جمع بندی تحریف زیارت عاشورا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تحریف زیارت عاشورا

سلام علیکم .سوالاتی درباره زیارت عاشورا دارم:1_زیارت عاشورا از زبان چه کسی نقل شده است ؟2_زیارت موجود در مفاتیح الجنان چقدر به اصل زیارت نزدیک است ؟3_بعضی از دوستان فراز اللهم العن اول ...را جزءزیارت نمی دانند ومی گویند بعد ها اضافه شده است ایا این مطلب صحت دارد ؟4_این استدلال که فراز منفول را جهت تقیه و اسدلال هایی ازاین موارد خوانده نشود منطقی است ؟.تشکر از کارشناس محترم

با نام و یاد دوست


کارشناسان بحث: استاد پیام

منبع اصلي اين زيارت نامه ، دو كتاب معتبر ؛ يعني كامل الزيارات تأليف جعفر بن محمد بن قولويه قمي و مصباح المتهجد شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليهما است و اين دو بزرگوار تقريباً با شش سند اين زيارت را نقل كرده‌اند .

[h=2]اسناد شيخ طوسي در المصباح[/h] [h=3]سند اول :[/h] شيخ طوسي سند اصل زيارت عاشورا را اين‌گونه نقل مي‌فرمايد :
قال صالح بن عقبة وسيف بن عميرة : قال علقمة بن محمد الحضرمي قلت لأبي جعفر عليه السلام : علمني دعاء أدعو به ذلك اليوم إذا أنا زرته من قرب ودعاء أدعو به إذا لم أزه من قرب وأومأت من بعد البلاد ومن داري بالسلام إليه . قال : فقال لي : يا علقمة ! إذا أنت صليت الركعتين بعد أن تومي إليه بالسلام فقل بعد الايماء إليه من بعد التكبير هذا القول : فإنك إذا قلت ذلك فقد دعوت بما يدعو به زواره من الملائكة... السلام عليك يا أبا عبد الله ! السلام عليك يا ابن رسول الله ! السلام عليك يا ابن أمير المؤمنين وابن سيد الوصيين ! السلام عليك يا ابن فاطمة سيدة نساء العالمين ! السلام عليك يا ثار الله وابن ثاره والوتر الموتور ... .
مصباح المتهجد ، الشيخ الطوسي ، ص 773 – 774 .
علقمه مي گويد : به امام باقر عليه السلام عرض كردم : دعايي به من آموزش بده كه اگر در آن روز امام حسين عليه السلام از نزديك زيارت كردم ، آن را بخوانم و اگر نتوانستم از نزديك زيارت كنم ، از شهرهاي دور و از خانه‌ام به سوي او با سلام اشاره كرده و آن دعا را بخوانم . امام فرمود : هر گاه كه آن دو ركعت را به جا بياوري و بعد از آن با سلام به سوي آن حضرت اشاره كردي ، در حال اشاره تكبير بگويي و بخواني اين زيارت را ، همان دعايي را خوانده‌اي كه ملائكه در هنگام زيارت آن حضرت مي‌خوانند ... سلام بر تو اي أبا عبد الله ...
ناگفته پيدا است كه اين سند با دو طريق نقل شده است كه ما هر دو سند را بررسي خواهيم كرد :
طريق اول : صالح بن عقبه عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
طريق دوم : سيف بن عميره عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
بررسي طريق اول : از آن‌جايي كه مرحوم شيخ طوسي روايت را از كتاب صالح بن عقبه نقل مي‌كند ، بايد طريق ايشان تا صالح بن عقبه نيز بررسي شود .
شيخ طوسي طريق خود را تا صالح بن عقبه اين گونه بيان مي‌كند :
صالح بن أبي الأسود ، له كتاب . وصالح بن عقبة ، له كتاب . أخبرنا بهما ابن أبي جيد ، عن ابن الوليد ، عن الصفار ، عن محمد بن الحسين ، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع ، عنهما .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 147 .
صالح بن عقبه ، كتابي دارد ؛‌ كه آن را براي ما ابن ابي جيد از ابن وليد و از صفار از محمد بن الحسين از محمد بن اسماعيل بن بزيع از او نقل كرده است .
پس در حقيقت سند روايت اين گونه خواهد شد :
شيخ طوسي : علي بن أحمد بن محمد بن أبي جيد ، محمد بن حسن بن وليد ، صفار ، محمد بن الحسين ، محمد بن اسماعيل بن بزيع ، صالح بن عقبة ، علقمة بن محمد الخضرمي ، امام باقر عليه السلام .
طريق شيخ طوسي تا صالح بن عقبه درست است ؛ چنانچه آيت الله خويي در ترجمه صالح بن عقبه مي‌فرمايد :
وطريق الصدوق إليه : محمد بن موسى بن المتوكل ... والطريق كطريق الشيخ إليه صحيح ، وإن كان في الأول منهما : محمد بن موسى وعلي بن الحسين السعد آبادي ، وفي الثاني ابن أبي جيد ، لأنهم ثقات على الأظهر .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 10 ، ص 86 .
هر چند كه همين تصريح مرحوم آقاي خويي براي اثبات صحت إسناد شيخ تا صالح بن عقبه كفايت مي‌كند ؛ اما براي استحكام اعتبار طريق ، روات سند را نيز بررسي مي‌كنيم .
بررسي سند :
1. ابن أبي جيد : وي از اساتيد شيخ طوسي وِ مرحوم نجاشي بوده و مشايخ مرحوم نجاشي همگي به اتفاق علما موثق هستند و نيازي به بررسي ندارند ؛ چنانچه مرحوم آيت الله العظمي خويي رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمايد :
طريق الشيخ إليه [ صفار] صحيح في غير كتاب بصائر الدرجات ، بل فيه أيضا على الأظهر ، فإن في طريقه ابن أبي جيد ، فإنه ثقة ، لأنه من مشايخ النجاشي .
سند شيخ تا صفار در غير كتاب بصائر صحيح است . بلكه در آن كتاب نيز بنا بر اظهر چنين است . زيرا در آن ابن ابي جيد است و او ثقه است . زيرا از مشايخ نجاشي است
2 . محمد بن حسن بن وليد : وي از اجلاء و بزرگان شيعه و خود از علماي جرح و تعديل و بي نياز از توثيق و تعريف است . مرحوم نجاشي او را اين گونه مي ستايد :
محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد أبو جعفر شيخ القميين ، وفقيههم ، ومتقدمهم ، ووجههم . ويقال : إنه نزيل قم ، وما كان أصله منها . ثقة ثقة ، عين ، مسكون إليه .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 383 .
ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن وليد ، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پيشوايان و سرشناسان قم بوده است ؛ ايشان از هر جهت مورد وثوق و اطمينان و مايه افتخار بوده است .
3 . محمد بن حسن صفار : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
محمد بن الحسن بن فروخ الصفار ... كان وجها في أصحابنا القميين ، ثقة ، عظيم القدر ، راجحا ، قليل السقط في الرواية .
محمد بن حسن ... او سرشناس شيعيان در قم بود ؛ مورد اطمينان و والا مقام ، برتر (‌ از ديگران ) و بسيار اندك از روايات وي سقط دارد .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 354 .
4 . محمد بن الحسين بن أبي الخطاب : مرحوم نجاشي در باره وي مي فرمايد :
محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أبو جعفر الزيات الهمداني ، واسم أبي الخطاب زيد ، جليل من أصحابنا ، عظيم القدر ، كثير الرواية ، ثقة ، عين ، حسن التصانيف ، مسكون إلى روايته .
محمد بن حسين ... بزرگواري از شيعيان ، والا مقام ، روايت زياد دارد ، مورد اطمينان ، مايه افتخار ، نوشته هاي وي نيكو است ، روايت وي مورد اعتماد است .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 334 .
5 . محمد بن اسماعيل بن بزيع : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
محمد بن إسماعيل بن بزيع أبو جعفر مولى المنصور أبي جعفر ، وولد بزيع بيت ، منهم حمزة بن بزيع . كان من صالحي هذه الطائفة وثقاتهم ، كثير العمل .
محمد بن اسماعيل ... او در خانداني به دنيا آمد كه حمزة بن بزيع از ايشان است ؛ از نيكان شيعه و مورد اطمينان بوده و عمل بسيار داشت .
و در ادامه اين روايت را نقل مي كند :
أخبرنا والدي رحمه الله قال : أخبرنا محمد بن علي بن الحسين قال : حدثنا محمد بن علي ما جيلويه ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن علي بن معبد ، عن الحسين بن خالد الصيرفي . قال : كنا عند الرضا عليه السلام ، ونحن جماعة ، فذكر محمد بن إسماعيل بن بزيع ، فقال : " وددت أن فيكم مثله " .
پدرم به من گفت : محمد بن علي بن حسين گفت : محمد بن علي ماجيلويه به من روايت نقل كرد از ...گفت : ما گروهي نزد امام رضا عليه السلام بوديم ، پس يادي از محمد بن اسماعيل بزيع شد ، پس فرمودند : من دوست داشتم كه در بين شما مثل او بود .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 330 – 332 .
و مرحوم شيخ طوسي نيز در باره وي مي‌فرمايد :
محمد بن إسماعيل بن بزيع ، ثقة صحيح ، كوفي ، مولي المنصور .
رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 364 .
6 . صالح بن عقبة : وي از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهما السلام بوده و بزرگان بسياري از او نقل روايت كرده‌اند . مرحوم نجاشي وي را اين‌گونه معرفي مي‌كند :
صالح بن عقبة بن قيس بن سمعان بن أبي ربيحة مولى رسول الله صلى الله عليه وآله ... .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 200 .
برخي از علماي شيعه و از جمله مرحوم سيد بحر العلوم رضوان الله تعالي عليه اعتقاد دارند كه بناي مرحوم شيخ طوسي در فهرست و مرحوم نجاشي در رجالش اين بوده كه راوياني را نقل كنند كه امامي باشند و اگر غير شيعه هستند ، حتماً ذكر مي‌كنند ؛ پس هر راوي را كه اين دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است ، دلالت مي‌كند كه صحيح المذهب و همچنين ممدوح به مدح عام هستند . ايشان در فائده دهم از فوائد الرجاليه مي‌فرمايند :
فائدة الظاهر أن جميع من ذكر الشيخ في ( الفهرست ) من الشيعة الإمامية إلا من نص فيه على خلاف ذلك من الرجال : الزيدية ، والفطحية ، والواقفية وغيرهم ، كما يدل عليه وضع هذا الكتاب ، فإنه في فهرست كتب الأصحاب ومصنفاتهم ، دون غيرهم من الفرق .
وكذا ( كتاب النجاشي ) . فكل من ذكر له ترجمة في الكتابين ، فهو صحيح المذهب ممدوح بمدح عام يقتضيه الوضع لذكر المصنفين العلماء والاعتناء بشأنهم وشان كتبهم ، وذكر الطريق إليهم ، وذكر من روى عنهم ومن رووا عنه .
ومن هذا يعلم أن إطلاق الجهالة على المذكورين في ( الفهرست ) و ( رجال النجاشي ) من دون توثيق أو مدح خاص ، ليس على ما ينبغي .
الفوائد الرجالية ، السيد بحر العلوم ، ج 4 ، ص111، 116
نكته : ظاهر اين است که هرکسي که شيخ او را در کتاب فهرست آورده ، شيعه دوازده امامي است ؛ مگر کساني که در آنها تصريح به خلاف شده است ؛ كه زيدي و فطحي و واقفي مذهب بوده است . و هدف شيخ از تأليف كتاب فهرست همين بوده است كه فقط تأليفات شيعيان را گردآوري نمايد .
و همچنين کتاب نجاشي ؛ هر كسي كه در اين كتاب ذكر كرده داراي مذهب صحيح ، شيعه دوازده امامي است و به صورت عمودم مورد مدح است ؛ چون مقصود نجاشي از تأليف كتاب بررسي تأليفات بزرگان شيعه و ذكر موقعيت آنان بوده است .
و از همينجا مشخص مي شود که مجهول دانستن کسانيکه در اين دو کتاب نام ايشان آمده است ، اما توثيق يا مدحي ندارند شايسته نيست .
اگر كسي اين مبنا را بپذيرد ، صالح بن عقبه نيز ممدوح به مدح عام از سوي مرحوم نجاشي و شيخ طوسي خواهد شد و حد اقل حُسن او اثبات خواهد شد .
از اين نيز كه بگذريم ، دو تن از بزرگان روات شيعه ، محمد بن الحسين بن أبي الخطاب و محمد بن إسماعيل بن بزيع از او روايت نقل كرده‌اند و اين شاهدي است محكم بر وثاقت اين شخص ؛ چرا كه شخصي همانند محمد بن اسماعيل بن بزيع ، بعيد است كه از شخص ضعيف روايت نقل كند ؛ با اين كه امام هشتم عليه السلام در باره او فرمودند : « وددت أن فيكم مثله » .
البته ابن غضائري رحمت الله عليه ، صالح بن عقبه را تضعيف كرده است ؛ اما مرحوم آيت الله العظمي خويي رحمت الله عليه با قاطعيت سخن وي را رد كرده و مي‌فرمايد :
أقول : لا يعارض التضعيف المنسوب إلى ابن الغضائري ، توثيق علي بن إبراهيم ، لما عرفت غير مرة من أن نسبة الكتاب إلى ابن الغضائري لم تثبت ، فالرجل من الثقات .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 10 ، ص 85 – 86
تضعيف منسوب به ابن غضائري با توثيق علي بن ابراهيم معارضه نمي كند . زيرا ثابت كرديم که انتساب کتاب به ابن غضائري ثابت نيست . پس اين شخص از افراد مورد اطمينان است .
7 . علقمة بن محمد الخضرمي : وي از اصحاب امام صادق عليه السلام بوده است . هر چند كه توثيق خاصي در باره وي در كلمات علما وجود ندارد و فقط مرحوم شيخ طوسي رحمت الله عليه در باره وي مي‌فرمايد :
[ 3732 ] 641 ، علقمة بن محمد الحضرمي الكوفي ، أسند عنه .
رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 262 .
ولي مرحوم سيد علي بروجردي از همين نكته و يك روايت ديگر ، حسن حال او را استفاده كرده و مي‌گويد :
4905 ، علقمة بن محمد الحضرمي الكوفي ، أسند عنه " ق " وهو أخو أبي بكر الحضرمي كما في " قر " وكان علقمة أكبر من أخيه كما في حديث بكار عن أبيه عبد الله وعمه علقمة ، وحكى فيه مناظرة أبيه مع زيد ، وفيه اشعار على حسنه وكونه اماميا ثابت الاعتقاد .
طرائف المقال ، السيد علي البروجردي ، ج 1 ، ص 527 .
شيخ طوسي در رجالش او را از اصحاب امام صادق عليه السلام شمرده و گفته است : با سند از وي روايت نقل شده است و نيز او را از اصحاب امام باقر شمرده و گفته است كه او برادر أبي بكر حضرمي و بزرگتر از او بوده است ؛ همان طوري كه در حديث بكار از پدرش عبد الله و عمويش علقمه آمده است . از اين استفاده مي‌شود كه وي ممدوح و امامي و ثابت الإعتقاد بوده است .

در نتيجه روايت حد اقل حسنه است و علماي ما به روايت حسنه نيز همانند روايت صحيحه عمل مي‌كنند . حتي اگر كسي اين مطلب را نيز قبول نداشته باشد ، از آن‌جايي كه در اين طبقه ، صفوان بن مهران نيز وجود دارد و او قطعاً ثقه است ، سند روايت تمام خواهد شد كه در سند بعدي اين مطلب بررسي خواهد شد .

[h=3]سند دوم :[/h] پيش از اين گفتيم كه مرحوم شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليه ، سند اصل زيارت را از دو طريق نقل مي‌كند ، طريق اول را بررسي كرديم . طريق دوم را ايشان اين‌گونه بيان مي‌فرمايند :
سيف بن عميره عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
طريق شيخ به سيف بن عميره نيز صحيح است ؛ چرا كه تمامي آن‌ها از بزرگان روات شيعه هستند و احدي در وثاقت آن ها شك ندارد ؛ چنانچه مرحوم خويي در اين باره مي‌فرمايد :
وطريق الصدوق إليه : محمد بن الحسن ... والطريق كطريق الشيخ إليه صحيح .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 9 ، ص 383 .
علاوه بر تصريح مرحوم آقاي خويي ، ما همانند طريق قبلي ، فقط از باب تيمن و تبرك تمامي روات اين طريق را نيز به صورت مستقل بررسي مي‌كنيم و گرنه هيچ يك از آن‌ها نيازي به توثيق ندارند و فراتر از توثيق هستند . مرحوم شيخ طوسي در كتاب الفهرست ، طريقش را تا سيف بن عميره اين گونه بيان مي‌فرمايد :
سيف بن عميرة ، ثقة ، كوفي نخعي عربي . له كتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علي بن الحسين بن بابويه ، عن أبيه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن سيف بن عميرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 140 .
پس در حقيقت سند روايت به اين صورت است :
شيخ طوسي : عدۀ از اصحاب و بزرگان شيعه ، محمد بن علي بن الحسين (شيخ صدوق) ، علي بن الحسين بن بابويه ، محمد بن الحسن بن وليد ، سعد بن عبد الله ، احمد بن محمد ، علي بن الحكم ، سيف بن عميره ، علقمة بن محمد الخضرمي ، امام باقر عليه السلام .
بررسي روات سند :
1 . عدة من اصحابنا : مقصود از اين جمله ، عده‌اي از بزرگان شيعه ؛ از جمله شيخ مفيد است ؛ چنانچه مرحوم صاحب معالم در توضيح «عدة من اصحابنا» كه شيخ طوسي در برخي از كتاب‌هايش استفاده كرده است ،‌ مي‌گويد :
ورواياته عدة من أصحابنا ، وقد بينا في مقدمة الكتاب أن المفيد ( ره ) من جملة العدة عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين ابن بابويه القمي ، عن أبيه ... .
منتقى الجمان ، الشيخ حسن صاحب المعالم ، ج 1 ، ص 202
ما در مقدمه كتاب روشن كرديم كه شيخ مفيد از جمله كساني است كه شيخ طوسي با عنوان « عدة من اصحابنا» از از شيخ صدوق و او از پدرش نقل مي‌كند .
پس قطعآً سند در اين جا هيچ مشكلي ندارد .
2 . محمد بن علي بن الحسين (شيخ صدوق ) : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌فرمايد :
محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي أبو جعفر ، نزيل الري ، شيخنا وفقيهنا ووجه الطائفة بخراسان ، وكان ورد بغداد سنة خمس وخمسين وثلاثمائة ، وسمع منه شيوخ الطائفة وهو حدث السن .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 389 .
محمد بن علي ... ساکن ري ، استاد ما و مرجع ما و سرشناس شيعيان در خراسان بود ؛ و در سال 355 وارد بغداد شد و در حاليکه هنوز جوان بود بزرگان شيعه پاي درس او حضور مي‌يافتند .
و شيخ طوسي نيز مي‌فرمايد :
محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي ، جليل القدر ، يكنى أبا جعفر ، كان جليلا ، حافظا للأحاديث ، بصيرا بالرجال ، ناقدا للاخبار ، لم ير في القميين مثله في حفظه وكثرة علمه . له نحو من ثلاثمائة مصنف .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 237 .
محمد بن علي ... والا مقام ، کنيه اش ابو جعفر است ، وي بزرگوار بود و حافظ احاديث ، در علم رجال تخصص داشت ، و روايات را بررسي مي کرد . در اهل قم مثل وي در حفظ (روايت ) و كثرت علم ديده نشد . بيش از سيصد تأليف دارد .
3 . علي بن الحسين بن بابويه : نجاشي در باره وي مي‌گويد :
علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي أبو الحسن ، شيخ القميين في عصره ، ومتقدمهم ، وفقيههم ، و ثقتهم . كان قدم العراق واجتمع مع أبي القاسم الحسين بن روح رحمه الله وسأله مسائل ثم كاتبه بعد ذلك على يد علي بن جعفر بن الأسود ، يسأله أن يوصل له رقعة إلى الصاحب عليه السلام ويسأله فيها الولد . فكتب إليه : " قد دعونا الله لك بذلك ، وسترزق ولدين ذكرين خيرين " . فولد له أبو جعفر وأبو عبد الله من أم ولد . وكان أبو عبد الله الحسين بن عبيد الله يقول : سمعت أبا جعفر يقول : " أنا ولدت بدعوة صاحب الامر عليه السلام " ، ويفتخر بذلك .
علي بن الحسين ... بزرگ اهل قم در زمان خودش ، و پيشواي ايشان و فقيه ايشان و مورد اطمينان ايشان ؛ به عراق آمد و با ابو القاسم حسين بن روح نايب خاص سوم حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداه همراه شد ، و از او در مورد مسائلي سوال پرسيد ؛ و سپس توسط علي بن جعفر بن اسود با وي نامه نگاري کرد و از وي مي خواست که نامه به دست امام زمان برساند و در آن از حضرت خواسته بود که فرزندي به وي عطا شود . پس به او پاسخ دادند : ما براي تو به آنچه خواستي دعا کرديم و خداوند به تو دو پسر نيکو خواهد داد . پس براي وي ابو جعفر و ابو عبد الله از کنيزي متولد شدند . و ابو عبد الله حسين بن عبيد مي گفت : از ابا جعفر شنيدم که مي گفت : من با دعاي صاحب الامر به دنيا آمده ام ؛ و به آن افتخار مي کرد .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 261 .
و شيخ طوسي مي‌فرمايد :
علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي رضي الله عنه ، كان فقيها جليلا ، ثقة . وله كتب كثيرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 157 .
4 . محمد بن الحسن بن وليد :
در سند گذشته در باره وي بحث كرديم .
5 . سعد بن عبد الله : نجاشي در توصيف وي مي‌فرمايد :
سعد بن عبد الله بن أبي خلف الأشعري القمي أبو القاسم ، شيخ هذه الطائفة وفقيهها و وجهها .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 177 .
شيخ طوسي مي‌فرمايد :
سعد بن عبد الله القمي ، يكنى أبا القاسم ، جليل القدر ، واسع الاخبار ، كثير التصانيف ، ثقة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 135 .
6 . احمد بن محمد بن عيسي : مرحوم نجاشي و شيخ طوسي در باره وي مي‌فرمايند :
أحمد بن محمد بن عيسى بن عبد الله ... يكنى أبا جعفر ، وأول من سكن قم من آبائه سعد بن مالك بن الأحوص ... وأبو جعفر رحمه الله شيخ القميين ، ووجههم ، وفقيههم ، غير مدافع .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 82 و الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 68 .
7 . علي بن الحكم : شيخ طوسي در باره وي مي‌فرمايد :
علي بن الحكم الكوفي ، ثقة ، جليل القدر .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 151 .
پس تا اين‌جا سند روايت قطعاً تمام و تمامي روات آن از برترين روات حديث شيعه بوده‌اند .
8 . سيف بن عَمِيره : وي يكي از دو نفري است كه شيخ طوسي سند اصل زيارت عاشورا را از ايشان نقل مي‌كند . در وثاقت او هيچ شك و شبهه‌اي نيست ؛ چنانچه مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
سيف بن عميرة النخعي عربي ، كوفي ، ثقة ، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام . له كتاب يرويه جماعات من أصحابنا .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 189 .
و مرحوم شيخ طوسي رحمت الله عليه نيز مي‌فرمايد :
[ 333 ] 2 ، سيف بن عميرة ، ثقة ، كوفي نخعي عربي . له كتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علي بن الحسين بن بابويه ، عن أبيه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن سيف بن عميرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 140 .
پس با اين تفصيل ، سند روايت تا اين جا صحيح است ؛ چون حتي اگر كسي به صالح بن عقبه اشكال كند ؛ از آن‌جايي كه در اين طبقه سيف بن عميره نيز وجود دارد ، سند روايت تمام و هيچ مشكلي ندارد .
9 . علقمة بن محمد الخضرمي : در سند قبلي وضعيت وي روشن شد .
ضمن اين كه از روايت صفوان به خوبي روشن مي‌شود كه وي روايت علقمه را نيز تصحيح مي‌كند ؛ آن‌جا كه مي‌فرمايد :
فدعا صفوان بالزيارة التي رواها علقمة بن محمد الحضرمي عن أبي جعفر عليه السلام في يوم عاشوراء ، ثم صلى ركعتين عند رأس أمير المؤمنين عليه السلام وودع في دبرها أمير المؤمنين وأومأ إلى الحسين بالسلام منصرفا وجهه نحوه وودع . وكان فيما دعا في دبرها : يا الله يا الله يا الله يا مجيب دعوة المضطرين ...
پس صفوان دعاي زيارت را خواند که علقمه آن را از ابو جعفر عليه السلام در روز عاشورا روايت کرده بود ، سپس در بالاي قبر مطهر امير مومنان عليه السلام دو رکعت نماز خواند و در پايان با امير مومنان وداع کرد و به امام حسين عليه السلام در حال خروج اشاره کرد و وداع کرد . و به دنبال آن دعاي معروف به دعاي علمقه را خواند .
و بعد سيف بن عميره در آخر روايت مي‌گويد :
فسألت صفوان ، فقلت له : إن علقمة بن محمد الحضرمي ، لم يأتنا بهذا عن أبي جعفر عليه السلام إنما أتانا بدعاء الزيارة ، فقال صفوان : وردت مع سيدي أبي عبد الله عليه السلام إلى هذا المكان ، ففعل مثل الذي فعلناه في زيارتنا ، ودعا بهذا الدعاء عند الوداع .
مصباح المتهجد ، الشيخ الطوسي ، ص 777، 781 .
پس از صفوان سوال کردم که : علقمه بن محمد اين دعا را براي ما از امام باقر عليه السلام نياورده بود ؛ تنها دعاي زيارت را آورده بود ؛ پس صفوان گفت : همراه با سرورم امام صادق عليه السلام به اين مکان وارد شدم ؛ پس همانند آن را كه در زيارتمان انجام داديم انجام داد و اين دعا را در هنگام وداع خواند .
اين روايت صراحت دارد در تأييد ، صفوان بن مهران ، زيارت عاشواريي را كه علقمه نقل كرده است ، فقط تنها تفاوتي كه دارد ، در دعاي بعد از زيارت است كه علقمه نقل نكرده ؛ ولي صفوان آن را از امام صادق عليه السلام نقل مي كند .

[h=2]اسناد ابن قولويه :[/h] ابن قولويه نيز در ثواب زيارت عاشورا مي‌نويسد :
حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَكِيمٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَمْدَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيِّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ وَ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ جَمِيعاً عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مَالِكٍ الْجُهَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَاشُورَاءَ مِنَ الْمُحَرَّمِ، حَتَّى يَظَلَّ عِنْدَهُ بَاكِياً لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِثَوَابِ أَلْفَيْ [أَلْفِ‏] أَلْفِ حِجَّةٍ وَ أَلْفَيْ [أَلْفِ‏] أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ أَلْفَيْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ ثَوَابُ كُلِّ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ غَزْوَةٍ كَثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ ... .
... از امام باقر عليه السلام که فرمودند : هرکس قبر حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت کند تا اينکه گريان شود ، خداوند را در روز قيامت با ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد و ثواب هر حج و عمره و جهادي مانند کسي است که حج و عمره و جهاد را با رسول خدا و ائمه هدايت گر انجام داده باشد .
و بعد در سند اصل زيارت عاشورا مي‌نويسد :
ُ قَالَ صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ الْجُهَنِيُّ وَ سَيْفُ بْنُ عَمِيرَةَ قَالَ عَلْقَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيُّ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عَلِّمْنِي دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ إِذَا أَنَا زُرْتُهُ مِنْ قَرِيبٍ وَ دُعَاءً أَدْعُو بِهِ‏ إِذَا لَمْ أَزُرْهُ مِنْ قَرِيبٍ وَ أَوْمَأْتُ إِلَيْهِ مِنْ بُعْدِ الْبِلَادِ وَ مِنْ سَطْحِ دَارِي بِالسَّلَامِ قَالَ فَقَالَ يَا عَلْقَمَةُ إِذَا أَنْتَ صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ بَعْدَ أَنْ تُومِئَ إِلَيْهِ بِالسَّلَامِ وَ قُلْتَ عِنْدَ الْإِيمَاءِ إِلَيْهِ وَ مِنْ بَعْدِ الرَّكْعَتَيْنِ هَذَا الْقَوْلَ فَإِنَّكَ إِذَا قُلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ دَعَوْتَ بِمَا يَدْعُو بِهِ مَنْ زَارَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ كَتَبَ اللَّهُ لَكَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْكَ أَلْفَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَكَ مِائَةَ أَلْفِ [أَلْفِ‏] دَرَجَةٍ وَ كُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ حَتَّى تُشَارِكَهُمْ فِي دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِي الشُّهَدَاءِ الَّذِينَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ كَتَبَ لَكَ ثَوَابَ كُلِّ نَبِيٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِيَارَةِ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع مُنْذُ يَوْمَ قُتِلَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين‏ ... .
كامل الزيارات ، جعفر بن محمد بن قولويه ، ص 325 – 328 .
علقمة بن محمّد حضرمى مى‏گويد: محضر مبارك ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: دعائى به من تعليم فرمائيد كه در آن روز وقتى از نزديك به زيارت آن حضرت رفتم آن را خوانده و دعائى يادم دهيد كه هر گاه از نزديك به زيارت آن جناب نرفته بلكه از شهرهاى دور و پشت بام به آن حضرت اشارة سلام دادم آن را بخوانم .
حضرت فرمودند: اى علقمه ! بعد از آنكه با اشاره به آن حضرت سلام دادى و پس از آن، دو ركعت نماز خواندى و هنگام اشاره و پس از خواندن دو ركعت اگر اين دعاء و زيارت را كه شرحش را برايت مى‏گويم خواندى پس به آنچه فرشتگان زائر آن حضرت دعاء كرده‏اند تو نيز دعاء نموده‏اى و خداوند متعال براى تو هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو مى‏فرمايد و صد هزار هزار درجه مقام و مرتبه تو را بالا برده و تو را از كسانى قرار مى‏دهد كه با حضرت حسين بن على عليهما السّلام شهيد شده‏اند و بدين ترتيب در درجه ايشان قرارت مى‏دهد و شناخته نمى‏شوى مگر در زمره شهدائى كه با آن حضرت شهيد شده‏اند و ثواب تمام انبياء و رسولان و كسانى كه زيارت امام حسين عليه السّلام را از زمان شهادتش تا به الآن نموده‏اند را برايت مى‏نويسد .
حضرت سلام اللَّه عليه به علقمه فرمودند : در زيارت ابا عبد اللَّه الحسين روز عاشوراء بگو: سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده‏اش، سلام بر تو اى فرزند امير مؤمنان و فرزند سرور جانشينان، سلام بر تو اى پسر فاطمه كه سرور بانوان عالم مى‏باشد ...
پس در حقيقت روايت با سه سند نقل شده است :
الف : حكيم بن داود بن حكيم وغيره ، عن محمد بن موسى الهمداني ، عن محمد بن خالد الطيالسي ، عن سيف بن عميرة عن علقمة بن محمد الحضرمي .
ب : حكيم بن داود بن حكيم وغيره ، عن محمد بن موسى الهمداني ، عن محمد بن خالد الطيالسي ، عن صالح بن عقبة ، عن علقمة بن محمد الحضرمي .
ج : محمد بن إسماعيل ، عن صالح بن عقبة ، عن مالك الجهني ، عن أبي جعفر الباقر ( عليه السلام ) .
در سند سوم دو احتمال است : يكي اين كه محمد بن قولويه ، زيارت عاشورا را از كتاب محمد بن اسماعيل نقل كرده باشد ؛ چنانچه مرحوم شيخ طوسي نيز از كتاب او نقل كرده بود كه در اين صورت سند روايت تا محمد بن اسماعيل و بعد از آن صالح بن عقبه درست خواهد شد . و احتمال دوم اين كه محمد بن اسماعيل نيز به محمد بن خالد الطيالسي عطف باشد كه در آن صورت سند اين گونه مي‌شود :
حكيم بن داود ، محمد بن موسي الهمداني ، محمد بن خالد الطيالسي ، محمد بن اسماعيل بن بزيع ، صالح بن عقبة ، مالك الجهني .
البته اين احتمال بسيار بعيد به نظر مي‌رسد ؛ چون اين احتمال قوي‌تر است كه كتاب محمد بن اسماعيل در آن زمان معروف بوده و شيخ طوسي و ابن قولويه هر دو از اين كتاب زيارت را نقل كرده باشند .
و از آن جايي كه مرحوم ابن قولويه عليه در مقدمه كتاب مي‌فرمايد :
وقد علمنا انا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى ولا في غيره ، لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته ، ولا أخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال ، يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث والعلم .
كامل الزيارات ، جعفر بن محمد بن قولويه ، ص 37 .
من به تمامي رواياتي كه از اهل بيت عليهم السلام در باره زيارت و غير آن نقل شده است ، احاطه ندارم ؛ ولي هر آن چه را كه در اين كتاب آورده‌ام ، از طريق افراد موثق از اصحاب ما است و هيچ روايتي را كه از افراد مجهول كه اخبار ائمه را از راويان غير معروف در روايات و غير مشهور در علم و حديث گرفته‌اند ، نقل نكرده‌ام .
بنابراين تمام روات موجود در اسانيد كتاب نيز ابن قولويه مورد وثوق هستند ؛ چنانچه آقاي خويي در اين باره مي‌فرمايند :
فإنك ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا يروي في كتابه رواية عن المعصوم إلا وقد وصلت إليه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 1 ، ص 50 .
اين عبارت ، دلالت روشني دارد بر اين كه ابن قولويه روايتي را از معصومين عليهم السلام نقل نكرده است ؛ مگر اين كه از افراد موثق از اصحاب ما باشد .
و شيخ حر عاملي نيز بعد از اين كه به وثاقت روات تفسير علي بن ابراهيم شهادت مي‌دهد ، در باره روات كامل الزيارات مي‌گويد :
وكذلك جعفر بن محمد بن قولويه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلك في أول مزاره .
وسائل الشيعة (آل البيت) ، الحر العاملي ، ج 30 ، ص 202 .
و همچنين جعفر بن محمد بن قولويه به وثاقت روات كامل الزيارات شهادت داده است و تصريح او در اول كتاب كامل الزيارات نسبت به تصريح علي بن ابراهيم رساتر است .
[h=3]نتيجه گيري :[/h] زيارت عاشورا از نظر سندي هيچ مشكلي ندارد و علاوه بر اين ، زيارت عاشورا از زيارت‌هايي است كه تمامي علماي شيعه بلا استثنا در طول تاريخ بر خواندن آن تأكيد كرده‌ و خود نيز بر قرائت هر روز آن مواظبت مي‌كردند . و روايتي كه مورد قبول تمامي علماي شيعه از قديم الأيام تا كنون بوده است ، نيازي به بررسي سندي ندارد ؛ هر چند كه ثابت كرديم از نظر سندي هم مشكلي ندارد .

درباره سند زیارت عاشورا باید گفت هم ابن قولویه در کامل الزیارات با دو سند نقل می کند که معلم این زیارت امام باقر (ع) است و آخرین راوی کسی است به نام علقمه ابن محمد حضرمی که گویا روز عاشورا خدمت امام (ع) در مدینه می رسد و از امام (ع) می پرسد زیارت عاشورا یعنی رفتن در کنار مقبره و جایی که بدن مدفون است ما که دور هستیم چه کنیم؟ امام باقر (ع) می فرمایند: خیر معنی زیارت چنین نیست و از دور نیز ممکن است و می فرمایند حتی کسی که راهش دور است می تواند دو رکعت نماز بخواند و بعد رو کند به کربلای معلا و بعد این زیارت را خوانده و امام حسین (ع) را خطاب قرار دهد.

شیخ طوسی از محمدابن اسماعیل ابن بضیع این نقل می کند که خود صاحب کتاب بوده است یعنی اثری داشته و در آن احادیثی را که از ائمه (ع) و راویان حدیث می شنیده، نقل می کرد از این رو، شخصیتی مثل شیخ طوسی آن کتاب را دیده است. بنابراین، این زیارتنامه سند از نظر عالم رجالی و محدث یعنی شیخ طوسی هیچ ایرادی ندارد و همه افراد در سند مورد وثوق هستند و در اینکه امام باقر (ع) آن را اینگونه آموزش داده اند شک و شبهه ای نیست.

امام باقر(ع) در ايام كودكي در واقعه كربلا حضور داشته‌اند. امام اين زيارت را به شخصي به نام «علقمة بن محمد حضرمي» آموخت و او نيز به «صالح بن عقبه» و «سيف بن عميره» آن را ياد داد. ابن قولويه قمي (پدر شيخ صدوق) نيز در كتاب «كامل الزيارات» مي‌نويسد: «صالح بن عقبه» و «سيف بن عميره» نقل كرده‌اند كه «علقمة بن محمد حضرمي» خدمت امام باقر(ع) رسيد و از ايشان خواست به وي زيارتي بياموزد كه دو كار بُرد داشته باشد بدين معنا كه: هم بتواند آن را در روز عاشورا هنگام تشرف به حرم امام حسين(ع) بخواند و هم اگر توفيق زيارت قبر امام را نداشت بتواند بوسيله آن، امام را از راه دور و يا از خانه خود زيارت كرده باشد. آن گاه امام زيارت عاشورا را به وي آموخت.
در اواخر «مفاتيح الجنان» ذيل عنوان «حكايت سيد رشتي و تشرف او به خدمت امام زمان(عج)» سفارشات موكد امام زمان (عج) نسبت به مداومت در خواندن اين زيارت نقل شده است كه اهميت و اعتبار «زيارت عاشورا» نزد حضرت حجت را بر ما آشكار مي‌سازد.


نظر برخی از مراجع معظم تقلید در این خصوص :
آیت الله موسوی اردبیلی:
جواب:سوال از حکم کلی فقهی نیست، مناسب تر است ، از مراکز معتبر مربوطه سوال کنید

آیة الله مکارم شیرازی:
جواب: در بسیاری از کتب زیارت , این جمله جزو زیارت عاشورا شمرده شده است . ولی در یکی از کتب بزرگان این قسمت جزء زیارت نیامده است.

آیت الله شاهرودی:
جواب:عبارت مذکور جزو زيارت عاشورا مي باشد و در نسخ قديمتر نيزوارد شده است

آیت الله مظاهری:
جواب:زیارت عاشورا از زیارات معتبر است واین جمله
در کتابهای معتبر نظیر کامل الزیارات
موجوداست.

آیت الله صافی گلپایگانی:
جواب:زیارت عاشورا معروفه با صد لعن وصد سلام در بین علمای بزرگ و مومنین و صلحاء خلفا عن سلف اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین همیشه به آن اهتمام داشته اند و بر آن تأکید شده است و سند آن نیز معتبر است و متن زیارت همان است که در مفاتیح الجنان آمده است

منبع : مرجعیت

در برخی منابع آمده است که زیارت عاشورا سیاق حدیث قدسی دارد و رسول خدا(ص) آن را نقل کرده اند و از طریق امامان(ع) به امام محمدباقر(ع) رسیده است و ایشان آن را علقمه یاد داده اند.."(نگاه کنید به: تهراني، ميرزا ابوالفضل، شفاء الصدور في شرح زيارة العاشورا)
حال دو سوال پیش می آید:
1- چگونه خداوند خطاب به ابی عبدالله(ع) می گوید: بابی انت و امی
2- چگونه امام سجاد(ع) بگوید : بابی انت و امی . آیا امام حسین(ع) باید فدای خود شوند؟

در كتاب مصباح شيخ طوسى كه مفاتيح‏الجنان هم زيارت عاشورا را از آنجا نقل كرده است امام صادق(ع) در فضيلت و ثواب زيارت عاشورا مطالبى فرموده‏اند در ادامه آن امام به راوى كه صفوان است مى‏فرمايد: اى صفوان من يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از پدرم امام باقر(ع) و پدرم از امام سجاد(ع) تا مى‏رسد به پيامبر خدا(ص) و پيامبر از جبرئيل و جبرئيل از خداوند.
بر اين اساس برخى مثل مرحوم حاج ميرزا حسين نورى استاد صاحب مفاتيح‏الجنان را عقيده بر اين بوده است كه اين زيارت از سنخ احاديث قدسيه مى‏باشد، (ر.ك: مفاتيح‏الجنان).
ولى اثبات اين مطلب مشكل به نظر مى‏رسد چرا كه به احتمال قوى مراد امام از اين كه مى‏فرمايد يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از خداوند؛ تنها ضمانت ثواب اين زيارت است نه متن زيارت.
علاوه بر اين كه همان طور كه اشاره كرده‏ايد، زيارت عاشورا با لحن ساير احاديث قدسى كه سخن گفتن خداوند با پيامبرى است تفاوت دارد و شباهت به احاديث قدسى ندارد.

باید توجه داشت که حدیث قدسی سخن خدا است و فرمایش ذات او است اما فرشته واسطه ارسال آن برای بشر نیست بلکه حالت الهامی دارد و بر ذهن و روح و روان بشر نقش می بندد که البته آن فرد باید معصوم باشد برای درک الهاماتی از این دست. از این رو حدیث قدسی غیر از کلام پیامبر (ص) و ائمه (ع) و حدفاصل وحی و سخن معصوم (ع) است.

شیخ عباس در مفاتيح الجنان زیارت عاشورا را از مصباح المتهجد نقل کرده است.

جمع بندی:

سوال:

سلام علیکم .سوالاتی درباره زیارت عاشورا دارم:1_زیارت عاشورا از زبان چه کسی نقل شده است ؟2_زیارت موجود در مفاتیح الجنان چقدر به اصل زیارت نزدیک است ؟3_بعضی از دوستان فراز اللهم العن اول ...را جزءزیارت نمی دانند ومی گویند بعد ها اضافه شده است ایا این مطلب صحت دارد ؟4_این استدلال که فراز منفول را جهت تقیه و اسدلال هایی ازاین موارد خوانده نشود منطقی است ؟.تشکر از کارشناس محترم

پاسخ:سلام علیکم"
منبع اصلي اين زيارت نامه ، دو كتاب معتبر ؛ يعني كامل الزيارات تأليف جعفر بن محمد بن قولويه قمي و مصباح المتهجد شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليهما است و اين دو بزرگوار تقريباً با شش سند اين زيارت را نقل كرده‌اند .در كتاب مصباح شيخ طوسى كه مفاتيح‏الجنان هم زيارت عاشورا را از آنجا نقل كرده است امام صادق(ع) در فضيلت و ثواب زيارت عاشورا مطالبى فرموده‏اند در ادامه آن امام به راوى كه صفوان است مى‏فرمايد: اى صفوان من يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از پدرم امام باقر(ع) و پدرم از امام سجاد(ع) تا مى‏رسد به پيامبر خدا(ص) و پيامبر از جبرئيل و جبرئيل از خداوند.
بر اين اساس برخى مثل مرحوم حاج ميرزا حسين نورى استاد صاحب مفاتيح‏الجنان را عقيده بر اين بوده است كه اين زيارت از سنخ احاديث قدسيه مى‏باشد، (ر.ك: مفاتيح‏الجنان).
ولى اثبات اين مطلب مشكل به نظر مى‏رسد چرا كه به احتمال قوى مراد امام از اين كه می فرمايد يافتم اين زيارت را با اين ضمانت از خداوند؛ تنها ضمانت ثواب اين زيارت است نه متن زيارت.
علاوه بر اين كه همان طور كه اشاره كرده‏ايد، زيارت عاشورا با لحن ساير احاديث قدسى كه سخن گفتن خداوند با پيامبرى است تفاوت دارد و شباهت به احاديث قدسى ندارد.
اما برسی اعتبار وسند زیارت عاشورا:

اسناد شيخ طوسي در المصباح

سند اول :

شيخ طوسي سند اصل زيارت عاشورا را اين‌گونه نقل مي‌فرمايد :
قال صالح بن عقبة وسيف بن عميرة : قال علقمة بن محمد الحضرمي قلت لأبي جعفر عليه السلام : علمني دعاء أدعو به ذلك اليوم إذا أنا زرته من قرب ودعاء أدعو به إذا لم أزه من قرب وأومأت من بعد البلاد ومن داري بالسلام إليه . قال : فقال لي : يا علقمة ! إذا أنت صليت الركعتين بعد أن تومي إليه بالسلام فقل بعد الايماء إليه من بعد التكبير هذا القول : فإنك إذا قلت ذلك فقد دعوت بما يدعو به زواره من الملائكة... السلام عليك يا أبا عبد الله ! السلام عليك يا ابن رسول الله ! السلام عليك يا ابن أمير المؤمنين وابن سيد الوصيين ! السلام عليك يا ابن فاطمة سيدة نساء العالمين ! السلام عليك يا ثار الله وابن ثاره والوتر الموتور ... .
مصباح المتهجد ، الشيخ الطوسي ، ص 773 – 774 .
علقمه مي گويد : به امام باقر عليه السلام عرض كردم : دعايي به من آموزش بده كه اگر در آن روز امام حسين عليه السلام از نزديك زيارت كردم ، آن را بخوانم و اگر نتوانستم از نزديك زيارت كنم ، از شهرهاي دور و از خانه‌ام به سوي او با سلام اشاره كرده و آن دعا را بخوانم . امام فرمود : هر گاه كه آن دو ركعت را به جا بياوري و بعد از آن با سلام به سوي آن حضرت اشاره كردي ، در حال اشاره تكبير بگويي و بخواني اين زيارت را ، همان دعايي را خوانده‌اي كه ملائكه در هنگام زيارت آن حضرت مي‌خوانند ... سلام بر تو اي أبا عبد الله ...
ناگفته پيدا است كه اين سند با دو طريق نقل شده است كه ما هر دو سند را بررسي خواهيم كرد :
طريق اول : صالح بن عقبه عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
طريق دوم : سيف بن عميره عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
بررسي طريق اول : از آن‌جايي كه مرحوم شيخ طوسي روايت را از كتاب صالح بن عقبه نقل مي‌كند ، بايد طريق ايشان تا صالح بن عقبه نيز بررسي شود .
شيخ طوسي طريق خود را تا صالح بن عقبه اين گونه بيان مي‌كند :
صالح بن أبي الأسود ، له كتاب . وصالح بن عقبة ، له كتاب . أخبرنا بهما ابن أبي جيد ، عن ابن الوليد ، عن الصفار ، عن محمد بن الحسين ، عن محمد بن إسماعيل بن بزيع ، عنهما .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 147 .
صالح بن عقبه ، كتابي دارد ؛‌ كه آن را براي ما ابن ابي جيد از ابن وليد و از صفار از محمد بن الحسين از محمد بن اسماعيل بن بزيع از او نقل كرده است .
پس در حقيقت سند روايت اين گونه خواهد شد :
شيخ طوسي : علي بن أحمد بن محمد بن أبي جيد ، محمد بن حسن بن وليد ، صفار ، محمد بن الحسين ، محمد بن اسماعيل بن بزيع ، صالح بن عقبة ، علقمة بن محمد الخضرمي ، امام باقر عليه السلام .
طريق شيخ طوسي تا صالح بن عقبه درست است ؛ چنانچه آيت الله خويي در ترجمه صالح بن عقبه مي‌فرمايد :
وطريق الصدوق إليه : محمد بن موسى بن المتوكل ... والطريق كطريق الشيخ إليه صحيح ، وإن كان في الأول منهما : محمد بن موسى وعلي بن الحسين السعد آبادي ، وفي الثاني ابن أبي جيد ، لأنهم ثقات على الأظهر .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 10 ، ص 86 .
هر چند كه همين تصريح مرحوم آقاي خويي براي اثبات صحت إسناد شيخ تا صالح بن عقبه كفايت مي‌كند ؛ اما براي استحكام اعتبار طريق ، روات سند را نيز بررسي مي‌كنيم .
بررسي سند :
1. ابن أبي جيد : وي از اساتيد شيخ طوسي وِ مرحوم نجاشي بوده و مشايخ مرحوم نجاشي همگي به اتفاق علما موثق هستند و نيازي به بررسي ندارند ؛ چنانچه مرحوم آيت الله العظمي خويي رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمايد :
طريق الشيخ إليه [ صفار] صحيح في غير كتاب بصائر الدرجات ، بل فيه أيضا على الأظهر ، فإن في طريقه ابن أبي جيد ، فإنه ثقة ، لأنه من مشايخ النجاشي .
سند شيخ تا صفار در غير كتاب بصائر صحيح است . بلكه در آن كتاب نيز بنا بر اظهر چنين است . زيرا در آن ابن ابي جيد است و او ثقه است . زيرا از مشايخ نجاشي است
2 . محمد بن حسن بن وليد : وي از اجلاء و بزرگان شيعه و خود از علماي جرح و تعديل و بي نياز از توثيق و تعريف است . مرحوم نجاشي او را اين گونه مي ستايد :
محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد أبو جعفر شيخ القميين ، وفقيههم ، ومتقدمهم ، ووجههم . ويقال : إنه نزيل قم ، وما كان أصله منها . ثقة ثقة ، عين ، مسكون إليه .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 383 .
ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن وليد ، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پيشوايان و سرشناسان قم بوده است ؛ ايشان از هر جهت مورد وثوق و اطمينان و مايه افتخار بوده است .
3 . محمد بن حسن صفار : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
محمد بن الحسن بن فروخ الصفار ... كان وجها في أصحابنا القميين ، ثقة ، عظيم القدر ، راجحا ، قليل السقط في الرواية .
محمد بن حسن ... او سرشناس شيعيان در قم بود ؛ مورد اطمينان و والا مقام ، برتر (‌ از ديگران ) و بسيار اندك از روايات وي سقط دارد .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 354 .
4 . محمد بن الحسين بن أبي الخطاب : مرحوم نجاشي در باره وي مي فرمايد :
محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أبو جعفر الزيات الهمداني ، واسم أبي الخطاب زيد ، جليل من أصحابنا ، عظيم القدر ، كثير الرواية ، ثقة ، عين ، حسن التصانيف ، مسكون إلى روايته .
محمد بن حسين ... بزرگواري از شيعيان ، والا مقام ، روايت زياد دارد ، مورد اطمينان ، مايه افتخار ، نوشته هاي وي نيكو است ، روايت وي مورد اعتماد است .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 334 .
5 . محمد بن اسماعيل بن بزيع : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
محمد بن إسماعيل بن بزيع أبو جعفر مولى المنصور أبي جعفر ، وولد بزيع بيت ، منهم حمزة بن بزيع . كان من صالحي هذه الطائفة وثقاتهم ، كثير العمل .
محمد بن اسماعيل ... او در خانداني به دنيا آمد كه حمزة بن بزيع از ايشان است ؛ از نيكان شيعه و مورد اطمينان بوده و عمل بسيار داشت .
و در ادامه اين روايت را نقل مي كند :
أخبرنا والدي رحمه الله قال : أخبرنا محمد بن علي بن الحسين قال : حدثنا محمد بن علي ما جيلويه ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن علي بن معبد ، عن الحسين بن خالد الصيرفي . قال : كنا عند الرضا عليه السلام ، ونحن جماعة ، فذكر محمد بن إسماعيل بن بزيع ، فقال : " وددت أن فيكم مثله " .
پدرم به من گفت : محمد بن علي بن حسين گفت : محمد بن علي ماجيلويه به من روايت نقل كرد از ...گفت : ما گروهي نزد امام رضا عليه السلام بوديم ، پس يادي از محمد بن اسماعيل بزيع شد ، پس فرمودند : من دوست داشتم كه در بين شما مثل او بود .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 330 – 332 .
و مرحوم شيخ طوسي نيز در باره وي مي‌فرمايد :
محمد بن إسماعيل بن بزيع ، ثقة صحيح ، كوفي ، مولي المنصور .
رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 364 .
6 . صالح بن عقبة : وي از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهما السلام بوده و بزرگان بسياري از او نقل روايت كرده‌اند . مرحوم نجاشي وي را اين‌گونه معرفي مي‌كند :
صالح بن عقبة بن قيس بن سمعان بن أبي ربيحة مولى رسول الله صلى الله عليه وآله ... .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 200 .
برخي از علماي شيعه و از جمله مرحوم سيد بحر العلوم رضوان الله تعالي عليه اعتقاد دارند كه بناي مرحوم شيخ طوسي در فهرست و مرحوم نجاشي در رجالش اين بوده كه راوياني را نقل كنند كه امامي باشند و اگر غير شيعه هستند ، حتماً ذكر مي‌كنند ؛ پس هر راوي را كه اين دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است ، دلالت مي‌كند كه صحيح المذهب و همچنين ممدوح به مدح عام هستند . ايشان در فائده دهم از فوائد الرجاليه مي‌فرمايند :
فائدة الظاهر أن جميع من ذكر الشيخ في ( الفهرست ) من الشيعة الإمامية إلا من نص فيه على خلاف ذلك من الرجال : الزيدية ، والفطحية ، والواقفية وغيرهم ، كما يدل عليه وضع هذا الكتاب ، فإنه في فهرست كتب الأصحاب ومصنفاتهم ، دون غيرهم من الفرق .
وكذا ( كتاب النجاشي ) . فكل من ذكر له ترجمة في الكتابين ، فهو صحيح المذهب ممدوح بمدح عام يقتضيه الوضع لذكر المصنفين العلماء والاعتناء بشأنهم وشان كتبهم ، وذكر الطريق إليهم ، وذكر من روى عنهم ومن رووا عنه .
ومن هذا يعلم أن إطلاق الجهالة على المذكورين في ( الفهرست ) و ( رجال النجاشي ) من دون توثيق أو مدح خاص ، ليس على ما ينبغي .
الفوائد الرجالية ، السيد بحر العلوم ، ج 4 ، ص111، 116
نكته : ظاهر اين است که هرکسي که شيخ او را در کتاب فهرست آورده ، شيعه دوازده امامي است ؛ مگر کساني که در آنها تصريح به خلاف شده است ؛ كه زيدي و فطحي و واقفي مذهب بوده است . و هدف شيخ از تأليف كتاب فهرست همين بوده است كه فقط تأليفات شيعيان را گردآوري نمايد .
و همچنين کتاب نجاشي ؛ هر كسي كه در اين كتاب ذكر كرده داراي مذهب صحيح ، شيعه دوازده امامي است و به صورت عمودم مورد مدح است ؛ چون مقصود نجاشي از تأليف كتاب بررسي تأليفات بزرگان شيعه و ذكر موقعيت آنان بوده است .
و از همينجا مشخص مي شود که مجهول دانستن کسانيکه در اين دو کتاب نام ايشان آمده است ، اما توثيق يا مدحي ندارند شايسته نيست .
اگر كسي اين مبنا را بپذيرد ، صالح بن عقبه نيز ممدوح به مدح عام از سوي مرحوم نجاشي و شيخ طوسي خواهد شد و حد اقل حُسن او اثبات خواهد شد .
از اين نيز كه بگذريم ، دو تن از بزرگان روات شيعه ، محمد بن الحسين بن أبي الخطاب و محمد بن إسماعيل بن بزيع از او روايت نقل كرده‌اند و اين شاهدي است محكم بر وثاقت اين شخص ؛ چرا كه شخصي همانند محمد بن اسماعيل بن بزيع ، بعيد است كه از شخص ضعيف روايت نقل كند ؛ با اين كه امام هشتم عليه السلام در باره او فرمودند : « وددت أن فيكم مثله » .
البته ابن غضائري رحمت الله عليه ، صالح بن عقبه را تضعيف كرده است ؛ اما مرحوم آيت الله العظمي خويي رحمت الله عليه با قاطعيت سخن وي را رد كرده و مي‌فرمايد :
أقول : لا يعارض التضعيف المنسوب إلى ابن الغضائري ، توثيق علي بن إبراهيم ، لما عرفت غير مرة من أن نسبة الكتاب إلى ابن الغضائري لم تثبت ، فالرجل من الثقات .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 10 ، ص 85 – 86
تضعيف منسوب به ابن غضائري با توثيق علي بن ابراهيم معارضه نمي كند . زيرا ثابت كرديم که انتساب کتاب به ابن غضائري ثابت نيست . پس اين شخص از افراد مورد اطمينان است .
7 . علقمة بن محمد الخضرمي : وي از اصحاب امام صادق عليه السلام بوده است . هر چند كه توثيق خاصي در باره وي در كلمات علما وجود ندارد و فقط مرحوم شيخ طوسي رحمت الله عليه در باره وي مي‌فرمايد :
[ 3732 ] 641 ، علقمة بن محمد الحضرمي الكوفي ، أسند عنه .
رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 262 .
ولي مرحوم سيد علي بروجردي از همين نكته و يك روايت ديگر ، حسن حال او را استفاده كرده و مي‌گويد :
4905 ، علقمة بن محمد الحضرمي الكوفي ، أسند عنه " ق " وهو أخو أبي بكر الحضرمي كما في " قر " وكان علقمة أكبر من أخيه كما في حديث بكار عن أبيه عبد الله وعمه علقمة ، وحكى فيه مناظرة أبيه مع زيد ، وفيه اشعار على حسنه وكونه اماميا ثابت الاعتقاد .
طرائف المقال ، السيد علي البروجردي ، ج 1 ، ص 527 .
شيخ طوسي در رجالش او را از اصحاب امام صادق عليه السلام شمرده و گفته است : با سند از وي روايت نقل شده است و نيز او را از اصحاب امام باقر شمرده و گفته است كه او برادر أبي بكر حضرمي و بزرگتر از او بوده است ؛ همان طوري كه در حديث بكار از پدرش عبد الله و عمويش علقمه آمده است . از اين استفاده مي‌شود كه وي ممدوح و امامي و ثابت الإعتقاد بوده است .

در نتيجه روايت حد اقل حسنه است و علماي ما به روايت حسنه نيز همانند روايت صحيحه عمل مي‌كنند . حتي اگر كسي اين مطلب را نيز قبول نداشته باشد ، از آن‌جايي كه در اين طبقه ، صفوان بن مهران نيز وجود دارد و او قطعاً ثقه است ، سند روايت تمام خواهد شد كه در سند بعدي اين مطلب بررسي خواهد شد .

سند دوم :

پيش از اين گفتيم كه مرحوم شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليه ، سند اصل زيارت را از دو طريق نقل مي‌كند ، طريق اول را بررسي كرديم . طريق دوم را ايشان اين‌گونه بيان مي‌فرمايند :
سيف بن عميره عن علقمة بن محمد عن أبي جعفر عليه السلام
طريق شيخ به سيف بن عميره نيز صحيح است ؛ چرا كه تمامي آن‌ها از بزرگان روات شيعه هستند و احدي در وثاقت آن ها شك ندارد ؛ چنانچه مرحوم خويي در اين باره مي‌فرمايد :
وطريق الصدوق إليه : محمد بن الحسن ... والطريق كطريق الشيخ إليه صحيح .
معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 9 ، ص 383 .
علاوه بر تصريح مرحوم آقاي خويي ، ما همانند طريق قبلي ، فقط از باب تيمن و تبرك تمامي روات اين طريق را نيز به صورت مستقل بررسي مي‌كنيم و گرنه هيچ يك از آن‌ها نيازي به توثيق ندارند و فراتر از توثيق هستند . مرحوم شيخ طوسي در كتاب الفهرست ، طريقش را تا سيف بن عميره اين گونه بيان مي‌فرمايد :
سيف بن عميرة ، ثقة ، كوفي نخعي عربي . له كتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علي بن الحسين بن بابويه ، عن أبيه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن سيف بن عميرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 140 .
پس در حقيقت سند روايت به اين صورت است :
شيخ طوسي : عدۀ از اصحاب و بزرگان شيعه ، محمد بن علي بن الحسين (شيخ صدوق) ، علي بن الحسين بن بابويه ، محمد بن الحسن بن وليد ، سعد بن عبد الله ، احمد بن محمد ، علي بن الحكم ، سيف بن عميره ، علقمة بن محمد الخضرمي ، امام باقر عليه السلام .
بررسي روات سند :
1 . عدة من اصحابنا : مقصود از اين جمله ، عده‌اي از بزرگان شيعه ؛ از جمله شيخ مفيد است ؛ چنانچه مرحوم صاحب معالم در توضيح «عدة من اصحابنا» كه شيخ طوسي در برخي از كتاب‌هايش استفاده كرده است ،‌ مي‌گويد :
ورواياته عدة من أصحابنا ، وقد بينا في مقدمة الكتاب أن المفيد ( ره ) من جملة العدة عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين ابن بابويه القمي ، عن أبيه ... .
منتقى الجمان ، الشيخ حسن صاحب المعالم ، ج 1 ، ص 202
ما در مقدمه كتاب روشن كرديم كه شيخ مفيد از جمله كساني است كه شيخ طوسي با عنوان « عدة من اصحابنا» از از شيخ صدوق و او از پدرش نقل مي‌كند .
پس قطعآً سند در اين جا هيچ مشكلي ندارد .
2 . محمد بن علي بن الحسين (شيخ صدوق ) : مرحوم نجاشي در باره وي مي‌فرمايد :
محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي أبو جعفر ، نزيل الري ، شيخنا وفقيهنا ووجه الطائفة بخراسان ، وكان ورد بغداد سنة خمس وخمسين وثلاثمائة ، وسمع منه شيوخ الطائفة وهو حدث السن .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 389 .
محمد بن علي ... ساکن ري ، استاد ما و مرجع ما و سرشناس شيعيان در خراسان بود ؛ و در سال 355 وارد بغداد شد و در حاليکه هنوز جوان بود بزرگان شيعه پاي درس او حضور مي‌يافتند .
و شيخ طوسي نيز مي‌فرمايد :
محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي ، جليل القدر ، يكنى أبا جعفر ، كان جليلا ، حافظا للأحاديث ، بصيرا بالرجال ، ناقدا للاخبار ، لم ير في القميين مثله في حفظه وكثرة علمه . له نحو من ثلاثمائة مصنف .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 237 .
محمد بن علي ... والا مقام ، کنيه اش ابو جعفر است ، وي بزرگوار بود و حافظ احاديث ، در علم رجال تخصص داشت ، و روايات را بررسي مي کرد . در اهل قم مثل وي در حفظ (روايت ) و كثرت علم ديده نشد . بيش از سيصد تأليف دارد .
3 . علي بن الحسين بن بابويه : نجاشي در باره وي مي‌گويد :
علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي أبو الحسن ، شيخ القميين في عصره ، ومتقدمهم ، وفقيههم ، و ثقتهم . كان قدم العراق واجتمع مع أبي القاسم الحسين بن روح رحمه الله وسأله مسائل ثم كاتبه بعد ذلك على يد علي بن جعفر بن الأسود ، يسأله أن يوصل له رقعة إلى الصاحب عليه السلام ويسأله فيها الولد . فكتب إليه : " قد دعونا الله لك بذلك ، وسترزق ولدين ذكرين خيرين " . فولد له أبو جعفر وأبو عبد الله من أم ولد . وكان أبو عبد الله الحسين بن عبيد الله يقول : سمعت أبا جعفر يقول : " أنا ولدت بدعوة صاحب الامر عليه السلام " ، ويفتخر بذلك .
علي بن الحسين ... بزرگ اهل قم در زمان خودش ، و پيشواي ايشان و فقيه ايشان و مورد اطمينان ايشان ؛ به عراق آمد و با ابو القاسم حسين بن روح نايب خاص سوم حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداه همراه شد ، و از او در مورد مسائلي سوال پرسيد ؛ و سپس توسط علي بن جعفر بن اسود با وي نامه نگاري کرد و از وي مي خواست که نامه به دست امام زمان برساند و در آن از حضرت خواسته بود که فرزندي به وي عطا شود . پس به او پاسخ دادند : ما براي تو به آنچه خواستي دعا کرديم و خداوند به تو دو پسر نيکو خواهد داد . پس براي وي ابو جعفر و ابو عبد الله از کنيزي متولد شدند . و ابو عبد الله حسين بن عبيد مي گفت : از ابا جعفر شنيدم که مي گفت : من با دعاي صاحب الامر به دنيا آمده ام ؛ و به آن افتخار مي کرد .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 261 .
و شيخ طوسي مي‌فرمايد :
علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي رضي الله عنه ، كان فقيها جليلا ، ثقة . وله كتب كثيرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 157 .
4 . محمد بن الحسن بن وليد :
در سند گذشته در باره وي بحث كرديم .
5 . سعد بن عبد الله : نجاشي در توصيف وي مي‌فرمايد :
سعد بن عبد الله بن أبي خلف الأشعري القمي أبو القاسم ، شيخ هذه الطائفة وفقيهها و وجهها .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 177 .
شيخ طوسي مي‌فرمايد :
سعد بن عبد الله القمي ، يكنى أبا القاسم ، جليل القدر ، واسع الاخبار ، كثير التصانيف ، ثقة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 135 .
6 . احمد بن محمد بن عيسي : مرحوم نجاشي و شيخ طوسي در باره وي مي‌فرمايند :
أحمد بن محمد بن عيسى بن عبد الله ... يكنى أبا جعفر ، وأول من سكن قم من آبائه سعد بن مالك بن الأحوص ... وأبو جعفر رحمه الله شيخ القميين ، ووجههم ، وفقيههم ، غير مدافع .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 82 و الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 68 .
7 . علي بن الحكم : شيخ طوسي در باره وي مي‌فرمايد :
علي بن الحكم الكوفي ، ثقة ، جليل القدر .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 151 .
پس تا اين‌جا سند روايت قطعاً تمام و تمامي روات آن از برترين روات حديث شيعه بوده‌اند .
8 . سيف بن عَمِيره : وي يكي از دو نفري است كه شيخ طوسي سند اصل زيارت عاشورا را از ايشان نقل مي‌كند . در وثاقت او هيچ شك و شبهه‌اي نيست ؛ چنانچه مرحوم نجاشي در باره وي مي‌گويد :
سيف بن عميرة النخعي عربي ، كوفي ، ثقة ، روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام . له كتاب يرويه جماعات من أصحابنا .
رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 189 .
و مرحوم شيخ طوسي رحمت الله عليه نيز مي‌فرمايد :
[ 333 ] 2 ، سيف بن عميرة ، ثقة ، كوفي نخعي عربي . له كتاب ، أخبرنا به عدة من أصحابنا ، عن محمد بن علي بن الحسين بن بابويه ، عن أبيه ومحمد بن الحسن ، عن سعد بن عبد الله ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن سيف بن عميرة .
الفهرست ، الشيخ الطوسي ، ص 140 .
پس با اين تفصيل ، سند روايت تا اين جا صحيح است ؛ چون حتي اگر كسي به صالح بن عقبه اشكال كند ؛ از آن‌جايي كه در اين طبقه سيف بن عميره نيز وجود دارد ، سند روايت تمام و هيچ مشكلي ندارد .
9 . علقمة بن محمد الخضرمي : در سند قبلي وضعيت وي روشن شد .
ضمن اين كه از روايت صفوان به خوبي روشن مي‌شود كه وي روايت علقمه را نيز تصحيح مي‌كند ؛ آن‌جا كه مي‌فرمايد :
فدعا صفوان بالزيارة التي رواها علقمة بن محمد الحضرمي عن أبي جعفر عليه السلام في يوم عاشوراء ، ثم صلى ركعتين عند رأس أمير المؤمنين عليه السلام وودع في دبرها أمير المؤمنين وأومأ إلى الحسين بالسلام منصرفا وجهه نحوه وودع . وكان فيما دعا في دبرها : يا الله يا الله يا الله يا مجيب دعوة المضطرين ...
پس صفوان دعاي زيارت را خواند که علقمه آن را از ابو جعفر عليه السلام در روز عاشورا روايت کرده بود ، سپس در بالاي قبر مطهر امير مومنان عليه السلام دو رکعت نماز خواند و در پايان با امير مومنان وداع کرد و به امام حسين عليه السلام در حال خروج اشاره کرد و وداع کرد . و به دنبال آن دعاي معروف به دعاي علمقه را خواند .
و بعد سيف بن عميره در آخر روايت مي‌گويد :
فسألت صفوان ، فقلت له : إن علقمة بن محمد الحضرمي ، لم يأتنا بهذا عن أبي جعفر عليه السلام إنما أتانا بدعاء الزيارة ، فقال صفوان : وردت مع سيدي أبي عبد الله عليه السلام إلى هذا المكان ، ففعل مثل الذي فعلناه في زيارتنا ، ودعا بهذا الدعاء عند الوداع .
مصباح المتهجد ، الشيخ الطوسي ، ص 777، 781 .
پس از صفوان سوال کردم که : علقمه بن محمد اين دعا را براي ما از امام باقر عليه السلام نياورده بود ؛ تنها دعاي زيارت را آورده بود ؛ پس صفوان گفت : همراه با سرورم امام صادق عليه السلام به اين مکان وارد شدم ؛ پس همانند آن را كه در زيارتمان انجام داديم انجام داد و اين دعا را در هنگام وداع خواند .
اين روايت صراحت دارد در تأييد ، صفوان بن مهران ، زيارت عاشواريي را كه علقمه نقل كرده است ، فقط تنها تفاوتي كه دارد ، در دعاي بعد از زيارت است كه علقمه نقل نكرده ؛ ولي صفوان آن را از امام صادق عليه السلام نقل مي كند .
[=arial]اماوجود تقیه باید دانست که [=arial]بیان امام باقر علیه‌السلام در زیارت عاشورا که در واقع دانشگاه تعلیم اصول «تولی و تبری» است، همان است که فرمودند و ضرورتی ندارد که ما برای ضمایر آن مصداق یابی نماییم. اگر لازم بود نام ببرند، می‌بردند و ابایی نداشتند. چنان چه نام برخی را بیان داشتند.

موضوع قفل شده است