جمع بندی سوالی در مورد کامل بودن قرآن برای تمام دوران و فصاحت و بلاغت قرآن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی در مورد کامل بودن قرآن برای تمام دوران و فصاحت و بلاغت قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم...سلام....بارها شنیدیم که قران برای تمام زمان ها کفایت می کنه.....و کامله و بشر نیازی به کتاب دیگه ای نداره....وواقعا بقدری قران بزرگه و با ارزشه و بهترین مسیر هدایت و سعادت انسان رو در دو دنیا نشون داده که بنظر من چیزی ماورای لطف خداست...و کمتر کسی متوجهش میشه...اما سوالم راجع به برای تمام دوران بودن قرانه....می دانیم قبل قران خدا چندین کتب اسمانی دیگه نازل کرده پس قران مختص گذشته نیست بلکه گذشته را نیز مثل حال و اینده برای مخاطبینش در حال و اینده در بر داره....می گم مختص گذشته نیست چون اگه بود خدا قران رو از اول نازل می کرد نه اینکه مثلا تورات انجیل بیان و قران تکمیلشون کنه ....یعنی حتی کتب الهی نیز تکامل پیدا می کنن با توجه به تکامل انسان....دقیقا مثل مثال فرد دبستانی است که کتاب اول ابتدایی مختص اوست و بزرگ تر شد در مقطع بالاتر کتب بالاتر نیاز اوست.....قطعا نمیشه بگیم کتاب دبستان برای تمام مقاطع کافیست و نمیشه بگیم کتاب دانشگاه برای تمام مقاطع کافیست......خدا به اندازه عقل بشر کتب نازل کرده.....و حتی به اندازه قدرت بشر امتحانش می کنه.....خب حالا برم سر اصل مطلب....این سوالی کاملا شخصی از منه که در اثر خوندن قران کریم در ذهنم نقش بست....از نظر من قران مهم ترین بخشش معنا و مفاهیم عظیم اونه که واقعا اگه فردی عمل کنه بهش دو دنیا در سعادت خواهد بود...یعنی واقعا کافیه و حتی عمل کنیم بیش از کافیه برای انسان....اما از نظر برخی عباراتش از برخی ایاتش کمی ایمانم و نظرم نسبت بهش تغییر کرده....که خدمتتون می گم....همیشه از نوع گویش و فصاحت و بلاغت قران در شگفت بودم و بسیار لذت می بردم از اهنگ و ریتم و شیوایی کلامش که واقعا مشخصه خیلی از گفتار بشر بالاتره.....اما معدود سخنانش البته خیلی خیلی کم ...چنین نیست برای درک فهم من....یکیش این ایه....برای مثال خدا فرموده به حضرت نوح ع 1000 سال 50 سال کم نبوت بخشیدیم...اگه اشتباه نکرده باشم هم چین جمله ای بود......خب این چه نوع فصاحت و بلاغتیه این چه نوع گویشیه چه نوع لحنیه که به کار رفته نه به تمام عظمت های سراسر کتاب نه به این مورد معدود که بیش از حد پایینه.....گویا در اون زمان مختص او زمان بوده این جور جملات....واقعا برای نسل امروزی کسی به 950 سال نمیگه 1000 50 تاش کم.....و واقعا مشخصه 950 بسیار زیبا تر و تکامل یافته تر و فصیح و بلیغ تر از 1000 50 تاش کمه......هرچند در دریای عظمت کل قران این قطره ی شبهه ناک من گم هست اما بهتره که ناخالصی های ایمان حتی اندک ذره ای باشه رو پاک کنم....و هرگونه شبهه ای رو از خودم برطرف کنم.....و برم سر اصل سوال که من هیچ شکی ندارم قران برای بشر امروزی هم کافیو بیش از کافیه برای سعادتش اما می دونم و مطمئنم اکثر مردم دنیا بشدت و بشدت و بشدت غافل اند از این منبع شگفتی و منبع نور هدایت....درسته مشکل از مردمه اما ادم یه جوری میشه نا خود اگاه دوست داره یه منجی یه قیامتی یه چیزی خارق العاده جدید برا اخر الزمان بیاد.....ادم احساس می کنه مثل زمان حضرت نوح گناهان مردم به حد یر قابل تحمل رسیده...یه جوری شدم حس می کنم خدا ما رو بسبب گناهان رها کرده....هرروز ارزو می کنم ای کاش حضرت محمد صلوات الله علیه و حضرت علی در بین ما بودن

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

سؤال:
آیا جمله «ما به حضرت نوح 1000 سال، 50 سال کم، نبوت بخشیدیم» با فصاحت و بلاغت سازگاری دارد؟

پاسخ:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ»؛ و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد؛ اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند. (1)
بله، ممکن بود خداوند بفرماید 950 سال؛ ولی این که بفرماید هزار سال الا پنجاه سال، براى اشاره به عظمت و طول اين زمان است؛ زيرا عدد «هزار» آن هم به صورت «هزار سال» براى مدت تبليغ، عدد بسيار بزرگى محسوب مى‏‌شود. (2)
از این رو، این تعبیر به منظور زياد جلوه دادن مدت دعوت او است. (3)
به بیان دیگر، از آن جا که اشاره به ماجرای نوح (علیه السلام) برای تسلی دادن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و افزایش تحمل آن حضرت بر مشکلات و سختی‌های تبلیغ دین اسلام است، می‌خواسته بزرگی و زیاد بودن مدت زمان تبلیغ نوح را گوشزد کند، از این رو، تعبیر به هزار سال منهای پنجاه سال، برای رساندن این غرض، گویاتر و بلیغ‌تر است از این که بگوید نهصد و پنجاه سال. (4)
نکته دیگر این که خداوند می‌خواسته مدت زمان تبلیغ حضرت نوح (علیه السلام) را به طور دقیق بیان فرماید. از این رو، فرمود هزار سال الا پنجاه سال؛ یعنی دقیقا 950 سال. ولی اگر از ابتدا می‌فرمود نهصد و پنجاه سال، ممکن بود خواننده گمان کند این بیان مقدار تقریبی است نه تحقیقی. از این رو، این بیان فصیح‌تر است برای رساندن مراد الهی بر بیان دقیق مدت تبلیغ نوح. (5)
بنابراین: چون قصد گوینده، توجه مخاطب بر روی مدت بسیار زیاد تبلیغ حضرت نوح بوده، و نیز برای این که مدت دقیق آن را بیان فرماید، این گونه تعبیر آورده شده است. در حالی که با تعبیر نهصد و پنجاه سال، چه بسا این غرض، به نحو کامل حاصل نمی‌شد.

منابع:
1. عنکبوت: 29/ 14.
2. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏16، ص 230.
3. موسوی همدانی سید محمد باقر، ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏16، ص 170.
4. ر.ک: شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسير اثنا عشري، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏10، ص 212.
5. اشکوری، محمد بن علی، تفسير شريف لاهيجي، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 510؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏23، ص 35.

موضوع قفل شده است