جمع بندی خصوصیات ظاهری پیامبر(ص) و ائمه (ع)

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خصوصیات ظاهری پیامبر(ص) و ائمه (ع)

با عرض سلام و خسته نباشید .

درباره خصوصیات ظاهری(خصوصیات بدنی اعم از قد و هیکل و... که در تاریخ آمده) پیامبر(ص) و ائمه(ع) به طور مختصر و کلی و با ذکر منبع اطلاعاتی میخواستم .

ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

باسلام
پيامبر خدا(ص) سيما و چهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مباركشان چنان ماه شب چهارده درخشان ورنگ چهره شريفش سپيدمايل به سرخي بود، درتعابيري هم داردكه: «چهره اش سپيد،اما نمكين بود.»

چهره مباركش گردبود ؛ برلب پائين وگونه راست حضرت خالي سياهی نقش بسته بود . طبق روايات حضرت بانمك تر از حضرت يوسف (ع)بود.

پيشاني حضرت(ص) درخشان بود که توجه ديگران را جلب مي کرد ،درروايات آن را چنين توصيف كرده است:« پيشاني اش بلند ، وكمي به جلو متمايل بود چون چراغي درخشان توجّه همگان را جلب مي نمود.

موهاي پيامبر: درمورد موها ی سر مبارک حضرت مي فر مايد که: موي سرحضرت(ص) نه حالت دار بود ونه لخت وافتاده ، موهايش تا نرمه گوش مي رسيد )،چون شانه مي شد، بسان دانه هاي شن(ازهم جدا)بود ؛ اُم هاني مي گويد: «ديدم پيامبر(ص) موهاي خودرا به صورت چهار گيسو بافته بود

براساس روايات محاسن مباركش پر پشت وپرمو بود.شاربش بلند نبود ولي پرپشت بود.تعداد موي سفيد در سر مبارك ومحاسن شريف آن حضرت نمودارگرديده بودكه به علت خضاب،سبزه به نظر مي آمد ؛ انس بن مالك مي گويد:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موي سفيد وجود داشت .

ابروان پيامبر(ص): ابروان آن حضرت(ص) که مانند سايراندامهای مبارکش زيبای خاصي به حضرت بخشيده بود. در روايت چنين آمده است که، ابرواني پيامبر(ص) به هم پيوسته،باريك وكشيده بودند.

مژّگان پيامبر(ص): مژگان بلند وانبوه يکي از جلوهای زيبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا مي کند؛طبق روايت: پيامبراعظم(ص)دارايي مُژّه هاي بلند وانبوهي بود.

چشمان پيامبر(ص): پيامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسياه بود ؛حدقه چشمانش نيز سياه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داري)قر مزي كمي در سفيدي چشمانش، ديده مي شد

گونه هاي پيامبر (ص): رسول خدا(ص)دارايي گونه هاي بر جسته بود ؛گونه هاي آن حضرت نه كم گوشت ونه پر گوشت، بلكه معمولي بودند

بيني پيامبر(ص): پيامبر خدا(ص)دارايي بيني متناسب وزيبای بود که درروايتي آمده است: بيني رسول خدا(ص)باريك وكشيده بود ؛ سوراخ بيني شان تنگ نبودند

دهان پيامبر(ص): دهن مبارک پيا مبر مانند ساير اندام وسيما ی حضرت ،از زيبای خاصي برخوردار بود بگونه ای که مي فرمايد :خاتم پيامبران حضرت محمد(ص)داراي دهاني فراخ امّا متناسب بود ند

چانه پيامبر(ص): چانه پيامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روايت پيامبرخدا(ص)داراي چانه اي كوتاه و متناسب بودند

دندان هاي پيامبر(ص): دندان هاي پيامبر (ص)از هم جداوسفيد بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان هاي مبارك شان چون دانه هاي تگرگ جلوه کرده و نمودار مي شد وخيلي زود سپيدي دندانهايشان مانند برقي در زير لبانش پنهان مي شد .

گردن پيامبر(ص): پيامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«كأنَ عُنُقهُ جيدُ دُميه في صفاء الفضَّة » گردن آن حضرت در زيبايي چون نقره سفيد بود؛ «كأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاينسبُ الي الطول و لا الي القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زيبا تر بودو نه خيلي بلند بود و نه خيلي كوتاه.

اندام پيامبر(ص): براساس روايات ، پيامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شكم آن حضرت با سينه اش مساوي بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محكم بود ،نه دراز قد بود ونه كوتاه ، ازنظر اندام انساني معتدل بود، در اواخر عمر اندكي چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محكم و قوي بود كه براساس روايات گويي پيري در او اثر نكرده است

شانه پيامبر(ص): شا نه پيامبر خدا (ص) که نماينگرتواناي وقدرت جسمي حضرت بود، طبق احاديث چنين تبين شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه هاي پهني داشت
سينه پيامبر(ص): سينه سترگ ومبارک ايشان براساس روايات بدين گونه شرح داده شده است که: رسول خدا (ص) داراي سينه پهني بود ، شكم و سينه شان مو نداشت ؛از وسط سينه تا ناف خط باريكي از مو وجود داشت

دستان مبارك پيامبر (ص): كف دست مباركش فراخ و همچون كف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنين کلفت ومحکم بود؛ مچهاي دستانشان پهن و ساعد هاي كشيده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامي به چيزي اشاره مي كرد با دست اشاره مي كرد نه با چشم و ابرو

پاهاي پيامبر(ص): پاهای پيامبر(ص) استخوان هاي قلمي داشت وپايش كشيده بود ، ساق هاي پاي شريفش در حد واندازه وكم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حركت كاملاً در اختيارش بود

شمایل حضرت علی علیه السلام
علي داراي شکمي نيکو و کامل وسينه اي بسيار فراخ بود ، ساعد دستش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکيل بود و ساق پايش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکيل بود و قد مبارکش از فرد ميان قامت مقداري بلند قد تر بود و کتفهايي قوي و عضلاني داشت و محاسني پرپشت و بلند داشت

حمد بن حبيب بغدادي صاحب کتاب « المحبر الکبير» علي عليه السلام را اين گونه توصيف مي کند : علي چهره اي گندمگون و صورتي زيبا داشت و از استخوان بندي درشتي برخوردار بود و ساير اندام او متناسب و موزون ( خوش اندام ) بود .

عز الدين الرسعني در مورد حضرت مي گويد

او فردي چهار شانه ( نه بلند قد و نه کوتاه قد ( ميان قامت) بود ، چشماني مشکي و درشت داشت ، صورتش مانند ماه شب چهارده زيبا بود ، از اندامي نيکو برخوردار بود ، داراي شکمي نيکو و کامل وسينه اي بسيار فراخ بود ، انگشتان درشتي داشت گردنى نرم و نازک داشت که مانند جامي نقره اي بود ، جلوي سرش کم مو و محاسنش پر پشت بود ، استخوانهاي سر شانه هايش مانند استخوان سر شانه شير (غران) و آماده شکار بود ، دستانش آنقدر عضلاني بود که بازوان و ساعد دستش از هم تشخيص داده نمي شد و عضلات بازو و ساعدش در هم پيچيده بود ، ، با هر کس دست و پنجه نرم مى کرد او را به خاک مى افکند ، ساعد و دستانى درشت داشت هنگام رفتن به ميدان جنگ مى دويد ، دلى استوار و نيرومند داشت دلير بود و در برابر حريفان پيروز .


از انس بن مالک سوال شد حسن بن علی(علیهما السلام) چه شمایلی داشت؟

او گفت کسي از مردمان شبيه‏تر از حسن بن علي (ع) به پيامبر نبود. داراي رخساره‏اي سفيده آميخته به اندکي سرخي، «گلگون چهره» داراي چشماني سياه و گونه‏هاي پهن، محاسن انبوه و پرمو، گردنش مانند نقره فام بود، داراي مفصل‏هاي بزرگ و بين دو کتف او فاصله بود، قامتش نه بلند و نه کوتاه، صورت مانند ماه درخشان بود، محاسن را به رنگ سياه خضاب مي‏کرد، موهايش مجعد، بدنش متناسب و مليح بود. واصل بن عطا گفته است: در حسن بن علي (ع) سيماي پيامبران، و درخشندگي پادشاهان نمايان بود.

شمایل امام حسین علیه السلام
در بیش‌تر منابع حدیثی و تاریخی و رجالیِ کهن از شباهت حسین ‌بن علی به پیامبر اکرم سخن گفته شده و در یک روایت، امام حسین شبیه‌ترین فرد به پیامبر وصف شده است. بنابر روایتی دیگر ازامام علی، آن حضرت فرزندش حسین را شبیه‌ترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است

امام حسین علیه السلام سپید چهره بودند و گاه عمامه ای از خز و گاه عمامه ای سیاه بر سر میگذاشتند. موی سر و محاسن خود را خضاب مینمودند. نقش انگشتری ایشان یکی لا اله الا الله و دیگری ان الله بالغ امره بود.

خیلی ممنونم درباره ائمه بعدی هم روایایتی درباره ظاهرشان هست ؟

ُSajjad.M;593863 نوشت:
خیلی ممنونم درباره ائمه بعدی هم روایایتی درباره ظاهرشان هست ؟

سلام علیکم و رحمة الله،
در مورد امام زمان علیه‌السلام هم جزئیات صورت و قد ایشان بیان شده است ولی شاید بحش جالب‌ترش این باشد که ایشان لباسی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را بر تن می‌کنند که بر تن تمامی پدرانشان به غیر از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بلند بوده است که این نشان می‌دهد قدّ ایشان از پدرانشان بلندتر است. همچنین از زمان رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دیگر تمامی ائمه علیهم‌السلام موهایشان را کوتاه می‌کرده‌اند، شاید مثل روحانیت امروزی. اگر اشتباه بیان نکرده باشم.
یا علی

سید محسن;593383 نوشت:
حمد بن حبيب بغدادي صاحب کتاب « المحبر الکبير» علي عليه السلام را اين گونه توصيف مي کند : علي چهره اي گندمگون و صورتي زيبا داشت و از استخوان بندي درشتي برخوردار بود و ساير اندام او متناسب و موزون ( خوش اندام ) بود .

سلام

با تشكر

جان عالم به فداي مولايم علي ع

خداوكيلي مولا بدنسازي بود براي خودش هااااااااااااا

وكان العباس رجلاً وسيماً جميلاً، يركب الفرس المطهم ورجلاه تخطان في الأرض؛ وكان يقال له: قمر بني هاشم. وكان لواء الحسين بن علي معه يوم قتل.

در بين بني هاشم عباس جوان خوش سيما و خوش چهره اي بود، وقتي حضرت سوار اسب درشت هيكل سوار مي شد پاهاي حضرت بر زمين كشيده مي شد، و به او مي گفتند قمر بني هاشم.

مقاتل الطالبيين، أبو الفرج الأصبهاني، كتاب الحسين- باب العباس بن علي بن أبي طالب، ج 1، ص 23

و صاحب «تنقيح المقال » در مورد آن حضرت مي گويد: «وكان شجاعاً فارساً وسيماً جسيماً يركب الفرس المطهّم و رجلاه تخطان الارض

آن حضرت ، شجاع ، اسب سوار،خوش سيما، تنومند بود، درحالي كه براسب سوار مي شد پاهايش برزمين كشيده مي شد..»

ابن سعد در كتاب طبقات مي نويسد :
«
كان علي ضخم البطن ضخم مشاشة المنكب ضخم عضلة الذراع دقيق مستدقها ضخم عضلة الساق دقيق مستدقها؛
علي داراي شكمي نيكو و كامل وسينه اي بسيار فراخ بود ، ساعد دستش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازك شده و شكيل بود و ساق پايش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازك شده و شكيل بود »
(الطبقات الكبرى ـ محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري ـ ج 3 ، ص 26 ، باب : ذكر صفة علي بن أبي طالب عليه السلام ، الوفاة: 230 ، ناشر: دار صادر - بيروت - ؛ أنساب الأشراف ـ أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري ، المتوفى : 279هـ ـ ج1، ص 283 و 284 .)

محمد بن يوسف الصالحي الشامي مي نويسد:
«
وكان ضخم البطن شاسع المنكب ، ضخم الذراعين مستدقهما ضخم عضد الساق ، فوق الربعة ، ضخم المنكبين ، طويل اللحية عظيمها؛
علي داراي شكمي نيكو و كامل وسينه اي بسيار فراخ بود ، ساعد دستش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازك شده و شكيل بود و ساق پايش عضلاني بود و قد مباركش از فردِ ميان قامت مقداري بلند قد تر بود و كتفهايي قوي و عضلاني داشت و محاسني پرپشت و بلند داشت .»
(سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد ج11، ص287 ـ محمد بن يوسف الصالحي الشامي ، الوفاة: 942هـ ـ ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1414هـ ، چاپ اول ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض

عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي مي نويسد :
«
كان رضى الله تعالى عنه فوق الربعة من الرجال أدعج العينين عظيمهما حسن الوجه؛
قد مبارك علي عليه السلام از فرد ميان قامت مقداري بلند قد تر بود ، چشمان مشكي و درشت و صورت زيبايي داشت.»
(سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي ج2 ، ص554 ، ـ عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي العاصمي المكي، الوفاة: 1111هـ ـ ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض)

كان رسول الله صلى الله عليه وسلم ... وجهه تلألؤ القمر ليلة البدر أطول من المربوع وأقصر من المشذب . . . كان عنقه جيد دمية في صفاء الفضة معتدل الخلق؛
چهره رسول الله صلي الله عليه (وآله) و سلم مانند ماه شب چهارده مي درخشيد مقداري از فرد ميان قامت بلند تر بوده‌ است و از فرد خيلي بلند قد ، كوتاه قد تر بود . . . گردني نيكو و نوراني مانند نقره داشت و فردي خوش اندام بود.»
(الأحاديث الطوال ج 1، ص245، ح 29 ، ـ سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني ، الوفاة: 360 ـ ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي)

سید محسن;593357 نوشت:
دندان هاي پيامبر(ص): دندان هاي پيامبر (ص)از هم جداوسفيد بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان هاي مبارك شان چون دانه هاي تگرگ جلوه کرده و نمودار مي شد وخيلي زود سپيدي دندانهايشان مانند برقي در زير لبانش پنهان مي شد .

دل ما رو به درد آوردین، یاد جنگ احد افتادیم
خدایا اینا چه موجوداتی بودند که با پیامبر ص و اهل بیتش اینجور کردن؟ نفرین خدا و پیغمبر بهشون

montazer200;593951 نوشت:
چهره رسول الله صلي الله عليه (وآله) و سلم مانند ماه شب چهارده مي درخشيد

خورشید هم پیش چهره مبارک رسول الله هیچ چیز نیست
ماه و خورشید و فلک همه به فرمان او. امان از بشر بی خرد که با پیامبر ص دشمنی کردند و لعنت خدا بر آنها

سید محسن;593357 نوشت:
شكم و سينه شان مو نداشت ؛از وسط سينه تا ناف خط باريكي از مو وجود داشت

سلام
با عرض معذرت
این مورد در کجا آمده؟ آیا خود پیامبر این گزارش را دادند یا کسی نقل کرده؟
اگر کسی نقل کرده چطور است که ناف حضرت را دیده؛ آیا این بی احترامی به ساحت پیامبر نیست؟ اگر خود پیامبر (ص) نقل کرده باشند به خود حضرت جسارت نیست؟
باتشکر

علی سجاد فاطمی;594444 نوشت:
سلام
با عرض معذرت
این مورد در کجا آمده؟ آیا خود پیامبر این گزارش را دادند یا کسی نقل کرده؟
اگر کسی نقل کرده چطور است که ناف حضرت را دیده؛ آیا این بی احترامی به ساحت پیامبر نیست؟ اگر خود پیامبر (ص) نقل کرده باشند به خود حضرت جسارت نیست؟
باتشکر

سلام علیکم،
می‌شود لطفاً توضیح بدهید که چرا فکر می‌کنید این گزارش حاکی از جسارت است؟ حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله حمام عمومی هم می‌رفتند ... در گزارشی آمده که برخی از یاران امام صادق علیه‌السلام می‌روند نزد ایشان و ایشان در حمام بودند، پس آنها هم به حمام می‌روند و می‌بینند که حضرت علیه‌السلام لنگی به خود بسته‌اند که از ناف تا زانویشان را پوشانده است. اگر درست خاطرم باشد در روایتی آمده است که عورت مرد در مسجد از ناف است تا زانو که باید پوشانده شود، اینکه اهل بیت علیهم‌السلام همه جا این مقدار را بپوشانند بخاطر شأن ایشان است ولی بیش از آن دیگر جسارت و بی‌احترامی نیست اگر جلوی محارم و مثلاً در حمام عمومی باز باشد. بنابراین به نظر حقیر چنین گزارشی جسارت نیست.
یا علی

با سلام و احترام
مطلبی را که بنده عرض کردم در کتاب سنن النبی از مرحوم علامه طباطبایی و قبل از آن در کتب تاریخی نقل شده است و اشکالی هم ندارد که ناف پیامبر را برخی رویت کرده باشند چون جزو عورت نیست مگر نشنیدید حکایت آن اعرابی را که وقتی پیامبر در روزهای آخر عمر خود به مسجد آمدند و فرمودند اگر کسی بر من حقی دارد از من بستاند و آن اعرابی گفت شما روزی قصد تازیانه زدن به شتری را داشتی به بدن من اصابت کرد پیامبر در مسجد پیراهن خود را بالا زدند و به او فرمودند قصاص کن و او بدن پیامبر را بوسه زد.

شمایل ظاهری امام سجاد علیه اسلام

در مورد شمایل آن حضرت مطلبی نیافتم اما خصوصیا ت بارز آن امام همام را اینگونه بیان کرده اند.

امام سجاد دارای صفات نیکو و پسندیده ای بودند که شامل حلم، صبر، رافت، رحمت، عبادت، شجاعت ، سیاست، تواضع، فصاحت و بلاغت، جهاد، عفو و وفاداری میباشد.

در اینجا به اشعار فرزدق در توصیف آن حضرت اشاره میکنم.

در تاریخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعیت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه ای برای او فرشی انداخته و نشسته بود كه امام سجاد وارد طواف شد و وقتی به حجر الاسود رسید، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یكی از اطرافیان پرسید: این مرد كیست كه مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمی دانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهة قصیدة مفصلی دربارة امام سجاد سرود. ما چند بیت از آن قصیده را می آوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:

هذا الذی تعرف البطحاء وطاته

والبیت یعرفه والحل والحرم

ما قال لاقط الا فی تشهده

لولا التشهد كانت لانه نعم

یغضی حیاء ویغضی من مهابته

فما یكلم الا حین یبتسم

من معشر حبهم دین وبغضهم

كفر وقربهم منجی ومقتصم

مقدم بعد ذكر الله ذكرهم

فی كل فرض ومختوم به الكلم

این مردی است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را می‌شناسند.
نه، در كلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده می كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله می گوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو می بندد برای آنكه حیا دارد، و دیگران چشم فرو می بندد به جهت ابهتی كه او دارد. و سخن با او نمی گویند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قیامت حب آنها دین است و بغض آنها كفر است و قرب و نزدیكی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام می شود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بیت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته می شود باز اسم اهل بیت است. گفته شده كه فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفتة جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.

[=&quot]شمایل ظاهری امام باقر علیه اسلام

ابن شهر آشوب در مناقب می‌نویسد: امام باقر ـ علیه السّلام ـ میانه بالا و چهارشانه بود. چهره‌ای نورانی و مویی مجعد و سیمایی گندمگون داشت، خال سیاهی بر روی گونه و خال سرخی بربدنش دیده می‌شد، میان باریک و صدایش خوش آهنگ بود[=&quot].[=&quot] برخی آن حضرت را چاق میدانند البته به معنی قوی هیکل و نیرومند که با همان حالت در مزرعه کشاورزی میکردند.
[=&quot]آن حضرت هرگاه می‌خندید، می‌فرمود: اللهم لا تمقتنی یعنی خداوندا بر من خشم مگیر

[=&quot]شمایل ظاهری امام صادق علیه السلام

در برخی از منابع آمده است که امام صادق علیه اسلام ظاهری زیبا داشتند. همچنین مشهور است که حضرت صادق (ع) بلند قد بوده، چشمانی آبی و پوستی سفید و موهای مجعد داشتند[=&quot].

علی سجاد فاطمی;594444 نوشت:
سلام
با عرض معذرت
این مورد در کجا آمده؟ آیا خود پیامبر این گزارش را دادند یا کسی نقل کرده؟
اگر کسی نقل کرده چطور است که ناف حضرت را دیده؛ آیا این بی احترامی به ساحت پیامبر نیست؟ اگر خود پیامبر (ص) نقل کرده باشند به خود حضرت جسارت نیست؟
باتشکر

در کتاب منتهی الامال شیخ عباس قمی هم این مطلب هست

سید محسن;595674 نوشت:
شمایل ظاهری امام صادق علیه السلام

در برخی از منابع آمده است که امام صادق علیه اسلام ظاهری زیبا داشتند. همچنین مشهور است که حضرت صادق (ع) بلند قد بوده، چشمانی آبی و پوستی سفید و موهای مجعد داشتند.


سلام علیکم استاد بزرگوار و رحمة الله و برکاته،
در روایتی دیدم که چشم آبی نشانه‌ی نقص است، اگر آن روایت درست باشد به نظر شما چنان توصیفی را نباید در مورد امام علیه‌السلام استبعاد کرد؟ مگر اینکه اشتباه کنم :Gig:
یا علی علیه‌السلام

با سلام
باید هر دو روایت را بررسی کرد اینکه ایا چشمان حضرت ابی بوده یا خیر و اینکه ایا داشتن چشم ابی یک نقص است؟ البته به نظر بنده این موضوع شاید یک امر زنتیکی و موروثی باشد در این صورت اشکالی متوجه آن نیست به هر حال قابل بررسی است

پرسش:
خصوصیات ظاهری(خصوصیات بدنی اعم از قد و هیکل و... که در تاریخ آمده) پیامبر(ص) و ائمه(ع) به طور مختصر، کلی و با ذکر منبع اطلاعاتی را بیان کنید؟

پاسخ:

شمایل پیامبر (صلی الله علیه و آله)
پيامبر خدا(ص) سيما و چهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مباركشان چنان ماه شب چهارده درخشان ورنگ چهره شريفش سپيدمايل به سرخي بود، درتعابيري هم داردكه چهره اش سپيد،اما نمكين بود.
چهره مباركش گردبود ؛ برلب پائين وگونه راست حضرت خال سياهی نقش بسته بود . طبق روايات حضرت بانمك تر از حضرت يوسف (ع)بود.

پيشاني حضرت(ص) درخشان بود که توجه ديگران را جلب مي کرد ،درروايات آن را چنين توصيف كرده است:« پيشاني اش بلند ، وكمي به جلو متمايل بود چون چراغي درخشان توجّه همگان را جلب مي نمود.

موهاي پيامبر: درمورد موها ی سر مبارک حضرت مي فر مايد که: موي سرحضرت(ص) نه حالت دار بود و نه لخت و افتاده ، موهايش تا نرمه گوش مي رسيد ،چون شانه مي شد، بسان دانه هاي شن(ازهم جدا) بود ؛ اُم هاني مي گويد: «ديدم پيامبر(ص) موهاي خودرا به صورت چهار گيسو بافته بود

براساس روايات محاسن مباركش پر پشت و پرمو بود.شاربش بلند نبود ولي پرپشت بود.تعداد موي سفيد در سر مبارك ومحاسن شريف آن حضرت نمودارگرديده بودكه به علت خضاب،سبزه به نظر مي آمد ؛ انس بن مالك مي گويد:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موي سفيد وجود داشت .

ابروان پيامبر(ص): ابروان آن حضرت(ص) که مانند سايراندامهای مبارکش زيبایی خاصي به حضرت بخشيده بود. در روايت چنين آمده است که، ابرواني پيامبر(ص) به هم پيوسته،باريك وكشيده بودند.

مژّگان پيامبر(ص): مژگان بلند وانبوه يکي از جلوهای زيبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا مي کند؛طبق روايت: پيامبراعظم(ص)دارايي مُژّه هاي بلند وانبوهي بود.

چشمان پيامبر(ص) پيامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسياه بود ؛حدقه چشمانش نيز سياه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داري)قر مزي كمي در سفيدي چشمانش، ديده مي شد

گونه هاي پيامبر (ص): رسول خدا(ص)دارايي گونه هاي بر جسته بود ؛گونه هاي آن حضرت نه كم گوشت ونه پر گوشت، بلكه معمولي بودند

بيني پيامبر(ص): پيامبر خدا(ص)دارايي بيني متناسب وزيبای بود که درروايتي آمده است: بيني رسول خدا(ص)باريك وكشيده بود ؛ سوراخ بيني شان تنگ نبودند

دهان پيامبر(ص): دهن مبارک پيا مبر مانند ساير اندام وسيما ی حضرت ،از زيبای خاصي برخوردار بود بگونه ای که مي فرمايد :خاتم پيامبران حضرت محمد(ص)داراي دهاني فراخ امّا متناسب بود ند

چانه پيامبر(ص): چانه پيامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روايت پيامبرخدا(ص)داراي چانه اي كوتاه و متناسب بودند

دندان هاي پيامبر(ص): دندان هاي پيامبر (ص)از هم جداوسفيد بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان هاي مبارك شان چون دانه هاي تگرگ جلوه کرده و نمودار مي شد وخيلي زود سپيدي دندانهايشان مانند برقي در زير لبانش پنهان مي شد .

گردن پيامبر(ص): پيامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«كأنَ عُنُقهُ جيدُ دُميه في صفاء الفضَّة » گردن آن حضرت در زيبايي چون نقره سفيد بود؛ «كأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاينسبُ الي الطول و لا الي القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زيبا تر بودو نه خيلي بلند بود و نه خيلي كوتاه.

اندام پيامبر(ص): براساس روايات ، پيامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شكم آن حضرت با سينه اش مساوي بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محكم بود ،نه دراز قد بود و نه كوتاه ، ازنظر اندام انساني معتدل بود، در اواخر عمر اندكي چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محكم و قوي بود كه براساس روايات گويي پيري در او اثر نكرده است

شانه پيامبر(ص): شا نه پيامبر خدا (ص) که نمايانگرتوانایي وقدرت جسمي حضرت بود، طبق احاديث چنين تبيین شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه هاي پهني داشت
سينه پيامبر(ص): سينه سترگ ومبارک ايشان براساس روايات بدين گونه شرح داده شده است که: رسول خدا (ص) داراي سينه پهني بود ، شكم و سينه شان مو نداشت ؛از وسط سينه تا ناف خط باريكي از مو وجود داشت

دستان مبارك پيامبر (ص)كف دست مباركش فراخ و همچون كف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنين کلفت ومحکم بود؛ مچهاي دستانشان پهن و ساعد هاي كشيده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامي به چيزي اشاره مي كرد با دست اشاره مي كرد نه با چشم و ابرو

پاهاي پيامبر(ص): پاهای پيامبر(ص) استخوان هاي قلمي داشت وپايش كشيده بود ، ساق هاي پاي شريفش در حد واندازه وكم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حركت كاملاً در اختيارش بود.[1]

شمایل حضرت علی علیه السلام

علي علیه السلام داراي شکمي نيکو، کامل و سينه اي بسيار فراخ بود. ساعد دستش عضلاني و در قسمت مفاصل نازک شده و شکيل بود. ساق پايش عضلاني بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکيل بود. قد مبارکش از فرد ميان قامت مقداري بلند قد تر بود و کتفهايي قوي و عضلاني داشت و محاسني پرپشت و بلند داشت.

حمد بن حبيب بغدادي صاحب کتاب « المحبر الکبير» علي عليه السلام را اين گونه توصيف مي کند : علي چهره اي گندمگون و صورتي زيبا داشت و از استخوان بندي درشتي برخوردار بود و ساير اندام او متناسب و موزون ( خوش اندام ) بود .

توصیف دیگر
او فردي چهار شانه ( نه بلند قد و نه کوتاه قد ( ميان قامت) بود ، چشماني مشکي و درشت داشت ، صورتش مانند ماه شب چهارده زيبا بود ، از اندامي نيکو برخوردار بود ، داراي شکمي نيکو و کامل وسينه اي بسيار فراخ بود ، انگشتان درشتي داشت گردنى نرم و نازک داشت که مانند جامي نقره اي بود ، جلوي سرش کم مو و محاسنش پر پشت بود ، استخوانهاي سر شانه هايش مانند استخوان سر شانه شير (غران) و آماده شکار بود ، دستانش آنقدر عضلاني بود که بازوان و ساعد دستش از هم تشخيص داده نمي شد و عضلات بازو و ساعدش در هم پيچيده بود ، ، با هر کس دست و پنجه نرم مى کرد او را به خاک مى افکند ، ساعد و دستانى درشت داشت هنگام رفتن به ميدان جنگ مى دويد ، دلى استوار و نيرومند داشت دلير بود و در برابر حريفان پيروز[2]

شمایل امام حسن علیه السلام

ابن صبّاغ مالكی در زیبایی صورت و اعضای حسن بن علی(ع)می نویسد: رنگ چهره حسن بن علی(ع)سفید آمیخته با سرخی بود، چشمانش سیاه، درشت و گشاده، گونه هایش هموار، موی وسط سینه اش نرم، موی ریشش پر و انبوه، پشت گوشش پرمو، گردن آن حضرت كشیده، برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و دوشانه اش پهن و دور از یكدیگر بود؛ انسانی چهارشانه، میانه قد و نمكین كه نیكوترین صورت را داشت، ریش خود را با رنگ سیاه خضاب می كرد، مویش پرچین و كوتاه و قامتش رسا بود.[3]
امام حسن مجتبی علیه السلام شخصی جواد و کریم بود. وی خلقا و خلقا شبیه به پیامبر بود.[4] برخی گفتند از سر تا به سینه شبیه پیامر بود.[5]

شمایل امام حسین علیه السلام

آن حضرت سفيد چهره بود و هرگاه درجايي مي نشست که در آن تاريکي بود، با سفيدي زيبايي و گردنش، آنجا روشن مي گشت.[6]
و ديگري مي گويد: «جمالي عظيم داشت و نور درخشنده اي در پيشاني و گونه هايش بود که اطرافش را در شب تاريک، روشن مي ساخت و شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله بود.[7]
گفته شده: «از ناف تا پاهايش، شبيه پيامبر صلي الله عليه و آله بود»[8]
و حضرت امام علي عليه السلام فرمود: «هرکس دوست دارد که به شبيه ترين مردم به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ما بين گردن و دهان آن حضرت بنگرد، به حسن نگاه کند و هرکس دوست دارد که به شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله از گردن تا قوزک پا نگاه کند، از نظر خلقت و رنگ، به حسين بن علي بنگرد[9].

شمایل امام سجاد علیه اسلام

در مورد شمایل آن حضرت مطلبی نیافتم اما خصوصیا ت بارز آن امام همام را اینگونه بیان کرده اند.

امام سجاد دارای صفات نیکو و پسندیده ای بودند که شامل حلم، صبر، رافت، رحمت، عبادت، شجاعت ، سیاست، تواضع، فصاحت و بلاغت، جهاد، عفو و وفاداری میباشد.

در اینجا به اشعار فرزدق در توصیف آن حضرت اشاره میکنم.

در تاریخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعیت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه ای برای او فرشی انداخته و نشسته بود كه امام سجاد وارد طواف شد و وقتی به حجر الاسود رسید، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یكی از اطرافیان پرسید: این مرد كیست كه مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمی دانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهة قصیدة مفصلی دربارة امام سجاد سرود. ما چند بیت از آن قصیده را می آوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:

هذا الذی تعرف البطحاء وطاته

والبیت یعرفه والحل والحرم

ما قال لاقط الا فی تشهده

لولا التشهد كانت لانه نعم

یغضی حیاء ویغضی من مهابته

فما یكلم الا حین یبتسم

من معشر حبهم دین وبغضهم

كفر وقربهم منجی ومقتصم

مقدم بعد ذكر الله ذكرهم

فی كل فرض ومختوم به الكلم[10]

این مردی است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را می‌شناسند.
نه، در كلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده می كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله می گوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو می بندد برای آنكه حیا دارد، و دیگران چشم فرو می بندد به جهت ابهتی كه او دارد. و سخن با او نمی گویند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قیامت حب آنها دین است و بغض آنها كفر است و قرب و نزدیكی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام می شود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بیت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته می شود باز اسم اهل بیت است. گفته شده كه فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفتة جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.

شمایل امام باقر علیه اسلام

ابن شهر آشوب در مناقب می‌نویسد: امام باقر ـ علیه السّلام ـ میانه بالا و چهارشانه بود. چهره‌ای نورانی و مویی مجعد و سیمایی گندمگون داشت، خال سیاهی بر روی گونه و خال سرخی بربدنش دیده می‌شد، میان باریک و صدایش خوش آهنگ بود. برخی آن حضرت را چاق میدانند البته به معنی قوی هیکل و نیرومند که با همان حالت در مزرعه کشاورزی میکردند.
آن حضرت هرگاه می‌خندید، می‌فرمود: اللهم لا تمقتنی یعنی خداوندا بر من خشم مگیر.[11]

شمایل امام صادق علیه السلام

بیشتر شمایل آن حضرت، مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنکه کمی لاغرتر و بلند تر بودند.
مردی میانه بالا، سفید روی، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می‌درخشید. در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود. بینی‌اش کشیده و وسط آن اندکی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت.
محاسن مبارک آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد کم پشت بود. دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان پیشین آن گرامی فاصله وجود داشت. بسیار لبخند می‌زد و چون نام پیامبر برده می‌شد رنگ از رخسارش تغییر می‌کرد.[12]

شمایل امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام به دلیل آنکه مادرش اهل سرزمین آفریقا بود، پوست سبزه تند مایل به سیاهی داشت. در عین حال صورت مبارکش چنان نورانی و درخشان بود که به زاهر (نورانی و درخشان) شهرت داشت. مزاج شریفش گرم و محاسنش انبوه و پرپشت و قامتش متوسط بود.[13]

شمایل امام رضا علیه السلام

درباره خصوصیات ظاهری امام رضا (علیه السّلام) بسیارى از مورّخان گفته‏ اند که آن حضرت، خرمایى یا سرخ رو بود[14]و در برخى اسناد گفته شده است که او سفیدرو بود و قدّى میانه داشت.[15] نقل شده است: حضرتشان شبیه ترین مردم به خاتم رسولان (صلّى اللّه علیه و آله) در عصر خودش بود و هرکس پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) را در عالم خواب می دید به شکل و شمایل امام رضا (علیه السّلام) می دید.[16]ابن صباغ در فصول المهمه ان حضرت را با قامتی معتدل و میانه توصیف کرده است.[17]

شمایل امام جواد علیه اسلام

قامتی معتدل ، چهره ای گندم گون ، ابروانی باریک و پیوسته ، چشمانی سیاه و گشاده ، بینی ای باریک و کشیده ، دندان هایی سفید و منظم ، کمری باریک ، سینه ای فراخ ، دستها و انگشتانی رسا و کشیده ، گردنی بلند ، محاسنی سیاه و پرپشت ، شکمی هموار و پاهایی محکم و قوی داشته است.[18] این صباغ مالکی چهره امام را سپید و قامت ان حضرت را معتدل میداند.[19]

شمایل امام هادی علیه السلام

دربارۀ ویژگی های ظاهری امام هادی (ع) نقل شده است: آن حضرت متوسط القامه بود و روى مبارکش سرخ و سفید بود.[20] در بعضی تعابیر آمده که آن جناب گندمگون بود.[21] چشم هایش فراخ و ابروهایش گشاده و چهره‏اش دلگشا، هر کس غمگین بود و به روى مبارکش می نگریست، غمش زایل می شد. محبوب قلوب و صاحب هیبت بود، به همین جهت وقتی دشمن به وى بر می خورد، تملّق می نمود. پیوسته لب مبارکش در تبسّم و ذکر خدا بود و در راه رفتن گام‏ها را کوچک بر می داشت.[22]

شمایل امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری (ع) دارای شمایل و خصوصیات ویژه ای بودند چنان که احمد بن عبید اللَّه می گوید: یک روز در مجلس عمومى پدرم پشت سر او ایستاده بودم که دربانان او دویدند و گفتند ابن الرّضا بر در خانه است و او به صداى بلند گفت او را وارد کنید. مردى گندمگون، گشاده چشم، خوش قامت، زیباروى، خوش ترکیب، جوان، با جلال و هیبت وارد شد، چون چشم پدرم به او افتاد برخاست و چند گام به استقبال او رفت و به یاد ندارم که به احدى از بنى هاشم و یا افسران و یا ولیعهدها چنین کرده باشد.[23]

شمایل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

امام باقر(ع) از پدرش و جدش روایت می کند که روزی امام علی (ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور می کند که رنگ [صورتش] سفید متمایل به سرخی و سینه اش فراخ و ران هایش ستبر و شانه هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی، به رنگ پوستش و دیگری، مشابه خال پیامبر اکرم (ص)[24]
علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی که بیست مرتبه به شوق دیدار مولایش ( امام مهدی(ع) ) به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوی خود دست یافت، در گزارش دیدار خود، آن حضرت را این گونه توصیف می کند. «او میانه بالابود، نه بسیار بلند قد و نه بسیار کوتاه قد. صورتی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی سفید و ابروانی به هم پیوسته داشت. بر گونه راست او خالی بود؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده باشد.»[25]

ابراهیم بن مهزیار» نیز که به شرف ملاقات امام مهدی (ع) رسیده است، در بیان خصال آن امام می گوید: «او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونه ها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانی اش ستاره ای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحه ای نقره ای می درخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده تر و زیباتر و با طمأنینه تر و باحیاتر از آن ندیده است.»[26]

کلید واژه : شمایل، امامان، چهره، صورت، شانه، قامت
منابع

[1] . سیره ابن هشام ج 2 ص 436 ، ترجمه رسولی محلاتی، انتشارات کتابچب تهران، 1375ش، مقدسی،البدء والتاریخ، ترجمه شفیعی کدکنی، نشر آگه تهران، 1374ش ج 2 ص 719؛ تاریخ طبری ج 4 ص 1308 ترجمه، پاینده، اساطیر، تهران، 1375ش؛ سنن النبی علامه طباطبایی، ترجمه ، استاد ولی، ص 16-31، پیام آزادی ، تهران، 81
[2] . نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ترجمه اتابکی، ص 318، سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1370ش
[3] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1 ص 563،دار التعارف، بیروت 1403؛ اربلی، کشف الغمه، ج 2 ص151، رضی، قم ،1421ق
[4] . تاریخ یعقوبی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1343، ج 2 ص 226
[5] . ذهبی، تاریخ الاسلام ،دارالکتاب ، بیروت، 1409، ج 1 ص 451
[6] . الافاده فی تاریخ الائمة الساده ابوطالب یحی بن حسین هارونی زیدی، ص 98، مکتبه اهل بیت، صعده، یمن
[7] . فراء بغوی، مصابیح السنه،مطبعة صبیح و اولاده، مصر، بی تا، ص 187
[8] . ذهبی تاریخ الاسلام دارالکتاب ، بیروت ، 1409 ق، ج 1 ص 451
[9] . طبرانی، معجم الکبیر، ج 3 ص 98، مکتبة ابن تیمیه، قاهره، 1398ق
[10] . ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج 9 ص، 108، دارالفکر، بیروت، بی تا
[11] . ابن شهرآشوب مناقب، ج 3 ص 430، مکتبة الحیدریه، نجف، 1376ق
[12] . مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ص 343
[13] . مجلسی بحار الانوار، ج 48 ص 11
[14] . پژوهشى دقیق در زندگانى امام رضا علیه السلام، مترجم: صالحى، سید محمد، ج ‏۱، ص ۴۸، به نقل از اخبار الدول، ص ۱۱۴٫

[15] . همان، به نقل از الصّراط السّوى فى مناقب آل النّبى، ص 199
[16] . شامى، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمه ، ص ۶۷۸٫
[17] . ابن صباغ مالکی فصول المهمه فی معرفة الائمه، ص 200، سامی ناشر، دارالحدیث قم
[18] . سپهر، ناسخ التواریخ، زندگانی امام جواد ، ج 1 ص 25 ، انتشارات اسلامی تهران ، 1363
[19] . ابن صباغ مالکی، فصول المهمه فی معرفة الائمه، ج 2 ص 1039، دارالحدیث، قم، 1422
[20] . قمى‏، شیخ عباس، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج‏۳، ص۱۸۴۶، دلیل ما، چاپ اوّل، قم‏،‏ ۱۳۷۹ش.
[21] . موسی خسروی، زندگانی حضرت جواد و عسکریین علیهم السلام ص 100، انتشارات اسلامیه ، تهران
[22] . منتهی الآمال همان
[23] . شیخ صدوق‏، کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۱، ص۴۰‏، ناشر، اسلامیه‏، تهران،‏ چاپ دوم‏، ۱۳۹۵ ق.‏
[24] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17.
[25] . مجلسی، بحار الانوار، ج 51 ص 91
[26] . شیخ صدوق، همان، ج 2 ، باب 43، ص 180

موضوع قفل شده است