جمع بندی تعداد جمعیت و اطلاع خداوند

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعداد جمعیت و اطلاع خداوند

با سلام

و او را به سوی جمعیت یک صد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم. آیه 147 سوره صافات ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

برخی از مخالفان قرآنی به این آیه استناد میکنند و می گویند این چه گونه خدایی است که در قرآن در مورد تعداد جمعیت یک سرزمین مردد است. لطف کنید پاسخ این شبهه را بدهید.

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

zarif razavi;588459 نوشت:
با سلام

و او را به سوی جمعیت یک صد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم. آیه 147 سوره صافات ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

برخی از مخالفان قرآنی به این آیه استناد میکنند و می گویند این چه گونه خدایی است که در قرآن در مورد تعداد جمعیت یک سرزمین مردد است. لطف کنید پاسخ این شبهه را بدهید.

با تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم
پرسشگر محترم سلام
با تشکر از شما
باید گفت:
خدای متعال هنگامی که یونس پیامبر را از دریا و شکم ماهی نجات داد و به سوی قومش فرستاد، این گونه خطاب کرد :
"وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ"
و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند، فرستاديم.
در نگاه اولیه به ترجمه آیه شریفه، بر این گمان می شویم چگونه خالق متعال سخن از تردید در کمیت جمعیت دارد، اما این تردید در تفسیر آیه از بین می رود و خواهیم فهمید که سخن از تردید نیست بلکه مسئله چیزی دیگر است.
بنا بر این، پاسخ های مختلفی به این پرسش داده شده است که البته هر کدام توجیه خاص خود را دارد.پس نمی توان بر علم خدای تبارک و تعالی ایراد گرفت که چگونه از تعداد نفرات آن اجتماع با این که خدا بوده است؛اما اطلاع دقیقی ندارد و با تردید سخن می گوید!
در این جا به نظر برخی از تفاسیر در حل این شبهه اشاره می شود.
علامه طباطبایی آورده است:
"وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ" كلمه" او" در اينجا به معناى ترديد نيست، چون خداى تعالى در عدد آن جمعيت ترديد ندارد، بلكه به معناى ترقى است، و معنا چنين است كه: ما او را به رسم پيامبرى به سوى مردمى فرستاديم كه عددشان صد هزار و بلكه بيشتر بود. و منظور از اين مردم اهل" نينوى" است.(1)
در تفسیر دیگری نیز نوشته شده است:
در این مسئله تردیدی نیستكه العياذ خداوند شك داشته باشد كه صد هزار بودند يا زيادتر، بلكه مراد دو تقدير است، ابتدا كه يونس به نزد آن قوم آمد، صد هزار بودند و مدتى كه ميان آن ها زندگی کرد، در اثر زاد و ولد صد و سی هزار نفر شدند.آن ها نیز ايمان آوردند. هر چند در این بین بعضى از آن ها از دنيا رفته بودند.(2)

پی نوشت ها:
1.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏17، ص 250
2.طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن،تهران،انتشارات اسلام،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم،ج‏11، ص 194
با اقتباس و ویرایش کامل

محسن;592703 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
پرسشگر محترم سلام
با تشکر از شما
باید گفت:
خدای متعال هنگامی که یونس پیامبر را از دریا و شکم ماهی نجات داد و به سوی قومش فرستاد، این گونه خطاب کرد :
"وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ"
و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند، فرستاديم.
در نگاه اولیه به ترجمه آیه شریفه، بر این گمان می شویم چگونه خالق متعال سخن از تردید در کمیت جمعیت دارد، اما این تردید در تفسیر آیه از بین می رود و خواهیم فهمید که سخن از تردید نیست بلکه مسئله چیزی دیگر است.
بنا بر این، پاسخ های مختلفی به این پرسش داده شده است که البته هر کدام توجیه خاص خود را دارد.پس نمی توان بر علم خدای تبارک و تعالی ایراد گرفت که چگونه از تعداد نفرات آن اجتماع با این که خدا بوده است؛اما اطلاع دقیقی ندارد و با تردید سخن می گوید!
در این جا به نظر برخی از تفاسیر در حل این شبهه اشاره می شود.
علامه طباطبایی آورده است:
"وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ" كلمه" او" در اينجا به معناى ترديد نيست، چون خداى تعالى در عدد آن جمعيت ترديد ندارد، بلكه به معناى ترقى است، و معنا چنين است كه: ما او را به رسم پيامبرى به سوى مردمى فرستاديم كه عددشان صد هزار و بلكه بيشتر بود. و منظور از اين مردم اهل" نينوى" است.(1)
در تفسیر دیگری نیز نوشته شده است:
در این مسئله تردیدی نیستكه العياذ خداوند شك داشته باشد كه صد هزار بودند يا زيادتر، بلكه مراد دو تقدير است، ابتدا كه يونس به نزد آن قوم آمد، صد هزار بودند و مدتى كه ميان آن ها زندگی کرد، در اثر زاد و ولد صد و سی هزار نفر شدند.آن ها نیز ايمان آوردند. هر چند در این بین بعضى از آن ها از دنيا رفته بودند.(2)

پی نوشت ها:
1.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏17، ص 250
2.طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن،تهران،انتشارات اسلام،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم،ج‏11، ص 194
با اقتباس و ویرایش کامل

با سلام مجدد و تشکر بخاطر پاسختون
ببخشید ولی پاسخ کمی قانع کننده نبود.تفسیرهای دیگر در این موضوع چی هستند؟ (مثلا تفسیر نمونه یا تفسیر علمای اهل سنت مثل آلوسی و فخر رازی)
میشه گفت منظور از این جمله این بود که خداوند خواست عدد رندی بگوید (برای فصاحت) و برای خطا نبودن عدد (بخاطر بیشتر بودن جمعیت از صد هزار نفر) اینطور جمله بندی کرده اند؟

با سلام مجدد و تشکر بخاطر پاسختون
ببخشید ولی پاسخ کمی قانع کننده نبود.تفسیرهای دیگر در این موضوع چی هستند؟ (مثلا تفسیر نمونه یا تفسیر علمای اهل سنت مثل آلوسی و فخر رازی)
میشه گفت منظور از این جمله این بود که خداوند خواست عدد رندی بگوید (برای فصاحت) و برای خطا نبودن عدد (بخاطر بیشتر بودن جمعیت از صد هزار نفر) اینطور جمله بندی کرده اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در تکمیل پاسخ شما از دو تفسیر نمونه و فخر رازی مطالبی بیان خواهد شد.
1.در تفسیر نمونه آمده است:در اين كه چرا در آيات فوق مى‏فرمايد:" صد هزار نفر، يا بيشتر" و مراد از بيشتر، چه اندازه است،مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذکر کرده اند. ولى ظاهر اين است كه اين گونه تعبيرها براى تاكيد و عظمت چيزى است،نه به دلیل ترديد و شك گوينده و اضافه کرده است کلمه "او" در این جا به معنای "بل" است.(1)
2.فخر رازی آورده است:
این جمله"أَوْ يَزِيدُونَ" به ظاهر موجب شک(بر علم خدا) می شود و البته شک بر خدای متعال محال است و در ادامه آورده است شبیه چنین جملاتی در کتاب خدا آمده است، مثل" عُذْراً أَوْ نُذراً"سوره مرسلات،آیه 6 و " لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى" سوره طه،آیه 44 و " وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ"سوره نحل،آیه 77 و " فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏" سوره نجم،آیه 9
از جمله " أَوْ يَزِيدُونَ" که به ظاهر معنای شکی دارد، بسیاری پاسخ داده اند، اما صحیح ترین آن فقط یک وجه است " أَوْ يَزِيدُونَ" در نگاه و تقدیر ما چنین است. یعنی در نظر بیننده می نماید که وقتی آن جمعیت را مشاهده می کند، حدس می زند که صدهزار یا بیشتر از صد هزار نفرند و این یک تخمین در نظر انسان است.
به متن عربی تفسیر فخر توجه کنیم:
" ظاهر قوله: أَوْ يَزِيدُونَ يوجب الشك و ذلك على اللّه تعالى محال و نظيره قوله تعالى:"عُذْراً أَوْ نُذراً" و قوله تعالى: "لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى"‏ و قوله تعالى: "لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ""أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً" و قوله تعالى: "وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ" و قوله تعالى: "فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى"
‏ و أجابوا عنه من وجوه كثيرة و الأصح منها وجه واحد و هو أن يكون المعنى أو يزيدون في تقديركم بمعنى أنهم إذا رآهم الرائي، قال هؤلاء مائة ألف أو يزيدون على المائة، و هذا هو الجواب عن كل ما يشبه هذا"(2).

پی نوشت ها:
1.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول،جلد ج‏19، ص 162
2.فخر رازی، مفاتيح الغيب،لبنان،بیروت،انتشارات دار احیاء التراث العربی،سال 1420 قمری،چاپ سوم، ج‏26، ص 359

بسم الله الرحمن الرحیم

جمع بندی:

پرسش:

برخی از مخالفان قرآن به آیه 147 سوره صافات " وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزيدُون" و او(حضرت یونس) را به سوى يك صد هزار(نفر از ساكنان نينوا) يا بيشتر روانه كرديم.

استناد می کنند و می گویند این چه گونه خدایی است که در قرآن در باره تعداد جمعیت یک سرزمین مردد است. لطف کنید پاسخ این شبهه را بدهید.
پاسخ:

خدای متعال هنگامی که یونس پیامبر را از دریا و شکم ماهی نجات داد، چنین فرمود: "وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ"
و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند، فرستاديم. (1)

از برآیند نگاه اولیه به آیه این پرسش به نظر می رسد که چرا باید خدای متعال از تردید در تعداد جمعیت سخن بگوید،حال آن که او عالم به غیب و شهادت است!

پاسخ این شبه را باید در منابع معتبر تفسیری جستجو کرد ویافت.

در برخی از تفاسیر آمده است:

1-"وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ" كلمه" او" در اينجا به معناى ترديد نيست، چون خداى تعالى در عدد آن جمعيت ترديد ندارد، بلكه به معناى ترقى است و چنین معنا می شود كه: ما او را به رسم پيامبرى به سوى مردمى فرستاديم كه عددشان صد هزار و بلكه بيشتر بود. و منظور از اين مردم اهل" نينوى" است.(2)
2- مراد دو تقدير است، ابتدا كه يونس به نزد آن قوم آمد، صد هزار بودند و مدتى كه ميان آن ها زندگی کرد، در اثر زاد و ولد صد و سی هزار نفر شدند.آن ها نیز ايمان آوردند. هر چند در این بین بعضى از آن ها از دنيا رفته بودند.(3)

طرح یک شبهه:

این شبهه می تواند مطرح شود که قصد خدای متعال از بیان جمعیت، عدد معینی بوده( به قصد فصاحت) و چون تعداد نفرات از صد هزار فرا تر رفته، این گونه آیه شریفه را جمله بندی کردند؟

پاسخ این شبهه در برخی از تفاسیر شیعه و عامه آمده است:

1. در اين كه چرا در آيات فوق مى‏فرمايد:" صد هزار نفر، يا بيشتر" و مراد از بيشتر، چه اندازه است،مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذکر کرده اند. ولى ظاهر اين است كه اين گونه تعبيرها براى تاكيد و عظمت چيزى است،نه به دلیل ترديد و شك گوينده و اضافه کرده است کلمه "او" در این جا به معنای "بل" است.(4)

2.این جمله"أَوْ يَزِيدُونَ" به ظاهر موجب شک(بر علم خدا) می شود و البته شک بر خدای متعال محال است ... شبیه چنین جملاتی در قرآن وجود دارد. مثل" عُذْراً أَوْ نُذراً"سوره مرسلات،آیه 6 و " لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى" سوره طه،آیه 44 و " وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ"سوره نحل،آیه 77 و " فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏" سوره نجم،آیه 9

در باره جمله " أَوْ يَزِيدُونَ" که به ظاهر معنایی شک بر انگیز دارد، بسیاری پاسخ داده اند. اما صحیح ترین آن فقط یک وجه است " أَوْ يَزِيدُونَ" در نگاه و تقدیر ما چنین است. یعنی در نظر بیننده می نماید که وقتی آن جمعیت را مشاهده می کند، حدس می زند که صد هزار یا بیشتر از صد هزار نفرند و این یک تخمین در نظر انسان است.

به متن عربی تفسیر بالا توجه کنیم:

" ظاهر قوله: أَوْ يَزِيدُونَ يوجب الشك و ذلك على اللّه تعالى محال و نظيره قوله تعالى:"عُذْراً أَوْ نُذراً" و قوله تعالى: "لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى"‏ و قوله تعالى: "لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ""أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً" و قوله تعالى: "وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ" و قوله تعالى: "فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى"

‏ و أجابوا عنه من وجوه كثيرة و الأصح منها وجه واحد و هو أن يكون المعنى أو يزيدون في تقديركم بمعنى أنهم إذا رآهم الرائي، قال هؤلاء مائة ألف أو يزيدون على المائة، و هذا هو الجواب عن كل ما يشبه هذا"(5).

پی نوشت ها:

1. سوره صافات،آیه 147
2.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏17، ص 250
3.طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن،تهران،انتشارات اسلام،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم،ج‏11، ص 194 با اقتباس و ویرایش کامل


4.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول،جلد ج‏19، ص 162

5.فخر رازی، مفاتيح الغيب،لبنان،بیروت،انتشارا ت دار احیاء التراث العربی،سال 1420 قمری،چاپ سوم، ج‏26، ص 359
موضوع قفل شده است