چرا در نماز جمعه در ركعت اول قنوت را قبل از ركوع و در ركعت دوم بعد از

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
چرا در نماز جمعه در ركعت اول قنوت را قبل از ركوع و در ركعت دوم بعد از

نخست بايد دانست در عبادات دو فاكتور مهم «تعبد» و «تنوع» بسيار درخشنده است و عبادت الهي را براي بندگان لذت بخش و سازنده مي گرداند. لذا تفاوت ركعات نماز در شبانه روز و تفاوت نمازهاي عيدين و نماز جمعه و ... در همين راستا قابل تفسير و پذيرش است. براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
علت آن تعليماتي است كه ائمه معصومين(ع) به ما داده اند. روايات متعددي در اين مورد وارد شده است. البته تعبدي بودن اين مسأله، منافاتي با پي جوئي از حكمت هاي آن ندارد. توضيح بيشتر در رابطه با مسأله‏اى كه اشاره كرده‏ايد نيازمند توجه به چند نكته است از جمله:
اولاً: آگاهى از فلسفه همه احكام، دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى‏طلبد. ليكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم، بنا بر قاعده كلى فوق بايد از آن پيروى كنيم؛ زيرا در آن يقين به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
بسيارى از احكام، مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حكمى - نفيا يا اثباتا - پيرامون آن نيستند و اگر نظرى هم بدهند، بسيار سطحى است؛ زيرا چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته است، ولى قرآن مجيد فلسفه‏اى بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابى» است. البته در خود روايات نيز به آثار روحي و جسمي روزه اشاره شده است چنانكه از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمودند روزه بگيريد تا تندرست شويد و نيز ساير آثار.
ثانيا: رشد علم بشر فرايندى تدريجى است و همين‏طور كه در همه زمينه‏ها قدم به قدم به پيش رفته و عرصه‏ها و مجالات مختلفى را مى‏گشايد، دانش فلسفه احكام نيز از اين قاعده مستثنى نيست و جهاد علمى پيوسته و دائمى بشر هر روز افق‏هاى نوينى در اين عرصه مى‏گشايد.
ثالثا: توجه افراطى به دانستن فلسفه احكام در مواردى موجب از دست دادن فلسفه اساسى و بنيادين آن يعنى پرورش روح تعبد و سرسپارى در پيشگاه خالق يكتا مى‏شود و نظر آدمى را به جاى توجه به خالق به كاركردهاى جزئى معطوف ساخته و گرفتار نوعى شرك مى‏سازد. ازاين‏رو شارع مقدس نيز به بيان فلسفه همه احكام الهى نپرداخته و تنها به نقل پاره‏اى از آنها اشاره كرده است، ليكن به طور كلى اين مسأله را گوشزد نموده كه وضع همه اين احكام به سود انسان و براى خير و سعادت است.
مقصود ما نفي يا نهي از پرسش در خصوص فلسفه احكام نيست، زيرا چه بسا انسان وقتي با حكمت يا علت حكمي بيشتر آشنا شود انگيزه بيشتري براي رعايت آن پيدا كند، اما بر اين نكته تأكيد مي كنيم همت اصلي و دغدغه مهم ما بايد عبوديت باشد يعني تعبد را آنچنان در خود قوي كنيم كه همان طور كه امام صادق(ع) فرمودند اگر سيبي در دستشان بود و آنها فرمودند نيمي از آن حلال و نيمي ديگر حرام است، انسان بي تاب نشده بهانكار آن نپردازد. بلكه بگويد چون من به صداقت و دانش و خيرخواهي او اعتماد دارم، حتما اين حكم روي مصلحت و خير صادر شده است لذا اگر چه من خودم به خير و صلاح آن پي نبرم ولي بدان اطمينان داشته و بر اساس آن عمل مي كنم.
به هر صورت علاوه بر تعبدي بودن عبادات، يكي از نكاتي كه در دستورات ديني مشاهده مي شود تنوع احكام و دستورات ديني است و همين تنوع علاوه بر اينكه مانع خستگي ناشي از تكرار و همساني مي شود دو مزيت ديگر نيز به همراه دارد:

ببينيد فرم نماز آيات به گونه اي است كه در ذهن نقش مي بندد و لذا حتي اگر نحوه برگزاري آن را فراموش كند اما مي داند اين يك نماز معمولي نيست. نماز جمعه نيز به دلايل مختلف از جمله سه حكمت فوق الذكر متفاوت از نمازهاي معمولي است.

براي وضوح بيشتر مطلب توجه شما را به متن عبارت يكي از فقهاي بزرگ يعني مرحوم آقاي نجفي معروف به صاحب جواهر جلب مي نمائيم، اما قبل از آن به دقت در فهم اين متن كه توأم با روايات مي باشد،توصيه مي كنيم. 1. نشاط بيشتر به آن جهت كه از بعد روان شناختي، انسان ها در انجام كارهاي جديد با يك انگيزه و هيجان بيشتري اقدام به عمل مي كنند. 2. به يادماندن و بر جسته شدن و ممتاز شدن اين عبادت از عبادت هاي مشابه. 3. اين مسأله مي تواند بعد سياسي نيز به خود بگيرد چون نماز جمعه يكي از نمادهاي حاكميت است و لذا چون از ديدگاه شيعه، حاكمان غيرمنصوب از ناحيه خداي متعال مشروعيت ندارند اين جهت يري در برخي از نمادهاي حكومتي بايد نشان داده شود.