مقام حدیثی حضرت زینب سلام الله علیها

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقام حدیثی حضرت زینب سلام الله علیها


در باره شخصیت روایی حضرت زینب (س) علمای بزرگی سخن گفته اند از جمله:


ابو الفرج اصفهانی می گوید: زینب عقیله دختر علی بن ابی طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خداست و او همان کسی است که ابن عباس از اوکلام فاطمه (ع) را در فدک نقل می کند و می گوید: حدیث کردمرا عقیله ما زینب دختر علی (ع)...


در انساب الطالبیین آمده است: زینب کبری دختر امیرمومنان (ع)که کنیه اش ام الحسن بود، از مادرش زهرا (س) روایت می کرد.


مرحوم سیدنورالدین جزایری، در خصائص الزینبیه، ویژگی موثقه بودن حضرت را طرح می کند و می نویسد: «از جمله القاب آن محترمه «موثقه »، که آن مکرمه مورد وثوق خلاق عالم و حضرت سیدالشهدا، حضرت سجاد (علیهماالسلام) بوده اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلکه محل وثوق کلیه مردم بوده و لذا حضرت سیدالساجدین (ع) هروقت بیان اخبار می فرمود و می خواست که در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، به عمه اش اسناد می داد و از آن مخدره نقل می فرمود و کذالک ابن عباس با این که حبرالامه و مقبول القول بود، مع ذالک می گفت:«حدثتنا عقلیتنا».


آیت الله خویی می نویسد: او از مادرش سلام الله علیها روایت می کند. و جابر (فقیه جز سوم باب معرفه الکبائر، حدیث 1754) وعباد عامری از او روایت می کنند. این همه نشان از اوج مقام روایی حضرت زینب(س) دارد که متاسفانه کمتر مورد توجه قرارگرفته است.


و باید توجه داشت که ارزش روایات نقل شده ازحضرت فراتراز روایاتی است که راویان دیگر نقل کرده اند، زیرا این بانوی بزرگ خود عالمه ای غیر معلمه بود و روایاتی را که نقل می کرد،بی هیچ شبهه ای، معتبر و مستند هستند. حتی روایت هایی که در سنین کودکی از او نقل شده اند. این بانوی بزرگوار که پنج سال قبل ازوفات رسول خدا (ص) به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا (س)، پدرش علی (ع)،اسماء بنت عمیس، و ام ایمن روایت نقل می کرد. شمارراویان از وی بسیارند که می توان به: علی بن حسین (ع) ، ابن عباس، محمد بن عمر، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین، محمد بن جابر،عباد عامری و ... اشاره کرد.

با سلام و تشکر از استاد سید مهدی عزیز

زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثه‌ى روز عاشورا، آن سختى‌ها و آن محنتها؛ هم در حادثه‌ى بعد از شهادت حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام)، بى‌سرپناهى اين مجموعه‌ى به جا مانده‌ى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد. بعد هم در حوادث پى‌درپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعه‌ى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.

شما ملاحظه كنيد؛ در قرآن كريم، به عنوان يك نمونه‌ى كامل ايمان، خداى متعال دو زن را مثال ميزند؛ به عنوان نمونه‌ى كفر هم دو زن را مثال ميزند. «ضرب اللَّه مثلا للّذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا»؛(1) كه اين دو مثال، مربوط است به زنانى كه نمونه‌ى كفرند. يعنى به عنوان نمونه، از مردان مثال نمى‌آورد؛ از زنان مثال مى‌آورد؛ هم در باب كفر، هم در باب ايمان. «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأت فرعون»؛(2) يكى زن فرعون را به عنوان نمونه‌ى كامل ايمان مثال مى‌آورد، يكى هم حضرت مريم كبرى؛ «و مريم ابنت عمران».

يك مقايسه‌ى كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان ميدهد. در قرآن كريم، زن فرعون نمونه‌ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته‌ى آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه ميكرد، وقتى در زير فشار شكنجه‌ى فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم - طبق نقل تواريخ و روايات - از دنيا رفت، شكنجه‌ى جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتا فى الجّنة و نجّنى من فرعون و عمله»؛ از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه‌اى بنا كن. در واقع، طلب مرگ ميكرد؛ ميخواست كه از دنيا برود. «و نجّنى من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمره‌كننده‌ى فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه - همسر فرعون - مشكلش، شكنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اينها براى جناب آسيه - همسر فرعون - پيش نيامده بود. در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفته‌اند و شهيد شده‌اند: حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) - سيدالشهداء - را ديد، عباس را ديد، على‌اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد: تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. عظمت اين مصيبتها را مگر ميشود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همه‌ى اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّنى»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. بدن پاره پاره‌ى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض ميكند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. وقتى از او سؤال ميشود كه چگونه ديدى؟ ميفرمايد: «ما رأيت الّا جميلا».(3) اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمه‌ى اوست.

ببينيد اين مقام، مقام چنين صدرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل ميكند. اين، عظمت مقام زينب را نشان ميدهد. كار براى خدا اينجور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه‌ى پيمودن اين راه به وسيله‌ى بندگان خدا، متكى شده است، مدد و نيرو گرفته است از كارى كه حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) كرد و كارى كه زينب كبرى كرد. يعنى آن صبر عظيم، آن ايستادگى، آن تحمل مصائب و مشكلات موجب شد كه امروز شما مى‌بينيد ارزشهاى دينى در دنيا، ارزشهاى رائج است. همه‌ى اين ارزشهاى انسانى كه در مكاتب گوناگون، مطبق با وجدان بشرى است، ارزشهائى است كه از دين برخاسته است؛ اينها را دين تحويل داده است. كار براى خدا خاصيتش اين است.

منبع: بنقل از پایگاه مقام معظم رهبری (دام عزه)، بخشی از سخنان معظم له در مقام و شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها).

ملتمس دعای دوستان:Gol:

[="darkgreen"]علاّمه مامقانی او را از «نساء حدیث» شمرده، می نویسد:
صدوق او را در مشیخه نام برده است و من می گویم:
[="magenta"]«زَیْنَبُ و ما زَیْنَبُ؟ [/]

[="purple"]وَ ما اَدریکَ ما زَیْنَبُ؟[/]

هِیَ عَقیلَةُ بَنی هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ ما لَمْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها أحَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَةٌ لَمْ یَر شَخْصَها أحَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اَخَویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فِی الصَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قُوَّةِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَةٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَةِ وَ الْبَلاغَةِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ أمیرِالمؤمنین علیه السلام ...»؛زینب! کیست زینب؟! تو چه دانی که کیست زینب؟ او بانوی بنی هاشم است که در صفات ستوده، برترین است و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی که اگر بگوییم او «صدیقه صغری» است، حق گفته ایم. در پوشیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا. او در صبر و قوّت ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام سخن می گوید.

[="sienna"] عبداللّه بن محمّد مامقانی، پیشین، ج 3، ص 79 من فصل «النساء»[/][/]

موضوع قفل شده است