ولی این مسئله نباید مانع سعی و تلاشش شود چون هر مخلوقی مکلف به انجام وظیفه شرعی خود است که کار مادر تلاش برای تربیت فرزند صالح است خواه به نتیجه مطلوب برسد یا نرسد. البته وقتی مادر معتقد باشد نسبت به جایی که خلاف آن است یعنی مادر اعتقادات ضعیفی دارد، سختی کار کمتر است؛ چون فرزند به خصوص اوایل زندگی اش بیشتر وقت خود را با مادر گذرانده که آن زمان، زمان شکل گیری شاکله های اعتقادی و رفتاری و اخلاقی فرزند است؛ چنانچه در تاریخ هم دیده شده غالب افرادی که انسان های بزرگی شدند مادرانی پاکدامن داشتند و برعکس افرادی مثل حجاج بن یوسف مادری بزهکار داشته و این نقش مادر را در تربیت فرزند به خوبی نشان میدهد. بنابراین احتمال موفقیت چنین شخصی بالاست.

منتها توجه به نکاتی حائز اهمیت است:

1- لازم است چنین شخصی با مراحل تربیتی فرزند آشنایی لازم را داشته باشد. این کار کمک میکند که مادر بداند در هر مرحله ای چه کاری باید انجام دهد. مثلا کودکان تا 6 سال از رفتار پدر و مادر الگو میپذیرند لذا این مرحله حساس است. برای همین باید مادر نقش خود را در این زمان پررنگ کند تا بتواند بر الگودهی همسر خود غالب شود. بعد از 6 سال کودک مسائل را درک میکند و مادر میتواند با گفتار خود نیز به تربیت فرزندش کمک کند و مواردی را که در همسر خود نامناسب میبیند برای او تبیین کند. در سنین بالاتر نقش همسالان و دوستان پررنگ میشود و لذا مادر باید تلاش کند دوستی های او را کنترل کرده و رفت و امد های فرزند خود را زیر نظر داشته باشد و ...

2- طبیعی است که داشتن علم و اگاهی به تنهایی برای تربیت کافی نیست لذا سه عنصر اساسی اخلاص، توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام را هیچ گاه نباید فراموش کنید. در چنین شرایطی که مادر با بی اعتقادی همسر خود مواجه است، این موارد نقش اساسی را ایفا خواهند کرد.

3- در مواردی که تربیت از اختیار زن خارج است مثل خوردن نان حرامی که همسرش به خانه می آورد، بهترین کار اولا اجتناب در حد امکان و ثانیا استغفار است؛ چون استغفار اثر مخرب آن را نسبت به شما و فرزندت از بین خواهد بود و این با حکمت خدا کاملا سازگار است. مواردی مثل گوش دادن همسر به موسیقی و شرکت در مجالس و ... هم تا حد توان قابل اجتناب است مثلا میتوانید به بهانه های مختلف از چنین مجالسی فرار کنید یا اگر مجبور شدید مثلا در مجالس عروسی حاضر شوید، خود را تا حد امکان از محیط گناه دور کرده و مثلا به کمک در بخش پذیرایی و ... مشغول کنید.

مخلص کلام اینکه هر چه در توان شما بود باید دوری کنید و هر چه از توان شما خارج بود، استغفار؛ و مطمئن باشید خداوند، کریم و مهربان است و شما را از آثار مخرب آن حفظ خواهد کرد.

پیروز و سربلند

[="Lucida Sans Unicode"][="Purple"]بسم رب المهدی
سلام بزرگوار. بنده کل تاپیک رو نخوندم ولی کلی میتونم بگم بله میتونه. اگر تربیت فرزندشون رو از دوران بارداری شروع کنن، یعنی کمتر گناه کنن و بیشتر ثواب کنن این آمادگی رو در فرزندشون ایجاد میکنن که میل به دین و مذهب داشته باشه. بعد از تولد هم با بچه بدرفتاری نداشته باشن و برخورد کریمانه داشته باشن تا بچه هم حرف گوش کن بشه. همون طور که حدیث داریم بچه تا 7 سال اول امیره. منظور از امیر هم این نیست که کلا هر چی بچه گفت انجام بدیم. چه بسا بچه اشتباه بگه. منظور این هست که طوری با بچه رفتار کنیم که با پادشاه رفتار میکنیم و باهاش مهربون باشیم. و عرض دیگه این که به دور از چشم پدر (که مخالف دین هست) به بچه بایدها و نبایدها رو آموزش بدیم تا خودش راهش رو انتخاب کنه و اگر خطایی هم ازش سر زد بعدا اون رو بهش تذکر بدیم.
[/]

سلام علیکم
از شما کاربر گرامی و محترم به خاطر نظرات بسیارخوب و کاربردیتان سپاسگزارم ،اجرکم عندالله

matin_a4;594070 نوشت:
با این حال اگر کسی زمانی متوجه این مسئله شد که کار از کار گذشته بود و با همسر خود تناسب اعتقادی نداشت، در این صورت طبیعی است که تربیت فرزند کمی سخت میشود چون اولین الگوهای یک فرزند، پدر و مادر او هستند و اگر بین رفتار انها تضاد وجود داشته باشد، مسئله الگوپذیری با مشکل مواجه میشود و کودک در انتخاب مسیر خود متحیر میماند.

این مورد خودش خیلی حرف دارد و بنده تصمیم داشتم یک تاپیک جدا ایجاد کنم و اگر بخواهیم در موردش صحبت کنیم ممکن است تاپیک از موضوع اصلی خارج شود
چون ممکن است خانمی با اگاهی تصمیم بگیرد وارد چنین زندگی بشود! فعلا اجمالی توضیحی میدهم اگر عمری باقی بود در یک تاپیک جدا درموردش بحث میکنیم:
اینجا یک سوال ایجاد میشود و آن اینکه با توجه به فرمایشات امام خامنه ای (روحی فداه) مبنی بر تهدید نسل شیعه تکلیف خانمهای ولایتمدار چیست!! خب دو حالت پیش می آید یک عده سن کمی دارند و فرصت دارند صبر کنند و بهترین گزینه را انتخاب کنند تا ان شاءالله فرزندان صالح شیعه تربیت کنند اما یک عده دیگر فرصت زیادی ندارند! زیرا اگر بخواهند باز هم صبر کنند ممکن است آنقدر سنشان بالا برود که دیگر نتوانند فرزندی بیاورند!! حال تکلیف این گروه دوم چیست؟ آیا باید صبر کنند و لو اینکه هرگز موفق نشوند با هم کفو خود ازدواج کنند، یا اینکه نه ! باید از بین گزینه های موجود یکی را که حداقل ها را دارد انتخاب کنند؟!
حال اگر خانمی تصمیم گرفت چنین کاری بکند یعنی از بین گزینه های موجودش که هم کفو هم نیستند یکی را انتخاب کند نیاز است اول ببیند اگر وارد چنین زندگی شد آیا میتواند فرزندانی صالح برای دولت امام عصر(روحی و ارواحنا فداه) تربیت کند یا نه!!آیا می تواند شیعه تربیت کن یانه؟! چون اگر چنین چیزی امکان پذیر نباشد شاید تن دادن به چنین ازدواجی نیز پوچ و تو خالی خواهد بود
البته این موضوع یک تاپیک جدا میطلبد که از بحث این تاپیک خارج است و اگر کاربران همکاری کنند یک تاپیک ایجاد میکنیم و روی آن بحث میکنیم ان شاءالله

یازهرا(س)

مسـافر;594073 نوشت:
همون طور که حدیث داریم بچه تا 7 سال اول امیره.

سلام علیکم
از نظرات خوب و راهکارهایتان سپاسگزارم اجرکم عندالله

حقیقت امر بنده همیشه وقتی میگویند فرزند تا هفت سال امیر است برداشتم این است(البته نمیدانم تا چه حد درست باشد) وقتی یک پادشاه یا امیر بیاید منزلتان چگونه رفتار میکنید؟بگذارید امروزی بگویم، وقتی یک مسئول مهم کشوری یا یک عالمی بیاید منزل ما چگونه برخورد میکنیم؟ آیا هر رفتاری جلویش انجام میدهیم؟ جلویش بحث میکنیم؟هرحرفی میزنیم؟ مسائل خصوصی را جلوی این فرد بازگو میکنیم؟ قطعا نه! یعنی ما نهایت ادب را جلوی این فرد خواهیم داشت و تا زمانی که آن فرد در منزل ما باشد خیلی چیزها را بیشتر رعایت میکنیم
بنده احساس میکنم منظور از کودک امیر است نیز همین است،یعنی تا هفت سال باید احساس کنیم یک فرد مهم در منزل است و جلوی او خیلی رعایت کنیم!

حال سوال بنده حقیر این است ،اگر پدر اهل رعایت نبود چگونه میشود فرزند را امیر دانست و در مقابلش امور را رعایت کرد تا صالح تربیت شود؟! آیا مادر به تنهایی رعایت کند کافی است؟ اصلا مادر به تنهایی میتواند رعایت کند؟!

یازهرا(س)

باسلام خداقوت
ممنون از دعوت
خدا به مادر و فرزند این خانواده صبر بده

مادر همه مسائل رو رعایت کنه بعد توکل به خدا شاید وجود خود همین بچه کمک حالی باشه برای رفع رفتارهای نادرست پدر دیدم دارم میگما
به نظر بنده مادر با محبتی که به فرزند داره خیلی خوب میتونه از پسش بر بیاد ولی صبر زیاد میخواد
مادر باید مخالفتش رو نشون بده چون بچه متوجه اشتباه بودن اون کار نمیشه اگه از طرف مادر هم مخالفتی نبینه
با برخورد نا مناسب باپدر نمیتونه کاری پیش ببره چون ممکنه بچه حق رو به پدر داده و تلاش مادر نتیجه عکس بده
سعی کنه شرایط و رفتارهای نادرست پدر اثر کمتری روی بچه داشته باشه
همیشه رفتار پدر مطرح بشه یعنی چی اینکه پدر بد نیستن رفتارش بده

[="Lucida Sans Unicode"][="Purple"]

یارب;594081 نوشت:
بنده احساس میکنم منظور از کودک امیر است نیز همین است !! یعنی تا هفت سال باید احساس کنیم یک فرد مهم در منزل است و جلوی او خیلی رعایت کنیم!

بله بنده هم موافقم. حالا چرا عصبانی میشید؟؟ (چون رنگ قلمتون قرمز بود و درشت و چندتا علامت تعجب هم داشت احساس کردم عصبانی شدید!)

یارب;594081 نوشت:
حال سوال بنده حقیر این است ،اگر پدر اهل رعایت نبود چگونه میشود فرزند را امیر دانست و در مقابلش امور را رعایت کرد تا صالح تربیت شود؟! آیا مادر به تنهایی رعایت کند کافی است؟ اصلا مادر به تنهایی میتواند رعایت کند؟!

قطعا مادر به تنهایی موفق نمیشه ولی راهکار داره! بنده پیشنهادم این بود که بچه رو طوری تربیت کنه که خودش بفهمه باید چیکار بکنه. اگر پدر رعایت نمیکنه بچه رعایت کنه.... (البته بچه ای که کمی بزرگ شده باشه و خوب و از بد تشخیضص بده) اینم مادر میتونه وقتایی که پدر تو خونه نیست به بچه یاد بده.[/]

مسـافر;594090 نوشت:
بله بنده هم موافقم. حالا چرا عصبانی میشید؟؟ (چون رنگ قلمتون قرمز بود و درشت و چندتا علامت تعجب هم داشت احساس کردم عصبانی شدید!)

سلام علیکم خواهر بزرگوار و محترم
خدانکند بنده حقیر عصبانی شوم! مگر شما جز نظرات خوب چه فرمودید که خدایی نکرده بنده ناراخت شوم؟! کلا به لطف الهی بنده خیلی خیلی دیر عصبانی میشوم ،آن هم باید موضوع مهمی باشد که بنده به خاطر آن عصبانی شوم
اگر نوشتار بنده به گونه ای بود که این برداشت را برای شما داشت از محضر شما حلالیت میطلبم
بنده قرمز نوشتم و علامت تعجب گذاشتم که که افراد متوجه اهمیت موضوع بشوند ! وگرنه داریم با شما بزرگواران مباحثه میکنیم که نه تنها جای عصبانیت ندارد بلکه برعکس! مباحثه و پیدا کردن راه حل برای مسائل مختلف و مبتلا به جامعه امروزی بسیار هم زیبا و دلنشین است.:Gol:

از شمانیز به خاطر شرکت در بحث سپاسگزارم

یازهرا(س)

یارب;592689 نوشت:
یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد،حال اگر شوهر از خانمش خواست که مثلا بروند فلان پارک که در آن آهنگ تندی پخش میشد ، یا به فلان مهمانی بروند یا پدر خواست کودکش را (خصوصا پسر) همراه خودش جا هایی ببرد که قطعا اثرات مخربی برای کودک داشت ،یا فلان سی دی های بازی یا فلان خوراکی های مضررا برای کودکش بخرد و چه و چه و چه.... حال مادر چگونه میتواند هم مطیع همسر باشد هم مانع کارهای همسر ؟ مادر چگونه مانع اثرات آن محیطها و وسایل و خوراکی ها و غیره بر روی فرزندش شود و چگونه میتواند کودکش را صالح تربیت کند؟!

باسلام
اسلام نگفته در حرام هم از شوهر اطاعت کن!
مادر باید به پسر خود بفهماند که انسان باید تسلیم کامل خدا باشد؛ خدایی که باید تسلیم کامل او بود دستور داده اطاعت شوهر را (در صورتی که با دستور خودش منافات نداشته باشد) کند و اگر با دستور خودش منافات داشته باشد؛ اطاعت نکند.
لذا با القاء این تفکر برای کودک به نحوی که امکان داره؛ پسر توحید و چگونگی تسلیم رو یاد میگیره؛ که هم بخاطر خدا بله بگه و هم بخاطر خدا نه بگه چون خواهش حرام است. اینطوری دستورهای خدا مقدم میشه بر همه چیز؛ و یاد میگیره که دربرابر حرام نه بگه.

میتوان به لفظ ساده به فرزند خود بگوید من حرف پدرت رو گوش نمیدم چونکه خدا گفته این کار رو نکن؛ و در کاری که انجام میده بگه من این حرف باباتو گوش میدم چون خدا گفته در غیر حرام از شوهر اطاعت کنم.

بنابر این وقتی که زن دربرابر خواهش حرام شوهر بخاطر خدا نه میگه؛ به اعتقاد توحید و تسلیم بودن فرزند ضرری نمیزنه بلکه قوی تر میشه و جرأت نه گفتنش دربرابر حرام تقویت میشه و مفید خواهد بود.

یا زهرا (س):Gol:

اول از همه بگم که ممکنه تعریف و انتظارات من از فرزند صالح با شما متفاوت باشه
مسلما از رفتار پدر تاثیر زیادی می گیره
ولی مسائلی که شما می گید خیلیاشون حتی اگه توی خونه هم باهاشون رو به رو نباشه توی جامعه هست.
مثلا می گید ماهواره داشته باشن یا خیلی از برنامه های تلویزیون نامناسب باشه. درباره تلویزیون که فکر نمی کنم اگه مادری ممنوع کنه، پدر حوصله دخالت داشته باشه و بگه چرا نمیذاری بچه تلویزیون ببینه. ولی اینکه چقدر بتونه توی این کار موفق باشه هم حرف توشه. یعنی قراره خونه دوستاش و عمه و خاله هم چیزی نبینه، از بچه های مهد کودک و مدرسه هم نشنوه. اونم الان که رقص و موسیقی جرو برنامه خیلی از مهد کودکاس و بیشتر بچه ها هم به صورت فوق برنامه همچین کلاسایی رو میرن. اما درباره ماهواره به نظرم زیادی بدبینید. حتی کسانی که از نظر شما مومن نیستن هم خیلی از برنامه های ماهواره رو برای بچه هاشون نامناسب میدونن و اجازه نمیدن تماشا کنن. با یه صحبت منطقی میشه همسر رو قانع کرد که شاید بعضی چیزا مناسب سن بچه نباشه (به شرطی که از بعد اجتماعی و اخلاقی به قضیه نگاه بشه و تا جایی که ممکنه دلایل مذهبی رو پیش نکشه)
اتفاقا به نظرم یکی از اشتباهات شما اینه که می خواید بچه رو به تنهایی تربیت کنید. در صورتی که باید تلاش کنید همسرتون رو با خودتون مراه کنید و اون قدرا که فکر می کنید غیر ممکن نیست. شاید با خیلی از سیاست ها تربیتیش مخالف باشید و فکر کنید بچه داره آسیب می بینه. اما خیلی بهتر از حالتیه که بچه کاملا دو شقه شدن خانواده و مخالفت مادر و پدر با همدیگه رو متوجه بشه. چون در درجه اول به پدری نیاز داره که اقتدارش حفظ شده باشه. اساس و پایه خانواده نباید زیر سوال بره.
می خواید از مطیع همسر بودن، به به توحید برسه؟ فکر نمی کنم همچین اتفاقی بیفته. اتفاقا برعکس، ظلم پذیری رو یاد می گیره. برای این کار باید خودتون توحیدی زندگی کنید. شما سعی کنید درست زندگی کنید و همیشه کار درستو بکنید، اون هم اولین الگویی که در زندگیش می بینه یه زندگی الهیه.
نگرانید که بچه تون به پارکی بره که آهنگ تندی توش پخش میشه؟ اگه میتونید تا آخر عمر بچه رو از اجتماع جدا کنید این کارو بکنید. ولی اگه نمیتونید، اینکه چند سال از همه چیز دور نگهش دارید و بعد یه دفعه وارد جامعه بشه آسیبای خیلی بیشتری می بینه. مطمئن باشید سختگیری تاثیر بدتری داره. به هر حال اینا واقعیات جامعه امروز هستن و حتی اگه همسرتون هم همفکرتون باشه نمی تونید جلوی تاثیرشون روی بچه رو بگیرید. باید زندگی خودتون طوری باشه که بچه ببینه با وجود تمام این مسائل میشه این طوری هم زندگی کرد و با میل و رغبت این سبک زندگی رو از بین سبکای مختلف زندگی بپسنده.
درباره ولایت فقیه هم، می تونید همسرتون رو قانع کنید که تا وقتی سن بچه کمه و قدرت تشخیص نداره، این مسائل رو جلوش باز نکنه تا وقتی بزرگ شد خودش انتخاب کنه. آخه شما با کسی ازدواج کردید که حتی خیلی آدم معتقدی نیست و باید هم و غمتونو بذارید که چطور نماز در زندگی شخصی بچه تون دغدغه بشه، اون وقت انتظار دارید از پنج سالگی مرگ بر ضد ولایت فقیه بگه؟

خلاصه حرفام اینه که خودتون خوب زندگی کنید و به هر حال همسرتون رو به عنوان پدر به رسمیت بشناسید و فکر نکنید لزوما روش و نظر خودتون تو هر زمینه ای درست تره و پدرش هیچ اهمیتی به این مساله نمیده. به هر حال همون طور که تونستید به همسری قبولش کنید باید به پدری هم قبولش داشته باشید.

اینایی که گفتم همه در صورتی بود که پدر، آدم سالمی باشه و مشکل اخلاقی یا اعتیاد یا ... نداشته باشه. اگه این طور نباشه، من خودم ترجیح میدم قبل از اینکه پای بچه به زندگی باز بشه، جدا بشم. ولی خانواده های زیادی بودن که با این شرایط هم تونستن بچه های خوبی تربیت کنن.

kobram;594127 نوشت:
خلاصه حرفام اینه که خودتون خوب زندگی کنید و به هر حال همسرتون رو به عنوان پدر به رسمیت بشناسید و فکر نکنید لزوما روش و نظر خودتون تو هر زمینه ای درست تره و پدرش هیچ اهمیتی به این مساله نمیده.

سلام علیکم
از حضورتان در این بحث بسیار سپاسگزارم

واقعا وقتی افراد مختلف در بحث شرکت میکنند و نظرات مختلفی میدهند خیلی عالی است چون ممکن است هرکس نکته ای به ذهنش برسد که دیگری نرسد

فقط یک نکته را بگویم و آن اینکه بنده حقیر این تاپیک را برای مشکل خودم ایجاد ننموده ام !! و بنده به لطف الهی هنوز درگیر چنین مشکلی نشده ام ،بنده این تاپیک را برای افرادی ایجاد نمودم که چنین مشکلی در زندگیشان دارند و یا ممکن است در آینده چنین مشکلی برایشان ایجاد شود،بنده دنبال راه حل برای زندگی این خانمها هستم تا به این بزرگواران ارائه دهم ان شاءالله

باتشکر از شما
یازهرا(س)

یارب;594136 نوشت:
سلام علیکم
از حضورتان در این بحث بسیار سپاسگزارم

واقعا وقتی افراد مختلف در بحث شرکت میکنند و نظرات مختلفی میدهند خیلی عالی است چون ممکن است هرکس نکته ای به ذهنش برسد که دیگری نرسد

فقط یک نکته را بگویم و آن اینکه بنده حقیر این تاپیک را برای مشکل خودم ایجاد ننموده ام !! و بنده به لطف الهی هنوز درگیر چنین مشکلی نشده ام ،بنده این تاپیک را برای افرادی ایجاد نمودم که چنین مشکلی در زندگیشان دارند و یا ممکن است در آینده چنین مشکلی برایشان ایجاد شود،بنده دنبال راه حل برای زندگی این خانمها هستم تا به این بزرگواران ارائه دهم ان شاءالله

باتشکر از شما
یازهرا(س)


من هم به همان خانم هایی می گویم که از روی احساس تکلیف ازدواج می کنند ولی همسرشان را به پدری به رسمیت نمی شناسند و خودشان را منجی می بینند که باید با روش مناسب فرزندشان را از گزند رفتار نامناسب و اخلاق ناروا و تربیت غلط پدر نجات دهند.

دوستان سلام

الف) مبانی:

1- مشرب های اخلاقی متفاوتی وجود دارد، بعضی در هر شرایطی قائل به اثر وضعی مسائل هستند و بعضی دیگر به صورت محدود قائلند. اگر در هر صورت قائل به اثر وضعی امور باشیم، امور نادرست در هر صورت اثر وضعی خود را خواهد داشت و إلا فلا.

2- ولایت هر کسی من جمله شوهر، باید در طول نظام ولایت الهی باشد فلذا اگر زمانی شوهر، عملی را انجام دهد یا خواسته ای داشته باشد که مطابق با فرامین الهی نباشد، به طور خودکار این عمل و خواسته از ولایت الهی خارج شده و در طول ولایت الله نمی باشد. اتفاقا تبعیت از شوهر در این امور، عین مخالفت با نظام ولایت است و اثر تربیتی آن نیز همین است، اما مخالفت هوشمندانه در این امور، ولایت مداری صحیح را به فرزند منتقل می کند.

3- از سویی در احادیث وارد شده است که « علیکم بالاحداث .... » و از سویی دیگر، به تجربه نیز ثابت شده است که آنچه در سنین کودکی به فرزند منتقل شده و فرا می گیرد، به سختی از ذهن وی می رود. در سنین ابتدایی زندگی، شخص بیشترین تاثیر را از مادر خود می گیرد. بنابراین اگر مادر به صورتی روشمند و هوشمندانه و مطابق با روایات و آیات عمل نموده و مطالب لازم جهت ایجاد یک فضای عقلانیت دینی را در فرزند به وی منتقل کند، مبانی رفتاری در فرد شکل می گیرد که به سختی از بین می رود.

ب) راهکارهای موردی:

1- اگر وضعیت به گونه ای است که مادر از بابت آمدن لقمه حرام به منزل نگرانی دارد(مثلا خمس ندادن شوهر)، بهتر است مادر در صورت امکان پس انداز مالی داشته یا به نحوی از جایی دیگر، تامین مالی داشته باشد تا این موارد را با هزینه خود جبران نماید. شاید بتوان در این مورد جواز کار کردن را به خانم داد.

2- خانم می تواند با شناسایی علایق خاص مشروع شوهر و استفاده از روحیه خاص زنانه خود و با صبر زیاد، در مدت زمان طولانی علایق و رفتارهای خاص شوهر خود را جهت دهی کرده و تعادل ببخشد.

علی علی

یارب;594079 نوشت:
سلام علیکم
از شما کاربر گرامی و محترم به خاطر نظرات بسیارخوب و کاربردیتان سپاسگزارم ،اجرکم عندالله

این مورد خودش خیلی حرف دارد و بنده تصمیم داشتم یک تاپیک جدا ایجاد کنم و اگر بخواهیم در موردش صحبت کنیم ممکن است تاپیک از موضوع اصلی خارج شود
چون ممکن است خانمی با اگاهی تصمیم بگیرد وارد چنین زندگی بشود! فعلا اجمالی توضیحی میدهم اگر عمری باقی بود در یک تاپیک جدا درموردش بحث میکنیم:
اینجا یک سوال ایجاد میشود و آن اینکه با توجه به فرمایشات امام خامنه ای (روحی فداه) مبنی بر تهدید نسل شیعه تکلیف خانمهای ولایتمدار چیست!! خب دو حالت پیش می آید یک عده سن کمی دارند و فرصت دارند صبر کنند و بهترین گزینه را انتخاب کنند تا ان شاءالله فرزندان صالح شیعه تربیت کنند اما یک عده دیگر فرصت زیادی ندارند! زیرا اگر بخواهند باز هم صبر کنند ممکن است آنقدر سنشان بالا برود که دیگر نتوانند فرزندی بیاورند!! حال تکلیف این گروه دوم چیست؟ آیا باید صبر کنند و لو اینکه هرگز موفق نشوند با هم کفو خود ازدواج کنند، یا اینکه نه ! باید از بین گزینه های موجود یکی را که حداقل ها را دارد انتخاب کنند؟!
حال اگر خانمی تصمیم گرفت چنین کاری بکند یعنی از بین گزینه های موجودش که هم کفو هم نیستند یکی را انتخاب کند نیاز است اول ببیند اگر وارد چنین زندگی شد آیا میتواند فرزندانی صالح برای دولت امام عصر(روحی و ارواحنا فداه) تربیت کند یا نه!!آیا می تواند شیعه تربیت کن یانه؟! چون اگر چنین چیزی امکان پذیر نباشد شاید تن دادن به چنین ازدواجی نیز پوچ و تو خالی خواهد بود
البته این موضوع یک تاپیک جدا میطلبد که از بحث این تاپیک خارج است و اگر کاربران همکاری کنند یک تاپیک ایجاد میکنیم و روی آن بحث میکنیم ان شاءالله

یازهرا(س)

سلام
بله منم موافقم این موضوع در تاپیکی جدا مورد بحث قرار بگیرد.

اللیل والنهار;594087 نوشت:
مادر باید مخالفتش رو نشون بده چون بچه متوجه اشتباه بودن اون کار نمیشه اگه از طرف مادر هم مخالفتی نبینه

علی سجاد فاطمی;594100 نوشت:
میتوان به لفظ ساده به فرزند خود بگوید من حرف پدرت رو گوش نمیدم چونکه خدا گفته این کار رو نکن؛ و در کاری که انجام میده بگه من این حرف باباتو گوش میدم چون خدا گفته در غیر حرام از شوهر اطاعت کنم.

بنابر این وقتی که زن دربرابر خواهش حرام شوهر بخاطر خدا نه میگه؛ به اعتقاد توحید و تسلیم بودن فرزند ضرری نمیزنه بلکه قوی تر میشه و جرأت نه گفتنش دربرابر حرام تقویت میشه و مفید خواهد بود.


مکلف;594146 نوشت:
ولایت هر کسی من جمله شوهر، باید در طول نظام ولایت الهی باشد فلذا اگر زمانی شوهر، عملی را انجام دهد یا خواسته ای داشته باشد که مطابق با فرامین الهی نباشد، به طور خودکار این عمل و خواسته از ولایت الهی خارج شده و در طول ولایت الله نمی باشد. اتفاقا تبعیت از شوهر در این امور، عین مخالفت با نظام ولایت است و اثر تربیتی آن نیز همین است، اما مخالفت هوشمندانه در این امور، ولایت مداری صحیح را به فرزند منتقل می کند.

سلام علیکم
با این نظرات شما بزرگواران کاملا موافق هستم و صد درصد صحیح است

حالا یک سوال دارم،ببنید همیشه قرار نیست امور حرام باشند! گاهی بعضی چیزها حرام نیستند اما برای تربیت فرزند صالح لازم است انجام نشود یا انجام بشود
اجازه بفرمایید بیشتر توضیح دهم ،یک خانم وقتی ازدواج میکند اگر شوهرش خلاف شرعی از او نخواهد باید کاملا مطیع همسر باشد ! دقت بفرمایید کاملا! در امور غیر شرعی قطعا نیازی به اطلاعت نیست طبق همان توضیحاتی که شما بزرگواران فرمودید و بسیار هم صحیح است
برخی امور هستند حرام نیستند اما در تربیت فرزند تاثیر دارند،در این امور اگر مادر مطیع همسر باشد مشکلی برای خود خانم ایجاد نمکیند زیرا دارد با خداوند معامله میکند و با اطاعت پذیریش محبتش را به همسرش نشان میدهد و در واقع ولایت او را میپذیرد، اما همین امور در تربیت فرزند موثر است ! مثلا اگر شوهر از همسر بخواهد برود سر کار و فرزند یک ساله را مجبور باشد بگذارد مهد! آیا سر کار رفتن حرام است؟ قطعا نه! مهد رفتن حرام است ؟ قطعا نه! اما آیا در مهد آنگونه که شما میخواهید فرزندتان تربیت میشود؟! پدر اگر به فکر تربیت فرزند صالح باشد اگر خانمش سر کار رسمی هم باشد به او میگوید دیگر سر کار نرو و در خانه فرزند را تربیت کن چون میداند وظیفه اصلی یک خانم همسرداری و تربیت فرزند است نه کاربیرون!
یا اینکه فرضا خیلی خیلی مجبور باشند فرزند را بفرستند مهد ،پدری که بر روی تربیت فرزند حساس باش صد تا مهد را زیر و رو میکند تا مناسبش را پیدا کند و اما اگر این مسائل برایش مهم نباشد به پیگیری های زیاد خانم برای پیدا کردن مهد مناسب هم گیر میدهد و این حساسیت ها را مسخره و افراطی و بی جا میاند (نمونه های عینی اش را زیاد دیده ایم) و دها نمونه دیگر

البته راهکارهایی که بزرگواران در این زمینه دادند راهکار های خوبی بود که جای تامل دارد

یازهرا(س)

یارب;594158 نوشت:
یک خانم وقتی ازدواج میکند اگر شوهرش خلاف شرعی از او نخواهد باید کاملا مطیع همسر باشد ! دقت بفرمایید کاملا! در امور غیر شرعی قطعا نیازی به اطلاعت نیست طبق همان توضیحاتی که شما بزرگواران فرمودید و بسیار هم صحیح است
برخی امور هستند حرام نیستند اما در تربیت فرزند تاثیر دارند،در این امور اگر مادر مطیع همسر باشد مشکلی برای خود خانم ایجاد نمکیند زیرا دارد با خداوند معامله میکند و با اطاعت پذیریش محبتش را به همسرش نشان میدهد و در واقع ولایت او را میپذیرد، اما همین امور در تربیت فرزند موثر است ! مثلا اگر شوهر از همسر بخواهد برود سر کار و فرزند یک ساله را مجبور باشد بگذارد مهد!

خانم فقط در دو چیز باید مطیع همسرش باشد و هیچ مردی نمی تواند همسرش را مجبور به کار کردن کند. البته خوب است در موارد دیگر هم تبعیت کند و به عبارتی با هم به توافق برسند که هم اقتدار مرد حفظ شود و هم خانه به صحنه جدال کشیده نشود به خصوص در بحث تربیت فرزند اما لزومی برای اطاعت محض از همسر در موارد دیگر نیست.
در اینجاها ظرافت زنانه لازم است تا ضمن حفظ محبت مجبور به پذیرش انتظارات بیجای دیگران نشویم

یارب;594158 نوشت:
همیشه قرار نیست امور حرام باشند! گاهی بعضی چیزها حرام نیستند اما برای تربیت فرزند صالح لازم است انجام نشود یا انجام بشود

باسلام
اگر فرزند در سنی باشد که درک کند ترک این کار بهتر است ولی مادرم بخاطری که پدر دستور داده انجام میدهد - و حرام نیست - مشکلی بوجود نمیارد.

یارب;594158 نوشت:
زیرا دارد با خداوند معامله میکند و با اطاعت پذیریش محبتش را به همسرش نشان میدهد و در واقع ولایت او را میپذیرد، اما همین امور در تربیت فرزند موثر است !

مادر به وظیفه خود عمل میکند.
از کجا معلوم بر روی تربیت فرزند حتما تأثیر بدی میگذارد (آن مثالی که زدید)/؟
من مطمئن نیستم... گرچه احتمال میدم تأثیر بد بگذاره ولی مطمئن نیستم... چون مادر عمل به وظیفه میکنه.
عنایات خدای مهربان، توکلات و توسلات دعای مادر نیز کارساز هست.

سلام علیکم بزرگوار و رحمة الله و برکاته،
راستش کمک خاصی نمی‌توانم بکنم ولی فقط چند نکته به ذهنم رسید که شاید به یافتن پاسخ کمکی کنند:

۱. شما که روی زندگی حضرت آسیه تحقیق کردید حتماً به پرورش یافتن حضرت موسی علیه‌السلام در قصر فرعون هم توجه داشته‌اید، آنجا که فرعون ملعون (ملعون بودن این فرعون مشدّد است، یکی از دوازده نفر اهل تابوت است به هر حال، مردان این دوره هر چقدر هم بد باشند به پای او نمی‌رسند ان شاء الله!) به موسی علیه‌السلام گفت:

قَالَ أَلَمْ نُرَ‌بِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِ‌كَ سِنِينَ [الشعراء، ۱۸]
فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود بزرگ نكرديم، و ساليانى از عمرت را در ميان ما نبودى


[/HR]۲. فرزند غرق شده‌ی حضرت نوح علیه‌السلام در قرآن آمده که «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ‌ صَالِحٍ» بوده است، البته در تفاسیر بحث‌هایی روی معنای آن شده است، برخی معتقد هستند که مثلاً آن پسر فرزند همسر حضرت نوح علیه‌السلام بوده است و ایشان پدرخوانده‌ی او بوده‌اند مثل حضرت موسی علیه‌السلام که پسرخوانده‌ی فرعون بودند، ولی در هر صورت اینکه گفته شده است این پسر عملی غیر صالح است محل خوبی است برای تحقیق بیشتر. مثلاً در قرآن آمده است که اولاد و اموال فتنه هستند، یعنی وسیله‌ی آزمایش:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّـهَ عِندَهُ أَجْرٌ‌ عَظِيمٌ [الأنفال، ۲۸]
و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است؛ و (برای کسانی که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست!

یا برخی از ایشان مایه‌ی عذاب والدین هستند

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُ‌وهُمْ ۚ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُ‌وا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ [التغابن، ۱۴]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است!

یعنی مایه‌ی مجازات والدین ایشان. همچنین در روایتی داریم که فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت که یعنی نعمت برای والدینش، باز در قرآن داریم که:

وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّ‌بُكُمْ عِندَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُ‌فَاتِ آمِنُونَ [سبأ، ۳۷]
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمی‌سازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام داده‌اند؛ و آنها در غرفه‌های (بهشتی) در (نهایت) امنیّت خواهند بود!

این داستان هم شنیدنش بد نیست که مردی بود که دوست نداشت ازدواج کند تا اینکه می‌بیند در مسجد جوانی دست به دعا بلند کرده است و اشک می‌ریزد و خدا را برای پدر و مادرش می‌خواند و برای آنها دعا می‌کند، آرزو به دل گرفت که ای کاش مثل چون اویی مثل چنین دعایی با چنین حالی را برای چون او می‌کرد و همین شد انگیزه که برود ازدواج نماید. فرزند و نسل جزء اعمال ما تأخر هستند و انسان در بسیاری از اعمال فرزندانش و حتی نسلش (ظاهراً تا ۴۰ نسل) شریک خواهد بود. ظاهراً از شیخ رجب‌علی خیاط رحمه‌الله هم نقل قول شده است که وقتی پرسیدند که آیا پدر شما از اولیاء خدا بوده است یا خیر که شما از ایشان متولد شدید ایشان فرموده بودند که روزی پدر من به یکی از اولیاء خدا بدون آنکه او را بشناسد مقداری آب می‌دهد و این عمل حسنه‌ی او پاداشش تولد من از ایشان بود. تمام اینها را گفتم که بگویم اینکه نهایتاً خداوند چه نسلی را از انسان قرار دهد تا حدودی به خود ما بازمی‌گردد، در سلب یک نفر عبدالله بن زبیر را قرار می‌دهد که پسر نحس است و پدرش را از عرش به فرش می‌کشد و در صلب دیگری کسی را قرار می‌دهد که برای هر کسی دعا کند مستجاب است تا چه برسد برای پدر و مادرش که خداوند لااقل برای آن پدر نسبت به چنین فرزندی در دنیا ولایت قرار داده است و خلاصه یک ولی خودش را به خدمت او در آورده است. اینکه فرزند چگونه باشد به روحیه‌ی پدر و مادر و اعمال ایشان قبل از بچه‌دار شدن (چه قبل ازدواج و چه بعد از آن) بستگی دارد ...


[/HR]۳. اسم نیک گذاشتن بر فرزند یکی از وظایف والدین است که در مورد آن در قیامت مورد بازخواست قرار می‌گیرند. ظاهراً ارواح قبل از شکل‌گیری جنین در رحم مادر دارای اسم هستند و وقتی که پدر و مادر بر فرزندی اسم بگذارند (پیش از بسته شدن نطفه یا لااقل پیش از چهارماهگی) در واقع دارند یک روح خاص را صدا می‌زنند، اگر بعد از تولد بچه رویش اسم بگذارند در واقع اسم نمی‌گذارند بلکه اسم او را کشف می‌نمایند، حالا اگر درست باشد یا همیشه اینطور باشد. در هر صورت اسم‌گذاری بجز این روند تکوینی که در خلقیات فرزند تأثیر خواهد گذاشت در روال زندگی شخص هم اثرگذاری دارد، یعنی وقتی داشتن کنیه‌ی خوب اثر خوب دارد اسم خوب هم حتماً چنان اثری خواهد داشت، البته تمام این مسائل احتمال رستگاری فرزند را بالا می‌برد مگرنه هیچ کدام کودک را مجبور به خوب بودن نمی‌کنند و کسی با اسم عبیدالله هم ممکن است قاتل کربلا بشود.

[/HR]۴. زن لازم نیست در هر کاری از شوهرش اطاعت کند چون ولایت شوهر محدود است، لیکن خوب است اگر تا می‌شود همراهی کند. در بسیاری از موارد می‌تواند طوری رفتار کند که فرزندش یاد بگیرد که در عین حالی که باید حرمت پدر و فرزندی را رعایت کند ولی باز خلاف حکم خداوند حق ندارد عمل کند، کافی است خودش اینطور عمل کند


[/HR]۵. روش امام سجاد علیه‌السلام روش خوبی است، دعا وسیله‌ای است برای آموزش، آن موقع حکومت آن زمان مخالف دین بود و اینجا شاید جوّ حاکم بر خانواده خلاف دین باشد، اما بچه‌ها شامّه‌ی تیزی دارند و اگر موضع‌گیری را هم بفهمند که غیرمستقیم به ایشان در عمل آموزش داده می‌شود فردا مشابهش را شاید از خود نشان دهند ...

[/HR]۶. هم‌نشینی با مؤمنان، حضرت علی علیه‌السلام در مورد محمد بن ابی‌بکر فرمودند که محمد فرزند من است از صلب ابی‌بکر، اثر بزرگ شدن در میان مؤمنان و هم‌سفره شدن با ایشان را نباید نادیده گرفت، کافی است مادر زیاد فرزندش را با خود به مسجد و در میان مؤمنین ببرد و دوستان فرزندش را هم از فرزندان دوستان خود انتخاب کند که خانواده‌هایی قابل تأیید دارند، البته نباید هم بچه در سختی و تنگنا قرار بگیرد که زده شود، خصوصاً که پدرش هم برای او الگویی است که همیشه حاوی این خبر است که اگر از راه مادرت سرخورده شدی یکی دیگر از الگوهایت یک راه جایگزین برایت دارد که بسیاری از سختی‌های راه مادرت را هم ندارد، پس باید مراقب بود که این راه هم جذابیت خود را حفظ نماید ... برای هر سنی موافق همان سن کودک


[/HR]۷. اثرگذاری مادر بیشتر از پدر است در تربیت فرزند، اگر عکس این قضیه بود و آقا دیندار بود و خانم بدکیش بود خطرش بیشتر بود، بنابراین نگرانی این خانم احتمالاً کمتر از نگرانی چنان آقایی خواهد بود، بماند که این به پسر یا دختر بودن فرزند هم بستگی دارد، مثلاً فرزند پسر گاهی با مادرش بیشتر اخت شده و در عقاید از او تبعیت می‌کند اگرچه در رفتار هم پدرش را الگوی خودش قرار دهد، در فرزند دختر هم شاید هم اعتقادات و هم رفتار از مادر الگوبرداری شود، اگر اشتباه نکنم، بنابراین طبق این بحث که هر که او دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش می‌توان امیدوار بود که از نظر اعتقادی بچه بعد ازبزرگ شدن و گذراندن دوران بلوغ به اعتقاداتی که از مادرش گرفته بازگردد. البته این گفته نمی‌توانم چقدر کلی است، شاید استثناء بردار هم باشد، شاید زیاد هم استثناء داشته باشد ...

یا علی

سلام
1- از همان بدو تشکیل زندگی باید به دستورات دین و گفتار ائمه توجه نمود . و در انتخاب همسر به آئین و آرمان مقدسشان گروید .
بنده ندیدم جایی که در انتخاب همسر کسی را انتخاب کنند که همسو با دستورات دین نباشد و در طول زندگی در پی اصلاح او بر آیند . این ریسک بزرگی است .
2- فرض کنیم پس از انتخاب و تشکیل زندگی وضعیت همسر به آن سو گرایش پیدا نمود .
چون خواست تو نبوده و نیت شما اصلاح اوست تا حد توان ، پس از عدالت خداوند بدور است فرزندان متولد شده ناباب باشند . زیرا یک سوی قضیه در تولید این بچه سالم است و سعی در هدایت مطلوب دارد .
اما نهایتاً اگر از انحراف احتمالی می ترسید و همسر شما هم به هیچ صراطی راست نمیشود جلوی ضرر را باید یکجا گرفت و اشاعه فرهنگ غلط را باید خاتمه داد .
وقتی امید به خدا داشت و در مسیر دشوار از ائمه اطهار استمداد طلبید میتوان امید وار بود که از سوی قطب مثبت و سالم تغذیه ی فکری شوند . با این حال باید سعی نمود محیط را از آلودگی پاک و مطهر ساخت .

با سلام بسیار عالی

یارب;592689 نوشت:
یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد

دوست عزیز زن و شوهر هر دو باید به هم احترام بزارند نه یکی مطیع بی چون و چرای دیگری باشد اینکه خانم خونه هر چی همسرش گفت نه نگه فقط بله قربان گو باشه فرزند ولایت یاد نمیگیره تسلیم بودن و بی ارداه بودن یاد میگیره یاد میگیره مادرش تو زندگی حتی نتونسته یکبار نشون بده مثل یک انسان میتونه نظر بده مخالفت کنه احترام و حفظ شخصیت با اطلاعت و تسلیمت محض خیلی فرق داره زندگی مشترک یعنی اظهارنظر و مشورت یعنی پذیرفتن نظر برتر ( حال میخواهد نظر زن باشد یا نظر مرد ) یعنی احترام قایل شدن برای همسر و نظر و اراده و تصمیم همسر ( نه صرفاً آقا ) بچه تو خونه باید این چیزها رو یاد بگیره و چنین خونواده های خوشبختند.

اما در مورد تربیت فرزند صالح نمیشه منکر نقش پدر شد وقتی کودک هر روز از عمرش رو با دو نفر سپری میکنه سخته مانع تاثیرگذاری یکی بشی به نظرم از همون اول در انتخاب همسر دقت کنند
ولی باز هم اگر مادر بخواهد تاثیرگذار باشد میتونه مادر به خاطر حس نزدیکی و صمیمتی که با فرزند داره میتونه با توکل به خدا فرزندش رو با اعتقادات خودش بزرگ کنه البته واقعا سخته

دوستان سلام

نکته دیگری به یاد حقیر آمد:

کتاب "مثلث را جدی بگیرید" نوشته سید مصطفی هاشمی محجوب را بخوانید.

به نظر نگارنده سه گروه بیشترین تأثیر تربیتی را بر رشد و شکل گیری شخصیت افراد می گذارند که این گروه در واقع سه ضلع یک مثلث تربیتی هستند که عبارتند از:خانواده،مدرسه و تشکل.

اگر خانم بتواند به صورتی نامحسوس و هوشمندانه، فرآیند انتخاب مدرسه و تشکل را مدیریت و جهت دهی کرده و بر فعالیت فرزند خود در آنها نظارت مطلوبی داشته باشد، می تواند تا حد زیادی از بسیاری از مشکلات جلوگیری کند.

این کتاب، کوچک است ولی خلاصه آن را نیز در لینک زیر می توانید بخوانید:
http://www.modiryar.com/management-topics/presentation-books/5924-1393-03-21-08-32-50.html

علی علی

یارب;592689 نوشت:
یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد

؟!
کارشناسی که این راهو پیشنهاد داده احیانا مرد نبوده..؟!

یارب;592689 نوشت:
حال سوال این است اگر خانمی همسر مومنی نداشت که اورا در دینش یاری کند چگونه میتواند فرزند صالح تربیت کند؟!

با سلام:Gol:
به نظر بنده اولین قدم برای رسیدن به فرزند صالح خود والدین هستند چه پدر و چه مادر هر کدام دغدغه فرزند صالح دارند باید زمینه را در خود ایجاد کنند، متاسفانه دیده شده که افراد در دوران مجردی و یا

متاهلی قبل از بچه دار شدن هر شیطنت که دلشان بخواهد میکنند و وقتی اسم بچه بیاید از خداوند طلب فرزندی نیکو می کنند. بله خداوند شنونده همه دعاهاست ولی استجابت دعا زمینه هایی

میخواهد وقتی خودمان نمیتوانیم بر خودمان مسلط شویم چگونه انتظار داریم کودکمان پا روی دل و نفسش بگذارد.

دومین نکته ازدواج صحیح است حتی الامکان با فرد مقید به خدا و بالاخره فرد برای ازدواج یک چارچوب ذهنی و عقیدتی باید داشته باشد،حتی اگر چارچوبش کج و کوله باشد میشود با راهکارهایی

درستش کرد و تاثیرات خوبی روی عقایدش گذاشت. سخت است ولی واقعا میشود. اما اگر فرد مثل فرعون باشد و کلا اصلا هیچ باوری نداشته باشد ازدواج از اساس با این انسان اشتباهست ازدواج یک فرد مؤمن

با چنین افرادی را میگویم.

امام در مورد اول که همسر قید و بندهایی دارد ولی خیلی اهمیت نمی دهد باید قبل از بچه دار شدن زن اول این قیود را در همسر خود محکم کند. اگر نمازش گاه گاهیست یا زبانش به دروغ های به قول معروف

خالی بندی عادت کرده یا چیزهای این چنینی اول باید زن این ها را در مرد درست کند و شدنی هم هست.

وقتی همسر در مسیر افتاد خودش همراه ادم می شود. آن وقت بچه دار شدن و تربیت فرزند خیلی اسانتر انجام میگیرد حتی اگر باز هم مرد غفلتا کارهایی انجام دهد ولی میشود جمع و جورش کرد.

نباید جلو فرزند اشتباه مرد را به رویش اورد تا هم بچه بفهمد پدرش مثلا دروغ می گوید و شاهد یک مشاجره باشد و هم مرد برای یک بابای صادق بودن انگیزه پیدا کند. وقتی عیب های مرد را داد بزنی

خب دیگر حرمتی نمانده و غرور مرد هم شکسته و پیش خود می گوید حالا که آبرویم رفت چه فرقی می کند.

در مورد خوراکی ها اول واقعا باید مرد را توجیه کرد که ضرر اینها چقدر جدیست. بعد خانم میتوانند برنامه ای داشته باشند و خودشان برای میان وعده ها و ... خوراکی ها را تهیه کنند این هم شدنی است.

مجالس هم که از همه جدی تر است باید ازون خط قرمز ها باشد که اصلا ادم وقت خواستگاری باید موضعش را مشخص کند. مثلا فلان مجلسی که در ان مشروبات استفاده میشود به کلی ممنوع. برای بزرگترها

هم ممنوع چه برسد کودک و خردسال. یا در هر سطحی ی جاهایی ادم باید محکم بایستد.

بعد نباید نظام خانواده و روابط از چارچوب صمیمیت به سمت امر و نهی خارج شود. به هر حال زن خواسته یا ناخواسته خانواده ای تشکیل داده این صحبت در مورد اقایون هم همینطور است ولی چون شما

سؤالتان در مورد خانم ها بود بنده اینطور گفتم،پس باید توجه داشته باشیم که به بهترین نحو اول خودمان مصداق عمل صالح باشیم با سرکوفت زدن واقعا همه چیز بدتر میشود. زن و مرد باید پوشاننده

عیوب یکدیگر باشند. زن باید استادانه محبتش را در ظرف نیکوییها بریزد و به کودک و همسر خود بخوراند تا از روح سالمشان عمل صالح سرزند.

در پناه فاطمه زهرا :doa(8)::hamdel:

سلام علیکم
از همه بزرگوارانی که تا کنون در بحث شرکت نموده و جدا راهکارهای ارزشمند و قابل تاملی را بیان نمودند سپاسگزارم ،اجرکم عندالله

احساس کردم در مورد ولایت پذیری که مطرح نمودم بعضا شاید منظور حقیر را کامل متوجه نشدند که لازم دانستم توضیحی بدهم

ببینید بزرگواران قطعا همه خانمها دارای سیاست های خاص زنانه هستند حال بعضی بیشتر و بعضی کمتر و یک زن میتواند بیشترین تاثیر را در زندگی یک مرد داشته باشد اگر دو نکته مهم را در سیاست هایش به کار بندد 1- محبت حقیقی از سر عشق 2- داشتن ادب در برابر شوهر و نگه داشتن حرمت او به عنوان مرد خانه و ستون اصلی و تکیه گاه زندگی! (به نظر بنده حقیر اخلاق در خانه حرف اول را میزند)

اینکه بنده گفتم زن باید کامل مطیع همسر باشد اینگونه نیست که زن در خانه هیچ نظر و پیشنهاد و انتقادی نداشته باشد! ، بلکه به نظر بنده حقیر یک یک خانم موفق لحظه لحظه زندگیش را زیر نظر دارد و آن را مدیریت میکند به جای خودش هم تشکر میکند هم انتقاد میکند هم پیشنهاد میدهدو این موارد هیچ گونه منافاتی با اطاعت پذیری زن ندارد اگر مرد خانه هم فکر و هم عقیده با همسرش باشد ، اما یک خانم باید به گونه ای رفتار نماید که حرف آخر را شوهر بزند حتی اگر آن حرف نظر زن باشد!! (بخواهم زیادتوضیح دهم بحث از موضوع اصلی خارج میشود) مثلا کودک میگوید فلان سی دی بازی را میخواهم مادر باید قشنگ برای کودکش توضیح دهد به چه دلیل برایش نمیخرد اما در آخر بگوید باید نظر پدرتان را بپرسیم اینجا اگر پدر همسو و همفکر با مادر خانه باشد ایشان نیز با خرید سی دی مخالف میکنند اما مادر میگوید پس چون حرف پدرتان صحیح بود ما موظف هستیم گوش دهیم و اجازه نداریم سی دی بخریم و غیره ...
مثلا فرزند به مادرش میگوید فرداشب برویم پارک، مادر شرایط را میسنجد و میگوید باشد اتفاقا خودم هم خیلی دلم میخواهد به پارک برویم باشد من موافقم اما اگر پدرتان اجازه بدهند، بعد در یک ساعت مشخص با فرزندش میروند نزد پدر و موضوع رفتن را با پدر در میان میگذارند اینجا ممکن است پدر بگوید خیر بنده فردا فلان کار را دارم و نمیرویم اینجا مادر باید مطیع باشد و به فرزندش بگوید هرچند من و شما دلمان میخواست برویم پارک اما چون پدرتان اجازه ندادند نمیرویم ،زیرا ایشان همیشه صلاح و خوبی مارا میخواهد و ما را به تفریخ برده اند اما فرداشب کار دارند و اگر فردا شب بخواهیم برویم پدرتان تشریف ندارند و غیره...

به نظر بنده خیلی جاها در زندگی لزومی ندارد به خاطر هوای نفس خودمان در برابر همسر بایستیم و حرف خودمان را به کرسی بنشانیم و قطعا بدانید اگر اینگونه عمل نمایید مرد خانه شما هم درخواستهای نامعقول یا مواردی که شمارا ناراحت میکند را از شما نخواهد داشت!

در ضمن این اطاعت پذیری باید از سر عشق باشد نه اجبار زیرا دستورات الهی در آن نهفته است و با اطاعت از همسر درامور شرعی و معقول قطعا رضایت و لبخند خداوند را به دنبال خواهد داشت که میشود یک جور عاشقی کردن با خداوند عزیز
منظورم این است اطاعت پذیری مادراز همسر جلوی کودک در خانه به کودک نشان میدهد که یک نفر اینجا است که مسئول خانه است ،مولای خانه است و تصمیمات لازم را اتخاذ میکند،کم کم کودک اطاعت پذیری را یاد میگیرد و اینکه در عالم کسانی هستند که من را دوست دارند و صلاح مرا میخواهند مانند پدر و مادر و یک نفر در راس است مانند پدر بعد زیبا این قضیه را برای پذیرش توحید استفاده میکند

اینجا اگر همسر همفکر و همسو با زنش نباشد و اهل رعایت امور نباشد کار برای مادر سخت میشود که در سوال تاپیک آن را مطرح نمودم وکاربران بزرگوار در این مورد تاکنون پیشنهادات ارزنده ای را بیان فرمودند

همچنان منتظر نظرات ارزشمند و کاربردی شما بزرگواران هستم...

یازهرا(س)

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام

همه پستها رو نخوندم ، امیدورارم تکراری نباشد،

وراثت، محیط، تغذیه نقش اساسی در شکل گیری شخصیت دارد،

"بنابر تحقیقاتی که به وسیله دانشمندان رفتارشناس صورت گرفته، بیش تر نابسامانی ها و بزهکاری های رفتاری در بزرگسالان، نتیجه تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیّه رشد و آغاز سال های زندگی است. در واقع، اساس و پایه اصلی شکل گیری شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگی است؛ همان دوران حساسی که کودک در کنار والدین به سر می برد"

بنابراین تربیت غلط و برخورد نادرست میتواند در خانواده ای که اهل رعایت موازین شرعی نیز هستند باشد، منظورم اینه که در هر نوع خانواده ای که باشیم باید سطح آگاهی رو بالا برد اگر در این قسمت دونفر باهم (پدر و مادر) همراه باشند قطعا راه آسانتر و موفق تر طی خواهد شد در غیر اینصورت تربیت متوقف نخواهد شد بلکه با زحمت بیشتری روبرو خواهد بود.

از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم گفت: از بیست سال قبل از تولد.(والد تنها در تربیت، خود را هم باید ارزیابی کند که چه پیشینه ای دارد)

پس به نظر دقیق، تربیت کودک حتی سال ها قبل از تولد طفل آغاز می شود، یعنی والدین قبل از فرزند دار شدن، زمینة رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند.

انچه که باید به آن توجه کرد اینست که خدا کریم است وقتی یکی از والدین به تنهایی مسئولیت تربیت خداپسندانه را در پیش میگیرد از توجه خدا نیز برخوردار است، و خدا نیز بیش از توان بنده اش هرگز طلب نمی کند ،
مهمترین وظایف والدین درفرزندپروری:

1ـ احترام به کودک
۲ـ توجه به استقلال طلبی کودکان
۳ـ پرورش شخصیت کودکان
۴ -اظهار محبّت
۵-جهت دهی مثبت به احساسات
۶- درونی کردن ارزش های دینی و اخلاقی

[/]

یارب;594458 نوشت:
سلام علیکم
از همه بزرگوارانی که تا کنون در بحث شرکت نموده و جدا راهکارهای ارزشمند و قابل تاملی را بیان نمودند سپاسگزارم ،اجرکم عندالله

احساس کردم در مورد ولایت پذیری که مطرح نمودم بعضا شاید منظور حقیر را کامل متوجه نشدند که لازم دانستم توضیحی بدهم

ببینید بزرگواران قطعا همه خانمها دارای سیاست های خاص زنانه هستند حال بعضی بیشتر و بعضی کمتر و یک زن میتواند بیشترین تاثیر را در زندگی یک مرد داشته باشد اگر دو نکته مهم را در سیاست هایش به کار بندد 1- محبت حقیقی از سر عشق 2- داشتن ادب در برابر شوهر و نگه داشتن حرمت او به عنوان مرد خانه و ستون اصلی و تکیه گاه زندگی! (به نظر بنده حقیر اخلاق در خانه حرف اول را میزند)

اینکه بنده گفتم زن باید کامل مطیع همسر باشد اینگونه نیست که زن در خانه هیچ نظر و پیشنهاد و انتقادی نداشته باشد! ، بلکه به نظر بنده حقیر یک یک خانم موفق لحظه لحظه زندگیش را زیر نظر دارد و آن را مدیریت میکند به جای خودش هم تشکر میکند هم انتقاد میکند هم پیشنهاد میدهدو این موارد هیچ گونه منافاتی با اطاعت پذیری زن ندارد اگر مرد خانه هم فکر و هم عقیده با همسرش باشد ، اما یک خانم باید به گونه ای رفتار نماید که حرف آخر را شوهر بزند حتی اگر آن حرف نظر زن باشد!! (بخواهم زیادتوضیح دهم بحث از موضوع اصلی خارج میشود) مثلا کودک میگوید فلان سی دی بازی را میخواهم مادر باید قشنگ برای کودکش توضیح دهد به چه دلیل برایش نمیخرد اما در آخر بگوید باید نظر پدرتان را بپرسیم اینجا اگر پدر همسو و همفکر با مادر خانه باشد ایشان نیز با خرید سی دی مخالف میکنند اما مادر میگوید پس چون حرف پدرتان صحیح بود ما موظف هستیم گوش دهیم و اجازه نداریم سی دی بخریم و غیره ...
مثلا فرزند به مادرش میگوید فرداشب برویم پارک، مادر شرایط را میسنجد و میگوید باشد اتفاقا خودم هم خیلی دلم میخواهد به پارک برویم باشد من موافقم اما اگر پدرتان اجازه بدهند، بعد در یک ساعت مشخص با فرزندش میروند نزد پدر و موضوع رفتن را با پدر در میان میگذارند اینجا ممکن است پدر بگوید خیر بنده فردا فلان کار را دارم و نمیرویم اینجا مادر باید مطیع باشد و به فرزندش بگوید هرچند من و شما دلمان میخواست برویم پارک اما چون پدرتان اجازه ندادند نمیرویم ،زیرا ایشان همیشه صلاح و خوبی مارا میخواهد و ما را به تفریخ برده اند اما فرداشب کار دارند و اگر فردا شب بخواهیم برویم پدرتان تشریف ندارند و غیره...

به نظر بنده خیلی جاها در زندگی لزومی ندارد به خاطر هوای نفس خودمان در برابر همسر بایستیم و حرف خودمان را به کرسی بنشانیم و قطعا بدانید اگر اینگونه عمل نمایید مرد خانه شما هم درخواستهای نامعقول یا مواردی که شمارا ناراحت میکند را از شما نخواهد داشت!

در ضمن این اطاعت پذیری باید از سر عشق باشد نه اجبار زیرا دستورات الهی در آن نهفته است و با اطاعت از همسر درامور شرعی و معقول قطعا رضایت و لبخند خداوند را به دنبال خواهد داشت که میشود یک جور عاشقی کردن با خداوند عزیز
منظورم این است اطاعت پذیری مادراز همسر جلوی کودک در خانه به کودک نشان میدهد که یک نفر اینجا است که مسئول خانه است ،مولای خانه است و تصمیمات لازم را اتخاذ میکند،کم کم کودک اطاعت پذیری را یاد میگیرد و اینکه در عالم کسانی هستند که من را دوست دارند و صلاح مرا میخواهند مانند پدر و مادر و یک نفر در راس است مانند پدر بعد زیبا این قضیه را برای پذیرش توحید استفاده میکند

اینجا اگر همسر همفکر و همسو با زنش نباشد و اهل رعایت امور نباشد کار برای مادر سخت میشود که در سوال تاپیک آن را مطرح نمودم وکاربران بزرگوار در این مورد تاکنون پیشنهادات ارزنده ای را بیان فرمودند

همچنان منتظر نظرات ارزشمند و کاربردی شما بزرگواران هستم...

یازهرا(س)

دوستانی که اعتراض داشتن ب این قضیه، این مساله باعث شکسته شدن احترام مادر یا آموزش بی ارادگی و تسلیم بودن محض ب بچه نیس. این ی بحث روانشناسیه.
البته مکمل در بحث اطاعت و همراهی با همسر در موارد لازم و با ظرافت و سیاست های خاص زنانه برای جا افتادن توحید واسه بچه، متقابلا ابراز محبت و مهم نشون دادن شان مادر تو خونواده توسط پدر هم هس. ینی پدر هم باید این کارو بکنن برا توحید پذیری فرزند. یه نقش دو طرفه اس در واقع

امینه;594758 نوشت:
دوستانی که اعتراض داشتن ب این قضیه، این مساله باعث شکسته شدن احترام مادر یا آموزش بی ارادگی و تسلیم بودن محض ب بچه نیس. این ی بحث روانشناسیه.

سلام علیکم
باتشکر و سپاس از شما به خاطر شرکت در این بحث

بنده حقیر فکرنمیکنم اینگونه باشد! زن اگر مطیع همسر باشد چگونه از احترامش کم میشود؟!

البته همانگونه که فرمودید چون این بحث به نوعی روانشناسانه هم است صبر میکنیم تا انشاءالله استاد حامی محترم پاسخ صحیح را بفرمایند
پس انشاءالله تا آمدن ایشان صبور باشیم

یازهرا(س)

یارب;594847 نوشت:
بنده حقیر فکرنمیکنم اینگونه باشد! زن اگر مطیع همسر باشد چگونه از احترامش کم میشود؟!

سلام خیلی ممنونم.
فک کنم منظورم رو اشتباه متوجه شدین. چون حرف منم دقیقا همینه ک از احترام خانوم خونه کم نمی کنه.

سلام دوستان. ب نظر من درسته هر دو در تربیت دخیل اند ولی همیشه کار اصلی رو مادر انجام میده ... مادره ک ب فرزند غذا میده و میتونه آداب اسلامی غذا خوردن رو هم بهش یاد بده مادره ک واسه بچه لباس تهیه میکنه و میتونه لباسایه اسلامی رو بهش نشون بده مادره ک ب کارایه فرزندش نظارت داره و کمک اش میکنه و میتونه در عین مادری رفاقت هم بکنه و اسلام رو با رفاقت ب بچه اش یاد بده حتی اگه پدر باهاش همراهی نکنه ... بعدشم ب نظر من حتی اگه مادر حساس باشه رویه تربیت فرزند همون موقع هایی ک همسرش باهاش یاری نمیکنه هم میتونه درس گذشت و صبر رو ب فرزندش یاد بده ... ب نظر من نقش مادر اینقدر تویه تربیت بزرگ و زیاد هست ک شاید خود خانوم حتی بتونه همزمان رویه همسرش هم تاثیر بذاره ... خانوما واقعا استعدادهایی دارن ک بعضی ها خودشونم این استعدادهاشونو نمیشناسن و استفاده نمیکنن متاسفانه ...موفق باشین ...

خیلی وقت ها ممکنه تصمیم هایی که یک زن بگیرد برتر از تصمیمات شوهرش باشد چرا باید مطیع بی چون و چرای همسرش باشد؟ یا حتی وقتی که بهترین تصمیم متعلق به اوست چرا باید وانمود کند که نظر شوهرش است

بنده در برخی از خانواده های سنتی اطرافمون که فقط حرف حرف مرد بوده مشاهده کردم فرزند پسر چنان تربیت می شود که فکر می کند حرف اخر را باید او بزند حتی زمانی که بزرگ شده برای مادرش هم تعیین تکلیف میکند و زن را فاقد اظهارنظر میپندارد و کلا فکر نکنم ارزشی برای همسرش در اینده قائل شود همچنین دختر چنین خانواده ای ممکنه تصور کند زنان توانایی تصمیم گرفتن رو ندارند و در اینده نتونه بدون اجازه شوهرش تصمیمی بگیرد

به نظر من در زندگی مشترک در نهایت نظری که بهتر است باید انتخاب شود گرچه در عصر حاضر پدیده فرزند سالاری به وجود امده و اصل حرف بچه هاست تا پدر و مادر ولی خوب بود ارزشی هم برای مادر قائل میشدیم که اونم ادمه میتونه بعضی وقت ها حرف اخر رو بزنه و اگر بعضی وقت ها مادر حرف اخر رو بزند چیزی از ارزش و احترام مرد نمی کاهد بلکه به نظرم چنین مردانی خیلی باارزش ترند.

بهاره جان ، اسلام هم اطاعت بی چون و چرای زن رو نخواسته الا تو 2 مورد.
در ثانی تو خونواده هایی ک شما مثال زدید و همه مون مشابه اش رو کم ندیدیم، اشکال در اینه ک مادر خونه از مساله همراهی فقط همین اطاعت بی چون و چرا رو فهمیده.
خانوم خونه با توجه ب روحیات زنانه و سیاست های همسرانه (ک تو ذات همه خانم ها هس فقط مورد غفلت واقع شده) میتونه کاری کنه ک نظر خودش حرف نهایی باشه. حالا این سیاسته کجاس پس؟ اونجایی ک نظر خانوم خونه از دهن دیگرون زده میشه و آقای محترم پدر فک می کنن ک حرف حرف خودشونه. مطمئن باشین اگه آقای پدر و همسر احساس کنن اقتدارشون رو ( اقتدار با زورگویی و دیکتاتوری فرق داره) مادر خونه قبول داره خود بخود طالب نظرات و ایده های همسرشون میشن.

دوست عزیز من متوجه هستم منظور شما چیه
ببینید گفته میشود باید حرف اخر رو مرد بزند واین حرف میتونه حرف زن باشه ولی باید حتما عنوان شود تصمیم نهایی رو مرد گرفته خوب این یعنی چی؟ اینکه زن و مرد با هم مشورت کنند و نظر نهایی نظر جفتشون باشه بهتر است یا چنین نظری که بوی مردسالای میدهد؟
فرض کنیم زنی از برخی جهات برتر از شوهرش باشد باید کلی سیاست به خرج دهد تا طبق نظر خانم عمل کنند تازه بعد هم باید عنوان شود این نظر شوهرش بوده؟ خوب فرزندان چه نتیجه ای میگیرن جز اینکه مادرشون حق ندارد اظهارنظر کند ما میگیم مادر هم میتونه حرف اخر رو بزند و اینکه مادر تصمیم نهایی رو بگیرد از احترام و عزت مرد نمی کاهد
قبلا هم اشاره کردم الان فرزند سالاری مد شده امروزه اگر به حرف فرزندان عمل کنیم کسی طعنه نمیزند ولی کافی است در خانه ای مادر حرف اول را بزند ........

یارب;594458 نوشت:
اما یک خانم باید به گونه ای رفتار نماید که حرف آخر را شوهر بزند حتی اگر آن حرف نظر زن باشد!!

یعنی اگر مشخص شود نظر نهایی نظر مادر خانواده است فرزند ولایت پذیری یاد نمیگیرد یا درست تربیت نمیشود ؟؟؟
من خیلی دوست دارم خوشبین باشم و حرفهای شما و دیگر دوستان رو بپذیرم ولی متاسفانه از افکار شما جز مردسالاری چیز برداشت نمیشود
دوست عزیز چرا فکر میکنید اگر مشخص شود نظر متعلق به مادر بوده ابهت پدر شکسته میشود چرا باید خانم خانه کلی فیلم بازی کند و پنهان کاری کند تا فرزند متوجه نشود ایشان هم نظری داده اند و یا حتی نظر فوق نظر مادر خانه بوده است؟
خوب یکبار هم پدر بگوید ببینید مادرتان چه میگوید نظر ایشان چیست
این ابهت کم نمیکنه ارزش کم نمیکنه تربیت غلط نیست بلکه فقط و فقط یادآوری است جهت اینکه طرف دیگر این زندگی شخصی است بنام مادر که در ساختن و ولادت و تربیت فرزند نقش دارد ان هم نه نقش پشت پرده ، رو بازی میکند
من زندگی استادم رو دیدم در برخی از مسائل همسرشون تصمیم گیرنده بوده اند ( حالا نه همه مسائل ) و زندگی بسیار خوبی هم دارند با دو فرزند که اغراق نباشه تربیتی فوق العاده شایسته دارند
خانم ماماست و پدر استاد دانشگاه در خیلی از مراسمات همسرشون رو می اورند از همراهی و حضور همسرشون شاد میشدند و به ایشان افتخار میکردند این باعث میشه بچه عشق و احترام رو یاد بگیره اطلاعت و حرمت نگه داری رو یاد بگیره خانواده هایی که فرهنگ بالایی دارند فرزندان فهمیده و شایسته ایی هم داشته اند ( استثنا هم داشتیم نمیگم نداریم)
بهتره این چیزها رو در خانواده ها باب کنید نه اینکه خانم بترسه که مبادا لو رود نظر نهایی نظر ایشان بوده

امینه;595212 نوشت:
سلام خیلی ممنونم.
فک کنم منظورم رو اشتباه متوجه شدین. چون حرف منم دقیقا همینه ک از احترام خانوم خونه کم نمی کنه.

سلام علیکم
بله ،از محضر شما عذرخواهی میکنم ،اشتباه متوجه شدم ،فکر کردم میفرمایید اینگونه نیست

یازهرا(س)

سلام علیکم
باتشکرو سپاس از حضورتان در بحث

بهاره;595233 نوشت:
چرا باید مطیع بی چون و چرای همسرش باشد؟

هرگز بنده منظورم چنین چیزی نیست،بله کاملا حق با شماست قرار نیست در زندگی زن مطیع بی چون و چرا باشد! باید در زندگی تعامل باشد، بنده اطاعت پذیری را از دیدی نگاه میکنم که بهتر بود اینجا بیان نمیکرم چون ایجاد سوءتفاهم میکند و ممکن است برای برخی از خانمهای بزرگوار قابل پذیرش نباشد

امینه;595243 نوشت:
بهاره جان ، اسلام هم اطاعت بی چون و چرای زن رو نخواسته الا تو 2 مورد.

دقیقا همین است و اسلام جز دراین دو مورد اطاعت مطلق از زن نخواسته است

بهاره;595254 نوشت:
ببینید گفته میشود باید حرف اخر رو مرد بزند واین حرف میتونه حرف زن باشه ولی باید حتما عنوان شود تصمیم نهایی رو مرد گرفته خوب این یعنی چی؟

بله نبایدحتما اینگونه باشد، گفتم این از سیاست یک زن است ! و اگر ظریف به آن نگاه شود خیلی زیباست!!

شبـنم;595268 نوشت:
لی متاسفانه از افکار شما جز مردسالاری چیز برداشت نمیشود

خواهر خوب و بزرگوارم د ر زندگی نه مرد سالاری حاکم است نه زن سالاری! در زندگی باید خدامحوری باشد اینکه مدیر و مسئول خانه مرد باشد و زن تحت ولایت او به نفع زن است نه به ضرر زن! نشان از ارزش زن دارد نه بی ارزش بودن زن!! این فقط تکلیف سنگینی است بردوش مردان ،اینکه مرد مسئول مراقبت از خانه و همسر را دارد خیلی زیبا و معنوی است ،خداوند آنقدر عاشق زن بوده که برایش نگهبان قرار داده تا از خطرات محفوظ بماند، وقتی خداوند میفرماید «الرجال قوامون علي النساء» مطمئن باشید از زیبایی های دین است ، اطاعت از مرد در موارد مشروع و معقول (نه اطاعت محض و بی چون و چرا) به معنای مرد سالاری نیست و به نظر بنده حقیر یک حس خیلی زیبای معنوی است ،یعنی اصلا ربطی به مرد سالاری ندارد
اگر دیدید در جاهایی که کم هم نیستند مردها بر زنانشانشان ستم کردند یا به قول شما مرد سالاری حاکم بوده است آنها اشتباه کره اند زیرا در دین کم نداریم احادیثی که به مردان محبت و خوش خلقی با زن را گوشزد میکند، و همیشه این را بدانید در همه چیز مصادیق اشتباه دلیل بر اشتباه بودن اصول نیست ! چون ممکن است 99 درصد اشتباه کنند و طبق اصول عمل نکنند و نمیشود بگویم پس از اصل اشتباه است

یازهرا(س)

من نخوندم تاپيك رو فقط پست اول رو خوندم
ببينيد براي صالح شدن فرزند خيلي مسايل مهمه كه شما گفتيد ولي همه ي اينها زمينه هست ماهواره و اينها درسته عاملي هست كه مخربه يا مال شبهه ناك ولي امكان داره يه فرز ندي تو يه خونه اي باشه همه ي اينها باشه ولي خدا ازش دستگيري كنه
من به شخصه نقش مادر در تربيت رو چندين برابر پدر ميدونم چون مديريت خونه و إيجاد فضاي گرم و حس همدلي رو دوش مادره و اينها مهمترين زمينه هاي إيجاد شخصيت بچه هاست يه دوستي اشاره كرد تو دوران بارداري وقتي مادر مراعات كنه نقش مهمي رو انجام داده من خيلي جاها ديدم پدر مذهبي نبوده فقط مادر بوده حتي ماهواره و اينها هم داشتن ولي فرزند ان معتقد شدن ولي برعكسش رو خيلي كم ديدم تأثيري كه مادر ميذاره خيلي بيشتر از پدره يه دليلش شايد اين باشه كه فرزند مادر رو بيشتر ميبينه و أوقات بيشتري در كناره مادره!

جمع بندي
پرسش تفصيلي



بسم الله الرحمن الرحیم



سلام علیکم

با عرض ادب و احترام خدمت اساتید بزرگوار و کاربران گرامی در این مجموعه ارزشمند ،اجرکم عندالله


همه ما انسانها در مسیررشد و کمال هستیم و هدف نهایی نیز رسیدن به کمال و قرب الهی است ان شاءالله وهمانطور که میدانیم ازدواج در مسیر رسیده به این هدف والا میتواند خیلی کمک کننده باشد در صورتی که این ازدواج یک ازدواج معنوی با ملاک های ایمانی باشدواگر انسان مومن توفیق آن را بیابد که با هم کفو خود ازدواج کند و هردو هدفشان یکی باشد قطعا پیمودن این مسیر آسان تر و شیرین تر خواهد بود

اما سوال بنده در خصوص کسانی است که با غیر همفکروغیر هم کفو خود ازدواج میکنند!
بنده حقیر مدتی بر روی زندگی حضرت آسیه(س) تحقیق میکردم تا ببینم چگونه یک زن در محیط کفر آمیز و با همسری کافر باز هم میتواند به کمال الهی برسد که به نتایج نسبتا خوب و کاربردی دست پیدا کردم که برای زنان امروزی که مومنند و آرزوی رسیدن به کمال را دارند اما همسرانی مومن ندارند کاربرد دارد


اکنون سوال بنده در مورد تربیت فرزند است!

آنجایی که صحبت از خود زن بود قضیه فرق میکرد زیرا یک خانم وقتی وارد خانه همسر میشود تا حدودی شخصیت و فکرش شکل گرفته است و اگر آرزوی رسیدن به کمال الهی را هم داشته باشد میتواند به کمال الهی برسد ان شاءالله مانند حضرت آسیه (س)

اما درمورد تربیت فرزند قضیه متفاوت است ! زیرا برای تربیت یک فرزند صالح یک نفر دخیل نیست و پدر و مادر هردو در تربیت فرزندان نقش دارند و بایدحتی قبل از ازدواج تربیت فرزند را شروع کرد! یعنی پدرو مادر باید قبل ازدواج از نظر معنوی بر روی خود کار کنند چه رسد به هنگام تشکیل نطفه و دوران بارداری و غیره... که باید خیلی از مسائل رعایت شود، از طرفی ما همیشه شنیده ایم ،دیده ایم و معتقدیم که مادر در تربیت فرزند نقش فوق العاده موثری دارد!


حال سوال این است اگر خانمی همسر مومنی نداشت که اورا در دینش یاری کند چگونه میتواند فرزند صالح تربیت کند؟!


برای مثال چند نمونه را خدمت شما بزرگواران عرض میکنم:

مادر برای داشتن فرزندانی صالح در زمان حمل نباید هرلقمه ای را بخورد یا هر مکانی وارد شود و غیره حال اگر همسرش نسبت به این امور بی اهمیت بود ،یا اگر فرضا اهل ماهواره و موسقی حرام و غیره بود مادر چگونه میتواند مانع اثر اینها برروی جنینش شود؟

فرض که کودک به دنیا امد و شروع به رشد کرد اینجا نیز مادر باید مراقب تربیتش باشد زیرا کودک به صورت عملی تربیت میشود و مسائل را از رفتار و کردار و گفتار پدرو مادر یاد می گیرد،حال پدری که اصلا اهل رعایت امور شرعی و ایمانی نباشد، معتقد به ولایت فقیه نباشدو غیره ، مادر چگونه میتواند مانع تاثیر پذیری کودکش از پدر بشود و اورا صالح و ولایتمدار تربیت کند؟

حتی صورت بهتر را تصور میکنیم که پدر اهل ماهواره نیست اما همه ما خوب میدانیم حتی خیلی از برنامه های تلوزیون هم مناسب کودک نیست! اگر پدر به کودکش اجازه داد تماشا کند مادر چگونه میتواند مانع شود؟

یکی از موارد خیلی مهم این است که کودک توحید رادر خانه یاد میگیرد !! از ولایت پذیری مادر ،پس مادر باید جلوی فرزند کاملا مطیع همسر باشد تا کودک مولا داشتن و اطاعت کردن از مولا را از کودکی یاد بگیرد،حال اگر شوهر از خانمش خواست که مثلا بروند فلان پارک که در آن آهنگ تندی پخش میشد ، یا به فلان مهمانی بروند یا پدر خواست کودکش را (خصوصا پسر) همراه خودش جا هایی ببرد که قطعا اثرات مخربی برای کودک داشت ،یا فلان سی دی های بازی یا فلان خوراکی های مضررا برای کودکش بخرد و چه و چه و چه.... حال مادر چگونه میتواند هم مطیع همسر باشد هم مانع کارهای همسر ؟ مادر چگونه مانع اثرات آن محیطها و وسایل و خوراکی ها و غیره بر روی فرزندش شود و چگونه میتواند کودکش را صالح تربیت کند؟!


و دها مورد مشابه آنچه ذکر شد که بنده نمونه های خیلی خیلی کوچک را آوردم فقط جهت نزدیک به ذهن شدن سوال بنده حقیر برای شما بزرگواران

در کل اگر یک خانم دغدغه اش تربیت فرزندانی صالح باشد آیا دست تنها و بدون همیاری و کمک همسر و حتی مانع بودن همسر ،میتواند فرزندان صالحی تربیت کند یانه ؟اگر میتواند چگونه؟ لطفا راهکارهای عملی بفرمایید که درزندگی برای یک خانم قابل اجرا باشد


فقط یک نکته را بگویم و آن اینکه بنده حقیر این تاپیک را برای مشکل خودم ایجاد ننموده ام! و بنده به لطف الهی هنوز درگیر چنین مشکلی نشده ام ،بنده این تاپیک را برای افرادی ایجاد نمودم که چنین مشکلی در زندگیشان دارند و یا ممکن است در آینده چنین مشکلی برایشان ایجاد شود،بنده دنبال راه حل برای زندگی این خانمها هستم تا به این بزرگواران ارائه دهم ان شاءالله


از همه بزرگوارانی که بنده حقیر را در رسیدن به پاسخ این سوال یاری خواهند رساند بسیار سپاسگزار خواهم بود


ان شاءالله همه ما بتوانیم در مسیر الهی سربلند و ثابت قدم باشیم


التماس دعا

یازهرا(س)




پرسش كوتاه: اگر خانمی همسر مؤمنی نداشت که او را در دینش یاری کند چگونه می تواند فرزند صالح تربیت کند؟!
پاسخ:
با سلام خدمت شما پرسشگر محترم و تشكر از اعتمادتان به اين مركز
پاسخ به اين سؤال را در قالب نكات زير بيان مي كنم:
1- كفويت و همتايي:
در همسرگزيني بايد به همتايي توجه داشت. همتايي و كفويت ابعاد هوشي، ديني، اخلاقي، شخصيتي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، جسمي و... دارد.سنخيت عامل انسجام و پيوند محكم است. دقت و ظرافت در همتايي در روابط مختلف مانند دوستي، همكار و همسر متناسب با خودش بايد در نظر گرفته شود. همتايي دو همسر كه عمري بايد با هم زندگي كنند و اهداف و برنامه هاي زندگي مشتركي دارند خيلي مهم است.
2- همتايي حداقلي و حداكثري:
اگر يك همتايي ديني خودش را براي ازدواج نيافت بايد بداند كه هر چه در كفويت هاي ديگر هم اختلاف باشد احتمال فروپاشيدن زندگي و مشاجرات و طلاق و در نتيجه اختلال در تربيت فرزندان افزايش مي يابد. اگر همتايي ديني نبود حداقل همتاي نسبي در صفات شخصيتي و اخلاقي و فكري بايد باشد تا سازگاري حداقلي در زندگي همسران به وجود آيد. در روايات توصيه شده ايم كه در گزينش همسر به اخلاق و دين او اهميت بدهيم. يك فردي كه ديندار نيست ولي صفات اخلاقي خوبي دارد به دينداري نزديك تر است.
3- تناسب نسبي منطقي و فكري:
تناسب فكري و منطقي يعني اين كه هم زبان هم را بفهمند و هم هر دو اهل منطق و مشورت باشند. تناسب فكري در ازدواج مهم است. اگر فردي با كسي ازدواج كند كه تناسب ديني و اخلاقي و فكري ندارند مسلما مشاجرات و اختلافات بين آنها زياد خواهد بود وقتي خود آرامش نداشته باشند چگونه مي توانند منبع آرامش براي فرزندان باشند. بنابراين دو نفر كه همتايي نسبي منطقي و فكري نداشته باشند نبايد با هم ازدواج دائم كنند و اگر ازدواج كردند نبايد فرزنددار شوند.
4- تربيت فرزند:
زن و شوهري كه اشتراكات فكري و اخلاقي و شخصيتي دارند. بايد قبل از ازدواج به اين نتيجه برسند كه اختلاف در سبك تربيت(غيرديني و ديني) آنها مي تواند مشكل ساز براي خودشان و فرزندشان باشد. اين دو بايد قدرت مدارا و سازگاري خود را افزايش دهند. نيز بدانند كه تعارض در سبك تربيتي سبب اضطراب كودك مي شود چون او به پدر و مادر ( هر دو گرايش ) دارد و ترديد در اين كه كدام درست مي گويند و عمل مي كنند مي تواند او را سرگردان و مضطرب كند. بنابراين قبل از بارداري بايد براي رسيدن به تفاهم و همتايي دنيي و دفع شبهات تلاش كنند. و بعد از تولد فرزند زن عملا وارد بحث با شوهرش نشود و تربيت پنهان و نامريي داشته باشد ( بسيار سخت است و بايد با ظرافت هاي روان شناختي و با مشورت هاي مستمر با كارشناس ديني باشد)
اگر ازدواج كردند لازم نيست كه مادر پيوسته به فرزند بگويد كه پدرت اشتباه فكر مي كند. بلكه او بايد در عمل ديني فوق العاده دقت كند كه مبادا دين براي فرزند خشك نمايش دهد. صفات اخلاق اسلامي خود مانند انصاف و بخشش و مدارا را در عمل پياده كند و دقت كند كه فرزند بيشتر رنگ تربيت مادر را مي گيرد و مادر نسبت به پدر فرصت زيادي دارد كه با بازي و قصه گويي و گزينش مهد خوب فرزندش را ديني بار بياورد.

تذكر:
-
دقت كنيد توافق و تفاهم 75 درصد در يك زندگي مشترك خوب است.
- برخي افراد ديندار نيستند و زمينه هاي دينداري را دارند مثلا اخلاقي هستند و خانواده اصيل و دوستان خوب. زماني كه همتاي ديني نبود اين افراد مقدم هستند و چه بسا در مسير زندگي زن بتواند با لطايف الحيل او را به باورها و رفتارها و عواطف ديني با مشورت با كارشناس ديني سوق دهد.
- وقتي فردي همتاي ديني نيست زود رد نكنيد و زود هم قبول نكنيد تحقيق جدي كنيد تا كشف شود او تناسب
نسبي فكري و اخلاقي و شخصيتي و...دارد يانه.
اگر مردي ديندار نباشد ولي با دين مشكلي نداشته باشد و زندگي ديني را خوب بداند زندگي او با او بسيار راحت است او حتي ممكن است فرزندش را تشويق كند كه حق با مادرت است و منش او درست است ولي اگر فردي مسلماني به دليل شبهات يا عامدا يا بيماري رواني افكار ضد ديني داشته باشد براي اصل ازدواج هم توصيه نمي شود. مگر اين كه اين خانم ناچار باشد براي اداره زندگي، آرامش رواني،حفظ امنيت، مديريت اقتصادي خود با لحاظ مسائل شرعي (اذن پدر - اذن مرجع تقليدش) ازدواج موقت كند.

سايت انجمن گفتگوي ديني، بخش مشاوره، كارشناس: حامي، تاريخ: 1395/1/18


موضوع قفل شده است