جمع بندی رهایی از فتنه های آخرالزمان

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رهایی از فتنه های آخرالزمان

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خدا قوت

میشه لطفا بر اساس احادیث و روایات و تفسیر قران مجید ؛ راه های نجات از فتنه ها و شبهات در آخر الزمان رو معرفی کنید. "البته لطفا کامل"

ممنونم:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

روایات زیادی درباره شدت احوال آخرالزمان وارد شده و بیانگر گرفتاری های زیاد اعتقادی و دینی در این دوران است! به عنوان نمونه، در روایتی طولانی که از امام صادق (ع) نقل شده، اوصاف و احوال مردمان فاسد آخرالزمان توضیح داده شده؛ بخش هایی از متن روایت مورد اشاره چنین است:

...هر زمان ديدى حق مرده و اهلش از بين رفته‏ اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن كهنه شده و چيزهايى در آن پديد آمده كه در آن نيست و ديدى كه قرآن طبق هوا و هوس ها توجيه و تفسير مى‏ شود و ديدى كه دين وارونه شده، آن چنان كه كاسه وارونه مى‏ شود و ديدى كه اهل باطل بر اهل حق آقايى و سرورى مى‏ كنند و ديدى كه شر ظاهر گشته و از آن نهى نمى‏ شود بلكه از اهل شر دفاع مى‏شود و ديدى كه فسق علنى شده و مردان با مردان و زنان با زنان اكتفاء مى‏ كنند و ديدى كه مؤمن سكوت كرده، چون گفتارش پذيرفته نمى‏ شود و ديدى كه فاسق دروغ مى‏ گويد و پذيرفته مى‏ شود و كسى دروغ و افتراى او را رد نمى‏ كند و ديدى كه صغير بزرگتران را تحقير مى‏ كنند و ديدى كه قطع رحم همگانى شده... و ديدى كه همسايه، همسايه‏ اش را مى‏ آزارد و كسى نيست جلويش را بگيرد و ديدى كه كافر وقتى وضع رقت بار مؤمن را مى‏ بيند از وضع خود خوشحالى مى‏ كند و چون فساد را در پهناى زمين گسترده مى‏ بيند مسرور مى‏ شود و ديدى كه شراب هاى گوناگون علنا نوشيده مى‏ شود و مردمى بر سفره شراب جمع هستند كه از خداى عز و جل هيچ پروايى ندارند و ديدى كه امر به معروف زايل شده و ديدى كه فاسق در اعمالى كه خدا دوست ندارد نيرومند و مورد حمايت و مدح قرار مى‏ گيرد... و ديدى كه مرد از راه ما تحت خود روزى به دست مى‏ آورد و زن از راه فرجش و ديدى كه زنان براى خود مجالس ترتيب مى‏ دهند آن چنان كه مردان تشكيل مى‏ دهند و ديدى كه در دودمان بنى العباس عمل لواط و زن شدن مردان شايع و علنى گشته و به همين منظور خود را خضاب مى‏ كنند و شانه مى‏ زنند آن چنان كه زنان براى شوهر خود شانه مى‏ زنند و مردان مالها به خاطر فروج خود خرج مى‏ كنند و چند نفر بر سر يک مرد تنازع مى‏ كنند و بر سر او، اين عليه آن ديگرى و آن عليه اين غيرت به خرج مى‏ دهد... و اگر ديدى كه مردم در شكم و شهوت آزادند، باكى ندارند از اينكه چه مى‏ خورند و چه نكاح مى‏ كنند و ديدى كه دنيا به مردم روى آورده و ديدى كه شعائر دين كهنه و بر افتاده، در چنين روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدا به خدا متوسل شو و بدان كه مردم در چنين روزگارى غرق در سخط الهى هستند و اگر خداى تعالى مهلتشان داده، از اين كار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود، تو زودتر به رحمت خداى تعالى برسى و اگر عذابشان تاخير بيفتد آنها مبتلا شوند و تو از آنچه آنها در آن هستند بيرون شده باشى يعنى تو مثل آنان بر خداى عز و جل جرأت نكرده باشى و بدان كه خداى تعالى اجر نيكوكاران را ضايع نمى‏ سازد و رحمت خدا به نيكوكاران نزديک است. *

قسمت پایانی روایت به خوبی وظیفه ما در این دوران را روشن می کند. در واقع امام می فرمایند اگه همه رفتند طرف گناه، تو نرو! مبادا این کیف و لذت های ظاهری مردمان فاسد روزگار، تو را خام کند و فریب دهد و به گناه و فساد بکشاند! این جمله «كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد» یعنی گناه نکن!

در روایت دیگر قریب به این مضمون وارد شده که با ازدواج نصف دین شما حفظ می شود [چون کنترل صحیح غریزه جنسی، تاثیر بسیار زیادی در اصلاح رفتار جامعه به ویژه قشر جوان جامعه دارد]، نصف دیگر را هم با تقوای الهی و دوری از گناه، محافظت کنید. این کوتاه ترین و بهترین نسخه نجات برای دوران سخت آخرالزمان است.

--------------------
* برای مطالعه متن کامل روایت می توانید به ترجمه الميزان، ج‏5، ص 652 تا 658 مراجعه بفرمایید.

صدیقین;577624 نوشت:
روایات زیادی درباره شدت احوال آخرالزمان وارد شده و بیانگر گرفتاری های زیاد اعتقادی و دینی در این دوران است! به عنوان نمونه، در روایتی طولانی که از امام صادق (ع) نقل شده، اوصاف و احوال مردمان فاسد آخرالزمان توضیح داده شده؛ بخش هایی از متن روایت مورد اشاره چنین است:

...هر زمان ديدى حق مرده و اهلش از بين رفته‏ اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن كهنه شده و چيزهايى در آن پديد آمده كه در آن نيست و ديدى كه قرآن طبق هوا و هوس ها توجيه و تفسير مى‏ شود و ديدى كه دين وارونه شده، آن چنان كه كاسه وارونه مى‏ شود و ديدى كه اهل باطل بر اهل حق آقايى و سرورى مى‏ كنند و ديدى كه شر ظاهر گشته و از آن نهى نمى‏ شود بلكه از اهل شر دفاع مى‏شود و ديدى كه فسق علنى شده و مردان با مردان و زنان با زنان اكتفاء مى‏ كنند و ديدى كه مؤمن سكوت كرده، چون گفتارش پذيرفته نمى‏ شود و ديدى كه فاسق دروغ مى‏ گويد و پذيرفته مى‏ شود و كسى دروغ و افتراى او را رد نمى‏ كند و ديدى كه صغير بزرگتران را تحقير مى‏ كنند و ديدى كه قطع رحم همگانى شده... و ديدى كه همسايه، همسايه‏ اش را مى‏ آزارد و كسى نيست جلويش را بگيرد و ديدى كه كافر وقتى وضع رقت بار مؤمن را مى‏ بيند از وضع خود خوشحالى مى‏ كند و چون فساد را در پهناى زمين گسترده مى‏ بيند مسرور مى‏ شود و ديدى كه شراب هاى گوناگون علنا نوشيده مى‏ شود و مردمى بر سفره شراب جمع هستند كه از خداى عز و جل هيچ پروايى ندارند و ديدى كه امر به معروف زايل شده و ديدى كه فاسق در اعمالى كه خدا دوست ندارد نيرومند و مورد حمايت و مدح قرار مى‏ گيرد... و ديدى كه مرد از راه ما تحت خود روزى به دست مى‏ آورد و زن از راه فرجش و ديدى كه زنان براى خود مجالس ترتيب مى‏ دهند آن چنان كه مردان تشكيل مى‏ دهند و ديدى كه در دودمان بنى العباس عمل لواط و زن شدن مردان شايع و علنى گشته و به همين منظور خود را خضاب مى‏ كنند و شانه مى‏ زنند آن چنان كه زنان براى شوهر خود شانه مى‏ زنند و مردان مالها به خاطر فروج خود خرج مى‏ كنند و چند نفر بر سر يک مرد تنازع مى‏ كنند و بر سر او، اين عليه آن ديگرى و آن عليه اين غيرت به خرج مى‏ دهد... و اگر ديدى كه مردم در شكم و شهوت آزادند، باكى ندارند از اينكه چه مى‏ خورند و چه نكاح مى‏ كنند و ديدى كه دنيا به مردم روى آورده و ديدى كه شعائر دين كهنه و بر افتاده، در چنين روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدا به خدا متوسل شو و بدان كه مردم در چنين روزگارى غرق در سخط الهى هستند و اگر خداى تعالى مهلتشان داده، از اين كار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود، تو زودتر به رحمت خداى تعالى برسى و اگر عذابشان تاخير بيفتد آنها مبتلا شوند و تو از آنچه آنها در آن هستند بيرون شده باشى يعنى تو مثل آنان بر خداى عز و جل جرأت نكرده باشى و بدان كه خداى تعالى اجر نيكوكاران را ضايع نمى‏ سازد و رحمت خدا به نيكوكاران نزديک است. *

قسمت پایانی روایت به خوبی وظیفه ما در این دوران را روشن می کند. در واقع امام می فرمایند اگه همه رفتند طرف گناه، تو نرو! مبادا این کیف و لذت های ظاهری مردمان فاسد روزگار، تو را خام کند و فریب دهد و به گناه و فساد بکشاند! این جمله «كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد» یعنی گناه نکن!

در روایت دیگر قریب به این مضمون وارد شده که با ازدواج نصف دین شما حفظ می شود [چون کنترل صحیح غریزه جنسی، تاثیر بسیار زیادی در اصلاح رفتار جامعه به ویژه قشر جوان جامعه دارد]، نصف دیگر را هم با تقوای الهی و دوری از گناه، محافظت کنید. این کوتاه ترین و بهترین نسخه نجات برای دوران سخت آخرالزمان است.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب و احترام

ازتون ممنونم.

استاد اگه میشه روایات متعدد که در اینباره اومده رو برالم بیارید مثلا جایی شنیدم زمان فتنه ها فقط دنباله رو ولایت فقیه باشید!

یکی از اساتید که میدانم دوران دانشجویی اش از دانشجوهای بسیجی بوده و ادم ولایت مداری...متاسفانه الان عقایدش دچار تزلزل شده بطوری

که متن پروفایلش در واتساپ این شده:

بخاطر هیچ عقیده ای جان نمیدهم چون ممکن است اشتباه باشد!

وقتی باهاش بحث کردم گفت این نتیجه سه سال مطالعه است!

بسم الله الرحمن الرحیم
به خطبة البیان حضرت امام علی(ع) مراجعه کنید، انشاءالله کافی خواهد بود.

همره;578967 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب و احترام ازتون ممنونم. استاد اگه میشه روایات متعدد که در اینباره اومده رو برالم بیارید مثلا جایی شنیدم زمان فتنه ها فقط دنباله رو ولایت فقیه باشید!

سلام مجدد خدمت شما
اینکه روایت گفته باشد دنباله رو ولایت فقیه باشید، چنین تعبیری سراغ ندارم. تعبیر جور دیگری است؛ مثلا در روایت معروف امام زمان (علیه السلام) آمده که و اما الحوادث الواقعة، فارجعوا الی روات احادیثنا که حضرت اشاره دارند در پیشامدهای روزگار، به علمای امین شیعه مراجعه کنید که در حال حاضر مصداق بارزش، مراجع عظام تقلید هستند.

همره;578967 نوشت:
یکی از اساتید که میدانم دوران دانشجویی اش از دانشجوهای بسیجی بوده و ادم ولایت مداری...متاسفانه الان عقایدش دچار تزلزل شده بطوری که متن پروفایلش در واتساپ این شده: بخاطر هیچ عقیده ای جان نمیدهم چون ممکن است اشتباه باشد! وقتی باهاش بحث کردم گفت این نتیجه سه سال مطالعه است!

اینکه استاد شما دچار تغییر عقیده شده، اصل تغییر چیز بدی نیست چون اطلاعات انسان در طول زمان افزایش پیدا می کند و به طور طبیعی بر طبق جدیدترین یافته هایش، فکر و عقیده اش را سامان می دهد. مهم اینست که منبع آن اطلاعات چی و کجا باشد، و چه تغییری در انسان ایجاد کند. اگر در جهت مثبت باشد که بهتر، اگر نه که خودش مختار است! نگران این تغییرات نباشید. اگر استادتان خانم هستند و می توانید منابع موثق و منطقی به ایشان ارائه دهید این منابع را به ایشان برسانید، اگر هم نمی توانید به نظر بنده مسؤولیتی ندارید و بهتر است به افزایش اطلاعات خودتان بیندیشید و عقاید خودتان را مجهزتر نمایید.

این ادعا که «بخاطر هیچ عقیده ای جان نمیدهم چون ممکن است اشتباه باشد!» به نظر بنده اشتباه است، چون اولا در صحیح بودن برخی عقاید هیچ تردیدی وجود ندارد، و ثانیا در عزیزتر از جان بودن آن عقاید هم شکی وجود ندارد، مثلا اگر شرایطی پیش آمد و قرآن یا اسلام در خطر واقعی قرار گرفت، آیا اینجا می توان گفت: «بخاطر هیچ عقیده ای جان نمیدهم چون ممکن است اشتباه باشد»! مسلم است که چنین چیزی نمی توان گفت چون هویت مسلمان را همین دفاع از اسلام و قرآن تشکیل می دهد؛ مگر امام حسین (علیه السلام) به خاطر خطری که برای اسلام و قران احساس کرد، قیام نکرد! مگر جان پاکش را بر سر این عقیده فدا نکرد؟ (من تنها یک مثال نقض ذکر کردم، شما می توانید مثال های زیاد دیگر را هم اضافه کنید و ادعای ایشان را به راحتی نقض کنید.)

ضمن اینکه این ادعا که «بخاطر هیچ عقیده ای جان نمیدهم چون ممکن است اشتباه باشد!»، دلیل بر اینست که صاحب این ادعا، به هیچ عقیده ای به طور راسخ ایمان ندارد و در همه عقایدش به نوعی شک و بدبینی و احتمال خطا دچار است! یعنی نمی تواند قسم حضرت عباس بخورد که این نظر و این عقیده، قطعی است و در آن تردیدی وجود ندارد! واقعا مصیبتی بدتر از این سراغ دارید که آدم هیچوقت ته دلش قرص و محکم نباشد و همواره به تردیدی زیر خاکستر، مبتلا باشد! یکی از ویژگی های اهل ایمان اطمینان و آرامش قلب است:


الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد/28)
آنها كسانى هستند كه ايمان آورده‏ اند، و دل هايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل ها آرامش مى‏ يابد!

صاحب آن ادعا کجا می تواند این آرامش _که از گزند هر شک و تردیدی در امان است_ را تجربه کند؟!

خدای متعال فرمود: من جانتان را می خرم و در عوض آن، بهشت را به شما می دهم! جان بفروش و بهشت بخر!

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (توبه/111)
خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مى‏ كنند، مى‏ كشند و كشته مى‏ شوند اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ‏ايد و اين است آن پيروزى بزرگ!

صاحب آن ادعا که حاضر نیست جانش را بر سر هیچ عقیده ای معامله کند، این آیه و آیات نظیر آن را چطور معنا می کند؟!

حضرت امیر (سلام الله علیه) در لیلة المبیت در بستر پیامبر خوابید تا ایشان بتوانند به مدینه هجرت کنند و از ترور مشرکان در امان بمانند. خدای متعال این شهامت حضرت امیر که حاضر شد جانش را بر سر عقیده حقش بگذارد، چنین می ستاید:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره/207)
بعضى از مردم، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏ فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است

صاحب آن ادعا، اینگونه جانفشانی ها را چگونه توجیه می کند؟!

بنده تنها چند مثال نقض ساده ذکر کردم! شما هم می توانید ده ها مثال قرآنی دیگر بدان بیفزایید و بطلان آن ادعا را ثابت کنید.

سلام علیکم:Gol:
حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونه های متعددی از فتنه های آخرالزمانی را بیان نموده اند و همان طور که خواهیم دید، چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خوانده اند:
چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خون ریزی مباح می شود؛ در دومی خون ریزی و غارت اموال؛ در سومی خون ریزی، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشی دچار آن فتنه خواهی شد.
حضرت علی(ع) از آغازین ایام حیات، در محضر رسول خدا(ص) بود و از دریای علم ایشان خوشه برمی چید. به تصریح آن امام همام، نبی خاتم(ص) در لحظات آخرین زندگی پرخیر خویش، هزار دروازة علم را برای ایشان گشودند که از هریک از آنها هزار در دیگر گشوده شد.1 بنابر شرایطی که حضرت علی(ع) در آن می زیستند بیش از دیگر اهل بیت(ع) به تصویر و ترسیم آینده، گاه نزدیک و گاه دور پرداختند. از مشهورترین پیش گویی های ایشان که به سرعت، راستی آن بر مخاطبان عیان شد، ماجرای جنگ نهروان با خوارج بود که فرمودند: «از شما کمتر از ده تن کشته خواهد شد و از ایشان کمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 این عبارت پیش از آغاز نبرد بیان شد و اندکی پس از خاتمة نبرد، شمارش شهدای سپاه و فراریان خوارج، حاضران را متحیر نمود. گاه نیز در روایات علوی صحبت از آیندة نه چندان دور است؛ برای نمونه از این دست می توان به پیش گویی امیرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمین های اسلامی یاد کرد3 که با استناد به همین روایت و با درایت و حزم خواجه نصیرالدین طوسی، جامعة شیعیان کمترین آسیب را در این فتنه متحمل شد.
یکی از پیش گویی هایی که در لابه لای بیانات امیرمؤمنان، امام علی(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهی دربارة آن می توان یافت، مسئلة فتنه های آخرالزمانی است. دربارة موضوع فتنه های آخرالزمان، روایات متعددی از معصومان(ع) نقل شده که در اینجا تنها به مرور روایات علوی اکتفا می کنیم و انشاءالله در فرصتی دیگر، باید به تفصیل دربارة آن سخن گفته شود.
معنای فتنه
فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا کرده اند5. این واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتی به کار برده می شود که با تلخی و سختی همراه است6.
در قرآن کریم، این واژه علاوه بر این معنا،7 برای بستن راه و بازگرداندن از مسیر حق،8 شرک و کفر،9 افتادن در معاصی و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخیص ندادن حق از باطل،11 گمراهی،12 کشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف میان مردم14 و... به کار رفته است.
گونه شناسی فتنه های آخرالزمان
حضرت علی(ع)، ضمن چند روایت گونه های متعددی از فتنه های آخرالزمانی را بیان نموده اند و همان طور که خواهیم دید، چهارمین یا پنجمین آنان را بدترین آنها خوانده اند:
ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولی خون ریزی مباح می شود؛ در دومی خون ریزی و غارت اموال؛ در سومی خون ریزی، غارت اموال و تجاوز به نوامیس؛ چهارمی که حتی اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشی دچار آن فتنه خواهی شد.15
ـ خداوند در این امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومی، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سیاه تاریک که مردم در آن بسان چارپایان می شوند، سپس هدنه(صلح میان مسلمانان و کفار در پی جنگ و کشتار) و درنهایت دعوت کنندگان ضلالت و گمراهی می آیند. در آن روز اگر برای خداوند جانشینی ماند درخدمتش باش.16 و در جایی دیگر حضرتش حیوان سانی مردم را ناشی از فتنة کور، پیچیده و گنگ پنجم خوانده اند.17
ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پیروی از هوای نفس و آرزوی طولانی. اما پیروی از هوای نفس، از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را در طاق نسیان می نهد. همانا دنیا، پشت کنان می رود و آخرت، کوچ کرده و به سوی ما می آید، و هر کدام را فرزندانی است. پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید؛ چه، امروز کار هست و محاسبه نیست و فردا محاسبه هست و کار نیست. همانا فتنه ها و آشوب ها از هواپرستی آغاز می شود. در آنها، [به وسیلة] فرمان های خود پرداخته با خدا مخالفت می شود و مردانی در عهده دار شدن آنها، به جای مردانی دیگر می نشینند.
اگر حقّ خالص در میان بود، اختلاف به چشم نمی خورد، و اگر باطل محض در میان بود، بر هیچ خردمندی پوشیده نمی ماند، لیکن مشتی از حق و مشتی از باطل گرفته شده و با هم آمیخته گردیده است. اینجاست که شیطان بر دوستداران خود چیره می گردد، و کسانی رهایی می یابند که از طرف خداوند عاقبت نیکی برای آنها رقم خورده باشد.
همانا من از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که فتنه ای شما را در برگیرد که در آن کودکان بیش از آن به نظر رسند که هستند [سن و سالشان بیشتر به نظر می رسد]، و جوانان به پیری رسند. مردم به کژراهه می روند و آن (انحراف) را مانند سنّت خویش می گزینند و هرگاه بخشی از آن به روش درست تبدیل گردد، گفته می شود سنّت دگرگون شده است. این در نظر مردم کاری زشت آید و در پی آن، بلایا شدّت یابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بکوبد، چنان که آتش، هیزم را می کوبد و آسیاب طعمة خود را. آنها دین می آموزند اما نه برای خدا، و دانش می جویند امّا نه برای عمل؛ و به وسیلة کار آخرت، دنیا را می طلبند.18
مصادیق فتنه ها
تعداد و گونه های فتنه های آخرالزمان آنچنان زیاد است که به طور عادی اولین تصوری که برای هر شنونده ای از شنیدن این واژه به وجود می آید، همین موضوع است. همان طور که دیدیم در میان این سیل فتنه ها چهار یا پنج مورد بیش از دیگر موارد، انسان ها را مبتلا می سازد. در بعضی از روایات علوی(ع) می توان مصادیق و تسهیل کننده هایی را برای وقوع در فتنه یافت:
حضرت امیر(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمودند:
برای امتم بیش از هر چیز از گمراهی پس از معرفت، فتنه های گمراه کننده و شهوت، شکم و فرج بیمناکم.19
از همه مهم تر اینکه فتنة فراگیری در میان تمام مسلمانان رخ می دهد که تا زمان ظهور ادامه می یابد:
از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که فرمود: جبرئیل به نزدم آمد و گفت: یا محمد، به زودی در امّتت فتنه به پا خواهد شد. پرسیدم: چگونه از آن می توان خارج شد؟ گفت: در کتاب خدا، خبر پیشینیان و آنها که پس از شما می آیند و حکم (آنچه) مابین شما (رخ می دهد) آمده است. [آن] فاصل میان حق و باطل است و هزل نیست. هر ستم کاری که بدان عمل نکند خداوند او را درهم می شکند و هر کس جز در آن به دنبال هدایت باشد خداوند گمراهش خواهد ساخت. ریسمان محکم الهی، ذکر حکیم و صراط مستقیم است.20
قسم به آنکه جان علی در دست اوست این امت به هفتادوسه فرقه تقسیم می شوند که همة آنها در آتشند به جز این فرقه: «و ممّن خلقنا أمّةٌ یهدون بالحقّ و به یعدلون؛ و از میان کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند کعبه حقّ هدایت می کنند و به حق داوری می نمایند».21 اینهایند که نجات می یابند.22
در دیگر روایات، حضرت امیر(ع)، دستة نجات یابنده را خود، شیعیانشان23 و تمام پیروانشان24 معرفی نموده اند:
رسول خدا(ص) به من فرمود: «شبی که مرا به آسمان ها بردند، قصرهایی دیدم که از یاقوت سرخ، زبرجد سبز، درّ و مرجان و طلای خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو، خاکش از زعفران، و دارای میوه، نخل خرما و انار، حوریه، زن های زیبا و نهرهای شیر و عسل که بر روی درّ و جواهر می گذشت ـ در کنار آن دو نهر، خیمه ها و غرفه هایی بنا شده، بودند و در آنها خدمتکارها و پسرانی بودند، و فرش هایش از استبرق، سندس و حریر بود و طناب هایی در آنها بود. گفتم: ای حبیب من جبرئیل، این قصرها از آن کیست، و قصة آنها چیست؟ جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت، علی است. ایشان را در آخر الزمان به نامی که دیگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتی که این نام برای آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زده اند، و سواد اعظم اینانند. اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن، پس از او، برای شیعیان برادرش حسین، پس از او، برای شیعیان فرزندش علی بن الحسین، بعد از او، برای شیعیان فرزندش محمد بن علی، پس از او، مخصوص شیعیان فرزندش جعفر بن محمد، پس از او، برای شیعیان فرزندش موسی بن جعفر، پس از او برای شیعیان فرزندش علی بن موسی، بعد از او، برای شیعیان فرزندش محمد بن علی بعد از او؛ و برای شیعیان فرزندش علی بن محمد، پس از او برای شیعیانش فرزندش حسن بن علی پس از او، و برای شیعیان فرزندش محمدِ مهدی پس از اوست. ای محمد اینان امامان پس از تو، نشانه های هدایت و چراغ های روشن در تاریکی ها هستند. شیعیانشان ـ تمامی ـ فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دوری کرده اند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروی کرده اند، آنها را در زمان زندگی شان دوست داشته و پس از مرگشان زیارت کنند. در صدد یاری آنهایند و به دوستی آنها اعتماد کنند. رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است».25
در برخی روایات دیگر از ایشان آمده که دوازده یا سیزده فرقه از فرق اسلامی به ایشان محبت می ورزند و ولایتشان را قبول دارند.26
شدت این فتنه را از آنجا می توان دریافت که ایشان می فرمایند:
اگر کسی را با ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل می کشانند و به عکس.27
سختی این فتنه ها برای مؤمنان نیز از این روایت قابل درک است که ایشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند که فرمود:
زمانی بر مردم می آید که دل مؤمن در نهادش آب می شود، همان طور که سُرب در آتش آب می شود، و سبب آن نیست مگر اینکه فتنه ها و بدعت هایی را که در دین آنها ظاهر گشته مشاهده می کنند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارند.28
در جای دیگر از حضرتش نقل شده که مؤمنان آخرالزمان از کنیزان پست تر شمرده خواهند شد.29
برکات بروز فتنه ها در جامعه
هرچند فتنه ها، سختی ها و تلخی های خاصّ خود را به دنبال می آورد لیکن شیرینی هایی در پی آن نصیب مؤمن می شود که شاید از هیچ راه دیگری تحصیل آنها برای مؤمن ممکن نباشد. در روایات رسول خدا(ص) و امامان اطهار(ع) می خوانیم:
«از فتنه های آخرالزمان کراهت نداشته باشید که منافقان را نابود می کند».30
در ضمن وصایای رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) آمده است:
ای علی، شگفت آورترین مردم از نظر ایمان و بزرگ ترین آنان از نظر یقین مردمانی هستند که در آخرالزمان پیامبری ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سیاهی و سفیدی کتاب ایمان آورده اند.31
امام صادق(ع) فرمود: «پس از آنکه عثمان کشته و با امیر المؤمنین(ع) بیعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشریف برد، خطبه ای خواند و در آن فرمود: «هان که گرفتاری شما به گرفتاری همان روز که خداوند پیغمبرش را برانگیخت بازگشت نموده است. سوگند به آنکه او را به حق برانگیخت، حتماً باید گرفتار وسوسه شوید و غربال گردید تا آنکه زیرورو شوید و بالا و پایین گردید. حتماً باید افرادی که کوتاه آمده اند پیشی گیرند و آنانی که پیشی گرفته اند کوتاه بیایند. به خدا قسم هیچ نشانه ای را پنهان نکرده ام و هیچ دروغی نگفته ام و مرا از این مقام و چنین روز آگاهی بود».32
یکی از برکات صبر در آخرالزمان این است که مؤمن را در ثواب تمام نیکی های پیشینیانش شریک می سازد:
وقتی در جنگ نهروان امیر المؤمنین(ع) خوارج را به قتل رسانید، مردی به خدمت حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «قسم به خداوندی که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، مردمی در اینجا با ما آمده اند که هنوز خداوند پدران و نیاکان آنها را خلق نکرده است!»
آن مرد عرض کرد: مردمی که هنوز خلق نشده اند چگونه می توانند با ما آمده باشند؟!
فرمود: «آری، آنها مردمی هستند که در آخرالزمان می آیند و در این هدف که ما داریم آنها نیز شریکند و تسلیم ما، پس آنها در آن راه که ما گام برمی داریم شرکای حقیقی و واقعی ما هستند».33
مسلماً هر آزمونی که سخت تر باشد در عین آنکه بسیاری نمی توانند در آن قبول شوند آن عده ای که توفیق و پیروزی می یابند تعدادی اندک و جایگاهی رفیع خواهند داشت.
راه رهایی از فتنه های آخرالزمان
تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)
راه رهایی از این فتنه های آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومی و فردی قابل دسته بندی است. راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) است. راه فردی که به برخی از صحابه توصیه می شده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سکوت، قعود و... است.
روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور کردیم.34 دربارة تمسک به اهل بیت(ع)، روایات متعددی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیت روایت ذیل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بیان دیگر موارد خودداری و به نقل همین مورد اکتفا می کنیم.35
امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبه ای بلند راه هایی را برای رهایی از فتنه ها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروی مؤمنان نهادند. در اینجا به مناسبت، به فرازهایی از این سخن گران سنگ توجه می کنیم:
من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما هستند پس هر کس ما را بخواهد باید گفتار ما را بگیرد و به کردار ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که شفاعت از آن ماست. برای دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب می سازیم. هر کس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته می شود؛ یکی «تسنیم» و دیگری «معین». در دو طرف این حوض، زعفران است. کسی را بر ما نمی گزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند، پس خدا را ستایش می کنم بدین نعمت ها که مخصوص شما قرار داده و بر حلال زادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفای هر درد، بیماری و وسوسة شک آور است، و البته دوستی ما خشنودی خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در «حظیر القدس» و «فردوس برین» با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را یاری نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد.
1. استقامت و تقیّه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون مبعوث شوند و همه راه ها بر مردم بسته شود، ماییم «باب حطّه» که در اسلام است هر کس در او آید نجات یابد و هر که از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما می زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید، مبادا فریبنده شما را از خدا فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیت ها چه اجری دارید چشم شما روشن شود، و اگر مرا نیابید چیزهایی بینید که آرزوی مرگ کنید از ستم و دشمنی و خودبینی و سبک شمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه.
2. ثبات و دوری از رنگ به رنگ شدن: و بدانید که خداوند دشمن میدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولایت اهل حق دور نشوید چون هر کس دیگری را جای ما برگزیند نابود است و هر که پیرو آثار ما شود به ما پیوندد، و هر که از غیر راه ما رود غرق شود همانا برای دوستان ما فوج هایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما فوج هایی از عذاب خدا، راه ما میانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتیان به خانه های شیعیان ما چنان نگاه می کنند که ستاره درخشان را در آسمان می بینند.
3. پرهیز از دنیاگرایی: هر کس از ما پیروی کند گمراه نشود، و هر که منکر ما شود هدایت نگردد، و نجات نیابد آنکه بر زبان ما کمک دهد دشمن ما را و یاری نشود آنکه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنیای پوچ و بی ارزشی که سرانجام از شما دور شود و شما نیز از آن زوال یابید از ما روی نگردانید، زیرا هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان این فرد] می فرماید: «ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفریط کردم».36
4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترین کوری نابینایی فضیلت ماست که با ما بی جهت و بدون گناه به دشمنی برخاسته فقط به جرم اینکه ما او را به سوی حق و دوستی خواندیم و دیگران او را به سوی فتنه دعوت کردند، آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایة آن درآید، او را جا دهد و هر که بسوی او پیش تازد پیروز است و هر که از آن واماند نابود، و هر که بدان چنگ زند نجات یابد، شمایید آبادگران زمین که (خداوند) شما را در آن جای داد تا ببیند چه می کنید، پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده می شود، بر شما باد به راه روشن بزرگ تر، در آن بروید که دیگری جای شما را نگیرد. سپس حضرت این آیة قرآن را تلاوت فرمود: «به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و آن برای اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیا گردیده».37
5. پیشه کردن تقوی: پس بدانید شما به بهشت نمی رسید مگر به تقوی، و هر که رها سازد پیروی از آنکه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگیخته شود برای او شیطانی که قرین و مونس او گردد.
6. عدم سازش با ستمکاران: شما را چه باشد که به دنیا تکیه کردید، و به ستم خشنودید، و فرو گذاشتید آنچه را که عزت و سعادت شما و نیروی علیه ستمگران در آنست، نه از خدایتان شرم دارید، و نه به حال خود فکر می کنید. شما در هر روز ظلم می شوید ولی از خواب بیدار نمی گردید، و سستی شما پایان نپذیرد، آیا نمی بینید دین شما کهنه می شود و شما سرگرم دنیایید، خدای بزرگ می فرماید: «و شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید و گر نه آتش کیفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید یافت و هرگز کسی، یاری شما نخواهد کرد».38و39
روایاتی که مخاطبش افراد متوسطی است که در فتنه ها احتمال لغزششان بیش از نجات به نظر می آید از این قرارند:
7. ذکر و یادآوری همیشگی: دانشمند آن کس است که ارزش خویش را بشناسد، در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد و دشمن ترین بندگان نزد خدا همانا بنده ای است که خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حیران از راه راست باشد و هدفش را نداند چیست و بدون راهنما راه را بپیماید. اگر به سوی کسب مال دنیا دعوت شود اجابت می کند اگر به سوی آخرت دعوت شود کاهلی می کند گویا عملی را که برای دنیا انجام می دهد بر او واجب است و آنچه برای آخرت انجام می دهد از او ساقط. اینها در زمانی است که در آن زمان کسی سالم نمی ماند جز مؤمنی که دائم الذکر است و کم اذیت، که اگر حاضر باشد کسی او را نشناسد و اگر غایب باشد جستجویش نکنند.
8. عدم اشاعة گناه: اینان چراغ های هدایت و مشعل های فروزان برای شبروان هستند و برای سخن چینی و فساد در گردش نیستند، نادان و سفیه نباشند که گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه کنند. خداوند درهای رحمتش را بروی اینان می گشاید و از ایشان عذاب سختش را برطرف می کند. ای مردم همانا روزگاری می آید که مردم فقط به اسم اسلام بی نیاز باشند و از اسلام خبری نباشد آن چنان که ظرف تنها به آنچه که در آن ریخته می شود بی نیاز باشد.40
به امید آنکه خداوند همة ما را از شرّ فتنه های آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات این دوره سربلند بیرون آورد. انشاءالله
___________________
1. شیخ مفید، الإرشاد، ج 1، ص35.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبة 59.
3. علامه حلی ، الفین، ترجمه وجدانی، ص 953.
4. علامه حلی ، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، ص 84.
5. تهذیب اللغة، ج 14، ص 296؛ مقاییس اللغة، ج 4، ص 472.
6. النهایة، ج3، ص410.
7. سورة عنکبوت (29)، آیة 2.
8. سورة مائده (5)، آیة 49.
9. سورة بقره(2)، آیة 193.
10. سورة حدید (57)، آیة 14.
11. سورة انفال (8)، آیة 73.
12. سورة مائده (5)، آیة 41.
13. سورة نسا (4)، آیة 101.
14. سورة توبه (9)، آیة 47.
15. السنن الوارده، ص35.
16. فتن ابن حماد، ص28.
17. همان، ص39.
18. روضه کافی، ص58.
19. السنن الوارده، ص37.
20. تفسیر عیاشی، ج1، ص3.
21. سورة اعراف (7)، آیة 181.
22. تفسیر عیاشی، ج2، ص43.
23. بحارالانوار، ج24، ص146.
24. الامالی، ص212.
25. الصراط المستقیم، ج2، ص153.
26. نهج السعاده، ج3، ص427 و ص430.
27. فتن ابن حماد، ص34.
28. امالی طوسی، ج2، ص132؛ وسائل الشیعه.
29. فتن ابن حماد، ص123.
30. کنزالعمال، ج11، ص189.
31. کمال الدین، ص288.
32. الکافی، ج1، ص396.
33. المحاسن، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص131.
34. ر. ک: الدرالمنثور، ج2، ص227.
35. ر. ک: کمال الدین، ج2، ص654.
36. سورة زمر (39)، آیة 56.
37. سورة حدید (57)، آیة 21.
38. سورة هود (11)، آیة 113.
39. نهج السعاده، ج3، ص421.
40. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 35.

پرسش:
با نقل یکی دو روایت، بفرمایید برای نجات از فتنه‌های آخر الزمان چه کار باید کرد؟

پاسخ:
روایات زیادی درباره شدت احوال آخر الزمان وارد شده و بیانگر گرفتاری‌های زیاد اعتقادی و دینی در این دوران است! به عنوان نمونه، در روایتی طولانی که از امام صادق
(علیه السلام) نقل شده، اوصاف و احوال مردمان فاسد آخر الزمان توضیح داده شده است؛ بخش‌هایی از متن روایت مورد اشاره چنین است:
...هر زمان ديدى حق مرده و اهلش از بين رفته‌اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن كهنه شده و چيزهايى در آن پديد آمده كه در آن نيست و ديدى كه قرآن طبق هوا و هوس‌ها توجيه و تفسير مى‌شود و ديدى كه دين وارونه شده، آن چنان كه كاسه وارونه مى‌شود و ديدى كه اهل باطل بر اهل حق آقايى و سرورى مى‌كنند و ديدى كه شر ظاهر گشته و از آن نهى نمى‏‌شود بلكه از اهل شر دفاع مى‏‌شود و ديدى كه فسق علنى شده و مردان با مردان و زنان با زنان اكتفاء مى‌كنند و ديدى كه مؤمن سكوت كرده، چون گفتارش پذيرفته نمى‌شود و ديدى كه فاسق دروغ مى‌گويد و پذيرفته مى‌شود و كسى دروغ و افتراى او را رد نمى‌كند و ديدى كه صغير بزرگ‌تران را تحقير مى‌كنند و ديدى كه قطع رحم همگانى شده... و ديدى كه همسايه، همسايه‏‌اش را مى‌آزارد و كسى نيست جلويش را بگيرد و ديدى كه كافر وقتى وضع رقت بار مؤمن را مى‌بيند از وضع خود خوشحالى مى‏‌كند و چون فساد را در پهناى زمين گسترده مى‌بيند مسرور مى‏‌شود و ديدى كه شراب‌هاى گوناگون علنا نوشيده مى‌شود و مردمى بر سفره شراب جمع هستند كه از خداى عز و جل هيچ پروايى ندارند و ديدى كه امر به معروف زايل شده و ديدى كه فاسق در اعمالى كه خدا دوست ندارد نيرومند و مورد حمايت و مدح قرار مى‌گيرد... و ديدى كه مرد از راه ما تحت خود روزى به دست مى‌آورد و زن از راه فرجش و ديدى كه زنان براى خود مجالس ترتيب مى‌‌دهند آن چنان كه مردان تشكيل مى‌دهند و ديدى كه در دودمان بنى العباس عمل لواط و زن شدن مردان شايع و علنى گشته و به همين منظور خود را خضاب مى‌كنند و شانه مى‌زنند آن چنان كه زنان براى شوهر خود شانه مى‏‌زنند و مردان مال‌ها به خاطر فروج خود خرج مى‏‌كنند و چند نفر بر سر يک مرد تنازع مى‌كنند و بر سر او، اين عليه آن ديگرى و آن عليه اين غيرت به خرج مى‌دهد... و اگر ديدى كه مردم در شكم و شهوت آزادند، باكى ندارند از اين كه چه مى‌خورند و چه نكاح مى‌كنند و ديدى كه دنيا به مردم روى آورده و ديدى كه شعائر دين كهنه و برافتاده است، در چنين روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدا به خدا متوسل شو و بدان كه مردم در چنين روزگارى غرق در سخط الهى هستند و اگر خداى تعالى مهلت‌شان داده، از اين كار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود، تو زودتر به رحمت خداى تعالى برسى و اگر عذابشان تاخير بيفتد آن ها مبتلا شوند و تو از آن چه آن‌ها در آن هستند بيرون شده باشى يعنى تو مثل آنان بر خداى عز و جل جرأت نكرده باشى و بدان كه خداى تعالى اجر نيكوكاران را ضايع نمى‏‌سازد و رحمت خدا به نيكوكاران نزديک است.(1)

قسمت پایانی روایت به خوبی وظیفه ما در این دوران را روشن می‌کند. در واقع امام (علیه السلام) می‌فرمایند اگه همه رفتند طرف گناه، تو نرو! مبادا این کیف و لذت‌های ظاهری مردمان فاسد روزگار، تو را خام کند و فریب دهد و به گناه و فساد بکشاند! این جمله «كوشش كن تا خداى عز و جل تو را در وضعى ببيند كه خلاف وضع مردم باشد» یعنی گناه نکن!.
در روایت دیگر قریب به این مضمون وارد شده که با ازدواج نصف دین شما حفظ می‌شود [چون کنترل صحیح غریزه جنسی، تاثیر بسیار زیادی در اصلاح رفتار جامعه به ویژه قشر جوان جامعه دارد]، نصف دیگر را هم با تقوای الهی و دوری از گناه، محافظت کنید. این کوتاه‌ترین و بهترین نسخه نجات برای دوران سخت آخر الزمان است.


ـــــــــــــــــ
(1) برای مطالعه متن کامل روایت می‌توانید به ترجمه الميزان، ج ‏5، ص 652 تا 658 مراجعه بفرمایید.

موضوع قفل شده است