بهانه های منافقان و کفار در برابر پیامبر اسلام (ص) چه بود؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهانه های منافقان و کفار در برابر پیامبر اسلام (ص) چه بود؟

سلام

یکی از دوستان سؤالی دارند که برای دریافت پاسخش عجله دارند. کارشناسان محترم لطف کنید این دوستمون را راهنمایی کنید تا مشکلشون برطرف بشه.

نقل قول:
سلام و خداقوت

نقل قول:

من يه تحقيق در مورد بهانه هاي مخاطبان پيامبران دارم در مورد يهود تونستم مطلب پيدا كنم اما در مورد بهانه هايي كه مومنان در برابر پيامبر داشتند و يا كفار و مشركان و منافقان نتونستم مطلبي داشته باشم

اگه لطف كنيد آياتي كه به اين بهانه ها اشاره دارد بفرماييد


با تشکر :Gol:

سوره احزاب:

وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (12)

وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً (13)

ترجمه : و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مى‏گفتند: «خدا و فرستاده‏اش جز فريب به ما وعده‏اى ندادند.» (12) و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم مدينه، ديگر شما را جاى درنگ نيست، برگرديد.» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى‏خواستند و مى‏گفتند: «خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است» و [لى خانه‏هايشان‏] بى‏حفاظ نبود، [آنان‏] جز گريز [از جهاد] چيزى نمى‏خواستند. (13)

چون مسلمين از نقض عهد يهوديان بنى قريضه آگاه شدند و كثرت و قوت و شوكت لشكر احزاب را مشاهده كردند سخت ترسيدند منافقين هم وقت را غنيمت شمرده به اشاعه اراجيف و دروغ پردازى پرداخته مسلمانان را ميترسانيدند متعب بن قيس گفت جاى تعجب است كه محمد (ص) بما وعده ملك قيصر و كسرى ميدهد و امروز حال ما چنانست كه بخلوتگاه براى قضاى حاجت نميتوانيم برويم.

پروردگار آيه «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً» را كه حكايت ميكند از گفتار او و رفيقانش نازل نمود ميفرمايد منافقين و كسانيكه در دل مرض شك و شبهه دارند بيكديگر ميگويند آنچه خدا و رسولش بما وعده داده‏اند جز فريب و دروغ چيز ديگرى نبوده لشگر احزاب قريب بيست روز در آنطرف خندق بدون جنگ و قتالى توقف نمودند پس از آن جماعتى از قريش سلاح جنگ پوشيده كنار خندق آمدند در پيشاپيش سپاهيان آنها عمر بن عبد ود و هبيرة بن وهب و عكرمة بن ابى جهل و ضرار بن خطاب شروع به رجزخوانى و مبارز طلبى نموده و بر اسب هاى خود هى زده وارد خندق شدند مسلمانان حيران و نفس هاى آنها بگلو رسيد نسبت به وعده‏هاى پروردگار گمان هاى گوناگون بردند.
مردى از مهاجرين به رفيقانش گفت اين شيطان عمرو بن عبد ود را مشاهده كنيد به خدا كسى از شمشير او نجات نخواهد يافت بيائيد محمد (ص) را بگيريم و تسليم قريش نمائيم تا او را بكشند و ما راحت و آسوده بخانه و ديار خود برگرديم.

در آنوقت جبرئيل آيه «قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ تا أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً» را بر پيغمبر نازل نمود يعنى
اي رسول گرامى خداوند احوال كسانى را كه مسلمين را تهديد نموده و از جنگ ميترسانند و به برادران و اقوام خود ميگويند بسوى ما بيائيد و از همكارى با مسلمانان خوددارى كنيد بخوبى ميداند همانا اين قبيل از مردم جز مدت كوتاهى پايدارى و ثبات در جنگ از خود نشان نميدهند.

*******************
تفسیر جامع ، ج 5 ، ص 338

سوره احزاب:

أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذي يُغْشى‏ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً (19)

بر شما بخيلانند، و چون خطر فرا رسد آنان را مى‏بينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مى‏چرخد [و] به سوى تو مى‏نگرند و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهايى تند نيش مى‏زنند بر مال حريصند. آنان ايمان نياورده‏اند و خدا اعمالشان را تباه گردانيده، و اين [كار] همواره بر خدا آسان است. (19)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


سوره احزاب:

إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً (57)

بى‏گمان، كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‏رسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفّت‏آور آماده ساخته است. (57)

مراد از اذيّت كردن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، تكذيب و تهمت و برخورد بى‏ادبانه با آن حضرت و اذيّت كردن اهل بيت اوست‏.

****************
تفسير نور، ج‏9، ص: 397

سوره توبه :

إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ في‏ رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)

وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدينَ (46)

لَوْ خَرَجُوا فيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ (47)

لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ (48)

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لي‏ وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ (49)

إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ (50)

قُلْ لَنْ يُصيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51)

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (52)

قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقينَ (53)

وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ كُسالى‏ وَ لا يُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ كارِهُونَ (54)

فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (55)

وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ (56)

لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ (57)

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ (58)

وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ (59)

ترجمه :

تنها كسانى از تو اجازه مى‏خواهند [به جهاد نروند] كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شكّ افتاده و در شكّ خود سرگردانند. (45)

و اگر [به راستى‏] اراده بيرون رفتن داشتند، قطعاً براى آن ساز و برگى تدارك مى‏ديدند، ولى خداوند راه افتادنِ آنان را خوش نداشت، پس ايشان را منصرف گردانيد و [به آنان‏] گفته شد: «با ماندگان بمانيد.» (46)

اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمى‏افزودند، و به سرعت خود را ميان شما مى‏انداختند و در حق شما فتنه‏جويى مى‏كردند، و در ميان شما جاسوسانى دارند [كه‏] به نفع آنان [اقدام مى‏كنند]، و خدا به [حال‏] ستمكاران داناست. (47)

در حقيقت، پيش از اين [نيز] در صدد فتنه‏جويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند، تا حقّ آمد و امر خدا آشكار شد، در حالى كه آنان ناخشنود بودند. (48)

و از آنان كسى است كه مى‏گويد: «مرا [در ماندن‏] اجازه ده و به فتنه‏ام مينداز.» هش‏دار، كه آنان خود به فتنه افتاده‏اند، و بى‏ترديد جهنَّم بر كافران احاطه دارد. (49)

اگر نيكى به تو رسد آنان را بد حال مى‏سازد، و اگر پيشامد ناگوارى به تو رسد مى‏گويند: «ما پيش از اين تصميم خود را گرفته‏ايم.» و شادمان روى بر مى‏تابند. (50)

بگو: «جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد. او سرپرست ماست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند.» (51)

بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى‏بريد؟ در حالى كه ما انتظار مى‏كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند. پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم.» (52)

بگو: «چه به رغبت چه با بى‏ميلى انفاق كنيد، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد، چرا كه شما گروهى فاسق بوده‏ايد.» (53)

و هيچ چيز مانع پذيرفته شدنِ انفاقهاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند، و جز با [حال‏] كسالت نماز به جا نمى‏آورند، و جز با كراهت انفاق نمى‏كنند. (54)

اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياوَرَد. جز اين نيست كه خدا مى‏خواهد در زندگى دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود. (55)

و به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه آنان قطعاً از شمايند، در حالى كه از شما نيستند، ليكن آنان گروهى هستند كه مى‏ترسند. (56)

اگر پناهگاه يا غارها يا سوراخى [براى فرار] مى‏يافتند، شتابزده به سوى آن روى مى‏آوردند. (57)

و برخى از آنان در [تقسيم‏] صدقات بر تو خرده مى‏گيرند، پس اگر از آن [اموال‏] به ايشان داده شود خشنود مى‏گردند، و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مى‏آيند. (58)

و اگر آنان بدانچه خدا و پيامبرش به ايشان داده‏اند خشنود مى‏گشتند و مى‏گفتند: «خدا ما را بس است به زودى خدا و پيامبرش از كَرَم خود به ما مى‏دهند و ما به خدا مشتاقيم» [قطعاً براى آنان بهتر بود]. (59)

سوره توبه :

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ (81)

بر جاى‏ماندگان، به [خانه‏] نشستنِ خود ، پس از رسول خدا ، شادمان شدند، و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند، و گفتند: « در اين گرما بيرون نرويد. » بگو: «- اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان‏تر است.» (81)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدينَ (86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87)

و چون سوره‏اى نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند: «بگذار كه ما با خانه‏نشينان باشيم.» (86)

راضى شدند كه با خانه‏نشينان باشند، و بر دلهايشان مُهر زده شده است، در نتيجه قدرت درك ندارند. (87)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ سَيُصيبُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (90)

و عذرخواهان باديه‏نشين [نزد تو] آمدند تا به آنان اجازه [ترك جهاد] داده شود. و كسانى كه به خدا و فرستاده او دروغ گفتند نيز در خانه نشستند. به زودى كسانى از آنان را كه كفر ورزيدند عذابى دردناك خواهد رسيد. (90)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (93)

يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (94)

سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (95)

يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‏ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ (96)

ايراد فقط بر كسانى است كه با اينكه توانگرند از تو اجازه [ترك جهاد] مى‏خواهند. [و به اين‏] راضى شده‏اند كه با خانه‏نشينان باشند، و خدا بر دلهايشان مُهر نهاد، در نتيجه آنان نمى‏فهمند. (93)

هنگامى كه به سوى آنان بازگرديد براى شما عذر مى‏آورند. بگو: «عذر نياوريد، هرگز شما را باور نخواهيم داشت خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانيده، و به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد. آن گاه به سوى داناى نهان و آشكار، بازگردانيده مى‏شويد، و از آنچه انجام مى‏داديد به شما خبر مى‏دهد.» (94)

وقتى به سوى آنان بازگشتيد، براى شما به خدا سوگند مى‏خورند تا از ايشان صرفنظر كنيد. پس، از آنان روى برتابيد، چرا كه آنان پليدند، و به [سزاى‏] آنچه به دست آورده‏اند جايگاهشان دوزخ خواهد بود. (95)

براى شما سوگند ياد مى‏كنند تا از آنان خشنود گرديد. پس اگر شما هم از ايشان خشنود شويد قطعاً خدا از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد. (96)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إيماناً فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (124)

وَ أَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ (125)

أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ في‏ كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ (126)

وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ (127)

لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ (128)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ (129)

ترجمه :


و چون سوره‏اى نازل شود، از ميان آنان كسى است كه مى‏گويد: «اين [سوره‏] ايمان كدام يك از شما را افزود؟» امّا كسانى كه ايمان آورده‏اند بر ايمانشان مى‏افزايد و آنان شادمانى مى‏كنند. (124)

امّا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است، پليدى بر پليديشان افزود و در حال كفر درمى‏گذرند. (125)

آيا نمى‏بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزموده مى‏شوند، باز هم توبه نمى‏كنند و عبرت نمى‏گيرند؟ (126)

و چون سوره‏اى نازل شود، بعضى از آنان به بعضى ديگر نگاه مى‏كنند [و مى‏گويند:] «آيا كسى شما را مى‏بيند؟» سپس [مخفيانه از حضور پيامبر] بازمى‏گردند. خدا دلهايشان را [از حقّ‏] برگرداند، زيرا آنان گروهى هستند كه نمى‏فهمند. (127)

قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت‏] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است. (128)

پس اگر روى برتافتند، بگو: «خدا مرا بس است. هيچ معبودى جز او نيست. بر او توكل كردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.» (129)

سلام عليكم و خداقوت
از پاسخگويي شما ممنون
منتظرم ادامه آن هستم

باسمه تعالی
با سلام و درود برشما دوست گرامی، بنده هم انشالله به وسع خود،به آیات دیگری اشاره خواهم کرد:

بهانه های منافقان و مشرکان در برابر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

بهانه های منافقان

- بهانه قرار دادن گرمی هوا برای عدم شرکت در نماز ظهر:حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِين‏(238 بقره)

- بهانه قرار دادن دیوار نداشتن خانه هایشان برای عدم حضور در جنگ:إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَة(13 احزاب)

- اظهار بی اطلاعی کردن از وقوع جنگ برای باز گشت به مدینه:قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناكُم‏(167 آل عمران)/أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير(162 آل عمران)

-بهانه قرار دادن ناخوشی هوای مدینه برای پیوستن به کفار:فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْن(88 نساء)

- بهانه قرار دادن ناتوانى ، گرفتارى ، عدم قدرت و دوری و سنگلاخ بودن مسیر برای عدم حضور در جهاد: لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُون‏ (42 توبه)

- بهانه قرار دادن خونریزی و فساد در زمین جهت فرار از جنگ:فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُم‏(22 محمد)
‏‏
- بهانه قرار دادن سوگند جهت کسب رضایت: يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنِين‏(62 توبه)

بهانه های مشرکان و کفار( برای ایمان نیاوردن به خدا و رسولش)

- بهانه قرار دادن اینکه چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشد:وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَة(32 فرقان)

- درخواست بیرون آوردن چشمه از زمین مکه: وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعا(90 اسراء)

- درخواست احداث باغی از خرما و انگور: أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَب‏(91 اسراء)

- درخواست تکه تکه کردن قسمتى از آسمان که بر سر آنان فرو ريزد:أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفا(92 اسراء)

- گفتند، در صورتى به تو ايمان مى‏آوريم كه خدا و فرشتگان را با يكديگر بياورى و آنانرا در مقابل ما قرار دهى، تا پيامبر بودن تو را گواهى دهند:أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا(92 اسراء)

- گفتند در صورتى به پيامبر بودن تو ايمان مى‏آوريم كه داراى خانه‏اى پر از طلا باشى‏ : أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُف‏(93 اسراء)

- گفتند در صورتى به تو ايمان مى‏آوريم كه به سوی آسمان صعود کنی:أَوْ تَرْقى‏ فِي السَّماء(93 اسراء)

- گفتند تنها اينكه به سوى آسمان صعود كنى كافى نيست، و ما فقط به وسيله به آسمان رفتن تو ايمان نخواهيم آورد، مگر اينكه كتابى از آسمان براى ما نازل كنى كه ما آنرا بخوانیم:وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُه‏(93 اسراء)

- می گفتند آيا مى‏شود كه خدا بشرى را (يعنى حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله را) به عنوان رسول برانگيزد!؟ :إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولا(94 اسراء)

- می گفتند پس چرا آن معجزاتى كه به موسى عطا شده به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عطا نشده است: فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى‏(48 قصص)

- می گفتند چرا بايد قرآن در ميان همه ما قريشيان فقط به محمد صلی الله علیه و آله نازل گردد، و بر يكى از ماها نازل نشود: أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا(8 ص)

- ترس از هجوم عرب بر آنها كه ایشان را از سرزمینشان بربايند، و آنها قدرت مقابله با آنها را ندارند:وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‏ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا
(57 قصص)

- اين قرآن چگونه وحى آسمانى است كه سخن از «عنكبوت» و «مگس» مى‏گويد؟:إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها(26 بقره)
- چرا خدا با ما سخن نمى‏گويد؟! و چرا آيه و نشانه‏اى بر خود ما نازل نمى‏شود»؟:وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَة(118 بقره)

- چرا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به تنهايى به اين مأموريت بزرگ دست زده است؟ «چرا موجودى از غير جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در اين مأموريت همراهى نمى‏كند»؟:وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَك‏(8 انعام)

- جمعى از رؤساى قريش هنگامى كه از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفتند: اينها فايده ندارد اگر راست مى‏گويى معجزاتى همانند عصاى موسى، و ناقه صالح، براى ما بياور:و قالوا لولا نزل علیه آیه من ربه (37 انعام)

- اگر خداوند مى‏خواست نه ما مشرك مى‏شديم و نه نياكان ما بت‏پرست بودند، و نه چيزى را تحريم مى‏كرديم»، پس آنچه ما كرده‏ايم و مى‏گوييم همه خواست اوست :سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‏ءٍ(148 انعام)

- چرا معجزه‏اى از ناحيه خداوند بر پيامبر نازل نشده است؟:وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّه‏(7 رعد)

- ما بحثى نداريم ايمان بياوريم، اما به اين شرط كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله هر معجزه‏اى را كه ما پيشنهاد مى‏كنيم انجام دهد:و ما منعنا ان نرسل بالایات الا ان کذب بها الاولون (59 اسراء)

- آيا خدا انسانى را به عنوان پيامبر برانگيخته‏؟:وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ إِلَّا أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا(94 اسراء)

-تو چگونه فرستاده خدا هستى با اين كه غذا مى‏خورى و در بازارها توقف مى‏كنى؟! و گفتند: او مى‏خواهد حكمران ما شود، در حالى كه روش او مخالف سيره پادشاهان است:وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ(7 فرقان)


موضوع قفل شده است