فکر کردن به حرف های دیگران !

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فکر کردن به حرف های دیگران !

سلام خسته نباشید
من 18 ساله هستم . و یک عادتی دارم اونم اینه که :وقتی با هرکسی صحبت می کنم و طرف مقابل یک پسخی به من میدهد، اگر پاسخش با پاسخ خودم برابر باشد که هیچی اما اگر پاسخش با پاسخی که من در ذهن دارم هماهنگ نباشد روزها می شینم فکر می کنم که چرا فلانی همچین برخوردی رو با من داشته؟! ... ایا می خواسته به من بی احترامی کنه ؟... خیلی زود نظرم به جنبه منفی موضوع جلب میشه یعنی اگر یک نفر به من بگوید چه جوان رعنایی هستی ! :ok: فکر می کنم که داره منو دست می ندازه یا سر به سرم می زاره هرچند که شاید طرف مقابل از روی نیت خیر و تعریف و تمجید این حرفو زده باشه اما من روز ها می شینم پای این مسئله و روش فکر می کنم از اساتید محترم این سایت درخواست کمک دارم که لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که این عادت بد را بتوانم کنار بگذارم

با نام و یاد دوست


کارشناسان بحث: استاد صابر

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی:Gol::Gol::Gol:
بدبینی که برای شما به وجود آمده می تواند علل مختلفی داشته باشد. از جمله آنها می توان به عوامل ذیل اشاره کرد:
رگه های افسردگی : که با بهبود افسردگی از بین می رود.
تفکر خانوادگی :برخی والدین با گفتار و کردار خود این پندار غلط را به کودکان انتقال می دهند که جامعه گرگ است و اگر بهوش نباشی دریده می شوی!، این بدبینی مرضی به سالهای بعدی منتقل می شود و فرد با هم افزایی هایی که پیدا می کند، به خود، جهان و آینده بدبین و منفی نگر می شود.
شکست های متعدد: شکست شخص در یک یا چند مورد مثلا آزمون کنکور منجر به پیدایش طرحواره ی من بیکفایت در او می شود و وی نسبت خود جهان و آینده دید منفی پیدا می کند.
با توجه به این مقدمه در ادامه راهکارهایی خدمتتان عرض می نماییم:
انسان موجودی اجتماعی است و بدون دیگران از جمله جنس مخالف قادر به زندگی نمی­باشد، به همین دلیل باید مناسبات خود را با انسانهای دیگر به صورتی تنظیم کند تا آرامش و آسایش وی بر هم نخورد. لذا شایسته است:
1. نسبت به دیگران واقع­بین باشید؛ وجود نیت های خیر افراد حجت را بر شما تمام مي كند و خط بطلانی است بر تفكرات ناصحیح که در شما شکل گرفته است.
2.كاستي ها و ضعف هاي خود به تنهایی را نيز ملاحظه كنيد تا قضاوتي شتابزده و دور از واقعيت نداشته باشيد.
3. توجه داشته باشید که اولين ثمره بدبيني شما
الف) به تيره و تار شدن افق زندگي براي خود شما منجر می­گردد. ب) اعتمادتان را به آنان کاهش می­دهد. ج)محبت شما را نسبت به آنان و بالعکس کاهش می­دهد. د) از شادي و نشاط شما در زندگی می­کاهد.
4. سعی نمایید در همان مرحله فكر و ذهن، گمان بد را از خود دفع نمود و اجازه ريشه‏دار شدن به آن ندهید. برای این کار, با ورود افکار بدبینانه نسبت به جنس مخالف, سعی کنید تا حد امکان حواس خود را پرت کرده و از ادامه دادن به آن افکار, جلوگیری نمایید.
5. خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. توجه داشته باشيد همانطور که خودتان بدگماني ديگران را در مورد خود نمي‏پسنديد، آنان نیز چنین حقی را برای خود محفوظ می­دانند.
6.با دعا و توسل به ائمه(علیه السلام)از خداوند بخواهيد دلِ شما را از بدبيني‏ها پاك كند تا به ديگران محبت بورزيد.
موفق و سربلند باشید.

چون بیکاری عزیزم...اگه ذهنت مثل بقیه درگیر بود حرف دیگران که سهله ناهار امروزتم فراموش میکردی...

صابر;586134 نوشت:
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی:Gol::Gol::Gol:
بدبینی که برای شما به وجود آمده می تواند علل مختلفی داشته باشد. از جمله آنها می توان به عوامل ذیل اشاره کرد:
رگه های افسردگی : که با بهبود افسردگی از بین می رود.
تفکر خانوادگی :برخی والدین با گفتار و کردار خود این پندار غلط را به کودکان انتقال می دهند که جامعه گرگ است و اگر بهوش نباشی دریده می شوی!، این بدبینی مرضی به سالهای بعدی منتقل می شود و فرد با هم افزایی هایی که پیدا می کند، به خود، جهان و آینده بدبین و منفی نگر می شود.
شکست های متعدد: شکست شخص در یک یا چند مورد مثلا آزمون کنکور منجر به پیدایش طرحواره ی من بیکفایت در او می شود و وی نسبت خود جهان و آینده دید منفی پیدا می کند.
با توجه به این مقدمه در ادامه راهکارهایی خدمتتان عرض می نماییم:
انسان موجودی اجتماعی است و بدون دیگران از جمله جنس مخالف قادر به زندگی نمی­باشد، به همین دلیل باید مناسبات خود را با انسانهای دیگر به صورتی تنظیم کند تا آرامش و آسایش وی بر هم نخورد. لذا شایسته است:
1. نسبت به دیگران واقع­بین باشید؛ وجود نیت های خیر افراد حجت را بر شما تمام مي كند و خط بطلانی است بر تفكرات ناصحیح که در شما شکل گرفته است.
2.كاستي ها و ضعف هاي خود به تنهایی را نيز ملاحظه كنيد تا قضاوتي شتابزده و دور از واقعيت نداشته باشيد.
3. توجه داشته باشید که اولين ثمره بدبيني شما
الف) به تيره و تار شدن افق زندگي براي خود شما منجر می­گردد. ب) اعتمادتان را به آنان کاهش می­دهد. ج)محبت شما را نسبت به آنان و بالعکس کاهش می­دهد. د) از شادي و نشاط شما در زندگی می­کاهد.
4. سعی نمایید در همان مرحله فكر و ذهن، گمان بد را از خود دفع نمود و اجازه ريشه‏دار شدن به آن ندهید. برای این کار, با ورود افکار بدبینانه نسبت به جنس مخالف, سعی کنید تا حد امکان حواس خود را پرت کرده و از ادامه دادن به آن افکار, جلوگیری نمایید.
5. خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. توجه داشته باشيد همانطور که خودتان بدگماني ديگران را در مورد خود نمي‏پسنديد، آنان نیز چنین حقی را برای خود محفوظ می­دانند.
6.با دعا و توسل به ائمه(علیه السلام)از خداوند بخواهيد دلِ شما را از بدبيني‏ها پاك كند تا به ديگران محبت بورزيد.
موفق و سربلند باشید.

با سلام خدمت کارشناس محترم
من هم چنین مشکلی رو دارم اما به گونه ای دیگه. من دچار بدبینی نیستم اما حساسم به برخورد شخص مخاطب نسبت به خودم. مثلا اگر با کسی گرم بگیرم و بعد طرف مقابل هنگام خداحافظی با من آروم و سرد خدافظی کنه، ناراحت می شم و یا اینکه یواش دست بده. اگه سه نفر پشت سر هم به من بگن مدل ریشات بی ریخته یا چرا موهاتو اینطوری زدی و ... موهام علاوه بر اینکه مورد پسنده خودمه دوست دارم عوضش کنم. وقتی به یکی پیامک می زنم جواب نمی ده یا دیر جواب بده ناراحت می شم(البته بگم منظور از ناراحتی قهر و کدورت نیست بلکه تو ذوق خوردنه! خودتون در جریان هستید). می دونم مردم دم دمی مزاج هستن و یا اینکه براساس خودشون و دانسته هاشون منو و یا دیگرانو نقد می کنن اما نمی تونم دل خودم رو در مقابل حرفا و رفتارشون بی تاثیر کنم. همین سایت خوندم نامه هایی که برای آیت الله طباطبایی می نوشتند برخی حاوی نیش زبان و یا حتی فحش بود اما در آن بزرگوار تغییری در اخلاق مهربانشان ایجاد نمی شد و ناراحت نمی شدند. چرا؟ چگونه می شه در مقابل گرم تحویل گرفتن من توسط دیگران و یا اینکه به من محل آنچنانی گذاشته نشه فرقی نذارم و مقاوم باشم. و براساس به به و چه چه مردم شاد و غمگین نشم. خودتونید می دونید که محیط پیرامون انسان چقد نقش داره در ساخته شدن ما.
ممنون از کمکتون

techies;586140 نوشت:
چون بیکاری عزیزم...اگه ذهنت مثل بقیه درگیر بود حرف دیگران که سهله ناهار امروزتم فراموش میکردی...

شما از آن جمله افرادی هستید که اگر در کلاس ، بقیه یک قسمت درس را متوجه نشده باشند و بپرسند سریع شروع به مسخره کردن و تیکه انداختن می کنید.

تایپیک خوبیه
ذهن منم درگیر این هست که چطور خود رو بسازیم طوری که رفتارهای سرد و گرم بقیه هیچ تاثیری در ما نداشته باشه و ما رویه ثابت خود رو داشته باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه کنیم که این صفت رو در خود به وجود بیاریم؟؟؟؟؟؟؟؟
و اینکه ایا در مقابل سردی دیگران ،گاهی نباید سرد شد؟؟

من خودم هم یه مدت درگیر این چیزا بودم، میخوام چیزایی که باعث بهتر شدنم شد رو بهتون بگم ان شاالله که مفید باشه:
1.اولا اینکه شما هیچوقت نمیتونید همه رو نسبت به خودتون راضی نگه دارین. یعنی شما هرجوری که باشین بالاخره یه عده هستن که از شما خوششون نمیاد و ممکنه باهاتون سرد برخورد کنن. پس اینکه شما بخواین با هر حرف دیگران رفتارتون رو عوض کنین مجبور میشین هرروز یه جوری باشن، ثبات شخصیتتون از بین میره، شخصیت واقعی خودتون رو فراموش میکنین. شما نمیتونید خودتون رو با آدما تنظیم کنین چون یه چیز ثابتی نیست، حتی نظر یه فرد خاص ممکنه هردفعه عوض بشه یه روز با شما خوب باشه یه روز بد.باید خودتون رو با خدا تنظیم کنین تا همه چیز درست بشه، اگه خودتون رو با خدا تنظیم کردین و اون وقت کسی با شما مشکل داشت، همون بهتر که با شما مشکل داشته باشه چون اون وقت مشکل اصلیش با خداست.
2. شما هرچقدر به این موضوع حساس بشین خودتون آسیب میبینین. پس سعی کنید بهش فکر نکنید. هروقت فکرتون منحرف شد بگید: آخه این آدم ارزشش رو داره که من وقتمو صرف فکر کردن به اون بکنم؟ قطعا نه.و ذهنتون رو مشغول کار دیگه ای کنید.
3. مهمترین نکته: اگر شما پشت سر آدمای دور و اطرافتون، آفریدگارشون رو ببینین یعنی پشت همه ی آدما خدا رو ببینین خیلی بهتون کمک میکنه. یعنی اگه خدمتی به کسی کردین اون خدمت رو خدمت به خدا بدونین نه اون شخص. بذارید منظورم رو با این جملات بهتر بیان میکنم:
"کسی میگفت:"من چیزهای زیادی بخشیدم و درعوض فقط یک نگاه توهین آمیز دریافت کردم". بیایید به فرد ندهیم . به شخص ندهیم.بلکه آن شخص را به عنوان تصویری از خدا بدانیم و آنچه که به او میدهیم به خدا بدهیم. آن شخص فقط مانند یک صندوق پست است.وقتی که نامه ای را پست میکنید مهم نیست که صندوق پست کهنه است یا نو. فقط نامه را در آن می اندازید و اطمینان دارید نامه به مقصد خواهد رسید . مقصد ما خداست.با چنین اعتقادی ببخشید و بدهید آن وقت متبرک خواهید شد."
اینجوری اگه یه لبخند تحویل دیگران بدین ، یا یه اخلاق خوب تحویل دیگران بدین این لبخند و این اخلاق خوب رو برای خدا بدونید نه اون آدما. اینجوری حتی اگه اون ها سرد برخورد کنن هم براتون مهم نخواهد بود چون هدف یه چیز دیگست . اونا مثل همون صندوق پست کهنه و خراب میمونن که اهمیتی ندارن.

این نکته ی آخری رو خیلی توجه کنید.
امیدوارم کمکی کرده باشم.
التماس دعا

paye2;584707 نوشت:
سلام خسته نباشید
من 18 ساله هستم . و یک عادتی دارم اونم اینه که :وقتی با هرکسی صحبت می کنم و طرف مقابل یک پسخی به من میدهد، اگر پاسخش با پاسخ خودم برابر باشد که هیچی اما اگر پاسخش با پاسخی که من در ذهن دارم هماهنگ نباشد روزها می شینم فکر می کنم که چرا فلانی همچین برخوردی رو با من داشته؟! ... ایا می خواسته به من بی احترامی کنه ؟... خیلی زود نظرم به جنبه منفی موضوع جلب میشه یعنی اگر یک نفر به من بگوید چه جوان رعنایی هستی ! :ok: فکر می کنم که داره منو دست می ندازه یا سر به سرم می زاره هرچند که شاید طرف مقابل از روی نیت خیر و تعریف و تمجید این حرفو زده باشه اما من روز ها می شینم پای این مسئله و روش فکر می کنم از اساتید محترم این سایت درخواست کمک دارم که لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که این عادت بد را بتوانم کنار بگذارم

سلام
رسیدن به آرامش نیاز به عمل کردن به یک الگوی مشخص و نسخه خاص دارد. لذا اگر شما میخواهی این دغدغه ها را نداشته باشی باید اولا در مقابل عکس العمل هایی که از دیگران میبینی و خوشایند شما نیست مطابق با گفته امیر المومنین علیه السلام عمل کنی. حضرت می فرماید وقتی رفتار ناشایستی از فردی دیدی آن را تا 70 مرتبه برای خود توجیه کن و از آن برداشت مثبت داشته باش. مثلا اگر شما از کسی تقاضای مقداری پول میکنی و میدانی طرف هم آن پول را دارد ولی در جواب شما میگوید ندارم، پیش خود بگو حتما به این پول نیاز دارد و چون روش نشده مستقیم این را بگوید مجبور شده دروغ بگوید یا ...
ثانیا باید سعی کنی انتظار خود را از اطرافیان به حد اقل برسانی یعنی در مقابل کارهایی که برای دیگران میکنی انتظار پاسخ مثبت و جبران نداشته باشی بلکه از همان اول نیتت این باشد که این کار برای رضای خدا انجام میشود و پاداش را از او بخواهی.
این دو راهکار در کنار هم به شما کمک میکند تا با مشکل فعلی مقابله کرده و خود را به آرامش برسانید.
پیروز و سربلند

paye2;584707 نوشت:
اگر یک نفر به من بگوید چه جوان رعنایی هستی ! :ok: فکر می کنم که داره منو دست می ندازه یا سر به سرم می زاره هرچند که شاید طرف مقابل از روی نیت خیر و تعریف و تمجید این حرفو زده باشه اما من روز ها می شینم پای این مسئله و روش فکر می کنم

سلام. یکی از دلایل خیلی مهمی که باعث میشه ما نسبت به انتقادها، یا تعریف و تمجید دیگران حساس باشیم به اعتماد به نفس مون برمیگرده.
این کاملا طبیعیه که ما دوست داریم همیشه ازمون تعریف کنن، خوبیهامون رو پررنگ کنن، تأییدمون کنن. همه ی آدما این نیاز رو در خودشون دارن. اما مشکل از اونجا شروع میشه که ما رفتارهای بعدی خودمون رو بر اساس همین تعریف ها و انتقادها برنامه ریزی میکنیم.

مثلا جناب paye2 نوشته بودن که وقتی کسی ازشون تعریف میکنه، احساس میکنن که دستشون انداختن. این دلیل اصلیش به اعتماد به نفس شون برمیگرده. اگر شما خودتون رو باور داشته باشین، هرکس که ازتون تعریف کنه خیلی راحت میتونین اونو بپذیرین. البته منظورم این نیست که آدم نسبت به خودش تکبر و غرور داشته باشه. منظورم اینه که خودمون، خودمون رو اونطوری که هستیم دوست داشته باشیم، خودمون رو باور داشته باشم.
روی اعتماد به نفسمون خیلی کار کنیم. اما اینطوری هم نشیم که اگر کسی از ما انتقادی کرد، حتی انتقاد درست و سازنده، واسه حرفاش ارزشی قائل نشیم.

درستش اینه که خودمون رو دوست داشته باشیم. اگر کسی انتقادی کرد در مورد حرفاش فکر کنیم، اگر چیزی که میگفت درست و منطقی بود بهش ترتیب اثر بدیم. ولی اگر انتقادش اشتباه بود، برخلاف خواست خدا بود یا دور از شأن یه آدم باشخصیت بود، کاملا بی تفاوت میتونیم از کنارش رد بشیم. بدون اینکه درگیری ذهنی برامون ایجاد کرده باشه. اینم فقط در صورتی امکان پذیره که اعتماد به نفسمون بالا باشه و خودمون رو باور داشته باشیم. تنها راهش فقط همینه.

البته پایین بودن اعتماد به نفس هم یکی از دلایلش به این برمیگرده که یه نفر از زمان بچگی، تو خانواده مورد تأیید قرار نمی گرفته. فقط ازش انتقاد میشده، فقط بدی هاش گفته میشده، هیچوقت از خوبی هاش حرفی نمیزدن. نقاط ضعفش همیشه تو چشم بودن و خانواده و اطرافیان با همین ها سرزنشش میکردن. این طبیعیه که وقتی یه نفر از طرف خانواده همیشه مورد نقد قرار میگیره، بدون اینکه ذره ای از خوبی هاش تعریف بشه، اعتماد به نفسش پایین میاد. دیگه نمیتونه خودشو باور کنه. دیگه نمیتونه خودشو دوست داشه باشه.
بخاطر همین وقتی یه نفر میاد و ازش تعریف میکنه، نمیتونه اونا رو بپذیره. چون سرزنش های خانواده و اطرافیان، این باور رو بهش القا کرده که تو این ویژگی خوب رو، تو خودت نداری. بخاطر همینم چند روز ذهنش درگیر میشه که این آدمی که ازم تعریف میکرد واقعا راست میگفت یا اینکه منو دست انداخته بود؟

paye2;584707 نوشت:
وقتی با هرکسی صحبت می کنم و طرف مقابل یک پاسخی به من میدهد، اگر پاسخش با پاسخ خودم برابر باشد که هیچی اما اگر پاسخش با پاسخی که من در ذهن دارم هماهنگ نباشد روزها می شینم فکر می کنم که چرا فلانی همچین برخوردی رو با من داشته؟! ... ایا می خواسته به من بی احترامی کنه ؟... خیلی زود نظرم به جنبه منفی موضوع جلب میشه

علاوه بر مواردی که تو پست قبلی نوشتم، یه چیز دیگه هم میخواستم اضافه کنم. دیدِ مثبت داشتن به دیگران خیلی میتونه برای از بین بردن این مشکل کمک کنه. من یه دوستی دارم که با هیچکس نمیتونه رابطه ی صمیمی داشته باشه. شاید با هرکس فقط یه مدت کوتاهی میمونه. رفتارهای اطرافیانو خیلی میبره زیر ذره بین. یه بار 3 نفری داشتیم حرف میزدیم، همون دوستم گفت: فلانی رو دیدی چیکار میکرد؟ فلان حرفو که زد، منظورش این بود که بفهمونه من از تو سَر تَرَم. منم همینطوری هاج و واج موندم :Moteajeb!:

منو اون یکی دوستم اصلا به این جنبه ها دقت نمی کردیم. ولی اون انقدر ریز میشه تو رفتار دیگران که بالاخره یه بهانه ای واسه دلخوری پیدا کنه. در حالی که شاید اصلا اون بیچاره واقعا همچین منظوری نداشته. بلکه همه ی اینا تصورات و ساخته ی ذهنی خودش بوده. البته بازم ضرر این طرز فکر به خودش میرسه. چون اونه که بخاطر نداشتن این دید مثبت، نمیتونه با کسی دوست بمونه. من خودم اصلا همچین دیدی نداشتم به اون کسی که راجبش حرف میزد. حتی بعد از اینکه گفت هم، باز در موردش اونطوری فکر نکردم. همیشه جنبه ی مثبت آدما رو نگاه میکنم.

[="Tahoma"][="Indigo"]به هر چیز کوچیک و بی اهمیتی نباید انقدر بال و پر داد و حساس شد

کمی هم باید بی اعتنا بود و همه چی رو از دید منفی نگاه نکرد

هر آدمی شخصیت خاص خودشو داره و بالطبع رفتارای متناسب با اون شخصیت

ولی اینکه بشینید و خودتون به خاطر حرف یا رفتار طرف سرزنش کنید خیلی اشتباهه ، زیاد حرفا و رفتارارو جدی نگیرید

تنها چیزی که مهمه رضایت خدا از آدمه نه بنده هاش[/]

سلام.دوستان راهنمایی های ارزنده ای رو گفتن منم همون ها رو تایید میکنم : اعتماد ب نفس داشته باشین، سرتونو شلوغ کنین و ب افکارتون پروبال ندین و بعدشم ب این فکر کنین ک این مدت ک این همه نگرانی کشیدین چ تاثیری داشته رویه حرف مردم؟؟ دهن شون بسته شده یا تونستین راضی شون کنین یا فقط خودتونو داغون کردین؟ حرف مردم باد هواست میاد و میره حیفه آدم وقت و ذهن با ارزشش رو وقت این چیزا بکنه ... موفق باشین ...

با عرض سلام و احرترام به دوستانی که در این موضوع نظر دادند
اینکه ما خودمان را در روابط اجتماعی مورد سنجش و ارزیابی خودمان قرار دهیم خیلی مهم است. به معنای اینکه اگر دائما خود را سرزنش کنیم این چه رفتاری بود که من کردم، کم کم دچار وسواس فکری می شویم و هیچ گاه از خودمان حداقل راضی نیستیم.
در مورد ارزیابی دیگران از ما نیز اگر دائما مورد سرزنش قرار گیریم همین وسواس در رضایت اطافیان را پیدا می کنیم. لذا گفته می شود به کودک اجازه دهید تا خود را با جامعه هماهنگ سازد و دائما او را مورد سرزنش قرار ندهید.
راه اصلی رابطه با افراد حفظ عزت نفس فردی در پرتو ایمان و اقتدار است.

موضوع قفل شده است