جمع بندی معنی دو کلمه از یک حدیث: « ألا إني أوتيتُ هذا الكتاب، ومثلَهُ #معهُ ....»

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معنی دو کلمه از یک حدیث: « ألا إني أوتيتُ هذا الكتاب، ومثلَهُ #معهُ ....»

بنص آیات قران ، وظیفه تبیین آیات وتفصیل احکام بعهده رسول خداست وایشان هم سنت را از طریق #عترت برای تبیین آیات ورفع اختلاف امت تا قیامت به بشریت معرفی نمودند و احادیث صحیحی هم در این زمینه آمده حال سوال من از یک کلمه است :

وهمه مسلمین اتفاق داشتند ودارند که سنت یا همان احادیث صحیح مثل قران هستند و ثقلین با هم موجب سعادتند :

17742 - قَالَ أَبُو يُوسُفَ: حَدَّثَنَا الثِّقَةُ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ: «إِنِّي لَا أُحَرِّمُ إِلَّا مَا حَرَّمَ الْقُرْآنُ، وَلَا أُحِلُّ إِلَّا مَا أَحَلَّ الْقُرْآنُ، وَاللَّهِ لَا تُمْسِكُونَ عَلَيَّ بِشَيْءٍ»

17743 - قَالَ أَبُو يُوسُفَ: فَاجْعَلِ الْقُرْآنَ وَالسُّنَّةَ الْمَعْرُوفَةَ إِمَامًا وَقَائِدًا، وَأَتْبِعْ ذَلِكَ، وَقِسْ بِهِ مَا يَرِدُ عَلَيْكَ
(احمد وترمذی) المقدام بن معد يكرب - رضي الله عنه - قال : قال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - : «ألا هلْ عَسَى رجلٌ يَبْلُغُهُ الحديثُ عنِّي ، هو مُتَّكئُ على أرِيكَتِهِ ، فيقول : بيننا وبينكم كتابُ الله ، فما وجدنا فيه حلالاً استحللْناهُ ، وما وَجَدْنا فيه حرامًا حرَّمْنَاهُ ، وإن ما حرَّم رسولُ الله كما حَرَّمَ اللهُ» هذه رواية الترمذي. ورواية أبي داود : قال : قال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - : «ألا إني أوتيتُ هذا الكتاب ، ومثلَهُ #معهُ ، ألا يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعان على أريكته ، يقولُ : عليكم بِهذَا القُرآن ، فيما وَجدْتُم فيه من حلالٍ فأحِلُّوهُ ، وما وجدْتُم فيه من حرام فَحَرِّموهُ ، ألا لا يَحِلُّ لكُم الحِمارُ الأهليّ ، ولا كلُّ ذي نَاب مِنَ السِّبَاعِ ، ولا لُقْطَةُ مُعاهدٍ ، إلا أنْ يَستَغْنِيَ عنها صَاحِبُها ، ومن نَزَلَ بقَومٍ ، فعليهم أن يُقْرُوهُ ، فإن لم يُقْرُوهُ ؛ فله أن يُعْقِبَهُمْ بمثل قِرَاهُ».
یعنی هرکس گفت فقط قرآن کافیست ، بزنید تو دهانش !

سوال من اینست که معنی #دقیق دو کلمه : ومثله معه : چیست و در کجاست ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

حدیث اریکه از احادیث صحیحی است که در مجامع روایی اهل سنت نقل گردیده است. محتوای روایت چنین است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خبر از آینده ی ای نزدیک داده که شخصی بر اریکه ی قدرت تکیه خواهد زد وبا شعار«حسبنا کتاب الله»، به سنت نبوی صلی الله علیه وآله بی اعتنائی می ورزد.
اهل سنت در توجیه روایات سخنان غریبی را زده اند که با روح کلی روایات سازگاری نداشته؛ اما دقت در مجموع روایات بیانگر آن است که این انطباق جز با خلیفه ی اول و دوم سازگاری نداشته، که ما در بررسی روایات بدان می پردازیم:

روایات سنن ابی داود و سنن ترمذی و ابن ماجه و مسند احمد

1) عرباض بن ساريه سلمى نقل مى‏كند كه ما صحابه همراه پيامبر در خيبر فرود آمديم. قلعه‏ها فتح شدند. فرمانده ی يهودى خيبر كه مردى زمخت و خشن و تندخو بود، نزد پيامبر آمده با تندى گفت: اى محمّد! آيا براى شما رواست كه حيوان‏هاى ما را بكشيد و ميوه‏هاى درختان ما را بخوريد، و زنان ما را بزنید؟ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به خشم آمده به عبد الرّحمن بن عوف فرمود: «بر اسبت بنشين، و فرياد برآور كه بهشت جز براى فرد مؤمن سزاوار نيست؛ همه براى نماز جمع شويد».[1]

به دنبال اين ندا، مردم مسلمان جمع شدند. پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله نماز خواند و به منبر رفت و خطبه ‏اى ايراد نموده و فرمودند: «آيا كسى از شما، در حالى كه بر جايگاه خويش تكيه زده، فكر مى‏ كند كه خداوند چيزى را بر شما حرام نكرده مگر آنكه در قرآن گفته باشد؟ او گمان مى‏ كند حرام همان است كه در قرآن موجود مى‏ باشد، و خارج از آن حرامى نيست؟ آگاه باشيد كه به خدا سوگند من شما را وعظ كرده ‏ام، امر و نهى نموده ‏ام. آنچه من گفتم در وجوب يا در حرمت، مانند آنهاست كه در قرآن مى ‏باشد. خداوند بر شما روا نمى‏ دارد كه بى‏ اجازه به خانه‏ هاى اهل كتاب وارد شويد ...». [2]

2) در روایت دیگری از مقدام بن معدی کرب آمده است:

«...عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ مَعْدِيكَرِبَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- أَنَّهُ قَالَ « أَلاَ إِنِّى أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ أَلاَ يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَانُ عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلاَلٍ فَأَحِلُّوهُ وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ ...»؛[3]

آگاه باشيد كه خداوند براى من، قرآن، كتاب خود و به همراه آن حقايق فراوان ديگرى مانند آن را، فرستاده است. آگاه باشيد، به زودى شخصى كه شكمش سير است، در حالى كه به تكيه‏ گاه خويش تكيه كرده (از سر پرى شكم) مى‏ گويد: بر شما باد به قرآن، هر چه در آن حلال بيابيد، حلال بداريد، و هر چه در آن حرام يافتيد، حرام بداريد.

این روایت به نقل مسند احمد چنین است:

«...حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ الْمِقْدَامَ بْنَ مَعْدِي كَرِبَ يَقُولُ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ خَيْبَرَ أَشْيَاءَ ثُمَّ قَالَ يُوشِكُ أَحَدُكُمْ أَنْ يُكَذِّبَنِي وَهُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى أَرِيكَتِهِ يُحَدَّثُ بِحَدِيثِي فَيَقُولُ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ كِتَابُ اللَّهِ فَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ أَلَا وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِثْلُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ»؛[4]

نزديك است كه يكى از شما- صحابيان من- مرا تكذيب كند! حديث مرا برايش نقل كنند، و او در حالى كه تكيه بر جايگاه خويش كرده بگويد: بين ما و شما، قرآن، كتاب خدا هست، هر چه در آن حرام باشد، حرام مى‏ داريم، و هر چه حلال باشد، حلالش خواهيم دانست! (نه، اين سخن درست نيست) بدانيد آنچه پيامبر حرام كرده است مانند آن است كه خدا حرام كرده باشد.

همچنین این روایت به نقل ابن ماجه از مقدام بن معدی کرب اینچنین است:

«عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ معْدِ يكَرِبَ الْكِنْدِيِّ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " يُوشِكُ الرَّجُلُ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ، يُحَدَّثُ بِحَدِيثٍ مِنْ حَدِيثِي، فَيَقُولُ: بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ، وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ، أَلَّا وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِثْلُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ »؛[5]

نزديك است كه مَردي بر بالشگاه خود تكيه زند و حديثى از احاديث مرا براى او بخوانند و بگويد: در ميان ما و ميان شما كتاب الله عزّ و جلّ است، آنچه را كه در آن حلال بيابيم حلال مى‏ شمريم، و آنچه را كه در آن حرام بيابيم حرام مى‏ شمريم. آگاه باشيد! آنچه را كه رسول خدا حرام كرده است همانند آن است كه خدا حرام كرده است.

3) ودر روایت دیگری از ابورافع می خوانیم:

«...عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « لاَ أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يَأْتِيهِ الأَمْرُ مِنْ أَمْرِى مِمَّا أَمَرْتُ بِهِ أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ فَيَقُولُ لاَ نَدْرِى مَا وَجَدْنَا فِى كِتَابِ اللَّهِ اتَّبَعْنَاهُ »؛[6]

نكند فردى در ميان شما باشد، در حالى كه بر جايگاه خويش تكيه زده چيزى از اوامر يانواهى مرا برايش بياورند، و آن وقت او بگويد: نه، من اين را نمى‏دانم (و قبول ندارم)، من دستور و حكمى را كه در قرآن كريم بيابم، عمل مى‏كنم.(یا بنابرنسخه ای دیگر: من این را در کتاب خدا نمی بینم).

4) ودر روایتی از ابوهریره در مسند احمد می خوانیم:

« عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " لَا أَعْرِفَنَّ أَحَدًا مِنْكُمْ أَتَاهُ عَنِّي حَدِيثٌ، وَهُوَ مُتَّكِئٌ فِي أَرِيكَتِهِ، فَيَقُولُ: اتْلُوا عَلَيَّ بِهِ قُرْآنًا، ...»؛[7]نباشد بشنوم كسى از شما حديثى از من برايش روايت كنند، و او در حالى كه به تكيه‏گاه خويش تكيه كرده، بگويد: قرآن برايم بخوان. از قرآن بياور!

ادامه دارد


[/HR] [1] . از نظر قوانين اسلامى نماز جماعت با پيامبر مستحبّ مؤكّد است، و نماز جمعه واجب. امّا وقتى نداى «الصّلاة جامعة» (همه براى نماز جماعت جمع شويد) برمى‏خاست، نماز جماعت نيز واجب مى‏شد، و مردم مى‏بايست گرد هم آمده نماز جماعت را با پيامبر اكرم به جاى آورند.

[2] . سنن ابی داود، باب فِى تَعْشِيرِ أَهْلِ الذِّمَّةِ إِذَا اخْتَلَفُوا بِالتِّجَارَاتِ، ح3050، المكتبة العصرية، صيدا – بيروت:«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى حَدَّثَنَا أَشْعَثُ بْنُ شُعْبَةَ حَدَّثَنَا أَرْطَاةُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ سَمِعْتُ حَكِيمَ بْنَ عُمَيْرٍ أَبَا الأَحْوَصِ يُحَدِّثُ عَنِ الْعِرْبَاضِ بْنِ سَارِيَةَ السُّلَمِىِّ قَالَ نَزَلْنَا مَعَ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- خَيْبَرَ وَمَعَهُ مَنْ مَعَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَكَانَ صَاحِبُ خَيْبَرَ رَجُلاً مَارِدًا مُنْكَرًا فَأَقْبَلَ إِلَى النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ أَلَكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا حُمُرَنَا وَتَأْكُلُوا ثَمَرَنَا وَتَضْرِبُوا نِسَاءَنَا فَغَضِبَ يَعْنِى النَّبِىَّ -صلى الله عليه وسلم- وَقَالَ « يَا ابْنَ عَوْفٍ ارْكَبْ فَرَسَكَ ثُمَّ نَادِ أَلاَ إِنَّ الْجَنَّةَ لاَ تَحِلُّ إِلاَّ لِمُؤْمِنٍ وَأَنِ اجْتَمِعُوا لِلصَّلاَةِ ». قَالَ فَاجْتَمَعُوا ثُمَّ صَلَّى بِهِمُ النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- ثُمَّ قَامَ فَقَالَ « أَيَحْسَبُ أَحَدُكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ قَدْ يَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُحَرِّمْ شَيْئًا إِلاَّ مَا فِى هَذَا الْقُرْآنِ أَلاَ وَإِنِّى وَاللَّهِ قَدْ وَعَظْتُ وَأَمَرْتُ وَنَهَيْتُ عَنْ أَشْيَاءَ إِنَّهَا لَمِثْلُ الْقُرْآنِ أَوْ أَكْثَرُ وَأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يُحِلَّ لَكُمْ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتَ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ بِإِذْنٍ وَلاَ ضَرْبَ نِسَائِهِمْ وَلاَ أَكْلَ ثِمَارِهِمْ إِذَا أَعْطَوْكُمُ الَّذِى عَلَيْهِمْ».

[3] . سنن ابی داود، ح4604، ، المكتبة العصرية، صيدا – بيروت.

[4] . مسند احمد، ح17194 .

[5] . سنن ابن ماجه،‌ ح12، دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي.

[6] . سنن ابی داود، باب فِى تَعْشِيرِ أَهْلِ الذِّمَّةِ إِذَا اخْتَلَفُوا بِالتِّجَارَاتِ، ح4607، دار الكتاب العربي ـ بيروت؛ سنن الترمذی، باب 10 ما نهي عنه أن يقال عند حديث النبي صلى الله عليه و سلم، ح2663.

[7] .مسند احمد،‌ح:8801.

خیر البریه;592303 نوشت:

سوال من اینست که معنی #دقیق دو کلمه : ومثله معه : چیست و در کجاست ؟

با سلام و عرض ادب

بیان مراد از مثله معه:

وحی بر پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله بردو نوع بوده است؛ در يك نوع آن، هم لفظ و هم معنى از خداوند است، که این وحی محتوای قرآن كريم است. در اين جنبه، ساير كتب آسمانى با قرآن شريک بوده، با اين تفاوت كه قرآن کریم به شکل اعجاز بوده و از دسترس تحریف بدور است؛ بخلاف کتب آسمانی گذشته که چنین ویژگی ای را نداشته اند.

در نوع دوم از وحى، فقط معنى آن از سوی خداوند متعال می باشد، ولى لفظ آن از شخص پيامبر صلی الله علیه وآله مى‏ باشد. در اين قسم، تمام مفهوم و معنا به طريق وحى، بر حضرت نبوى صلی الله علیه وآله نزول مى‏ يابد، اما بیان آن در قالب الفاظ از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه واله صورت پذیرفته كه عنوان حديث و روايت را دارند و بُعد تبیین قرآن نیز از این نوع می باشد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون»؛[1]و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند.

در روایت مورد بحث پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏ فرمايند كه خداوند به من عنايت كرده و قرآن را فرو فرستاده است، و نيز به مانند قرآن و به اندازه آن وحى غير قرآنى دارم. آنگاه اضافه مى‏فرمايند: «أ لا يوشك رجل شبعان متكى على أريكته يقول: عليكم بهذا القرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلّوه و ما وجدتم فيه من حرام فحرّموه» ؛آگاه باشيد، به زودى شخصى كه شكمش سير است، در حالى كه به تكيه‏گاه خويش تكيه كرده (از سر پرى شكم) مى‏گويد: بر شما باد به قرآن، هر چه در آن حلال بيابيد، حلال بداريد، و هر چه در آن حرام يافتيد، حرام بداريد».

که ما معتقدیم خلیفه اول و دوم بارزترین مصداق این روایت می باشند.

ابن اثیر صاحب کتاب جامع الاصول، در ذیل این حدیث دو احتمال برای این روایت ذکر نموده : 1) وحی باطنی؛ 2) اذن در تبیین قرآن؛[2] که البته جمع میان این دو اقرب به صواب می باشد.

بنابراین مکتب خلفا با این بعد وحیانی به مخالفت برخواستند؛ همچنان که آشکارترین موضع گیری آن در جریان وصیت پایانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله صورت پذیرفت.

برای اطلاع بیشتر به این کتب مراجعه فرمائید:

1)‌تدوین السنة الشریفة، السید محمد رضا الحسینی الجلالی؛

2)‌منع تدوین الحدیث، السید علی الشهرستانی؛

3) نقش ائمه در احیاء دین، علامه سید مرتضی عسکری، مجلد اول؛

موفق باشید.


[/HR] [1] .النحل/44.

[2] . جامع الاصول،ج1،ص281، روایت 68:«أُوتيتُ : قال الخطابي في شرح هذا الحديث: قوله -صلى الله عليه وسلم- : «أوتيتُ هذا الكتاب ومثلَه» يحتمل وجهين من التأويل: أحدهما : أن معناه: أنه أُوتي من الوحي الباطن غير المتلوِّ مثل ما أعطى من الظاهر المتلو أنه أوتي الكتاب وحيًا ، وأوتي من البيان مثله ، أي: أذن له أن يبين ما في الكتاب ، فيعم ويخص ، ويزيد عليه ، ويشرع ما ليس في الكتاب ، فيكون في وجوب العمل به ، ولزوم قبوله كالظاهر المتلو من القرآن .

صدرا;595846 نوشت:
که ما معتقدیم خلیفه اول و دوم بارزترین مصداق این روایت می باشند.

سلام علیکم

با تشکر از حضرت استاد

استاد معظم در اینکه خلیفه اول و دوم مصداق حدیث اریکه هستند شکی نیست اما استاد خیرالبریه فرمودند که مصداق مثله معه کیست، که حقیر با توجه به تحقیقاتی کرده ام انها نیز خود اهل بیت هستند زیرا بعد از پیغمبر مسئولیت تبیین را دارند

انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و علی بن أبی طالب

مثله معه باید کسانی باشند که در طول قران باشند که انها افرادی به جز اهل بیت نیستند لذا خلفا یکی از این دو ثقل را از بین بردند که همانا اهل بیت هستند

با سلام

چون قران معجزه جاوید است وتا قیامت باید پاسخگوی نیازهای بشری باشد ، مثله معه ، با ختم نبوت این مثل و همراه قران به ثقل ثانی منتقل شد و استخراج احکام وتشخیص متشابهات ومنسوخات بعهده عترت است .

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن إبراهيم بن عمر اليماني، عن سليم بن قيس الهلالي، عن أمير المؤمنين صلوات الله عليه قال: إن الله تبارك وتعالى طهرنا وعصمنا وجعلنا شهداء على خلقه، وحجته في أرضه، و جعلنا مع القرآن وجعل القران معنا، لا نفارقه ولا يفارقنا.

عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر ابن سويد وفضالة بن أيوب، عن موسى بن بكر، عن الفضيل قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن قول الله عزوجل: " ولكل قوم هاد" فقال: كل إمام هاد للقرن الذي هو فيهم.

الحسين بن محمد الاشعري، عن معلى بن محمد، عن محمد بن جمهور، عن محمد ابن إسماعيل، عن سعدان، عن أبي بصير قال: قلت لابي عبدالله عليه السلام: " إنما أنت منذر ولكل قوم هاد "؟ فقال: رسول الله صلى الله عليه وآله المنذر وعلي الهادي، يا أبا محمد هل من هاد اليوم؟ قلت: بلى جعلت فداك ما زال منكم هاد بعد هاد حتى دفعت إليك، فقال: رحمك الله يا أبا محمد لو كانت إذا نزلت آية على رجل ثم مات ذلك الرجل، ماتت الآية، مات الكتاب ولكنه حي يجري فيمن بقي كما جرى فيمن مضى.کافی

خیر البریه;596435 نوشت:
، و جعلنا مع القرآن وجعل القران معنا، لا نفارقه ولا يفارقنا.

حدیث صریح و صحیح هم که در طول این روایت هست همان روایت معروف علی مع القران و القران مع علی هست و این نیز ادله دیگری برای تعیین مصداق مثله معه هست

موضوع قفل شده است