تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟
تبهای اولیه
احادیث معصومان از طریق گزارش راویان که پی در پی از هم شنیده و در کتابهای یکدیگـر دیدهاند، به ما رسیده است. این راویان به دو گروه قابل تقسیماند و یک دسته نیز خود را در میان اینان جای دادهاند:
1ـ راویان راستگو و مورد اطمینان.
2ـ راویان ناشناخته یا غیر قابل اطمینان.
3ـ راویان دروغپرداز و حدیثساز.
گروه نخست مورد اعتماد و احادیث آنها قابل استناد است و آنچه نقل میکنند به معصوم (علیهالسلام) نسبت داده میشود و مورد پذیرش قرار میگیرد.
گروه دوم روایانی معمولی هستند که ممکن است به سبب کماطلاعی و یا کمدقتی حدیثی را به درستی نقل نکنند یا معنای ناموجهی را به معصوم (علیهالسلام) نسبت دهند. اما خود، حدیثی را به دروغ نمیسازند و بر معصوم (علیهالسلام) افترا نمیبندند. احادیث این دسته ضعیف خوانده میشود و قابل اعتماد نیست و به تنهایی اعتبار لازم را برای استناد در مقام عمل ندارند. اما این به معنای جعلی و ساختگی بودن این احادیث نیست و حتی در موارد بسیاری حدیث آنان به وسیلۀ قرینهها و نشانههای دیگر ـ مانند موافقـت با عقل و قرآن و احـادیث دیگران ـ حجیّت و اعتبــار مییابد. گفتنی است گاه ضعف روایت به سبب عدم اتصال حلقههای راویان به یکدیگر است که آن نیز در برخی موارد قابل حل است.
دستۀ سوم که به دروغ حدیث میسازند و آن را با احادیث دیگر محدثان در میآمیزند، تعدادشان اندک است. حدیثشناسان بسیاری از این گروه و احادیث آنان را شناساندهاند. روایات این دسته، جعلی یا موضوع نامیده میشود و در صورت آشکار شدن آن به هیچ روی قابل استناد نخواهند بود.
سلام به همه دوستان
حدیث ضعیف اعم از حدیث جعلی است؛ یعنی هر حدیث جعلی، ضعیف هست، اما هر حدیث ضعیفی، جعلی نیست. ممکن است حدیثی از جهت سند یا متن دچار ضعف باشد اما این ضعفش با قرائن دیگر جبران شود (مثلا با شهرت فتوایی یا قرینه متنی از آیات قرآن و روایات معتبر یا ...) اما ضعف نوع احادیث جعلی، قابل جبران نیست.
احادیث ضعیف به یک معنا احادیثی هستند که به تنهایی قابل اعتماد نیستند و نمی توان به تنهایی و بدون قرینه اعتباریه دیگر به آنها تمسک نمود؛ البته ممکن است ضعف سندی برخی احادیث با قرائن دیگر (مثلا شهرت فتوایی یا تایید به وسیله آیات قرآن و روایت معتبر) برطرف شود اما به تنهایی قابل اعتماد و تمسک نیستند.
احادیث جعلی بخشی از احادیث ضعیف محسوب می شوند ، نه همه آنها. احادیث جعلی را اصطلاحا «الموضوع» یا «الاحادیث الموضوعة» می نامند (یعنی حدیثهای ساختگی)؛ که بدترین نوع احادیث ضعیف است. کتابهایی هم با این عنوان (یا عنوانی شبیه آن) نوشته شده و برخی احادیث جعلی در آن گردآوری شده مانند:
«الاحادیث الدخیلة» اثر استاد محمد تقی شوشتری
«الموضوعات» اثر ابوالفرج بن الجوزی (508-897ق)
«اللئالیء المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة» اثر جلال الدین سیوطی (849-911ق)
«الدر الملتقط فی تبیین الغلط» اثر حسن بن محمد معروف به صاغانی (577- 650 ق)
با توجه به اطلاعاتی که از روات در کتب رجالی معتبر موجود است، می توان بخشی از وضاعان حدیث و جاعلان آن را شناسایی کرد چرا که به این افراد نوعا در کتب رجالی اشاره شده و به عنوان وضاع حدیث معروف و مشهور گشته اند مثل مغیرة بن سعید که در روایت امام صادق (ع) به عنوان شخصی که از حدیث جعل می کرد و به امام باقر (ع) نسبت می داد معرفی شده (رجال کشی/ج1/ص228)
در کتب رجالی اینگونه افراد با عباراتی شبیه: غال (=غلو کننده)، کذاب (= بسیار دروغگو)، وضاع للحدیث (= کسی که حدیث جعلی درست می کند) و مانند آن معرفی شده اند.
همۀ محدثان حدیث ضعیف را مردود و مفاد آن را غیر قابل استناد میدانند. حدیث ضعیف خود دارای انواع گوناگونی همچون موقوف, مقطوع, مرفوع, مُرسَل, مجعول و ... است. به گونهای که بیشتر تقسیمات حدیث در «مصطلح الحدیث» ناظر به گونههای حدیث ضعیف است.
۲.مراتب روایت کنندگان بدین معنی که از صحابه یا از تابعان باشند.و تفاوت ایشان در مقام و منزلت و بازشناختن آنان از یکدیگر که در پذیرفتن یا رد احادیث اهمیت دارد.
۳.سندها یا زنجیره های حدیث از لحاظ اتصال یا انقطاع آنها. به عبارتی راوی، روایت کننده ای را که از او حدیث را نقل کرده دیده یا ندیده باشد
۴.تحقیق در خصوص اینکه چگونه راویان، حدیث را از یکدیگر فرا میگیرند از قبیل قرائت یا کتابت یا مناوله یا اجازه
۵. اینکه راستی آن حدیث بر ظن غلبه کند.
التماس دعا