یادی از فرشتگان نجات
تبهای اولیه
[/HR]
[/HR]
از آن روز تا امروز آتش نشانان زیادی جان خود را برای نجات دیگران در کف دست گرفتند و به آتش زدند تا در شهادت همچنان گشوده باشد. طرح تعیین روز آتش نشانی و ایمنی در سال 1379 توسط ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتش نشانی کشور پیشنهاد و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور تائید شد. این روز با هدف ترویج ایمنی و پیشگیری از حوادث در سطح کشور هم چنین یادآوری حماسه آفرینی ها و از خود گذشتگی های آتش نشانان میهن اسلامی در عرصه دفاع مقدس نامگذاری شده است. ایجاد زمینه های مناسب برای آموزش همگانی مردم در جهت پیشگیری از بروز حوادث مختلف و حفاظت از سرمایه های ملی نیز از دیگر اهداف نامگذاری این روز است.
هفتم مهرماه به نام روز آتش نشانی وایمنی نامگذاری شده است. در واقع این روز بهانه ای است برای گرامیداشت انسان هایی بپردازیم که از جان و آسایش خود در راه حفظ جان و آسایش ما می گذرند تا بتوانیم درامنیت زندگی کنیم، آن عزیزانی که که بدون هیچ ترس و واهمه ای به عنوان فرشتگان نجات به دل حادثه می روند تا جان انسانی را نجات دهند که متاسفانه در بعضی از موارد ما شاهد هستیم که برای نجات جان انسانها، جان آنها به خطر می افتد. کسانی که شبانه روز در گرما و سرما مشغول خدمت هستند و ایمنی را مصونیت در برابر آسیب های ناشی از حوادث، اعم از طبیعی و غیرطبیعی معنا کرده اند.
در کشور ما بیش از 160سال از تأسیس اولین ایستگاه آتش نشانی در شهر تبریز به سال 1221 شمسی و نزدیک به هشتاد سال از تأسیس آتش نشانی پایتخت می گذرد.
7 مهرماه امسال بهانه ای است تا یادی از این جان برکفان همیشه آماده کنیم.
نوید آژیر برای آتش نشان
صدای آژیر که بلند بشود فرقی نمی کند در چه حالی باشی؛ غذاخوردن، ورزش کردن، استراحت یا حتی تازه از عملیات برگشته باشی باید سریع عازم محل حادثه شوی.
تا وقتی که به محل حادثه برسی در دلت هزار بار از خدای خودت می خواهی که به موقع برسی تا بتوانی به هم نوعت کمک کنی. به محل حادثه می رسی در آن شرایط هیچ چیز جز نجات جان هم وطنت تدر ذهن نداری و تمام تلاشت را برای نجات دادنش می کنی. حتی اگه در سخت ترین شرایط باشد و بخواهی از جان خودت بگذری. باید به وظیفه ات درست عمل کنی.
تنها هدفت نجات جان حادثه دیدست. فرقی نمی کند بخواهی از حریقی که لحظه به لحظه زبانه می کشد و شعله ور تر می شود نجاتش بدهی یا از عمق زمین و زیر خروارها آوار، تو آماده ای برای فداکاری.
باتوسل به ائمه ی اطهار(ع) و ذکر یاحسین(ع) می روی در دل حادثه به امید این که هنوز زنده باشند و بتوانی نجاتشان بدهی.
وقتی عملیات با موفقیت به پایان می رسد از خدای خودت شاکر می شوی که وسیله ای بودی برای نجات جان بنده اش. آن لحظه است که تمام خستگی ها و سختی ها را فراموش می کنی ولبخندی از رضایت برلبات نقش می بندد.آن لحظه ست به اینکه یک آتش نشانی افتخار می کنی بااینکه هنوزم که هنوز پایین ترین حقوق را داری و شغلت جزء مشاغل سخت به حساب نمی آید!
بعد از اتمام شیفتت که به آغوش گرم خانواده بر می گردی باچشمان همیشه هراسانی رو به رو می شوی که نگران ندیدنت هستند اما تو باید لبخند بزنی و تمام اتفاقات و حادثه ها را فراموش کنی و به زبان نیاوری که چه روزی داشتی تا دلواپس تر از قبل نشوند.
اماهرگز نمی توانی به اآنان اطمینان بدهی که همیشه سالم برخواهی گشت. از روز اول وقتی وارد این حرفه شدی می دانستی که رفتی در دل خطر! اما یک حسی این ایمان و اطمینان را به تو می دهد که شک نکنی راهت درست است. می دانی سعادتیست که خدا نصیبت کرده تا در خدمت بنده هایش باشی.
اگر هم قرار باشد اتفاقی برایت رخ بدهد می دانی که لیاقت هم نشینی با سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) نصیبت خواهد شد پس برای همیشه ترس را از دلت بیرون می کنی و جاش را به ایمان می دهی.
گاه مجبوری غم از دست دادن همکارانت راتحمل کنی. غم کسی که ممکن است هم درجه ات باشد یا فرمانده ات و یا حتی رئیس ایستگاه. فرقی نمی کند، همه آماده اند، آماده برای فداکاری، برای اینکه رضایت الهی راجلب کنند حتی باگذشتن از جانشان.
یادی ازچند شهید آتش نشان
شهیدان فولادی، حسین بهروز، عباس حائزی از شهرستان تنکابن، علی خورشید فر، جواد محمدی و امید عباسی جمیعی از شهدای آتش نشان هستند که با نشان دادن رشادت به خیل شهیدان پیوستند.
امید فرشته نجات شد
25 اردیبهشت سال 1392 آتشنشان فداکار وقتی با گریههای مادر خانواده باخبر شد دختر کوچولویش در میان آتش گرفتار شده است خود را به قلب شعلههای سرکش زد و برای آن که دخترک را زنده نجات دهد ماسک تنفس خود را به صورت او زد و خود را با خطر مرگ روبهرو کرد.
نام «امید عباسی» یادآور آتش نشانی است که با ماسکی بر روی صورت خود را به آتش زد اما وقتی به اتاق و راهرو شعلهور راه یافت اثری از دختر کوچولو ندید. این آتشنشان ناچار از میان شعلههای سرکش بیرون آمد و از مادر نگران پرسید هنگام شروع آتشسوزی ریحانه در کدام قسمت از آپارتمان سرگرم بازی بود. مادر مضطرب که قدرت حرف زدن نداشت تنها خانه را نشان داد و از حال رفت. آتشنشان جوان دوباره خودش را به راهرو خانه شعلهور و پردود رساند، چند قدم جلوتر رفت و صدای ریحانه را از اتاق روبهرویش شنید که شعلههای آتش از چارچوب در ورودیاش به بیرون زبانه میکشید.
آتشنشان فداکار که در محاصره دود و آتش به دشواری نفس میکشید از چارچوب در گذشت و وارد اتاقی شد که آتش و دود فضا را فرا گرفته بود. یکی دو بار ریحانه را صدا زد تا این که فهمید دخترک کنج اتاق در کنار یک کمد شعلهور پناه گرفته است و هر لحظه بیم آن میرفت خرمنی از آتش بر سرش فرو بریزد. آتشنشان فداکار خودش را به ریحانه رساند و احساس کرد دخترک هر لحظه ممکن است بهخاطر تنفس دود از پای دربیاید، امکان انتقال او به بیرون بدون استفاده از ماسک وجود نداشت و بیم مرگش میرفت. آتشنشان به سرعت ماسک تنفس را از چهره خود برداشت و به صورت دختربچه زد، بعد پتویی را که در دست داشت روی سر او کشید و تلاش کرد از میان آتش و دود بیرون بیاید. وقتی ریحانه را نجات داد، در راهرو ساختمان روی زمین افتاد و همکارانش از نیروهای اورژانس کمک خواستند.
عوامل اورژانس وقتی خود را به بالای سر این آتشنشان فداکار رساندند پی بردند که او به خاطر مسمومیت گاز و نرسیدن اکسیژن به حالت کما رفته است.
عباسی فرشته امیدبخش
26 اردیبهشت سال 1392 پس از اعلام مرگ مغزی اعضای بدن آتشنشان فداکار تهرانی ، برای اهدا به بیماران نیازمند از بدن وی خارج شد.
بعد از انتقال شهید «امید عباسی» فرمانده ایستگاه 68 سازمان آتشنشانی از بیمارستان پیامبران به بیمارستان مسیحدانشوری اقدامات و آزمایشات اولیه روی وی آغاز شد و پس از آن دو کلیه و کبد وی برای اهدا به بیماران نیازمند از بدن وی خارج شد و برای زندگی بخشی به سه بیمار نیازمند به آنان اهدا شد. سایر اعضای بدن این آتشنشان فداکار به دلیل واردشدن حرارت زیاد و آسیبدیدگی ناشی از آتش قابل اهدا نبودند.