وفتی خدا نخواد.. (عدم توفیق در ازدواج)

تب‌های اولیه

79 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وفتی خدا نخواد.. (عدم توفیق در ازدواج)

با سلام خدمت همه دوستان اسک دینی
عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبداله علیه السلام. انشاله که عزادارایتون قبول باشه

نمیدونم این پستو برا چی مینویسم! شاید برا درد دل، شاید برای بیان تجربه خودم، شایدم برا التماس دعا..
هر چی که هس خیلی احساس نیاز میکردم که این حرفا رو با کسی بزنم و دیدم کجا بهتر از اینجا که سایت مذهبیه و دوستان همه کم و بیش مذهبین.

تقریبا یک سال پیش من اینجا پستی گذاشتم: http://www.askdin.com/thread33373.html
من حتی مدتها قبل اینکه پست قبلیمو بذارم دنبال ازدواج بودم یعنی شاید الان بیشتر از دو سال باشه ولی..

شاید براتون جالب باشه که هنوز بعد یک سال با وجود پیگیری زیاد به نتیجه نرسیدم.(برا خودم که جالبه). پیگیری زیاد میگم واقعا زیاد بود. کسی نموند بهش نسپرم مورد مناسب معرفی کنه.
موردهایی هم معرفی مشدن ولی خب به دلایل مختلفی جور نمیشد.
واقعا وقتی چیزی رو خدا نخواد نمیشه. هر کاری هم که بکنی نمیشه. من که خودمو خیلی به این در و اون در زدم و لی خب خدا نخواست، نشد..

نمیدونم حکمتش چیه. شاید بخاطر گناهامه که ازدواجم سر نمیگیره.
اولش بهم گفتن کار نداری هرچی گفتیم بابا دانشجوی فلان دانشگاهیم گفتن نه کار باید باشه. رفتیم دنبال کار که این بهونه هم تموم شه. الان 7 ماه بیشتره سر کارم میرم(مهندس شدیم!)
ولی بازم نشد.

راستش دیگه از همه نا امید شدم و بریدم. فک کنم باید زودتر از اینا اینکارو میکردم
امروز از سر کار میومدم پیچیدم رفتم امامزاده صالح(تهران) چن ساعتی اونجا بودم دعای توسل خوندم. زیاد دعا کردم مشکلم حل بشه.
به آقا گفتم از برادر بزرگوارشون اما رضا بخوان مشکل منو حل کنه. گفتم درسته شیعه خوبی نیستم گناه زیاد دارم اما شما بزرگوارین. وقتی حاجت غیر مسلمونا رو میدین یعنی اندازه اونا هم پیشتون ارزش نداریم؟ گفتم من با امید اومدم اگه حاجتمو ندین دلم میشنکه
مشخصات دختر مورد علاقمم نوشتم انداختم داخل ضریح.هرچند فکر نکنم دختری با اون مشخصات رو زمین پیدا بشه ولی خب گفتم حالا که امام رضا میخوان لطف کنن مشکلمو حل کنن دیگه کامل حل کنن:)

از همه خواهرا و برادرا که این پستو میخونن خواهش میکنم برام دعا کنن شده یه صلوات بفرستن. منم براتون دعا میکنم. انشاله که مشکل من و همه جوونا حل بشه:Gol::Gol::Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صابر

با سلام و تقدیم احترام خدمت شما برادر عزیز و آرزوی قبولی عزاداری های شما:Sham::Sham::Sham:
بنده پست های قبلی شما را هم خوندم و نکات خوبی از آنها دریافت کردم.
اگر اشتباه نکنم الان باید 25 سال داشته باشید و حتما با این سن تحت فشار عاطفی و جنسی هستید. شرایط شما برای بنده کاملا قابل درک است و امیدواریم هرچه سریعتر به مقصود خود نائل آیید.
بنده مطالبم را در قالب چند نکته بیان می کنم و امیدوارم مفید باشه.
1. نکته ای که لازم به تذکر است اینکه بعضی اوقات ما در زندگی راهی را بدون مشورت با صاحب نظران یا متخصصان در پیش می گیریم. وقت و فکرمون را براش مصرف می کنیم و جلو میریم. غافل از اینکه بعد از مدتی احساس می کنیم این راه اشتباه بوده و نباید طی می کردیم. بعد دوباه بر می گردیم از اول شروع می کنیم.:Moteajeb!:
به نظر می رسد مدتی از این یکسال را به پیدا کردن همسر طلبه اختصاص داده اید در حالی که اگر از ابتدا یک مشاوره کامل انجام داده بودید شاید به این نتیجه می رسیدید که همسر طلبه می تواند همکفو شما نباشد!!!:Gig:
2.شما یک سال است به دنبال انتخاب همسر هستید خیلی ها بیش از این گشته اند ولی پیدا نکرده اند. فقط می تونم بگم که نباید ناامید بشید. چون مطمئن باشید کسی که قسمت شما باشه قطعا منتظر شما نشسته که او را خواستگاری کنید و واقعا بنده به این اصل اعتقاد دارم.
3. خیلی مواظب وسواس در انتخاب باشید. اگر خدای نکرده به وسواس گرفتار بشید دیگه هیچ کس را نمی پسندید و هر کدوم در نظرتون معیوب به نظر می رسند.
4. بنده مطمئن هستم شما یک جوان مذهبی در حد اعلاء مهربانی و ادب هستید اما آیا قبل از این هم به امامزاده صالح رفتید؟ چرا ما بنده ها وقتی کارمون پیچ میخوره میریم در خونه اهل بیت(علیهم السّلام) و از همون اول این کار را نمی کنیم؟
مشکل ازدواج شما و اینکه اهل بیت(علیهم السّلام) به دادتون برسن با توسل حل میشه.
بازهم جمله همیشگی بنده:
در ازدواج صد بار متر کنید و یکبار قیچی..
موفق و سربلند باشید.:Gol::Gol::Gol:

یکی از دلایلش ممکنه این باشه که شما اگر با کسی ازدواج کردین قدرش رو بدونین ...
اگر شما همون روز اول که از خدا خواستین بهتون میداد ممکن بود که قدر همسرتون رو ندونین ...
پس بنابراین باید به این روز بیوفتی تا قدر همسره آیندت رو بدونی ...

نمیدونم چرا قصدتون همسر طلبه هست ...
فکر میکنم کمی باید در درون پارامترهای ازدواجتون تجدید نظر کنین ... همچنین فکر نکنین اگر کسی حالا طلبه شد ... فرشته رویه زمین هست ... اخلاق ... مهربانی ... نیکو سرشت بودن ... بیشتر در درون ذات انسانها هست تا اینکه اکتسابی باشه ...

البته سلیقه هست دیگه .... هر کسی فرمی هست ... ولی اگر من جایه شما بودم یه ورق و کاغذ برمیداشتم و در مورد خصوصیات شخص چیزی مینوشتم ... نه مدارکی که داره .... مثلا :

1- همسنم باشه ... یا 4 سال کوچیکتر .
2- مهربان باشه .... خوش اخلاق باشه .
3- پدر و مادرش بتونن من رو درک کنن .
4- من بتونم بهش افتخار کنم و اون هم بتونه چنین حسی ر.و داشته باشه .
5- ذائقه دینی داشته باشه .
و ...

و بعد سعی میکردم چنین همسری رو پیدا کنم ... ولی اینکه بگی میخوام طلبه باشه شما هیچ خصوصیت انسانی رو مطرح نکردین ... خیلی از فرصتهای ازدواج مناسب برای خودتون رو هم از دست میدین ... بزارین ازتون یه سوال بپرسم فرض کنین خواستگاری دو تا دختر رفتین و هر دو قبولتون کردن ...

اولی :
1- طلبه هست .
2- همش از پشت چادر باهاتون حرف میزنه و ذکر میفرسته
3- برادر و خواهری نداره
4- یه پدر پیر داره و مادرش هم فوت شده

دومی
1- ذائقه دینی داره . نمازاش رو میخونه و اعتقاداتش مثه شماست .
2- باهاش راحت هستین و میتونین بهش اعتماد کنین و کاری رو بهش بسپارین .
3- شش تا خواهر و برادر داره . که میتونی با همشون دوست بشی .
4- پدر و مادرش رو میتونی درک کنی و میتونن مثله پدر و مادر خودت روشون حساب کنی .
و ...

کدوم یکی رو انتخاب میکنی ؟؟؟ ازدواج که یکی دو تا پارامتر نیست ... باید دهها پارامتر رو در نظر بگیری ... شرط طلبه بودن هم اینقدر سخت هست ... که دامنه انتخاباتت رو میاره پائین و مجبور میشی با یه دختر کج و کوله ازدواج کنی ...

الهه خشم;592292 نوشت:
یکی از دلایلش ممکنه این باشه که شما اگر با کسی ازدواج کردین قدرش رو بدونین ...
اگر شما همون روز اول که از خدا خواستین بهتون میداد ممکن بود که قدر همسرتون رو ندونین ...
پس بنابراین باید به این روز بیوفتی تا قدر همسره آیندت رو بدونی ...

نمیدونم چرا قصدتون همسر طلبه هست ...
فکر میکنم کمی باید در درون پارامترهای ازدواجتون تجدید نظر کنین ... همچنین فکر نکنین اگر کسی حالا طلبه شد ... فرشته رویه زمین هست ... اخلاق ... مهربانی ... نیکو سرشت بودن ... بیشتر در درون ذات انسانها هست تا اینکه اکتسابی باشه ...

البته سلیقه هست دیگه .... هر کسی فرمی هست ... ولی اگر من جایه شما بودم یه ورق و کاغذ برمیداشتم و در مورد خصوصیات شخص چیزی مینوشتم ... نه مدارکی که داره .... مثلا :

1- همسنم باشه ... یا 4 سال کوچیکتر .
2- مهربان باشه .... خوش اخلاق باشه .
3- پدر و مادرش بتونن من رو درک کنن .
4- من بتونم بهش افتخار کنم و اون هم بتونه چنین حسی ر.و داشته باشه .
5- ذائقه دینی داشته باشه .
و ...

و بعد سعی میکردم چنین همسری رو پیدا کنم ... ولی اینکه بگی میخوام طلبه باشه شما هیچ خصوصیت انسانی رو مطرح نکردین ... خیلی از فرصتهای ازدواج مناسب برای خودتون رو هم از دست میدین ... بزارین ازتون یه سوال بپرسم فرض کنین خواستگاری دو تا دختر رفتین و هر دو قبولتون کردن ...

اولی :
1- طلبه هست .
2- همش از پشت چادر باهاتون حرف میزنه و ذکر میفرسته
3- برادر و خواهری نداره
4- یه پدر پیر داره و مادرش هم فوت شده

دومی
1- ذائقه دینی داره . نمازاش رو میخونه و اعتقاداتش مثه شماست .
2- باهاش راحت هستین و میتونین بهش اعتماد کنین و کاری رو بهش بسپارین .
3- شش تا خواهر و برادر داره . که میتونی با همشون دوست بشی .
4- پدر و مادرش رو میتونی درک کنی و میتونن مثله پدر و مادر خودت روشون حساب کنی .
و ...

کدوم یکی رو انتخاب میکنی ؟؟؟ ازدواج که یکی دو تا پارامتر نیست ... باید دهها پارامتر رو در نظر بگیری ... شرط طلبه بودن هم اینقدر سخت هست ... که دامنه انتخاباتت رو میاره پائین و مجبور میشی با یه دختر کج و کوله ازدواج کنی ...


الان یعنی چی این حرف؟
یعنی هرکس طلبه بود از پشت چادر حرف میزنه و کج و کوله است و...؟
موندم شما فکر کردید طلبه ها از یه کره دیگه اومدن؟
آخه این چه تفکریه؟

چقدر این مشکل ازدواج واگیردار شده توی سایت

:khandeh!:

با این قسمت حرفتون :

salam1990;591726 نوشت:
.
واقعا وقتی چیزی رو خدا نخواد نمیشه. هر کاری هم که بکنی نمیشه. من که خودمو خیلی به این در و اون در زدم و لی خب خدا نخواست، نشد..

شدیدا موافقم

در مورد مشکلتونم

ایشالا که حل میشه ... در سریع ترین زمان و به بهترین نحو ممکن ( برای منم همین دعا رو هر کی خوند بکنه لطفن ... حاجتم ازدواج نیستا )

ولی ازدواج قسمته

شاید هر چی توی این دنیا رو بشه آدم خودش به دست بیاره با تلاشش ... اما در مورد ازدواج اعتقاد شدیدی به قسمت دارم

مطمئنن دختری که قسمت شماس هنوز سر راهتون قرار نگرفته

برای همین تا الان نشده

سلام دوستان. چرا ما هرچی ک باب میل مون نشه رو زود ب مصلحت خدا ربط میدیم ؟ !!! بابا خب تا حالا قسمتت نشده دیگه اینکه ناراحتی نداره و اینکه دیگه ناامید بشی و فکر کنی تا ابد مجرد میمونی ... بابا تا 7 8 سال خواستگاری شما هنوز جا داری... لطف کنین دیدتونو عوض کنین و با یه انرژی مثبت شروع کنین و بعدشم شما باید اینو در نظر بگیرین ک الانم باید ب وظایفی ک فکر میکنین دارین عمل کنین نه اینکه همش غصه مجردی تونو بخورین ... یه کم از انرژی منفی تون دور بشین ... موفق باشین ...

جزیره مجنون;592391 نوشت:
سلام دوستان. چرا ما هرچی ک باب میل مون نشه رو زود ب مصلحت خدا ربط میدیم ؟ !!! بابا خب تا حالا قسمتت نشده دیگه اینکه ناراحتی نداره و اینکه دیگه ناامید بشی و فکر کنی تا ابد مجرد میمونی ... بابا تا 7 8 سال خواستگاری شما هنوز جا داری... لطف کنین دیدتونو عوض کنین و با یه انرژی مثبت شروع کنین و بعدشم شما باید اینو در نظر بگیرین ک الانم باید ب وظایفی ک فکر میکنین دارین عمل کنین نه اینکه همش غصه مجردی تونو بخورین ... یه کم از انرژی منفی تون دور بشین ... موفق باشین ...

سلام خواهر گرامی
آیت الله مکارم در کتاب جوان و همسر گزینی نوشتن: { این تکه متن رو از کتابشون کپی پیست میکنم }
{طبيعت و آفرينش ويژه انسان، سن ازدواج را تعيين كرده و آن، هنگامِ بلوغ است. چون پسر در شانزده سالگى و دختر در ده سالگى به بلوغ مى رسند، شرعاً مى توانند ازدواج كنند. ولى بهتر است ازدواج را تا 17 يا 18 سالگى در پسر و 14 يا 15 سالگى در دختر به تأخير بيندازند، زيرا پسر و دختر در اوايل بلوغ رشد و تعقل كافى ندارند، و براى انجام مسئوليت هاى خانوادگى آماده نيستند و ازدواج در اين سنين ممكن است مشكلاتى را به همراه داشته باشد. به علاوه، در دو يا سه سال اول بلوغ، غريزه جنسى كاملاً بيدار نشده و چندان فشارى به نوجوان وارد نمى سازد و تحمل آن، چندان برايش دشوار نخواهد بود. بنابراين مى توان گفت: مناسب ترين سنين ازدواج در پسران 17 يا 18 سالگى و براى دختران 14 يا 15 سالگى است.تأخير ازدواج از سنين مذكور صلاح نيست و ممكن است عوارض سوء جسمانى يا روانى يا اجتماعى را به همراه داشته باشد، در اين سنين، غريزه جنسى كاملاً بيدار شده، با تمام قدرت تحريك مى شود و جوان را تحت فشار قرار مى دهد. و جز ارضاى مشروع چاره اى نيست.نياز جنسى مانند نياز به آب و غذاست. مگر به يك انسان گرسنه يا تشنه مى توان گفت: از خوردن آب و غذا خوددارى كن؟ مگر كار ديگرى، حتى ورزش و تفريح و بازى مى تواند انسان گرسنه و تشنه را از فكر غذا و آب منصرف سازد؟ نياز جنسى هم مانند گرسنگى و تشنگى، بلكه به مراتب شديدتر و نيرومندتر مى باشد. اگر از طريق مشروع ارضا نشد ممكن است جوان را به انحراف و گناه بكشد و مهار كردن آن بسيار دشوار است. از عواقب سوء دنيوى و اخروى انحرافات جنسى نبايد غفلت كرد. بر فرض اين كه جوان توانست با نيروى ايمان و عفت و حيا غريزه جنسى را مهار كند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء روانى و جسمانى آن بايد چه كرد؟ بنابراين، در سنين معين جز ازدواج چاره اى نيست، و بايد هر چه زودتر ازدواج كرد. }
بنابراین به کسیکه نیاز داره نمیشه به همین راحتی گفت تا 7 سال دیگه صبر کن اونم بگه چشم صبر میکنم و دیگه خیالش راحت و آروم و آسوده بشه ...

من مورد دیدم هر دو طلبه بودن نامزد کردن بعدش جدا شدن مرده به خانومه میگفت چرا به برادرات دست میدی بنابراین یه نصیحت برادرانه میکنم به قول یکی از دوستان خصوصیات و اخلاق و ایمان رو نگاه کنید نه صرفا طلبه بودن

mehrant;592401 نوشت:
سلام خواهر گرامی
آیت الله مکارم در کتاب جوان و همسر گزینی نوشتن: { این تکه متن رو از کتابشون کپی پیست میکنم }
{طبيعت و آفرينش ويژه انسان، سن ازدواج را تعيين كرده و آن، هنگامِ بلوغ است. چون پسر در شانزده سالگى و دختر در ده سالگى به بلوغ مى رسند، شرعاً مى توانند ازدواج كنند. ولى بهتر است ازدواج را تا 17 يا 18 سالگى در پسر و 14 يا 15 سالگى در دختر به تأخير بيندازند، زيرا پسر و دختر در اوايل بلوغ رشد و تعقل كافى ندارند، و براى انجام مسئوليت هاى خانوادگى آماده نيستند و ازدواج در اين سنين ممكن است مشكلاتى را به همراه داشته باشد. به علاوه، در دو يا سه سال اول بلوغ، غريزه جنسى كاملاً بيدار نشده و چندان فشارى به نوجوان وارد نمى سازد و تحمل آن، چندان برايش دشوار نخواهد بود. بنابراين مى توان گفت: مناسب ترين سنين ازدواج در پسران 17 يا 18 سالگى و براى دختران 14 يا 15 سالگى است.تأخير ازدواج از سنين مذكور صلاح نيست و ممكن است عوارض سوء جسمانى يا روانى يا اجتماعى را به همراه داشته باشد، در اين سنين، غريزه جنسى كاملاً بيدار شده، با تمام قدرت تحريك مى شود و جوان را تحت فشار قرار مى دهد. و جز ارضاى مشروع چاره اى نيست.نياز جنسى مانند نياز به آب و غذاست. مگر به يك انسان گرسنه يا تشنه مى توان گفت: از خوردن آب و غذا خوددارى كن؟ مگر كار ديگرى، حتى ورزش و تفريح و بازى مى تواند انسان گرسنه و تشنه را از فكر غذا و آب منصرف سازد؟ نياز جنسى هم مانند گرسنگى و تشنگى، بلكه به مراتب شديدتر و نيرومندتر مى باشد. اگر از طريق مشروع ارضا نشد ممكن است جوان را به انحراف و گناه بكشد و مهار كردن آن بسيار دشوار است. از عواقب سوء دنيوى و اخروى انحرافات جنسى نبايد غفلت كرد. بر فرض اين كه جوان توانست با نيروى ايمان و عفت و حيا غريزه جنسى را مهار كند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء روانى و جسمانى آن بايد چه كرد؟ بنابراين، در سنين معين جز ازدواج چاره اى نيست، و بايد هر چه زودتر ازدواج كرد. }
بنابراین به کسیکه نیاز داره نمیشه به همین راحتی گفت تا 7 سال دیگه صبر کن اونم بگه چشم صبر میکنم و دیگه خیالش راحت و آروم و آسوده بشه ...
علیک سلام برادر گرامی شما لطف کنین مطلب بنده رو بهتر بخونین بنده گفتم تا 7 8 سال جا دارین نگفتم صبر کنین در ضمن بنده ب ایشون عرض کردم ک با این انرژی منفی جلو نرن و فکر نکنن خدا واسشون مجرد ماندن رو نوشته نه اینکه بشینن و با غرایض شون سر کنن ... در خواندن دقت کنین لطفا ... موفق باشین ...

kobram;592354 نوشت:
الان یعنی چی این حرف؟
یعنی هرکس طلبه بود از پشت چادر حرف میزنه و کج و کوله است و...؟
موندم شما فکر کردید طلبه ها از یه کره دیگه اومدن؟
آخه این چه تفکریه؟

سلام ....

جناب کبرم ... من همچین حرفی زدم ؟؟؟ گفتم طلبه ها کج و کوله هستند ؟؟؟

جناب کبرم صبح وقت نشد بنویسم ... این صحبت شما باعث شد که من توضیح بیشتری بدم ...

من دوستی داشتم که عاشق پزشکی بود ... چند سال پشت کنکور درس خوند تا بتونه رشته پزشکی قبول بشه و آخر سر هم نتونست و به رشته بهداشت بسنده کرد ... دختره خیلی زیبا و مهربون و با کلاسی هم بود ... خاطرم هست که همش دکتر دکتر میکرد و دنبال این بود که با یه پزشک ازدواج کنه ... در نهایت از دانشگاه فارغ التحصیل میشه ... زمانیکه طرح پزشکی داشت در درون یکی از بیمارستان های تهران باید طرحش رو میگذروند ... یه دکتر 53 ساله ازش خواستگاری میکنه .... ایشون اون زمان تقریبا 24 سالش بود ... و اینقدر خانواده تو ذهنش خونده بودن دکتر دکتر ... که وقتی آقا دکتر رفتش خواستگاری ... تندی باهاش ازدواج کرد ... و 1 سال بعد هم بچه دار شد ... الان به خاطره بچه داره میسوزه و میسازه ... یه دختر تقریبا 30 ساله و یه دکتر 60 ساله تقریبا بازنشست تو خونه ...

همش هم به خاطره اینکه ... هی با خودش میگفت .... دکتر دکتر ...

من با این مخالفتی نکردم که ایشون برن و با یه طلبه ازدواج کنن ... اما اینجور که ایشون به دنبال یه خانوم طلبه هستند و به غیر از اون رو مورد دار میبینن ... باعث میشه مثلا 5 سال بعد یک مورد طلبه براشون پیدا بشه و ایشون هم وارد فاز لاپلاس بشه و بگه { خدا رسونده و دعاهام جواب دادن و از این حرفها } و چشماش خیلی چیزها رو نبینه و بعد از ازدواج ایشون بمونه و یک انتخاب اشتباه ...

جناب کبرم ... الان اگر ایشون عنوان کنند که دنبال دختری هستند که متولد مثلا 12 آبان ماه باشه ... تقریبا 99.71 درصد دختران رو از لیستش خط زده و اگر عنوان کنن به دنبال دختری هستند که طلبه باشه این عدد به مثلا 99.9999 میرسه ... و این خط زدن بابته یک رفتار انسانی نیست ... بلکه به خاطر برچسبی هست مثله { بسیجی بودن . مثله طلبه بودن } خوب مگه چه تعداد دختر باقی میمونن که ایشون بتونن بر رویه سایر پارامترهایی که مد نظرشون هم هست رنج انتخاب داشته باشند ....

اینجا هستش که از نظره من ... اگر ایشون اصالت انتخابشون طلبه بودن همسرشون باشه ... نهایتا با یک یا دو تا دختری که دارای چنین خصوصیاتی هستند برخورد میکنند و در این دامنه نمیتونن سایر پارامترهایی که مد نظرشون هست رو لحاظ کنن ... و اینجا هستش که اگر تعصب داشته باشند که همسرشون حتما باید طلبه باشه ...یا اینکه وارده فازهای لاپلاس و اومگا شده باشند که { .... } اونوقت دست به انتخاب اشتباهی میزنند ...

salam1990;591726 نوشت:
نمیدونم حکمتش چیه. شاید بخاطر گناهامه که ازدواجم سر نمیگیره.

راستش من با این حرف مخالفم که بخاطر گناهاتون ازدواج سر نمیگیره! این صحبتو یه نفر دیگه از دوستان در یک پستی گفته بودن.

بنظرم این انرژی منفی دادنه

درسته همه ما گناهکاریم ولی چی میشه خدا واسه تنبیه دقیقا دست میذاره روی موضوع ازدواج؟چیزی که انقدر توصیه شده!

موضوع ازدواج الان در جامعه شده یه دغدغه بیشترا بهش گرفتارن .... اتفاقا اینجور که من دیدم افراد مذهبی بیشتر

بنظرم باید دنبال یه راه حل باشیم

salam1990;591726 نوشت:
شاید براتون جالب باشه که هنوز بعد یک سال با وجود پیگیری زیاد به نتیجه نرسیدم.(برا خودم که جالبه). پیگیری زیاد میگم واقعا زیاد بود. کسی نموند بهش نسپرم مورد مناسب معرفی کنه.
موردهایی هم معرفی مشدن ولی خب به دلایل مختلفی جور نمیشد.

سلام
میشه بگید اون دلایل مختلف چی بوده که جور نشده؟

سلام
اگه دیدین تاحالانشده،مطمئن باشیدقراره خدابزرگتون کنه،من هم خیلی برای ازدواجم دعاکردم توانواع امام زاده هایی که توخط 1متروهستند(امام زاده صالح،امام زاده اسماعیل(قلهک)-امام زاده شاه عبدلعظیم،امام زاده زیدوکلی امام زاده دیگه!،مخصوصا وقتی امام زاده صالح حاجت یکی ازدوستامودرجابرآورده کرد!!!درعرض 1هفته همون همسری که میخواست باهمون مشخصاتی که دوست داشت صالح و...!!!جالبه که آقایی که الان همسرش شده هم غالبامیرفته امام زاده صالح وازش همسرصالح میخواسته!!!
وقتی خوندم شماهم رفته بودین اونجایکم خندم گرفت حلال بفرمایید.
ولی الان آرومم،میدونم همه ی کسایی که التماس دعادادم بهشون برام دعاکردن ولی خداتاحالاصلاح ندیده ،قربون خدابرم خیلی لطف کردکه من تاحالاازدواج نکردم!
هرروزی که می گذره خوشحالم!میدونیدچرا؟چون به این نتیجه رسیدم باطرزفکری که اونموقع داشتم اگرازدواج می کردم بعیدنبودخودم روبدبخت کنم!!!چون کمال طلبانه به این موضوع فکرمیکردم...
هرروزی که میگذره رشدخودم رواحساس می کنم
رابطم باخدابهترشده،الان دیگه طوری شده که اگرخداانشاالله بهم همسری روقسمت کنه به خاطرخدادوستش خواهم داشت نه شخص خودش،همسرهدیه ای ازجانب خداست بایدقدرش روبدونیم هرچی که هست...
الان هم توسل کردم به ائمه،دیگه یه جورایی به قسمت اطمینان پیداکردم اینکه انعقادتوآسمون انجام میشه وعقدروزمین،وازخداخواستم کمکم کنه اونقدری خوب بشم که لایق یک همسرصالح باشم که خداازاول توتقدیرم نوشته،چون دیگه به این نتیجه رسیدم که یک انسان میتونه باگناهانی که انجام میده کاری کنه که لایق آدمی که تودعاهاش اونومیخوادنباشه!!!حالاماهمش دعامی کنیم خدایاصالح باشه درحالی که خودمون صالح نیستیم وخداهیچوقت خلف وعده نمیکنه،که میگه زنهای مومن برای مردان مومن ومردان مومن برای زنان مومن اند،ازاین جهت گناهان مانع ازدواج میشندنه اینکه خدایی نکرده خداعامدانخوادماازدواج کنیم چون خدادعاهای مارومستجاب کرده ولی ماهنوزظرفیت پذیرش همچین همسری رونداریم پس مجبوره اول بزرگمون کنه به اون حدبرسونه بعدبده دستمون
امیدوارم تونسته باشم درست منظورموبرسونم
به قول آقا،انشاالله تاهل خوشبخت کننده قسمت همه ی حوونهای مجردبشه
الهی آمین
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم...

salam1990;591726 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان اسک دینی
عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبداله علیه السلام. انشاله که عزادارایتون قبول باشه

نمیدونم این پستو برا چی مینویسم! شاید برا درد دل، شاید برای بیان تجربه خودم، شایدم برا التماس دعا..
هر چی که هس خیلی احساس نیاز میکردم که این حرفا رو با کسی بزنم و دیدم کجا بهتر از اینجا که سایت مذهبیه و دوستان همه کم و بیش مذهبین.

تقریبا یک سال پیش من اینجا پستی گذاشتم: http://www.askdin.com/thread33373.html
من حتی مدتها قبل اینکه پست قبلیمو بذارم دنبال ازدواج بودم یعنی شاید الان بیشتر از دو سال باشه ولی..

شاید براتون جالب باشه که هنوز بعد یک سال با وجود پیگیری زیاد به نتیجه نرسیدم.(برا خودم که جالبه). پیگیری زیاد میگم واقعا زیاد بود. کسی نموند بهش نسپرم مورد مناسب معرفی کنه.
موردهایی هم معرفی مشدن ولی خب به دلایل مختلفی جور نمیشد.
واقعا وقتی چیزی رو خدا نخواد نمیشه. هر کاری هم که بکنی نمیشه. من که خودمو خیلی به این در و اون در زدم و لی خب خدا نخواست، نشد..

نمیدونم حکمتش چیه. شاید بخاطر گناهامه که ازدواجم سر نمیگیره.
اولش بهم گفتن کار نداری هرچی گفتیم بابا دانشجوی فلان دانشگاهیم گفتن نه کار باید باشه. رفتیم دنبال کار که این بهونه هم تموم شه. الان 7 ماه بیشتره سر کارم میرم(مهندس شدیم!)
ولی بازم نشد.

راستش دیگه از همه نا امید شدم و بریدم. فک کنم باید زودتر از اینا اینکارو میکردم
امروز از سر کار میومدم پیچیدم رفتم امامزاده صالح(تهران) چن ساعتی اونجا بودم دعای توسل خوندم. زیاد دعا کردم مشکلم حل بشه.
به آقا گفتم از برادر بزرگوارشون اما رضا بخوان مشکل منو حل کنه. گفتم درسته شیعه خوبی نیستم گناه زیاد دارم اما شما بزرگوارین. وقتی حاجت غیر مسلمونا رو میدین یعنی اندازه اونا هم پیشتون ارزش نداریم؟ گفتم من با امید اومدم اگه حاجتمو ندین دلم میشنکه
مشخصات دختر مورد علاقمم نوشتم انداختم داخل ضریح.هرچند فکر نکنم دختری با اون مشخصات رو زمین پیدا بشه ولی خب گفتم حالا که امام رضا میخوان لطف کنن مشکلمو حل کنن دیگه کامل حل کنن:)

از همه خواهرا و برادرا که این پستو میخونن خواهش میکنم برام دعا کنن شده یه صلوات بفرستن. منم براتون دعا میکنم. انشاله که مشکل من و همه جوونا حل بشه:Gol::Gol::Gol:

هو الرزاق
منم میخواستم به عنوان یک عضو کوچکتر پیشنهادی رو خدمتتون بدم ؛ امید که راهگشا باشه
از بین حرفاتون متوجه شدم ساکن تهرانید . شما می تونید یک سری به " بنیاد سمات" بزنید و تست استعدادیابی و شخصیت شناسی ای که با همکاری موسسه انشاء اصفهان انجام میدن رو بدید، قابل ذکره که این تست با همه تستهای دیگه فرق داره چرا که برگزار کننده های آن ادعا می کنند روششون کاملا و صد در صد اسلامی است!
البته اینو هم بگم بنده هم خودم شنیدم و تو نت تحقیق کردم شماهم می تونید تو نت دنبالش بگردید!
با این کار می تونید 90 درصد خود واقعیتونو بشناسید و برای آیندتون(امکان ازدواج با طلبه و ...) تصمیم عقلانی تری بگیرید.

از لطف همه دوستان ممنونم بخصوص دوستاني که وقت گذاشتن و نظرشونو نوشتن
چند نکته رو هم درمورد خودم بگم:

1- اینکه من دنبال دختر طلبه بودم برای همون یکسال پیشه و خیلی وقته که طلبه بودن طرفم برام نه شرط لازمه و نه شرط کافی. سعی کردم بیشتر روی اخلاق و مذهبی بودن تکیه کنم فارغ از اینکه طلبه باشه یا نباشه. با توجه به اینکه ما تو آشناهامون دختر طلبه نداریم و مادرم هم با مراجعه به حوزه مشکل داشتن(به این دلیل که میگفتن چطور ممکنه ما رو نشناخته کسی رو معرفی کنن؟ و چطور ما میتونیم به کسی که همینجوری معرفی میشه اعتماد کنیم؟ حالا من هر چی هم گفتم طبق تحقیقات من تو حوزه مرسومهه این کار ایشون قبول نکردن و گفتن همچین چیزی نمیشه. شایدم من اشتباه میکردم نمیدونم) تقریبا این گزینه برام منتفی شد بدون اینکه حتی یک نفر معرفی بشه

2- دوستی که گفتن من نا امید شدم. راسش من نا امید نشدم بلکه از همیشه امیدوارتر هستم. اما از بنده های خدا چرا؟ نا امید شدم و فک میکنم کار درستی کردم. علتشم اینکه تو این مدت من به هرکسی که درمورد ازدواجم میگفتم تقریبا همشون مبگفتن دختر خوب برا تو زیاده الان پسر خوب کم پیدا میشه و ازخداشونم باشه و ...اما حالا ما منتطر میشدیم یه ماه..دوماه..سه ماه..خبری نمیشدو دریغ از معرفی یک نفر؟ به طور مثال یکی از دوستان خواهرم که معلم قرآن هستن گفته بودکارش چیه؟ خواهرمم گفته بود دانشجوی فلان رشته فلان دانشگاه اما سر کار نمیره فعلا. ایشونم گفته بودن دختر خوب آماده س فقط یه کار داشته باشه، شده با حقوق ماهی 50 تومن که فقط بگیم کار داره.اونوقت دختر خوب اینجا حی و حاضره فقط بیاد ببره! من ده نفر معرفی میکنم(نقل به مضمون). حالا بعد اینکه من سر کارم رفتم اونم با حقوق تقریبا بیش از 20-30 برابری که ایشون انتظار داشتن بعد چند ماه حتی یک نفرم نتونستن معرفی کنن!

3- استاد بزرگوارمون فرمودن

در ازدواج صد بار متر کنید و یکبار قیچی..راستش الان از این موضوع نگرانمو چون با شرایطی که برام بوجود اومد و احساس نیاز و علاقه ای که به ازدواج دارم کم کم دارم از معیارام کم میکنم. من که اولش طلبه میخواستم حالا میگم چادری هم نباشه اشکال نداره فقط خوب باشه هرچند قلبا چادری دوس دارم. میترسم آخرش انقدر از معیارام کوتاه بیام که بعدا پیشیمون بشم هرچند سعی میکنم اینطور نشه.

4- مشکل دیگه ای که دارم اینه که من زود تمرکزمو ار دست میدم و نمیتونم روی چند موضوع همزمان تمرکز کنم.. برا همین این موضوع ازدواج کلا زندگیمو مختل کرده و تو درس و دانشگاهم دچار مشکل شدم

5- دوستی هم که دلایل جور نشدن ازدواجم رو پرسیدن باید بگم که مشکل اصلیم اینه که کلا 3-4 نفر بیشتر بهم معرفی نشده که از بین اونا دوجا خودم رفتم خواستگاری که جواب رد دادن. یکیشون از نظر مالی فاصله طبقیاتی خیلی زیادی داشتیم(خیلی بالاتر بودن) و مورد دوم هم که از آشنایان دور بودن با وجود اصرار خانوادشون دختر خانوم گفتن اصلا قصد ازدواج ندارن. هردو این دخترخانوما هم مانتویی و اهل تیپ زدن و اینا بودن(یعنی حتی این موردا رو هم که رفتم از معیارام کوتاه اومده بودم تا تونستنم برم!). یه موردم فقط خواهر و مادرم رفتن که گویا از نظر ظاهری اصلا به هم نمیخوردیم(من لاغرم و دخترخانوم چاق بودن). یکی دو موردم باز مادرم گفتن اما از آشنایانی هستن که علاقه ای بهشون ندارم. واقعا تا حالا موردی که شرایط معمولی مد نظرمو داشته باشه نبوده.

تو این مدت تقریبا هر راهی که به ذهنم رسید رو رفتم. حتی به حوزه دانشجویی دانشگاهمون هم مراجعه کردم که از اونجا هم خبری نشد. فک کنم کاری از دست بنده های خدا برنمیاد و مشکلم باید به دست خود خدا حل بشه.
از نظرات همه دوستان استفاده میکنم و امیدوارم منو از دعای خیرشون محروم نکنن

سلام به همه دوستان.
میگم نظر جناب "roya8" و جناب "saharandishe" دقیقا خلاف همدیگه است!
یکیشون گفته خدا بخاطر گناه نمیاد برای تنبیه فرد مانع ازدواج بشه و اون یکی گفته دلیل اینکه کسی نتونه ازدواج کنه گناهانش هست!
خوب بالاخره حرف کدوم تون رو قبول کنیم؟
کارشناس محترم تاپیک؟ نظر شما چیه؟

دوستان سلام

roya8;592451 نوشت:
راستش من با این حرف مخالفم که بخاطر گناهاتون ازدواج سر نمیگیره! این صحبتو یه نفر دیگه از دوستان در یک پستی گفته بودن.

بنظرم این انرژی منفی دادنه

درسته همه ما گناهکاریم ولی چی میشه خدا واسه تنبیه دقیقا دست میذاره روی موضوع ازدواج؟چیزی که انقدر توصیه شده!

موضوع ازدواج الان در جامعه شده یه دغدغه بیشترا بهش گرفتارن .... اتفاقا اینجور که من دیدم افراد مذهبی بیشتر

بنظرم باید دنبال یه راه حل باشیم

از اثرات بعضی گناهان این است که بعضی امور را به تعویق می اندازند

به فرازهای زیر از دعای کمیل توجه کنید:
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم
اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم

وقتی به نیازهای طبیعی از راه های صحیح پاسخ گفته نشود، راه های ناصحیح برای پاسخگویی به نیازها ایجاد می شود.
وقتی که اشخاص و به تبع آن جامعه به راه های ناصحیح روی آورند، طبیعی است که راه های صحیح مورد غفلت قرار می گیرند.
نتیجه نهایی خارج شدن از حالت تعادل و درگیر شدن جامعه به افراط و تفریط است.

در این میان شرایط برای کسانی که می خواهند متعادل باشند و روی خط تعادل حرکت کنند، سخت می شود و مجبور می شوند که وضعیت موجود را پذیرفته و کمابیش با آن کنار بیایند.

علی علی

salam1990;592468 نوشت:
از لطف همه دوستان ممنونم بخصوص دوستاني که وقت گذاشتن و نظرشونو نوشتن
چند نکته رو هم درمورد خودم بگم:

سلام برادر عزیز
تو این کامنت آخری ات حرف دل منو زدی...

salam1990;592468 نوشت:
مادرم هم با مراجعه به حوزه مشکل داشتن(به این دلیل که میگفتن چطور ممکنه ما رو نشناخته کسی رو معرفی کنن؟ و چطور ما میتونیم به کسی که همینجوری معرفی میشه اعتماد کنیم؟

با نظر مادرتون موافقم...

salam1990;592468 نوشت:
و این مدت من به هرکسی که درمورد ازدواجم میگفتم تقریبا همشون مبگفتن دختر خوب برا تو زیاده الان پسر خوب کم پیدا میشه و ازخداشونم باشه و ...اما حالا ما منتطر میشدیم یه ماه..دوماه..سه ماه..خبری نمیشدو دریغ از معرفی یک نفر

واسه منم همین اتفاق افتاد.
اون موقع که نامزد داشتم و توی تاپیک هام قبلا گفتم بهم خورد، همه اطرافیان بهم میگفتن نگران نباش اصلا! چیزی که زیاده دختر!
حتی میگفتن تو با این موقعیت شغلی و کاری همه دخترا از خداشون هم هست با پسری مثل تو ازدواج کنن!!!!
بعد اما چی شد؟ دوتا مورد مطرح شد بعد از اون که هر دوشون بهم جواب منفی دادن ، دیگه هم با وجود اینکه چندین نفر رو واسطه کردیم که برای من دنبال مورد مناسب باشن، میگفتن مواردی هست ولی شرایط تو رو ندارن مثلا یا چادری نیستن و یا اینکه چادری هستن ولی سنشون بهت نمیخوره. اینطوری شده که هنوز منتظرم...

salam1990;592468 نوشت:
در ازدواج صد بار متر کنید و یکبار قیچی..راستش الان از این موضوع نگرانمو چون با شرایطی که برام بوجود اومد و احساس نیاز و علاقه ای که به ازدواج دارم کم کم دارم از معیارام کم میکنم.

نه منظورشون از این حرف اینه که موردها رو کاملا بسنجید و بررسی کنید و خوب تحقیق و دقت کنید تا یک مورد رو انتخاب کنید که هیچوقت پشیمونی نداشته باشه

salam1990;592468 نوشت:
برا همین این موضوع ازدواج کلا زندگیمو مختل کرده و تو درس و دانشگاهم دچار مشکل شدم

منم با شما همدرد هستم و همین مشکل رو دارم...خیلی وقته نتونستم حتی یک صفحه درس بخونم...

salam1990;592468 نوشت:
واقعا تا حالا موردی که شرایط معمولی مد نظرمو داشته باشه نبوده.

منم یا اینطوری بوده یا مواردی که شرایط من رو داشتن جواب منفی بهم دادن...

خب شایدلازم باشه من بیشترتضیح بدم تاسوئ برداشت شه ازمنظورم،بنده عرض کردم خدمتتون که گاهی مادعاهایی می کنیم که خدااونهارومستجاب می کنه
مثلامن می گم خدایابه من همسری صالح بده،ولی خودمن درحدی نیستم که لیاقت همسرصالح روداشته باشم،وبه خاطرگناهانی که انجام می دم درحداون فردی که ازخداوندخواستم نیستم،ازطرفی فردصالحی که من ازخداخواستم هم طبیعتاهمسرصالح ازخدامیخواد!!!درحالی که من هنوزدراون حدصالح نیستم
اینجاخداوندمجبوره ازدواج من روبه تعویق بندازه تاجایی که من متوجه گیرکاربشم وخودمواصلاح کنم تاجایی که شایستگی همسری اون آدم صالح روداشته باشم
درحالی که اگرصرفافقط دعامی کردم خدایامن همسرمیخوام برام هم مهم نیست صالح باشه یانباشه،خوب باشه یانباشه ،وفقط وفقط همسرمیخوام!خداوندهم یه کسی روبهم قسمت می کرد درخورشرایط وسطحی که اونموقع داشتم،چه بساکه الان چندتاهم فرزندداشتم،ولی من خودم ازخداخواستم اول من رواصلاح کنه ،بتونم گناهانم روجبران کنم وبعدهمسری درحدسربازامام زمان بهم عطاکنه...
پس منظورمن از جایی که گناهان مامانع ازدواج میشن اینجایی هست که ماخودمون شرایط تعین کردیم برای ازدواجمون
البته این نظرمن هست باتوجه به تجربیاتی که تاحالاداشتم
اگرکارشناس محترم بیشترتوضیح بدن دراین رابطه ممنون میشیم

دررابطه باصحبت صاحب تاپیک هم میخواستم نکته ای رومتذکربشم
هیچگاه ازمعیارهای اصلیتون کوتاه نیایید،این فشاری که میگیدروهمه دارند
شمااگرصرفابه خاطراین دست ازمعیارهاتون بکشیدبعدازاینکه نیازهای عاطفی بعدازازدواج برطرف شدتازه یادمعیارهاتون می افتیدومیگیدکاش عجله نمی کردم وازاین حرفهاولی دیگرافسوس فایده ای ندارد پس ازمعیارهایی که واقعابراتون مهم هستندودرزندگی تاثیرگذاربه هیچ عنوان کوتاه نیایید
اینکه مانیازداریم راخدامیداندپس بهترین کس برای دردودل خودخداست،که هم دغدغه هامون ونگرانی هامون رومیدونه،اینکه تحت فشاریم و...پس ازخودش بخواییم دربهترین زمانی که به صلاح ماست همسرمون رودرمسیرمون قراربده وبقیه ماجرا
ودراین بین کارهایی که مامیتونیم انجام بدیم توسل به ائمه به خصوص حضرت زهرا(س)وشهدای گمنام وامام زمان
تلاش درخودسازی وقوی ترکردن ارتباطمون باخدا
خواندن نمازاول وقت که حقیقتاآدم روازاین روبه اون رومیکنه،من تازه فهمیدم همیشه میشنیدم ولی توجه نمی کردم،لذاتوصیه می کنم،سخنرانی های حاج آقاپناهیان راجع به چگونه یک نمازخوب بخوانیم روحتماگوش بدید
بعداکه نمازتون درست شدوخوب خوندیدخودتون رودرمقابل کسی میبینیدکه چقددوستون داره،مگه میشه همچین خدایی نسبت به آینده شماونیازهاودغدغه هاتون بی تفاوت باشه؟
لینک سخنرانی حاج آقا پناهیان:
http://bayanmanavi.ir/post/56

مکلف;592485 نوشت:
ز اثرات بعضی گناهان این است که بعضی امور را به تعویق می اندازند

به فرازهای زیر از دعای کمیل توجه کنید:
اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم
اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم


پس جواب سوالی که من پرسیدم { بالای کامنت شما} با توجه به این حرف تون این میشه که گناهان مون هستن که باعث میشن نتونیم ازدواج کنیم...
خوب وقتی از این گناهان استغفار و توبه کردیم و دیگه ترکش کردیم اما هنوز ازدواج مون فراهم نشده علتش چیه؟

mehrant;592501 نوشت:
پس جواب سوالی که من پرسیدم { بالای کامنت شما} با توجه به این حرف تون این میشه که گناهان مون هستن که باعث میشن نتونیم ازدواج کنیم...
خوب وقتی از این گناهان استغفار و توبه کردیم و دیگه ترکش کردیم اما هنوز ازدواج مون فراهم نشده علتش چیه؟

ببخشیدبااینکه ازمن سوال نشده،ولی نظرغیرکارشناسی شده خودم !!!رومیذارم:
ماکه به همه ی جوانب آگاهی نداریم،یه قسمتش مربوط به گناهانمون بود،ولی کدام گناه؟آیاماازهمه ی گناهان مانع توبه عملی کردیم؟
2)شایدعلتی خارج ازگناه باشه که حکمتش نزدخداست،که باوجودترک گناه هنوز به حاجتمون نرسیدیم
3)مقدمات امرفراهم شده ودعامستجاب شده وفقط اگرکمی صبرکنیم نتیجه رومیبینیم
4)ازطرف ماموردی نیست ولی خداداره همسرآیندمون روکه هنوزشرایط کافی نداره روآماده میکنه!!!!ا
پس تنهاراه توکل به خداوتوسل به ائمه برای هدایت شدن به سمت مسیری که استجابت دعاهامون به اون مسیرمنتهی میشه وتلاش درجهت خودسازی

ببخشیدمن فقط نظرخودم روگذاشتم که خوشحال میشم کارشناس محترم نظرعلمی وبرمبنای منابع دینی روهم بیان بفرمایند

سلام برادر
دقیقا منم مثل شما اما با این تفاوت که من دخترم و زندگی بدون طلبه معنایی برام نداره چطور میشه فراموش کرد؟چیکار میشه کرد؟

زندگی طلبه;592529 نوشت:
سلام برادر
دقیقا منم مثل شما اما با این تفاوت که من دخترم و زندگی بدون طلبه معنایی برام نداره چطور میشه فراموش کرد؟چیکار میشه کرد؟

با سلام خدمت شما خواهر بزرگوار
چرا زندگی بدون طلبه براتون معنا نداره؟ آیا واقعا لازمه حتما با یه طلبه ازدواج کنید؟
هرچند طلبه ها بخاطر لباسی که دارن کمتر دچار گناه میشن ولی همین لباسشون باعت میشه گناهان کوچیکشون در نظر ما بزرگ بشه
بعدشم چرا میخوایین فراموش کنید؟ انشاله که همسری صالح با همون شرایطی که میخوایین قسمتتون بشه. نا امید نباشید

من تو مدت دوسالی که دنبال ازدواج بودم و تجربه و مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم:
سوای مسایل مادی مشکل بزرگی که سر راه ازدواج جوانان قرار داره پیدا کردن مورد مناسبه
و الا اگه میشد پسری که دانشجوئه رو به کسی که حاضره با یه دانشجو ازدواج کنه، دختری که مذهبیه رو به یه پسر مذهبی، اونی که فقیره رو به خونواده ای که براشون مهم نباشه، دختری که دنبال ازدواج با یه طلبه س رو به یه طلبه معرفی کرد و هزاران مورد از این قبیل، خیلی مشکلات حل میشد و جوونا زودتر از اینا ازدواج میکردن

چرا براتون مهمه با دختره طلبه ازدواج کنید من دخترای خیلی خیلی مذهبی و قانع رو میشناسم دقیقا همسن شماست یکیشون:Kaf:بنده خداخوب مگه چیه شرایط مالی شون ضعیفه

سلام
بله من با این نظرتون کاملا موافقم

الهه خشم;592443 نوشت:
همش هم به خاطره اینکه ... هی با خودش میگفت .... دکتر دکتر ...

این واقعا اشتباه بزرگی هست که یه دختر بخواد حتما از یه شغل خاص همسر انتخاب کنه...ممکنه انتخاب خوبی نصیبش بشه ولی اگه اولین و مهمترین معیار براش همین باشه میشه مثل همین مثالی که شما تعریف کردید...

الهه خشم;592443 نوشت:
دنبال دختری هستند که متولد مثلا 12 آبان ماه باشه ... تقریبا 99.71 درصد دختران رو از لیستش خط زده و اگر عنوان کنن به دنبال دختری هستند که طلبه باشه این عدد به مثلا 99.9999 میرسه ...

نه اینقدرها هم شانسش کم نمیشه! توی شهر خودش و شهرهای دیگه که ممکنه فامیلهاشون یا آشناهاشون زندگی میکنن حوزه هست دیگه...و مثلا خانمهای سال اول حوزه همشون به سن ایشون میخورن دیگه...هر ورودی هر شهر هم شاید حدود بیست سی تا خانم طلبه داره دیگه...البته هرچند ایشون گفتن دیگه دنبال خانم طلبه نیستن

roya8;592451 نوشت:
موضوع ازدواج الان در جامعه شده یه دغدغه بیشترا بهش گرفتارن .... اتفاقا اینجور که من دیدم افراد مذهبی بیشتر

بنظرم باید دنبال یه راه حل باشیم


بله من همین موضوع رو بارها در تاپیک های مختلف عنوان کردم...اما دلیل این مشکلات افراد مذهبی و راه حلی براش پیدا نشد...

به دنبال حقیقت;592464 نوشت:
شما می تونید یک سری به " بنیاد سمات" بزنید و تست استعدادیابی و شخصیت شناسی ای که با همکاری موسسه انشاء اصفهان انجام میدن رو بدید، قابل ذکره که این تست با همه تستهای دیگه فرق داره چرا که برگزار کننده های آن ادعا می کنند روششون کاملا و صد در صد اسلامی است!

با این تست چیکار میکنن؟ مشخص میکنن چه همسری با چه ویژگیهایی برای فرد مناسبه؟

saharandishe;592500 نوشت:
دررابطه باصحبت صاحب تاپیک هم میخواستم نکته ای رومتذکربشم
هیچگاه ازمعیارهای اصلیتون کوتاه نیایید،این فشاری که میگیدروهمه دارند
شمااگرصرفابه خاطراین دست ازمعیارهاتون بکشیدبعدازاینکه نیازهای عاطفی بعدازازدواج برطرف شدتازه یادمعیارهاتون می افتیدومیگیدکاش عجله نمی کردم وازاین حرفهاولی دیگرافسوس فایده ای ندارد پس ازمعیارهایی که واقعابراتون مهم هستندودرزندگی تاثیرگذاربه هیچ عنوان کوتاه نیایید

موافقم با این حرف و خطاب به شروع کننده تاپیک میگم که کسانی مثل شما و من که دنبال دخترهای مذهبی و چادری برای ازدواج هستیم،اینجور دخترها هم به ما جواب منفی میدن و گاهی مثل یکی از اونها که رفتم خواستگاریش بعضی عقاید ما رو افراطی میدونن...دیگه چه برسه به دخترهایی که چادری نیستن،چون اونا تفاوت زیادی رو بین خودشون و ما احساس خواهند کرد

saharandishe;592500 نوشت:
اینکه مانیازداریم راخدامیداندپس بهترین کس برای دردودل خودخداست،که هم دغدغه هامون ونگرانی هامون رومیدونه،اینکه تحت فشاریم و...پس ازخودش بخواییم دربهترین زمانی که به صلاح ماست همسرمون رودرمسیرمون قراربده وبقیه ماجرا

ولی من هرچی دعا میکنم و میگم خدایا هیچکس هم که ندونه تو بهتر از همه میدونی که من چقدر نیاز به ازدواج دارم و این برآورده نشدن نیاز چقدر من رو بهم ریخته..پس خودت همسری که به صلاحم باشه برام فراهم کن...
اما هرچی دعا میکنم هیچ...

saharandishe;592500 نوشت:
ودراین بین کارهایی که مامیتونیم انجام بدیم توسل به ائمه به خصوص حضرت زهرا(س)وشهدای گمنام وامام زمان
تلاش درخودسازی وقوی ترکردن ارتباطمون باخدا
خواندن نمازاول وقت که حقیقتاآدم روازاین روبه اون رومیکنه

تمام این کارها رو هر روز حدود یکساله انجام میدم ولی هیچ....

saharandishe;592500 نوشت:
عداکه نمازتون درست شدوخوب خوندیدخودتون رودرمقابل کسی میبینیدکه چقددوستون داره،مگه میشه همچین خدایی نسبت به آینده شماونیازهاودغدغه هاتون بی تفاوت باشه؟

کسی که دوستمون داره منظورتون همسره یا خدا؟ اگه همسره که هنوز بعد از حدود یکسال من این اثر رو ندیدم.اما اگر منظورتون خداست، چطور ببینیم خدا دوستمون داره؟
بی تفاوت نیست ولی دلیلش رو ما نمیدونیم چرا خدا اینطور خواسته که ازدواج مون به تاخیر بیفته...

salam1990;592577 نوشت:
من تو مدت دوسالی که دنبال ازدواج بودم و تجربه و مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم:
سوای مسایل مادی مشکل بزرگی که سر راه ازدواج جوانان قرار داره پیدا کردن مورد مناسبه
و الا اگه میشد پسری که دانشجوئه رو به کسی که حاضره با یه دانشجو ازدواج کنه، دختری که مذهبیه رو به یه پسر مذهبی، اونی که فقیره رو به خونواده ای که براشون مهم نباشه، دختری که دنبال ازدواج با یه طلبه س رو به یه طلبه معرفی کرد و هزاران مورد از این قبیل، خیلی مشکلات حل میشد و جوونا زودتر از اینا ازدواج میکردن

با این حرف تون کاملا موافقم

اون خواهری هم که گفتن زندگی بدون طلبه براشون بی معناست باید بگم بنظرم خیلی احساسی دارید به قضیه نگاه می کنید...
یه وقت با این طرز تفکر مثل اون اتفاقی که خانم "الهه خشم" مثال زدن براتون نیفته...
در هر گروه و شغل و جامعه ای هم افرادی صالح و مومن و متدین هستن، افراد بد هم هستن
دایره انتخاب های خودتون رو محدود نکنید...ممکنه با یه آقای متدین و مومن خوشبخت تر از یه آقایی که فقط شغلش طلبگی باشه بدون توجه به معیارهای دیگه، باشید...

mehrant;592594 نوشت:

کسی که دوستمون داره منظورتون همسره یا خدا؟ اگه همسره که هنوز بعد از حدود یکسال من این اثر رو ندیدم.اما اگر منظورتون خداست، چطور ببینیم خدا دوستمون داره؟
بی تفاوت نیست ولی دلیلش رو ما نمیدونیم چرا خدا اینطور خواسته که ازدواج مون به تاخیر بیفته...


منظورم خداست...
خداکه ماروتحت هرشرایطی دوستمون داره
گاهی شایدامتحان الهی باشه دراینصورت آیاکاری جزصبرداریم؟امتحانو که ازچیزهای راحت نمیگیرن؟بالاخره بندگیمون روبایدیه جابه خداثابت کنیم دیگه؟

سلام
بحث ازدواج خیلی خیلی مهم و البته شیرینه
از نظر من دلیل اینکه خیلی واگیردار شده چون کسی که واقعا هدف والا و برتر داشته باشه محکم پای حرفش هست.. وگرنه چکاریه میرن با یکی دوست میشن هم خرج و مخارج و زحمت نداره هم به خواستشون میرسن.
خودم هم خیلی شدید در تفکرش هستم و خواهان بهترین خیر از جانب خداوند....
التماس دعا

بسیار ممنون و کاملا موافقم
جدای از نیاز جنسی و غریزه بحث روح و روان هم هست که من شدیدا روح و روانم ناراحت و افسرده است تا حدی که حوصله هیچ کاری رو ندارم حتی ورزش کردن و همینطور درس و دانشگاه بخصوص اینکه رشته تحصیلیم هنر و گرافیک هست شدیدا در عذاب هم هستم و همه انگیزم رو از دست دادم

باید چکار کنم؟؟؟؟

زندگی طلبه;592589 نوشت:
چرا براتون مهمه با دختره طلبه ازدواج کنید من دخترای خیلی خیلی مذهبی و قانع رو میشناسم دقیقا همسن شماست یکیشون:Kaf:بنده خداخوب مگه چیه شرایط مالی شون ضعیفه

من که گفنم دیگه طلبه بودنش برام مهم نیس.
شما خیلی آرمانگرا هستین که حتی میخوایین تکنولوژی رو از زندگیتون خارج کنید و فقط با یاد خدا زندگی کنید. منم قبول دارم این چیزا آدمو از خدا دور میکنه ولی کم ندیدم طلبه های بزرگواری که تو شبکه های اجتماعی فعالن یا سرشون تو لپ تاپه یا گوشیشون آیفون چند میلیونی.
به نظرم با یک طلبه آرمانگرا مث خودتون خوشبخیت میشین و از صمیم قلب براتون دعا میکنم.انشاله همون همسر صالحی که انتظارشو دارین قسمتتون میشه.برا منم دعا کنید

ولی قسمت دوم جملتونو متوجه نشدم "بنده خداخوب مگه چیه شرایط مالی شون ضعیفه"

اینگار شوهر طلبه کردن هم "مد" شده .... همه دلشون میخواد ...

طلبه ها دو تا زن میگیرنا ... حواستون رو جمع کنین ...

mehrant;592594 نوشت:
ا این تست چیکار میکنن؟ مشخص میکنن چه همسری با چه ویژگیهایی برای فرد مناسبه؟

در آخر دفترچه ای به شما داده میشه که شامل 103ویژگی شخصیتی شماست و مشخص میکنه چه همسری براتون مناسبه!
در مواردی حتی معرفی هم می کنند!!!:khaneh:

salam1990;592619 نوشت:
ولی قسمت دوم جملتونو متوجه نشدم "بنده خداخوب مگه چیه شرایط مالی شون ضعیفه"

برای معرفی به شما کسی رو میشناسم که شرایط مالی شون مناسب شرایط شماست

الهه خشم;592620 نوشت:
اینگار شوهر طلبه کردن هم "مد" شده .... همه دلشون میخواد ...

طلبه ها دو تا زن میگیرنا ... حواستون رو جمع کنین ...

نگران نباشید

دنبال مد نیستیم.

saharandishe;592462 نوشت:
سلام
اگه دیدین تاحالانشده،مطمئن باشیدقراره خدابزرگتون کنه،من هم خیلی برای ازدواجم دعاکردم توانواع امام زاده هایی که توخط 1متروهستند(امام زاده صالح،امام زاده اسماعیل(قلهک)-امام زاده شاه عبدلعظیم،امام زاده زیدوکلی امام زاده دیگه!،مخصوصا وقتی امام زاده صالح حاجت یکی ازدوستامودرجابرآورده کرد!!!درعرض 1هفته همون همسری که میخواست باهمون مشخصاتی که دوست داشت صالح و...!!!جالبه که آقایی که الان همسرش شده هم غالبامیرفته امام زاده صالح وازش همسرصالح میخواسته!!!
وقتی خوندم شماهم رفته بودین اونجایکم خندم گرفت حلال بفرمایید.
ولی الان آرومم،میدونم همه ی کسایی که التماس دعادادم بهشون برام دعاکردن ولی خداتاحالاصلاح ندیده ،قربون خدابرم خیلی لطف کردکه من تاحالاازدواج نکردم!
هرروزی که می گذره خوشحالم!میدونیدچرا؟چون به این نتیجه رسیدم باطرزفکری که اونموقع داشتم اگرازدواج می کردم بعیدنبودخودم روبدبخت کنم!!!چون کمال طلبانه به این موضوع فکرمیکردم...
هرروزی که میگذره رشدخودم رواحساس می کنم
رابطم باخدابهترشده،الان دیگه طوری شده که اگرخداانشاالله بهم همسری روقسمت کنه به خاطرخدادوستش خواهم داشت نه شخص خودش،همسرهدیه ای ازجانب خداست بایدقدرش روبدونیم هرچی که هست...
الان هم توسل کردم به ائمه،دیگه یه جورایی به قسمت اطمینان پیداکردم اینکه انعقادتوآسمون انجام میشه وعقدروزمین،وازخداخواستم کمکم کنه اونقدری خوب بشم که لایق یک همسرصالح باشم که خداازاول توتقدیرم نوشته،چون دیگه به این نتیجه رسیدم که یک انسان میتونه باگناهانی که انجام میده کاری کنه که لایق آدمی که تودعاهاش اونومیخوادنباشه!!!حالاماهمش دعامی کنیم خدایاصالح باشه درحالی که خودمون صالح نیستیم وخداهیچوقت خلف وعده نمیکنه،که میگه زنهای مومن برای مردان مومن ومردان مومن برای زنان مومن اند،ازاین جهت گناهان مانع ازدواج میشندنه اینکه خدایی نکرده خداعامدانخوادماازدواج کنیم چون خدادعاهای مارومستجاب کرده ولی ماهنوزظرفیت پذیرش همچین همسری رونداریم پس مجبوره اول بزرگمون کنه به اون حدبرسونه بعدبده دستمون
امیدوارم تونسته باشم درست منظورموبرسونم
به قول آقا،انشاالله تاهل خوشبخت کننده قسمت همه ی حوونهای مجردبشه
الهی آمین
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم...

آفرین ...بسیار زیبا فرمودید

دوستان سلام

mehrant;592501 نوشت:
پس جواب سوالی که من پرسیدم { بالای کامنت شما} با توجه به این حرف تون این میشه که گناهان مون هستن که باعث میشن نتونیم ازدواج کنیم...
خوب وقتی از این گناهان استغفار و توبه کردیم و دیگه ترکش کردیم اما هنوز ازدواج مون فراهم نشده علتش چیه؟

خوب بود که به ادامه عرایض حقیر نیز توجه و دقت می کردید.

نقل قول:
وقتی به نیازهای طبیعی از راه های صحیح پاسخ گفته نشود، راه های ناصحیح برای پاسخگویی به نیازها ایجاد می شود.
وقتی که اشخاص و به تبع آن جامعه به راه های ناصحیح روی آورند، طبیعی است که راه های صحیح مورد غفلت قرار می گیرند.
نتیجه نهایی خارج شدن از حالت تعادل و درگیر شدن جامعه به افراط و تفریط است.

در این میان شرایط برای کسانی که می خواهند متعادل باشند و روی خط تعادل حرکت کنند، سخت می شود و مجبور می شوند که وضعیت موجود را پذیرفته و کمابیش با آن کنار بیایند.

ببینید همیشه اینگونه نیست که گناهان شخص موجب که نتواند به مطلوب برسد.
گاهی فروانی گناه در جامعه یا حداقل نمود فراوان آن علتی برای این مسئله می شود.

بگذارید مثالی بزنم:
ازدواج مطلوب نیاز به یک بستر پاک و صحیح دارد. هنگامی که شخصی که به بلای روابط خارج از شرع، خودارضایی، زنا و .... روی آورد و نیازهای خود را از این طریق(گناه) پاسخ بگوید، بستر پاک و صحیح را آلوده و خراب کرده است. فراوان بودن این گناهان در جامعه یا نمود فراوان آن، بستر و فضای اجتماعی پاک و صحیح را دچار خدشه کرده و آن را آلوده و ناپاک می کند. بالاخره گزینش و انتخاب محدود به همین جامعه است. بستر و فضای ناپاک طبیعتا دایره انتخاب هایی که نیاز به بستری پاک و صحیح دارند را محدود می کند. برای کسانی که روند زندگی آنها مناسب با این فضای موجود است، طبیعتا گزینش راحت تر و دایره انتخاب ها وسیع تر است و راحت تر می توانند به مطلوب خود برسند که البته نتیجه نامطلوب آن را نیز می بینند و این سیکل نتایج نامطلوب، فضای بی اعتمادی و ناصحیح را هر چه بیشتر و بیشتر می کند.

علی علی

زندگی طلبه;592632 نوشت:
برای معرفی به شما کسی رو میشناسم که شرایط مالی شون مناسب شرایط شماست

نگران نباشید

دنبال مد نیستیم.

خانوم زندگی طلبه اگر شما یک شوهر طلبه کردین ... بعد از چند وقت که شما مثلا 35 سالتون شد و شوهرتون باز غریزش بهش فشار آورد و خواست با یه دختر 14 ساله ازدواج کنه ...
چی کار میکنین ... اجازه همسر اول هم که قانونش برداشته شد ... مشگلی ندارین ؟؟؟

raha-h;592617 نوشت:
بسیار ممنون و کاملا موافقم
جدای از نیاز جنسی و غریزه بحث روح و روان هم هست که من شدیدا روح و روانم ناراحت و افسرده است تا حدی که حوصله هیچ کاری رو ندارم حتی ورزش کردن و همینطور درس و دانشگاه بخصوص اینکه رشته تحصیلیم هنر و گرافیک هست شدیدا در عذاب هم هستم و همه انگیزم رو از دست دادم

باید چکار کنم؟؟؟؟

سلام خواهر گرامی.
اما با چی موافق هستید؟ آخه نوشتید کاملا موافقم ولی معلوم نیست با کدوم یکی از صحبتها!:Moteajeb!::Gig:

درمورد قسمت دوم صحبت تون و سوالی که پرسیدید هم چون خودمم به همین مشکل مبتلا هستم نظری به ذهنم نمیرسه که بتونم کمکی بکنم
دوستان دیگه بفرمایید

mehrant;592639 نوشت:
سلام خواهر گرامی.
اما با چی موافق هستید؟ آخه نوشتید کاملا موافقم ولی معلوم نیست با کدوم یکی از صحبتها!:Moteajeb!::Gig:

درمورد قسمت دوم صحبت تون و سوالی که پرسیدید هم چون خودمم به همین مشکل مبتلا هستم نظری به ذهنم نمیرسه که بتونم کمکی بکنم
دوستان دیگه بفرمایید

اگه میشد پسری که دانشجوئه رو به کسی که حاضره با یه دانشجو ازدواج کنه، دختری که مذهبیه رو به یه پسر مذهبی، اونی که فقیره رو به خونواده ای که براشون مهم نباشه، دختری که دنبال ازدواج با یه طلبه س رو به یه طلبه معرفی کرد و هزاران مورد از این قبیل، خیلی مشکلات حل میشد و جوونا زودتر از اینا ازدواج میکردن با این نظر موافق هستم

الهه خشم;592620 نوشت:
اینگار شوهر طلبه کردن هم "مد" شده .... همه دلشون میخواد ...

طلبه ها دو تا زن میگیرنا ... حواستون رو جمع کنین ...


الهه خشم ! خوب شد شماها خدا نشدید !
خدا نمیزاره هیچ دختری به گناه بیافته بنده ها شو تنها نمیزاره
من فقط آرزو کردم برای خدا تکلیف معین نکردم که روم زیاد باشهفقط از خدا خواستم همین و بس
بعد هم این کلمات زشت و سخیف رو به کار نبرید لطفا شما نگران زندگی و آینده ی خودتون باشید از کجا معلوم شوهر آرمانی وهمسر آینده ی شما نخواد دختر چهارده ساله بگیره ؟ منم زندگیم خیلی بهتر شد؟ حالا دیدید خوب نیست درمورد دیگران نظر دهی کنم و آینده رو براشون پیش بینی کنم ... دلسوز خودتون باشید و خداحافظ

دوستان سلام

salam1990;592564 نوشت:
با سلام خدمت شما خواهر بزرگوار
چرا زندگی بدون طلبه براتون معنا نداره؟ آیا واقعا لازمه حتما با یه طلبه ازدواج کنید؟
هرچند طلبه ها بخاطر لباسی که دارن کمتر دچار گناه میشن ولی همین لباسشون باعت میشه گناهان کوچیکشون در نظر ما بزرگ بشه
بعدشم چرا میخوایین فراموش کنید؟ انشاله که همسری صالح با همون شرایطی که میخوایین قسمتتون بشه. نا امید نباشید

به صورت عادی هر قشر و فرهنگی اهل همان قشر و فرهنگ را بهتر درک می کند.
یک مرد طلبه بهتر و راحت تر می تواند پوشیه زدن همسر خود را بپذیرد و در دروس همسرش به وی کمک کند
یک زن طلبه بهتر و راحت تر می تواند اقتضائات تبلیغ و فقر را تحمل کرده و محیط علمی و آرام درون خانه را فراهم کند.
یک زوج طلبه ولایت مدار بهتر منظور یکدیگر را از تربیت فرزند صالح می فهمند، بهتر ملاکهای تربیتی یکدیگر را می فهمند و با سلیقه یکدیگر آشناتر هستند
فایل تصویری زیر را ببینید، خوب فقط یک زوج طلبه می توانند این سبک زندگی را بپذیرند:

بگذریم از اینکه گاهی استاد اخلاق توصیه می کند با طلبه ازدواج کنید

الهه خشم;592637 نوشت:
خانوم زندگی طلبه اگر شما یک شوهر طلبه کردین ... بعد از چند وقت که شما مثلا 35 سالتون شد و شوهرتون باز غریزش بهش فشار آورد و خواست با یه دختر 14 ساله ازدواج کنه ...
چی کار میکنین ... اجازه همسر اول هم که قانونش برداشته شد ... مشگلی ندارین ؟؟؟

ازدواج مجدد در بین اقشار غیر روحانی بیشتر از قشر روحانیت است.

علی علی

زندگی طلبه;592644 نوشت:
الهه خشم ! خوب شد شماها خدا نشدید !
خدا نمیزاره هیچ دختری به گناه بیافته بنده ها شو تنها نمیزاره
من فقط آرزو کردم برای خدا تکلیف معین نکردم که روم زیاد باشهفقط از خدا خواستم همین و بس
بعد هم این کلمات زشت و سخیف رو به کار نبرید لطفا شما نگران زندگی و آینده ی خودتون باشید از کجا معلوم شوهر آرمانی وهمسر آینده ی شما نخواد دختر چهارده ساله بگیره ؟ منم زندگیم خیلی بهتر شد؟ حالا دیدید خوب نیست درمورد دیگران نظر دهی کنم و آینده رو براشون پیش بینی کنم ... دلسوز خودتون باشید و خداحافظ

چرا ناراحت میشین ... من یه سوال ازتون پرسیدم ... سوالم رو تکرار میکنم ... فرض میکنیم شما 35 سالتون شد و جناب آقای طلبه اومدند و به شما گفتند که دارن فشار جنسی رو تحمل میکنند و براشون سخت هست ... شما ترجیح میدین آقای طلبه کدوم یکی از این کارها رو بکنه :

1- جناب آقای طلبه (شوهرتون) فشار جنسی رو تحمل کنه و روز به روز از خدا دور بشه .
2- جناب آقای طلبه (شوهرتون ) یه دونه دوست دختر پیدا کنن .
3- جناب آقای طلبه (شوهرتون ) با یه دختری که مثلا 14 سالشون هست ازدواج کنن و دیگه مشگل جنسی بهشون فشار نیاره .

این که سوال سختی نیست ...

saharandishe;592601 نوشت:
منظورم خداست...
خداکه ماروتحت هرشرایطی دوستمون داره
گاهی شایدامتحان الهی باشه دراینصورت آیاکاری جزصبرداریم؟امتحانو که ازچیزهای راحت نمیگیرن؟بالاخره بندگیمون روبایدیه جابه خداثابت کنیم دیگه؟

و مشکلاتی هم که هست مورد سرزنش و شوخی دیگران قرار گرفتن که خیلی ناراحت کننده است..و من رو تحت فشار قرار دادن که فقط درس بخونم و میخوام چیکار ازدواج کنم..روزهای من خسته کننده شدند و آرامش خاطر ندارم ناراحتیه روح به جسمم هم سرایت کرده و درد های جسمی پیدا کردم :Moteajeb!:

الهه خشم;592651 نوشت:
چرا ناراحت میشین ... من یه سوال ازتون پرسیدم ... سوالم رو تکرار میکنم ... فرض میکنیم شما 35 سالتون شد و جناب آقای طلبه اومدند و به شما گفتند که دارن فشار جنسی رو تحمل میکنند و براشون سخت هست ... شما ترجیح میدین آقای طلبه کدوم یکی از این کارها رو بکنه :

1- جناب آقای طلبه (شوهرتون) فشار جنسی رو تحمل کنه و روز به روز از خدا دور بشه .
2- جناب آقای طلبه (شوهرتون ) یه دونه دوست دختر پیدا کنن .
3- جناب آقای طلبه (شوهرتون ) با یه دختری که مثلا 14 سالشون هست ازدواج کنن و دیگه مشگل جنسی بهشون فشار نیاره .

این که سوال سختی نیست ...


جوابتون

مکلف;592650 نوشت:
ازدواج مجدد در بین اقشار غیر روحانی بیشتر از قشر روحانیت است.

علی علی

الهه خشم;592651 نوشت:
1- جناب آقای طلبه (شوهرتون) فشار جنسی رو تحمل کنه و روز به روز از خدا دور بشه .

مطمئن باش اگر عبد بودن رو تمرین کرده باشه با هسرش به خدا نزدیک تر میشن نه دورتر

جناب مکلف صحبتی رو کردند و صحبت باد هواست ... مگر اینکه مستند باشه ... فکر میکنم که شما هم قبول دارین که چنین عملی ( ازدواج مجدد ) بین افراد عادی جامعه قبح ذاتی داره ولی روحانیون بخاطر درس هایی که خوندن قبحی در این عمل نمیبینن اتفاقا این عمل رو مستحب هم میدونن ...

خوب منم 27سالمه ومجردم
تکلیف من چیه؟
تاحالا هم خواستگاری نرفتم چون بیکارم

مکلف;592650 نوشت:
به صورت عادی هر قشر و فرهنگی اهل همان قشر و فرهنگ را بهتر درک می کند.

درک آره، ولی برای یه عمر ازدواج فکر نکنم بشه به عنوان یه قانون به همگی تعمیمش داد. {البته خواهر گرامی نگفتن خودشون هم طلبه هستن یا نه...}
خودم رو مثال میزنم که پزشکم ولی با یه دختر پزشک نمیتونم زندگی کنم
که مشغله کاریش به همون اندازه من باشه و مثل خودم کشیک و دردسر و خستگیهای مربوطه رو داشته باشه

raha-h;592658 نوشت:
شکلاتی هم که هست مورد سرزنش و شوخی دیگران قرار گرفتن که خیلی ناراحت کننده است..

برای دختر خانمها واقعا سخت و ناراحت کننده است...
من که پسرم از یه شوخی این مدلی ناراحت شدم...که یکی از اقوام مون وقتی داشت میگفت برای پسرش یه دختر خوب پیدا کردن و میخوان برن خواستگاریش، به شوخی به من گفت : بعضیا دلشون بسوزه...
میدونم کاملا بدون هیچ نیتی و فقط به قصد شوخی این حرف رو زده ولی ناراحت شدم ...:Ghamgin:

raha-h;592658 نوشت:
من رو تحت فشار قرار دادن که فقط درس بخونم و میخوام چیکار ازدواج کنم

اگر پدر و مادر این رو میگن یه جور منطقی و با احترام قانع شون بفرمایید که دلیل نیازتون به ازدواج چی هست
اگر بقیه میگن خیلی مهم نیست.لازم نیست همیشه جوابشون رو بدید...

raha-h;592658 نوشت:
روزهای من خسته کننده شدند و آرامش خاطر ندارم

دقیقا همون چیزی هست که توی همین تاپیک نوشتم جناب آیت الله مکارم در کتابشون ذکر کردن

raha-h;592658 نوشت:
ناراحتیه روح به جسمم هم سرایت کرده و درد های جسمی پیدا کردم

این از لحاظ پزشکی کاملا معنی دار و ثبت شده است
در خانمها این مورد خیلی شایع هست و بدون اینکه خودشون قصدی داشته باشن وقتی استرس و ناراحتی داشته باشن و مخصوصا در شرایطی که ابرازش براشون سخت باشه نمودش بصورت دردهای جسمی بروز میکنه

الهه خشم;592671 نوشت:
جناب مکلف صحبتی رو کردند و صحبت باد هواست ... مگر اینکه مستند باشه ... فکر میکنم که شما هم قبول دارین که چنین عملی ( ازدواج مجدد ) بین افراد عادی جامعه قبح ذاتی داره ولی روحانیون بخاطر درس هایی که خوندن قبحی در این عمل نمیبینن اتفاقا این عمل رو مستحب هم میدونن ...

ببخشید به نظرم این بحث ها درست نیست. چرا حاضر نیستیم به اعتقادات دیگران احترام بذاریم؟ خواهرمون دوس دارن با یه طلبه ازدواج کنن اونم یه طلبه واقعی.
اینکه بخواهیم یه قشری رو زیر سوال ببریم درست نیست. هرکسی اعتقاد و آرمانهایی داره که براش ارزشمندند.
بهتر نیست بجای این حرفها برای خوشبختی همدیگه دعا کنیم و از خدا بخواهیم همونی قسمت بشه که صلاح دنیا و آخرتمونه:Gol:

salam1990;591726 نوشت:
با سلام خدمت همه دوستان اسک دینی
عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبداله علیه السلام. انشاله که عزادارایتون قبول باشه

نمیدونم این پستو برا چی مینویسم! شاید برا درد دل، شاید برای بیان تجربه خودم، شایدم برا التماس دعا..
هر چی که هس خیلی احساس نیاز میکردم که این حرفا رو با کسی بزنم و دیدم کجا بهتر از اینجا که سایت مذهبیه و دوستان همه کم و بیش مذهبین.

تقریبا یک سال پیش من اینجا پستی گذاشتم: http://www.askdin.com/thread33373.html
من حتی مدتها قبل اینکه پست قبلیمو بذارم دنبال ازدواج بودم یعنی شاید الان بیشتر از دو سال باشه ولی..

شاید براتون جالب باشه که هنوز بعد یک سال با وجود پیگیری زیاد به نتیجه نرسیدم.(برا خودم که جالبه). پیگیری زیاد میگم واقعا زیاد بود. کسی نموند بهش نسپرم مورد مناسب معرفی کنه.
موردهایی هم معرفی مشدن ولی خب به دلایل مختلفی جور نمیشد.
واقعا وقتی چیزی رو خدا نخواد نمیشه. هر کاری هم که بکنی نمیشه. من که خودمو خیلی به این در و اون در زدم و لی خب خدا نخواست، نشد..

نمیدونم حکمتش چیه. شاید بخاطر گناهامه که ازدواجم سر نمیگیره.
اولش بهم گفتن کار نداری هرچی گفتیم بابا دانشجوی فلان دانشگاهیم گفتن نه کار باید باشه. رفتیم دنبال کار که این بهونه هم تموم شه. الان 7 ماه بیشتره سر کارم میرم(مهندس شدیم!)
ولی بازم نشد.

راستش دیگه از همه نا امید شدم و بریدم. فک کنم باید زودتر از اینا اینکارو میکردم
امروز از سر کار میومدم پیچیدم رفتم امامزاده صالح(تهران) چن ساعتی اونجا بودم دعای توسل خوندم. زیاد دعا کردم مشکلم حل بشه.
به آقا گفتم از برادر بزرگوارشون اما رضا بخوان مشکل منو حل کنه. گفتم درسته شیعه خوبی نیستم گناه زیاد دارم اما شما بزرگوارین. وقتی حاجت غیر مسلمونا رو میدین یعنی اندازه اونا هم پیشتون ارزش نداریم؟ گفتم من با امید اومدم اگه حاجتمو ندین دلم میشنکه
مشخصات دختر مورد علاقمم نوشتم انداختم داخل ضریح.هرچند فکر نکنم دختری با اون مشخصات رو زمین پیدا بشه ولی خب گفتم حالا که امام رضا میخوان لطف کنن مشکلمو حل کنن دیگه کامل حل کنن:)

از همه خواهرا و برادرا که این پستو میخونن خواهش میکنم برام دعا کنن شده یه صلوات بفرستن. منم براتون دعا میکنم. انشاله که مشکل من و همه جوونا حل بشه:Gol::Gol::Gol:

[=Verdana]سلام عرض می‌کنم خدمت همهٔ بزرگواران،
[=Verdana]
[=Verdana]پست شما رو خوندم و از خدا می‌خوام که گشایش در کارتون حاصل بشه، هم واسه شما و هم واسهٔ همهٔ دوستان
[=Verdana]
[=Verdana]دوست بزرگوار فقط دوست دارم ی چیزی رو راجع به پستتون بگم. اینکه "خدا" هست ک مشکلات رو حل می‌کنه، نه ائمه، امامای بزرگوار و عزیز ما فقط واسطه‌ میشن ک خدا حاجت ما رو بده. میدونم مسلماً منظورتون همینه ولی‌ ب اشتباه بیان شده، اینو میگم چون دیدم این یکی‌ از مسائلی‌ هست ک شاید خیلی‌ها روش حساس هستن و با شیعه‌ها دربارهٔ این موضوع بحث می‌کنن.
[=Verdana]
[=Verdana]و ی مسئله‌ی دیگه، نمی‌دونم این چه چیزی هست ک ما نامه میندازیم توی حرمها، خدا مسلماً خودش حرف دل ما رو می‌دونه و ائمه هم ک میدونن. فکر کنم باید سعی‌ کنیم شیع باشیم ولی‌ شییعی ک از نظر بقیه ادیان هم منطقی ب نظر بیاد.
[=Verdana]
[=Verdana]دوست بزرگوار منظورم فقط ب شخص شما نیست، کلا اینو گفتم. بعضی‌ وقتا آدم توی یه محیطی‌ زندگی‌ می‌کنه ک تغیرات و چیزای زیاد و جدیدی رو میبینه و ب این نتیجه میرسه ک‌ای کاش کمی‌ منطقی تر عمل می‌کردم ک باعث نشم دینم رو ب تمسخر بگیرن. میدونم بعضی‌ از مسائل معنوی دین رو نمی‌شه با منطق حل کرد، ولی‌ بعضی‌ چیزی خیلی‌ ساده و غیر منطقی، مثل نام انداختن توی حرمها، رو می‌شه.
[=Verdana]
[=Verdana]انشا الله ک همگی‌ همیشه موفق باشید و همه بتونیم کاری کنیم ک یک سری افکار توجیه ناپذیر از دین حذف شه.
[=Verdana]
[=Verdana]در آخر هم اگه غلط املایی داره متنم ببخشید، با بهنویس نوشتم و وقت ادیت نداشتم.

موضوع قفل شده است