جمع بندی برهان امکان ماهوی و امکان وجودی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برهان امکان ماهوی و امکان وجودی

سلام لطفا فرق میان برهان امکان ماهوی و امکان وجودی رو تبیین کنید؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

پرسش:
تفاوت برهان امکان ماهوی و امکان وجودی چیست.؟

پاسخ:
یکی از براهین اثبات خدا که توسط فلاسفه اسلامی اقامه شده است، برهان امکان و وجوب است.
این برهان به دو صورت قابل طرح است. تا زمان ملاصدرا که مبنای اصالت وجود مطرح نشده بود، تمامی مباحث و از جمله این برهان، حول محور ماهیت بود. اما با اثبات اصالت وجود توسط صدرالمتآلهین، این برهان نیز شکل خود را از مباحث متناسب با ماهیت، به سمت وجود و خواص آن تغییر داد.
_ توضیح این که:
هر موضوعی که نسبت به وجود در نظر گرفته می شود، سه حالت بیشتر نخواهد داشت.
_ یا وجود داشتن برایش ضرورت دارد. که واجب الوجود بالذات خوانده می شود.
_ یا وجود نداشتن برایش ضرورت دارد. که ممتنع الوجود بالذات خوانده می شود.
_ یا هیچ کدام برایش ضرورت ندارد و نسبت به هر دو، حالت تساوی دارد. که ممکن الوجود بالذات خوانده می شود.(1)

امکان تا زمان ملاصدرا، یکی از لوازم ماهیت بود که از آن جدا شدنی نیست و همیشه همراه آن است.
زیرا ماهیت یک شیئ، به خودی خود نسبت به وجود و عدم، حالت تساوی دارد و نه بودنش ضرورت دارد و نه نبودنش.
بنا بر این، موجودی که ماهیت دارد، به خودی خود وقتی در نظر گرفته می شود نه ضرورت دارد که باشد و نه ضرورت دارد که نباشد.
حال این ماهیت برای این که به وجود بیاید نیازمند این است که علتی داشته باشد که حالت تساوی آن را به هم بزند و وجود داشتن را برایش ضروری کند و آن را واجب الوجود بالغیر کند.
به همین جهت، اگر موجود ممکن الوجودی موجود شد، می فهمیم که علتی بوده که آن را از حالت تساوی خارج کرده است.(2)

از آن جا که بر اساس اصالت وجود، ماهیت واقعیت مستقلی در خارج ندارد، بنا بر این، امکان که ملاک احتیاج ممکن الوجود به علت است، نمی تواند وصف ماهیتی باشد که خودش واقعیت ندارد. و چون در نزاع وجود و ماهیت، مشخص می شود که چیز دیگری غیر از وجود و ماهیت در کار نیست، پس وقتی ماهیت نبود، وجود خواهد بود و امکان وصف وجود می شود.
به همین جهت، ملاصدرا، به جای امکان ماهوی که تا زمان وی مطرح بود، عنوان امکان فقری را مطرح کرد که مبتنی بر اصالت وجود بود
امکان فقری وصفی است برای خود وجود. یعنی به جای این که بگوییم، ماهیت حالت امکانی دارد نه ضرورت، می گوییم، وجود حالت امکانی دارد.
اما امکان وجود، با امکان ماهیت فرق دارد.

امکان ماهیت، عبارت بود از خاصیتی در ماهیت که نسبت به بودن و نبودن حالت تساوی داشت.
اما امکان وجود، عبارت است از فقر وجودی ای که در وجود ممکن هست و از آن جدا شدنی نیست که از آن به امکان فقری تعبیر می شود. به این بیان که:
- از آن جا که آن چه در جهان خارج وجود واقعی و مستقل دارد، حیثیت وجود موجودات است نه حیث ماهوی آن ها، پس موجودات عالم از جهت وجودشان بر دو دسته اند، یا وجودشان مستقل است و نیازی به علت ندارند که وجود غنی خوانده می شود یا مستقل نیستند و نیاز به علت دارند و فقیر.

-فقر در وجود معلول، عین وجودش است و وجود موجود معلول است که عین نیاز به علت است و به همین جهت هیچ گاه از آن جدا نمی شود.

_ با توجه به این دو نکته:
بنا بر این، هر موجودی که در نظر گرفته شود، واجب الوجود اثبات می شود.
زیرا آن موجود یا واجب الوجود یعنی موجود غنی است یا مستلزم آن اشت (چون اگر غنی نباشد و فقیر باشد، پس برای بودن، نیاز به وجود غنی ای دارد که آن را به وجود بیاورد. و گرنه گرفتار دور یا تسلسل می شویم)(3)
واجب الوجود به عنوان وجود مستقل و غنی اثبات می شود.

ــــــــــــــــــــــــــ
(1) نهایه الحکمه، مرحله چهارم، فصل اول.
(2) نهایه الحکمه، مرحله چهارم، فصل ششم؛ همچنین ر.ک: . سبحاني، جعفر، مدخل مسائل جديد در علم كلام، قم، مؤسسه تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق (ع)، ص 31.
(3) جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، قم، نشر اسراء، چاپ اول، ص184.

موضوع قفل شده است