جمع بندی اگر پیامبر الان مبعوث می شد چه بلایی بر سرش می آمد؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر پیامبر الان مبعوث می شد چه بلایی بر سرش می آمد؟

حقیقت این است که با وجود اینکه پیامبر از دین آباء و اجدادیش فاصله گرفت و خدایان را بجز الله انکار کرد فرمانروایان مکه او را نکشتند حال آنکه این یکی از اصول مسلم اسلام است که کسی که مسلمان زاده باشد و اسلام را کنار بگذارد مرتد هست و اعدام خواهد شد! بهاییان هم مثل محمد بر برخی سنتها مهر تایید زدند و برخی دیگر را رد و برخی دیگر را از نظر خودشان اصلاح کردند و محمد هم همین کار را کرد حال آنکه محمد را بخاطر تبلیغ اعتقادش فرمانروایان مکه نکشتند اما یک بهایی اگر بخواهد دینش را از طریق اینترنت یا پخش کتاب یا cd یا هر چیز دیگر ترویج کند دستگیر خواهد شد و اینکه چه بلایی سرش میاید بماند! ظاهرا کفار مکه منطقی تر از مسلمین بودند!

این سخنانی که من میزنم بخاطر این است که میبینم از نظر اسلام و پیامبرش محمد هدف وسیله را توجیه میکند! محمد مشرک زاده این حق را برای خود قائل بود که دینی دیگر برگذیند اما به مسلمان زاده این حق را نداد. برای خودش این حق را داد که اعتقادش را تبلیغ کند اما در جامعه اسلامی چنین حقی را به دگراندیش نداد.

بیایید انقدر سر خودمان را کلاه نگذاریم! میگوییم حسین گفته بود "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید" اما اگر الان یک نفر در این حکومت عدل علوی ما بطور علنی به خیابان بیاید و بگوید من دین ندارم ولی آزاده ام چه بلایی سرش میاید؟! غیر از این است که میگوییم خدا بیامرزتش!

منتظر پاسخ های کارشناسان هستم!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

Pitbull;591666 نوشت:
حقیقت این است که با وجود اینکه پیامبر از دین آباء و اجدادیش فاصله گرفت و خدایان را بجز الله انکار کرد فرمانروایان مکه او را نکشتند حال آنکه این یکی از اصول مسلم اسلام است که کسی که مسلمان زاده باشد و اسلام را کنار بگذارد مرتد هست و اعدام خواهد شد! بهاییان هم مثل محمد بر برخی سنتها مهر تایید زدند و برخی دیگر را رد و برخی دیگر را از نظر خودشان اصلاح کردند و محمد هم همین کار را کرد حال آنکه محمد را بخاطر تبلیغ اعتقادش فرمانروایان مکه نکشتند اما یک بهایی اگر بخواهد دینش را از طریق اینترنت یا پخش کتاب یا cd یا هر چیز دیگر ترویج کند دستگیر خواهد شد و اینکه چه بلایی سرش میاید بماند! ظاهرا کفار مکه منطقی تر از مسلمین بودند!

این سخنانی که من میزنم بخاطر این است که میبینم از نظر اسلام و پیامبرش محمد هدف وسیله را توجیه میکند! محمد مشرک زاده این حق را برای خود قائل بود که دینی دیگر برگذیند اما به مسلمان زاده این حق را نداد. برای خودش این حق را داد که اعتقادش را تبلیغ کند اما در جامعه اسلامی چنین حقی را به دگراندیش نداد.

بیایید انقدر سر خودمان را کلاه نگذاریم! میگوییم حسین گفته بود "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید" اما اگر الان یک نفر در این حکومت عدل علوی ما بطور علنی به خیابان بیاید و بگوید من دین ندارم ولی آزاده ام چه بلایی سرش میاید؟! غیر از این است که میگوییم خدا بیامرزتش!


با سلام و تشکر از سوال شما
قبل از پاسخ به قسمت اصلی سوال شما، مسائل دیگری مطرح شده است که اگرچه به بحث ربطی ندارد اما لازم می دانم به آنها اشاره کنم:

اول:
این که فرمودید کافران پیامبر را که از دین اجدادش برگشته بود نکشتند پس منطقی تر از مسلمانان هستند، صحیح نیست؛ کافران ابتدا با تطمیع و تهدید و تحریم قصد داشتند جلوی پیامبر(ص) را بگیرند و بعد از ناامیدی در این عرصه تصمیم به کشتن پیامبر(ص) گرفتند اما موفق نشدند، ماجرای لیلة المبیت و خوابیدن علی(ع) به جای پیامبر(ص)، و سپس جنگ های بدر و احد و خندق و... نشان از تصمیم آنها به قتل پیامبر(ص) دارد.

دوم:
این که فرمودید در سیره پیامبر(ص) هدف، وسیله را توجیه می کند، حرف صحیحی نیست، شما نمی توانید صرفا با حکم ارتداد را گرفته و چشم بر روی سایر سیره آن حضرت ببینید، پیامبر(ص) می توانست پس از فتح مکه برای استقرار حکومت و گرفتن زهرچشم از مخالفان، دستور به گرفتن انتقام و اعدام سران مخالفین بدهد اما این کار را نکرد، هنگام فوت پسرش ابراهیم(ع) که خورشید گرفت و همه گمان کردند به خاطر فوت پسر آن حضرت بوده، از این جهالت مردم سوء استفاده نکرد و فرمود: خورشید گرفتگی علت خود را داشته و ربطی به رحلت پسر من ندارد.

سوم:
پیامبر(ص) مشرک زاده نبود، عبدالمطلب و پسرانش از نسل ابراهیم(ع) و پیرو آیین حنیف بوده اند. اساسا انبیاء باید از پدران مومن و مادران پاکیزه باشند تا موجب رویگردانی مردم نشده و در هدف الهی از بعثت انبیاء نقض غرض نشود.(کشف المراد، علامه حلی، ص157)
اما در مورد سوال اصلی شما که همان حکم ارتداد است، و به نظرم مراد شما مرتد فطری است، باید عرض کنم که مرتد فطری یعنی کسی که پدر و مادرش مسلمان باشند و پس از بلوغ نیز خودش اسلام را پذیرفته و آن را اظهار کرده باشد، سپس به آن کافر شود.(تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج2، ص336)
پس مرتد فطری انسانی است که بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و آن را اظهار نیز نموده است، اسلام خروج چنین شخصی از اسلام را ارتداد می داند.
ابتدائا توجه بفرمایید که شک و تردید حتی در شدیدترین وضعش ارتداد نیست، بلکه زمینه را برای تحقیق مهیا میسازد.
همچنین برای کسی که از اسلام برگشته است هیچ منعی ندارد که برای روشن شدن حق و حقیقت نزد بزرگان و کارشناسان دین رفته و به مذاکره و مباحثه برای روشن شدن حقیقت بپردازد، همان طور که پیامبر(ص) با بزرگان کفار، و عالمان مسیح و یهود مناظره می نمود و اعتقاداتشان را به چالش می کشید، و نبوت خویش را اثبات مینمود، پیامبر(ص) با کلام منطقی که سنگ و چوب لایق پرستش نیستند با همه سخن می گفت، و جوانان کافر را به بزرگان قومشان ارجاع می داد که از آنها پاسخ معقول بجویند.
اما این که شخصی بدون مراجعه به علمای دین، با خواندن دوتا سایت اینترنتی از دین برگشته، و شروع به ترویج جزوه و سی دی کرده و در کلامش جوانانی که در دین خبره نیستند را در مورد دینشان با تردید روبرو کند، جز تشویش اذهان عمومی ثمره ای نخواهد داشت.
البته از این حکم اسلام اهداف متعدد دیگری می توان برداشت نمود، اهدافی مانند: جلوگیری از ایمان های ظاهری و بی دوام، پیشگیری از توطئه دشمنان اسلام و...؛ بگذارید برای روشن شدن قضیه مثالی عرض کنم:

مَثَل اسلام، مَثَل آن مغازه داری است که در بالای مغازه اش بزرگ نوشته است:
"جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود"
شما از این جمله چه چیزی را می فهمید؟ آیا او حق انتخاب را از شما گرفته است؟
مفهوم این جمله فقط یک چیز است: پیش از خرید در انتخاب جنس و مقایسه با سایر اجناس دقت کنید که راه برگشتی وجود نخواهد داشت.
اما این که آن مغازه دار چنین شعاری را نوشته است موجب نمی شود که مشتریانش را از دست بدهد؟ خیر، این مغازه دار آنقدر به اجناس و قیمتش مطمئن است که غیر مستقیم از شما می خواهد اجناس و قیمت هایش را پیش از خرید با اجناس و قیمت های سایر مغازه داران مقایسه کنید تا با اطمینان به برتری آن اقدام به خرید نمایید.
کسی چنین جمله ای می گوید، و مغازه داری قبل از خرید چنین شرطی می گذارد که به برتری جنس خودش اطمینان داشته باشد.

همچنین، اسلام با حکم مذکور راه توطئه، و سوء استفاده را بسته است، تا برخی مانند یهودیان صدر اسلام نیایند و صبح مسلمان شوند و شب هنگام، برای به تردید انداختن مسلمانان، دسته جمعی از دین برگردند:
«وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏» (آل عمران-72)
و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: « (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند!

نکته دیگری که ذکر آن لازم است این است که تبلیغ برای یک مرتد چه ضرورتی دارد؟ اگر کسی اسلام را نپسندید می تواند خودش در خفای خودش، و بدون تبلیغ مسیر جدید خویش را دنبال کند، چون در آیین اسلام ما در قبال سرنوشت دیگران مسئول هستیم و طبق قرآن کریم باید روز قیامت نسبت به این امر پاسخ گو باشیم:
«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» (انفال-25)
و از بلایی بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى‏رسد.
اما یک مرتد چه ضرورتی دارد که برای انتقال اعتقادش به دیگران اقدام کند؟ هیچ دین و مکتبی غیر از اسلام امر به معروف و نهی از منکر را واجب و لازم نمی داند.
اگر ادیان دیگر حکم ارتداد را داشتند، مسلمانان حق اعتراض به حکم آنها را داشتند، چرا که سرنوشت انسان ها در اسلام به سرنوشت دیگران گره خورده است، اما ادیان دیگر نمی توانند به حکم ارتداد در اسلام اعتراض کنند، چون لزومی ندارد که زیر بار این حکم بروند، سرنوشتشان به هم ربطی ندارد، طرف خودش می تواند از اسلام برگردد، اما لزوم و وجوبی در کار نیست که مجبور باشند تبلیغ کنند و زیر بار این حکم هم بروند.(دقت بفرمایید)

و در پایان عرض کنم اگرچه این حکم ارتداد مختص به اسلام است و به طور منطقی و بدون واهمه از آن دفاع کرده، و اهداف در وراء آن را بیان می کند، اما تا به حال این حکم در مورد چند نفر اجرا شده است که شرایط آن را دارا بوده اند؟ در حالی که کسانی که در آن سوی مرزها به این حکم حمله می کنند، در وهله عمل بر مسلمانان پیشی گرفته اند، مسلمانان میانمار به چه جرمی غیر از مسلمان بودنشان در برابر سکوت مجامع بین المللی کشته و سوزانده می شوند؟ آیا مسلمانان غزه اگر میهودی بودند آواره و سرگردان و کشته می شدند؟ هواپیمای مسافربری شماره 655 ایران ایر، اگر متعلق به ایران اسلامی نبود توسط ناو وینسنس هدف قرار می گرفت؟ آیا اگر ایران، یک کشور مسیحی یا یهودی و هم پیمان غرب بود 17000 شهید ترور (در مواضع غیر جنگی) دارا می بود؟ عامل ایجاد گروهک های تروریستی بین مسلمانان مثل داعش و النصرة، و القاعده چه کشوری است؟ می توانید اعترافات گوردون داف یکی از مشهورترین متخصصین امنیتی و نظامی آمریکا را مورد نقش این کشور در ایجاد این گروهک ها در سایت های مختلف ببینید، از این دست جنایت ها بسیار زیاد است که صرفا برای مثال به چند نمونه اشاره شد.

موفق باشید

جناب "مسلم" احسنت داري برادر. عالي بود پاسختون (البته بايد ديد استارتر تاپيك نقدي به حرفهاي شما دارند يا خير)

فقط من يه سوال برام پيش اومده

تمام حرفهاي شما رو پذيرفتم (چون كمي براي خودم هم سوال بود). اما... شما فرموديد اين حكم براي كسي است كه مسلمان به دنيا آمده و پس از بلوغ نيز خودش اسلام را پذيرفته و آن را ابراز كرده باشد
فكر ميكنم در اينجا ، اين فرض درنظر گرفته شده كه اگر شبهه اي داشت نبايد ميپذيرفت و حالا كه پذيرفته حتماً شبهه اي نداشته بنابراين چنين فردي براي خروج از اسلام دليل منطقي ندارد

تا اينجا قبول. اما سوال من اينجاست كه مگه يه پسر 15 ساله يا يه دختر 9 ساله علم آنچناني داره كه بخواد به شبهات بپردازه يا ايرادي از دين بگيره؟

من فكر ميكنم اگر مسئله بصورت زير بود بيشتر قابل پذيرش بود:

اگر كسي به بلوغ فكري رسيد و اسلام را پذيرفت و آن را ابراز كرد ديگر حق برگشت از آن را ندارد


اما درمورد بلوغ سِني..... قانع نميشم

ممنون ميشم در اين مورد هم توضيحي بفرماييد

به نظر حقیر ( نظر شخصی ) اگر این حکم ارتداد از اسلام حذف بشه
خیلی به نفع اسلامه
چون یکی از احکامی هست که باعث میشه حتی ما خود مسلمانها هم در ذهنموم شبهه ایجاد بشه

به نظر من احکامی نظیر مرتد یا سنگ سار که درقران نیامده و در احادیث امده باید دوباره مورد بررسی قرار بگیره
شاید ان احادیث مورد داشته باشه

نگارا;593940 نوشت:
به نظر من احکامی نظیر مرتد یا سنگ سار که درقران نیامده و در احادیث امده باید دوباره مورد بررسی قرار بگیره
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

مسلم;593921 نوشت:
اگر ادیان دیگر حکم ارتداد را داشتند،

دارند در کتاب مقدس جایی هست که مرتد رو و خانوادش و حیواناتش رو می کشند به جرم ارتداد!
آدرس کتاب مقدس- تثنیه-باب 13 آیات 12-16...
ضمنا جوابتون جناب مسلم منطقی بود ای کاش بعد خوندن شبهات سایت های بهایی یک کم هم در مورد دین خودمون مطالعه کنیم و همین طوری سطحی حرف نزنیم
یا حق

[=&quot]سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]میشه بپرسم یعنی چی سنگسار برداشته بشه[=&quot]
مگه رفتین چیپس بخرین که دارین نوعش رو انتخاب میکنید
خودمونیم غیر از حرفش کی دیدین یا شنیدین که کسی سنگسار شده
بی تعارف جامعه ما اون قدر ها هم مذهبی نمونده خیلی کارا رو راحت میشه انجام داد و خیلی چیزها رو راحت میشه پیدا کرد
اگر قرار اشکال پیدا کنید کمی سنجیده تر
سنگسار شرایطی داره این همه انحطاط اگه قرار بود به همکین راحتی سنگسار کنن به جرات میگم روزی ده تا داشتیم انقدر که براون عادی بشه
اما همون شرایط جوری کنار هم چیده شده که حتی یکیش رو هم نمیبینیم
مرتد شدن هم کم نشده
[=&quot]وقتی به اصول پایبند نیستم یعنی مرتد شدیم کی یقیه منو شما رو گرفته وقتی می رید برون یه کم سرتون رو بالا بگیرید تا دین رو عریان تر از هر وقت ببینید[=&quot]
[=&quot]ببینم تا حالا چند نفر رو گرفتن وقتی وسط گرمای تابستون توی ماه رمضون بطری آب دستشون بود [=&quot]
انقدر عادی شده که حتی نگاه هم نمیکنیم دیگه چطوری باید مرتد بشیم و آزاد باشیم
اول تعریف دین باید درست بشه تا بعد به احکام برسیم من حقوق قضایی خوندم خیلی از دوستان توی این سایت فقه حقوق خوندن
باور کنید که تمام چیزهایی که شده ریسمان منافقان تنها طناب پوسیده ای هست که خودمون هم بهش اعتقاد نداریم و ندیدیم

RezaDodangeh;593930 نوشت:
تا اينجا قبول. اما سوال من اينجاست كه مگه يه پسر 15 ساله يا يه دختر 9 ساله علم آنچناني داره كه بخواد به شبهات بپردازه يا ايرادي از دين بگيره؟

من فكر ميكنم اگر مسئله بصورت زير بود بيشتر قابل پذيرش بود:

اگر كسي به بلوغ فكري رسيد و اسلام را پذيرفت و آن را ابراز كرد ديگر حق برگشت از آن را ندارد

اما درمورد بلوغ سِني..... قانع نميشم

ببینید من اولا تاکید بسیاری دارم که والدین، توانایی و استعداد بچه ها و نوجوانان را دست کم می گیرند، اسلام توقع عظیمی از نوجوانان و استعدادهای آنان دارد، و معتقد است نوجوان 15 ساله و دختر 9 ساله توانایی تشخیص و تکلیف را دارد، اسلامی که قاسم 13 ساله را به عنوان الگو معرفی می کند، و امثال حسین فهمیده ها و بهنام محمدی ها و... نشان دادند یک نوجوان قبل از بلوغ سنی توانایی رسیدن به بلوغ فکری را دارد.
ثانیا همان طور که قبلا هم عرض کردم این نوجوان برای سال ها فرصت تحقیق و بررسی دارد و به هیچ وجه با تردید در حقانیت اسلام در شدیدترین حالت ممکن و تحقیق در این خصوص مرتد نخواهد شد، و ثالثا در هر صورت اگر بعد از انتخاب اسلام به دلایلی راه دیگری را ترجیح داد، باز هم اشکالی ندارد، می تواند مسیر جدید را دنبال کند، اما ضرورت عقلی یا شرعی برای تبلیغ و جار زدن این امر وجود ندارد، چرا که ثمره ای جز ایجاد تردید و تشکیک در جامعه ندارد.

مسلم;593921 نوشت:
اما این که شخصی بدون مراجعه به علمای دین، با خواندن دوتا سایت اینترنتی از دین برگشته، و شروع به ترویج جزوه و سی دی کرده و در کلامش جوانانی که در دین خبره نیستند را در مورد دینشان با تردید روبرو کند، جز تشویش اذهان عمومی ثمره ای نخواهد داشت.

تشویش اذهان عمومی از جمله قوانینی است که برای جلوگیری از آزاداندیشی در اسلام پایه گذاری شده است. مگر در غرب کسانی که مسلمان میشوند خیلی هایشان تحت تاثیر همین خواندن سایت های اینترنتی اسلام را شناخته و مسلمان نمیشوند؟! مگر در همین غرب برخی مسلمین اقدام به چاپ کتاب یا cd یا تبلیغ در اینترنت برای دینشان نمیکنند؟! اگر یکی از همینها را دستگیر کنند مگه همفکران شما خودشان را جر نمیدهند که در غرب آزادی بیان نیست؟! اگر شما به اینکه دینتان ایرادی ندارد مطمئنید بگذارید تا من نامسلمان که یک وبلاگ دارم آزادانه نظرم را بگویم و شما که ده ها شبکه تلویزیونی و رادیویی و روزنامه و مجله و چند ده هزار آخوند و مسجد و تکیه و مداح در اختیار دارید جوابم را بدهید! دست منی که یک وبلاگ دارم بالاتر است یا دست شما که هزار جور رسانه دارید؟! آیا اینکه من افکارم را ترویج کنم ظالمانه است؟! به خودتان و دینتان شک نداشتید این حرفها را نمیزدید و حقیقت مسلم این است که آزاد بودن دگراندیشان به معنی به خطر افتادن جایگاه فریبکارانی چون شماست.

سوال عجیبیه الان دیگر چه نیازی به پیامبر هست؟وقتی حجت بر مردم تمام شده؟
میشه این طور نظر داد که اگه بر فرض پیامبری در زمان حال برمردم مبعوث میشد رفتار مردم همون رفتار انسانها با امام زمان عج خواهد بود غیر از اینه؟

Pitbull;594769 نوشت:
تشویش اذهان عمومی از جمله قوانینی است که برای جلوگیری از آزاداندیشی در اسلام پایه گذاری شده است. مگر در غرب کسانی که مسلمان میشوند خیلی هایشان تحت تاثیر همین خواندن سایت های اینترنتی اسلام را شناخته و مسلمان نمیشوند؟! مگر در همین غرب برخی مسلمین اقدام به چاپ کتاب یا cd یا تبلیغ در اینترنت برای دینشان نمیکنند؟! اگر یکی از همینها را دستگیر کنند مگه همفکران شما خودشان را جر نمیدهند که در غرب آزادی بیان نیست؟! اگر شما به اینکه دینتان ایرادی ندارد مطمئنید بگذارید تا من نامسلمان که یک وبلاگ دارم آزادانه نظرم را بگویم و شما که ده ها شبکه تلویزیونی و رادیویی و روزنامه و مجله و چند ده هزار آخوند و مسجد و تکیه و مداح در اختیار دارید جوابم را بدهید! دست منی که یک وبلاگ دارم بالاتر است یا دست شما که هزار جور رسانه دارید؟! آیا اینکه من افکارم را ترویج کنم ظالمانه است؟! به خودتان و دینتان شک نداشتید این حرفها را نمیزدید و حقیقت مسلم این است که آزاد بودن دگراندیشان به معنی به خطر افتادن جایگاه فریبکارانی چون شماست.

ببینید دوست عزیز بله درست است، مسلمانان در غرب کتاب و سی دی پخش می کنند، اما ربطی به بحث ما ندارد، یهودیان و مسیحیان هم در ایران تبلیغ می کنند، اصلا بحث ما بر سر تبلیغ معتقدین سایر ادیان نیست، شما از بحث ارتداد وارد بحث تبلیغ ادیان دیگر شدید. اسلام هرگز با تبلیغ ادیان دیگر مخالف نیست، با خروج کسی که وارد اسلام شده است مخالف است، چه ربطی دارد به تبلیغ یک جوان مسیحی که مسیحی بوده و خواهد بود و از مسیح دم می زند و جزوه و سی دی پخش می کند؟ البته اسلام همواره معتقد است که بحث دین باید در محافل علمی مطرح شود، لذا ما در مقام بحث با یک جوان مسیحی هرگز او را از رجوع به عالم دینشان منع نمیکنیم، بر خلاف شیوه ناجوانمردانه شبکه های غربی که اول روحانیت را دشمن جوان مسلمان معرفی کرده و سپس شبهه را القا می کند.

در هر صورت اسلام برای همه حق تبلیغ قائل شده و از آنها خواسته دلیل خویش را بیاورند:
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‏ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (بقره-111)
آنها گفتند: «هيچ كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين آرزوى آنهاست! بگو: «اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را بياوريد».

و حتی تشویق به شنیدن سخنانشان کرده است:
«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏» (زمر-17و18)
پس بندگان مرا بشارت ده! * همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند.

و اجازه اهانت به مقدسات سایر ادیان، حتی فحش به بت ها را نداده است:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه‏» (انعام-108)
كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد.

پس همه متدینین به ادیان آسمانی حق تبلیغ جوانمردانه و در محیط علمی دارند، اما بحث ما چیزدیگری بود، بحث ما در مورد کسی هست که می خواهد وارد اسلام شود، اسلام شرط پیش از ورود گذاشته است، کجای این فریبکاری و ظالمانه است؟ می‌گوید تحقیق کن و بعد وارد اسلام شو، با اطمینان و یقین وارد اسلام شو، با تحقیق و چشم باز وارد اسلام شو، چرا که حق بازگشت نداری، دقت بفرمایید، پیش از ورود شما این شرط را گذاشته است، مثال مغازه داری را که زدم فراموش نفرمایید، در عین حال اگر کسی شرطی که با اسلام بسته را زیر پا گذاشت و از اسلام برگشت چه ضرورتی دارد که آن را جار بزند؟ اگر کسی از اسلام خارج شد هرگز در قبال گمراهی دیگران مسئولیتی ندارد، پس چرا باید از این بابت ناراحت باشد؟ او شرطی که با اسلام بسته را زیر پا نهاده و دین می گوید اگر چه شرط ما را زیر پا نهاده اما چون تبلیغ نکرده و مخالفتش را علنی ننموده حکم ارتداد لازم الاجرا نیست. حالا اسلام باید طلبکار باشد یا آن کسی که شرط اسلام را زیر پا نهاده که هیچ، هنوز طلبکار هم هست که چرا نمی گذارید من این تخلف شرط را جار بزنم؟

خواهش می کنم دقت بفرمایید Pitbull عزیز، بله اگر اسلام به هر بهانه ای انسان ها را با فریب و نیرنگ جذب می نمود و بعد اجازه خروج نمی داد حق با شما می بود، اما قضیه بر عکس است، اسلام می گوید چون حق بازگشت نداری پس دقت کن، همه حرف ها رو بشنو، همه تعالیم را ببین و بعد بیا، دیرتر بیا عیبی ندارد، اما ماندنت با دوام تر خواهد بود، چون هر چه بیشتر بگردی با اطمینان بیشتری خواهی برگشت.
امروز جریان ایمان گرایی افراطی در مسیحیت می گوید: عقل انسان توان تشخیص حقانیت دین را ندارد، باید ابتدا ایمان بیاورد تا بعد بفهمد، حتی برخی از آنها تحقیق عقلانی در مورد دین را به تمسخر میگیرند( عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون، ص79) آیا این را می شود در کنار نظر اسلام گذاشت؟ اسلام عزیزی که می گوید: ای انسان تو بهترین مخلوقات خداوند هستی و عقل تو چراغی برای تشخیص است، موهبتی الهی که اگر درست به کار گرفته شود در تشخیص و انتخاب خطا نمی کند، پس اول ببین، بشنو، تحقیق کن و بعد انتخاب کن، کمیت انتخاب مهم نیست، کیفیت آن مهم است، اسلام برای جذب انسان ها کاسه گدایی در دست نگرفته که به هر بهانه ای جذبشان کند، بلکه شرطی گذاشته است که انسانها در گام اول با شنیدن آن یکه می خورند، اما هنگامی که به خاطر این شرط وادار به تحقیق می شوند، خداوند را به خاطر این شرط سپاس خواهند گفت.
باور کنید ما از چیزی کورکورانه دفاع نمیکنیم، در مقایسه است که ارزش جنسی هویدا خواهد شد.
بهترین ها را برایتان آرزومندم

امن;594778 نوشت:
سوال عجیبیه الان دیگر چه نیازی به پیامبر هست؟وقتی حجت بر مردم تمام شده؟
میشه این طور نظر داد که اگه بر فرض پیامبری در زمان حال برمردم مبعوث میشد رفتار مردم همون رفتار انسانها با امام زمان عج خواهد بود غیر از اینه؟

با سلام
سوال جناب pitbull در مورد ارتداد هست، و بعثت پیامبر(ص) را به عنوان مثال مطرح کرده اند، یعنی برای تبیین بهتر، زمان الان را با زمان بعثت پیامبر(ص) مقایسه نموده اند، که اگر حکم ارتداد در آن زمان یکی از معتقدات کافران می بود، پیامبر(ص) را که از دین آنها برگشته می کشتند، اما چنین کاری نکردند ولی اسلام خروج از اسلام را نمیپذیرد.

مسلم;594818 نوشت:
سوال جناب pitbull در مورد ارتداد هست، و بعثت پیامبر(ص) را به عنوان مثال مطرح کرده اند، یعنی برای تبیین بهتر، زمان الان را با زمان بعثت پیامبر(ص) مقایسه نموده اند، که اگر حکم ارتداد در آن زمان یکی از معتقدات کافران می بود، پیامبر(ص) را که از دین آنها برگشته می کشتند، اما چنین کاری نکردند ولی اسلام خروج از اسلام را نمیپذیرد.

ظاهرا که منظور من از این تاپیک را خوب فهمیده اید اندکی هم به حقوق بشر اعتقاد داشته باشید مطمئنا میفهمید که اشکال اسلام از کجاست.

مسلم;594815 نوشت:
پس همه متدینین به ادیان آسمانی حق تبلیغ جوانمردانه و در محیط علمی دارند، اما بحث ما چیزدیگری بود، بحث ما در مورد کسی هست که می خواهد وارد اسلام شود، اسلام شرط پیش از ورود گذاشته است، کجای این فریبکاری و ظالمانه است؟ می‌گوید تحقیق کن و بعد وارد اسلام شو، با اطمینان و یقین وارد اسلام شو، با تحقیق و چشم باز وارد اسلام شو، چرا که حق بازگشت نداری، دقت بفرمایید، پیش از ورود شما این شرط را گذاشته است، مثال مغازه داری را که زدم فراموش نفرمایید، در عین حال اگر کسی شرطی که با اسلام بسته را زیر پا گذاشت و از اسلام برگشت چه ضرورتی دارد که آن را جار بزند؟ اگر کسی از اسلام خارج شد هرگز در قبال گمراهی دیگران مسئولیتی ندارد، پس چرا باید از این بابت ناراحت باشد؟ او شرطی که با اسلام بسته را زیر پا نهاده و دین می گوید اگر چه شرط ما را زیر پا نهاده اما چون تبلیغ نکرده و مخالفتش را علنی ننموده حکم ارتداد لازم الاجرا نیست. حالا اسلام باید طلبکار باشد یا آن کسی که شرط اسلام را زیر پا نهاده که هیچ، هنوز طلبکار هم هست که چرا نمی گذارید من این تخلف شرط را جار بزنم؟

خواهش می کنم دقت بفرمایید Pitbull عزیز، بله اگر اسلام به هر بهانه ای انسان ها را با فریب و نیرنگ جذب می نمود و بعد اجازه خروج نمی داد حق با شما می بود، اما قضیه بر عکس است، اسلام می گوید چون حق بازگشت نداری پس دقت کن، همه حرف ها رو بشنو، همه تعالیم را ببین و بعد بیا، دیرتر بیا عیبی ندارد، اما ماندنت با دوام تر خواهد بود، چون هر چه بیشتر بگردی با اطمینان بیشتری خواهی برگشت.
امروز جریان ایمان گرایی افراطی در مسیحیت می گوید: عقل انسان توان تشخیص حقانیت دین را ندارد، باید ابتدا ایمان بیاورد تا بعد بفهمد، حتی برخی از آنها تحقیق عقلانی در مورد دین را به تمسخر میگیرند( عقل و اعتقاد دینی، مایکل پترسون، ص79) آیا این را می شود در کنار نظر اسلام گذاشت؟ اسلام عزیزی که می گوید: ای انسان تو بهترین مخلوقات خداوند هستی و عقل تو چراغی برای تشخیص است، موهبتی الهی که اگر درست به کار گرفته شود در تشخیص و انتخاب خطا نمی کند، پس اول ببین، بشنو، تحقیق کن و بعد انتخاب کن، کمیت انتخاب مهم نیست، کیفیت آن مهم است، اسلام برای جذب انسان ها کاسه گدایی در دست نگرفته که به هر بهانه ای جذبشان کند، بلکه شرطی گذاشته است که انسانها در گام اول با شنیدن آن یکه می خورند، اما هنگامی که به خاطر این شرط وادار به تحقیق می شوند، خداوند را به خاطر این شرط سپاس خواهند گفت.
باور کنید ما از چیزی کورکورانه دفاع نمیکنیم، در مقایسه است که ارزش جنسی هویدا خواهد شد.
بهترین ها را برایتان آرزومندم

اینکه اسلام گفته اول خوب تحقیق کن بعد بیا چرا که اگر تحقیق نکنی بعد بیای دیگه خروجت از دین مساوی خروج از دنیای زندگان هست اولین باری هست که میشنوم و تاکنون این سخنان را از دهان هیچکسی نشنیدم و مبلغان اسلام در غرب هم مطمئنا این حرفها را نمیزنند چرا که طرف با شنیدن چنین سخنان بی منطقی "مطمئنا" بیخیال اسلام میشود پس الکی حرف جدید از خودتان درنیاورید و قیاس مع الفارق نکنید! آخه کجای اینکه ما بگیم جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود با گفتن اینکه از اسلام برگردی کشته میشی قیاسی صحیح است؟!!! کمی روی سخنانتان فکر کنید سپس بیانشان کنید.

الان اکثر کسانی که بعد از 15 سالگی مسلمان میشوند خودتان مطمئنا میدانید که "1 دقیقه" هم اسلام را با استفاده از منابع مخالف اسلام بررسی نمیکنند چرا که نه حال و حوصله این چیزها را دارند و نه در حکومت عدل علوی همفکران شما چنین منابعی اجازه انتشار دارند. تحقیق چطور میتواند کامل باشد در حالی که فقط سخنان یک طرف شنیده شود؟! همانطور که اکثر کسانی که از پدر و مادر مسیحی متولد میشوند خودشان مسیحی میشوند همانطور هم اکثر کسانی که از پدر و مادر مسلمان زاده میشوند خودشان مسلمان میشوند و اکثر مسلمین در جهان مثل باقی ادیان تافته جدا بافته نیستند که دینشان را از راه تحقیق فرا گرفته باشند!

این هم که میفرمایید طرفداران باقی ادیان آزادند که تبلیغ کنند هم دروغی هست که فقط یک مسلمانی که خارج از ایران زندگی میکند میتواند باور کند ما که خودمون تو ایران هستیم بخوبی میبینیم که طرفداران باقی ادیان حق داشتن هیچ رسانه ای را ندارند و اگر به برخی سایت ها هم سر بزنید هر چند وقت یکبار خبری میشنوید از دگراندیشانی که صرفا بخاطر تبلیغ عقیده شان به زندان افتاده اند پس این دروغ ها را به من که در ایران دارم زندگی میکنم نگویید!

Pitbull;594831 نوشت:
اینکه اسلام گفته اول خوب تحقیق کن بعد بیا چرا که اگر تحقیق نکنی بعد بیای دیگه خروجت از دین مساوی خروج از دنیای زندگان هست اولین باری هست که میشنوم و تاکنون این سخنان را از دهان هیچکسی نشنیدم و مبلغان اسلام در غرب هم مطمئنا این حرفها را نمیزنند چرا که طرف با شنیدن چنین سخنان بی منطقی "مطمئنا" بیخیال اسلام میشود پس الکی حرف جدید از خودتان درنیاورید و قیاس مع الفارق نکنید! آخه کجای اینکه ما بگیم جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود با گفتن اینکه از اسلام برگردی کشته میشی قیاسی صحیح است؟!!! کمی روی سخنانتان فکر کنید سپس بیانشان کنید.

جناب pitbull عزیز من نگفتم پس نگرفتن جنس، مثل گرفتن جان است، بلکه مثال مغازه دار، صرفا یک مثال ملموس برای تقریب به ذهن و شکستن استبعاد است، مثال گذاشتن دو شرط: شرط پس نگرفتن جنس، و شرط عدم خروج از اسلام؛ ثانیا بحث ما بر سر اصل اسلام است نه عملکرد مبلغین و ...

Pitbull;594831 نوشت:
الان اکثر کسانی که بعد از 15 سالگی مسلمان میشوند خودتان مطمئنا میدانید که "1 دقیقه" هم اسلام را با استفاده از منابع مخالف اسلام بررسی نمیکنند چرا که نه حال و حوصله این چیزها را دارند و نه در حکومت عدل علوی همفکران شما چنین منابعی اجازه انتشار دارند. تحقیق چطور میتواند کامل باشد در حالی که فقط سخنان یک طرف شنیده شود؟! همانطور که اکثر کسانی که از پدر و مادر مسیحی متولد میشوند خودشان مسیحی میشوند همانطور هم اکثر کسانی که از پدر و مادر مسلمان زاده میشوند خودشان مسلمان میشوند و اکثر مسلمین در جهان مثل باقی ادیان تافته جدا بافته نیستند که دینشان را از راه تحقیق فرا گرفته باشند!

این هم که میفرمایید طرفداران باقی ادیان آزادند که تبلیغ کنند هم دروغی هست که فقط یک مسلمانی که خارج از ایران زندگی میکند میتواند باور کند ما که خودمون تو ایران هستیم بخوبی میبینیم که طرفداران باقی ادیان حق داشتن هیچ رسانه ای را ندارند و اگر به برخی سایت ها هم سر بزنید هر چند وقت یکبار خبری میشنوید از دگراندیشانی که صرفا بخاطر تبلیغ عقیده شان به زندان افتاده اند پس این دروغ ها را به من که در ایران دارم زندگی میکنم نگویید!

باز هم رفتار مسلمانان را وسط کشیدید، من چکار دارم به کسانی که اهل تحقیق و مطالعه نیستند و کورکورانه دین انتخاب می کنند، ما بر سر اسلام بحث می کنیم، نه مسلمانان
ثانیا قبلا هم عرض کردم تبلیغ نباید ناجوانمردانه و تخریبی باشد، علمای اسلام همواره عالمان ادیان دیگر را به برگزاری مجالس و محافل علمی فراخوانده اند و هیچ مشکلی هم در این حکومت در برگزاری این محافل وجود ندارد، اسلام با تبلیغ کوچه و بازاری مخالف است.
هر عرصه ای تخصص لازم خود را می طلبد، امروز من طلبه اگر بدون مراجعه به جامعه پزشکی و سنجش افکارم در این رشته، شروع کنم در مورد پزشکی نظرات خودم را در جامعه پخش کنم آیا موجب تشویش اذهان عمومی نمی شود؟ مانند شایعاتی که هر از گاهی در زمینه سوسیس و کالباش و سرنگ های غیر استاندارد و داروهای فلان و تیغ های آلوده به ایدز و... به گوش می رسد.
پس تبلیغ دین هم باید در محافل علمی بررسی شود نه این که جوان خالی الذهن را با کتب ضاله به انحراف کشانید.
ضمنا ما هم در ایران زندگی می کنیم و از ماجرا پرت نیستیم، دسترسی به کتب مقدس سایر ادیان خیلی راحت است، شما به هر کلیسا و کنیسه و... که مراجعه کنید آن را در اختیار شما قرار خواهند داد، هیچ انسان از اسلام برگشته ای با مراجعه به محافل علمی و بحث و مناظره با علما و حضور در گفتگوی ادیان دستگیر نشده و اعدام نخواهد شد؛
کسی که از اسلام برگشته اگر تبلیغ نکند که به عنوان مرتد معرفی نمی شود، اگرچه امروز کسی هم که تبلیغ می کند این حکم بر او اجرا نمی شود،
تا به حال چند نفر در ایران تا به حال به خاطر ارتداد اعدام شده اند که شما اینقدر عصبانی و با لحن طلبکارانه بحث را دنبال می کنید؟ تازه اگر تمامی کسانی که از اسلام برگشته و مرتد شده اند اعدام میشدند به اندازه مسلمانانی که به دست بوداییان سوزانده شده اند، می بودند؟ به اندازه مسلمانانی که به دست یهود در اراضی اشغال شده کشته شده اند می بودند؟ به اندازه مسلمانانی که در عراق و افغانستان و پاکستان به وسیله ارتش یا هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شده اند، می بودند؟
امروز اسلام شده است آش نخورده و دهان سوخته!! من نمی فهمم کسی که کورکورانه وارد اسلام شده، و کورکورانه می خواهد خارج شود چه نیازی به تبلیغ بین عوام الناس دارد؟ آیا در دین جدید او امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟! این که از مختصات اسلام است، آیا سرنوت دیگران در قیامت به سر نوشت او گره خورده است؟ این هم از مختصات اسلام است، در هر صورت حقیقتا ماجرای غریبی است که بدهکاری طلبکارانه مدعی شود!

مسلم;595155 نوشت:
جناب pitbull عزیز من نگفتم پس نگرفتن جنس، مثل گرفتن جان است، بلکه مثال مغازه دار، صرفا یک مثال ملموس برای تقریب به ذهن و شکستن استبعاد است، مثال گذاشتن دو شرط: شرط پس نگرفتن جنس، و شرط عدم خروج از اسلام؛ ثانیا بحث ما بر سر اصل اسلام است نه عملکرد مبلغین و ...

خب همین شرطی که شما گذاشتید مثل همان حرفی هست که من گفتم. مغازه دار جنسش را پس نمیگیرد و در صورت بی ارزش بودن جنس آن دور ریخته میشود اما وقتی یک مسلمان بفهمد سرش کلاه رفته که اسلام را قبول کرده است این جنس را دور بریزد همانا خونش هم باید بریزد! عملکرد مبلغین اسلام در کشورهای غیر اسلامی هم از نظر شما چگونه است؟! آیا خوب است که با صداقت اول کار بیایند بگویند که خروج از اسلام به معنی خروج از دنیای زندگان هست یا با فریبکاری چنین اصل مهمی را مخفی کنند و همانند مغازه دار فریبکاری که جنس فروخته شده را پس نمیگیرد اما این را به گوش مشتری نمیرساند بیایند و این نکته مهم را به گوش خریدار نرسانند؟! منطقا که مخفی کاری برای فریب دادن افراد ساده لوح عاقلانه تر است اما باید این وسط صداقت را قربانی کرد که مسلمین همانند پیامبرشان همانطور که گفتم چون برایشان هدف وسیله را توجیه میکند هرگز دست از فریبکاری برنمیدارند.

مسلم;595155 نوشت:
باز هم رفتار مسلمانان را وسط کشیدید، من چکار دارم به کسانی که اهل تحقیق و مطالعه نیستند و کورکورانه دین انتخاب می کنند، ما بر سر اسلام بحث می کنیم، نه مسلمانان
ثانیا قبلا هم عرض کردم تبلیغ نباید ناجوانمردانه و تخریبی باشد، علمای اسلام همواره عالمان ادیان دیگر را به برگزاری مجالس و محافل علمی فراخوانده اند و هیچ مشکلی هم در این حکومت در برگزاری این محافل وجود ندارد، اسلام با تبلیغ کوچه و بازاری مخالف است.

آخه یک حرفی میزنید که پشتش منطقی نیست مثلا در اینترنت شخصی به نام دکتر سها کتابی را با عنوان نقد قرآن منتشر کرده است و در همین ایران اسلامی خودتان زندگی میکند بنده کتابشان را خوانده ام از قرآن انتقادات فراوانی کرده اما هیچ توهینی نکرده است ولی همین آدم که زمانی از هم مسلکان خود شما بوده از ترس جانش با نام مستعار کتابش را در اینترنت منتشر کرده و هرگز هم به دنبال این نیست که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزی برای انتشار کتابش بگیرد چون میداند ورودش به دفتر وزارت با خودش است ولی بعدش باید گفت خدا بیامرزتش! خب چرا اینچنین است؟! شما که میگویید مسلمینی که کورکورانه اسلام را انتخاب میکنند از نظر بنده ملاک نیست خب چطور انتظار دارید یک بچه مسلمان 15 ساله که میخواهد دینش را انتخاب کند بتواند منطقا اسلام را بپذیرد حال آنکه همفکران شما اجازه انتشار حتی یک کتاب که اسلام را نقد کند نمیدهند و چنین افرادی در کشور هیچ رسانه مجازی در اختیار ندارند؟! اصلا در چنین خفقانی میتوان حرفی مخالف زد حال آنکه هم من و هم شما بخوبی از عاقبت کار مخالفین بخوبی آگاهیم؟! پس انتظار انتخاب غیر کورکورانه داشتن در چنین وضعیتی ممکن نیست.

در مورد تبلیغ کوچه و بازاری کردن هم خب چنین تبلیغی چه ایرادی دارد؟! همانطور که مسلمین در غرب در کوچه و بازار برای دینشان تبلیغ میکنند غیر مسلمین هم همین کار را در کشورهای اسلامی انجام بدهند چه ایرادی دارد؟! اگر این وسط قرار است فردی ساده لوح فریب بخورد و بدون دلیلی منطقی اسلام را رها کند خب این مشکل از سادگی خود اوست و این دلیل نمیشود که آزادی بیان را از فرد تبلیغ کننده گرفت. مگر همه کسانی که در غرب تحت تاثیر همین تبلیغ ها مسلمان میشوند دلیل میشود که حکام کشورهای غربی بیایند و کسانی که آزادانه تبلیغ میکنند را دستگیر کنند؟!

مسلم;595155 نوشت:
پس تبلیغ دین هم باید در محافل علمی بررسی شود نه این که جوان خالی الذهن را با کتب ضاله به انحراف کشانید.

پس کلا شما آزادی تبلیغ دین را منوط به این میدانید که موافقان و مخالفان فقط در محفلی علمی جمع شوند و گفتگو کنند خب مثلا اینترنت هم محفلی بزرگ هست و حرف های کارشناسانه در آن فراوان اما حرف های هم مسلکان شما آزادانه به هر زبانی در اختیار است اما حرف های مخالفان شما و هم مسلکانتان فیلتر! این هست تعریف شما از آزادی بیان؟!

مشکل شما اینجاست که ملاکتان حقوق بشر نیست بلکه ملاکتان این است که با خودتان میگویید "من مسلمان هستم و حقیقت هم همین چیزی هست که من بهش رسیدم و فقط من و امثال من حق دارند سخن بگویند چون ما زبان حقیقت هستیم و بقیه چرت میگویند و باید خفه شوند وگرنه خفه شان میکنیم" اما نمیدانید این طرز استدلال کردن خود شما مسلمین را هم به جان یکدیگر میندازد مثل خلیفه کشی ها و امام کشی های صدر اسلام و جنگ هایی که در درون جامعه اسلامی شکل پیدا کرد و جنگ های گذشته ایران و عثمانی و جنگ های پنهان کنونی ایران و عربستان و تروریسمی که در کشورهای اسلامی شکل پیدا کرده و خود مسلمین را میکشد و همه ریشه در احکام و قوانین بی منطق خود اسلام دارد چرا که خود شما مسلمین هم درک یکسانی از اسلام ندارید و یکایکتان مینشیند و همانطور که گفتم برای خودتان استدلال میکنید و نتیجه اش همین میشود که اکنون شاهدش هستیم یعنی قوانینی که خود مسلمین را به جان یکدیگر میاندازد و توهم محمد که اسلام بر همه ادیان غلبه میکند الان تبدیل شده به اینکه اسلام از درون فروپاشی میکند!

مسلم;595155 نوشت:
کسی که از اسلام برگشته اگر تبلیغ نکند که به عنوان مرتد معرفی نمی شود، اگرچه امروز کسی هم که تبلیغ می کند این حکم بر او اجرا نمی شود، تا به حال چند نفر در ایران تا به حال به خاطر ارتداد اعدام شده اند که شما اینقدر عصبانی و با لحن طلبکارانه بحث را دنبال می کنید؟ تازه اگر تمامی کسانی که از اسلام برگشته و مرتد شده اند اعدام میشدند به اندازه مسلمانانی که به دست بوداییان سوزانده شده اند، می بودند؟ به اندازه مسلمانانی که به دست یهود در اراضی اشغال شده کشته شده اند می بودند؟ به اندازه مسلمانانی که در عراق و افغانستان و پاکستان به وسیله ارتش یا هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شده اند، می بودند؟

اجرا نمیکنند چون که میدانند اگر اجرا کنند سرعت دین گریزی جوانان شتاب بیشتری میگیرد وگرنه دلشان به حال مرتدین نسوخته که اعدامشان نمیکنند! به هر حال الان قرن 21 است و با بگیر و ببند و کشت و کشتار فقط بر مردم روشنتر میشود که اسلام دینی بی منطق هست وگرنه در 1000 سال پیش هم مسلکانتان ترسی نداشتند از کشتن چنین کسانی چون از نظر مردم آن زمان کشتن مرتد قابل هضم بود اما اکنون اینگونه نیست.

در پایان پست اول تاپیک من نوشته بودم "منتظر سفسطه های کارشناسان هستم" که مسئول ارجاع "سفسطه" را تبدیل کرد به "پاسخ" اما من بخوبی منتظر این سفسطه هایتان بودم که میایید و مینویسید چرا آمریکا این کار رو کرد چرا اسرائیل اون کار رو کرد! اینها هیچ ربطی به بحث من نداره و من نه نماینده دولت آمریکا هستم و نه نماینده دولت اسرائیل و نه به قول همفکرانتان حقوق بگیرشان و از نظر من هر جنایتی در هر جای دنیا محکوم است پس بحث را منحرف نکنید.

مسلم;595155 نوشت:
امروز اسلام شده است آش نخورده و دهان سوخته!! من نمی فهمم کسی که کورکورانه وارد اسلام شده، و کورکورانه می خواهد خارج شود چه نیازی به تبلیغ بین عوام الناس دارد؟ آیا در دین جدید او امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟! این که از مختصات اسلام است، آیا سرنوت دیگران در قیامت به سر نوشت او گره خورده است؟ این هم از مختصات اسلام است، در هر صورت حقیقتا ماجرای غریبی است که بدهکاری طلبکارانه مدعی شود!

در هر جامعه ای افرادی به دنبال حقیقت هستند و پس از آنکه حقیقت را به زعم خود یافتند به دنبال انتشار آن هستند همانطور که برخی مسلمین در غرب اقدام به تبلیغ دینشان میکنند و البته این باعث شگفتی شما نمیشود ولی عکسش چرا و علتش را هم من نمیدانم و بهتر است خودتان ما را روشن کنید که چرا مسلمان حق دارد عقیده اش را تبلیغ کند و غیر مسلمان خیر!

جناب pitbull عزیز همین که خودتان می گویید در سوالتان گفته اید منتظر سفسطه های کارشناسان هستید نشان دهنده اتخاذ موضع پیشین شماست، لحن شما هم نشان از جستجو و بحث علمی ندارد، اگر به دنبال پاسخ بودید، پاسخ تمام مطالبتان را در پست های قبلی عرض کرده ام، شما صرفا ادبیات را عوض کرده و همان پرسش ها را در قالب جدیدی عرضه کرده اید.
شرط یقین به حقانیت اسلام پیش از ورود شرط بی جایی است؟ شما عینک بد بینی تان را بردارید، اسلام نیازمند به کسی نیست که بخواهد با حیله کسی را جذب کند، با موضعی که از پیش گرفته اید شاید باور نکنید، اما این طریقه جذب به اسلام است(سفارش و اصرار به مطالعه قبل از ورود به اسلام):

همچنین در تبلیغ اسلام ما هرگز جوانی را از مراجعه به علمایشان باز نمی داریم، اما آیا در تبلیغات ادیان و فرقه های انحرافی اینگونه است؟ ابتدایی ترین و جملات آغازین تبلیغ ادیان و مکاتب علیه اسلام حمله به روحانیت است، بعید می دانم بی اطلاع باشید.

از شیوه تبلیغ علمای اسلام هم که بگذریم این پیش شرط اسلام یعنی «ارتداد» اینقدر مشهور و معروف است و اینقدر حکم آن سنگین است که حتی آنهایی که خبر از توحید و نبوت و معاد اسلام ندارند، از ارتداد و حکم آن باخبرند.

شما سنگ تبلیغ ادیان دیگر و آزادی افکار واعتقاداتشان را به سینه می زنید و بعد می گویید من نماینده آمریکا و اسراییل نیستم؟! خب پس چرا نسبت به تبلیغ افکار آنها مظلوم نمایی میکنید؟ در ثانی من باید بفهمم که شما نماینده کدام تفکر هستید تا آمار تهاجم و کشتار آنها علیه مسلمانان را بیان کنم.

شما سنگ عدم آزادی کسانی را به سینه می زنید و از آنها در وادی تبلیغ فکرشان مظلوم نمایی می کنید که علی رغم داشتن شبکه های مختلف ماهواره ای علیه آیین اسلام، تحمل وجود دو شبکه ماهواره ای ایران را ندارند و از روی ماهواره ها حذفشان می کنند.
غیر مستقیم سنگ آزادی بیان شبکه voa را به سینه می زنید که به 45 زبان زنده دنیا پخش می شود؟ یا شبکه bbc که به 38 زبان زنده دنیا مخابره می شود؟ آری حرفتان را قبول دارم که تبلیغ کاملا یک طرفه است، کی اسلام میتواند 85% از اخبار دنیا را در دست بگیرد، در حالی که امروز 85% اخبار توسط 4 غول خبری غربی به دنیا مخابره می شود، اینها مظلوم هستند؟ (جنگ نرم، احمد حسین شریفی، بخش دوم)
سفسطه گر آنهایی هستند که نقاط قوت دین مسلمانان را با دلارهای کلان و در قالب شبکه های ماهواره ای و سایتهای اینترنتی به عنوان نقطه ضعف بر سرشان میکوبند؛ خون مسلمانان را می ریزند و آنها را جانی و خونخوار معرفی می کنند، مالشان را می برند و دزد و غارتگرشان می خوانند، علنا بمب اتم می سازند و استفاده می کنند و دیگران را فاقد ظرفیت برای داشتن آن می دانند؛ سفسطه گر آنهایی هستند که احساسات جوان مسلمان را به بازی گرفته اند و عقلانیت اسلام را مایه ضعف آن جلوه می دهند؛ شما از مظلومیت که و چه سخن میگویید؟ تمام این افکار که دنیا را در برابر آنها ساکت کرده است قدرت رسانه ای آنهاست، شما از کدام وادی آمده اید؟

شما اگر از ابتدای بحث به دنبال یافتن پاسخ بودید جواب اسلام همان است که بدیهی و روشن و منطقی است، اسلام مسلمان توطئه گر، تنوع طلب، تکثر گرا، شکاک، فاقد یقین و از سر احساس نمی خواهد، می گوید یا نیا ، یا با یقین بیا. پیش شرطی که حتی در صورتی که رعایت نشود تا تبلیغ و توطئه ای در کار نباشد اجرا نمی شود.

به خداوند قسم اگر تخریب اسلام در میان نمی بود، و تبلیغ اسلام حقیقی با تبلیغ سایر ادیان و مذاهب برابری می نمود این آیه بار دیگر تحقق می یافت:
«وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجا»(نصر-2)
ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مى‏ شوند.

سلام علیکم
لطفا از موضع اینکه اسلام دین حق است و باید رواج داده شود و غیر از آن ضلالت است خارج شوید و از دید شخص سوم نگاه کنید، چون کسی که مرتد می شود ادعا دارد که اسلام دین حقی نبوده. خوب اگر از این دید نگاه کنیم، ما یک دین داریم که اگر کسی با آن به دنیا آمد، دیگر حق خروج ندارد. البته می تواند تا هر زمان که خواست تحقیق کند، ولی نتیجه تحقیقش باید قبول دین باشد وگرنه اعدام می شود و حتی فرصت توبه هم نخواهد داشت. خوب این جوان با چه انگیزه ای باید دنبال تحقیق برود؟

مسلم;594815 نوشت:
اگر کسی از اسلام خارج شد هرگز در قبال گمراهی دیگران مسئولیتی ندارد

چرا می گویید مسوولیتی ندارد؟ انسان ها اخلاقا در برابر هم مسوول هستند. اگر خودتان در زندگی مسیری را اشتباه رفته باشید، تجربه تان را در اختیار بقیه نمی گذارید اشتباه شما را تکرار نکنند و عمر و احیانا هزینه های دیگر را تباه نکنند؟ یعنی شما صرفا به خاطر وجود حکم امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، دیگران را راهنمایی می کنید؟

kobram;595875 نوشت:
البته می تواند تا هر زمان که خواست تحقیق کند، ولی نتیجه تحقیقش باید قبول دین باشد وگرنه اعدام می شود و حتی فرصت توبه هم نخواهد داشت. خوب این جوان با چه انگیزه ای باید دنبال تحقیق برود؟

سلام علیکم
این طور نیست که صرف عدم قبول اسلام = اعدام باشد

الف) حكم ارتداد، تنها در صورت ابراز عقيده ارتداد و تبليغ عليه دين و برهم زدن نظم عمومى در غير مقام علمى و استدلال است; در غير اين صورت، هيچ كس و به هيچ وجه در جامعه اسلامى حق تفتيش عقايد و آن چيزى كه در قرون وسطاى مسيحى تحت عنوان «انگيزاسيون‏» انجام مى‏شد، ندارد و در هيچ يك از متون اسلامى نيز دعوت و حكم به تفتيش عقايد مردم نيامده است .
ب) اين مساله، حتى پس از بيان، به هيچ وجه توسط افراد راسا قابل پى‏گيرى و عقوبت نيست; يعنى بايد توسط حاكم شرع، و بعد از شنيدن مطالب متهم و پس از بيان مفاسد سخن او و تذكر به وى و توصيه به بازگشت از عقيده مفسده انگيز باشد و نهايتا اين مساله به دست‏حاكم شرع است; يعنى حاكم شرع مجموع مصالح جامعه اسلامى را در نظر مى‏ گيرد . اين يك حكم تكليفى براى او نيست كه الزاما بايد به قتل مرتد حكم كند; بلكه در محدوده اختيارات اوست . اگر در جايى مفسده اجراى اين حكم بيش از مصلحت آن باشد، حكم اجرا نخواهد شد .
بنابراين، مساله ارتداد در اسلام به آن سادگى و بى‏ تدبيرى نيست كه بعضيها گمان برده‏اند .
به عبارت روشنتر، اين طور نيست كه هر كس اگر يكى از ضروريات دين را منكر شود، بلافاصله اعدام شود; بلكه مراحلى دارد:
مرحله اول: ارتداد (همانند ايمان آوردن) يك امر قلبى و درونى است .
مرحله دوم: اظهار و افشاى زبانى است .
مرحله اول ارتداد، از آن رو كه مربوط به شخص مرتد و خدا و قيامت است، در اسلام هيچ مجازات دنيايى براى او مقرر نشده است و تمام مجازاتهاى مقرر شده درباره مرتد، مربوط به مرحله دوم مى‏ شود .

بر گرفته از تاپیک زیر:

[h=1]تناقض بين «لا اكراه فى الدين »و حكم قتل مرتد[/h]

احمدمنتظرالمهدی;595883 نوشت:

سلام علیکم
این طور نیست که صرف عدم قبول اسلام = اعدام باشد

الف) حكم ارتداد، تنها در صورت ابراز عقيده ارتداد و تبليغ عليه دين و برهم زدن نظم عمومى در غير مقام علمى و استدلال است; در غير اين صورت، هيچ كس و به هيچ وجه در جامعه اسلامى حق تفتيش عقايد و آن چيزى كه در قرون وسطاى مسيحى تحت عنوان «انگيزاسيون‏» انجام مى‏شد، ندارد و در هيچ يك از متون اسلامى نيز دعوت و حكم به تفتيش عقايد مردم نيامده است .
ب) اين مساله، حتى پس از بيان، به هيچ وجه توسط افراد راسا قابل پى‏گيرى و عقوبت نيست; يعنى بايد توسط حاكم شرع، و بعد از شنيدن مطالب متهم و پس از بيان مفاسد سخن او و تذكر به وى و توصيه به بازگشت از عقيده مفسده انگيز باشد و نهايتا اين مساله به دست‏حاكم شرع است; يعنى حاكم شرع مجموع مصالح جامعه اسلامى را در نظر مى‏ گيرد . اين يك حكم تكليفى براى او نيست كه الزاما بايد به قتل مرتد حكم كند; بلكه در محدوده اختيارات اوست . اگر در جايى مفسده اجراى اين حكم بيش از مصلحت آن باشد، حكم اجرا نخواهد شد .
بنابراين، مساله ارتداد در اسلام به آن سادگى و بى‏ تدبيرى نيست كه بعضيها گمان برده‏اند .
به عبارت روشنتر، اين طور نيست كه هر كس اگر يكى از ضروريات دين را منكر شود، بلافاصله اعدام شود; بلكه مراحلى دارد:
مرحله اول: ارتداد (همانند ايمان آوردن) يك امر قلبى و درونى است .
مرحله دوم: اظهار و افشاى زبانى است .
مرحله اول ارتداد، از آن رو كه مربوط به شخص مرتد و خدا و قيامت است، در اسلام هيچ مجازات دنيايى براى او مقرر نشده است و تمام مجازاتهاى مقرر شده درباره مرتد، مربوط به مرحله دوم مى‏ شود .

بر گرفته از تاپیک زیر:

[h=1]تناقض بين «لا اكراه فى الدين »و حكم قتل مرتد[/h]

سلام علیکم
البته من هم با فرض تبلیغ گفتم

kobram;595875 نوشت:
سلام علیکم
لطفا از موضع اینکه اسلام دین حق است و باید رواج داده شود و غیر از آن ضلالت است خارج شوید و از دید شخص سوم نگاه کنید، چون کسی که مرتد می شود ادعا دارد که اسلام دین حقی نبوده. خوب اگر از این دید نگاه کنیم، ما یک دین داریم که اگر کسی با آن به دنیا آمد، دیگر حق خروج ندارد. البته می تواند تا هر زمان که خواست تحقیق کند، ولی نتیجه تحقیقش باید قبول دین باشد وگرنه اعدام می شود و حتی فرصت توبه هم نخواهد داشت. خوب این جوان با چه انگیزه ای باید دنبال تحقیق برود؟

kobram;595875 نوشت:
چرا می گویید مسوولیتی ندارد؟ انسان ها اخلاقا در برابر هم مسوول هستند. اگر خودتان در زندگی مسیری را اشتباه رفته باشید، تجربه تان را در اختیار بقیه نمی گذارید اشتباه شما را تکرار نکنند و عمر و احیانا هزینه های دیگر را تباه نکنند؟ یعنی شما صرفا به خاطر وجود حکم امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، دیگران را راهنمایی می کنید؟

سلام
ببینید من در پست اول هم عرض کردم صرف اینکه کسی مسلمان به دنیا آمده باشد، ملاک نیست، بلکه طبق آدرسی که از تحریر الوسیله دادم، باید بعد از بلوغ اسلامش را اظهار کرده باشد و سپس از اسلام برگردد تا مرتد شناخته شود.
ثانیا: تشخیص ارتداد یک شخص با یک مجتهد جامع الشرائط است تا روشن شود که این ارتداد از روی تعصب و عناد است، نه شک و فقدان دلیل قانع کننده و...؛ کسی که واقعا با دلیل قانع کننده ای به خیال خودش از اسلام برگشته اعدام نمی شود، بلکه باید با او صحبت کرد و استدلال او را ابطال نمود؛ ما باور داریم کسی که حقیقتا تحقیق کند مسیحیت و یهود و زرتشتی امروزی را بر اسلام ترجیح نخواهد داد، چه برسد به بودا و اوشو و هندو و...
ببینید کسی که قرار داد یا عهدی با کسی می بندد، یا شرطی را با کسی می پذیرد باید نسبت به آن وفادار باشد، اسلام شرط نامعقولی هم نگذاشته، یک شرط که جنبه بازدارندگی از ایمان های صوری برای توطئه، یا ایمان های احساسی دارد.
حالا اگر کسی هم خواست زیر این شرط بزند نباید طوری باشد که حاکم شرع حکم به ارتداد او بدهد، معمولا صدور حکم ارتداد با صحبت کردن یک فرد از بازگشتش از اسلام با دوستانش صادر نخواهد شد، بلکه در جایی است که در جامعه و عرف اطرافیان و جامعه خودش به این عنوان شناخته شود.

جمع بندی
______________________________

سوال:
با این که پیامبر(ص) در میان مشرکین متولد شد و از آیین آنها برگشت، او را نکشتند، اما در اسلام اگر کسی از دین برگردد اعدام می‌شود؛ آیا منطق کفار قوی تر از منطق اسلام نیست؟ و آیا در اسلام هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟


پاسخ:

قبل از پاسخ به قسمت اصل سوال لازم است به چند سوال نهفته در این سوال پاسخ بدهیم:
اول: این که فرمودید کافران پیامبر را که از دین اجدادش برگشته بود نکشتند پس منطقی تر از مسلمانان هستند، صحیح نیست؛ کافران ابتدا با تطمیع و تهدید و تحریم قصد داشتند جلوی پیامبر(ص) را بگیرند و بعد از ناامیدی در این عرصه تصمیم به کشتن پیامبر(ص) گرفتند اما موفق نشدند، ماجرای لیلة المبیت و خوابیدن علی(ع) به جای پیامبر(ص)، و سپس جنگ های بدر و احد و خندق و... نشان از تصمیم آنها به قتل پیامبر(ص) دارد.

دوم: این که فرمودید در سیره پیامبر(ص) هدف، وسیله را توجیه می کند، حرف صحیحی نیست، شما نمی توانید صرفا با حکم ارتداد را گرفته و چشم بر روی سایر سیره آن حضرت ببینید، پیامبر(ص) می توانست پس از فتح مکه برای استقرار حکومت و گرفتن زهرچشم از مخالفان، دستور به گرفتن انتقام و اعدام سران مخالفین بدهد اما این کار را نکرد، هنگام فوت پسرش ابراهیم(ع) که خورشید گرفت و همه گمان کردند به خاطر فوت پسر آن حضرت بوده، از این جهالت مردم سوء استفاده نکرد و فرمود: خورشید گرفتگی علت خود را داشته و ربطی به رحلت پسر من ندارد.(1)

سوم: پیامبر(ص) هرگز مشرک زاده نبود، عبدالمطلب و پسرانش از نسل ابراهیم(ع) و پیرو آیین حنیف بوده اند. اساسا انبیاء باید از پدران مومن و مادران پاکیزه باشند تا موجب رویگردانی مردم نشده و در هدف الهی از بعثت انبیاء نقض غرض نشود.(2) و خود پیامبر(ص) نیز هرگز بت نپرستید تا بازگشت و ارتداد از شرک صدق کند.

پاسخ به قسمت اصلی سوال
اما در مورد سوال اصلی شما که همان حکم ارتداد است، با توجه به توضیحات شما به نظرم مراد شما مرتد فطری است، باید عرض کنم که مرتد فطری یعنی کسی که پدر و مادرش مسلمان باشند و پس از بلوغ نیز خودش اسلام را پذیرفته و آن را اظهار کرده باشد، سپس به آن کافر شود.(3)
پس مرتد فطری انسانی است که بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و آن را اظهار نیز نموده است، اسلام خروج چنین شخصی از اسلام را ارتداد می داند.

ابتدائا توجه بفرمایید که شک و تردید حتی در شدیدترین وضعش ارتداد نیست، بلکه زمینه را برای تحقیق مهیا میسازد.
همچنین برای کسی که از اسلام برگشته است هیچ منعی ندارد که برای روشن شدن حق و حقیقت نزد بزرگان و کارشناسان دین رفته و به مذاکره و مباحثه برای روشن شدن حقیقت بپردازد، همان طور که پیامبر(ص) با بزرگان کفار، و عالمان مسیح و یهود مناظره می نمود و اعتقاداتشان را به چالش می کشید، و نبوت خویش را اثبات مینمود.

و دقت داشته باشید تشخیص ارتداد یک شخص، توسط مردم نیست، بلکه یک مجتهد باید ارتداد یک مرتد را تشخیص بدهد و به این آسانی نیست که هر کسی ادعایی بر خلاف دین کرد او را مرتد دانسته و حکم اعدامش را صادر کنند، باید ثابت شود ادعای او از روی عناد و لجاجت است، نه شک و شبهه و سوال.
اسلام هرگز به دنبال جذب مردم به هرقیمتی نیست، بلکه کیفیت جذب برایش مهم است، اسلام از همه دلیل و برهان طلب نموده:

«وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‏ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (4)
آنها گفتند: «هيچ كس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اين آرزوى آنهاست! بگو: «اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را بياوريد».
و حتی تشویق به شنیدن سخنانشان کرده است:

«فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏» (5)
پس بندگان مرا بشارت ده! * همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند.
و اجازه اهانت به مقدسات سایر ادیان، حتی فحش به بت ها را نداده است:

»وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه‏» (6)
كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد.
اما اگر کسی بعد از شنیدن سخنان ادیان، خواستار مسلمان شدن بود، اسلام شرطی کرده است، و آن عدم خروج است، یا بهتر بگویم عدم خروج با تبلیغ و جار و جنجال.
البته این حکم در ادیان دیگر نیز هست، که به دو نمونه اشاره می‌کنیم:
«اگر برادرت یا پسر مادرت یا پسر و یا دختر تو یا زن هم آغوش تو و یا رفیق تو که مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگوید که برویم تا خدایان غیری که تو و آبای تو ندانستید، عبادت نماییم... او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننماید و او را متحمل مشو و وی را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ به سبب این که جویای این بود که تو را از خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، براند تا تمامی اسرائیلیان بشنوند و بترسند و بار دیگر چنین امر شنیع را در میان ما مرتکب نشوند...». (7)
«اگر کسی دانسته گناه بکند و گناهش هم این باشد که مسیح را که نجات دهنده او است، رد کند، آن هم بعد از این که با خبر شده که مسیح آمده است تا گناهان او را ببخشد، این گناه با خون مسیح پاک نمی شود و دیگر راه فراری از شر چنین گناهی نیست. بلی، راه دیگری جز این که انتظار مجازات وحشتناکی باشد که از خشم و غضب شدید خدا به او می رسد، همان خشم و غضبی است که تمام دشمنان خدا را می سوزاند و هلاک می کند. کسی که قوانین موسی را می شکست، اگر دو یا سه نفر به گناه او شهادت می دادند، آن شخص... جا به جا کشته می شد. حالا فکر می کنید چه مجازات وحشتناک تری در انتظار کسانی است که فرزند خدا را زیر پا لگدمال کرده اند و خون او را که برای رفع گناهان شان ریخته شد، دست کم گرفته و ناپاک به حساب آورده اند، و روح پاک خدا که درهای رحمت خدا را به روی عزیزان خدا باز می کند، بد گفته و بی حرمتی کرده اند؟!». (8)
از این حکم اسلام اهداف متعددی مانند: جلوگیری از ایمان های ظاهری، احساساتی و بی دوام، و پیشگیری از توطئه دشمنان و... می‌توان برداشت نمود، تا برخی مانند یهودیان صدر اسلام نیایند صبح مسلمان شوند و شب هنگام، برای به تردید انداختن مسلمانان، دسته جمعی از دین برگردند:

«وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏» (9)
و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: « (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند!

در حقیقت مَثَل اسلام، مَثَل آن مغازه داری است که در بالای مغازه اش بزرگ نوشته است:

"جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود"

شما از این جمله چه چیزی را می فهمید؟ آیا او حق انتخاب را از شما گرفته است؟
مفهوم این جمله فقط یک چیز است: پیش از خرید در انتخاب جنس و مقایسه با سایر اجناس دقت کنید که راه برگشتی وجود نخواهد داشت.
اما این که آن مغازه دار چنین شعاری را نوشته است موجب نمی شود که مشتریانش را از دست بدهد؟ خیر، این مغازه دار آنقدر به اجناس و قیمتش مطمئن است که غیر مستقیم از شما می خواهد اجناس و قیمت هایش را پیش از خرید با اجناس و قیمت های سایر مغازه داران مقایسه کنید تا با اطمینان به برتری آن اقدام به خرید نمایید.
کسی چنین جمله ای می گوید، و مغازه داری قبل از خرید چنین شرطی می گذارد که به برتری جنس خودش اطمینان داشته باشد.

نکته دیگری که ذکر آن لازم است این است که تبلیغ برای یک مرتد چه ضرورتی دارد؟ اگر کسی اسلام را نپسندید می تواند خودش در خفای خودش، و بدون تبلیغ مسیر جدید خویش را دنبال کند، چون در آیین اسلام ما در قبال سرنوشت دیگران مسئول هستیم و طبق قرآن کریم باید روز قیامت نسبت به این امر پاسخ گو باشیم:

«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» (10)
و از بلایی بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى‏رسد.

اما یک مرتد چه ضرورتی دارد که برای انتقال اعتقادش به دیگران اقدام کند؟ هیچ دین و مکتبی غیر از اسلام امر به معروف و نهی از منکر را واجب و لازم نمی داند.
اگر ادیان دیگر حکم ارتداد را داشتند، یا ادیانی که در کتاب مقدسشان هست آن را اجرا می‌کردند، مسلمانان حق اعتراض به حکم آنها را داشتند، چرا که سرنوشت انسان ها در اسلام به سرنوشت دیگران گره خورده است، و روز قیامت باید در این مورد پاسخ‌گو باشند، اما ادیان دیگر نمی توانند به حکم ارتداد در اسلام اعتراض کنند، چون لزومی ندارد که زیر بار این حکم بروند، سرنوشتشان به هم ربطی ندارد، طرف خودش می تواند از اسلام برگردد، اما لزوم و وجوبی در کار نیست که مجبور باشند تبلیغ کنند و زیر بار این حکم هم بروند.(دقت بفرمایید)

و در پایان عرض کنم اگرچه دشمنان اسلام زبانا به این حکم حمله می‌کنند، اما در وهله عمل بر مسلمانان پیشی گرفته اند، مسلمانان میانمار به چه جرمی غیر از مسلمان بودنشان در برابر سکوت مجامع بین المللی کشته و سوزانده می شوند؟ آیا مسلمانان غزه اگر میهودی بودند آواره و سرگردان و کشته می شدند؟ هواپیمای مسافربری شماره 655 ایران ایر، اگر متعلق به ایران اسلامی نبود توسط ناو وینسنس هدف قرار می گرفت؟ آیا اگر ایران، یک کشور مسیحی یا یهودی و هم پیمان غرب بود 17000 شهید ترور (در مواضع غیر جنگی) دارا می بود؟ عامل ایجاد گروهک های تروریستی بین مسلمانان مثل داعش و النصرة، و القاعده چه کشوری است؟ می توانید اعترافات گوردون داف یکی از مشهورترین متخصصین امنیتی و نظامی آمریکا را مورد نقش این کشور در ایجاد این گروهک ها در سایت های مختلف ببینید، از این دست جنایت ها بسیار زیاد است که صرفا برای مثال به چند نمونه اشاره شد.

______________________________________________________
1) الکافی(ط. الاسلامیه)، شیخ کلینی،ج3، ص208.
2) کشف المراد، علامه حلی، ص157.
3) تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج2، ص336.
4) بقره-111.
5) زمر-17و18.
6) انعام-108.
7) سفر توریة مثنی، فصل 13، (مشتمل بر 18 آیه)، کتاب المقدس، ترجمه ولیم گلن به نقل از http://www.pasokhgoo.ir
Dirol نامه ای به مسیحیان یهودی نژاد عبرانیان، بند 10، جمله 26-32. (انجیل عیسی مسیح، ترجمه تفسیری عهد جدید، سازمان ترجمه تفسیری کتاب مقدس، تهران، 1357،ص 305-306، به نقل از http://www.pasokhgoo.ir
9) آل عمران-72.
10) انفال-25

موضوع قفل شده است