بررسی تفصیلی حکم غسل جمعه

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی تفصیلی حکم غسل جمعه

بسمه تعالی سلام علیکم برادران و دوستان گرامی پرسشی دارم و از همه دوستان خواستار تحقیق درباره آن هستم میخواستم بدانم چرا با وجود بیش از 20 روایت از امام علی -امام باقر-امام صادق-امام کاظم و امام رضا صلوات الله علیهم در کتب اربعه شیعه(مانند فروع کافی شیخ کلینی-من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق) و کتبی دیگر مانند علل الشرایع شیخ صدوق مبنی بر وجوب و فرض غسل جمعه بر مرد و زن و آزاد وبنده و واجب دانستن آن از سوی فقها و علمایی چون شیخ کلینی- شیخ صدوق و شیخ مفید چرا فتوای مشهور فقها استحباب آن است؟؟؟؟!!!! و حال آنکه در این روایات که اکثرا صحیح السند هم هستند صراحتا از واژه هایی چون فرض-وجوب و... استفاده شده؟؟؟!!! آیا این تحمیل نظر شخصی بر احادیث و معصومین و سنت قطعیه آنها نیست؟؟؟!! با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

یکی از سنتهای قطعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام غسل جمعه بوده است. هیچ فقیهی از فقهای اسلام در مطلوبیت مؤکد چنین عملی شکی ندارد؛ ‌اما آنچه در این میان مورد خلاف بین جمهور فقهای شیعه و سنی با عده ای دیگر از فقها است،‌ استحباب مؤکد و یا وجوب چنین عملی است.

جمهور فقهای شیعه و سنی قائل به استحباب چنین عملی می باشند؛ اما در مقابل عده ی کمی از فقهای فریقین قائل به وجوب چنین غسلی شده اند و یا اینکه چنین نسبتی به آنها داده شده است.

ما در این تایپیک ابتداء به بیان برخی از اقوال علمای شیعه پرداخته و سپس نظر فقهای اهل سنت را بیان می داریم و بعد از آن به بیان نظر مرحوم صدوق و کلینی و سخن علما در مورد کلام پرداخته و سپس به نقل برخی روایات و حکم مستفاد از آنها می پردازیم.

1) مرحوم شیخ طوسی(460 - 385)

ایشان در این باره می فرماید: «غسل الجمعة والأعياد مستحب، وبه قال جميع الفقهاء. وذهب أهل الظاهر داود وغيره إلى أنه واجب، وروي ذلك عن كعب الأحبار». غسل جمعه و اعیاد(مثل عید قربان، عید فطر و...)، مستحب می باشد و همه ی فقها(یعنی عامّه و خاصّه)، این نظر را دارند. در مقابل اهل ظاهر که همان داوود ظاهری و غیر او باشند قائل به وجوب چنین غسلیمی باشند. واین قول از کعب الاحبار نیز روایت شده است.

مرحوم شیخ در ادامه می فرمایند: «دليلنا: على ذلك: إجماع الفرقة، وأما الوجوب فالأصل براءة الذمة، وشغلها بواجب يحتاج إلى دليل».[1] دلیل ما بر مستحب بودن، اجماع مسلمین است. اما این که بگوییم واجب باشد، اصل آن است که انسان نسبت به وجوب برائت ذمه دارد و مکلف نیست. و اگر بخواهد ذمه انسان به واجبی مشغول شود، دلیل می خواهد که در اینجا دلیل نداریم. بنا بر این، شیخ طوسی قائل به استحباب است و بر این قول ادعای اجماع کرد.

2) مرحوم علامه ی حلّی(726-648)

مرحوم علامه حلّی نیز قائل به استحباب است ولی این قول را به اکثر فقها نسبت می دهد نه جمیع فقها. ایشان می­فرماید:
«ذهب أكثر علمائنا إلى أن غسل الجمعة مستحب‏ ليس بواجب - و هو قول جمهور أهل العلم - لأن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله قال: (من توضأ يوم الجمعة فبها و نعمت، و من اغتسل فالغسل أفضل) »
اکثر علمای شیعه قائل اند که غسل جمعه مستحب است و نه واجب. و قول جمهور اهل علم(از اهل سنت) نیز قول به استحباب می باشد.

دلیل اهل سنت بر این قول روایتی است از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که فرمودند: «کسی که روز جمعه وضو بگیرد، پس چه بهتر و خوب خصلتی است که انسان به آن عمل کند. و کسی که در این روز غسل نماید، عمل به غسل با فضیلت تر خواهد بود».

ایشان سپس قول مرحوم شیخ صدوق و برخی از عامه را بیان می دارد: ... و قال الصدوق: إنه واجب - و به قال الحسن البصري، و داود، و مالك، و أهل الظاهر - لأن النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله قال: «غسل الجمعة واجب على كل محتلم». و قال الرضا عليه السلام و قد سئل عن غسل الجمعة: «واجب على كل ذكر و أنثى من حر و عبد» و هو محمول على شدة الاستحباب عملا بالجمع بين الأحاديث و بأصالة البراءة.» صدوق از علمای شیعه و حسن بصری، داوود، مالک و ظاهریه از اهل سنت، قائل به وجوب غسل جمعه شده اند. دلیل آن ها از طریق عامّه این روایت نبوی است که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده اند: «غسل جمعه بر هر محتلم (فرد بالغ) واجب است».[2]
از طریق شیعه نیز این روایت از امام رضا علیه السلام است که در پاسخ به سؤال از حکم غسل جمعه فرمود: «غسل جمعه بر هر مرد و زن از حُر و عبد واجب است». ایشان در ادامه روایات دالّ بر وجوب را حمل بر استحباب مؤکّد نموده و می فرمایند: از این طریق علاوه بر جمع میان این روایات با روایات دالّ بر استحباب، به اصالة البرائة (برائت ذمه از وجوب) نیز عمل کرده ایم.

3) شیخ یوسف بحرانی(1186-1107)

ایشان در کتاب «حدائق الناظرة»، می فرمایند: «قد اختلف فيه الأصحاب (رضوان اللَّه عليهم) فالمشهور استحبابه، و قال الصدوق في الفقيه: غسل يوم الجمعة واجب على الرجال و النساء في السفر و الحضر، ثم قال و غسل يوم الجمعة سنة واجبة. و قال في الكافي: باب وجوب الغسل يوم الجمعة، ثم أورد الأخبار المتضمنة للوجوب، و بذلك نسب إليهما القول بالوجوب و فيه ما سيأتي بيانه في المقام ان شاء اللَّه تعالى، و الى هذا القول مال شيخنا البهائي في الحبل المتين و نقل القول بالوجوب ايضا عن والد الصدوق، و الى هذا القول ذهب شيخنا الشيخ سليمان بن عبد اللَّه البحراني و أيده و نصره و صنف فيه رسالة».[3]

در وجوب یا استحباب غسل جمعه میان اصحاب اختلاف است. مشهور قائل به استحباب آن هستند. فتوای مرحوم شیخ صدوق در الفقیه این است که غسل روز جمعه بر مرد و زن، چه در سفر و چه درحضر، واجب است. بعد هم گفته است: غسل روز جمعه از سنت های واجبه است.( سنّت دو گونه است: سنّت مستحب و سنّت واجب، که این مورد به نظر شیخ صدوق از سنن واجب است).

ایشان اضافه می کند که مرحوم کلینی نیز در الکافی بابی با عنوان «باب وجوب الغسل یوم الجمعه» دارد که در آن اخبار متضمّن وجوب را آورده است. صاحب حدائق می گوید به خاطر این دو عبارت، به این دو نسبت داده شده است که آنها قائل به وجوب بوده اند. ولی ما این نسبت را قبول نداریم و بعداً به آن اشکال خواهیم کرد. علاوه بر شیخ صدوق و شیخ کلینی، شیخ بهایی در حبل المتین­ نیز به این قول میل پیدا کرده است. وی می گوید: پدر شیخ صدوق هم قائل به وجوب است.

سپس صاحب حدائق می‌گوید استاد ما شیخ سلیمان بحرانی نیز کتابی در این رابطه نوشته است و در آن غسل روز جمعه را واجب دانسته و آنرا تقویت نموده است.

ادامه دارد.


[/HR][1] . الخلاف، الشیخ الطوسی، ج1،ص220.

[2]. تذکرة الفقهاء، العلامة الحلی، ص138، مساله ی 272.

[3]. الحدائق الناضرة، المحقق البحرانی، ج4،ص217.

نظر فقهای اهل سنت در رابطه با حکم غسل جمعه:

اکثر اهل سنت نیز همانند شیعه قائل به استحباب غسل جمعه شده اند. در این میان فتوای ابو حنیفه[1] و مالک بن انس[2] و شافعی[3] بر استحباب چنین غسلی می باشد.
ابن قدامه در کتاب المغنی در این رابطه می نویسد:« أجمع علماء المسلمين قديما وحديثا على أن غسل الجمعة ليس بفرض واجب وحكى عن أحمد رواية أخرى أنه واجب»؛[4] اجماع نموده اند علمای مسلمین چه قدما و چه متاخرین بر اینکه غسل جمعه فرض واجب نمی باشد، و روایت دیگری از احمد بن حنبل است که غسل جمعه واجب می باشد.

در کتاب «الموسوعة الکویتیة»،[5]در این رابطه می خوانیم:

«اتَّفَقَ الْفُقَهَاءُ عَلَى أَنَّ الْغُسْل لِلْجُمُعَةِ مَطْلُوبٌ شَرْعًا لِحَدِيثِ : إِذَا جَاءَ أَحَدُكُمُ الْجُمُعَةَ فَلْيَغْتَسِل،[6] وَاخْتَلَفُوا فِي حُكْمِهِ ، وَفِي وَقْتِهِ ، وَفِي أَنَّهُ لِلْيَوْمِ أَوْ لِلصَّلاَةِ . فَذَهَبَ الْجُمْهُورُ إِلَى أَنَّهُ سُنَّةٌ ... وَقَال ابْنُ قُدَامَةَ : وَيُسْتَحَبُّ لِمَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ أَنْ يَغْتَسِل ، وَلَيْسَ بِوَاجِبٍ فِي قَوْل أَكْثَرِ أَهْل الْعِلْمِ، وَاسْتَدَلُّوا بِخَبَرِ : مَنْ تَوَضَّأَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَبِهَا وَنِعْمَتْ ، وَمَنِ اغْتَسَل فَالْغُسْل أَفْضَل». [7] فقهای اهل سنت در مطلوبیت شرعی غسل جمعه اتفاق نظر دارند و دلیل بر آن روایت نبوی است که فرمودند: هنگامی که یکی از شما به نماز جمعه می آید غسل نماید. اما فقهاء در حکم و وقت آن اختلاف نظر دارند که چنین غسلی آیا برای روز جمعه است یا برای نماز جمعه است. جمهور اهل سنت معتقد به استحباب چنین عملی می باشند.

ابن قدامه در این رابطه می گوید: مستحب است برای کسی که به نماز جمعه می رود غسل نماید و این غسل در نزد اکثر اهل علم واجب نمی باشد. فقهاء در دلیل بر قول به استحباب استدلال به این خبر نموده اند که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: «کسی که روز جمعه وضو بگیرد، پس چه بهتر و خوب خصلتی است که انسان به آن عمل کند. و کسی که در این روز غسل نماید، عمل به غسل با فضیلت تر خواهد بود».

از مجموع نظرات قائلین به استحباب غسل جمعه استفاده می گردد:

الف) اکثر علمای شیعه و سنی قائل به استحباب غسل جمعه می باشند.

ب) از آنجا که مساله ی غسل امر اختلافی ای میان شیعه و سنی نبوده،‌ و قائلین به این قول را اکثر علمای فریقین از قدیم و جدید تشکیل داده است و سیره ی متشرعه نیز بر عدم وجوب چنین عملی تعلق یافته؛ خود بزرگترین قرینه بر عدم وجوب غسل جمعه و سنت تاکیدی آن خواهد بود.

ادامه دارد.


[/HR] [1] . الحجة على أهل المدينة، محمد بن الحسن الشيباني أبو عبد الله،‌ج1،ص279: «قال ابو حنيفة غسل يوم الجمعة حسن وليس بواجب على الناس».
[2] . الاستذکار، ابن عبدالبر، ج2،ص15:«فذهب مالك والثوري وجماعة من أهل العلم أن غسل الجمعة سنة مؤكدة لأنها قد عمل بها رسول الله والخلفاء بعده والمسلمون واستحبوها وندبوا إليها وهذا سبيل السنن المؤكدة».
[3] . الام، محمد بن إدريس الشافعي أبو عبد الله، ج1،ص231،‌دارالمعرفة:( قال الشَّافِعِيُّ ) وَأَسْتَحِبُّ هذا كُلَّهُ وَلَيْسَ من هذا شَيْءٌ أَوْكَدَ من غُسْلِ الْجُمُعَةِ.
[4] .المغنی، ج2، ص199.
[5] .الموسوعة الکویتیة،‌ ج5، ص304، مکتبة الشاملة.

[6] . صحیح البخاری، کتاب الجمعة،‌ح837، دارابن کثیر. در صحیح مسلم با تعبیر:« إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْتِىَ الْجُمُعَةَ فَلْيَغْتَسِلْ ؛ هنگامی که یکی از شما اراده نمود که به نماز جمعه رود غسل نماید».
[7] . سنن الترمذی،‌ح:497.

نظر علمای متقدم شیعه در مورد حکم غسل جمعه

با نگاهی به برخی از کتب مرجع حدیثی شیعه همچون«الکافی» و «من لا یحضره الفقیه» و برخی از کتب دیگر همچون علل الشرایع و خصال، از ظاهر تعابیر استفاده شده بدست می آید که از منظر این دو محدث بزرگ غسل جمعه واجب بوده است؛ هر چند که ما در پایان احتمال دیگری را نیز بیان می داریم.

الف: مرحوم کلینی(م:328)،[1] در باب: «وُجُوبِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»،[2]

ایشان در این باب به بیان روایات غسل جمعه پرداخته اند. از ظاهر تعبیر عنوان باب:«وجوب الغسل بوم الجمعه»، استفاده می گردد که نظر مرحوم کلینی در مورد این غسل وجوب آن بوده است.

ایشان در ذیل این باب هفت روایت را نقل می نمایند که ظاهر برخی از روایات آن صرف نظر از قرائن داخلی و خارجی دلالت بر وجوب می باشد. [3]


[/HR] [1].ثقة الاسلام أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازي رحمه الله المتوفى سنة 328 / 329 ه‍.

[2].الكافي(الطبعة القديمة)، ج‏3، ص: 42.

[3].1. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ.

2. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنْ غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ وَاجِبٌ عَلَى كُلِّ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى عَبْدٍ أَوْ حُرٍّ.

3. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فِي الْحَضَرِ وَ عَلَى الرِّجَالِ فِي السَّفَرِ وَ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ فِي السَّفَرِ. وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ رُخِّصَ لِلنِّسَاءِ فِي السَّفَرِ لِقِلَّةِ الْمَاءِ.

4. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام كَيْفَ صَارَ غُسْلُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَاجِباً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَتَمَّ صَلَاةَ الْفَرِيضَةِ بِصَلَاةِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ صِيَامَ الْفَرِيضَةِ بِصِيَامِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ وُضُوءَ الْفَرِيضَةِ بِغُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ مَا كَانَ فِي ذَلِكَ مِنْ سَهْوٍ أَوْ تَقْصِيرٍ أَوْ نِسْيَانٍ أَوْ نُقْصَانٍ.

5. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنِ الْأَصْبَغِ قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِذَا أَرَادَ أَنْ يُوَبِّخَ الرَّجُلَ يَقُولُ وَ اللَّهِ لَأَنْتَ أَعْجَزُ مِنَ التَّارِكِ الْغُسْلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ إِنَّهُ لَا يَزَالُ فِي طُهْرٍ إِلَى الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى‏.

6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أُمِّهِ وَ أُمِّ أَحْمَدَ بِنْتِ مُوسَى قَالَتَا كُنَّا مَعَ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام بِالْبَادِيَةِ وَ نَحْنُ نُرِيدُ بَغْدَادَ فَقَالَ لَنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ اغْتَسِلَا الْيَوْمَ لِغَدٍ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنَّ الْمَاءَ بِهَا غَداً قَلِيلٌ فَاغْتَسَلْنَا يَوْمَ الْخَمِيسِ لِيَوْمِ الْجُمُعَةِ.

7. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ لَا بُدَّ مِنْ غُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ فَمَنْ نَسِيَ فَلْيُعِدْ مِنَ الْغَدِ وَ رُوِيَ فِيهِ رُخْصَةٌ لِلْعَلِيلِ‏.

ب: شیخ صدوق متوفی سال 381.

از ظاهر تعابیر مرحوم شیخ صدوق،[1] نیز بدست می آید که ایشان قائل به وجوب چنین غسلی بوده اند. ایشان در کتاب:«من لا یحضره الفقیه»، در ذیل باب: اغسال، روایت سماعة بن مهران را ذکر نموده که در آن حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:«وَاجِبٌ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ إِلَّا أَنَّهُ رُخِّصَ لِلنِّسَاءِ فِي السَّفَرِ لِقِلَّةِ الْمَاءِ؛ این غسل در سفر و حضر واجب است الا اینکه در سفر به زنان رخصت و اجازه ی در ترک داده شده است». ایشان در ذیل این روایت توضیحی بیان نفرموده اند که ظاهر چنین امری بیانگر آن است که ایشان اخذ به وجوب نموده اند.

مرحوم صدوق همچنین در کتاب: «علل الشرایع»، در باب 203 و 204، پنج روایت در مورد غسل جمعه بیان نموده اند، که البته هیچکدام نصی در وجوب ندارند؛ اما مرحوم صدوق عنوان باب را سرّ وجوب غسل جمعه قرار داده اند که ظاهر چنین امری بیانگر نظر شیخ صدوق در مورد غسل جمعه خواهد بود که ما این روایات را بیان می داریم:

عنوان باب: سرّ وجوب غسل روز جمعه‏:

1) پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه از ابراهيم بن هاشم از على بن معبد، از حسين بن خالد صيرفى نقل كرده كه وى گفت: از حضرت ابو الحسن اوّل عليه السّلام پرسيدم: چگونه غسل جمعه واجب گرديده؟ حضرت فرمودند: خداوند تبارك و تعالى نماز فريضه را با نماز نافله تمام و كامل گردانيده و روزه واجب را با روزه نافله و وضوء فريضه را با غسل روز جمعه تكميل و تمام فرموده، بنا بر اين نقصى كه ناشى از سهو يا تقصير يا فراموشى حادث شده باشد بدين ترتيب كامل مى ‏گردد.[2]

2) محمّد بن حسن رضى اللَّه عنه از محمّد بن يحيى عطّار، از محمّد بن احمد، از ابراهيم بن اسحاق، از عبد اللَّه بن حماد انصارى از صباح مزنى، از حارث، از اصبغ بن نباته، وى مى گويد: هر گاه امير المؤمنين عليه السّلام كسى را مى‏ خواستند توبيخ كنند به او مى‏ فرمودند: تو از كسى كه تارك غسل جمعه است ناتوان‏تر هستى، كسى كه در روز جمعه غسل كند تا جمعه ديگر با طهارت است.[3]

3)‌ پدرم رحمة اللَّه عليه از سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عيسى، از عثمان بن عيسى، از محمّد بن عبد اللَّه، از ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: انصار در طول هفته با شتران آبكش و اموال مربوطه كار مى‏ كردند و وقتى روز جمعه فرا مى‏ رسيد و اجتماع مى‏ كردند از بوى زير بغل و جسد آنها مردم در آزار بودند لذا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به ايشان امر فرمود در روز جمعه غسل كنند و اين سنّت باقى ماند.[4]

4) محمّد بن على ماجيلويه از عمويش، از محمّد بن على كوفى، از محمّد بن سنان نقل كرده كه گفت: حضرت رضا عليه السّلام در جواب سؤالات او مرقوم فرمودند: علّت غسل عيد فطر و عيد قربان و جمعه و اغسال ديگر يكى آن است كه بدين وسيله بنده پروردگارش را بزرگ داشته و رو به كريم جليل آورده و از درگاهش براى گناهان خود طلب آمرزش نموده است، و ديگر آن كه براى بندگان اين ايّام عيد معروفى بوده كه در آنها جمع شده و ذكر خدا را مى‏ گويند لذا غسل در آنها تشريع شده تا بدين وسيله بندگان اين ايّام را مورد تعظيم و بزرگداشت قرار داده و بر ساير ايّام تفضيل دهند و ديگر آن كه وقتى در جمعه غسل نمودند از آن روز تا جمعه ديگر با طهارت مى‏ باشند.[5]

باب دويست و چهارم سرّ اين كه به زنان اجازه داده ‏اند در سفر غسل جمعه را ترك كنند:

1)‌ پدرم رحمة اللَّه عليه از محمّد بن يحيى عطّار، از محمّد بن احمد بن يحيى به طور مرفوع نقل كرده كه فرمود: غسل جمعه بر مردان و زنان، در سفر و حضر واجب است منتهى به خاطر كمبود آب در سفر، به زنان اجازه داده ‏اند كه آن را ترك نمايند.[6]

نتیجه گیری کلام شیخ کلینی و صدوق:
مرحوم کلینی و صدوق به صراحت مطلبی راجع به وجوب این غسل بیان ننموده اند؛‌ بلکه آنان تنها به نقل روایات پرداخته اند؛ منتهی این دو محدث بزرگ شیعه ابوابی را تحت عنوان وجوب غسل جمعه بیان نموده اند که از ظاهر این عبارات بدست می آید که مراد آنان از وجوب وجوب اصطلاحی بوده است.

با این حال گروهی از علما معتقدند که مرحوم کلینی و شیخ صدوق محدث بوده اند و محدثین نیز در اطلاقات خود تابع روایات بوده و فقه آنان فقه ماثور بوده است؛ لذا فتوایشان منطبق برمتن روایاتمی باشد. و وجوب در روایات و به تبع آن فتوای متقدیمن همان طور که ممکن است به معنای اصطلاحی مشهور و در مقابل استحباب باشد، احتمال دارد در معنای لغوی یعنی ثبوت یا مستحب مؤکد نیز به کار رفته باشد.

به عنوان نمونه مرحوم کلینی در کتاب:«الکافی»، تعابیری چون:«باب وجوب الغسل یوم الجمعة»،و «باب وجوب إجلال ذی الشیبة المسلم»[7]دارد، در حالی که احترام کردن مسلمان محاسن سفید، واجب به معنای اصطلاحی و مشهور نمی باشد.

با توجه به چنین احتمالی و سخن مرحوم شیخ طوسی که ادعای اجماع در استحباب نمودند؛[8] استناد قول به استحباب مؤکد به مرحوم کلینی و صدوق که با الزام اخلاقی و عرفی نیز تناسب دارد خالی از وجه نخواهد بود.

در پست بعدی به سخن شیخ مفید و شیخ بهایی رحمهما الله خواهیم پرداخت.


[/HR] [1]. ابي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي المتوفى 381 ه‍.

[2]. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام كَيْفَ صَارَ غُسْلُ الْجُمُعَةِ وَاجِباً قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَتَمَّ صَلَاةَ الْفَرِيضَةِ بِصَلَاةِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ صِيَامَ الْفَرِيضَةِ بِصِيَامِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ وُضُوءَ الْفَرِيضَةِ بِغُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فِيمَا كَانَ مِنْ ذَلِكَ مِنْ سَهْوٍ أَوْ تَقْصِيرٍ أَوْ نِسْيَانٍ‏.

[3]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ كَانَ عَلِيٌّ علیه السلام إِذَا أَرَادَ أَنْ يُوَبِّخَ الرَّجُلَ يَقُولُ لَهُ أَنْتَ أَعْجَزُ مِنْ تَارِكِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِنَّهُ لَا يَزَالُ فِي طُهْرٍ إِلَى الْجُمُعَةِ الْأُخْرَى‏.

[4]. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ [بْنِ عِيسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ كَانَتِ الْأَنْصَارُ تَعْمَلُ فِي نَوَاضِحِهَا وَ أَمْوَالِهَا فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ جَاءُوا فَتَأَذَّى بِأَرْوَاحِ آبَاطِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِالْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَجَرَتْ بِذَلِكَ السُّنَّةُ.

[5]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ الرِّضَا علیه السلام كَتَبَ إِلَيْهِ فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ عِلَّةُ غُسْلِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَغْسَالِ لِمَا فِيهِ مِنْ تَعْظِيمِ الْعَبْدِ رَبَّهُ وَ اسْتِقْبَالِهِ الْكَرِيمَ الْجَلِيلَ وَ طَلَبِهِ الْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِهِ وَ لِيَكُونَ لَهُمْ يَوْمَ عِيدٍ مَعْرُوفٍ يَجْتَمِعُونَ فِيهِ عَلَى ذِكْرِ اللَّهِ فَجَعَلَ فِيهِ الْغُسْلَ تَعْظِيماً لِذَلِكَ الْيَوْمِ وَ تَفْضِيلًا لَهُ عَلَى سَائِرِ الْأَيَّامِ وَ زِيَادَةًفِي النَّوَافِلِ وَ الْعِبَادَةِ وَ لِيَكُونَ ذَلِكَ طَهَارَةً لَهُ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ.

[6]. أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى رَفَعَهُ قَالَ غُسْلُ الْجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ إِلَّا أَنَّهُ رُخِّصَ لِلنِّسَاءِ فِي السَّفَرِ لِقِلَّةِ الْمَاء.

[7] . الکافی،‌الکلینی، ج2،ص659.


[8].الخلاف، الشیخ الطوسی، ج1،ص220:« «دليلنا: على ذلك: إجماع الفرقة، وأما الوجوب فالأصل براءة الذمة، وشغلها بواجب يحتاج إلى دليل».

ج)‌ مرحوم شیخ مفید[1] (متوفی ، 408 هـ)

برخی به مرحوم شیخ مفید نسبت داده اند که ایشان قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند؛ ‌اما چنین نسبتی به ایشان صحیح نمی باشد.

مرحوم شیخ در کتاب «المقنعة»،‌ در مقام بیان غسلهای فرض(واجب) و مسنون(مستحب) غسل جمعه را از اغسال مسنونه برشمرده اند:

«باب الأغسال المفترضات و المسنونات‌: و الأغسال المفترضات ستة أغسال و الأغسال المسنونات ثمانية و عشرون غسلا. فأما المفترضات من الأغسال فالغسل من الجنابة و الغسل على النساء من الحيض و الغسل عليهن من الاستحاضة و الغسل من النفاس و الغسل من مس أجساد الموتى من الناس بعد بردها بالموت و قبل تطهيرها بالغسل و تغسيل الأموات من الرجال و النساء و الأطفال مفترض في ملة الإسلام. و أما الأغسال المسنونات فغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النساء و غسل الإحرام للحج سنة أيضا بلا اختلاف».
[2]که شیخ مفید بیان می دارند که حکم غسل جمعه سنت مؤکده می باشد.

ایشان همچنین در باب سیزدهم به اعمال مستحبه ی شب و روز جمعه پرداخته و این اعمال را با ذکر روایات آنها بیان داشته اند. ایشان یکی از سنن لازمه ی روز جمعه را غسل جمعه بیان می دارند و می فرمایند: «و من السنن اللازمة للجمعة الغسل بعد الفجر من يوم الجمعة فإنه روي عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال غسل الجمعة و الفطر سنة في السفر و الحضر».
[3]

از سنن لازمه در روز جمعه غسل بعد از طلوع آفتاب می باشد؛ زیرا که روایت شده از امام صادق علیه السلام که آن حضرت فرمودند غسل جمعه و روز فطر سنت می باشد در سفر و حضر. که مراد از سنت در این روایت سنت به معنای استحباب می باشد و شیخ مفید به واسطه ی روایات دیگر می فرماید غسل جمعه از سنن لازمه(موکدة) می باشد.[4]

بنابراین شیخ مفید نیز قائل به وجوب چنین غسلی نمی باشد.

ج) مرحوم شیخ بهائی(1031هـ)

از کسانی که نسبت قول به وجوب در مورد غسل جمعه به وی داده شده مرحوم شیخ بهائی می باشد. شیخ بهائی در کتاب:«الحبل المتين في أحكام الدين»، ص79 ( طبع قديم )، به تبیین حکم غسل جمعه پرداخته اند. ایشان بعد از ذکر یازده حدیث که از نظر ایشان صحیح می باشند، به بیان نظر مرحوم شیخ صدوق و پدرشان می پردازند.

ایشان می فرمایند صدوقان[5] (ره) قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند و تعدادی از احادیث نیز شاهد بر نظر ایشان می باشد. اما اصحاب این روایات را حمل بر مبالغه ی در استحباب نموده اند به واسطه ی جمع میان اخبار(جمع بین رواياتي كه ظهور در وجوب دارند و روایاتی که نص در استحباب مي باشند، به حمل وجوب بر استحباب مؤکد)؛ در حالی که جمع این روایات به اینکه مراد از سنت،عبادتی باشد که به واسطه ی پیامبر صلی الله علیه وآله واجب گردیده باشد و مراد از فریضه عبادتی باشد که به واسطه ی قرآن واجب گردیده باشد بعید نمی باشد و این اصطلاح صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه می باشد.

مرحوم شیخ بهائی
سپس نظر صدوقان را غیر بعید از صواب دانسته:

«و بهذا يظهر انّ قول الصّدوقين طاب ثراهما غير بعيد عن الصّواب»و بعد از آن فتوای خویش را بیان می فرمایند که همان قول مشهور می باشدو ان كان المعتمد ما هو (المش) بين الأصحاب». هرچند که آنچه مورد اعتماد و تکیه است نظر مشهور می باشد.

بنابراین فتوای مرحوم شیخ بهائی نیز همان فتوای مشهور می باشد و ایشان قائل به وجوب غسل جمعه نمی باشند.[6]

نتیجه اینکه تا بدینجا تنها صدوقان و کلینی رحمهم الله قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند و علمای سلف و خلف برخلاف آنها نظر به استحباب مؤکد داده اندو این امر در صورتی است که فتوای آنها توجیه نگردد و ظاهر آن حمل بر اصطلاح رایج آن گردد.


[/HR]
[1].أبي عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي الشيخ المفيد ( 336 - 413 ه‍ ).

[2] .المقنعة،المفید، ص50.

[3].المقنعة،المفید، ص158.


[4]. «سنن»، در کتاب «مقنعة»،در عبادات مستحبه بکار رفته است و مرحوم شیخ در عبادات واجب از لفظ سنت استفاده ننموده اند؛ بلکه عبادات واجب را با لفظ فرائض و واجبات ذکر نموده اند؛ همچون اینکه ایشان در باب دهم به تفصیل احکام عبادات مفروض(واجب) و مسنون(مستحب ) پرداخته اند:«باب تفصيل أحكام ما تقدم ذكره في الصلاة من المفروض فيها و المسنون و ما يجوز فيها و ما لا يجوز ..... و سجدتا الشكر و التعفير بينهما من السنن و ليس من المفترضات.و الدعاء بعد الفرائض مستحب و ليس من الأفعال الواجبات».المقنعه،ص138.

[5] . علی بن بابویه قمی متوفی در سال‏329ه و ابي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمي المتوفى 381 ه‍.

[6] . ظاهرا ایشان عدم قبول حکم به وجوب را به واسطه ی قرائن خارجی می دانند؛ همچنان که نظر برخی از علمای معاصر نیز اینگونه است.

جمع میان اخبار

مرحوم شیخ حر عاملی در مجلد سوم وسائل الشیعه در ابواب:«اغسال المسنونة»، در باب ششم،[1]22 روایت و در باب هفتم،[2] سه روایت و در باب هشتم،[3] دو روایت و در باب نهم،[4] دو روایت و در باب دهم،[5] پنج روایت و در باب دوازدهم،[6] یک روایت را بیان نموده اند. در این میان اکثر روایات باب ششم صرف نظر از قرائن خارجی ظهور در وجوب داشته و در مقابل تعداد دیگری از روایات ظهور و یا نص در استحباب غسل جمعه اند.

به عنوان نمونه ما به دو روایت از هر دو قسم اشاره می نمائیم:

1) مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ‏ قَالَ:«الْغُسْلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فِي الْحَضَرِ وَ عَلَى الرِّجَالِ فِي السَّفَرِ وَ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ فِي السَّفَرِ».[7] متن روایت نیز در ظاهر دلالت بر وجوب دارد. می­ فرماید: غسل روز جمعه در حضر بر عهده مردان و زنان است و در سفر تنها بر مردان است و نه زنان.

2) عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ[8]قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ علیه السلام كَيْفَ صَارَ غُسْلُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- وَاجِباً فَقَالَ «إِنَّ اللَّهَ أَتَمَّ صَلَاةَ الْفَرِيضَةِ بِصَلَاةِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ صِيَامَ الْفَرِيضَةِ بِصِيَامِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ وُضُوءَ النَّافِلَةِ بِغُسْلِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- مَا كَانَ فِي ذَلِكَ مِنْ سَهْوٍ أَوْ تَقْصِيرٍ أَوْ نِسْيَانٍ أَوْ نُقْصَانٍ‏».[9]

حسین بن خالد می گوید: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم چرا غسل جمعه واجب شده است؟ حضرت جواب دادند: «خدا نماز فریضه را با نماز نافله تکمیل کرد و روزه ی واجب را با روزه ی نافله تکمیل کرد؛ و وضوی نافله را با غسل روز جمعه تکمیل کرد».

طبق این متن که فرموده «وُضُوءَ النَّافِلَةِ» (وضوی مستحبی)، روشن است که غسل جمعه نیز مستحب است. طبق متنی هم که در المحاسن به صورت «وُضُوءَ الْفَرِيضَةِ» (وضوی واجب) آمده است و با سیاق نماز و روزه ی فریضه که قبل از آن بیان شده است نیز سازگار است، باز مراد غسل مستحبی است. می فرماید: رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي سُمَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ:«وَ أَتَمَّ وُضُوءَ الْفَرِيضَةِ».[10]

بنا بر این طبق هر دو نقل مراد از «وجوب» در سؤال راوی، وجوب اصطلاحی نیست، بلکه وجوب لغوی و به معنای ثبوت است.

مرحوم صاحب وسائل در مورد این روایت می نویسند:

أَقُولُ فِي هَذَا قَرِينَةٌ وَاضِحَةٌ عَلَى أَنَّ الْمُرَادَ بِالْوُجُوبِ الِاسْتِحْبَابُ الْمُؤَكَّدُ لِأَنَّ إِتْمَامَ وُضُوءِ النَّافِلَةِ لَيْسَ بِوَاجِبٍ وَ لَا لَازِمٍ كَيْفَ وَ إِتْمَامُ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ الْوَاجِبَيْنِ هُنَا لَيْسَ بِوَاجِبٍ لِلْقَطْعِ بِعَدَمِ وُجُوبِ صَوْمِ النَّافِلَةِ وَ صَلَاةِ النَّافِلَة؛[11]

یعنی در این روایات قرینه روشنی است بر این که مراد از وجوب همان استحباب مؤکد است. چون اتمام وضوی مستحبی نه واجب است و نه ضروری. چه طور واجب باشد در حالی که نماز و روزه ی واجب هم اتمامشان با نماز و روزه ی مستحبی واجب نمی باشد؛‌زیرا که ما یقین داریم نماز و روزه ی نافله هیچ گاه واجب نبوده است.

جمع میان روایات:

در مقام جمع میان این دو دسته از اخبار دو روش بیان گردیده است.

1) در روایاتی که ظهور در وجوب دارند به واسطه ی روایاتی که دلالت بر استحباب داشته تصرف گردد و روایات ظاهر در وجوب را حمل بر استحباب مؤکد نمائیم .( از باب حمل ظاهر بر نص و یا حمل ظاهر بر اظهر).

2) اخبار وارد شده در این باب صرف نظر از قرائن دلالت بر وجوب می نمایند؛ (یعنی اگر بخواهیم بر اساس روایات باب فتوا دهیم، حق با کسانی خواهد بود که فتوا به وجوب غسل جمعه داده اند).

اما قرائن خارجی مانع عمل به ظاهر روایاتی است که دلالت بر وجوب دارند؛‌ زیرا عملی همچون غسل جمعه که هر هفته مورد ابتلای مردم است، در صورتی که حکم وجوبی می داشت، «کالنار علی المنار و الشمس فی رابعة النهار»می بود، یعنی در صورت وجوب مساله برای همه روشن می بود و همه قائل به وجوب می شدند؛‌ نه این که مشهور از فقها معتقد به استحباب این غسل باشند، به گونه ای که مرحوم شیخ طوسی (م:460) که تنها 79 سال بعد از شیخ صدوق (م:381) وفات نموده و فاصله ی سنی ایشان با شیخ صدوق 45 سال می باشد، بر استحباب چنین عملی ادعای اجماع می نماید و البته نمی توان تصور نمود که شیخ طوسی نسبت به فتوای شیخ صدوق نیز بی خبر بوده باشد.

و این امر زمانی بیشتر آشکار می گردد که ملاحظه گردد برخی از واجبات؛ همچون نماز آیات(کسوف و خسوف) که بسیار کم اتفاق می افتند از شهرت زیادی بر وجوب برخوردار است؛ و یا مساله ی «اقامه» قبل از نماز با اینکه در دلالت روایات بر وجوبش قصوری دیده نمی شود، ولی به دلیل عدم شهرت وجوب آن، هیچ کس حکم به وجوب آن نداده است؛ در حالی که اگر واجب می بود با این که هر روز پنج مرتبه صورت می گیرد، حتماً شیوع پیدا می نمود.

بنابراین عدم شیوع و عدم شهرت وجوب آن خود بیانگر آن است که فقها از وجوب استعمال شده ی در روایات معنای اصطلاحی آنرا نفمیده اند؛ همچنان که در توجیه کلام صدوقین و شیخ کلینی بیان داشتیم[12] و نظائر آن نیز در فقه متعدد می باشد.

موفق باشید.


[/HR][1] .باب تاکد استحباب غسل الجمعة فی السفر والحضر للانثی والذکر و العبد و الحر و عدم تاکد الاستحباب للنساء فی السفر، ج2، ص942، داراحیاء التراث العربی.

[2] .باب کراهة ترک غسل الجمعة.

[3] .باب ان من فاته غسل الجمعة حتی صلی استحب له الغسل و اعادة الصلاة ما دام الوقت باقیا.

[4] .باب استحباب تقدیم الغسل یو الخمیس لمن خاف قلة الماء یوم الجمعة.

[5] .باب ان من فاته الغسل یوم الجمعة قبل الزوال استحب له قضاؤه فی بقیة النهار او یوم السبت.

[6] . باب استحباب الدعاء بالماثور عند غسل الجمعة.

[7]. وسائل الشيعة، ج2،ص943.

[8] . «عدة من اصحابنا» که مشخص است که چه کسانی هستند. «احمد بن محمد» هم «احمد بن محمد بن عیسی الاشعری» است که «ثقة جلیل» است. «علی بن سیف» ثقه است. پدرش «سیف بن عمیرة» نیز هم ثقه و هم جلیل است. راوی دیگر «حسین به خالد الصیرفی» است که مورد اختلاف است. به نظر محققین رجالی «ثقةٌ علی التحقیق» است.

[9] . وسائل الشيعة،. ج2،ص944.

[10]. وسائل الشيعة،. ج‏2،ص944.

[11] . وسائل الشيعة،. ج‏2،ص944.

[12] . مرحوم شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق الناضرة، ج4،‌ص223، در رابطه با منع استفاده وجوب اصطلاحی از کلام برخی از متقدمین می نویسند:«عندي في اسناد القول بالوجوب الى الصدوق في الفقيه بمجرد الكلام المتقدم نظر: أما أولاً: فلما علم من عادة المتقدمين ـ كما صرح به ايضا غير واحد من أصحابنا المتأخرين ـ أنهم يعبرون غالباً بمتون الأخبار، و الوجوب في الاخبار كما يحتمل المعنى المشهور كذلك يحتمل المعنى اللغوي أو تأكيد الاستحباب فعين ما يقال في الاخبار يقال في كلامهم، و لم يثبت كون الواجب عندهم حقيقة في المعنى المصطلح حتى يجب حمل كلامهم عليه، و على هذا يحمل ايضا كلام ثقة الإسلام في الكافي حيث عنون الباب بلفظ الوجوب».

بسمه تعالی دوستان و کارشناس محترم سلام علیکم اما درباره پاسخ هایی که استاد فرمودند چند مطلب عرض میکنم استاد گرامی در موضوعی که با نام حکم شرعی غسل جمعه در نزد فقها راه اندازی شد و بحث هایی مطرح شد و روایاتی با آدرس مطرح گردید که مناسب است دوستان خواننده این موضوع حتما به آن موضوع که در بخش فروع دین در قرآن سایت موجود است مراجعه کنند اما مطالبی که شما از قول فقها نقل کردید برای بنده سوال ایجاد شد 1-چرا جناب شیخ طوسی با این مقام علمی و ... در مسئله غسل جمعه ادعای اجماع مسلمین را مطرح میکند؟(«دليلنا: على ذلك: إجماع الفرقة) و حال آنکه آنچه از صراحت کلام شیخ کلینی و شیخ صدوق و پدر ایشان بدست می آید این است که از نظر این بزرگواران غسل جمعه واجب است و از طرفی در میان اهل سنت مالک قائل به وجوب است و ظاهر مذهب امام احمد نیز همین است و دلیلشان هم احادیثی از پیامبر در صحیح بخاری و کتب دیگر است (تیسیر القاری و شرح شیخ الاسلام)( به نقل از ترجمه فارسی صحیح بخاری جلد1 صفحه 415) مگر شیخ طوسی با آرا گذشتگان خود آشنا نبوده که چنین حرفی زده؟؟؟؟؟!!!! از طرفی با توجه به مطلب شما در تاپیک آخری که نگاشتید اگر شیخ طوسی خبر نداشته چرا این حرف را زده و اگر خبر داشته از کجا فهمیده که نظر آن بزرگواران استحباب بوده؟؟!! یا نظر آنها را تفسیر کرده که اینجا ربطی به آن بزرگان ندارد و مورد سوال باز هم خود شیخ است یا مطلب آنها را متوجه نشده و گمان کرده که آنها قائل به استحباب بودند یا هرچه که باشد! از سویی چطور خود شیخ در متن عربی نظرش(که شما در تاپیک اولی که نگاشتید) درباره غسل جمعه صراحتا از واژه استحباب استفاده میکند اما آن بزرگواران در نوشته هایشان دائما از لفظ وجوب؟؟؟؟؟؟!!! خوب آن دو شیخ جلیل هم به جای اینکه از لفظ وجوب استفاده کنند و حتی شیخ کلینی بابی را در فروع کافی با نام وجوب غسل جمعه قرار دهد آنها هم میگفتند که ای شیعیان نظر ما هم استحباب است! و حال آنکه که این مطلب را هرگز نفرمودند پس صراحتا و بدون هیچ گونه تفسیر به رای خاصی باید بپذیریم که نظر آن دو شیخ جلیل وجوب بوده و نه استحباب!! 2-شما فرمودید (( شیخ مفید نیز قائل به وجوب چنین غسلی نمی باشد.))میشود بفرمایید از کجا چنین مطلبی را میگویید؟؟!! این گفته شیخ مفید که خود شما آن را از کتاب مقنعه ایشان نگاشته اید((و من السنن اللازمة للجمعة الغسل بعد الفجر من يوم الجمعة)) معنای جمله کاملا واضح است غسل جمعه سنتی لازم است! سنت از این باب که صراحتا در کتاب الله نیامده و از سیره و روش پیامبر اکرم است و لازم هم که مشخص است لزوم یعنی چه؟؟ شما بفرمایید؟! آیا معنایی جز وجوب از این مطلب شیخ مفید بر می آید؟؟؟؟؟؟!!3- چگونه با وجود بیش از 20 روایت (که شیخ بهایی 11 تای آنها را صحیح میداند و بقیه هم که باید بررسی شود) که در آنها از لفظ وجوب و لزوم استفاده شده ما آنها را نپذیریم و به سراغ چند روایت که باید اولا بررسی سندی شوند و از طرفی باید مورد بررسی محتوایی و زمانی هم قرار گیرند میرویم و حکم به استحباب میدهیم؟؟؟!! از طرفی شما حتی یک روایت از معصوم ندارید که لفظ استحباب را درباره غسل جمعه به کار برده باشند! پس چگونه میگویید که معصومین نظرشان استحباب بوده؟؟؟!!! اگر این روایت فراوان صحیح است که هست یا باید بگوییم که ناقلان و راویان و محدثان در آنها دست برده اند و این همه لفظ وجوب و لزوم را تکرار میکنند یا اینکه معصومین سلام الله علیهم (معاذ الله) بلد نبودند که مانند یک انسان عادی و عامیانه صحبت کنند و به اصطلاح لقمه را پیچانده اند! و به جای اینکه بگویند مسلمین!شیعیان!غسل جمعه مستحب است! دائما در طول بیش از 100 سال!!!!!گفتند که واجب است! لازم است! و... واقعا عجیب نیست؟؟؟!!! خوب چه کاری است از اول بگویید استحباب و خیال مردم را راحت کنید!!چرا اینقدر میگویید واجب-لازم و... یعنی حجج الهی(معاذ الله) اینقدر بی سواد و بی توجه بوده اند؟؟؟؟؟!!!!! از سویی دیگر چرا شیخ طوسی به جای استدلال به روایاتی که برخی مدعی اند که از آنها استحباب در می آید به سراغ اجماع مسلمین و فقها میرود و دلیلی از آنها نقل نمیکند؟؟؟؟؟!!! یا این روایات را ندیده یا ضعیف میدانند یا قابل استناد نمیداند یا ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!4- در روایتی که در آخرین نوشته تان نقل کردید از وسائل الشیعه حضرت کاظم سلام الله علیه فرمودند که خدا نماز فریضه را با نماز نافله تکمیل کرد و روزه ی واجب را با روزه ی نافله تکمیل کرد؛ و وضوی نافله را با غسل روز جمعه تکمیل کرد». خوب برادر عزیزم در دو مطلب قبلی یکی واجب است و یکی مستحب و در آخری که بحث وضو و غسل است وضوی نافله(مستحبی) آمده پس غسل جمعه باید واجب باشد این کاملا روشن و واضح است!! از طرفی آنچه شما از نسخه محاسن نقل کردید خود دلیل بر این مطلب است که این روایت چون دارای اختلاف در متن است نمیتواند دلیل محکمی بر رد روایاتی باشد که بدون اختلاف نقل شده اند!! و عجیب تر حرف صاحب وسائل است!!!(یعنی در این روایات قرینه روشنی است بر این که مراد از وجوب همان استحباب مؤکد است. چون اتمام وضوی مستحبی نه واجب است و نه ضروری. چه طور واجب باشد در حالی که نماز و روزه ی واجب هم اتمامشان با نماز و روزه ی مستحبی واجب نمی باشد؛‌زیرا که ما یقین داریم نماز و روزه ی نافله هیچ گاه واجب نبوده است.) جناب صاحب وسائل اولا این قرینه شما چیست؟ روایاتی که تفسیر به رایشان میکنید یا این روایتی که حضرت کاظم نقل کرده و در آن دقت نکردید؟؟؟؟!! ثانیا شما میگویید اتمام وضوی مستحبی نه واجب است و نه ضروری مگر اتمام نماز و روزه مستحبی واجب و ضروری است که خداوند نماز واجب و روزه واجب را با آنها تمام کرده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!5-در انتها هم فرمودید که ((اما قرائن خارجی مانع عمل به ظاهر روایاتی است که دلالت بر وجوب دارند)) لطف بفرمایید به ما بگویید کدام قرائن خارجی؟؟ آیا احادیثی که جای بررسی سندی و لفظی دارد و یا ادعای اجماعی که عملا بی اساس است و صحت ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! بله برادر عزیز این مطلب تا زمان شیخ طوسی مورد اجماع و اتفاق فقها و محدثین شیعه بود که غسل جمعه واجب است و نظرشان هم صحیح بود چون پشتوانه ای قوی از سنت داشت اما با ادعای بی اساس و اشتباه شیخ طوسی که مدعی شد غسل جمعه مستحب است و نه دلیلی از احادیث و سنت آورد و نه اجماعی که صحیح باشد عملا باعث شد تا اکثر علمای شیعه متاسفانه گمان کنند که این عمل مستحب است نه واجب و حال آنکه بنابر نص سنت قطعیه و نظر فقها و محدثین قبل از شیخ طوسی غسل جمعه عملی واجب است و نه مستحب با تشکر بنده منتظر پاسخ شما ونظرات سایر دوستان هستم

الفرقان;594587 نوشت:
1-چرا جناب شیخ طوسی با این مقام علمی و ... در مسئله غسل جمعه ادعای اجماع مسلمین را مطرح میکند؟(«دليلنا: على ذلك: إجماع الفرقة) و حال آنکه آنچه از صراحت کلام شیخ کلینی و شیخ صدوق و پدر ایشان بدست می آید این است که از نظر این بزرگواران غسل جمعه واجب است و از طرفی در میان اهل سنت مالک قائل به وجوب است و ظاهر مذهب امام احمد نیز همین است و دلیلشان هم احادیثی از پیامبر در صحیح بخاری و کتب دیگر است (تیسیر القاری و شرح شیخ الاسلام)( به نقل از ترجمه فارسی صحیح بخاری جلد1 صفحه 415) مگر شیخ طوسی با آرا گذشتگان خود آشنا نبوده که چنین حرفی زده؟؟؟؟؟!!!!

با سلام و عرض ادب

به عرض عالی رسید که جمهور فقهای شیعه و سنی قائل به وجوب می باشند و در این میان فقهایی که گرایش صرف به اخبار داشته اند قائل به وجوب و یا برداشت وجوب از قول آنان شده است.ودلیل فقهای اهل سنت نیز با تشابه زیادی در استدلال همانند دلیل فقهای شیعه می باشد و آن جمع میان ادله به حمل ظهور وجوبی بر نص و یا اظهر استحبابی است.

در مورد مرحوم شیخ صدوق و کلینی صراحتی دیده نمی شود؛ صراحت زمانی است که احتمال خلاف در میان نباشد در همین فقره تا برسیم به فقرات بعد شما صراحت کلام مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر و مرحوم کلینی در کافی را بیان بفرمائید.

جواب مطالب شما در تایپیک های ارسالی درج شده است؛ از جمله سخن مرحوم شیخ و دلیل بر آنها، مراجعه بفرمائید.

موفق باشید.

صدرا;595470 نوشت:
با سلام و عرض ادب

به عرض عالی رسید که جمهور فقهای شیعه و سنی قائل به وجوب می باشند و در این میان فقهایی که گرایش صرف به اخبار داشته اند قائل به وجوب و یا برداشت وجوب از قول آنان شده است.ودلیل فقهای اهل سنت نیز با تشابه زیادی در استدلال همانند دلیل فقهای شیعه می باشد و آن جمع میان ادله به حمل ظهور وجوبی بر نص و یا اظهر استحبابی است.

در مورد مرحوم شیخ صدوق و کلینی صراحتی دیده نمی شود؛ صراحت زمانی است که احتمال خلاف در میان نباشد در همین فقره تا برسیم به فقرات بعد شما صراحت کلام مرحوم شیخ صدوق در من لا یحضر و مرحوم کلینی در کافی را بیان بفرمائید.

جواب مطالب شما در تایپیک های ارسالی درج شده است؛ از جمله سخن مرحوم شیخ و دلیل بر آنها، مراجعه بفرمائید.

موفق باشید.

بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی شما فرمود که جمهور فقهای شیعه و سنی قائل به وجوب می باشند عذر میخواهم اگر اشتباه نکنم جمهور به معنای اکثریت یا کل است پس در این صورت کثر علما قائل به وجوب غسل جمعه میباشند؟؟ سپس فرمودید که در مورد مرحوم شیخ صدوق و کلینی صراحتی دیده نمی شود میشود بفرمایید دیگر چگونه باید بگویند که صراحت باشد؟؟؟؟؟؟؟!!! حال برای شما و سایر دوستان چند نمونه از کتب این دو بزرگوار نقل میکنم:

علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى ؛ ج‏1 ؛ ص901



باب دويست و چهارم سرّ اين كه به زنان اجازه داده‏اند در سفر غسل جمعه را ترك كنند

حديث (1) پدرم رحمة اللَّه عليه از محمّد بن يحيى عطّار، از محمّد بن احمد بن يحيى به طور مرفوع نقل كرده كه فرمود: غسل جمعه بر مردان و زنان، در سفر و حضر واجب است منتهى به خاطر كمبود آب در سفر، به زنان اجازه داده‏اند كه آن را ترك نمايند.

________________________________________
ابن بابويه، محمد بن على - ذهنى تهرانى، محمد جواد، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، 2جلد، انتشارات مؤمنين - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.

گزيده كافى ؛ ج‏2 ؛ ص324



(1222) 3- ابو عبد اللَّه صادق (ع) گفت: غسل جمعه، در وطن بر مردان و زنان واجب است و در سفر فقط بر مردان واجب است.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - بهبودى، محمد باقر، گزيده كافى، 3جلد، مركز انتشارات علمى و فرهنگى - تهران، چاپ: اول، 1363 ش.

من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج‏1 ؛ ص109



176- سماعه بن مهران از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد: در مورد غسل جمعه، پس آن حضرت فرمود: در سفر و در حضر واجب است جز اينكه در سفر بعلّت كمبود آب براى زنان رخصت داده شده‏

________________________________________
ابن بابويه، محمد بن على - غفارى، محمد جواد، من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش. (نقل از موضوع حکم شرعی غسل جمعه در نزد فقها)
برادر عزیزم دقت بفرمایید شیخ صدوق و کلینی هر دو در از احادیثی که صراحت وجوب دارند استفاده کرده اند و شیخ کلینی در فروع کافی بابی با نام وجوب غسل جمعه دارد خوب بزرگوار چرا شیخ کلینی نیامده نام بابش را سنت یا استحباب غسل جمعه بگذارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! و شیخ صدوق هم نظر پدرشان را به صراحت در احادیث ذکر کرده اند و همچنین نظر خودشان را و طبق گفته خودتان برخی دیگر از فقهای شیعه مانند شیخ بهایی و صاحب حدائق تصریح دارند که نظر صدوقان وجوب بوده! این که مطلب خودتان است! و شما خود این مطلب را در نوشته های قبلی ذکر کردید از طرفی خودتان فرمودید که صاحب حدائق فرموده که استادش شیخ سلیمان بحرانی نیز غسل جمعه را واجب میدانسته!!پس چطور شد که این فقهای عظام خود تصریح کرده اند که صدوقان و دیگران قائل به وجوب بوده اند؟؟؟؟؟؟؟!!!!! پس جواب شما همان سخن این بزرگان است!!! این که شما میگویید صراحت نبوده و غیره خیلی عذر میخواهم فکر میکنم این نظر شماست نه نظر فقها و شیخین صدوق و کلینی!!! آقایان فقها به دو دلیل غسل جمعه را مستحب میدانند: 1-وجود چند روایت 2-ادعای اجماع فقها و علما که هر دو دلیل آنها بی اساس و اشتباه است! چون اولا حتی یک روایت از معصومین در این باب که غسل جمعه مستحب است وجود ندارد!! ثانیا ادعای اجماع فقها نیز اشتباه است چون حدود 6 فقیه و عالم شیعی و دو امام از ائمه 4 گانه اهل سنت مخالف این اجماع هستند و قائل به وجوب غسل جمعه!! و این ادعایی بود که اولین بار شیخ طوسی مطرح کرد و هیچ دلیل از روایت و اجماع صحیح بر آن نداشت(همانطور که در تاپیک قبلی عرض کردم) در ضمن سوالات دیگر بنده را جواب نفرمودید سوالات کاملا واضح است خصوصا سولات 2 و 3 و4 منتظر پاسختان هستم با تشکر

با سلام و عرض ادب

1) در تایپیک قبل سهو در نوشتار صورت پذیرفت؛ همچنان که در تایپیک های قبل ذکر شد جمهور فریقین قائل به عدم وجوب می باشند که عذر خواهی می کنم. البته اینکه گفته می شود جمهور یا اکثریت به معنای این نیست که در مقابل جمهور عده ی قابل توجهی از محدثین یا فقها قائل به وجوب بوده باشند؛ زیرا در فقه شیعه بنابرآنچه به ما رسیده تنها صدوقین و کلینی رحمهم الله که محدث می باشند وبرخی از غیر مشهورین منسوب ویا قائل به این قول شده اند؛ که البته مرحوم صاحب حدائق این نسبت را در مورد صدوقین نمی پذیرند(که شما از قول ما اشتباه بیان فرمودید) و محتوای کلام ایشان این است که فقه محدثین فقه ماثور بوده؛ لذا در بیان فتوا به بیان روایت پرداخته اند و وجوب در روایات و به تبع آن فتوای متقدمین همان طور که ممکن است به معنای اصطلاحی مشهور و در مقابل استحباب باشد؛ احتمال دارد در معنای لغوی یعنی ثبوت یا استحباب مؤکد نیز به کار رفته باشد.

و ما می گوئیم بعید نیست که شیخ الطائفه قول به عدم وجوب را اجماعی دانسته اند؛ زیرا این بزرگان در یک عصر می زیسته اند ومرحوم شیخ نیز اطلاع کافی از فتاوای فقهای شیعه ی تا آن زمان را داشته اند.

همچنان که شیخ مفید(م:413)؛ اقدم فقهای امامیه قائل به استحباب این غسل شده اند؛ همچنان که در کتاب«مقنعة»؛ در مقام بیان غسلهای فرض(واجب) و مسنون(مستحب) غسل جمعه را از اغسال مسنونه بر می شمارند:

«باب الأغسال المفترضات و المسنونات: و الأغسال المفترضات ستة أغسال و الأغسال المسنونات ثمانية و عشرون غسلا. فأما المفترضات من الأغسال فالغسل من الجنابة و الغسل على النساء من الحيض و الغسل عليهن من الاستحاضة و الغسل من النفاس و الغسل من مس أجساد الموتى من الناس بعد بردها بالموت و قبل تطهيرها بالغسل و تغسيل الأموات من الرجال و النساء و الأطفال مفترض في ملة الإسلام. و أما الأغسال المسنونات فغسل يوم الجمعة
سنة مؤكدة على الرجال و النساء و غسل الإحرام للحج سنة أيضا بلا اختلاف[=&quot] ».[1] که شیخ مفید بیان می دارند که حکم غسل جمعه سنت مؤکده می باشد.

البته تنها مرحوم شیخ بیان اجماع در عدم وجوب ننموده اند؛ بلکه فقیهان دیگری نیز قائل به اجماع و یا مطلب را به گونه ای بیان داشته اند که شیعه معتقد به عدم وجوب می باشد؛ همچون ابن زهره که در بیان اغسال مستحبه ابتدا غسل جمعه را بیان می دارند و بعد موارد دیگری را ذکر می کنند و در پایان می فرمایند استحباب این موارد اجماعی در میان شیعه است:«و الأغسال المسنونة:غسل يوم الجمعة، و ليلة الفطر، ...كل ذلك بالإجماع المذكور»؛[2]

و یا همچون ابن حمزه و ابن ادریس و ابن براج که همگی از فقهای متقدم شیعه می باشند و همه قائل به استحباب این غسل شده اند.



حال سوال ما از شما این است که این فقیهان که خود نزدیک به عصر روایت می زیسته اند، بی خبر از روایات اهل بیت علیهم السلام و نا آشنای به لسان امام علیه السلام قائل به استحباب شده اند؟

2) اینکه گفته می شود صدوقین و کلینی رحمهم الله قائل به وجوبند مرادمان این نیست که شما روایات نقل شده از سوی این بزرگواران را بیان دارید(که ما خود آنها را ذکر نمودیم)؛ زیرا بدیهی است که کار محدث نقل روایت است؛ همچنان که این امر را مرحوم صاحب وسائل به شکل وسیعتری بیان داشته اند؛ بلکه مراد ما آن است که شما عبارتی از این افراد ذکر نمائید که فتوای آنان در وجوب غسل جمعه بوده باشد به گونه ای که این امر در سایر موارد نیز جاری و ساری باشد.

مثلا مرحوم صدوق در کتاب من لایحضردر باب اغسال، روایات غسل جمعه را آورده اند؛ چگونه می توان بیان داشت که نظر صاحبان این کتب وجوب غسل جمعه بوده است. شما که صدر روایت سماعه را آوردید و ذیل آنرا فراموش نمودید؛ به تحلیل این روایت بپردازید آیا همه ی مصادیق این روایت که حکم به وجوب آن شده است همچون غسل مولود؛ غسل محرم؛‌غسل روز عرفه؛ غسل زیارت؛ غسل ورود به بیت؛ غسل دخول حرم؛ غسل مباهله؛ غسل استسقاء؛ واجبند؟

3) در نقل قول اهل سنت ما مطالب را در تایپیک اول ذکر نمودیم (لطفا با دقت بیشتری مطالعه بفرمائید)؛ اینکه می فرمائید دو امام از ائمه ی اهل سنت قائل به وجوبند؟ این مطلب را از کجا بدست آوردید؟ واگر این افراد قائل به وجوبند به چه علتی چنین عملی در فقه آنان واجب نمی باشد؟

4) اینکه فرمودید 6 فقیه از فقهای شیعه قائل به وجوبند بی زحمت نام ایشان، را ذکر نمائید چون ما آنچه را که لازم بود بیان نمودیم و در این میان تنها صدوقین و کلینی از افراد برجسته منسوب به این قول می باشند که این افراد از محدثین بزرگ شیعه می باشند؛ که محمل کلام آنان نیز ذکر گردید.

5) اما اینکه فرمودید روایتی دال بر استحباب نداریم؛ سخنی در نوع خود غریب است؛ ظاهرا توجه ندارید که مستند جمهور در قول به استحباب مؤکدجمع بین روایات و فهم فقهی از مجموع روایات است چه در میان شیعه و چه در میان اهل سنت که یک مورد آن بیان گردید که اگر تمایل داشتید این روایات بیان گردد.

موفق باشید.



[/HR] [1] . المقنعة (للشيخ المفيد)؛ ص: 50.
[2] . غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع‌،ص62.

صدرا;595780 نوشت:
با سلام و عرض ادب

1) در تایپیک قبل سهو در نوشتار صورت پذیرفت؛ همچنان که در تایپیک های قبل ذکر شد جمهور فریقین قائل به عدم وجوب می باشند که عذر خواهی می کنم. البته اینکه گفته می شود جمهور یا اکثریت به معنای این نیست که در مقابل جمهور عده ی قابل توجهی از محدثین یا فقها قائل به وجوب بوده باشند؛ زیرا در فقه شیعه بنابرآنچه به ما رسیده تنها صدوقین و کلینی رحمهم الله که محدث می باشند وبرخی از غیر مشهورین منسوب ویا قائل به این قول شده اند؛ که البته مرحوم صاحب حدائق این نسبت را در مورد صدوقین نمی پذیرند(که شما از قول ما اشتباه بیان فرمودید) و محتوای کلام ایشان این است که فقه محدثین فقه ماثور بوده؛ لذا در بیان فتوا به بیان روایت پرداخته اند و وجوب در روایات و به تبع آن فتوای متقدمین همان طور که ممکن است به معنای اصطلاحی مشهور و در مقابل استحباب باشد؛ احتمال دارد در معنای لغوی یعنی ثبوت یا استحباب مؤکد نیز به کار رفته باشد.

و ما می گوئیم بعید نیست که شیخ الطائفه قول به عدم وجوب را اجماعی دانسته اند؛ زیرا این بزرگان در یک عصر می زیسته اند ومرحوم شیخ نیز اطلاع کافی از فتاوای فقهای شیعه ی تا آن زمان را داشته اند.

همچنان که شیخ مفید(م:413)؛ اقدم فقهای امامیه قائل به استحباب این غسل شده اند؛ همچنان که در کتاب«الغنیه»؛ در مقام بیان غسلهای فرض(واجب) و مسنون(مستحب) غسل جمعه را از اغسال مسنونه بر می شمارند:

«باب الأغسال المفترضات و المسنونات: و الأغسال المفترضات ستة أغسال و الأغسال المسنونات ثمانية و عشرون غسلا. فأما المفترضات من الأغسال فالغسل من الجنابة و الغسل على النساء من الحيض و الغسل عليهن من الاستحاضة و الغسل من النفاس و الغسل من مس أجساد الموتى من الناس بعد بردها بالموت و قبل تطهيرها بالغسل و تغسيل الأموات من الرجال و النساء و الأطفال مفترض في ملة الإسلام. و أما الأغسال المسنونات فغسل يوم الجمعة
سنة مؤكدة على الرجال و النساء و غسل الإحرام للحج سنة أيضا بلا اختلاف و كذلك أيضا‌«.[1] که شیخ مفید در این بیان نفی خلاف می فرمایند در اینکه غسل جمعه مستحب می باشد.

البته تنها مرحوم شیخ بیان اجماع در عدم وجوب ننموده اند؛ بلکه فقیهان دیگری نیز قائل به اجماع و یا مطلب را به گونه ای بیان داشته اند که شیعه معتقد به عدم وجوب می باشد؛ همچون ابن زهره که در بیان اغسال مستحبه ابتدا غسل جمعه را بیان می دارند و بعد موارد دیگری را ذکر می کنند و در پایان می فرمایند استحباب این موارد اجماعی در میان شیعه است:«و الأغسال المسنونة:غسل يوم الجمعة، و ليلة الفطر، ...كل ذلك بالإجماع المذكور»؛[2]

و یا همچون ابن حمزه و ابن ادریس و ابن براج که همگی از فقهای متقدم شیعه می باشند و همه قائل به استحباب این غسل شده اند.



حال سوال ما از شما این است که این فقیهان که خود نزدیک به عصر روایت می زیسته اند، بی خبر از روایات اهل بیت علیهم السلام و نا آشنای به لسان امام علیه السلام قائل به استحباب شده اند؟

2) اینکه گفته می شود صدوقین و کلینی رحمهم الله قائل به وجوبند مرادمان این نیست که شما روایات نقل شده از سوی این بزرگواران را بیان دارید(که ما خود آنها را ذکر نمودیم)؛ زیرا بدیهی است که کار محدث نقل روایت است؛ همچنان که این امر را مرحوم صاحب وسائل به شکل وسیعتری بیان داشته اند؛ بلکه مراد ما آن است که شما عبارتی از این افراد ذکر نمائید که فتوای آنان در وجوب غسل جمعه بوده باشد به گونه ای که این امر در سایر موارد نیز جاری و ساری باشد.

مثلا مرحوم صدوق در کتاب من لایحضردر باب اغسال، روایات غسل جمعه را آورده اند؛ چگونه می توان بیان داشت که نظر صاحبان این کتب وجوب غسل جمعه بوده است. شما که صدر روایت سماعه را آوردید و ذیل آنرا فراموش نمودید؛ به تحلیل این روایت بپردازید آیا همه ی مصادیق این روایت که حکم به وجوب آن شده است همچون غسل مولود؛ غسل محرم؛‌غسل روز عرفه؛ غسل زیارت؛ غسل ورود به بیت؛ غسل دخول حرم؛ غسل مباهله؛ غسل استسقاء؛ واجبند؟

3) در نقل قول اهل سنت ما مطالب را در تایپیک اول ذکر نمودیم (لطفا با دقت بیشتری مطالعه بفرمائید)؛ اینکه می فرمائید دو امام از ائمه ی اهل سنت قائل به وجوبند؟ این مطلب را از کجا بدست آوردید؟ واگر این افراد قائل به وجوبند به چه علتی چنین عملی در فقه آنان واجب نمی باشد؟

4) اینکه فرمودید 6 فقیه از فقهای شیعه قائل به وجوبند بی زحمت نام ایشان، را ذکر نمائید چون ما آنچه را که لازم بود بیان نمودیم و در این میان تنها صدوقین و کلینی از افراد برجسته منسوب به این قول می باشند که این افراد از محدثین بزرگ شیعه می باشند؛ که محمل کلام آنان نیز ذکر گردید.

5) اما اینکه فرمودید روایتی دال بر استحباب نداریم؛ سخنی در نوع خود غریب است؛ ظاهرا توجه ندارید که مستند جمهور در قول به استحباب مؤکدجمع بین روایات و فهم فقهی از مجموع روایات است چه در میان شیعه و چه در میان اهل سنت که یک مورد آن بیان گردید که اگر تمایل داشتید این روایات بیان گردد.

موفق باشید.



[/HR] [1] . المقنعة (للشيخ المفيد)؛ ص: 50.
[2] . غنية النزوع إلى علمي الأصول و الفروع‌،ص62.

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم استاد بزرگوار از اینکه برای این مطلب و گفتگو با حقیر وقت میگذارید بسیار ممنونم استاد در ابتدا شما به بنده عرض کنید آیا قبول دارید که صدوقین و کلینی رضوان الله علیهم قائل به وجوب غسل جمعه اند یا نه؟؟ چون شما از بنده دلیل میخواهید و در پیامی هم که برایم فرستادید باز این مطلب را تکرار کردید که شما اثبات کن!خوب برادر عزیز شما از یک طرف میفرمایید این بزرگان قائل به وجوب بوده اند از طرفی به بنده میفرمایید که ثابت کن؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! خوب این که نمیشود اما باز هم عرض میکنم شیخ صدوق از پدرشان نقل کرده اند و خودشان هم همین نظر را دارند و شیخ کلینی هم بابی درباره وجوب غسل جمعه در فروع کافی دارند که در آن حدود 10 روایت آمده که معصومان خود محمدی صلوات الله علیهم با الفاظی چون وجوب و لزوم و فرض و... غسل جمعه را واجب دانسته اند و حتی خود شیخ کلینی نام این باب را وجوب غسل جمعه گذاشته اند و ایشان عملا با این مطلب نظر خود را هم بیان کرده اند برادر گرامی این که کاملا واضح است!! از طرفی بزرگوار مگر نام گذاری ابواب کتب حدیثی هم از معصومان است؟؟؟؟؟!! یا اینکه خود مولف کتاب این نام را بر آن بابی که احادیث مربوطه را جمع کرده میگذارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! نظر این بزرگان در احادیثی که در تاپیک قبلی نقل کرده ام و همچنین در موضوع حکم شرعی غسل جمعه وجود دارد کاملا روشن و واضح است!! برادر گرامی این که نوشته خودتان در چند تاپیک قبلی است که:فتوای مرحوم شیخ صدوق در الفقیه این است که غسل روز جمعه بر مرد و زن، چه در سفر و چه درحضر، واجب است. بعد هم گفته است: غسل روز جمعه از سنت های واجبه است.( سنّت دو گونه است: سنّت مستحب و سنّت واجب، که این مورد به نظر شیخ صدوق از سنن واجب است). این عین نظر صاحب حدائق است!!!!! بنده چه اشتباهی نقل کردم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! ایشان بعدا در ادامه عملا تفسیر و نظر خودشان را بر این قضیه نقل کردند پس ایشان که کتب فقهی مینویسند و در آن مطالب فقها را بررسی میکنند عملا شنیده اند یا خوانده اند و به ایشان رسیده که این بزرگواران قائل به وجوب غسل جمعه اند و سپس آمده اند و این مطلب را بررسی کرده اند! اما در باب سوالات شما سوال اول:این 3 نفر (ابن حمزه و ابن ادریس و ابن براج) البته اگر منظورتان ابن حمزه طوسی متوفی 585 (یعنی قرن 6) و ابن ادریس حلی قرن 6 و ابن براج قرن 5 و حتی ابن زهره هم در قرن 6 باشد همگی اولا وفاتشان بعد از وفات شیخ طوسی است ثانیا همگی یا با واسطه و یا بی واسطه از شاگردان شیخ طوسی هستند(نقل از سایت ویکی فقه دانشنامه حوزوی و سایت ویکی اهل البیت دانشنامه اسلامی) خوب برادر گرامی مسلم است که این بزرگان هم از استاد شان شیخ طوسی این مطلب را دریافته اند و آموخته اند و نظر شیخ را پذیرفته اند!!! خوب شما بفرمایید آیا سید مرتضی علم الهدی هم تعبیر اجماع فقها یا فرقه را بر استحباب غسل جمعه نوشته است یا نه؟؟ سوال دوم: در این رابطه همان مطلبی که ابتدای نوشته ام از شما پرسیده ام مطرح است شما تکلیف خود را مشخص کنید اگر قائلید که صدوقان و کلینی قائل به وجوب اند(چنان چه در ابتدا متن قبلی تان و در چند جای دیگر نقل فرمودید) پس چرا از ما دلیل و مدرک میخواهید که بله شما اثبات کن که آنها قائل به وجوب اند؟؟؟؟؟؟؟!!! خوب اینکه تحصیل حاصل است!!!!! چون در این صورت حرف بنده و شما یکی است و اگر قائل به وجوب نیستید چرا خود در چند جا صراحتا این مطلب را فرمودید؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! درباره ادله هم بنده در ابتدای همین نوشته و نوشته های قبلی ادله خود را بیان کردم و جالب است که بسیاری از فقها هم این مطلب را پذیرفته اند که صدوقان و کلینی قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند!!!! اما درباره روایت سماعه که شما فرمودید ما آن را کامل نقل نکردیدم این کامل روایت از نرم افزار جامع الاحادیث 3/5 :

[=&quot]176- سماعه بن مهران از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد: در مورد غسل جمعه، پس آن حضرت فرمود: در سفر و در حضر واجب است جز اينكه در سفر بعلّت كمبود آب براى زنان رخصت داده شده، و غسل جنابت، و غسل حيض و غسل استحاضه واجب ميباشد، و هر گاه زن مستحاضه فرج خود را با پنبه انباشته كرد و خون از پنبه بيرون زد بر او واجب است كه براى هر دو نماز مثل (ظهر و عصر يا مغرب و عشاء) يك غسل كند و يك غسل براى نماز صبح كند، و اگر خون از پنبه نگذرد و بيرون نزند بايد براى هر نماز وضو بگيرد، و غسل نفساء واجب است يعنى زنى كه وضع حمل كرده، خونش آمده و بعد بند آيد و اين تكرار شود و از ده روز يا هجده روز بگذرد. همچنين غسل كودك متولّد شده، غسل ميّت و غسل كسى كه مرده‏اى را غسل دهد واجب است. و همين طور غسل محرم. و غسل روز عرفه (نهم ذى الحجّة) و غسل زيارت خانه خدا و طواف آن واجب ميباشد مگر كسى كه [او را] بيماريى‏[=&quot]

[=&quot]من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏1، ص: 110[=&quot]

[=&quot]باشد، و غسل هنگام داخل شدن به خانه كعبه، و غسل بهنگام داخل شدن به حرم واجب است، و مستحبّ است كه شخص داخل نشود مگر با غسل.[=&quot]
[=&quot]________________________________________
ابن بابويه، محمد بن على - غفارى، محمد جواد، من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.
[=&quot]
حالا برادر عزیزم با استدلال شما غسل جنابت -غسل حیض-عسل نفاس-غسل میت-غسل استحاضه و... همگی مستحب میشوند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعا از شما تعجب میکنم!!! واقعا بعید است از شما که درس حوزه خوانده اید!!! برادر گرامی در این احادیث حضرت به تمامی یا بیشتر غسل هایی که در شرع ذکر شده اشاره میکنید نه اینکه همه را مستحب یا همه را واجب بداند!!!!!!!!!!!!!!!! از طرفی چرا حضرت غسل جمعه را در کنار غسل های واجبی چون جنابت و حیض و نفاس و قبل از آنها و در ابتدای آنها نقل کرده نه در کنار غسل های مستحب که در انتها آمدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! و چرا حضرت غسل هایی که یقین داریم و شکی نیست که واجبند مانند جنابت و حیض و نفاس و میت را پشت سر هم و و در کنار هم و پیاپی هم ذکر فرموده و غسل هایی که مستحب است را در انتها پشت سر هم و پیاپی هم و غسل جمعه را در ابتدای غسل های واجب و با فاصله ای زیاد از غسل های مستحبی نقل فرموده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!! لطفا دقت بفرمایید! کاملا مقصود و حالات حدیث داد میزند که غسل جمعه هم مانند حیض و جنابت و میت و نفاس واجب است نه مستحب!!! سوال سوم: برادر گرامی اگر شما به جای اینکه بنده را تشویق به مطالعه با دقت بیشتری کنید خودتان هم در تاپیک قبلی بنده دقت میفرمودید عرض کردم که از صحیح بخاری و دو شرح آن که در آن مطلب قبلی نوشتم(با آدرس که با دقت مطالعه و مراجعه کنید) نقل شده که مالک و احمد بن حنبل قائل به وجوب اند و همچنین در رسال آیت الله العظمی صادقی تهرانی در پاورقی صفحه 106 آمده که از فقیهان سنی حسن بصری و داود هم غسل جمعه را واجب میدانند سوال چهارم: بنده هم نظرم بر روی این سه نفر بود (البته اگر شما فقه را به معنای مصطلح امروزی بگیرید که هیچ اما اگر فقه را به معنای یافتن احکام شرعی و آموختن و تسلط آن بدانیم به نظرم شیخ صدوق پدر بزرگوارشان و شیخ کلینی هر سه فقیه هستند) و همچنین شیخ مفید که نظر ایشان از کتاب مقنعه نقل شد که غسل جمعه را سنتی لازم و واجب میدانستند وهمچنین شیخ سلیمان بحرانی که خودتان به نقل از صاحب حدائق فرمودید که غسل جمعه را واجب میداند و آیت الله العظمی صادقی تهرانی سوال پنجم: شما تنها یک روایت صحیح به بنده و دوستان نشان دهید که معصومین از لفظ استحباب درباره غسل جمعه استفاده کرده باشند؟؟؟؟؟؟؟!!!! اینکه برخی آقایان فقهابیایند و نظر معصوم را تفسیر کنند و حال آنکه اولا آنها معصوم نیستند ثانیا تفسیرشان بی دلیل و غیر علمی است و ثالثا تفسیر عده ای هم با عده دیگر کاملا متضاد باشد که دلیل متقنی برای اثبات یک ادعا نیست!!!!!!! از طرفی بیش از 90 در صد احادیث شیعه و سنی درباب غسل جمعه با الفاظ وجوب-فرض-لزوم و... آمده و بقیه هم یا فرموده اند سنت است که مشخص است که غسل جمعه سنت است یعنی در قرآن کریم به صراحت نیامده بلکه از پیامبر اکرم است مانند اینکه بگوییم نماز های یومیه که 17 رکعت است سنت است که کاملا صحیح است چون در قرآن عدد 17 و تعداد رکعات به صراحت نیامده بلکه از اقوال و افعال و رفتار پیامبر اکرم است و یا اینکه ما را تشویق به انجام غسل جمعه کرده اند که اولا با اطلاق روایات دیگر عملا حضرات ما را تشویق به انجام امری واجب کرده اند ثانیا این تشویق به هیچ دلیل عقلی و نقلی نمیتواند به ما بفهماند که غسل مستحب است!!! باز هم عرض میکنم که هر دودلیل ادعایی برخی فقها برای استحباب غسل جمعه(یعنی استدلال به برخی روایات که حالتشان هم بیان شد و ادعای اجماع مسلمین یا فقها) بی اساس و غیر علمی و اشتباه است بنده اینجا عرض میکنم که قصد جسارت به هیچ کسی را ندارم و فقط سعی دارم بحثی علمی را مطرح کنم و از شما تقاضا دارم استاد گرامی که متن بنده را کامل تا آخر با دقت مطالعه کنید و نظر مبارک خودتان را اعلام بفرمایید با تشکر

الفرقان;595862 نوشت:
در ابتدا شما به بنده عرض کنید آیا قبول دارید که صدوقین و کلینی رضوان الله علیهم قائل به وجوب غسل جمعه اند یا نه؟؟خوب برادر عزیز شما از یک طرف میفرمایید این بزرگان قائل به وجوب بوده اند از طرفی به بنده میفرمایید که ثابت کن؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! ...شیخ صدوق از پدرشان نقل کرده اند و خودشان هم همین نظر را دارند

و شیخ کلینی هم بابی درباره وجوب غسل جمعه در فروع کافی دارند ... و حتی خود شیخ کلینی نام این باب را وجوب غسل جمعه گذاشته اند و ایشان عملا با این مطلب نظر خود را هم بیان کرده اند برادر گرامی این که کاملا واضح است!! از طرفی بزرگوار مگر نام گذاری ابواب کتب حدیثی هم از معصومان است؟؟؟؟؟!! یا اینکه خود مولف کتاب این نام را بر آن بابی که احادیث مربوطه را جمع کرده میگذارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!...

با سلام و عرض ادب


1) بررسی اطلاق وجوب در کلام کلینی و صدوق رحمهما الله

اگر دقت در تایپیکهای ابتدایی بفرمائید خواهید دید که ما نظر متقدمین شیعه را بیان نمودیم و هر دو وجه برداشت وجوب و عدم وجوب از روایات را بیان نمودیم. به عرض عالی رسید که ظاهر عنوان بابی که مرحوم کلینی بیان داشته اند و نیز ظاهر روایاتی که این دو محدث بزرگ شیعه بیان می فرمایند وجوب غسل جمعه است؛ اما با این حال باز به شکل قاطع نمی توان گفت که از عنوان باب و از ذکر روایاتی که با لفظ وجوب ذکر شده اند، برداشت این بزرگواران نیز وجوب اصطلاحی بوده باشد.

اگر مرحوم کلینی عنوان باب غسل جمعه را وُجُوبِ الْغُسْلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»،[1] قرار داده اند؛ مشاهده می گردد بابی با عنوان:«باب وجوب إجلال ذی الشیبة المسلم»،[2] نیز در کافی بیان داشته اند، در حالی که می دانیم احترام نمودن به مسلمان محاسن سفید، واجب به معنای اصطلاحی و مشهور نمی باشد؛ بنابراین از صرف قرار دادن عنوان باب نمی توان چنین نتیجه ای را گرفت.

همچنین بانگاهی به کتاب :«من لایحضره الفقیه»،‌مرحوم شیخ صدوق روایاتی در موضوع برخی از مستحبات مشاهده می گردد که امام علیه السلام در آنها از لفظ وجوب استفاده فرموده اند که برخی از آنها عبارتند از: «قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام التَّعْزِيَةُ الْوَاجِبَةُ بَعْدَ الدَّفْن»؛[3] که می دانیم اقامه ی عزا بر میت واجب شرعی نمی باشد.

ویا در مورد قنوت در نماز که امری مستحب می باشد در حالی که مرحوم صدوق روایت می کند:« وَ الْقُنُوتُ سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ مَنْ تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً فِي كُلِّ صَلَاةٍ فَلَا صَلَاةَ لَه»؛[4]

‏ ویا در مورد سجده شکر روایت می کند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام سَجْدَةُ الشُّكْرِ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَكَ وَ تُرْضِي بِهَا رَبَّكَ وَ تَعْجَبُ الْمَلَائِكَةُ مِنْكَ وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَة»؛[5]

و موارد دیگری از مستحبات که حکم آنان به شکل وجوب بیان شده است؛ در حالی که می دانیم این امور جزو مستحبات می باشند.

بنابراین وجوب در روایات همچنان که در معنای اصطلاحی بکار رفته است در معنای لغوی نیز بکار رفته است و عین آنچه در مورد اخبار گفته می شود در کلام این افراد نیز گفته می شود همچنان که مرحوم صاحب حدائق می فرمایند: «فلما علم من عادة المتقدمين - كما صرح به أيضا غير واحد من أصحابنا المتأخرين - أنهم يعبرون غالبا بمتون الأخبار ، والوجوب في الأخبار كما يحتمل المعنى المشهور كذلك يحتمل المعنى اللغوي أو تأكيد الاستحباب فعين ما يقال في الأخبار يقال في كلامهم ، ولم يثبت كون الواجب عندهم حقيقة في المعنى المصطلح حتى يجب حمل كلامهم عليه ، وعلى هذا يحمل أيضا كلام ثقة الاسلام في الكافي حيث عنون الباب بلفظ الوجوب» .[6]

بنابراین وجوب در روایات و به تبع آن فتوای متقدیمن همان طور که ممکن است به معنای اصطلاحی مشهور و در مقابل استحباب باشد، احتمال دارد در معنای لغوی یعنی ثبوت یا مستحب مؤکد نیز به کار رفته باشد.


[/HR]
[1].الكافي(الطبعة القديمة)، ج‏3، ص: 42.


[2]. الکافی،‌الکلینی، ج2،ص659.

[3]. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص123، باب التعزية و الجزع عند المصيبة و زيارة القبور و النوح و المأتم.

[4]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص222،‌ باب وصف الصلاة من فاتحتها إلى خاتمتها.

[5]. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص235، باب سجدة الشكر و القول فيها.

[6]. الحدائق الناضرة، المحقق البحرانی، ج4،ص223.

الفرقان;595862 نوشت:
و همچنین شیخ مفید که نظر ایشان از کتاب مقنعه نقل شد که غسل جمعه را سنتی لازم و واجب میدانستند

ب) بررسی فتوای شیخ مفید

همچنان که در تایپیکهای گذشته آمد ما از کتاب مقنعه مرحوم شیخ مفید (م:413)؛ نظر ایشان بر استحباب تاکیدی غسل جمعه را بیان داشتیم که این امر خلاف آنچیزی است که در رساله عملیه دکتر صادقی تهرنی(ره)[1] آمده است.

مرحوم شیخ در کتاب «المقنعة»،‌ در مقام بیان غسلهای فرض(واجب) و مسنون(مستحب) غسل جمعه را از اغسال مسنونه برشمرده اند:

الف: «باب الأغسال المفترضات و المسنونات‌: و الأغسال المفترضات ستة أغسال و الأغسال المسنونات ثمانية و عشرون غسلا. فأما المفترضات من الأغسال فالغسل من الجنابة و الغسل على النساء من الحيض و الغسل عليهن من الاستحاضة و الغسل من النفاس و الغسل من مس أجساد الموتى من الناس بعد بردها بالموت و قبل تطهيرها بالغسل و تغسيل الأموات من الرجال و النساء و الأطفال مفترض في ملة الإسلام.

و أما الأغسال المسنوناتفغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النساء و غسل الإحرام للحج سنة أيضا بلا اختلاف و كذلك أيضا‌ غسل الإحرام للعمرة سنة و غسل يوم الفطر سنة و غسل يوم الأضحى سنة و غسل يوم الغدير سنة و غسل يوم عرفة سنة و غسل أول ليلة من شهر رمضان سنة و غسل ليلة النصف منه سنة و غسل ليلة سبع عشرة منه سنة و غسل ليلة تسع عشرة منه سنة و غسل ليلة إحدى و عشرين منه سنة و غسل ليلة ثلاث و عشرين منه سنة مؤكدة و غسل ليلة فطر سنة و غسل دخول مدينة الرسول صلی الله علیه وآله لأداء فرض بها أو نفل سنة و غسل دخول مكة لمثل ذلك سنة و غسل زيارة النبي صلی الله علیه وآله سنة و غسل زيارة قبور الأئمة ع سنة و غسل دخول الكعبة سنة و غسل دخول المسجد الحرام سنة و غسل المباهلة سنة و غسل التوبة من الكبائر سنة و غسل صلاة الاستسقاء سنة و غسل صلاة الاستخارة سنة و غسل صلاة الحوائج سنة و غسل ليلة النصف من شعبان سنة و غسل قاضي صلاة الكسوف لتركه إياها متعمدا سنة و غسل المولود عند ولادته سنة‌«.[2]

که در این تقسیم اغسال واجبه(مفروض)، در مقابل اغسال مستحبه(مسنون) قرار گرفته اند.

ب) ایشان همچنین در باب سیزدهم به اعمال مستحبه ی شب و روز جمعه پرداخته و این اعمال را با ذکر روایات آنها بیان داشته اند. ایشان یکی از سنن لازمه ی روز جمعه را غسل جمعه بیان می دارند و می فرمایند:

«و من السنن اللازمة للجمعة الغسل بعد الفجر من يوم الجمعة فإنه روي عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال غسل الجمعة و الفطر سنة في السفر و الحضر».[3]

از سنن لازمه در روز جمعه غسل بعد از طلوع آفتاب می باشد؛ زیرا که روایت شده از امام صادق علیه السلام که آن حضرت فرمودند غسل جمعه و روز فطر سنت می باشد در سفر و حضر. که مراد از سنت در این روایت نیز سنت به معنای استحباب می باشد و شیخ مفید به واسطه ی روایات دیگر می فرماید غسل جمعه از سنن لازمه(موکدة) می باشد.[4]

بنابراین دقت بفرمائید شیخ مفید نیز قائل به وجوب چنین غسلی نمی باشد؛‌لذا به ایشان چنین استناد باطلی را ندهید.[5]


[/HR]
[1]. ص106:از جمله موافقان این نظر مرحوم شیخ صدوق است(1:54). ونیز شیخ مفید در مقنعه آن را سنتی واجب دانسته و این خود مقتضای اطلاق آیات غسل؟؟!! و روایاتی صحیح است. و از فقیهان سنی حسن بصری و داود آن را واجب می دانند.


[2]. المقنعة، المفید، ص51.


[3].المقنعة، المفید، ص158.


[4].«سنن»، در کتاب «مقنعة»،در عبادات مستحبه بکار رفته است و مرحوم شیخ در عبادات واجب از لفظ سنت استفاده ننموده اند؛ بلکه عبادات واجب را با لفظ فرائض و واجبات ذکر نموده اند؛ همچون اینکه ایشان در باب دهم به تفصیل احکام عبادات مفروض(واجب) و مسنون(مستحب ) پرداخته اند:«باب تفصيل أحكام ما تقدم ذكره في الصلاة من المفروض فيها و المسنون و ما يجوز فيها و ما لا يجوز ..... و سجدتا الشكر و التعفير بينهما من السنن و ليس من المفترضات.و الدعاء بعد الفرائض مستحب و ليس من الأفعال الواجبات».المقنعه،ص138.


[5]. توجه به این نکته لازم است که بدانیم مرحوم شیخ مفید در سال:336 قمری متولد گردیده و در سال 413وفات نمودند؛ لذا مرحوم شیخ مفید خود در عصر مرحوم صدوق می زیسته و از شیخ صدوق، متوفای سال 381،‌ نیز استفاده علمی نموده است و سخن غریبی نیست که گفته شود اگر قول خلافی در این مساله می بود مرحوم شیخ در کتب خود بدان اشاره می نمودند.

ج) آیا فقیهان بعد از شیخ طوسی (ره)‌همگی مقلد وی بوده اند؟

بی تردید شیخ طوسی(ره) از یزرگترین فقیهان امامیه به شمار می رود که عظمت علمی وی برای مدت طولانی ای سیطره بر آراء و نظرات فقیهان بعدی داشته است؛ اما با این حال اولین کسی که تحت تاثیر آرای شیخ قرار نگرفته ابن ادریس حلی(م:598) نوی دختری شیخ طوسی بوده است.[1]

ابن ادریس در کتاب:«السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی»، در بیان تعداد اغسال واجبه در میان شیعه ی امامیه به چهار قول اشاره می نماید[2] که در هیچ یک از اقوال مذکور قول به وجوب غسل جمعه دیده نمی شود، با اینکه اگر چنین قائلی وجود می داشت وی چنین قولی را بیان می داشت.

ابن ادریس سپس در بیان تعداد اغسال مستحبه اولین آنها را غسل جمعه بیان می دارد:«و الأغسال المسنونات فكثيرة، و آكدها ما أنا ذاكره. غسل يوم الجمعة،...».[3]

در این بحث ما اطلاعی از نظر سید مرتضی(م:436)؛‌نداریم؛‌زیرا که در آثار موجود ایشان به این بحث اشاره ای نشده است؛ اما از آنجا که سید شاگرد مرحوم شیخ مفید بوده و از طرفی برخی دیگر از شاگردان سید همچون شیخ طوسی و حلبی،‌ همگی قائل به استحباب غسل جمعه شده اند،‌ می توان نظر سید مرتضی(ره) را بدست آورد؛ همچنان که ابوصلاح حلبی(م:447)، نیز این نظر را بیان می دارد:

«وأما الأغسال المسنونة فثلاثون غسلا : غسل الجمعة ، وغسل الفطر ، وغسل الأضحى ، وغسل الغدير ، وغسل يوم المبعث ، وغسل النصف من شعبان وغسل ليلة شهر رمضان ، وغسل ليلة النصف منه ،...»؛[4]

همچنان که سلار بن عبدالعزیز(م:463)، که خود از قدمای فقهای امامیه و از معاصرین شیخ طوسی(ره) می باشد، در بیان تعداد غسلهای مستحب بیان می دارد: «ذكر الأغسال المندوب إليها : وهي : غسل الجمعة ، وغسل الاحرام للحج والعمرة ، وغسل يوم الفطر ، وغسل أول ليلة من شهر رمضان...»؛[5]



با توجه به مطالب فوق مشخص می گردد:

الف: نظر مرحوم شیخ مفید و طوسی و سلار و ابو صلاح حلبی و ابن ادریس حلی که همگی از قدمای فقهای امامیه می باشند تصریح به استحباب غسل جمعه می باشد و چنین نسبتی که شیخ طوسی(ره) اولین فقیهی بوده که چنین نظری را داده است قولی خلاف واقع می باشد.

ب: با نگاهی به آثار این فقها اثری از اقوال مخالفین مشاهده نمی گردد و این خود نشانده ی این است که روایات ظاهر در وجوب، در معنای مصطلح فقهی آن بکار نرفته است(همچنان که نظائر آن گذشت)، بلکه در معنای لغوی آن بکار رفته، و قول به اینکه نظر صدوقین و کلینی(رحمهم الله) نیز چنین بوده است،‌ قولی خالی از وجه نیست، و بنا بر اینکه آنان قائل به وجوب مصطلح نیز بوده باشند باز خللی به بحث وارد نمی سازد و در هر حال نظر قاطبه ی شیعه امامیه از قدما تا متاخرین بر استحباب مؤکد غسل جمعه تعلق یافته و همین نظر بعینه در میان اهل سنت رواج داشته؛ ‌و این خود بیانگر آن است که قول به استحباب غسل جمعه مساله ای است که دارای شهرت عظیمه در میان فریقین بوده؛ و از مشتکات شیعه و سنی به شمار می رود.


[/HR] [1].مستدركات أعيان الشيعة، ج1،ص178وقال فيه صاحب لؤلؤة البحرين : " هو أول من فتح باب الطعن على الشيخ الطوسي ، والا فكل من كان في عصر الشيخ أو من بعده انما كان يحذو حذوه غالبا إلى أن انتهت النوبة إليه».

[2] . «و الأغسال المفروضات، اختلف قول أصحابنا في عددها، فبعض يذهب إلى أنّها خمسة فحسب، و بعض يذهب إلى انّها ستّة، و بعض يذهب إلى أنّها‌ سبعة، و المعتمد من الأقوال الثلاثة أوسطها، و هو القول بأنّها ستة، أحدها الغسل من الجنابة، و غسل الحيض، و غسل النفاس، و غسل الاستحاضة على بعض الوجوه على ما مضى شرحنا له، و غسل الموتى من الناس المحكوم بتغسيلهم، فهذا مذهب صاحب الخمسة، و غسل من مس ميتا بعد برده بالموت و قبل تطهيره بالاغتسال، فهذا هو السادس، و هو أوسط الأقوال الثلاثة، و غسل قاضي صلاة الكسوف مع احتراق القرص جميعه، و كان قد ترك الصلاة متعمدا، فهذا هو السابع. و ذهب بعض أصحابنا إلى وجوب غسل الإحرام فعلى هذا يكون الأقوال أربع».

[3]. السرائر، ابن ادریس حلی، ج1،ص124.


[4]. الکافی، الحلبی، ص135.


[5]. المراسم العلویة، سلار بن عبدالعزیز، ص52.

الفرقان;595862 نوشت:
سوال سوم: برادر گرامی اگر شما به جای اینکه بنده را تشویق به مطالعه با دقت بیشتری کنید خودتان هم در تاپیک قبلی بنده دقت میفرمودید عرض کردم که از صحیح بخاری و دو شرح آن که در آن مطلب قبلی نوشتم(با آدرس که با دقت مطالعه و مراجعه کنید) نقل شده که مالک و احمد بن حنبل قائل به وجوب اند و همچنین در رسال آیت الله العظمی صادقی تهرانی در پاورقی صفحه 106 آمده که از فقیهان سنی حسن بصری و داود هم غسل جمعه را واجب میدانند

الف) در مورد آدرس شما به کتاب ترجمه ی صحیح بخاری آقای عبدالعلی نور احراری افغانی( که در تایپیکی نیز ترجمه ی برخی از کتب اهل سنت را خواستید و همچنین از این کتاب نیز سوال فرمودید)،‌به عرض عالی می رسد:

این کتاب تنها در حد ترجمه است و پاورقی های آن به منزله آن نیست که استنادهای کتاب استناد شده نیز صحیح باشد. از آنجا که مترجم کتاب حنفی مذهب بوده تنها به این دو کتاب از احناف استناد جسته در حالی که در این مساله باید به کتب فقهی مذهب خاص رجوع نمود و نظر مذهب را از نظر عالمان آن مذهب جویا شد. ما در تایپیک دوم به ذکر چند آدرس اکتفاء نمودیم، اگر مائل بودید بیان شود که به کدام کتاب مراجعه نمائید تا ارزش آدرس دهی را داشته باشند.(البته اگر به ترجمه ی باب غسل جمعه در همان ترجمه نیز نگاهی بیندازید فقه بخاری نیز در آن آمده).

ب) در مورد آدرس دهی آقای تهرانی نیز به ارجاعات ایشان زیاد اعتماد نداشته باشید؛ همچنان که ایشان در ارجاع به کتب شیعه (چه رسد به اهل سنت)، نیز از دقت کافی برخوردار نبوده؛ همچنان که در نقل کتاب شیخ مفید(ره) گذشت.

موفق باشید.

صدرا;598857 نوشت:
الف) در مورد آدرس شما به کتاب ترجمه ی صحیح بخاری آقای عبدالعلی نور احراری افغانی( که در تایپیکی نیز ترجمه ی برخی از کتب اهل سنت را خواستید و همچنین از این کتاب نیز سوال فرمودید)،‌به عرض عالی می رسد:

این کتاب تنها در حد ترجمه است و پاورقی های آن به منزله آن نیست که استنادهای کتاب استناد شده نیز صحیح باشد. از آنجا که مترجم کتاب حنفی مذهب بوده تنها به این دو کتاب از احناف استناد جسته در حالی که در این مساله باید به کتب فقهی مذهب خاص رجوع نمود و نظر مذهب را از نظر عالمان آن مذهب جویا شد. ما در تایپیک دوم به ذکر چند آدرس اکتفاء نمودیم، اگر مائل بودید بیان شود که به کدام کتاب مراجعه نمائید تا ارزش آدرس دهی را داشته باشند.(البته اگر به ترجمه ی باب غسل جمعه در همان ترجمه نیز نگاهی بیندازید فقه بخاری نیز در آن آمده).

ب) در مورد آدرس دهی آقای تهرانی نیز به ارجاعات ایشان زیاد اعتماد نداشته باشید؛ همچنان که ایشان در ارجاع به کتب شیعه (چه رسد به اهل سنت)، نیز از دقت کافی برخوردار نبوده؛ همچنان که در نقل کتاب شیخ مفید(ره) گذشت.

موفق باشید.

[=impact]بسمه تعالی استاد گرامی و دوستان عزیز سلام علیکم بزرگوار از وقتی که برای این گفتگو میگذارید ممنونم اما وارد پاسخ های شما میشویم: 1-بنده سوالم این بود که شما چرا به بنده میگویید که اثبات کن که صدوقان و کلینی اعتقاد به وجوب دارند بنده هم گفتم حقیر معتقد به این قضیه ام(به دلیل وجود مدارک متقن و کافی) حال اگر شما خود معتقدید که این بزرگان معتقدند خب چه جای سوال است!!! و اگر معتقد نیستید چرا بیان میکنید؟؟؟!!! و اینکه شما میگویید که ظاهر گفته های این بزرگان وجوب است و در ادامه گفته هایتان هم که عملا خودتان به صراحت نه میتوانید بگویید که آنها معتقد به وجوب اند و نه اینکه آنها معتقد به وجوب نیستند!!!!! خوب این شک و تردید شماست!! به بنده ارتباطی ندارد!! بنده با دلایلی که گفته ام و حتی خود شما فرمودید معتقدم که این بزرگان معتقد به وجوب بوده اندو حتی چندین نفر از علما وبزرگان شیعه مانند علامه حلی-شیخ بهایی-فیض کاشانی (طبق نص نوشته ها و فرمایشات خودتان که نقل کردید) معتقدند که صدوقان و حتی کلینی اعتقاد به وجوب غسل جمعه دارند 2-شما فرمودید ((مشاهده می گردد بابی با عنوان:«باب وجوب إجلال ذی الشیبة المسلم»،[2]نیز در کافی بیان داشته اند، در حالی که می دانیم احترام نمودن به مسلمان محاسن سفید، واجب به معنای اصطلاحی و مشهور نمی باشد؛ بنابراین از صرف قرار دادن عنوان باب نمی توان چنین نتیجه ای را گرفت. )) بزرگوار! واقعا عجیب است! از نظر شما آیا احترام به پیران مسلمان واجب نیست؟؟؟!!! یا بی احترامی به آنها جایز است؟؟؟؟!!! یا اینکه این وجوب را حمل بر استحباب میکنید و میگویید که احترام به پیران مسلمان مستحب است؟؟؟؟؟؟؟!!! یعنی احترام کردن به آنها واجب نیست و اگر ترک کردیم یا حتی بی احترامی کردیم ایرادی ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! این استدلال شما مانند همان استدلالی است که درباره روایت سماعه بن مهران کردید و بنده در نوشته قبلی آن استدلال شما و نتیجه آن را باز کردم و خواندید که چه نتیجه عجیبی داشت!!!!!!! و البته منتظرم که جوابتان را درباره آن استدلال و روایت مورد نظر بدانم! 3- درباب استدلال شما به به مطلب شیخ مفید اولا شیخ در همان کتاب غسل جمعه را سنتی لازم دانسته و حتی در همان بابی که شما فرمودید شیخ غسل جمعه را اول اغسال مسنونه آورده و لفظ موکده را بعد از آن عبارت آورده فغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النسا و در هیچ کدام از اغسال بعدی لفظ موکده را بعد از سنت نیاورده و حتی لفظ علی الرجال و النسا را هم تقریبا در هیچ کدام دیگر از اغسال نقل شده نیاورده ثانیا لفظ موکده و لازمه که شیخ آورده بیشتر به وجوب وفرض نزدیکتر است تا استحباب! مثلا اگر شما بگویید من روی فلان قضیه تاکید دارم یعنی اگر انجام ندادی هم ندادی؟؟؟؟!! یا اینکه شیخ از لفظ لازم است استفاده کرده بیشتر به وجوب معنی میدهد تا استحباب! درنهایت با همان استدلال خودتان در باب عدم قطعیت وجوب غسل جمعه از دیدگاه صدوقان و کلینی میتوان ادعا کرد که در رابطه با نظر شیخ مفید هم تقریبا همین عدم قطعیت وجود دارد 4-در رابطه با شیخ طوسی بنده عرض نکردم همه فقهای بعدی مطلقا مقلد ایشان بوده اند که اولا این خود تناقض است چون تقلید برای مجتهد حرام است! ثانیا اختلاف نظر هایی هم وجود دارد چونان که خود شما در رابطه با ابن ادریس حلی فرمودید برادر گرامی دقت بفرمایید استدلال شیخ طوسی بر استحباب غسل جمعه چونان که خود شما نقل فرمودید ادعای اجماع فقهای شیعه وسنی است بنده میگویم این مطلب چند اشکال دارد:1-صدوقان وکلینی مدعی وجوب چنین غسلی بوده اند و علمایی همچون علامه حلی-شیخ بهایی-فیض کاشانی با اندک اختلاف برسر این 3 نفر(مثلا علامه حلی معتقد است که شیخ صدوق اعتقاد به وجوب دارد و ...) مدعی اند و نظرشان این است که آنها قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند و برخی دیگر هم طبق آنچه شما نقل کردید و نتیجه گرفتید یا در این استناد مشکوک اند یا قائل به عدم وجوب اند و نسبت به شیخ مفید هم که عرض شد میتوان در اینکه شیخ مفید قائل به استحباب غسل جمعه است ان قلت آورد و بحث کرد و از طرفی سید مرتضی علم الهدی استاد شیخ طوسی هم که طبق گفته شما نظری از ایشان در دسترس ما نیست خوب با این احوال که یا وجوب ثابت است یا مورد شک چگونه شیخ طوسی با این اطمینان میگوید که همه فقهای شیعه و سنی معتقد به استحباب اند؟؟؟؟؟؟؟!!! یا باید بگوییم که او از اقوال بی خبر بوده که در این صورت چرا با این صراحت چیزی را که نمیدانسته گفته و یا اینکه بگوییم او تفسیر و نظر خود را از مطالعه آثار بزرگان قبلی نوشته که اینجا باز هم حرف شیخ طوسی و استنادش نمیتواند مدرکی برای اثبات اینکه فقهای قبلی شیعه و سنی قائل به استحباب اند باشد!!!! 2-چنان که علامه حلی و دیگران نقل کرده اند مالک و حسن بصری و غیره معتقد به وجوب غسل جمعه اند پس چطور است که شیخ طوسی میگوید فقط ظاهریه و یا داود ظاهری معتقد به وجوب است؟؟؟؟؟!!! باز هم اینجا اشکال مسئله اول پیش می آید(که به دلیل پرهیز از تکرار نوشته نمیشود) و اشکالات دیگری که وجود دارد 5-درباره آدرس دهی هم در نامه ای که برایتان فرستادم توضیح دادم و پرسیدم که مترجم کتاب از 2 کتاب دیگر که اگر اشتباه نکنم از شرح های صحیح بخاری است مطلب را نقل کرده و در ضمن طبق گفته خودتان علامه حلی معتقد بوده که مالک (از ائمه فقهی اربعه اهل سنت) قائل به جوب غسل جمعه بوده است! خوب برادر عزیز اینکه دیگر پاورقی ترجمه و شروح بخاری نیست! نظر علامه حلی بزرگ است که خودتان نقل فرمودید!!!!!!!!! در مورد آیت الله العظمی صادقی تهرانی هم اتفاقا ارجاعات ایشان کاملا صحیح است چون ایشان که از خودشان مطلب را نگفته اند طبق نقلی که خودتان از علامه حلی کردید و حتی شیخ طوسی حسن بصری وداود(از نظر علامه حلی) و داود(از نظر شیخ طوسی) قائل به وجوب بودند!!!!! خوب برادر گرامی این ارجاع ایشان عملا برداشت از نص سخنان علامه حلی و شیخ طوسی است! شاید این دو بزرگوار هم زیاد قابل اعتماد نیستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! درباره شیخ مفید هم ایشان عین سخن شیخ را در مقنعه نقل فرمودند و در پاورقی که خودتان هم آوردید گفتند که شیخ مفید غسل جمعه را سنتی واجب دانسته این کجایش اشتباه است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! جالب این است که خودتان متن عربی فرمایش شیخ مفید را آوردید و عملا بر این ارجاع آیت الله صادقی تهرانی حکم تایید و صحت زدید!!!!!!!!!!!!!! در نهایت برادر گرامی از 4 دلیلی که برای بدست آوردن احکام شرعی وجود دارد(یعنی قرآن-سنت-اجماع-عقل) برای غسل جمعه اولا در قرآن نصی برای وجوب یا عدم وجوبش نداریم در روایات بیش از 20 روایت از 5 معصوم در طول بیش از 100 سال!! مبنی بر وجوبش داریم (که در آن روایات الفاظ وجوب و فرض و لزوم و... آمده) و حتی یک روایت تکرار میکنم حتی یک روایت صحیح از معصوم نداریم که لفظ استحباب درباره غسل جمعه در آن به رفته باشد(بنده در نوشته قبلی هم عرض کردم و خواستم که شما 1 روایت از معصوم با لفظ استحباب برای ما بیاورید!!)و اگر در چند روایت آمده که سنت است یا ما را تشویق کرده اند همانطور که در نوشته های قبلی توضیح دادم سنت یعنی اینکه در قرآن کریم به صراحت نیامده بلکه از رفتار و حرکات نبی است و ما هم به نص آیات فراوان باید از رسول اطاعت کنیم و مانند این است که نماز واجب یومیه 17 رکعت است و تعداد رکعات سنت است و این به معنای استحباب خواندن 17 رکعت نیست!!!! بلکه به معنای این است که در قرآن به صراحت نیامده اما پیامبر به ما دستور فرموده و ما هم به دستور قرآن باید از دستور پیامبر اطاعت کنیم و از نظر اجماع هم نمیتوانیم مدعی اجماع فقهای شیعه وسنی در رابط با این قضیه شد(به دلایلی که در مطالب قبلی عرض کردم) در ضمن برادر عزیز جواب سوالات بنده و ایراداتم در نوشته اولی و حتی نوشته قبلی باقی مانده (خصوصا ایرادم بر نظر شیخ حر عاملی و نظر جالب و عجیب شما درباره روایت سماعه بن مهران از امام صادق صلوات الله علیه) که خواستار پاسخ شما در این ابواب نیز هستم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

الفرقان;599375 نوشت:
[=impact]بشما فرمودید ((مشاهده می گردد بابی با عنوان:«باب وجوب إجلال ذی الشیبة المسلم»،[2]نیز در کافی بیان داشته اند، در حالی که می دانیم احترام نمودن به مسلمان محاسن سفید، واجب به معنای اصطلاحی و مشهور نمی باشد؛ بنابراین از صرف قرار دادن عنوان باب نمی توان چنین نتیجه ای را گرفت. )) بزرگوار! واقعا عجیب است! از نظر شما آیا احترام به پیران مسلمان واجب نیست؟؟؟!!! یا بی احترامی به آنها جایز است؟؟؟؟!!! یا اینکه این وجوب را حمل بر استحباب میکنید و میگویید که احترام به پیران مسلمان مستحب است؟؟؟؟؟؟؟!!! یعنی احترام کردن به آنها واجب نیست و اگر ترک کردیم یا حتی بی احترامی کردیم ایرادی ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! این استدلال شما مانند همان استدلالی است که درباره روایت سماعه بن مهران کردید و بنده در نوشته قبلی آن استدلال شما و نتیجه آن را باز کردم و خواندید که چه نتیجه عجیبی داشت!!!!!!! و البته منتظرم که جوابتان را درباره آن استدلال و روایت مورد نظر بدانم!

با سلام و عرض ادب

ما در ابتدا جوابی به شکل اجمال در حیطه ی مساله ی غسل جمعه بیان داشتیم، و سپس بعد از باز شدن تایپیک و بیان سخنان شما تنها به بحث اول آن یعنی بررسی اقول علمای اسلام در خصوص وجوب و یا عدم وجوب غسل جمعه پرداختیم و در این تایپک نیز که آخرین جواب در این موضوع(بیان اقوال) است باز به عرض می رسانیم:

1)‌ در خصوص وجوب غسل جمعه در میان متقدمین تنها چنین نسبتی به مرحوم کلینی و صدوقین رحمهم الله نسبت داده شده است. گروهی از فقها در بیان نقل اقول به ظاهر بیان روایات از سوی این دو محدث بزرگ توجه نموده و استفاده وجوب از قول آنان را امری مفروض قلمداد نموده اند؛ اما در بیانی دیگر توجیهی بر مبنای آنان مشاهده می گردد و آن اینکه فقه آنان فقه ماثور بوده و در فقه ماثور نیز که در میان محدثین رواج داشته عمدتا به نص روایت بدون هیچ بیانی از سوی صاحب کتاب کفایت می گردد.

با توجه به این امر و توجه به این نکته که لفظ وجوب در روایات علاوه بر آنکه در معنای اصطلاحی به کار برده شده، در معنای لغوی آن نیز بکار رفته است؛ نمی توان به شکل قطع بیان داشت که نظر آنان از بیان روایاتی که با لفظ (واجب) بکار رفته است، همان وجوب به معنای اصطلاحی بوده است.

با نگاهی به فتاوای فقهای بزرگ شیعه همچون شیخ مفید و طوسی و معاصرین آنها(رحمهم الله)، در خصوص غسل جمعه به بیان نظر مخالفی برخورد نمی نمائیم و گویا چنین امری (غسل جمعه امری مستحب به شکل تاکیدی بوده) مورد اتفاق همه ی فقها بوده، مخصوصا زمانی که برخی از فقها ی نزدیک به عصر شیخ صدوق همچون ابن ادریس به موارد اختلافی غسلهای واجب در میان فقهای شیعه می پردازد؛ اما در هیچکدام از اقوال به داخل بودن غسل جمعه در میان اغسال واجبه اشاره ای نمی نماید.

2) در بیان این نکته که وجوب در روایات در معنای اعم از وجوب اصطلاحی و لغوی استعمال شده است به بیان نمونه هایی از دو کتاب (الکافی) و(من لایحضره الفقیه) اکتفاء نمودیم:(وجوب اکرام و اجلال پیر مران مسلمان؛ وجوب تعزیه بعد از دفن میت؛ وجوب قنوت در نماز؛ و وجوب سجده ی شکر بعد از نماز ). که شما به مورد اول اشکال نمودید و بیان داشتید مگر اکرام به پیران مسلمان واجب نیست؟! البته مناسب بود که به بقیه موارد نیز اشاره می فرمودید،.

اما در خصوص این فقره عرض می شود: اطلاق وجوب (اکرام )در این گفتار در معنای وجوب مصطلح فقهی نیست؛ زیرا بدیهی است که ترک هر امر واجبی (با شرایطی که در فقه آمده) موجب عقوبت خواهد بود؛ در حالی که ترک اکرام در اینجا عقوبتی نخواهد داشت و ترک اکرام نیز به منزله بی احترامی و هتک حرمت نخواهد بود (که البته چنین امری خود تحت عنوان دیگری قرار دارد)، بنابراین کسی که اکرام نمی کند؛ اما با این حال بی احترامی نیز نمی نماید؛ دلیلی بر مؤاخذه ی فقهی او وجود نیست؛ بلکه این وجوب اکرام امری بایسته از نظر اخلاق خواهد بود که از منظر اخلاق بایسته و شایسته است اکرام مسلمان خصوصا زمانی که شخص مسن بوده باشد.

الفرقان;599375 نوشت:
[=impact] درباب استدلال شما به به مطلب شیخ مفید اولا شیخ در همان کتاب غسل جمعه را سنتی لازم دانسته و حتی در همان بابی که شما فرمودید شیخ غسل جمعه را اول اغسال مسنونه آورده و لفظ موکده را بعد از آن عبارت آورده فغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النسا و در هیچ کدام از اغسال بعدی لفظ موکده را بعد از سنت نیاورده و حتی لفظ علی الرجال و النسا را هم تقریبا در هیچ کدام دیگر از اغسال نقل شده نیاورده ثانیا لفظ موکده و لازمه که شیخ آورده بیشتر به وجوب وفرض نزدیکتر است تا استحباب! مثلا اگر شما بگویید من روی فلان قضیه تاکید دارم یعنی اگر انجام ندادی هم ندادی؟؟؟؟!! یا اینکه شیخ از لفظ لازم است استفاده کرده بیشتر به وجوب معنی میدهد تا استحباب! درنهایت با همان استدلال خودتان در باب عدم قطعیت وجوب غسل جمعه از دیدگاه صدوقان و کلینی میتوان ادعا کرد که در رابطه با نظر شیخ مفید هم تقریبا همین عدم قطعیت وجود دارد

3) در بحث نظر شیخ مفید متاسفانه با وجود بیان نمودن مطلب شیخ مفید(ره) باز شما برداشتی ناصحیح و خلاف نص ایشان را بیان فرمودید.

تکرار آخر سخن شیخ مفید رحمه الله

به عرض رسید مرحوم شیخ در کتاب«الغنیه»؛ در مقام بیان غسلهای فرض(واجب) و مسنون(مستحب)؛ غسل جمعه را از اغسال مسنونه بر می شمارند: «باب الأغسال المفترضات و المسنونات‌: و الأغسال المفترضات ستة أغسال و الأغسال المسنونات ثمانية و عشرون غسلا.

غسلهای واجب شش غسل و غسلهای مستحب 28 غسل می باشند.

فأما المفترضات من الأغسال
فالغسل من الجنابة و الغسل على النساء من الحيض و الغسل عليهن من الاستحاضة و الغسل من النفاس و الغسل من مس أجساد الموتى من الناس بعد بردها بالموت و قبل تطهيرها بالغسل و تغسيل الأموات من الرجال و النساء و الأطفال مفترض في ملة الإسلام.

اما غسلهای مفروض عبارتند از : غسل جنابت و حیض و نفاس و غسل مس میت زمانی که بدنش سرد شده و قبل از تطهیر آن به واسطه ی غسل و غسل اموات از مردان و زنان و اطفال واجب و فرض می باشند در ملت اسلام.

در این بیان مشخص است که فرض به معنای واجب است اعم از آنکه در قرآن آمده باشد و یا اینکه وجوب آن در سنت بیان گشته باشد؛ همچون غسل میت و مس میت و غسل نفاس و استحاضه که وجوب قرآنی ندارند.

مرحوم در بیان غسلهای مستحبه(مسنون) می فرمایند: «و أما الأغسال المسنونات1) فغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النساء 2)و غسل الإحرام للحج سنة أيضا بلا اختلاف 3)و كذلك أيضا غسل الإحرام للعمرة سنة 4)و غسل يوم الفطر سنة 5)و غسل يوم الأضحى سنة 6)و غسل يوم الغدير سنة 7)و غسل يوم عرفة سنة 8)و غسل أول ليلة من شهر رمضان سنة 9)و غسل ليلة النصف منه سنة 10)و غسل ليلة سبع عشرة منه سنة 11)و غسل ليلة تسع عشرة منه سنة 12)و غسل ليلة إحدى و عشرين منه سنة 13)و غسل ليلة ثلاث و عشرين منه سنة مؤكدة14)و غسل ليلة فطر سنة 15)و غسل دخول مدينة الرسول صلی الله علیه وآله لأداء فرض بها أو نفل سنة 16)و غسل دخول مكة لمثل ذلك سنة 17)و غسل زيارة النبي صلی الله علیه وآله سنة 18)و غسل زيارة قبور الأئمة علیهم السلام سنة 19)و غسل دخول الكعبة سنة 20)و غسل دخول المسجد الحرام سنة 21)و غسل المباهلة سنة 22)و غسل التوبة من الكبائر سنة 23)و غسل صلاة الاستسقاء سنة 24)و غسل صلاة الاستخارة سنة 25)و غسل صلاة الحوائج سنة 26)و غسل ليلة النصف من شعبان سنة 27)و غسل قاضي صلاة الكسوف لتركه إياها متعمدا سنة 18)و غسل المولود عند ولادته سنة».[1]

در این بیان ایشان تعداد غسلهای مستحب (مسنون) را 28 غسل بیان داشته اند که در میان آنها دو غسل دارای استحباب تاکیدی بوده:(غسل جمعه و غسل شب بیت و سوم).


سنت موکده در کتاب (المقنعه) شیخ مفید(ره) همچنین در این موارد نیز ذکر شده است: بخاک مالیدن بینی به هنگام سجده؛ نماز شب؛ تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از نمازهای یومیه؛ غسل به هنگام داخل شدن به مسجد الحرام و... که هیچکدام از این موارد به معنای وجوب نخواهد بود.

ایشان همچنین در باب سیزدهم به اعمال مستحبه ی شب و روز جمعه پرداخته و این اعمال را با ذکر روایات آنها بیان داشته اند. ایشان یکی از سنن لازمه ی روز جمعه را غسل جمعه بیان می دارند و می فرمایند: «و من السنن اللازمة للجمعة الغسل بعد الفجر من يوم الجمعة فإنه روي عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال غسل الجمعة و الفطر سنة في السفر و الحضر»؛از سنن لازمه در روز جمعه غسل بعد از طلوع آفتاب می باشد؛ زیرا که روایت شده از امام صادق علیه السلام که آن حضرت فرمودند غسل جمعه و روز فطر سنت می باشد در سفر و حضر.[2]

سنن لازمه در اینجا را سخن قیلی شیخ (سنن موکدة) تفسیر می نماید؛ واینکه کسی تنها با نقل این قسمت و عدم بیان قسمت اول به مرحوم شیخ استناد قول به وجوب را بدهد امانت در نقل را رعایت ننموده است.

(فتامل).


[/HR] [1] . المقنعة (للشيخ المفيد)؛ ص: 50.
[2] .المقنعة، ص159.

نظر مالک بن انس در رابطه با غسل جمعه

همچنان که در تایپیک چهارم به عرض رسید ابن قدامه در کتاب فقهی خویش که بیانگر نظر همه فقهای شاخص اهل سنت می باشد مدعی اجماع بر استحباب غسل جمعه در میان اهل سنت بود.

در ادامه به شکل اختصار به بررسی نسبتی به مالک بن انس می پردازیم که وی قائل به وجوب چنین غسلی بوده است.

«أبو عمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري القرطبی، م:463»، [1] و از فقیهان بزرگ مالکی مذهب است در کتابالاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار»، در بیان حکم غسل جمعه بیان می دارد:

ابو سعید خدری از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله روایت نموده: [=&quot] :[=&quot]«[=&quot]عن أبي سعيد الخدري عن النبي عليه السلام أنه قال غسل يوم الجمعة واجب على كل محتلم»؛ غسل جمعه بر هر محتلمی واجب است.

ودر روایت دیگری که موقوف[2] به صحابه است، از ابوهریرة نقل می کند:«وعن سعيد بن أبي سعيد ( المقبري ) عن أبي هريرة أنه كان يقول غسل الجمعة واجب على كل محتلم كغسل الجنابة»؛ غسل جمعه واجب است بر هر محتلمی؛ همچنان که غسل جنابت بر او واجب است.(که در این دو روایت غسل جمعه علاوه بر غسل جنابت بر فرد جنب واجب دانسته شده است).

وی پس از نقل روایت می نویسد: ظاهر این دو روایت وجوب ولزوم می باشد،(اما)من احدی را نمی شناسم که این غسل را واجب دانسته باشد، مگر از ظاهری مذهبان...[3]

ابن عبد البر همچنین بیان می دارد: جمهور علمای اهل سنت متفقند که غسل جمعه واجب وفرض نیست...اما اختلاف در آن است که این غسل آیا مستحبی مؤکد است، یا اینکه امری مستحب است و یا اینکه استحبابی در انجام آن نیست؟

وی می نویسد: نظر مالک بن انس و ثوری و جماعتی از اهل علم بر این تعلق یافته که غسل جمعه سنتی (مستحب) مؤکد می باشد؛ زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلفای پس از ایشان و مسلمانان بدان عمل نموده و آنرا مستحب شمرده و توصیه بر آن نموده اند، که این امر ویژگی سنن(مستحبات)مؤکده می باشد.

وی سپس بیان می دارد:

«وروى بن وهب عن مالك أنه سئل عن غسل الجمعة واجب هو قال هو سنة ومعروف قيل له إنه في الحديث واجب قال ليس كل ما جاء في الحديث يكون كذلك»؛
ابن وهب از مالک روایت می کند که وی از مالک در مورد غسل جمعه سؤال نمود که آیا غسل جمعه واجب است؟ مالک در پاسخ گفت: غسل جمعه سنت(مستحب) و معروف است. به او گفته شد: در حدیث غسل جمعه واجب شمرده شده، وی در پاسخ گفت: هر چه در حدیث آمده بر این معنا نیست.

در روایت دیگری اشهب از مالک روایت می کند: «وروى أشهب عن مالك أنه سئل عن غسل الجمعة أواجب هو قال هو حسن وليس بواجب. وهذه الرواية عن مالك تدل على أنه مستحب »؛ از مالک بن انس در رابطه با غسل جمعه سؤال شد که آیا آن واجب است؟مالک در پاسخ گفت: انجام آن نیکو می باشد و واجب نیست.

ابن عبدالبر سپس می گوید: این روایت دلالت بر این دارد که غسل جمعه در نزد مالک مستحب بوده و استحباب در نزد آنان(ظاهرا متقدیمن)، پائینتر از مرتبه ی سنت بوده است؛ الا اینکه اکثر اصحاب مالک قائل به سنت(استحباب مؤکد) بودن آن (در مقابل استحباب و یا عدم فضیلت آن) می باشند.[4]

ابن عبدالبر(م:463)، همچنین در کتاب :« الكافي في فقه أهل المدينة المالكي»، در بیان حکم غسل جمعه، آنرا از اغسال مستحبه دانسته و بیان می دارد:«و أما الغسل المستحب والمسنون فغسل الجمعة والعيدين والإحرام بالحج ...».[5]

سخن ابن حجر در رابطه با نظر مالک بن انس:

ابن حجر عسقلانی(م:852)، در فتح الباری در بیان نظر مالک بن انس می نویسد: «...قال بن دقيق العيد قد نص مالك على وجوبه فحمله من لم يمارس مذهبه على ظاهره وأبي ذلك أصحابه أه...»؛ [6] ابن دقیق العید می گوید: مالک تصریح نموده که غسل جمعه واجب است، پس کسانی که با مذهب وی آشنا نبوده اند سخن وی را حمل بر وجوب(اصطلاحی)نموده اند؛ در حالی که اصحاب مالک بن انس چنین چیزی را نپذیرفته اند.

نتیجه بررسی فتوای مالک:
بنا بر تصریح اصحاب مالک بن انس و سوالاتی که از وی شده است؛ مالک نیز قائل به استحباب مؤکد چنین غسلی بوده؛ اما افرادی که با مذهب وی آشنایی نداشته اند از ظاهر برخی تعابیر، وجوب اصطلاحی را برداشت نموده اند و چنین امری انتشار یافته و همین امر باعث شده فقهای شیعه نیز این استناد را(با توجه به نقلیات اهل سنت) به مالک داده باشند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . وی معاصر فقیه بزرگ امیه مرحوم شیخ طوسی(م:460)، می باشد.

[2] .روایت موقوف به روایتی گفته می شود که سند آن به صحابی ختم می گردد؛ لذا در این گونه نقلیات مشخص نیست که روایت نظر و فتوای صحابی است، یا خیر وی این خبر را از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیده است.

[3] . الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار، ابن عبدالبر، ج2، ص11، دارالکتب العلمیة:«...وهذان الحديثان ظاهرهما الوجوب الذي هو لازم ولا أعلم أحدا أوجب غسل الجمعة فرضا إلا أهل الظاهر فإنهم أوجبوه وجعلوا تاركه عامدا عاصيا لله...».

[4] . الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار، ابن عبدالبر، ج2، ص15، دارالکتب العلمیة:«وفي إجماع الجمهور من علماء المسلمين على سقوط وجوب الغسل يوم الجمعة وجوب فرض لاتفاقهم على أن من شهد الجمعة بغير غسل أجزائه الجمعة ما يغني عن كل قول إلا أنهم اختلفوا هل غسل الجمعة سنة مسنونة للأمة أم هو استحباب وفضل أم كان لعلة فارتفعت وليس بسنة فذهب مالك والثوري وجماعة من أهل العلم أن غسل الجمعة سنة مؤكدة لأنها قد عمل بها رسول الله والخلفاء بعده والمسلمون واستحبوها وندبوا إليها وهذا سبيل السنن المؤكدة. ومن حجتهم أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أمر بالغسل للجمعة بقوله من جاء منكم الجمعة فليغتسل وبما ذكرنا من الآثار بلفظ الأمر والوجوب فيما تقدم من هذا الباب . ثم جاءت الآثار المذكورة بجواز شهوده بغير غسل وبأنه أفضل إن اغتسل يدل على أن ذلك أمر سنة لا فرض. وروى بن وهب عن مالك أنه سئل عن غسل الجمعة واجب هو قال هو سنة ومعروف قيل له إنه في الحديث واجب قال ليس كل ما جاء في الحديث يكون كذلك . وروى أشهب عن مالك أنه سئل عن غسل الجمعة أواجب هو قال هو حسن وليس بواجب. وهذه الرواية عن مالك تدل على أنه مستحب وذلك عندهم دون منزله السنة إلا أن رواية بن وهب عنه أنه سنة عليه أكثر أصحابه عن عبد الحكم وغيره ».

[5] . الكافي في فقه أهل المدينة المالكي، ج1،ص153، مكتبة الرياض الحديثة، الرياض، المملكة العربية السعودية.

[6] . فتح الباری، ابن حجر، ج2،ص361، دار المعرفة - بيروت ، 1379.

صدرا;605806 نوشت:
[=&amp]نظر مالک بن انس در رابطه با غسل جمعه

[/]

[=&amp]همچنان که در تایپیک چهارم به عرض رسید ابن قدامه در کتاب فقهی خویش که بیانگر نظر همه فقهای شاخص اهل سنت می باشد مدعی اجماع بر استحباب غسل جمعه در میان اهل سنت بود.

در ادامه به شکل اختصار به بررسی نسبتی به مالک بن انس می پردازیم که وی قائل به وجوب چنین غسلی بوده است.

[/]


بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم از تاخیرم در ادامه بحث عذر خواهی میکنم اما نکته اول شما فرمودید:[=&amp]اما در خصوص این فقره عرض می شود:[/] اطلاق وجوب ([=&amp]اکرام )در این گفتار در معنای وجوب مصطلح فقهی نیست؛ زیرا بدیهی است که ترک هر امر واجبی (با شرایطی که در فقه آمده) موجب عقوبت خواهد بود؛ در حالی که ترک اکرام در اینجا عقوبتی نخواهد داشت و ترک اکرام نیز به منزله بی احترامی و هتک حرمت نخواهد بود (که البته چنین امری خود تحت عنوان دیگری قرار دارد)، بنابراین کسی که اکرام نمی کند؛ اما با این حال بی احترامی نیز نمی نماید؛ دلیلی بر مؤاخذه ی فقهی او وجود نیست؛ بلکه این وجوب اکرام امری بایسته از نظر اخلاق خواهد بود که از منظر اخلاق بایسته و شایسته است اکرام مسلمان خصوصا زمانی که شخص مسن بوده باشد. سوال بنده این است اگر این ترک اکرام و احترام اگر نشان دهنده بی احترامی باشد و از این ترک بی احترامی نشان داده شود چه؟ آیا باز هم همان معنایی که مدعی هستید را خواهد داشت؟پس با این دید میتوان این احتمال و برداشت را از روایت داشت که مقصود از وجوب همان وجوب مصطلحی است نکته دوم شما فرمودید [/][=&amp]در بیان این نکته که وجوب در روایات در معنای اعم از وجوب اصطلاحی و لغوی استعمال شده است به بیان نمونه هایی از دو کتاب (الکافی) و(من لایحضره الفقیه) اکتفاء نمودیم:(وجوب اکرام و اجلال پیر مران مسلمان؛ وجوب تعزیه بعد از دفن میت؛ وجوب قنوت در نماز؛ و وجوب سجده ی شکر بعد از نماز ).[/] [=&amp]که شما به مورد اول اشکال نمودید و بیان داشتید مگر اکرام به پیران مسلمان واجب نیست؟![/] [=&amp]البته مناسب بود که به بقیه موارد نیز اشاره می فرمودید، اولا همانگونه که فرمودید اصطلاح وجوب در تاکید و... هم به کار رفته و بحث شده پس نیازی به توضیح بیشتر نبود(البته نکته ای هم هست که برخی از علما و عرفا این موارد را بعضا بر خود واجب میدانستند که عمل کنند که البته مقصود وجوب فقهی نبوده) ثانیا بنده هم سوالاتی خصوصا در باب نتیجه گیری عجیب شما از روایت سماعه بن مهران پرسیدم که پاسخ نفرمودید بنده خواستم تا ابتدا به بحث های اولیه و مربوط به موضوع پرداخته شود نه مسائل دیگر و سعی دارم که کمتر به بحث های جانبی پرداخته شود نکته سوم شما فرمودید:[/][=&amp][=&amp]با توجه به این امر و توجه به این نکته که لفظ وجوب در روایات علاوه بر آنکه در معنای اصطلاحی به کار برده شده، در معنای لغوی آن نیز بکار رفته است؛ نمی توان به شکل قطع بیان داشت که نظر آنان از بیان روایاتی که با لفظ (واجب) بکار رفته است، همان وجوب به معنای اصطلاحی بوده است. برادر گرامی این نظر شماست چون برخی از فقها در باب غسل جمعه و حتی برخی دیگر از ابواب فقهی نظرشان وجوب به معنای اصطلاحی و حقیقی است نه لغوی!یعنی حداقل برای آن فقیه این قطعیت و حتمیت وجود داشته که چنین نظری داده! نکته چهارم شما فرمودید:[/][/][=&amp][=&amp][=&amp]در بحث نظر شیخ مفید متاسفانه با وجود بیان نمودن مطلب شیخ مفید(ره) باز شما برداشتی ناصحیح و خلاف نص ایشان را بیان فرمودید[/][=&amp]. برادر عزیز! شما اگر توجه بیشتری به مطلب بنده مینمودید این مطلب را نمی نوشتید حقیر نوشتم:(([/][/][/] درباب استدلال شما به به مطلب شیخ مفید اولا شیخ در همان کتاب غسل جمعه را سنتی لازم دانسته و حتی در همان بابی که شما فرمودید شیخ غسل جمعه را اول اغسال مسنونه آورده و لفظ موکده را بعد از آن عبارت آورده فغسل يوم الجمعة سنة مؤكدة على الرجال و النسا و در هیچ کدام از اغسال بعدی لفظ موکده را بعد از سنت نیاورده و حتی لفظ علی الرجال و النسا را هم تقریبا در هیچ کدام دیگر از اغسال نقل شده نیاورده ثانیا لفظ موکده و لازمه که شیخ آورده بیشتر به وجوب وفرض نزدیکتر است تا استحباب! مثلا اگر شما بگویید من روی فلان قضیه تاکید دارم یعنی اگر انجام ندادی هم ندادی؟؟؟؟!! یا اینکه شیخ از لفظ لازم است استفاده کرده بیشتر به وجوب معنی میدهد تا استحباب! درنهایت با همان استدلال خودتان در باب عدم قطعیت وجوب غسلجمعه از دیدگاه صدوقان و کلینی میتوان ادعا کرد که در رابطه با نظر شیخ مفید هم تقریبا همین عدم قطعیت وجود دارد)) دقت بفرمایید به قسمت آخر نوشته عرض کردم میتوان در این مطلب با ادله گفته شده بحث کرده و اینگونه دریافت که نظر به وجوب تمایل دارد تا استحباب بنده نظر خود را با ادله عرض کردم و ادله یک مرجع تقلید که ایشان هم یا قطعا نظرشان بر وجوب از دیدگاه شیخ مفید است یا اینکه حداقل نشان میدهد که تمایل داشته به وجوب! اینکه میفرمایید برداشت ناصحیح وخلاف نص اولا نظر شخصی شماست در ثانی مگر هر آنچه شما برداشت میکنید صحیح و قطعی است و بقیه غلط؟؟!!! ثالثا شما یا مجتهد هستید یا نیستید اگر هستید نظرشما عدم وجوب است پس نمیتوانید بگویید که فقط برداشت من صحیح است و دیگران غلط و یا مجتهد نیستید که باز هم همان اشکال با مراتب قوی تر و بیشتر بر شما وارد است! از طرفی در برخی از بزرگترین کتب فقهی ما که توسط فقهای بزرگ نوشته شده مخالفت نظر در یک باب مشخص با کتب دیگر که توسط همان فقیه نوشته شده وجود دارد مثلا محقق حلی دو کتاب فقهی شرایع الاسلام و معتبر را دارد که در یکی یک نظر دارد و در دیگری نظر مخالف پس این اختلاف فکر ونظر حتی در آثار یک فقیه هست تا چه رسد در سایر فقها! نکته پنجم شما فرمودید: [=impact][=&amp]واینکه کسی تنها با نقل این قسمت و عدم بیان قسمت اول به مرحوم شیخ استناد قول به وجوب را بدهد امانت در نقل را رعایت ننموده است.[/] (فتامل) [/]

[=&amp][=&amp][=&amp][/][/] [=&amp]نمیدانم مقصودتان از این عبارت بنده بودم یا آیت الله العظمی صادقی تهرانی(ره) اما اگر مقصودتان بنده بودم که نظر شخصی و برداشتم را گفتم و به نظرم آمد که شیخ نظرشان میتواند وجوب باشد یا تمایل به وجوب داشته باشد درست یا غلط نظر حقیر این بود حال بنده امانت در نقل را رعایت نکردم نظر شماست و درباره مرجع فقید هم ایشان یک مجتهد و مرجع است پس نظر و استنباط فقهی خود را نوشته و بیان کرده حال اینکه امانت نقل را رعایت نکرده باز هم نظر شماست و ان شا الله که شما حجت کافی در باب ایشان و حقیر را در باب اثبات این قضیه در قیامت داشته باشید! نکته ششم شما فرمودید:[/][/][=&amp][=&amp][=&amp]بنا بر تصریح اصحاب مالک بن انس و سوالاتی که از وی شده است؛ مالک نیز قائل به استحباب مؤکد چنین غسلی بوده؛ اما افرادی که با مذهب وی آشنایی نداشته اند از ظاهر برخی تعابیر، وجوب اصطلاحی را برداشت نموده اند و چنین امری انتشار یافته و همین امر باعث شده فقهای شیعه نیز این استناد را(با توجه به نقلیات اهل سنت) به مالک داده باشند پس با این حساب برداشت برخی از علما و فقهای شیعه اشکال دارد و نادرست بوده(و البته اینکه چرا فقهای قدیمی ما مانند علامه حلی متوجه نبوده و اینگونه نظر داده اند جای سوال دارد) و با این حساب ایرادی بر آیت الله العظمی صادقی تهرانی نیست ایراد بر علامه حلی و ... وارد است که البته شاید آنها هم برداشت و استنباط خود را نوشته اند به هر حال علما و فقهای ما معصوم که نیستند و بر ماست که با تفکر و بحث به نتایج درست و دقیق تا حد امکان دست یابیم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین[/]
[/]

[/]

صدرا;605790 نوشت:

با سلام و عرض ادب

ما در ابتدا جوابی به شکل اجمال در حیطه ی مساله ی غسل جمعه بیان داشتیم، و سپس بعد از باز شدن تایپیک و بیان سخنان شما تنها به بحث اول آن یعنی بررسی اقول علمای اسلام در خصوص وجوب و یا عدم وجوب غسل جمعه پرداختیم و در این تایپک نیز که آخرین جواب در این موضوع(بیان اقوال) است باز به عرض می رسانیم:

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم تعدادی از سوالات خود را که در این موضوع مطرح کردم اما پاسخ داده نشده و بحث نشده بار دیگر مطرح میکنم:1-سوالی از صاحب وسائل الشیعه در باب توضیحش در یک روایت:حسین بن خالد می گوید: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم چرا غسل جمعه واجب شده است؟ حضرت جواب دادند: «خدا نماز فریضه را با نماز نافله تکمیل کرد و روزه ی واجب را با روزه ی نافله تکمیل کرد؛ و وضوی نافله را با غسل روز جمعه تکمیل کرد».مرحوم صاحب وسائل در مورد این روایت می نویسند:

أَقُولُ فِي هَذَا قَرِينَةٌ وَاضِحَةٌ عَلَى أَنَّ الْمُرَادَ بِالْوُجُوبِ الِاسْتِحْبَابُ الْمُؤَكَّدُ لِأَنَّ إِتْمَامَ وُضُوءِ النَّافِلَةِ لَيْسَ بِوَاجِبٍ وَ لَا لَازِمٍ كَيْفَ وَ إِتْمَامُ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ الْوَاجِبَيْنِ هُنَا لَيْسَ بِوَاجِبٍ لِلْقَطْعِ بِعَدَمِ وُجُوبِ صَوْمِ النَّافِلَةِ وَ صَلَاةِ النَّافِلَة؛[11]

یعنی در این روایات قرینه روشنی است بر این که مراد از وجوب همان استحباب مؤکد است. چون اتمام وضوی مستحبی نه واجب است و نه ضروری. چه طور واجب باشد در حالی که نماز و روزه ی واجب هم اتمامشان با نماز و روزه ی مستحبی واجب نمی باشد؛‌زیرا که ما یقین داریم نماز و روزه ی نافله هیچ گاه واجب نبوده است.جناب صاحب وسائل اولا این قرینه شما چیست؟ روایاتی که تفسیر به رایشان میکنید یا این روایتی که حضرت کاظم نقل کرده و در آن دقت نکردید؟؟؟؟!! ثانیا شما میگویید اتمام وضوی مستحبی نه واجب است و نه ضروری مگر اتمام نماز و روزه مستحبی واجب و ضروری است که خداوند نماز واجب و روزه واجب را با آنها تمام کرده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! 2-[=impact] استدلال شیخ طوسی بر استحباب غسل جمعه چونان که خود شما نقل فرمودید ادعای اجماع فقهای شیعه وسنی است بنده میگویم این مطلب چند اشکال دارد:1-صدوقان وکلینی مدعی وجوب چنین غسلی بوده اند و علمایی همچون علامه حلی-شیخ بهایی-فیض کاشانی با اندک اختلاف برسر این 3 نفر(مثلا علامه حلی معتقد است که شیخ صدوق اعتقاد به وجوب دارد و ...) مدعی اند و نظرشان این است که آنها قائل به وجوب غسل جمعه بوده اند و برخی دیگر هم طبق آنچه شما نقل کردید و نتیجه گرفتید یا در این استناد مشکوک اند یا قائل به عدم وجوب اند و از طرفی سید مرتضی علم الهدی استاد شیخ طوسی هم که طبق گفته شما نظری از ایشان در دسترس ما نیست خوب با این احوال که یا وجوب ثابت است یا مورد شک چگونه شیخ طوسی با این اطمینان میگوید که همه فقهای شیعه و سنی معتقد به استحباب اند؟؟؟؟؟؟؟!!! یا باید بگوییم که او از اقوال بی خبر بوده که در این صورت چرا با این صراحت چیزی را که نمیدانسته گفته و یا اینکه بگوییم او تفسیر و نظر خود را از مطالعه آثار بزرگان قبلی نوشته که اینجا باز هم حرف شیخ طوسی و استنادش نمیتواند مدرکی برای اثبات اینکه فقهای قبلی شیعه و سنی قائل به استحباب اند باشد!!!! 2-چنان که علامه حلی و دیگران نقل کرده اند مالک و حسن بصری و غیره معتقد به وجوب غسل جمعه اند پس چطور است که شیخ طوسی میگوید فقط ظاهریه و یا داود ظاهری معتقد به وجوب است؟؟؟؟؟!!! باز هم اینجا اشکال مسئله اول پیش می آید(که به دلیل پرهیز از تکرار نوشته نمیشود) و اشکالات دیگری که وجود دارد
3-پرسش از نتیجه گیری عجیب شما در باب روایت سماعه:سماعه بن مهران از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد: در مورد غسل جمعه، پس آن حضرت فرمود: در سفر و در حضر واجب است جز اينكه در سفر بعلّت كمبود آب براى زنان رخصت داده شده، و غسل جنابت، و غسل حيض و غسل استحاضه واجب ميباشد، و هر گاه زن مستحاضه فرج خود را با پنبه انباشته كرد و خون از پنبه بيرون زد بر او واجب است كه براى هر دو نماز مثل (ظهر و عصر يا مغرب و عشاء) يك غسل كند و يك غسل براى نماز صبح كند، و اگر خون از پنبه نگذرد و بيرون نزند بايد براى هر نماز وضو بگيرد، و غسل نفساء واجب است يعنى زنى كه وضع حمل كرده، خونش آمده و بعد بند آيد و اين تكرار شود و از ده روز يا هجده روز بگذرد. همچنين غسل كودك متولّد شده، غسل ميّت و غسل كسى كه مرده‏اى را غسل دهد واجب است. و همين طور غسل محرم. و غسل روز عرفه (نهم ذى الحجّة) و غسل زيارت خانه خدا و طواف آن واجب ميباشد مگر كسى كه [او را] بيماريى‏

من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏1، ص: 110



باشد، و غسل هنگام داخل شدن به خانه كعبه، و غسل بهنگام داخل شدن به حرم واجب است، و مستحبّ است كه شخص داخل نشود مگر با غسل.
________________________________________
ابن بابويه، محمد بن على - غفارى، محمد جواد، من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

استدلال شما:مثلا مرحوم صدوق در کتاب من لایحضردر باب اغسال، روایات غسل جمعه را آورده اند؛ چگونه می توان بیان داشت که نظر صاحبان این کتب وجوب غسل جمعه بوده است. شما که صدر روایت سماعه را آوردید و ذیل آنرا فراموش نمودید؛ به تحلیل این روایت بپردازید آیا همه ی مصادیق این روایت که حکم به وجوب آن شده است همچون غسل مولود؛ غسل محرم؛‌غسل روز عرفه؛ غسل زیارت؛ غسل ورود به بیت؛ غسل دخول حرم؛ غسل مباهله؛ غسل استسقاء؛ واجبند؟ سوال بنده از شما:برادر عزیزم با استدلال شما غسل جنابت -غسل حیض-عسل نفاس-غسل میت-غسل استحاضه و... همگی مستحب میشوند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واقعا از شما تعجب میکنم!!! برادر گرامی در این احادیث حضرت به تمامی یا بیشتر غسل هایی که در شرع ذکر شده اشاره میکنید نه اینکه همه را مستحب یا همه را واجب بداند!!!!!!!!!!!!!!!! از طرفی چرا حضرت غسل جمعه را در کنار غسل های واجبی چون جنابت و حیض و نفاس و قبل از آنها و در ابتدای آنها نقل کرده نه در کنار غسل های مستحب که در انتها آمدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! و چرا حضرت غسل هایی که یقین داریم و شکی نیست که واجبند مانند جنابت و حیض و نفاس و میت را پشت سر هم و و در کنار هم و پیاپی هم ذکر فرموده و غسل هایی که مستحب است را در انتها پشت سر هم و پیاپی هم و غسل جمعه را در ابتدای غسل های واجب و با فاصله ای زیاد از غسل های مستحبی نقل فرموده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!! لطفا دقت بفرمایید! کاملا مقصود و حالات حدیث داد میزند که غسل جمعه هم مانند حیض و جنابت و میت و نفاس واجب است نه مستحب!!!
4-چگونه با وجود بیش از 20 روایت (که شیخ بهایی 11 تای آنها را صحیح میداند و بقیه هم که باید بررسی شود) که در آنها از لفظ وجوب و لزوم استفاده شده ما آنها را نپذیریم و به سراغ چند روایت که باید اولا بررسی سندی شوند و از طرفی باید مورد بررسی محتوایی و زمانی هم قرار گیرند میرویم و حکم به استحباب میدهیم؟؟؟!! از طرفی شما حتی یک روایت از معصوم ندارید که لفظ استحباب را درباره غسل جمعه به کار برده باشند! پس چگونه میگویید که معصومین نظرشان استحباب بوده؟؟؟!!! اگر این روایت فراوان صحیح است که هست یا باید بگوییم که ناقلان و راویان و محدثان در آنها دست برده اند و این همه لفظ وجوب و لزوم را تکرار میکنند یا اینکه معصومین سلام الله علیهم (معاذ الله) بلد نبودند که مانند یک انسان عادی و عامیانه صحبت کنند و به اصطلاح لقمه را پیچانده اند! و به جای اینکه بگویند مسلمین!شیعیان!غسل جمعه مستحب است! دائما در طول بیش از 100 سال!!!!!گفتند که واجب است! لازم است! و... واقعا عجیب نیست؟؟؟!!! خوب چه کاری است از اول بگویید استحباب و خیال مردم را راحت کنید!!چرا اینقدر میگویید واجب-لازم و... یعنی حجج الهی(معاذ الله) اینقدر بی سواد و بی توجه بوده اند؟؟؟؟؟!!!!! از سویی دیگر چرا شیخ طوسی به جای استدلال به روایاتی که برخی مدعی اند که از آنها استحباب در می آید به سراغ اجماع مسلمین و فقها میرود و دلیلی از آنها نقل نمیکند؟؟؟؟؟!!! یا این روایات را ندیده یا ضعیف میدانند یا قابل استناد نمیداند یا ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! 5-باز هم تکرار میکنم تنها یک روایت صحیح بیاورید که اهل بیت فرموده باشند که غسل جمعه مستحب است و واجب نیست؟ 6-[=impact]در نهایت برادر گرامی از 4 دلیلی که برای بدست آوردن احکام شرعی وجود دارد(یعنی قرآن-سنت-اجماع-عقل) برای غسل جمعه اولا در قرآن نصی برای وجوب یا عدم وجوبش نداریم در روایات بیش از 20 روایت از 5 معصوم در طول بیش از 100 سال!! مبنی بر وجوبش داریم (که در آن روایات الفاظ وجوب و فرض و لزوم و... آمده) و حتی یک روایت تکرار میکنم حتی یک روایت صحیح از معصوم نداریم که لفظ استحباب درباره غسل جمعه در آن به رفته باشد(بنده در نوشته قبلی هم عرض کردم و خواستم که شما 1 روایت از معصوم با لفظ استحباب برای ما بیاورید!!)و اگر در چند روایت آمده که سنت است یا ما را تشویق کرده اند همانطور که در نوشته های قبلی توضیح دادم سنت یعنی اینکه در قرآن کریم به صراحت نیامده بلکه از رفتار و حرکات نبی است و ما هم به نص آیات فراوان باید از رسول اطاعت کنیم و مانند این است که نماز واجب یومیه 17 رکعت است و تعداد رکعات از سنت پیامبر بدست می آید این به معنای استحباب خواندن 17 رکعت نیست!!!! بلکه به معنای این است که در قرآن به صراحت نیامده اما پیامبر به ما دستور فرموده و ما هم به دستور قرآن باید از دستور پیامبر اطاعت کنیم و از نظر اجماع هم نمیتوانیم مدعی اجماع فقهای شیعه وسنی در رابط با این قضیه شد(به دلایلی که در مطالب قبلی عرض کردم) در ضمن برادر عزیز (خصوصا ایرادم بر نظر شیخ حر عاملی و نظر جالب و عجیب شما درباره روایت سماعه بن مهران از امام صادق صلوات الله علیه) که خواستار پاسخ شما در این ابواب نیز هستم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین
موضوع قفل شده است