این فقط دو خط از تاریخ جنگ ابادان و خرمشهر است نه بیشتر

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
این فقط دو خط از تاریخ جنگ ابادان و خرمشهر است نه بیشتر

با سلام .

در این تاپیک قصد دارم هم به نوعی دو موضوع جالب را برایتان تعریف کنم
و هم قدری از گمنامی شهدای ابادان و خرمشهر را بکاهم.

احتمالا شنیده اید که حرم امام حسین چنانچه در حدود اذان صبح به سمت ضریح بروید بوی سیب میدهد.
داستان این بوی سیب مفصل است که جا دارد کارشناسی در اینجا بهش اشاره کند.
و در این باب هم یک نوحه را اقای مهدی عبدلی ارایه داده اند که همان نوحه معروف بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و ... است.

خوب نکته خاصی که اینجا وجود دارد این است که همه توفیق استشمام این بو را ندارند.
فرضا من میروم و یکی هم کنارم میاید او میگوید به چه بوی خوش سیبی میاید و من این بو را حس نمیکنم.
مشکل کاملا واضح است یا من گناهکارم و امام این توفیق را از من سلب میکند .
یا اینکه بینی بهشتی برخی در این دنیا فعال است و برای برخی فعال نیست.

این مسیله را ارتباط دهید با بوی پیراهن حضرت یوسف که
برادران حضرت یوسف بوی ان پیراهن را متوجه نمیشوند در حالی که حضرت یعقوب با استمشام ان بو هم دلشاد میشود و هم بینایی اش را باز میابد.
پس فی الواقع هم حضرت یوسف و هم حضرت یعقوب به دلیل عصمت این کرامت را داشته اند یا اینکه بینی بهشتی انها در این دنیا فعال بوده و بینی بهشتی برادران فعال نبوده است.

بهر روی حس کردن این بو توفیق میخواهد که در بالا بهش اشاره کردم.

بسیار شنیده اید که گفتند فلان شهید بعد از شهادت بوی خوش میداد و این درحالی است که برخی که در همان مکان بوده اند این بو را حس نمیکردند و بر میگشتن میگفتند فلانی تو خرافاتی شده ای
در حالی که انها خرافاتی نشده بودند و این مشکل از سمت خودشان بود که این بوی خوش را استشمام نمیکردند.

خوب بحث را کاملا باز کردم تا اینجای کار.

شهید مهدی فرهانیان شاید برای شما نام اشنا نباشد که علتش هم برخی کم کاریها بوده که سبب شده شهدای خرمشهر کم نام باشند و به حضور بسیاری معرفی نشده باشند(بحث این تاپیک نیست و نمیخوام سر شما را درد بیاورم).
ولی یک ادرس بخواهم به برخی بدهم این است که اقا مهدی برادر شهیده مریم فرهانیان هستند که در این سالها صددرصد نام این شهیده را شنیده اید.

خوب این اقا مهدی ما و شما بعد از شهادت بوی گل میداده و بسیاری هم این بو را حس کرده اند .
و همین مدتی پیش یکی از دوستان که میخواسته در یک کتاب دفاع مقدس به ان اشاره کند حامی به او میگوید بابا دست از خرافات بردار بوی گل کجا بوده.
و من امروز به ان حامی میگویم بوی گل بوده و به شما سرورانی که این مطلب را میخوانید هم میگویم بوی گل و گلاب وجود قطعی داشته و هنوز هم دارد.
البته این را اضافه کنم این خانواده کلا 4 شهید داده است . یک دختر و 3 پسر
این موضوع را هم اضافه کنم گل سر سبد این بوی گلاب هم شهید پلارک هستند که لابد از این موضوع اطلاع دارید .
این شد بحث اول این تاپیک که مربوط به یک شهید خرمشهری بود


اما بحث دوم این تاپیک را بخوانید که بسیار جالب است و بعید میدانم مشابه اش را جایی خوانده یا شنیده باشید که مربوط به یک شهید ابادانی است.
یکی از همرزمان پدرم (همان دوستی که در بالا اشاره شد کتاب دفاع مقدس نوشته اند ) در یکی از شب ها که به همراه دوستش به گلزار شهدای ابادان رفته بودند یک صحنه عظیمی را میبیند.

این رزمنده با دوستش بعد از زیارت مزار شهدا داشتند میرفتند به یک ان برمیگردد پشت سرش را ببیند یک باره میبیند نوری سبز رنگ از سمت زمین به سمت اسمان میرود.
مدتش زیاد کم و زیاد طولانی نبوده در این بین دوستش را با لکنت بسیار خاصی صدا میزند که او هم پشت سرش را ببیند و او هم لحظه این نور را میبیند.

در این فاصله که هر دو خیره بودند به زمین اسمان مجدد ان نور از سمت اسمان به سمت زمین برمیگردد.
انها هم پس از کلی استرس تصمیم میگیرند ببینند این مزار کی بوده است که چنین شانی نزد خدا داشته .
نگاه میکنند با فانوس که نوشته شهید گمنام ( البته ان زمان مینوشتند روی مزارها شهید مجهول الهویه) .
خوب کنارش یک نشونی هم میگذارند و میروند تا فردا با سایرین بیایند.

از بخت بد به همان حوالی میایند میبیند ای بابا اینجا مزار 4 شهید گمنام کنار هم است و ان نشان هم نیست .
و با دیدن این صحنه فقط گمنام گمنامان بیشتر توی ذهنشان متجلی میشود که دقیق هم مشخص نشد برایشان که کدام یکی بوده است.
خیلی سخت است تصور این حس در ان روز برای بسیاری
ولی الان که به امید زیارت مزار همان 4 شهید گمنام میروم بهشت رضای ابادان و گاهی ادرس را گم میکنم و وسط مزار شهدای گمنام گم میشوم بیشتر به حس ان روزها پی میبرم.

حالا یک داستان معروف را هم به این بحث اشاره میکنم تا بهتر بفهمید چرا وسط این همه ورق جنگ ابادان و خرمشهر من روی این موضوع دست گذاشتم.

دیگر همه ان داستان سر امام حسین در تنور خونه خولی (ملعون ) شنیده اید
که در ان شب نوری از تنور را همسر خولی می دیده که از بین تنور و اسمان بوده است.

گاه که به بحثی مینشینم
و به فردی برمیخورم که قضیه تنور را قبول ندارد همین قضیه شهید گمنام را برایش تعریف میکنم
و او دیگر حساب میکند که شهیدی وقتی چنین مسیله ای برایش رخ داده صد در صد برای امام حسین ان موضوع تنور رخ داده است
و گاهی هم برعکس وقتی طرف این موضوع نور ( همانند ان بوی خوش با اون همه تفسیر قضیه بوی پیراهن یوسف و بینی بهشتی باور نمیکند ) این داستان سر امام حسین در تنور را به یادش میاورم.

یک طورایی انگار برای قبولندن بوی ضریح امام حسین باید پای حضرت یوسف را کشید وسط
یا برای قبولندن عدم استشمام بوی خوش شهدامون باید پای عدم توفیق استشمام بوی سیب ضریح امام حسین برای همه را گفت.
و یک جایی از داستان نور سر امام حسین برای باور پیدا کردن به نور ان شب مزار شهید گمنام استفاده میکنم و بلعکس .

شاید دلیلش اینه که امام حسین سرور شباب اهل الجنه است که اینطور این کرامات شهدا با شهادت امام حسین گره خورده است.

در پایان چنان چه کارشناسان بهتر ببینند که به قضیه بوی سیب حرم امام حسین و پیراهن حضرت یوسف اینجا مفصل تر اشاره کنند تا برخی شبه ها هم حل شود.


کارشناسان میشود کامل و شفاف توضیح دهید که قضیه بوی سیب ضریح امام حسین (ع) از چیست؟؟؟

BABY;578247 نوشت:
کارشناسان میشود کامل و شفاف توضیح دهید که قضیه بوی سیب ضریح امام حسین (ع) از چیست؟؟؟

سلام و عرض ادب
[h=2]علت بوی سیب در حرم امام حسین(ع) [/h]

سلام
من بارها با خانواده آبادان برای خرید رفتیم ولی متاسفانه نمیدونم گلزار شهادی گمنام ابادان کجا میشه؟ !!!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

lili66;592216 نوشت:
سلام
من بارها با خانواده آبادان برای خرید رفتیم ولی متاسفانه نمیدونم گلزار شهادی گمنام ابادان کجا میشه؟ !!!

باید به سمت ذوالفقاری بروید.

معروف است به بهشت رضا .
البته در ابادان اهل قبور دیگری هم هست که مربوط به قدم گاه حضرت خضر میشود.


[/]
موضوع قفل شده است