شباهت شیاطین با فرشتگان در شنیدن وحی و نزول آنها بر انسانها

تب‌های اولیه

45 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شباهت شیاطین با فرشتگان در شنیدن وحی و نزول آنها بر انسانها

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت کارشناسان محترم

قرآن کریم میفرماید:

هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین تنزل علی کل افاک اثیم یلقون السمع فاکثرهم کاذبون

آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏ آيند
بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى ‏آيند
[دزدانه] گوش فرا مى ‏دارند و بيشترشان دروغگويند

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چنین میفرمایند:

و در جمله ((یلقون السمع و اکثرهم کاذبون )) ظاهر چنین مى نماید که دو ضمیر جمع در ((یلقون )) و در ((اکثرهم )) هر دو به شیاطین بر مى گردد و سمع مصدر است ، ولى به معناى مسموع است و مراد از آن مسموع ، اخبار آسمانى است که شیطانها و لو به طور ناقص مى شنیدند، چون شهاب ثاقب ، آنها را مى راندند و نمى گذاشتند اخبار آسمانى را به طور کامل گوش دهند و آنچه استراق سمع مى کردند و مى شنیدند ناقص ‌ و غیر تمام بود و به همین جهت دروغهاى بسیارى با آن مخلوط مى شد.

سوال اینست که اگر بین نزول ملائکه بر قلب انبیاء و نزول شیاطین بر انسانها تفاوت هست (به دلیل تجرد ملائکه) پس چرا (شیاطین ) باید بتوانند همان چیزهایی را استراق سمع کنند و دزدانه گوش دهند که ملائکه میشوند؟

چرا از این نظر با ملائکه تفاوتی ندارند؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

.امین.;582311 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت کارشناسان محترم

قرآن کریم میفرماید:

هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین تنزل علی کل افاک اثیم یلقون السمع فاکثرهم کاذبون

آيا شما را خبر دهم كه شياطين بر چه كسى فرود مى‏ آيند
بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى ‏آيند
[دزدانه] گوش فرا مى ‏دارند و بيشترشان دروغگويند

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چنین میفرمایند:

و در جمله ((یلقون السمع و اکثرهم کاذبون )) ظاهر چنین مى نماید که دو ضمیر جمع در ((یلقون )) و در ((اکثرهم )) هر دو به شیاطین بر مى گردد و سمع مصدر است ، ولى به معناى مسموع است و مراد از آن مسموع ، اخبار آسمانى است که شیطانها و لو به طور ناقص مى شنیدند، چون شهاب ثاقب ، آنها را مى راندند و نمى گذاشتند اخبار آسمانى را به طور کامل گوش دهند و آنچه استراق سمع مى کردند و مى شنیدند ناقص ‌ و غیر تمام بود و به همین جهت دروغهاى بسیارى با آن مخلوط مى شد.

سوال اینست که اگر بین نزول ملائکه بر قلب انبیاء و نزول شیاطین بر انسانها تفاوت هست (به دلیل تجرد ملائکه) پس

چرا (شیاطین ) باید بتوانند همان چیزهایی را استراق سمع کنند و دزدانه گوش دهند که ملائکه میشوند؟

چرا از این نظر با ملائکه تفاوتی ندارند؟

با تشکر



بسم الله الرحمن الرحیم:
با سلام و تشکر از شما
باید گفت ملائک وحی را بر قلب انبیاء نازل می کردند.از این جهت شیاطین هم چون آزاد بودند،هنگام نزول وحی می توانستند دزدانه اخبار غیبی را گوش دهند.
توضیح این که:
هنگامی که شیطان از درگاه حق رانده شد، از خدای متعال حاجت خواست که او را تا روز حشر مهلت دهد و خدای متعال او را مهلت داد. البته نه تا روز حشر، بلکه تا وقت معلوم.
"قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْني‏ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ""قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ"(1)
گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!) فرمود: تو از مهلت يافتگانى!
و می دانیم شیطان کنار ملایک مقرب الهی به عبادت می پرداخت و تا مقام آن ها پیش رفت. وقتی که به دلیل عصیان از درگاه الهی رانده شد و البته همان زمان مهلت گرفت تا بر پایی قیامت زنده بماند،پس به دلیل ماهیتی که داشت، می توانست از اخبار آسمان بهره بگیرد. از این جهت می توان همان حکم را به ذریه شیطان که از نسل او هستند نیز سرایت داد و همان احکام را اجرا کرد.
در نتیجه شیاطین قادر بودند از اخبار غیبی هر چند ناقص بهره گیرند و چون نمی توانستند بر قلب پیامبران نفوذ کنند، میان مردم رفته آن اخبار را به کاهنان القاء می کردند و جامعه را به هم می ریختند.
با مبعوث شدن پیامبر، درب آسمان ها به روی شیاطین بسته شد. و اگر قصد نفوذ داشتند، با شهاب سنگ ها متواری می شدند.
این نکته را اضافه کنیم که شیاطین هیچ سنخیتی با ملائکه ندارند.اما آزادی عمل آن ها باعث می شد که به آسمان ها بروند و اخبار غیبی را دزدانه گوش دهند.
در یکی از تفاسیر آمده است:
و تو اى محمد! دروغگو و زشت كردار نيستى و شياطين بر تو چيره نمي شوند. بلكه فرشتگان بر تو نازل شده و فرود مي آيند و هنگام نزول وحى، شياطين استراق سمع كرده و پنهانى از فرشتگان چيزى مى‏شنيدند و به کاهنان و پیروان خود مي رساندند و بيشتر آن ها از نزد خود چيزهایى به دروغ بر آن چه شنيده بودند، مى‏افزودند. از زمان ولادت نبى اكرم صلوات الله علیه، شياطين از استراق سمع و گوش دادن دزديده و پنهانى ممنوع و محجوب شدند.(2)

پی نوشت ها:
1. سوره حجر،آیه 36 و 37
2.بروجردی سید محمد ابراهیم،تفسیر جامع،تهران،انتشارات صدر،سال 1366 خورشیدی،چاپ ششم،جلد پنجم،ص 85

.امین.;582311 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سوال اینست که اگر بین نزول ملائکه بر قلب انبیاء و نزول شیاطین بر انسانها تفاوت هست (به دلیل تجرد ملائکه) پس

چرا (شیاطین ) باید بتوانند همان چیزهایی را استراق سمع کنند و دزدانه گوش دهند که ملائکه میشوند؟

چرا از این نظر با ملائکه تفاوتی ندارند؟

با تشکر


با سلام.

هر چیزی بتواند در ادراک ظهور یابد،غیر مادی است چون ادراک یک امر غیر مادی است نتیجتا از این لحاظ بین ملائک و اجنه فرقی نیس به عبارتی میتوان گفت در این نظام حداقل اشتراک دارن واسه همینه که میتونسن بعضی چیزا رو دزدکی بشنون به قول حضرت امیر شیطان در نفس و قلب ادمی تخم میگذارد...تمثل جبرئیل نیز برای حضرت مریم در قوه ادراکیش بود..

----------------------

آیا شیطان پدر شیاطین دیگر نیست . شیطان همانگونه که می دانید شیطان خود یک فرشته بوده پس می تواند کارهای فرشتگان را انجام دهد

a-h-m-a-d;585533 نوشت:
آیا شیطان پدر شیاطین دیگر نیست . شیطان همانگونه که می دانید شیطان خود یک فرشته بوده پس می تواند کارهای فرشتگان را انجام دهد

بسم الله الرحمن الرحیم
باید گفت مطابق با تصریح قرآن، شیطان از جنس فرشتگان نبود. بلکه از جنس آتش ( جنیان) بود. او در مقام عبادت به اندازه ای تلاش و ریاضت انجام داد که به مقام ملائک رسید و می توانست همان کاری را انجام دهد که ملائک انجام می دادند.
بیان فقط یکی از آیات الهی هم سنخ نبودن شیطان را یاد آوری و علاوه به پدر بودن ابلیس مر دیگر شیاطین اشاره می کند.
خدای متعال فرمود:
"وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني‏ وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلا" (1)
به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد! آن ها همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد. آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولياى خود انتخاب مى‏ كنيد، در حالى كه آن ها دشمن شما هستند؟! (فرمان بردارى از شيطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جاي گزينى بدى است براى ستم كاران
با کمترین دقت در این آیه متوجه می شوید که هم به جنس شیطان که از جن است اشاره شده است و هم به خودش و فرزندانش!

پی نوشت:
1.سوره کهف،آیه 50

محسن;590750 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
باید گفت مطابق با تصریح قرآن، شیطان از جنس فرشتگان نبود. بلکه از جنس آتش ( جنیان) بود. او در مقام عبادت به اندازه ای تلاش و ریاضت انجام داد که به مقام ملائک رسید و می توانست همان کاری را انجام دهد که ملائک انجام می دادند.
بیان فقط یکی از آیات الهی هم سنخ نبودن شیطان را یاد آوری و علاوه به پدر بودن ابلیس مر دیگر شیاطین اشاره می کند.
خدای متعال فرمود:
"وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني‏ وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلا" (1)
به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد! آن ها همگى سجده كردند جز ابليس-
كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد. آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولياى خود انتخاب مى‏ كنيد، در حالى كه آن ها دشمن شما هستند؟! (فرمان بردارى از شيطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جاي گزينى بدى است براى ستم كاران
با کمترین دقت در این آیه متوجه می شوید که هم به جنس شیطان که از جن است اشاره شده است و هم به خودش و فرزندانش!

پی نوشت:
1.سوره کهف،آیه 50

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت شما

من هرچی سعی میکنم دیگه وارد این بحثها نشوم و سوال و اشکال مطرح نکنم، نمیشود

شما میفرمایید به استناد اینکه فرموده کان من الجن، جنس شیطان از جن است. درصورتیکه اگر کمی دقت کنیم خدایتعالی نفرموده است که شیطان جن بوده است بلکه میفرماید از جن بوده است. (شاید میخواهد بفرماید علت اینکه شیطان در میان ملائکه بوده اینست که او هم نامرئی بوده است)

موجودات دو دسته هستند: مرئی و نامرئی. مرئی ، انسانها هستند و نامرئی جنیان .

میفرماید: وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون. یعنی مرئی و نامرئی، همه را برای پرستش خلق فرموده است.

نه اینکه کل موجوداتی که موظف به بندگی هستند محدود شوند به دو گروه جن و انس، اگر چنین بود پس چرا میفرماید ملائکه هم عباد الله هستند؟

از سوی دیگر از آیات زیر که درمورد ملائکه است مشخص میشود که منظور از الْجِنَّةِ، ملائکه هستند و مشرکان هم بین ملائکه و خداوند نسبت و خویشاوندی قرار میدادند:

width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند (۱۵۰)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]هش‏دار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت (۱۵۱)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]خدا فرزند آورده در حالى كه آنها قطعا دروغگويانند (۱۵۲)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است (۱۵۳)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]شما را چه شده چگونه داورى مى‏كنيد (۱۵۴)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]آيا سر پند گرفتن نداريد (۱۵۵)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]يا دليلى آشكار [در دست] داريد (۱۵۶)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿۱۵۶﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]پس اگر راست مى‏گوييد كتابتان را بياوريد (۱۵۷)

width: 100%

[TR]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و ميان خدا و جن‏ها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانسته‏اند كه احضار خواهند شد (۱۵۸)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]خدا منزه است از آنچه در وصف مى‏آورند (۱۵۹)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]به استثناى بندگان پاكدل خدا (۱۶۰)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]در حقيقت‏شما و آنچه [كه شما آن را] مى‏پرستيد (۱۶۱)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]بر ضد او گمراه‏گر نيستيد (۱۶۲)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است (۱۶۳)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿۱۶۳﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه‏اى معين است (۱۶۴)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و در حقيقت ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‏ايم (۱۶۵)[/TD]


[/TD]
[/TR]


پس میشود گفت این آیه شریفه درصدد آنست که بفرماید شیطان هم مثل ملائکه از موجودات نامرئی بوده و نه اینکه مثل انسانها مرئی باشد. و تفاوتهای شیاطین و ملائکه را از آیات و روایات دیگر میتوان فهمید نه این کلمه.

.امین.;590786 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت شما

من هرچی سعی میکنم دیگه وارد این بحثها نشوم و سوال و اشکال مطرح نکنم، نمیشود

شما میفرمایید به استناد اینکه فرموده کان من الجن، جنس شیطان از جن است. درصورتیکه اگر کمی دقت کنیم خدایتعالی نفرموده است که شیطان جن بوده است بلکه میفرماید از جن بوده است. (شاید میخواهد بفرماید علت اینکه شیطان در میان ملائکه بوده اینست که او هم نامرئی بوده است)

موجودات دو دسته هستند: مرئی و نامرئی. مرئی ، انسانها هستند و نامرئی جنیان .

میفرماید: وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون. یعنی مرئی و نامرئی، همه را برای پرستش خلق فرموده است.

نه اینکه کل موجوداتی که موظف به بندگی هستند محدود شوند به دو گروه جن و انس، اگر چنین بود پس چرا میفرماید ملائکه هم عباد الله هستند؟

از سوی دیگر از آیات زیر که درمورد ملائکه است مشخص میشود که منظور از الْجِنَّةِ، ملائکه هستند و مشرکان هم بین ملائکه و خداوند نسبت و خویشاوندی قرار میدادند:

width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند (۱۵۰)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ ﴿۱۵۰﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]هش‏دار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت (۱۵۱)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ﴿۱۵۱﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]خدا فرزند آورده در حالى كه آنها قطعا دروغگويانند (۱۵۲)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۵۲﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است (۱۵۳)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ﴿۱۵۳﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]شما را چه شده چگونه داورى مى‏كنيد (۱۵۴)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]آيا سر پند گرفتن نداريد (۱۵۵)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]يا دليلى آشكار [در دست] داريد (۱۵۶)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿۱۵۶﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]پس اگر راست مى‏گوييد كتابتان را بياوريد (۱۵۷)

width: 100%

[TR]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و ميان خدا و جن‏ها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانسته‏اند كه احضار خواهند شد (۱۵۸)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]خدا منزه است از آنچه در وصف مى‏آورند (۱۵۹)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]به استثناى بندگان پاكدل خدا (۱۶۰)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]در حقيقت‏شما و آنچه [كه شما آن را] مى‏پرستيد (۱۶۱)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]بر ضد او گمراه‏گر نيستيد (۱۶۲)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است (۱۶۳)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿۱۶۳﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه‏اى معين است (۱۶۴)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"]وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"]و در حقيقت ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‏ايم (۱۶۵)[/TD]


[/TD]
[/TR]


پس میشود گفت این آیه شریفه درصدد آنست که بفرماید شیطان هم مثل ملائکه از موجودات نامرئی بوده و نه اینکه مثل انسانها مرئی باشد. و تفاوتهای شیاطین و ملائکه را از آیات و روایات دیگر میتوان فهمید نه این کلمه.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام گرامی لطفا به این آیه شریفه توجه کنید.
خدای متعال فرمود:
"قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين" سوره اعراف،آیه 12
فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل!
در این آیه شریفه، وقتی خدای متعال به ابلیس خطاب می کند که چه چیز تو را از سجده بر آدم باز داشت؟ پاسخش این بود که من از آدم بهترم، زیرا که من از آتش آفریده شده ام و آدم از گل. و آتش از گل برتر است.همین شهادت ابلیس دو چیز را ثابت می کند. یکی این که از جنس آتش است و آتش امری مادی است و ملائک مجردند.دوم این که نه تنها ابلیس بلکه همه جنیان از جنس آتش اند. با این حساب نمی توان ابلیس را از ملائکه به حساب آورد.

محسن;592056 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام گرامی لطفا به این آیه شریفه توجه کنید.
خدای متعال فرمود:
"قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين" سوره اعراف،آیه 12
فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل!
در این آیه شریفه، وقتی خدای متعال به ابلیس خطاب می کند که چه چیز تو را از سجده بر آدم باز داشت؟ پاسخش این بود که من از آدم بهترم، زیرا که من از آتش آفریده شده ام و آدم از گل. و آتش از گل برتر است.همین شهادت ابلیس دو چیز را ثابت می کند. یکی این که از جنس آتش است و آتش امری مادی است و ملائک مجردند.دوم این که نه تنها ابلیس بلکه همه جنیان از جنس آتش اند. با این حساب نمی توان ابلیس را از ملائکه به حساب آورد.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب خدمت شما

جناب محسن اگر به آیات قبل این آیه شریفه که فرمودید برگردیم سخن از خلقت جن نیست و این شرح حال ابلیس است (هرچند که ابلیس هم از جنیان است).

اما در آیات دیگر میفرماید: وخلق الجان من مارج من نار. والجان خلقناه من نارالسموم.

در قرآن کریم بعضی از اسامی واحد نیستند و بر موجودات مختلف دلالت دارند. مثلا "ارض" به معنای کره زمین است اما شهرها را هم ارض مینامد. یا اینکه در سراسر قرآن کلمه "رب" مخصوص پروردگار عالمیان بکار رفته اما به یکباره میبینیم در سوره یوسف "رب" به یک انسان اطلاق میشود.

پس با توجه به اینکه در هیچ کجای قرآن کریم هم نفرموده وخلق الجن من مارج من نار ، و از مطلب بالا و همچنین نکته ای که در پست قبلی عنوان شد ، میتوان نتیجه گرفت که اگر چه در قرآن کریم در غالب موارد کلمه " جن" به همان موجودی اطلاق شده که از آتش خلق شده است اما نمیتوانیم معنای عام آن را که کل موجودات نامرئی هستند نادیده بگیریم.

قرآن مجید به صراحت بیان فرموده است که:
ابلیس از جنس « جن » بود و ملک نبوده است:
« و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا »

علاوه بر این چند دلیل دیگر هم داریم که ابلیس از فرشتگان نبود :

1- اینکه فرشتگان پاک و معصومند و قرآن به پاکی و عصمت آنها اعتراف کرده و می فرماید :« بل عباد مکرمون، لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون »یعنی : « آنها بندگان شایسته اویند . هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و پیوسته به فرمان او عمل می کنند.
اصولا از آنجا که جوهر آنها عقل است نه شهوت ، بنابراین کبر و غرور و خودخواهی و بطور کلی انگیزه گناه در آنها وجود ندارد .

2- قرآن می فرماید : ابلیس از جنس جن بود
و در آیه دیگر می فرماید :«خلق الجانّ من مارج من نار »یعنی : « جن را از شعله های مختلط و متحرک آتش خلق کرد»

3) آیة فوق ( 50 سوره کهف ) برای ابلیس ذریه ( فرزندان ) قائل شده است ، در حالی که می دانیم فرشتگان ذریه ندارند .

از مجموعه این ادله بدست می آید که شیطان فرشته نبوده ولی از آنجا که در صف آنها بوده و آنقدر پرستش خداوند را کرده که به تمام فرشتگان مقرّب خدا تکیه زده بود، مشمول خطاب آنها در مسأله سجده بر آدم شد .

امام صادق علیه السلام می فرماید : ابلیس از جن بود ولی همراه فرشتگان بود آنچنان که آنان فکر می کردند از جنس آنان است ( بخاطر قربش به پروردگار )

شیطان و ابلیس اگر چه از جنس ملائکه نبود ولی به لحاظ مقامات در مرتبه مشترکی با آنان قرار داشت.
حضرت امیر در خطبه 192 نهج البلاغه در این مورد می فرماید:

و کان قد عبدالله ستة آلاف سنة، لایدری امن سنی الدنیا ام سنی الآخرة.
شیطان شش هزار سال خداوند را عبادت کرد آن هم معلوم نیست از سالهای دنیا (365 روز) یا سالهای آخرت ( که هر روز آن برابر با پنجاه هزار سال دنیاست).

خوب شیطان به واسطه این عبادات طولانی به مقامات عالی معنوی ترقی یافته بود که حتما جزء فرشتگان محسوب شده و احکام او با فرشتگان برابر شده بود. اما بعد از سرپیچی از فرمان خداوند رانده شد.
اجنه گر چه مانند بشر از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار هستند اما به لحاظ مرتبه از آدمی پائین تر هستند
ابلیس با عبادات شش هزار ساله خود به صف فرشتگان پیوست ولی آدم (ع) محمود ملائکه قرار می گیرد و این بدان جهت است که ظرفیت وجودی و استعداد انسان بیش از این می باشد و در واقع شیطان و ملائکه ها مامور بودند که به انسان کامل سجده کنند، و اوست که استعداد وجودی خود را به فعلیت رسانده است و به مقام خلیفة اللهی نائل شده است

بعضی از دانشمندان از آیه 12 سوره اعراف استنباط کرده اند که خداوند به شیطان یک دستور جداگانه ای برای سجده داده است اگر چه آن را به تفصیل بیان نکرده اند چون در این آیه به شیطان یادآوری می شود که چرا وقتی تو را فرمان دادم و امر به سجده کردم نپذیرفتی؟ (امرتک) معلوم می شود شیطان را نیز جداگانه امر فرموده است ولی قرآن در مقام حکایت، امر به ملائکه و شیطان را یکجا آورده است، و اگر یک دستور جداگانه به ابلیس داده نمی شد ابلیس در جواب می توانست بگوید بار خدایا تو به من امر نکردی بلکه امر تو خطاب به ملائکه بود و خودت می دانی که من از ملائکه نیستم بلکه از اجنه می باشم ولی شیطان این استدلال را نکرد و آنچیزی را گفت که در آیه 12 سوره اعراف آمده است و این تاییدی است که خداوند جدای ازفرشتگان شیطان را هم مامور به سجده کرده است

عبدالرحیم;617878 نوشت:
شیطان و ابلیس اگر چه از جنس ملائکه نبود ولی به لحاظ مقامات در مرتبه مشترکی با آنان قرار داشت.
حضرت امیر در خطبه 192 نهج البلاغه در این مورد می فرماید:

و کان قد عبدالله ستة آلاف سنة، لایدری امن سنی الدنیا ام سنی الآخرة.
شیطان شش هزار سال خداوند را عبادت کرد آن هم معلوم نیست از سالهای دنیا (365 روز) یا سالهای آخرت ( که هر روز آن برابر با پنجاه هزار سال دنیاست).

خوب شیطان به واسطه این عبادات طولانی به مقامات عالی معنوی ترقی یافته بود که حتما جزء فرشتگان محسوب شده و احکام او با فرشتگان برابر شده بود. اما بعد از سرپیچی از فرمان خداوند رانده شد.
اجنه گر چه مانند بشر از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار هستند اما به لحاظ مرتبه از آدمی پائین تر هستند
ابلیس با عبادات شش هزار ساله خود به صف فرشتگان پیوست ولی آدم (ع) محمود ملائکه قرار می گیرد و این بدان جهت است که ظرفیت وجودی و استعداد انسان بیش از این می باشد و در واقع شیطان و ملائکه ها مامور بودند که به انسان کامل سجده کنند، و اوست که استعداد وجودی خود را به فعلیت رسانده است و به مقام خلیفة اللهی نائل شده است

بعضی از دانشمندان از آیه 12 سوره اعراف استنباط کرده اند که خداوند به شیطان یک دستور جداگانه ای برای سجده داده است اگر چه آن را به تفصیل بیان نکرده اند چون در این آیه به شیطان یادآوری می شود که چرا وقتی تو را فرمان دادم و امر به سجده کردم نپذیرفتی؟ (امرتک) معلوم می شود شیطان را نیز جداگانه امر فرموده است ولی قرآن در مقام حکایت، امر به ملائکه و شیطان را یکجا آورده است، و اگر یک دستور جداگانه به ابلیس داده نمی شد ابلیس در جواب می توانست بگوید بار خدایا تو به من امر نکردی بلکه امر تو خطاب به ملائکه بود و خودت می دانی که من از ملائکه نیستم بلکه از اجنه می باشم ولی شیطان این استدلال را نکرد و آنچیزی را گفت که در آیه 12 سوره اعراف آمده است و این تاییدی است که خداوند جدای ازفرشتگان شیطان را هم مامور به سجده کرده است

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و تشکر از حضرت عالی

همه فرمایشات شما صحیح ، سخن ما این نیست که شیطان از جنس ملائکه است، سوال اینست که چرا باوجود این شباهتها شیاطین را مادی میدانند اما فرشتگان را مجرد و غیر مادی؟؟؟

.امین.;617998 نوشت:
همه فرمایشات شما صحیح ، سخن ما این نیست که شیطان از جنس ملائکه است، سوال اینست که چرا باوجود این شباهتها شیاطین را مادی میدانند اما فرشتگان را مجرد و غیر مادی؟؟؟
سلام جناب "امين" عزيز
كدوم شباهت ها؟

Reza-D;618009 نوشت:
سلام جناب "امين" عزيز
كدوم شباهت ها؟

سلام علیکم برادر عزیز

شباهت در شنیدن وحی و نازل شدنشان بر قلب انسانها و تمثلشان در شکل انسان.

.امین.;618062 نوشت:
شباهت در شنیدن وحی و نازل شدنشان بر قلب انسانها و تمثلشان در شکل انسان

بفرماييد چرا بايد اين خصوصيات دلالت بر مجرد بودن باشد؟

سلام

فرق فرشتگان با شیاطین از لحاظ دستور گرفتن خدای متعال چیست :

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا {مريم/83}

ما میفرستیم شیاطین را ....

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا {مريم/64}

ما فرشتگان به امر پروردگارت نازل میشویم ...

پس همه چیز زیر سر خودشه : ان هی الا فتنتک :

ولا تمکر بی فی حیلتک !

الهی اعوذ بک منک !

Reza-D;619227 نوشت:
بفرماييد چرا بايد اين خصوصيات دلالت بر مجرد بودن باشد؟

ما هم همین را میخواهیم بدانیم

اگر شیاطین هم که از دسته موجودات مجرد نیستند؛ بتوانند وحی (کلام خدا در زمانی که به فرشته منتقل میشود) را بشنوند دیگر چه چیزی ممکن است دلالت بر مجرد بودن داشته باشد؟

خیر البریه;619246 نوشت:
سلام

فرق فرشتگان با شیاطین از لحاظ دستور گرفتن خدای متعال چیست :

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا {مريم/83}

ما میفرستیم شیاطین را ....

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا {مريم/64}

ما فرشتگان به امر پروردگارت نازل میشویم ...

پس همه چیز زیر سر خودشه : ان هی الا فتنتک :

ولا تمکر بی فی حیلتک !

الهی اعوذ بک منک !

سلام

ممکنه منظورتان را واضحتر بیان کنید؟

خیر البریه;619246 نوشت:

الهی اعوذ بک منک !

این جمله از کدام دعاست؟

.امین.;620134 نوشت:
این جمله از کدام دعاست؟

سلام

أخبرنا محمد بن محمد، قال أخبرني أبو حفص عمر بن محمد الصيرفي، قال حدثنا أبو عبد الله الحسين بن إسماعيل الضبي، قال حدثنا عبد الله بن شبيب، قال حدثني إسماعيل ابن أبي أويس، قال حدثني إسحاق بن يحيى، عن أبي بردة الأسلمي، عن أبيه، قال كان رسول الله )صلى الله عليه و آله( إذا صلى الصبح رفع صوته حتى يسمع أصحابه يقول اللهم أصلح لي ديني الذي جعلته لي عصمة. ثلاث مرات، اللهم أصلح لي دنياي التي جعلت فيها معاشي. ثلاث مرات، اللهم أصلح لي آخرتي التي جعلت إليها مرجعي. ثلاث مرات، اللهم إني أعوذ برضاك من سخطك، و أعوذ بعفوك من نقمتك. ثلاث مرات، اللهم إني أعوذ بك منك، لا مانع لما أعطيت، و لا معطي لما منعت، و لا ينفع ذا الجد منك الجد.امالی طوسی

اَللّهُمَّ اِنّي اِلَيْكَ فَقيرٌ، وَمِنْ عَذاِبكَ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ، اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلِ اسمي، وَلا تُغَيِّرْ جِسْمي، وَلاتَجْهَدْ بَلائي، وَلاتُشْمِتْ بي اَعْدائي، اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ، وَاَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِكَ، وَاَعُوذُ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ، وَاعُوذُ بِكَ مِنْكَ، جَلَّ ثَناؤُكَ، اَنْتَ كَما اَثْنَيْتَ عَلى نَفْسِكَ وَفَوْقَ مايَقُولُ الْقائِلُونَ .مفاتیح

و عن الباقرين ع صل ليلة النصف من شعبان أربع ركعات في كل ركعة بعد الحمد الإخلاص مائة مرة فإذا سلم قال اللهم إني إليك فقير و من عذابك خائف مستجير اللهم لا تبدل اسمي و لا تغير جسمي و لا تجهد بلائي و لا تشمت بي أعدائي أعوذ بعفوك من عقابك و أعوذ برحمتك من عذابك و أعوذ برضاك من سخطك و أعوذ بك منك جل ثناؤك أنت كما أثنيت على نفسك و فوق ما يقول القائلون .مصباح کفعمی

رويتها بإسنادي إلى جدّي أبي جعفر الطوسيّ فيما ذكره قدّس اللَّه جلّ جلاله روحه في المصباح الكبير فقال: وروي أنّك تقول عقيب التسليمة الاُولى:(82) « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِن عُقُوْبَتِكَ، وَأَعُوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ، وَأَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِن نَقِمَتِكَ، وَأَعُوذُ بِمَغْفِرَتِكَ مِن عَذَابِكَ، وَأَعُوذُ بِرَأْفَتِكَ مِن غَضَبِكَ (83)، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْكَ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، لا أَبْلُغُ مِدْحَتَكَ وَلا الثَّناءَ عَلَيْكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ أَسَأَلُكَ (84) أن تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَن تَجْعَلَ حَيَاتي زِيَادَةً فِي كُلِّ خَيْرٍ، وَوَفاتي رَاحَةً لِيَ وَمِن كُلِّ سُوءٍ، وَتَسُدَّ فَاقَتِي بِهُداكَ وَتَوْفِيقِكَ، وَتُقَوِّي ضَعْفِي فِي طَاعَتِكَ، وَتَرْزُقَني الرَّاحَةَ وَالكَرامَةَ وَقُرَّةَ العَيْنِ وَاللَّذَّةَ وَبَرْدَ العَيْشِ مِنْ بَعْدِ المَوْتِ، وَنَفِّسْ عَنِّي الكُرْبَةَ يَوْمَ المَشْهَدِ العَظِيمِ، وَارْحَمْنِي يَوْمَ أَلْقَاكَ فَرْداً، هذِهِ نَفْسِي سِلْمٌ لَكَ، مَعْتَرِفٌ بِذَنْبِى، مُقِرٌّ بِالظُّلمِ (85) عَلَى نَفْسي، عارفٌ (86) بِفَضْلِكَ عَلَيَّ بِوَجْهِكَ الكَرِيمِ أَسأَلُكَ لَمَا صَفَحْتَ عَنِّي ما سَلَفَ مِن ذُنُوبي وَعَصَمْتَني فِيْما بَقِيَ مِن عُمْري، وَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وافعل بي كذا وكذا.فلاح السائل

ودر مزار مشهدی وبلد الامین وصحیفه صادقیه وصحیفه سجادیه و اقبال الاعمال وعوالی اللالی و مصباج المتهجد وبحار الانوار و .... هم امده است .

خیر البریه;619246 نوشت:

فرق فرشتگان با شیاطین از لحاظ دستور گرفتن خدای متعال چیست :

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا {مريم/83}

ما میفرستیم شیاطین را ....



و اگر در آيه شريفه ارسال شيطانها را به خدا نسبت داده، از آنجايى كه
از باب مجازات است هيچ عيبى ندارد، چون مشركين به حق كفر ورزيدند، و خدا هم از در مجازات شيطانها را فرستاد تا كفر و گمراهيشان را زيادتر كنند، شاهد اين معنا هم جمله (على الكافرين ) است، زيرا اگر از باب مجازات نبود، و فرستادن شيطانها به منظور گمراهى ابتدايى آنها بود، مى فرمود (عليهم ) نه اينكه به جاى ضمير اسم ظاهر (كافرين ) را بياورد.
تفسیر المیزان

خیر البریه;619246 نوشت:

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا {مريم/64}

ما فرشتگان به امر پروردگارت نازل میشویم ...

پس همه چیز زیر سر خودشه :



شما پاسخ ما را ندادید، یعنی چه همه چیز زیر سر خداست؟

ثانیا این مساله چه ارتباطی به ماهیت ذاتی ملائکه و شیاطین دارد؟

خیر البریه;619246 نوشت:
ان هی الا فتنتک :

فتنه خداوند به معنای بلا و آزمایش است نه به معنای فتنه و فساد

خیر البریه;619246 نوشت:
ولا تمکر بی فی حیلتک !

حیلت هم در عربی به معنای چاره اندیشی است نه توطئه و فتنه گری

خیر البریه;619246 نوشت:
الهی اعوذ بک منک !


این جمله هم باید به معنای من غضبک و من سخطک یا من قهرک باشد، زیرا ذات اقدس الهی منزه از هر شر و بدی است و ترسی ندارد....

.امین.;620167 نوشت:
این جمله هم باید به معنای من غضبک و من سخطک یا من قهرک باشد، زیرا ذات اقدس الهی منزه از هر شر و بدی است و ترسی ندارد....

عن ابن مسكان عن الوصاف عن ابي جعفر عليه السلام قال : ان فيما ناجى الله موسى
عليه السلام ان قال : يارب هذا السامري صنع العجل فالخوار من صنعه ؟ قال : فأوحى
الله اليه ياموسى ان تلك فتنتي فلا تفحص عنها .

عن ابي بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال : لما ناجى موسى ربه أوحى الله
اليه : ان ياموسى قد فتنت قومك قال : وبماذا يارب ؟ قال : بالسامري ، صاغ لهم من
حليهم عجلا ، قال : يارب ان حليهم لا يحتمل أن يصاغ منه عزال أو تمثال أو عجل فكيف
فتنتهم ؟ قال : صاغ لهم عجلا فخار ، قال : يارب ومن أخاره ؟ قال : انا ، قال عندها
موسى عليه السلام : " ان هي الا فتنتك تضل بها من تشاء وتهدي من تشاء " .

عياشى نيز اين روايت را در تفسير خود از ابى جعفر و ابى عبدالله (عليه السلام ) بطور مرسل يعنى بدون ذكر سند نقل كرده ، و در آن دارد كه موسى گفت : پروردگارا چه كسى گوساله را به صدا درآورد؟ فرمود: (من ). موسى اين را كه شنيد گفت : (ان هى الا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء).

روايتى است كه از سدى نقل شده كه در ذيل جمله (ان هى الا فتنتك ...)، گفته است : موسى گفت پروردگارا! سامرى به ايشان گفت گوساله درست كنند ليكن چه كسى گوساله را زنده كرد و روح در آن دميد؟ پروردگار فرمود: (من ). گفت : پس تو خودت ايشان را گمراه كردى !

سلام درقران هست که خدا به زنبور عسل وحیوانات وحی می کند شاید عریزه هم خودش وحی هست .
الهه قمشه ای هرانسانی مثله انبیاءمیتونه خودشابه شبکه وحی الهی متصل کند ...

خیر البریه;620175 نوشت:
عن ابن مسكان عن الوصاف عن ابي جعفر عليه السلام قال : ان فيما ناجى الله موسى
عليه السلام ان قال : يارب هذا السامري صنع العجل فالخوار من صنعه ؟ قال : فأوحى
الله اليه ياموسى ان تلك فتنتي فلا تفحص عنها .

عن ابي بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال : لما ناجى موسى ربه أوحى الله
اليه : ان ياموسى قد فتنت قومك قال : وبماذا يارب ؟ قال : بالسامري ، صاغ لهم من
حليهم عجلا ، قال : يارب ان حليهم لا يحتمل أن يصاغ منه عزال أو تمثال أو عجل فكيف
فتنتهم ؟ قال : صاغ لهم عجلا فخار ، قال : يارب ومن أخاره ؟ قال : انا ، قال عندها
موسى عليه السلام : " ان هي الا فتنتك تضل بها من تشاء وتهدي من تشاء " .

عياشى نيز اين روايت را در تفسير خود از ابى جعفر و ابى عبدالله (عليه السلام ) بطور مرسل يعنى بدون ذكر سند نقل كرده ، و در آن دارد كه موسى گفت : پروردگارا چه كسى گوساله را به صدا درآورد؟ فرمود: (من ). موسى اين را كه شنيد گفت : (ان هى الا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء).

روايتى است كه از سدى نقل شده كه در ذيل جمله (ان هى الا فتنتك ...)، گفته است : موسى گفت پروردگارا! سامرى به ايشان گفت گوساله درست كنند ليكن چه كسى گوساله را زنده كرد و روح در آن دميد؟ پروردگار فرمود: (من ). گفت : پس تو خودت ايشان را گمراه كردى !

آیا منظور شما اینست که چون این روایات گفتند خداوند آنها را گمراه کرده و درموردش تحقیق نکنید یعنی آنها گناهی نداشتند و خدا میخواسته ابتدائا آنها را گمراه کند؟

مردعشق;620176 نوشت:
سلام درقران هست که خدا به زنبور عسل وحیوانات وحی می کند شاید عریزه هم خودش وحی هست .
الهه قمشه ای هرانسانی مثله انبیاءمیتونه خودشابه شبکه وحی الهی متصل کند ...

سلام بر شما. مثل انبیاء یعنی چه؟

.امین.;620180 نوشت:
آیا منظور شما اینست که چون این روایات گفتند خداوند آنها را گمراه کرده و درموردش تحقیق نکنید یعنی آنها گناهی نداشتند و خدا میخواسته ابتدائا آنها را گمراه کند؟

ترس از اول یا آخر ؟!

http://javdan.blogfa.com/

https://sites.google.com/site/hojjah/tin...ects=0&d=1

خیر البریه;620175 نوشت:

عن ابن مسكان عن الوصاف عن ابي جعفر عليه السلام قال : ان فيما ناجى الله موسى
عليه السلام ان قال : يارب هذا السامري صنع العجل فالخوار من صنعه ؟ قال : فأوحى
الله اليه ياموسى ان تلك فتنتي فلا تفحص عنها .

عن ابي بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال : لما ناجى موسى ربه أوحى الله
اليه : ان ياموسى قد فتنت قومك قال : وبماذا يارب ؟ قال : بالسامري ، صاغ لهم من
حليهم عجلا ، قال : يارب ان حليهم لا يحتمل أن يصاغ منه عزال أو تمثال أو عجل فكيف
فتنتهم ؟ قال : صاغ لهم عجلا فخار ، قال : يارب ومن أخاره ؟ قال : انا ، قال عندها
موسى عليه السلام : " ان هي الا فتنتك تضل بها من تشاء وتهدي من تشاء " .

عياشى نيز اين روايت را در تفسير خود از ابى جعفر و ابى عبدالله (عليه السلام ) بطور مرسل يعنى بدون ذكر سند نقل كرده ، و در آن دارد كه موسى گفت : پروردگارا چه كسى گوساله را به صدا درآورد؟ فرمود: (من ). موسى اين را كه شنيد گفت : (ان هى الا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء).

روايتى است كه از سدى نقل شده كه در ذيل جمله (ان هى الا فتنتك ...)، گفته است : موسى گفت پروردگارا! سامرى به ايشان گفت گوساله درست كنند ليكن چه كسى گوساله را زنده كرد و روح در آن دميد؟ پروردگار فرمود: (من ). گفت : پس تو خودت ايشان را گمراه كردى !

.امین.;620180 نوشت:
آیا منظور شما اینست که چون این روایات گفتند خداوند آنها را گمراه کرده و درموردش تحقیق نکنید یعنی آنها گناهی نداشتند و خدا میخواسته ابتدائا آنها را گمراه کند؟

.امین.;620184 نوشت:
متاسفانه ارتباط این پاسخ شمارا با سوالم متوجه نشدم. جواب بنده یک کلمه است بله یا خیر


جناب خیرالبریه شما روایات را بیشتر قبول دارید یا قرآن کریم را که سکوت کردید؟

[=BMitra]«لِیَجْعَلَ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ[=BMitra] فِتْنَةً[=BMitra] لِلَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ»؛

[=BMitra](هدف این بود که خداوند القاى شیطان را[=BMitra] آزمایشى [=BMitra]قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که سنگ دل اند).

(ان هی الا [=BMitra]فتنتک [=BMitra]تضل بها من تشاء و تهدی من تشاء)

آن نیست مگر [=BMitra]آزمایشی[=BMitra] که با آن گروهی را گمراه میکنی و گروهی را هدایت...

[=BMitra]«اِنَّ عِبادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ»
[=BMitra]؛

(تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت [=BMitra]مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند)[=BMitra]
[=BMitra]
اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»
[=BMitra]؛

(تسلط او تنها بر کسانى است که [=BMitra]او را به سرپرستى خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم مى شمرند)[=BMitra]

در این آیات خدای متعال علت گمراهی ایشان را بیان میدارد

.امین.;620236 نوشت:
جناب خیرالبریه شما روایات را بیشتر قبول دارید یا قرآن کریم را که سکوت کردید؟

«لِیَجْعَلَ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَض وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ»؛

(هدف این بود که خداوند القاى شیطان را آزمایشى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که سنگ دل اند).

(ان هی الا فتنتک تضل بها من تشاء و تهدی من تشاء)

آن نیست مگر آزمایشی که با آن گروهی را گمراه میکنی و گروهی را هدایت...

«اِنَّ عِبادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطان اِلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ»؛

(تو بر بندگان من تسلّط نخواهى یافت مگر گمراهانى که از تو پیروى کنند)

اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛

(تسلط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و آنها که فرمانش را همردیف فرمان خدا لازم مى شمرند)

در این آیات خدای متعال علت گمراهی ایشان را بیان میدارد

سلام

اولا که قرآن کریم خودش روایت است حتی برخی از روایات از بعضی آیات متواترترند !

ثانیا اگر دقت کرده بودید همان اول گفتم که چه کسی شیاطین را میفرستد تا فتنه کنند ، مگر شیاطین از خودشان اذن واختیاری دارند ؟

بنص قران : انا ارسلنا الشیاطین ..... همانا ما شیاطین را میفرستیم .....

خیر البریه;620395 نوشت:

سلام
اولا که قرآن کریم خودش روایت است حتی برخی از روایات از بعضی آیات متواترترند !

سلام

قرآن کلام خداست. کلام معصومین را روایت میگویند. متواتر بودن بعضی از روایات هم دلیل بر صحیح بودن همه روایات نیست. ثانیا هر آنچه که ما از ظاهر روایات برداشت میکنیم معلوم نیست صحیح باشد و بسیاری از روایات نیاز به شرح وتفسیر دارند همانطور که قرآن نیاز شرح به تفسیر دارد.

خیر البریه;620395 نوشت:
ثانیا اگر دقت کرده بودید همان اول گفتم که چه کسی شیاطین را میفرستد تا فتنه کنند ، مگر شیاطین از خودشان اذن واختیاری دارند ؟

بنص قران : انا ارسلنا الشیاطین ..... همانا ما شیاطین را میفرستیم .....

بنده هم خدمت شما عرض کردم با توجه به دیگر آیات ، این برداشت شما که همه چیز زیر سر خداست و خداوند بندگانش را گمراه میکند و باید مثل شیطان از خودش به خودش پناه ببریم غلطه.

فرشتگان به امر پروردگار نازل میشوند ولی خداوند چنین امری را مستقیما به شیاطین نمیکند بلکه دست آنها را در انجام چنین کاری باز میگذارد و چنین اذنی از سوی پروردگار است یعنی اگر خدا نخواهد شیاطین بر چنین کاری قدرت نخواهند داشت...

پس اگر میفرماید شیاطین را میفرستیم به این معنا نیست که شیاطین

هم مثل فرشتگان در دستگاه خلقت وظیفه ای بر دوش داشته باشند

میتوانید در اینباره تاپیکی باز کنید تا کارشناسان مربوطه پاسخ شما را بدهند.

.امین.;620132 نوشت:
ما هم همین را میخواهیم بدانیم
اگر شیاطین هم که از دسته موجودات مجرد نیستند؛ بتوانند وحی (کلام خدا در زمانی که به فرشته منتقل میشود) را بشنوند دیگر چه چیزی ممکن است دلالت بر مجرد بودن داشته باشد؟

خب پس اول بايد به اين سوال پاسخ داد كه آيا خصيصهء شنيدن وحي ، تنها دلالت براي مجرد بودن است؟ كه نتيجه بگيريم هر موجودي اين خصوصيت را داشت ، مجرد هم هست و در دستهء ملائك قرار ميگيرد. يا اينكه براي مجرد بودن خصوصيات ديگري هم قابل تعريف است؟

من هم يك سوال دارم
آيا ما (روح) وقتي از اين بدن مادي جدا ميشويم ، مجرد هستيم؟ اگر بله ، آيا ما هم فرشته هستيم؟

Reza-D;620771 نوشت:
خب پس اول بايد به اين سوال پاسخ داد كه آيا خصيصهء شنيدن وحي ، تنها دلالت براي مجرد بودن است؟


سلام علیکم

بالاتر از این خصیصه چه خصیصه ای وجود دارد؟

Reza-D;620771 نوشت:
كه نتيجه بگيريم هر موجودي اين خصوصيت را داشت ، مجرد هم هست و در دستهء ملائك قرار ميگيرد. يا اينكه براي مجرد بودن خصوصيات ديگري هم قابل تعريف است؟

مگر ما گفتیم شیطان در دسته فرشتگان قرار میگیرد. سوال اینست که شیطان مجرد است یا فرشتگان غیرمجرد...

Reza-D;620771 نوشت:
من هم يك سوال دارم
آيا ما (روح) وقتي از اين بدن مادي جدا ميشويم ، مجرد هستيم؟ اگر بله ، آيا ما هم فرشته هستيم؟

مگر ما گفتیم شیطان فرشته است که شما میخواهید ثابت کنید نیست؟

ما در اینباره قبلا با کارشناسان سایت بحث داشتیم. اتفاقا یکی از دلایل مجرد بودن فرشتگان را این دانستند که انسان وقتی میمیرد میتواند آنها را رویت کند نه قبل از آن. آیا با این حساب نباید گفت که شیطان هم مجرد است ، چون قبل از مرگش آنها را میبیند و یک زمانی هم در میانشان بوده است؟

.امین.;617998 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و تشکر از حضرت عالی

همه فرمایشات شما صحیح ، سخن ما این نیست که شیطان از جنس ملائکه است، سوال اینست که چرا باوجود این شباهتها شیاطین را مادی میدانند اما فرشتگان را مجرد و غیر مادی؟؟؟

موجودات را در يك تقسيم بندي مي توان به موجودات مادي و غير مادي تقسيم كرد.

موجودات مادي عالم ماده و جسماني را تشكيل مي دهند و بر آن ها نظام مادي حكم فرماست .

عالم آن ها را عالم ناسوت و در اصطلاح قرآن عالم شهادت مي نامند. اين عالم را عالم ماده و حركت و زمان و مكان گويند .

در يك كلام عالم طبيعت و محسوسات يا عالم دنيا است. موجودات غير مادي و به تعبير فلسفي مجردات ، آن هايي هستند كه مادي نيستند و در واقع مجرد از ماده اند.

از آن جا كه موجود مجرد همواره از موجود مادي داراي وجودي برتر است ، از اين رو آن ها عالمي برتر از عالم ماده دارند. آن ها نيز با توجه به شدت و سعه وجودشان و ميزان تجردشان از وجودي متفاوت بر خوردارند . از اين رو در عالمي متناسب با شدت وجودي شان به سر مي برند. اين موجودات به ترتيب شدت وجودي شان در ، عالم لاهوت، عالم جبروت و عالم مثال يا ملكوت به سر مي برند .

همان طور كه گفتيم مجردات آن هايي اند كه مادي نيستند .

خداوند كه در راس سلسله وجودات قرار دارد ، از تجري تام و تمام برخوردار است . موجودي بسیط است. داراي وجودي بی حد و نهایت.

در مرتبه بعد فرشتگان قرار دارند كه آن ها نيز داراي وجودي مجرد هستند.

روح و نفس انساني نيز موجودي مجرد است و هر چند كه مادي نيست و مجرد است.

اما همواره بايد همراه ماده باشد و نمي تواند بدون ماده وجود يابد . اين ويژگي مخصوص عالم ماده نيست، بلكه روح در عالم مثال و عالم برتر از عالم ناسوت و دنيا نيز با جسمي مثالي و متناسب با آن عالم خواهد بود. بنا بر اين تجردش در حد تجردي ضعيف است و همواره بايد در قالب و جسمي غير مجرد جاي گيرد.(1)

اما در مورد اجنه و به تبع آن شيطان که او نیز جن است، اگر چه آن ها داراي جسم لطيف هستند. اما جزو مجردات نمي باشند.

البته روح آن ها مانند انسان مجرد مي باشد. اما در اين نشئه آن ها داراي وجود مادي اند.

نتيجه اينكه موجدات مجرد در عالم تا آن جا كه براي ما شناخته شده است، به اين ترتيب مي باشند: خداوند، ملائكه و روح.

پي نوشت:
1.مصباح يزدي، آموزش فلسفه، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1368ش، ج2 ، ص124-126

[="Tahoma"][="Navy"]

.امین.;582311 نوشت:
سوال اینست که اگر بین نزول ملائکه بر قلب انبیاء و نزول شیاطین بر انسانها تفاوت هست (به دلیل تجرد ملائکه) پس چرا (شیاطین ) باید بتوانند همان چیزهایی را استراق سمع کنند و دزدانه گوش دهند که ملائکه میشوند؟

سلام
ساختار وجودی شان اینطور است
یا علیم[/]

.امین.;620998 نوشت:
سلام علیکم. مگر ما گفتیم شیطان در دسته فرشتگان قرار میگیرد

سلام برادر عزيز
از ظاهر فرمايش شما اينطور برداشت ميشد و ساير دوستان هم همين فكر رو كردن
ولي به هر حال ببخشيد ، فكر كردم منظور شما اينه

.امین.;620998 نوشت:
بالاتر از این خصیصه چه خصیصه ای وجود دارد؟

معراج
پيامبر(ص) به جايي رفت كه حتي حضرت جبرئيل(ع) هم نميتوانست وارد شود ، يعني نزديك ترين حالت به خداوند و معراج پيامبر(ص) هم جسماني بوده

لذا پيامبر(ص) به خواصي بالاتر از فرشتگان رسيد ، بدون اينكه مجرد(روح) باشد

پس امكان دارد كه خواص مجردات را داشت بي آنكه مجرد بود

Reza-D;621265 نوشت:
سلام برادر عزيز
از ظاهر فرمايش شما اينطور برداشت ميشد و ساير دوستان هم همين فكر رو كردن
ولي به هر حال ببخشيد ، فكر كردم منظور شما اينه

معراج
پيامبر(ص) به جايي رفت كه حتي حضرت جبرئيل(ع) هم نميتوانست وارد شود ، يعني نزديك ترين حالت به خداوند و معراج پيامبر(ص) هم جسماني بوده

لذا پيامبر(ص) به خواصي بالاتر از فرشتگان رسيد ، بدون اينكه مجرد(روح) باشد

پس امكان دارد كه خواص مجردات را داشت بي آنكه مجرد بود

سلام و تشکر

اگر با دقت میخواندید از هیچ یک از صحبتهای بنده نمیشد چنین برداشتی کرد..

معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در یک مرحله از مسجدالحرام به مسجدالاقصی با جسم مادی بوده، پس از آن تا مراحلی با جسم برزخی و آن مرحله هم که فرشته وحی نتوانسته همراه ایشان باشد در مرحله تجرد روح بوده است ..

.امین.;621306 نوشت:
معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در یک مرحله از مسجدالحرام به مسجدالاقصی با جسم مادی بوده، پس از آن تا مراحلی با جسم برزخی و آن مرحله هم که فرشته وحی نتوانسته همراه ایشان باشد در مرحله تجرد روح بوده است ..
اگر ممكنه با سند توضيح بفرماييد چون تا جايي كه من ديدم گفته شده كاملاً جسماني بوده. من چيزي كه دستگيرم شده رو عرض ميكنم كه به نظر ميرسد جسماني بودنِ كل معراج ، مقبوليت بيشتري دارد (تا اينجا كه من ديدم)

درباره کیفیت معراج رسول گرامی چهار نظر وجود دارد:

1- معراج پیامبر اکرم در تمام مراحل روحانی بوده است ، یعنی روح به صورت تخلیه از جسد ، این عوالم را طی کرده است

2- معراج پیامبر روحی بوده ، اما نه به صورت تجرد از بدن ، بلکه به صورت رؤیا و برزخی بوده و تمام عوالم به صورت رؤیا سیر شده است

3- سیر پیامبر از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی جسمانی و روحانی بوده و از آنجا به بالا به صورت روحانی بوده و این نظریه را ابن شهرآشوب برگزیده و به علمای امامیه نسبت داده است

4- سیر حضرت در تمام مراحل جسمانی و روحانی بودو همه جا را با تن و روان سیر نموده است

ظاهر آيه اول سوره اسراء و نيز روايات متعدد ، بر اثبات جسماني بودن مرحله ي اول معراج پيامبر يعني سير از مسجد الحرام تا مسجد الاقصي دلالت دارد پس جسماني بودن اين مقدار از معراج را مي توان قطعي دانست اما سخن درباره ي مراحل بعدي معراج است كه آيا جسماني بوده و يا به نحو روحاني تحقق يافته است؟ در اين باره مشهور دانشمندان و محققان اسلامي با توجه به ظهور روايات و نيز استشمام چنين معنايي از آيات سوره نجم كه بيانگر مراحل بعدي سير پيامبر است ؛ نظريه ي جسماني بودن ساير مراحل معراج پيامبر را پذيرفته اند
مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 288، مؤسسه الوفاء، بيروت 1404ق

در عين حال با توجه به برخي روايات و نيز بعضي تفاسير از آيات سوره نجم نمي توان نظريه روحاني بودن ساير مراحل معراج را به طور قطع مردود دانست. به همین خاطر برخي از دانشمندان اين نظريه را پذيرفته اند و علامه طباطبايي اين تفسير را جايز شمرده و آن را محتمل مي دانند
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 13، ص 32، مطبوعاتي اسماعيليان

.امین.;621312 نوشت:
اگر شنیدن کلام وحی و نزول بر قلب انسانها ارتباطی به تجرد ندارد پس چه گونه تجرد ملائکه ثابت میشود؟

امينِ عزيز من هنوز متوجه نشدم چرا وجود يك شباهت دلالت بر تطبيق دارد؟!
يعني منظور شما اين هست كه دو موجود مجرد و غيرمجرد ، در هيچ خصوصيتي نميتوانند و نبايد مشترك باشند؟ درست متوجه شدم؟

سلام .ایا شیطان از فرشته ها بود ؟

Reza-D;621361 نوشت:
اگر ممكنه با سند توضيح بفرماييد چون تا جايي كه من ديدم گفته شده كاملاً جسماني بوده.


شما که خودتان پاسخ خودتان را داده اید

Reza-D;621361 نوشت:
در عين حال با توجه به برخي روايات و نيز بعضي تفاسير از آيات سوره نجم نمي توان نظريه روحاني بودن ساير مراحل معراج را به طور قطع مردود دانست. به همین خاطر برخي از دانشمندان اين نظريه را پذيرفته اند و علامه طباطبايي اين تفسير را جايز شمرده و آن را محتمل مي دانند
طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 13، ص 32، مطبوعاتي اسماعيليان

عشقم خدا;621429 نوشت:
سلام .ایا شیطان از فرشته ها بود ؟

سلام علیکم

خیر شیطان، فرشته نبوده.

.امین.;621470 نوشت:
شما که خودتان پاسخ خودتان را داده اید
داداشم من به عنوان يكي از 4 نظريه عنوان كردم و عرض كردم كه از نظر پذيرش از سوي بزرگان و علما ، در درجهء دوم قرار داره و نظر مقبول تر ، اينه كه كل سير و معراج هم روحاني بوده و هم جسماني

اما شما با قاطعيت فرموديد

Reza-D;621368 نوشت:
امينِ عزيز من هنوز متوجه نشدم چرا وجود يك شباهت دلالت بر تطبيق دارد؟!
يعني منظور شما اين هست كه دو موجود مجرد و غيرمجرد ، در هيچ خصوصيتي نميتوانند و نبايد مشترك باشند؟ درست متوجه شدم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

برادر عزیز، حکما بر این اعتقادند که موجود مجرد چون از عالم ماده نیست، تجردش به ذات خداوند شباهت دارد. ما میگوییم مجردات، تجردشان بواسطه وابسته نبودن به عالم مادی است، اما این مساله نباید دلیلی باشد بر آنکه اساس خلقت موجودات مجرد چیزی سوای ساختار موجودات مادی باشد.

یعنی در اصل الفبا همان الفبا است، اما با این الفبا، در هر عالمی کلمات خاص همان عالم ساخته شده است.

مثلا هم در دنیا و هم در عالم مجردات یک سری الفبا که به موجودات هستی میبخشد بکار رفته اما در عالم مجردات آن حروفی که آثاری چون نقص و کمبود برجای میگذارند بکار نرفته باشد. به همین دلیل هم هست که عالم ماده مجددا قابلیت حشر پیدا میکند، چون اساسش که فناناپذیر و ابدی است نابود نمیشود..

در حقیقت ما میگوییم اگر خداوند بخواهند همین دنیای مادی را هم میتواند جاودانه کند و برخلاف تصور ما در قوانین طبیعی دخالت کرده و غیرممکنی را ممکن کند، بدون اینکه آب از آب تکان بخورد، اما چون هدف چیز دیگری است هیچ گاه چنین نمیکند.

همانطور که میفرماید: اگر خدا روز شما را تا قیامت شب کند چه کسی میتواند آن را به شما بازگرداند غیر از خدا... این مثالها فقط مثال نیست و واقعیتی در پشت آنها نهفته است.

یا مثال دیگرش طول عمر بعضی از بندگان خداست. اگر دنیای مادی ذاتا (نه به دلیل اراده خداوند) یک دنیای پست است که هیچ مشابهتی با دیگر عوالم ندارد، پس چرا باید درصورت اراده خداوند، بعضی از انسانها عمر طولانی داشته باشند یا اینکه اجسادشان در خاک نپوسد.

اگر میگویند فرشتگان با امر خدا بوجود آمده اند و تولید مثل ندارند، خب خداوند حضرت آدم و حوا را هم بدون اینکه از پدر و مادر خلق شوند، آفریده. همینطور همه ذریه آنها را در عالم ذر قبل از اینکه پا به این دنیای خاکی بگذارند آفریده است. پس انسانها پس از مرگ همان میشوند که روز نخست خلقت بوده اند، پس چرا باید بگوییم فرشتگان با انسانها در خلقتشان تفاوتی دارند.

یا درمورد جاودانگی فرشتگان، پس از مرگ انسانها هم بقای جاودانه دارند، پس چرا باید خلقت فرشتگان را چیزی ماورای خلقت دیگر موجودات بدانیم؟ آنهم زمانیکه میبینیم فرشتگان با مخلوقاتی که در مراتب پایین تر از خود هستند اینهمه وجه تشابه دارند و میتوانند با جهان مادی ارتباط برقرار کنند، چرا باید بگوییم که هیچگونه وجه تشابهی با دنیای مادی ندارند و همسنخ ذات الهی هستند؟

اگر مجردات از جنس خدا هستند مادیات هم مخلوق خدا هستند ، پس یا باید مادیات را هم از جنس خدا دانست یا نه مادیات و نه غیر مادیات هیچ یک را نباید از جنس خدا دانست

Reza-D;621741 نوشت:
داداشم من به عنوان يكي از 4 نظريه عنوان كردم و عرض كردم كه از نظر پذيرش از سوي بزرگان و علما ، در درجهء دوم قرار داره و نظر مقبول تر ، اينه كه كل سير و معراج هم روحاني بوده و هم جسماني

اما شما با قاطعيت فرموديد

تاکید بر معراج جسمانی به دلیل اهمیت آن است. اما این مساله نمیتواند نافی قوانین طبیعی و رخدادهای بعد از آن باشد....

خودمان را جای شیطان بگذاریم تا ریشه بسیاری از مکاتب مثل فمنیسم روشن شود. متاسفانه مشاهده کردم دخترانی در این سایت آمدند و به طور غیر مستقیم به آیات قرآن به دلیل تفکرات فمنیستی توهین و اهانت کردند. خواستم ریشه این ها را استدلال و تفکر شیطان بدانم و یک ارزیابی هم باید از خودمان بکنیم و بفهمیم اصلا شیطان چیست و رانده شدگی چیست؟ من متاسفانه در حرفهای آنان راندگی و شیطان را دیدم. چند درصد از ما اگر خدا بهمون میگفت در برابر فلان جنس سجده بکن می کردیم؟ چرا یطان سجده نکرد؟ چرا تا امروز شیطان داره تلاش میکنه که جنس خودش از جنس انس برتره؟ و چرا شیطان از طریق خدا داره با خدا می جنگه؟ عاقبت شیطان چیست؟ زنان فمنیست هم دغدغه برتری جنسی مثل شیطان را دارند چون شیطان دغدغه اش اثبات برتری جنسی بود و نه شخصی و البته برای برتری جنسی خودش دلایلی هم داشت درست مثل دلایلی که برخی فمنیستها در این سایت عنوان کردند. و مرتب هم عنوان می کردند که بحث ما منطقی است و متاسفانه حتی مدیر سایت هم یه جورایی برابری و ... رو مطرح کرد. اما باید بدانیم که برابر خواهی در برابر دستور خداوند همان چیزی است که شیطان خواست. خدا نگفت شیطان و انسان برابرند اما منطق شیطان عدل خدا را در حضور خود خدا مبنا بر عدم سجده کردن قرار داد. درست همان منطقی که خیلی از مسلمانان را وادار می کند تا دین اسلام را مطابق با منطق شیطان جلوه دهند. دین برابر خواه, در صورتی که برابر خواهی نیز ریشه در بسیاری از مکاتب بشری کفر آمیز شیطانی دارد که درکی از خدا ندارد. این سوال را از خودمان بپرسیم, آیا به این اندازه نفس خودمان را تهذیب کردیم که با فرمان خدا در برابر جنس دیگری سجده کنیم یا تمایلات نفسانی مان نمیگذارد که این سجده را بکنیم و ما را مانند شیطان تا ابد گرفتار می کند و به جهنم می کشاند و از خداوند و نعمات او می راند. خداوند چقدر نعمت به زنان در تمام ادیان داده. در تمام ادیان مسئولیت نفقه و نیز مسئولیت های سنگین بر عهده مردان گذاشته شده و اما بسیاری از زناناین نعمت را درک نکرده و آن را توهین به خود دانستند و برای همین آن نعمت را در اروپا از خود راندند و چند تاشون شدن وزیر و مابقی در جهتی پیش می روند که خودشان بگویند فقر در حال زنانه شدن است. یا به روسپیگری بی سابقه ای در طول تاریخ رسیدند؟ این چه چیز جز رانده شدن است؟ چرا همجنسگرایی تا این حد رواج یافته؟ چرا به جای حلش اخرش مجبور شدن بگن مجاز و طبیعیه؟ این نتیجه غرور شیطانی مخفی در مکتب ضاله فمنیسم هست که متاسفانه در میان زنان به ظاهر مذهبی حتی رواج بیشتری هم پیدا کرده!!!!!!!!!!!!! معصومیت از دست رفته زنان. و رانده شدن جامعه زنان توسط انتشار مکاتب شیطانی. و البته مردان هم به دنبال آنان. مسلمه که روح تمدن استعمار گر انان برکت را از جامعه گرفته و مکاتب شیطانی گریبان گیرشان میشود و سرانجام به قوم لوط می رسند. خدا بارها در قرآن هشدار داده به عذاب الهی. چرا کسی جدی نمی گیرد؟ چرا کسی ریشه انحرافات امروز را نمی بیند؟ چرا کسی نمی بیند که بشریت با سرعت راه هلاکت را به اسم حقوق زن می پیماید؟ چرا کسی نمی بیند که وجدان و اخلاق از بین رفته و افکار موهوم و پوچ فمنیستی جایگزین آن شده است. آیا منظور قرآن از فعل ضرب ترک کردن زن است؟ یعنی همان بی بند وباری که در غرب هست. یک شب با آن زن اگر تمکین نکرد برو با یکی دیگه؟ چطور بر سجده نکردن شیطان ایراد می گیرید اما بر عدم تمکین زنان خیر؟ چرا تفاسیر از آیات قرآن در جهتی است که با معیارهای مکاتب شیطانی منطبق شود؟ قرآن علننا در مورد زن و مرد همه چیز را گفته اما خوب همانطور که شیطان در مقابل خدا حرف خدا را نمی پذیرفت و خودش تفسیر می کرد, مکاتبش هم همین کارها را می کند. حرف خدا را در مقابل خدا تغییر می دهد. به خاطر عدم سجده و یا تمکین و ... ناشی از غرور با دلایلی که من از جنس آتشم. متاسفانه در همین وبلاگ یکی از برتری های زن بر مرد زیبا تر بودن زن مطرح شده بود از جانب یک دختر فمنیست. خوب این یعنی چه؟ مگر جز این هست که هر جنس از جنس دیگر باید زیبا باشد و نه از نظر خودش؟ این چه معنایی جز همجنسگرایی دارد؟

به جای اینکه بحث کنید شیطان فرشته بود یا جن, ماهیت شیطان را در زندگی اطرافمون ببینیم.

شیطان اول فرشته بوده اما بعد دوزخی میشه و میشه آتش. و جن هم از آتشه. یعنی یه جورایی نزول پیدا کرده

kian999;622768 نوشت:
شیطان اول فرشته بوده اما بعد دوزخی میشه و میشه آتش. و جن هم از آتشه. یعنی یه جورایی نزول پیدا کرده

قرآن میفرماید شیطان از جنیان بوده است.
[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial]
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ ...

[=arial]و آن‏گاه كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، [=arial]جز ابليس كه از جنيان بود

موضوع قفل شده است